جمع بندی چرا «متخذی اخدان» نیامد؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[1] (نه بطور آشكار مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگيرند.)

يكى ديگر از شرائط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند كه مرتكب عمل منافى عفت، نگردند خواه به صورت آشكار بوده باشد (غير مسافحات) و يا به صورت انتخاب دوست پنهانى (و لا متخذات اخدان).

" اخدان" جمع" خدن" در اصل به معنى دوست و رفيق است، اما معمولا به- افرادى گفته مى‏ شود كه با جنس مخالف خود، ارتباط نامشروع و پنهانى برقرار مى ‏سازند و نيز بايد توجه داشت كه" خدن" هم بر" مرد" و هم بر" زن" در قرآن مجيد اطلاق شده است.[2]

كلمه (أخدان) جمع كلمه (خدن) به كسره «خا» است، كه به معناى دوست است و اين كلمه مذكر و مؤنثش و مفرد و جمعش يكسان است، يعنى هم به دوست مذكر خدن گفته مى‏ شود، و هم به دوست مؤنث هم به جماعت دوستان خدن گفته مى ‏شود و هم به يك فرد، و اگر در مورد بحث به صيغه جمع آمده، براى اين بود كه در دلالت بر كثرت و زيادى تصريح داشته باشد، و بفهماند وقتى كسى به منظور فحشا و زنا كردن دوستى مى‏ گيرد، به او و به مثل او قناعت نمى‏ كند، چون نفس آدمى حريص است، اگر قرار باشد خواست نفس را بر آورد، و آن را اطاعت كند حتما دوستان زيادى براى فحشا مى‏ گيرد. [3]



[/HR][1] - سوره نساء،آیه25.

[2] - مکار شیرازی،ناصر،تفسیير نمونه، ج‏3، ص: 349

[3] - علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 443.


یاسین;766742 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[1] (نه بطور آشكار مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگيرند.)

يكى ديگر از شرائط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند كه مرتكب عمل منافى عفت، نگردند خواه به صورت آشكار بوده باشد (غير مسافحات) و يا به صورت انتخاب دوست پنهانى (و لا متخذات اخدان).

" اخدان" جمع" خدن" در اصل به معنى دوست و رفيق است، اما معمولا به- افرادى گفته مى‏ شود كه با جنس مخالف خود، ارتباط نامشروع و پنهانى برقرار مى ‏سازند و نيز بايد توجه داشت كه" خدن" هم بر" مرد" و هم بر" زن" در قرآن مجيد اطلاق شده است.[2]

كلمه (أخدان) جمع كلمه (خدن) به كسره «خا» است، كه به معناى دوست است و اين كلمه مذكر و مؤنثش و مفرد و جمعش يكسان است، يعنى هم به دوست مذكر خدن گفته مى‏ شود، و هم به دوست مؤنث هم به جماعت دوستان خدن گفته مى ‏شود و هم به يك فرد، و اگر در مورد بحث به صيغه جمع آمده، براى اين بود كه در دلالت بر كثرت و زيادى تصريح داشته باشد، و بفهماند وقتى كسى به منظور فحشا و زنا كردن دوستى مى‏ گيرد، به او و به مثل او قناعت نمى‏ كند، چون نفس آدمى حريص است، اگر قرار باشد خواست نفس را بر آورد، و آن را اطاعت كند حتما دوستان زيادى براى فحشا مى‏ گيرد. [3]



[/HR][1] - سوره نساء،آیه25.

[2] - مکار شیرازی،ناصر،تفسیير نمونه، ج‏3، ص: 349

[3] - علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 443.


با سلام و عرض ادب
نمیدانم این توضیحات تکمله ای دارد یا خیر؟
اما باید دید ایا اصلا مفسران در کتب تفسیری به این مطلب اشاره ای داشته اند؟
اگر در این باره مطلبی ذکر نشده باشد همانطور که در پست شما چنین چیزی دیده نمیشود پس
چه خوب است که خبرگان و کاربران انجمن در این باره نظر بدهند. و احتمالات تفسیری خود را بیان کنند.

بسم الله الرحمن الرحیم

مراد از مسافحات ظاهرا زنانى است كه بهر كس زنا دهند و متخذات آنهايى است كه رفيق بخصوص گيرند و يا اولى زنا كنندگان آشكار و دومى زنا كنندگان مخفى هستند، از ابن عباس نقل شده گروهى در جاهليت زناى آشكار را حرام و زناى مخفى را حلال مى‏دانستند، خداوند از هر دو نهى فرمود.[1]

خداوند به مردانی که امکان ازدواج با زنان آزاد را ندارد( بخاطر بالا بودن مهریه و توقعات شان) اجازه می دهد که با کنیزان ازدواج کنند. در مورد انتخاب کنیز برای همسری توصیه می شود که دقت و توجه کافی انجام شود تا خدا نکرده، کنیزان آلوده به گناه و بی عفت به همسری انتخاب نشود، مخصوصا با توجه به اینکه در جاهلیت گروهی از افراد کنیزانشان را به گناه و آلودگی اخلاقی مجبور می کردند تا درآمد بیشتری کسب کنند؛ « َ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»[2] (كنيزان خود را براى دستيابى متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد اگر خودشان مى‏خواهند پاك بمانند).

بنابراین احتمال آلودگی در کنیزان به نوعی بیشتر مطرح بود به همین دلیل در مورد ازدواج با آنها سفارشات بیشتری شد.


[/HR][1] - سید علی اکبر، قرشی، تفسير أحسن الحديث، ج‏2، ص: 342.
[2] - سوره نور،آیه33.

با سلام
در سوره مائده به مومنین خطاب میشود در امر ازدواج
محصنین باشند و توضیح میدهد
غیر مسافحین باشند
و غیرمتخذی اخدان باشند.

اما در ایه 24 نسا
خطاب به مومنین میفرماید
محصنین باشند و توضیح میدهد
غیرمسافحین باشند
اما
دیگر نمیگوید
غیرمتخذات اخدان باشند.
چرا؟
چرا خداوند در امر ازدواج یکجا از مومنین میخواهد
محصنین غیرمسافحین و لا متخذی اخدان ...

و در یکجا میخواهد
محصنین غیرمصافحین فماستمتعتم به ..

غالبا به دوست و معشوق، خدین گویند البته گفته شده بیشتر به دوست پنهانی گویند اما معلوم نیست درست باشد و باید دید چه قدر پشتوانه در لغتنامه ها دارد.
ضمن اینکه باز برخی گویند اخدان به تک دوست دختر گویند که خلاف ظاهر قران است
چرا که از جمع استفاده شده است یعنی اخدان همانطور که در برخی کتب اشاره شده است.

اگر بخواهیم به حکمت این مسئله پی ببریم
باید معنای سه کلمه روشن شود شاید این کار به حل مسئله بینجامد
محصن
سفاح
خدن

اگر حالات معنایی این سه را در نظر بگیریم تقریبا در یک محاسبه 12 حالت معنایی مفروض است.

ایه 24 سوره نسا در مورد متعه است. البته در این مورد اختلافاتی بین مسلمین وجود دارد.
حل این مسئله احتمال دارد به حل مسئله متعه نیز کمک کند. اما لزوما نه.


سلام

براي هر دو يعني هم مرد وهم زن آمده است :

وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النساء/25}

الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ {المائدة/5}

ودر تفسير نمونه آمده :
يكى ديگر از شرايط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند كه (مرتكب عمل منافى عفت ، نگردند) (محصنات ).
خواه به صورت آشكار بوده باشد (غير مسافحات ).
و يا به صورت انتخاب دوست پنهانى (و لا متخذات اخدان ).
در اينجا ممكن است اين سؤ ال پيش آيد كه با نهى از زنا با تعبير (غير مسافحات ) نيازى به نهى از گرفتن دوست پنهانى (اخدان ) نبوده است .

ولى با توجه به اينكه جمعى در جاهليت عقيده داشتند كه تنها زناى آشكار ناپسند است اما انتخاب دوست پنهانى مانعى ندارد! روشن مى شود كه چرا قرآن مجيد به هر دو قسمت تصريح كرده است .

در تعریف سفاح و خدن شش حالت یا شرط میتواند دخیل باشد.
مشترک و دخول و اشکار بودن ( به شرط شی )
غیرمشترک و بدون دخول و مخفیانه ( به شرط لا )
از ترکیب این شروط با حالات لا بشرط،22 تعریف برای سفاح و خدن متصور است.
وقتی به هر تعریف نگاه کنیم معمولا به یکی از این دو یعنی سفاح و خدن نزدیک تر است. اما اینکه کدام یک از این تعاریف به کدام کلمه ( سفاح و خدن) نزدیک تر است به عهده خواننده.

ضمنا در تعاریفی که یک شرط یا دو شرط مطرح شده (به شرط شی یا به شرط لا )، به این معناست که سایر شروط به صورت مطلق در نظر گرفته شده یعنی لا بشرط

مشترک یعنی رابطه ای که در ان فرج یا استمتاعات زن مشترک شده است.

اما تعاریف متصوره ( 22 تعریف ) :

با دخول . مشترک . اشکار
با دخول مشترک مخفی
با دخول غیرمشترک اشکار
با دخول غیر مشترک مخفی

بی دخول مشترک اشکار
بی دخول مشترک مخفی
بی دخول غیرمشترک اشکار
بی دخول غیرمشترک مخفی

با دخول . مشترک
با دخول غیر مشترک
با دخول مخفی
با دخول اشکار
مشترک اشکار
مشترک مخفی
غیر مشترک اشکار
غیر مشترک مخفی

با دخول
بدون دخول
مشترک
غیرمشترک
اشکار
مخفی

حالات مفروض برای واژه محصن

حصن مطلق چه فرج و چه غیر فرج
حصن فرج
حصن مشروع

ترکیب تعاریف حصن با سفاح و خدن
میشود 66 تعریف
اما بعضی ترکیب ها درست نیستند و تعاریف متصوره کمتر میشوند.

خیر البریه;767130 نوشت:

سلام

براي هر دو يعني هم مرد وهم زن آمده است :

وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النساء/25}

الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ {المائدة/5}

ودر تفسير نمونه آمده :
يكى ديگر از شرايط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند كه (مرتكب عمل منافى عفت ، نگردند) (محصنات ).
خواه به صورت آشكار بوده باشد (غير مسافحات ).
و يا به صورت انتخاب دوست پنهانى (و لا متخذات اخدان ).
در اينجا ممكن است اين سؤ ال پيش آيد كه با نهى از زنا با تعبير (غير مسافحات ) نيازى به نهى از گرفتن دوست پنهانى (اخدان ) نبوده است .

ولى با توجه به اينكه جمعى در جاهليت عقيده داشتند كه تنها زناى آشكار ناپسند است اما انتخاب دوست پنهانى مانعى ندارد! روشن مى شود كه چرا قرآن مجيد به هر دو قسمت تصريح كرده است .

سلام
با سپاس از شرکت شما در گفتگو
سوال درباره نیامدن متخذی اخدان است در یک جا خطاب به مومنان امده و در جای دیگر نیامده است. دلیل نیامدن در ایه 24 نسا چیست؟

تفاوت سفاح با خدن در چیست؟
مشترک بودن در سفاح و عدم اشتراک در خدن؟
اشکار بودن سفاح و مخفی بودن خدن؟
دخول در سفاح و عدم دخول در خدن؟

[=Calibri][=system]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Calibri]« [=Calibri]الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُوَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَمِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَلا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَفِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين» [1](امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است و طعام شمابراى آنها حلال و (نيز) آنان پاكدامن از مسلمانان، و آنان پاكدامن از اهل كتاب، حلالندهنگامى كه مهر آنها را بپردازيد و پاكدامن باشيد نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد. و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مى‏گرددو در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود)
[=Calibri][=system]
یعنی ارتباط شما با آن زنان بايد ارتباط ازدواج و تشكيل خانواده باشد نه زناكارى و رفيق بازى يعنى در حالى كه عفيف هستيد نه زناكار و رفيق باز.
[2]

[=Calibri]در [=system]این آیه خداوند مردان( ِ مومن) را از داشتن دوستان پنهانی و روابط نا مشروع نهی می کند و در [=system]آیه « [=Calibri]غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان»[3][=Calibri] زنان رااز داشتن [=system]چنین ارتباطی نهی کرده و به مردان مومن دستور می دهد که با زنان پاک دامن که دوستان پنهانی [=system]نمی گیرند ازدواج کنند.

[=Times New Roman]


[/HR][1][=Calibri] - سوره مائده،[=system]آیه5

[2][=Calibri] - قرشی، [=system]سید اکبر،[=Calibri][=system]تفسير أحسن الحديث، ج‏3، ص: 22.

[3][=Calibri] - سوره نساء،آیه25.

اگر کسی بگوید به زنای اشکار سفاح و به زنای پنهان خدن گویند باز سوال به جای خودش باقی است.
در سوره مائده هم زنای اشکار و هم زنای پنهان نفی شده است
اما در سوره نسا تنها زنای اشکار نفی شده است. در صورتی که اگر مختار به انتخاب یکی باشیم نفی کردن زنای پنهانی اولی تر است تا بعد بگوییم به طریق اولی زنای اشکار هم نهی شده است.

مگر اینکه بگوییم تفاوت سفاح و خدن در چیز دیگری است مثلا اشتراک یا فرج.

و یا بگوییم مفسران اشتباه کرده اند
و بگوییم سفاح اختصاصی به پنهان و اشکار ندارد
و بعد باید بحث کرد که چرا دوباره اخدان امد؟
ایا این قید تنها یک تاکید بیشتر بود یا
این قید تفاوتی با سفاح داشته است تفاوتی غیر از مورد اشکار یا خفا بودن. چون سفاح به هر دو اشاره داشته است.

و طاها;767176 نوشت:
سلام
با سپاس از شرکت شما در گفتگو
سوال درباره نیامدن متخذی اخدان است در یک جا خطاب به مومنان امده و در جای دیگر نیامده است. دلیل نیامدن در ایه 24 نسا چیست؟

سلام بر شما

راستش من متوجه هدف شما نمیشوم !

در آیه 24 نیامده اما در ایه بعدش یعنی 25 امده ، چه فرقی دارد ؟!

در چند کتاب لغت که قبلا نگاه کرده بودم اثری از معنای دوست پنهانی برای خدن نبود. جز یک کتاب.
از این جهت اصرار بر اینکه خدن حتما به معنای دوستی پنهانی است وجهی ندارد و جای سوال دارد.

خیر البریه;767203 نوشت:

سلام بر شما

راستش من متوجه هدف شما نمیشوم !

در آیه 24 نیامده اما در ایه بعدش یعنی 25 امده ، چه فرقی دارد ؟!

سلام و درود

در این فرصت اندک و توضیح اندک شما

چرا و چطور و لا متخذات اخدان میتواند به معنای لا متخذی اخدان برای مرد باشد؟

چرا در ایه 24 اکتفا به غیرمسافحات کرد خوب چرا اصلا ان را اورد ان قید را هم نمی اورد چون در ایه 25 امد؟ و در ایه مائده نیز امد؟
همچنین اشکال میشود که اگر قرار بود یک قید انتخاب شود نفی زنای پنهانی اولی بود. که پیشتر نیز این اشکال مطرح شد.

بسم الله الرحمن الرحیم


همانطور که قبلا نیز اشاره شد در آیه 24 و 25 سوره نساء خطاب به مردان که وقتی می خواهند با زنانی ازدواج کنند شرایطی را لحاظ کنند و با زنانی ازدواج کنند که عفیف و پاکدامن باشند و دارای رابطه نا مشروع نباشند که این یک اصل و دستور قطعی است و ازدواج با زنان زناکار ممنوع است، همانطور که می فرماید« الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ» [1] (زنان پاك از آن مردان پاك، و مردان پاك از آن زنان پاكند)، خداوند مردان مومن و پاک را از ازدواج با زنان زنا کار نهی می کند.

زنا کار نبودن زن لازم است اما آیا کافی هست؟! در آیه بعد می فرماید که علاوه بر زنا کار نبودن، زن دارای رابطه پنهانی و دوستی هم نباشد و این یک شرایط مطلوب و پسندیده است.

در آیه 5 سوره مائده، پس از آنکه خداوند بیان فرمود با چه زنانی می توان ازدواج کرد، به مردان نیز دستور می دهد که پاک دامن باشند و از روابط نا مشروع و زنا و داشتن دوست نامشروع اجتناب کنند« پاكدامن باشيد نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد».



[/HR][1] - سوره نور،آیه26.

سلام
تا به حال در چند پست سوالات و اشکالاتی نسبت به این مسئله پرسیده شد که امیدوارم هر کس پاسخی برای انها دارد به اشتراک بگذارد.

علاوه بر اشکالات پیشین
اگر کسی بگوید خدن به معنای تک دوستی است
سوال میکنیم
بنا به معنای حصن
تک دوستی همان حصن است.
مگر اینکه حصن را حصن فرج و استمتاعات ندانید و بگویید
محصنین در ایه قران همان حصن شرعی با قیود خاص خودش است که چنین برداشتی با اشکالات دیگری مواجه است و خلاف ظاهر قران است و فکر نکنم کسی چنین معنایی کرده باشد.
با این تحلیل مفسرینی که چنین برداشتی داشته اند باید پاسخی برای این اشکال پیدا کنند.

وقتی یک زن با چند مرد دوست باشد قطعا خود را به اشتراک گذاشته است و محصن نیست.
اما وقتی یک مرد با چند زن دوست باشد بسته به اینکه ان زن ها با مردان دیگری هستند یا نه ،داستان متفاوت میشود.

؟؟؟

و طاها;767571 نوشت:
سلام
تا به حال در چند پست سوالات و اشکالاتی نسبت به این مسئله پرسیده شد که امیدوارم هر کس پاسخی برای انها دارد به اشتراک بگذارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبت به آیه علاوه بر توضیحاتی که از تفاسیر نقل کردم، توضیحات دیگری که به ذهن خودم رسید عرض کردم. به نظرم مفهوم آیه مورد بحث روشن شده باشد، ولی بنده هم مانند کاربر محترم«خیرالبریه» منظور شما را متوجه نشدم که بدنبال چه موضوعی هستید؟!

و طاها;767304 نوشت:
چرا و چطور و لا متخذات اخدان میتواند به معنای لا متخذی اخدان برای مرد باشد؟

چرا در ایه 24 اکتفا به غیرمسافحات کرد خوب چرا اصلا ان را اورد ان قید را هم نمی اورد چون در ایه 25 امد؟ و در ایه مائده نیز امد؟
همچنین اشکال میشود که اگر قرار بود یک قید انتخاب شود نفی زنای پنهانی اولی بود. که پیشتر نیز این اشکال مطرح شد.


بسم الله الرحمن الرحیم

موارد بسیاری در قرآن وجود دارد که در یک جا خداوند مطلبی را ذکر می کند و در جای دیگر آن را توضیح و شرح می دهد و یا قیدهایی را در یک جا و قیود دیگر را در جاهای دیگر بیان می کند.
در سوره حمد خداوند می فرماید:« صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم»[1] و در سوره نساء می فرماید« وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[2] و در اینجا کسانی را که خداوند به آنها نعمت داد را بیان می کند و شرح می دهد.

در سوره بقره در مورد خوراکی های حرام می فرماید« إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّه»[3] و در آیه « حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ »[4] می فرماید(گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت‏شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مى‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه‏ هاى تير مخصوص بخت آزمايى تمام اين اعمال، فسق و گناه است).

یعنی در یک آیه موضوع محدود تر و در آیه دیگری به صورت کامل تر و با جزییات بیشتر توضیح داده می شود.


[/HR][1] - سوره حمد،آیه7.

[2] - سوره نساء،آیه69.

[3] - سوره بقره،آیه173.

[4] - سوره مائده،آیه3.


یاسین;767696 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

موارد بسیاری در قرآن وجود دارد که در یک جا خداوند مطلبی را ذکر می کند و در جای دیگر آن را توضیح و شرح می دهد و یا قیدهایی را در یک جا و قیود دیگر را در جاهای دیگر بیان می کند.
در سوره حمد خداوند می فرماید:« صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم»[1] و در سوره نساء می فرماید« وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[2] و در اینجا کسانی را که خداوند به آنها نعمت داد را بیان می کند و شرح می دهد.

در سوره بقره در مورد خوراکی های حرام می فرماید« إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّه»[3] و در آیه « حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ »[4] می فرماید(گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت‏شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مى‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه‏ هاى تير مخصوص بخت آزمايى تمام اين اعمال، فسق و گناه است).

یعنی در یک آیه موضوع محدود تر و در آیه دیگری به صورت کامل تر و با جزییات بیشتر توضیح داده می شود.



[/HR][1] - سوره حمد،آیه7.

[2] - سوره نساء،آیه69.

[3] - سوره بقره،آیه173.

[4] - سوره مائده،آیه3.


سلام و عرض احترام
از شما سپاسگزارم.
میگویند کتاب صمدیه که در علم نحو نوشته شده است چنان موجز است که کسی نمیتواند در عین انتقال معنا از ان موجز تر بنویسد. و این نشان دهنده فصاحت و بلاغت است.
در کتب فقهی یا نحوی خصوصا در تعاریف که قرار بر این است یک کلمه تعریف شود بر روی تک تک کلمات حساب خاص باز میشود. مثلا چرا از این کلمه استفاده کرد نه از فلان کلمه؟ یا چرا مانند فلان تعریف از فلان دو کلمه به جای فلان کلمه استفاده شد؟

اینکه ما نتوانستیم از حیث بلاغت و فصاحت و ایجاز و اطناب و .. تحلیل درست و کاملی ارائه بدهیم ایرادی ندارد چون قران است و باطنه عمیق..

به هر صورت اشکالاتی که به ذهنم رسید مطرح کردم. و صور مختلف مسئله را توضیح دادم.

ممکن است از نظر شما مسئله حل شده باشد اما از دید من این مسئله ، اشکال و ایراد به قران نیست بلکه به دنبال ظرایف و لطایفم به دنبال حکمت هایم به دنبال تصحیح و تشکیک در برخی تفاسیرم و ...

اگر قرار بر ایجاز بود چرا غیر مسافحین در ایه 24 امد اگر نمی امد و به ایه 25 اکتفا میشد موجزتر نبود؟
اگر میخواستیم بین نفی زنای اشکار و پنهان یکی انتخاب شود کدام یک اولی تر بود؟
چگونه متخذات اخدان دلالت بر متخذی اخدان کند؟
ایه 5 مائده بعد از ایه 24 نسا نازل شد یا قبلش ؟ و شاید نمیتوان تشخیص داد.
و ...
مهم نیست اگر به پاسخ این سوالات نرسیم همین که عمیق تر در این ایات نظر کردیم خودش اهمیت دارد.

و طاها;767729 نوشت:
میگویند کتاب صمدیه که در علم نحو نوشته شده است چنان موجز است که کسی نمیتواند در عین انتقال معنا از ان موجز تر بنویسد. و این نشان دهنده فصاحت و بلاغت است.
در کتب فقهی یا نحوی خصوصا در تعاریف که قرار بر این است یک کلمه تعریف شود بر روی تک تک کلمات حساب خاص باز میشود. مثلا چرا از این کلمه استفاده کرد نه از فلان کلمه؟ یا چرا مانند فلان تعریف از فلان دو کلمه به جای فلان کلمه استفاده شد؟

اینکه ما نتوانستیم از حیث بلاغت و فصاحت و ایجاز و اطناب و .. تحلیل درست و کاملی ارائه بدهیم ایرادی ندارد چون قران است و باطنه عمیق..

به هر صورت اشکالاتی که به ذهنم رسید مطرح کردم. و صور مختلف مسئله را توضیح دادم.

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه این بحث را مطرح کردید سپاسگزارم.
ما در اینجا به سوالات تفسیری می پردازیم، اما سوالات شما بیشتر جنبه لغت و حکمت آیات دارد و خارج از بحث تفسیر یک آیه است. به تعبیری چنین مباحثی جایش درس خارج تفسیر است.

سلام

قبلا در تحقيقي كه در مبحث استخراج حروف سبعه قران داشتم به اين مساله برخورد كردم :

[=verdana]بعضی از آیات روشن است که تکراری هستند و بادقت در آنها میتوان به زیادات تفسیری پی برد مثلا :

[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {البقرة/173}
[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النحل/115}
[=verdana]جمله فلا اثم علیه ، از تفسیر مصحف بعضی اصحاب بوده که در هنگام جمع قران به حساب وحی معجز نوشته شده یعنی در اصل وحی بیانی یا حدیث یا سنت بوده است .

[=verdana]وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {البقرة/58} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْرِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ {البقرة/59}

[=verdana]وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {الأعراف/161} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ {الأعراف/162}

[=verdana]آیه 162 اعراف زیادات رغدا و عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ را ندارد !

[=verdana]لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الأعراف/124} قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الأعراف/125}

[=verdana]لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الشعراء/49} قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الشعراء/50}

[=verdana]لا ضیر تفسیری (از حروف ديگر سبعه )است .


و طاها;767730 نوشت:
ایه 5 مائده بعد از ایه 24 نسا نازل شد یا قبلش ؟ و شاید نمیتوان تشخیص داد.

بنابر اخبار ، سوره مائده آخرين سوره نازله است و منسوخ ندارد .

یاسین;767748 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

از اینکه این بحث را مطرح کردید سپاسگزارم.
ما در اینجا به سوالات تفسیری می پردازیم، اما سوالات شما بیشتر جنبه لغت و حکمت آیات دارد و خارج از بحث تفسیر یک آیه است. به تعبیری چنین مباحثی جایش درس خارج تفسیر است.

من هم از همیاری شما سپاسگزارم.
بنا به اینکه جستارهایی پیش از این در مورد فصاحت و بلاغت سوره و ایات قران مطرح شده بود. و مفصلا به بحث و ایراد و اشکال پرداختند.
این جستار را در راستای همان جستارها میدانم. و سوال درباره همین فصاحت و بلاغت است و جای دوری نرفته ایم.

خیر البریه;767749 نوشت:
سلام

قبلا در تحقيقي كه در مبحث استخراج حروف سبعه قران داشتم به اين مساله برخورد كردم :

[=verdana]بعضی از آیات روشن است که تکراری هستند و بادقت در آنها میتوان به زیادات تفسیری پی برد مثلا :

[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {البقرة/173}
[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النحل/115}
[=verdana]جمله فلا اثم علیه ، از تفسیر مصحف بعضی اصحاب بوده که در هنگام جمع قران به حساب وحی معجز نوشته شده یعنی در اصل وحی بیانی یا حدیث یا سنت بوده است .

[=verdana]وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {البقرة/58} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْرِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ {البقرة/59}

[=verdana]وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {الأعراف/161} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ {الأعراف/162}

[=verdana]آیه 162 اعراف زیادات رغدا و عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ را ندارد !

[=verdana]لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الأعراف/124} قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الأعراف/125}

[=verdana]لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الشعراء/49} قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الشعراء/50}

[=verdana]لا ضیر تفسیری (از حروف ديگر سبعه )است .

بنابر اخبار ، سوره مائده آخرين سوره نازله است و منسوخ ندارد .

سلام و درود
به ایات قابل تاملی اشاره کردید.
وقتی ما با این ایات مواجه میشویم باید چه نتیجه ای بگیریم؟
ابتدا باید متوجه شد که این ایات از ایات متشابه هستند یا محکمات؟
فرض میکنیم از متشابهات هستند. بعد سوال پیش می اید که متشابهات به چه معنایی هستند؟
ایاتی متشابهند که شبیه هم هستند یا ایاتی که دارای مصداق مبهم هستند یا هردو؟
در ایه ای از قران به متشابه بودن اشاره شده که میتواند به معنای مشابه بودن باشد مانند این ایاتی که ذکر کردید.
در ایه ای ایات به محکمات و متشابهات تقسیم شدند که فهم مصداق یا مراد انها بر انسان های عادی معلوم نیست و باید راسخ در علم بود و باز باید دید راسخ کیست و مصداقش کیست؟
حال این ایاتی که ذکر کردید را باید تحت عنوان کدام معنا بررسی کرد؟
بگوییم این ایات مرادش معلوم نیست و باید راسخ در علم به ما بگوید اما مصداق راسخ را باید پیدا کنیم یا صبر کنیم؟
بگوییم این ایات جزو متشابهات نیستند و در واقع نشان از اختلاف در کلام خداست در حالی که خداوند فرمود در کلامم اختلاف نیست پس این ایات نشان دهنده تحریف قران است؟
بگوییم این ایات به هم شبیه هستند و مرادشان روشن است اما ظرایف و لطایف و دقایقی دارند که با تدبر و تفکر و تفقه و ... مشخص میشود؟

بنده همین جمله اخر را میپذیرم یعنی این ایات را مصداق مشابهت برخی ایات میدانم.

اما تحلیل دو ایه دوم
در جایی میخواهد ما را به زمان گذشته ببرد و به صورت گذرا ( اذا قیل لهم) از واقعه نمیگذرد تا حکم را بیان کند. پس در ایه اول ترتیب موضوعات مهم است به جای واو از ف استفاده شده است. اما در دومی جمع مجموعه حوادث اراده شده است.
در ایه اول از ادخلوا استفاده شده است و به همین دلیل از رغدا استفاده شده مثل کسی که تازه وارد جایی میشود در داستان ادم و ورودش به بهشت نیز این رغدا را داریم.
در ایه اول ابتدا ابهام ایجاد میکند و بعد میفرماید عذاب بر ظالمین نازل شد و عذاب مثل داستان شتر صالح نبود.
اما در دومی ابتدا با اوردن منهم بر محدود بودن ظالمین اشاره میکند و در ادامه ان قید علی الذین ظلموا را نمی اورد.
یکی از ویژگی های قران این است که کلمات یا عبارات در صدر و ذیل ایه تکرار میشود و به نوعی دوبار می اید شاید بتوان گفت متشابها مثانی.
لذا اگر دقت کنید در هر دو ایه در صدر و ذیل واژه ظلموا و ظلم امده و در ایه دوم به جای ظلم از فسق استفاده شد. و الا در یک ایه سه واژه ظلم داشتیم.
شما احتمالا بخواهید قرائات مختلف را حجت بدانید حتی اگر ان قرایات کلماتی بیشتر از قران کنونی داشته باشد
یا میخواهید نتیجه بگیرید قران کنونی قرایت نادرستی در برخی ایات دارد و قرائتش چیز دیگری است و قرائت اکنون یا ناقص است یا اشتباه و مسببش عثمان است.

خیر البریه;767749 نوشت:
سلام

قبلا در تحقيقي كه در مبحث استخراج حروف سبعه قران داشتم به اين مساله برخورد كردم :

[=verdana]بعضی از آیات روشن است که تکراری هستند و بادقت در آنها میتوان به زیادات تفسیری پی برد مثلا :

[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {البقرة/173}
[=verdana]إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {النحل/115}
[=verdana]جمله فلا اثم علیه ، از تفسیر مصحف بعضی اصحاب بوده که در هنگام جمع قران به حساب وحی معجز نوشته شده یعنی در اصل وحی بیانی یا حدیث یا سنت بوده است .

[=verdana]وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {البقرة/58} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْرِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ {البقرة/59}

[=verdana]وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {الأعراف/161} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ {الأعراف/162}

[=verdana]آیه 162 اعراف زیادات رغدا و عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ را ندارد !

[=verdana]لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الأعراف/124} قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الأعراف/125}

[=verdana]لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ {الشعراء/49} قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ {الشعراء/50}

[=verdana]لا ضیر تفسیری (از حروف ديگر سبعه )است .

بنابر اخبار ، سوره مائده آخرين سوره نازله است و منسوخ ندارد .

البته با توجه به اینکه فرمودید وحی معجز
میتوان این چنین استنباط کرد که شما
قران را اعم از قران معجزه و قران بیانی میدانید.
ان کلمات بیشتر را جزو قران بیانی میدانید که بعضا به صورت عمدی حذف شده اند.
یعنی در عین اینکه قران کنونی معجزه است اما تمام قران نیست.
در مصحف برخی صحابه بیان حضرت رسول به صورت لفظی یا معنایی اضافه شده بود اما در جمع مصاحف تجرید شد.
اما مصحفی که بتوان ادعا کرد قران بیانی عین کلمات رسول است نه نقل به معنا همان قران امیرالمومنین علیه السلام خواهد بود.
این نظر خیلی منطقی تر از ایده تحریف قران به معنای اخص است.

در مورد ایه غیر باغ و لا عاد باید دو ایه دیگر را افزود. که یکی از انها مربوط به غدیر است.
اما نکته ای وجود دارد که هرجا اهل لغیر الله به امده، فلا اثم نیامده
و جایی که اهل به لغیرالله امده، فلا اثم امده.
اما اینکه چرا اینگونه امده یا چرا ان بخش غدیر و اتمام نعمت بین غیر باغ و لا عاد با عبارت ان الله غفور ... فاصله انداخته جای بحث دارد..

بررسی یک فرض به عنوان مثال
سایر فروض را میتوان بر همین قیاس بررسی کرد.
فرض میکنیم
حصن، عدم اشتراک است که غالبا معنای حصن فرج به ذهن خطور میکند.
خدن یعنی رابطه دوستی مشترک صرفا استمتاعی که مقصودش فرزند اوری نیست.
سفاح رابطه مشترک بضعی و دخولی.
24
ایه 24 در مقام بیان نکاح بضعی است. که میتوان گفت همان نکاح دائم است.
حتی در تعریف نکاح برخی گفته اند در ان فرزند اوری و بضع قصد میشود و مهر در عوض بضع است.
البته ممکن است کسی بگوید نکاح بضعی و دائم تنها تا عبارت
محصنین غیرمسافحین است
و عبارت بعدش یعنی
فماستمتعتم به منهن
در مقام تبیین ازدواج متعه است که ضرری به کلیت این تحلیل نمیزند.
شبهه :
در ازدواجی که بضع و دخول باشد حصن فرج لازم است.
اما شبهه پیش می اید که در ازدواج با کنیزان و اهل کتاب که معمولا بضع و فرزند قصد نمیشود، ایا لازم است استمتاعات نیز محصون و غیرمشترک باشند؟
( البته ممکن است کسی بگوید در ازدواج بضعی و دائم نیز این شبهه پیش می آید. خصوصا اینکه تعبیر به ;احل لکم ما ورا ذلک شده است.)

این شبهه در کجا تقویت میشود؟ در چه ازدواجی معمولا فرزند قصد نمیشود؟

ازدواج با کنیزان مومن
ازدواج با اهل کتاب
ازدواج موقت

برای دفع شبهه چه باید کرد؟

استمتاع اشتراکی یا اخدان را در کنار سفاح، نفی میکنیم. تا حصن و عدم اشتراک شامل هر نوع اشتراکی بشود. و تصور نشود مراد تنها حصن فرج است.
در ایه 25 نسا و ایه 5 مائده علاوه بر اشتراک سفاح، اشتراک استمتاعی و خدنی نفی شد تا چنین شبهه ای منتفی شود.

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیه 25 سوره نساء دستور متوجه مردان است که هنگام انتخاب همسر، چه همسر آزاد یا همسر برده، به پاک دامنی و عفت زن توجه داشته باشند.
در آیه 5 سوره مائده خداوند شبیه همین دستور را به مردان می دهد و می فرماید:« پاكدامن باشيد؛ نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد».

سه قید «حصن»،«سفح» و «خدن» هم در مورد مردان مطرح است و هم در مورد زنان. سفح در مقابل حصن است. حصن محفوظیت در ظاهر و باطن است. پس سفح محفوظ نبودن چیزی است، و متجاوز بودن از حد عفت و وقار و عصمت و حفظ نکردنش.[1] أَخْدَان جمع- خِدْن‏- يعنى يار و مصاحب و همسخن دائمى و بيشتر در باره كسى كه براى ميل و خواهش نفسانى و شهوانى دوستى مى‏كند بكار مى‏رود.[2]

يكى ديگر از شرائط ازدواج برای مومنان آن است كه اگر میخواند با کنیزی ازدوج کنند، كنيزانى انتخاب شوند كه مرتكب عمل منافى عفت، نگردند خواه به صورت آشكار بوده باشد (غير مسافحات) و يا به صورت انتخاب دوست پنهانى (و لا متخذات اخدان). در اينجا ممكن است اين سؤال پيش آيد كه با نهى از زنا با تعبير" غَيْرَ مُسافِحاتٍ‏" نيازى به نهى از گرفتن دوست پنهانى (اخدان) نبوده است. ولى با توجه به اينكه جمعى در جاهليت عقيده داشتند كه تنها زناى آشكار ناپسند است اما انتخاب دوست پنهانى مانعى ندارد!، روشن مى‏شود كه چرا قرآن مجيد به هر دو قسمت تصريح كرده است.[3]

در مورد هدف ازدواج، چه ازدواج با زن آزاد یا ازدواج با زن برده، هنگامی که بحث ازدواج مطرح می شود، هدف از آن در کنار بهره زناشویی، تشکیل خانواده و فرزند دار شدن است. در ازدواج غیر دائم این موضوع می تواند مطرح باشد که معمولا هدف زناشویی است نه فرزند دار شدن.


[/HR]
[1] - مصطفوی،حسن،التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص: 163

[2]- راغب اصفهانی،ترجمه مفردات راغب، ج‏1، ص: 587

[3]- مکارم شیرازی،تفسير نمونه، ج‏3، ص: 349-350.

موضوع قفل شده است