جمع بندی چرا احساس تکلیف نمی کنیم؟

تب‌های اولیه

291 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

البته با عرض معذرت از دوستان
من واقعا بر این باور هستم که جناب مسلم بحثشون ‌پاسخ دهی محض نیست

با توجه به شناختی که چند سال هست از ایشون دارم ایشون هیچ سعیی در جهت پاسخ دهی صرف نمیکنند و میخواهید ابعاد مساله رو کاملا بررسی کنند

و این مساله واقعا جای تقدیر داره

مساله دوم تین هستش که باز جناب مسلم از استدلال های کثیف برای ارضای مخاطبش استفاده نمیکنه که این هم به شدت جای تقدیر داره

و به نظرم همین دو خصیصه در ایشون ممتاز هست

کسایی که علم مذاکره رو میدونند و سیاست مدارانه میخواهند صحبت کنند به نوعی برخورد می‌کنند که در بحث ها پیروز باشند و آنچنان بحث را بسته جلو میبرند که مساله اثبات بدیهی‌ات میشه

ولی جناب مسلم با این که چندین بار به صورت تلویحی بهم نشون دادند که این راهها ‌و روش ها رو میدونند از این مسیرها اجتناب می کنند

این مساله از نظر من واقعا ارزش داره

manmehdiam;1018068 نوشت:
چه میشود که ما در برابر افغانستان احساس خودکم بینی نداریم ولی در برابر غرب داریم؟
جواب ساده ای دارد. به خاطر اینکه غرب پیشرفته است. افغانستان پیشرفته نیست. و ما هم که پیشرفته نیستیم

ببینید در این که غرب به لحاظ علمی و تکنولوژی از ما جلوتر است حرفی نیست...
در اینکه باید از کسی که پیشرفته تر است یاد گرفت و از او در علم و فن آوری پیروی کرد هم حرفی نیست...

سخن در این است که اگر کسی در حیطه علم و فن آوری پیش تر است ما در بقیه امور هم از او پیروی کنیم، این نشانه ضعف اعتماد به نفس است!!! شما فقط در پزشکی از پزشک پیروی می کنید، فقط در مکانیک از مکانیک پیروی می کنید، فقط در فقه از مرجع تقلیدتان پیروی می کنید، تا اینجا همه منطقی است، اما اگر در احکام از پزشک تقلید کردید، و در پزشکی و سلامتی بدنتان از مکانیک پیروی کردید و در انتخاب نوع ماشینتان از یک مرجع تقلید پیروی کردید در همه عرصه ها خطا کرده اید!!

اگر یک جوان ایرانی همان وجدان کاری جوان ژاپنی، همان جدیت در علم و تکنولوژی دانشمندان غربی را الگو قرار داده و پیروی کرد که کسی حرفی ندارد، این رقابت است، و اتفاقا این لازمه پیشرفت است، همانطور که آنها هم روزی از تمدن شرق بهره بردند تا به این تمدنشان رسیدند، اما اگر کسی آمد به جای عرصه ای که غرب در آن موفق است، از سایر عرصه ها مثلا از پوشش جوان غربی تقلید کرد اینجا نشان دهنده ضعف اعتماد به نفس است، این خودکمتر بینی است.

چون ما فقط غرب را به لحاظ تکنولوژِ برتر از خودمان میدانم، نه به لحاظ پوشش و مدل مو و سبیل و...!

سلام و عرض ادب

momi14;1018078 نوشت:
جناب مسلم! مدیریت شما چند اشکال داره که اگه مایل هستید همینجا بگم


من اگر جوابی لازم بود یا توضیحی در مورد روند رفتاری خودم داشتم در خصوصی به شما خواهم گفت اما نقدها را لطفا همین جا به صورت عمومی بگید...
ممنونم
@};-

فرشته برمیگردد;1018048 نوشت:
نتیجه کدوم یک از این آدم‌ها موثر تر خواهد بود
یک شخص مدیر
یا یک مومن خالص

یک مدیر مومن!!!happy

فرشته برمیگردد;1018079 نوشت:
من واقعا بر این باور هستم که جناب مسلم بحثشون ‌پاسخ دهی محض نیست
با توجه به شناختی که چند سال هست از ایشون دارم ایشون هیچ سعیی در جهت پاسخ دهی صرف نمیکنند و میخواهید ابعاد مساله رو کاملا بررسی کنند
و این مساله واقعا جای تقدیر داره
مساله دوم تین هستش که باز جناب مسلم از استدلال های کثیف برای ارضای مخاطبش استفاده نمیکنه که این هم به شدت جای تقدیر داره
و به نظرم همین دو خصیصه در ایشون ممتاز هست
کسایی که علم مذاکره رو میدونند و سیاست مدارانه میخواهند صحبت کنند به نوعی برخورد می‌کنند که در بحث ها پیروز باشند و آنچنان بحث را بسته جلو میبرند که مساله اثبات بدیهی‌ات میشه
ولی جناب مسلم با این که چندین بار به صورت تلویحی بهم نشون دادند که این راهها ‌و روش ها رو میدونند از این مسیرها اجتناب می کنند
این مساله از نظر من واقعا ارزش داره

از لطف و محبت شما نسبت به برادرتون ممنونم خانم مهندس

با سلام و احترام

manmehdiam;1018073 نوشت:
ولی مطلقه فقیه اسلامی چرا همین فردا یک حکم حکومتی نمیفرستد که اینجا مملکت اسلامی است. در اسلام چیزی به نام سود نداریم. بنابراین از فردا سود بانکی صفر!
بالاخره باید به اسلام عمل نمایند دیگر! چرا به اسلام عمل نمیشود؟

من قبلا فکر کرده ام! شما هم اگر فکر کنید به نظرم به نتیجه من میرسید.
جواب خیلی ساده است! با سود بانکی صفر یا به طور عام با قوانین اقتصادی که از دین اقتباس شده است اصلا نمیشود اقتصاد را اداره کرد! به همین سادگی! خوب اگر میشد که مگر اعلام کردن یک حکم حکومتی کاری دارد؟

momi14;1018075 نوشت:
چطور بین لفظ "اسلام" برای مملکت ادعایی اسلامی و سود بانکی که "جنگ با خداست" جمع ببندیم؟ دقت داشته باشید جناب مسلم که من از ولی فقیه صحبتی نکردم. کلی گفتم.
چطور بین "اسلام"ی که مدعی هستیم و "جنگ با خدا" جمع ببندیم؟

Mirgholami;1018077 نوشت:
این سؤال من هم هست.
ممنون می‌شم جناب مسلم پاسخ مفصل‌تری به این موضوع بدهند.


یکی از شما بزرگواران همت کند و تاپیک جدیدی در این موضوع تأسیس کند، بنده در خدمت خواهم بود
اگر اینجا پاسخ دهم به نظرم 25 صفحه دیگر باید در این موضوع و حواشی طرح شده پیرامون آن بحث کنیم
آن وقت این تاپیک دیگر واقعا کشکولی خواهد شد که به هر چیزی پرداخته غیر از تحلیل اشعار خواجه حافظ شیرازی

امیدوارم عذر موجه بنده را بپذیرید

@};-

شروحیل;1018034 نوشت:
سلام و عرض ادب

دوست عزیز

اینجا اسمش کشور اسلامی است

اما قوانینش را مجلس و رهبر و ... تعیین میکنند

نه خداوند !

در این حکومت پیش بینی سود (که همان رباست به اسمی دیگر) کاملا قانونی است و مورد تایید تمام افراد من جمله رهبر و رئیس جمهور و مجلس و ....

خب چه کسی قدرت این را دارد که این قانون را اصلاح کند؟

همان کسانی که موافق این قانون هستند!

پس این دور تا زمانی که اشخاص تغییر نکنند ، تغییر نخواهد کرد

در پناه حق

با سلام و احترام

مشکل یابی یک طرف ماجراست

چگونگی حل آن یک جهت و بعد دیگر...

در همین موضوع عرض کردم
برای تغییر و اصلاح راه های مختلفی وجود دارد..
مثلا تاپیکی داشتم به نام فساد و عدم مشروعیت ( شاید مطالعه کرده باشید! )

اما به هر حال تفاوت من با دیگران مشخص است :

آنها می گویند :
گر قوانین همین باشد و مسئولان خوب باشند مملکت خوب میشود.
اما من می گویم :
اگر مسئولان همین باشند و قوانین اصلاح شود، مملکت خوب میشود.

اولویت و اهمیت در قوانین است....

با سلام.

مسلم;1018082 نوشت:
سخن در این است که اگر کسی در حیطه علم و فن آوری پیش تر است ما در بقیه امور هم از او پیروی کنیم، این نشانه ضعف اعتماد به نفس است!!!

جواب شما قابل پیش بینی بود! بنده هم در پست قبل عرض کردم به ضعم شما:

manmehdiam;1018068 نوشت:
غربی ها را مشتی لیبرال نادان که بر تباهی اند معرفی میکنید که صرفا در مصادیق کم اهمیتی (مثل تکنولوژی) از ما جلوترند

همینجا محل افتراق منظومه فکری حقیر با شماست. تاحد امکان توضیحاتی هم به شکل مصداقی عرض کردم اگر توجه بفرمایید. واقعیت این است که به نظر مخلص:

manmehdiam;1018068 نوشت:
وقتی که میگوییم غرب پیشرفته است . و قبول میکنیم که پیشرفته است یعنی قبول میکنیم که در معدل مصادیق (تکنولوژی، علمی ، حقوق انسان ، عدالت اجتماعی و .....) پیشرفته است. یعنی ولو اینکه در یکی از این مصادیق هم شما بتوانید ثابت کنید که وضع ما از غرب بهتر است لکن در معدل مصادیق چاره ای نداریم جز اینکه بپذیریم که غرب پیشرفته تر از ماست.

برای اثبات این مدعا دلیل فراوان است. هرچند منصف باشیم خیلی هم به استدلال نیازی نیست! عرض کردم که چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است! امر پرواضح و بدیهی است. لکن شما انکار میفرمایید.
واقعا اگر معدل آنها از ما بهتر نبود (نظام اجتماعی بهتری ایجاد نکرده بودند یا به زبان ساده خوشبخت تر از ما نبودند) چه دلیلی دارد که فقط در سالهای جاری کرور کرور اهالی کشور ما (و کشورهای جهان سوم مشابه) همه جلای وطن میکنند و گاها غیرقانونی و با تحمل مشقت فراوان راهی غرب میشوند و در آنجا سکنی میگزنند؟ چرا چهار نفر تا حالا از آمریکایی ها و انگلیسی ها و سویسی ها پا نمیشود بیاید اینجا؟؟ یعنی همه این ها اشتباه میکنند که معدل غرب از ما بالاتر است بلکه حتی قابل قیاس هم نیست؟!

و اما در مورد سایر مسائل اظهار نظر نفرمودید. از اشکالات ساختاری که عرض کردم.


manmehdiam;1018068 نوشت:
بنابراین اختلافمان همچنان سرجایش میماند. اشکال اتفاقا ساختاری است و شما میخواهید این را به مصادیق فروکاهید!
مخلص در پست قبلی یک اشاره ای کردم. شما فقط یک مورد نخست وزیران و روسای جمهوری طی این چهل سال نگاه کنید. چگونه میشود که تقریبا همگی در انتهای کار یا نیمه کار، زاویه نسبتا کاملی با نظام حاکم پیدا کرده اند؟ این اگر اشکال ساختاری نیست چه چیزی است؟

لازم است اسامی راعرض کنم خاطرتان بیاید! آقای بازرگان- بنی صدر(اینها که خائن) - موسوی کروبی خاتمی (فتنه گر شدند!) احمدی نژاد (انحرافی شد) هاشمی (دست کم خواص بی بصیرت بود)
به جز رجایی که شهید شد و مشخص نگردید چه سرونوشتی می یابد و رهبری که خوب رهبر شدند یعنی غریب به اتفاق ! بالاخره مصداقی که شما هم موافقید که اینگونه هست را مثال زدم. بالاخره این خیلی حرف است. بالاخره در همین نظام با شورای نگهبان و دم و تشکیلات نظام ولایت فقیه اینها نتیجه شده. اگر ساختاری نیست شما بفرمایید آسیب شناسی کنید و توجیه غیرساختاری بفرمایید.
و مهم تر اینکه عرض کردم حضرتعالی یافته ها و داشته های غرب را به یکی دو مصداق فرو میکاهید! در این فروکاستن حتی غرض مندانه! سعی میفرمایید که مصادیق کم اهمیت ولو بی اهمیت را به عنوان عرصه هایی که غرب توانمند است مثال بزنید! این منصفانه نیست. بی طرفانه نیست.

مسلم;1018082 نوشت:
اما اگر کسی آمد به جای عرصه ای که غرب در آن موفق است، از سایر عرصه ها مثلا از پوشش جوان غربی تقلید کرد اینجا نشان دهنده ضعف اعتماد به نفس است، این خودکمتر بینی است.

چون ما فقط غرب را به لحاظ تکنولوژِ برتر از خودمان میدانم، نه به لحاظ پوشش و مدل مو و سبیل و...!

چرا از اخلاق که غرب بسیار از ما جلوتر است حرف نمیزنید. (اخلاق در معنای عام آن منظورم است) چرا به نهادینه شدن قانون اشاره نمیفرمایید. چرا در مورد رسمیت داشتن حقوق شهروندی مردم...سایر حقوق مردم با آزادی بیان (ولو اینکه مثالهایی برای نقض اش در غرب داشته باشید ولی در کل بسیار از ما جلوترند) چرا به پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم اشاره نمیکنید که نشانگر نحوه کارکرد حکومتهای آنهاست توجه نمیکنید؟
اینگونه که بنگریم میبینیم که ساختارها اشکال دارند.
میبینیم که آنجا با آن ساختار معدلشان به مراتب از ما جلوتر افتاده. لذا ساده ترین پاسخ این است که ما باید ساختارها را به ساختاری که امتحانش را پس داده نزدیک کنیم. بدیهی است که این به معنی تقلید کورکورانه نیست. صد البته باید به فرهنگ و داشته ها و ...را هم مدنظر داشت.

البته شاید عدم اظهار نظر شما به همه عرایض مخلص تاپیک را به حاشیه میبرد و شما حق دارید. لکن هر یک از این مصادیق را بررسی کنیم سپس بخواهیم مجموعه ای از این عرصه ها و مصادیق را مثال بزنیم به روشنی متوجه جلوتر بودن غرب از خودمان میشویم. این اسمش غربزدگی یا خودباختگی یا ترس از غرب یا .... هرچه که شما عنوان میکنید نیست. بلکه واقعیت ها را آنگونه که هستند ببینیم. وگرنه اگر به بنده و شما ویزا بدهند دست افشان و پایکوبان راهی غرب میشویم (همانند اکثریت مردم و حتی فرزندان و خود مسئولین نظام به گواهی آمار!) ولی از فلاکت و افول غرب بگوییم که .... خودمان را مسخره کرده ایم!

مسلم;1018085 نوشت:
یکی از شما بزرگواران همت کند و تاپیک جدیدی در این موضوع تأسیس کند، بنده در خدمت خواهم بود

من را معاف کنید! من که جواب این سوال را از نقطه نظر خودم میدانم و عرض کردم. فکر نمیکنم پاسخ نداشته ای برای من وجود داشته باشد.
لکن همت کنید تا نظر کارشناس را هم بدانیم!
مگر میشود خیل عظیم مسئولین از صدر تا ذیل اسلامی باشند و ندانند که ربا دشمنی با خداست و کاری نکنند؟!
لکن عرض کردم. میدانند ولی کاری نمیتوانند بکنند! هرکس هم جای این مسئولین باشد ولو مسلمان تر و اسلامی تر! نمیتواند کاری بکند نه اینکه نمیخواهد!
چنین سوالات ساده ای هم در نظام ما جواب داده نمیشود! آنگاه چگونه بهترین و کامل ترین و دقیق ترین و .....!!!

سلام
من هم این پست رو به عنوان آخرین پست این موضوع مینویسم

جناب مسلم
شما عنوان کردین که بهترین انتخاب کسی هست که هم مومن باشه و هم مدیر

و خوب اینجا محل افتراق من و شما هستش ...

البته مومن بودن رنج وسیعی از آدم ها رو شامل میشه از کسی که دزدی نمیکنه .... تا کسی که نماز شبش هم ترک نمیشه .

یک مدیر تنها باید مدیر باشه نه هیچ چیز دیگه

دقیقا تجربه های مدیریتی من به من میگن که در هر زمینه ای که علم داشتم دقیقا در همون زمینه ها ضعف مدیریتی داشتم

یک مثال میزنم ....
یک بار گوشه ای از خونمون گچ هاش ریخته شدن ... من هم گفتم از برنامه نویسی و کد نویسی که سخت تر نیست ... کمی در موردش تحقیق می‌کنم و خودم درستش می‌کنم

در مورد الک کردن گچ و مخلوط کردن آب با گچ و ... تحقیق کردم و در نهایت شروع کردم به درست کردن گچ .... هر بار که گچ رو میزدم یا گچ رو دیوار خشک می‌شد یا میریخت

منم از روو نمیرفتم بارها و بارها سعی و تلاش کردم تا در نهایت قسمتی از دیوار روو گچ کاری کردم

خوشم اومد که تونستم از پسش بر بیام ولی بعدش دیدم خیلی ظاهر خونه بد شده .... از این رو به کسی گفتم بیاد نا گچ کاری کنه ....

یه پسر تقریبا 24 ساله اومد و شروع کرد به گچ کاری و‌من از سرعت عملش خوشم اومد ... و به نظرم خوب گچ کاری کرد .... گفتم حالا که اینجا هستی یک دیوار اجری هم در این قسمت بکش ... و روش رو سنگ بکن ( برای جلوی آشپزخونه ) اونم فرداش اومد و همون کار رو انجام داد ولی خوب سنگ کاری بلد نبود

منم با خودم گفتم چقدر فرز بود پول رو شمردم و بهش دادم ....

یکی دو روز که گذشت .... دیدم گچ کاریش اصلا خوب نبوده و اصلا حرفه ای نبوده .... پسرخاله ام که بساز بفروش بود هم بود اومد خونمون و یک لگد به دیواری که ساخته بود زد و‌دیوار ریخت

بهش گفتم چی کار کردی .... گفت تست دیوار همینه ; لگد می‌زنی نباید بریزه

من یهو به خودم اومدم
چرا من اینقدر ابله شدم ....

جوابی که پیدا کردم این بود که دست به گچ زدم
در حالی که من تنها میبایست پروسه رو مدیریت میکردم

اشتباه من این بود که دانشی در مورد گچ کاری کسب کرده بودم

دفعه بعد زنگ زدم به یک موسسه دیگر و بهشون گفتم یک گچ کار بفرستن

بالا سره طرف هم نایستادم
گفتم کار دارم میخوام برم بیرون و یک کار صد درصد حرفه ای میخوام

در مورد دیوار هم بهش گفتم که دیوار رو تست ضربه میکنن و بعدش پول میدم

و یک کار خوب و پرست تحویل گرفتم

من از این روش مدیریتیم بارها و بارها استفاده کردم بارها و بارها برنامه نویس هایی که زیر دستم کار میکردن سعی میکردن من رو وارد مشکلات کنند و من میدونستم که نباید وارد بشم

از دور میایستادم و‌مبگفتم من اصلا برنامه نویسی بلد نیستم و باید شما تا آن روز بخصوص کار رو‌تحویل بدین ....

و بندگان خدا صبح و شب خودشون رو به آب و آتش میزدن و از دوستانشان میپرسیدند تا مشگل رو بتونن حل کنند

در حالیکه اگر واردش میشدم .... یکی دو تا که نبودن .... باید فقط به برنامه نویس ها مشاوره میدادم و مشکلاتشون رو حل میکردن و چون به اندازه اونها بر روی کدی که نوشته بودن تمرکز نداشتم در نهایت میتونستند من رو قانع کنند که منابع محدود هست و مشگلاتی وجود داره و تقاضای زمان بیشتر می‌کردند یا هزینه بیشتر و ....

فراموش نکنیم که اگر کسی می‌خواد همه رو راضی و‌خشنود بکنه بهتره بره بستنی فروش بشه یا عارف و زاهد و سالک بشه نه مدیر

یک مدیر تنها باید مدیر باشه
شاید یکی از مهم‌ترین هنرهای یک مدیر ندانستن ها باشه و دخالت ندادن ها و دخالت نکردن ها اینجوری میشه که خیلی از آدم‌ها رو میبینیم که هیچ تحصیلات خاصی ندارند ولی مدیران بسیار خوبی میشن

[=Times New Roman]سلام

شما از نظر شخصیتی شباهت بسیار زیادی به یکی از اقوام ما داری که من به شدت باهاش اختلاف نظر دارم

این شخص متخصص به فنا دادن عمر هست

متخصص این هست که یه چیزی رو با تلاش زیاد به دست بیاره و فرتی از دستش بده و دیگه نتونه به دستش بیاره

با وجود اینکه مسائل رو زیاد تحلیل میکنه ولی نتیجه گیری او بسیار کودکانه هست

این شخص نمی دونه که قدرت تحلیل بالا با قدرت تحلیل درست در عین نزدیکی بسیار متفاوت هستند

و همین باعث شده بعد از سی و پنج سال با وجود دانش زیادی که در زمینه علم موفقیت داره به هیچ کدوم از خواسته هاش نرسه

دنبال این هست که با دعا و توسل یه پول قلمبه ای بیاد توی دستش و بعد از اونجا به بعد آدم خوبی بشه به همه محبت کنه. بگه بیاید با هم خوب باشیم و ....

چند روز پیش توی اینستاگرام یه لایو از استاد حورایی می دیدم که میگفت

کسانی که پشتکار و انضباط توی زندگیشون ندارند توی جمع بسیار با نشاط و سرحال هستند و معرکه میگیرن

ولی در خلوت بسیار تنبل و شلخته و ضعیف هستند

دقیقا این فامیل ما همینجوریه

این شخص به شدت توی رویا و توهم به سر می بره

همیشه به این فکر میکنه که من با توانایی هایی که دارم هروقت اراده کنم می تونم از بقیه پیشی بگیرم

و با همین تفکر سالهاست عمرش رو به باد داده و به توانایی هایی که ازشون استفاده نمی کنه افتخار میکنه

در حالی که افراد هم سن و سال این توی فامیل با وجود اینکه قدرت درک کمتری نسبت به این شخص دارند بسیار از اون جلوتر هستند

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

دقیقا تجربه های مدیریتی من به من میگن که در هر زمینه ای که علم داشتم دقیقا در همون زمینه ها ضعف مدیریتی داشتم

همون تجربه ها بودن که بهت میگفتن این دوتا ارز دیجیتال تا یک سال دیگه حداقل پنجاه برابر میشن درسته ؟

و حالا ادعا میکنی که «کسی که وارد بازار سودا گری میشه ثانیه ای میخره و ثانیه ای میفروشه»

این که شد عذر بدتر از گناه

وقتی که می دونی ارز ثانیه ای بالا و پایین میشه بر چه مبنایی می تونی روی قیمتش برنامه ریزی یک ساله بکنی و چنین ادعایی رو مطرح کنی؟

شما اشتباهت اینه که هر تجربه ای که شما رو به نتیجه ی مشخصی برسونه رو به عنوان مسیر درست برای رسیدن به اون نتیجه در نظر میگیری

و دیگه بررسی نمی کنه که شاید علت های دیگری هم در رخ دادن این مسئله دخیل بودند

مثلا اگر حین درست کردن غذا برق ها برن و توی تاریکی اشتباه کنی و نمک زیادی توی غذا بریزی و غذا شور بشه

به این نتیجه میرسی که هروقت برق ها برن غذات شور میشه و هروقت نور زیاد باشه غذا بی نمک میشه و اگر نور آشپزخانه ملایم باشه نمک غذا به اندازه میشه

این همون مدل نتیجه گیری هست که شما رو به اشتباه میندازه و باید و نباید های غلط زیادی رو بهت تحمیل میکنه و مانع پیشرفتت میشه

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

یک مثال میزنم ....
یک بار گوشه ای از خونمون گچ هاش ریخته شدن ... من هم گفتم از برنامه نویسی و کد نویسی که سخت تر نیست ... کمی در موردش تحقیق می‌کنم و خودم درستش می‌کنم
در مورد الک کردن گچ و مخلوط کردن آب با گچ و ... تحقیق کردم و در نهایت شروع کردم به درست کردن گچ .... هر بار که گچ رو میزدم یا گچ رو دیوار خشک می‌شد یا میریخت
منم از روو نمیرفتم بارها و بارها سعی و تلاش کردم تا در نهایت قسمتی از دیوار روو گچ کاری کردم
خوشم اومد که تونستم از پسش بر بیام ولی بعدش دیدم خیلی ظاهر خونه بد شده .... از این رو به کسی گفتم بیاد نا گچ کاری کنه ....
یه پسر تقریبا 24 ساله اومد و شروع کرد به گچ کاری و‌من از سرعت عملش خوشم اومد ... و به نظرم خوب گچ کاری کرد .... گفتم حالا که اینجا هستی یک دیوار اجری هم در این قسمت بکش ... و روش رو سنگ بکن ( برای جلوی آشپزخونه ) اونم فرداش اومد و همون کار رو انجام داد ولی خوب سنگ کاری بلد نبود
منم با خودم گفتم چقدر فرز بود پول رو شمردم و بهش دادم ....
یکی دو روز که گذشت .... دیدم گچ کاریش اصلا خوب نبوده و اصلا حرفه ای نبوده .... پسرخاله ام که بساز بفروش بود هم بود اومد خونمون و یک لگد به دیواری که ساخته بود زد و‌دیوار ریخت
بهش گفتم چی کار کردی .... گفت تست دیوار همینه ; لگد می‌زنی نباید بریزه
من یهو به خودم اومدم
چرا من اینقدر ابله شدم ....

به چند اشتباهی که توی این داستان کردی دقت کن

1- اشتباه اولت این بود که خودت دست به کار شدی
مگه تو گچ کاری ؟ به تو چه ربطی داره که میری تحقیق میکنی که خودت درستش کنی ؟
این همون باید و نباید هایی ست که فشار روانی زیادی بهت وارد میکنه
"باید خودم درستش کنم تا از خودم خوشم بیاد"

2- اشتباه دومت این بود که سرعت عمل اون پسر رو به جای اینکه
با سرعت عمل یک گچ کار مقایسه کنی با سرعت عمل خودت مقایسه کردی و دیدی اون خیلی بهتر از تو هست

خب انیشتین اون گچ کار هست اگر اینجوری کار نکنه که باید بره غاز بچرونه

تو باید سرعت عمل اون رو با یه گچ کار حرفه ای مقایسه میکردی و از افراد صاحب نظر مشورت میگرفتی

مادر خودم هم همینجوریه. یه نجار اومده بود کمد دیواری برای خواهرم نصب کنه

مادرم وقتی کارش تمام شد و دیدش گفت وای چقدر قشنگ شده

من به مادرم گفتم اینقدر جلوی نجار از کارش تعریف نکن

قشنگیش بخاطر زیبایی چوبش هست. ما باید ببینیم از نظر فنی کارش رو درست انجام داده یا نه

ولی مادرم بخاطر اینکه اون نجار کاری رو انجام داده بود که مادرم بلد نبود فکر میکرد کار شاخی کرده

3- اشتباه سومت این بود که گفتی من چقدر ابله شدم

در اینکه در این قضیه ابلهانه رفتار کردی تردیدی نیست

ولی دلیل این رفتارهای اشتباه طرز تفکر اشتباه هست

اما اینکه خودت رو بخاطر اشتباه کردن سرزنش کنی اصلا کار درستی نیست

خب اشتباه کردی که کردی که چی ؟

خب حواست رو جمع میکنی دفعه بعد بهتر عمل کنی.

دفعه دهم هم توی انتخابت اشتباه کردی. خب که چی ؟ دفعه ی بعد تلاش میکنی بهتر باشی

مسیر درست همینه..اینکه توی مسیر درست اشتباه کنی ابلهانه نیست. اینکه توی مسیر غلط داشته هات رو یکی یکی از دست بدی ابلهانست

به این سوال صادقانه جواب بده: تو خیلی دنبال این هستی که اشتباه نکنی درسته ؟ می خوای همه ی کارهات رو درست انجام بدی ؟

آیا این طرز تفکر باعث نشده که اشتباهاتت بیشتر بشه ؟

علتش اینه که هی خودت رو زیر فشار میزاری باید اینجوری بشه باید اونجوری بشه اگر اینجوری بشه اگر اینجوری نشه

و مدام در حال تهدید کردن خودت هستی و متوجه نیستی چقدر خودت رو از زندگی عقب میندازی

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

جوابی که پیدا کردم این بود که دست به گچ زدم

اشتباه من این بود که دانشی در مورد گچ کاری کسب کرده بودم


یه بار دیگه تحلیل و نتیجه گیری رو ببین

جوابی که پیدا کردم: نباید دست به گچ میزدم ( تحلیل درست )

نتیجه گیری: نباید در مورد گچ کاری دانش کسب می کردم و حالا این دانش که توی ذهنمه نمیزاره راه درست رو ببینم ( نتیجه گیری غلط )

تحلیل و نتیجه گیری درست: من نباید دست به گچ میزدم چون نیازی نداشتم. حالا هم که زدم و اطلاعات خوبی هم یاد گرفتم بهتره برم یه گچ کار دیگه بیارم

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

دفعه بعد زنگ زدم به یک موسسه دیگر و بهشون گفتم یک گچ کار بفرستن

که اینکارو هم به درستی انجام دادی

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

گفتم کار دارم میخوام برم بیرون و یک کار صد درصد حرفه ای میخوام
در مورد دیوار هم بهش گفتم که دیوار رو تست ضربه میکنن و بعدش پول میدم
و یک کار خوب و پرست تحویل گرفتم

این بهترین کاری بود که می تونستی انجام بدی و باید همون اول انجام می دادی

کارگر سیستمش اینجوریه که باید واسش خط و نشون بکشی وگرنه کارش رو درست انجام نمیده

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

شاید یکی از مهم‌ترین هنرهای یک مدیر ندانستن ها باشه

اینم یه نتیجه گیری غلط

اتفاقا مدیر اگر در حیطه ای که کار میکنه دانش خوبی داشته باشه کارها رو بهتر مدیریت میکنه

فرشته برمیگردد;1018113 نوشت:

خیلی از آدم‌ها رو میبینیم که هیچ تحصیلات خاصی ندارند ولی مدیران بسیار خوبی میشن

این بخاطر این هست که طرف مسائل رو درست تحلیل میکنه

به کلمه ی درست دقت کن

و وقتی هم درست تحلیل کرد میره دنبال منابع و میگه قرار نیست من توی همه چیز متخصص باشم

میگه من می خوام یه لپ تاپ بسازم

این قسمتش مهندس الکترونیک می خواد. این بخشش برنامه نویس می خواد

این بخشش آبدارچی می خواد

و کارها رو به درستی تفویض و مدیریت میکنه

این میشه موفقیت

خدا می دونه که تردید ندارم با این سبک تفکر فعلی هیچ پیشرفتی در زندگی نخواهی کرد

و در نهایت بعد از هدر دادن زمان زیاد بر میگردی ( شایدم توی غفلت بمونی ) سر همین نقطه ای که من امروز هشدارش رو داده بودم

مسعودجان تا حالا خیلی ها رو فرستادی پیش روانشناس ... بی خیال هر چی میگی درست هست . باور کن اصلا حوصله ات رو ندارم . تو هم کسی نیستی که بخوام براش چیزی رو اثبات کنم . اشتباه نکن منظورم هتک حرمت حضور شما نیست

نه من شما رو‌میشناسم و‌نه شما من رو

من بخوام شخصیت جمع کنم برای چه اواتاری

نفر نفر
عنکبوت سیاه
فاطمه محمدی
مارینر
الهه خشم

که چی بشه
هدف من اینجا فقط بحث گردنه
همین ...

تو کی هستی من کی هستم
بجای اسم من ؟؟؟ بزار
کی رو خراب میکنی
کی رو بالا میبری

برای تو حرف زدن خیلی راحت هست میتونم از خودم تعریف کنم ولی اصلا نمیتونی سطح این صحبتها رو درک کنی ... و نیازی هم ندارم که جلوی کسی که نمیشناسمش و نخواهم شناختش کسب شخصیت کنم

از دختر تخیلی بیشتر خوشم میاد ....

[="Times New Roman"][="Black"]دوستان دیدید دربرابر حرف منطقی چجوری فرار کرد

می تونی واسه افرادی غیر از من که اینجا هستن حسابی لاف در غریبی بزنی

«من دو ماهه می تونم سایتی رو راه اندازی کنم که.....»

«من یک ماهه می تونم اختراع ثبت کنم که....»

«من یک ساله می تونم یک و نیم میلیارد پول داشته باشم که .....»

اگر کاری ازت بر میومد تا الان انجام داده بودی

اینکه ژست کسانی رو بگیری که می تونی ولی نمی خوای. در حالی که می خوای ولی نمی تونی خیلی خزه :Cheshmak:

در اینکه اینجا هدفت بحث کردن هست تردیدی نیست

چون اینجا کسی نمیشناستت. می تونی هر خالی ببندی

و اون چیزی که در دنیای واقعی از تو درباره اش تست می گیرن تا بپذیرن

توی این سایت بدون تست ازت می پذیرن، چون آدم های مومنی هستن و می تونی از صداقت و یکرنگی شون برای ارضای نیازهای روحیت استفاده کنی

می تونی ژست کسایی رو بگیری که چیزی واسشون مهم نیست در حالی که واست مهمه

می تونی ژست کسایی رو بگیری که آدم های بزرگی هستن در حالی که....

می تونی ژست کسایی رو بگیری که تفکر خاصی دارن در حالی که....

ولی در نهایت همون کسی هستی که هشت ماه پیش با تحلیلی در حد سمندون قیمت ریپل و اتریوم رو می خواست در عرض یک سال پنجاه برابر کنه

این سبک بحث کردنت هست که هروقت کم میاری میزنی جاده خاکی

واقعا خوشحالم که خودت رو مسلمون و مذهبی نمی دونی

چون مذهبی ها لبریز از صداقت و یکرنگی و به دنبال رشد و پیشرفت هستند

و خالی بندی و لاف در غریبی واسشون کسر شان هست[/]

فرشته برمیگردد;1018122 نوشت:
مسعودجان تا حالا خیلی ها رو فرستادی پیش روانشناس ... بی خیال هر چی میگی درست هست . باور کن اصلا حوصله ات رو ندارم . تو هم کسی نیستی که بخوام براش چیزی رو اثبات کنم . اشتباه نکن منظورم هتک حرمت حضور شما نیست

نه من شما رو‌میشناسم و‌نه شما من رو

من بخوام شخصیت جمع کنم برای چه اواتاری

نفر نفر
عنکبوت سیاه
فاطمه محمدی
مارینر
الهه خشم

که چی بشه
هدف من اینجا فقط بحث گردنه
همین ...

تو کی هستی من کی هستم
بجای اسم من ؟؟؟ بزار
کی رو خراب میکنی
کی رو بالا میبری

برای تو حرف زدن خیلی راحت هست میتونم از خودم تعریف کنم ولی اصلا نمیتونی سطح این صحبتها رو درک کنی ... و نیازی هم ندارم که جلوی کسی که نمیشناسمش و نخواهم شناختش کسب شخصیت کنم

از دختر تخیلی بیشتر خوشم میاد ....

خانم فرشته، برای اینکه از بحثهای خاله زنکی دور بشیم من چند تا سوال در راستای موضوع تاپیک از شما دارم.

اینطور که من متوجه شده ام شما مهندس کامپیوتر هستید البته گرایش شما رو نمیدونم که نرم افزار هست یا هوش مصنوعی یا ... که البته شاید خیلی مهم نباشه. به عنوان شخصی که تا درجه خوبی در داخل مملکت پیشرف کردید و حالا احتمالا مهاجرت کردید و در انگلستان هستید، شما یک نمونه از افراد متخصصی هستید که این کشور با همین سیستمش شما رو درون خودش جا داده بوده. اگر امکان داره بگید که از چه محاسنی در این سیستم اداره کشور اعم از آموزش عالی یا اشتغال یا ... برای پیشرفت استفاده کردید و چه معایبی باعث شده که شما اون رو ترک کنید. و لطفا بگید که آیا در حد توانتون برای رفع اون موانع تلاش کرده اید؟ مجموعه تخصص علمی شما و روابط اجتماعیتون باعث تغییر خاصی ولو در بخش کوچکی از سیستم ناکارامد شده است؟

لازم نیست بحث رو در مورد مسایل شخصی باز کنید. من فقط میخوام بدونم به عنوان یک نخبه، شما چه سیری رو طی کردید تا افراد این تاپیک تا حدودی متوجه بشن که چه بخشی ایراد اساسی داره و مانع از قرار گیری افراد در جاهای درست و در نتیجه پیشرفت میشه. ممنونم.

لطفا در بیان تجربه خودتون به برخی کامنهای تخریب کننده توجه نکنید.

Im_Masoud.Freeman;1018126 نوشت:
دوستان دیدید دربرابر حرف منطقی چجوری فرار کرد

بله. من به شخصه دیدم و آفرین بر شما که دستش رو روکردی، رسواش کردی، بی اعتبارش کردی، دیگه کسی برای حرفهاش تره هم خرد نمیکنه، دیگه هیچ کس پستهاش رو نمیخونه، دیکه کسی زیر پستهاش صلوات نمیفرسته. شخص من رو از گمراهی دراوردی. خوبی فضای مجازی همینه ، ادمها به سرعت در اون رسوا میشن

=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>

[=Times New Roman]

صائب تبریزی;1018135 نوشت:
بله. من به شخصه دیدم و آفرین بر شما که دستش رو روکردی، رسواش کردی، بی اعتبارش کردی، دیگه کسی برای حرفهاش تره هم خرد نمیکنه، دیگه هیچ کس پستهاش رو نمیخونه، دیکه کسی زیر پستهاش صلوات نمیفرسته. شخص من رو از گمراهی دراوردی. خوبی فضای مجازی همینه ، ادمها به سرعت در اون رسوا میشن

=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>


اول اینکه من دنبال رسوا کردن کسی نبودم و نیستم و همیشه حرف های منطقی و عقلانی میزنم

و مایل هستم طرف مقابل هم از منطق و عقل حرف بزنه و از حرف های خاله زنکی مثل شکلک های پشت سرهم شما هم خوشم نمیاد

دوم اینکه من از درآوردن شما از گمراهی عاجزم و امیدوارم خدا به دادت برسه

سوم اینکه من با شما صحبت نکردم و حرفهای من به شما ارتباطی نداره که پا برهنه می پری وسط

چهارم اینکه من آدم دلسوزی هستم و حرفهام از سر خیرخواهی هست هرچند تلخ به نظر بیاد یا گاهی اشتباه کنم

بنابراین [=times new roman]با حرفهای بی اساس تاپیک رو منحرف نکنید

Im_Masoud.Freeman;1018136 نوشت:
[=Times New Roman]
اول اینکه من دنبال رسوا کردن کسی نبودم و نیستم و همیشه حرف های منطقی و عقلانی میزنم

و مایل هستم طرف مقابل هم از منطق و عقل حرف بزنه و از حرف های خاله زنکی مثل شکلک های پشت سرهم شما هم خوشم نمیاد

دوم اینکه من از درآوردن شما از گمراهی عاجزم و امیدوارم خدا به دادت برسه

سوم اینکه من با شما صحبت نکردم و حرفهای من به شما ارتباطی نداره که پا برهنه می پری وسط

چهارم اینکه من آدم دلسوزی هستم و حرفهام از سر خیرخواهی هست هرچند تلخ به نظر بیاد یا گاهی اشتباه کنم

بنابراین

[=times new roman]با حرفهای بی اساس تاپیک رو منحرف نکنید

چشم. ببخشید. اشتباه کردم. غلط کردم . شکر خوردم. هر چیز که شما میگید درسته. هر عیب که سلطان بپسندد هنر است، ما کی باشیم. من نظرم رو حذف نمیکنم اما اگر ناظم تاپیک تشخیص میده که منافی اخلاق و ادب هست ، میتونن حذف کنن.:-bd

[=Times New Roman]

صائب تبریزی;1018137 نوشت:
چشم. ببخشید. اشتباه کردم. غلط کردم . شکر خوردم. هر چیز که شما میگید درسته. هر عیب که سلطان بپسندد هنر است، ما کی باشیم. من نظرم رو حذف نمیکنم اما اگر ناظم تاپیک تشخیص میده که منافی اخلاق و ادب هست ، میتونن حذف کنن.

خدا نکنه این حرفها چیه میزنی

شما گلی @};-:khandeh!:

با شما اختلاف نظر دارم دشمن که نیستیم :ok:

بیا در آغوش اسلام

Im_Masoud.Freeman;1018140 نوشت:
[=Times New Roman]
خدا نکنه این حرفها چیه میزنی

شما گلی @};-:khandeh!:

با شما اختلاف نظر دارم دشمن که نیستیم :ok:

بیا در آغوش اسلام

صد سال که من به این اسلامی که شما داری نزدیک هم بشم. ترجیج میدم همین یهودی با ادبی که هستم بمونم. کلا وقتی میخوام کسی شرش یقه منو نگیره ترجیح میدم از سرم بازش کنم و عذرخواهی کنم. نرررررررررمش قهرمانانه. شما جدی نگیرید.

سلام
متشکرم جناب صائب تبریزی

نقطه عطف زندگی من یک آدم و یک شرکت بود .

پسری که تقریبا ده سال از من کوچکتر بود و از هنرستان به دانشگاه وارد شده بود و میتونم بگم بی نهایت دانشمند در حوزه الکترونیک و کامپیوتر بود تنها به این دلیل که مدیر تر بود

و یک شرکتی که مدیر فنی اونجا میخواست به امریکا مهاجرت کنه و من رو به عنوان مدیر فنی به اون شرکت معرفی کرد و من چند ماهی در شرکت مدیر پروژه بودم ‌و در نهایت مدیر فنی شرکت شدم .

شرکت مذکور در حقیقت سکوی پرش من بود چون در کشورهای المان و ایتالیا کار مارکتینگ هم انجام می داد و قسمتی از کار مارکتینگ بحث فنی مسایل هست که باید حضور میداشتم که اگر بچه های فروش به مشکلی میخوردند تندی پاسخگویی میکردم

و به تبع اون شنگن داشتم ...

مشگلاتی که من در سیستم ایران میدیدم زیاد بودن

1. جایی پیشتر ها برای استخدام رفتم و سوال عقیدتی سیاسیش این بود که عبد العظیم امام چندممون هست ‌‌چون من نمیدونستم نوه عموی امام حسن هست من رو رد کردن

2. سقف رشد در درون ایران خیلی پایین هست ؛ مجبور میشین کارهایی که اصلا در سطحتون نیست رو انجام بدین تا زندگیتون بچرخه ؛ زمان‌هایی بوده که با دستم سلف و بوبین میپیچیدم تا بتونم خرج و‌مخارجم رو هماهنگ کنم

3. یک آزمایشگاه الکترونیک خوب در ایران نداریم ؛ بارها رفتم شرکت اپیل برای گرفتن استانداردهای الکترونیکی مثله esd , burst ، surge که اصلا تستر یک بار استانداردهای iec رو نخونده بود و بدون داشتن این certificate ها شما نمیتونین محصولتتون رو وارد بازار های اروپایی کنین

4. و اینکه ایرانی ها دنبال جنس بهتر و برتر نیستن .... فقط کارشون راه بیوفته و این خیلی خطرناک هست

خیلی مسایل هست
باور کنین دنیاهای متفاوتی هست

در مترو نشسته بودم و داشتم از برادفورد میرفتم به سمت بیرمنگهام

کلاس یک رزرو کرده بودم و صندلی من یک میز هم جلوش داشت که می‌شد از لب تاب استفاده کرد ... این صندلی ها چهار نفره هستند و پریز برق هم دارند که ناگهان یک آقایی با یک لب تایپ اومد و کنارم نشست و واقعا محو تماشای ایشون شدم ایشون مدیر شرکتی بودند که طراح آنتن های فرکانس بالا بود و‌چنان تمرکزی روی‌کارشون داشتند و پشت همون لب تاب افراد شرکت و اسناد رو مدیریت می‌کردند که به حالشون قبطه خوردم

من هنوز در درون شرکتی که کارش الکترونیک یا نرم افزار باشه استخدام نشدم و بنابراین نمیتونم چیزی بگم

[="Times New Roman"][="Black"]

صائب تبریزی;1018141 نوشت:

صد سال که من به این اسلامی که شما داری نزدیک هم بشم.

خوشا به سعادت اسلام
صائب تبریزی;1018141 نوشت:

ترجیج میدم همین یهودی با ادبی که هستم بمونم.

منم ترجیح میدم همون یهودی خاله زنک بمونی
صائب تبریزی;1018141 نوشت:

کلا وقتی میخوام کسی شرش یقه منو نگیره ترجیح میدم از سرم بازش کنم و عذرخواهی کنم.

ولی من برعکس تو گارد بگیری گارد میگیرم گاردتو باز کنی گاردمو باز میکنم
صائب تبریزی;1018141 نوشت:

نرررررررررمش قهرمانانه. شما جدی نگیرید.

والا اینی که من از شما دیدم ذلت ذلیلانه بود :khandeh!:

بخاطر همین دلم به رحم اومد[/]

فرشته برمیگردد;1018142 نوشت:
سلام
متشکرم جناب صائب تبریزی

نقطه عطف زندگی من یک آدم و یک شرکت بود .

پسری که تقریبا ده سال از من کوچکتر بود و از هنرستان به دانشگاه وارد شده بود و میتونم بگم بی نهایت دانشمند در حوزه الکترونیک و کامپیوتر بود تنها به این دلیل که مدیر تر بود

و یک شرکتی که مدیر فنی اونجا میخواست به امریکا مهاجرت کنه و من رو به عنوان مدیر فنی به اون شرکت معرفی کرد و من چند ماهی در شرکت مدیر پروژه بودم ‌و در نهایت مدیر فنی شرکت شدم .

شرکت مذکور در حقیقت سکوی پرش من بود چون در کشورهای المان و ایتالیا کار مارکتینگ هم انجام می داد و قسمتی از کار مارکتینگ بحث فنی مسایل هست که باید حضور میداشتم که اگر بچه های فروش به مشکلی میخوردند تندی پاسخگویی میکردم

و به تبع اون شنگن داشتم ...

مشگلاتی که من در سیستم ایران میدیدم زیاد بودن

1. جایی پیشتر ها برای استخدام رفتم و سوال عقیدتی سیاسیش این بود که عبد العظیم امام چندممون هست ‌‌چون من نمیدونستم نوه عموی امام حسن هست من رو رد کردن

2. سقف رشد در درون ایران خیلی پایین هست ؛ مجبور میشین کارهایی که اصلا در سطحتون نیست رو انجام بدین تا زندگیتون بچرخه ؛ زمان‌هایی بوده که با دستم سلف و بوبین میپیچیدم تا بتونم خرج و‌مخارجم رو هماهنگ کنم

3. یک آزمایشگاه الکترونیک خوب در ایران نداریم ؛ بارها رفتم شرکت اپیل برای گرفتن استانداردهای الکترونیکی مثله esd , burst ، surge که اصلا تستر یک بار استانداردهای iec رو نخونده بود و بدون داشتن این certificate ها شما نمیتونین محصولتتون رو وارد بازار های اروپایی کنین

4. و اینکه ایرانی ها دنبال جنس بهتر و برتر نیستن .... فقط کارشون راه بیوفته و این خیلی خطرناک هست

خیلی مسایل هست
باور کنین دنیاهای متفاوتی هست

در مترو نشسته بودم و داشتم از برادفورد میرفتم به سمت بیرمنگهام

کلاس یک رزرو کرده بودم و صندلی من یک میز هم جلوش داشت که می‌شد از لب تاب استفاده کرد ... این صندلی ها چهار نفره هستند و پریز برق هم دارند که ناگهان یک آقایی با یک لب تایپ اومد و کنارم نشست و واقعا محو تماشای ایشون شدم ایشون مدیر شرکتی بودند که طراح آنتن های فرکانس بالا بود و‌چنان تمرکزی روی‌کارشون داشتند و پشت همون لب تاب افراد شرکت و اسناد رو مدیریت می‌کردند که به حالشون قبطه خوردم

من هنوز در درون شرکتی که کارش الکترونیک یا نرم افزار باشه استخدام نشدم و بنابراین نمیتونم چیزی بگم

ممنونم خانم منتها شما به عرض بنده توجه نکردید. من اصلا نمیخوام شما مقایسه ایی بین اینجا و اونجا یا هرجای دیگه انجام بدین و یا اینکه مهارتهای فنی خودتون رو درگیر کنید. من میخواستم شما تجربیاتی که در ایران داشتید و به نظرتون سیستم کارامد یا ناکارامدی اومده رو بفرمایید. شاید تجربیات مربوط به دوران دانشجویی بلاشه که در اونجا با برخی نواقص آشناشدید و یا در طی کردن روند پیشرفت کاری. اصلا لازم نیست مسایل فنی رو بگید. در حالت کلی میتونید ارزش گذاری کنید. بخش دیگه هم پرسیدم که شما چه تلاشی برای بهبود این سیستم انجام دادید و فکر میکنید که به چه صورت تاثیر مثبت گذاشته اید. باز هم نمیخوایم درگیر مسایل فنی بشیم و فقط بیان کلی تجربه ها بطوری که هر کس بخونه بتونه به یک جمع بندی در رابطه سیر زندگی یک فرد در این ساختار ایران برسه.

Im_Masoud.Freeman;1018143 نوشت:
[=Times New Roman]
خوشا به سعادت اسلام

منم ترجیح میدم همون یهودی خاله زنک بمونی

ولی من برعکس تو گارد بگیری گارد میگیرم گاردتو باز کنی گاردمو باز میکنم

والا اینی که من از شما دیدم ذلت ذلیلانه بود :khandeh!:

بخاطر همین دلم به رحم اومد

سلامت باشید استاد.

متشکرم ...
راستش تعدادشون خیلی خیلی زیاد هست

ولی جسارتا الان باید جایی برم و واقعا الان درگیر هستم . اتفاقا خودم هم خیلی دوست دارم در موردش صحبت کنم

اگر موضوع باز موند تا شب حتما سعی می‌کنم بهشون اشاره کنم

[="Tahoma"]قصد جسارت ندارم اما با پست‌هایی که جناب Im_Masoud.Freeman در این یکی دو صفحه‌ی اخیر ارسال کردند، کلاً روحیه‌ی خودم رو برای دنبال کردن تاپیک از دست دادم.

بنده بر خلاف دوستان محترمی مثل صائب تبریزی و فرشته برمیگردد، به شدت به اسلام و نظام اسلامی معتقدم.
اما دلیل نمی‌شود که سؤالات اون‌ها، سؤالات من هم نباشد.
اتفاقاً خیلی از ابهامات اعتقادی بنده، با دیدن پرسش و پاسخ‌هایی که بین این دوستان و کارشناسان محترم انجمن شکل گرفته برطرف شده است.

نمی‌دونم جناب Im_Masoud.Freeman با تخریب شخصیت این دوستان قصد دارند به چه نتیجه‌ای برسند.
ولی به‌نظرم اولین نتیجه‌ای که حاصل می‌شود، مشارکت کمتر این عزیزان در این تاپیک و شاید سایر تاپیک‌ها باشد.

کمترین انتظاری که از مدیران گرامی این انجمن می‌شود داشت این هست که جلوی پست‌های این‌چنینی رو بگیرند.
چون تبعاتش فقط به طرفین بحث برنمی‌گردد.

گل

صائب تبریزی;1018145 نوشت:
ممنونم خانم منتها شما به عرض بنده توجه نکردید. من اصلا نمیخوام شما مقایسه ایی بین اینجا و اونجا یا هرجای دیگه انجام بدین و یا اینکه مهارتهای فنی خودتون رو درگیر کنید. من میخواستم شما تجربیاتی که در ایران داشتید و به نظرتون سیستم کارامد یا ناکارامدی اومده رو بفرمایید. شاید تجربیات مربوط به دوران دانشجویی بلاشه که در اونجا با برخی نواقص آشناشدید و یا در طی کردن روند پیشرفت کاری. اصلا لازم نیست مسایل فنی رو بگید. در حالت کلی میتونید ارزش گذاری کنید. بخش دیگه هم پرسیدم که شما چه تلاشی برای بهبود این سیستم انجام دادید و فکر میکنید که به چه صورت تاثیر مثبت گذاشته اید. باز هم نمیخوایم درگیر مسایل فنی بشیم و فقط بیان کلی تجربه ها بطوری که هر کس بخونه بتونه به یک جمع بندی در رابطه سیر زندگی یک فرد در این ساختار ایران برسه.

سلام ....
در ایران که عملا هیچ سیستمی وجود نداشت ؛ یعنی شما از دانشگاه فارغ التحصیل میشین بعدش باید برین و یه جوری خودتون رو در یک شرکت جا کنین و تمام

ولی خوب اینجا تفاوت‌های زیادی داره ؛ هر شهر تقریبا برای خودش workshop داره و در درون دانشگاه ها مکان هایی رو‌برای راه اندازی startup ها در نظر گرفتن

فرض می‌کنیم شما نیاز به اسیاوسکوپ حرفه ای دارین ... خوب عملا شما هیچ دسترسی به چنین اسیلوسکوپی که گاها قیمتش به پانصد میلیون تا یک میلیارد میشه ندارین

ولی در اینجا هر device یک شناسنامه داره و workshop ها شما میرین و اسیلوسکوپ رو رزرو می‌کنین ... مثلا برای چهار روز بعد به مدت 4 ساعت

یا نیاز به دستگاه برش یا دستگاه جوش دارین به همین ترتیب میرین و‌اونها رو رزرو‌میکنین قیمتش هم بسیار پایین هست

کسایی هستند که میتونین باهاشون مشاوره کنین appointments میگیرین و بهتون وقت میدن که باهاشون در مورد کاری که میخواین راه بندازین مشاوره کنین

و....

ولی عملا بهترین سیستم سازی که در انگلیس دیدم مساله درمان هست .

در تهران که زندگی میکردم هر صد متر ده تا دکتر بودن .... در محله ما دهها دکتر دندان پزشکی و داخلی و گوش و حلق و بینی و .... بود و بهشون مراجعه میکردیم

احتمالا خودتون هم میدونین که هزینه های درمان سکته های قلبی و‌مغزی و سرطان ها کمر شکن هست و تقریبا بالای 80 درصد مرگ و میرها هم همین مساله هست

فرض کنین من هفتاد سالم شده و بعد از این همه عمر کردن یک خانه دویست و‌ پنجاه میلیونی دارم و سکته می‌کنم

دو تا انتخاب دارم

1. صد و پنجاه میلیون بدم تا جراحی قاب باز بکنم و پنج سال بیشتر زندگی کنم و بچه هام رو آواره خیابون بکنم

2. سرم رو بزارم و بمیرم

در حالیکه اینجا یک دهم دکترهای ایران رو نداره ولی چون سیستم سازی های خوبی کردن مساله دوا و درمان حل شده

هیچ انگلیسی پول دوا و‌ درمون نمیده کلا رایگان هست
در هر محله یک مرکزی با نام جی پی هست که دکتر شخصی شما شناخته میشه شما در ابتدا هر مربضی که داشته باشین به جی پی مراجعه می‌کنین و اگر مشکلتون اورژانسی باشه همون زمان مشکلتون حل میشه در غیر اینصورت ممکن هست درخواست شما گاها تا شش ماه هم عقب بیوفته

اگر اورژانسی باشه حتی براتون هلکوپتر بلند می‌کنند و اگر نباشه گاها باید ماه ها در صف منتظر بمونین

اگر مثلا سکته مغزی یا قلبی گزارش بشه آمبولانس های ویژه ای ارسال میشه و اگر مثلا از پله افتاده باشین آمبولانس های دیگری

آژیر آمبولانس هم حکم عصای موسی رو داره .... وقتی که صدای آمبولانس بلند میشه در کسری از ثانیه همه ماشینهاشون رو میبرن بیرون از خیابون و آمبولانس از وسط خیابونی که دو طرفه هست با سرعت سرسام آوری عبور میکنه

روزی بالای ده بار صدای آمبولانس رو میشنوی ... مردم بابته هر چیزی به آمبولانس ها زنگ میزنند

اگر مریضی خاصی داشته باشین بهتون سرویس 24 ساعته میدن ... کافی هستش فقط یک تک زنگ بزنین

فشار خون بالا
حملات افسردگی و جنون های خودکشی
و ....

هیچ کسی هم خودش رو بیمه نمیکنه چون هر انگلیسی یا کسی که اقامت داشته باشه بیمه هست و تا آخر عمرش هزینه هاش صفر هست .

‌این همه دکتر در ایران داریم شاید پنج برابر انگلیس دکتر داشته باشیم

این همه بیمارستان و درمانگاه در ایران داریم شاید دو یا سه برابر انگلیس ساختمان پزشکان بیمارستان و درمانگاه داشته باشیم

و در نهایت کیفیت دوا و درمان در ایران و انگلیس قابل مقایسه. نیست

هزینه هاش هم قابل مقایسه نیست

چون اینجا واقعا سیستم سازی صورت گرفته

Mirgholami;1018185 نوشت:
قصد جسارت ندارم اما با پست‌هایی که جناب Im_Masoud.Freeman در این یکی دو صفحه‌ی اخیر ارسال کردند، کلاً روحیه‌ی خودم رو برای دنبال کردن تاپیک از دست دادم.

بنده بر خلاف دوستان محترمی مثل صائب تبریزی و فرشته برمیگردد، به شدت به اسلام و نظام اسلامی معتقدم.
اما دلیل نمی‌شود که سؤالات اون‌ها، سؤالات من هم نباشد.
اتفاقاً خیلی از ابهامات اعتقادی بنده، با دیدن پرسش و پاسخ‌هایی که بین این دوستان و کارشناسان محترم انجمن شکل گرفته برطرف شده است.

نمی‌دونم جناب Im_Masoud.Freeman با تخریب شخصیت این دوستان قصد دارند به چه نتیجه‌ای برسند.
ولی به‌نظرم اولین نتیجه‌ای که حاصل می‌شود، مشارکت کمتر این عزیزان در این تاپیک و شاید سایر تاپیک‌ها باشد.

کمترین انتظاری که از مدیران گرامی این انجمن می‌شود داشت این هست که جلوی پست‌های این‌چنینی رو بگیرند.
چون تبعاتش فقط به طرفین بحث برنمی‌گردد.

@};-

سلام. جناب میر غلامی، من به اسلام معتقدم و خدا میدونه که در راه خدا چه کارهایی که نکردم اما این نظامی که الان در کشور برقرار است را اسلامی نمیدونم. آیا سبستمس که اسلامی است براحتی در اون بطور قانونی و دولتی ربا داده و گرفته میشه؟ رئیس جمهور و وزرا مرتبا به مردم دروغ میگن ؟ این همه جوان بدون مهارت از دانشگاه فارغ التحصیل میکنه، بدون هیچ برنامه ایی برای آینده کشور و اونها؟ پارتی بازی و دزدی در سطوح عالی فراگیر شده؟ بخاطر خدا الان کسی بخواد شغل پیدا کنه باید دم چند نفر رو ببینه! چند تا پارتی جور کنه؟

من الان یک سوالی میپرسم و مطمئنم که جناب مسلم میان میگن که جزو کشکولیات تاپیک هست اما، آقای حداد عادل که قران هم ترجمه کرده، اون همه سابقه فعالیت برای انقلاب و ... هم داره ، میاد کاندید ربیاست جمهوری میشه، از برنامه های رادیویی و تلویزیونی اش استفاده میکنه، کتابچه دستورالعمل دولت آینده اش رو رونمایی میکنه، بعد میاد انصراف میده. یعنی یک انقلابی سابق و استاد دانشگاه و محقق و مترجم قران، قشنگ ما رو مسخره کرده، کلی از بودجه صدا و سیما صرف برنامه های انتخاباتی اش شده، کلی از وقت و زمان افراد شاغل در ستادش برای تبلیغات صرف شده. بعد میاد و انصراف میده. خوب مرد حسابی شما که میخواستی انصراف بدی، شما که رئیس جمهوری رو در توان خودت نمیدیدی، برای چه این همه وقت و پول هدر دادی؟ مصداق بارز تبذیر کار ایشونه.

الان میان میگن که ایشون احساس تکلیف کرد و آمد. احساس تکلیف مشایخ و فرهیختگان که اینطور باشه وای بحال مردم عادی. اصلا نباید توقعی داشت.

فرشته برمیگردد;1018186 نوشت:
سلام ....
در ایران که عملا هیچ سیستمی وجود نداشت ؛ یعنی شما از دانشگاه فارغ التحصیل میشین بعدش باید برین و یه جوری خودتون رو در یک شرکت جا کنین و تمام

ولی خوب اینجا تفاوت‌های زیادی داره ؛ هر شهر تقریبا برای خودش workshop داره و در درون دانشگاه ها مکان هایی رو‌برای راه اندازی startup ها در نظر گرفتن

فرض می‌کنیم شما نیاز به اسیاوسکوپ حرفه ای دارین ... خوب عملا شما هیچ دسترسی به چنین اسیلوسکوپی که گاها قیمتش به پانصد میلیون تا یک میلیارد میشه ندارین

ولی در اینجا هر device یک شناسنامه داره و workshop ها شما میرین و اسیلوسکوپ رو رزرو می‌کنین ... مثلا برای چهار روز بعد به مدت 4 ساعت

یا نیاز به دستگاه برش یا دستگاه جوش دارین به همین ترتیب میرین و‌اونها رو رزرو‌میکنین قیمتش هم بسیار پایین هست

کسایی هستند که میتونین باهاشون مشاوره کنین appointments میگیرین و بهتون وقت میدن که باهاشون در مورد کاری که میخواین راه بندازین مشاوره کنین

و....

ولی عملا بهترین سیستم سازی که در انگلیس دیدم مساله درمان هست .

در تهران که زندگی میکردم هر صد متر ده تا دکتر بودن .... در محله ما دهها دکتر دندان پزشکی و داخلی و گوش و حلق و بینی و .... بود و بهشون مراجعه میکردیم

احتمالا خودتون هم میدونین که هزینه های درمان سکته های قلبی و‌مغزی و سرطان ها کمر شکن هست و تقریبا بالای 80 درصد مرگ و میرها هم همین مساله هست

فرض کنین من هفتاد سالم شده و بعد از این همه عمر کردن یک خانه دویست و‌ پنجاه میلیونی دارم و سکته می‌کنم

دو تا انتخاب دارم

1. صد و پنجاه میلیون بدم تا جراحی قاب باز بکنم و پنج سال بیشتر زندگی کنم و بچه هام رو آواره خیابون بکنم

2. سرم رو بزارم و بمیرم

در حالیکه اینجا یک دهم دکترهای ایران رو نداره ولی چون سیستم سازی های خوبی کردن مساله دوا و درمان حل شده

هیچ انگلیسی پول دوا و‌ درمون نمیده کلا رایگان هست
در هر محله یک مرکزی با نام جی پی هست که دکتر شخصی شما شناخته میشه شما در ابتدا هر مربضی که داشته باشین به جی پی مراجعه می‌کنین و اگر مشکلتون اورژانسی باشه همون زمان مشکلتون حل میشه در غیر اینصورت ممکن هست درخواست شما گاها تا شش ماه هم عقب بیوفته

اگر اورژانسی باشه حتی براتون هلکوپتر بلند می‌کنند و اگر نباشه گاها باید ماه ها در صف منتظر بمونین

اگر مثلا سکته مغزی یا قلبی گزارش بشه آمبولانس های ویژه ای ارسال میشه و اگر مثلا از پله افتاده باشین آمبولانس های دیگری

آژیر آمبولانس هم حکم عصای موسی رو داره .... وقتی که صدای آمبولانس بلند میشه در کسری از ثانیه همه ماشینهاشون رو میبرن بیرون از خیابون و آمبولانس از وسط خیابونی که دو طرفه هست با سرعت سرسام آوری عبور میکنه

روزی بالای ده بار صدای آمبولانس رو میشنوی ... مردم بابته هر چیزی به آمبولانس ها زنگ میزنند

اگر مریضی خاصی داشته باشین بهتون سرویس 24 ساعته میدن ... کافی هستش فقط یک تک زنگ بزنین

فشار خون بالا
حملات افسردگی و جنون های خودکشی
و ....

هیچ کسی هم خودش رو بیمه نمیکنه چون هر انگلیسی یا کسی که اقامت داشته باشه بیمه هست و تا آخر عمرش هزینه هاش صفر هست .

‌این همه دکتر در ایران داریم شاید پنج برابر انگلیس دکتر داشته باشیم

این همه بیمارستان و درمانگاه در ایران داریم شاید دو یا سه برابر انگلیس ساختمان پزشکان بیمارستان و درمانگاه داشته باشیم

و در نهایت کیفیت دوا و درمان در ایران و انگلیس قابل مقایسه. نیست

هزینه هاش هم قابل مقایسه نیست

چون اینجا واقعا سیستم سازی صورت گرفته

متشکرم از وقتی که گذاشتین اما باز هم متوجه منظور من نشدین. من نمیخواستم شما مقایسه داشته باشین. فکر میکنم که شما وطن اول خودتون رو انگلستان میدونید وگرنه به سوالی که از حضورتون پرسیدم توجه بیشتری میکردین.

من به شخصه وقتی انتقاد میکنم ، داخل این کشور زندگی میکنم و قصد دارم در همینجا زندگی کنم و با دید دلسوزانه به مسائل نگاه میکنم در نظر میگیرم که در این کشور چه امکاناتی در اختیار من قرار داده شده و من در قبال اونها چه کار کردم و همچنبن نقایص و کاستی ها رو هم میبینم. میدونم که شما اینجا شخص مفیدی بودین ولی گویا تمایل چندانی برای بررسی دقیق ایران ندارین. موفق باشین.

[="Times New Roman"][="Black"]

Mirgholami;1018185 نوشت:

قصد جسارت ندارم اما با پست‌هایی که جناب Im_Masoud.Freeman در این یکی دو صفحه‌ی اخیر ارسال کردند، کلاً روحیه‌ی خودم رو برای دنبال کردن تاپیک از دست دادم.

جناب Mirgholami با پست هایی که شما و سایر رفقاتون در تاپیک من ارسال کردید

و بارها تاپیک رو به انحراف کشوندید و کارشناس هم چند بار درخواست کردند که بحث رو منحرف نکنید

باید انتظار چنین برخورد قاطعانه ای رو هم داشته باشید که یکی یکی بشونمتون سر جاتون

اگرچه به نظرم برخورد خاصی نکردم و هنوز اون جذبه ی واقعی رو بروز ندادم

Mirgholami;1018185 نوشت:

نمی‌دونم جناب Im_Masoud.Freeman با تخریب شخصیت این دوستان قصد دارند به چه نتیجه‌ای برسند.
ولی به‌نظرم اولین نتیجه‌ای که حاصل می‌شود، مشارکت کمتر این عزیزان در این تاپیک و شاید سایر تاپیک‌ها باشد.

من قصد تخریب کسی رو ندارم

چیزی که به نظرم میرسه اینه که شما سعی میکنید با مطرح کردن بحث تخریب به این افراد شان و اعتبار بدین

و بگید ببینید ما چقدر ارزشمند هستیم که مسعود داره ما رو تخریب میکنه

لطفا سعی نکنید خودتون رو رقیب و در شان من جلوه بدید

از مشارکت نکردن شما و رفقاتون توی تاپیک به شدت استقبال میکنم

از ابتدا هم که چند بار به کارشناس محترم گفتم تاپیک رو جمع بندی کنند منظورم همین بود

ولی شاید برخی آدم های پوست کلفتی باشند و به هر قیمتی خودشون رو به تاپیک تحمیل کنند

Mirgholami;1018185 نوشت:

کمترین انتظاری که از مدیران گرامی این انجمن می‌شود داشت این هست که جلوی پست‌های این‌چنینی رو بگیرند.
چون تبعاتش فقط به طرفین بحث برنمی‌گردد.

کمترین انتظار من این هست که شما و رفقاتون این تاپیک رو به نشانه ی اعتراض ترک کنید

و دیگه توی تاپیک های من مشارکت نکنید[/]

Im_Masoud.Freeman;1018192 نوشت:

جناب Mirgholami با پست هایی که شما و سایر رفقاتون در تاپیک من ارسال کردید
و بارها تاپیک رو به انحراف کشوندید و کارشناس هم چند بار درخواست کردند که بحث رو منحرف نکنید
باید انتظار چنین برخورد قاطعانه ای رو هم داشته باشید که یکی یکی بشونمتون سر جاتون
اگرچه به نظرم برخورد خاصی نکردم و هنوز اون جذبه ی واقعی رو بروز ندادم
من قصد تخریب کسی رو ندارم
چیزی که به نظرم میرسه اینه که شما سعی میکنید با مطرح کردن بحث تخریب به این افراد شان و اعتبار بدین
و بگید ببینید ما چقدر ارزشمند هستیم که مسعود داره ما رو تخریب میکنه
لطفا سعی نکنید خودتون رو رقیب و در شان من جلوه بدید
از مشارکت نکردن شما و رفقاتون توی تاپیک به شدت استقبال میکنم
از ابتدا هم که چند بار به کارشناس محترم گفتم تاپیک رو جمع بندی کنند منظورم همین بود
ولی شاید برخی آدم های پوست کلفتی باشند و به هر قیمتی خودشون رو به تاپیک تحمیل کنند
Im_Masoud.Freeman;1018192 نوشت:

کمترین انتظار من این هست که شما و رفقاتون این تاپیک رو به نشانه ی اعتراض ترک کنید
و دیگه توی تاپیک های من مشارکت نکنید

شما فقط یک تاپیک ساده ایجاد کرده‌اید و چنان اون رو متعلق به خودتون می‌دونید که حاضرید همه رو قلع و قمع کنید.
بعد انتظار دارید مسئولینی که تفکری مانند شما دارند، به فکر مردم و اصلاح امور باشند؟

[="Times New Roman"][="Black"]

Mirgholami;1018193 نوشت:

شما فقط یک تاپیک ساده ایجاد کرده‌اید و چنان اون رو متعلق به خودتون می‌دونید که حاضرید همه رو قلع و قمع کنید.
بعد انتظار دارید مسئولینی که تفکری مانند شما دارند، به فکر مردم و اصلاح امور باشند؟

اینجا تمام تاپیک ها ساده هستند و ساده و وی آی پی نداریم

وقتی میگم تاپیک من منظورم این نیست که من مدیر هستم و همه باید تحت فرمان من باشند

منظورم این هست که من این تاپیک رو ایجاد کردم و یک پرسش مطرح کردم

بقیه کاربران هم باید در راستای پرسش من به گفتگو بپردازند

و اگر کسی برای ارضای نیازهای روحیش تاپیک رو به انحراف بکشونه

در واقع حق پرسشگر که من هستم رو ضایع کرده و من حق دارم از حق خودم دفاع کنم

تردید ندارم اگر مسئولینی که تفکری مانند شما دارند در راس کار قرار بگیرند

با توجه به تفکری که شما دارید مثل داعشی ها به مردم حمله خواهند کرد[/]

manmehdiam;1018104 نوشت:
مگر میشود خیل عظیم مسئولین از صدر تا ذیل اسلامی باشند و ندانند که ربا دشمنی با خداست و کاری نکنند؟!
لکن عرض کردم. میدانند ولی کاری نمیتوانند بکنند! هرکس هم جای این مسئولین باشد ولو مسلمان تر و اسلامی تر! نمیتواند کاری بکند نه اینکه نمیخواهد!

سلام جناب مهدی،
بعید می‌دانم اسم نظام بانکداری اسلامی را نشنیده باشید ... این یعنی متوجه قضیه شده‌اند و تلاششان را هم کرده‌اند، ولی به قول چندین عالمی که با ایشان صحبت کرده‌ام قوانین مغایرتی با اسلام ندارند و در مقام عمل است که درست اجرا نمی‌شود ... مثل اینکه می‌گویند سود علی‌الحساب ولی عملاً کسی که حساب باز می‌کند روی سود آن به صورت قطعی حساب باز می‌کند، چون مثلاً بانک‌ها بخاطر رقابت با هم اگر سود یک ماه کمتر از مقدار علی الحساب آن بشود ضررش را خودشان تقبل می‌کنند، و امثال آن ... در برخی موارد هم شاید قانون‌هایشان هنوز مشکل داشته باشد، ولی عمده‌ی مشکل از درست پیاده نشدن قوانین است تا جایی که من فهمیده‌ام ...
این همه اختلاس و بدهکاری‌های بزرگ بانکی بخاطر قوانین نیست، بخاطر نداشتن تقوای از خدا و نه تقوای از مردم مسؤولان است، چه مجریان قانون و چه ناظران بر اجرای قوانین ... تا هر چه می‌شود می‌روند سراغ اصلاح قوانین، ولی کسی نمی‌پرسد چه کسی قرار است آن را اجرا کند، او صلاحیت دارد یا نه، چه کسی باید بر کار او نظارت کند، او صلاحیت دارد یا نه ... قوانین نظارتی هم چاره‌ی کار نیست چون همان ناظران که باید مطابق با یک پروتوکول نظارت کنند باز کافی است آن پروتوکول‌ها را رعایت نکنند ... این می‌شود مشکل سیستمی ... این را چطور باید اصلاح کرد؟ ...

[="Times New Roman"][="Black"]این آخرین پست من هست و مدتی هم حضور ندارم می تونید نفس راحتی بکشید ;;)

امام علی علیه السلام می فرمایند:

در راه راست از کمی روندگان نهراسید

زیرا اکثریت مردم بر گرد سفره ای جمع شدند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانیست

بای بای :-h[/]

جناب مسلم. من واقعا برای شما متاسفم. یک نفر اینجا سوالی کرده و بقیه هم حق مشارکت دارند و شما اجازه میدید که هر چیزی دلش میخواد بگه؟ متاسفم برای شما که نمیتونید یک بحث رو اداره کنید اونوقت چطور میخواید جواب سوال بدید. به شخصیت افراد توهین میشه، میگردند سوابقشون رو درمیارن تا اعتماد افراد به هم رو از بین ببرن، در بحث کردن نزاکت و ادب رو رعایت نمیکنن. شخص بنده که البته سواد چندانی هم ندارم از این به بعد در تاپیکهایی که حضرتعالی مسئول پاسخگوییش باشید شرکت نمیکنم چون نمیتونید از توهین یک سری افراد بیمار به بقیه جلوگیری کنید. مطمئن باشید که دیر یا زود این افراد در باتلاق اخلاق خودشون هضم خواهند شد.

Mirgholami;1018193 نوشت:
شما فقط یک تاپیک ساده ایجاد کرده‌اید و چنان اون رو متعلق به خودتون می‌دونید که حاضرید همه رو قلع و قمع کنید.
بعد انتظار دارید مسئولینی که تفکری مانند شما دارند، به فکر مردم و اصلاح امور باشند؟

اوضاع اینطوری نمیمونه . ان شاءالله این دست آدمها هم برن جایی شهید بشن یا جزو نخبه ها و مغزهای مملکت ترور بشن و به آرزوی دیرینه اشون شهادت برسن و ما هم به زندگی کافرانه خودمون با خیال راحت ادامه بدیم.

باء;1018195 نوشت:

سلام جناب مهدی،
بعید می‌دانم اسم نظام بانکداری اسلامی را نشنیده باشید ... این یعنی متوجه قضیه شده‌اند و تلاششان را هم کرده‌اند، ولی به قول چندین عالمی که با ایشان صحبت کرده‌ام قوانین مغایرتی با اسلام ندارند و در مقام عمل است که درست اجرا نمی‌شود ... مثل اینکه می‌گویند سود علی‌الحساب ولی عملاً کسی که حساب باز می‌کند روی سود آن به صورت قطعی حساب باز می‌کند، چون مثلاً بانک‌ها بخاطر رقابت با هم اگر سود یک ماه کمتر از مقدار علی الحساب آن بشود ضررش را خودشان تقبل می‌کنند، و امثال آن ... در برخی موارد هم شاید قانون‌هایشان هنوز مشکل داشته باشد، ولی عمده‌ی مشکل از درست پیاده نشدن قوانین است تا جایی که من فهمیده‌ام ...
این همه اختلاس و بدهکاری‌های بزرگ بانکی بخاطر قوانین نیست، بخاطر نداشتن تقوای از خدا و نه تقوای از مردم مسؤولان است، چه مجریان قانون و چه ناظران بر اجرای قوانین ... تا هر چه می‌شود می‌روند سراغ اصلاح قوانین، ولی کسی نمی‌پرسد چه کسی قرار است آن را اجرا کند، او صلاحیت دارد یا نه، چه کسی باید بر کار او نظارت کند، او صلاحیت دارد یا نه ... قوانین نظارتی هم چاره‌ی کار نیست چون همان ناظران که باید مطابق با یک پروتوکول نظارت کنند باز کافی است آن پروتوکول‌ها را رعایت نکنند ... این می‌شود مشکل سیستمی ... این را چطور باید اصلاح کرد؟ ...

جناب با ...
قبلا انسان‌های زیادی زنگ میزدن و مزاحم تلفنی می‌شوند ولی چی میشه که ناگهان اینقدر مزاحم تلفنی ها کم میشه ...

چون همکنون اگر کسی مزاحم تلفنی بشه سریعا شماره اش میوفته و قابل پیگیری هست

مهم همین هست که باید جرم قابل پیگیری باشه یعنی سیستم طوری طراحی شده باشه که پس از وقوع جرم بشه فهمید که چه کسی حرم رو انجام داده

اگر هم دقت کرده باشین مهم ترین چیز هم در مسایل مالی و جنایی سر نخ هست مه باید دنبالش کرد تا به مجرم رسید

و مهم‌ترین مساله در سیستم سازی ها این هستش که بشه رد پول رو گرفت .

دزدی و کلاه برداری راحت ترین کار دنیاست اون چیزی که تمام کلاه بردارها و دزدها ازش عاجز میمونن از بین بردن سرنخ ها هست

و از این رو طراحان سیستم ها سعی می‌کنند به نوعی سیستم رو طراحی کنند که اگر جرمی اتفاق میوفته اثرش در درون سیستم باقی بمونه

و پولشویی دقیقا یعنی همین

شما بیست میلیارد تومن پول از کسی کلاه برداری می‌کنین ... این مساله زیاد کاره سختی نیست .... این بیست میلیارد رو میخواین چی کار بکنین

بریزین به حساب ‌اروپایی مه تندی پول ها بلوکه میشه و باید منبع اونها رو مشخص کنین

از یک حساب به حساب دیگری بریزید قابل پیگیری هست

بخواید برین طلا بخرید .... ازتون کارت ملی میخوان و از چهرتون عکس میگیرن

یعنی وجود یک سیستمی که نشه در درونش پولشویی کرد موجب میشه اگر همه دزد و اختلاص گر باشند ....دزدی نکنند و اختلاص نکنند

و هنوزه که هنوزه سیستم های بانکی ما مشگل پولشویی رو حل نکردن

شما اگر پول بین حساب ارزی و ریالی جابجا کنین ... رد پول از بین میره

پولشویی هم تمام نظام اقتصادی یک کشور رو از بین میبره

فرض کنین الان یک شرکت نوپا میاد و یک گوشی موبایل تولید میکنه که به خوبی اپل هست

فرض می‌کنیم گوشی اپل 4000 تومن باشه
و گوشی مذکور هم 3200 تومن وارد بازار میشه

پس از بررسی ها مردم به سمت خریدن گوشی مذکور می‌رن ....

حالا مثلا یک اختلاص کننده می‌خواد رد پولها رو از بین ببره ... تندی با یک شرکت در ارتباط قرار میگیره و صد هزار گوشی اپل میخره

و چون تندی می‌خواد اونها رو به پول تبدیل کنه و فرار کنه اونها رو به قیمت 3000 تومن وارد بازار میکنه

نتیجه این هستش که شرکت موبایل سازی ایرانی ; شرکت تولید کننده چای ; شرکت تولید کننده فرش و .... ورشکست میشه

یا طرف تصمیم میگیره یک رستوران بزنه ....
با پولهای کثیف گوشت رو میخره کیلویی 120 هزار تومن و بعدش با طبخ میده کیلویی 80 هزار تومن ...

چرا ؟

چون تندی می‌خواد از شر پولهای کثیف راحت بشه

اینحوری تمام رستوران‌های اطراف ورشکست میشن

بعدش هم رستوران رو جمع میکنه و میره دنبال کارش ...

نظام بانکی نا اینقدر روزنه پولشویی داره که حد و حساب نداره ...

چنان راههایی برای پولشویی وجود داره مه با خودتون میگین چرا جلوش رو نمیگیرن

و دوست دارم روش فکر کنین که چرا روزنه های پولشویی رو نمیبندن

فرشته برمیگردد;1018207 نوشت:
جناب با ...
قبلا انسان‌های زیادی زنگ میزدن و مزاحم تلفنی می‌شوند ولی چی میشه که ناگهان اینقدر مزاحم تلفنی ها کم میشه ...

چون همکنون اگر کسی مزاحم تلفنی بشه سریعا شماره اش میوفته و قابل پیگیری هست

مهم همین هست که باید جرم قابل پیگیری باشه یعنی سیستم طوری طراحی شده باشه که پس از وقوع جرم بشه فهمید که چه کسی حرم رو انجام داده

اگر هم دقت کرده باشین مهم ترین چیز هم در مسایل مالی و جنایی سر نخ هست مه باید دنبالش کرد تا به مجرم رسید

و مهم‌ترین مساله در سیستم سازی ها این هستش که بشه رد پول رو گرفت .

دزدی و کلاه برداری راحت ترین کار دنیاست اون چیزی که تمام کلاه بردارها و دزدها ازش عاجز میمونن از بین بردن سرنخ ها هست

و از این رو طراحان سیستم ها سعی می‌کنند به نوعی سیستم رو طراحی کنند که اگر جرمی اتفاق میوفته اثرش در درون سیستم باقی بمونه

و پولشویی دقیقا یعنی همین

شما بیست میلیارد تومن پول از کسی کلاه برداری می‌کنین ... این مساله زیاد کاره سختی نیست .... این بیست میلیارد رو میخواین چی کار بکنین

بریزین به حساب ‌اروپایی مه تندی پول ها بلوکه میشه و باید منبع اونها رو مشخص کنین

از یک حساب به حساب دیگری بریزید قابل پیگیری هست

بخواید برین طلا بخرید .... ازتون کارت ملی میخوان و از چهرتون عکس میگیرن

یعنی وجود یک سیستمی که نشه در درونش پولشویی کرد موجب میشه اگر همه دزد و اختلاص گر باشند ....دزدی نکنند و اختلاص نکنند

و هنوزه که هنوزه سیستم های بانکی ما مشگل پولشویی رو حل نکردن

شما اگر پول بین حساب ارزی و ریالی جابجا کنین ... رد پول از بین میره

پولشویی هم تمام نظام اقتصادی یک کشور رو از بین میبره

فرض کنین الان یک شرکت نوپا میاد و یک گوشی موبایل تولید میکنه که به خوبی اپل هست

فرض می‌کنیم گوشی اپل 4000 تومن باشه
و گوشی مذکور هم 3200 تومن وارد بازار میشه

پس از بررسی ها مردم به سمت خریدن گوشی مذکور می‌رن ....

حالا مثلا یک اختلاص کننده می‌خواد رد پولها رو از بین ببره ... تندی با یک شرکت در ارتباط قرار میگیره و صد هزار گوشی اپل میخره

و چون تندی می‌خواد اونها رو به پول تبدیل کنه و فرار کنه اونها رو به قیمت 3000 تومن وارد بازار میکنه

نتیجه این هستش که شرکت موبایل سازی ایرانی ; شرکت تولید کننده چای ; شرکت تولید کننده فرش و .... ورشکست میشه

یا طرف تصمیم میگیره یک رستوران بزنه ....
با پولهای کثیف گوشت رو میخره کیلویی 120 هزار تومن و بعدش با طبخ میده کیلویی 80 هزار تومن ...

چرا ؟

چون تندی می‌خواد از شر پولهای کثیف راحت بشه

اینحوری تمام رستوران‌های اطراف ورشکست میشن

بعدش هم رستوران رو جمع میکنه و میره دنبال کارش ...

نظام بانکی نا اینقدر روزنه پولشویی داره که حد و حساب نداره ...

چنان راههایی برای پولشویی وجود داره مه با خودتون میگین چرا جلوش رو نمیگیرن

و دوست دارم روش فکر کنین که چرا روزنه های پولشویی رو نمیبندن


سلام،
حرف شما را تا حدی قبول دارم ولی نمی‌فهمم به چه نتیحه‌ای می‌خواهید برسید؟
گاهی یک مافیا شکل می‌گیرد که یک سری فوانین داخلی برای خودشان دارند، این گندکاری‌های آن را لاپوشانی می‌کند و در عوض او هم کار مشابهی را برای او می‌کند و یک تعهد نانوشته نسبت به هم پیدا می‌کنند که مثل شبکه‌ی عنکبونی همه را به هم وصل می‌کند و کسی جرأت جیک زدن پیدا نمی‌کند ... این وسط یک تعداد افراد مؤمن کم‌بصیرت هم هستند که راحت می‌شود فریبشان داد که اگر فلان شفاف‌سازی را بکنی به ضرر نظام و اسلام تمام می‌شود، و اگر اصرار کند می‌گویند مجبوریم به جرم تشویش اذهان عمومی با تو برخورد کنیم ... آدم باید خیلی شجاع باشد و خیلی هم البته با بصیرت و روشن و مطلع باشد که بتواند در چنان جوّی کار درست را از راه درستش انجام بدهد ... و طبیعی است که چنین افرادی گوهرهای کم‌یابی باشند ... الآن شاید این نظام به چنین افرادی نیاز داشته باشد ... الآن ما امیرکبیر نیاز داریم ... برود وسط فساد و عرصه را بر چنان کسانی تنگ کند ... شرایط الآن به بدی آن روزهای حکومت ناصرالدین‌شاه که نیست ان شاء الله ... وقتی سیستم درست نباشد نظام باید قائم به افراد باشد، آن وقت این افراد خاص هستند که می‌توانند سیستم را اصلاح کنند تا در کل نظام مستقل از افراد شود ...
نمی‌گم دولت و مجلس و قوه‌ی قضائیه فقط دارند کار را خراب می‌کنند، شاید درست هم بکنند، ولی کارهایی که می‌کنند به نظر می‌رسد از مرتبه‌ی نیازهای مردم و کشور نیست ... تا افراد خاصی که آنطور هستند پرورش پیدا کنند و ظهور بیابند شاید راهکارش شفافیت و فشارهای مردمی باشد، نه فشار برای اینکه ذلیل شوند و به خواسته‌های مستکبران تن بدهند، بلکه فشار برای آنکه در مسؤولیت‌های خودشان کوتاهی نکنند، حواسشان را جمع کنند و اینقدر پشت سر هم اشتباه نکنند، مشکلات مردم را بیشتر و پررنک‌تر ببینند ...

باء;1018263 نوشت:

سلام،
حرف شما را تا حدی قبول دارم ولی نمی‌فهمم به چه نتیحه‌ای می‌خواهید برسید؟
.

من نمیدونم چرا بحث ها سیاسی میشه یهو اینگار با یک سری پیغمبر طرف هستیم که گویا هیچ خطایی هم ازشون سر نمیزنه

به خاطر اینکه حساسیت شما رو نسبت به معصومین کم کنم اجازه بدین یع مثال دیگه بزنم

در همین آتش سوزی ساختمان پلاسکو .... یکی از‌مهمترین عامل های حادثه این بود که مردم در مسیرها مینوندن و راه باز نمی‌شود که آمبولانس ها و ماشین های آتش نشانی و امداد خودشون رو به محل برسونن

و اینجوری شد که این همه آدم شهید !!! شدن

خوب این مساله تمام شد ...

ایا هیچ فرهنگ سازی در صدا و سیما صورت گرفت که هر از چندی ماشین آتش نشانی رو نشون بده که دیر به محل حادثه رسیده و آدم‌های درون ساختمان جزغاله شدن

ایا هیچ مطلبی در درون کتاب های راهنمایی یا دبیرستان نوشته شد که ای مردم حواستون باشه

ایا هیچ مجسمه ای از دلاوران این حادثه ساخته شد

تازه این مساله شاید یکی از ابعاد این ساختمان سوزی بوده باشه

مساله این هست که برای حل چنین مشگلاتی صبح تا شب در تلویزیون اخوند نشون میدن که داره میگه راست گو باشید غیبت نکنید زنا نکنید و بعضی جاها هم مثلا داستان یک کسی رو تعریف میکنن که صبح تا شب نماز شب میخونده و فکر میکنن اگر این حرف‌ها رو بزنن دیگه وقتی مردم یک آمبولانس یا ماشین آتش نشانی ببینند تندی راه رو باز می‌کنند

با سلام و احترام
دوستان عزیز با توجه به ارسال های متعدد و پست های دوستان که نیازمند به پاسخگویی است، تاپیک موقتا بسته میشود.

با سلام و احترام خدمت دوستان عزیز

پست های گذشته را مرور کردم اما متوجه شدم مطلب نه تنها در موضوع تاپیک نبوده، بلکه از حیطه اخلاق بحث و مناظره علمی هم خارج شده است.
من روز 29 اسفند را در جاده بودم و فرصت نکردم به صورت کامل به سایت و خصوصا این تاپیک سر بزنم، اما می بینیم که دراین روز پست های خوبی ارسال نشده است، من همه شرکت کنندگان در تاپیک چه موافقین خودم و چه مخالفین را خواهران و برادران خودم میدانم و به شدت از آنچه که اتفاق افتاده ناراحت هستم؛ و از این بابت به عنوان کارشناس تاپیک رسما از همه دوستان عذرخواهی می کنم.

اما از آنجا که عمدتا پست های اخیر خارج از موضوع بوده است، و به نظر میرسد حرف جدیدی در این خصوص وجود ندارد، به همین خاطر تاپیک برای جمع بندی نهایی بسته میشود. اما همچنان این حق را برای دوستان قائل هستم که اگر در مدتی که تاپیک جمع بندی میشود مطلب مهم و جدیدی را در خصوص موضوع این تاپیک خواستند طرح بفرمایند به بنده در پیام خصوص اعلام کنند تا تاپیک را برای ابراز نظر ایشان باز کنم.

در خصوص ابهام هایی که دوستان در ذهن دارند و به خاطر این که مربوط به تاپیک نبود بنده با شرمندگی به آنها پاسخ ندادم تا تاپیک از موضوعش خارج نشود، امکان طرح آنها وجود دارد و دوستان میتوانند ابهامشان را در قالب یک سوال جدید مطرح کنند.

سوالی پر از خیر و برکت و نشاط و سلامتی توأم با توفیقات روز افزون را برای همه شما خواهران و برادران خودم آرزومندم@};-

پرسش:
چرا افرادی که روحیه انقلابی داشته، و از نظر مدیریت توانمند هستند خودشان را برای ورود به مجلس و سایر مراکز قدرت و تصمیم گیری آماده نمی کنند؟ چرا انسان های سالم و توانمند با تواضع بی جا و اینکه مسئولیتش سنگین است و قیامت باید پاسخگو باشیم میدان را برای انسان های ناکارآمد خالی کرده اند؟ آیا اعتراض و ترک انتخابات از سوی مردم مسیر درستی برای اصلاح حکومت به شمار می رود؟


پاسخ:

سوال شما باید در دو بخش مجزا پاسخ داده شود:

بخش اول:

این که تمام مسئولین ما غیر انقلابی هستند صحیح نیست، اما بالاخره همان طور که فرمودید هستند افراد انقلابی و توانمندی که وارد مسئولیت نمیشوند، به چرایی این امر نمیشود به صورت کلی پاسخ داد، یعنی نمیشود گفت آقایانی که صلاحیت مسئولیت دارند همگی به فلان دلیل نمی آیند، بلکه باید به صورت تک تک بررسی کرد که هر کدام در اندیشه شان چه می گذرد؛ اما به طور کلی در خصوص احتمالاتی که وجود دارد نکاتی را می توان عرض می کرد:

اول:
نکته اول اینکه ملاک ورود به مسئولیت در نگاه افراد دنیا طلب و افراد سالم متفاوت است، دسته اول ملاکشان فقط رسیدن به پست و مقام است، اینکه صلاحیت آن را دارند یا ندارند در نگاهشان اصالت ندارد، آنچه که اصالت دارد این است که چگونه میتواند به آن برسند، اما برای یک شخص سالم باید محرز بشود که در آن پست اصلح از دیگران است و کشف این مسئله به راحتی اتفاق نمی افتد، ایشان تا حجت را بر خود را تمام شده نبینند به مسئولیتی ورود نمی کنند، لذا گاهی واقعا در این مسئله به چنین یقینی نمیرسند چون نگاهشان به عنوان خدمت است.

همانطور که مرحوم علی اکبر ابوترابی در یکی از دوره ها که در مجلس رأی نیاورده بود شیرینی پخش می کرد، به او گفتند: حاج آقا شاید اخبار را اشتباه شنیده اید، شما که رأی نیاورده اید! گفت: اتفاقا برای همین شیرینی پخش می کنم، چون علی رغم میل باطنی ام برای ورود به این مسئولیت احساس وظیفه کرده بودم ، اما اکنون این وظیفه از دوشم برداشته شده بدون آنکه مسئولیتش روی دوشم قرار گیرد.

چنین افرادی از پست و مقام فراری هستند و اگر به مسئولیتی ورود می کنند از سر وظیفه ای است که بر خود واجب می دانند، و هدف را خدمت به بشر می دانند، چرا که سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) را باور دارند که:
«من تقدّم على المسلمين و هو يرى أنّ فيهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمين‏»؛ کسی که بر مردم مقدم شده و مسئولیتی را بر عهده بگیرد، در حالی که می داند برای آن مسئولیت بهتر از او وجود دارد، پس به یقین، در حق خدا و رسول و مومنین خیانت کرده است.(1)

لذا باید به دو یقین برسند: اول این که آیا برای خدمت رسانی اصلح هستند یا خیر؟ و دوم اینکه خدمت در جبهه جدید و مسئولیتی چون نمایندگی یا ریاست جمهوری و مانند آن، آیا بر خدمتشان در جبهه ای که اکنون فعالیت می کنند ارجحیت دارد یا خیر؟

بنابراین در خصوص چنین افرادی عمدتا مردم و نخبگان باید به سراغ ایشان بروند و بر ایشان اصرار کنند، و حجت را بر ایشان تمام کنند، همانطور که در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبری انقلاب دیدیم که ایشان ابتدا نپذیرفتند، اما وقتی با اصرار فقها، حجت را بر خود تمام شده دیدند چنین مسئولیت عظیمی را بر عهده گرفتند.

دوم:
نکته دیگر اینکه گاهی شخص سالم و توانمند در بین کاندیداها می بیند اشخاصی کاندیدا شده اند که شرایط و صلاحیت لازم برای ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس را دارند، لذا از ورود به صحنه خودداری می کند، اما آن اشخاصی که او به خاطر آنها ورود ننموده رأی نمی آورند.

سوم:
گاهی یک شخصیت اگرچه خود را اصلح می بیند، اما برای یک مصلحت مهم تر ورود نمی کند، به عنوان مثال فضا را چنین تحلیل می کند که اگر به انتخابات ورود کند رأی بین او و شخصیت های صالح درجه دوم شکسته شده، و در نهایت شخصیت های درجه سوم رأی می آورند؛ لذا رأی آوردن صالح را بر رأی آوردن شخصیت هایی که به لحاظ صلاحیت در پله های بعدی قرار میگیرند ترجیح می دهد و به این خاطر به رقابت ورود نمی کند.

چهارم:
گاهی هم ممکن است یک شخصیت خود را اصلح بداند اما برای او مسلّم باشد که مقبولیت مردمی نداشته و رأی نمی آورد، لذا از ورود به انتخابات خودداری کند.
و احتمالات دیگری که میشود در این مجال مطرح کرد، اما در نهایت اگر هیچ کدام از این موارد نبود، و یک شخصیت که واقعا برای این امر اصلح است و این را خودش هم می داند بدون عذر موجهی به این مسئولیت ورود پیدا نکند روز قیامت مسئول خواهد بود.

بخش دوم:
اما در مورد دو راهکاری که از سوی مردم برای اصلاح بیان شده است باید گفت هرگز چنین راهکاری کارآیی ندارد. توضیح اینکه: مسئولین ما دو دسته هستند، یک دسته دنیاطلب که فقط به فکر منفعت خویش و برداشتن سهمشان از سفره انقلاب هستند وبه قولی تشنه قدرت هستند، و دسته دوم واقعا دلسوز انقلاب و دلسوز مردم و تشنه خدمت. دسته دوم که دارند تلاششان را می کنند لازم نیست چنین اخطاری به آنها داده شود، و دسته اول هم که وابستگی به بقای این انقلاب ندارند، آنها راحت تابعیت خودشان را از کشورهای اروپایی گرفته اند و چه مردم اعتراض کنند و چه نکنند، و چه آرای مردم بشود 80 درصد و چه 50 درصد برای ایشان فرقی نمی کند که با تحریم مشارکت در انتخابات بخواهیم آنها را وادار به حرکت کنیم!

راهکار اصلاح در جامعه اتفاقا مشارکت در انتخابات است، و انتخاب اصلح؛ چرا که بسیاری از مشکلاتی که در برابر این کشور وجود دارد از راه فشارهای خارجی است و زمانی این فشارها بیشتر میشود که احساس کنند نتیجه داده و مردم نسبت به حکومت دلسرد شده اند، و در مقابل مشارکت بالای مردم آنها را ناامیدتر خواهد ساخت.
از طرف دیگر بصیرت و انتخاب دقیق مسئولین و کنار گذاشتن مسئولین ناکارآمد خودش انگیزه ای برای تلاش بیشتر مسئولین و رشد و پیشرفت جامعه خواهد بود.

پی نوشت ها:
1. حکیمی، محمدرضا، و دیگران، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، تهران، چاپ اول، 1380، ج2، ص585.

موضوع قفل شده است