چرا خدا در قران یک بار خود رو ما می و یک بار الله یا او؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا در قران یک بار خود رو ما می و یک بار الله یا او؟

نیاز به اوردن تمام ایات نیست و فقط دو ایه به عنوان گلچین رو نشون میدم :
فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
یکیش سوم شخص مفرد غایب یکیشم اول شخص جمع
شبه ای که ایجاد می کنه اینه که اگه از زبان خدا و به وسیله جبرییل بوده پس چرا در خیلی جاها او و الله خطاب کرده و اگه از زبان جبرییل بوده و خدا کلی به اون وحی کرده پس چرا ما بکار برده و خودش رو خدا خطاب داده ؟

bossm;212810 نوشت:
نیاز به اوردن تمام ایات نیست و فقط دو ایه به عنوان گلچین رو نشون میدم :
فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
یکیش سوم شخص مفرد غایب یکیشم اول شخص جمع
شبه ای که ایجاد می کنه اینه که اگه از زبان خدا و به وسیله جبرییل بوده پس چرا در خیلی جاها او و الله خطاب کرده و اگه از زبان جبرییل بوده و خدا کلی به اون وحی کرده پس چرا ما بکار برده و خودش رو خدا خطاب داده ؟

در آیه اول (آیه 17 سوره مریم )

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد (17)

فعل جمع فرستادیم به کار رفته است یعنی خدا با واسطه این کار انجام داده است و واسطه ها هم حساب
شده است .

در آیه دوم ( آیه 30 سوره بقره)

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى‏كنيم و به تقديست مى‏پردازيم فرمود من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد

در این آیه خدا بدون واسطه با فرشتگان صحبت کرده است و فعل مفرد به کار برده شده است



قرآن زبان خدا است و فرشته واسطه رسیدن است و فرشته اختیار ندارد و نمی تواند قرآن را تغییر دهد .

بسم الله الرحمن الرحیم

bossm;212810 نوشت:
چرا خدا در قران یک بار خود رو ما می و یک بار الله یا او؟

با سلام و تشکر از شما دو بزرگوار
نظر صحیح در مورد وحیانیت قرآن کریم این است که الفاظ و معانی قرآن هر دو وحی می باشد که فرشته وحی حامل و نازل کننده ی این الفاظ و معانی بوده است(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ)1" آن را روح الامين از سوى خدا آورده است". قابل توجه اينكه فرشته وحى در اينجا با دو عنوان توصيف شده، عنوان" روح" و عنوان" امين" روحى كه سرچشمه حيات است، و امین وحی الهی.
و در ادامه می فرماید: اين" روح الامين" قرآن را" بر قلب تو از سوى پروردگار نازل كرد، تا مردم را انذار كنى" (عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ)2 بنابراین قران کریم بدون هیچ تحریفی از ناحیه فرشته وحی بر قلب نازنین پیامبر نازل شده است و پیامبر هم همان کلام وحی را بدون کاستن و افزودن به مردم رسانده است(إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏) " آنچه را او آورده است تنها وحى است كه از سوى خداوند به او فرستاده شده" یعنی او از خودش چيزى نمى ‏گويد، و قرآن ساخته و پرداخته فكر او نيست، بلکه همه از ناحيه خدا است.3
اما در مورد اینکه چرا الفاظی که اشاره به خدای متعال دارد، گاهی بصورت اسم ظاهر و گاهی ضمیر( جمع، متکلم، غایب و مخاطب) می آید،باید گفت جواب آن را باید در ادبیات عرب جستجو کرد. که در سوالات نظیر به این سوال پاسخ مفصلا داده شده است اما در اینجا بصورت مختصر گفته می شود که در هر جا بسته به مقتضای حال، یکی از موارد فوق می آید. مثلا هرگاه بصورت ضمیر غایب بیاید مانند « عبده» مراد هويّت مطلقه‏ اي است كه منشأ همه اسماي حسناي الهي است و اگر «الله» بیاید مراد خدایی است که مستجمع جمیع صفات جلالیه و جمالیه است.
موفق باشید



1 سوره شعراء، آیه 193
2.تفسير نمونه، ج‏15، ص: 347
3.تفسير نمونه، ج‏22، ص: 479

bossm;212810 نوشت:
نیاز به اوردن تمام ایات نیست و فقط دو ایه به عنوان گلچین رو نشون میدم :
فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
یکیش سوم شخص مفرد غایب یکیشم اول شخص جمع
شبه ای که ایجاد می کنه اینه که اگه از زبان خدا و به وسیله جبرییل بوده پس چرا در خیلی جاها او و الله خطاب کرده و اگه از زبان جبرییل بوده و خدا کلی به اون وحی کرده پس چرا ما بکار برده و خودش رو خدا خطاب داده ؟

هر چند خداوند يگانه است و مي بايست هر گاه از افعال خود خبر مي دهد، از كلمه و ضمير مفرد استفاده كند، اما در زبان عربي و گاهي غير عربي، به خاطر دلائل متعددي متكلم، برخي مواقع به جاي اينكه بگويد: «من» اين كار را انجام دادم. مي‌گويد: «ما» اين كار را انجام داديم. كه اينگونه سخن گفتن دلائل متعددي دارد كه در زير به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم:

الف ) نشان دادن عظمت متکلم

۱. گاهي متكلم براي اينكه عظمت خود را به مخاطب گوشزد كند به جاي اينكه بگويد «من»، از كلمه «ما» استفاده مي كند كه دلالت بر عظمت و بزرگي متكلم دارد.
مثال: در آيه‌ي اول سوره فتح مي‌فرمايد:
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً»
بعضي از مفسرين گفته‌اند: در اينجا خداوند به خاطر اشاره به عظمت خود گفته است: «ما» شهر مكه را فتح كرديم:
و اما اينكه چرا اين قاعده را در اين آيه اجرا كرد و فرمود: «ما براي تو فتح كرديم»، براي اين است كه تعبير به «ما» كه به عظمت اشاره دارد، با ذكر «فتح» مناسب‏تر است. و اين نكته در آيه‌ي «انا ارسلناك شاهدا ...» نيز جريان دارد. [1]

ب ) نشان دادن عظمت کار انجام شده

۲. گاهي هم متكلم براي نشان دادن عظمت كاري كه انجام داده است به جاي اينكه بگويد: «من» اين كار را انجام داده‌ام. مي‌گويد: «ما» انجام داده‌ايم.
مانند: «إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» يا «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» كه بر عظمت «قرآن» و «كوثر» دلالت دارد.

ج ) توجه و حساسیت به اسباب

۳. گاهي هم خداوند متعال براي اينكه ما را توجه دهد به اسبابي كه او براي انجام گرفتن كاري قرار داده است به جاي اينكه بگويد: «من» انجام دادم. تعبير به «ما» مي‌كند. و لذا در ذيل آيه‌ي چهارم از سوره‌ي رعد در تفسير الميزان مي‌خوانيم:
و همين تعبير به ما، (ما بعضي را بر بعضي برتري داديم) خالي از اشعار به اين معنا نيست كه در اين بين، غيراز خداي سبحان اسباب الهي نيز در كارند، كه به امر او عمل نموده، و همه به خداي سبحان منتهي مي‏شوند. [2]
و همچنين در ذيل آيه‌ي ۶۱ از سوره‌ي يونس در تفسير نمونه چنين آمده است:
تعبير به صيغه‌ي جمع در مورد خداوند، با اينكه ذات پاك او از هر جهت يگانه و يكتا است براي اشاره به عظمت مقام او است و اينكه همواره مأموريني سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نيست، بلكه از او مي‌باشد و آنهمه مأموران مطيعش. [3]

چنانچه در مقدمه بيان شد، وجود چنين ابزار و وسايلي هيچ منافاتي با يگانگي خداوند متعال ندارد.

يادآوري:

البته ممكن است كه در يك آيه هر سه حكمت جمع شده باشد يعني به صورت جمع آمده كه هم نشانگر «عظمت فاعل» باشد و هم نشانگر «عظمت و بزرگي فعل» باشد و هم به «اسباب» توجه شده باشد. مانند«إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» كه اين سه مورد در اين آيه جمع شده است.

_____________________________________________

1 ترجمه تفسیر المیزان،ج۱۸،ص۳۸۵
2. ترجمه تفسیر المیزان،ج۱۱،ص۴۰۱
3. تفسير نمونه، ج ۸، ص ۳۲۷.
موضوع قفل شده است