جمع بندی پیشنهاد بیعت با طلحه و زبیر

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پیشنهاد بیعت با طلحه و زبیر
پس از قتل عثمان که مردم برای بیعت با امام علی علیه السلام، نزد آن حضرت آمدند، ایشان از پذیرش بیعت امتناع ورزیده و بنابر نقل برخی منابع مانند طبری و الفتوح، حضرت پیشنهاد دادند مردم با طلحه و زبیر بیعت کنند و خود نیز با مردم،برای بیعت نزد طلحه و زبیر رفتند،که آنها قبول نکردند، چنین گزارشی چگونه تحلیل می شود، آیا از جهت تاریخی قابل پذیرش است؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد عماد
سلام علیکم در این مورد گزارشات متناقض است. اگر چه برخی از گزارشها مبنی بر پیشنهاد خلافت از طرف حضرت علی علیه السلام به طلحه و زبییر است اما گزارشهای دیگری درست مخالف آن است. بنابراین پذیرش گزارشهای مبنی بر پیشنهاد حضرت علی علیه السلام به طلحه و زبیر ترجیح بلا مرجح است. در پستهای بعدی بیشتر توضیح خواهیم داد  
در مورد بحث پیشنهاد امام علی علیه السلام به طلحه و زبیر، به طبری مراجعه کردم. طبری تقریبا در هشت صفحهدر این مورد بحث کرده است.(1) گزارشها متفاوت است، در برخی طلحه و زبیر به زور آمدند و بیعت کردند و در برخی با طیب نفس. اما در هیچ کدام نیامده که حضرت علی علیه السلام به درب خانه آنها رفته و از آنها تقاضای کرده باشند که شما بیائید و بیعت را بپذیرید. تنها جمله ای که شبیه به این یافتم این است« قال الزهري: و قد بلغنا انه قال لهما: ان أحببتما ان تبايعا لي و ان أحببتما بايعتكما، فقالا: بل نبايعك»(2) این مطلب به نقل از زهری گفته شده و تکلیفش معلوم است.                                                نیز آمده«أخبرنا على بن مسلم، قال: حدثنا حبان بن هلال، قال: حدثنا جعفر بن سليمان، عن عوف، قال: اما انا فاشهد انى سمعت محمد بن سيرين يقول: ان عليا جاء فقال لطلحة: ابسط يدك يا طلحه لأبايعك، فقال طلحه: أنت أحق، و أنت امير المؤمنين، فابسط يدك، قال: فبسط على يده فبايعه.»(3) 1.تاریخ طبری، ج4، از ص427تا 435 2.همان، ج4، ص429 3.همان، ص 434
بنابراین در ده صفحه ای که طبری به نقل این داستان پرداخته اثری از ادعای فوق نیست. در هیچ جا نمایده ه حضرت علی علیه السلام به درب خانه آنان رفته و از آنان تقاضا کرده باشدبلکه نهایت (بر فرض قبول این دو گزارش)حضرت در جمع چنین پیشنهادی به آن کرده اند
اینکه امیرالمومنین علیه السلام با مردم راه بیفتد سراغ طلحه و زبیر برود و در خواست بیعت با آنان کند، جدا جای تامل دارد!   اولا: باید  از جهت سندی و منبع شناسی قابل دفاع  باشد.  ثانیا: با گزارش های دیگر هم خوانی داشته باشد.                  ثالثا: با سیره حضرت ساگار نیست                                                                                                                                                                                                                 
برخی می گویند«چرا امام علی ع بیعت مردم را نمیپذیرفتند و فرمودند: اين كار بر عهده شما نيست، انتخاب خليفه بر عهده شوراست و كسانى كه در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند. آنان كه از اهل شورايند و در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند، هر كسى را كه به اميرى برگزيدند وى خليفه و امير میشود؟ مسلما امام ع اختلافات پیش رو را در نظر دارد و میخواهد آنها را به حداقل برساند  طلحه و زبیر هم از مشکلات و عوامل اختلاف بالقوه هستند که باید اتمام حجت شود و بهانه ای باقی نماند» اما:اینکه امام می فرماید: فدعوني و التمسوا غيري  با این که خود برود و پیشنهاد خلافت به طلحه و زبیر بدهد و بخواهد با آنها بیعت کند خیلی متفاوت است.     
در حالیکه که گزارشهای مخالف وجود دارد که می گویند طلحه و زبیر هم در همان جلسه حضور داشتند و اولین فردی هم که بیعت کرد طلحه بود، چرا باید گزارش دوم را پذیرفت که هم مستلزم این است که طلحه و زبیر در آن جلسه نبودند و باید به این سوال پاسخ داد که چرا آن دو در این جلسه که همه شخصیت ها حضور  داشتند، حاضر نبودند؟  هم مستلزم این است که بگوئیم امام علی علیه السلام به اختیار خود سراغ طلحه و زبیر رفته و در خواست بیعت با آنان کرده است.  آیا واقعا نظر شما این است که اگر طلحه و زبیر خلافت را می پذیرفتند، امام با آنان بیعت می کرد؟ آیا امام خود افراد فاسدی را به کرسی خلافت می نشاند و به اختیار خود با آنها بیعت میکند!؟        
در رابطه باسوال یک که بحث کلامی است بماند. در رابطه باسوال 2 موقعیت و شرایط فرق کرده بعد از قتل عثمان اوضاع به هم ریخته و طلحه و زبیر از عاملان قتل عثمان هستند حتی اگر خلیفه شوند  مدت کوتاهی بیش دوام نمیآوردند سوال 3 . همانطور که در زمان خلفای قبلی به ناچار امام بیعت کرد اکنون نیز با همان استدلال ها میتوان بیعت امام با طلحه یا زبیر را توجیح کرد  در مورد سوال. 4 .  چه بسا دلیل پیمان شکنی طلحه و زبیر همین بوده باشد و در مورد سوال 5 : مقدسی هم در البدءوالتاريخ،ج‏5،ص:209 به چنین مطلبی اشاره دارديقال أنّ عليّا لمّا قتل عثمان أرسل الى طلحة و الزبير ان أحببتما أن أبايعكما بايعت فقالا بل نبايعك فبايعا ثمّ نكثا و بويع عليّ چرا امام علی ع بیعت مردم را نمیپذیرفتند و فرمودند: اين كار بر عهده شما نيست، انتخاب خليفه بر عهده شوراست و كسانى كه در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند. آنان كه از اهل شورايند و در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند، هر كسى را كه به اميرى برگزيدند وى خليفه و امير میشود؟       مسلما امام ع اختلافات پیش رو را در نظر دارد و میخواهد آنها را به حداقل برساند  طلحه و زبیر هم از مشکلات و عوامل اختلاف بالقوه هستند که باید اتمام حجت شود و بهانه ای باقی نماند حتی اگر طلحه و زبیر خلافت را میپذیرفتند اوضاع بدتر از قبل که نمیشد .  نهایتا همان آش بودو همان کاسه
اینکه امام می فرماید: فدعوني و التمسوا غيري  با این که خود برود و پیشنهاد خلافت به طلحه و زبیر بدهد و بخواهد با آنها بیعت کند خیلی متفاوت است.   در حالیکه که گزارشهای مخالف وجود دارد که می گویند طلحه و زبیر هم در همان جلسه حضور داشتند و اولین فردی هم که بیعت کرد طلحه بود، چرا باید گزارش دوم را پذیرفت که هم مستلزم این است که طلحه و زبیر در آن جلسه نبودند و باید به این سوال پاسخ داد که چرا آن دو در این جلسه که همه شخصیت ها حضور  داشتند، حاضر نبودند؟ هم مستلزم این است که بگوئیم امام علی علیه السلام به اختیار خود سراغ طلحه و زبیر رفته و در خواست بیعت با آنان کرده است.                                                                                      آیا واقعا نظر شما این است که اگر طلحه و زبیر خلافت را می پذیرفتند، امام با آنان بیعت می کرد؟ آیا امام خود افراد فاسدی را به کرسی خلافت می نشاند و به اختیار خود با آنها بیعت میکند!؟     
گزارش های بیعت همگی به یک زمان مربوط نمیشود . بیعت مراحل داشته و آخرین مرحله  که بیعت به صورت رسمی انجام شد در مسجد انجام شد که طلحه و زبیر  اولین نفرات بودند که بیعت کردند. ا توجه به گزارش های بیعت به نظر میرسد ماجرای بیعت به یک جلسه ختم نمیشود  .شورشیان پس از قتل عثمان وقتی بلاتکلیف مانده اند به سراغ امام علی ع میایند و حضرت بیعت آنها را نمیپذیرد و میفرماید :اين كار بر عهده شما نيست، انتخاب خليفه بر عهده شوراست و كسانى كه در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند. آنان كه از اهل شورايند و در جنگ بدر حاضر بوده‏ اند، هر كسى را كه به اميرى برگزيدند وى خليفه و امير میشود. این در حالیست که طلحه و زبیر مدعیان خلافت هستند  و نه تنها طلحه و زبیر در آن جمع حضور ندارند بلکه اهل بدر  و افرادی امثال عبدالله بن عمر و ... که نظرشان برای مردم مهم هست نیز حضور ندارند. لذا بیعت طلحه و زبیر در جمع دیگری صورت میگیرد
پرسش: آیا صحیح است، که پس از قتل عثمان، مردم برای بیعت با امام علی (علیه السلام)، نزد آن حضرت آمدند، حضرت پیشنهاد دادند مردم با طلحه و زبیر بیعت کنند و خود نیز با مردم،برای بیعت نزد طلحه و زبیر رفتند؟ پاسخ: گزارش‌های مربوط نحوه به خلافت رسیدن حضرت علی(علیه السلام) همه یکسان نیستند. در این مورد گزارش‌ها متناقض است. اگر چه برخی از گزارش‌ها مبنی بر پیشنهاد خلافت از طرف حضرت علی (علیه السلام) به طلحه و زبیر است اما گزارشهای دیگری درست مخالف آن است. بنابراین پذیرش گزارشهای مبنی بر پیشنهاد حضرت علی (علیه السلام) به طلحه و زبیر ترجیح بلا مرجح است. طبری تقریبا هشت صفحه در این مورد بحث کرده و گزارش‌های متفاوتی بیان می کند است(1)، در برخی از این گزارش‌ها طلحه و زبیر تحت فشار بیعت کردند و در برخی با طیب نفس. اما در هیچ کدام نیامده است که حضرت علی (علیه السلام) به درب خانه آنها رفته و از آنها تقاضای کرده باشند که شما بیائید و بیعت را بپذیرید. تنها جمله ای که شبیه به این یافتم این است« قال الزهري: و قد بلغنا انه قال لهما: ان أحببتما ان تبايعا لي و ان أحببتما بايعتكما، فقالا: بل نبايعك»(2) ترجمه: «زهری می گوید: به ما رسیده که حضرت علی (علیه السلام) به آندو(طلحه و زبیر) فرمود: اگر دوست دارید شما با من بیعت کنید و اگر دوست دارید من با شما بیعت کنم. ان دو گفتند ما با شما بیعت می کنیم.» این روایت از زهری نقل شده و زهری را شیخ طوسی، علامه حلی، ابن داود و مرحوم تفرشی جزء دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) شمرنده اند(5) بنابراین اعتمادی بر حرفش نیست.                                            نیز طبری بیان می کند«أخبرنا على بن مسلم، قال: حدثنا حبان بن هلال، قال: حدثنا جعفر بن سليمان، عن عوف، قال: اما انا فاشهد انى سمعت محمد بن سيرين يقول: ان عليا جاء فقال لطلحة: ابسط يدك يا طلحه لأبايعك، فقال طلحه: أنت أحق، و أنت امير المؤمنين، فابسط يدك، قال: فبسط على يده فبايعه.»(4) ای طلحه دستت را باز کن تا با تو بیعت کنم، طلحه گفت، تو بر حقی، و تو امیرالمؤمنینی، دست را بازکن. دستش را باز کرد و با او طلحه با او بیعت کرد. بنابراین در ده صفحه ای که طبری به نقل این داستان پرداخته اثری از ادعای فوق نیست. در هیچ جا نمایده حضرت علی (علیه السلام) به درب خانه آنان رفته و از آنان تقاضا کرده باشدبلکه نهایت بر فرض قبول این دو گزارش حضرت در جمع چنین پیشنهادی به آن کرده اند . با توجه به اینکه گزارشهای مخالف وجود دارد که می گویند طلحه و زبیر هم در همان جلسه حضور داشتند و اولین فردی هم که بیعت کرد طلحه بود، چرا باید گزارش دوم را پذیرفت که هم مستلزم این است که طلحه و زبیر در آن جلسه نبودند و باید به این سوال پاسخ داد که چرا آن دو در این جلسه که همه شخصیت ها حضور  داشتند، حاضر نبودند؟ هم مستلزم این است که بگوئیم امام علی علیه السلام به اختیار خود سراغ طلحه و زبیر رفته و در خواست بیعت با آنان کرده است.  آیا واقعا می توان پذیرفت که اگر طلحه و زبیر خلافت را می پذیرفتند، امام با آنان بیعت می کرد؟ آیا امام خود افراد فاسدی را به کرسی خلافت می نشاند و به اختیار خود با آنها بیعت میکند!؟         اینکه امیرالمومنین (علیه السلام) با مردم راه بیفتد سراغ طلحه و زبیر برود و در خواست بیعت با آنان کند، جدا جای تامل دارد!  درست است که امام فرمود:«فدعوني و التمسوا غيري»،(5)مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید. اما اینکه امام می فرمایند:«فدعونی والتمسوا غیری» با این که خود برود و پیشنهاد خلافت به طلحه و زبیر بدهد و بخواهد با آنها بیعت کند خیلی متفاوت است.                                                                                       بنابراین: اولا: باید  از جهت سندی و منبع شناسی قابل دفاع نیست.  ثانیا: با گزارش های دیگر هم خوانی ندارد.                 ثالثا: با سیره حضرت ساگار نیست.    لذا  نمی توان به این گزارشها اعتماد کرد. منابع: 1.طبری،تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ]چاپ دوم، 1387ش. ج4، از ص427تا 435 2.همان، ج4، ص429 3.شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، مصحح علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، 1404، چاپ دوم، ج4، ص482پاورقی 4.طبری، پیشین، ص 434 5.ابن اعثم کوفی، كتاب الفتوح، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق، ج2، ص434
موضوع قفل شده است