چرا ائمه اطهار (ع) خود را در پیشگاه خداوند مقصر و شرمسار می دانستند؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا ائمه اطهار (ع) خود را در پیشگاه خداوند مقصر و شرمسار می دانستند؟

چرا ائمه اطهار(ع) پیوسته خود را در پیشگاه خداوند مقصر وشرمسار میدانستند؟مگر معصوم نبودند؟

به نظر می رسد پیامبران و امامان(ع) با توبه خود چندهدف مشخص را دنبال می کرده اند:
1‌ـ تعلیم و تربیت: عده ای از بزرگان از جمله ملا مهدی نراقی معتقدند پیامبر و امام با توبه و استغفار، طریق بازگشت به خدا را به مردم آموخته اند.(1) یعنی ادب بندگی و روش توبه و آداب آن، موضوعی است که می توان از کلام و عمل معصومان فرا گرفت.
2ـ بازگشت به خدا: بعضی از بزرگان مانند مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی، توبه پیامبر(ص) و امامان(ع) را توبه از التفات به غیر خدا و اشتغال به امور دنیا دانسته اند.(2)
توضیح آن که: پیامبر(ص) و امام(ع) تنها برای آموزش دیگران توبه نمی کردند، بلکه واقعاً با توبه، به دنبال بازگشت به خدا بودند، اما نه بازگشت از گناه، بلکه آن بزرگواران چون توجه به امور مادی را (که لازمة ضروری زندگی مادی است) دور از شأن و بندگی و مقام عصمت خود و گناه تلقی می کردند، از این امور اجتناب ناپذیر توبه می نمودند. افعالی که برای دیگران مباح یا مکروه شمرده می شود، برای آنان گناه نامیده می شود و جمله معروف "حسنات الابرار سیئات المقرّبین؛ اعمال نیک خوبان، گناه مقربان خدا محسوب می شود" ناظر به همین حقیقت است.
بر این اساس امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: استغفرک من کلِّ لذّة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر اُِنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و من کلّ شغل بغیر طاعتک؛ خدایا، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسودگی که جز از طریق انس با تو حاصل آید، از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم".(3)
جزوة عصمت پیامبران که آیات به ظاهر متضاد با عصمت نیز در آن مورد بررسی قرار گرفته است، ضمیمه می شود.
پی نوشت ها:
1- ملا محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، ج 3، ص 81.
2- جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 8، ص 228، با تلخیص.
3- مفاتیح الجنان، مناجات ذاکرین.

با سلام و احترام به تمام دوستان
اولا بخاطر تواضعی که داشتند و با اینکه معصوم بودند ولی بازهم اینگونه بودند...
دوما اینگونه رفتارها برای ما انسانها بوده است که ببینیم که معصومین اینگونه بودند و ما هایی که گناهکار هستیم چه باید کنیم!

ـ تعلیم و تربیت: عده ای از بزرگان از جمله ملا مهدی نراقی معتقدند پیامبر و امام با توبه و استغفار، طریق بازگشت به خدا را به مردم آموخته اند.(1) یعنی ادب بندگی و روش توبه و آداب آن، موضوعی است که می توان از کلام و عمل معصومان فرا گرفت.
پاسخ:اشکالش بسیار واضح است چون یقینا ائمه در هنگامی که هیچ کس نبوده هیچ تعلیم و تربیتی هم نبوده به این عمل می پرداختند و توبه و استغفار می کردند
2ـ بازگشت به خدا: بعضی از بزرگان مانند مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی، توبه پیامبر(ص) و امامان(ع) را توبه از التفات به غیر خدا و اشتغال به امور دنیا دانسته اند.(2)
توضیح آن که: پیامبر(ص) و امام(ع) تنها برای آموزش دیگران توبه نمی کردند، بلکه واقعاً با توبه، به دنبال بازگشت به خدا بودند، اما نه بازگشت از گناه، بلکه آن بزرگواران چون توجه به امور مادی را (که لازمة ضروری زندگی مادی است) دور از شأن و بندگی و مقام عصمت خود و گناه تلقی می کردند، از این امور اجتناب ناپذیر توبه می نمودند. افعالی که برای دیگران مباح یا مکروه شمرده می شود، برای آنان گناه نامیده می شود و جمله معروف "حسنات الابرار سیئات المقرّبین؛ اعمال نیک خوبان، گناه مقربان خدا محسوب می شود" ناظر به همین حقیقت است.
بر این اساس امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: استغفرک من کلِّ لذّة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر اُِنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و من کلّ شغل بغیر طاعتک؛ خدایا، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسودگی که جز از طریق انس با تو حاصل آید، از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم".(3)
پاسخ:گاهی وقت ها ائمه از همین چیزی که شما می گویید استغفار نکرده اند(در صحیفه)بلکه استغفار از چیزهایی کرده اند که حقیقتا گناه است
و در ضمن معاشرت با مردم ماده چه اشکالی دارد که توبه بخواهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماشرت با مردم اگر برای رساندن مردم به خدا نه تنها یک وظیفه است بلکه راهی برای رسیدن به خداست
پس معاشرت امام با مردم نه تنها بد یا مکروه نیست بلکه واجب است

نکته ی قابل توجه اینه که توبه کردن و استغفار به درگاه خداوند هميشه به معناى بازگشت از گناه نيست یعنی وقتی در رابطه با توبه صحبت می کنیم لزوما به این معنا نیست که حتما گناهی صادر شده وانسان از اون گناه در حال استغفار هست ،بلكه توبه واستغفار هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را شامل مى ‏شه.،بنابراین يكى از عبادت‏هاى بزرگ محسوب میشه و هيچ دلالتي بر گناهكار بودن استغفار كننده نداره. بلكه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ايمان و شرط بندگي است .البته در رابطه با ما انسانهای عادی توبه کردن یعنی همون پشیمون شدن از گناهی که انجام دادیم اما در رابطه با معصومین با توجه به این که مرتکب گناه نمی شوند توبه کردن بازگشت به خداوند هست نه بازگشت از گناه.

هر چقدر که انسان بیشتر در مسیر بندگی وتعبد ثابت قدم باشد به همان نسبت خود را در برابر عظمت خداوند ناچیز می شمرد.

معصومین نسبت به ذات مقدّس خداوند چنان معرفت و شناختى دارند كه عظمت واقعی خداوند را درک می کنند بنابراین وقتى به خود و اعمال خود نگاه می کنند، آنها را در برابر عظمت بى نهایت الهى بسیار کوچک مى ‏بینند . این حالت یکی از بالاترین مراتب بندگی وعبودیت است.

معصومین خواه ناخواه در بین مردم زندگی می کردند وبا مردم معاشرت داشتند واز انجام خیلی از امور مادی نیز ناگزیر بودند از جمله توجه به زن و فرزند، خوردن و خوابیدن و...البته آنها هیچ كاری را جز برای رضای خدا انجام نمی دهند، و به همین سبب همیشه در حال عبادتند، اما چون لازمه ی این امور انصراف از انقطاع الی الله و توجه به غیر اوست،از این رو با تمام وجود از آن استغفار می نمایند .

البته در بین دلایل مطرح شده جنبه ی آموزش هم نباید نادیده گرفته شود. معصومين با این نوع استغفار در واقع خواسته ‏اند به گناه‎كاران بياموزند كه چگونه از خدا بخواهند كه از سر تقصيراتشان بگذرد.در واقع توبه ی آنها، نقش عملى را در تربيت امّت داشته است. آنها از این طریق به ديگران مى ‏آموزند كه به جهت پاره ‏اى از اعمال نيك ، مغرور نشوند و به خاطر اعمالي كه هيچ در خور خداوندي خدا نيست خود را از خدا طلبكار ندانند و همواره خود را در به جا آوردن حقّ بندگي خدا قاصر و مقصّر بدانند.

امام خمينى‏ ـ قُدّس سرّه ـ درصحیفه ی نور مى ‏نويسند:

«اولياى خدا همواره انقطاع به سوى خدا دارند؛ ولى به جهت مأموريت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم كثرات، توجّه به حضرت حق مى ‏كنند و همين، نزد آنان كدورت محسوب شده و براى زدودنش استغفار مى كنند.


سینا;202796 نوشت:

نکته ی قابل توجه اینه که توبه کردن و استغفار به درگاه خداوند هميشه به معناى بازگشت از گناه نيست یعنی وقتی در رابطه با توبه صحبت می کنیم لزوما به این معنا نیست که حتما گناهی صادر شده وانسان از اون گناه در حال استغفار هست ،بلكه توبه واستغفار هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را شامل مى ‏شه.،بنابراین يكى از عبادت‏هاى بزرگ محسوب میشه و هيچ دلالتي بر گناهكار بودن استغفار كننده نداره. بلكه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ايمان و شرط بندگي است .البته در رابطه با ما انسانهای عادی توبه کردن یعنی همون پشیمون شدن از گناهی که انجام دادیم اما در رابطه با معصومین با توجه به این که مرتکب گناه نمی شوند توبه کردن بازگشت به خداوند هست نه بازگشت از گناه.

پاسخ:توبه یعنی بازگشت
خب ائمه از چه برمیگشتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهوسیله توبه
بعد شما بر این سخنتان هیچ دلیلی ندارد
کما اینکه ظاهر شریعت منظور از توبه را بازگشت از گناه می گیرد کما اینکه در حدیث داریم:الندم علی خطیئه استغفار.مستدرک،ج2،ص346 * المقر بالذنب تائب،مستدرک،ج2،ص345
یا در ایه قران می گوید فمن تاب من بعد ظلمه*والذین عملوا السیئات ثم تابو من بعدها *
پس معلوم می شود توبه بعد از ظلم و گناه معنا دارد
یا در ایه ای دیگر:
انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء
خب پس توبه مخصوص افرادی است که گناه انجام داده اند نه افراد دیگری....
بعد با معنایی که شما کردید دیگر قبول توبه یا عدم قبول توبه برای خدا معنا ندارد(الم یعلم ان الله هو یقبل التوبه عن عباده)
بعد با معنایی که شما کردید دیگر غافر بودن خدا چه معنایی دارد خدا از اهل بیت چه چیز را بخشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سینا;202796 نوشت:

هر چقدر که انسان بیشتر در مسیر بندگی وتعبد ثابت قدم باشد به همان نسبت خود را در برابر عظمت خداوند ناچیز می شمرد.
معصومین نسبت به ذات مقدّس خداوند چنان معرفت و شناختى دارند كه عظمت واقعی خداوند را درک می کنند بنابراین وقتى به خود و اعمال خود نگاه می کنند، آنها را در برابر عظمت بى نهایت الهى بسیار کوچک مى ‏بینند . این حالت یکی از بالاترین مراتب بندگی وعبودیت است.
معصومین خواه ناخواه در بین مردم زندگی می کردند وبا مردم معاشرت داشتند واز انجام خیلی از امور مادی نیز ناگزیر بودند از جمله توجه به زن و فرزند، خوردن و خوابیدن و...البته آنها هیچ كاری را جز برای رضای خدا انجام نمی دهند، و به همین سبب همیشه در حال عبادتند، اما چون لازمه ی این امور انصراف از انقطاع الی الله و توجه به غیر اوست،از این رو با تمام وجود از آن استغفار می نمایند
.


پاسخ:این حرفتون هم از اون حرفاست
خب کمک به بچه زن داری همه اینها عبادت است عبادت که فقط نماز و روزه نیست!!!!!!!!!
پس در هیچ کدام از این موارد انصراف از خدا روی نداده
سینا;202796 نوشت:

البته در بین دلایل مطرح شده جنبه ی آموزش هم نباید نادیده گرفته شود. معصومين با این نوع استغفار در واقع خواسته ‏اند به گناه‎كاران بياموزند كه چگونه از خدا بخواهند كه از سر تقصيراتشان بگذرد.در واقع توبه ی آنها، نقش عملى را در تربيت امّت داشته است. آنها از این طریق به ديگران مى ‏آموزند كه به جهت پاره ‏اى از اعمال نيك ، مغرور نشوند و به خاطر اعمالي كه هيچ در خور خداوندي خدا نيست خود را از خدا طلبكار ندانند و همواره خود را در به جا آوردن حقّ بندگي خدا قاصر و مقصّر بدانند.

پاسخ:اشکال این سخنتان معلوم است کما اینکه ذکر شد
بعد نتیجه این سخن ان است که اهل بیت دروغ می گفتند تا ادمهای دیگر یاد بگیرند چون بعضی عبارات اهل بیت عجیب است مثلا می گویند
رب عصیتک بلسانی...وعصیتک ببصری...و عصیتک بسمعی...وعصیتک بیدی...و عصیتک بفرجی...و عصیتک برجلی...و عصیتک بجمیع جوارحی(کشف الغمه)
از این عبارت واضح تر دیگه چه می خواهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سینا;202796 نوشت:

گناه تشریعی در اثر سوء اختیار انسان ها می باشد و قابل ترک ‏است یعنی همان گناهی که منافی با عصمت است که ائمه (ع) از این سنخ از گناه به طور ‏مطلق مبرّی هستند.
بنابراین گناهی که به ائمه نسبت داده می شود ، از سنخ گناه تکوینی است که از حیطه اختیار بیرون است و ‏مربوط به عالم تکوین می باشد نه عالم تشریع آن بزرگواران از توجه به امور ضروری حیات ‏مادی خود ، استغفار می کردند ؛ اموری که مقتضای حیات و بقا در نشئه دنیا است .


پاسخ:باز سخنی بی دلیل
امور ضروری دنیای اهل بیت چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه داری زن داری اینها که همه عبادتند اگر در جهت رضای خدا باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

velayat;202969 نوشت:
پاسخ:این حرفتون هم از اون حرفاست خب کمک به بچه زن داری همه اینها عبادت است عبادت که فقط نماز و روزه نیست!!!!!!!!! پس در هیچ کدام از این موارد انصراف از خدا روی نداده

با سلام خدمت دوست عزیز آقای ولایت
بالاترین درجه عبادت، مناجات با خدا و توجه کامل به سوی اوست. اگر چه خداوند برای اینکه زندگی مردم فلج نشود و برای دلگرم کردن اونها به زندگی خانواده به اونها گفته که اگر دنبال روزی حلال برید عبادته. اما شکی نیست که عبادت ذاتی نیست بلکه عبادت عرضیه. پس در کمک به خانواده اگر چه عبادته اما توجه انسان به خدا نیست بلکه به نیازهای دنیوی است.
مثل اینکه خدا میفرماید به کسی که در آب غرق شود اجر شهید داده میشود، معنایش این نیست که غرق شدن توی آب مثل شهادت در میدان جنگ ارزش داره. پس ارزش کارها فرق میکنه.
velayat;202969 نوشت:
پاسخ:اشکال این سخنتان معلوم است کما اینکه ذکر شد بعد نتیجه این سخن ان است که اهل بیت دروغ می گفتند تا ادمهای دیگر یاد بگیرند چون بعضی عبارات اهل بیت عجیب است مثلا می گویند رب عصیتک بلسانی...وعصیتک ببصری...و عصیتک بسمعی...وعصیتک بیدی...و عصیتک بفرجی...و عصیتک برجلی...و عصیتک بجمیع جوارحی(کشف الغمه) از این عبارت واضح تر دیگه چه می خواهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مردم، دروغ را اگر برای تعلیم باشد، قبیح نمیدانند. مثل معلمی که در مهد کودک ادای بچه ها رو درمیاره تا اونها یاد بگیرن. . هیچ کس هم معلم رو سرزنش نمیکنه.

muhammad-aga;202971 نوشت:

با سلام خدمت دوست عزیز آقای ولایت
بالاترین درجه عبادت، مناجات با خدا و توجه کامل به سوی اوست. اگر چه خداوند برای اینکه زندگی مردم فلج نشود و برای دلگرم کردن اونها به زندگی خانواده به اونها گفته که اگر دنبال روزی حلال برید عبادته. اما شکی نیست که عبادت ذاتی نیست بلکه عبادت عرضیه. پس در کمک به خانواده اگر چه عبادته اما توجه انسان به خدا نیست بلکه به نیازهای دنیوی است.
مثل اینکه خدا میفرماید به کسی که در آب غرق شود اجر شهید داده میشود، معنایش این نیست که غرق شدن توی آب مثل شهادت در میدان جنگ ارزش داره. پس ارزش کارها فرق میکنه.

پاسخ:قکر کنم این حدیث معروف را نشنیدی که پیامبر می گویند:عبادت ده جز است 9 جز اش کسب روزی حلال است و یک جزئش بقیه اعمال
در ضمن چرا معنای حدیثی که می گوید کسی که در اب غرق شود مانند شهید در راه خداست
معنایش همان ظاهرش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر معنایش خلاف ظاهر روایت است دلیل می خواهد
وگرنه اصل عمل به ظاهر روایات است
muhammad-aga;202971 نوشت:

مردم، دروغ را اگر برای تعلیم باشد، قبیح نمیدانند. مثل معلمی که در مهد کودک ادای بچه ها رو درمیاره تا اونها یاد بگیرن. . هیچ کس هم معلم رو سرزنش نمیکنه.

اولا معیار در اسلام مردم نیستند و خود روایات است و روایات دروغ برای تعلیم را تخصیص نزده اند
ثانیا ادای بچه را دراوردن مگر دروغ است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثالثا چه تلیمی در ادای بچه دراوردن است؟

velayat;203045 نوشت:
پاسخ:قکر کنم این حدیث معروف را نشنیدی که پیامبر می گویند:عبادت ده جز است 9 جز اش کسب روزی حلال است و یک جزئش بقیه اعمال در ضمن چرا معنای حدیثی که می گوید کسی که در اب غرق شود مانند شهید در راه خداست معنایش همان ظاهرش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر معنایش خلاف ظاهر روایت است دلیل می خواهد وگرنه اصل عمل به ظاهر روایات است

با سلام مجدد
شاید منظور اهل بیت این بوده که از خدا معذرت میخواستند که اونطور که خدا لایق عبادت هست اون رو عبادت نکردند، ما عرفناک حق معرفتک
یعنی اگرچه تمام سعی و تلاششون رو در راه عبادت میکردند اما باز چون کار خودشون رو لایق درگاه خدا نمیدونستند، از خدا معذرت میخواستن. چون رابطه اهل بیت علیهم السلام با خدا عاشقانه است و انسان عاشق هر چقدر برای معشوق زحمت بکشه باز احساس شرمندگی میکنه.
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی ...........عشق داند که در این دایره سرگردانند

velayat;202969 نوشت:



پاسخ:اشکال این سخنتان معلوم است کما اینکه ذکر شد
بعد نتیجه این سخن ان است که اهل بیت دروغ می گفتند تا ادمهای دیگر یاد بگیرند چون بعضی عبارات اهل بیت عجیب است مثلا می گویند
رب عصیتک بلسانی...وعصیتک ببصری...و عصیتک بسمعی...وعصیتک بیدی...و عصیتک بفرجی...و عصیتک برجلی...و عصیتک بجمیع جوارحی(کشف الغمه)
از این عبارت واضح تر دیگه چه می خواهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام و احترام
دوست گرامی پس اگر کل صحیفه رو بخوانید که اینطور شما از سخنان بزرگوران قضاوت میکنید چه خواهید گفت؟!!
دوست عزیز دعا کردن رو دارن به مایی که گنه کار هستیم تعلیم میدهند خودشان که معصوم بودند...
و در این دعاها دارند یاد میدهند که چگونه با خدا صحبت کنیم و راز و نیاز کنیم و توبه کنیم...
چون آنها هادی و نشان دهنده ی راه هستند...

velayat;202969 نوشت:
پاسخ:توبه یعنی بازگشت خب ائمه از چه برمیگشتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بهوسیله توبه بعد شما بر این سخنتان هیچ دلیلی ندارد کما اینکه ظاهر شریعت منظور از توبه را بازگشت از گناه می گیرد کما اینکه در حدیث داریم:الندم علی خطیئه استغفار.مستدرک،ج2،ص346 * المقر بالذنب تائب،مستدرک،ج2،ص345 یا در ایه قران می گوید فمن تاب من بعد ظلمه*والذین عملوا السیئات ثم تابو من بعدها * پس معلوم می شود توبه بعد از ظلم و گناه معنا دارد یا در ایه ای دیگر: انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء خب پس توبه مخصوص افرادی است که گناه انجام داده اند نه افراد دیگری.... بعد با معنایی که شما کردید دیگر قبول توبه یا عدم قبول توبه برای خدا معنا ندارد(الم یعلم ان الله هو یقبل التوبه عن عباده) بعد با معنایی که شما کردید دیگر غافر بودن خدا چه معنایی دارد خدا از اهل بیت چه چیز را بخشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آنچه که شما مطرح می فرمایید در واقع قرار دادن وجود مقدس معصومین علیهم السلام هم تراز با سایر انسانهاست در حالی که عصمت آنها از خطا واشتباه وگناه برای ما با ادله ی عقلی ونقلی ثابت شده است بنابراین با توجه به قائل بودن ما به عصمت ،توبه واستغفار ائمه دارای معنایی متفاوت با توبه واستغفار برای سایر انسانهاست.چرا که توبه برای ما بازگشت از گناه است چون معصوم نیستیم اما توبه واستغفار آنها از
توجه به امور ضروری حیات ‏مادیست که گناه محسوب نمی شود.

muhammad-aga;202971 نوشت:
مردم، دروغ را اگر برای تعلیم باشد، قبیح نمیدانند. مثل معلمی که در مهد کودک ادای بچه ها رو درمیاره تا اونها یاد بگیرن. . هیچ کس هم معلم رو سرزنش نمیکنه.

[=Microsoft Sans Serif]ائمه ودروغ؟عیاذبالله

سینا;203823 نوشت:
ائمه ودروغ؟عیاذبالله

با سلام منظور من دروغ مصلحتی بود. دروغ در همه جا بد نیست، حتما خودتون موارد استثناش رو میدونید.
همونطور که گناهانی مثل غیبت هم موارد استثناء دارد.

muhammad-aga;203832 نوشت:
با سلام منظور من دروغ مصلحتی بود. دروغ در همه جا بد نیست، حتما خودتون موارد استثناش رو میدونید.
همونطور که گناهانی مثل غیبت هم موارد استثناء دارد.

[=Microsoft Sans Serif]بله البته که استثنائات وجود داره ولی در بین استثنائات ذکر شده ،دروغ به جهت تعلیم مطرح نشده.

چرا دروغ مصلحتی؟؟

muhammad-aga;203832 نوشت:
با سلام منظور من دروغ مصلحتی بود. دروغ در همه جا بد نیست، حتما خودتون موارد استثناش رو میدونید.
همونطور که گناهانی مثل غیبت هم موارد استثناء دارد.

با سلام و احترام
دروغ در تحت هر شرایطی دروغ است و حتی معصومین از مصلحتیشم استفاده نمی کردند بلکه مثلا حضرت علی (ع)
برای اینکه حتی مصلحتی هم دروغ نگوید،کسی از ایشان سوال میکند که کسی از اینجا گذشته چون میدانستند به دنبال آن فرد هستند از یک سنگ بلند شدن و بر روی سنگ دیگر نشستند قبل از انکه ان فرد بیاید و سوال کند و در پاسخ آن فرد می گویند تا وقتی که روی این سنگ نشسته بودم کسی نیامده ...

muhammad-aga;203832 نوشت:

شاید منظور اهل بیت این بوده که از خدا معذرت میخواستند که اونطور که خدا لایق عبادت هست اون رو عبادت نکردند، ما عرفناک حق معرفتک
یعنی اگرچه تمام سعی و تلاششون رو در راه عبادت میکردند اما باز چون کار خودشون رو لایق درگاه خدا نمیدونستند، از خدا معذرت میخواستن. چون رابطه اهل بیت علیهم السلام با خدا عاشقانه است و انسان عاشق هر چقدر برای معشوق زحمت بکشه باز احساس شرمندگی میکنه.
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی ...........عشق داند که در این دایره سرگردانند

پاسخ : خواهشا دوباره ابتدای پاسخ پست 10 بنده را بخوانید.
ashr;203153 نوشت:
با سلام و احترام
دوست گرامی پس اگر کل صحیفه رو بخوانید که اینطور شما از سخنان بزرگوران قضاوت میکنید چه خواهید گفت؟!!
دوست عزیز دعا کردن رو دارن به مایی که گنه کار هستیم تعلیم میدهند خودشان که معصوم بودند...
و در این دعاها دارند یاد میدهند که چگونه با خدا صحبت کنیم و راز و نیاز کنیم و توبه کنیم...
چون آنها هادی و نشان دهنده ی راه هستند...

پاسخ:اگر سخنان مرا می خواندید پاسخ خود را گرفته بودید
من به این ادعا پاسخ گفتم
سینا;203821 نوشت:

آنچه که شما مطرح می فرمایید در واقع قرار دادن وجود مقدس معصومین علیهم السلام هم تراز با سایر انسانهاست در حالی که عصمت آنها از خطا واشتباه وگناه برای ما با ادله ی عقلی ونقلی ثابت شده است
بنابراین با توجه به قائل بودن ما به عصمت ،توبه واستغفار ائمه دارای معنایی متفاوت با توبه واستغفار برای سایر انسانهاست.چرا که توبه برای ما بازگشت از گناه است چون معصوم نیستیم اما توبه واستغفار آنها از
توجه به امور ضروری حیات ‏مادیست که گناه محسوب نمی شود.

پاسخ:من پاسخ سخنتان را دادم چرا دقت نمی کنید
اما اینکه گفتید عصمت اهل بیت با ادله عقلی اثبات شده است
اولا خب سوال ما همین است که این دو گزاره (استغفار ائمه و عصمتشان)با هم تعارض دارند و اذا تعارضا تساقطا
ثانیا من به آن براهین اشکال دارم شما انها را مطرح کنید تا اشکالاتش را بگویم

velayat;203875 نوشت:

اما اینکه گفتید عصمت اهل بیت با ادله عقلی اثبات شده است
اولا خب سوال ما همین است که این دو گزاره (استغفار ائمه و عصمتشان)با هم تعارض دارند و اذا تعارضا تساقطا
ثانیا من به آن براهین اشکال دارم شما انها را مطرح کنید تا اشکالاتش را بگویم

با سلام و عرض ادب
جناب ولایت
عنوان تایپیک متفرع بر این است که ما معتقد به بحث عصمت ائمه علیهم السلام هستیم و در مقام رفع شبهه استناد گناه در ظواهر برخی از ادعیه هستیم.

اما شبهات شما ناظر به شک در اصل عصمت آن ذوات نورانی است که رتبتا مقدم بر این بحث است که باید در موضوعی دیگر پیگیری شود. لذا خلط مبحث نفرمائید.

به اولا بنده هم توجه کنید جناب صدرا
بعد من منظورم این بود که با همین استغفارها می توان اثبات کرد که ائمه معصوم نیستند

با سلام و عرض ادب
جناب ولایت ، لطفا این موضوع را در انجمن کلام پی گیری بفرمائید. انشاءالله کارشناسان پاسخگو خواهند بود.

با تشکر.


[=tahoma]

سلام دوستان ، فکر کنم این روایت امام صادق علیه السلام مشکل شما رو حل کنه من متن عربی شو میارم ، کارشناس لطف کنه ترجمش کنه ، اگه توضیحی هم نیاز دارده برای دوستان بیان کنند.
[=&quot]قَالَ الصَّادِقُ ع‏[/][=&quot] التَّوْبَةُ حَبْلُ اللَّهِ وَ مَدَدُ عِنَايَتِهِ وَ لَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ مُدَاوَمَةِ التَّوْبَةِ عَلَى كُلِّ حَالٍ- وَ كُلُّ فِرْقَةٍ مِنَ الْعِبَادِ لَهُمْ تَوْبَةٌ فَتَوْبَةُ الْأَنْبِيَاءِ مِنِ اضْطِرَابِ السِّرِّ وَ تَوْبَةُ الْأَوْلِيَاءِ مِنْ تَلْوِينِ الْخَطَرَاتِ وَ تَوْبَةُ الْأَصْفِيَاءِ مِنَ التَّنْفِيسِ وَ تَوْبَةُ الْخَاصِّ مِنَ الِاشْتِغَالِ بِغَيْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ تَوْبَةُ الْعَامِّ مِنَ الذُّنُوبِ وَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مَعْرِفَةٌ وَ عِلْمٌ فِي أَصْلِ تَوْبَتِهِ وَ مُنْتَهَى أَمْرِهِ...(1)[/]
[=&quot]
پی نوشت:
1.مصباح الشريعة، ص: 97[/]
[=&quot]،الباب الرابع و الأربعون في التوبة[/]
[=&quot]
[/]

[/]

جناب صراط قبول توبه هر کسی به نوبه خودش است
اما با توجه به دلایل بنده هر چه مورد توبه قرار می گیرد به قطع معصیت خداست
پس باز مشکل حل نشده و سر جای خود باقی است

velayat;209751 نوشت:
اما با توجه به دلایل بنده هر چه مورد توبه قرار می گیرد به قطع معصیت خداست پس باز مشکل حل نشده و سر جای خود باقی است

سلام

چه کسی گفته معصیت خدا است؟

ما از این لفظ توی زندگیمون خیلی استفاده می کنیم

مثلا آدم یه کاری می کنه که نباید بکنه می گه از این کار توبه کردم

دیگه نمی کنم!!

حال اون کار هر چی می تونه باشه

می تونه کار خوب باشه که پشیمون شده (بنا به دلایلی)

می تونه کار بد باشه و معصیت باشه

می تونه نه خوب باشه و نه بد

کمی فکر کنید متوجه می شوبد

در مورد ائمه هم که مشخصه این می تونه یه الگوی رفتاری باشه برای ما
مثلا ما که می بینیم کسی که معصومه و گناهی نداره این چنین می ترسه از خدا

ما یاد می گیریم که خودمونو دسته بالا نگیریم

و نگران اخرت و... باشیم

و الی آخر..:Gol:

velayat;209751 نوشت:
جناب صراط قبول توبه هر کسی به نوبه خودش است
اما با توجه به دلایل بنده هر چه مورد توبه قرار می گیرد به قطع معصیت خداست
پس باز مشکل حل نشده و سر جای خود باقی است

زحمت کشیدید با این حرف همۀ استدلالهای علمای کلام و ... را زیر سوال بردید و البته روایات و قرآن را هم همین طور ! یعنی صراحتا گفتید عصمت معنا نداره دیگه؟!

چرا ائمه اطهار(ع) پیوسته خود را در پیشگاه خداوند مقصر وشرمسار میدانستند؟مگر معصوم نبودند؟
باسمه تعالی
باسلام
اینکه ائمه معصومین در دعاها از خدا در خواست عفو و بخشش گناهان را داشتند یک وجهش این است که آنها در خواست عفو گناهان امت و شیعیان را بدین وسیله می نمودند یعنی از گناهان شیعیان احساس شرمندگی می نمودند در مقابل حق تعالی
مثل اینکه فرزند شخصیتی به کسی جسارت وظلمی می کند وآن کس وقتی پدر را می بیند از دست فرزندش به او شکایت می کند پدر با شنیدن این شکوه شرمنده می شود و می گوید شما مرا ببخشید گرچه آن پدر خود خلافی نکرده ولی خلاف فرزندش را به منزله خلاف خود تلقی می کند
لذاست که پیغمبر گرامی اسلام در یک بیانی فرمودند ا(انا و علی بوا هذه الامة)
من وعلی دو پدر برای این امت هستیم
تفسیر منسوب به امام عسگری علیه السلام:Gol:

velayat;202969 نوشت:
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]:توبه یعنی بازگشت
خب ائمه از چه برمیگشتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهوسیله توبه
بعد شما بر این سخنتان هیچ دلیلی ندارد
کما اینکه ظاهر شریعت منظور از توبه را بازگشت از گناه می گیرد کما اینکه در حدیث داریم:الندم علی خطیئه استغفار.مستدرک،ج2،ص346 * المقر بالذنب تائب،مستدرک،ج2،ص345
یا در ایه قران می گوید فمن تاب من بعد ظلمه*والذین عملوا السیئات ثم تابو من بعدها *
پس معلوم می شود توبه بعد از ظلم و گناه معنا دارد
یا در ایه ای دیگر:
انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء

شما که چنین ادعایی دارید لطف کنید آیات زیر را که لفظ توبه در آن به کار رفته و هیچ ربطی هم به گناه و عصیان ندارد توضیح دهید:
ءَ أَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُواْ بَينْ‏َ يَدَىْ نجَْوَئكمُ‏ْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُواْ وَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُون‏ سوره مجادله آیه 13

وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطًَا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطًَا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلىَ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كاَنَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلىَ أَهْلِهِ وَ تحَْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَينْ‏ِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا سوره نساء آیه 92
در این دو آیه شریفه توبه یک بار به صورت فعلی آمده و بار دیگر به صورت اسمی و هیچ کدام هم دلالت بر گناه ندارد.
پس معلوم می شود توبه حتی به صورت ظاهری هم در همه جای قرآن معنی بازگشت از گناه نمی دهد.


در مورد آیه آخری که فرمودید اول آیه را آوردید ولی آخر آن را نیاوردید تا مدعای خودتان را اثبات کنید .
آیه مورد نظر به این صورت است:
«پذيرش توبه از سوى خدا تنها براى كسانى است كه كار بدى (گناهى) را از روى جهالت انجام مى‏دهند» (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ). یعنی همه بار معنایی این آیه بر روی لفظ «بجهالة» بود که شما آن را حذف کردید.
منظور از «جهالت» در آيه فوق طغيان غرايز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است، و در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گر چه از بين نمى‏رود اما تحت تأثير آن غرايز سركش قرار گرفته و عملا بى‏اثر مى‏گردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
در جمله بعد قرآن به يكى ديگر از شرايط توبه اشاره كرده، مى‏فرمايد: «سپس به زودى توبه مى‏كنند» (ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ).
پس آیه در صدد بیان شرایط قبولی توبه « پذیرش توبه »است نه تعریف اصل توبه. و این را هم باید گفت که توبه مراتبی دارد. و همه قرآن راجع به یک مرتبه از توبه صحبت نمی کند.

سلام

استغفار و توبه داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه گنه‏كاران از گناه است و توبه اهل سلوك از پرداختن به غير خدا و توجه به غير حق مى‏باشد. توبه و استغفار اولياى الهى و معصومان نيز مرتبه‏اى بالاتر دارد. آنان چون مستغرق در ذات جميل الهى اند و توجه به مقام ربوبى- كه كمال مطلق است- دارند، وقتى به خود و اعمال خويش مى‏نگرند با تمام عظمت و بزرگى آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بى نهايت الهى بسيار كوچك و مايه سرافكندگى و شرمندگى مى‏بينند. مانند آنكه مهم‏ترين دارايى‏اش مقدارى آب گل‏آلود بود و آن را براى سلطان هديه برد و چون فر و شكوه شاهى را بديد از آنچه آورده بود سخت شرمسار و سرافكنده گرديد.
آرى امام على (ع) همان عبادتى را كه افضل از عبادت ثقلين است در برابر جمال و جلال الهى، برگ سبز درويش مى‏بيند و سر به زير مى‏افكند و اين خود يكى از عالى‏ترين مراتب عبوديت مطلقه و فناى فى الله است.
از طرف ديگر امام راحل در كتاب «آداب الصلاه» در شرح حديث نبوى «ليغان على قلبى وانى لاستغفرالله كل يوم سبعين مره» فرموده‏اند: روبه‏رو شدن با برخى مانند ابوجهل‏ها و ابوسفيان‏ها موجب كدورت مى‏شدند و بر قلب پيامبر (ص) زنگار مى‏زدند. از اين رو حضرتش براى زدودن اين زنگار استغفار مى‏فرستد.
از اين رو مى‏توان گفت استغفار براى اولياى الهى بيشتر جنبه دفع دارد و براى ما جنبه رفع دارد يعنى ما استغفار مى‏كنيم تا لغزش‏هايى كه مرتكب شده‏ايم بخشيده شود و آن‏ها استغفار مى‏كنند تا نلغزند و اصلًا گناه سراغ آن‏ها نيايد علاوه بر اينكه نفس استغفار، براى ايشان عبادت است. آن بزرگان با عبادت و اطاعت درجات عصمت خويش را شدت مى‏بخشند لذا استغفار و توبه در بالا رفتن درجات عصمت آنها دخالت دارد.
[=arial][=&quot]مساله قرب و بعد نزديكى به خدا و دورى از او دو امر نسبى هستند، ممكن است بعد، در مقام قرب هم تحقق يابد، بعد از يك مرحله، و قرب به مرحله‏اى ديگر، و بنا بر اين معناى توبه در باره رجوع بعضى از بندگان مقرب خدا نيز مصداق مى‏يابد، چون موقف او را اگر مقايسه كنيم با موضع كسى كه از او مقرب‏تر و به خداى تعالى نزديكتر است، رجوع او به خدا، توبه مى‏شود.[/][/]

یک مطلب عالی از جناب شیخ محمد بهاری همدانی یادم آمد
ایشان در کتاب شریف تدکرة المتقین مطلب جالبی در مورد توبه دارد که ماحصل آن چنین است :
توبه انواع و خصوصیات خاصی دارد یک نوع توبه ، توبه از گناهان ظاهری است یعنی آنچه شرعا معصیت محسوب می شود
نوع دیگر توبه توبه از گناهان باطنی است یعنی آنچه اخلاقا گناه محسوب می شود مانند حسد و کینه و ...
و نوع دیگر توبه توبه از فکر گناه و معصیت است . یعنی حتی فکر آن را هم نکند.
حالا سوال بنده این است که آیا توبه نوع سوم ــ علی الخصوص ــ توبه از گناه است در حالی که ما می دانیم ائمه ع بسیار بالاتر از این مراتب قرار دارند پس قاعدة توبه آنها هم چیزی غیر از این توبه هاست.

همان طور که می دانیم ، استغفار و توبه دارای مراتب و درجاتی متناسب با توبه کنندگان است . همانطور که خود گناه درجات و مراتبی دارد ، استغفار و توبه از آن هم ، دارای مراتب است . هر کسی به تناسب گناه خود، ‏استغفار می کند ؛ یعنی همان گناهی که البته برای صاحب مقام پایین تر، اصلا گناه محسوب نمی شود ؛ بلکه ممکن است ‏برای او حسنه باشد ، برای مقام بالاتر گناه و سستی باشد . بنا براین هر استغفارو توبه ای ، لزوماً از یک گناه شرعی و منافی با عصمت نیست .‏نور ایمان امامان زیاد است ، و لذا كارهای ریز هم دیده می‌شوند. نور ما به اندازه چراغ قوه است ، تا می‌گویند گناه ! می‌گوییم مگر من آدم كشتم ؟ مگر ما از دیوار كسی بالا رفتیم ؟ یعنی ما فقط كامیون و بشكه را می‌بینیم . چون نور ایمانمان مثل نور چراغ قوه است ، گناهان بزرگ را می‌بینیم . اما هر چه نور بیش‌تر باشد ، چیزهای ریز هم بیشتر دیده می شود . امام حسین(ع) از خوبی هایش استغفار می کند ، ما از خلاف‌هایمان استغفار می‌كنیم ، امام حسین(ع) می‌گوید : «الهی! مَن كانَ محاسِنُهُ معاصِی» خدایا محاسن یعنی حسن ، خوبی‌هایم هم بدی است . یعنی یك كسی وقتی نگاه می‌كند به پول‌های بانك مركزی ، اصلاً قلكش هم فقر است . ولی كسی كه توجه به بانك مركزی ندارد ، می‌گوید : این قلک پولش زیاد است .افرادی هستند كه ظرفیتشان كم است . دو ركعت نماز شب می‌خواند ، هی می‌گوید . می گوید : من نماز حاجت هم خواندم ، دعایم مستجاب نشد . خیلی نمازش را مهم می‌داند . من دعا كردم ، ولی مستجاب نشد. ما اگر بزرگی بزرگان را ببینیم ، اگر پول‌های بانك مركزی را ببینیم ، دیگر قلكمان نزدمان سرمایه‌ای نیست .صاحب کتاب « کشف الغمه » می گوید: « انبیاء و ائمه (ع) ، انسان هایی بودند که دائم دریاد و نام خدا به سر می بردند و در بالاترین ‏مراتب قرب الهی سیر می کردند ، پیوسته مراقب بودند که لحظه ای از یاد و نام او غافل نشوند . پس هر گاه اندکی از این ‏مرتبه عالی تنزل می کردند و برای حفظ حیات و بقا ، مسائلی همچون خوردن و آشامیدن ویا حل و فصل ‏مسائل اجتماعی روی می آوردند ، اینها را بزرگترین گناه برای خویش تلقی می کردند . استغفار و توبه آنها نیز از چنین ‏اعمالی بوده ، که ترک آنها مقتضای مقام محبت و قرب الهی است . 1در تقسیم بندی گناه می توان گفت : گناه دو قسم دارد ،قسم اول ؛ گناه تشریعی و دوم ؛ گناه تکوینیگناه تشریعی در اثر سوء اختیار انسان ها می باشد و قابل ترک ‏است و مربوط به تکوین او نمی باشد ، همان گناهی است که منافی با عصمت می باشد . ائمه (ع) از این سنخ از گناه به طور ‏مطلق مبرّی هستند و هیچ کدام از مراتب و مصادیق این قسم در آنها راه ندارد . زیرا همانطور که گفته شد ، گناه تشریعی در ‏اثر سوء اختیار است و انسان در مقام سوء اختیار، منفعل و متأثر از شیطان می باشد (شیطان درونی یا بیرونی) ؛ و ائمه (ع) از ‏هر گونه تعرض شیاطین مصون می باشند . بنابراین گناهی که به ائمه نسبت داده می شود ، از سنخ گناه تکوینی است که از حیطه اختیار بیرون است و ‏مربوط به عالم تکوین می باشد نه عالم تشریع .مثلا همانطور که گفته شد ، آن بزرگواران از توجه به امور ضروری حیات ‏مادی خود ، استغفار می کردند ؛ اموری که مقتضای حیات و بقا در نشئه دنیا است . آیا امام می تواند از توجه و التفات به نشئه ‏دنیا که اراده خداوند به وجود او در آن تعلق گرفته ، صرف نظر کند ؟ آیا برای او ممکن است که به امور ظاهری خود و ‏دیگران نپردازد ، در حالی که مسلّماً این مطلوب معبود اوست ؟ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: « انّ رسول الله کان یتوب الی الله عزوجل و یستغفره فی کل یوم و لیلة مأة مرة من غیر ‏ذنب... ؛‏‏رسول خدا(ص) توبه می کر د به سوی خدای عزوجل و در هر روز و هر شب، صد مرتبه استغفار می نمود ، بدون اینکه مرتکب گناهی شده باشد. » 2خدایا ، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسود گی که جز از طریق انس با تو حاصل آید ؛ از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود ؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم »در حقیقت استغفار پیامبر و امامان (ع) به معنای سرزدن گناه از آنان نیست ، تا با مقام عصمت آنان از گناه منافات داشته باشد ، بلکه به نظر می رسد پیامبران و امامان (ع) با توبه واستغفار خود چند هدف را دنبال می کرده اند؛ـ تعلیم و تربیت عده ای از بزرگان از جمله ملا مهدی نراقی معتقدند پیامبر و امام با توبه و استغفار، طریق بازگشت به خدا را به مردم آموخته اند.3 یعنی ادب بندگی و روش توبه و آداب آن ، موضوعی است که می توان از کلام و عمل معصومان فرا گرفت .ـ بازگشت به خدا

بعضی از بزرگان مانند مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی ، توبه پیامبر و امامان را توبه از التفات به غیر خدا و اشتغال به امور دنیا دانسته اند .4توضیح آن که ؛ پیامبر و امام تنها برای آموزش دیگران توبه نمی کردند ، بلکه واقعاً با توبه ، به دنبال بازگشت به خدا بودند ، اما نه بازگشت از گناه ، بلکه آن بزرگواران چون توجه به امور مادی را ( که لازمه ی زندگی مادی است) دور از شأن و بندگی و مقام عصمت خود و گناه تلقی می کردند ، از این امور گریز ناپذیر توبه می نمودند . افعالی که برای دیگران مباح یا مکروه شمرده می شود ، برای آنان گناه نامیده می شود و جمله معروف ؛«حسنات الابرار سیئات المقرّبین ؛ اعمال نیک خوبان ، گناه مقربان خدا محسوب می شود »5 ، ناظر به همین حقیقت است .بر این اساس امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: «استغفرک من کلِّ لذّة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر اُِنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و مِن کلّ شغل بغیر طاعتک ؛ خدایا ، آمرزش می خواهم از هر راحتی و آسود گی که جز از طریق انس با تو حاصل آید ؛ از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود ؛ از هر کاری به جز طاعت تو درخواست مغفرت می کنم ».6به بیان دیگر می توان گفت : استغفار و توبه داراى مراتب و درجاتى متناسب با توبه کنندگان است . توبه گنه‏کاران از گناه است و توبه اهل سلوک ازپرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق . اولیاى الهى چون توجه به مقام ربوبى - که کمال مطلق است - دارند ، وقتى به خود و اعمال خویش مى‏نگرند با تمام عظمت و بزرگى که آن اعمال دارند ، آنها را در برابر عظمت بى نهایت الهى بسیار کوچک مى‏بینند . مانند کسی که مهم‏ترین دارایى‏اش مقدارى آب گل‏آلود بود و آن را براى سلطان هدیه برد و چون شکوه شاهى را دید ، از آن چه آورده بود ، سخت شرمسار و سرافکنده گردید .آرى على (ع) همان عبادتی را که برتر از عبادت جن و انس است در برابر جمال و جلال الهى ، برگ سبز درویش مى‏بیند و سر به زیر مى‏افکند و این خود یکى از عالى‏ترین مراتب عبودیت مطلقه و فناى فى الله مى‏باشد . زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان1- کشف الغمّه / ج 3 / ص 46 - 48 2- معانب الاخبار / ص 383 – 384 / باب النوادر 3- ملا محمد مهدی نراقی / جامع السعادات / ج 3 / ص 811 4- جعفر سبحانی / منشور جاوید / ج 8 / ص 228 / با تلخیص5- کشف الغمّه / ج3 / ص 42 - 456- مفاتیح الجنان / مناجات ذاکرینمنابع :‏1- تفسیر المیزان / علامه طبابایی‏2- تفسیر مجمع البیان / طبرسی ‏‏3- مفردات راغب / راغب اصفهانی 4- مراحل اخلاق در قرآن / آیت الله جوادی

با نام و یاد دوست




بسم الله الرحمن الرحیم

جمع بندی:

سؤال اول: تعریف توبه چیست؟

توبه به معناى رجوع و بازگشت است. اين كلمه هم درباره انسانها و هم درباره خداى متعال به كار مى ‏رود. توبه در انسانها به معناى بازگشت از گناه به اطاعت خداى متعال است. آن كس را كه از گناهان و لغزشها يكى پس از ديگرى به سوى خدا باز مى‏گردد «توّاب» مى ‏نامند.توبه براى خداى متعال به معناى بازگشت به بخشش و رحمت و پذيرش توبه بنده است و «توّاب» صيغه مبالغه و از اسماى حسناى خداى متعال و به معناى بسيار بازگردنده به رحمت و مغفرت است.[1] قرآن كريم توبه را در هر دو معنا به كار برده است.[2]

سؤال دوم: آیا توبه تنها در توبه ی از کارهای حرام خلاصه می گردد؟

با نگاهی گسترده تر به حقیقت توبه می توان گفت: توبه بازگشت به سوی خدا و رهايى از همه گناهان است و گناه آن است كه انسان را از خداى خویش باز دارد، خواه از مراتب دنيوى باشد يا از مراتب اخروى.

لذا توبه دارای درجات مختلف می باشد که در پائین ترین درجه ی آن انسان از مخالفت با حق و گناه توبه مى‏ كند و به اطاعت او باز مى ‏گردد و در مراحل بالاتر از غفلت و فراموشى خدا به ذكر و طلب او باز مى ‏گردد و در نهايت از خود و رسوم خودى به فناى در وجه حق بازگشت مى ‏كند.

از اين رو توبه تنها در توبه ی از کار حرام و مکروه خلاصه نمى گرد؛ بلکه در هر منزلى از منازل سير الی الله، توبه‏ اى هست؛لذا خداوند متعال همه ی مؤمنان را به بازگشت به حق و توبه در مراحل گوناگون سير دعوت مى ‏كند و می فرماید:
«
وَتُوبُوا الَى اللَّهِ جَميعًا ايُّهَ المُؤمِنُونَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ»؛[3]اى مؤمنان! همگان به درگاه خدا توبه كنيد، باشد كه رستگار گرديد.



[/HR][1].. القاموس المحيط، مجدالدين محمد فيروزآبادى، ج 1- 2، ص 41؛ فيروزآبادى درباره توبه گويد: تاب الى‏اللَّه توبةً رجع عن المعصية و هو تائب و توّاب و تاب اللَّه عليه وَفَّقَه للتوبة او رجع عليه بفضله و قبوله و هو توّاب على عباده.
[2]. سوره بقره، آيه 161.

[3].سوره نور،آیه31.

سؤال سوم: توبه انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام به چه معنایی است؟

نخست باید توجه نمود که انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام بنا بر حکم عقل و نقل از هر گناهی معصومند، لذا توبه ای که در مورد ما متصور است در حریم پاک آنان راهی ندارد؛ بلکه توبه ی در مراتب آنان متناسب با معرفت و منزلت عبودی آنان در نزد خدای متعال می باشد، که این توبه در مراتب فوق عصمت آن ذوات مقدس می باشد. در روایتی که منقول از حضرت امام صادق علیه السلام، است می خوانیم:

«التَّوبَةُ حَبْلُ‏اللَّهِ وَ مَدَدُ عِنايَتِهِ، وَلابُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ مُداوَمَةِ التَّوبَةِ عَلى‏ كُلِّ حالٍ. فكُلُّ فِرقَةٍ مِنَ العِبادِ لَهُم تُوبَةٌ. فَتُوبَةُ الانْبيا مِنْ اضْطرابِ السِّرِّ، وَ تُوْبَةُ الاولِياءِ مِنْ تَكْوينِ الْخَطَراتِ، و تُوْبَةُ الاْصْفِيا مِنْ الْتَّنَفُّسِ، وَ تَوْبَهُ الخاصِّ مِنْ الْاشْتِغالِ بِغَيْرِاللَّهِ وَ تَوْبَةُ الْعامِّ مِنَ الذُّنُوبِ».[1]
توبه رشته جذبى از خداى متعال و كشش عنايت اوست. براى بنده لازم است كه در هر حالى از حالات توبه كند و بر آن مداومت ورزد. پس براى هر گروهى از بندگان توبه ‏اى هست. توبه انبيا از اضطراب سرّ، توبه اوليا از خطوراتى كه به باطن آنان راه مى ‏يابد، توبه اصفيا از توجه به خود، توبه خواص از اشتغال به غيراللَّه و توبه عوام از گناه است.

از اين سخن امام علیه السلام به روشنى مى ‏توان دريافت كه گناه و لغزش در حركت به سوى خدا داراى مراتبى است و در مراتب بالای بندگی هر گونه حجاب و یا عدم توجه ی تام به خدای متعال گناه محسوب می گردد ولو اینکه همین حالت نسبت به مراتب پائینتر بندگی، خود کمالی دست نایافتنی محسوب می گردد که :«حسنات الابرار سیئات المقربین».

لذا می بینیم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:«و انه لَيُغانُ عَلى‏ قَلبى وَ انّى لَاسْتَغفِرُ اللَّه فى كُلِّ يَومٍ سَبْعينَ مَرَّة»؛[2] همانا گاه بر دلم غبارى مى‏ نشيند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى‏ خواهم.»

ودر مناجات ذاکرین از لسان حضرت سید الساجدین علیه السلام می خوانیم:«استغفرک من کلِّ لذّة بغیر ذکرک و من کلّ راحة بغیر اُِنسک و من کلّ سرور بغیر قربک و من کلّ شغل بغیر طاعتک»؛[3] خدایا، آمرزش می خواهم از هر لذتی که غیر ذکر و یاد توست و از هر راحتی و آسودگی که جز از طریق انس با تو حاصل آید، از هر سرور و شادی که به جز از راه قرب به تو حاصل شود؛ از هر کاری که به جز طاعت توست.

البته ائمه ی معصومین علیهم السلام در دعاهایشان علاوه بر اینکه با تمام وجود، عالمِ به فقر خویش بوده اند و خود را در محضر کبریایی خداوند متعال گناهکار می دانسته اند، هدف دیگری نیز داشته اند و آن هدف تعلیم دعا و طریق بازگشت به سوی پروردگار بوده است، یعنی ادب بندگی و روش توبه و آداب آن، موضوعی است که می توان از کلام و عمل معصومان فرا گرفت.

موفق باشید.


[/HR]
[1].مصباح الشريعة، باب 44، ص 97؛بحار الانوار، ج6،ص31؛ مستدرک الوسائل، ج12،ص131.

[2]. مستدرك الوسائل،« كتاب الصلاة»،« ابواب الذّكر»، باب 22، حديث 1.

[3].مناجات ذاکرین، مناجات 13.
موضوع قفل شده است