جمع بندی پوشش بانوان در مجالس زنانه از منظر اخلاقی

تب‌های اولیه

76 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

وقتی همه زن باشن ديكه بوشش و بي بوشش جه فرقي ميكنه ،بي خيال حوصله داري

یارب;716271 نوشت:
در مجالس زنانه نیز متاسفانه بعضی خانمها نامحرمند ! یعنی میروند و آنچه از ظاهر خانمها در مجلس دیده اند برای برادر و شوهر و غیره تعریف میکنند!! و این موضوع خیلی خطرناک است و مشکلات زیادی را هم تا کنون به وجود آورده است!!

بله دقیقا درسته ... منم اینو دیدم ... نمیدونم واقعا چرا انقدرر بی ملاحظه ن و فکر نمیکن واسه خودشون مشکل ایجاد میشه و واقعا نمیدونم از اینکه از پوش و طرز ارایش بقیه جلوی شوهرشون بگن چی نصیبشون میشه؟؟؟؟

کلا توی مجالس زنونه خیلیا عادت ندارن لباس پوشیده بگیرن ولی بالاخره همه میدونیم یه لباس هایی هست که واسه پوشیدن توی مجلس زنانه هم مناسب نیست و لباس های پوشیده تر وجود داره واسه انتخاب، فقط باید کمی بیشتر بگردیم و بستگی به شخص داره چی انتخاب کنه!

مامانم همیشه میگه بعضی خانما از نامحرمم نامحرم ترن!

ولی کلا حیا داشتن خیلی خوبه ... حالا کسی نمیگه خیلی پوشیده باشن ولی واقعا بعضی از خانمها لباسهایی می پوشن که آدم به جای اوناخجالت میکشه ...
گاهیم این طرز پوشش ها بین مذهبیا دیده میشه حالا درسته مجلس زنونه س ولی بالاخره حیام خوب چیزیه ... آدم گاهی از هم نوعش م خجالت بکشه بد نیست...

ببخشید رک میگم ولی واسه روشن شدنش میگم، الان خانمها جوراب شلواری می پوشن توی مجالس که بدن نماس و انگار نه انگار اونو دارن یا ندارن و دلشون خوشه مثلا به ظاهر یه چیزی دارن!!!
بعد اگه نامحرمی بیاد داخل مجلس( واسه کادو عکس یا حتی داماد) یا بعداز تموم شدن جلسه به همون بسنده میکنن و یه مانتو ( تا زانو نهایت)میکشن روش و همونجوری میرن تو خیابون!
و من حتی همین دو روز پیش این طرز پوشش رو توی مجلسی دیدم که مذهبی کامل بود و مولودی میخوندن و از طرف ادمایی که مجلسی گرفته بودن منتسب به حضرت معصومه (س)... و مثلا جشن ازدواج محبین اهل بیت بود .... بالاخره این ظاهر نباید یه باطنی م داشته باشه؟؟؟
اگه مذهبیام اینکارا رو کنن که دیگه فرقی ندارن با بقیه...

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;720697 نوشت:
خشید رک میگم ولی واسه روشن شدنش میگم، الان خانمها جوراب شلواری می پوشن توی مجالس که بدن نماس و انگار نه انگار اونو دارن یا ندارن و دلشون خوشه مثلا به ظاهر یه چیزی دارن!!!
بعد اگه نامحرمی بیاد داخل مجلس( واسه کادو عکس یا حتی داماد) یا بعداز تموم شدن جلسه به همون بسنده میکنن و یه مانتو ( تا زانو نهایت)میکشن روش و همونجوری میرن تو خیابون!
و من حتی

سلام
نامحرم که خب نامحرمه
اما میخواستم بدونم مثلا همین ساپورت پوشیدن واسه خود زنها هم محرکه؟ یانه
چرا باید خجالت بکشن وقتی همجنس اند؟

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;720697 نوشت:

مامانم همیشه میگه بعضی خانما از نامحرمم نامحرم ترن!

:Kaf: :ok:

ملاali;720749 نوشت:
امحرم که خب نامحرمه
اما میخواستم بدونم مثلا همین ساپورت پوشیدن واسه خود زنها هم محرکه؟ یانه
چرا باید خجالت بکشن وقتی همجنس اند؟

شما می تونین تضمین کنین تو اون جمع حتی یه نفرم این مسئله واسش پیش نیاد؟؟؟؟
درسته اکثریت اصلا و ابدا نگاهم نمیکنن چه برسه به تحریک !
و هدف اکثریت ااز نگاه کردن دیدن مدل لباس و نوع رقص و... نه هدف دیگه ای!
ولی الان جامعه از نظر اخلاقی زیاد جالب نیست مخصوصا بین دخترای جوون ...
من چند وقت پیش تو یه محیط دخترونه دیدم شماره گذاشتن و جلوش نوشتن هم جنس!
توی خوابگاههام که هرچی بخوای ریخته دوست خودم به خاطر ...

حالا بمانــــــــــد نمیشه گفت همه چیو نه حیا و شرم میزاره و نه حتی محیط و جو (به دلیل حضور اقایون)

حالا فک کنین تو عروسی ای که بعضیا انگار مست ن و انقدر میرقصن تااخر شب که خودشونو هلاک میکنن یه همچین ادمی نباشه!! شما از باطن ادمام خبر دارین مگه؟ یا مثلا برچسب خاصی دارن که بفهمین؟؟؟
بعدشم فقط این نیس ... اون موضوع دیگه هم هست که میرن و تعریف میکنن و جلوی خودم این اتفاق افتاده بنابراین نامحرمم زیاده بین همون خانما!

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;720765 نوشت:
شما می تونین تضمین کنین تو اون جمع حتی یه نفرم این مسئله واسش پیش نیاد؟؟؟؟
درسته اکثریت اصلا و ابدا نگاهم نمیکنن چه برسه به تحریک !
و هدف اکثریت ااز نگاه کردن دیدن مدل لباس و نوع رقص و... نه هدف دیگه ای!
ولی الان جامعه از نظر اخلاقی زیاد جالب نیست مخصوصا بین دخترای جوون ...
من چند وقت پیش تو یه محیط دخترونه دیدم شماره گذاشتن و جلوش نوشتن هم جنس!
توی خوابگاههام که هرچی بخوای ریخته دوست خودم به خاطر ...

حالا بمانــــــــــد نمیشه گفت همه چیو نه حیا و شرم میزاره و نه حتی محیط و جو (به دلیل حضور اقایون)

حالا فک کنین تو عروسی ای که بعضیا انگار مست ن و انقدر میرقصن تااخر شب که خودشونو هلاک میکنن یه همچین


صحبت من روی خلقت آدماست
چرا همچین چیزی ممکنه؟ وقتی زنها از خودشون تحریک میشن دیگه چی باید گفت به مردها؟!

[="Purple"]

ملاali;720769 نوشت:
چرا همچین چیزی ممکنه؟

چرا ممکنه؟؟؟ نمیدونم چرا ... البته کمی ش ذاتیه ... ولی بیشتر در مورد کسایی اتفاق می افته که پایبندی اخلاقی ندارن... مگه الان توی امریکا توی همه ایالاتش ازدواج هم جنس بازا قانونی اعلام نشده؟؟؟ مگه قوم لوط به خاطر همین مورد عذاب خدا قرار نگرفتن؟؟؟
پس چیز عجیبی نیست!
تو ایران الان بدتر از خارجه ... یه محقق خارجی توی گزارشش در مورد حجاب زنای ایرانی نوشته بود من انقدری که اینجا پوشش شون واسم محرک بود توی خارج نبوده! لباس های جذب بیشتر از عریان بودن حتی نگاه رو سمت خودش میکشونه ...
حالا اینایی که توی ایرانن و خب اینجور رفتارایی دارن
شاید برای اینکه دین و ایمون درست حسابی ندارن... شاید زیادی به هوای نفس بها دادن ... شاید زیادی توی ورطه گناه پاگذاشتن... انحراف اخلاقی و...

ملاali;720769 نوشت:
وقتی زنها از خودشون تحریک میشن دیگه چی باید گفت به مردها؟!

هیچی ... همه میدونن که اینجور پوشش ها زننده س و باعث تحریک میشه واسه همینه منع شده استفاده از این پوشش ها و کسی که به اخرت ایمان داشته باشه حاضر نمیشه پاکی هزاران نگاهو با به نمایش گذاشتن خودش بگیره ...
ولی خب الان چیزی که کمرنگه دین و آموزه هاشه ...[/]

[="Black"]از پاسخگویی خیلی خوب کارشناس محترم تشکر میکنم.همان متنهای اولیه ایشان جواب این تاپیک رابصورت زیبا وبنظرم عمیق داده است.به کمی درونگری وتفکر بپردازیم انشالله درک خواهیم کرد موضوع چیست.[/]

[=Times New Roman][=Times New Roman]بسمه تعالی
[=Times New Roman][=Times New Roman]سلام
[=Times New Roman][=Times New Roman]من تازه عضو این سایت شدم و اومدم ببینم این دین حنیف چی داره برای بنده حقیر و حنیف رو سرچ کردم و بدین ترتیب خدمت جناب استاد حنیف رسیدیم!
[=Times New Roman][=Times New Roman]این شش صفحه رو کلا نشستم و خوندم و با اجازه اهالی محترم و جناب استاد، بسی خندیدم!
[=Times New Roman][=Times New Roman]البته خنده از سر تمسخر نبود (نعوذ بالله!) خدایی سوال ها و جواب ها و دنباله بحث ها جالب بودن و مسرت بخش.
[=Times New Roman][=Times New Roman]چند تا نکته رو از مجموع این شش صفحه یادداشت کردم که بنده هم بالاخره خودی نشون بدم و یه صدایی ازم دربیاد!
[=Times New Roman]مطالب رو یادداشت کردم ولی یادم نیست نویسنده هرکودوم از اینا کی بود لذا فقط مطلب رو نقل میکنم و خودمم نمیدونم دارم به کی جواب میدم یا از کی سوال میپرسم (از بسکه من غرق در دریای مواج اندیشه ام )
[=Times New Roman][=Times New Roman]البته اصل بحث در دستان با کفایت و پیچ خورده استاد حنیف خواهد بود و بنده صرفا در حاشیه مینگارم!

[=Times New Roman][=Times New Roman]الف. اینکه دین هم در زندگی دنیا و هم در زندگی عقبی باعث شادی میشود.
[=Times New Roman][=Times New Roman]خب بنده بجای اینکه در روزهای طولانی و گرم تابستان روزه بگیرم و زبانم آویزان گردد، سری به سواحل لاس وگاس میزنم و لبی تر مینمایم! خب اینطوری خیلی شاد تر هستم! موضوع، شادی در آخرت نیست بلکه گفته شده که دینداری باعث شادی در زندگی دنیا میشود. خب نمیشود. خیلی هم زندگی سخت میشود.

[=Times New Roman][=Times New Roman]ب. اینکه دین برای مادیات ارزشی قائل نیست.
[=Times New Roman][=Times New Roman]فکر میکنم چیزی که از نظر ارزش های دینی مردود است خود مادیات نیستند بلکه "دلبستگی" به مادیات است. یعنی خود مادیات ارزشمند اند به شرطی که انسان که خلیفه الله است به آنها دلبسته نباشد و بعد هم مادیاتی که در اختیار دارد در مسیر درست مصرف کند. مگر کسب معاش روزانه تلاشی مستقیم در جهت کسب مادیات نیست؟ پس چرا چنین تلاشی برای کسب روزی خانواده در روایات ما به جهاد در راه خدا تعبیر شده؟ چرا کاسب حبیب خدا معرفی شده؟ پس مادیات و دنیا بد نیستند بلکه دلبستگی به آنها بد است چون باعث غفلت انسان از اصل میشود.
[=Times New Roman][=Times New Roman]گفت:
[=Times New Roman][=Times New Roman]چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدن / نی قماش و نقده و میزان و زن / مولانا

[=Times New Roman][=Times New Roman]ج. سازمان فنی و حرفه ای و چرا خلاف عمل میکنند و چرا فلان و غیره.
[=Times New Roman][=Times New Roman]پیشنهاد میکنم بعنوان یک حاشیه نگار محترم که تفکر دینی و جهانبینی خودتون رو با سازمان فنی و حرفه ای و وزارت خارجه و لیگ برتر گره نزنین. تفکر اسلامی و جهانبینی الهی ما هیچ ربطی حتی به نظام مقدس اسلامی مون هم نداره. ممکنه در کل این کشور یک کار خلاف اسلام انجام بشه، ممکنه حتی رهبر ما هم اشتباهی بکنه، خب؟ ربط اینها به اسلام چیه؟ مثلا اگر فردا مجلس حجاب رو آزاد کرد، آیات حجاب در قرآن مخدوش میشن؟ خیر!
[=Times New Roman][=Times New Roman]لذا در بحث های فکری، اشتباهات خاص دولت و ملت و فلان و اینا کلا جایی نداره.

[=Times New Roman][=Times New Roman]د. انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و ادامه این بحث که گفته شده اصلی ترین هدف بعثت، اخلاق بوده.
[=Times New Roman][=Times New Roman]کلا عرض کنم با اجازه حضرت استاد البته، که استفاده موردی از احادیث یک کار صحیح علمی نیست. به این معنی که کسی یک حدیث رو برداره، همون یک حدیث رو معنی کنه و بعد نتیجه بگیره. این کار درستی نیست. شما باید برای یک بحث، مجموعه ای از روایات و آیات رو ببینید و با هم جمع بندی کنید وگرنه چیز درستی از توش در نمیآد.
[=Times New Roman][=Times New Roman]مثلا روایت داریم "حب الوطن من الایمان" و بعد روایت داریم که "النظافه من الایمان" خب این دو تا حدیث رو میذاریم دو طرف معادله و بعد از "من الایمان" فاکتور میگیریم و نتیجه میشه: "شهر ما خانه ما"!!
[=Times New Roman][=Times New Roman]اینجوری که آقا نمیشه از روایات استفاده کرد که.
[=Times New Roman][=Times New Roman]همین حدیث "انی بعثت..." رو میشه با این معنایی که اینجا ازش شده زیر سوال برد. اولا اخلاق با مکارم اخلاق یکی نیست؛ ثانیا طبق همین روایت اخلاق قبل از بعثت هم بودم چون نبی مکرم اسلام اومده که کاملش کنه پس دین نبوده ولی اخلاق بوده حالا پس بهشت کی میره بالاخره؟ ثالثا هدف از خلقت مگر کمال انسان نیست؟ و هدف از نبوت مگر به نتیجه رساندن هدف از خلقت نیست؟ نبوت هم که برای اخلاق اومده؛ پس اخلاق انسان را به منتهی کمال ممکن میرسونه؛ خب این وسط شریعت چی شد پس؟ هفت شوط دور خانه کعبه کجای این جریان اخلاقی جا میگیره؟
[=Times New Roman][=Times New Roman]اینجوری استفاده کردن از یک روایت، فقط منتهی به نتیجه اشتباه گرفتن میشه. باید حواشی مطلب رو هم بریم مطالعه کنیم و بعد معنا کنیم.
[=Times New Roman][=Times New Roman]حتی قرآن هم همینه. صرفا از یک آیه نمیشه استفاده کرد. باید آیات دیگه رو هم کنار اون بذاریم، به ناسخ و منسوخش هم توجه کنیم، به سبب نزول و همه حواشی هم مسلط باشیم تا بتونیم بگیم بابا این آیه داره اینو میگه.
[=Times New Roman][=Times New Roman]در قرآن در بحث حج میگه "حرجی بر شما نیست اگر سعی صفا و مروه رو انجام بدید" خب برداشت اولیه ذهن آدم اینه که سعی صفا و مروه نه تنها واجب نیست بلکه کار بدی هست و خدا گفته حالا عیبی نداره و اگه حجاج سعی انجام دادن بر اونها حرجی نیست. در حالیکه از ضدر اسلام تا همین امروز تمام مسلمانان سعی رو واجب میدونن و هیچ اختلافی هم درش نیست بین هیچیک از مذاهب.
[=Times New Roman][=Times New Roman]جریان چیه پس؟
[=Times New Roman][=Times New Roman]جریان اینه که رسول الله با مشرکین مکه پیمانی داشت قبل از فتح مکه که در ایام حج مسلمان ها آزادانه بیان و حج بجا بیارن و یکی از بندهای اون پیمان این بود که در این ایام بت ها از کعبه و اطرافش جمع بشه و از جمله سه روز رو مشخص کرده بودن که بت ها رو از مسیر صفا و مروه هم بردارن بخاطر مسلمون ها و بعد از این سه روز بت ها رو برگردونن. یک سال یک عده از مسلمون ها دیر به حج رسیدن و وقتی خواستن سعی انجام بدن، اون سه روز تمام شده بود و مشرکین بت ها رو گذاشته بودن سر جاش. یه عده از مسلمون ها به تردید افتادن که نکنه سعی ما لابلای این بت ها اشکال داشته باشه؟! آیه نازل شد که بر شما حرجی نیست اگر سعی صفا و مروه انجام بدید!

[=Times New Roman][=Times New Roman]اوووووه!
[=Times New Roman][=Times New Roman]آقا خسته شدم.
[=Times New Roman][=Times New Roman]دنده هام درد گرفت بسکه روی کیبرد خم بودم و تایپ همی بنمودم
[=Times New Roman][=Times New Roman]والسلام علیکم و رحمة الله

میم الحاء;721090 نوشت:
. سازمان فنی و حرفه ای و چرا خلاف عمل میکنند و چرا فلان و غیره.
پیشنهاد میکنم بعنوان یک حاشیه نگار محترم که تفکر دینی و جهانبینی خودتون رو با سازمان فنی و حرفه ای و وزارت خارجه و لیگ برتر گره نزنین. تفکر اسلامی و جهانبینی الهی ما هیچ ربطی حتی به نظام مقدس اسلامی مون هم نداره. ممکنه در کل این کشور یک کار خلاف اسلام انجام بشه، ممکنه حتی رهبر ما هم اشتباهی بکنه، خب؟ ربط اینها به اسلام چیه؟ مثلا اگر فردا مجلس حجاب رو آزاد کرد، آیات حجاب در قرآن مخدوش میشن؟ خیر!
لذا در بحث های فکری، اشتباهات خاص دولت و ملت و فلان و اینا کلا جایی نداره.
...باسلام... بسیاری از بانوانی که این حرفه را یاد می گیرند بسیار جوانند ومعمولا آشنایی کاملی با آموزه های دینی ندارند وهرچه یاد می گیرند با ذوق وشوق میدوزند ومی پوشند .به نظرمن سازمان فنی وحرفه ای همگام با آموزش این حرفه یک کتاب آموزشی هم در مورد حجاب وعفاف بگذاره بد نیست

به نظر من مسئولین میتونندبالای برگه های کتاب آموزشی آیه ها یا احادیثی که درمورد حجاب داریم چاپ کنند البته چند سالی میشه که کتابهای دبستانی تغییر کردند ودرمورد حجاب وعفاف مطلب گذاشتند وجای تشکر دارد

حنیف;716319 نوشت:
اما در معنای خاص، شریعت و احکام، به معنای واجبات و محرمات بوده و شامل اخلاقیات نمی شود.

یا ربّ

شریعت در معنای خاص عبارتست از احکام و دستورات و عبادات و اخلاقیاتی است که هر پیغمبر می آورد. (المیزان)

یکی از غایات مهم بعثت که پیامبر اکرم (ص) آن را بیان‏ فرموده همانا تتمیم و تکمیل خلق های فاضل و صفات اخلاقی ‏است «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.»

--------------
دین اسلام از سه قسمت‏ عقاید، احکام و اخلاق تشکیل شده است(مطهری)

«به معنای اصطلاحی دین مجموعه ی عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای ادارهی امور جامعهی انسانی و پرورش انسانها باشد.(جوادی املی)

به نظر من هر کسی طبق حیایی که تو وجودش داره لباس میپوشه

فرقی بین زن و مرد نمیکنه آدمی که حیا داشته باشه حتی تو جمع زنانه هم لباس جلف نمیپوشه

ولی با این حال مخالف اینم که به خاطر یکی دیگه که انسانیت یادش رفته و لباس و ارایش خانما رو میبره بیرون

از مجلس و به بقیه تعریف میکنه فردی لباس مورد علاقشو نپوشه

این دیگه گناه لباس پوشنده نیست اون گناهی مرتکب نشده

اونی که گناه میکنه اونیه که میره خبر میده

سلام مجدد خدمت کاربران محترم

فکر میکنم خلط بعضی مباحث و معانی بعضی کلمات باعث وجود این اشکال شده.

اگر اجازه بدهید بنده فردا یک بار دیگر کل موضوع رو از ابتدا مینویسم؛ اشکال و پاسخ کامل.

اگر بعد از اون باز هم اشکالی بود در خدمتم.

میم الحاء;721090 نوشت:
سلام
من تازه عضو این سایت شدم و اومدم ببینم این دین حنیف چی داره
سلام. خوش اومدید و انشاالله که در راه رسیدن به حق موفق باشید
دوست عزیز مطالب زیادی فرمودید و پاسخ به تک تک اونها زمان میبره. اما سعی میکنم خلاصه کنم

1 - در بیان اولین موضوع فرمودید که:

میم الحاء;721090 نوشت:
بنده بجای اینکه در روزهای طولانی و گرم تابستان روزه بگیرم و زبانم آویزان گردد، سری به سواحل لاس وگاس میزنم و لبی تر مینمایم! خب اینطوری خیلی شاد تر هستم!
دوست عزیز ، شما که با این سخن:
میم الحاء;721090 نوشت:
استفاده موردی از احادیث یک کار صحیح علمی نیست. به این معنی که کسی یک حدیث رو برداره، همون یک حدیث رو معنی کنه و بعد نتیجه بگیره. این کار درستی نیست. شما باید برای یک بحث، مجموعه ای از روایات و آیات رو ببینید و با هم جمع بندی کنید وگرنه چیز درستی از توش در نمیآد
بنده رو به خواندن تمام آیات و روایات دعوت میکنید و میفرمایید نباید صرف یک روایت نتیجه گیری کرد ، امکانش هست بفرمایید چطور خود شما با قرار دادن صرفاً یکی از احکام اسلامی (روزه) در برابر صرفاً یک جنبه از موضوعِ کنار دریا رفتن و لب تر کردن (لذت) و بددون در نظر گرفتن جوانب این دو موضوع ، به این نتیجه رسیدید که دین نمیتونه انسان رو شاد کنه؟ آیا طبق نظر خودتون ، بهتر نبود تمام بخش های دین رو ، با تمام کارهایی مثل کنار دریا رفتن ، و همراه با تمام جوانب این دو بحث ، مقایسه میکردید؟

2 - فرمودید که:

میم الحاء;721090 نوشت:
مثلا روایت داریم "حب الوطن من الایمان" و بعد روایت داریم که "النظافه من الایمان" خب این دو تا حدیث رو میذاریم دو طرف معادله و بعد از "من الایمان" فاکتور میگیریم و نتیجه میشه: "شهر ما خانه ما"
به چه دلیل باید چنین تفسیری کنیم؟! چرا باید بذاریم دو طرف معادله که بعد بخوایم فاکتور بگیریم؟!
خیر دوست عزیز ، بلکه اینطور تفسیر میکنیم که ایمان زوایای مختلفی داره و دو نمونه از زیرمجموعه های ایمان ، "حب وطن" و "نظافت" است
یعنی علاوه بر اینکه این دو روایت با هم قابل جمع هستن ، هر روایت به تنهایی هم معنی خودش رو داره و نیازی به قرینه و مفسر نداره

3 - فرمودید:

میم الحاء;721090 نوشت:
اولا اخلاق با مکارم اخلاق یکی نیست
به حدیث دقت کنید. ایشون نگفتن برای اخلاق مبعوث شدم ، بلکه گفتن: برای کامل کردن اخلاق مبعوث شدم
کمال و نقصان در مقابل هم قرار میگیرن. کامل کردن یعنی رشد دادن و پرورش دادن. لذا منظور ایشون رشد دادن اخلاق بوده که یعنی در جهت مثبت

4 - و فرمودید:

میم الحاء;721090 نوشت:
ثانیا طبق همین روایت اخلاق قبل از بعثت هم بودم چون نبی مکرم اسلام اومده که کاملش کنه پس دین نبوده ولی اخلاق بوده حالا پس بهشت کی میره بالاخره؟ ثالثا هدف از خلقت مگر کمال انسان نیست؟ و هدف از نبوت مگر به نتیجه رساندن هدف از خلقت نیست؟ نبوت هم که برای اخلاق اومده؛ پس اخلاق انسان را به منتهی کمال ممکن میرسونه؛ خب این وسط شریعت چی شد پس؟ هفت شوط دور خانه کعبه کجای این جریان اخلاقی جا میگیره؟
گفتید از کسی نقل قول نکردم. با احترام :Gol: ، اشتباه کردید که نقل قول نکردید. چون اگر نقل قول میکردید ، پاسخ بخشی از ایرادهای شما در همون نقل قول وجود داشت

نقل از پست شماره 39 که خطاب به کارشناس محترم نوشتم:

Reza-D;720024 نوشت:
درمورد حجاب فرمودید شرع و اخلاق دو مقوله هستن (حجاب شرعی ست و عفاف اخلاقی). خب در همین مورد سؤالم رو میپرسم که در راستای فرمایش شما و بحث تاپیک باشه. از اونجایی که صحبت من هم ناظر به همین بحث اختلاف شرع و اخلاق میشه (مثلاً غذا دادن به شوهر شرعی نیست ولی اخلاقی هست) و با توجه به اینکه اهمیت اخلاق به قدری هست که پیامبر(ص) فرموده اند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

1 - چرا اصلاً شرع و اخلاق دو چیز مجزا هستن؟ مگه شرع (با توجه به سخن پیامبر) در راستی اجرای اخلاق نیست؟

یعنی:
اولاً سؤالم رو بر اساس صحبت جناب "حنیف" پرسیدم که "شرع" و "اخلاق" رو جدای از هم توضیح دادند
دوماً در اولین سؤال ، من هم به همین موضوع اشاره کردم که:
مگر شرع در راستای اخلاق نیست؟
ثالثاً در همین اشاره و در پرانتز ، عنوان کردم که هم راستایی شرع و دین رو از سخن پیامبر برداشت کردم

یعنی من در اولین سؤالم به این موضوع اشاره کردم که وقتی پیامبر میفرمایند من برای کامل کردن اخلاق مبعوث شدم ، این سخن ایشون قاعدتاً باید شامل شرع هم بشه
و پرسش من هم این بود که پس چرا کارشناس محترم (و برخی دیگر از کارشناسان) این دو رو جدای از هم تعریف میکنن

بسمه تعالی

سلام

جناب همای رحمت عزیز نکته ای که اشاره فرموده بودید بسیار درست و دقیق بود و بنده هم موافقم و خیلی هم خوشحال شدم که دیدم نوشته بودید جدیدا در کتب ابتدایی مباحثی رو در مورد عفاف و حجاب گذاشتن . نکته ای که در این موارد ذهن بنده رو درگیر میکنه اینه که خیلی ها توان تفکیک بین یک بحث اسلامی با عملکرد دولت جمهوری اسلامی رو ندارن لذا به نظر من بهتره توی بحث فکری اسلامی اصلا پای دولت ایران که اسلامی هم هست وسط کشیده نشه چون خیلی وقت ها افراد توان هضم مطلب رو ندارن و در نهایت به این نقطه میرسه صحبت ها که اگر این حکومت اسلامیه و اینجوری عمل میکنه پس اسلام دین خوبی نیست !

صرفا همین .
بازم ممنونم بابت شاد کردن دل ما با اون خبر خوبی که دادید.

مجددا بسمه تعالی

و مجددا سلام

جناب REZA-D عزیز از اینکه وقت گذاشتید و مطلب نوشتید ممنونم .
خیلی خسته ام ولی دیدم احتمالا هم شما و هم بقیه دوستان به سایت سر میزنید و شاید احتمالا منتظر باشید تا بنده از افکار پریشانم دفاع کنم ؛ لذا گفتم به طور خلاصه یه عرض سلامی خدمت شما بکنم و تا وقتی پای کیبورد خوابم ببره چند خط بنویسم .

در ادامه اینکه بنده در جواب استاد حنیف که فرموده بودند دین باعث شادی در زندگی دنیا میشه ، بنده عرض کردم چطور میشه در حالیکه روزه گرفتن در گرمای تابستان رو با لذت بردن از سواحل مقایسه کنیم و بگیم روزه گرفتن حالش بیشتره ؟!
و بعد نقل قولی از بنده اورده بودید که نوشته بودم باید مجموعه ای از روایات رو دید و تکی تکی نمیشه در موردشون صحبت کرد و حتما نتیجه درست گرفت.
و شما در ادامه این رو فرمودید :

Reza-D;721299 نوشت:
بنده رو به خواندن تمام آیات و روایات دعوت میکنید و میفرمایید نباید صرف یک روایت نتیجه گیری کرد ، امکانش هست بفرمایید چطور خود شما با قرار دادن صرفاً یکی از احکام اسلامی (روزه) در برابر صرفاً یک جنبه از موضوعِ کنار دریا رفتن و لب تر کردن (لذت) و بددون در نظر گرفتن جوانب این دو موضوع ، به این نتیجه رسیدید که دین نمیتونه انسان رو شاد کنه؟ آیا طبق نظر خودتون ، بهتر نبود تمام بخش های دین رو ، با تمام کارهایی مثل کنار دریا رفتن ، و همراه با تمام جوانب این دو بحث ، مقایسه میکردید؟

دوست گرامی اول اینکه بنده نگفتم "دین نمیتونه انسان رو شاد کنه" بلکه عرض کردم بنده به جای تحمل تشنگی و گشنگی روزه، با یک لیوان آب آلبالو با یخ در کنار ساحل شاد ترم! شما خودت باشی شادتر نیستی ؟!! خب هستی دیگه !
دوم اینکه فرمودین همه بخش های دین رو با همه جوانب لب ساحل رفتن مقایسه کنیم و بعد ببینیم کودوم شادتره . خب باشه . آقا روزه رو میذاریم در مقابل شربت آلبالو خنک / نماز صبح رو میذاریم در مقابل خواب باحال دم صبح وقتی نسیم دریا صورت آدم رو خنک میکنه / جونم برات بگه که نماز شب و اشک و آه رو میذاریم جلوی شب های دریا با رفقا و قلیون و بگو و بخند / دیگه خدمت شما عرض کنم که ... آقا اصلا شما هر قسمت رو که میخوای ، خودت بذار جلوی کباب لب آب !
خب عزیز دل، شما چطور میتونی بگی اون امور دینی شاد تر از اون یکی هاست ؟!
یعنی شما مثلا مسافرت میری که دلخور شی ؟!

در مورد دو روایت "حب الوطن من الایمان" و "النظافه من الایمان" مرقوم فرموده بودید:

Reza-D;721299 نوشت:
علاوه بر اینکه این دو روایت با هم قابل جمع هستن ، هر روایت به تنهایی هم معنی خودش رو داره و نیازی به قرینه و مفسر نداره

خب عرض بنده این نبود که با هم قابل جمع نیستن بلکه اصل صحبت این بود که صرفا دیدن یک روایت و نتیجه گیری از اون روایت یک کار کارشناسی شده نیست و نه تنها روایات بلکه آیات قرآن رو هم نمیشه به تنهایی تفسیر کرد. امیر المومنین در باب قرآن و احتجاج به قرآن صحبت های فوق العاده زیبایی دارن و میفرمایند که قرآن ناسخ و منسوخی داره ، محکم و متشابهی داره ، مجمل و مفصلی داره و همینجوری نیست که شما یه آیه رو برداری و بفهمی و حل بشه قصه . مثالی هم زدم در بحث قبل در مورد اون آیه که میگه حرجی نیست بخاطر سعی میان صفا و مروه.
خب الان خود شما این روایت رو آوردی که رسول الله فرمود "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" و بعد فرمودی که :
Reza-D;721299 نوشت:
من هم به همین موضوع اشاره کردم که: مگر شرع در راستای اخلاق نیست؟
ثالثاً در همین اشاره و در پرانتز ، عنوان کردم که هم راستایی شرع و دین رو از سخن پیامبر برداشت کردم

خب پاسخ اینه که خیر !
شرع در راستای اخلاق نیست بلکه اخلاق دنباله رو و نتیجه شرع است.
و بین این دو برداشت از روایت خیلی فاصله است . برداشت شما از روایت با یک بی دقتی کوچیک منجر میشه به برداشتی که بعضی از متصوفه از اسلام داشتن و شرع رو در راستای پرورش اخلاق دونستن و از یک مرحله به بعد شرع رو کنار گذاشتن و گفتن ما به حق رسیدیم و دیگه نیازی به شرع نیست و چسبیدن به اخلاق و طبعا از مسیر اسلام منحرف شدن .
خب "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" . چطوری اخلاق قراره به مرحله تمام و کمال برسه؟ با آوردن قرآن و شریعت اسلام .

آقا من دیگه دارم بیهوش میشم .
فعلا خدانگهدار .

ضمنا جناب استاد حنیف جواب اون سوال من هنوز باقی مونده که بالاخره روزه بگیریم که شادتر بشیم یا بریم لب آب ؟!! :khandeh!:

عرض سلام مجدد

این پست جهت روشن شدن سوال اصلی و جواب اصلی تاپیک بوده و بعد به حواشی که در خلال بحث پیش آمد میپردازیم.

سوال اصلی:

kkhansary;714189 نوشت:
با سلام بنده میخواستم دقیقا بدانم حدود پوشش مطلوب خانم ها در مقابل خانم ها از لحاظ اخلاقی چیست. مثلا لباس مطلوب خانم ها در مجالس زنانه.

و جواب اصلی:

حنیف;715404 نوشت:
در فرض سوال، اگر خانمی هر طور که مایل بود و با رعایت حداقل شرعیات در مجالس حضور پیدا کرد، درست است که مستوجب جهنم نخواهد بود چون کار حرامی مرتکب نشده، اما در محضر اولیا هم راهی ندارد؛ زیرا ملاک و معیار راه یافتن به درجات بالاتر بهشت، رعایت کردن درجات بالاتر حجاب، یعنی عفاف است.

فرق است بین خانم محجبه و خانم عفیفه.

خانم محجبه ظواهر را مراعات میکند و خانم عفیفه باطن را نیز مورد ملاحظه قرار میدهد و اثر باطن همیشه بیش از ظاهر است.


اما در حواشی سوالاتی پیش آمد مبنی بر جایگاه اخلاق و احکام و رابطه این دو با هم؛ که البته بهتر بود در تاپیک جداگانه ای بحث شود.:offlow:

چیزی که بنده تا اینجا جواب دادم به طور کلی مربوط به یک سطح مراعات شرع بود ولی رعایت واجب و حرام سطح دیگری هم دارد که فکر میکنم لازم شده تا خدمتتان عرض کنم.

یکی سطح عمومی مردم است که نماز واجب، روزه، حج تمتع و چند عمل دیگر را به عنوان واجبات انجام میدهند و در مقابل از شرب خمر، دروغ، غیبت، تهمت و غیره اجتناب میکنند و تمام.

اما سطح دیگر انجام واجبات و پرهیز از محرمات همراه با توجه حقیقی به تمامی لوازم، شرایط و حواشی آن است و در واقع این سطح، همان چیزی است که شارع به ما تکلیف کرده است.

همه قبول داریم که نماز صبح واجب شرعی است و همه باز قبول داریم که اگر کسی خواب بماند (اگر تبدیل به عادت هر روز نشود) گناهی نکرده و صرفا باید نمازش را قضا کند.

این مربوط به سطح عمومی مردم است ولی سطح حقیقی آن این است که اگر انسان شب بخاطر میهمانی یا امتحان فردا یا هر دلیل دیگری بیدار بماند و آن بیدار ماندن باعث خواب آلودگی در صبح و قضا شدن نمازش شود، آن میهمانی یا درس خواندن حرام است چون مسبب وقوع ترک یک عمل واجب است.

حد اصلی حرام و حلال و مسائل شرعی اینجاست.

نکته اینکه به واسطه لطف و محبت خدای عالم، با همین یک ذره ایمان و کمی عمل ناقص و عملا بدردنخور، وارد بهشت میشویم و فکر میکنیم بهشت رفتنمان به دلیل عبودیت محض است و حالا دنبال کمالات و فضائل اخلاقی مان میگردیم!

پس:
در مرحله عادی و عوامانه ایمان و مراعات مسائل شرعی، دوری از دوزخ و دخول به بهشت ان شاء الله؛ ولی صرفا به دلیل لطف و رحمت خداوند برای انسان محقق میشود و در این صورت، داشتن فضیلت سخاوت و انجام مستحبات و پرهیز از مکروهات، مرتبه آدمی را در بهشت کمی بالاتر میبرد یعنی اگر تا الان یک بشقاب هلو جلویش میگذاشتند، حالا که سخاوت هم داشته و اهل مستحبات هم بوده، یک بشقاب هلوی هسته جدا جلویش میگذارند که باحالتر است!:khandeh!:

در مرحله حقیقی ایمان و مرتبه واقعی عمل به واجب و حرام، رتبه عبودیت و "انسان کامل" شکل میگیرد و روح آدمی به مرتبه توحید ذات که کمال کامل است و همه فضائل و صفات اخلاقی را نیز در بر دارد می رسد.

چنین کسانی بر حسب روایات اساسا موضوع بهشت برایشان مطرح نیست بلکه در مقام قرب خداوند هستند و میهمانان ویژه اویند و جایگاه خاصی دارند که ان شاءالله عمل کنیم و برسیم و ببینیم که چه جایگاهی است.

در این رابطه خاطره ای به ذهنم آمد که نقل آن در این تاپیک خالی از لطف نیست.:ok:

دوستی داشتیم که خارج از ایران زندگی میکرد و به مارک خاصی از یک نوشیدنی علاقه داشت. وقتی به ایران آمده بود دنبال آن مارک خاص میگشت ولی پیدا نمیکرد. بعد از مدتی در یک مغازه آن نوشیدنی خاص باب طبعش را پیدا کرد و خوشحال شد و دو تا از یخچال مغازه برداشت که بخرد.

در حین صحبت با صاحب مغازه متوجه شد که این نوشیدنی محصول یکی از کشورهاست که امروز در خونریزی های بین مسلمین و حمایت از گروه های تروریستی نقش مهمی دارد. نوشیدنی ها را برداشت و باز توی یخچال گذاشت و بجای آن شش نوشیدنی ایرانی خرید.

گفتیم چرا نخریدی؟
گفت از نظر من این کار حمایت از اقتصاد یک دولت است که در گناه ریختن خون مسلمین شریک است و من حاضر نیستم حتی به اندازه یک ریال در این جرم شریک باشم.
گفتیم حالا که خریده شده و وارد ایران هم شده و بهرحال به آن کشور برنمیگردد که مرجوع شده باشد.
گفت اگر من نخرم و تو نخری و دیگران هم نخرند، بازارش را از دست میدهد و لااقل دفعه بعد وارد نمیشود.
گفتیم خب حالا چرا ایرانی اش را خریدی که دوست نداری؟
گفت چون درب یخچال این مغازه را باز کردم و کمی از سرمای این یخچال از بین رفت و برای جبران آن باید برق مصرف شود و این هزینه ای روی دست مغازه دار میگذارد و من باید این هزینه را با سود چیزی که از او میخرم، جبران کنم.
گفتیم حالا چرا شش تا خریدی؟
گفت چون درب یخچال را دوبار باز کردم و باید سود بیشتری به مغازه دار برسانم.

این دقت ها ریز و عمیق هستند و اگر انسان درست نگاه کند، حدود حقیقی حرام و واجب همین است.
و مراعات واقعی این حدود، مخصوص کسانی است که میخواهند عزمشان را جزم کنند و به مقام قرب الهی برسند.
امیدوارم و دعا میکنم که این دوست ما و خود بنده و همه شما از آن دسته انسان های ویژه باشیم در جایگاه ویژه در مقام ویژه.

در پناه حق باشید.:Gol:

بسمه تعالی

سلام علیکم

محضر محترم جناب استاد حنیف عرض کنم که مطلب شما را دو بار کامل با دقت خواندم ولی پاسخ به این سوال که ارتباط میان اخلاق و شرع به چه صورت است و کدامیک بالاتر است را پیدا نکردم . فقط نوشته بودید که اخلاق برای ما آدم های عادی خوب است چون هولوی هسته جدا به ما میدهند (که البته خیلی ممنون میشویم :khandeh!:) و بعد گفته بودید آدم های خیلی خوب در مقام قرب هستند و اصلا بهشت برایشان معنا ندارد و آخر اخلاق هستند و فلان .
دو سوال در این بحث دارم :
اول اینکه این آدم خوبی که فقط شرع را مراعات کرده (البته نوشته اید که مراعات شرع در حد عالی و دقیق) و به مستحبات عمل ننموده، چطور مقاماتی که در پی عمل به مستحبات بدست می آیند را بدست آورده ؟!
دوم آنکه این تقسیم بندی مراعات واجب و حرام به سطح عمومی و سطح دقیق و عالی را از کجا آورده اید ؟ یعنی اسلام و تقوا هم ورژن عادی و ورژن حرفه ای دارند ؟!!

و اما سوال سوم که خارج از این بحث بود و قبلا پرسیده بودم را باز هم تکرار میکنم . البته برای بار آخر . و آن اینکه گفته بودید دین در زندگی دنیا باعث شادی میشود؛ و یکی از دوستان پرسیده بود چطور مرد میتواند زن را هر وقت دلش خواست طلاق دهد و زن یک لیوان آب دست شوهر ندهد و این باعث شادی در زندگی شود ؟!! بنده هم عرض کردم شادی ساحل بیشتر از روزه داری است و بعد از اعتراض یکی دیگر از دوستان، بخش های مختلف دین دار بودن و تفریح و لذت از زندگی را مقایسه کردم و به نظر میرسید که کباب لب آب بیشتر از روزه گرفتن و نماز شب خواندن مفرح است .
هنوز جوابی داده نشده . واقعا جریان چیست ؟
دین چطور زندگی را شادتر میکند با این اوصاف مذکور؟!
ممنونم.

سلام
استاد به خاطر توضیحات دقیق و شیوای شما ممنون.
فقط اینکه حداقل برای من یکی، تصور نمیکنم گره موضوع در این نقطه بود که بیشتر دربارش توضیح دادید

فکر میکنم مشکل در ذهن من و برخی دیگه از دوستان از یه جایی نشات گرفته که شما درباره اخلاق و شرعع صحبت کردید و اخلاقیات رو خارج از بحث ورود به بهشت یا جهنم دونستید.
من در این مدت کمی مطالعه و سوال کردم و به نظرم رسید علی رغم اینکه صحبت شما در "فلسفه اخلاق" صحبتی دقیق هست؛ اما هم زبان نبودن ما و شما درباره تعریف اصطلاحی اخلاق، مشکل ساز شده.
شاید هم مواردی که بیان شد ارتباطش با موضوع فعلی برای ما نامفهوم بوده.
به نظرم برای حل شدن این مشکل، در این تاپیک یا اگه صلاح میدونید تاپیک دیگری درباه تعریف اصطلاحی اخلاق صحبت بفرمایید.
مخصوصا نسبت اخلاقیات با بهشتی با جهنی شدن انسان.
موفق باشید :Rose:

میم الحاء;721751 نوشت:
اول اینکه این آدم خوبی که فقط شرع را مراعات کرده (البته نوشته اید که مراعات شرع در حد عالی و دقیق) و به مستحبات عمل ننموده، چطور مقاماتی که در پی عمل به مستحبات بدست می آیند را بدست آورده ؟!

علیکم السلام و رحمه الله

جوابی که در پاسخ به این سوال حضرتعالی باید عرض کنم در واقع به حوزه کلام و اعتقادات مربوط میشود نه اخلاق؛ ولی ظاهرا مجبور به پاسخ هستم:

توحید در قالب توحید ذات، توحید اسماء و صفات، و توحید افعال معرفی میشود.

بالاترین مرتبه روح انسان زمانی محقق میشود که انسان ابتدا به مرحله توحید ذات برسد و بعد در آن مرحله، متمکن و مستقر شود.

مرحله پائین تر آن، توحید اسماء و صفات است و مرحله پائین تر، توحید افعال است.

یعنی انسان تا توحید افعال را در روحش محقق نکرده باشد به توحید اسماء و صفات نمیرسد و تا زمانی که توحید اسماء و صفات محقق نشود، توحید ذات حاصل نمیگردد. به عبارت بالعکس، وقتی روح یک انسان دارای توحید ذات باشد، توحید اسماء و صفات و توحید افعال را هم "لزوما" دارد یا اگر توحید اسماء و صفات را داشته باشد، "لزوما" توحید افعال را نیز دارد.

مراعات شرع به شکل حقیقی و واقعی آن و با همه ملزومات و مقارنات و حواشی اش که بیان شد، منتهی به تحقق توحید ذات در روح انسان میشود چون دقیقا مرحله تسلیم کامل و عبودیت محض در مقابل خداوند است و اساسا چیزی بالاتر از این مرحله وجود ندارد که بخواهد به آن برسد و این همان مرحله "انسان کامل" است.

در حالیکه مراعات مستحبات و مکروهات، توحید افعال و در مرحله بعد توحید اسماء و صفات را در روح انسان ایجاد میکنند.

در نتیجه اگر انسانی به حقیقت شرع و روح فرامین الهی عمل کند و عبد پروردگار باشد، لزوما و بدون امکان تفکیک، مراتب اخلاقی نیز در جانش متبلور خواهد شد و حتی فضائل روحی مانند شجاعت که شاید در نگاه اول ربطی به حوزه اخلاق نداشته باشند نیز در حد کمال در روح او حضور ثابت خواهند داشت.

معنای حضور ثابت مراتب اخلاقی و فضیلت روحی در جان انسان، این نیست که شخصی که دارای توحید ذات شده، لزوما تمام مستحبات را بدون کم و کاست و بطور پیوسته انجام داده؛ بلکه اثری که انجام مستحبات و پرهیز از مکروهات در جان آدمی ایجاد میکنند، با رعایت واقعی و حقیقی واجبات و محرمات در جانش ایجاد شده و بلکه در مرتبه و اعتبار بالاتر ایجاد شده است.

یعنی مثلا به جای داشتن فضیلت سخاوت در پی عمل به مستحبات، ملکه سخاوت در مرتبه اعلا و بی نقص آن در روحش مستقر شده است، در پی عمل به حقیقت واجبات.

میم الحاء;721751 نوشت:
دوم آنکه این تقسیم بندی مراعات واجب و حرام به سطح عمومی و سطح دقیق و عالی را از کجا آورده اید ؟ یعنی اسلام و تقوا هم ورژن عادی و ورژن حرفه ای دارند ؟!!

اینکه سطح واجب و حرام را به دو دسته تقسیم کردیم، یک تقسیم حقیقی نیست بدین معنی که خدای متعال یک مرحله سطحی از واجبات را برای عموم مردم واجب کرده و سطح دیگری را هم واجب کرده که مختص خواص است. خیر؛ چنین چیزی وجود ندارد و خداوند از همه ما مراعات سطح حقیقی شرع را خواسته است ولی اولا چون ما مراعات نمیکنیم و ثانیا چون خدای عالم مهربان و رئوف است، از سر لطف و رحمت، با همین وضعیت اسف بار نیز ان شاء الله ما را وارد بهشت خواهد کرد وگرنه مستحق بهشت خداوند نیستیم و شرایط امروز ما مطلوب شارع نیست.:Ghamgin::hey:


میم الحاء;721751 نوشت:
هنوز جوابی داده نشده . واقعا جریان چیست ؟
دین چطور زندگی را شادتر میکند با این اوصاف مذکور؟!

این مسئله به این تاپیک مربوط نمیشود. قرار شد تاپیک دیگری باز کنید و به این موضوع بپردازیم.:ok:

در پناه حق باشید.:Gol:

ذره بین;721777 نوشت:
سلام
استاد به خاطر توضیحات دقیق و شیوای شما ممنون.
فقط اینکه حداقل برای من یکی، تصور نمیکنم گره موضوع در این نقطه بود که بیشتر دربارش توضیح دادید

فکر میکنم مشکل در ذهن من و برخی دیگه از دوستان از یه جایی نشات گرفته که شما درباره اخلاق و شرعع صحبت کردید و اخلاقیات رو خارج از بحث ورود به بهشت یا جهنم دونستید.
من در این مدت کمی مطالعه و سوال کردم و به نظرم رسید علی رغم اینکه صحبت شما در "فلسفه اخلاق" صحبتی دقیق هست؛ اما هم زبان نبودن ما و شما درباره تعریف اصطلاحی اخلاق، مشکل ساز شده.
شاید هم مواردی که بیان شد ارتباطش با موضوع فعلی برای ما نامفهوم بوده.
به نظرم برای حل شدن این مشکل، در این تاپیک یا اگه صلاح میدونید تاپیک دیگری درباه تعریف اصطلاحی اخلاق صحبت بفرمایید.
مخصوصا نسبت اخلاقیات با بهشتی با جهنی شدن انسان.
موفق باشید

علیکم السلام و رحمه الله

ابهام حضرتعالی را متوجه نشدم. اگر ممکن است (و مربوط به همین موضوع میشود) به طور واضح سوال را مطرح بفرمائید.

در پناه حق باشید.:Gol:

حنیف;721922 نوشت:
علیکم السلام و رحمه الله

ابهام حضرتعالی را متوجه نشدم. اگر ممکن است (و مربوط به همین موضوع میشود) به طور واضح سوال را مطرح بفرمائید.

در پناه حق باشید.:Gol:

سلام
فکر میکنم به این موضوع مرتبط نیست و به خاطر پراکنده نشدن بحث، ان شاء الله در جای خودش خواهم پرسید.
با سپاس فراوان

جمع بندی:

سوال: حدود پوشش مطلوب خانم ها در مقابل خانم ها از لحاظ اخلاقی چیست. مثلا لباس مطلوب خانم ها در مجالس زنانه.

جواب: در فرض سوال، اگر خانمی هر طور که مایل بود و با رعایت حداقل شرعیات در مجالس حضور پیدا کرد، درست است که مستوجب جهنم نخواهد بود چون کار حرامی مرتکب نشده، اما در محضر اولیا هم راهی ندارد؛ زیرا ملاک و معیار راه یافتن به درجات بالاتر بهشت، رعایت کردن درجات بالاتر حجاب، یعنی عفاف است. فرق است بین خانم محجبه و خانم عفیفه.

اما در حواشی سوالاتی پیش آمد مبنی بر جایگاه اخلاق و احکام و رابطه این دو با هم.

چیزی که تا اینجا گفته شد، به طور کلی مربوط به یک سطح مراعات شرع بود ولی رعایت واجب و حرام سطح دیگری هم دارد.

یکی سطح عمومی مردم است که نماز واجب، روزه، حج تمتع و چند عمل دیگر را به عنوان واجبات انجام میدهند و در مقابل از شرب خمر، دروغ، غیبت، تهمت و غیره اجتناب میکنند و تمام.

اما سطح دیگر انجام واجبات و پرهیز از محرمات همراه با توجه حقیقی به تمامی لوازم، شرایط و حواشی آن است و در واقع این سطح، همان چیزی است که شارع به ما تکلیف کرده است.
همه قبول داریم که نماز صبح واجب شرعی است و همه باز قبول داریم که اگر کسی خواب بماند (اگر تبدیل به عادت هر روز نشود) گناهی نکرده و صرفا باید نمازش را قضا کند.

این مربوط به سطح عمومی مردم است ولی سطح حقیقی آن این است که اگر انسان شب بخاطر میهمانی یا امتحان فردا یا هر دلیل دیگری بیدار بماند و آن بیدار ماندن باعث خواب آلودگی در صبح و قضا شدن نمازش شود، آن میهمانی یا درس خواندن حرام است چون مسبب وقوع ترک یک عمل واجب است.

حد اصلی حرام و حلال و مسائل شرعی اینجاست.

نکته اینکه به واسطه لطف و محبت خدای عالم، با همین یک ذره ایمان و کمی عمل ناقص و عملا بدردنخور، وارد بهشت میشویم و فکر میکنیم بهشت رفتنمان به دلیل عبودیت محض است و حالا دنبال کمالات و فضائل اخلاقی مان میگردیم!

پس:
در مرحله عادی و عوامانه ایمان و مراعات مسائل شرعی، دوری از دوزخ و دخول به بهشت ان شاء الله؛ ولی صرفا به دلیل لطف و رحمت خداوند برای انسان محقق میشود و در این صورت، داشتن فضیلت سخاوت و انجام مستحبات و پرهیز از مکروهات، مرتبه آدمی را در بهشت کمی بالاتر میبرد و نعمات بیشتری به او داده میشود.

در مرحله حقیقی ایمان و مرتبه واقعی عمل به واجب و حرام، رتبه عبودیت و "انسان کامل" شکل میگیرد و روح آدمی به مرتبه توحید ذات که کمال کامل است و همه فضائل و صفات اخلاقی را نیز در بر دارد می رسد.

چنین کسانی بر حسب روایات اساسا موضوع بهشت برایشان مطرح نیست بلکه در مقام قرب خداوند هستند و میهمانان ویژه اویند و جایگاه خاصی دارند که ان شاءالله عمل کنیم و برسیم و ببینیم که چه جایگاهی است.

اما انسانی که فقط شرع را مراعات کرده (در حد عالی و دقیق) و به مستحبات عمل ننموده، چطور مقاماتی که در پی عمل به مستحبات بدست می آیند را بدست آورده ؟!

توحید در قالب توحید ذات، توحید اسماء و صفات، و توحید افعال معرفی میشود.

بالاترین مرتبه روح انسان زمانی محقق میشود که انسان ابتدا به مرحله توحید ذات برسد و بعد در آن مرحله، متمکن و مستقر شود.

مرحله پائین تر آن، توحید اسماء و صفات است و مرحله پائین تر، توحید افعال است.

یعنی انسان تا توحید افعال را در روحش محقق نکرده باشد به توحید اسماء و صفات نمیرسد و تا زمانی که توحید اسماء و صفات محقق نشود، توحید ذات حاصل نمیگردد. به عبارت بالعکس، وقتی روح یک انسان دارای توحید ذات باشد، توحید اسماء و صفات و توحید افعال را هم "لزوما" دارد یا اگر توحید اسماء و صفات را داشته باشد، "لزوما" توحید افعال را نیز دارد.

مراعات شرع به شکل حقیقی و واقعی آن و با همه ملزومات و مقارنات و حواشی اش که بیان شد، منتهی به تحقق توحید ذات در روح انسان میشود چون دقیقا مرحله تسلیم کامل و عبودیت محض در مقابل خداوند است و اساسا چیزی بالاتر از این مرحله وجود ندارد که بخواهد به آن برسد و این همان مرحله "انسان کامل" است.

در حالیکه مراعات مستحبات و مکروهات، توحید افعال و در مرحله بعد توحید اسماء و صفات را در روح انسان ایجاد میکنند.

در نتیجه اگر انسانی به حقیقت شرع و روح فرامین الهی عمل کند و عبد پروردگار باشد، لزوما و بدون امکان تفکیک، مراتب اخلاقی نیز در جانش متبلور خواهد شد و حتی فضائل روحی مانند شجاعت که شاید در نگاه اول ربطی به حوزه اخلاق نداشته باشند نیز در حد کمال در روح او حضور ثابت خواهند داشت.

معنای حضور ثابت مراتب اخلاقی و فضیلت روحی در جان انسان، این نیست که شخصی که دارای توحید ذات شده، لزوما تمام مستحبات را بدون کم و کاست و بطور پیوسته انجام داده؛ بلکه اثری که انجام مستحبات و پرهیز از مکروهات در جان آدمی ایجاد میکنند، با رعایت واقعی و حقیقی واجبات و محرمات در جانش ایجاد شده و بلکه در مرتبه و اعتبار بالاتر ایجاد شده است.

یعنی مثلا به جای داشتن فضیلت سخاوت در پی عمل به مستحبات، ملکه سخاوت در مرتبه اعلا و بی نقص آن در روحش مستقر شده است، در پی عمل به حقیقت واجبات.
البته اینکه سطح واجب و حرام را به دو دسته تقسیم کردیم، یک تقسیم حقیقی نیست بدین معنی که خدای متعال یک مرحله سطحی از واجبات را برای عموم مردم واجب کرده و سطح دیگری را هم واجب کرده که مختص خواص است. خیر؛ چنین چیزی وجود ندارد و خداوند از همه ما مراعات سطح حقیقی شرع را خواسته است ولی اولا چون ما مراعات نمیکنیم و ثانیا چون خدای عالم مهربان و رئوف است، از سر لطف و رحمت، با همین وضعیت اسف بار نیز ان شاء الله ما را وارد بهشت خواهد کرد وگرنه مستحق بهشت خداوند نیستیم و شرایط امروز ما مطلوب شارع نیست.

در پناه حق باشید.:Gol:

موضوع قفل شده است