جمع بندی چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و ...

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اما شاکرا واما کفورا درست...
ولی مگه خدا نگفته به دلهای بعضی هاشون مهر زده میشه؟ این یعنی طرف قدرت انتخواب داره که بخواد اما شاکرا و اما کفورا باشه؟؟:Gig:

کسایی که چوب میزدن به لبی که رو نیزه هم قران میخونده کارشون از چهار پا هم گذشته بوده...
اینا کسایی ان که مهر به دلشون میخوره تا حقیقت و قبول نکن...
و اینا کسایی ان که دچار لعنت ابدی میشن...

ولی میخوام بدونم وقتی وجود همچین ادمایی خواست خدا بوده.....خواست خدا بوده که نفهمن و نشنون... مهر بخوره به دلشون...

اینا قدرت و فرصت واسه خوب بودن داشتن یا نه؟؟:Gig:


maryam27;485562 نوشت:
دقیقا منظور من هم همین بود تو پست قبلیم ولی جناب بن موسی منظورش از خیر , خیر نسبت به خودشه.

با سلام

اشکال شما اینه که فکر میکنید خداوند شر را در وجود انسانهای شرور نهاده است، درصورتیکه چنین نیست.

خدای متعال به همه انسانها خیر و شر را الهام کرده و در فطرت هر انسانی به طور طبیعی، قوه تمیز و تشخیص خیر و شر وجود دارد و تنها در اینصورت است که میشود اعمال انسانها اختیاری باشد.

پس اگر کسی باعث زیان و ضرر خودش شود نمیتوان این ضرر یا شر را به خالق او نسبت داد.

.امین.;485636 نوشت:
با سلام

اشکال شما اینه که فکر میکنید خداوند شر را در وجود انسانهای شرور نهاده است، درصورتیکه چنین نیست.

خدای متعال به همه انسانها خیر و شر را الهام کرده و در فطرت هر انسانی به طور طبیعی، قوه تمیز و تشخیص خیر و شر وجود دارد و تنها در اینصورت است که میشود اعمال انسانها اختیاری باشد.

پس اگر کسی باعث زیان و ضرر خودش شود نمیتوان این ضرر یا شر را به خالق او نسبت داد.

دقیقا از کجای حرفای من اینو فهمیدین؟!:-/

maryam27;485783 نوشت:
دقیقا از کجای حرفای من اینو فهمیدین؟!:-/

از این حرف شما:

maryam27;485562 نوشت:
دقیقا منظور من هم همین بود تو پست قبلیم ولی جناب بن موسی منظورش از خیر , خیر نسبت به خودشه.

پس اشکال شما در بیشتر بودن خیر شخصی مثل معاویه هست نسبت به خودش .

بنابراین در پست بعدی آوردید:

maryam27;480618 نوشت:
من متوجه نمیشم.یعنی خیر کسی مثل معاویه بیشتر از شرشه؟اصلا ملاک خیر و شر چیه؟

یعنی کسی مثل معاویه به هیچ عنوان نمیتواند خیرش بیشتر از شرش باشد، چون آنچیزی که در واقع میبینیم بیشتر بودن شر اوست نسبت به خیرش.

و پاسخ شما اینست که چون هدایت و اسباب هدایت در معاویه و دیگرانی که خیرشان بیشتر از شرشان است به یک میزان است، پس عملا بروز خیر و شر از معاویه و امثالهم نیز به یک میزان است، در نتیجه دلیلی است بر خلقت او....

.امین.;485823 نوشت:
پاسخ شما اینست که چون هدایت و اسباب هدایت در معاویه و دیگرانی که خیرشان بیشتر از شرشان است به یک میزان است، پس عملا بروز خیر و شر از معاویه و امثالهم نیز به یک میزان است، در نتیجه دلیلی است بر خلقت او....

من صرفا یه سوال پرسیدم که جوابشو هم نمیدونم و نتیجه ای هم نگرفتم!
فکر میکنم استارتر تاپیک هم جوابی که میخواستن و نگرفتن!

من با این جملتون که هدایت در همه افراد به یک میزان هست مشکل دارم.

سلام بر شما.

به نظرم تا این زمان "به جا ترین " پاسخ و یا حتا شاید آخرین آن .. پاسخ "امین " است.. {من چیزی را میدانم که شما نمی دانید.}

حضرت سبحان بارها تاکید کرده اند که :در بسیاری از امور خلقت اندیشه مکنید :چه گمراه می شوید..هر چند من از نوجوانی تا به امروز این سوال برایم به کرات حضور پیدا می کرد ولی پاسخی که آمد / جواب من را هم داد.

مگر ما طلبکار آفریننده خود هستیم؟
او ما را آفرید - دستور مطلق کار را این چنین داد: عبادتم را بکنید.

اگر غیر از این باشد:معصومین چه نیازی به عبادت دارند؟ .. :ه این از بحث دورمان می کند.

اما تا قبل از خواندن پاسخی که بر قلبم نشست.. این را مسلما می دانستم: که آینده من تا حدودی در دست خودم است / البته تا حدودی ..پس بکوشم آن را پراپر دریابم.

از خواندن نوشتار همگی بهره بردم. و سپاسگذارتان هستم.

maryam27;485917 نوشت:

من با این جملتون که هدایت در همه افراد به یک میزان هست مشکل دارم.

سلام

اگر گفتم هدایت در معاویه و دیگران به یک اندازه است به این دلیلست که به معاویه و امثال معاویه ، بجهت ظلمهایی که کرده اند هم در دنیا و هم در آخرت وعده عذاب داده شده.

اما در کل حرف شما صحیحه. و ممکنه بعضیها به دلایلی مثل حاکمیت مستکبرین از این هدایت بی نصیب بمانند، قاعدتا اینگونه افراد حسابشان با امثال یزید و معاویه که حقانیت حجت خدا را دریافته بودند و با اینحال از هیچ ستمی در قبال ایشان دریغ نکردند فرق میکند

.امین.;486163 نوشت:
قاعدتا اینگونه افراد حسابشان با امثال یزید و معاویه که حقانیت حجت خدا را دریافته بودند و با اینحال از هیچ ستمی در قبال ایشان دریغ نکردند فرق میکند

واقعا چرا کسی که حقانیت حجت خدا رو قبول داره بازم باهاش مخالفه؟! به نظرم اینا به اون باور نرسیدن وگرنه چرا باید کسی که حق رو پیدا کرده از ناحق پیروی کنه!؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم.

باعرض سلام.

lonelyalone;374208 نوشت:
با سلام. چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و میداند که برای مثال یک بنده با وجود تمام راه های خوب و بدی که در پیش رویش وجود دارد , راه بد را انتخاب میکند و با وجود اینکه در قرآن آمده که من انسان را آفریدم تا رستگار شود , چرا با وجود آگاهی از آینده بنده خود و میداند که انسان بدی میشود و باید روزی در آتش جهنم مجازات شود او را باز می آفریند. آیا در عالم زر ما کل زندگی خودمان را نمیبینیم؟ برای مثال خدا وقتی یزید را آفرید نمیدانست که این بنده اش روزی امام حسین را شهید میکند و باید یزید را در آتش بسوزاند؟ پس چرا از همان اول او را آفرید ؟ خدا دوست دارد بنده اش را بسوزاند؟ اگر دوست ندارد چرا پس آفریدش؟

به نظر بنده نوع سوال غلط است.

بشر برای چه هواپیما میسازد وقتی به این علم دارد که ممکن است این هواپیما سقوط کند و کلی انسان بمیرند؟؟
آیا سازنده گان هواپیما برای این هواپیما میسازند که سقوط کند و کلی انسان بمیرد؟؟؟

بشر برای چه کشتی میسازد وقتی به این علم دارد که ممکن است این کشتی غرق شود و کلی انسان بمیرند؟؟
آیا سازنده گان کشتی برای این کشتی میسازند که سقوط کند و کلی انسان بمیرد؟؟؟

بشر برای چه خودرو میسازد وقتی به این علم دارد که ممکن است این خودرو تصادف کند و کلی انسان بمیرند؟؟
آیا سازنده گان خودرو برای این خودرو میسازند که تصادف کند و کلی انسان بمیرد؟؟؟

قطعا پاسخ شما به سوالات خیر است. و میگویید این سوال چقدر نابه جا است.

خدا نیز بنده ای را خلق نمیکند که بخواهد یا دوست داشته باشد عذابش کند.

درضمن همگان در عالم ذر میگویند که بعد از خلقت در راه خدا گام برمیدارند. یزید نیز در عالم ذر گفته است من انسان خوبی میشوم. اگر خداوند از همان ابتدا یزید را خلق نمیکرد آیا نمیگفت چرا امتحان نکردی مرا؟؟؟؟


یک دانش آموزی چندین سال در یک مقطع تحصیلی مردود میشود.زمانی که او با پدرش برای ثبت نام به مدرسه میرود.
معلمان آن شخص نزد پدر ان دانش اموز میروند و میگویند: با توجه به این خصوصیات فرزندتان ، او نمیتواند درس بخواند و بازهم مردود میشود اما زمانی که اصرار پدر دانش آموز را میبیند ، میگوید برای اینکه به شما ثابت کنم این دانش آموز دوباره مردود میشود بازهم از او آزمایش میگیرم تا در آخر سال تحصیلی قفلی بر دهانتان بزنم.بعد از پایان سال تحصیلی معلم رو به پدر میکند و میگوید دیدید من چیزی را میدانستم که شما نمیدانستید.


خداوند نیز یزید را خلق کرد تا در آخرت مهری بر دهان یزید و یزیدیان بزند.تا نگویند اگر ما را خلق میکردی ما گناهی نمیکردیم.

به همین دلیل است که خداوند میفرماید من چیزی را میدانم که شما نمیدانید.

[/]

maryam27;486193 نوشت:
واقعا چرا کسی که حقانیت حجت خدا رو قبول داره بازم باهاش مخالفه؟! به نظرم اینا به اون باور نرسیدن وگرنه چرا باید کسی که حق رو پیدا کرده از ناحق پیروی کنه!؟

این حرف شما مصادیق دیگری هم دارد. مثلا هابیل و قابیل . یعنی قابیل نمیدانست که زنده بودن حق طبیعی برادرشه چرا باید او را میکشت و این حق را از او میگرفت؟ یا صهیونیسم جنایتکار به این باور نرسیده که مردم مظلوم فلسطین هم حق زندگی دارند؟ چرا باید آنها را بکشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

چه ایرادی داره، خالد در جهنم:
به جهنم عادت کنه و یا در نهایت از جهنم خوشش بیاد، چون جهنم رو انتخاب کرده و آگاهانه انتخاب کرده
و از خدا دور باشه، چون راه خدا و خدا رو انتخاب نکرده(آنهم از روی آگاهی)

و چه ایرادی داره، انسان بهشتی:
در بهشت باشه، چون بهشت رو انتخاب کرده
در کنار صدیقین و انبیا و صالحین و شهدا و .... باشه چون از راه اونها خوشش اومده(اونهم از روی آگاهی)
و مقرب خدا باشه، چون راه خدا و خدا رو انتخاب کرده(آنهم از روی آگاهی)
؟

هر کسی به آنچه میخواسته رسیده است.

یعنی شما توی این دنیا هنوز کسایی را ندید که علاقه به چیزهای بد دارند(آنهم از روی آگاهی)؟

سلمان14;489038 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

چه ایرادی داره، خالد در جهنم:
به جهنم عادت کنه و یا در نهایت از جهنم خوشش بیاد، چون جهنم رو انتخاب کرده و آگاهانه انتخاب کرده
و از خدا دور باشه، چون راه خدا و خدا رو انتخاب نکرده(آنهم از روی آگاهی)

سلام علیکم

ایرادش اینه که این بر خلاف حکمت الهی از دادن وعده های عذاب است،

وعده عذاب برای بیم دادن و ترساندن است و اگر گفته شود قراره به آن عادت کنند نقض غرض الهیست. تا جاییکه که با کمال بیشرمی به مخالفت با خدا و طرفداری شیطان برمیخیزند و ترانه جاوید ماندن در جهنم را سرمیدهند.

.امین.;489047 نوشت:
ایرادش اینه که این بر خلاف حکمت الهی از دادن وعده های عذاب است،

اگر قرب الهی از همه چیز بالاتر است
پس از دست دادن آن هم از همه چیز عذاب آورتر است

البته روی انی استدلال خیلی اصرار ندارم
اما از برخی از طلاب به نقل از عرفا شنیده بودم که ممکن است آخر سر خالدین در جهنم به جهنم عادت کنن
ولی از دوری خدا عذاب میبرن

(این تیکه از خودم است) در هر صورت به نظر حقیر فرقی نداره، هر کسی هر چیزی رو که دوست داشته و آگاهانه انتخاب کرده بهش میرسه
از این منظر هم به خدا ایرادی نیست
ایراد زمانی وارد است که کسی خدا را نخواهد، آگاهانه هم او را نخواهد، خدا او را به زور به بهشت ببرد!!!!!
و یا برعکس!!!!
البته اگر کسی مستحق بهشت باشد.

خدایا خودت کمک کن.

تايپيك جاري بخاطر بحث هاي دو طرفه و بدون حضور كارشناس قفل خواهد گرديد
انشاالله بعد از حضور كارشناس بزرگوار و پاسخگويي به شبهات دوباره باز خواهد گرديد
از صبوري شما تشكر ميكنم

التماس دعا :Gol:

[h=2]جمع بندی: چرا خدا با وجود اینکه از سرنوشت هر انسان به طور کامل با خبر است و ...[/h]
سوال: چرا خداوند با اینکه به سرنوشت نهایی انسان علم دارد که چطور عمل کرده واهل جهنم خواهد شد باز او را می آفریند؟
جواب: اصل خلقت ووجود خوب وبا ارزش است لذا خداوند امر ناپسندی انجام نداده است که بگوییم چرا انسان را خلق کرده است ؟ولی خداوند این انسان را مختار خلق کرده است وموجودی است که راه سعادت وشقاوت به اختیار خود اوست واگر در مسیری که خداوند فرموده وتبیین کرده است حرکت کند که به سعادت خواهد رسید والا به بدبختی خواهد رسید واین بدبختی به دست خود او خواهد بود ودر اینجا تقصیری بر گردن خدا نیست که بگوییم چرا خدا انسان را آفریده است؟
إنّا هدیناه السبیل امّا شاکرا وامّا کفوراً.[1] ما راه را به او نشان دادیم خواهد شاکر باشد وراه هدایت را برگزیند ویا کفران کند وراه ضلالت را بر گزیند.
خداوند اسباب هدایت وراه وصول به آن را به انسان نشان داده است واگر انسان از این اسباب هدایت درست استفاده نمی کند مقصر خودش است.
لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم اعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها اؤلئک کالانعام بل هم أضل اؤلئک هم الغافلون.[2] ما بسیاری از جن وانسان را برای جهنم آفریدیم چون قلب دارند ولی اندیشه وفکر نمی کنند، چشم دارند ولی حقایق را نمی بینند، گوش دارند ولی سخنان حق را نمی شنوند. آنان در حقیقت چهار پایان هستند وآنها از غافلان هستند.
طبق این آیه خداوند متعال اسبابی را که برای هدایت انسان به او داده است تا با استفاده از آنها به حقیقت برسد درست استفاده نکرده است وثمره این ناشکری جهنمی شدن می باشد وعامل اصلی جهنم شدن انسان وجن خودشان هستند که از نعمت های الهی درست استفاده نمی کنند. وخداوند تا زمانی که بر انسان اتمام حجت نکرده باشد او را عذاب نمی کند. ودر واقع راه هر گونه عذر وبهانه ا ی را به روی انسان می بندد.
قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداکم أجمعین.[3] بگو برهان رسا برای خداست واگر می خواست همه شما را هدایت می کرد.
نکته دیگر اینکه طبق یک قاعده فلسفی علت همیشه نزد معلول حاضر است، وبه انتخاب او آگاهی دارد، وعلت علم حضوری به معلول دارد چون معلول ربط محض به علت است وبدون او نمی تواند لحظه ای دوام داشته باشد از باب مثال مثل برق یا آب در منزل با منبع خود، که اگر آب منبع قطع شود یا ومحلهای اتصال به منبع قطع شود دیگری آبی وجود نخواهد داشت. وخداوند علة العلل است وبه همه چیزاحاطه دارد. الا انه بکل شئ محیط.[4]
تنها چیزی که در اینجا است خداوند به خاطر احاطه وجودیش از انتخاب وگزینش بنده خود خبر دارد واین علم هیچ محدودیت واجباری برای بنده ایجاد نمی کند تا منشا اشکال باشد. وخداوند نیز دوست ندارد بنده اش گمراه شود واز تمام اسباب وعوامل استفاده می کند ودر اختیار بنده قرار می دهد تا هدایت یابد واگر در این وسط بنده با سوء اختیار خود مسیر غلط را انتخاب می کند مقصر خودش می باشد.


[/HR][1] . انسان/3

[2] . اعراف/179

[3] . انعام/149

[4] . فصلت/54

موضوع قفل شده است