جمع بندی پشتوانه شرعی و عقلی فیلترینگ

تب‌های اولیه

166 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Microsoft Sans Serif"]

علی ;502314 نوشت:

البته به بخش ابتدایی سخن هم باید توجه کرد: "در صورت عدم توطئه"


توجه شد و این موضوع دریافت نشد که آن‌ها چه توطئه‌ای می‌توانند بکنند؟
وقتی قرار است در ایران باشد و همه‌ی رسانه‌ها و دیگر قدرت‌ها در دست مسلمان‌ها باشد، چه توطئه‌ای می‌خواهند بکنند؟ (شما برخی از آن توطئه‌ها را نام ببرید)

نقل قول:
همون طور که شما هم عرض کردید،


:Moteajeb!:

نقل قول:
وقتی مردم به عینه دریابند که این قوانین منع کننده به نفع اونهاست با رضایت به اونها تن در میدهند. در مورد فیلترینگ هم همین وضع وجود داره. یعنی باید در کنار قانون منع کننده، روشنگری و تبیین شیوه های غلط و باطلی که در اون سایتها وجود داره انجام بشه تا کاربران اینترنت مضر بودن اون سایتها رو به درستی درک کنند. کم کاری در این بخش به معنی نبودن پشتوانه عقلی برای فیلترینگ نیست.

در این زمینه‌ی جناب ستایشگر به اندازه‌ی لازم سخن گفته‌اند.
شما لطف بفرمایید و پشتوانه‌ی عقلی فیلتر شدن سایت «فرهنگ لغت دهخدا» (loghatnameh.com) را بیان بفرماید (مشتی از خروار).

نقل قول:
بنده ربطی بین بحث ما و این داستانی که نقل کردید و همچنین نتیجه ای که از داستان گرفتید پیدا نکردم. خواهش میکنم این بحث رو بیشتر باز کنید تا منظورتون رو متوجه بشم.

یک نمونه بود برای بیان آزادی بیان در آن‌زمان.

نقل قول:
بنده کی خواستم امیرالمؤمنین (ع) را سرکوب گر جلوه بدم؟ مگر همین معاویه و عمروعاص که حضرت به ایشان امان داد در جنگ با حضرت نبودند؟

به شما گفتند: «امامان (همچون امام صادق) آزادی بیان را به دیگران می‌دادند».
شما نیز فرمودید: «آن امامان نیروی سیاسی نداشتند ولی امام علی که نیرو داشت، در برابر خوارج ایستاد (یعنی اگر نیروی سیاسی می‌داشتند، آزادی بیان را، همچون شیرخدا، نمی‌دادند!)».
که دوستان نیز، پاسخ شما را دادند.

علی ;502314 نوشت:
اگر فرض بگیریم 1% از کاربران یوتیوب به این سایت نیاز مبرم دارند و امکان انحرافشان با توجه به محتواهایی که توی این سایته وجود نداره، باز هم دلیل نمیشه که این عده رو فدای 99% بقیه که نه نیاز مبرمی دارند و نه توانایی درک و تحلیل درست که از انحرافشان جلوگیری بشه، کنیم.

با سلام خدمت شما
اولا شما که ادعای مسلمانی دارید نباید چنین فرضی کنید بلکه باید فرض کنید همه کاربرانی که به سایت Youtube مراجعه میکنند برای استفاده مفیدش مراجعه میکنند.
اسلام میگه باید به مردم خوش بین بود. شما هم سعی کنید اسلامی رفتار کنید.

ثانیا اصل فیلترینگ اشتباه نیست. کشوری مثل چین و هند قوانین سفت و سختی برای فیلترینگ دارند طوری که سایتهای فیلتر شده کاملا نامرئی هستند (برخلاف اینجا که انواع راههای قانون شکنی باز است) اما فیلترینگ اینها اصولی و بجا است.... و اگر مثل ایران غیر اصولی باشد با توجه به اثرات سوئش همان بهتر که فیلترینگی در کار نباشد

ستايشگر;502602 نوشت:
اگر حاکم اسلامی در مقابل عقاید افراد هم مسئول است ، پس چرا خدا به پیامبر (ص) میفرمایند که "لست علیهم بمصیطر" ؟

این وسط آزادی در انتخاب عقیده چطور میشه اگر حاکم "مسئول" این عقیده هست؟ اگر اینطور بگیم که مردم آزاد هستند ولی از حاکم هم سوال میشه که چرا اینها گمراه شدند و مورد عتاب و عذاب قرار میگیره برای این گمراهی مردم ، در واقع گفتیم که گناه رو مردم کردن تاوانش رو دیگری میده. اگر هم بگیم که نه تاوانش رو حاکم نمیده پس چه "مسئولیتی" هست که بازرسی نداره؟

ستايشگر;502602 نوشت:
اگر حاکم اسلامی در مقابل عقاید افراد هم مسئول است ، پس چرا خدا به پیامبر (ص) میفرمایند که "لست علیهم بمصیطر" ؟

این وسط آزادی در انتخاب عقیده چطور میشه اگر حاکم "مسئول" این عقیده هست؟ اگر اینطور بگیم که مردم آزاد هستند ولی از حاکم هم سوال میشه که چرا اینها گمراه شدند و مورد عتاب و عذاب قرار میگیره برای این گمراهی مردم ، در واقع گفتیم که گناه رو مردم کردن تاوانش رو دیگری میده. اگر هم بگیم که نه تاوانش رو حاکم نمیده پس چه "مسئولیتی" هست که بازرسی نداره؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی
بله نه تنها پیامبر مصیطر بر افراد نیست بلکه بالا تر از آن اصلا عقیده سیطره پذیر نیست (در ادامه بیشتر توضیح می دهم) در شان تبلیغی پیامبر ، آن حضرت فقط بشیر و نذیر است او نمی تواند به اجبار کسی را مسلمان کند یا در درجات ایمان بالا بیاورد چرا که اصلا عقیده اجبار بردار نیست پیامبر حق مطلب را ادا می کند موانع را برطرف می کند حجاب ها را برطرف می کند گرد غفلت را از چهره فطرت می زداید اگر جبر خارجی مثل سلطه ائمه کفر هست را برطرف می کند آنگاه آنها را در انتخاب جنت یا نار مخیر می سازد.

دوست عزیز

نکته مهم اینجاست که عقیده از سنخ محبت است که در آن اکراه راه ندارد این که می فرماید لا اکراه فی الدین بدین معنا نیست که در دین کسی را اجبار نکنید نه! بلکه بدین معناست که تکوینا دین و مقوله اعتقادات اجبار بردار نیست اکراه بردار نیست می شود به کسی گفت اجبارا این عقیده را بشنو بر طبق آن عمل کن ولی نمی شود گفت اجبارا این عقیده را داشته باش. همان گونه که نمی شود کسی را مجبور به دوست داشتن فردی کرد.
تنها کاری که می شود کرد این است که مقدمات علم بدان عقیده و انگیزه بدان گرایش را در او اجاد کرد موانع را از سر راه او کنار زد تا حقایق را خوب بفهمد و آنگاه آن را درک کرده و با آن ارتباط ایمانی برقرار کند. که این هم فقط می تواند از روی اختیار شکل گیرد.
نه این که عمل اکراهی بر طبق عقیده در دین سفارش نشده بلکه اصلا امکان ندارد.و از طرفی عمل غیر ارادی و غیر اختیاری ارزش معرفتی ندارد و بالا برنده انسان در سیر سعودی او به طرف کمال نیست. نه تنها پیامبر مصیطر نیست و نمی تواند اجبارا کسی را مومن کند خود خدا هم اینکار را نمی کند به همین منظور خداوند هدایت اجباری را نفی کرده و می فرماید"وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين "(يونس آیه 99) و اگر پروردگار تو مى‏خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مى‏آوردند آيا تو مى‏خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟!"
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا"(انسان 3)

این نکته مرکزی آزادی عقیده و آزادی تفکر در دین است.

اما این در حوزه تبلیغی پیامبر است اما همین پیامبر در حوزه امامت و رهبری و حکومت با کسانی که قصد بر هم زدن اجنماع مسلمین را داشتند برخورد می کردند چه از نظر فکری چه از نظر مادی و امنیتی.
پس همانگونه که هدایت اکراه بردار نیست و پیامبر نمی تواند کسی را مجبور به پذیرش آن کند پیامبر وظیفه دارد که این اجتماع تشکل یافته اسلامی را از هرگونه گزند معرفتی حفظ کند.
چگونه؟؟
بدین صورت که کرسی آزاد علمی دائما در مسجد پیامبربرقرار است درباره همه ارکان دین بی پرده از پیامبر سوال می شود از وجود خدا ا، از لزوم بعثت انبیاء و... اما به کسی اجازه نمی دهند به دور از بحث علمی و بدون برهان و دلیل جامعه را دستخوش تحولات تشنجی کند.
تمامی فرق و ادیان در سایه حکومت دینی بدون هیچ گزندی به دین خود مشغول اند ولی از حرکت های غیر علمی و بر هم زننده آنها جلوگیری می شود.
هر کجا تبیین و بحث علمی است مورد تایید و استقبال حضرات واقع می شود دعوت به مناظرات صریحا از طرف اهلبیت مطرح می شود نمونه های فراوانی هست که در کتاب احتجاجات می توانید ببینید.

مشکل اصلی اینجاست که مقام تبلیغ و امامت اجتماعی در اسلام را از هم تفکیک نمی کنیم.

ستايشگر;502602 نوشت:
حاج آقا شرمنده هستم. ببخشید بی ادبی میکنم ، اما یک مقداری حرفتون مصادره به مطلوب نیست؟ پرانتزی که اضافه کردید شما رو در رسیدن به نتیجه ی مطلوب کمک کرده. در صورتی که اگر اون پرانتز رو نذاریم ، معنی که شما میخواید رو نمیده

بسم الله پرانتز ها را بردارید
پرانتز اول که عبادت آگاهانه را که مطلوب الله است توضیح داده ایم:عبادت (عبادتی که مقدمه آن معرفت دینی است ؛آرامش روانی است)
پرانتز دوم هم قید توضیحی است:آزادی عقیده (نه هرج و مرج اجتماعی)
آیا به نظر شما آزادی عقیده با هرج و مرج یکی است ؟؟
این دو قید توضیحی را که در پرانتز عرض شد بردارید آیا باز همان را نمی فهمید!؟؟
پرانتز کاملا توضیحی است نه مطلب اضافه که با حذف آن به مطلب خللی وارد شود.

ستايشگر;502602 نوشت:
صد تا کتاب و روزنامه و شبکه ای که تفکرات دیگر رو منتشر میکنن وجود داشته باشه شخص میتونه عباداتش رو انجام بده ( مثلا در کشور های به سکولار که دولت در انتشار دینهای مختلف مانعی ایجاد نمیکنه به گفته ی خودتون ) و مانعی از این لحاظ سر راهش نیست.

ما با هجمه مخالفیم با باند تبلیغات مخالفیم بارها عرض شد که با مطالب آرام علمی هیچ مخالفتی نداریم.
مگر در کشور ما کم است کتابهای مختلف در باب ادیان مختلف . مگر شما به کتاب فروشی ها نمی روید
انجیل بخواهید اوستا بخواهید تورات بخواهید ..کتب عرفان های شناخت کلام مسیحی از بزرگان مسیحیت از کاتولیک و پروتستان و .. بخواهید همه در بازار هست.
زردشتی ها روزنامه رسمی دارند" مهرگان" با پول بیت المال چاپ می شود.
تمامی کتاب های اهل سنت در کتابخانه های رسمی ما هست
نیست؟؟؟
کتاب "عقل و اعتقاد دینی" از نویسندگان مسیحی در دانشگاه ها و موسسات ما تدریس و تحلیل می شود دربازار نیست؟؟!!!
خیلی تعجب می کنم.
همه معلومات هست درباره همه
حتی فرقه های نو ظهور
کتب اشو همه اش در بازار ما موجود است.
آقای پائلو کئیلیو در خاطرات خود می نویسد "در ایران همه کتاب های من انتشار یافت"
همه چیز هست و باید باشد
جوان باید آنها را بداند
اما آنچیزی که ما می گوییم نباید باشد هرج و مرج و آشفتگی و باند تبلیغ است.


ستايشگر;502602 نوشت:
حاج آقا اینکه یک حکومت بگه "برید کیف کنید که گذاشتیم تو خونه ی خودتون زندگیتون رو بکنید و هرچی خواستید تو چهارچوب ذهنتون داشته باشید" که کار خاصی نکرده و اصلا مورد بحث ما هم نیست! مسئله اینجاست که عقاید مختلف چطور و چقدر میتونن خودشون رو معرفی بکنند و مزاحمتی براشون نباشه. همین امروز اگر دولت یک کشور خارجی بیاد و بگه اسلام تبلیغ نشه مگر در شبکه ی 4 سیما(!!!!) ، شما اینکار رو ایجاد محدودیت برای مردم در آزادی انتخاب ( که ثمره ی آزادی در آگاهی هست ) نمیدونید؟

همین قدر هم که در ایران هست و شبکه 4 و قرآن و کتاب ها مجلات و روزنامه ها و ...چیز کمی نیست
شما انتظار دارید ما در برنامه 90 بیاییم تبلیغ دین مسیحیت و نقد آن را بگوییم یا در شبکه نمایش به تحلیل فرق و ادیان بپردازیم!!!
هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
از این گذشته شما فکر می کنید در کشور های خارجی در تلوزیون ملی شان جایی برای بیان عقاید مسلمانان باز کرده اند ؟!!!!
صدها شبکه اسلام هراسی را تبلیغ می کنند.

ستايشگر;502602 نوشت:
و اما این داستان 70 نفر غالیان که فرمودید ، آیا این داستان به این معنی نیست که حضرت علی (ع) صرفا بخاطر ابراز عقیده اونهم در مقابل خود حضرت علی (ع) و نه در کوچه و بازار که موجب تشویش مردم بشه ( به قول شما ) کشتن؟ خوب اینکه آزادی عقیده رو هم زیر سوال برد! ( یعنی کافر نتونست زندگیش رو بکنه! )

اتفاقا این قضیه از آن دسته از جنبش هایی بود که در افکار مردم رخنه ایجاد می کردند تا جایی که ابراز عقیده و تبلیغ این جریان انحرافی جامعه آن زمان را به خود مشغول کرده بود که در حدیث هم به روشنی هست که حضرت از آنها بر عقیده شان سوال کرد و این به خاطر شهرتشان در جامعه بود نه تنها یک اعتقاد درون نهاد شخصی.


. انسان هاي آزاد، انسان هايي هستند که با موانعي که در جلوي رشد و تکاملشان هست مبارزه مي کنند. انسان هايي هستند که تن به وجود مانع نمي دهند بنابراين، کسي که به عنوان آزادي در راستاي گسترش فساد و رذايل اخلاقي تلاش مي ورزد، مخالف آزادي است. کسي که در راه نابودي ارزش هاي اجتماعي به تکاپو پردازد، گرچه آزادي را يدک بکشد، طرفدار آزادي نيست. کسي که فحشا و زشتي ها را گسترش دهد، با آزادي ميانه اي ندارد، چون اين تلاش ها در راستاي رشد و تعالي و تکامل انسان نيست. از اين منظر آزاديِ تکامل آفرين داراي ويژگي هايي نظير؛ 1. آزادي انسان از اسارت طبيعت ، 2. آزادي انسانيتِ انسان از جنبه حيوانيت، 3. آزاد بودن انسان از محکوميت انسانهاي ديگر، مي باشد. ( ر.ک: مرتضي مطهري ، نقدي بر مارکسيسم ، مجموعه آثار، ج 13، ص 781 ؛ )
البتّه بايد توجّه كرد كه برخورد آرا و عقايد، غير از اغفال و اغوا است. اغفال يعني كاري توام با دروغ و تبليغات نادرست. بر همين مبنا است كه خريد و فروش كتب ضلال در اسلام تحريم شده است؛ يعني كتاب‌هاي ضدّ دين و ضدّ اسلام دو دسته‌اند: برخي بر يك منطق و تفكّر خاص استوارند، يعني واقعاً كسي طرز تفكّر خود را عرضه مي‌كند كه در اين‌جا محلّ آزادي بيان است و مبارزه با اين‌ها بايد در قالب ارشاد و هدايت و عرضة منطق صحيح باشد؛ امّا گاه مسألة دروغ و اغفال درميان است؛ مثلاً اگر كسي آيه‌اي يا مطلبي تاريخي را به صورت تحريف شده در كتابش آورد تا نتايج دلخواهش را بگيرد، آيا ممانعت از نشر اين كتاب، ممانعت از آزادي بيان است؟ آزادي ابراز نظر عقيده يعني آن چه واقعاً بدان معتقد است، بگويد نه اين‌كه به اين نام دروغگويي كند و مثلاً زير پوشش اسلام، افكار ماركسيستي را تبليغ و مردم را اغوا كند. من به دانشكدة‌ الهيات گفته‌ام كه بايد يك كرسي به ماركسيسم اختصاص دهيد؛ امّا نه اين‌كه استادي مسلمان آن را تدريس كند و با حقّه بازي، ماركسيسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نمايد؛ بلكه استادي كه خودش واقعاً ماركسيست است بايد بيايد. ما هم منطق خودمان را عرضه مي‌كنيم و هيچ كس هم مجبور نيست منطق ما را بپذيرد؛ امّا اين كه به نام آزادي بيان، افكار ضدّ دين را در پوشش اسلام عرضه كنند، ممنوع است.»(مرتضي مطهري ، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: چاپ هفدهم، 1372.)

ستايشگر;502602 نوشت:
خوب والا من که نگاه میکنم ، این الان با حرف شما تناقض داره. مخصوصا اونجایی که میگه هرطور میخواید ابراز کنید ابراز کنید و هرطور میخواید بنویسید ، بنویسید!

در همان کتاب علامه در ادامه این بیانشان زا تکمیل می کنند:

شهید مطهری می فرماید:«احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند، و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید»
استاد در بحث از آزادي بيان و قلم،در ادامه به حد و مرزهاي آن اشاره مي کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به ميان مي آورد:«کتابهايي که با استدلال و منطق به موضوعي پرداخته و منطقي بحث کرده است. اين کتابها، گاه با اسلام ناسازگاريهايي دارند و از آن جا که نويسندگان آنها، منطقي و اهل دليل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادي و در جهت راهنمايي است. اما گروهي ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهاي غيرواقعي بدهند و هزاران دروغ به نام آزادي مطرح کنند و حتي به کساني بهتان بزنند و سند عليه آنها بسازند و ...
اينجاست که مرزي روشن براي آزادي جلوه مي کند و آزادي بيان محدود مي گردد: حالا در اين جا بايد بگوييم چون کشور ما آزاد است، پس بايد بگذاريم او حرفهاي خودش را در ميان مردم پخش کند و آيا اگر ما جلوي دروغ و اغفال را بگيريم، مرتکب سانسور شده ايم؟ حرف ما اين است که دروغ و خيانت را بايد سانسور کرد و نبايد اجازه داد به نام آزادي فکر و عقيده آزادي دروغ در ميان مردم رايج بشود.»(مرتضي مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 77.)

حال که صحبت بدینجا کشید و از علامه شهید مطهری سخن به میان آمد بهتر است برخی از نظرات ایشان را درباره حدود آزادی را بیان کنیم:
و البتّه اين موضوع «منحصر در كتب نيست؛ بلكه همان طور كه كتب ضلال هست، نطق و خطابه و فيلم ضلال هم هست كه همگي مانند غذاي مسموم مي‌باشند و مقياس ضلالتش از اثر و نتيجه‌اي كه عايد روح بشر مي‌شود، معلوم مي‌گردد و هم خود افراد موظّفند غذاي روح خود را كنترل كنند و هم مسئولين اجتماع از آن نظر كه مدير و مسئول جامعه‌اند، وظيفه دارند مراقب اغذيه روحي اجتماع باشند.(مرتضي مطهري، آزادي معنوي ، 1378، صص27 ـ 35 .)

آبـرنـگـ;502684 نوشت:
توجه شد و این موضوع دریافت نشد که آن‌ها چه توطئه‌ای می‌توانند بکنند؟
وقتی قرار است در ایران باشد و همه‌ی رسانه‌ها و دیگر قدرت‌ها در دست مسلمان‌ها باشد، چه توطئه‌ای می‌خواهند بکنند؟ (شما برخی از آن توطئه‌ها را نام ببرید)

یعنی انجام دادن کاری که بر خلاف سیاست های کلی یک نظام اسلامی باشه. مثلاً به درون مدارس نفوذ کردن و افکار خود را به صورت مخفیانه گسترش دادن. یا ایجاد کلاسهای خصوصی با فلان عنوان و ترویج عقاید خود در یک پوشش دیگر و مثالهای دیگه ای از این قبیل.
آبـرنـگـ;502684 نوشت:
در این زمینه‌ی جناب ستایشگر به اندازه‌ی لازم سخن گفته‌اند.
شما لطف بفرمایید و پشتوانه‌ی عقلی فیلتر شدن سایت «فرهنگ لغت دهخدا» (loghatnameh.com) را بیان بفرماید (مشتی از خروار).

همون طور که استاد شعیب فرمودند ما در اینجا بحث روی مصادیق نداریم و بنا نداریم که اونها رو وسط بیاریم و هر کدوم رو جداگانه نقد کنیم. بحث بر سر اصل موجودیت فیلترینگ هست که آیا باید انجام بشه یا نه. در مورد این سایت هم اگر سرچ کنید علتش رو خواهید یافت.
آبـرنـگـ;502684 نوشت:
به شما گفتند: «امامان (همچون امام صادق) آزادی بیان را به دیگران می‌دادند».
شما نیز فرمودید: «آن امامان نیروی سیاسی نداشتند ولی امام علی که نیرو داشت، در برابر خوارج ایستاد (یعنی اگر نیروی سیاسی می‌داشتند، آزادی بیان را، همچون شیرخدا، نمی‌دادند!)».
که دوستان نیز، پاسخ شما را دادند.

احساس میکنم دچار خلط مبحث شده باشیم.
امام صادق (ع) در شرایطی که قرار داشتند عملاً هیچ قدرت حکومتی یا سیاسی نداشتند که به فرض اینکه فلان فرقه یا جریان انحرافی قصد توطئه و یا تبلیغات منفی در جامعه و منحرف کردن مردم را داشته باشد با اونها مقابله کنند. اما امیرالمؤمنین (ع) دستگاه حکومتی داشتند و به فرض مشاهده چنین موردی میتونستند در برابرش مقابله کنند. اما ائمه دیگر در چنین شرایطی قرار نداشتند و این اصلی ترین تفاوت هست. در مورد اون مثال هم که ذکر کردید باز هم باید تأکید کنم که اگر بنا بر آزادی بیان به سبک مد نظر شما و دوستان دیگر بود که اصلاً چرا جنگ در گرفت؟ گیریم که سران طرف مقابل لحظاتی برای مذاکره آمده باشند و حضرت به اونها امان داده باشند. مذاکره قبل از جنگ امری رایج هست و ربطی به آزادی بیان نداره.
علی مع الحق;502692 نوشت:
اولا شما که ادعای مسلمانی دارید نباید چنین فرضی کنید بلکه باید فرض کنید همه کاربرانی که به سایت Youtube مراجعه میکنند برای استفاده مفیدش مراجعه میکنند.
اسلام میگه باید به مردم خوش بین بود. شما هم سعی کنید اسلامی رفتار کنید.

وقتی اکثر محتواهای این سایت از نظر اسلامی نامناسب هست و اکثریت بازدیدها از اون ویدیوها انجام میشه و عملاً ویدیوهای مفید در برابر اونها بازدید و محبوبیت کمتری دارند، عقل بنده نتیجه میگیره که اکثر کاربران این سایت از محتواهای نامناسبش استفاده می کنند. خوش بینی با نادیده گرفتن واقعیت فرق داره. لطفاً مغالطه نکنید.
علی مع الحق;502692 نوشت:
و اگر مثل ایران غیر اصولی باشد با توجه به اثرات سوئش همان بهتر که فیلترینگی در کار نباشد

وقتی کاری از اساس صحیح هست دلیلی نداره که به خاطر بد اجرا شدن اصل کار رو کنار بگذاریم. چاره حل این اثرات سوء تصحیح قوانین فیلترینگه نه حذف اون. آدم برای بیرون اومدن از چاله توی چاه نمیپره.

ستايشگر;502602 نوشت:
جناب شعیب گرامی ، اجازه میدید یه جمع بندی کوچیک تا اینجا داشته باشیم؟

بحث رو در سه بخش داریم دنبال میکنیم.

1- شما میفرمایید حکومت در مقابل تفکر مردم مسئول هست و وظیفه ی حکومت اسلامی اینه که برای اینکه مومن عبادت بکنه جلوی انتشار افکار مختلف رو بگیره و برای اینکه آزادی بیان هم داشته باشه یه سری کانال های خاص و کنترل شده ارائه بکنه. بنده عرض کردم که اگر حکومت در مقابل تفکر مردم مسئول هست پس چرا پیامبر (ص) بر مردم مصیطر نیست؟ و اینکه مومن میتونه در هر شرایطی عبادتش رو بکنه ( کما اینکه در کشور های خارجی که طوفان این انتشار عقاید هست میتونه بکنه ) مضاف بر اینکه این استدلال شما یک مقداری حالت مصادره به مطلوب داره ( نقش پرانتز ).

2- شما میفرمایید باید فضای کنترل شده ای برای آزادی بیان در نظر گرفت که یکوقت جوان گمراه نشود ( انتخاب دیگری جز اسلام نکند ). بنده عرض کردم که این با حرف شهید مطهری تناقض داره. چطور میشه تناقض رو حل کرد؟

3- بنده درخواست کردم چند لینک از گزارشات این مناظرات گوناگون شبکه ی 4 و شبکه ی قرآن که با حضور افراد عالیرتبه از تفکرات مختلف برگزار میشه رو بی زحمت بدید.

ستایشگر

پی نوشت : امیدوارم اینکه تا الان قانع نشدنم باعث سوء تفاهم نشه.
پی پی نوشت : حاج آقا شرمنده هستم ، ببخشید ، عفو بفرمایید ، جناب لگنهاوزن در مناظره با آقای مصباح یزدی مسلمان نشدند بلکه قبل از اون به واسطه ی آشنایی با ایرانی های ساکن آمریکا مسلمان شده بودند و بعد از چند سال به قم رفتند و در موسسه ی آقای مصباح یزدی مشغول به تدریس شدند.


درباره جمع بندی پست های گذشته تکلیف را مشخص کرد
اما درباره پی پی نوشت حق با شماست بنده گمانم این بود که ایشان در مناظرات ایمان آوردند چرا که سالهای گذشته شبکه 4 مناظراتی میان این دو بزرگوار پخش می کردند.
اما در باره هنری کربن می توانید به کتاب" شیعه "علامه طباطبایی که نتیجه مناظرات حضوری و کتبی ایشان است مراجعه بفرمایید.

به نام خدا.

شعیب;502864 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بله نه تنها پیامبر مصیطر بر افراد نیست بلکه بالا تر از آن اصلا عقیده سیطره پذیر نیست (در ادامه بیشتر توضیح می دهم) در شان تبلیغی پیامبر ، آن حضرت فقط بشیر و نذیر است او نمی تواند به اجبار کسی را مسلمان کند یا در درجات ایمان بالا بیاورد چرا که اصلا عقیده اجبار بردار نیست پیامبر حق مطلب را ادا می کند موانع را برطرف می کند حجاب ها را برطرف می کند گرد غفلت را از چهره فطرت می زداید اگر جبر خارجی مثل سلطه ائمه کفر هست را برطرف می کند آنگاه آنها را در انتخاب جنت یا نار مخیر می سازد.

دوست عزیز

نکته مهم اینجاست که عقیده از سنخ محبت است که در آن اکراه راه ندارد این که می فرماید لا اکراه فی الدین بدین معنا نیست که در دین کسی را اجبار نکنید نه! بلکه بدین معناست که تکوینا دین و مقوله اعتقادات اجبار بردار نیست اکراه بردار نیست می شود به کسی گفت اجبارا این عقیده را بشنو بر طبق آن عمل کن ولی نمی شود گفت اجبارا این عقیده را داشته باش. همان گونه که نمی شود کسی را مجبور به دوست داشتن فردی کرد.
تنها کاری که می شود کرد این است که مقدمات علم بدان عقیده و انگیزه بدان گرایش را در او اجاد کرد موانع را از سر راه او کنار زد تا حقایق را خوب بفهمد و آنگاه آن را درک کرده و با آن ارتباط ایمانی برقرار کند. که این هم فقط می تواند از روی اختیار شکل گیرد.
نه این که عمل اکراهی بر طبق عقیده در دین سفارش نشده بلکه اصلا امکان ندارد.و از طرفی عمل غیر ارادی و غیر اختیاری ارزش معرفتی ندارد و بالا برنده انسان در سیر سعودی او به طرف کمال نیست. نه تنها پیامبر مصیطر نیست و نمی تواند اجبارا کسی را مومن کند خود خدا هم اینکار را نمی کند به همین منظور خداوند هدایت اجباری را نفی کرده و می فرماید"وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين "(يونس آیه 99) و اگر پروردگار تو مى‏خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مى‏آوردند آيا تو مى‏خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟!"
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا"(انسان 3)

این نکته مرکزی آزادی عقیده و آزادی تفکر در دین است.

اما این در حوزه تبلیغی پیامبر است اما همین پیامبر در حوزه امامت و رهبری و حکومت با کسانی که قصد بر هم زدن اجنماع مسلمین را داشتند برخورد می کردند چه از نظر فکری چه از نظر مادی و امنیتی.
پس همانگونه که هدایت اکراه بردار نیست و پیامبر نمی تواند کسی را مجبور به پذیرش آن کند پیامبر وظیفه دارد که این اجتماع تشکل یافته اسلامی را از هرگونه گزند معرفتی حفظ کند.
چگونه؟؟
بدین صورت که کرسی آزاد علمی دائما در مسجد پیامبربرقرار است درباره همه ارکان دین بی پرده از پیامبر سوال می شود از وجود خدا ا، از لزوم بعثت انبیاء و... اما به کسی اجازه نمی دهند به دور از بحث علمی و بدون برهان و دلیل جامعه را دستخوش تحولات تشنجی کند.
تمامی فرق و ادیان در سایه حکومت دینی بدون هیچ گزندی به دین خود مشغول اند ولی از حرکت های غیر علمی و بر هم زننده آنها جلوگیری می شود.
هر کجا تبیین و بحث علمی است مورد تایید و استقبال حضرات واقع می شود دعوت به مناظرات صریحا از طرف اهلبیت مطرح می شود نمونه های فراوانی هست که در کتاب احتجاجات می توانید ببینید.

مشکل اصلی اینجاست که مقام تبلیغ و امامت اجتماعی در اسلام را از هم تفکیک نمی کنیم.

با سلام و تشکر از شما جناب شعیب عزیز.

جناب شعیب ، بی ادبی من رو ببخشید. بنده متوجه شدم که شما میفرمایید "در اسلام آزادی عقیده داریم اما آزادی تبلیغ نداریم". ( درست متوجه شدم؟ ) الان سوال بنده این هست که لازمه ی آزادی عقیده ، آزادی تبلیغ نیست؟ الان من در مورد تخریب با شما موافق هستم و متوجه میشم فرمایشات شما رو. نه تنها در مورد اسلام که در هر تفکر دیگری بنده عقیده دارم که نباید تخریب کرد و تنها تبلیغ کافی و درست هست ( و البته زیر سوال بردن رو با تخریب متفاوت میدونم ).


شعیب;502864 نوشت:

بسم الله پرانتز ها را بردارید
پرانتز اول که عبادت آگاهانه را که مطلوب الله است توضیح داده ایم:عبادت (عبادتی که مقدمه آن معرفت دینی است ؛آرامش روانی است)
پرانتز دوم هم قید توضیحی است:آزادی عقیده (نه هرج و مرج اجتماعی)
آیا به نظر شما آزادی عقیده با هرج و مرج یکی است ؟؟
این دو قید توضیحی را که در پرانتز عرض شد بردارید آیا باز همان را نمی فهمید!؟؟
پرانتز کاملا توضیحی است نه مطلب اضافه که با حذف آن به مطلب خللی وارد شود.

بنده فکر میکنم که اگر پرانتز اول رو برداریم ، معنی ملزوم بودن حاکم به ایجاد امنیت روانی ( و بعد تعبیر امنیت روانی به نشنیدن چیزهایی در مورد اعتقادات که آدم رو با شک مواجه میکنه ) نمیرسه.


شعیب;502864 نوشت:

ما با هجمه مخالفیم با باند تبلیغات مخالفیم بارها عرض شد که با مطالب آرام علمی هیچ مخالفتی نداریم.
مگر در کشور ما کم است کتابهای مختلف در باب ادیان مختلف . مگر شما به کتاب فروشی ها نمی روید
انجیل بخواهید اوستا بخواهید تورات بخواهید ..کتب عرفان های شناخت کلام مسیحی از بزرگان مسیحیت از کاتولیک و پروتستان و .. بخواهید همه در بازار هست.
زردشتی ها روزنامه رسمی دارند" مهرگان" با پول بیت المال چاپ می شود.
تمامی کتاب های اهل سنت در کتابخانه های رسمی ما هست
نیست؟؟؟
کتاب "عقل و اعتقاد دینی" از نویسندگان مسیحی در دانشگاه ها و موسسات ما تدریس و تحلیل می شود دربازار نیست؟؟!!!
خیلی تعجب می کنم.
همه معلومات هست درباره همه
حتی فرقه های نو ظهور
کتب اشو همه اش در بازار ما موجود است.
آقای پائلو کئیلیو در خاطرات خود می نویسد "در ایران همه کتاب های من انتشار یافت"
همه چیز هست و باید باشد
جوان باید آنها را بداند
اما آنچیزی که ما می گوییم نباید باشد هرج و مرج و آشفتگی و باند تبلیغ است.

حاج آقا ، بنده که عرض نکردم چی هست و چی نیست. چون اگر وارد این عرصه بشم ، حرف یکم به سیاست کشیده میشه و از طرفی ، قانون میتونه بد اجرا بشه. حرف من در مورد خود قانون هست نه در مورد موارد اجرائی.

الان شما میفرمایید که "آنچیزی که ما میگوییم نباشد هرج و مرج و آشفتگی و باند تبلیغ است". حرفتون خیلی خوب به نظر میاد و کمتر کسی پیدا میشه که بیاد و بگه " نه اتفاقا باید هرج و مرج باشه! " مشکل اینجاست که "چه کسی" مشخص میکند که "چه چیزی مصداق هرج و مرج هست چه چیزی نیست" ؟ مثال میزنم ، اما فکر میکنم که اگر این رو ادامه ندیم برای ادامه ی بحثمون بهتره چون شما نماینده ی اونهایی که من الان میخوام ازشون ایراد بگیرم نیستید که من از شما جواب بخوام! مثال نحوه ی برخورد با سایت هاست. یکسری موارد بلند بالا نوشته شده از اینکه فلان چیز محتوای مجرمانه هست اما به صورت کلی. اینکه کی تشخیص میده که چه چیزی مصداق محتوای مجرمانه هست ، یک گروه آدم هستند که میتونن اندیشه های خاص داشته باشند. قبلا هم عرض کردم نمونه ی بارزش فیلتر کردن سایت آقای مطهری و قصر در رفتن سایت های دیگه از زیر تیغ این کارگروه! و یا هیات نظارت بر مطبوعات!
خوب اگر قرار بر مثال آوردن باشه ، شما میتونید بگید "کتاب اوشو هست پس همه چیز در دسترس مردم هست" من میگم "روزنامه ی بهار نیست ( با اینکه فردای روزی که اون مقاله چاپ شد 3 تا مقاله در جوابش چاپ شد در همون روزنامه ) پس همه چیز در دسترس مردم نیست".

شعیب;502864 نوشت:


همین قدر هم که در ایران هست و شبکه 4 و قرآن و کتاب ها مجلات و روزنامه ها و ...چیز کمی نیست
شما انتظار دارید ما در برنامه 90 بیاییم تبلیغ دین مسیحیت و نقد آن را بگوییم یا در شبکه نمایش به تحلیل فرق و ادیان بپردازیم!!!
هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
از این گذشته شما فکر می کنید در کشور های خارجی در تلوزیون ملی شان جایی برای بیان عقاید مسلمانان باز کرده اند ؟!!!!
صدها شبکه اسلام هراسی را تبلیغ می کنند.

بقیه کشور های دنیا هر کاری میکنن ، تهش هم تو گور خودشون میخوابن!

انتظار بنده این هست که همونطور که زنگ "دینی" و کتاب "دین و زندگی" داریم ، در کنارش یه زنگ "ادیان" داشته باشیم که همه با همه ی دین ها آشنا بشن. یا اینکه یک روزنامه از روزنامه نگاران لیبرالیست داشته باشیم که فرق تفکر و زاویه نگاه یک لیبرال از یک غیر لیبرال مشخص بشه قشنگ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. البته ، این فقط انتظار و آروزی بنده هست.

شعیب;502864 نوشت:

اتفاقا این قضیه از آن دسته از جنبش هایی بود که در افکار مردم رخنه ایجاد می کردند تا جایی که ابراز عقیده و تبلیغ این جریان انحرافی جامعه آن زمان را به خود مشغول کرده بود که در حدیث هم به روشنی هست که حضرت از آنها بر عقیده شان سوال کرد و این به خاطر شهرتشان در جامعه بود نه تنها یک اعتقاد درون نهاد شخصی.

حضرت علی (ع) بهشون نمیفرمایند که تبلیغ نکنید وگرنه میکشمتون. میفرمایند که از عقیده تون برگردید وگرنه میکشم!!!

ستایشگر :Gol:

شعیب;502882 نوشت:

. انسان هاي آزاد، انسان هايي هستند که با موانعي که در جلوي رشد و تکاملشان هست مبارزه مي کنند. انسان هايي هستند که تن به وجود مانع نمي دهند بنابراين، کسي که به عنوان آزادي در راستاي گسترش فساد و رذايل اخلاقي تلاش مي ورزد، مخالف آزادي است. کسي که در راه نابودي ارزش هاي اجتماعي به تکاپو پردازد، گرچه آزادي را يدک بکشد، طرفدار آزادي نيست. کسي که فحشا و زشتي ها را گسترش دهد، با آزادي ميانه اي ندارد، چون اين تلاش ها در راستاي رشد و تعالي و تکامل انسان نيست. از اين منظر آزاديِ تکامل آفرين داراي ويژگي هايي نظير؛ 1. آزادي انسان از اسارت طبيعت ، 2. آزادي انسانيتِ انسان از جنبه حيوانيت، 3. آزاد بودن انسان از محکوميت انسانهاي ديگر، مي باشد. ( ر.ک: مرتضي مطهري ، نقدي بر مارکسيسم ، مجموعه آثار، ج 13، ص 781 ؛ )
البتّه بايد توجّه كرد كه برخورد آرا و عقايد، غير از اغفال و اغوا است. اغفال يعني كاري توام با دروغ و تبليغات نادرست. بر همين مبنا است كه خريد و فروش كتب ضلال در اسلام تحريم شده است؛ يعني كتاب‌هاي ضدّ دين و ضدّ اسلام دو دسته‌اند: برخي بر يك منطق و تفكّر خاص استوارند، يعني واقعاً كسي طرز تفكّر خود را عرضه مي‌كند كه در اين‌جا محلّ آزادي بيان است و مبارزه با اين‌ها بايد در قالب ارشاد و هدايت و عرضة منطق صحيح باشد؛ امّا گاه مسألة دروغ و اغفال درميان است؛ مثلاً اگر كسي آيه‌اي يا مطلبي تاريخي را به صورت تحريف شده در كتابش آورد تا نتايج دلخواهش را بگيرد، آيا ممانعت از نشر اين كتاب، ممانعت از آزادي بيان است؟ آزادي ابراز نظر عقيده يعني آن چه واقعاً بدان معتقد است، بگويد نه اين‌كه به اين نام دروغگويي كند و مثلاً زير پوشش اسلام، افكار ماركسيستي را تبليغ و مردم را اغوا كند. من به دانشكدة‌ الهيات گفته‌ام كه بايد يك كرسي به ماركسيسم اختصاص دهيد؛ امّا نه اين‌كه استادي مسلمان آن را تدريس كند و با حقّه بازي، ماركسيسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نمايد؛ بلكه استادي كه خودش واقعاً ماركسيست است بايد بيايد. ما هم منطق خودمان را عرضه مي‌كنيم و هيچ كس هم مجبور نيست منطق ما را بپذيرد؛ امّا اين كه به نام آزادي بيان، افكار ضدّ دين را در پوشش اسلام عرضه كنند، ممنوع است.»(مرتضي مطهري ، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: چاپ هفدهم، 1372.)


در همان کتاب علامه در ادامه این بیانشان زا تکمیل می کنند:

شهید مطهری می فرماید:«احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند، و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید»
استاد در بحث از آزادي بيان و قلم،در ادامه به حد و مرزهاي آن اشاره مي کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به ميان مي آورد:«کتابهايي که با استدلال و منطق به موضوعي پرداخته و منطقي بحث کرده است. اين کتابها، گاه با اسلام ناسازگاريهايي دارند و از آن جا که نويسندگان آنها، منطقي و اهل دليل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادي و در جهت راهنمايي است. اما گروهي ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهاي غيرواقعي بدهند و هزاران دروغ به نام آزادي مطرح کنند و حتي به کساني بهتان بزنند و سند عليه آنها بسازند و ...
اينجاست که مرزي روشن براي آزادي جلوه مي کند و آزادي بيان محدود مي گردد: حالا در اين جا بايد بگوييم چون کشور ما آزاد است، پس بايد بگذاريم او حرفهاي خودش را در ميان مردم پخش کند و آيا اگر ما جلوي دروغ و اغفال را بگيريم، مرتکب سانسور شده ايم؟ حرف ما اين است که دروغ و خيانت را بايد سانسور کرد و نبايد اجازه داد به نام آزادي فکر و عقيده آزادي دروغ در ميان مردم رايج بشود.»(مرتضي مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 77.)

حال که صحبت بدینجا کشید و از علامه شهید مطهری سخن به میان آمد بهتر است برخی از نظرات ایشان را درباره حدود آزادی را بیان کنیم:
و البتّه اين موضوع «منحصر در كتب نيست؛ بلكه همان طور كه كتب ضلال هست، نطق و خطابه و فيلم ضلال هم هست كه همگي مانند غذاي مسموم مي‌باشند و مقياس ضلالتش از اثر و نتيجه‌اي كه عايد روح بشر مي‌شود، معلوم مي‌گردد و هم خود افراد موظّفند غذاي روح خود را كنترل كنند و هم مسئولين اجتماع از آن نظر كه مدير و مسئول جامعه‌اند، وظيفه دارند مراقب اغذيه روحي اجتماع باشند.(مرتضي مطهري، آزادي معنوي ، 1378، صص27 ـ 35 .)

به نام خدا.

با اجازه تون حاج آقا ، وضعیت بدتر شد! :khandeh!: الان بین حرف های شهید مطهری و شما تناقض نمیبینم بین حرف های خود شهید مطهری تناقض میبینم!

شهید مطهری میفرمایند که هر جور میخواید بگید و بنویسید و تبلیغ کنید ، بعد میفرمایند مسئولین باید کتب ضاله رو جمع کنن! خوب آیا به عقیده ی یک مسلمان ، انجیل غیر از کتاب ضاله هست؟ کتاب "توهم خدا" داوکینز غیر از کتاب ضاله هست؟ خوب پس چطور هر جور میخوان بنویسن؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;503237 نوشت:
جناب شعیب ، بی ادبی من رو ببخشید. بنده متوجه شدم که شما میفرمایید "در اسلام آزادی عقیده داریم اما آزادی تبلیغ نداریم". ( درست متوجه شدم؟ ) الان سوال بنده این هست که لازمه ی آزادی عقیده ، آزادی تبلیغ نیست؟ الان من در مورد تخریب با شما موافق هستم و متوجه میشم فرمایشات شما رو. نه تنها در مورد اسلام که در هر تفکر دیگری بنده عقیده دارم که نباید تخریب کرد و تنها تبلیغ کافی و درست هست ( و البته زیر سوال بردن رو با تخریب متفاوت میدونم ).

با سلام خدمت شما دوست عزیز
در مورد ادیان باید به صراحت گفت: اگر منظور از تبلیغ، صرفاً معرفی یا تبلیغ دین و مذهب باشد، مجاز هستند. اما اگر قرار باشد به خاطر وابستگی‌های دینی یا مذهبی به بیگانگان (مانند کلیسای کاتولیک به وایتکان – پروتستان به شواری پروتستان در آمریکا – یهودیت به اسرائیل – اهل سنت به سعودی یا مصر و ...) به بهانه‌ی تبلیغاتی دینی و مذهبی، جاسوسی کنند و یا بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامی کنند، خیر، مجاز نیستند.
همگان شاهدند که امروزه کلیسا‌ها به راحتی فعالیت‌های مذهبی و حتی فعالیت‌های تبلیغاتی خود را در سطح گسترده انجام می‌دهند. نه تنها کلیساها و سایر نهادهای دینی وابسته به کلیسا، بلکه به بهانه‌ی نهادهای فرهنگی وابسته، باشگاه‌ها، کلوپ‌ها و ... نیز که عوامل جانبی جذاب بسیاری نیز دارند، به راحتی فعالیت تبلیغاتی می‌کنند. تا آنجا که اگر احیاناً چند نفر هم به مسیحیت بگروند، آنها را به صورت گروهی در آب دریای شمال ایران غسل تعمید می‌دهند که خود تبلیغات دیگری نیز باشد.
چاپ کتب، بروشورهای تبلیغاتی، ترجمه انجیل به زبان فارسی و توزیع آن، انتشار مجلات، برخورداری از ایستگاه رادیویی برای تبلیغ انجیل و نیز ایستگاه رادیویی ارامنه و ...، همه از سایر امکانات تبلیغاتی مسیحیان است که در جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی استفاده می‌کنند.
زرتشتی‌ها نیز برای انجام تبلیغات آزاد هستند و کم و بیش تبلیغ هم می‌کنند. اما آنها تشکیلات بسیار بسته‌ای هستند که بر حفظ موقعیت خویش می‌کوشند و مایل نیستند که در ایران ـ که کشور مادری دین‌شان محسوب می‌گردد – ریسک کرده و به خاطر جذب چند نفر، سر و صدای تبلیغاتی راه بیاندازند، اگر چه از تبلیغات بی‌ سر و صدا نیز غافل نبودند.
دقت شود که در عین حال تبلیغ یک مذهب، با ضد تبلیغ بر علیه اسلام متفاوت است. اما متأسفانه ادیان و گروه‌ها هر دو را انجام می‌دهند و گاه تأکید و توجه‌شان به بخش دوم بسیار بیش‌تر است.
نکته‌ی آخر آن که «تبلیغ و فعالیت برای براندازی نظام» نه در جمهوری اسلامی ایران، بلکه در هیچ کشور و نظامی جایز نیست. حتی اگر توسط گروهی مسلمان و شیعه انجام پذیرد و حتی اگر رهبرانشان آیات عظام باشند. آزادی در موافق نبودن یا مخالفت فرق دارد با اقدام برای براندازی. نمی‌شود اقدام برای براندازی را «تبلیغ» نامید. هر چند که بسیاری از گروه‌ها (که در توطئه‌ها و فتنه‌های اخیر به وضوح شاهد آن بودیم) به آن مبادرت می‌کنند و فریاد وامظلوما نیز سر می‌دهند!
اما، به مسئله‌ی موضع تدافعی نیز باید دقت شود. به ما القا می‌کنند که اگر آزادی هست، پس چرا شما موضع تدافعی می‌گیرید؟! چرا نگیریم؟! کجای معنای آزادی بیان این است که شما هر چه خواستید بگویید، اما کسی جواب ندهد یا هر چه خواستید بکنید، اما کسی مخالفت و یا مقابله ننماید؟!

ستايشگر;503237 نوشت:
بنده فکر میکنم که اگر پرانتز اول رو برداریم ، معنی ملزوم بودن حاکم به ایجاد امنیت روانی ( و بعد تعبیر امنیت روانی به نشنیدن چیزهایی در مورد اعتقادات که آدم رو با شک مواجه میکنه ) نمیرسه.

ما هم نگفتیم که حاکم اسلامی محیط را از لحاظ اطلاعات یکسان کند تا همه آرام عبادت کنند بی خبر عبادت کنند در جهل عبادت کنند!! نه ! ما گفتیم که حاکم اسلامی محیط امنی از بلبشو ها برای مومنین مخصوصا ضعفا(فکری ، مثل نوجوانان و ..) فراهم آورد تا آنها به دور از غوغا سالاری های رسانه ای و هالیوود رسانه ای بتوانند آراء را بشنوند و تصمیم بگیرند.
به اعتقاد من اگر فرد مسلمان با ادیان دیگر آشنا شود-الته به دور از تبلیغات شبکه صهیونیسم جهانی و غوغا سالاری شبکه های ماهواره ای - بهتر به دین خود پایبند خواهد شد.
اصلا بهتر بگویم ؛ این فضل و برتری اسلام بر دیگر ادیان است که بر جوانی که به بلوغ فکری رسیده دستور می دهد که عقاید خویش را تحقیقا قبول کند نه تقلیدا و اگر تقلید کرد از او پذیرفته نیست -مساله اول تمامی رساله های عملیه- این به خاطر قوت علمی و اقناعی اسلام است که نه تنها نمی ترسد که جوان با رفتن و تحقیق کردن دست از اسلام نمی کشد بلکه در دین خود استوار تر می گردد.
این به شرط این است که جوان را با شبهات طراحی شده از مسیر تحقیق گمراه نکنند. با فیلم ها کلیپ ها و ...

ستايشگر;503237 نوشت:
الان شما میفرمایید که "آنچیزی که ما میگوییم نباشد هرج و مرج و آشفتگی و باند تبلیغ است". حرفتون خیلی خوب به نظر میاد و کمتر کسی پیدا میشه که بیاد و بگه " نه اتفاقا باید هرج و مرج باشه! " مشکل اینجاست که "چه کسی" مشخص میکند که "چه چیزی مصداق هرج و مرج هست چه چیزی نیست" ؟ مثال میزنم ، اما فکر میکنم که اگر این رو ادامه ندیم برای ادامه ی بحثمون بهتره چون شما نماینده ی اونهایی که من الان میخوام ازشون ایراد بگیرم نیستید که من از شما جواب بخوام! مثال نحوه ی برخورد با سایت هاست. یکسری موارد بلند بالا نوشته شده از اینکه فلان چیز محتوای مجرمانه هست اما به صورت کلی. اینکه کی تشخیص میده که چه چیزی مصداق محتوای مجرمانه هست ، یک گروه آدم هستند که میتونن اندیشه های خاص داشته باشند. قبلا هم عرض کردم نمونه ی بارزش فیلتر کردن سایت آقای مطهری و قصر در رفتن سایت های دیگه از زیر تیغ این کارگروه! و یا هیات نظارت بر مطبوعات!
خوب اگر قرار بر مثال آوردن باشه ، شما میتونید بگید "کتاب اوشو هست پس همه چیز در دسترس مردم هست" من میگم "روزنامه ی بهار نیست ( با اینکه فردای روزی که اون مقاله چاپ شد 3 تا مقاله در جوابش چاپ شد در همون روزنامه ) پس همه چیز در دسترس مردم نیست".

بنده قصد دفاع یا رد بر عملکرد گروهی ندارم و برای این که مساله در حد نظری باقی بماند وارد آن نمی شوم
اما لازم می دانم که درباره روزنامه بهار بگویم که:
روزنامه که جای نقد عقاید نیست نقد عقاید -آن هم عقاید حد اکثری جامعه _ جای خاص خود را دارد کتاب می خواهد مقاله علمی می خواهد بحث مدرسه ای که جایش در روزنامه نیست. شاید یک وقت فردا یکی بخواهد در تیتر روزنامه اش اصل وجود خدارا منکر شود آیا جا دارد ؟؟

ستايشگر;503237 نوشت:
بقیه کشور های دنیا هر کاری میکنن ، تهش هم تو گور خودشون میخوابن!

انتظار بنده این هست که همونطور که زنگ "دینی" و کتاب "دین و زندگی" داریم ، در کنارش یه زنگ "ادیان" داشته باشیم که همه با همه ی دین ها آشنا بشن. یا اینکه یک روزنامه از روزنامه نگاران لیبرالیست داشته باشیم که فرق تفکر و زاویه نگاه یک لیبرال از یک غیر لیبرال مشخص بشه قشنگ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. البته ، این فقط انتظار و آروزی بنده هست.


ما الان در دانشگاه ها زنگ ادیان داریم. نداریم؟؟
اصلا دانشگاه فرق و ادیان داریم.
البته حتما حق می دهید که جای این مباحث در کتب بتدایی و راهنمایی نیست.
درباره نگرش های لیبرالیستی و غیره از ایسم ها اینها به عنوان یک تفکر در مجامع علمی بحث می شوند و به نقد و نظر گذاشته می شوند اما این ها در منظومه فکری اسلام راهی نداشته و بیشتر یک تفکر التقاطی در دین ایجاد می کند و جامعه اسلامی مخصوصا شیعی که در راس آن ولی فقیه به عنوان یک ولی دین و دنیا ، برای ارائه نگرش صحیح از اسلام نمی تواند امکانات حکومت اسلامی را در اختیار تفکر التقاطی قرار دهد که به نام اسلام خود را نشان دهد و عموم جامعه را مورد ابتلا واقع سازد.
البته این به معنای جلوگیری از تبلیغ آنها نیست چه این که کتب و مجلات علمی متعددی در طول انقلاب در دست آنها بوده و به نشر عقاید خود پرداخته اند اما روزنامه که نشان که با عرف عام مردوم در ارتباط است جای اظهار نظر های علمی و نظریه پردازی عقاید نیست.

ستايشگر;503237 نوشت:
حضرت علی (ع) بهشون نمیفرمایند که تبلیغ نکنید وگرنه میکشمتون. میفرمایند که از عقیده تون برگردید وگرنه میکشم!!!

حضرت هرگز تفتیش عقاید نمی کردند و بدان مواخذه نمی فرمودند جه این که در طول حکومت ایشان ادیان و فرق مختلف در جامعه اسلامی به آرامی می زیستند.

ستايشگر;503245 نوشت:
با اجازه تون حاج آقا ، وضعیت بدتر شد! الان بین حرف های شهید مطهری و شما تناقض نمیبینم بین حرف های خود شهید مطهری تناقض میبینم!

شهید مطهری میفرمایند که هر جور میخواید بگید و بنویسید و تبلیغ کنید ، بعد میفرمایند مسئولین باید کتب ضاله رو جمع کنن! خوب آیا به عقیده ی یک مسلمان ، انجیل غیر از کتاب ضاله هست؟ کتاب "توهم خدا" داوکینز غیر از کتاب ضاله هست؟ خوب پس چطور هر جور میخوان بنویسن؟


برای نقل نظر از یک متفکر در یک زمینه باید تمامی مطالب او را دید و بعد درباره او تصمیم گرفت گزیده برخورد کردن با تفکر بزرگان باعث گمراهی خواهد شد(مهم) بحث آزادی در نگاه شهید مطهری در کتاب آزادی معنوی ایشان هست می توانید مراجعه کرده و آن را مطالعه فرمایید.
در باره کتاب های مذکور انجیل و تورات کتب ضاله نیست اما چون کتاب " توهم خدا " را نخوانده ام نمی دانم.
البته این رامی دانید که ضاله بودن کتب نسبت به افراد مختلف متفاوت است.

به نام خدا.

جناب شعیب ، بنده از شما تشکر میکنم که کمک کردید جواب سوالم رو بگیرم. فقط من باب اطمینان میپرسم :

جواب سوال من این شد که در اسلام ، هم آزادی عقیده داریم هم آزادی تبلیغ ، تنها محدودیت ، محدودیت در حمله به باقی اندیشه هاست. ( مثلا مسیحی ها نمیتونن به اسلام حمله کنن و مسلمان ها به مسیحیت ) درست فهمیدم؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;504796 نوشت:
جواب سوال من این شد که در اسلام ، هم آزادی عقیده داریم هم آزادی تبلیغ ، تنها محدودیت ، محدودیت در حمله به باقی اندیشه هاست. ( مثلا مسیحی ها نمیتونن به اسلام حمله کنن و مسلمان ها به مسیحیت ) درست فهمیدم؟

با سلام و عرض ادب
درست است تبلیغ و بیان مواضع. نه حمله ، تخریب ، توهین و ارعاب رسانه ای.

سوال1:
پایه ی دینی (فقط قرآن و حدیث) و عقلی فیلترینگ ( چه در اینترنت و چه اقداماتی مثل تحریم و یا جلوگیری از نشر کتب و یا روزنامه و ... ) چیست؟

جواب:
فیلترینگ سایت های مخرب اجتماعی و اعتقادی از باب تحریم کتب ضاله است.
تا چندی پیش که منبع اصلی نشر عقاید خرافی و گمراه کننده نوشته جات مکتوب بود شرع مقدس نوشتن و نشر و خرید و فروش و نگه داری این گونه کتاب ها را حرام می دانست و امروزه که نوع این نشر و اشائه گسترش یافته و به نوار و سی دی و ماهواره و اینترنت کشیده شده است حکم حرمت درباره آن ها نیز جاری می شود.
پس پاسخ به سوال شما در گرو درک صحیح حکم و علت حکم به تحریم کتب ضاله است.
استاد مطهري(ره) در اين زمينه مي‎گويد: «اغوا و اغفال يعني كاري تؤام با دروغ، تؤام با تبليغات نادرست انجام دادن. مثلاً فرض كنيد كسي قسمتي از جمله‎اي يا آيه‎اي را حذف كند و قسمتي را خود به آن اضافه كند و بعد اين عبارت تحريف شده را به‎عنوان حجت مطرح كنديا آن‎كه از مسائل تاريخي قسمت‎هايي را حذف كند و بعد با استفاده از اين اطلاعات ناقص، نتايج دلخواه خودش را بگيرد و يا في‎المثل ادعاي علمي بودن داشته باشد و حال آن‎كه حرفش اساساً تحريف علم باشد. اغفال كردن به هيچ عنوان نمي‎تواند و نبايد آزاد باشد اين‎كه در اسلام خواندن , خريد و فروش كتب ضلال حرام است و اجازه فروش هم داده نمي‎شود بر اساس همين ضرر اجتماعي است»[1]دقت در كلام ايشان نشان مي‎دهد كه از ديدگاه شهيد مطهري كتب ضلال آنهايي هستند كه رويكردي علمي به مسائل نداشته‎اند بلكه بر اساس تحريف و اغوا و اغفال مردم شكل گرفته‎اند و هدف اصلي از تأليف آنها پيشبرد علم و دانش نيست بلكه اغواي مردم و دست‎يابي به منافع و مقاصد تأليف‎كنندگان و ترويج كردن آن كتب است و دليل اصلي حرمت آنها همين زيان اجتماعي كتب مذكور است يعني از آن‎جهت كه اين كتب مايه اضلال جامعه و در نهايت موجب ضرر اجتماعي و زيان مردم مي‎گردد چاپ و نشر چنين كتبي در اسلام ممنوع شمرده شده است و حرمت كتاب سلمان رشدي از سوي امام امت در همين راستا بود يعني از آن‎رو كه با اغواگري و تبليغات انحراف گرايانه تأليف شده بود حرام گرديد چرا كه هدف اصلي دين الهي و انبياء الهي هدايت جامعه و نجات آنها از گمراهي بوده است و لذا قرآن مي‎فرمايد: «و لِكُلّ قَومٍ هادٍ»[2] هر قومي داراي هادي و راهنمايي از سوي خدا بوده‎اند و درباره قرآن كتاب آسماني اسلام مي‎فرمايد: «إَنَّ هذا القُرآن يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَم»[3] قرآن رهبري مي‎كند به آنچه استوارتر است.با توجه به آنكه اسلام نمي‎تواند نسبت به هدايت و گمراهي انسان‎ها بي‎تفاوت باشد آنچه را كه مايه گمراهي آدمي مي‎گردد مانند اغواگري و ترويج تحريفات ممنوع كرده است و آنچه را كه مايه هدايت يافتن او مي‎شود مانند انديشه و تفكر، آزاد نموده است. از اين‎رو در اسلام بر علم اندوزي بسيار تأكيد شده است و از پيروي‎هاي كوركورانه به‎شدت پرهيز داده شده است.
توضيح اينكه : همانگونه كه جسم انسان ها از نظر قدرت و توان مختلف است ، مثلاً بعضى قدرت تحمل دويست كيلو بار را دارند و بعضى حتى قدرت تحمل پنج كيلو بار را ندارند، فكر انسان ها نيز تفاوت دارد. بعضى توان حل يك مساله ساده ى رياضى را ندارند و بعضى همچون كامپيوتر نيرومند، مشكل ترين مسايل رياضى را در چند لحظه حل مى كنند.
مطالعه ى كتاب هاى گمراه كننده براى دانشمندان كه توان فكرى و قدرت تحقيق و بررسى دارند، اشكال ندارد چرا كه آنها با مطالعه و تحقيق ، حق و باطل را از همديگر تشخيص مى دهند.
ولى مطالعه آن كتاب ها و يا شنيدن گفتار گمراه كننده براى افرادى كه فكر ناتوان و دانش اندك دارند، مسموم كننده و خطرناك است .
چنانكه در تاريخ ديده مى شود دشمنان با انتشار كتب گمراه كننده مردم را از راه حق باز داشته و به سوى باطل مى كشانند به عنوان نمونه :
وقتى كه اسلام ظهور كرد دانشمندان يهود موقعيت خود را در خطر ديدند، لذا اوصافى را كه درباره ى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در تورات آمده بود تغيير دادند و صفاتى ضد آن را در تورات نوشتند تا عوام يهود به سوى اسلام جذب نشوند. قرآن در سرزنش آنان مى فرمايد:
فَوَيلٌ لِلذّينَ يَكتُبُون الكِتابَ بِاَيديهِم ثمّ يَقولونَ هذا من عنداللّه لِيَشتروا بِه ثَمَناً قَليلاً فَويل لَهم ممّا كَتَبت اَيديهم و وَيل لَهم ممّا يَكسِبون واى بر آنها كه مطالبى با دست خود مى نويسند سپس آن را به خدا نسبت مى دهند تا به بهاى كمى آن را بفروشند. واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنها از آنچه از اين راه به دست آوردند.
امام جواد عليه السلام مى فرمايد:
مَن اَصغى الى ناِطق فَقد عَبَده فَاِن كان النّاطِق عَنِ اللّه فقَد عَبدَ اللّه وَ اِن كاَن النّاطقُ يَنطِق عَن لِسانِ اِبليسَ فَقَد عَبَد الاِبليس ؛ كسى كه به (گفتار) گوينده اى گوش فرا دهد او را بندگى كرده است بنابراين اگر گوينده از خدا و دستورات او سخن مى گويد شنونده ى او خدا را عبادت كرده و اگر از شيطان سخن مى گويد شنونده ى او شيطان را عبادت نموده است .
حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: اگر هدف و منظور صحیح و درستی بر نگهداری، خواندن و تعلیم و تعلم کتابهای گمراه کننده مترتب نباشد، حکم تمامی این عناوین حرمت است. اگر کسی مثلا به منظور ابطال ادله نویسندهِ کتابی و رد و نقض مطالب آن، کتاب مفسد و گمراه کننده ای را مطالعه کند، یا نگه دارد، یا بخرد و خود او هم کاملا از خطر انحراف و گمراهی به وسیله مطالب این کتاب در امان باشد، در این صورت اشکالی بر عمل او مترتب نیست. در غیر این صورت کسی حق نگهداری و مطالعه اینگونه کتابها را ندارد.
همچنین می فرماید: بر اکثر مردم عادی که خطر لغزش و گمراهی در آنها زیاد است، لازم است از کتابهایی که مشتمل بر مطالب خلاف عقاید اسلامی و شبهات و مغالطه هاست، دوری و پرهیز کنند. خریدن، نگهداری و حفظ اینگونه کتب برای آنها جایز نیست؛ بلکه واجب است، این کتابها را از بین ببرند. (4)

در ادامه بحث ذکر دو نکته ضروری است:
۱- در بحث کتب ضلال، دفاع از عقاید مردم در مرتبه اول به عهده علما است که با پاسخ به شبهات از انحراف آنان جلوگیری کنند.
۲- خود مردم باید احتیاط لازم را در دریافت مطالب به کار گیرند. همانطور که در خوردن غذا باید دقت کافی بنمایند و از هر غذای آلودهای استفاده نکنند. و قرآن میفرماید: فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (عبس/۲۴)، همچنین نسبت به واردات قلبی و ذهنی خود نیز حساس باشند. (5) پس هر مطلبی را نباید گوش کرد؛ چه بسا منحرف کننده باشد و توان دفع آن را نداشته باشد. آری اگر آمادگی لازم را پیدا نمود می تواند وارد مباحث و اندیشه های دیگر گردد. همانطور که اگر کسی شنا بلد نیست نباید خود را به آب بزند بلکه اول باید آموزش لازم را ببیند آنگاه وارد استخر عمیق گردد.


پی نوشت:
1. آزادي از نظر استاد مطهري، حسين يزدي، ص 266، انتشارات صدرا، 1379، چاپ اول.
2 . سوره رعد، آيه 7.
3 . سوره اسراء، آيه 9.گفتار و كتب ضالّه
4.موسوی خمینی، تحریر الوسیله، ج ۱، ص۴۹۸
5.کاشانی، تفسیر صافی، ج۵، ص۲۸۷


سوال2: آیا فیلترینگ باعث کاهش میل مردم به استفاده میشود؟ میتوانید اثبات کنید؟
جواب:
حد اقل مطلب این است که فضای عمومی از برخی از آسیب ها حفظ می شود و یک نوع مصونیتی برای عمده افراد جامعه ایجاد می شود.
برای وضوح بیشتر مطلب به این مقدمه توجه بفرمایید: نوجوانی برای یک تحقیق کلاسی وارد اینترنت می شود به محظ سرچ کلمه مورد نیاز یک سری عکس ها و مطالبی برای او نمایش داده می شود برای اطلاع بیشتر صفحه را باز می کند و با منظره تحریکی یا مطلب مسمومی یا ... مواجه می شود تمام شرایط برای ادامه مسیر برای فرد باز است تحریکات شیطانی به حد نهایت خود می رسد اگر این داستان در بارهای دیگر مراجعه این نوجوان به اینترنت ادامه یابد چه تضمینی برای گمراه نشدن او می تواند باشد.
نوجوانی که نه به منظور انحراف بلکه به صرف یک تحقیق علمی وارد اینترنت می شود و زمینه انحراف او فراهم می شود و ...
فیلترینگ به مثابه یک ماسک مجانی برای افراد در یک فضای پر از ویروس های مختلف و کشنده است .
عقل ایجاب می کند متولیان یک جامعه که از یک خرد فرهنگی برتری برخوردارند و از فضای مسموم جایی خبر دارند یک سطح عمومی از مصونیت را برای افراد آن جامعه ایجاد کرده تا عموم از خطر دور بمانند حال اگر کسی خواست در این فضای مسموم ماسک از صورت بردارد و آزادانه!! تنفس کند دیگر مقصر اوست و هیچ کس فردی را مجبور به سالم ماندن نمی کند.
البته همین سطح از مصونیت عمومی- با توجه به رفع فیلترینگ با کمترین هزینه- عقلایی بوده و نتایج درخور و شایسته ای داشته چه بسا که اکثر مردم برای این فیلترینگ حریم قایل شده و چه بسا کسانی به خاطر عدم آشنایی و برخی برای هزینه کمتر از این سد امنیت اخلاقی و عقیدتی عبور نمی کنند
شاهد بر آنكه حرمت كتب ضالّه و فیلترینگ اینترنت مي‎تواند مؤثر در عدم نشر آنها باشد عملكرد دولت‎هاي غربي است مشاهده مي‎كنيد در جوامع غربي براي تبليغات اسلامي محدوديت‎هاي زيادي قائل مي‎گردند و حتي آزادي‎هاي مسلمانان تابع كشورهاي غربي را محدود مي‎سازند از باب نمونه مي‎توان به منع انتشار كتاب دانشمند محترم آقاي روژه گارودي اشاره كرد كه توسط دولت‎هاي غربي از رواج آن جلوگيري به‎عمل آمد و نويسنده آن به مجازات‎هايي دچار گرديد. اين كتاب كه در نقد صهيونيسم نوشته شده بود در ميان هزاران كتابي كه در ترويج صهيونيسم و يهود نوشته مي‎شود و تبليغات گسترده‎اي كه در راديو تلويزيون و اينترنت از صهيونيسم به‎عمل مي‎آيد اقدامي قابل توجه نبود ولي ملاحظه شد كه دولت‎هاي غربي همين اقدام را نيز اثربخش تلقي كردند. و لذا با آن به مقابله برخاستند و حتي منع اين يك كتاب را هم نتيجه‎بخش دانستند بنابراين چنان نيست كه فیلترینگ و منع از نشر كتب و نوشتارها در عصر اينترنت بي‎ثمر باشد.

سوال3:
خوب با این حساب ، این آیه چطور میشه پس : " فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه " ؟ چطور میشه از احسن پیروی کرد ، وقتی جز یک اندیشه ، اندیشه ی دیگری منتشر نمیشه؟
جواب:
آیاتی که بیان داشتید مخصوصا در آیه استماع قول و اتباع از احسن ،فرض در جایی است که کسی که قول را می شنود توان تفکیک قول صالح از فاسد را داشته باشد و به تبعیت احسن بپردازد اما اگر اشخاصی این قدرت را داشته باشند و قول بر آنها مشتبه شود دیگر حکم در باب آنها جاری نخواهد بود
در آیه لا اکراه فی الدین ، یک اخبار از یک عمل تکوینی است بدین معنا که در دین که یک امر قلبی است اصلا اکراه راه ندارد چرا که از امور درونی است که فرض اکراه در آن محال است نه این که بشود در دین و ایمان اکراه کرد و اسلام آن را اجازه ندهد بلکه دین اکراه بردار نیست . در ادامه این مطلب به روشنی می آید که" قد تبین الرشد من الغی" خدا می فرماید ما راه را روشن کردیم دیگر انتخاب با شما.
پس هیچ کدام از این دو آیه مانعی برای حرمت کتب ضاله و جلو گیری از دستیابی مردم به آنها نیست.

سوال4:
چون والا چیزی که بنده میبینم اینه که فیلترینگ هیچ سد خاصی برای مردم نیست (مخصوصا تو زمینه اینترنت) و به راحتی با خرج ماهیانه چند هزار تومن ، میشه وی پی ان تهیه کرد و به همه جا سفر کرد ( البته با سرعت کمتر ). و یا راه های مجانی هم هست مثل استفاده از نرم افزار های مجانی فیلتر شکن. مثلا از وقتی که فیسبوک رو فیلتر کردن ، تاثیری روی تعداد افراد جذب شده به این سایت نداشته و اتفاقا خیلی ها در همین زمان فیلتر بودن عضو شدن.
جواب:
در این که فیلترینگ بر دسترسی افراد به محتوا ها تاثیر دارد هیچ شکی نیست و شاهد این مطلب این که در تمامی کشور ها این فیلترینگ وجود دارد و روز به روز تقویت می شود تا جایی که غربیس ها که ایران را متهم به فیلترینگ می کنند خود شدید تر این کار را انجام می دهند و این کار تا حذف تارنمای فیلتر شده ادامه می یابد.
همین که در ایران سرعت دسترسی به این موارد پایین آمده خود جای شکر دارد شما فرض کنید برادر کوچک شما در ورودش به اینترنت سریع بتواند یک فیلم محرک جنسی را کامل دانلود کند و ببیند این چه بلایی بر سر افکار و روحیات او می آورد .
همین کم شدن دسترسی نیز خیلی برای جامعه مفید و لازم است.
بعد تصویب قانون فیلترینگ در مجلس کارگروهی برای مشخص کردن محتواهای مجرمانه تشکیل شد.
به طور قاطع در چهار سال گذشته تا کنون اکثر قریب به اتفاقِ اقدامات سلبی و ایجابی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در اینترنت ایران، با نظر و خواست مردم صورت گرفته است؛ به نحوی که اسناد مربوطه نشان می دهد از نوروز ۱۳۸۹ تا پایان سال ۱۳۹۰ بیش از سیصد و هشتاد هزار نامه و درخواست مردمی مبنی بر پالاش یا رفع پالایش تارنماها در این کارگروه بررسی و مورد رسیدگی قرار گرفته که در نوع خود بی نظیر است.
این اقدام فیلترینگ در ایران به عنوان یک کشور قانون مدار قانونی انجام و اجرا می شود اما برخی از کشور های داعیه دار آزادی این اقدام را به طور غیر قانونی و در گستره وسیع انجام می دهند:
و اما "نظارت بر اینترنت در کشورهایی مثل آمریکا دیکتاتور مآبانه است"، زیرا دولت آمریکا دامنه اصلی هر تارنمایی را که غیر مجاز بداند، مصادره می کند و تا کنون ده ها تارنما را به این شکل به طور کامل از اینترنت حذف کرده است؛ به نحوی که بر اساس گزارش یک موسسه بین المللی، از میان ۵۰۰۰ تارنمای مهم جهان، ۱۸۰۶ تارنما توسط دولت آمریکا به طور کل مسدود و از دسترس خارج شده است.
البته کشورهایی مثل انگلستان با ۳۵۴۵ تارنمای مسدود شده، فرانسه با ۳۳۱۸ تارنمای مسدود شده و رژیم اشغالگر قدس با ۴۸۶۸ تارنما مسدود شده (یعنی تنها ۱۳۲ نشانی مسدود نشده!) از ۵۰۰۰ تارنمای مهم جهان، وضعشان به مراتب بدتر از آمریکاست!
این آمار زمانی جالب تر می شود که بدانید در این کشور ها انتشار محتوای غیر اخلاقی مصداق جرم نیست! و فیلتر و مسدودسازی تنها محدود به موارد سیاسی و امنیتی می شود...
و اما در ایران بررسی ها نشان می دهد به همان نسبت فوق، تنها ۱۰۲۰ تارنما، پالایش شده است که ۹۹.۷% موارد نیز به دلیل انتشار محتوای مستهجن پالایش شده اند و این نسبت در قیاس با سه کشور و یک رژیم فوق بسیار پایین تر است.

سوال5:
خود خدا در سوره ی بقره میفرمایند که قد تبین الرشد من الغی ، یعنی راه درست از نادرست مشخص شده ، تموم شده رفته ( به بیان عامیانه ) ". پس چرا مردم نباید به اطلاعات مختلف دسترسی داشته باشن؟و اطلاعات فیلتر می شود؟
جواب:
هر نظامی و حکومتی همان گونه که وظیفه دارد امنیت جسمی جامعه را تامین کند وظیفه دارد که امنیت روانی جامعه را نیز تامین نماید.
حکومت اسلامی وظیفه دارد زمینه را برای پویایی و رشد فکر و اندیشه افراد فراهم سازد و از طرفی از بلبشوی فکری و آشفتگی ذهنی جاممعه ممانعت نماید.
این دو مهم در کنار هم به صورت هنرمندانه ای باید صورت پذیرد و اگر مراعات نشود قابل دفاع نخواهد بود این یک ترسیم ایده آل از جامعه اسلامی است.
توضیح بیشتر این که افراد یک جامعه در یک سطح فکری و تحلیلی نمی باشند و در برابر مسایل مختلف فکری و عقیدتی واکنش های مختلفی نشان می دهند برخی آنقدر در مسایل عقلی قوی بوده که مسایل را به راحتی تحلیل کرده و مساله اصلی را از انحرافی باز شناخته نه تنها خود گمراه نمی شوند چراغ راه دیگران نیز هستند.
در مقابل افرادی هستند که با کمترین ظاهر سازی تمامی پایه های اعتقادیشان از بن می لرزد و به داشته و نداشته خود شک می کنند و در مقابل تدلیس و اختلاط های فکری به کلی درمانده شده و رنگ می بازند و گاها تا آخر زندگی در همان فضای شبهه آلود به سر می برند. تعداد این گونه افراد کم هم نیستند.
حکومت اسلامی باید فضا را به گونه ای باز بگذارد که محققان اهل تحقیق و مداقه بتوانند در مسایل نظری غور کنند
و از آنطرف این افراد حد اکثری جامعه - که زیاد اهل تحقیق و مداقه علمی نیستند - مورد گزند فرصت طلبان دزد ایمان و عقیده قرار نگیرند.
این نگرانی تا جایی است که پیامبر خدا موسای کلیم خوف این را داشت که مردم فرق اژدهای واقعی معجزه موسی را از سحر ساحران تشخیص ندهد.

اگر خوب دقت کرده باشید حکومت اسلامی در این مسیر تلاش های فراوانی کرده است تا جایی که کلیدی ترین عقاید جامعه با حضور کارشناسان در شبکه علم و فرهنگ_شبکه4_ به نقد و نظر گذاشته و مورد نظر همگان قرار می گیرد.
این همان تبیین رشد وغیی است که قرآن بیان فرموده است .
آیا هیچ پدر مهربانی رازی می شود نوجوان نو رسته اش که هنوز نمی تواند درست در خوب و بد اعتقادی اش استدلال کند و آب زلال را از آب آغشته به سم تشخیص نمی دهد در تیر رس فرق و گروه ها و نحله های مختلف قرار بگیرد از عرفان شهوت پرستی اشو گرفته تا سبک های زندگی پائلیو کئیلیو!!!

سوال6:
من نمیتونم قبول کنم که حکومت در مقابل عقیده ی ملت هم مسئول باشه. با اجازه دلایلم رو مختصرا عرض میکنم.
جواب:
مشکل اصلی مطلب شما در همین موضوع است که فکر می کنید حکومت دربرابر عقیده مردم هیچ مسئولیتی ندارد
آری حکومت های سکولار اینگونه اند و اصلا دربرابر اندیشه و انگیزه مردم هیچ تعهدی ندارند چرا که حکومت آنها اصلا کاری به جنبه های غیر دنیایی مردم ندارد آنها حاکمان بر ابدان مردم اند و برای آن برنامه دارند
اما حکومت دینی که در اصل ادامه امامت و حکومت پیامبران است نه تنها برای دنیای مردم برنامه دارند برای روح و روان و آخرت آنها نیز برنامه دارند.
اصلا زیبایی تفکر شیعی در این اسنت که امام بعد از پیامبر مسئول دین و دنیای مردم است نه دنیا به تنهایی (خلیفه) و نه دین به تنهایی.
حکومت ولایت فقیه در عصر غیبت هم که ادامه امامت و رهبری است مسئول دین و دنیای مردم است.

واقعا زیباترین دلیل بر آزادی بیان همراه مصونیت جامعه از در هم آمیختگی را بیان داشته اند.
مورد شماره یک و دو در کنار هم منظومه زیبا از بحث آزادی بیان و عقیده را در جامعه اسلامی بیان می کند
در ابتدا حضرت می فرماید وظیفه حاکم است که زمینه را برای عبادت (عبادتی که مقدمه آن معرفت دینی است ؛آرامش روانی است)مومن فراهم آورد این وظیفه حکومت است جامعه را از هرج و مرج فکری و آشفتگی نجات دهد تا مومن بتواند با روانی آرام عبادت کند. زیبا فرموده این وظیفه حکومت است.
در کنار آن آزادی عقیده (نه هرج و مرج اجتماعی) حکم فرما باشد تا اگر کسی در سایه تحقیق خود به عقیده ای مخالف دست یافت مشغول به زندگی خود گردد. آزادی در عقیده با آزادی در عمل متفاوت است با تبلیغ عقیده متفاوت است با از بین بردن آرامش روانی متدینین و سست کردن پایه ها و مایه های دینی متفاوت است
همین امیر المومنین وقتی به حکومت رسید فضا را برای عبادت مومن و زندگی غیر مسلمان آماده ساخت اما با تحرکاتی که اصل اولی (آماده سازی زمینه عبادت مومنان) منافات داشت و به بلبشو در جامعه دامن می زد با شدت برخورد می کرد.

مثلا در برخورد با غالیان که به صورت گروهی در جامعه دست به تبلیغ زده بودند اشد مجازات را در نظر گرفت.
روایت کافی چنین است: زمانی که امیر مؤمنان از اهل بصره در جنگ جمل فراغت یافت، هفتاد نفر از مردمان زط (یا کولی‌ها) نزد وی آمده، بر او سلام کرده با زبان خود با آن حضرت سخن گفتند. حضرت پاسخ سلام آنان را داد. سپس فرمود: من چنان نیستم که شما اظهار کردید، من بنده مخلوق خداوند هستم. آنان نپذیرفتند و گفتند: تو همانا همو هستی. حضرت گفت: اگر نهی نشوید و از سخن خود باز نگردید و توبه نکنید، شما را خواهم کشت. آنان حاضر به توبه نشدند. حضرت دستور داد چاه‌هایی حفر کردند. سپس پایین چاه‌ها را به هم متصل کرد. آنگاه آنان را در آن چاه‌ها ریخت و سر چاه‌ها را بست. سپس در یکی از آنها که کسی داخلش نبود آتش روشن کرد. در این وقت دود داخل چاه‌های دیگر شده و همگی آنان مردند.

آری حاکم اسلامی در برابر عقاید افراد هم مسئول است چرا که او امام دین و دنیای آنهاست.

سوال7:
اگر حاکم اسلامی در مقابل عقاید افراد هم مسئول است ، پس چرا خدا به پیامبر (ص) میفرمایند که "لست علیهم بمصیطر" ؟
این وسط آزادی در انتخاب عقیده چطور میشه اگر حاکم "مسئول" این عقیده هست؟ اگر اینطور بگیم که مردم آزاد هستند ولی از حاکم هم سوال میشه که چرا اینها گمراه شدند و مورد عتاب و عذاب قرار میگیره برای این گمراهی مردم ، در واقع گفتیم که گناه رو مردم کردن تاوانش رو دیگری میده. اگر هم بگیم که نه تاوانش رو حاکم نمیده پس چه "مسئولیتی" هست که بازرسی نداره؟

جواب:
بله نه تنها پیامبر مصیطر بر افراد نیست بلکه بالا تر از آن اصلا عقیده سیطره پذیر نیست (در ادامه بیشتر توضیح می دهم) در شان تبلیغی پیامبر ، آن حضرت فقط بشیر و نذیر است او نمی تواند به اجبار کسی را مسلمان کند یا در درجات ایمان بالا بیاورد چرا که اصلا عقیده اجبار بردار نیست پیامبر حق مطلب را ادا می کند موانع را برطرف می کند حجاب ها را برطرف می کند گرد غفلت را از چهره فطرت می زداید اگر جبر خارجی مثل سلطه ائمه کفر هست را برطرف می کند آنگاه آنها را در انتخاب جنت یا نار مخیر می سازد.
نکته مهم اینجاست که عقیده از سنخ محبت است که در آن اکراه راه ندارد این که می فرماید لا اکراه فی الدین بدین معنا نیست که در دین کسی را اجبار نکنید نه! بلکه بدین معناست که تکوینا دین و مقوله اعتقادات اجبار بردار نیست اکراه بردار نیست می شود به کسی گفت اجبارا این عقیده را بشنو بر طبق آن عمل کن ولی نمی شود گفت اجبارا این عقیده را داشته باش. همان گونه که نمی شود کسی را مجبور به دوست داشتن فردی کرد.
تنها کاری که می شود کرد این است که مقدمات علم بدان عقیده و انگیزه بدان گرایش را در او اجاد کرد موانع را از سر راه او کنار زد تا حقایق را خوب بفهمد و آنگاه آن را درک کرده و با آن ارتباط ایمانی برقرار کند. که این هم فقط می تواند از روی اختیار شکل گیرد.
نه این که عمل اکراهی بر طبق عقیده در دین سفارش نشده بلکه اصلا امکان ندارد.و از طرفی عمل غیر ارادی و غیر اختیاری ارزش معرفتی ندارد و بالا برنده انسان در سیر سعودی او به طرف کمال نیست. نه تنها پیامبر مصیطر نیست و نمی تواند اجبارا کسی را مومن کند خود خدا هم اینکار را نمی کند به همین منظور خداوند هدایت اجباری را نفی کرده و می فرماید"وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين "(يونس آیه 99) و اگر پروردگار تو مى‏خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مى‏آوردند آيا تو مى‏خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟!"
"إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا"(انسان 3)

این نکته مرکزی آزادی عقیده و آزادی تفکر در دین است.
اما این در حوزه تبلیغی پیامبر است اما همین پیامبر در حوزه امامت و رهبری و حکومت با کسانی که قصد بر هم زدن اجنماع مسلمین را داشتند برخورد می کردند چه از نظر فکری چه از نظر مادی و امنیتی.
پس همانگونه که هدایت اکراه بردار نیست و پیامبر نمی تواند کسی را مجبور به پذیرش آن کند پیامبر وظیفه دارد که این اجتماع تشکل یافته اسلامی را از هرگونه گزند معرفتی حفظ کند.
چگونه؟؟
بدین صورت که کرسی آزاد علمی دائما در مسجد پیامبربرقرار است درباره همه ارکان دین بی پرده از پیامبر سوال می شود از وجود خدا ا، از لزوم بعثت انبیاء و... اما به کسی اجازه نمی دهند به دور از بحث علمی و بدون برهان و دلیل جامعه را دستخوش تحولات تشنجی کند.
تمامی فرق و ادیان در سایه حکومت دینی بدون هیچ گزندی به دین خود مشغول اند ولی از حرکت های غیر علمی و بر هم زننده آنها جلوگیری می شود.
هر کجا تبیین و بحث علمی است مورد تایید و استقبال حضرات واقع می شود دعوت به مناظرات صریحا از طرف اهلبیت مطرح می شود نمونه های فراوانی هست که در کتاب احتجاجات می توانید ببینید.

مشکل اصلی اینجاست که مقام تبلیغ و امامت اجتماعی در اسلام را از هم تفکیک نمی کنیم.

سوال8:
فیلترینگ با آزادی اندیشه در تضاد است
جواب:
انسان هاي آزاد، انسان هايي هستند که با موانعي که در جلوي رشد و تکاملشان هست مبارزه مي کنند. انسان هايي هستند که تن به وجود مانع نمي دهند بنابراين، کسي که به عنوان آزادي در راستاي گسترش فساد و رذايل اخلاقي تلاش مي ورزد، مخالف آزادي است. کسي که در راه نابودي ارزش هاي اجتماعي به تکاپو پردازد، گرچه آزادي را يدک بکشد، طرفدار آزادي نيست. کسي که فحشا و زشتي ها را گسترش دهد، با آزادي ميانه اي ندارد، چون اين تلاش ها در راستاي رشد و تعالي و تکامل انسان نيست. از اين منظر آزاديِ تکامل آفرين داراي ويژگي هايي نظير؛ 1. آزادي انسان از اسارت طبيعت ، 2. آزادي انسانيتِ انسان از جنبه حيوانيت، 3. آزاد بودن انسان از محکوميت انسانهاي ديگر، مي باشد. ( ر.ک: مرتضي مطهري ، نقدي بر مارکسيسم ، مجموعه آثار، ج 13، ص 781 ؛ )
البتّه بايد توجّه كرد كه برخورد آرا و عقايد، غير از اغفال و اغوا است. اغفال يعني كاري توام با دروغ و تبليغات نادرست. بر همين مبنا است كه خريد و فروش كتب ضلال در اسلام تحريم شده است؛ يعني كتاب‌هاي ضدّ دين و ضدّ اسلام دو دسته‌اند: برخي بر يك منطق و تفكّر خاص استوارند، يعني واقعاً كسي طرز تفكّر خود را عرضه مي‌كند كه در اين‌جا محلّ آزادي بيان است و مبارزه با اين‌ها بايد در قالب ارشاد و هدايت و عرضة منطق صحيح باشد؛ امّا گاه مسألة دروغ و اغفال درميان است؛ مثلاً اگر كسي آيه‌اي يا مطلبي تاريخي را به صورت تحريف شده در كتابش آورد تا نتايج دلخواهش را بگيرد، آيا ممانعت از نشر اين كتاب، ممانعت از آزادي بيان است؟ آزادي ابراز نظر عقيده يعني آن چه واقعاً بدان معتقد است، بگويد نه اين‌كه به اين نام دروغگويي كند و مثلاً زير پوشش اسلام، افكار ماركسيستي را تبليغ و مردم را اغوا كند. من به دانشكدة‌ الهيات گفته‌ام كه بايد يك كرسي به ماركسيسم اختصاص دهيد؛ امّا نه اين‌كه استادي مسلمان آن را تدريس كند و با حقّه بازي، ماركسيسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نمايد؛ بلكه استادي كه خودش واقعاً ماركسيست است بايد بيايد. ما هم منطق خودمان را عرضه مي‌كنيم و هيچ كس هم مجبور نيست منطق ما را بپذيرد؛ امّا اين كه به نام آزادي بيان، افكار ضدّ دين را در پوشش اسلام عرضه كنند، ممنوع است.»(مرتضي مطهري ، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: چاپ هفدهم، 1372.)
در همان کتاب علامه در ادامه این بیانشان زا تکمیل می کنند:
شهید مطهری می فرماید:«احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند، و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید»
استاد در بحث از آزادي بيان و قلم،در ادامه به حد و مرزهاي آن اشاره مي کند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به ميان مي آورد:«کتابهايي که با استدلال و منطق به موضوعي پرداخته و منطقي بحث کرده است. اين کتابها، گاه با اسلام ناسازگاريهايي دارند و از آن جا که نويسندگان آنها، منطقي و اهل دليل و استدلال و در کار خود صادق هستند، در راه برخورد با آنها ارشادي و در جهت راهنمايي است. اما گروهي ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند، آمارهاي غيرواقعي بدهند و هزاران دروغ به نام آزادي مطرح کنند و حتي به کساني بهتان بزنند و سند عليه آنها بسازند و ...
اينجاست که مرزي روشن براي آزادي جلوه مي کند و آزادي بيان محدود مي گردد: حالا در اين جا بايد بگوييم چون کشور ما آزاد است، پس بايد بگذاريم او حرفهاي خودش را در ميان مردم پخش کند و آيا اگر ما جلوي دروغ و اغفال را بگيريم، مرتکب سانسور شده ايم؟ حرف ما اين است که دروغ و خيانت را بايد سانسور کرد و نبايد اجازه داد به نام آزادي فکر و عقيده آزادي دروغ در ميان مردم رايج بشود.»(مرتضي مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 77.)

حال که صحبت بدینجا کشید و از علامه شهید مطهری سخن به میان آمد بهتر است برخی از نظرات ایشان را درباره حدود آزادی را بیان کنیم:
و البتّه اين موضوع «منحصر در كتب نيست؛ بلكه همان طور كه كتب ضلال هست، نطق و خطابه و فيلم ضلال هم هست كه همگي مانند غذاي مسموم مي‌باشند و مقياس ضلالتش از اثر و نتيجه‌اي كه عايد روح بشر مي‌شود، معلوم مي‌گردد و هم خود افراد موظّفند غذاي روح خود را كنترل كنند و هم مسئولين اجتماع از آن نظر كه مدير و مسئول جامعه‌اند، وظيفه دارند مراقب اغذيه روحي اجتماع باشند.(مرتضي مطهري، آزادي معنوي ، 1378، صص27 ـ 35 .)

سوال9:
آیا آزادی در عقیده مستلزم آزادی در تبلیغ نیست ؟ عقیده ای که تبلیغ نشود چه فایده ای دارد؟
جواب:
در مورد ادیان باید به صراحت گفت: اگر منظور از تبلیغ، صرفاً معرفی یا تبلیغ دین و مذهب باشد، مجاز هستند. اما اگر قرار باشد به خاطر وابستگی‌های دینی یا مذهبی به بیگانگان (مانند کلیسای کاتولیک به وایتکان – پروتستان به شواری پروتستان در آمریکا – یهودیت به اسرائیل – اهل سنت به سعودی یا مصر و ...) به بهانه‌ی تبلیغاتی دینی و مذهبی، جاسوسی کنند و یا بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامی کنند، خیر، مجاز نیستند.
همگان شاهدند که امروزه کلیسا‌ها به راحتی فعالیت‌های مذهبی و حتی فعالیت‌های تبلیغاتی خود را در سطح گسترده انجام می‌دهند. نه تنها کلیساها و سایر نهادهای دینی وابسته به کلیسا، بلکه به بهانه‌ی نهادهای فرهنگی وابسته، باشگاه‌ها، کلوپ‌ها و ... نیز که عوامل جانبی جذاب بسیاری نیز دارند، به راحتی فعالیت تبلیغاتی می‌کنند. تا آنجا که اگر احیاناً چند نفر هم به مسیحیت بگروند، آنها را به صورت گروهی در آب دریای شمال ایران غسل تعمید می‌دهند که خود تبلیغات دیگری نیز باشد.
چاپ کتب، بروشورهای تبلیغاتی، ترجمه انجیل به زبان فارسی و توزیع آن، انتشار مجلات، برخورداری از ایستگاه رادیویی برای تبلیغ انجیل و نیز ایستگاه رادیویی ارامنه و ...، همه از سایر امکانات تبلیغاتی مسیحیان است که در جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی استفاده می‌کنند.
زرتشتی‌ها نیز برای انجام تبلیغات آزاد هستند و کم و بیش تبلیغ هم می‌کنند. اما آنها تشکیلات بسیار بسته‌ای هستند که بر حفظ موقعیت خویش می‌کوشند و مایل نیستند که در ایران ـ که کشور مادری دین‌شان محسوب می‌گردد – ریسک کرده و به خاطر جذب چند نفر، سر و صدای تبلیغاتی راه بیاندازند، اگر چه از تبلیغات بی‌ سر و صدا نیز غافل نبودند.
دقت شود که در عین حال تبلیغ یک مذهب، با ضد تبلیغ بر علیه اسلام متفاوت است. اما متأسفانه ادیان و گروه‌ها هر دو را انجام می‌دهند و گاه تأکید و توجه‌شان به بخش دوم بسیار بیش‌تر است.
نکته‌ی آخر آن که «تبلیغ و فعالیت برای براندازی نظام» نه در جمهوری اسلامی ایران، بلکه در هیچ کشور و نظامی جایز نیست. حتی اگر توسط گروهی مسلمان و شیعه انجام پذیرد و حتی اگر رهبرانشان آیات عظام باشند. آزادی در موافق نبودن یا مخالفت فرق دارد با اقدام برای براندازی. نمی‌شود اقدام برای براندازی را «تبلیغ» نامید. هر چند که بسیاری از گروه‌ها (که در توطئه‌ها و فتنه‌های اخیر به وضوح شاهد آن بودیم) به آن مبادرت می‌کنند و فریاد وامظلوما نیز سر می‌دهند!
اما، به مسئله‌ی موضع تدافعی نیز باید دقت شود. به ما القا می‌کنند که اگر آزادی هست، پس چرا شما موضع تدافعی می‌گیرید؟! چرا نگیریم؟! کجای معنای آزادی بیان این است که شما هر چه خواستید بگویید، اما کسی جواب ندهد یا هر چه خواستید بکنید، اما کسی مخالفت و یا مقابله ننماید؟!

موضوع قفل شده است