چرا با اینکه شهوت زنان بیشتر است ولی احکام به شهوت مرد بیشتر بها داده؟

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ab-ho;500463 نوشت:
اگر زن قادر بر رفع نیازهای جنسی مرد نباشد، مرد از نظر اسلام باید چکار کند؟

سلام
مرد می تواند زن را طلاق دهد و زن دیگری بگیرد یا با رعایت عدالت در مورد آن زن اقدام به ازدواج دوم کند
ab-ho;500463 نوشت:
و اگر مرد قادر بر رفع نیازهای جنسی زن نباشد، زن از نظر اسلام باید چگار کند؟

زن می تواند به دادگاه درخواست طلاق دهد و از مرد جدا شود
ab-ho;500463 نوشت:
شاید مقایسه این دو سوال کمی وضعیت رو روشنتر کنه، که آیا ظلمی به زن شده یا نه

ظلم به زن؟!!!!!!!!!!!
در این حکم به زن لطف هم شده چون اگر مردی که همسرش نمی تواند نیاز هایش را رفع کند زن را طلاق دهد عین این حکم در مورد زن هم وجود دارد یعنی زنی که شوهرش نمی تواند نیاز هایش را برطرف کن هم می تواند طلاق بگیرد اما اگر مردی که همسرش نتوانست نیاز هایش را برطرف کند وی را طلاق دهد او دیگر امکان ازدواج ندارد چون نمی تواند نیاز شوهر دیگری را هم رفع کند اما وقتی وی را طلاق نمی دهد و با رعایت عدالت در مورد وی زن دوم می گیرد آنگاه هم نیاز های مالی آن زن اول و سایر نیاز هایش توسط مرد حفظ شده و هم مردی دارد که به وی تکیه کند و موارد بسیار دیگر ...
پس نه تنها به زن ظلم نشده بلکه به وی لطف هم شده و حکم خداوند بر اساس مصالح و مفاسد جامع است.

با سلام

ملاصدرا;500481 نوشت:
در این حکم به زن لطف هم شده چون اگر مردی که همسرش نمی تواند نیاز هایش را رفع کند زن را طلاق دهد عین این حکم در مورد زن هم وجود دارد یعنی زنی که شوهرش نمی تواند نیاز هایش را برطرف کن هم می تواند طلاق بگیرد اما اگر مردی که همسرش نتوانست نیاز هایش را برطرف کند وی را طلاق دهد او دیگر امکان ازدواج ندارد چون نمی تواند نیاز شوهر دیگری را هم رفع کند اما وقتی وی را طلاق نمی دهد و با رعایت عدالت در مورد وی زن دوم می گیرد آنگاه هم نیاز های مالی آن زن اول و سایر نیاز هایش توسط مرد حفظ شده و هم مردی دارد که به وی تکیه کند و موارد بسیار دیگر ...
پس نه تنها به زن ظلم نشده بلکه به وی لطف هم شده و حکم خداوند بر اساس مصالح و مفاسد جامع است.

حرف شما درسته
به نظرم اگر شرایط جسمی زنان رو هم به اینها اضافه کنیم
شرایطی رو میبینیم که به صورت مقطعی زن نمیتواند نیازهای مرد رو رفع کنه
ولی به صورت مقطعی هیچ شرایطی نیست که مرد نتواند نیازهای زن را رفع کند
این میتونه دلیل مناسبی برای چند همسری مردان باشه
با تشکر از توضیحات شما

ملاصدرا;500473 نوشت:

سلام
این سخن شما صرفاً یک ادعا است من هم به طور متقابل می توانم خلاف سخنان شما را ادعا کنم پس شما باید ثابت کنید که هیچ واقعیت و دلیل محکمی پشت تعدد زوجات نیست

دلایل متعددی امروزه می تواند برای تعدد زوجات وجود داشته باشد که در قانون هم پیش بینی شده است:
مثلاً عدم تمکین زن از شوهر،ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،محکومیت زن به زندان،ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،عقیم بودن،ترک زندگی توسط زن و....

چه کسی گفته است که نیاز جنسی مردان باید سرکوب شود؟؟ بلکه این غریزه جنسی باید در راه صحیح که اسلام آنرا معین کرده است قرار گیرد.
ما گفتیم اسلام شهوترانی را تایید نکرده اما این به این معنا هم نیست که اسلام قایل به سرکوب غریزه جنسی باشد.

به دلیل اینکه تجویز این کار برای زنان فساد را بیشتر خواهد کرد اما برای مردان فساد کمتر خواهد شد به این تاپیک رجوع کنید:
http://www.askdin.com/thread10544.html

سخن من صرفا یک ادعاست اگر با منطق به واقعیت جامعه نگاه کنید اگر با منطق هر کدوم ازین دلایل رو با وضعیت الان مقایسه کنید جواب خودتون رو پیدا میکنید.

ولی ادعایی که اسلام برای توجیه هوس بازی مرد میاره هیچ عقل سلیمی نمی تونه حمایتش نمیکنه !

خوب میدونید که دلایل تعدد زوجات امروزه این موارد نیستن :

نقل قول:

مثلاً عدم تمکین زن از شوهر،ابتلای زن اول به جنون یا دیگر بیماریهای صعب العلاج،محکومیت زن به زندان،ابتلای زن به هرگونه اعتیاد به مواد افیونی و مخدر،عقیم بودن،ترک زندگی توسط زن و....

هیچ کجای قران و روایات و احادیث یا قوانین این بیان نشده که در صورت داشتن چنین شرایطی مرد مجاز به بی نهایت زن صیغه ای و 4 زن دائم هست!!! دوست گرامی بدون تعصب و عاقلانه به قوانین توجه کنید.

زن در اسلام یک برده جنسی هست که مرد هر زمان احساس کرد تامین جنسی نمیشود یا همسرش ابزار خوبی نیست می تواند برده جنسی جدیدی رو برای رفع نیاز جنسیش در اختیار بگیره ..(نگاه ابزاری و جنسی اسلام به زن)

مرد برای رفع نیاز جنسیش مجاز به تعدد زوجات است و جالبه شما نهی تعدد زوجات رو سرکوب نیرو جنسی مرد میدونید و جالبتر تو پست قبلیتون اینطور درباره تعدد زوجات توضیح دادین :

نقل قول:
کسی علت آن را در توجه به شهوت مرد نمی داند.

دلایلی که برای ازدواج مجدد توضیح دادین به خوبی میدونید که تنها چنین دلایلی حکم تاییدیه برای اینکه یه مرد مجاز باشه بینهایت زن صیغه ای و 4 زن دائم بگیره نیست. واقعیت رو خود احکام اسلام بیان کرده در صورتی که مرد از نظر جنسی نیازش تامین نشه مجاز هست به هر تعداد که دوست داره زن صیغه ای و دائم داشته باشه برای اینکه اصول حقوق بشری هم حفظ بشه این باید عدالت هم رعایت کنه!!!!

نقل قول:
چه کسی گفته است که نیاز جنسی مردان باید سرکوب شود؟؟ بلکه این غریزه جنسی باید در راه صحیح که اسلام آنرا معین کرده است قرار گیرد.
ما گفتیم اسلام شهوترانی را تایید نکرده اما این به این معنا هم نیست که اسلام قایل به سرکوب غریزه جنسی باشد.

چه کسی گفته باید نیاز جنسی زنان سرکوب بشه که مردان از نظر جنسی تامین بشن ؟ چه عقل سلیمی قبول میکنه زنان برای رفع نیاز جنسی مردان در هر شرایطی اطاعت مردان رو کنن و برای رفع نیاز جنسی شون در شرایط مختلف راه کاری جز پیشه کردن عفت و تقوی و اجبار در صبر و حیا داشته باشن تا جامعه به فساد کشیده نشه ؟ کدوم عقل سلیمی برای رفع نیاز جنسی مردان بینهایت زن صیغه ای و دائم رو تجویز میکنه و زنان رو مجبور به قبول یک همسر با هر شرایطی میکنه ؟ تعدد زوجات برای مردان جلوگیری از سرکوب نیاز جنسی شون هست ولی برای زنان فساد رو بیشتر میکنه ؟

نباید توقع داشته باشین دلایلتون از طرف یک عقل سلیم مورد قبول قرار بگیره! جواب هایی که دادین شعور سوال کننده رو زیر سوال میبره!

این دلایل رو برای کسی بیارین که قدرت فکر کردن نداشته باشه یا قدرت فکر کردن ازش سلب شده باشه (همون نسبتی که اسلام به زنان داده : جاهل و نادان )

_Member_;500504 نوشت:
زن در اسلام یک برده جنسی هست

بر چه اساسی همچین حرفی میزنید؟
شما با تعدد زوجات مشکل دارید خب اسلام این حق رو بهتون داده که در ضمن عقد شرط کنید که مرد حق ازدواج مجدد رو نداره. ممکنه خانمایی باشن که شرایط خاصی داشته باشن یا اصلا فرهنگشون با شما فرق کنه و با چند همسری مرد مشکلی نداشته باشن. حکم جواز تعدد زوجات رو اسلام برای این دسته از خانمها قرار داده.

*ahmad*;500539 نوشت:
بر چه اساسی همچین حرفی میزنید؟
شما با تعدد زوجات مشکل دارید خب اسلام این حق رو بهتون داده که در ضمن عقد شرط کنید که مرد حق ازدواج مجدد رو نداره. ممکنه خانمایی باشن که شرایط خاصی داشته باشن یا اصلا فرهنگشون با شما فرق کنه و با چند همسری مرد مشکلی نداشته باشن. حکم جواز تعدد زوجات رو اسلام برای این دسته از خانمها قرار داده.

براساس آیات و روایات و احادیثی که زن رو موظف میکنه تحت هر شرایطی خودش رو در اختیار مرد قرار بده تا مرد از نظر جنسی تامین بشه (چه با رضایت چه بی رضایت) و در صورتی که تامین نشد مجوز گرفتن ابزار جنسی دیگر رو پیدا می کنه. و زن موظف هست تا زمانی که مرد نخواهد با این وضعیت بسازه.

دوست عزیز سوالات و توضیحاتی که میدم مربوط به من یا مشکل شخصی من نیست یا برای رفع مشکل شخصی من مطرح نمیشه سوالات درباره حقوق جنسی زنان، حقوق اجتماعی و فردی زنان و قوانین اسلام درباره زنان مطرح میشه این سوالات شخصی نیست مربوط به نصف افراد جامعه میشه که جنسیت مونث دارن و تحت نظارت قوانین اسلامی هستن.

موضوع، صحبت درباره قوانین و احکام دینی هست که مدعیه به حق ترین و کاملترین هست برای من این به حق ترین و کامل ترین زیر سواله برای من این تبعیض جنسیتی و حقیر بودن زن جای سواله ..

[="Times New Roman"][="Black"]این تاپیک تا حضور استاد موقتا بسته میشود.

باسپاس[/]

_Member_;500416 نوشت:
صبر و حیا فضایل اخلاقی هستن که انسان طی پرورش ازکودکی تا بزرگسالی اون رو به دست میاره این فضایل اکتسابی هستن و تحت تاثیر شرایط قوت و ضعف پیدا می کنن فضایل اخلاقی به جنس و گروه خاصی تعلق ندارند و همه انسان ها بر اساس طرز زندگی و شرایطی که باهاش روبرو بودن میتونن از بعضی فضایل بهره مند بشن یا نشن.

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آنچه گفته اید درباره صبر و حیای عمومی درست است اما فحوای روایاتی که در ابتدای بحث آمده است نشان میدهد خداوند مرتبه ای و یا نوع خاصی از حیا و صبر را به صورت اعطایی نه اکتسابی در زنان قرار داده است آنهم بصورت بالفعل نه بالقوه و استعداد. به این تعابیر روایات توجه کنید:

لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ فِيهِنَّ مِنَ الْحَيَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَةِ لَكَان‏...

إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلْمَرْأَةِ صَبْرَ عَشَرَةِ رِجَال‏

إِنَّ النِّسَاءَ أُعْطِينَ بُضْعَ اثْنَيْ عَشَر

وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَلْقَى عَلَيْهِنَّ الْحَيَاء

این عبارات حاکی از نوع یا مرتبه ای از حیا و صبر غیراکتسابی در زن است که به تعدیل شهوت او می انجامد.

اتفاقا علم صراحتا گفته است نمیتوان گفت فرق کمّی محسوسی میان تمایلات جنسی زن (یعنی جنس ماده) و مرد (یعنی جنس نر) وجود دارد هرچند در مصادیق ممکن است میان فلان مرد و فلان زن این اختلاف وجود داشته باشد مثلا به دلیل اختلاف مزاج این دو فرد یا عواملی از این دست.

درباره توضیحی که پیرامون روش علمی داده اید اختلاف نظر جدی ای میان فیلسوفان علم است. (چیستی علم/چالمرز/ترجمه سعید زیبا کلام/ص9) ضمن اینکه توضحی که از روش اثبات نظریه علمی داده اید هیچ منافاتی نه با مطلبی که درباره محتوای روایات بیان شد (غیر اکتسابی بودن صبر و حیایی که در روایات مزبور آمده) دارد و نه این ادعا که علم تفاوت کمّی میان تمایلات زن و مرد را لااقل تا کنون نپذیرفته.

به هر حال سخن این نیست که علم چه گفته و چه نگفته است صحبت این است که مدلول روایات چیست و حتی المقدور توضیح داده شد هرچند هنوز باید پیرامون محتوای روایات تحقیقات فراوانی توسط متخصصان رشته فقه الحدیث و درایه الحدیث و رجال الحدیث انجام گیرد.

_Member_;500431 نوشت:
چیزی که برای من جالبه اینه که درباره مسائل مروبط به زنان و قوانین مربوط به زنان همیشه حکمتی نهمفته هست که ما از دانستنش عاجز هستیم(احتمالا باید مربوط به نادانی و جهل جنسیت زن باشه که تو اسلام بهش تاکید شده)

ناآگاهی ما از فروع دین منحصر به مسائل زنان نیست و اینکه میگوییم حکمتی در پس هر حکم شرعی نهفته است نیز چیزی است که عقل به ما میگوید و عجزمان از فهم آن نیز پدیده مخفی و ناپیدایی نیست. حقیقت این است که فروع دینی از منبع علم الهی به ما میرسد و آنچه از علم نامتناهی الهی ناشی میشود در حد اعلای از حکمت و مصلحت است. آیا معنا دارد: خدای نامتنهای را بپذیریم، حکمت نامتناهی او را بپذیریم، قرآن و کلام معصومین را متصل به آن علم نامحدود و حکمت نامتنهای بدانیم؛ اما احکام برخاسته از متن قرآن و کلام معصومین را از حکمت خالی بدانیم؟

بنابراین در تمامی فروع دینی اندیشمندان اسلامی سعی میکنند بر اساس فهم عقلایی، اشارات روایات و برخی موارد دیگر، لااقل به زوایایی هرچند محدود از حکمتها و مصالح احکام دست یابند هرچند ممکن است دستاورد این اندیشمندان برای برخی قانع کننده نباشد اما این امر اصل مطلب که احکام ساری و جاری از منبع محی است را منتفی نمیکند. در این مورد فرقی میان مسائل مربوط به زنان و یا مردان و یا مشترک، وجود ندارد.

مسائلی که مطرح کرده اید توسط اندیشمندان مسلمان و تا جایی که در توانایی ایشان میگنجیده تحلیل و بررسی شده است و با جستجویی ساده در فضای مجازی میتوانید تحلیلهای ارائه شده را بخوانید. این تحلیلها بسیاری را قانع میکند و ممکن است عده ای و از جمله شما را قانع نکند. از اینرو دو پیشنهاد دارم: اول اینکه در تاپیک جدیدی هر یک از موضوعات مربوط به مسائل زنان را مطرح کنید نه اینکه بخواهید در یک تاپیک به همه سوالاتتان درباره حقوق زنان پاسخ گفته شود. موضوعات مورد نظرتان را به صورت ریز و جزئی مطرح کنید تا مورد بحث قرار گیرد. البته بهتر است قبلا خودتان درباره تحلیلهایی که ارائه شده است مطالعه داشته باشید. دوم اینکه سعی کنید (هر چند برای مدتی محدود) خود را جزو مدافعین آن احکام قرار دهید و از این دریچه که میخواهید از آن مسئله دفاع کنید بیندیشید و تحلیلهای ارائه شده را مطالعه کنید. با این حال باز هم ممکن است به نقطه اقناع و اطمینان نرسید. اینجاست که توصیه میکنیم ندانسته ها را عامل تخریب دانسته ها قرار ندهید. اصول دین پایه فروع دین است و اگر علل احکام و فروع دینی در تیررس فهم قرار نگرفت نباید دست از اصولی که بر پایه براهین عقلی و فطری به آن دست یافته ایم بکشیم.

بر اساس قوانین اسلامی هیچ شوهری حق ندارد از حق مدیریت خود بر زن و خانواده و هیچ پدری از حق ولایت خود بر دخترش سوء استفاده کند. در زمان پیامبر و ائمه به کرات مواردی رخ داده است که زنان به محضر ایشان رسیده و از عملکرد شوهر و یا والدین خود به ایشان شکایت کرده اندو معصومین نیز عمدتا از راه نصیحت و گاه الزام و اجبار، به دفاع از حق مشروع زن پرداخته اند. در شرع و قانون جمهوری اسلامی ایران این امر چارچوب مشخصتری پیدا کرده است و یکی از مواردی که زن میتواند بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود موردی است که میخواهد حق خود را از شوهر مطالبه کند و برای مطالبه حق خود به دادگاه شکایت کند. اما یک اصل در اسلام همواره مورد توجه است: اصل بقای نظام خانواده. از اینروست که میبینیم قران برای حل مسائل و اختلافات زن و شوهر، به ریش سفیدان و بزرگان خانواده امر میکند وارد جریان شوید تا کار به طلاق نکشد و روایات فراوانی داریم که از اطرافیان زن و شوهر میخواهد برای وصل ایشان تلاش کنند. یکی از مواردی که حق طلاق را به زن واگذارد ناتوانی جنسی مرد است. اگر مردی به نیاز جنسی همسرش بی تفاوت است زن میتواند مشکل را با خود شوهر در میان گذارد، در رتبه بعد از مشاوره کمک بگیرد، در رتبه بعد به بزرگان خانواده و در رتبه بعد، به دفاتر رفع اختلاف، و در نهایت به دادگاه مراجعه کند. مردی که نه تن به خواست منطقی زن میدهد و نه زیر بار سخن مشاور و نه ریش سفید خانواده و نه قاضی دفتر رفع اختلاف و نه قاضی دادگاه میرود مرد زندگی نیست و اسلام راهکار طلاق را برای این زن راهکار نهایی قرار داده است. اینکه میگویید مرد میتواند در چنین شرایطی به صیغه و ازدواج مکرر پناه برد اما زن خیر، کاملا درست است مرد میتواند اما نه به این خاطر که مرد است و اسلام به او اهمیت بیشتر نسبت به زن داده است بلکه هر یک از صیغه و ازدواج متعدد برای مرد، حکمتها و علت خاص خود را دارد که باید آنها را در نظر گرفت. بله آن احکام که در جای خود علت خاص خود را دارند در شرایطی که مرد با همسر سردمزاجی مواجه است میتواند به کمک او بیاید و به عنوان یک اثر فرعی نقش ایفا کند اما این فقط یک اثر فرعی (و یا حداکثر یک جزء از مجموعه اجزای حکمت واقعی) است نه علت تام تشریع آن احکام تا بگوییم در حق زن ظلم شد.

زنان در آستانه طلاق نوعا چنان روحیه شان در چالش احساسات است که فکر هم به رابطه جنسی نمیکنند مخصوصا که در این شرایط گاه نسبت به جنس مرد نوعی تنفر خفیف یا شدید هم پیدا میکنند. حواسمان باشد قوانین ناظر به حداکثر است نه استثناها. با این وجود ممکن است زنانی هم یافت شوند که اینگونه نباشند. اسلام در تشریع عده طلاق حکمتها و مصلحتهایی را لحاظ کرده است که به مراتب از توجه به نیاز جنسی مهمتر است که یکی از آنها چه بسا فرصت دادن به زن و مرد برای فروکاسته شدن از عصبیتشان و تخریب نکردن بنیان زندگی خانوادگیشان باشد. عرض شد که اسلام به بقای نظام خانواده اهمیت فراوانی میدهد.

جالب است که در این مدت اسلام اجازه قطع کلی ارتباط را نمیدهد بلکه نفقه زن و حتی منزل و محل سکونت زن به عهده مرد است و در طول این مدت اگر صرفا دست به بدن زن هم بزند و یا لحظه ای او را با اختیار خود، بی حجاب ببیند کافی است و نیازی به خواندن عقد و تشکیلات دیگر نیست.

بحث توصیه به عفت اختصاصی به زنان ندارد (وسائل الشیعه/ج15/ص249) و اولویتی که درباره نیاز جنسی مرد ادعا میکنید زمانی میتواند از قالب یک ادعای بی دلیل خارج شود که با استقرائی تام در روایات و آیات انجام و عرضه شود. ضمن اینکه کتمان نمیکنیم که در مواردی با احکامی مواجه میشویم که به نظر میرسد به نیاز جنسی مرد توجه بیشتری شده است اما چه بسا این ظاهر قضیه باشد و حکمت و علتی که در ورای این حکم وجود دارد مسئله ای فراتر از این باشد. دلیل ما براین ادعا همان اصول دین است که حکمت و علم الهی و عصمت و علم نبوی و علوی را بصورتی خدشه ناپذیر برایمان اثبات میکند.

_Member_;500432 نوشت:
صحبت اینه قوانینی که درباره حقوق زنان هست به صورت الزامی و واجب وجود نداره و تنها خلاصه میشه به توصیه های اخلاقی چیزی مثل قانون واجب برای حفظ حقوق زنان وجود نداره

اگر چند صفحه نخستین سوره نساء و آیات دیگری که درباره حقوق زن در قران آمده است را مطالعه کنید خواهید دید برداشتتان اشتباه است؛ به عنوان نمونه:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! براى شما حلال نيست كه از زنان، از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها داده‏ايد (از مهر)، تملك كنيد! مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند. و با آنان، بطور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها، (بجهتى) كراهت داشتيد، (فوراً تصميم به جدايى نگيريد!) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مى‏دهد! (نساء/19)

_Member_;500560 نوشت:
براساس آیات و روایات و احادیثی که زن رو موظف میکنه تحت هر شرایطی خودش رو در اختیار مرد قرار بده تا مرد از نظر جنسی تامین بشه (چه با رضایت چه بی رضایت) و در صورتی که تامین نشد مجوز گرفتن ابزار جنسی دیگر رو پیدا می کنه. و زن موظف هست تا زمانی که مرد نخواهد با این وضعیت بسازه.

به نظرم در توضیحاتی که در پستهای سابق اشاره شد بسیاری از آنچه بیان کرده اید پاسخ گفته میشود. ضمن اینکه بحث این تاپیک بسیار از مجرای اصلی خود دور شده است. پس اجازه دهید همان توصیه خود را داشته باشم که به صورت جزئی موضوعاتی که دغدغه شماست را در تاپیک های مستقل مطرح کنید و انتظار نداشته باشید در ذیل یک تاپیک به همه مباحث حقوق زن در اسلام پاسخ گفته شود. و باز هم توصیه میکنم برای مدتی هر چند محدود تلاش کنید از دریچه نگاه یک مسلمان متعبد به این احکام بنگرید زیرا فروع دینی جای تاخت و تاز عقل فلسفی و برهانی نیست بلکه تعبد وابسته به اصول عقلی، پایه اصلی پذیرش این احکام است.

در پناه حق

موضوع قفل شده است