جمع بندی چرا اصحاب کهف سگ که حیوان نجسی است به همراه خود به عبادت می بردند ؟

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Hadi99g;532714 نوشت:
خب اگه فقط آنچه در قرآن آمده لازم الإجرا است و سنّت در اين ميان نقشي ندارد پس شما بفرماييد نماز را به چه کيفيّتي بخوانيم؟

و مردگان‌مان را چگونه دفن کنيم؟

و مناسک حج را چگونه به جا آوريم؟

سلام علیکم

با جمع پاسخ های ایشان به سوالات پاسخ سوال بجای شما هم مشخص است :

از سنت پیامبر دست بکشید چون او یک پست چی بوده و کارش تمام شده و از من ( فهم من از آیات ) تبعیت کنید .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

Hadi99g;532714 نوشت:
پيامبر گرامي و اهل بيت مبيّنِ قرآن مي‌باشند. خداي سبحان مي‌فرمايد: وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ

(و ما اين ذکر را به تو نازل کرديم تا آنچه را که به مردم نازل شده براي‌شان تبيين کني)

براي مثال در قرآن مجيد، دستور به نماز آمده ولي کيفيّت انجام اين تکليف بيان نشده و تبيين آن به عهده‌ي رسول گرامي نهاد شده است،

بقيّه‌ي احکام شرعي نيز به شرح ايضاً.

بنابراين نظريّه‌ي شما يک نظريّه‌ي جزافي و بدون دليل است.

خب اگه فقط آنچه در قرآن آمده لازم الإجرا است و سنّت در اين ميان نقشي ندارد پس شما بفرماييد نماز را به چه کيفيّتي بخوانيم؟

و مردگان‌مان را چگونه دفن کنيم؟

و مناسک حج را چگونه به جا آوريم؟

و و و و ...

قبلاض پاسخ دادم که تبین به معنی اشکار کردن در مقابل پنهان کردن است نه تفسیر کردن و رجوع به کتب غیر خدا....

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (3 | آل عمران - 187)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی می‌خرند؟!

صلات (نه نماز) در قرآن کریم به تسبیح، شکرگذاری، سجده، ذکر و تلاوت آیات الله اطلاق می گردد که طی آیاتی متعدد تشریح شده است. در زبور داوود مکتوب است:

هر روز تو را هفت مرتبه تسبیح می‌خوانم، برای داوریهای عدالت تو (مزامیر باب 119 آیه 164)

در قرآن کریم نیز اوقات صلات و شعائر آن (وضو، تیمم، قبله، لباس، کیفیت صوت و خشوع و مسائل دیگر) مشخص گردیده و هر انسان موظف است که صلات را به شرط اجرای این شعائر که در آیات مشخص شده، اقامه نماید.

تذکر اینکه در قاموس قرآن و کتب من قبل چیزی بنام "رکعات" وجود خارجی ندارد و صلات بهیچ عنوان دارای رکعات نیست. بلکه صرف اقامۀ تسبیح، شکرگذاری، سجده، ذکر و تلاوت آیات الله با در نظر گرفتن شعائر قرآنی ملاک اقامۀ صلات است و چیزی فرای آنچکه در قرآن بعنوان باید و نباید مقرر شده محلی از اعتنا ندارد.

به نظر می رسد که در نماز رایج بین اکثریت توده ها، آنچکه اهمیت دارد اجرای یک سری حرکات موزون و طوطی وار است نه توجه به تسبیح، شکرگذاری یا تلاوت آیات الهی. به جرات می توان گفت که صلاتی که دل نگران چرتکه انداختن برای 4 یا 3 یا 2 رکعت است با آموزه های قرآنی پیرامون صلات فرسنگها فاصله دارد و تهی از هرگونه ارتباط بدون چرتکه با خالق است.

همه انچه را که لازم بوده خداوند در قران و کتب منقبل اورده و به رسول اکرم ص غیر از قران چیزی وحی نشده و اگر وحی شده مکتوب شده در قران مگر اینکه به تحریف قران قائل باشید!

[="Navy"]

عقل و فطرت;532719 نوشت:
و به رسول اکرم ص غیر از قران چیزی وحی نشده و اگر وحی شده مکتوب شده

ادّعايي است بي اساس،

خب با اينکه به مطالب بنده جواب ناقص داديد، امّا به آن دسته از آياتي که به اطاعت از دستورات پيامبر گرامي امر فرموده چه مي‌گوييد؟

مانند اين آيه: أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أولي الأمر منکم. ؟؟

اگر پيامبر گرامي دستوري غير از دستورات قرآن نداشته خب همان «أطيعوا الله» کافي بود ديگر اين «أطيعوا الرّسول و أولي الأمر» چيه؟[/]

بسم الله الرحمن الرحیم.

Hadi99g;532723 نوشت:

ادّعايي است بي اساس،

خب با اينکه به مطالب بنده جواب ناقص داديد، امّا به آن دسته از آياتي که به اطاعت از دستورات پيامبر گرامي امر فرموده چه مي‌گوييد؟

مانند اين آيه: أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أولي الأمر منکم. ؟؟

اگر پيامبر گرامي دستوري غير از دستورات قرآن نداشته خب همان «أطيعوا الله» کافي بود ديگر اين «أطيعوا الرّسول و أولي الأمر» چيه؟

در پست های قبلی پاسخ دادیم.

عقل و فطرت;532719 نوشت:
همه انچه را که لازم بوده خداوند در قران و کتب منقبل اورده و به رسول اکرم ص غیر از قران چیزی وحی نشده و اگر وحی شده مکتوب شده در قران مگر اینکه به تحریف قران قائل باشید!

سلام

صریح قران کریم میفرماید ما به مادر موسی وحی کردیم یا به زنبور عسل وحی نمودیم ممکن است مکتوبات انان را بیاورید .

پس آنها را [به صورت‏] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به‏] آن را وحى فرمود، و آسمانِ [اين‏] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك‏] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرىِ آن نيرومند دانا. (12)

همانطور که عمل اسمان و زمین بر اثر وحی خداوند است تمام سیره پیامبر گرامی نیز بر اثر وحی خداوندی است چه مکتوب شده باشد چه نشده باشد .

[="Navy"]

عقل و فطرت;532728 نوشت:
در پست های قبلی پاسخ دادیم.

بازم که سؤال بنده بي‌جواب موند و شما طفره رفتيد.

در مورد اين آيه هم فکر کنيد که قبلا هم اشاره کردم: «و ما ينطق عن الهوی، إن هو إلاّ وحيٌ يوحی»

اين آيه بيان مي‌دارد که هر چه پيامبر گرامي مي‌گويد وحي الهي است.

نکته ديگري را هم در نظر داشته باشيد: برخي از مطالب سنّت را رواياتي تشکيل ميدهد که متواتر است،

حجّيّت و اعتبار متواترات نيز مورد اتّفاق تمامي عقلاء مي‌باشد؛

آيا شما اعتبار اين دسته از روايات را هم قبول نداريد؟ و آن را چگونه توجيه مي‌کنيد؟![/]

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فتا 1;532729 نوشت:
سلام

صریح قران کریم میفرماید ما به مادر موسی وحی کردیم یا به زنبور عسل وحی نمودیم ممکن است مکتوبات انان را بیاورید .

پس آنها را [به صورت‏] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به‏] آن را وحى فرمود، و آسمانِ [اين‏] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك‏] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرىِ آن نيرومند دانا. (12)

همانطور که عمل اسمان و زمین بر اثر وحی خداوند است تمام سیره پیامبر گرامی نیز بر اثر وحی خداوندی است چه مکتوب شده باشد چه نشده باشد .

این همان مکتوبات است:
وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (28 | القصص - 7)
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا(ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ (16 | النحل - 68)
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربستهایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین!

خوب می بینید که وحی مکتوب شده.

Hadi99g;532733 نوشت:

بازم که سؤال بنده بي‌جواب موند و شما طفره رفتيد.

در مورد اين آيه هم فکر کنيد که قبلا هم اشاره کردم: «و ما ينطق عن الهوی، إن هو إلاّ وحيٌ يوحی»

اين آيه بيان مي‌دارد که هر چه پيامبر گرامي مي‌گويد وحي الهي است.

نکته ديگري را هم در نظر داشته باشيد: برخي از مطالب سنّت را رواياتي تشکيل ميدهد که متواتر است،

حجّيّت و اعتبار متواترات نيز مورد اتّفاق تمامي عقلاء مي‌باشد؛

آيا شما اعتبار اين دسته از روايات را هم قبول نداريد؟ و آن را چگونه توجيه مي‌کنيد؟!

شما برای اینکه سخن مرا بیشتر متوجه شوید باید فرق بین رسول و نبی را بدانید.
برای مثال ایه ای که اوردید اثبات میکند که پیامبر چیزی جز وحی نمیتواند در قران بگوید و هر انچه وحی شده مکتوب شده در قران اما ایا پیامبر در امورات زندگی خود وحی میگوید؟ اگر با همسر خود سخن بگوید یا حرفی بزند وحی است؟هرچه در خانه و خانواده بگوید وحی است؟
کافیست قبل و بعد آیۀ 3 سوره نجم را مطالعه فرمایید: سوگند به ستاره که فرو افتد که رفیق شما گمراه نیست و اغوا نشده است و از روی هوای نفس سخن نمی گوید بلکه آن سخن وحی شده ای است که وحی گردیده است که آن را صاحب قدرتی تعلیم داده است نیرومندی که استوار است در حالیکه در افق بالا است سپس پایین آمده و خود را نزدیک کرد تا به اندازه پهنای دو کمان نزدیک شد پس وحی کرد بر بنده اش آنچکه وحی کرد (سوره نجم آیات 1 تا 10)

آیات فوق چند بار به این موضوع که قرآن سخن روح القدس است تاکید نموده و تایید می فرماید که روح القدس به محمد نبی قرآن را تعلیم داده است و آنچکه محمد می گوید سخنان شخصی اش نیست! بلکه وحی است که از روح القدس دریافت کرده است که امروز در قرآن پیش روی ما جمع است.

قرآن در سوره تکویر مجددا می فرماید:

که همانا آن سخن رسول کریمی است که در نزد صاحب عرش دارای نیرو است و مورد اطاعت و امین است و رفیق شما دیوانه نیست! (سوره تکویر آیات 19 الی 22)

پس قرآن کریم سخن روح القدس است نه اینکه سخنان محمد ص باشد و آیات سورۀ نجم به همین مهم تاکید می فرماید.

همچنین قرآن در آیه 1 سوره تحریم مثال نقضی برای این مورد می آورد .
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [٦٦:١]
اى پيامبر، چرا براى خشنودى همسرانت، آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‌كنى؟ خدا[ست كه‌] آمرزنده مهربان است.

اگر تمامی اعمال و سخنان محمد ص وحی است چرا وی کاری را انجام میدهد که باعث شود خداوند به او تذکر دهد که آن کار را انجام ندهد ، یا به عبارتی چرا کاری خلاف خواسته خدا انجام داده است .

عقل و فطرت;532763 نوشت:
این همان مکتوبات است:
وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (28 | القصص - 7)
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا(ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ (16 | النحل - 68)
و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربستهایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین!

خوب می بینید که وحی مکتوب شده.

نقل قول نوشته اصلی توسط H

سلام

چه مکتوب شده مکتوب وقتی بود که در زمان خودش میشد اینها نقل شده که در زمان خودش به مادر موسی وحی شده که چه بکند به زنبور عسل وحی شده که چگونه و در چه جائی لانه بسازد به ماه و ستارگان وحی شده که چگونه عمل کنند حال میفرمایید که به پیامبر اکرم وحی نشده که چگونه عمل کند و فقط ناقل وحی بوده مگر چنین چیزی میشود . پس بفرمایید که به موریانه وحی نشده که چگونه و در کجا لانه بسازد به مورچه وحی نشده که چگونه عمل کند و هزاران مسئله دیگر چون اینها که مکتوب ندارد .

عقل و فطرت;532763 نوشت:
همچنین قرآن در آیه 1 سوره تحریم مثال نقضی برای این مورد می آورد .
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [٦٦:١]
اى پيامبر، چرا براى خشنودى همسرانت، آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‌كنى؟ خدا[ست كه‌] آمرزنده مهربان است.

اگر تمامی اعمال و سخنان محمد ص وحی است چرا وی کاری را انجام میدهد که باعث شود خداوند به او تذکر دهد که آن کار را انجام ندهد ، یا به عبارتی چرا کاری خلاف خواسته خدا انجام داده است .

سلام

اتفاقاً اشتباه شما همینجاست وحی همین است یعنی خداوند ناظر بر اعمال پیامبر است و از کوچکترین ترک اولائی نمیگذرد و او را به راه درست هدایت میکند یعنی به واسطه وحی تمام اعمال او همان میشود که خدا میخواهد .

عقل و فطرت;532763 نوشت:
همچنین قرآن در آیه 1 سوره تحریم مثال نقضی برای این مورد می آورد .
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [٦٦:١]
اى پيامبر، چرا براى خشنودى همسرانت، آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‌كنى؟ خدا[ست كه‌] آمرزنده مهربان است.

اگر تمامی اعمال و سخنان محمد ص وحی است چرا وی کاری را انجام میدهد که باعث شود خداوند به او تذکر دهد که آن کار را انجام ندهد ، یا به عبارتی چرا کاری خلاف خواسته خدا انجام داده است .


بأسمه تعالی شأنه
سلام علیکم
سلامی چو بوی خوش آشنایی

" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ "

اولا : آیا پیامبر اکرم ص در این آیه مورد توبیخ قرار گرفته ؟
ثانیا : بهر حال این آیه نشان میدهد آن حضرت چیزی را بر خود حرام کرده در این راستا
الف: آیا آیه ای هست که نشان دهد پیامبر اکرم ص حق حرام کردن داشتند ؟
ب: آیا قران سابقه ای دارد که نشان دهد پیامبری چیزی را حرام کرده باشد ؟
ثالثا: اگر پیامبر اکرم ص مورد عتاب قرار گرفته باشد با عصمت چگونه جمع میشود ؟
پاسخ :

با بررسی آیه فوق نشان خواهیم داد نه اینکه در این آیه هیچ توبیخی وجود ندارد بلکه آیات 1 تا 6 همین سوره لشگر کشی خداوند بنفع پیامبر ص در برابر دو همسر آن جناب را نشان میدهد و همچنین آیاتی در قران وجود دارد که نشان می دهد خداوند حق حرام کردن به پیامبر اکرم را داده و همچنین قران نشان میدهد حضرت یعقوب سلام الله علیه نوعی چربی را بر خود تحریم کرده و نشان میدهیم هیچ توبیخی در این آیه وجود ندارد که صدمه ای به عصمت بزند .
قبل شروع توجه داشته باشیم خداوند در مورد پیامبر اکرم ص اینگونه سخن میگوید :
آل‏عمران : 159 فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ... فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ

ترجمه : به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان نرم (و مهربان) شدى! ... پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب!
توضیح : آیه فوق نشان میدهد پیامبر اکرم نسبت به امتش مهربان و طبق دستور الهی امتش را باید می بخشیده و برایشان استغفار می کرده و این در مورد همسرانش هم وجود داشته ، پس نرم خوئی ، گذشت و استغفار آ ن حضرت در مورد زنان هم به امر الهی بوده
در مورد آیه 1مورد بحث قران می فرماید :

التحريم : 1 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ
اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟!
اولا در مورد شان نزول این آیه چند قول وجود دارد :
میگویند : پیامبر اکرم ص یا از ماریه قبطیه عسل گرفتند و میل کردند یا شربت عسل گرفتند و میل کردند و یا از شخص ماریه استفاده نمودند که بجهت حسادت عایشه و حفذه به ماریه کنیزی که برای آن حضرت از مصر فرستاده بودند آن دو زن ، پیامبر اکرم را در مضيقه قرار ‏دادند ، تا آن جناب ناگزير شد سوگند بخورند كه ديگر آن عمل را انجام نمی دهند و آن دو زن این قصه را فاش کردند .
البته یک شان نزول هم از اهل سنت وجود دارد که میگوید ، پیامبر ص به یکی از همسران فرمود پدر تو بعد از من خلیفه می شود و او این را به دیگری گفت که سندش از طریق اهل سنت است .
اما اینکه ادعا کردند : خداوند در آیه اول سوره تحریم پیامبر ص را توبیخ کرده !
باید ببینیم آیا پیامبر ص خطائی کرده که باید در مقابل آن توبیخ شود ؟
آیه می فرماید :
التحريم : 1 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ ترجمه : اى

پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟
براستی اگر پیامبر اکرم ص نخواستند عسل یا شربت عسل میل کنند و همچنین بسراغ کنیز خود بروند که گناهی نکرده که به خاطر آن توبیخ شوند !
و اتفاقا قران نشان میدهد حضرت یعقوب هم بر خود حلالی را حرام کرده بود توجه کنید :

آل‏ عمران : 93 كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَني‏ إِسْرائيلَ إِلاَّ ما حَرَّمَ إِسْرائيلُ عَلى‏ نَفْسِهِ
ترجمه : همه غذاها بر بنى اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم كرده بود
پس چنین تحریمات سابقه قرانی دارد .
و باید توجه داشته باشیم قران میفرماید پیامبر اکرم هر چه باشد آنرا بر خود حرام کرد نه بر دیگران و این نکته مهم است !
وقتی به قران مراجعه میکنیم مشاهده میکنیم خداوند چنین حقی به آن حضرت داده :
التوبة : 29 وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ
ترجمه : و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مى‏شمرند
آیه فوق نشان میدهد پیامبر حق تحریم دارد و خداوند این حق را به آن حضرت داده
مشاهده میشود پیامبر اکرم حلالی از حلال های الهی را که حق داشتند از آن استفاده کنند یا نکنند را بر خود غدغن کرد و باید متوجه باشیم قران کسی مجبور نکرده از هر حلالی استفاده کند که پیامبر خدا مجبور به این امر باشند پس امری که موجب شود پیامبر به آن مناسبت باید توبیخ شوند هم وجود ندارد در این صورت حال که مشخص شد خداوند حضرت حق حرام کردن به آن حضرت را داده
در این صورت اگر کسی اشکال کند خداوند پیامبر را بخاطر حرام کردن چیزی مواخذه کرده دو حالت دارد
الف : باید گفت در عمل خداوند تناقض وجود دارد چون خودش حق حرام کردن به پیامبر اکرم را داده زمانی که پیامبر از این حق استفاده کرده او را توبیخ نموده
ب : چون در اعمال و گفتار الهی هیچ تناقضی وجود ندارد برداشت مستشکل از این آیات خلاف واقع است .
صحنه جالب اینجاست که وقتی پیامبر اکرم چیزی را غدغن نمود و قسم خورده دیگر از آن استفاده نکنند خداوند وارد صحنه می شود توجه کنید :

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ

ترجمه : اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟
با توجه به آیه فوق و آیات بعد مشاهده میشود خداوند در این مجموعه آیات در حمایت از پیامبر اکرم ص و در صدد کوبیدن دو همسر آن جناب بوده که ابتداء میفرمایند چرا چنین کردی اینکه چرا این چنین کردی نه بخاطر توبیخ پیامبر است بلکه آیات بعدی نشان میدهد بخاطر بی ارزشی آن دو همسر ایشان بوده یعنی آن دو ارزش این کار را ندارند و راه شکستن قسم را بیان میکنند قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ‏ و سپس پشتیبانی خود را با عبارت من مولای شما هستم اعلام کرده و در آیه 3 خداوند مختصر شرح واقعه را میدهد و به سراغ آن دو زن رفته و در دفاع از پیامبر اکرم بر آن دو نفر حمله و لشگر کشی تمام عیار می کند توجه کنید این نوع لشگر کشی بی سابقه است :
التحريم : 4 إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ

وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ
ترجمه : شما از كرده خود توبه كنيد زيرا دلهايتان منحرف گشته است و اگر بر ضد پيامبر متحد شويد، خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان شايسته ياور اويند و فرشتگان بعد از آنان، پشتيبان او مى‏باشند.
و بعد از این چنین لشگر کشی با بدترین نوع حمله به آن دو بصورت عاطفی میفرمایند :

التحريم : 5 عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ

تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً
1 : اميد است كه شما را طلاق دهد تا پروردگار همسران بهتر از شما نصیبش کند
2 : آنچه خدا نصیبش میکند اینگونه باشد :مسلمان و مؤمن و اهل خضوع و توبه كننده و اهل عبادت و هجرت كننده و شوهر ديده و دوشيزه .
پس مشخص شد لِمَ تُحَرِّمُ برای دلجوئی از پیامبر بوده که چنین تحریمی برای این دو زن با این خصوصیان لزوم نداشته
برای اینکه کسانی اشکال نکنند که ممکن نیست پیامبر اکرم همسر بد داشته باشد !
قران توجه مسلمین را به آیه زیر جلب نموده :

التحريم : 10 ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما
ترجمه : خداوند، درباره آنهايى كه كافرند به همسر نوح و همسر لوط مثالى مى‏زند كه آن دو زن تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولى به شوهرانشان خيانت كردند
پس لقب همسری پیامبر زمانی ارزش دارد که چنین کسی با تقوی مهربان و مطیع پیامبر بوده باشد
براستی منظور قران از این دو زن چه کسانی هستند ؟
در کتاب صحیح بخاری که از معتبر ترین کتب روائی اهل سنت است جزء 17 ص 296 در سی دی شامله آمده :
5191 - حَدَّثَنَا أَبُو الْيَمَانِ أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى ثَوْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - قَالَ لَمْ أَزَلْ حَرِيصًا أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنِ الْمَرْأَتَيْنِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - اللَّتَيْنِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ( إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ) حَتَّى حَجَّ وَحَجَجْتُ مَعَهُ ، وَعَدَلَ وَعَدَلْتُ مَعَهُ بِإِدَاوَةٍ ، فَتَبَرَّزَ ، ثُمَّ جَاءَ فَسَكَبْتُ عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَا فَتَوَضَّأَ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ الْمَرْأَتَانِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - اللَّتَانِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ( إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ) قَالَ وَاعَجَبًا لَكَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، هُمَا عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ .
خلاصه : ابن عباس از خلیفه دوم سوال میکند منظور قران از دو زن سوره تحریم کیست خلیفه دوم میگوید عائشه و حفصه ...
نتیجه :
در آیه 1 تحریم صحبتی از مواخذه پیامبر ص نیست بلکه در بررسی آیا 1 تا 6 مشخص میشود این آیات در دفاع از پیامبر اکرم و لشگر کشی خداوند در مقابل دو نفر از همسران آن حضرت بوده و بخاطر اینکه چنین داستانی برای گروهی گران نباشد ( که مگر میشود زن پیامبر اکرم خیانت کرده باشد ؟) خداوند داستان زن حضرت نوح و لوط را نقل کرده و این داستان نشان میدهد همسر پیامبر بودن ، زمانی اهمیت دارد که او مطیع پیامبر باشد که اگر مطیع نباشد اولا نزد خداوند جایگاهی ندارد و ثانیا مورد حمله او قرار میگیرد .
و همچنین پیامبر اکرم طبق آیه وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ حق حرام کردن داشتند
و گفتیم این تناقض است و خداوند چنین نمیکند که یکجا خداو ند حق حرام کردن به پیامبر اکرم داده باشد و زمانی که پیامبر از حقش استفاده کرده باشد مورد مواخذه قرار بگیرد پس برداشت کسانی که ادعا میکنند خداوند در این آیه پیامبرش را مواخذه کرده برداشتی خلاف قران است چون اولا خدا به پیامبر حق چنین عملی داده و مشابه آنرا حضرت یعقوب انجام داده و در کار خدا تناقض وجود ندارد .
پس نشان دادیم عملا پیامبر خطائی نکرده که مورد مواخذه قرار بگیرد لذا این آیه ربطی به عصمت ندارد که بخواهد لطمه ای به آن بزند .
پس میتوان گفت کسانی که آیه 1 سوره تحریم را مواخذه پیامبر ص میدانند در حقیقت قران نمی دانند .
اللهم اهدنا بهدایة القرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

آیه 81 که درزیر آمده از سوره مبارکه زخرف است ، در ارتباط با معصومیت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله این نکته را به ذهن می رساند که استناد خداوند به عبادت حضرت علیه وعلی آله صلوات الله حاکی از معصومیت آن وجود مقدس است. چرا که اگر چنین نبود مشرکان و کفار می توانند بگویند که بله او { علیه السلام و صلوات} در این مورد اشتباه کرده است یعنی خدا ولد دارد ولی پیامبر صل الله علیه و آله اشتباه می کند { یعنی در صورت عدم معصومیت این دلیل که خداوند متعال آورده تام نیست } . ولی آیه مبارکه دلیل بر آن است که بله هرگز ایشان صل الله علیه و آله دچار اشتباه نمی شود و با توجه به اینکه عبادت حضرت صل الله علیه و آله از امور شخصی ایشان است ، مفاد آیه با شبهه ای که در ارتباط با معصومیت ایشان صل الله عله و آله مطرح می کنند منافات دارد.

قل إن كان للرحمـن ولد فأنا أوّل العـبدين
بگو- ای پیامبر- اگر برای خدای رحمان فرزندی بود من اولین پرستنده او بودم

ای عقل های خردمند و ای فطرت های پاک آیا چنین نیست؟؟؟


بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

hosain;532803 نوشت:
بأسمه تعالی شأنه
سلام علیکم
سلامی چو بوی خوش آشنایی

" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ "

اولا : آیا پیامبر اکرم ص در این آیه مورد توبیخ قرار گرفته ؟
ثانیا : بهر حال این آیه نشان میدهد آن حضرت چیزی را بر خود حرام کرده در این راستا
الف: آیا آیه ای هست که نشان دهد پیامبر اکرم ص حق حرام کردن داشتند ؟
ب: آیا قران سابقه ای دارد که نشان دهد پیامبری چیزی را حرام کرده باشد ؟
ثالثا: اگر پیامبر اکرم ص مورد عتاب قرار گرفته باشد با عصمت چگونه جمع میشود ؟
پاسخ :

با بررسی آیه فوق نشان خواهیم داد نه اینکه در این آیه هیچ توبیخی وجود ندارد بلکه آیات 1 تا 6 همین سوره لشگر کشی خداوند بنفع پیامبر ص در برابر دو همسر آن جناب را نشان میدهد و همچنین آیاتی در قران وجود دارد که نشان می دهد خداوند حق حرام کردن به پیامبر اکرم را داده و همچنین قران نشان میدهد حضرت یعقوب سلام الله علیه نوعی چربی را بر خود تحریم کرده و نشان میدهیم هیچ توبیخی در این آیه وجود ندارد که صدمه ای به عصمت بزند .
قبل شروع توجه داشته باشیم خداوند در مورد پیامبر اکرم ص اینگونه سخن میگوید :
آل‏عمران : 159 فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ... فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ
ترجمه : به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان نرم (و مهربان) شدى! ... پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب!
توضیح : آیه فوق نشان میدهد پیامبر اکرم نسبت به امتش مهربان و طبق دستور الهی امتش را باید می بخشیده و برایشان استغفار می کرده و این در مورد همسرانش هم وجود داشته ، پس نرم خوئی ، گذشت و استغفار آ ن حضرت در مورد زنان هم به امر الهی بوده
در مورد آیه 1مورد بحث قران می فرماید :
التحريم : 1 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ
اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟!
اولا در مورد شان نزول این آیه چند قول وجود دارد :
میگویند : پیامبر اکرم ص یا از ماریه قبطیه عسل گرفتند و میل کردند یا شربت عسل گرفتند و میل کردند و یا از شخص ماریه استفاده نمودند که بجهت حسادت عایشه و حفذه به ماریه کنیزی که برای آن حضرت از مصر فرستاده بودند آن دو زن ، پیامبر اکرم را در مضيقه قرار ‏دادند ، تا آن جناب ناگزير شد سوگند بخورند كه ديگر آن عمل را انجام نمی دهند و آن دو زن این قصه را فاش کردند .
البته یک شان نزول هم از اهل سنت وجود دارد که میگوید ، پیامبر ص به یکی از همسران فرمود پدر تو بعد از من خلیفه می شود و او این را به دیگری گفت که سندش از طریق اهل سنت است .
اما اینکه ادعا کردند : خداوند در آیه اول سوره تحریم پیامبر ص را توبیخ کرده !
باید ببینیم آیا پیامبر ص خطائی کرده که باید در مقابل آن توبیخ شود ؟
آیه می فرماید :
التحريم : 1 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ ترجمه : اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟
براستی اگر پیامبر اکرم ص نخواستند عسل یا شربت عسل میل کنند و همچنین بسراغ کنیز خود بروند که گناهی نکرده که به خاطر آن توبیخ شوند !
و اتفاقا قران نشان میدهد حضرت یعقوب هم بر خود حلالی را حرام کرده بود توجه کنید :
آل‏عمران : 93 كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَني‏ إِسْرائيلَ إِلاَّ ما حَرَّمَ إِسْرائيلُ عَلى‏ نَفْسِهِ
ترجمه : همه غذاها بر بنى اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم كرده بود
پس چنین تحریمات سابقه قرانی دارد .

و باید توجه داشته باشیم قران میفرماید پیامبر اکرم هر چه باشد آنرا بر خود حرام کرد نه بر دیگران و این نکته مهم است !
وقتی به قران مراجعه میکنیم مشاهده میکنیم خداوند چنین حقی به آن حضرت داده :
التوبة : 29 وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ
ترجمه : و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مى‏شمرند
آیه فوق نشان میدهد پیامبر حق تحریم دارد و خداوند این حق را به آن حضرت داده
مشاهده میشود پیامبر اکرم حلالی از حلال های الهی را که حق داشتند از آن استفاده کنند یا نکنند را بر خود غدغن کرد و باد متوجه باشیم قران کسی مجبور نکرده از هر حلالی استفاده کند که پیامبر خدا مجبور به این امر باشند پس امری که موجب شود پیامبر به آن مناسبت باید توبیخ شوند هم وجود ندارد در این صورت حال که مشخص شد خداوند حضرت حق حرام کردن به آن حضرت را داده
در این صورت اگر کسی اشکال کند خداوند پیامبر را بخاطر حرام کردن چیزی مواخذه کرده دو حالت دارد
الف : باید گفت در عمل خداوند تناقض وجود دارد چون خودش حق حرام کردن به پیامبر اکرم را داده زمانی که پیامبر از این حق استفاده کرده او را توبیخ نموده
ب : چون در اعمال و گفتار الهی هیچ تناقضی وجود ندارد برداشت مستشکل از این آیات خلاف واقع است .
صحنه جالب اینجاست که وقتی پیامبر اکرم چیزی را غدغن نمود و قسم خورده دیگر از آن استفاده نکنند خداوند وارد صحنه می شود توجه کنید :

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغي‏ مَرْضاتَ أَزْواجِكَ

ترجمه : اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟
با توجه به آیه فوق و آیات بعد مشاهده میشود خداوند در این مجموعه آیات در حمایت از پیامبر اکرم ص و در صدد کوبیدن دو همسر آن جناب بوده که ابتداء میفرمایند چرا چنین کردی اینکه چرا این چنین کردی نه بخاطر توبیخ پیامبر است بلکه آیات بعدی نشان میدهد بخاطر بی ارزشی آن دو همسر ایشان بوده یعنی آن دو ارزش این کار را ندارند و راه شکستن قسم را بیان میکنند قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ‏ و سپس پشتیبانی خود را با عبارت من مولای شما هستم اعلام کرده و در آیه 3 خداوند مختصر شرح واقعه را میدهد و به سراغ آن دو زن رفته و در دفاع از پیامبر اکرم بر آن دو نفر حمله و لشگر کشی تمام عیار می کند توجه کنید این نوع لشگر کشی بی سابقه است :
التحريم : 4 إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ
ترجمه : شما از كرده خود توبه كنيد زيرا دلهايتان منحرف گشته است و اگر بر ضد پيامبر متحد شويد، خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان شايسته ياور اويند و فرشتگان بعد از آنان، پشتيبان او مى‏باشند.
و بعد از این چنین لشگر کشی با بدترین نوع حمله به آن دو بصورت عاطفی میفرمایند :

التحريم : 5 عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكاراً
1 : اميد است كه شما را طلاق دهد تا پروردگار همسران بهتر از شما نصیبش کند
2 : آنچه خدا نصیبش میکند اینگونه باشد :مسلمان و مؤمن و اهل خضوع و توبه كننده و اهل عبادت و هجرت كننده و شوهر ديده و دوشيزه .
پس مشخص شد لِمَ تُحَرِّمُ برای دلجوئی از پیامبر بوده که چنین تحریمی برای این دو زن با این خصوصیان لزوم نداشته
برای اینکه کسانی اشکال نکنند که ممکن نیست پیامبر اکرم همسر بد داشته باشد !
قران توجه مسلمین را به آیه زیر جلب نموده :
التحريم : 10 ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما
ترجمه : خداوند، درباره آنهايى كه كافرند به همسر نوح و همسر لوط مثالى مى‏زند كه آن دو زن تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولى به شوهرانشان خيانت كردند
پس لقب همسری پیامبر زمانی ارزش دارد که چنین کسی با تقوی مهربان و مطیع پیامبر بوده باشد
براستی منظور قران از این دو زن چه کسانی هستند ؟
در کتاب صحیح بخاری که از معتبر ترین کتب روائی اهل سنت است جزء 17 ص 296 در سی دی شامله آمده :
5191 - حَدَّثَنَا أَبُو الْيَمَانِ أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى ثَوْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ - رضى الله عنهما - قَالَ لَمْ أَزَلْ حَرِيصًا أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنِ الْمَرْأَتَيْنِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - اللَّتَيْنِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ( إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ) حَتَّى حَجَّ وَحَجَجْتُ مَعَهُ ، وَعَدَلَ وَعَدَلْتُ مَعَهُ بِإِدَاوَةٍ ، فَتَبَرَّزَ ، ثُمَّ جَاءَ فَسَكَبْتُ عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَا فَتَوَضَّأَ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ الْمَرْأَتَانِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - اللَّتَانِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ( إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ) قَالَ وَاعَجَبًا لَكَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، هُمَا عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ .
خلاصه : ابن عباس از خلیفه دوم سوال میکند منظور قران از دو زن سوره تحریم کیست خلیفه دوم میگوید عائشه و حفصه ...
نتیجه :
در آیه 1 تحریم صحبتی از مواخذه پیامبر ص نیست بلکه در بررسی آیا 1 تا 6 مشخص میشود این آیات در دفاع از پیامبر اکرم و لشگر کشی خداوند در مقابل دو نفر از همسران آن حضرت بوده و بخاطر اینکه چنین داستانی برای گروهی گران نباشد ( که مگر میشود زن پیامبر اکرم خیانت کرده باشد ؟) خداوند داستان زن حضرت نوح و لوط را نقل کرده و این داستان نشان میدهد همسر پیامبر بودن ، زمانی اهمیت دارد که او مطیع پیامبر باشد که اگر مطیع نباشد اولا نزد خداوند جایگاهی ندارد و ثانیا مورد حمله او قرار میگیرد .
و همچنین پیامبر اکرم طبق آیه وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ حق حرام کردن داشتند
و گفتیم این تناقض است و خداوند چنین نمیکند که یکجا خداو ند حق حرام کردن به پیامبر اکرم داده باشد و زمانی که پیامبر از حقش استفاده کرده باشد مورد مواخذه قرار بگیرد پس برداشت کسانی که ادعا میکنند خداوند در این آیه پیامبرش را مواخذه کرده برداشتی خلاف قران است چون اولا خدا به پیامبر حق چنین عملی داده و مشابه آنرا حضرت یعقوب انجام داده و در کار خدا تناقض وجود ندارد .
پس نشان دادیم عملا پیامبر خطائی نکرده که مورد مواخذه قرار بگیرد لذا این آیه ربطی به عصمت ندارد که بخواهد لطمه ای به آن بزند .
پس میتوان گفت کسانی که آیه 1 سوره تحریم را مواخذه پیامبر ص میدانند در حقیقت قران نمی دانند .

کاری با اینهمه تاویل و تفسیری که از خودتان ارائه کردید ندارم.یه سوال ساده میپرسم.
پیامبر کار اشتباهی کرده یا نه؟ اینکه چیزی را که خداوند بر او حلال کرده بوده را بر خود حرام کرده اشتباه بوده یا نه؟

دوست عزيز، جناب عقل و فطرت، شما جواب بنده را نداديد، شما آيا حجّيّت و اعتبار متواترات را منکر هستيد؟

من فکر مي‌کنم که اگر موضوع روشن بشود ما و شما اختلافي نداريم،

به نظر من، شما اعتبار آن قسمتي از سنّت را انکار ميکنيد که اخبار ضعيف و مجهول و مرسل تشکيل مي‌دهد،

و اين را ما هم قبول داريم که هر روايتي، حجّت و معتبر نيست. هر روايتي را نمي‌شود به حساب حکم خدا گذاشت و عمل کرد.

ولي ديگر اخبار متواتر و صحيح السند، اينها حجّيّت و اعتبارشان بر پايه‌ي رويّه و بناي عقلائي است و نميشه منکرش شد.

و الصّلح خيرٌ

بسم الله الرحمن الرحیم.

Hadi99g;532819 نوشت:
دوست عزيز، جناب عقل و فطرت، شما جواب بنده را نداديد، شما آيا حجّيّت و اعتبار متواترات را منکر هستيد؟

من فکر مي‌کنم که اگر موضوع روشن بشود ما و شما اختلافي نداريم،

به نظر من، شما اعتبار آن قسمتي از سنّت را انکار ميکنيد که اخبار ضعيف و مجهول و مرسل تشکيل مي‌دهد،

و اين را ما هم قبول داريم که هر روايتي، حجّت و معتبر نيست. هر روايتي را نمي‌شود به حساب حکم خدا گذاشت و عمل کرد.

ولي ديگر اخبار متواتر و صحيح السند، اينها حجّيّت و اعتبارشان بر پايه‌ي رويّه و بناي عقلائي است و نميشه منکرش شد.

و الصّلح خيرٌ

ما روایت را هرگز حکم خدا نمیدانیم و تنها انچه در قران و انجیل و تورات امده را حکم خدا میدانیم.استفاده از روایت کار بدی نیست مثلاً به عنوان سخن یک فرد بشنوید و اگر خوب بود پیروی کنید ولی ما هرگز ان را حکم خدا نمیدانیم و هرگز از ان مانند حکم خدا پیروی نمیکنیم.انچه که باعث تفرقه بین ادیان و مذاهب شده همین کتب دست نوشته است.

عقل و فطرت;532821 نوشت:
ما روایت را هرگز حکم خدا نمیدانیم

ممنون از پاسخ‌تان. لطفاً بفرماييد که آيا کلام معصوم(ع) و امر و نهي او را حکم خدا مي‌دانيد يا نه؟

منظورم اينه که مثلاً به فرض، پيغمبر گرامي يا يکي از امامان، مستقيماً به شما دستوري بدهند و در قرآن شريف هم نباشد، آيا آن را لازم الإجرا مي‌دانيد؟

بسم الله الرحمان الرحیم.
سلام.

Hadi99g;532825 نوشت:
ممنون از پاسخ‌تان. لطفاً بفرماييد که آيا کلام معصوم(ع) و امر و نهي او را حکم خدا مي‌دانيد يا نه؟

منظورم اينه که مثلاً به فرض، پيغمبر گرامي يا يکي از امامان، مستقيماً به شما دستوري بدهند و در قرآن شريف هم نباشد، آيا آن را لازم الإجرا مي‌دانيد؟


انچه که پیامبر به ما دستور میدهد جز وحی الهی نیست و پیامبر در امورات زندگی به دیگران دستور نمی دهد.... امام که ساخته مذاهب است! خود "امامت" مقام بالایی دارد که جز به برخی از پیامبران خداوند به کسی نداده. و ما جز با وحی الهی نمیتوانیم در مورد مقام کسی حکم صادر کنیم.
هیچکس معصوم نیست و هیچکس حق ندارد به کسی دستور دهد.. خود پیامبر هم جز به فرمان خدا به کسی دستور نمی دهد.

عقل و فطرت;532816 نوشت:
کاری با اینهمه تاویل و تفسیری که از خودتان ارائه کردید ندارم.یه سوال ساده میپرسم.
پیامبر کار اشتباهی کرده یا نه؟ اینکه چیزی را که خداوند بر او حلال کرده بوده را بر خود حرام کرده اشتباه بوده یا نه؟

باسمه تعالی شأنه
علیکم السلام
اولا بزرگوار ، اینگونه نگارش قهری نفرما که ، با نوشته های شما کاری ندارم ، مطلبی نوشتی ، جوابی ارسال کردیم ، شما هم زحمت کشیده نقدی بنگار بر استدلالات نوشته شده
ثانیا ، خداوند رؤوف از رسول گرامی اش صل الله علیه وآله دلجویی فرموده بخاطر عمل همسرانش که، چرا بخاطر آنها خود را در مضیقه قرار داده است . { در واقع جواب این سئوال شمادر متن بود. توجه بفرمایید}
ثایثا ، اگر نقد و توضیحات شما وزین و.صحیح باشند به حول و قوه خدا خواهم پذیرفت من که نمی خواهم عمری در اشتباه باشم و آخرت در عذاب.

اعوذ بالله لطیف الخبیر من همزات الشیطان

عقل و فطرت;532432 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
نجس بودن سگ هیچ ربطی به اسلام ندارد بلکه خداوند فقط مشرک را نجس میداند(9 | التوبة - 28) اینها خودساخته های مذهب است و لا غیر و در هیچ کتابی از کتاب های خداوند سگ نجس نامیده نشده.خداوند سگ را نجس نمیداند و بلکه انچه سگ برای شما شکار میکند پاک است پس چگونه نجس برای شما پاک شکار میکند؟ حتماً میگویند فقط سگ های شکاری پاکند!!!

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (5 | المائدة - 4)
از تو سؤال می‌کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده‌اید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می‌کنند و) نگاه می‌دارند، بخورید؛ و نام خدا را بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!»


با سلام
قرآن حکم صید سگ شکاری را گفته که پاک است نه این که حکم سگ را در پاکی و نجاست گفته باشد.
و قرار نیست تمام ی جزئیات احکام در قرآن آمده باشد که نیامده است.
اصول احکام در قرآن است و تفریع و جزئیات آن را پیامبر و جانشینان معصوم او بیان می کنند .
عقل و فطرت;532502 نوشت:
در هر صورت سگ شکاری شکار را دهان میگیرد و شکار نجس میشود... من نمیدانم چرا بزور میخواهید چیزی را که خداوند حتی در ایه قران هم فرموده و تکمیل کننده نجس نبودن سگ هست باز هم میخواهید از کتب دست نوشته خود پیروی کنید؟ در حالی خداوند در ایه ای که در مورد نجاست مشرک بیان میکند حتی میگوید نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند... انگاه چگونه سگ علاوه بر نزدیک شدن به شکار ان را دهان میگیرد و تقدیم شما میکند نجس است؟

البته شما خود می دانید که بیان کردن احکام دینی دارای قواعد و قوانین خاص خود است. و کسی که می خواهد اظهار نظری در باره آن بکند باید تمام آیات و روایات در آن باب را دیده باشد.
نکته دیگر این که شما آیه ای بیاورید که بگوید سگ پاک است.
اگر هم آیه می گوید شکار سگ شکاری پاک است شرایطی دارد که در ابواب فقهی بیان شده است من جمله این که آن قسمت از شکار که به دهان سگ رسیده را باید جدا کرد و اکل آن مممنوع است.
قرآن حکم صید را فرموده نه حکم اجزاء آن را.

عقل و فطرت;532671 نوشت:
آنچه را که خداوند لازم بود بیان کرده و اطاعت مطلق از غیر رسول جز باعث تفرقه در دین نمی شود.
برای مثال در ایه بالا اطاعت از خدا و رسول واجب است زیرا رسول خدا وحی خدا را بر مردم میخواند اما اطاعت از اولی الامر واجب نیست زیرا به وقت تنازع ممکن است ایجاد تفرقه شود برای همین خداوند فرموده به وقت تنازع فقط به خدا و رسول رجوع کنید.

1) وظیفۀ رسول تنها ابلاغ پیام روح القدس به مردم است و رسول هیچ وظیفۀ دیگری غیر از ابلاغ پیام وحی نداشته است.

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَفَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿النور: ٥٤﴾
2) از آنجا که دایرۀ وحی تنها محدود به قرآن کریم می باشد، فلذا تنها این قرآن به محمد وحی شده است و وحی بهیچ عنوان شامل احادیث، روایات، سیرت و سنت یا تاریخ نمی گردد.

... وَأُوحِيَ إِلَيَّ هذا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ... ﴿الأنعام: ١٩﴾

... و وحی می شود بر من این قرآن تا هشدار دهم شما را به آن و آن کس را که این رسد...

از دو نکتۀ فوق مشخص است که اطاعت از رسول به معنی اطاعت از پیام رسالت او یعنی کلام نازل شده یعنی قرآن است نه چیزی غیر.

فلذا سنت و سیرت و احادیث و روایات بهیچ عنوان محلی از اعتبار در دین اسلام ندارند، چرا که نازل نشده اند.


با سلام دوست عزیز
مطالب فوق ربطی به موضوع تاپیک ندارد
مطلب شما درباره نقش سنت پیامبر در احکام دینی است که به نظر ما احادیث و روایات پیامبر و ائمه اطهار نقش اثباتی در دین دارند .
اگر سوالی در این باره دارید تاپیک جدید بزنید.
پیشفرض این سوال قبول جایگاه کتاب و سنت است.

عقل و فطرت;532697 نوشت:
اب کشیدن ما به معنای نجس بودن نیست بلکه برای تمییز کردن میکروب هاست.اگر مرغ هم دهان بزند ان را خواهیم شست.
تکرار میکنم فقط مشرک نجس است و نجاست هم در ایات خداوند نجاستی نیست که مذاهب میگویند و در مردم وسواس ایجاد کرده اند.

شما نظر خودتان را از آن باب که یک شهروند هستید می دهید نه یک کارشناس دین.
و الا دین هیچوقت واجب نکرده که اگر مرغی به چیزی دهان زد آن را باید آب کشید.
ابتدا شما موضع خود را مشخص کنید که از چه بابی سخن می گویید . از باب یک پزشک ، زیست شناس ، کارشناس بهداشت و محیط زیست یا ..

عقل و فطرت;532706 نوشت:
من با ایات قران به شما جواب میدهم چه استدلالی بهتر و محکم تر از خود قران؟

کجای این آیات گفته که از سنت پیروی کنید؟ این خودش یک ایه هست مبنی بر اینکه پیامبر چیزهایی که به شما میده رو بگیرید و از انچه نهی شده پیروی نکنید.... امر و نهی رسول طبق پست قبلی ای که اوردم فقط از وحی الهی هست و در همون ایه هم مشخص شده چه چیزهایی هست و متعلق به چه کسانی هست نه چیزهایی که دست نوشته مذاهب هست که هرگز نازل نشده و هرگز مورد تایید خداوند نبوده.

شاید امروز در زمین سخنان من پاک شوند ولی در قیامت اگر توانستید جلوی حق را بگیرید و پاک و محوش کنید.اگر من سخن باطل و گزاف میگفتم ابایی نداشتید که بماند و دیگران بخوانند تا باطل را تشخیص دهند... ترس شما از حق بودن و بیدار شدن مردم است.
وسلام.


دوست عزیز شما جه اصراری دارید که مباحث را با هم خلط کنید.
چشمان ناظری در تاپیک هستند که بی انظباطی علمی شما را به داوری نشسته اند کاربران به خوبی می فهمند که چه کسی به دنبال حقیقت و چه کسی به دنبال به هم ریختن تاپیک است.
اگر دغدغه فهم درست مبانی و معارف را دارید روشمند آن را دنبال کنید نه آن که در هر تاپیکی برداشت های خودتان را از دین تکرار کنید.
اگر دغدغه فهم حقیقت و و دین را دارید در جای خود مسایل را پیگیری کنید.
من بارها در تاپیک های مختلف گوشزد کرده ام که ورود در بحثی بدون در نظر گرفتن پیش نیاز های آن بحث بی انظباطی علمی و نا مطلوب است.
مثل این که بحث فقهی را کسی شبهه وجود خدا بکند.
لطفا رعایت کنید

عقل و فطرت;532816 نوشت:
کاری با اینهمه تاویل و تفسیری که از خودتان ارائه کردید ندارم.یه سوال ساده میپرسم.
پیامبر کار اشتباهی کرده یا نه؟ اینکه چیزی را که خداوند بر او حلال کرده بوده را بر خود حرام کرده اشتباه بوده یا نه؟

و باز طفره از بحث.
لطفا طریقه خود را اصلاح کنید .
این تاپیک نه بحث از مبانی دین اسلام- قرآن و سنت و..- دارد نه از عصمت پیامبر بحث می کند.
پس پیشفرض ها را محترم بشمارید و در صورت اشکال علمی به آنه در جای خود پیگیری کنید.

عقل و فطرت;532821 نوشت:
ما روایت را هرگز حکم خدا نمیدانیم و تنها انچه در قران و انجیل و تورات امده را حکم خدا میدانیم.استفاده از روایت کار بدی نیست مثلاً به عنوان سخن یک فرد بشنوید و اگر خوب بود پیروی کنید ولی ما هرگز ان را حکم خدا نمیدانیم و هرگز از ان مانند حکم خدا پیروی نمیکنیم.انچه که باعث تفرقه بین ادیان و مذاهب شده همین کتب دست نوشته است.

و هکذا

عقل و فطرت;532828 نوشت:
انچه که پیامبر به ما دستور میدهد جز وحی الهی نیست و پیامبر در امورات زندگی به دیگران دستور نمی دهد.... امام که ساخته مذاهب است! خود "امامت" مقام بالایی دارد که جز به برخی از پیامبران خداوند به کسی نداده. و ما جز با وحی الهی نمیتوانیم در مورد مقام کسی حکم صادر کنیم.
هیچکس معصوم نیست و هیچکس حق ندارد به کسی دستور دهد.. خود پیامبر هم جز به فرمان خدا به کسی دستور نمی دهد.

و هکذا
همه این ها به حول و قوه الهی در جای خود پاسخ گفته شده و صلاح نمی بینم در اینجا ذکری از پاسخ داشته باشم.

فتا 1;532790 نوشت:
اتفاقاً اشتباه شما همینجاست وحی همین است یعنی خداوند ناظر بر اعمال پیامبر است و از کوچکترین ترک اولائی نمیگذرد و او را به راه درست هدایت میکند یعنی به واسطه وحی تمام اعمال او همان میشود که خدا میخواهد .

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
سرکار محترم فتا1 بنده از طرف خودم از تایپیک های خوبی که نوشته ای تشکر می کنم . نکته ای که لازم است من باب یاد آوری عرض کنم اینکه آیه شماره 1 سوره مبارکه تحریم مربوط به ترک اولی نیست . توضیحاتی در این ارتباط آرده شده است.

عقل و فطرت;532671 نوشت:
فلذا سنت و سیرت و احادیث و روایات بهیچ عنوان محلی از اعتبار در دین اسلام ندارند، چرا که نازل نشده اند.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
آیه زیر دلیل محکمی است بر اینکه رفتار حضرت رسول صل الله علیه و آله ملاک عمل است و می توان به ان استناد کرد . و معصمیت حضرت صل الله علیه و آله را میرساند.
قل إن كان للرحمـن ولد فأنا أوّل العـبدين
بگو- ای پیامبر- اگر برای خدای رحمان فرزندی بود من اولین پرستنده او بودم -
سوره زخرف - 81 -

همانگونه که ملاحظه می شود استدلال قرآن به عبادت و رفتار شخصی حضرت رسول است . که اگر خداوند تبارک و تعالی فرزندی داشت من پیامبر قبل از همه او را عبادت می کردم.
پس چون عبادت نمیکنم شما می توانید از این رفتار شخصی من این موضوع را به یقین برداشت کنید خداوند فرزندی ندارد.

آیا این نشانه معصومیت پیامبر صل الله علیه وآله نیست؟؟؟

عقل و فطرت;532694 نوشت:
اما در مورد تبین.... تبین به معنی اشکار بیان کردن در مقابل پنهان کردن میاید نه به معنای تفسیر کردن همچنانکه تفسیر هایی که شیعه و سنی و سلفی و وهابی برای خود می بافند و دین اسلام را به فرقه های مختلف تقسیم کرده اند و هرکدام به انچه نزد خود دارند راضی هستند:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (30 | الروم - 32)
از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
آیه ای مناسب را آورده ای ،
آفرین ، اما به سئوال زیر دقت بفرمائید و تعقلی :
آیا من و شما ودیگر مذاهب در حال حاضر هر کدام به آنچه دارد و می اندیشد راضی و خوشحال نیست و دیگری را در اشتباه نمی پندارد ؟؟؟ آیا من و شما و دیگران همه به قرآن استناد نمی کنیم ؟؟ اگر چنین است که هست چرا اختلافاتمان حل نمی شود؟؟
شما میگویید برداشت از آیه قرآن این است ، من می گویم نه آن است و دیگری برداشت دیگری ؟؟ کدام درست است ؟؟
این برداشت ها هر علت و دلیلی داشته باشد با لاخره برداشت است و برای آن شخص یا گروه مهم و مورد استدلال.
راه حل چیست ؟؟ ر
خوب بزرگوار محترم اگر شما عقل داری من هم دارم و دیگری هم همچنین همه می توانیم برداشت های خودمان را از قرآن داشته با شیم . آیا همه این برداشت ها درست است ؟؟ مسلما نه . ما برفرض می گوییم برداشت شما درست. با توجه به اینکه شما معصوم نیستی چه اعتمادی به درست بودن برداشت شما هست؟؟
و آخر اینکه خداوند که فرموده است « فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و رسوله ..» خوب ما مورد اختلافمان را به خدا یعنی قرآن برگشت دادیم ، حال رسول صل الله علیه و آله کجاست که به ایشان علیه صلوات الله ارجاع دهیم ؟؟
خوب حالا به قرآن ارجاع دادیم چه کسی بین من و شما و دیگران قضاوت کند؟؟ قاضی اختلاف من و شما ودیگران کیست؟؟ اگر قاضی نباشد تا ابد هر کداممان حرف خودمان را می زنیم ، چون عقلمان چنین حکم می کند.
بله بزرگوار محترم، در سخن شما خلاء های زیاد و سئوالاتی قابل طرح است که پاسخ آنها نامشخص است.
اللهم اهدنا بهدایة القرآن

بسم الله الرحمن الرحیم.

شعیب;532957 نوشت:
دوست عزیز شما جه اصراری دارید که مباحث را با هم خلط کنید.
چشمان ناظری در تاپیک هستند که بی انظباطی علمی شما را به داوری نشسته اند کاربران به خوبی می فهمند که چه کسی به دنبال حقیقت و چه کسی به دنبال به هم ریختن تاپیک است.

سلام بزرگوار.
من مباحث را خلط نکردم.اگر دقت کنید کاربران سایت سوال کردند و من هم در قبال جواب دادم.آیا اینکه جواب سوال کسی را بدهی خلط مساله است؟ هیچکدام جواب قانع کننده ای نمیتوانستند بیاورند در حالی که میگویند اطیعوا الله و اطیعوا الرسول؟ چه ربطی دارد پس نتیجه اینکه سگ نجس است؟

شعیب;532950 نوشت:
اگر هم آیه می گوید شکار سگ شکاری پاک است شرایطی دارد که در ابواب فقهی بیان شده است من جمله این که آن قسمت از شکار که به دهان سگ رسیده را باید جدا کرد و اکل آن مممنوع است.

شعیب;532957 نوشت:
و الا دین هیچوقت واجب نکرده که اگر مرغی به چیزی دهان زد آن را باید آب کشید.

دو تا مساله وجود دارد... اول مساله پزشکی که انسان باید رعایت کند... منکر این که نیستید؟
دوم مساله دینی که هرگز خداوند نفرموده انچه سگ دهان زده را دور بریزید در حالی که گفته انچه برای شما شکار میکند پاک است.آیا این تحریف کلام خدا نیست در حالی که صریحاً در قران اشاره کرده؟
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(المائدة | 4)
از تو سؤال می‌کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده‌اید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می‌کنند و) نگاه می‌دارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!»(المائدة | 4)

سلام

نمیدونم چرا وقتی هیچ کدوم از طرفین بحث نمیخواد حرف اون یکی رو قبول کنه،بحث رو ادامه میدید(یاد حدیث امام علی (ع) افتادم)

و اما نظر من در مورد اینکه چرا یک سگ باید توی این قضیه میبوده(البته طبق آیه)

از لحن غیر کتابی و خودمونیم هم معذرت میخوام،ولی من بلد نیستم کتابی صحبت کنم

این آیه ها که نام میبرم برای سوره کهف هستش

از آیه 1 تا آیه 21،خدا داره مقدمه میچینه برای اینکه بگه چرا اینکارو انجام دادم،و اینکه درباره شرایط غار و اینکه جنس بدن اون افراد رو تبدیل کرده به جنسی خاص که توی اون غار دووم بیارن توضیح میده،دلیلش هم این بوده که ظاهرا اون غار تبدیل شده به یه قسمت از دنیای مطلق(یه چیزی شبیه برزخ)

تو آیه 11 خدا یه نشونه خوب داره میده،خودتون پیداش کنید.

تو آیه 22 خدا میگه که به زودی مردم شروع میکنند در مورد تعدادشون صحبت میکنند،....توضیح داده که مثلا میگن 5 نفر بودن + 1 سگ و یا 7 نفر بودن + 1 سگ، و یا n نفر بودن + 1 سگ ،......از این آیه میشه این برداشت رو کرد که تعدادشون واقعا مهم نیست (هر تعدادی باشن میتونن تو معاد در یک جا جمع بشن) و مهم اینه که اینکار رو خدا برای چی کرده (توصیف معاد،که تو آیه های بعدیش کرده) و چرا تاکید روی سگ داشته؟(شاید منظور خدا اینه که معاد برای حیوانات فرق میکنه با انسانها)

تو آیه 18 توصیف میکنه که اگر میدیدیشون،ترس وجودتو فرا میگرفت،پس در نتیجه هر کسی هم که وارد غار میشده،نمیتونسته چیزی رو ببینه البته این قضیه رو میشه از آیه 13 هم برداشت کرد (تو آیه 13 خدا میگه که ما خبرشون رو درست حکایت میکنیم یعنی بقیه کلا چیز درستی ندیدن) ،ولی در همون آیه 18 سگ رو طوری توصیف کرده که انگار سگ دم در غار بوده و به حالت آماده باش،دراز کشیده.....
پس شاید کسانی که میخواستن داخل غار برن با اینکه نمیتونستن اون افراد رو ببینن،ولی سگ رو میتونستن ببینن
باطبع سگ اگه اون لحظه زنده بود،باید یا پارس میکرد یا حمله میکرد،ولی اون هم مثل بقیه فقط حالت زنده بودن رو داشته و مرده بوده،پس بقیه باید این داستان رو به این شکل به نسل های بعدی انتقال میدادند تا وقتی اونها زنده شدند،بقیه ببینند که سگ هم با اینها زنده شده،و خداوند توی همین زمین تونسته مرده ها رو زنده کنه.


یاعلی

عقل و فطرت;533013 نوشت:
سلام بزرگوار.
من مباحث را خلط نکردم.اگر دقت کنید کاربران سایت سوال کردند و من هم در قبال جواب دادم.آیا اینکه جواب سوال کسی را بدهی خلط مساله است؟ هیچکدام جواب قانع کننده ای نمیتوانستند بیاورند در حالی که میگویند اطیعوا الله و اطیعوا الرسول؟ چه ربطی دارد پس نتیجه اینکه سگ نجس است؟

درست می گویند دیگر . شما دارید بیرون از مبنا صحبت می کنید ملاک دراحکام کتاب و سنت و عقل است این متفق فریقین است و اگر کسی این را قبول نداشته باشد مانند شما و سنت نبوی و کلام و روش او را بیرون از دین بدانید و مبنای احکام ندانید خارج از بحث هستید و باید مشکلتان را در جای دیگر حل کنید.
هر بحثی یک سری پیش نیازاتی دارد این بحث درون دینی است وقتی پرسشگر سوال می کند که علت نجس بودن سگ چیست می گوییم کلام امام صادق دلیل بر نجس بودن سگ است این درون دینی و حتی درون مذهبی است و کلام شما و اشکال شما خارج از بحث و در مقدمات و پیش نیاز ها است. و می توان به آن خلط بحث و بی انظباطی علمی نام نهاد.

عقل و فطرت;533013 نوشت:
دو تا مساله وجود دارد... اول مساله پزشکی که انسان باید رعایت کند... منکر این که نیستید؟
دوم مساله دینی که هرگز خداوند نفرموده انچه سگ دهان زده را دور بریزید در حالی که گفته انچه برای شما شکار میکند پاک است.آیا این تحریف کلام خدا نیست در حالی که صریحاً در قران اشاره کرده؟

دوباره بحث شما مبنایی و پیش نیازی است
مشکل شما این است که جایگاه سنت را در توضیح احکام دینی و تفسیر و تبیین قرآن به رسمیت نمی شناسید و الا این کلام روشن است که حکم شکار را قرآن می گوید نه دهان زده سگ شکاری را که آن وظیفه مفسرین قرآن یعنی اهلبیت پیامبر است.
و در اینجا بر آن نیستیم که برای شما به اثبات جایگاه سنت و عقل در تفسیر آیات قرآن و احکام الهی بپردازیم چون این بحث از مقدمات است و مقام خود را می طلبد
قال رسول الله : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و اهلبیتی ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا"

با سلام خدمت همه کاربران گرامی
بنده عازم تبلیغ ماه مبارک رمضان هستم موقتا تاپیک بسته می شود انشا الله بعد از ماه مبارک دوباره باز خواهد شد.
التماس دعای خیر از همه دوستان

با سلام این تاپیک برای مشارکت دوستان باز شد

[="Tahoma"][="Black"]حاضر
سلام علیکم
اصحاب و جوانان کهف، هیچ گاه در هنگام عبادت، به همراه خودشان سگ نمی بردند و هیچ مدرکی برای این مطلب نداریم. اگر در داستان کهف در قرآن کریم (1)، دیده می شود که از سگی نام برده شده است، این تنها در همان واقعه بوده است و سگ، مال آن جوانان موحد نبوده است، بلکه از برای چوپانی بوده است که در مسیر راه، با او آشنا شده بودند. (2)
دلیل حکم نجاست سگ
بیان این نکته لازم است که یکی از مسلّمات اسلامی این است که احکام شرع، تابع مصالح و مفاسد واقعی است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امری بود و نه نهی و نه حکم به نجاست و طهارت. [3]
پس هر جا دیدیم از طرف شارع مقدّس عملی واجب گردیده می فهمیم در آن عمل مصلحتی است که به دست آوردن آن مصلحت لازم است، اگر چه از آن آگاهی نداشته باشیم.
اگر شارع از عملی نهی نمود و چیزی را نجس اعلام کرد، می فهمیم به خاطر مفسده و ضرری است که از آن اجتناب لازم است. گرچه ممکن است ما به خاطر کمی اطلاعات علمی، به مفاسد و مصالح احکام پی نبریم، ولی بعدها بر اثر پیشرفت های علمی، بخشی از فلسفه احکام روشن شود.

دلیل نجاست سگ از نظر علمی
سال ها پس از حکم به نجاست سگ، بعضی از علل آن کشف گردیده است و آن این که: در روده سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است.
وقتی از سگ مدفوع بیرون می آید، تخم های زیادی از این کِرم همراه مدفوع بیرون می آید و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیله زبانش آن تخم ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم ها به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند که احیاناً منجر به مرگ می شود. [4]
این یکی از حکمت هایی است که اسلام سگ را نجس العین دانسته تا بدین وسیله مضرّات آن را از انسان دفع کند، اما ممکن است، حکمت ها و علت های دیگری از نظر بهداشتی و زیست شناسی و پزشکی وجود داشته باشد که هنوز از آن آگاهی نداریم.

دلایل نجاست سگ از نظر فقهی
موضوع نجاست سگ یک مسئله فقهی است. در قرآن کریم در باره طهارت و نجاست سگ سخنی به میان نیامده است. البته، این گونه نیست که همه احکام فقهی در قرآن کریم آمده باشد. قرآن کریم در احکام فقهی معمولاً به کلیات بسنده کرده است و تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و به دنبال آن، امامان معصوم (علیهم السلام) سپرده است. برای نمونه هنگامی که به احکام فقهی نماز توجه می کنیم می بینم که احکام زیادی دارد در حالیکه در قرآن کریم تعداد انگشت شماری از آنها آمده است.

اجماع
فقهای عظام ، سگ را یکی از نجاسات می دانند. و این حکم بین آنها اجماعی است. [5] [6]

روایات
اجماع در فقه شیعه برخاسته از روایات فراوانی است که در کتاب های روایی آمده است. البته، دربارۀ نجس بودن سگ روایاتی که از امامان (علیهم السلام) به دست ما رسیده دو گونه است. روایاتی که در آنها واژۀ نجس به صراحت آمده است و روایاتی که در آنها کلمه نجس به صراحت بیان نشده، بلکه از باب ملازمه، نجاست سگ فهمیده می شود. در این گونه روایات به تناسب پرسش هایی که از امام (علیه السلام) دربارۀ آب نیم خورده سگ شده و جواب هایی که ائمه (علیهم السلام) داده اند نجاست سگ استفاده می شود؛ به چند مورد اشاره می شود :
الف. از امام صادق (علیه السلام) دربارۀ سگ سؤال شد. آن حضرت فرمودند: "نجس است. آب نیم خوردۀ سگ را دور بریزید و با آن وضو نگیرید، ظرف آب را ابتدا با خاک و سپس با آب بشویید". [7]

ب. ابن شریح از امام صادق (علیه السلام) در مورد نیم خورده سگ می پرسد که حضرت فرمودند: "نه، به خدا قسم، آن نجس است". [8]

ج. ابی سهیل از امام صادق (علیه السلام) پرسید در مورد سگ، که حضرت سه بار فرمودند: "سگ نجس است". [9]
منابع و مآخذ

1. «وَ تحْسبهُمْ أَيْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَات الْيَمِينِ وَ ذَات الشمَالِ وَ كلْبُهُم بَسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطلَعْت عَلَيهِمْ لَوَلَّيْت مِنْهُمْ فِرَاراً وَ لَمُلِئْت مِنهُمْ رُعْباً» (کهف، 18).
2. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۳۵۲.
3 مطهری، مرتضی ، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۵۲ ، انتشارات صدرا ، چاپ پنجم ، ۱۳۸۰ شمسی .

4. مجله المنار، سال ۶، ص ۳۰۷.

5. روحانی، سید صادق، فقه الصادق، ج ۳ ، ص ۲۸۱ ، نرم افزار این کتاب به نام موسوعه الامام الروحانی.

6. نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، ج ۵، ص ۳۶۶ – ۳۶۸، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

7. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‏‌الشيعه، ج3، ص415.

8. حرّعاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، ج ۳، باب ۱۲، از ابواب نجاست،ص ۴۱۶، حدیث ۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.

9. وسائل الشیعه، ج ۳، باب ۱۲، از ابواب نجاست، ص ۴۱۷، حدیث ۱۰، داراحیاء التراث العربی، بیروت.

[/]

سوال1:
طبق روایت و احادیثی که به دست ما رسیده سگ حیوانی نجس مطرح شده است سوالم این است با توجه به نجاست این حیوان چرا اصحاب کهف این حیوان را به همرا ه خود به عبادت می بردند در صورتی که احتمال دارد با بدن و لباس این بزرگواران برخورد کند در اعمال اعبادی مشکل ایجاد کند
جواب:
اول این که اصحاب کهف که به مسجد نرفته اند بلکه به همراه چوپانی به عنوان راهنما به غار رفتند
از طرفی همراه داشتن سگ برای آن چوپان امری طبیعی بود و همچنین با مراعات برای دیگران هم طبیعتا مشکلی به بار نمی آورد.
از انواع سگ نگهداری سه نوع سگ برای انسان جایز است: سگ حائط(نگهبان خانه)، سگ صید، سگ گله(وسائل الشيعة ج‏11 530 43 باب كراهة اتخاذ كلب في الدار إلا أن يكون كلب صيد أو ماشية أو يضطر إليه أو يغلق دونه الباب ..... ص : 530)
در قضیه اصحاب کهف قرآن به صراحت نقش سگ اصحاب کهف را در پاسبانی از آنها بر در غار بین می فرماید:
«و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید؛و سگ آنها، دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود».(سوره کهف، ایه 18)

سوال2:
لطفا منابع و اسنادی که سگ را نجس مطرح کرده نیز ذکر فرمایید
جواب:
روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربارۀ نجاست سگ به ما رسیده اند ، دو گونه می باشند :

دسته نخست : روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است (وسائل الشیعه، ج ۳، باب ۱۲، از ابواب نجاست، ص ۴۱۷، حدیث ۱۰، داراحیاء التراث العربی، بیروت. )،
مانند :

1- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِیرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ : نَعَمِ ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ . قَالَ قُلْتُ لَهُ : الْکَلْبُ ؟ قَالَ : لَا . قُلْتُ : أَ لَیْسَ هُوَ سَبُعٌ ؟ قَالَ : لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ ؛عذافر از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست ؟ فرمود: نه به خدا ، او نجس است . نه به خدا ، او نجس است . »

2- عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ ؛ عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل می کند : همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس تر از سگ باشد .» مواردی دیگر .

دسته دوم : روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده ، امّا با قرائن موجود در آن ، نجاست سگ اثبات می شود . در این روایات ، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است . (نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، ج ۵، ص ۳۶۶ – ۳۶۸، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربی. )
مانند :

1- « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) : قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ ؛ امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز .»

2- عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ : قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ؛ فضل از امام صادق (ع) نقل می کند : هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشویید .»

3- « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ ؛ محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است ، سوال کرد . حضرت فرمود : محل تماس سگ را بشوید .»

دلیل نجاست سگ از نظر علمی
سال ها پس از حکم به نجاست سگ، بعضی از علل آن کشف گردیده است و آن این که: در روده سگ کِرم کوچکی به طول چهار میلی متر به نام «تینیا ایکینوسکوس» است.
وقتی از سگ مدفوع بیرون می آید، تخم های زیادی از این کِرم همراه مدفوع بیرون می آید و به اطراف مقعد سگ می چسبد. سگ به وسیله زبانش آن تخم ها را به قسمت های دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این تخم ها به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند که احیاناً منجر به مرگ می شود. (مجله المنار، سال ۶، ص ۳۰۷.)
این یکی از حکمت هایی است که اسلام سگ را نجس العین دانسته تا بدین وسیله مضرّات آن را از انسان دفع کند، اما ممکن است، حکمت ها و علت های دیگری از نظر بهداشتی و زیست شناسی و پزشکی وجود داشته باشد که هنوز از آن آگاهی نداریم.
اجماع
فقهای عظام ، سگ را یکی از نجاسات می دانند. و این حکم بین آنها اجماعی است.(روحانی، سید صادق، فقه الصادق، ج ۳ ، ص ۲۸۱ ، نرم افزار این کتاب به نام موسوعه الامام الروحانی.)

با توجه به مطالب گفته شده در خواهیم یافت که سگ نجس بوده و باید از آن در غیر موارد ضروری حذر کرد .

موضوع قفل شده است