جمع بندی پس چرا به زمین آمدیم؟

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پس چرا به زمین آمدیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم.

در قرآن، خداوند چندین دفعه فرموده اند عده ای تا ابد در تاریکی و جهنم خواهند ماند.

اما دو سوال پیش میاد. یکی این که در تمامی قران ذکر شده که بر آنان عذابی(یک عذاب) نازل میشود.
یعنی در جهنم فقط یک عذاب بر جهنمیان وارد میشود. {این رو به عنوان لم یک شنیده باشید}

دومی این که:
بار ها و بار ها گفته شده عده ای تا ابد در جهنم خواهند ماند. اما جالب است در چند نقطه به این اشاره شده که شاید این ها هم بخشیده شوند. مثلا در سوره ی احزاب.
و همچنین در جایی دیگر گفته شده کسی که به بهشت وارد میشود ، پسران و دختران و مادر و پدر او نیز با وی به بهشت داخل میشوند.
مگر این نمیتواند بلیطی برای بخشیده شدن آن سه گروهی باشد که خداوند به تعداد فرموده اند که تا ابد در جهنم خواهند ماند؟؟!!
در این صورت دو اتفاق قابل رخ دادن است.
پس قران تناقضی دارد.
اما صبر کنید و متعصب نباشید. این تناقض برای ماست. با فیزیک زمین و ما تناقض دارد.
چرا یک فرد نمیتواند هم در بهشت باشد و هم در جهنم؟
چرا خداوند همه را به بهشت نمیفرستد و مانند کپی شدن دی ان ای ، از بد کاران کپی ای بگیرد و کپیشان را تا ابد در جهنم بسوزاند؟
ایا در آن صورت فرضی از احکام قران نقض خواهد شد؟

پیرو همین سوالات، باید این را هم بگویم که پیامبران و امامان ما و علما ی ما همگی انسانند و انسان، واجب الخطاست.

خوب است این را هم یاد اور شوم.
ابلیس چگونه مقرب درگاه حق شد با این که جنی بود؟
اگر انسان که فرزند آدم است، واجب الخطا نبود، مقرب درگاه حق میبود. در آن صورت پیامبران و معصومان همگی مقرب میشوند. این را هم داشته باشید.

وقتی وارد بهشت میشویم، به دنیایی بی نهایت وارد میشویم.
همانگونه که گفتم ، ما در هر نقطه ای در بهشت هم باشیم، میتوانیم مانند ابلیس، به بالاترین درجات برسیم.
از سوی دیگر خداووند بخشنده ترین است و کلی راه و تبصره برای بخشیدن هر کسی گذاشته.
بدون شک کمتر انسانی وجود دارد که نه اولادی داشته باشد که بهشتی باشد، (که در قبال این نیز ، خداوند باید پاسخگو باشد) و هیچ ویژگی بهشتی ای نداشته باشد.
پس همگی به بهشت میروند. حتی اگر خیلی طول بکشد.
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
همگی وارد بهشت شدند.
در بهشتی ابدی و بی پایان.
آن زمان طولانی که در جهنم بودند، نسبت به این زمان که پایان ندارد، به قدری ناچیز است که تقریبا مساوی صفر است.
************************************************************************************************
پس اگر همگی در جهان باقی، به بالاترین درجه خواهیم رسید و تفاوتی نخواهیم داشت(خداوند فرمودند تفاوت میان انسان ها برای من تنها در تقوایشان است)(و تقوا در ان دنیا به حد کمال خواهد رسید و همگی پس در تقوا برابر خواهند بود)، چرا به زمین آمده ایم؟
با این اوصاف فلسفه ی زندگی به فنا میرود.

لطفا پاسخ منطقی و دقیق و مستند ارائه دهید.:ghati::khoshgel:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

امین ناچیز;635235 نوشت:
اگر انسان که فرزند آدم است، واجب الخطا نبود، مقرب درگاه حق میبود. در آن صورت پیامبران و معصومان همگی مقرب میشوند. این را هم داشته باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

متاسفانه مطالب شما پراکنده و فاقد انسجام لازم است، در عین حال مطالبی ذکر می شود که انشاالله مفید خواهد بود. اگر سوالی بود بفرمایید.

چه کسی گفت انسان واجب الخطا است؟!

واجب الخطا بودن یعنی چه؟ یعنی خداوند بر انسان واجب کرد که باید حتما خطا کند و اگر خطا نکند مجازات می شود؟!

شاید منظورتان این بود که انسان جایز الخطا است، یعنی ممکن است که انسان خطایی مرتکب شود نه به این معنی که جواز ارتکاب خطا را دارد.

همین انسانی که ممکن است خطا کند، اگر مطیع امر خدا باشد و از گناه پرهیز کند و تقوا داشته باشد مقرب درگاه خداوند می شود. آن خطاهای احتمالی را خداوند می بخشد؛« وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‏ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ‏ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَة»[1]( و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدكاران را به كيفر كارهاى بدشان برساند و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش دهد همانها كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مى ‏كنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مى ‏شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است‏).

درست است که خداوند به نیکوکاران پاداش می دهد و گناهان کوچک افراد را عفو می کند، اما در عین حال گناه کاران را نیز مجازات خواهد کرد.



[/HR][1] - سوره نجم،آیه31-32.


امین ناچیز;635235 نوشت:
و همچنین در جایی دیگر گفته شده کسی که به بهشت وارد میشود ، پسران و دختران و مادر و پدر او نیز با وی به بهشت داخل میشوند.
مگر این نمیتواند بلیطی برای بخشیده شدن آن سه گروهی باشد که خداوند به تعداد فرموده اند که تا ابد در جهنم خواهند ماند؟؟!!
در این صورت دو اتفاق قابل رخ دادن است.
پس قران تناقضی دارد.

سلام

این بخش از سحنان شما مصادره به مطلوب است و سندی ندارد چون یک همچو مطلبی در قران وجود ندارد لطفاً قبل از نتیجه گیری از مستند بودن مطالبتان اطمینان حاصل نمایید . نجات یافتن خاندان مشروط است !

وَهِی تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَی ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِینَ«هود/42»
آن کشتی آنان را در میان موج هایی کوه آسا حرکت می داد، و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.

وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ«هود/45»
و نوح [پیش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستی که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترین داورانی.

قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ«هود/46»
خدا فرمود: ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز می دهم که مبادا از ناآگاهان باشی.

با سلام.

[=Traditional Arabic]مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ﴿۴﴾

width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را كه مورد ظهار قرار مى‏دهيد مادران شما نگردانيده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است اين گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقيقت را مى‏گويد و او[ست كه] به راه راست هدايت مى‏كند (۴)
شاید پسر نوح پسرخوانده اش بوده. مثلا در زمان نوح و در محل زندگی نوح، کلمه ای به نام پسر خوانده شاید وجود نداشته. و پسر خوانده و پسر برایشان در گفتار بی تفاوت بوده. ایا سندی برای رد این ادعا دارید؟
[=Traditional Arabic]لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۲۴﴾
width: 100%

[TR]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]تا خدا راستگويان را به [پاداش] راستى‏شان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا بر ايشان ببخشايد كه خدا همواره آمرزنده مهربان است (۲۴)
منافقانی که ما جزو سه گروهی میدانیم که به جهنم میروند و تا ابد در جهنم میسوزند. خداوند فرموده اند شاید ان ها رو عذاب دهد.


[/TD]

[/TD]

[/TR]

درست است. اما مننظور من این بود که انسان در زمین واجب الخطاست. یعنی زگهواره تا گور یک گناهی میکند. حتی اگه خیلی کوچک هم باشد. میدونید که گناه باید از سر دانایی باشه و اگه کسی یه چیزی رو ندونه گناه نیست.
بعد هم من نگفتم انسان نمیتونه مقرب درگاه باری تعالی باشد. اما یک راست نمیشود. ابتدا باید پاک شود.
مگر در نقاط متعددی در قران نداریم که ای پیامبر، از گناهت توبه (استغفار) کن. ؟{نمونه اش سوره ی احزاب ایه ی 55
هر قدر هم کوچک باشد گناه ،گناه است. وقتی خداوند به عنوان گناه دانسته است، گناه است. هر قدر هم کوچک و ناچیز باشد.
پس هیچ انسانی یک راست نمیتواند مقرب درگاه حق باشد.

امین ناچیز;637322 نوشت:
ا سلام.

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ﴿۴﴾
خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را كه مورد ظهار قرار مى‏دهيد مادران شما نگردانيده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است اين گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقيقت را مى‏گويد و او[ست كه] به راه راست هدايت مى‏كند (۴)
شاید پسر نوح پسرخوانده اش بوده. مثلا در زمان نوح و در محل زندگی نوح، کلمه ای به نام پسر خوانده شاید وجود نداشته. و پسر خوانده و پسر برایشان در گفتار بی تفاوت بوده. ایا سندی برای رد این ادعا دارید؟
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۲۴﴾
تا خدا راستگويان را به [پاداش] راستى‏شان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا بر ايشان ببخشايد كه خدا همواره آمرزنده مهربان است (۲۴)
منافقانی که ما جزو سه گروهی میدانیم که به جهنم میروند و تا ابد در جهنم میسوزند. خداوند فرموده اند شاید ان ها رو عذاب دهد.

سلام

البته باشاید باید نمیتوان تکیه کرد اما در ایه زیر صراحتاً به حضرت ابراهیم میفرماید که پیمان من به ظالمین نمیرسد!

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ«البقرة/124»
و [یاد کنید] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری [دشوار و سخت] آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش [به خاطر شایستگی ولیاقت او] فرمود: من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.

جعفر کذاب کیست؟

امام هادی(ع) پنج فرزند داشت(چهار پسر و یک دختر)، به نامهای: امام حسن عسکری(ع)، حسین، محمد، جعفر و علیه،لازم به ذکر است که اکثر علماى شیعه چهار فرزند پسر براى امام هادی(ع) ذکر کرده اند، اما در تعداد دختران ایشان اختلاف وجود دارد البته با توجه به قرائن و شواهد امکان دارد که امام هادى(ع) فقط دارای یک دختر بود که نام‌هاى متفاوتى داشته است....
در میان این فرزندان امام، جعفر انسانی بدکار و دروغگو بود. به طوری که لقب«کذاب» را گرفت. وی که برادر امام حسن(ع) و عموی امام زمان(عج) بود، ادعای امامت داشت و پس از درگذشت امام هادی(ع) می گفت: امام مسلمین من هستم نه برادرم؛ حتی پس از امام هادی(ع) نزد خلیفه رفت و گفت: هزار اشرفی برای تو می فرستم و از شما خواهش می کنم که فرمان دهی تا بر مسند امامت بنشینم، و این مقام را از برادرم سلب کنی! خلیفه در جواب او گفته بود : عجب آدم احمقی هستی، اگر امامت در دست ما می‌بود، آن رابرای خود قرار می‌دادیم، اگر امام شناسان و شیعیان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... دیدند از تو ببینند، تو را امام خود می‌دانند، دیگر نیازی به کمک ما نداری و گرنه هرگز به تو ایمان نخواهند آورد.
کارشکنی‌های او در عصر امامت برادرش امام حسن عسکری(ع) به جایی نرسید ولی پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادعا کرد و اعلام داشت که امام بعد از برادرم من هستم.
و از آن جایی که امام عسکری(ع) فرموده بود: «امام بعد از من کسی است که بر جنازه ام نماز بخواند». امام حسن عسکری(ع) برای اینکه این امر بر مردم اشتباه نشود و امامت امام مهدی (عج) را از کارشکنی‌های جعفر حفظ کند، در آخرین لحظات عمرشان،به ابوالادیان وصیت کرده ونشانه های دیگری را برای اثبات امامت امام زمان (عج) به ایشان دادند .... بعد از درگذشت آن حضرت،همانگونه که دیدیم جعفر کذاب خواست بر پیکر برادر نماز بخواندکه جانشینی خود را ثابت کند اما دست خداوند مکر او را برملا ساخت ونقشه هایش رابرآب کرد وهمانگونه که امام حسن عسکری (ع) پیش بینی کرده بودند شد وامام زمان (عج) بر پیکر پدر نماز خواند ومعجزاتی از خود نشان دادوامامت خود را ثابت کرد.

سلام

مگر پسر نوح ظالم بوده؟
بعد هم، از این ایه میتتوان برداشت کرد که ظالمین چون حرف خدا را قبول ندارند، شروطش را خواسته انجام نمیدهند. و کلا لجاجت نموده و پیمان خدا هم برایشان غیر قابل دستیابی میشود.

امین ناچیز;637367 نوشت:
سلام

مگر پسر نوح ظالم بوده؟
بعد هم، از این ایه میتتوان برداشت کرد که ظالمین چون حرف خدا را قبول ندارند، شروطش را خواسته انجام نمیدهند. و کلا لجاجت نموده و پیمان خدا هم برایشان غیر قابل دستیابی میشود.

وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ«البقرة/35»
و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد.

سلام

شما فکر میکنید ظالم چه معنی میدهد هرکس حرف خدا یا پیامبر او را گوش نکند ظالم میشود یعنی به خود ظلم میکند .

سلام

نه نه نه. منظورم این است که ظالم، خود را بزرگ میدانند و حرف خدا را نمیشنوند و اگر هم بشنوند، از کبر لجاجت کرده و از قصد، کار خلاف انجام میدهند. خدا فیلتری برای جدا کردن انسان ها جز تقوایشان قرار نداده.
اون ظالمین هم خودشون تن به پیمان های خدا نمیدن و از اونجایی که خدا صلاح ما رو می خواد بد بخت میشن.
بعد هم پرسش اساسی ای که من در اواسط بحث داشتم این بود که چرا امکانش نیست که یک انسان وقتی به برزخ میرود، بدی ها و کثیفی هایش در قالب کپی شده اش رفته و به جهنم میروند و انسان الاییدده شده به بهشت وارد شود؟

امین ناچیز;637375 نوشت:
سلام

نه نه نه. منظورم این است که ظالم، خود را بزرگ میدانند و حرف خدا را نمیشنوند و اگر هم بشنوند، از کبر لجاجت کرده و از قصد، کار خلاف انجام میدهند. خدا فیلتری برای جدا کردن انسان ها جز تقوایشان قرار نداده.
اون ظالمین هم خودشون تن به پیمان های خدا نمیدن و از اونجایی که خدا صلاح ما رو می خواد بد بخت میشن.
بعد هم پرسش اساسی ای که من در اواسط بحث داشتم این بود که چرا امکانش نیست که یک انسان وقتی به برزخ میرود، بدی ها و کثیفی هایش در قالب کپی شده اش رفته و به جهنم میروند و انسان الاییدده شده به بهشت وارد شود؟

سلام

ان شاءالله که شبهه اغازین شما منتفی شده باشد
وَاتَّقُوا یوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«البقرة/281»
و پروا کنید از روزی که در آن به سوی خدا بازگردانده می شوید، سپس به هر کس آنچه انجام داده، به طور کامل داده می شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمی گیرند [زیرا هر چه را دریافت می کنند، تجسّمِ عینی اعمال خودشان است].

مشیه بیشتر توضیح بدید؟

امین ناچیز;637388 نوشت:
مشیه بیشتر توضیح بدید؟

سلام

برزخ مرحله انتظار است و از انسان برای مغفرت کاری ساخته نیست پس باید قبل از ورود به عالم برزخ انسان استغفار نموده و حتی الامکان خود را پاک نماید تا لایق بهشت شود . و بهشت و دوزخ تجسم عینی اعمال خود ماست یعنی اینکه کسی که اعمال نادرستی داشته به بهشت برود امکان پذیر نیست و البته بدترین گناه نا امیدی از بخشش خداوند است و البته قبل از مرگ !

امین ناچیز;637333 نوشت:
درست است. اما مننظور من این بود که انسان در زمین واجب الخطاست. یعنی زگهواره تا گور یک گناهی میکند. حتی اگه خیلی کوچک هم باشد. میدونید که گناه باید از سر دانایی باشه و اگه کسی یه چیزی رو ندونه گناه نیست.
بعد هم من نگفتم انسان نمیتونه مقرب درگاه باری تعالی باشد. اما یک راست نمیشود. ابتدا باید پاک شود.
مگر در نقاط متعددی در قران نداریم که ای پیامبر، از گناهت توبه (استغفار) کن. ؟{نمونه اش سوره ی احزاب ایه ی 55
هر قدر هم کوچک باشد گناه ،گناه است. وقتی خداوند به عنوان گناه دانسته است، گناه است. هر قدر هم کوچک و ناچیز باشد.
پس هیچ انسانی یک راست نمیتواند مقرب درگاه حق باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه گناه کوچک و بزرگ فرقی دارد یا ندارد، در حد بنده نیست که بخواهد اظهار نظر کند. خداوند می فرماید که این دو گناه متفاوتند:« إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما»[1] (گر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى ‏شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى ‏پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مى ‏سازيم).

در مورد نسبت گناهی که به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می دهید و می فرمایید آیه 55 سوره احزاب، آیه مورد اشاره شما این است«لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ في‏ آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيداً »[2] (بر آنان [همسران پيامبر] گناهى نيست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خويش (كه بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگيرند)؛ و تقواى الهى را پيشه كنيد كه خداوند نسبت به هر چيزى شاهد و آگاه است.)

همانطور که ملاحظه می کنید هیچ نسبت گناهی در این آیه نسبت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وجود ندارد.

مواردی هم که ظاهر آیه به گمان ما به انبیاء (علیهم السلام) نسبت گناه داده می شود، در تفاسیر متعدد توضیح داده شد که منظور از آن ترک اولی است یا توضیح و توجیه دیگری دارد که میتوانید مراجعه کنید.



[/HR][1] - سوره نساء،آیه31.

[2] - سوره احزاب،آیه55.


ببخشید. اشتباه گفتم.
منظورم ایه ی 55 سوره ی غافر بود

امین ناچیز;637367 نوشت:
مگر پسر نوح ظالم بوده؟
بعد هم، از این ایه میتتوان برداشت کرد که ظالمین چون حرف خدا را قبول ندارند، شروطش را خواسته انجام نمیدهند. و کلا لجاجت نموده و پیمان خدا هم برایشان غیر قابل دستیابی میشود.


بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح در مورد ظلم و ظالم

منظور از كلمه (ظالمين) در آيه 124 سوره بقره (كه ابراهيم درخواست‏ كرد امامت را بذريه من نيز بده، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: اين عهد من بظالمين نمى ‏رسد)

مطلق هر كسى است كه ظلمى از او صادر شود، هر چند آن كسى كه يك ظلم و آنهم ظلمى بسيار كوچك مرتكب شده باشد، حال چه اينكه آن ظلم شرك باشد، و چه معصيت، چه اينكه در همه عمرش باشد، و چه اينكه در ابتداء باشد، و بعد توبه كرده و صالح شده باشد، هيچيك از اين افراد نمى ‏توانند امام باشند، پس امام تنها آن كسى است كه در تمامى عمرش حتى كوچكترين ظلمى را مرتكب نشده باشد.

در اينجا بد نيست به يك سرگذشت اشاره كنم، و آن اين است كه شخصى از يكى از اساتيد ما پرسيد: به چه بيانى اين آيه دلالت بر عصمت امام دارد؟ او در جواب فرمود: مردم بحكم عقل از يكى از چهار قسم بيرون نيستند، و قسم پنجمى هم براى اين تقسيم نيست، يا در تمامى عمر ظالمند، و يا در تمامى عمر ظالم نيستند، يا در اول عمر ظالم و در آخر توبه‏ كارند، و يا بعكس، در اول صالح، و در آخر ظالمند، و ابراهيم ع شانش، اجل از اين است كه از خداى تعالى درخواست كند كه مقام امامت را بدسته اول، و چهارم، از ذريه‏ اش بدهد، پس بطور قطع دعاى ابراهيم شامل حال اين دو دسته نيست.

باقى مى ‏ماند دوم و سوم، يعنى آن كسى كه در تمامى عمرش ظلم نميكند، و آن كسى كه اگر در اول عمر ظلم كرده، در آخر توبه كرده است، از اين دو قسم، قسم دوم را خدا نفى كرده، باقى مى‏ماند يك قسم و آن كسى است كه در تمامى عمرش هيچ ظلمى مرتكب نشده، پس از چهار قسم بالا دو قسمش را ابراهيم از خدا نخواست، و از دو قسمى كه خواست يك قسمش مستجاب شد، و آن كسى است كه در تمامى عمر معصوم باشد.[1]


[/HR][1] - ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 415


width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۵۵﴾
[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]

width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]پس صبر كن كه وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش (۵۵)


[/TD]

به زمین اومدیم برای شرکت در یه مسابقه دو به نام زندگی:khaneh::_loool:

سلام فتا1
در رابطه با آن شبهه باید بگویم هیچ گواه دینی ای وجود ندارد که مانع از جدا شدن قسمت پاک و کثیف انسان ها شود در برزخ و هر یک فردی شوند. و در آن صورت همه ی فرض های قران و احادیث هم پا برجا بمانند.
مگر خداوند در زمان حضرت عیسی از یک ماهی سبد ها ماهی و از یک نان سبد ها نان نعمت نداد؟
چرا نمیشود به انسان جسمی عین جسم اصلی اش بدهد و آن بدن کپی شده را عذاب دهد و همه ی افراد البته در طبقات پایین تر بهشت(بر اساس تقوا در زمین) چیده شوند؟
:ok:

امین ناچیز;637569 نوشت:
سلام فتا1
در رابطه با آن شبهه باید بگویم هیچ گواه دینی ای وجود ندارد که مانع از جدا شدن قسمت پاک و کثیف انسان ها شود در برزخ و هر یک فردی شوند. و در آن صورت همه ی فرض های قران و احادیث هم پا برجا بمانند.
مگر خداوند در زمان حضرت عیسی از یک ماهی سبد ها ماهی و از یک نان سبد ها نان نعمت نداد؟
چرا نمیشود به انسان جسمی عین جسم اصلی اش بدهد و آن بدن کپی شده را عذاب دهد و همه ی افراد البته در طبقات پایین تر بهشت(بر اساس تقوا در زمین) چیده شوند؟

سلام

شما اگر درس بخوانید در اخر سر فرازید و اگر کاهلی کنید در اخر سر افکنده و این عین عدل است انسان شرافتش به این است که خود راه درست را بیابد و اگر چنین نباشد تفاوتش با حیوانات در چیست ؟

سلام

آدم و حوا وقتی آفریده شدند در بهشت بودند (کدام بهشت مشخص نیست )
یعنی در دنیای ما و در زمین نبودند به واطه نافرمانی به زمین هبوط کردند

در زمین و در طول عمر باید جبران خطای خویش میکردند تا بهشتی شوند
و فرزندان او نیز همینطور ....

شیطان انسانها را اغوا می کند و فریب می دهد ولی خداوند انسان را هدایت می کند

در توبه هم بر انسانها باز است ولی همه اینها در این دنیاست و پس از مرگ توبه پذیرفته نیست

ولی در آخرت شفاعت هم داریم که انسانهای خوبی که گناهانی هم نا خواسته کرده اند

گناهشان بخشیده شود . و این از لطف و عنایت خداست برای بندگان صالحش

ینی بعضی ها مدت کوتاهی(100 سال مثلا) زندگی میکنند و بعدش وارد جهننم می شوند و تا ابد در آن عذاب میبینند؟
یعنی خداوند عده ای از آفریده هایش برای این درست شده اند که عذاب ببینند؟
چرا عذاب داده میشوند؟
هر کاری حکمتی دارد. خداوند مشکل ندارد که عده ای را بدون راه بازگشت و توبه ، بیافریند و به جهنم ببرد و عذاب دهد و هیچ دلیلی نداشته باشد.
خداوند که لج نمیکند؟
مگر دی قابل صفات قهار و ... صفات رحمان و رحیم و غفار و غفور و ... به کرّات تکرار نشده اند؟
تعداد دفعات تکرار صفات و آیاتی که از بخشش خبر میدهند بیشتر است یا آن هایی که نا امید می کنند؟
حرف من این است که با امید داشتن کامل به خدا، خدا مارا میبخشد.

باسلام استاد یاسین
در پستم متنی که من نوشته بودم حذف شده بود و فقط قسمتی که نقل قول بود ارسال شده بود
سیستم نقل قول ایراد پیدا کرده؟

امین ناچیز;637990 نوشت:
ینی بعضی ها مدت کوتاهی(100 سال مثلا) زندگی میکنند و بعدش وارد جهننم می شوند و تا ابد در آن عذاب میبینند؟
یعنی خداوند عده ای از آفریده هایش برای این درست شده اند که عذاب ببینند؟

سلام

يك مثال.... كسي خود را از پشت بام پرت مي كني و پايش مي شكند و تا آخر عمر عذاب ميبيند

خداا او را معذب كرده يا خودش

خدا به انسانها راه راست را نشان داده و از شيطان بر حذر داشته

حالا انسان گوش ندهد و توبه هم نكند .... نتيجه اش عذاب است و اين خواست خدا نيست خودش خواسته

همانطور كه كساني كه مومن شدند و از بدي و گناه دوري كردند تا ابد در بهشتند .آنها هم خودشان خواستند

اميد داشتن به خدا بدون اعتماد كردن به خدا معني ندارد . كه ميفرمايد نتيجه گناه جهنم است .

يعني اميد به خدا داشته باشد ولي حرف نفس و شيطان را اطاعت كند و توبه هم نكند نتيجه اش قطعاً عذاب است

جون نتيجه قهري گناه عذاب است حالا بسته به نوع و بزرگي گناه عذاب فرق خواهد داشت ..

امین ناچیز;637990 نوشت:
ینی بعضی ها مدت کوتاهی(100 سال مثلا) زندگی میکنند و بعدش وارد جهننم می شوند و تا ابد در آن عذاب میبینند؟
یعنی خداوند عده ای از آفریده هایش برای این درست شده اند که عذاب ببینند؟
چرا عذاب داده میشوند؟
هر کاری حکمتی دارد. خداوند مشکل ندارد که عده ای را بدون راه بازگشت و توبه ، بیافریند و به جهنم ببرد و عذاب دهد و هیچ دلیلی نداشته باشد.
خداوند که لج نمیکند؟
مگر دی قابل صفات قهار و ... صفات رحمان و رحیم و غفار و غفور و ... به کرّات تکرار نشده اند؟
تعداد دفعات تکرار صفات و آیاتی که از بخشش خبر میدهند بیشتر است یا آن هایی که نا امید می کنند؟
حرف من این است که با امید داشتن کامل به خدا، خدا مارا میبخشد.

ببین برادر عزیز اولا هیچ آدمی تا ابد در جهنم نمیمونه مگر اینکه از زندگی انسانی خارج شده باشه که در جوامع امروزی کاملا دیده میشود مثلا اگه به یک حیوان وحشی بهش بزنی یا نزدیک شی میکشتت و دقیقا الکی تا نزدیکشون بشی لات میشن و دعوا دارن .....

دومن تو یک هویی هوس کردی چاقو بکنی تو چشمت هان فقط یه بار پس چرا تا آخر عمر کور شدی ؟

و بعد ببین به این چیزا فکر نکن الله عادل و به اندازه رشته ایی که درون هسته خرما است به کسی ظلم نمیشود

ممکنه جهنم تو همین دنیا باشه؟:Gig:

جهنم و بهشت رو تو همين دنيا و خودمون ميسازيم

كسي كه كاراش بهشتي همين الان هم تو بهشته و كسي كه كاراي جهنمي مي كنه همين الان تو جهنمه

آيا ژيامبرا و امامان و اوليا با اين كه زجرها مي كشيدند از زندگيشون راضي نبودند ؟ ژس تو بهشت بودند

و دشمنان اسلام با اينكه به ظاهر در كاخ و ژول و شهوت بودند از زندگيشون راضي بودند ؟؟ خير جون توي جهنم بودند

و نميتونستند ببينند يه عده اي توي بهشت باشند و مردم رو هم به بهشت دعوت مي كنند

سلام

جهنم و بهشت رو تو همين دنيا و خودمون ميسازيم

كسي كه كاراش بهشتيه... همين الان هم تو بهشته و كسي كه گناه و كاراي جهنمي مي كنه همين الان تو جهنمه

آيا پيامبرا و امامان و اوليا با اين كه زجرها مي كشيدند از زندگيشون راضي نبودند ؟ پس تو بهشت بودند

و دشمنان اسلام با اينكه به ظاهر در كاخ و غرق پول و شهوت بودند از زندگيشون راضي بودند ؟؟ خير جون توي جهنم بودند

و نميتونستند ببينند يه عده اي توي بهشت باشند و مردم رو هم به بهشت دعوت مي كنند

حضرت زينب در اوج سختي هاي عاشورا فرمود جز زيبايي نديدم .....

شاید فکر کنید من جبری هستم.
اما راستش، چیزی ججز خددا وجود نداره. چون در ابتدا همه جا خدا بوده.
و نیستی معنی ای نداره.
پس حتی بدن ما و سیارات و ستاره ها و هر چیزی از خدا درست شده.
میخوام از جوابتون به این یه نتیجه ای بگیرم.
به نظرتون آیا همه چیز از خدا درست شده؟

امین ناچیز;637569 نوشت:
در رابطه با آن شبهه باید بگویم هیچ گواه دینی ای وجود ندارد که مانع از جدا شدن قسمت پاک و کثیف انسان ها شود در برزخ و هر یک فردی شوند. و در آن صورت همه ی فرض های قران و احادیث هم پا برجا بمانند.
مگر خداوند در زمان حضرت عیسی از یک ماهی سبد ها ماهی و از یک نان سبد ها نان نعمت نداد؟
چرا نمیشود به انسان جسمی عین جسم اصلی اش بدهد و آن بدن کپی شده را عذاب دهد و همه ی افراد البته در طبقات پایین تر بهشت(بر اساس تقوا در زمین) چیده شوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

کپی گرفتن از جسم ( به تعبیر شما) مشکل را حل نخواهد کرد. اینکه بخشی از بدن فرد بهشتی و بخشی جهنمی باشد چه معنایی دارد؟! یعنی مثلا دست و پای فردی در عذاب باشند و چشم و گوشش مثلا در نعمت باشند؟!

درک احساس عذاب جهنم یا لذت نعمت بهشت، توسط چه چیزی محقق می شود؟!
روح انسان است که عذاب یا نعمت را درک می کند و چون روح موجودی مجرد است، قابل تفکیک و تقسیم نیست تا بخشی از آن در عذاب و بخشی از آن در رحمت و لذت باشد.

به نام او
.....................................................
من از شما سوالی دارم برادر آقا یاسین.
زمانی که خداوند فرمودند من از رگ گردن به شما نزدیک ترم، منظور خداوند چه بوده؟

احتمالا از روی پاسخ این سوال میشه پاسخ سوالتونو داد.

بعد هم شما این را در نظر بگیرید:
به غیر از سه دسته(که الان اهمیتی ندارد)، بقیه پس از پاک شدن و تعذیب، وارد بهشت میشوند.
خوب فلسفه ی عذاب دادن، این است که به فرد فهماند اشتباه کرده است یا اینکه دیگر این کار را انجام ندهد.
این فلسفه توسط اموزش و ماندگاری در حافظه پیاده سازی میشود.
حال اگر این طور است، بیشتر ها که ابتدا به جهنم میرویم، داریم به جهنم میرویم که عذاب داده شویم که در حافظه ی مان بماند که چقدر عذاب بدی کشیدیم و دیگر تکرار نکنیم.
پس در بهشت هم داریم عذاب میبینیم. عذاب خاطر. چون در حافظه ی مان چیز های ناخوشایند هستند. که خود نوعی عذاب است.

یا مثال دیگری:
مثلا من در بهشتم. دوست دارم دوستم را که حال در جهنم هست و قرار است تا ابد در جهنم باشد، کنارم باشد و از امکانات بهشت استفاده کند.
از آنجایی که در بهشت محدودیت ها برداشته میشود و از آنجایی که خواسته ی من بهشتی، بودن یک جهنمی در بهشت و مثل دیگر بهشتیان بودنش است و او نباید از جهنم خارج شود، معقول ترین راه این است که از وی کپی گرفته شود.
شاید برایمان سخت باشد باور این قضیه ی کپی. چون غیر قابل تصور است. اما با کمی استدلال این نامعقول(به گفته ی شما) ، معقول خواهد گشت.
با سپاس

ما برای آزمایش به این دنیا و زمین آمدیم.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود *** آدم آورد در این دیر خراب آبادم

ما برای آزمایش به این دنیا و زمین آمدیم.نه آسایش.
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود *** آدم آورد در این دیر خراب آبادم

به نام او
.................................................. ...
زمانی که خداوند فرمودند من از رگ گردن به شما نزدیک ترم، منظور خداوند چه بوده؟

احتمالا از روی پاسخ این سوال میشه پاسخ سوالتونو داد.

بعد هم شما این را در نظر بگیرید:
به غیر از سه دسته(که الان اهمیتی ندارد)، بقیه پس از پاک شدن و تعذیب، وارد بهشت میشوند.
خوب فلسفه ی عذاب دادن، این است که به فرد فهماند اشتباه کرده است یا اینکه دیگر این کار را انجام ندهد.
این فلسفه توسط اموزش و ماندگاری در حافظه پیاده سازی میشود.
حال اگر این طور است، بیشتر ها که ابتدا به جهنم میرویم، داریم به جهنم میرویم که عذاب داده شویم که در حافظه ی مان بماند که چقدر عذاب بدی کشیدیم و دیگر تکرار نکنیم.
پس در بهشت هم داریم عذاب میبینیم. عذاب خاطر. چون در حافظه ی مان چیز های ناخوشایند هستند. که خود نوعی عذاب است.

یا مثال دیگری:
مثلا من در بهشتم. دوست دارم دوستم را که حال در جهنم هست و قرار است تا ابد در جهنم باشد، کنارم باشد و از امکانات بهشت استفاده کند.
از آنجایی که در بهشت محدودیت ها برداشته میشود و از آنجایی که خواسته ی من بهشتی، بودن یک جهنمی در بهشت و مثل دیگر بهشتیان بودنش است و او نباید از جهنم خارج شود، معقول ترین راه این است که از وی کپی گرفته شود.
شاید برایمان سخت باشد باور این قضیه ی کپی. چون غیر قابل تصور است. اما با کمی استدلال این نامعقول(به گفته ی شما) ، معقول خواهد گشت.
با سپاس

امین ناچیز;650297 نوشت:
خوب فلسفه ی عذاب دادن، این است که به فرد فهماند اشتباه کرده است یا اینکه دیگر این کار را انجام ندهد.
این فلسفه توسط اموزش و ماندگاری در حافظه پیاده سازی میشود.
حال اگر این طور است، بیشتر ها که ابتدا به جهنم میرویم، داریم به جهنم میرویم که عذاب داده شویم که در حافظه ی مان بماند که چقدر عذاب بدی کشیدیم و دیگر تکرار نکنیم.
پس در بهشت هم داریم عذاب میبینیم. عذاب خاطر. چون در حافظه ی مان چیز های ناخوشایند هستند. که خود نوعی عذاب است.

یا مثال دیگری:
مثلا من در بهشتم. دوست دارم دوستم را که حال در جهنم هست و قرار است تا ابد در جهنم باشد، کنارم باشد و از امکانات بهشت استفاده کند.
از آنجایی که در بهشت محدودیت ها برداشته میشود و از آنجایی که خواسته ی من بهشتی، بودن یک جهنمی در بهشت و مثل دیگر بهشتیان بودنش است و او نباید از جهنم خارج شود، معقول ترین راه این است که از وی کپی گرفته شود.
شاید برایمان سخت باشد باور این قضیه ی کپی. چون غیر قابل تصور است. اما با کمی استدلال این نامعقول(به گفته ی شما) ، معقول خواهد گشت.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام مجدد و تبریک سال جدید

از تاخیر در پاسخگویی که بابت تعطیلات نوروز پیش امده عذر خواهی می کنم.

فلسفه عذاب فهماندن اشتباه فرد خاطی باشد تا دیگر آن خطا را مرتکب نشود در بعضی موارد صحیح است. مثلا فردی شراب خواری کرد، حد بر او جاری می کنند و او را تازیانه می زنند تا دیگر مرتکب چنین عملی نشود و در عین حال برای دیگران نیز درس عبرتی باشد.

اما همیشه این چنین نیست؛ مواردی هست که ارتکاب خطا همه فرصت ها را از فرد میگیرد. مثلا کسی که مرتکب قتل عمد شد، مجازات او قصاص است و دیگر فرصتی برای جبران و عبرت آموزی ندارد. بنابراین نمی توان به طور کلی برای مجازات چنین فلسفه ای تعریف.

فرد بهشتی هیچ ناراحتی ای ندارد، در حقیقت بهشت جای ناراحتی نیست. بنابراین اگر مجازاتی شد، این مجازات در بهشت در خاطر او نیست تا با یادآوری آن ناراحت و معذب شود در حقیقت در بهشت هیچ رنج و غمی وجود ندارد: « اِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى‏ وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى‏»[1] ((امّا تو در بهشت راحت هستى! و مزيّتش) براى تو اين است كه در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد؛و در آن تشنه نمى‏ شوى، و حرارت آفتاب آزارت نمى ‏دهد!»).


[/HR][1] - سوره طه،آیه118-119.

سلام
عید شما نیز مبارک.
بدون شک اگر عشق میان دو دوست زیاد و حقیقی باشد، دیدن یکدیگر در بهشت نیز یکی از آرزو هایشان است.
در ضمن. این را هم بگویم که قوانین فیزیک زمین لزومی ندارد در آخرت هم برپا باشد و مارا محدود کند.
به اضافه این که ما در زمین در دو قفس بدن و زمان زندانی هستیم.
که با نواخته شدن شیپور قیامت در این دو قفس باز میشوند. در عالمی که زمان معنی ندارد، تا ابد هم معنی ندارد.
شاید برایمان درکش سخت باشد. اما هر چه هست در وجود عذاب شکی نیست اما در زمان محسوس آن، شک هست. که آیا با ورود به بهشت اصلا یادمان می آید که در جهنم بوده ایم یا نه. یا این که اصلا آن مدت که در عذاب بوده ایم در این صورت چه فائده ی منطقی و عقلانی ای داشته.
و خداوند آنقدر بخشنده است که قابل قیاس با بخشندگی های ما نیست.
مگر پیامبر پس از جنگ اسرا را به شرط آموزش نبخشید؟
پیامبر انسانی بیش نبود.
چه رسد خدا.
خدا آنقدر بخشنده است که مطمئنا راهی برای بخشش ما سر راهمان می نهد.
و در تردید در این موضوع، کاری جز شک به عظمت و بخشش خدا نیست.
به هر حال آنچه کعلوم است این است که تنها دارایی ما احادیث و آیات و خطب نیستند. و خداوند بار ها در قرآن فرموده اند که بیندیشیم.
پس بهتر نیست که کمی بیشتر به منطق و عقلمان ارج بنهیم ؟
و مطمئنا اگر تفکری بر مبنای عقل و اندیشه در هر حوزه ای باشد که فرد را با استفاده از آیات و احادیث بر حقیقت درست تر آگاه نکرده باشند، گناهی بر سرش نیست. چون در عالم او، درست ترین کار را انجام داده و انجام درست ترین کار بدون شک موجب رضایت خداوند است و جز رضایت خدا، کاری با معرفت نخواهد بود.

امین ناچیز;662290 نوشت:
مگر پیامبر پس از جنگ اسرا را به شرط آموزش نبخشید؟
پیامبر انسانی بیش نبود.
چه رسد خدا.
خدا آنقدر بخشنده است که مطمئنا راهی برای بخشش ما سر راهمان می نهد.
و در تردید در این موضوع، کاری جز شک به عظمت و بخشش خدا نیست.
به هر حال آنچه کعلوم است این است که تنها دارایی ما احادیث و آیات و خطب نیستند. و خداوند بار ها در قرآن فرموده اند که بیندیشیم.
پس بهتر نیست که کمی بیشتر به منطق و عقلمان ارج بنهیم ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در لطف و رحمت پیامبر شکی نیست، اما خداوند است که پیامبر را به عنوان رحمه برای عالمیان انتخاب کرد و این مهربانی پیامبر از لطف خداوند است:« وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين‏»[1] ،« فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏»[2](به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى‏).

خداوند نه تنها مهربان و رحمان و رحیم است، بلکه ارحم الراحمین است. دستور بخشیدن دشنمان در مقابل سواد یاد دادن به مسلمانان آیا از جانب خود پیامبر بود یا از جانب خداوند؟!

پیامبر از پیش خودشان هیچ کاری انجام نمی دادند و همه امورشان بر اساس رضایت الهی بود.

خداوند لطیفی است که رحمتش بر غضبش سبقت و پیشی گرفته( ما من سبقت رحمته غضبه) در عین حال که قدرت بر انجام هر کاری دارد.

اما در عین حال ثواب و عقاب خداوند قانون خاص خودش را دارد و همانطور که خداوند در قرآن فرمود عده ای از افراد بسیار گناه کار در جهنم خلود در عذاب دارند:« فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرين»[3]( پس از درهاى جهنم (يا به طبقات آن) وارد شويد در حالى كه جاودانه در آنجاييد. پس بسيار بد جايى است جايگاه متكبران).

اگر قرار بود ما همه چیز را با عقل مان درک کنیم دیگر چه نیازی به ارسال انبیاء بود، خداوند انبیاء را مبعوث کرد تا مسائلی را که انسان ها به صورت عادی دست رسی به آنها ندارد و یا در تشخیص آن دچار اشتباه و خطا می شوند برایشان بیان کنند.



[/HR][1] - سوره انبیاء،آیه107.

[2] - سوره آل عمران،آیه159.

[3] - سوره نحل،آیه29.


نیاز ما به انبیا زمانی بود که مبلغان بت پرستی و کفر پرستی و ...، مغزمان را تقریبا فرا گرفته بودند.
بنا بر تحقیقات شخصی خودم، بیشتر مردم جهان، بدون این که به دینشان فکر کنند دینشان به آن ها به ارث میرسد. و در واقع نا خواسته به آن دین وارد میشوند.
اما حال با گسترش دنیای اطلاعات و ارتباطات، دیگر این مشکل بر طرف شده.
افراد در چت روم ها و شبکه های اجتماعی بین المللی، حرف همدیگر را میشنوند و آگاهند.
و آنچه میکنند بر مبنای عقلشان و تمایلاتشان است.
پس این که چه نیازی به ارسال انبیا بود رو میشه توجیه کرد.

نمیدونم شما چطور فکر میکنید. اما اونچه که من فکر میکنم اینه که خداوند به هر کسی توانایی هایی داده.
از لحاظ فکر و اندیشه هم توانایی ها یکسان نیستند.
و خداوند از کسی که چیزی رو بهش نداده نباید توقعی داشته باشه(خداوند عادله!). پس اگر بنا بر عقل و تفکر کار انجام بدهیم ، آن چه که انجام داده ایم درست است. چون خدا انقدر به ما عقل داده.
پس هیچ کار منطقی و عقلانی(برای هر شخص) اشتباه و حرام نیست.
اری اگر موضوعی بود که علممان به ان نمیرسید باید احتیاط کنیم. چون دلیلی هم برای اشتباه بودن شاید نداشته باشیم.
در چنین شرایط تعلیقی، باید منطقی فکر کنیم و تحلیل کنیم.
باید تا میتوانیم از لذت های دنیوی دوری کنیم اما به صورت منطقی.
یعنی اگر برای دوری از این لذت دلیلی ندیدیم این لذت را چرا انجام ندهیم؟
آری. هر وقت فهمیدیم اشتباه است بنا بر عقلمان نباید آن را انجام دهیم.
و من در نهایت باید بگویم. میان شیعی و سنی و میان مسلمان و مسیحی و یهودی و ... فرقی نیست ( در حال حاضر و در چنین شرایط ارتباطی) و همگی باید همه چیز را بشنوند و فکر کنند و نتیجهه بگیرند.
مطمئنا مغز ما چیزی خلاف آنچه خدا گفته نمیگوید چون خداوند همه چیزش منطقی و عقلانیست.
چون بنا بر تعریف کار غیر منطقی و غیر عقلانی هم معنی کار اشتباه است.
نمیدانم شما با کجای این حرف ها مشکل دارید.
علت این که میگویم به شنیده هایی که از دینمان میشنیده ایم اکتفا نکنیم و همه چیز را بشنویم این است که زمان زیادی گذشته و بنا به دلایل سیاسی_اقتصادی یا حتی اجتماعی، حتی دین ما نیز تحریف شده و تحریف غیر قابل اجتناب است.
مشتاقانه منتظر شنیدن مشکلات این حرف ها هستم.
السلام علیکم

سوال:[=&quot]آیا در مورد عذاب جهنمیان در قرآن تناقض وجود ندارد؟ در بعضی آیات گفته می شود که جهنمیان بعد از عذاب شدن بخشیده می شوند و در آیات وعده عذاب جاویدان داده شد؟! اگر فردی بهشتی باشد و فرزندانش جهنمی باشند، به خاطر پدر و مادر بهشتی فرزندان جهنمی بخشیده نمی شوند؟

[=&quot]چرا خداوند همه افراد را به بهشت نمیبرد؟ با توجه به واجب الخطا بودن انسانها بهتر نیست مثلا خداوند از هر فرد گناه کاری یک کپی بسازد و آن کپی در جهنم عذاب شود و خود فرد به بهشت برود!

پاسخ


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
اینکه هر کسی بهشتی باشد لزوما، پدر و مادر و برادر و خواهر او هم به بهشت خواهند رفت! هیچ مستند قرآنی ندارد. آنچه در قرآن در این رابطه وجود دارد عبارت است از:« وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ء»[1] (كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى‏كنيم؛ و از (پاداش) عملشان چيزى نمى‏ كاهيم؛ و هر كس در گرو اعمال خويش است).

این آیه در مورد فرزندانی است که اهل ایمان باشند نه هر فرزندی، حتی افراد کافر و مشرک یا بسیار گناه کار. بله اگر مومن باشند و احیانا دچار خطا و اشتباهی شده باشند، امکان پیوستن شان به والدین وجود دارد.

اگر منظور از این حرف مساله شفاعت باشد که بهشتیان می توانند برای بعضی از افراد شفاعت کنند، کلیت این موضوع صحیح است، اما شرایطی هم دارد، که با وجود این شرایط امکان شفاعت مطرح است.

انسان واجب الخطاء نیست، بلکه ممکن الخطاء است و البته خداوند با لطف و کرم و مغفرتش به بندگان فرمود که اگر شما از گناهان کبیره اجتناب کنید، گناهان صغیره شما را می بخشم؛«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ، نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُم‏»[2] همچنین خداوند به بندگانی که در مقابل او گردن کشی نکرده و شرک نورزند امید بخشش داده است ولی مشرکان از این لطف محروم هستند؛«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ، وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاء»[3].

در مورد کپی برداری از افراد و اینکه یک نسخه از آنها در بهشت و نسخه دیگرشان در جهنم باشد! چنین مطلبی در قرآن وجود ندارد. انسانها بر اساس اعمالشان یا بهشتی می شوند و یا جهنمی. در عین حال ممکن است افرادی مستحق جهنم باشند و بعد از مدتی که عذاب شدند و باصلاح پاک شدند از جهنم نجات پیدا کنند و به بهشت بروند، نه اینکه اصل شان در بهشت و نسخه بدل شان در جهنم وجود داشته باشد. زیرا آنچه نعمت و یا عذاب را درک و احساس می کند روح انسان است که مجرد است و قابل تجزیه نیست، نه جسم انسان.

درجات افراد بهشتی، در بهشت یکسان نیست و هر شخصی متناسب با اعمالش مستحق درجه و مرتبه ای از بهشت است.
قرآن می فرماید:« وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ‏ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»[4])و براى هر كدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى كه انجام داده‏اند، تا خداوند كارهايشان را بى‏كم و كاست به آنان تحويل دهد؛ و به آنها هيچ ستمى نخواهد شد(، و باز آيه شريفه می فرماید:« وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُون»[5](و براى هر يك (از اين دو دسته)، درجات (و مراتبى) است از آنچه عمل كردند؛ و پروردگارت از اعمالى كه انجام مى‏دهند، غافل نيست.( و آيات كريمه قرآنى در اين معنا بسيار است، و در بين آنها آياتى است كه دلالت مى‏كند بر اين كه درجات بهشت‏ و دركات دوزخ هم، بر حسب مراتب اعمال و درجات آن است.[6]

______________________

[1].سوره طور،آیه21.
[2].سوره نساء، آیه31.
[3].سوره نساء،آیه48.
[4].سوره احقاف ،آیه19.
[5] .سوره انعام،آیه132.
[6].طباطبایی،محمد حسین،سيد محمد باقر موسوى همدانى‏،ترجمه تفسير الميزان، ج‏3، ص: 99.


موضوع قفل شده است