جمع بندی چرا خداوند قومی را بر قومی دیگر برتری می دهد؟

تب‌های اولیه

73 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;913432 نوشت:
من هم دارم میگم هدایت منحصر در هیچ قومی نباید باشد.
در ضمن من از هدایت تشریعی حرف زدم
اما وقتی هدایت تشریعی در زمان بنی اسرائیل منحصر به انها شود چه؟
چون بنی اسرائیل نسبت به سایر اقوام زمان خوداستعداد بیشتری داشتند؟
اما با شناختی که از تاریخچه و رفتار بنی اسرائیل با پیامبران خود داشتند داریم هیچ قابلیتی در بنی اسرائیل دیده نمیشه و بر عکس انها افرادی بهان جو و مخالف با راه ور سم انبیا داشتند اگر غیر ازین بود پیامبران خود به قتل نمی رساندند.انها حتی بعد از این همه معجزه روشن از حضرت موسی در غیاب چند روزه حضرت موسی به گوساله پرستی روی آوردند.
ان وقت بنده از حرف شما تعجب میکنم که میفرمایید هدایت رو لیاقت ذاتی بنی اسرائل دانستید

سلام
تفاوتی در انواع هدایتهای تکوینی و تشریعی نیست. هدایت تشریعی هم نوعی از هدایت تکوینی است که معلوم نیست مختص او هم باشد.
و اما در مورد استعداد بنی اسرائیل :
این استعداد بالاصاله از آن خوبان آنها بوده است و بالتبع به نفع سایرین همچنانکه در میان عرب بنی هاشم و بخصوص خاندان پیامبر ص مستعد بودند اما دیگران نیز بهره مند شدند. یعنی شما استعداد را در جای اصلی خودش ببینید . این هدایت اول برای خود انبیاء و اولیاء و خوبان است و ثانیا برای دیگران آنهم اگر بپذیرند.
در استعداد زیاد بنی اسرائیل همین بس که دو پیامبر اوالوالعزم از آنهاست و ظاهرا در برخی زمانها تعداد پیامبرانش به دهها نفر می رسیده همچنانکه در روایت داریم بنی اسرائیل در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند.
نهایت اینکه نسبت فضیلت به قوم تابع نسبت آن به پیامبران و خوبان قوم است . اینها صاحبان اصلی استعدادند.
یا علیم[/]

محی الدین;913438 نوشت:
ر استعداد زیاد بنی اسرائیل همین بس که دو پیامبر اوالوالعزم از آنهاست و ظاهرا در برخی زمانها تعداد پیامبرانش به دهها نفر می رسیده همچنانکه در روایت داریم بنی اسرائیل در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند.
نهایت اینکه نسبت فضیلت به قوم تابع نسبت آن به پیامبران و خوبان قوم است . اینها صاحبان اصلی استعدادند.

یعنی چون پیامبری از قوم بنی اسرائیل برخاسته پس قوم بنی اسرائیل نسبت به سایر اقوام استعداد بیشتری داشتند؟
و از اون طرف در یک روز هفتاد پیامبر رو به قتل رساندند!
استدلال محکمی ارائه دادید.
از نظر شما برتری یک قوم به این است که پیامبری از نژاد انها باشد. و تعداد معدودی از قوم انها از یارانش شوند و اکثر جمعیت ان قوم میخواهند پیروش شوند و میخواهند نشوند.
بقیه مردم کشورها هم نه نیازی به دین دارند نه تمام شدن حجت الهی.
و میتوانند به حال خود رها شوند.

Miss.Narges;913442 نوشت:
سلام

سلام
جسارتاً دلایلی که بنده خدمت شما گفتم قانع کننده بود؟
اگر نبود و نقدی بر آنها دارید بفرمائید

[="Arial Black"][="Blue"]

و طاها;913137 نوشت:
سلام علیکم
آیا شما مخالف فضیلت عارضی برای بنی اسرائیل هستید؟

مثلا آیا مخالفید که برتری بنی اسرائیل به واسطه ی پیامبران بنی اسرائیلی باشد؟

آیا برتری سیدها در خمس عارضی است یا نه؟

خلاصه اینکه آیا شما میگویید خداوند اصلا قصدش فضیلت عارضی نبوده؟


سلام
اتفاقا در بحث بنی اسرائیل فضیلت عارضی مطرح است. و فضیلت آنها به تبع عمل و اطاعت آنها ست. بطوری که اگر خداوند بدون لیاقت و با نافرمانی قومی به آنها فضیلت عنایت کند، خلاف عدالت خواهد بود.[/]

[="Arial Black"][="Blue"]

Miss.Narges;913414 نوشت:
ظهور دین در جوامع ساده مشکلی نیست.چون به هر حال دین باید از یک جاشروع شود.اما چرا باید هدایت رو منحصر به یک قوم و جامعه کرد؟

سلام
در هر جایی که انسانهای دارای عقل و شعور وجود داشته باشند لطف الهی مستلزم فرستادن رسول و هدایتگر است اما پس از ارسال رسول هر قومی که پذیرش بیشتری داشته باشد و به این هدایت پاسخ مثبت دهد مستوجب تعظیم و تجلیل خواهد بود و ظاهرا همانطور که از آیه شریفه برمی‌آید این شرافت بی دلیل نبوده است بلکه به سبب عمل آن قوم در برهه های بوده است.
زمانی هم که قومی کفران نعمت کنند و هدایت را تبدیل به ضلالت کنند، تعظیم هم تبدیل به خاری خواهد شد. بنابراین تعظیم یا تخفیف الهی نسبت به بندگان بی دلیل نیست بلکه به دلیل عمل آنهاست.[/]

عامل;913465 نوشت:
[="Arial Black"][="Blue"]
سلام.
بطوری که اگر خداوند بدون لیاقت و با نافرمانی قومی به آنها فضیلت عنایت کند، خلاف عدالت خواهد بود.
[/]

سلام علیکم

پس فضیلت سیدها را خلاف عدالت میدانید

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;913442 نوشت:
عنی چون پیامبری از قوم بنی اسرائیل برخاسته پس قوم بنی اسرائیل نسبت به سایر اقوام استعداد بیشتری داشتند؟
و از اون طرف در یک روز هفتاد پیامبر رو به قتل رساندند!
استدلال محکمی ارائه دادید.
از نظر شما برتری یک قوم به این است که پیامبری از نژاد انها باشد. و تعداد معدودی از قوم انها از یارانش شوند و اکثر جمعیت ان قوم میخواهند پیروش شوند و میخواهند نشوند.
بقیه مردم کشورها هم نه نیازی به دین دارند نه تمام شدن حجت الهی.
و میتوانند به حال خود رها شوند.

سلام
شما مسائل را با هم قاطی می کنید
ببینید خواهر
ما از اول گفتیم معیار برتری قوم در برخورداری از تعالیم الهی است و این یک مساله نژادی نیست
بعد گفتیم منشا این برخورداری همان انبیاء و پیروانند که برخوردار از تعالیم الهی اند
لذا نسبت برتری به قوم به حسب انبیاء و خوبان آنهاست که برخوردار از هدایت الهی اند
و در پایان این اصل را تاکید کردیم که ملاک استعداد است
پس ما اینجا یک استعداد بالاصاله داریم که از آن انبیاست و یک استعداد بالتبع داریم که از آن پیروان است و یک نسبت داریم که با لحاظ حضور این دو در میان قوم است
اینکه دیگران به چه نحو چگونه و به چه میزان برخوردار یا نابرخوردارند با همان اصل دانسته می شود
یا علیم[/]

Reza-D;913083 نوشت:
اجرا به این صورت است
خداوند وقتی یک سری اعمال درست و نیکو را از قوم یهود دید ، به آنها گفت شما قوم برگزیده هستید
ولی به شرطها و شروطها: (از شما پیمان گرفتیم آنچه به شما دادیم به جد و جهد بگیرید - بقره 63)

اما قوم یهود فقط بخش اولش که گفته شد شما قوم برگزیده هستید را گرفتند و دیگر با شرط و شروطش کاری نداشتند!
همچنان که می بینید ، هنوز هم بر همین ادعای بی اساس خود باقی هستند


این اعمال درست و نیکو که میفرمایید مال چه موقع هست؟ آیا قبل از ارسال حضرت موسی هست؟ یعنی منظورتان این است که وقتی خداوند دید بنی اسرائیل نسبت به سایر مردم اعمال نیکوتری دارند پیامبر اولوالعزم مانند موسی رو با دین جدید به انها فرستاد؟ البته به شرطی که به ان عمل کنند؟

محی الدین;913480 نوشت:
ما از اول گفتیم معیار برتری قوم در برخورداری از تعالیم الهی است و این یک مساله نژادی نیست
بعد گفتیم منشا این برخورداری همان انبیاء و پیروانند که برخوردار از تعالیم الهی اند
لذا نسبت برتری به قوم به حسب انبیاء و خوبان آنهاست که برخوردار از هدایت الهی اند
و در پایان این اصل را تاکید کردیم که ملاک استعداد است

بنده متوجه هستم
ولی به نظر میاد پیامبران همیشه از جاهایی ظهور میکرده اند که یا یک پادشاه ستمگر مردم رو ازار میداد نظیر حضرت موسی در مصر یا حضرت عیسی در اورشلیم یا جایی که از لحاظ فرهنگ و جهالت عقب افتاده ترین مردمان بودند.نظیر حضرت محمد که در صحرای عربستان ظهور کرد.چرا؟ چون مردم عرب انجا جاهل ترین مردمان بودند. کشتن فرزند خرافه گرایی تزاد پرستی و وحشی گری و قتل غارت زبانزد بودند.یعنی شروع هدایت و اوردن دین در جوامع پایین تر در اولویت بود.
منتها ارائه دین از هر کجا که شروع شود نباید منحصر به ان قوم شود. و ما در تاریخ خوانده ایم که پیامبر اسلام پس از عربستان به روم یمن ایران مصر هم دعوت به اسلام کرد (با نوشتن نامه به سران کشورها)

با سلام

Reza-D;913198 نوشت:
دوست عزیز چه ارتباطی به بحث دارد؟!
عرض شد یک جا عدم شباهت را دستاویزی برای نفی قرار میدهند و یک جا شباهت داشتن را
بحث بر روی این است که شباهت باید باشد یا نه ، نه بر سر نوع ایراد!!

بزرگوار. شما ظاهرا اگر سهوا روزی بفرمایید 2+2 میشود 5. همچنان از گفته خودتان دفاع خواهید کرد. عزیزم مسابقه شکست طرف مقابل که نداریم!
شما فرمودید ادعا میکنند که یهودیان قرآن را نوشته اند. بنده هم عرض میکنم فرمایش شما صد در صد غلط است. هیچ کس از منکران و کافران و ملحدان و ...هیچ بنی بشری تا کنون حتی یک بار هم ادعا نکرده که قرآن را یهودیان نوشته اند. ادعایی که مطرح شده این است که قرآن از روی تورات یهود اقتباس شده.
پس شما بیشتر نیازمند دقت هستید قربانتان گردم.

Reza-D;913198 نوشت:
حال اگر شما میل ندارید از حرف خودتان دفاع کنید بحثش جداست

اینکه این ادعا (که قرآن از تورات یهود اقتباس شده) درست است یا غلط است یا مخلص به چه چیزی اعتقاد دارم موضوع بحث نیست که من از چیزی دفاع کنم.

من فقط مطلبی را گزارش کردم. واقعیتی که وجود دارد را گزارش کردم. این واقعیت که من گزارش کردم این است که : «عبارت برتری یافتن قوم یهود بر دیگران» هم در تورات خودشان و هم در قرآن مسلمین در هر دو آمده است. و به عنوان اضافه توصیفی! عرض کردم که علاوه بر اشتراک این موضوع در تورات و قرآن موضوعات دیگری هم در تورات و قرآن مشابهت دارند که دستمایه این ادعا شده که قرآن از تورات اقتباس شده است.

حال برگردیم به موضوع تاپیک
استارتر محترم میخواهند بدانند که چرا قوم یهود در قرآن بر دیگران برتری یافته .

جوابها عموما به این مضمون است که این گفته در قرآن متضمن شرایطی بوده و گویی خداوند فرموده اگر این شرایط را رعایت کنند آنگاه آنها را برتری میدهد! اگر جز این مفهوم جوابی داده شده بفرمایید.

به نظر مخلص این جواب مکفی نیست. اولا قرآن چه دلیلی دارد که یک قوم خاص را جدا کند. یک شرایط ویژه ای را برایشان تعیین کند تا آنها را بر دیگران برتری بدهد؟ بنده عرض میکنم چرا در قرآن مثلا نیامده که اگر قوم آفریقایی ها ..یا قوم ساکن در آمریکای شمالی یا قوم بودایی یا ..... اگر فلان شرایط را رعایت کنند ما آنها را بر دیگران برتری میدهیم؟!
فقط و فقط در مورد قوم یهود چنین عبارتی آمده که دست بر قضا همین عبارت در توراتشان هم هست! و دست بر قضا در مکه هم نازل شده که هنوز اختلاف زیادی بین مسلمانان و دیگر ادیان با تشکیل حکومت اسلامی ایجاد نشده بود...

و در ارتباط با برتری یافتن، ما همگی به جمله معروف، برترین شما با تقواترین شماست اکتفا میکنیم که همگی میدانیم مضمون آن به شخص و افراد اشاره شده و نه به یک قوم!
چرا قرآن یک قوم را مورد خطاب قرار داده. شما فرض کنید که این قوم یهود 100 نفر اگر باشند ، آنگاه اگر 95 نفر شرایط را رعایت کردند و 5 نفر شرایط را رعایت نکردند تکلیف چیست؟ آیا برتری دارند یا ندارند؟ آیا باید حداقل 51 درصدشان شرایط را داشته باشند تا برتری داشته باشند؟ یا اگر یک نفر هم شرایط را رعایت نکرد تمامی قوم برتری را از دست میدهند!!!
میبینید که حول همین مساله چقدر شبهه ناک است که مخلص بیشتر ادامه نمیدهم. لذا اینکه با عرایض بی مقدار مخلص مسیر زندگی کسی شاید عوض شود البته بسیار بعید است ! ولی اگر کسی لحظه ای و آنی بیشتر تفکر کند من توفیق یافته ام.

Miss.Narges;913490 نوشت:
این اعمال درست و نیکو که میفرمایید مال چه موقع هست؟ آیا قبل از ارسال حضرت موسی هست؟ یعنی منظورتان این است که وقتی خداوند دید بنی اسرائیل نسبت به سایر مردم اعمال نیکوتری دارند پیامبر اولوالعزم مانند موسی رو با دین جدید به انها فرستاد؟ البته به شرطی که به ان عمل کنند؟

این قوم قبل از حضرت موسی(ع) خطاهای زیادی داشتند
تا اینکه دیگر پیامبری برای آنها نیامد و فرعون بر آنها مسلط شد
علمای آنها بشارت ظهور منجی
(حضرت موسی ع) را به آنها دادند
و قوم بنی اسرائیل شروع به درخواست از خدا برای ظهور کردند
گریه ها و تمایل آنها برای ظهور به حدی بود که خداوند 170 سال آمدن حضرت موسی(ع) را پیش انداخت:

امام صادق (ع) فرمودند (خلاصهء حدیث):

هنگامی که گرفتاری بنی اسراﺋیل به درازا کشید و ظلم و ستم بر ایشان زیاد شد ، چهل روز روی به درگاه الهی آورده ، ضجّه و گریه آغار نموده و به دعا قیام کردند...... و خداوند صد و هفتاد سال از گرفتاری آنها کاست. شما شیعیان هم اگر مانند بنی اسرائیل با ضجه و گریه دعای همگانی کنید خداوند فرج ما را خواهد رساند. اما اگر چنین نکنید این سختی ، به نهایت مدّتش خواهد رسید
بحارالانوار ، ج 52 ،ص 131

بعد از اینکه حضرت موسی(ع) قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد
قرار بود به سرزمین موعود
(بیت المقدس یا همان اورشلیم) بروند و به عنوان قوم برگزیده ، بنای حکومت صالحین را بگذارند
و این پاداشی بود که خداوند
بخاطر صبر و تحمل و تلاش خودشان به آنها داده بود:

اعراف - 137
وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ
[=&quot]و طایفه‏ ای را که فرعونیان ذلیل و ناتوان می‏داشتند وارث مشرق و مغرب [=&quot]زمینِ با برکت[=&quot] گردانیدیم و آن سخن و وعده نیکوی خدای تو بر بنی اسراییل تحقق یافت [=&quot][=&quot]به پاداش صبری که (در مصائب) کردند[=&quot]، [=&quot]و آن‌چه را فرعون و قومش می‏ساختند و می‌افراشتند ویران نمودیم[=&quot]

اما این قوم ، از آنجا که با فرهنگ مصر خو گرفته بودند ، قدر این امتیاز بزرگ را ندانستند
و پس از آنکه از سختی ها نجات یافتند ، روش خود را عوض کردند و گمراه شدند:

اعراف - 138
وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم تا به قومى رسيدند كه بر [پرستش] بتهاى خويش همت مى‏ گماشتند گفتند اى موسى همان گونه كه براى آنان خدايانى است براى ما [نيز] خدايى قرار ده! (موسی) گفت راستى شما نادانى مى ‏كنيد!

و زمانی که حضرت موسی(ع) به کوه رفته بود ، با وسوسه ای که سامری انجام داد ، آنچه در دل داشتند را نشان دادند
و بجای حمد و ستایش خداوند ، رو به پرستش گوساله ای ساختگی آوردند:

اعراف - 148:
وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ
و قوم موسى پس از [عزيمت] او از زيورهاى خود مجسمه گوساله‏ اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن [گوساله] با ايشان سخن نمى‏ گويد و راهى بدانها نمى ‏نمايد آن را [به پرستش] گرفتند و ستمكار بودند

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;913493 نوشت:
نده متوجه هستم
ولی به نظر میاد پیامبران همیشه از جاهایی ظهور میکرده اند که یا یک پادشاه ستمگر مردم رو ازار میداد نظیر حضرت موسی در مصر یا حضرت عیسی در اورشلیم یا جایی که از لحاظ فرهنگ و جهالت عقب افتاده ترین مردمان بودند.نظیر حضرت محمد که در صحرای عربستان ظهور کرد.چرا؟ چون مردم عرب انجا جاهل ترین مردمان بودند. کشتن فرزند خرافه گرایی تزاد پرستی و وحشی گری و قتل غارت زبانزد بودند.یعنی شروع هدایت و اوردن دین در جوامع پایین تر در اولویت بود.
منتها ارائه دین از هر کجا که شروع شود نباید منحصر به ان قوم شود. و ما در تاریخ خوانده ایم که پیامبر اسلام پس از عربستان به روم یمن ایران مصر هم دعوت به اسلام کرد (با نوشتن نامه به سران کشورها)

سلام
بله انحصار نیست و شامل هر صاحب استعدادی در هر کجای جهان که باشد می شود همچنانکه بهره ایرانیان از اسلام از اعراب بیشتر بوده است
یا علیم[/]

[="Arial Black"][="Blue"]

و طاها;913470 نوشت:
سلام علیکم
پس فضیلت سیدها را خلاف عدالت میدانید

سلام
فضیلت قائل شدن برای کسی چه ذاتی باشد یا عرضی، اگر بدون مبنا باشد خلاف عدالت است.
فضیلت سادات به حسب نسبت آنها با رسول خداست و این شرافت بار مسئولیت آنها را زیاد می کند. همانطور که خداوند همسران رسول خدا را به دلیل نسبت آنها با ایشان دارای ثواب و عقاب مضاعف می داند.
این شرافت مانند نعمت استعداد فراوان به برخی افراد است که این استعداد مضاعف بار مسئولیت آنها را زیاد میکند و این عین عدالت است.
لذا شرافت سادات به سبب لیاقتی است که از طریق رسول خدا به آنها رسیده است.[/]

عامل;913893 نوشت:
[="Arial Black"][="Blue"]
فضیلت سادات به حسب نسبت آنها با رسول خداست ...
لذا شرافت سادات به سبب لیاقتی است که از طریق رسول خدا به آنها رسیده است.
[/]

سلام

خوب به همین میگویند فضیلت عارضی دیگر ... امری که در مورد بنی اسرائیل میتواند صادق باشد...وجود پیامبران و کتابهای اسمانی در میان بنی اسرائیل دسترنج اجداد پیامبرشان بود... همانطور که انتظار میرود نسل ائمه سید باشند، انتظار میرود نسل یعقوب نیز دارای پیامبران و کتابهای بیشتری نسبت به سایر اقوام باشد...

ضمنا اگر شما ادعا دارید ثواب و عقاب سیدها مثل زنان پیامبر، تشدید شده است، باید سند بیاورید...
البته بهتر است از مراجع عظام استفتاء شود...
و به فرض اثبات باز هم فضیلت عارضی خواهد بود...

[="Arial Black"][="Blue"]

و طاها;913908 نوشت:
سلام
ضمنا اگر شما ادعا دارید ثواب و عقاب سیدها مثل زنان پیامبر، تشدید شده است، باید سند بیاورید...
البته بهتر است از مراجع عظام استفتاء شود...
و به فرض اثبات باز هم فضیلت عارضی خواهد بود...

سلام
به عارضی بودن این شرافت در پست 55 تصریح شده...
اما در مورد سنگین تر بودن تکلیف سادات باید گفت اولا این مطلب یک امر عقلی است که خداوند به کسی که سرمایه بیشتری داده است بیشتر از دیگران انتظار داشته باشد. ثانیا از آیاتی مانند لا یکلف الله الا بما آتاها نیز می توان چنین برداشتی نمود. ثالثا در کلمات برخی مراجع و بزرگان نیز چنین عباراتی وجود دارد، مانند:
سادات به واسطه شرف انتساب به پیامبر (ص)، مسئولیّت بیشترى دارند که رعایت احکام و تکالیف را نسبت به آنها موکّدتر می نماید.(گلپایگانی، سید محمد رضا، مجمع المسائل، ج1، ص 392)[/]

عامل;913988 نوشت:
[="Arial Black"][="Blue"] سلام به عارضی بودن این شرافت در پست 55 تصریح شده... اما در مورد سنگین تر بودن تکلیف سادات باید گفت اولا این مطلب یک امر عقلی است که خداوند به کسی که سرمایه بیشتری داده است بیشتر از دیگران انتظار داشته باشد. ثانیا از آیاتی مانند لا یکلف الله الا بما آتاها نیز می توان چنین برداشتی نمود. ثالثا در کلمات برخی مراجع و بزرگان نیز چنین عباراتی وجود دارد، مانند: سادات به واسطه شرف انتساب به پیامبر (ص)، مسئولیّت بیشترى دارند که رعایت احکام و تکالیف را نسبت به آنها موکّدتر می نماید.(گلپایگانی، سید محمد رضا، مجمع المسائل، ج1، ص 392)[/]

با سلام

شما که عارضی بودن را قبول دارید پس مشکلتان چیست؟

عامل;913893 نوشت:
فضیلت سادات به حسب نسبت آنها با رسول خداست

و طاها;913908 نوشت:
خوب به همین میگویند فضیلت عارضی دیگر

به نظر من یک نکته که ابتدا باید آن را حل کرد ، و بعد به این پرداخت که فضیلت سادات با عدالت خداوند همخوانی دارد یا نه
این است که بدانیم فضیلت سادات در چیست؟ و تا چه میزان است؟

تا این چیستی و چگونگی مشخص نشود ، به نظرم پرداختن به سایر جنبه ها ما را به نتیجه نمی رساند

Reza-D;914025 نوشت:
به نظر من یک نکته که ابتدا باید آن را حل کرد ، و بعد به این پرداخت که فضیلت سادات با عدالت خداوند همخوانی دارد یا نه
این است که بدانیم فضیلت سادات در چیست؟ و تا چه میزان است؟

تا این چیستی و چگونگی مشخص نشود ، به نظرم پرداختن به سایر جنبه ها ما را به نتیجه نمی رساند

با سلام
نه ابتدا باید عارضی بودن مشخص شود ...
فضیلت هم قبلا تا اندازه ای روشن بود من جمله خمس...
علت ناعادلانه بودن نیز طبق گفته ی خود کارشناس نتیجه گیری شد
اما بنده به ان نپرداختم چون ادعای من عارضی بودن بود نه خلاف عدالت بودن...
اتفاقا این امر را خلاف عدالت ندانسته ام اگر در پستهایم نظر کنید...
هم در مورد سیدها و هم بنی اسرائیل توضیحات لازم داده شد...
اینکه کارشناس برایشان این شبهه پیش امده که عارضی بودن فضیلت موجب ناعدالتی است ربطی به ادعای من ندارد...
فعلا کلام همین است...
آیا فضیلت سیدها عارضی است یا نه؟

و طاها;914044 نوشت:
آیا فضیلت سیدها عارضی است یا نه؟
خب عزیز دل ، برای آنکه بفهمیم عارضی است یا نه
ابتدا باید چرایی و چگونگی آن را بفهمیم دیگر happy

Reza-D;914048 نوشت:
خب عزیز دل ، برای آنکه بفهمیم عارضی است یا نه
ابتدا باید چرایی و چگونگی آن را بفهمیم دیگر happy

برادر عزیز مشخص کرده ام دیگر...
ادعای من مشخص است و روی همان بحث میکنم...
لازم است دقت بیشتری کرده و با دقت مطالب را بخوانید

[="Arial Black"][="Blue"]

Reza-D;914025 نوشت:
به نظر من یک نکته که ابتدا باید آن را حل کرد ، و بعد به این پرداخت که فضیلت سادات با عدالت خداوند همخوانی دارد یا نه
این است که بدانیم فضیلت سادات در چیست؟ و تا چه میزان است؟

تا این چیستی و چگونگی مشخص نشود ، به نظرم پرداختن به سایر جنبه ها ما را به نتیجه نمی رساند

سلام
این سوال خود می تواند به تنهایی تاپیک مستقلی شود البته اگر قبلا بحث نشده باشد.[/]

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



سوال:
به چه دلیل خداوند متعال قوم بنی اسرائیل را بر دیگر اقوام برتری داد؟
پاسخ:
خداوند در مورد فضيلت بني اسرائيل مي فرمايد: وَ لَقَدْ آتَيْنا بَني‏ إِسْرائيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمينَ؛ و به يقين به بنى اسرائيل [فرزندان يعقوب‏] كتاب [آسمانى تورات‏] و حكم و پيامبرى بخشيديم و از پاكيزه‏ها به ايشان روزى داديم و آنان را بر جهانيان [هم‏روزگارشان‏] برترى بخشيديم‏.(1)
از سوی دیگر برخی آیات مانند: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛ قطعا گرامى‏ترين شما در نزد خداوند با تقواترين شماست‏،(2) کرامت و برتری را در گرو تقوا می دانند؛ پس بی تردید فضیلت آنها به دلیل پیروی از پیامبران خود در آن دوران بوده است.(3) هر چند همین قوم در برخی ادوار به سبب عملکرد زشت خود، مستوجب نفرین و عذاب الهی شدند. بنابراین نباید تمام دوران بنی اسرائیل را یکسان دانست؛ چرا که همین بنی اسرائیل زمانی که کسی حضرت موسی(علیه السلام) را حمایت نمی کرد، حمایت کردند، البته خطاهایی زیادی هم داشتند. در هر حال کرامت و فضیلت بخشیدن خداوند اولا مبتنی بر برخی قابلیت هاست و ثانیا همین کرامت، مسئولیت انسان را دوچندان خواهد کرد.
برخی مفسران نیز، وجود پیامبران فراوان از میان بنی‌اسرائیل را امتیازی برای آنها دانسته‌اند؛(4) زیرا قطعاً وجود افراد پاک‌ در میان یک قوم، اثرات وضعی بسیاری برای آن جامعه دارد که گرایش‌های خداباورانه را افزایش داده و سبب برتری آنان بر دیگر گروه‌های اجتماعی می‌شود.
از طرفی فضيلت مذكور اولا؛ مربوط به دوران انها بوده نه تمام دورانها؛ چرا كه خداوند در آيه 110 سوره آل عمران در مورد مسلمانان مي فرمايد: كنتم خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ؛ شما مسلمانان بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها قدم به عرصه وجود گذاشتيد. از طرفي پيامبر گرامى اسلام(صلي الله عليه و آله) برترين پيامبران است.
ثانيا اين فضيلت، مسئوليت آنها را تشديد مي كند، چرا كه خداوند به همان ميزان كه به انسان امكانات و استعداد بدهد، بازخواست خواهد كرد.
با كنار هم قرار دادن اين موارد مي توان به اين نتيجه رسيد كه اولا كرامت انسان به تقوای او بوده و همين مسئله باعث فضيلت اوست. همچنين فضيلت دادن بني اسرائيل به دليل پيامبران، كتب آسماني و رزق انها بوده كه باعث تشديد مسئوليت آنهاست.


[/HR]1. سوره جاثيه، آيه16.
2.
سوره حجرات، آيه13.
3. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 221.
5. مغنیه، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 95.

[/]
موضوع قفل شده است