چرا احسن الخالقین؟مگر چند خالق هست؟

تب‌های اولیه

93 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

موبدیار مهران;101416 نوشت:
شما به زور میخواهید دیدگاه خودتان را از قرآن استخراج کنید. این درست است؟ خود واژه چیزی میگوید و شما چیز دیگر، آنگاه مرا گمراه کننده میخوانید؟ باشد.

سلام بر اهل انصاف
مورد را مشخصا بیاورید که کجا ما بر خلاف قرآن معنا کرده ایم

موبدیار مهران;102027 نوشت:

فرزاد گرامی
درود
من آنگونه که در قرآن فرموده (سوره ابراهیم آیه چهار)، باور دارم که دین خدا جهان شمول و بیرون از زمان است. تنها برای هر ملتی به زبان آن ملت فرستاده شده است. این هم از آن روی است که توان فکری ملتها و فرهنگ ایشان متفاوت است. از این روی برای آنکه مردم هر ملت بتوانند پیام خدا را درک کنند، نیازمند آن هستند که پیام خداوند (کتاب خداوند) به زبان ایشان باشد.

برای اثبات اهل کتاب بودن زرتشتیان که در قرآن با نام مجوس شناخته میشود، در همین آسکدین گفتگو بسیار شده و استادان بسیاری اهل کتاب به شمار آمدن زرتشتیان نزد محمد (ص) و علی(ع) را نشان داده اند. سند دیگر این اهل کتاب بودن زرتشتیان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. سند دیگرش هم دیدگاه شادروان امام خمینی و آقای خامنه ای است.

شایسته یادآوریست که کتاب آسمانی زرتشتیان گاتها است. گرچه کتاب اوستا نیز مقدس شمرده میشود، ولی در همین اوستا نیز کتاب آسمانی، گاتها دانسته شده است.

در باره پذیرش دین اسلام در ایران هم باید بگویم، شمشیر خونریز عمر و ........... اگر نبود، چنین نمیشد. شما به سادگی بلایی که بر سر حتی مسلمانانی چون سهروردی آمده را به نامسلمانانی که ادعای اسلام دارید نسبت میدهید و به سادگی هر چه تمامتر مسلمان شدن ایرانیان را از انتخاب آزادانه ایشان میگیرید. خب کسانی که با امثال سهروردی آن کردند، با زرتشتیان چه کردند؟
خواهشمندم که شما احکام تجاوز به عنف در باره دختر مسلمان و دختر نامسلمان، یا حکم قاتل یک مسلمان و قاتل یک زرتشتی را در فقه شیعه و سنی برای من بنویسید؟


[=&quot]سلام بر شما، بنده از مطالب شما چنين برداشت كردم كه دين خدا را به شكل يك كل و مجموعه دانسته و آن را جهان شمول و زمان شمول ميدانيد و در عين حال پيامبران و فرستادگان الهي را بر اساس محيط و قابليت و زبان خاص، متعدد ميدانيد، يعني اگر پيامبري در سرزمين فارسي زبان آمد مأمور به تبليغ و بيان مناسك همان محيط است وكتاب آن پيامبر بايد به همان زبان باشد، و در گفته اولتان به آيه چهارم سوره ابراهيم استدلال كرديد،[/][=&quot] حال اين سؤالات مطرح مى‏گردد كه، آيا پيغمبرانى بوده­اند كه براي بيش از يك امت مبعوث شده‏ باشند؟ مانند اينكه درباره پيغمبران اولوا العزم چنين گفته مي­شود كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث ‏شدند، آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مى‏دانسته‏اند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مى‏گفته‏اند؟ ابراهيم خليل با اينكه خود،" سريانى" زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اينكه" عبرى" بود، فرعون و قوم او را كه" قبطى" بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى‏آورد ايمانش را مى‏پذيرفت، همچنين دعوت نوح، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده مى‏شود را چگونه مي­توان توجيه نمود؟[/]
[=&quot]مطلب ديگر اينكه از كجاي سؤالات بنده چنين برداشتي نموديد كه زرتشتيان را اهل كتاب نمي­دانم[/][=&quot]؟ سؤالات ناظر به جهان شمول بودن و زمان شمول بودن يك دين بود.[/]
[=&quot]درباره پذيرش اسلام در ايران بايد بگويم كه اين مطلب برخلاف مستندات تاريخي است كه دانشمندان مي­گويند، از ميان كتاب­هايي كه در اين زمينه نوشته شده است شما را ارجاع ميدهم به كتاب "خدمات متقابل ايران و اسلام" از استاد محقق شهيد مطهري و كتاب "كارنامه اسلام" از آقاي دكتر زرين كوب. مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد. مسأله حكيم سهروردي، چه ارتباطي به مسأله پذيرش اسلام ايرانيان دارد؟[/]
[=&quot]واما سؤالاتي كه درخصوص احكام فقهي مطرح كرديد، به عقيده بنده بحث از فروعات ديني متاخر از مباحث اصول اعتقادي است، و در عين حال تكثر در مباحث منشأ مغالطه است.[/]

فرزاد;102133 نوشت:
[=&quot]سلام بر شما، بنده از مطالب شما چنين برداشت كردم كه دين خدا را به شكل يك كل و مجموعه دانسته و آن را جهان شمول و زمان شمول ميدانيد و در عين حال پيامبران و فرستادگان الهي را بر اساس محيط و قابليت و زبان خاص، متعدد ميدانيد، يعني اگر پيامبري در سرزمين فارسي زبان آمد مأمور به تبليغ و بيان مناسك همان محيط است وكتاب آن پيامبر بايد به همان زبان باشد، و در گفته اولتان به آيه چهارم سوره ابراهيم استدلال كرديد،[=&quot] حال اين سؤالات مطرح مى‏گردد كه، آيا پيغمبرانى بوده­اند كه براي بيش از يك امت مبعوث شده‏ باشند؟ مانند اينكه درباره پيغمبران اولوا العزم چنين گفته مي­شود كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث ‏شدند، آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مى‏دانسته‏اند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مى‏گفته‏اند؟ ابراهيم خليل با اينكه خود،" سريانى" زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اينكه" عبرى" بود، فرعون و قوم او را كه" قبطى" بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى‏آورد ايمانش را مى‏پذيرفت، همچنين دعوت نوح، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده مى‏شود را چگونه مي­توان توجيه نمود؟
[=&quot]مطلب ديگر اينكه از كجاي سؤالات بنده چنين برداشتي نموديد كه زرتشتيان را اهل كتاب نمي­دانم[=&quot]؟ سؤالات ناظر به جهان شمول بودن و زمان شمول بودن يك دين بود.
[=&quot]درباره پذيرش اسلام در ايران بايد بگويم كه اين مطلب برخلاف مستندات تاريخي است كه دانشمندان مي­گويند، از ميان كتاب­هايي كه در اين زمينه نوشته شده است شما را ارجاع ميدهم به كتاب "خدمات متقابل ايران و اسلام" از استاد محقق شهيد مطهري و كتاب "كارنامه اسلام" از آقاي دكتر زرين كوب. مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد. مسأله حكيم سهروردي، چه ارتباطي به مسأله پذيرش اسلام ايرانيان دارد؟
[=&quot]واما سؤالاتي كه درخصوص احكام فقهي مطرح كرديد، به عقيده بنده بحث از فروعات ديني متاخر از مباحث اصول اعتقادي است، و در عين حال تكثر در مباحث منشأ مغالطه است.

فرزاد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1:"... از مطالب شما چنين برداشت كردم كه دين خدا را به شكل يك كل و مجموعه دانسته و آن را جهان شمول و زمان شمول ميدانيد و در عين حال پيامبران و فرستادگان الهي را بر اساس محيط و قابليت و زبان خاص، متعدد ميدانيد، ..."
پاسخ
من از خودم که چیزی در نیاوردم، نزدیک به ده آیه از قرآن را جمع کردم و نوشتم.
برای نمونه دو آیه از سوره بقره را دوباره گواه می آورم. آنچه که در این دو آیه می آموزیم، تسلیم خدا بودن است، نه پیروی از پیامبر.
دو برای همه نبی ها یک کتاب است. این نکته را در چندین آیه دیگر از همین سوره آموزش داده شده است.

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾ آرى هر كس كه خود را با تمام وجود به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد پس مزد وى پيش پروردگار اوست و بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد (۱۱۲)
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾
مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند (۲۱۳)

2-:"...[=&quot]درباره پذيرش اسلام در ايران بايد بگويم كه اين مطلب برخلاف مستندات تاريخي است كه دانشمندان مي­گويند، از ميان كتاب­هايي كه در اين زمينه نوشته شده است شما را ارجاع ميدهم به كتاب "خدمات متقابل ايران و اسلام" از استاد محقق شهيد مطهري و كتاب "كارنامه اسلام" از آقاي دكتر زرين كوب. ..."
پاسخ
کدام بقال میگوید ماست من ترش است؟
این کتابهایی که ارایه کرده اید که همه از خودتان است. کدام زرتشتی تاریخ نوشته؟ یا کدام بی طرف؟ شما خودتان را دلیل خودتان می آوردی، این درست است؟

3-:" ... مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد. مسأله حكيم سهروردي، چه ارتباطي به مسأله پذيرش اسلام ايرانيان دارد؟ ..."
پاسخ
یک ضرب المثل است (مرا ببخشید، در مثل مناقشه نیست)
آن که با مادر خود زنا کند، با دگران چه ها کند؟
سهروردی به جرم ارتداد و گرایش به زرتشت چنین بلایی سرش آمد. خب خود بسنجید (قیاس کنید) که بر زرتشتیان چه میکردند. در جایی که مجوس (به معنای موبد زرتشتی) و گبر (به معنای آزاده)، زندیق (به معنا مفسر اوستا) نماد و کفر و شرک و .... هر کس به آن متهم میشد، به مرگ محکوم میشد، خب باز هم خود بسنجید که چه بر سر زرتشتیان می آوردند.
هنگامی که شما زرتشتیان را نجس میخوانید، مردم عادی چه بر سر زرتشتیان می آوردند و می آورند؟

4-:"...
[=&quot]واما سؤالاتي كه درخصوص احكام فقهي مطرح كرديد، به عقيده بنده بحث از فروعات ديني متاخر از مباحث اصول اعتقادي است، و در عين حال تكثر در مباحث منشأ مغالطه است. ..."
پاسخ
شما که راست میگویید. منهم شکایت خود را به دادگاه خداوند بر سر پل چینوت میبرم.
استاد گرامی، به این احکام که شما فروعات و مغالطه خواندید، میگویند سیاست حذفی. این سیاست حذفی سبب میشود که مردم در یک راه اجباری یک طرفه مسلمان بشوند. آنگاه می آیید و از گزینش آزادانه مردم سخن میگویید. باشد این هم با دادگاه خداوند بر سر پل چینوت.

موبدیار مهران;102732 نوشت:
فرزاد گرامی
درود
شما نوشته اید:
1:"... از مطالب شما چنين برداشت كردم كه دين خدا را به شكل يك كل و مجموعه دانسته و آن را جهان شمول و زمان شمول ميدانيد و در عين حال پيامبران و فرستادگان الهي را بر اساس محيط و قابليت و زبان خاص، متعدد ميدانيد، ..."
پاسخ
من از خودم که چیزی در نیاوردم، نزدیک به ده آیه از قرآن را جمع کردم و نوشتم.
برای نمونه دو آیه از سوره بقره را دوباره گواه می آورم. آنچه که در این دو آیه می آموزیم، تسلیم خدا بودن است، نه پیروی از پیامبر.
دو برای همه نبی ها یک کتاب است. این نکته را در چندین آیه دیگر از همین سوره آموزش داده شده است.

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾ آرى هر كس كه خود را با تمام وجود به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد پس مزد وى پيش پروردگار اوست و بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد (۱۱۲)
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾
مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند (۲۱۳)

2-:"...[=&quot]درباره پذيرش اسلام در ايران بايد بگويم كه اين مطلب برخلاف مستندات تاريخي است كه دانشمندان مي­گويند، از ميان كتاب­هايي كه در اين زمينه نوشته شده است شما را ارجاع ميدهم به كتاب "خدمات متقابل ايران و اسلام" از استاد محقق شهيد مطهري و كتاب "كارنامه اسلام" از آقاي دكتر زرين كوب. ..."[/]
[=&quot]پاسخ[/]
[=&quot]کدام بقال میگوید ماست من ترش است؟[/]
[=&quot]این کتابهایی که ارایه کرده اید که همه از خودتان است. کدام زرتشتی تاریخ نوشته؟ یا کدام بی طرف؟ شما خودتان را دلیل خودتان می آوردی، این درست است؟[/]

[=&quot]3-:" ... مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد. مسأله حكيم سهروردي، چه ارتباطي به مسأله پذيرش اسلام ايرانيان دارد؟ ..."[/]
[=&quot]پاسخ[/]
[=&quot]یک ضرب المثل است (مرا ببخشید، در مثل مناقشه نیست)[/]
[=&quot]آن که با مادر خود زنا کند، با دگران چه ها کند؟[/]
[=&quot]سهروردی به جرم ارتداد و گرایش به زرتشت چنین بلایی سرش آمد. خب خود بسنجید (قیاس کنید) که بر زرتشتیان چه میکردند. در جایی که مجوس (به معنای موبد زرتشتی) و گبر (به معنای آزاده)، زندیق (به معنا مفسر اوستا) نماد و کفر و شرک و .... هر کس به آن متهم میشد، به مرگ محکوم میشد، خب باز هم خود بسنجید که چه بر سر زرتشتیان می آوردند.[/]
[=&quot]هنگامی که شما زرتشتیان را نجس میخوانید، مردم عادی چه بر سر زرتشتیان می آوردند و می آورند؟[/]

[=&quot]4-:"... [/][=&quot]واما سؤالاتي كه درخصوص احكام فقهي مطرح كرديد، به عقيده بنده بحث از فروعات ديني متاخر از مباحث اصول اعتقادي است، و در عين حال تكثر در مباحث منشأ مغالطه است. ..."[/]
[=&quot]پاسخ[/]
[=&quot]شما که راست میگویید. منهم شکایت خود را به دادگاه خداوند بر سر پل چینوت میبرم. [/]
[=&quot]استاد گرامی، به این احکام که شما فروعات و مغالطه خواندید، میگویند سیاست حذفی. این سیاست حذفی سبب میشود که مردم در یک راه اجباری یک طرفه مسلمان بشوند. آنگاه می آیید و از گزینش آزادانه مردم سخن میگویید. باشد این هم با دادگاه خداوند بر سر پل چینوت.[/]


سلام بر شما: بنده احساس ميكنم بحث به اين شكل باشد، به جايي نميرسيم، شما به مطالب بنده توجهي نداشته و نميخواهيد توجه كنيد، در خصوص پيامبران الهي كه براي هدايت بشر آمده اند، شما مسأله دعوت همگاني بعضي پيامبران الهي كه نسبت به اقوام غير خود دعوت داشته اند را توجه نكرديد، بنده خواستم توجه و تأملي در شما ايجاد بشود كه مقداري درباره مطالب دقت و تحقيق كافي داشته باشيد، بنده به شما عرض كردم: "مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد" اما شما در پاسخ گفتيد: "
[=&quot]کدام بقال میگوید ماست من ترش است؟[/]
[=&quot]این کتابهایی که ارایه کرده اید که همه از خودتان است. کدام زرتشتی تاریخ نوشته؟ یا کدام بی طرف؟ شما خودتان را دلیل خودتان می آوردی، این درست است؟
[=&quot]یک ضرب المثل است (مرا ببخشید، در مثل مناقشه نیست)[/]
[=&quot]آن که با مادر خود زنا کند، با دگران چه ها کند؟[/]"
بنده بحثم بر ميگردد به مستندات تاريخي، خودم و خودتان در كار نيست، اتفاقا وقتي كه اين مطالب را تنظيم ميكردم اين مطلب را متوجه بودم كه ممكن است شما به جهت اينكه از دو عالم مسلمان شاهد مي آورم رد كنيد، به همين جهت بود كه گفتم: "مگر اينكه در جايي مستندا با مطالبي كه گفته شده موافق نباشيد كه بايد با برهان و استدلال مطرح كنيد" حال شما از يك مورخ زرتشتي براي بنده شواهد تاريخي با ذكر سند بياوريد، تازه اگر شما شواهد تاريخي بياوريد بايد انصافا بررسي شود كه اين مطلب بر چه چيزي دلالت ميكند و ما به دنبال چه حقيقتي هستيم، و در ادامه اينكه گفتم مباحث فقهي متفرع بر اصول است، به اين جهت است كه اين مسايل مسايل درون ديني است و مربوط به مسايل اجتهاد و فقاهت در اسلام است كه مباني خاص خودش را دارد، و در يك بحث بايد محل و جايگاه مباحثه روشن باشد، تا مغالطه اي صورت نگيرد،بحث به اين شكل به جايي نميرسد، بنده ترجيح ميدهم كه بحث در همين نقطه خاتمه بيابد و بماند تا قيامت كه در مقابل دادگاه عدل الهي حقايق روشن شود، بنده تصورم اين است كه هر كسي بدون هيچگونه لجاجت و تعصبي اگر به درستي و صداقت مطلبي را پذيرفت، مشكل حل است، و خداوند چيزي جز اين از ما نخواسته كه در مقابل حق تسليم باشيم، و دين در نزد خدا اسلام است و اسلام چيزي جز تسليم در مقابل حق نيست، والسلام.
[/]

فرزاد;102974 نوشت:
[=&quot]و مربوط به مسايل اجتهاد و فقاهت در اسلام است كه مباني خاص خودش را دارد، و در يك بحث بايد محل و جايگاه مباحثه روشن باشد، تا مغالطه اي صورت نگيرد،بحث به اين شكل به جايي نميرسد، بنده ترجيح ميدهم كه بحث در همين نقطه خاتمه بيابد و بماند تا قيامت كه در مقابل دادگاه عدل الهي حقايق روشن شود، بنده تصورم اين است كه هر كسي بدون هيچگونه لجاجت و تعصبي اگر به درستي و صداقت مطلبي را پذيرفت، مشكل حل است، و خداوند چيزي جز اين از ما نخواسته كه در مقابل حق تسليم باشيم، و دين در نزد خدا اسلام است و اسلام چيزي جز تسليم در مقابل حق نيست، والسلام.[/]

فرزاد گرامی
درود
در کدام کتاب نمیدانم، ولی میگویند که ابن قطبیه در خوارزم چهار هزار نفر را که سواد نوشتن داشتند، سر برید و هر کس که به فارسی سخن میگفت زبان برید. از آن زمان ایرانیان شدند عجم

شنیده ام که کشتارهای همگانی چند ده هزار نفری بوده است.
شنیده ام که بر سر زاینده رود آنچنان سر زرتشتیان را بریدند که بر روی تالاب گاو خونی یک سره خون بود و این نام از آن روز به این تالاب داده شد.
در کرمان موبدان زرتشتی را با اره به دو نیم کردند.
خب سند از من میخواهید، با چنین کشتاری کی توانسته بنویسد؟
سند میخواهید:
در قانون مجازات اسلامی، کشتن یک زرتشتی قصاص ندارد. دیه مرد زرتشتی هم 700 درهم و مرد مسلمان 10000 درهم است.
اگر مردی مسلمان دختری زرتشتی را بدزدد و به آن تجاوز بکند، دادگاه اسلامی او را محکوم به عقد کردن آن دختر و پرداخت مهر المثل کرده، به دختر اختیار میدهد که طلاق بگیرد یا نگیرد.
اگر مرد زرتشتی به زن یا دختری مسلمان، حتی فاحشه، تجاوز کند، حکمش اعدام است. مگر آنکه که ثابت کند، پیش از عمل مسلمان شده و آن زن هم اعلام کند که با رضایت او بوده، آنگاه آن مرد مسلمان شده با آن زن ازدواج میکند.

شما کتاب حقوق اقلیتها را در اسلام از آیت الله عمید زنجانی که چند گاهی نیز رییس دانشگاه تهران بود، بخوانید.
آن وقت توقع دارید که مستند تاریخی برایتان ارایه کنم تا شما بررسی کنید ببینید درست است؟

موبدیار مهران;104160 نوشت:

به کدام اسلام؟
به اسلام قرآن، من خود را مسلمان زرتشتی میدانم.
به درست بودن اسلام تو باور ندارم. در اسلام تو آن اندازه تعصب، تبعیض میان انسانها، کبر و غرور هست که نمیتوانم بپذیرم.

اسلام میگه همه با هم برادرند عرب و عجم، پولدار و بی پول ، پیر و جوون و ... و میگه تنها ملاک برتری میان شما انسانها تقوی است
پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید: سلمان از ما اهل بیت است
نمی گوید سلمان فارس است و ما عرب
امام حسین در کربلا نه تنها صورت به صورت پسرش گذاشت بلکه صورت به صورت جون (که یک برده سیاهی بود و بدنش بد بو بود) گذاشت (یعنی امام حسین با این رفتارش می خواهد بگوید جون هم سطح فرزندم علی اکبر است)
قرآن به مسلمانان دستور می دهد که بر روی زمین با تواضع راه بروید و با تکبر روی زمین راه نروید (لقمان 18)
آیا اسلامی که چنین دستورات و چنین پیامبری دارد با اسلام و پیامبری که شما معرفی کردید مساوی است؟

شما اسلام و پیامبر رحمت (حضرت محمد صلی الله علیه و آله)را نشناخته اید

موبدیار مهران;90644 نوشت:
دوستان و استادان گرامی
درود
چرا خداوند در قرآن می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین
مگر بجز خداوند خالق دیگری هم هست؟
آیا آن خالق مخلوق خداوند است یا از ازل بوده است؟
چرا خلق مگس به دست اهریمن، شرک در خلق به شمار می آید و این نکته شرک در خلق نیست؟

با سلام و تشكر از سوال خوبتون
ما اين سخن شما را به صورت گسترده اي مطرح مي كنيم تا سواي خالقيت، توحيد در تدبير، حاكميت و توحيد در طاعت را نيز شامل شود به طور مثال ما معتقديم كه تنها و تنها خداوند است كه تدبير امور را به دست دارد. اما اين اعتقاد ممكن است با ظاهر بعضي از آيات در تناقض باشد مثل آنجا كه خداوند مي فرمايد: فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا( نازعات/5) كه مراد فرشتگاني هستند كه تدبير عالم ماده را انجام ميدهند.(ر.ك الميزان في تفسير القرآن، ج‏20، ص: 181 ) پس غير از خداوند هم مدبراتي داريم؟ در حالي كه اين سخن با اعتقاد شما در تناقض است.
پاسخ ما به اين سوال اين است كه منظور ما اين است كه خداوند در امر تدبير و خلق و ... مستقل است و بقيه به اذن خداوند تدبير و خلق و ... را انجام مي دهند.

به بيان ديگر:

[=tahoma][=&quot]مقصود از توحيد در آفرينش آن است كه همه آفرينش، آفريده خداى سبحان است. خدا مى‏فرمايد:[/][/]


[=tahoma][=&quot] «قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ».(رعد/16) [/] [=&quot]«بگو خداوند، آفريدگار هر چيز است و اوست يگانه پيروز.»[/][/]

[=tahoma][=&quot]مقصود از انحصار خالقيت در خدا، خالقيت مستقل و اصيل است كه آفريننده در آفرينش تكيه بر ديگرى نكند. چنين آفرينندگى از اوصاف خداست.[/][/]

[=tahoma][=&quot]البته آفرينندگى تبعى و سايه كه متكّى به خواست خداوند باشد، از غير خدا هم برمى‏آيد. از اين رو خداوند، خود را به «بهترين آفرينندگان» توصيف مى‏كند:[/][=&quot] [/][=&quot] «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ». (مومنون/14)[/][=&quot] [/][=&quot]و تصريح مى‏كند كه جز او هم آفرينندگانى و جود دارند، ولى او بهترين آنان است و اين تنها به اين سبب است كه آفرينندگى خداوند، ذاتى است نه اكتسابى، بر خلاف ديگران.[/][/]

[=tahoma][=&quot]و از همين جاست كه مى‏بينيم عيساى مسيح، خلقت را به خودش نسبت مى‏دهد و مى‏گويد: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ». [/][=&quot](آل عمران/49)[/][/]

[=tahoma][=&quot] «من براى شما از گل به صورت پرنده مى‏آفرينم، پس در آن مى‏دمم، آنگاه به اذن پروردگار، پرنده مى‏شود.»[/][/]

[=tahoma][=&quot]و از همين جا بايد اعتراف كرد كه انحصار آفرينندگى در خداوند، به معناى انكار سنّت‏ها در ميان پديده‏هاى طبيعى نيست، چرا كه نظام علّت و معلولى در اجزاى جهان ماده به معناى استقلال علّت در عليت و ايجاد نيست، بلكه خداوند اين قانون را در جهان ماده به وجود آورده و خود او پشت اين قضيه است. خورشيد و هوا در رويش زمين مؤثر است، آب هم در رشد گياه مؤثر است، ولى وجود مؤثر و تأثير گذارى‏اش همه به اذن خدا و از مظاهر سنت‏هاى الهى در هستى است. آنان كه توحيد در آفرينش را به انكار نظام علّت‏ها و روابط مادى ميان اجزاى جهان تفسير كرده‏ اند، به خطا رفته‏اند و از همين رو دين را منكر علم و در مقابل آن قرار داده‏اند.[/][/]

[=tahoma][=&quot] [/])[=&quot] سيماى عقائد شيعه، ص: 57[/]([/]




علامه;106813 نوشت:
با سلام و تشكر از سوال خوبتون
ما اين سخن شما را به صورت گسترده اي مطرح مي كنيم تا سواي خالقيت، توحيد در تدبير، حاكميت و توحيد در طاعت را نيز شامل شود به طور مثال ما معتقديم كه تنها و تنها خداوند است كه تدبير امور را به دست دارد. اما اين اعتقاد ممكن است با ظاهر بعضي از آيات در تناقض باشد مثل آنجا كه خداوند مي فرمايد: فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا( نازعات/5) كه مراد فرشتگاني هستند كه تدبير عالم ماده را انجام ميدهند.(ر.ك الميزان في تفسير القرآن، ج‏20، ص: 181 ) پس غير از خداوند هم مدبراتي داريم؟ در حالي كه اين سخن با اعتقاد شما در تناقض است.
پاسخ ما به اين سوال اين است كه منظور ما اين است كه خداوند در امر تدبير و خلق و ... مستقل است و بقيه به اذن خداوند تدبير و خلق و ... را انجام مي دهند.

به بيان ديگر:

[=tahoma][=&quot]مقصود از توحيد در آفرينش آن است كه همه آفرينش، آفريده خداى سبحان است. خدا مى‏فرمايد:[/][/]


[=tahoma][=&quot]«قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَهُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ».(رعد/16) [/][=&quot]«بگو خداوند، آفريدگار هر چيز است و اوست يگانه پيروز.»[/][/]

[=tahoma][=&quot]مقصود از انحصار خالقيت در خدا، خالقيت مستقل و اصيل است كه آفريننده در آفرينش تكيه بر ديگرى نكند. چنين آفرينندگى از اوصاف خداست.[/][/]

[=tahoma][=&quot]البته آفرينندگى تبعى و سايه كه متكّى به خواست خداوند باشد، از غير خدا هم برمى‏آيد. از اين رو خداوند، خود را به «بهترين آفرينندگان» توصيف مى‏كند:[/][=&quot] «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ». (مومنون/14)[/][=&quot]و تصريح مى‏كند كه جز او هم آفرينندگانى و جود دارند، ولى او بهترين آنان است و اين تنها به اين سبب است كه آفرينندگى خداوند، ذاتى است نه اكتسابى، بر خلاف ديگران.[/][/]

[=tahoma][=&quot]و از همين جاست كه مى‏بينيم عيساى مسيح، خلقت را به خودش نسبت مى‏دهد و مى‏گويد: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ». [/][=&quot](آل عمران/49)[/][/]

[=tahoma][=&quot]«من براى شما از گل به صورت پرنده مى‏آفرينم، پس در آن مى‏دمم، آنگاه به اذن پروردگار، پرنده مى‏شود.»[/][/]

[=tahoma][=&quot]و از همين جا بايد اعتراف كرد كه انحصار آفرينندگى در خداوند، به معناى انكار سنّت‏ها در ميان پديده‏هاى طبيعى نيست، چرا كه نظام علّت و معلولى در اجزاى جهان ماده به معناى استقلال علّت در عليت و ايجاد نيست، بلكه خداوند اين قانون را در جهان ماده به وجود آورده و خود او پشت اين قضيه است. خورشيد و هوا در رويش زمين مؤثر است، آب هم در رشد گياه مؤثر است، ولى وجود مؤثر و تأثير گذارى‏اش همه به اذن خدا و از مظاهر سنت‏هاى الهى در هستى است. آنان كه توحيد در آفرينش را به انكار نظام علّت‏ها و روابط مادى ميان اجزاى جهان تفسير كرده‏ اند، به خطا رفته‏اند و از همين رو دين را منكر علم و در مقابل آن قرار داده‏اند.[/][/]

[=tahoma])[=&quot]سيماى عقائد شيعه، ص: 57[/]([/]




علامه گرامی
درود
شما به بخش نخست پرسش من پاسخی دانشمندانه دادید. سپاسگزارم.
ولی بخش دوم آن بدون پاسخ مانده است. دوستان در این عنوان(تاپیک) هنوز پاسخ بخش دوم پرسش مرا نداده اند.

تعبير به" أَحْسَنُ الْخالِقِينَ" (بهترين آفرينندگان) اين سؤال را به وجود مى‏آورد كه مگر غير از خدا آفريدگار ديگرى وجود دارد؟! بعضى از مفسران توجيهات گوناگونى براى آيه كرده‏اند، در حالى كه نيازى به اين توجيهات نيست، و كلمه خلق به معنى اندازه‏گيرى و صنعت در باره غير خداوند نيز صادق است، ولى البته خلق خدا با خلق غير او از جهات گوناگونى متفاوت است:
- خداوند ماده و صورت اشياء را مى‏آفريند، در حالى كه اگر انسان بخواهد چيزى ايجاد كند تنها مى‏تواند با استفاده از مواد موجود اين جهان صورت تازه‏اى به آن ببخشد مثلا از مصالح ساختمانى خانه‏اى بسازد، يا از آهن و فولاد، اتومبيل يا كارخانه‏اى اختراع كند.
- از سويى ديگر خلقت و آفرينش خداوند، نامحدود است و او آفريدگار همه چيز است اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ (سوره رعد آيه 16) در حالى انسان موجودات بسيار محدودى را مى‏تواند ابداع كند، و گاه توأم با انواع ضعفها و نقصها است كه در جريان عمل بايد آنها را تكميل كند، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عيب و نقص است.
- از سوى سوم در آنجا كه انسان توانايى بر اين امر پيدا مى‏كند، آن نيز به اذن
و فرمان خدا است كه بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمى‏جنبد چنان كه در باره حضرت مسيح ع در سوره مائده آيه 110 مى‏خوانيم وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي:" در آن هنگام كه تو از گل، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مى‏كردى".
آيه بعد از مساله توحيد و شناخت مبدء به طرز زيبا و ظريفى به مساله" معاد" منتقل مى‏شود، و مى‏گويد: اين انسان با همه شگفتيهايش تا ابد زنده نمى‏ماند، زمانى فرا مى‏رسد كه اين ساختمان عجيب از هم فرو مى‏ريزد و" شما بعد از اين زندگى همگى مى‏ميريد" (ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ)تفسیر نمونه ج 14ص

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام به موبدان مهران
سوالی داشتم از حضور شما که مسیر بحث را روشن خواهد کرد و آن اینکه در دین زرتشت « پندار نیک گفتار نیک کردار نیک» که معروف است منظور چیست؟
آیا منظور این است که در هر زمان و در هر جا و در هر شرایطی بدون قید پندار انسان و گفتار انسان و کردار او باید نیک باشد یا خیر؟
تشکر:Gol:

بنام خداوند بزرگ و بلند مرتبه.
سلام بر اهل علم.
دوست گرامی موبدیار مهران سوالی شخصی دارم.با احترام:
شما دینتان چیست که دوستان شما را به دین اسلام دعوت میکنند؟
تشکر:Gol:

بنام خدا.
سلام.
مجبور شدم بیشتر مطالب را بخوانم تا بدانم که این همه جنگ و جدال سر یک واژه چیست:Gol:.
اینطور که به نظر میاید دوست عزیز ما زرتشتی میباشد.ولی اعتقاد دارد که خداوند متعال یگانه است.
خوب هرکسی به طریقی خداوند را میشناسد....
اصلاً من میگویم دین من اسلام نیست ولی به خدای قرآن ایمان دارم.
مهم این نیست که از خود واژه اسلام استفاده کنیم.مهم تسلیم بودن در برابر حق تعالی میباشد.
این پل چینوت چیست که من اولین بار است نامش را میشنوم.شما همه کارهایتان را به آنور آب انداختید در صورتی که هنوز در این دنیا هستید.این نشاندهنده ضعف و سستی در کلام و ناتوان بودن در پاسخ است.
با استفاده از این کلام شبهات بسیار زیادی در بین افراد ایجاد میشود....مانند عالمی میباشد که وقتی به بنبستی از نظر علم خود میرسد میگوید هوا کی بارانی میشود؟
یعنی یه جورایی بحث را عوض میکند.
حال کاری نداریم.

قرآن کتابیست برای هدایت انسان ها نه برای پیدا کردن جواب 2 + 3...شما برای اثبات حرف های یکدیگر باید از عقل و تفکری که خداوند به شما عنایت فرمود استفاده کنید.
همه موضوعات که در قرآن بیان نشده ولی موضوعات بزرگ را مطرح کرده تا انسان ها با استفاده از آن موضوعات با عقل و تفکر خویش موضوعات کوچک را تحت بررسی قرار دهند و بخاطر همین تفسیر هر آیه بسیار طولانی خواهد بود.
خداوند"علم" را در "کوشش و سختی" قرار داده اما مردم آن را در "راحتی و آسایش "می جویند ،پس نمی یابند.
علم را در خواندن قرآن و مشورت با یکدیگر بیابید وگرنه همه با خواندن قرآن عالم به تمام اعلام میشدند.
یا علی:Gol:

عــــلی;158807 نوشت:
بنام خدا.
سلام.
مجبور شدم بیشتر مطالب را بخوانم تا بدانم که این همه جنگ و جدال سر یک واژه چیست:gol:.
اینطور که به نظر میاید دوست عزیز ما زرتشتی میباشد.ولی اعتقاد دارد که خداوند متعال یگانه است.
خوب هرکسی به طریقی خداوند را میشناسد....
اصلاً من میگویم دین من اسلام نیست ولی به خدای قرآن ایمان دارم.
مهم این نیست که از خود واژه اسلام استفاده کنیم.مهم تسلیم بودن در برابر حق تعالی میباشد.
این پل چینوت چیست که من اولین بار است نامش را میشنوم.شما همه کارهایتان را به آنور آب انداختید در صورتی که هنوز در این دنیا هستید.این نشاندهنده ضعف و سستی در کلام و ناتوان بودن در پاسخ است.
با استفاده از این کلام شبهات بسیار زیادی در بین افراد ایجاد میشود....مانند عالمی میباشد که وقتی به بنبستی از نظر علم خود میرسد میگوید هوا کی بارانی میشود؟
یعنی یه جورایی بحث را عوض میکند.
حال کاری نداریم.

قرآن کتابیست برای هدایت انسان ها نه برای پیدا کردن جواب 2 + 3...شما برای اثبات حرف های یکدیگر باید از عقل و تفکری که خداوند به شما عنایت فرمود استفاده کنید.
همه موضوعات که در قرآن بیان نشده ولی موضوعات بزرگ را مطرح کرده تا انسان ها با استفاده از آن موضوعات با عقل و تفکر خویش موضوعات کوچک را تحت بررسی قرار دهند و بخاطر همین تفسیر هر آیه بسیار طولانی خواهد بود.
خداوند"علم" را در "کوشش و سختی" قرار داده اما مردم آن را در "راحتی و آسایش "می جویند ،پس نمی یابند.
علم را در خواندن قرآن و مشورت با یکدیگر بیابید وگرنه همه با خواندن قرآن عالم به تمام اعلام میشدند.
یا علی:gol:


آقای علی
درود
شما در نامه تان دانسته یا ندانسته به من توهین کرده اید. از این حق الناس شما میگذرم. از نوشته شما پیداست که آگاهی چندانی از قرآن ندارید. بنابراین دو نمونه از قرآن برایتان می آورم.
سوره 4 آیه 59

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است
مکارم: اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزي نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.
خرمشاهی: اى مؤمنان از خداوند و پيامبر و اولوالامرتان اطاعت كنيد، و اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان داريد، هرگاه در امرى [دينى‏] اختلاف‏نظر يافتيد، آن را به [كتاب‏] خدا و [سنت‏] پيامبر عرضه بداريد كه اين بهتر و نيك انجام‏تر است‏
سوره 42 آیه 10
وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾
فولادوند: و در باره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد داوريش به خدا [ارجاع مى‏گردد] چنين خدايى پروردگار من است بر او توكل كردم و به سوى او بازمى‏گردم
مکارم: در هر چيز اختلاف كنيد داوريش با خدا است، اين است خداوند پروردگار من، بر او توكل كرده‏ام، و به سوي او باز مي‏گردم:
خرمشاهی: و در هر آنچه اختلاف نظر پيدا كنيد، حكمش با خداوند است، چنين است خداوند، پروردگار من كه بر او توكل كرده‏ام و به درگاهش روى آورده‏ام‏

همانگونه که در این دو نمونه میبینید، هنگام اختلاف باید به خدا و رسول او مراجعه کرد. ده ها نمونه دیگر هم هست که داوری را به خداوند واگذار میکند.
در گاتها کتاب آسمانی ما، پل چینوت همان دادگاه داوری خداوند است. این همان است که شما آن را پل صراط میگویید. در کجای قرآن آموزش داده شده که برای حل اختلاف به عقل رجوع شود؟
شما خود را مسلمان میدانید و سند اسلام، قرآن و پس از آن عین سخن محمد رسول خداوند (ص) است. از این روی بر شما بایسته است که اگر به نام اسلام سخن میگویید، تنها به این دو سند استوار باشید. این را امام صادق (ع) هم به شما دستور داده است. من نیز به همین عمل کرده ام. چرا بر من خرده میگیرید؟

نکته دیگری که در سخن شماست، به این باور نادرست بر میگردد که شما تنها خودتان را بر حق میدانید و دیگران را کافر و مشرک میخوانید. این در حالی است که من از خود قرآن برای شما سند آوردم که پیروان همه پیامبران که به خداوند و روز بازپسین (پل چینوت) باور داشته، کردارشان نیک (عمل صالح) باشد، مسلمان است. برای نمونه آیه زیرین از سوره بقره آورده شد. به سوره عنکبوت آیه 46 هم میتوانید رجوع کنید.


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
فولادوند: در حقيقت كسانى كه [به اسلام] ايمان آورده و كسانى كه يهودى شده‏اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد
مکارم: كساني كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و يهود و نصاري و صابئان (پيروان يحيي يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هيچگونه ترس و غمي براي آنها نيست (و هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود بر طبق وظائف و فرمان الهي عمل كرده‏اند ماجورند و رستگار).
خرمشاهی: از مؤمنان و يهوديان و مسيحيان و صابئين، هر كس كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيكوكارى كرده باشد، پاداششان نزد خداوند [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند

بنام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام و درود.
دوست من قبل اینکه با هم مشورت کنیم.خواهش میکنم منطقی و با عقل موضوع رو بررسی کنید.و از عصبانی حرف زدن یا ناراحت شدن لطفاً خودداری فرمایید.

نقل قول:
نکته دیگری که در سخن شماست، به این باور نادرست بر میگردد که شما تنها خودتان را بر حق میدانید و دیگران را کافر و مشرک میخوانید.

معذرت میخوام کجای حرف من اینو نشان داده؟:Gig:.
هرگز کسی که خدا پرست بوده کافر نبوده.کافر کسی است که بخدا شرک بورزد.
شما که مسلمان هستید.
نقل قول:
شما در نامه تان دانسته یا ندانسته به من توهین کرده اید. از این حق الناس شما میگذرم. از نوشته شما پیداست که آگاهی چندانی از قرآن ندارید. بنابراین دو نمونه از قرآن برایتان می آورم.

لطفاً جملات من رو آروم و با تبسم بخوانید تا احسان نکنید که به شما خدایی نکرده توهین شده:hamdel:.

گفتید قرآن...راستش اونقدر که من از قرآن میدونم اینه که خوندن آیات برای ما کفایت نمیکنه و باید تفسیر هر آیه رو بخونیم و همینطور که شما در پستتون از آیات خداوند متعال آوردید آیا تفسیر آنرا خوانده اید؟
پل صراط برای حل مشکلات دنیایی نیست...آنجا مکانی است که وقتی بنده ای از خداوند در دنیا نتوانسته از حق خود دفاع کند یا حقش را بزور تسخیر کرده اند آنگاه خداوند بینشان قضاوت میکند.
خدارو شکر که ما زنده ایم و میتوانیم مشکلات هم را برطرف کنیم.
اصلاً هم مشکلی نداریم.فقط من میخواهم بدانم مشکل چیست که اینهمه با هم بر ضد برخورد کرده اید.
شما اگر مسلمان نیستید چرا اینهمه از کتاب آسمانی مسلمانان مدرک میاورید آیا دین زرتشت کتاب ندارد؟
ببخشید منظور من از اینکه مسلمان نیستید این نیست که خدایی نکرده مشرک یا کافر هستید منظور اشاره به دین شماست در هر صورت هر دو یکتا پرستیم پس مشکلی نیست(اینو گفتم که سوء تفاهم نشه مثل پست قبلیم).
لطفاً برای من آیات قرآنی نیاورید به وقتش به آنجا هم خواهیم رسید....فعلاً فقط میخواهم پاسخ چند سوال خود را بگیرم تا با دین شما بیشتر آشنا شوم.بعد هم اگر مشکلی بود انشالله با مشورت حل میشود.
فعلاً با آیه هایی که فرستادید کاری ندارم چون مدارک بسیاری هست که حرفهای شما را رد میکند.که بر میگردد به مشورت کردن بین مسلمانان.
لطفاً سوء تفاهم بین حرفهایم ایجاد نکنید من هیچ توهینی به شما نکردم و نخواهم کرد.میخواهم دوستانه حرف بزنیم.
منتظرم.
یا علی:Gol:

جناب موبد مهران فرمودیدآیه 62بقره باحقوق مردم سازگارنیست این برداشت راازکجای آیه کردید؟
كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده‏اند، مأجور و رستگارند.) (62بقره)

پیام;161169 نوشت:
جناب موبد مهران فرمودیدآیه 62بقره باحقوق مردم سازگارنیست این برداشت راازکجای آیه کردید؟
كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده‏اند، مأجور و رستگارند.) (62بقره)

پیام گرامی
درود
من این آیه را نمونه آوردم که انحصارطلبی شما را نشان دهم که در قرآن تنها ایمان به خدای دانا، روز داوری و کردار نیک خواسته شده است.
اما شما همانگونه که در پرانتز درون برگردان فارسی خودتان آورده اید، با انحصارطلبی خودخواهانه، دیگران را از این حق محروم میکنید.

عــــلی;161141 نوشت:
بنام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام و درود.
دوست من قبل اینکه با هم مشورت کنیم.خواهش میکنم منطقی و با عقل موضوع رو بررسی کنید.و از عصبانی حرف زدن یا ناراحت شدن لطفاً خودداری فرمایید.

معذرت میخوام کجای حرف من اینو نشان داده؟:Gig:.
هرگز کسی که خدا پرست بوده کافر نبوده.کافر کسی است که بخدا شرک بورزد.
شما که مسلمان هستید.

لطفاً جملات من رو آروم و با تبسم بخوانید تا احسان نکنید که به شما خدایی نکرده توهین شده:hamdel:.

گفتید قرآن...راستش اونقدر که من از قرآن میدونم اینه که خوندن آیات برای ما کفایت نمیکنه و باید تفسیر هر آیه رو بخونیم و همینطور که شما در پستتون از آیات خداوند متعال آوردید آیا تفسیر آنرا خوانده اید؟
پل صراط برای حل مشکلات دنیایی نیست...آنجا مکانی است که وقتی بنده ای از خداوند در دنیا نتوانسته از حق خود دفاع کند یا حقش را بزور تسخیر کرده اند آنگاه خداوند بینشان قضاوت میکند.
خدارو شکر که ما زنده ایم و میتوانیم مشکلات هم را برطرف کنیم.
اصلاً هم مشکلی نداریم.فقط من میخواهم بدانم مشکل چیست که اینهمه با هم بر ضد برخورد کرده اید.
شما اگر مسلمان نیستید چرا اینهمه از کتاب آسمانی مسلمانان مدرک میاورید آیا دین زرتشت کتاب ندارد؟
ببخشید منظور من از اینکه مسلمان نیستید این نیست که خدایی نکرده مشرک یا کافر هستید منظور اشاره به دین شماست در هر صورت هر دو یکتا پرستیم پس مشکلی نیست(اینو گفتم که سوء تفاهم نشه مثل پست قبلیم).
لطفاً برای من آیات قرآنی نیاورید به وقتش به آنجا هم خواهیم رسید....فعلاً فقط میخواهم پاسخ چند سوال خود را بگیرم تا با دین شما بیشتر آشنا شوم.بعد هم اگر مشکلی بود انشالله با مشورت حل میشود.
فعلاً با آیه هایی که فرستادید کاری ندارم چون مدارک بسیاری هست که حرفهای شما را رد میکند.که بر میگردد به مشورت کردن بین مسلمانان.
لطفاً سوء تفاهم بین حرفهایم ایجاد نکنید من هیچ توهینی به شما نکردم و نخواهم کرد.میخواهم دوستانه حرف بزنیم.
منتظرم.
یا علی:Gol:


آقای علی
درود
شما نوشته اید:

1-:"...دوست من قبل اینکه با هم مشورت کنیم.خواهش میکنم منطقی و با عقل موضوع رو بررسی کنید.و از عصبانی حرف زدن یا ناراحت شدن لطفاً خودداری فرمایید....."
پاسخ
شما در چند جای نامه خودتان نوشته اید که کی به من توهین کرده اید. این جمله سند توهین شما به من. آنچه که نوشته ام چندین بار با منطق و خرد بررسی کرده از روی آرامش نوشته ام.

2-:"... معذرت میخوام کجای حرف من اینو نشان داده؟:Gig:.
هرگز کسی که خدا پرست بوده کافر نبوده.کافر کسی است که بخدا شرک بورزد.
شما که مسلمان هستید...."
پاسخ
هنگامی که کسانی چون آقایان mkk یا رضا مرا به شرک و کفر متهم میکنند و شما خاموش می مانید، این به معنای تایید ایشان است. پس من نیز حق خواهم داشت که بگویم شما نیز مرا به کفر و شرک متهم میکنید.

3-:"... لطفاً جملات من رو آروم و با تبسم بخوانید تا احسان نکنید که به شما خدایی نکرده توهین شده:hamdel:...."
پاسخ
بند شماره یک را دوباره بخوانید

4-:" ... گفتید قرآن...راستش اونقدر که من از قرآن میدونم اینه که خوندن آیات برای ما کفایت نمیکنه و باید تفسیر هر آیه رو بخونیم و همینطور که شما در پستتون از آیات خداوند متعال آوردید آیا تفسیر آنرا خوانده اید؟..."
پاسخ
آیا این تفسیر میتواند آمورش روشن (نص صریح) قرآن را دگرگونه بنمایاند؟ آیا جز این است که امام صادق(ع) گفتند که هر حدیث و روایت از ایشان که استوار به قرآن نباشد، به دیوار بکوبید؟
به دو تفسیر المیزان و نمونه گاهی دسترسی دارم. راستش جز توجیه در راستای انحصارطلبی خودخواهانه خودتان در سخن شما چیزی نمی یابم. شما در سوره عنکبوت آیه 46 مسلمان را صفت میگیرید و در سوره احزاب مسلمان را اسم میگیرید. در حالی که جز ادعا هیچ سندی را ارایه نمیکنید. سند باید یا از خود قرآن باشد و یا عین سخن محمد (ص) یا دست کم عین سخن امامانی که مستقیم از خود پیامبرتان آموزش دیده اند.
مگر وهابیان و طالبان به استناد به تفسیر همین قرآن، کارهای خود را توجیه نمی کنند؟

5-:" ...پل صراط برای حل مشکلات دنیایی نیست...آنجا مکانی است که وقتی بنده ای از خداوند در دنیا نتوانسته از حق خود دفاع کند یا حقش را بزور تسخیر کرده اند آنگاه خداوند بینشان قضاوت میکند...."
پاسخ
مگر شما بر خلاف قرآن حق مرا به زور نگرفته اید؟ و مرا به زور کافر و مشرک نمیخوانید؟ مگر به استناد بند 881 مکرر قانونی مدنی مرا از ارث خانواده ام محروم نکرده اید؟ مگر به استناد همین زور که مرا مشرک و کافر میدانید، حق قصاص خون مرا از من نگرفته اید، مگر دیه مرا 700 درهم در برابر 10000 درهم دیه مرد مسلمان نکرده اید؟ مگر مرا با همه شایستگی هایم از ریس بودن و معاون بودن و وووو محروم نکرده اید؟
مگر به من و دین من توهین نمیکنید و مرا و دین مرا مشرک و کافر نمیخوانید؟

6-:" ... خدارو شکر که ما زنده ایم و میتوانیم مشکلات هم را برطرف کنیم.
اصلاً هم مشکلی نداریم.فقط من میخواهم بدانم مشکل چیست که اینهمه با هم بر ضد برخورد کرده اید...."
پاسخ
بندهای یکم تا پنجم را دوباره بخوانید.

7-:"... شما اگر مسلمان نیستید چرا اینهمه از کتاب آسمانی مسلمانان مدرک میاورید آیا دین زرتشت کتاب ندارد؟..."
پاسخ
شما کتاب قرآن را که در دستتان است، اینگونه در تفسیر تحریف میکنید، چگونه از گاتها کتاب آسمانی خودم برایتان سند بیاورم. سخن من اینست که در شما قرآن را درست بخوانید، چه سندی باید از گاتها بیاورم؟

8-:" ...ببخشید منظور من از اینکه مسلمان نیستید این نیست که خدایی نکرده مشرک یا کافر هستید منظور اشاره به دین شماست در هر صورت هر دو یکتا پرستیم پس مشکلی نیست(اینو گفتم که سوء تفاهم نشه مثل پست قبلیم)...."
پاسخ
همین جمله شما عذر بدتر از گناه است. شما آنچنان به انحصارطلبی خود خو گرفته اید (عادت کرده اید) که نمیتوانید واژه مسلمان را جز برای پیروان محمد (ص) برای پیروان دیگر پیامبران بکار ببرید. در حالی که قرآن به سادگی چنین کاری را میکند.

9-:"... میخواهم پاسخ چند سوال خود را بگیرم تا با دین شما بیشتر آشنا شوم.بعد هم اگر مشکلی بود انشالله با مشورت حل میشود.
فعلاً با آیه هایی که فرستادید کاری ندارم چون مدارک بسیاری هست که حرفهای شما را رد میکند.که بر میگردد به مشورت کردن بین مسلمانان.
لطفاً سوء تفاهم بین حرفهایم ایجاد نکنید من هیچ توهینی به شما نکردم و نخواهم کرد.میخواهم دوستانه حرف بزنیم...."
پاسخ
دوست خوبم، چشم به راه پرسشهایت هستم. باور کن من آرمانی جز آن که همه مردم بدون تبعیض خداشناسانی باورمند باشند، ندارم. این مرزهایی که امروز جز خونریزی پیامدی نداشته است، همگی مصداق این بیت حافظ هستند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
برای شناخت بیشتر میتوانید در همین آسکدین، به تالار گفتگوی خداشناسی زرتشتیان در اوستا یا چندین تالار دیگر که من در آنها مینویسم، بروید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=10335


پیام;161169 نوشت:
جناب موبد مهران فرمودیدآیه 62بقره باحقوق مردم سازگارنیست این برداشت راازکجای آیه کردید؟
كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست. (هر كدام از پيروان اديان الهى، كه در عصر و زمان خود، بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده‏اند، مأجور و رستگارند.) (62بقره)

آقای پیام
درود
متن آیه قرآن چنین است:
آیا انحصار طلبی خودخواهانه خود را در پرانتزهای جلوی آمنوا میبینید؟

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
فولادوند: در حقيقت كسانى كه [به اسلام] ايمان آورده و كسانى كه يهودى شده‏اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد
مکارم: كساني كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و يهود و نصاري و صابئان (پيروان يحيي يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هيچگونه ترس و غمي براي آنها نيست (و هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود بر طبق وظائف و فرمان الهي عمل كرده‏اند ماجورند و رستگار).
خرمشاهی: از مؤمنان و يهوديان و مسيحيان و صابئين، هر كس كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيكوكارى كرده باشد، پاداششان نزد خداوند [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند

سلام بنده سید زاهدم
احسن الخالقین اگر به لغات عربی مراجعه کنید خالقین خلق شونده ها را معنی می دهد
احسن الخالقین یعنی بهترین خلق شده ها یعنی انسان

سید زاهد;162174 نوشت:
سلام بنده سید زاهدم
احسن الخالقین اگر به لغات عربی مراجعه کنید خالقین خلق شونده ها را معنی می دهد
احسن الخالقین یعنی بهترین خلق شده ها یعنی انسان

سید زاهد گرامی
درود
این سخن شما با سخنی که دیگران در همین تالار گفتگو نوشته اند، تناقض دارد.
دیگر آنکه من مراجعه کردم، دیدم که خالق اسم فاعل از خلق است. خلق شونده اسم مفعول است. میشود مخلوق.
اگر بخواهیم خلق را بدون واسطه خدا بدانیم که خالق اسم فاعل آن باشد، این به گونه ای کفر خواهد بود.
در همه تفسیر ها من چنین خواندم که خداوند به خودش تبریک میگوید، یعنی به خودش میگوید احسن الخالقین.

سوره 37:
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿۱۲۵﴾
فولادوند: آيا بعل را مى‏پرستيد و بهترين آفرينندگان را وامى‏گذاريد
مکارم: آيا بت بعل را مي‏خوانيد و بهترين خالقها را رها مي‏سازيد؟!
خرمشاهی: آيا بعل را مى‏پرستيد و بهترين آفريدگاران را رها مى‏كنيد؟

و نمونه ای دیگر از سوره 23:
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾
فولادوند: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است
مکارم: سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده) و مضغه را به صورت استخوانهائي در آورديم، از آن پس آن را آفرينش تازه‏اي ايجاد كرديم، بزرگ است خدائي كه بهترين خلق كنندگان است!
خرمشاهی: آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآورديم، و سپس گوشت پاره را استخواندار كرديم و آنگاه بر استخوانها پرده‏اى گوشت پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، بزرگا خداوندا كه بهترين آفرينندگان است‏

موبدیار مهران;90861 نوشت:
استادان گرامی مدیر اجرایی، عمار، حامد و زمزم گرامی
درود
از نوشته های شما بسیار آموختم.
راستش از دید خود من هم همینگونه بود که شما نوشتید. ولی نوشته شما کارشناسانه بود و دیدگاه من یک نتیجه گیری عامیانه.
آنچه که میماند، تهمت چند خدایی و ثنویت و شرک در پرستش، شرک در خلق و ... است که شماری از استادان وبگاه آسکدین است که به ما زرتشتیان بسته اند.
در همه اوستا، حتی وندیداد، اهورامزدا، به یگانگی در خلق و آفرینش و پرستش و .... شناخته شده است. ایزدان گوناگون و اهریمن گرچه که خود یک گونه تحریف و انحراف هستند، ولی باز هم در این تحریف و انحراف برای سازگاری با یگانگی زرتشتی، همگی در رده پایین تر از اهورامزدا و به خواست و دستور او - نگهبان و نگهدار هستند. اهریمن نیز نیستی است، در وندیداد که خرافی ترین بخش نوشته های ساسانی است، اهریمن در حد آفریدن مگس یاد شده است. او با کاستن از هستی نیکی هایی که آفریده خداوند هستند {90% آنها صفتهای انسان هستند)، بدیها یعنی دیوها را از جمله دیو خشم، دیو شهوت، دیو بدچشمی، دیو حسد، دیو آز، دیو خودخواهی و .... پدید می آورد.
استادان گرامی با روشی که احسن الخالقین را بررسی کردید، این موضوع را هم بررسی کنید.

سلام
خدمت موبد یار مهربان
چند نکته خدمت شما بزرگوار عرض می کنم برای روشن شدن این بحث تا درگیر مغالطه نشویم
اول اینکه برای بررسی یک دین در اینکه آموزه های آن دچار انحراف است و یا اشتباه از آن برداشت می شود باید با گزاره های خود آن دین بررسی شود نه اینکه با مقایسه یک آیین دیگر به هدف خود رسید
دوم ما برای اینکه به بفهمیم گزاره احسن الخالفین برداشت شما را به ما می رساند آن را با گزاره دیگر دین اسلام که مقایسه می کنیم و اشاره صریح اسلام را دردیگر آیات می بینیم به این نتیجه ای که دیگر دوستان رسیدند خواهیم رسید
سوم اگر لطف بفرمایید ازتمام گزاره های که در کل اوستا و به طور خاص در گات ها وجود دارد ما می توانیم پی به توحید ببریم ؟؟؟
مضاف بر اینکه در خود گات ها و هفت ها اشاره به ایزادنی که به قول خود شما در مرحله پایین تر از اهورا مزدا قرار دارد و این خود نشانه ای است که از خود اوستا که خروجی آن توحید نخواهد بود.
چهارم پس این مقایسه اسلام و زرتشت در گزاره های این چنینی بسیار اشتباه و یک نوع مغلطه خواهد که هست .زیرا از خود اوستا این توحید مورد ادعای شما به دست نمی آید تا بخواهد مقایسه با اسلامی شود که توحید از جمع بین گزاره های آن به روشنی خودنمایی می کند .
پنج ما از وقتی اوستای جدید و قدیم را مورد ملاحظه قرار می دهیم به روشنی می فهمیم که امشاسپندان هیچ ارتباطی با اوستای قدیمی که منسوب به زرتشت است ندارد
پاینده ایران

موبدیار مهران;107160 نوشت:
محمد گرامی درود یکم- باید برای این ادعای خودتان سند بیاورید، آنهم قرآنی و یا ضبط صوتی از پیامبرتان


به نام یگانه هستی بخش

با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند.


جناب مهران، منظور شما از این صحبت که برای حرف تون باید از قرآن سند بیاورید، چیست؟

یعنی شما قرآن را قبول دارید؟

اگر شما قرآن را قبول دارید به چه عنوانی آن را می پذیرید؟ به عنوان کتاب خداوند که بر رسولش حضرت محمد(ص) نازل شده؟

اگر این چنین است، باید به فرموده قرآن فرمایشات و اوامر و نواهی آن حضرت(ص) را نیز بپذیرید:« َ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» ( آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است) سوره حشر،آیه7.

خداوند در قرآن به مسلمانان دستور می دهد برای تفسیر و تبیین و فهم درست آیات قرآن باید به پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند« وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينِ‏َّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون« ( و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند) سوره نحل آیه 44. « وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينِ‏َّ لهَُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» ( ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى‏آورند) سوره نحل،آیه 64.


قرآن مجید که کتاب هدایت و نجات است، می فرماید افرادی میتوانند از هدایت این کتاب آسمانی بهره مند شوند که تقوا داشته باشند.

انشاالله همه ما با رعایت تقوا، خصوصا در بحث های اعتقادی و علمی، از هدایت قرآن بهره مند شویم.


:Gol::Gol:

مدیر سایت گرامی
درود
آقا یا خانم هم میهن، از من سند خواستند و من ارایه کردم. این کجایش تبشیر و تبلیغ بود؟
ایشان به من اتهام زدند که نامربوط سخن گفته ام. من نیز نشان دادم که ربطش چیست.
چرا اثبات یگانگی دین زرتشتی برای شما تبشیر و تبلیغ به شمار می آید. که شما اسلام را دینی قوی و انسانساز و آزاده و آزادگی بخش میدانید. چرا از تبشیر و تبلیغ میهراسید؟
مگر ممکن است کسی که زر دارد، آن را بدهد تا مس بگیرد؟

یاسین;176117 نوشت:

به نام یگانه هستی بخش

با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند.

جناب مهران، منظور شما از این صحبت که برای حرف تون باید از قرآن سند بیاورید، چیست؟

یعنی شما قرآن را قبول دارید؟

اگر شما قرآن را قبول دارید به چه عنوانی آن را می پذیرید؟ به عنوان کتاب خداوند که بر رسولش حضرت محمد(ص) نازل شده؟

اگر این چنین است، باید به فرموده قرآن فرمایشات و اوامر و نواهی آن حضرت(ص) را نیز بپذیرید:« َ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» ( آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است) سوره حشر،آیه7.

خداوند در قرآن به مسلمانان دستور می دهد برای تفسیر و تبیین و فهم درست آیات قرآن باید به پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند« وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينِ‏َّ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون« ( و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند) سوره نحل آیه 44. « وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينِ‏َّ لهَُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» ( ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى‏آورند) سوره نحل،آیه 64.

قرآن مجید که کتاب هدایت و نجات است، می فرماید افرادی میتوانند از هدایت این کتاب آسمانی بهره مند شوند که تقوا داشته باشند.

انشاالله همه ما با رعایت تقوا، خصوصا در بحث های اعتقادی و علمی، از هدایت قرآن بهره مند شویم.
:gol::gol:


یاسین گرامی
درود
این پاسخ شما نشان میدهد که متوجه موضوع نشده اید. شما از انحصارطلبی خودخواهانه ای رنج میبرید که خود از آن آگاهی چندانی ندارید.
این که قرآن چه هست یا نیست یک سخن است. اینکه میگویید کاملترین است یک سخن دیگر. این که کارکردن به قرآن چیست یک سخن است، این که شما ادعاهایی دارید که سندی قرآنی برای آن ندارید یک سخن دیگر. اینکه قران چنین و چنان است، دلیلی نیست که گاتها چنین و چنان نباشد.
شما از برگردان فارسی اهورامزدا(= یگانه دانای هستی بخش) بهره میبرید و آنگاه میگویید که ما مشرک هستیم.
شما به همان جمله ای که از من نقل قول کرده اید، بازگردید، خواهید دید که من برای ادعاهای دروغین که طرح شده است از قرآن یا عین سخن محمد (ص) پیامبر خدا سند خواسته ام. در کجای سخن من به قرآن و یا عین سخن محمد (ص) شک بوده است؟ که شما سند برای پیروی از قرآن و وووو میدهید؟ من از شما سند برای ادعاهای دروغینتان، برای انحصارطلبی خودخواهانه و متعصبانه تان، برای تهمت هایی دروغین که به دین زرتشت و گاتها میزنید، خواستم.
این روش شما در پاسخ دادن، سفسطه نام دارد.

هم میهن;174808 نوشت:
سلام
خدمت موبد یار مهربان
چند نکته خدمت شما بزرگوار عرض می کنم برای روشن شدن این بحث تا درگیر مغالطه نشویم
اول اینکه برای بررسی یک دین در اینکه آموزه های آن دچار انحراف است و یا اشتباه از آن برداشت می شود باید با گزاره های خود آن دین بررسی شود نه اینکه با مقایسه یک آیین دیگر به هدف خود رسید
دوم ما برای اینکه به بفهمیم گزاره احسن الخالفین برداشت شما را به ما می رساند آن را با گزاره دیگر دین اسلام که مقایسه می کنیم و اشاره صریح اسلام را دردیگر آیات می بینیم به این نتیجه ای که دیگر دوستان رسیدند خواهیم رسید
سوم اگر لطف بفرمایید ازتمام گزاره های که در کل اوستا و به طور خاص در گات ها وجود دارد ما می توانیم پی به توحید ببریم ؟؟؟
مضاف بر اینکه در خود گات ها و هفت ها اشاره به ایزادنی که به قول خود شما در مرحله پایین تر از اهورا مزدا قرار دارد و این خود نشانه ای است که از خود اوستا که خروجی آن توحید نخواهد بود.
چهارم پس این مقایسه اسلام و زرتشت در گزاره های این چنینی بسیار اشتباه و یک نوع مغلطه خواهد که هست .زیرا از خود اوستا این توحید مورد ادعای شما به دست نمی آید تا بخواهد مقایسه با اسلامی شود که توحید از جمع بین گزاره های آن به روشنی خودنمایی می کند .
پنج ما از وقتی اوستای جدید و قدیم را مورد ملاحظه قرار می دهیم به روشنی می فهمیم که امشاسپندان هیچ ارتباطی با اوستای قدیمی که منسوب به زرتشت است ندارد
پاینده ایران


آقا/خانمی که با نام هم میهن نامه نوشته اید
درود
من دو نامه برایتان نوشتم، مدیر سایت آنها را تبشیر و تبلیغ دانسته، پاکشان کردند. شاید برای اینکه نام شما هم میهن است و من نیز نامه را با این نام آغاز کردم، ایشان پنداشتند که میخواهم برای هم میهنان ایرانی خود تبیشر و تبلیغ کنم.
آقا/ خانمی که با نام هم میهن نامه نوشته اید، در نامه خود چند اشتباه دارید.
نخست آنکه کتاب آسمانی ما به گواهی اوستا، گاتها است. اوستا را موبدان نوشته اند و این به روشنی آشکار است.
دوم این که در وندیداد اهریمن چیزهایی را خلق میکند، نشانه ای بر دوگانگی (ثنویت) نیست. چرا که انسان نیز چیزهایی خلق میکند که این خلق ها نشانه ای برای یگانه نبودن خدا نیست. این احسن الخالقین همین را نشان میدهد.
سوم- شما از من سند خواستید که گزاره های یگانگی خدا در اوستا را نشان دهم. اینکار را کردم و مدیر سایت آنها را تبشیر و تبلیغ دانستند. اگر بایسته است، از ایشان بخواهید که نامه های مرا نشانتان دهند و یا اجازه دهند که من آنها را باز نویسی کنم.

[="navy"]سلام

جناب موبد یار قبل از انکه به خالقین برسیم باید ببینیم احسن چه معنی میدهد ، احسن یعنی زیباترین بهترین و کاملترین !

دین اسلام کلیه ادیان الهی را تائید مینماید مشروط بر اینکه کم و زیاد و دستکاری نشده باشد به حمدالله خود قبول دارید که اوستا دست نویس موبدان است و غیر قایل استناد حال میماند گاتها یک سئوال دارم این گاتهای شما چرا از شماره 28 شروع شده و به شماره 53 خاتمه یافته ایا سلسله اعداد از 28 شروع میشود یا عدد 28 عدد مقدس است ایا این گاتهای شما کلیه نیاز یک فرد مومن را برطرف میکند یاخیر اگر چنین نیست بقیه گاتها کجاست و شما بقیه امر موردنیازتان را بر چه مبنائی انجام میدهید چرا ما باید قران کامل را که احسن است رها کنیم و به گاتهای ناقص روی بیاوریم ؟ [/]

موبدیار مهران;176121 نوشت:
آقا/خانمی که با نام هم میهن نامه نوشته اید
درود
من دو نامه برایتان نوشتم، مدیر سایت آنها را تبشیر و تبلیغ دانسته، پاکشان کردند. شاید برای اینکه نام شما هم میهن است و من نیز نامه را با این نام آغاز کردم، ایشان پنداشتند که میخواهم برای هم میهنان ایرانی خود تبیشر و تبلیغ کنم.
آقا/ خانمی که با نام هم میهن نامه نوشته اید، در نامه خود چند اشتباه دارید.
نخست آنکه کتاب آسمانی ما به گواهی اوستا، گاتها است. اوستا را موبدان نوشته اند و این به روشنی آشکار است.
دوم این که در وندیداد اهریمن چیزهایی را خلق میکند، نشانه ای بر دوگانگی (ثنویت) نیست. چرا که انسان نیز چیزهایی خلق میکند که این خلق ها نشانه ای برای یگانه نبودن خدا نیست. این احسن الخالقین همین را نشان میدهد.
سوم- شما از من سند خواستید که گزاره های یگانگی خدا در اوستا را نشان دهم. اینکار را کردم و مدیر سایت آنها را تبشیر و تبلیغ دانستند. اگر بایسته است، از ایشان بخواهید که نامه های مرا نشانتان دهند و یا اجازه دهند که من آنها را باز نویسی کنم.

موبدیار مهران;176121 نوشت:

سلام
از اینکه پاسخ شما حذف کردند از طرف خودم از شما عذر خواهی می کنم
اثبات اینکه گاتها(گاثاها) از خود زرتشت است ادعای است بی دلیل زیرا زمان خود زرتشت بر طبق ادعای تاریخ زرتشتیان در حدد 600 تا 700 قبل از میلاد مسیح می باشد ولی قدمت گاثاها در حدود 1000 تا 1200 قبل از میلاد مسیح تخمین زده شده است؟
در ضمن آنچه از خود زرتشت باقی مانده بسیار مبهم و افسانه گونه می باشد و ما از زندگی او تاریخ واضح و روشنی نداریم و آنچه باقی مانده افسانه ای بیش نیستد .بله اختراع خط اوستایی به وسیله موبدان ساسانی است ولی خود متون و نوع گویش سابقه ای 700 ساله دارد (این بیان شما مغالطه است دوست من) از سوی دیگر انتساب گات ها را به زرتشت را ما نفهمیدیم البته نه از سوی شما، از دلائلی که دیگران در دفاع از مصاحبه دکتر پرویز رجبی گفتند. خواهشمندم اگر دلیلی بیاورید تکرار آن مباحث نباشد. البته ما در ترجه ها هم حرف دارینم و مدعی هستیم که لغات اوستای قدیم هنوز به طور کامل فهمیده نشده و هر کسی برطبق نظر خودش لغات را ترجه و معنی کرده است و شما اگر ترجمه های معروف را با هم مقایسه بفرمایید متوجه خواهید شد. و اگر شخصی کوچکترین آگاهی نسبت به وزن و شعر اوستایی داشته باشد متوجه خواهد شد که گات ها ناقص به دست ما رسیده و پس و پیش آن مفقود شده است. وووو مسائلی بیشمار دراینباره ....
در مورد مدیران سایت بنده نه می شناسم و نه قدرتی در این باره دارم
در هر صورت من در انتظار دلائل شما در باره اثبات توحید در اوستا می نشینم و اگر مدیرا سایت اجازه ندادند برای من به طور خصوصی ارسال فرمایید ولی امید ورار تکراری نباشد .:hamdel:

بنام خدا جناب موبد عزیزم
حرفهای من با هیچکس تناقض ندارد، زمانی که خداوند انسان را آفرید به خودش تبریک گفت که توانسته است انسان را خلق کند پس حتما به انسان لقبی داده است آن لقب احسن الخالقین است.
سوره ی تین را بخون و تفسیرش را نگاه کن
و یا کلمه :فتبارک الله احسن الخالقین

سید زاهد;176202 نوشت:
بنام خدا جناب موبد عزیزم
حرفهای من با هیچکس تناقض ندارد، زمانی که خداوند انسان را آفرید به خودش تبریک گفت که توانسته است انسان را خلق کند پس حتما به انسان لقبی داده است آن لقب احسن الخالقین است.
سوره ی تین را بخون و تفسیرش را نگاه کن
و یا کلمه :فتبارک الله احسن الخالقین

آقای سید زاهد گرامی
درود
نمیتوانم سخن شما را بپذیرم چون فتابرک الله احسن الخالقین، خداوند به به خودش تبریک میگوید که بهترین خلق کننده ها است. این را بیشتر هم برایتان فرستاده ام. آگاهی خود را از پارس قرآن بدست می آورم. سه ترجمه را هم که پیوست کرده ام. همچنین به نوشته کارشناسان در آغاز همین تالار گفتگو نگاهی بیندازید، ایشان هم سخن شما را رد میکنند.
سوره تین را از همین منبع در زیر این نامه آورده ام. نتوانستم ربط این سوره با موضوع سخن خودم یا شما پیدا کنم. حتی در تایید سخن من در آیه هشتم آمده که خداوند نیکوترین و یا بهترین حکم کنندگان است. یعنی کسانی دیگر هستند که حکم میکنند و این بودن کسان دیگر، شرک به شمار نمی آید.
یادتان باشد که آرمان این گفتگو آنست که نشان داده شود که بودن کسی که خلقی بکند، نماد شرک نیست.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿۱﴾
فولادوند: سوگند به انجير و زيتون
مکارم: قسم به انجير و زيتون (يا قسم به سرزمين شام و بيت المقدس).
خرمشاهی: سوگند به [سرزمين قدسى‏] انجير و زيتون‏


وَطُورِ سِينِينَ ﴿۲﴾
فولادوند: و طور سينا
مکارم: و سوگند به طور سينين.
خرمشاهی: و سوگند به طور سينا


وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿۳﴾
فولادوند: و اين شهر امن [و امان]
مکارم: و قسم به اين شهر اءمن (مكه).
خرمشاهی: و سوگند به اين شهر [و حرم‏] امن‏


لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿۴﴾
فولادوند: [كه] براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم
مکارم: كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده‏ايم.
خرمشاهی: به راستى كه انسان را در بهترين قوام آفريده‏ايم‏


ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿۵﴾
فولادوند: سپس او را به پست‏ترين [مراتب] پستى بازگردانيديم
مکارم: سپس او را به پائين‏ترين مرحله باز گردانديم.
خرمشاهی: سپس او را به فرودين فرود باز گردانديم‏


إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾
فولادوند: مگر كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏اند كه پاداشى بى‏منت‏خواهند داشت
مکارم: مگر كساني كه ايمان آورده‏اند و اعمال صالح انجام داده‏اند كه براي آنها پاداشي است قطع ناشدني!
خرمشاهی: مگر كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، كه ايشان را پاداشى ناكاسته [/بى‏منت‏] است‏


فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿۷﴾
فولادوند: پس چه چيز تو را بعد [از اين] به تكذيب جزا وامى‏دارد
مکارم: پس چه چيز سبب مي‏شود كه تو بعد از اين همه، روز جزا را تكذيب كني؟!
خرمشاهی: [اى انسان‏] با اين حال چه چيزى تو را به انكار روز جزا كشانيد؟


أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿۸﴾
فولادوند: آيا خدا نيكوترين داوران نيست
مکارم: آيا خداوند بهترين حكم كنندگان نيست ؟
خرمشاهی: آيا خداوند داورترين داوران نيست؟

[="darkgreen"]
أَیشْرِكُونَ مَا لَا یخْلُقُ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ«الاعراف/191»
آیا موجوداتی را [با او] شریک می‏گردانند که چیزی را نمی‏آفرینند و خودشان مخلوقند
[/]

[="navy"]سلام

دلخواه بنده و جنابعالی که نیست که هرانگونه که بخواهیم ایات خدا را تفسیر کنیم این ایه صراحت دارد که هیچ موجودی قادر نیست کوچکترین چیزی خلق کند .

خلق و مشتقات ان 281 بار در قران کریم ذکر شده شما اگر میتوانی یک ایه نمونه بیاور که کسی توانسته باشد به استثنای معجزه و به اذن خدا چیزی بیافریند .[/]

بهلول;176235 نوشت:

أَیشْرِكُونَ مَا لَا یخْلُقُ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ«الاعراف/191»
آیا موجوداتی را [با او] شریک می‏گردانند که چیزی را نمی‏آفرینند و خودشان مخلوقند

سلام

دلخواه بنده و جنابعالی که نیست که هرانگونه که بخواهیم ایات خدا را تفسیر کنیم این ایه صراحت دارد که هیچ موجودی قادر نیست کوچکترین چیزی خلق کند .

خلق و مشتقات ان 281 بار در قران کریم ذکر شده شما اگر میتوانی یک ایه نمونه بیاور که کسی توانسته باشد به استثنای معجزه و به اذن خدا چیزی بیافریند .


بهلول گرامی
درود
همانگونه که خود نوشته اید، دلخواه بنده و جنابعالی نیست که هر آنگونه که بخواهیم آیات خدا را تفسیر کنیم.
احسن الخالقین احسن خالق ها است. دست من و شما که نیست.
آیه ای را هم که نوشته اید، میگوید آیا موجودی را که مخلوق است شریک خدا قرار میدهید. یعنی بر شریک خدا قرار دادن یک مخلوق است. خب چه کسی، چه چیزی را شریک خدا قرار داده؟
این گونه پاسخ دادن نشان از آن دارد که به هیچ روی پرسش را نفهمیده اید. پرسش آن است:
آیا بودن خالقهای کوچک و جزیی میتواند، خللی بر یگانگی خدا باشد؟
پاسخ آن این است:
نه نمیتوانند. از این روی حتی در کتاب خرافی چون وندیداد که اهریمن خلق کننده ای کوچک و جزیی است، خللی بر یگانگی خدا نیست. چون شریک خداوند قرار داده نشده است.

موبدیار مهران;176441 نوشت:
بهلول گرامی
درود
همانگونه که خود نوشته اید، دلخواه بنده و جنابعالی نیست که هر آنگونه که بخواهیم آیات خدا را تفسیر کنیم.
احسن الخالقین احسن خالق ها است. دست من و شما که نیست.
آیه ای را هم که نوشته اید، میگوید آیا موجودی را که مخلوق است شریک خدا قرار میدهید. یعنی بر شریک خدا قرار دادن یک مخلوق است. خب چه کسی، چه چیزی را شریک خدا قرار داده؟
این گونه پاسخ دادن نشان از آن دارد که به هیچ روی پرسش را نفهمیده اید. پرسش آن است:
آیا بودن خالقهای کوچک و جزیی میتواند، خللی بر یگانگی خدا باشد؟
پاسخ آن این است:
نه نمیتوانند. از این روی حتی در کتاب خرافی چون وندیداد که اهریمن خلق کننده ای کوچک و جزیی است، خللی بر یگانگی خدا نیست. چون شریک خداوند قرار داده نشده است.

[="darkgreen"]أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ (037 | صافات - 125)
آيا بت «بعل» را مى خوانيدو بهترين آفريدگار را رها مى سازيد؟!

أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (052 | طور - 35)
آيا آنها بدون خالق آفريده شده اند، يا اينكه خود خالق خويشند؟!

أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (056 | واقعه - 59)
آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مى دهيد يا ما آفريدگاريم؟![/]

[="navy"]سلام

علت کج فهمی شما از انجاست که عربی نمیدانی و از روی ترجمه تفسیر میفرمائید

ایا در این ایات هم خالقین و خالقون افرینندگان معنی میدهد پس چرا این مترجمین محترم انرا خالق ترجمه نموده اند به ایه 59 واقعه بیشتر توجه کنید حتی کلمه نحن به معنی ما بکار رفته !

دراین ما هرچه باشد شیطان جای ندارد البته اهریمن شما خدای دیگری است و شما به جد مشرکید .

حال اگر میتوانی ایه ای بیاور که به غیر خدا و انان که از خدا جدا نیستند توانسته باشند چیزی هرچند ناچیز خلق کنند ، والسلام .[/]

[="darkgreen"]أَیشْرِكُونَ مَا لَا یخْلُقُ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ«الاعراف/191»
آیا موجوداتی را [با او] شریک می‏گردانند که چیزی را نمی‏آفرینند و خودشان مخلوقند
[/]

سلام علیکم بر همه دوستان

منظور از اينکه مي فرمايد: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» يعني: «پس والا و داراي خير فراوان است خداوندي كه بهترين آفريننده مي‌باشد زيرا هر چيزي را نيكو آفريده» و مراد اين نيست که خالق ديگري همانند الله متعال وجود دارد!



بلکه مراد از آن اينست که اگر بالفرض خالق ديگري مي بود – که نيست – باز همانند خداوند نمي توانستند خلق کنند و باز خداوند متعال بهترين خالق است، و يعني اينکه: خداوند هر چيزي را خلق کند، بر بهترين شيوه و شکل آنرا خلق مي کند، و اگر وظيفه خلق آن چيز را به کسي مي سپرد، هيچگاه همچون او نمي تواند آن شيء را خلق کند.


شما چند مهندس مکانيک را درنظر بگيريد که ماشيني را مي سازند، حال به اعتباري آن مهندسين خالق (فرعي) آن ماشين هستند، و اينجاست که مثلا مي گويند: فلاني خالق فلان اثر است، البته اين به اعتبار اينکه سبب ايجاد آن اثر هستند، خالق آن گفته مي شوند، وگرنه خالق حقيقي خداوند است، چنانکه مي فرمايد: «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات 96).


يعني: خداوند هم شما را آفريده و هم آنچه انجام مي دهيد».


بعبارتي خداوند خالق مخلوقات و افعال آنها نيز هست، پس خالق مطلق خداست و جز او خالق حقيقي وجود ندارد، ولي گاهي ديگر مخلوقات (مانند انسانها) به اعتبار اينکه سبب ايجاد يک پديده هستند را خالق آن پديده مي نامند.


ولي آيا اگر خداوند خود مستقيما همان پديده (مثلا ماشين) را مي ساخت، بهتر از سازندگان آن (مهندسين) که به اعتباري خالق آن اثر اسم برده مي شوند، عمل نمي کرد؟ قطعا پاسخ آري است، براي همين است که: «پس‌ بزرگ‌ خداوندي‌ است‌ كه‌ نيكوترين‌ آفرينندگان‌ است‌» يعني: خداي‌ سبحان‌ از آن ‌روي‌ سزاوار تعظيم‌ و سپاس‌ و ثنا است‌ كه‌ بهترين‌ و استواركارترين‌ صنعتگران‌ و آفرينشگران‌ مي‌باشد.


و صاحب تفسير "في ظلال" در تفسير « فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» مي گويد: «واژه «‌احسن‌» در اينجا براي تفضيل و برتري (يکي بر چند نفر) نيست‌. بلکه براي حسن مطلق و زيبائي سره درکار آفرينش يزدان جهان است»‌.


بعبارتي خداي متعال در اين آيه نخواسته که بگويد من از بين چند نفر خالق، از همه افضلتر هستم! بلکه هدف از آن اينست که: هر چيزي را که خلق کند، بر بهترين شيوه و احسن ترين شکل آنرا مي آفريند. بنابراين آيه فوق دليل بر وجود چند خالق نيست، و لازمه فهم بهتر آن اينست که به زبان و ادبيات عرب آشنايي خوبي داشته باشيم.

»»محتاج دعا««

عربی;176462 نوشت:
سلام علیکم بر همه دوستان

منظور از اينکه مي فرمايد: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» يعني: «پس والا و داراي خير فراوان است خداوندي كه بهترين آفريننده مي‌باشد زيرا هر چيزي را نيكو آفريده» و مراد اين نيست که خالق ديگري همانند الله متعال وجود دارد!

بلکه مراد از آن اينست که اگر بالفرض خالق ديگري مي بود – که نيست – باز همانند خداوند نمي توانستند خلق کنند و باز خداوند متعال بهترين خالق است، و يعني اينکه: خداوند هر چيزي را خلق کند، بر بهترين شيوه و شکل آنرا خلق مي کند، و اگر وظيفه خلق آن چيز را به کسي مي سپرد، هيچگاه همچون او نمي تواند آن شيء را خلق کند.

شما چند مهندس مکانيک را درنظر بگيريد که ماشيني را مي سازند، حال به اعتباري آن مهندسين خالق (فرعي) آن ماشين هستند، و اينجاست که مثلا مي گويند: فلاني خالق فلان اثر است، البته اين به اعتبار اينکه سبب ايجاد آن اثر هستند، خالق آن گفته مي شوند، وگرنه خالق حقيقي خداوند است، چنانکه مي فرمايد: «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات 96).

يعني: خداوند هم شما را آفريده و هم آنچه انجام مي دهيد».

بعبارتي خداوند خالق مخلوقات و افعال آنها نيز هست، پس خالق مطلق خداست و جز او خالق حقيقي وجود ندارد، ولي گاهي ديگر مخلوقات (مانند انسانها) به اعتبار اينکه سبب ايجاد يک پديده هستند را خالق آن پديده مي نامند.

ولي آيا اگر خداوند خود مستقيما همان پديده (مثلا ماشين) را مي ساخت، بهتر از سازندگان آن (مهندسين) که به اعتباري خالق آن اثر اسم برده مي شوند، عمل نمي کرد؟ قطعا پاسخ آري است، براي همين است که: «پس‌ بزرگ‌ خداوندي‌ است‌ كه‌ نيكوترين‌ آفرينندگان‌ است‌» يعني: خداي‌ سبحان‌ از آن ‌روي‌ سزاوار تعظيم‌ و سپاس‌ و ثنا است‌ كه‌ بهترين‌ و استواركارترين‌ صنعتگران‌ و آفرينشگران‌ مي‌باشد.

و صاحب تفسير "في ظلال" در تفسير « فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» مي گويد: «واژه «‌احسن‌» در اينجا براي تفضيل و برتري (يکي بر چند نفر) نيست‌. بلکه براي حسن مطلق و زيبائي سره درکار آفرينش يزدان جهان است»‌.

بعبارتي خداي متعال در اين آيه نخواسته که بگويد من از بين چند نفر خالق، از همه افضلتر هستم! بلکه هدف از آن اينست که: هر چيزي را که خلق کند، بر بهترين شيوه و احسن ترين شکل آنرا مي آفريند. بنابراين آيه فوق دليل بر وجود چند خالق نيست، و لازمه فهم بهتر آن اينست که به زبان و ادبيات عرب آشنايي خوبي داشته باشيم.

»»محتاج دعا««


عربی گرامی
درود
با بخش بزرگی از سخن شما هم باور هستم، ولی نکته ای در نوشته شماست که با سخنهای دیگر تناقض دارد.
بنا بر آنچه شما نوشته اید، پس مالک اعمال شمر و یزید و طالبان و وهابیان وووو نیز خداست و دیگر نباید آنها را بد بدانید و همه جنایتکاران باید به بهشت برود چون کاری که خداوند خواسته انجام داده است.
نکته دوم از سخن شما که پذیرفتنی نیست، اینست که میفرمایید منظور آنست که هرچه خداوند می آفریند، بهترین است. خب شمر و یزید را هم خدا اینچنین آفریده پس بهترین هستند.ووووو
به هر روی احسن یعنی برتری چیزی بر چیزهای دیگر. خالقین هم جمع خالق است. حالا چون با ادعای نادرست شما همخوانی ندارد، هی تهمت نفهمی به من بزنید. خداوند مگر با کسی رودربایستی داشت، خب به جای تبارک الله احسن الخالقین، میگفت تبارک الله که هرچه آفریده بهترین است.

بهلول;176445 نوشت:
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ (037 | صافات - 125)
آيا بت «بعل» را مى خوانيدو بهترين آفريدگار را رها مى سازيد؟!

أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (052 | طور - 35)
آيا آنها بدون خالق آفريده شده اند، يا اينكه خود خالق خويشند؟!

أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (056 | واقعه - 59)
آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مى دهيد يا ما آفريدگاريم؟!

سلام

علت کج فهمی شما از انجاست که عربی نمیدانی و از روی ترجمه تفسیر میفرمائید

ایا در این ایات هم خالقین و خالقون افرینندگان معنی میدهد پس چرا این مترجمین محترم انرا خالق ترجمه نموده اند به ایه 59 واقعه بیشتر توجه کنید حتی کلمه نحن به معنی ما بکار رفته !

دراین ما هرچه باشد شیطان جای ندارد البته اهریمن شما خدای دیگری است و شما به جد مشرکید .

حال اگر میتوانی ایه ای بیاور که به غیر خدا و انان که از خدا جدا نیستند توانسته باشند چیزی هرچند ناچیز خلق کنند ، والسلام .

أَیشْرِكُونَ مَا لَا یخْلُقُ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ«الاعراف/191»
آیا موجوداتی را [با او] شریک می‏گردانند که چیزی را نمی‏آفرینند و خودشان مخلوقند


بهلول
درود
از بی ادبی و تهمتهای دروغین تو به خداوند شکایت میبرم. امیدوارم دانای بزرگ هستی بخش، پیش از دادگاه گزیر ناپذیر پل چینوت، آنچنان آگاهت کنی که از این حق الناس توبه کرده، رضایت مرا جلب کنی.
از سوره مومنون یک نمونه که دروغ بودن ادعای شما در بار احسن الخالقین را نشان میدهد می آورم. در هر سه ترجمه "احسن الخالقین" "بهترین خلق کننده ها" نوشته شده است.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾
فولادوند: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است
مکارم: سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده) و مضغه را به صورت استخوانهائي در آورديم، از آن پس آن را آفرينش تازه‏اي ايجاد كرديم، بزرگ است خدائي كه بهترين خلق كنندگان است!
خرمشاهی: آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآورديم، و سپس گوشت پاره را استخواندار كرديم و آنگاه بر استخوانها پرده‏اى گوشت پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، بزرگا خداوندا كه بهترين آفرينندگان است‏

موبدیار مهران;176530 نوشت:
بهلول
درود
از بی ادبی و تهمتهای دروغین تو به خداوند شکایت میبرم. امیدوارم دانای بزرگ هستی بخش، پیش از دادگاه گزیر ناپذیر پل چینوت، آنچنان آگاهت کنی که از این حق الناس توبه کرده، رضایت مرا جلب کنی.
از سوره مومنون یک نمونه که دروغ بودن ادعای شما در بار احسن الخالقین را نشان میدهد می آورم. در هر سه ترجمه "احسن الخالقین" "بهترین خلق کننده ها" نوشته شده است.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾
فولادوند: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است
مکارم: سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده) و مضغه را به صورت استخوانهائي در آورديم، از آن پس آن را آفرينش تازه‏اي ايجاد كرديم، بزرگ است خدائي كه بهترين خلق كنندگان است!
خرمشاهی: آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآورديم، و سپس گوشت پاره را استخواندار كرديم و آنگاه بر استخوانها پرده‏اى گوشت پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، بزرگا خداوندا كه بهترين آفرينندگان است‏

[="navy"]سلام

این روش شماست که به دیگران تهمت بی ادبی و دروغگوئی میزنی و به خدایان دروغین خود پناهنده میشوی این ترفتد دیگر کهنه شده بهتر است ترفند تازه تری دست و پا بفرمایید !!!

شاهد شما همان ایه قبلی است که صد ترجمه هم بیاوری قابل قبول نیست اصل بر عین عربی است که البته یا نمیدانی یا خود را به کوچه علی چپ زده ای پاسخ مرا بده اگر معنی خالقین افرینندگان است پس چرا در سایر ایات این معنی را نمیدهد چرا به ایه 125 صافات توجه نمیکنی مگر عین احسن الخالقین نیامده چرا معنی افرینندگان نمیدهد چرا نمیتوانی یک ایه دیگر شاهد مثال بیاوری حال اگر مترجمین در این ایه اشتباه کرده اند مستمسکی شده در دست شما تا اهریمن خدا شده را توجیه کنی !
انطور هم نیست که همه مترجمان باب میل شما ترجمه کرده باشند .
[/]
[="darkgreen"]رهنما
14- آن گاه نطفه را [تدريجاً به صورت‏] جنين ابتدايى و پاره گوشت و استخوانهايى در آورديم و آن را به پرده گوشت پوشانديم، آن گاه جنين را [به‏] آفرينشى ديگر [به صورت كامل‏] پديد آورديم منشأ بركات است خدا كه بهترين آفريننده است.
طاهرى
14- سپس نطفه را خون بسته ساختيم، پس خون بسته را گوشت پاره‏يى كرديم، و از آن گوشت پاره استخوان بوجود آورديم، پس آن استخوانها را گوشت پوشانديم سپس او را باز آفريديم (به) آفرينشى ديگر، پس برتر آمد خدا كه بهترين آفريدگار است.
فارسى
آنگاه نطفه را لخته‏اى گردانيديم، پس لخته را پاره گوشتى كرديم، سپس از آن پاره گوشت استخوانى بوجود آورديم، آنگاه آن استخوانها را با گوشت پوشانيديم، سرانجام او را باز آفريديم به خلقتى ديگر، پس فرخنده آمد خدا كه بهترين آفريننده است. (14)
صفارزاده
14. سپس نطفه را بصورت خون بسته درآورديم و بعد خون بسته را تبديل به جنين كرديم و سپس از گوشت نرمِ جنين استخوان پديد آورديم و آنگاه بر آن استخوانها گوشت پوشانيديم سپس با الحاق روح به جسم، خلقتى كامل آفريديم: منشأ بركات است خداوند، آن خالق يگانه و بى‏همتا!.
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم.
آقای موبد یار شما هنوز پاسخ این احسن الخالقین را نگرفته اید؟
من فکر میکنم بحث های علمی این تاپیک در مورد چیز های دیگر است.در صورتی که مدیر اجرایی تاپیک در همان صفحه اول پاسخ به این سوال داده است.
اما من هم نظر خودم را در مورد احسن الخالقین میگویم.
پدر خانه ما روزی خانه ما را میرساند.
خداوند روزی را به پدر ما میدهد.
ما پدر خود را وسیله ای برای روزی دادن به خود میدانیم.
اینجا خداوند به خود میگوید خیر الرازقین..یعنی بهترین روزی دهندگان.
پدر میتوانست روزی ندهد.و کوتاهی کند
در جایی انسان گیر میکند و از کسی پناه میابد....خداوند در دل ان پناهنده می اندازد که به این شخص پناه بدهد.
در اینجا خداوند به خود میگوید خیر الناصرین.
آن مرد میتوانست پناه ندهد و کوتاهی کند و حرف شیطان را گوش کند.
در جایی فرزند پدر کار زشتی میکنه و از پدر معذرت خواهی میکنه.و خداوند به پدر یاد داده که توبه پذیرنده باشه و ببخشه.
در اینجا خداوند به خود میگوید خَیرَ الغافِرینَ.
آن پدر میتوانست نبخشد و فرزند خود را کتک بزند.
و همینطور اینکه انسان ها هم قادر به خلق اشیایی هستند که آنرا از خدا اموخته اند.
و در اینجا خداوند به خود میگوید احسن الخالقین.
یا علی:Gol:

موبدیار مهران;176527 نوشت:
عربی گرامی
درود
با بخش بزرگی از سخن شما هم باور هستم، ولی نکته ای در نوشته شماست که با سخنهای دیگر تناقض دارد.
بنا بر آنچه شما نوشته اید، پس مالک اعمال شمر و یزید و طالبان و وهابیان وووو نیز خداست و دیگر نباید آنها را بد بدانید و همه جنایتکاران باید به بهشت برود چون کاری که خداوند خواسته انجام داده است.
نکته دوم از سخن شما که پذیرفتنی نیست، اینست که میفرمایید منظور آنست که هرچه خداوند می آفریند، بهترین است. خب شمر و یزید را هم خدا اینچنین آفریده پس بهترین هستند.ووووو
به هر روی احسن یعنی برتری چیزی بر چیزهای دیگر. خالقین هم جمع خالق است. حالا چون با ادعای نادرست شما همخوانی ندارد، هی تهمت نفهمی به من بزنید. خداوند مگر با کسی رودربایستی داشت، خب به جای تبارک الله احسن الخالقین، میگفت تبارک الله که هرچه آفریده بهترین است.


سلام
موبدیار گرامی

اگر حرفهای بنده باعث ناراحتی تان شده ببخشید!

ببینید دوست گرامی این صحبت هایی که شما می زنید حرف گروه های جبری و قضاوقدری است.

الله سبحان «پاک» فرعون را از ابتدا بد خلق نکرده به بهترین شکل(فطرت طفل) خلق نموده! آیا منظورم را گرفتی؟

سپس به وی اختیار داده! تا خودش حرکت کند تا خودش خوب را انتخاب کند تا خودش دنیا را زیبا کند نه دیگران نه اینکه الله با جبر!

الله آدم را در بهشت خلق نمود یعنی جای ما در بهشته! خانه ما در بهشته! آیا احساس من را درک می کنی؟ و همه به خانه خود برمی گردیم با بهترین کارنامه!

کارنامه ای که در آن علم و اصلاح زمین از همین دو از همین دوبرگه باید بهترین معدل را داشته باشیم با اختیار خود

این را بدانیم که بهشت پاک است

اگر انسان ذره ای ناپاک باشد فقط یک ذره هم،که باشد. در بهشت راهی ندارد باید پاکِ پاکِ پاک شود.؟!؟!

تاریکی چیست؟

تاریکی، نبودن کامل نور است شما میتوانید درباره ی نور و روشنایی مطالعه کنید اما در مورد تاریکی نمیتوانید مطالعه کنید تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا نبودن نور را توضیح دهیم.

باز هم روی تاپیکی که بالا زده ام فکر نمایید. امیدوارم به جواب برسید.

»»محتاج دعا««

[=&quot نوشت:
موبدیار مهران;176527]نکته دوم از سخن شما که پذیرفتنی نیست، اینست که میفرمایید منظور آنست که هرچه خداوند می آفریند، بهترین است. خب شمر و یزید را هم خدا اینچنین آفریده پس بهترین هستند.ووووو به هر روی احسن یعنی برتری چیزی بر چیزهای دیگر. خالقین هم جمع خالق است. [=&quot]حالا چون با ادعای نادرست شما همخوانی ندارد، هی تهمت نفهمی به من بزنید. [=&quot]خداوند مگر با کسی رودربایستی داشت، خب به جای تبارک الله احسن الخالقین، میگفت تبارک الله که هرچه آفریده بهترین است.

[=&quot]به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت کردند.

[=&quot]در ابتدا می خواهم از دوستان عزیز در مورد مفید بودن ادامه این بحث سوال کنم. به نظر شما بزرگواران ادامه این بحث مخصوصا با توجه به وضعیت فعلی آن که برخی افراد دیگران را به نفهمیدن مطالب یا [=&quot] خود خواهی و توهین هایی از این قبیل متهم می کنند ، لزوم یا فایده ای دارد یا خیر؟ پیشاپیش از اظهار نظر شما در این مورد سپاسگزارم.
[=&quot]


[=&quot]جناب موبد یار مهران؛ این که می گویید شمر و یزید را خداوند اینگونه خلق کرده، پس بهترین هستند، منظورتان از این حرف چیست؟

[=&quot]یعنی خداوند این افراد را با این صفت ها و اعمال و افکار شیطانی و پلید خلق کرد و آنها از هنگام تولد این گونه بودند! که این امور را به خدا نسبت دهیم؟
[=&quot]

[=&quot]آیا خداوند شخص آنها را خلق کرد و به آنان عقل و اختیار داد، یا اعمال آنها هنگام تولد همراه شان بود که بتوان به خدا نسب شان داد؟!

[=&quot]اگر کارخانه ای اتومبیلی ساخت و راننده ای به دلیل بی احتیاطی خودش تصادف کرد، آیا باید تقصیر راننده را به حساب کارخانه تولید کننده آورد؟
[=&quot]

[=&quot]به نظر نمی رسد شما جواب این سوالات را ندانید، بنابراین به جای اینکه دیگران را به سفسطه متهم کنید بهتر است در گفتار و اندیشه های خودتان تجدید نظر نمایید و ببیند هدف نهایی شما از این بحث طولانی چیست؟
[=&quot]:Gol::Gol:

مجبوریم;176752 نوشت:
سلام

یکسره خلاصه نمایید بفرمایید هیچکس داخل بهشت نمی رود و بهشت بیهوده درست شده است.!

سلام علیکم

ببینید دوست محترم

سختی مرگ،سختی قیامت،سختی عذاب قبر،صدقه جاری،نماز جنازه،شفاعت رسول ،شفاعت الله ،سختی جهنم، و .....

شاید تو یکی از مراحل بالا پاک شود!

بهشت پاک است و فقط افراد پاک را اجازه ورود می دهد.

یاسین;176943 نوشت:

[=tahoma][=&quot]به نام یگانه هستی بخش[/][/][=tahoma]

[=&quot]با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت کردند[/].

[=&quot]در ابتدا می خواهم از دوستان عزیز در مورد مفید بودن ادامه این بحث سوال کنم. به نظر شما بزرگواران ادامه این بحث مخصوصا با توجه به وضعیت فعلی آن که برخی افراد دیگران را به نفهمیدن مطالب یا[/] [=&quot]خود خواهی و توهین هایی از این قبیل متهم می کنند ، لزوم یا فایده ای دارد یا خیر؟ پیشاپیش از اظهار نظر شما در این مورد سپاسگزارم.[/][/]


[=tahoma][=&quot]جناب موبد یار مهران؛ این که می گویید شمر و یزید را خداوند اینگونه خلق کرده، پس بهترین هستند، منظورتان از این حرف چیست؟[/][/]

[=tahoma][=&quot]یعنی خداوند این افراد را با این صفت ها و اعمال و افکار شیطانی و پلید خلق کرد و آنها از هنگام تولد این گونه بودند! که این امور را به خدا نسبت دهیم؟[/][/]


[=tahoma][=&quot]آیا خداوند شخص آنها را خلق کرد و به آنان عقل و اختیار داد، یا اعمال آنها هنگام تولد همراه شان بود که بتوان به خدا نسب شان داد؟![/][/]

[=tahoma][=&quot]اگر کارخانه ای اتومبیلی ساخت و راننده ای به دلیل بی احتیاطی خودش تصادف کرد، آیا باید تقصیر راننده را به حساب کارخانه تولید کننده آورد؟[/][/]


[=tahoma][=&quot]به نظر نمی رسد شما جواب این سوالات را ندانید، بنابراین به جای اینکه دیگران را به سفسطه متهم کنید بهتر است در گفتار و اندیشه های خودتان تجدید نظر نمایید و ببیند هدف نهایی شما از این بحث طولانی چیست؟[/][/]

[=tahoma][=&quot]:gol::gol:[/][/]



یاسین گرامی
درود
من گفتم که انسان یک خالق خرد و کوچک است. بودن چنین خالقهای خرد و کوچکی خللی در یگانگی خدای که در قرآن احسن الخالقین یعنی بهترین خالقان=آفرینندگان است، نیست. از این نکته نتیجه گرفتم که بودن خالق خرد و کوچکی چون اهریمن که سرما یا مگس را پدید آورده، نمیتواند خللی در یگانگی خداوند=هستی بخش دانا= اهورا مزدا باشد.
کسانی گفتند که مالک اعمال انسان نیز خداست و با این استدلال، سخن بالا را رد کردند.
اگر انسانی این توانایی را دارد که اعمالش را خودش خلق کند، پس استدلال من در بالا درست است. اگر هم انسان این توانایی خلق را ندارد، پس سخن شما نادرست است. استدلال هم درست نیست.
چرا مرا متهم به سفسطه میکنید؟ کدام سفسطه؟ این حق الناس است. به شما انذار میدهم.

با سلام
کارشناس گرامی یاسین با توجه به طولانی شدن گفتگو لطفا بحث را جمع بندی و نتیجه گیری کرده و تاپیک را قفل نمایید
با تشکر

پرسش:
چرا خداوند در قرآن می فرماید: تبارک الله احسن الخالقین
مگر بجز خداوند خالق دیگری هم هست؟
آیا آن خالق مخلوق خداوند است یا از ازل بوده است؟
چرا خلق مگس به دست اهریمن، شرک در خلق به شمار می آید و این نکته شرک در خلق نیست؟

پاسخ:
در تحلیل ایه شریفه و در راستای این سوال باید بحث را در چند محور مورد توجه قرار داد :
الف : معنای خلق کردن و خالق بودن.
ب : معنای احسن الخالقین بودن.
ج : رابطه متعدد بودن بودن خالقها با یگانگی خداوند متعال.

اما بررس دقیق این نکات:
بخش اول: معنای خلق
اصل معنای خلق به معنای تقدیر است. یعنی جمع آوردن اجزای یک شیء.
و این جمع آوردن اجزای یک شی یا مشخص کردن مقدار یک شی به دو گونه می تواند محقق شود :
الف : ابتکاری و ابداعی یعنی اجزای که اصلا موجود نبوده اند به وجود بیانند با مقدار مشخص.
ب : غیر قسم اول. یعنی جمع کردن اجزایی که موجود بوده اند و ترکیب اجزایی که موجود هستند.
قسم اول مخصوص خداوند متعال است. و ایاتی از قران کریم که خالقیت را به خداوند متعال نسبت میدهد منظور این قسمت است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِير.
آيا نمى‏بينند كه خدا چگونه مخلوق را مى‏آفريند و پس از نيستى بازش مى‏گرداند؟ اين كار بر خدا آسان است. (1)
همانطور که می بینیم در این ایه ابدا و آغاز خلقت به خداوند متعال نسبت داده شده است، نه مطلق همه خلقها.
در قسم دوم غیر خداوند را هم می توان خالق نامید :
کما اینکه در قران خلق را به غیر خداوند هم نسبت داده اند.
أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّه.‏
ا، برايتان آورده‏ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده خلق میکنم سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد "(2 ).
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي‏.
و تو از طین چیزی به شکل پرنده خلق میکنی.(3)
در این دو ایه خلق کردن به غیر خداوند متعال نسبت داده شده است و خود قران غیر خدا را خالق میداند.
تعبیر دیگر از این بخش :
خالقیت و خلق کردن به گونه است :
الف : خالقی که مستقل است.
ب : خالقی که غیر مستقل است.
اولی مخصوص خداوند متعال است.
و دومی غیر خداوند هم هست.

خلاصه
اگر سوال شود :
مگر چند خالق داریم؟
در جواب می گوییم :
از آنجا که خلق و خالق بودن دو معنی دارد و به دو گونه به کار می رود؛(4)
گر منظور شما معنای اول و کاربرد اول باشد جواب این است که خالقیت مخصوص خداوند است و تنها یک خالق داریم.
و اگر منظور بخش دوم باشد؛ غیر خداوند هم می تواند خالق باشد.

بخش دوم : تحلیل معنای احسن الخالقین
با توجه به انچه گذشت ما میتوانیم خالقیت را به غیر خداوند نیز نسبت دهیم. وقتی خالقیت به غیر خداوند نسبت داده میشود بحث مقایسه مطرح میشود که کدام خالق بهتر خلق میکند؟
و جواب از هر دو زاویه قابل طرح است :کسی که خلق ابداعی دارد احسن و بهتر از کسی که خلق غیر ابداعی دارد. و همچنین کسی که مستقلا خلق می کند بهتر و احسن است از کسی که غیر مستقل خلق می کند.
نکته : میتوان در معنای این ایه این را نیز مورد توجه قرار داد حتی اگر منظور خالقیت ابداعی نباشد با توجه به شناختی که از خداوند متعال داریم ( علم مطلق / قدرت مطلق / و حکمت ) حتی در خلق غیر ابداعی نیز خداوند متعال احسن و بهترین است به پشتوانه همین علم و قدرت و حکمت.

بخش سوم:
به نظرم با توجه به مطالب مطرح شده این بخش هم واضح شده باشد.
اگر کسی معتقد باشد که خالقهای مستقل و خالق های ابداعی ( خلق از عدم ) متعدد هستند این اعتقاد به تعدد خداوند است.
ولی اگر منظور خالقیت غیر مستقل باشد یا منظور هر دو باشد این تعدد خداوند را به دنبال ندارد.
منابع:
1. عنکبوت،آیه 19.
2. آل عمران آیه 49.
3. مائده آیه 110.
4. مفردات راغب در معنای کلمه خلق. و المیزان ج 3 ص 312 .

پرسش:
چرا خدا باید در قران به این وضوح از خودش تعریف کند؟ کسی از خودش تعریف میکند که میترسد یه عده او را دست کم بگیرند لذا خودش را اینطوری به بقیه نشان میدهد. حالا خدا نگران چی بوده ؟ از کی میترسد؟ اگه خدا واقعا خداست و برتر از همه ، با یه کن فیکون قدرتشو به رخ میکشد و دیگه نیازی به تعریف کردن از خودش ندارد. جالب تر اینکه این تعریف از زبون خود خدا نیست و سوم شخص شده خدا !!! یعنی کسی دیگر این تعریف را انجام داده است.

پاسخ:
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به مناسبت های گوناگون به معرّفی خود می پردازد تا بندگان خود را راهنمایی کند و با ذات مقدس خود آشنا گرداند، برای آن که بندگان خدا گمراه نشوند و به فرمان های الهی تن بدهند، باید خداوند را بشناسند و با اسما و صفات او آشنا باشند، اگر می فرماید: «نَبِّئ عِبادى اَنّى اَنَا الغَفورُ الرَّحیم واَنَّ عَذابى هُوَ العَذابُ‏الاَلیم (1)؛ بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم، گناه بخشش و پر محبتم و عذاب و کیفر من همان عذاب دردناک است.» برای آگاهی بندگان است، همان گونه که در ابتدا فرمود: «نَبِّئ عِبادى» یعنی بندگانم را آگاه کن.
اگر می فرماید: «واعلَموا اَنَّ اللَّهَ شَدیدُالعِقاب (2)؛ و بدانید که خدا سخت کیفر است» باز برای دانستن و معرفت بندگان است. خداوند از راه معرفی خود با اسما و صفاتش، بندگان را برای نزدیک شدن به بندگی خدا آماده می کند، بنده وقتی بداند خدایش یک چشم به هم زدن از او غفلت ندارد و هیچ چیزی از تحت قدرت و علم و آگاهی او بیرون نیست و بر هر چیزی آگاه و تواناست، رحیم و غفور و منتقم و حکیم و ... است، خواهد دانست که در راه بندگی او چگونه عمل کند و می داند بر چه کسی توکل نماید و امید و خوفش از چه کسی باشد.
پس خداوند متعال به تعریف از خود نزد انسان های ضعیف و عاجز نیازی نداشته است، بلکه تمام این موارد برای هدایت بشر از راه معرفت به خودش بوده است، امّا این که این کار بسیار انجام می شود، برای این که قرآن کریم یک کتاب علمی و یا کتاب قانون تنها نیست، بلکه کتاب هدایتی است که با فکر و دل و جان مؤمنان سر و کار دارد، افزون بر آن که به آنها آگاهی می دهد، به طور مرتب برای موعظه و تذکر مطالب را یاد آوری نموده و پس از هر مطلب ارتباط آن مطلب را با خداوند بیان می کند تا بنده متوجّه باشد که در هر وضعیّتی بایستی خدا را مدّ نظر داشته باشد.
افزون بر آن که هر متکلمی مطالب مهم را ممکن است بارها با عبارت های گوناگون و به مناسبت های گوناگون تکرار کند، چه مطلبی مهم تر است؟ صفات الهی که انسان را با خدای حقیقی آشنا می کند و از بت پرستی و شرک ورزی که معلول جهل بشر به خدای واقعی است، نجات می دهد.(3)
معصومین -ع- نیز از خود تعریف و تمجید کرده اند و مثلا امیر مومنان -ع -در نهج البلاغه در موارد متعددی از خود تعریف کرده ولی نه به دلیل عجب و خودبینی و خود برتر بینی بلکه برای معرفی مقام و منزلت خود با هدف دعوت مردم به کمالات و فضائل خود و پیروی مردم از ایشان .

منابع:
1. حجر،49 و50.
2. بقره،196.
3. تفسیر نمونه، آیة الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 7، ص 303، نشر دارالکتب الاسلامیه.

موضوع قفل شده است