پسرم به مواد معتاد شده, نمی دونم چه کار کنم؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پسرم به مواد معتاد شده, نمی دونم چه کار کنم؟

با سلام خدمت شما
من 42 سالمه و یک پسر 19 ساله دارم.
پسرم از اول زندگیش خیلی خاص بود یعنی زیاده خواه بود و یکی هم اینکه خیلی تو خودش بود.
من و مادرش قبول داریم که در پرورش فرزندمون اشتباه زیاد داشتیم ولی حالا متوجه شده ام که شاید حدود3-4 سال باشه گل مصرف می کنه (یک مواد توهم زا)
الآن خیلی افسرده شده و در خانه اصلا باکسی ارتباط برقرار نمیکنه.
من هر کاری م یکنم بهش نزدیک بشم , راه نمیده.
قبلاها خیلی چکشی باهاش برخورد می کردم ولی این اواخر که فهمیدم اعتیاد یک بیماری هستش...
حرف در مورد روابطمون تو این 19 سال زیاده ولی برام سخته که بنویسم.
البته هر سوالی که بکنید صادقانه جواب می دم, ولی بازنویسی اونها اینجا حالمو خراب می کنه.
الآن دنبال مقصر نیستم, خودش؟ ما؟ جامعه؟ ...
فقط میخوام کمکش کنم که خوب بشه.
خیلی درمونده شده ام.
البته متاسفانه الآن خیلیها اینطوری شده اند...
نمیدونم این وضع جامعه تا به کی میخواد ادامه پیدا کنه..
گاهی فکر می کنم, از هر 10 جوان , 8 تاشون معتادند...حالا فرق نمیکنه, به استا مینوفن, یا کراک . شیشه, یا به موبایل و عکس و فیلم مبتذل...
چه فرقی میکنه؟ مهم اینه که همشون, مخ و زندگی را تعطیل میکنن....
واقعا برای پدر و مادر سخته که این شریط رو ببین...
هر سوالی دارید بپرسید...فقط کمکم کنید...
واقعا گیر کردم!!!
خیلی ممنون.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
آرزوی سلامتی و شفای فرزند شما را از خدای متعال خواهانیم.
اعتیاد یک بیماری است که به طریق مختلف وارد زندگی افراد می شود، برای درمان بهتر است دلایل آن را ریشه یابی کنید.
البته در چنین مواقعی ضروری است که با یک روانشناس یالینی در ارتباط باشید تا برای حل مشکل فرزندتان تلاش کنید ولی خوب در عین حال مواردی در این امر دخیل هستند که بهتر است شناسایی شود تا در مرحله درمان بتوانید.
عوامل تربیتی غلط، رفاقت با دوستان ناباب، ناکامی های مکرر، محیط آلوده و موارد دیگر می تواند در شکل گیری اعتیاد موثر واقع شود.
اما وظیفه شما:
1. اصلاح روابط با فرزند
2. تشویق کردن و تقویت روحیه امید برای اصلاح این مشکل اعتیاد
3. ایجاد انگیزه در بعد اصلاح
4. تشویق به حضور در کمپ های تخصصی جهت درمان
5. احترام به شخصیت او
6. ترک سرزنش و توبیخ
7. دعا کردن و کمک خواستن از خدای متعال
8. هماهنگی با همسر در بعد رفتاری
9. طوری برخورد کنید که بتواند با شما به راحتی صحبت و گفتگو کند.
10. حس اعتماد گرایی فرزندتان را بیشتر کنید.
11. هر گونه ناراحتی و عصبانیت بیجا را ترک کنید.
باز تاکید می کنم حتما با یک مشاور متخصص و درمانگر اعتیاد مشورت بگیرید.

سلام . من یه مساله ای رو براتون بگم .

من حدودا 20 سال پیش یک دایی داشتم که میگن داشته معتاد میشده .
دوستان زیادی داشت که این مواد رو در اختیارش قرار میدادند و ...
همه راهها رو هم رفتن .

تا اینکه یکی از خاله هام که در یک کشور خارجی بود براش دعوت نامه فرستاد که بره اونجا و بعد هم کارهای اقامتش رو جفت و جور کرد .

این مساله برای داییم خیلی موثر بود .

1. تمام روابطش با مواد مخدر قطع شد .
2. تمام دوستان بدش رو از دست داد .
3. فرصت کار زیاد و پول در اوردن به مقدار زیاد رو بدست اورد

و به ناگاه دربهای موفقیت جدیدی براش باز شد و داییم واقعا الان یک شخص موفق هست .

البته اینو من به این راحتی نمیتونم برای پسرتون تجویز کنم .

چون خیلی مسایل باید همراه این مساله دیده بشه . ولی اگر بتونین درست پیاده سازیش کنین . به کشور خوبی بفرستینش . تشویقش کنین ... فکر میکنم بتونه گزینه خوبی باشه .

مارینر;821688 نوشت:
سلام . من یه مساله ای رو براتون بگم .

من حدودا 20 سال پیش یک دایی داشتم که میگن داشته معتاد میشده .
دوستان زیادی داشت که این مواد رو در اختیارش قرار میدادند و ...
همه راهها رو هم رفتن .

تا اینکه یکی از خاله هام که در یک کشور خارجی بود براش دعوت نامه فرستاد که بره اونجا و بعد هم کارهای اقامتش رو جفت و جور کرد .

این مساله برای داییم خیلی موثر بود .

1. تمام روابطش با مواد مخدر قطع شد .
2. تمام دوستان بدش رو از دست داد .
3. فرصت کار زیاد و پول در اوردن به مقدار زیاد رو بدست اورد

و به ناگاه دربهای موفقیت جدیدی براش باز شد و داییم واقعا الان یک شخص موفق هست .

البته اینو من به این راحتی نمیتونم برای پسرتون تجویز کنم .

چون خیلی مسایل باید همراه این مساله دیده بشه . ولی اگر بتونین درست پیاده سازیش کنین . به کشور خوبی بفرستینش . تشویقش کنین ... فکر میکنم بتونه گزینه خوبی باشه .

سلام
بزرگوار، ضمن تشکر
تجویز چنین راهکاری بدون در نظر گرفتن شرایط و شناختن شخصیت یک فرد کار اشتباهی است.

محیط رو برای کار کردن آماده کنین.ببینین به چه کاری علاقه داره بزارینش سره اون کار.

سلام علیکم و رحمه الله
باید به اعتیاد به عنوان یک بیماری نگاه کنید و نه یک جرم.
دلیلش اینه که این طرز تفکر در رفتارتون تاثیر میذاره و باعث میشه که فرزندتون به بهبودی نزدیکتر بشه.
سرزنش و کنترل محسوس اوضاع را بدتر میکنه
اللهم اشف کل مریض!

مارینر;821688 نوشت:
من حدودا 20 سال پیش یک دایی داشتم که میگن داشته معتاد میشده .

سلام علیکم

احتمالا هنوز به مصرف بعنوان یک راه برای فرار از حقیقت نگاه نکرده بوده و بنوعی مصرف در ایشان جنبه وابستگی روانی جا افتاده ای نداشته . از طرفی امید به زندگی بهتر به خارج توانسته بر مساله نا امیدی غلبه کند در حالیکه در مورد این جوان 19 ساله شرایط اینطور نیست .

( بنده ذیل این پست یک کلیپ ار فروش قانونی گراس یا چرس یا ماریجوانا علف یا وید - با تمام این اسامی خوانده میشود - را در کالیفرنیا برایتان نقل میکنم تا وضعیت آن در غرب کمی روشنتر شود )

در مورد این بنده خدا استاد توضیح فرمودند باید با متخصص مشورت شود و خیلی خوب است که پدر این جوان متوجه رفتارهای ایشان شده و این در درمان کمک زیادی میکند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها حتی نمی فهمند که جوانشان معتاد شده است و حالات روانی و رفتاری فرد معتاد را نمیشناسند.

جناب عارف و سرکار مارینر و نالان ذیل فرمایش استاد به نکته ای اشاره کردند که بعد از مراجعه به متخصص و اقدام به ترک مساله بسیار مهمی است و آن حل گره اول است که پدر این جوان مشخصا هم اشاره کردند . این گره را میتوان علت تامه وقوع شکست و بعد سرخوردگی و گوشه گیری او و دوری از اجتماع دانست

reza madani;820893 نوشت:
پسرم از اول زندگیش خیلی خاص بود یعنی زیاده خواه بود و یکی هم اینکه خیلی تو خودش بود.

جوان تان را به شغلی تشویق کنید و به او کمک کنید تا در آن موفق شود و اعتماد به نفس بدست بیاورد .

یادتان نرود در این مورد هم با متخصص مشورت کنید.

و از همه مهمتر اینکه به مسائل دینی صحه بگذارید . نماز در مسجد و خواندن قرآن ( که او شفا و رحمت است ) بهترین دارو برای هر بیماری است .

و هو الشافی

سلام جناب فاتح ...
بابته مطلبی که عنوان کردین متشکرم .

البته اگر در درون پستم کمی دقت میکردین مشخص میشد که من به صورت تلویحی گفته ام که این مساله برای هر کسی با هر نوع شرایطی مناسب نیست .

ایشون ممکن هست مثلا بچش رو بفرسته عربستان و امارات و ژاپن و المان و کره جنوبی ... که در این صورت ارتباط پسرشون به کلی با مواد قطع میشه از طرفی شرایط خوب برای موفقیت ممکن هست براشون بوجود بیاد و در اینصورت ممکن هست دوست داشته باشه تند تر در مسیر موفقیت قدم برداره ... همونجور که پدرشون هم به این مساله اشاره کردن که پسرشون شخص زیاده خواهی هست .

از نظر من زندگی در ایران به درد دو قشر از ادمها میخوره .

1. قشری که به قولی زرنگ و لوند و کلاه بردار و مال مردم خور هستند . که میتونند در درونش خیلی راحت به موفقیت برسند و به هر جایی که میخوان برسند .

2. قشری که زیاده خواه نیستند مثلا با برجی 800 هزار تومن در ماه تا 3 میلیون تومن در ماه میتونن زندگی کنند . زندگیشون رو میکنند و دنبال رشد و پیشترفت و ... نیستند .

و خارج از کشور به درد ادمهایی میخوره که ...

1. تحصیلات خوبی دارند . دنبال مال مردم خوری و کلاه برداری نیستند . میخواهند زیاد کار کنند و با کار کردنشون موفقیت کسب کنند . سرمایشون فکر و تحصیلاتشون هست و حاضر هستند با کارمندی و صبح تا شب کار کردن به آرزوهاشون برسند . مثلا یه برنامه نویس میتونه 20 سال در یک کشور خارجی کار کنه و بعد از 20 سال به آرزوهاش برسه .

2. سرمایه خیلی زیادی دارند . ولی با استانداردهای داد و ستد در درون کشورمون مثل قوانین چک و ... مشگل دارند . اینجور افراد هم اگر میخوان بیزینس بهتری داشته باشند به نطرم خارج از کشور امنیت بهتری خواهند داشت .

در نهایت فکر میکنم بغیر از مساله محیط خصوصیات فردی خوده این آقا پسر هم مهم باشه . که باز کردن اون مساله هم مجالی دیگر رو میطلبه .

مارینر;821803 نوشت:
از نظر من زندگی در ایران به درد دو قشر از ادمها میخوره .

1. قشری که به قولی زرنگ و لوند و کلاه بردار و مال مردم خور هستند . که میتونند در درونش خیلی راحت به موفقیت برسند و به هر جایی که میخوان برسند .

2. قشری که زیاده خواه نیستند مثلا با برجی 800 هزار تومن در ماه تا 3 میلیون تومن در ماه میتونن زندگی کنند . زندگیشون رو میکنند و دنبال رشد و پیشترفت و ... نیستند .

و خارج از کشور به درد ادمهایی میخوره که ...

1. تحصیلات خوبی دارند . دنبال مال مردم خوری و کلاه برداری نیستند . میخواهند زیاد کار کنند و با کار کردنشون موفقیت کسب کنند . سرمایشون فکر و تحصیلاتشون هست و حاضر هستند با کارمندی و صبح تا شب کار کردن به آرزوهاشون برسند . مثلا یه برنامه نویس میتونه 20 سال در یک کشور خارجی کار کنه و بعد از 20 سال به آرزوهاش برسه .

2. سرمایه خیلی زیادی دارند . ولی با استانداردهای داد و ستد در درون کشورمون مثل قوانین چک و ... مشگل دارند . اینجور افراد هم اگر میخوان بیزینس بهتری داشته باشند به نطرم خارج از کشور امنیت بهتری خواهند داشت .

سلام
با تشکر که نظر می دهید
@};-
ولی لطفا در ارائه نظر از دیدگاه پرسشگر به مسئله نگاه کنید؛ ایشان برای رفع مشکل و یا به حداقل رساندن مشکلشان سوال مطرح نمودند،
این قسمت از جمله شما که نقل قول شد خارج از موضوع بحث می باشد و برای ایشان کاربرد ندارد.

لطفا برای ادامه بحث بیشتر دقت بفرمایید.

ممنون از همکاری و همراهی مفید

@};-

ریحانه النبی ... سلام .
متشکرم .

در درون پستم خواستم به پدرشون بگم که خارج از کشور و کشورهای خوب برای اقامت چه ویژگیهایی داره و ایا برای فرزندشون مناسب هست یا نه .

مارینر;821803 نوشت:
سلام جناب فاتح ...
بابته مطلبی که عنوان کردین متشکرم .

البته اگر در درون پستم کمی دقت میکردین مشخص میشد که من به صورت تلویحی گفته ام که این مساله برای هر کسی با هر نوع شرایطی مناسب نیست .

ایشون ممکن هست مثلا بچش رو بفرسته عربستان و امارات و ژاپن و المان و کره جنوبی ... که در این صورت ارتباط پسرشون به کلی با مواد قطع میشه از طرفی شرایط خوب برای موفقیت ممکن هست براشون بوجود بیاد و در اینصورت ممکن هست دوست داشته باشه تند تر در مسیر موفقیت قدم برداره ... همونجور که پدرشون هم به این مساله اشاره کردن که پسرشون شخص زیاده خواهی هست .

از نظر من زندگی در ایران به درد دو قشر از ادمها میخوره .

1. قشری که به قولی زرنگ و لوند و کلاه بردار و مال مردم خور هستند . که میتونند در درونش خیلی راحت به موفقیت برسند و به هر جایی که میخوان برسند .

2. قشری که زیاده خواه نیستند مثلا با برجی 800 هزار تومن در ماه تا 3 میلیون تومن در ماه میتونن زندگی کنند . زندگیشون رو میکنند و دنبال رشد و پیشترفت و ... نیستند .

و خارج از کشور به درد ادمهایی میخوره که ...

1. تحصیلات خوبی دارند . دنبال مال مردم خوری و کلاه برداری نیستند . میخواهند زیاد کار کنند و با کار کردنشون موفقیت کسب کنند . سرمایشون فکر و تحصیلاتشون هست و حاضر هستند با کارمندی و صبح تا شب کار کردن به آرزوهاشون برسند . مثلا یه برنامه نویس میتونه 20 سال در یک کشور خارجی کار کنه و بعد از 20 سال به آرزوهاش برسه .

2. سرمایه خیلی زیادی دارند . ولی با استانداردهای داد و ستد در درون کشورمون مثل قوانین چک و ... مشگل دارند . اینجور افراد هم اگر میخوان بیزینس بهتری داشته باشند به نطرم خارج از کشور امنیت بهتری خواهند داشت .

در نهایت فکر میکنم بغیر از مساله محیط خصوصیات فردی خوده این آقا پسر هم مهم باشه . که باز کردن اون مساله هم مجالی دیگر رو میطلبه .

سلام علیکم

در کشور ما نیز میتوان با توانمندی و واقع نگری به پیشرفتی سالم رسید ؛ شما به جنبه ای شایع از منفعت گرائی که در خلاء قانونی یا ضعف در هنگام اجرای قانون پدید می آید اشاره کردید , یعنی کلاهبرداری دزدی و چپاولگری و تضئیع حقوق دیگران اشاره فرمودید که مختص کشور ما نیست .
در همین کشور نیز میتوان با کسب توانمندی بیشتر واقع نگری و تلاش به پیشرفت سالمی رسید

مفهومی را هم که توصیف کردید با واژه "جاه طلبی" در فرهنگ سرمایه داری ارزش محسوب میشود و همانطوریکه شما نقل فرمودید عامل پیشرفت ( البته در فرهنگ سرمایه داری ) توصیف میگردد . که ان شاء الله این مساله را مشترکا در تاپیکی مقتضی به بحث و بررسی خواهیم گذاشت .

و من الله التوفیق

فاتح;821897 نوشت:
سلام علیکم

در کشور ما نیز میتوان با توانمندی و واقع نگری به پیشرفتی سالم رسید ؛ شما به جنبه ای شایع از منفعت گرائی که در خلاء قانونی یا ضعف در هنگام اجرای قانون پدید می آید اشاره کردید , یعنی کلاهبرداری دزدی و چپاولگری و تضئیع حقوق دیگران اشاره فرمودید که مختص کشور ما نیست .
در همین کشور نیز میتوان با کسب توانمندی بیشتر واقع نگری و تلاش به پیشرفت سالمی رسید

مفهومی را هم که توصیف کردید با واژه "جاه طلبی" در فرهنگ سرمایه داری ارزش محسوب میشود و همانطوریکه شما نقل فرمودید عامل پیشرفت ( البته در فرهنگ سرمایه داری ) توصیف میگردد . که ان شاء الله این مساله را مشترکا در تاپیکی مقتضی به بحث و بررسی خواهیم گذاشت .

و من الله التوفیق

سلام جناب فاتح ...
من و شما در درون مفاهیم با هم مشگل اساسی داریم و صحبتهای من و شما فکر نکنم به نتیجه مطلوب برسه ...
ولی من به صرف قاطع عنوان میکنم که با حرفهاتون کاملا مخالف هستم .

من با این مخالف هستم که در درون کشورمون میشه با کار زیاد به موفقیت رسید .

در مورد روشن بینی یا بصیرت ... خوب با این موافق هستم . ولی اگر شما در جریان باشین بالاترین پله مدیریت در یک شاخه اسمش بصیرت یا همون روشن بینی هست .

شما اگر الان برین یه پیتزا فروشی بزنین ضرر میکنین .
ولی اگر شما 5 سال در درون 5 تا پیتزا فروشی متفاوت کار بکنین . اون وقت بصیرت لازم برای زدن یک فست فودی رو پیدا میکنین .

یا به قولی بیل گیتس در درون یکی از سخنرانی هاش عنوان میکنه اگر چند صد میلیون دلار بهش بدن تا 10 سال آینده مایکروسافت رو شکست میده .

اما اون بصیرتی که قرار هست بیاد از کجا میاد ؟
به نظر شما فرزند این اقا میتونه صاحب چنین بصیرتی بشه ؟

چند وقت پیش یک کتاب در مورد مذاکره خوندم . اینکه چی کار کنیم تا در درون یک مذاکره میز به سمت برد ، برد بره و میز شکست نخوره .
مطالب زیادی در درونش عنوان شده بود . که خوب خیلی مفید بودند .

ولی سوال این هستش ...
حد این بصیرت برای من چی میتونه باشه .
مثلا ایشون بصیرت لازم رو پیدا کردند و مثلا یه پیتزا فروشی زدند ... خوب که چی ؟

صحبت سره این هست که اگر شما به روشن بینی برسی . نهایت سعی و تلاشت رو هم بکنی ... نهایتا میتونی بدبخت نباشی .
میتونی خرج دندونت رو بدی ... میتونی گرسنه نباشی .

در حالیکه یک دانشجوی انگلیسی که در انگلستان همین امروز فارغ التحصیل میشه ... بدون روشن بینی و تجربه کاری برجی 5000 پوند حقوقش هست .

با دو سال کار کردن میتونه خونه شخصی و ماشین شخصی داشته باشه ... چیزی که یه ایرانی با داشتن روشن بینی اگر 40 سال هم کار کنه شاید بهش برسه .

من پسر ایشون رو درک میکنم .
یه زمانی هست که علم و بصیرت و روشن بینی به من میگه ....
اگر یک دانه گندم رو بکاری 40 دانه گندم برداشت میکنی ...

منم میرم نصف داراییم رو میفروشم و گندم میخرم تا درون مزرعه ام بکارم .

فرداش میام میبینم که کلاغ ها دانه ها رو بردن .
کشورم رو تحریم کردن و نمیتونم محصولم رو بفروشم .
خشکسالی شده .
و ...

خوب معلوم هست من دیگه کشاورزی نمیکنم .
راحت میام زیر کولر میشینم و تخمه میشکونم و اگر منقلی باشه یه پوک میزنم .
مگه مغزم عیب کرده برم دانه ام رو 40 برابر کنم .

بنابراین من به پدر ایشون مشاوره دادم که اگر فرزندشون در چنین وضعیتی قرار دارند .
جنم کار کردن مثله تراکتور رو دارند
دنبال پول و موفقیت هستند

فقط شرایطش رو ندارند ... فرزندشون رو بفرستند خارج از کشور .

نشاط;821683 نوشت:
اما وظیفه شما:
1. اصلاح روابط با فرزند
2. تشویق کردن و تقویت روحیه امید برای اصلاح این مشکل اعتیاد
3. ایجاد انگیزه در بعد اصلاح
4. تشویق به حضور در کمپ های تخصصی جهت درمان
5. احترام به شخصیت او
6. ترک سرزنش و توبیخ
7. دعا کردن و کمک خواستن از خدای متعال
8. هماهنگی با همسر در بعد رفتاری
9. طوری برخورد کنید که بتواند با شما به راحتی صحبت و گفتگو کند.
10. حس اعتماد گرایی فرزندتان را بیشتر کنید.
11. هر گونه ناراحتی و عصبانیت بیجا را ترک کنید.
باز تاکید می کنم حتما با یک مشاور متخصص و درمانگر اعتیاد مشورت بگیرید.

با عرض سلام و تشکر از همه دوستان و اساتیدی که لطف نموده و بنده را راهنمایی کردند.
در پاسخ به موارد فوق:
۱....
حدودا ۵ سال بود که تقریبا باهاش قهر بودم، به خاطر کارهایی که می کرد...در کل عمرش یکبار نشد که باعث خوشحالی ما بشه آخرش هم که در سوم دبیرستان ترک تحصیل کرد....فکر می کردم که با کم محلی به خودش میاد...هر پدری واقعا عاشق فرزندش هست و من هم همینطور بودم.
از ۳ سال پیش که فهمدیم گل مصرف میکنه، فهمیدم که کارهام اوضاع را بددتر کرده و شروع کردم به تغییر رویه...
کلا از نظر او یک پدر خوب یعنی پدری که ا-پولدار باشه....۲-خوب پول خرج کنه...
هیچوقت از بچگب احساسش را بروز نمیداد و این کار رو خیلی خراب می کرد
نه خوشحالیشو میفهمیدیم و نه ناراحتیشو....نه خشم و نه حسادت و نه عشق و دوست داشتنش را....و این خیلی بده!
بعد از اینکه سعی کردم تغییر روش بدم، گاهی بار شدیدا عصبانیم می کرد و باعث میشد که دوباره ازش فاصله بگیرم....
خلاصه تا ۷ ماه پیش که دیگه اوضاعش داشت خیلی خراب می شد...
کلا تیکه کلامش اینه که هر کاری میکنه میگه زندگی خودمه و به شما مربوط نیست.
یک دیوار ضخیم بین خودش و ما کشیده
اگر یک هفته هم خونه باشه فقط سرش تو گوشیه و حتی یک کلمه حرف نمیزنه
به هیچ عنوان نمیتونم نزذیکش بشم...از هر راهی وارد میشم نمیشه.
وقتی گواهی نامه گرفت ماشین رو یه جورایی مال خودش کرد..ماشینو داغون کرده ولی به خاطر اینکه میخوام باهاش دوست بمونم، خیلی سختگیری نمیکینم...البته خیلی هم شل وا نمیدم ولی به هر حال به خاطر جبران اشتباهات گذشته ام مجبورم حالا صبر بیشتری بکنم
با هزار دوز و کلک تو این اوضاع بیکاری پیش یک آشنا یک کار جور کردم که حاضر نشد با روزی 30-40 تومان کار کنه،مجبور شدم بطور گنهانی از جیب خودم تا روزی 60 تومتن حقوقشو ببرم بالا تا مشغول بشه.
اوایل خیلی براش سخت بود ولی کم کم روحیه اش خوب شد و به همون دلیل زیاده خواهی یکبار یه پیامک پر انرژی بهم زد که
بابایی...دیگه خسته شدم از شکست خوردن
دیگه میخوام جبران کنم...
بیا با هم تا شش ماهه دیگه یک سوناتای مشکی بخریم...(راستی یادم رفت بگم...یک دوست دختر هم داره که خیلی براش مهمه با ماشین کلاس بالا بره پیشش و حالا این ماشینمون رو که به خاطر پسرم و در حد شان خونوادگیمون خریدم ظرف دو سال از چشمش افتاده و قبولش نداره...)
بابا تو فقط پشتم باش...
من دیگه موارد نمی زنم... (البته این رو تا حالا چند بار بهم گفته بود)

به هر حال این پیامک خیلی برام مهم بود و اشک از جشمانم راه افتاد!!!
من هم بهش جواب دادم....
نه پسرم....شکست نخوردی ...تا حالا فقط تجربه جمع کردی...
(میخواستم بهش انرژی بدم و احساس بد بودن را ازش دور کنم...)
من آرزومه که تو روتو بهترین ماشین ببینم...

به هر حال حالش خیلی خوب بود...

در مورد مواد گاهی که میدید حالم خیلی بده..میگفت (یعنی قسم میخورد) ....بابا موارد نمیزنم...فقط گاهی تفریحی...

(من هم بهش میگفتم میدونم پسرم.....فقط مواد شکلات نیست که راحت بره کنار...ممکنه فاصله بیفته در مصرفش...ولی تو بیماری و باید درمان بشی...برو تو این کلاسهای n.a ولی قبول نمیکنه..

یه مورد دیگه اینکه متاسفانه اصلا قبول نداره که گل مواد مخدره و میگه اعتیاد نداره....خیلی زرنکه و میگه جند تا مقاله در موردش خوندم....

به هر حال هر روز وقتی از در وارد خونه میشه با یه نگاه میفهمم که مصرف کرده و فقط گاهی اونقدر بهم فشار میاد که به روش میارم...

با بچه های معتاد که حالا پاک شده اند هم در ارتباط هستم و اکثرا میکن تا خودش نخواد کاری از دست کسی ساخته نیست...

میگم پس کی خودش میخواد؟
میگن..وقتی حسارتهای سنگین بده!!!
این قلبمو به درد میاره!!

یعنی باید یه روز گوشه خیابون ببینمش ....ببینم که کارتون خواب شده...

راستی...داشتم میگفتم که کار میکرد و روحیه اش خوب شده بود...
باشگاه بدن سازی می رفت...
البته صاحبکارش هم فهمیده بود که گل مصرف میکنه ولی جون با شعور بود به خودم زنگ زد و گفت...ولی گفتش نگران نباش خودم درستش میکنم...گفتش که برارد خودم هم اینطور بود ..الآن درست شده..

اوضاع زمانی خراب شد که یه شب دیدم میگه فعلا کارمون تموم شده!!!
تو این ممکلته خراب شده که آقا زاده ها کشتی کشتی کالای قاچاق چینی و ....وارد میکنن...انتظار بالاتری داشته باشم؟؟؟

دوباره بیکار شد و دوباره درد ما بیشتر شد!!

از صبح میره تو کوچه و خیابون...تا شب...
شب هم که میاد سرش تو گوشیه...

حالا این در و اون در میزنم تا یه کاری براش جور کنم...

استاد نشاط گرامی...
با توضیحاتم فکر کنم موارد ۱ تا ۷ را جواب دادم....بعضیهاش رو انجام دادیم و بعضیهاش به کار و اشتغال بستگی داره که فعلا امکانش نیست...
راستی پسرم خیلی باهوشه...شاید هم نخبه باشه....
مثلا، رانندگیش خیلی خوبه ولی من اصلا نفهمیدم کی یاد گرفت!!
در کل شاید ۲ ساعت من بهش یاد دادم...به قول خودش با ماشین دوستاش خیلی رانندگی میکرد قبل از گواهی نامه...یا
مثلا تا 14 سالگی اصلا نمیدونست بدمینتون چیه!!
اتفاقی ۶ ماه رفت باشگاه بدمینتون و تو همون سال رتبه دوم کشوری را آورد (در آمورش و پرورش)

در مورد بند ۸...همسرم واقعا مادری فداکار و عاشق پیشه هستش....ولی خیلی ظرفیتش در برابر کارهای پسرم کمه...تا حالا یکی دوبار اونقدر عصبی شده که قلبش درد گرفته و کار به آمدن اورژانس کشیده شده...
کلا من و همسرم از این زندگی هیچی نفهمیدیم . همش به خاطر پسرمون بود...ولی باز راضی هستشم که حداقل .....چی بگم؟!!

چند وقت پیش اومدیم خونه و دیدیم که دختر /اورده خونه....دیگه همسرم باهاش کات کرد!!!
به هر حال من باهاش صحبت می کنم و توضیح میدم که این بیماره و قهر کردن کار رو بدتر میکنه....میگه میدونم ولی دست خودم نیست....دارم سعی میکنم بهتر بشه رابطمون...

استاد آیتمهای 9 تا ۱۱ را هم خیلی دارم سعی میکنم...منتها اصلا راه نمیده...اصلا ارتباط برقرار نمیکنه...

در مورود مشاور!!!!

استاد باور بفرمایید از 10 سالگی پیش چند تا مشاور رفتیم....واقعا نمیدونم یا سواد نداشتن یا ما اشتباه می کردیم.
همشون میگفتن که پسرتون مشکلی نداره...
مشاورهای معروفی هم بودن.

راستی در مورد ورزش پسرم...شاید بگید چرا ادامه نداد؟؟
دقیقا بعد از اینکه از مسابقات کشوری برگشت...فک کنم دوم راهنمایی بود...
همون زیاده خواهیش کار دستش داد..
گفت اینطوری به جایی نمیرسم....باید مربی خصوصی بگیرید!!
هر چی بهش گفتم ، پسرم، خیلی از قهرمانهای بزرگ از فقر و بی پولی شروع کردند...درسته که مربی خصوصی خوبه لی از اون مهمتر تلاش و همت و هوش ...ولی قبول نکرد.
من هم البته هفته ای دو جلسه براش گرفتم...اونموقع ساعتی 15 تومان بود...ولی راضی نمیشد و میگفت روزی 6 ساعت باید بگیری...
که من هم دیگه از خیرش گذشتم..
کارش شده بود از مدرسه اومدن و هنوز خونه نیومده میرفت مینشست تو پارک ورق بازی...........
اونقدر رفت و رفت ...تا بالاخره...........

-

مارینر;821688 نوشت:
سلام . من یه مساله ای رو براتون بگم .

من حدودا 20 سال پیش یک دایی داشتم که میگن داشته معتاد میشده .
دوستان زیادی داشت که این مواد رو در اختیارش قرار میدادند و ...
همه راهها رو هم رفتن .

تا اینکه یکی از خاله هام که در یک کشور خارجی بود براش دعوت نامه فرستاد که بره اونجا و بعد هم کارهای اقامتش رو جفت و جور کرد .

این مساله برای داییم خیلی موثر بود .

1. تمام روابطش با مواد مخدر قطع شد .
2. تمام دوستان بدش رو از دست داد .
3. فرصت کار زیاد و پول در اوردن به مقدار زیاد رو بدست اورد

و به ناگاه دربهای موفقیت جدیدی براش باز شد و داییم واقعا الان یک شخص موفق هست .

البته اینو من به این راحتی نمیتونم برای پسرتون تجویز کنم .

چون خیلی مسایل باید همراه این مساله دیده بشه . ولی اگر بتونین درست پیاده سازیش کنین . به کشور خوبی بفرستینش . تشویقش کنین ... فکر میکنم بتونه گزینه خوبی باشه .

سلام
باور کنید اگر مطمین باشم که این راه جواب میده....همین فردا خونه را میفروشم و هم سربازیشو میخرم و هم میفرستمش بره...
منتهی اگه زندگیمو بذارم و بره و ۳ سال دیگه دست از پا درازتر برگرده چی؟؟؟

نه کار...نه درس...نه سربازی...نه انگیزه...فقط و فقط رفیقاش...!!

یه چیز دیگه هم بگم...

پسرم نمیدونم انگار مهره مار داره!!!
تمام فامیل درجه یک و دو از صمیم قلب دوستش دارند...
الآن یه جورایی انگار پسرم کارتون خواب شده....فقط فرقش اینه که تو خونست...
به هیچ عنوان خونه هیچکس نمیاد!!
نه با عموهاش و نه داییهاشووووعمع هاش...خاله هاش.....هیچ ارتباطی برقرار نمیکنه!!
من بدم،..مادرش بد...اونا چی؟؟؟
همه بد شدن؟؟؟
فقط در هفته شاید ۵ دقیقه بتونم توی تلگرام باهاش صحبت کنم...
اصلا طاقت حرفامو نداره...
بهشمیگم ، مرد مومن حداقل روزی 15 ساعت حضوری و چتی با دوستات داری حرف میزنی....۲ دقیقه حرف میزنیم...میگی گیر نده!!!
آخه ....

نالان;821728 نوشت:
محیط رو برای کار کردن آماده کنین.ببینین به چه کاری علاقه داره بزارینش سره اون کار.

سلام
خیلی ممنون..درسته..
تو پستهای قبل دلیلش را عرض کردم که مشکل کار کجاست!!

فاتح;821790 نوشت:
در مورد این بنده خدا استاد توضیح فرمودند باید با متخصص مشورت شود و خیلی خوب است که پدر این جوان متوجه رفتارهای ایشان شده و این در درمان کمک زیادی میکند. متاسفانه بسیاری از خانواده ها حتی نمی فهمند که جوانشان معتاد شده است و حالات روانی و رفتاری فرد معتاد را نمیشناسند.

سلام
چطوری؟؟؟پس چرا تاثیر نداره؟
چه کار کنم؟؟
باور کنید من اونقدر با موارد آشنا هستم که تا حالا ۳-۴- نفر رو خودم بردم کمپ!
بچه ها میگن بیا تو انجمن سخنرانی کن!
تو کار پسر خودم موندم!

فاتح;821790 نوشت:
بعد از مراجعه به متخصص و اقدام به ترک مساله بسیار مهمی است

چطوری؟
به زور ببرمش؟
به خودش میگم، میگه دکترا حالیشون نیست...بعدش هم من معتاد نیستم و گل موارد مخدر نیست!
بهش میگم ، پسرم اینا رو فروشنده ها تبلیغ میکنن که بچه هار رو بکشن تو مواد...
حرف خودشو میزنه...
اونقدر میدونم که باید خودش بخواد..
وگرنه...
وگرنه..مثل بارها قبل میشه...وقتی به خاطر من ترک کنه، اگه یه بار یه داد بکشم سرش و یا بزنم تو گوشش (بالاخره رابطه پدر و پسری این چیزا رو هم دراه دیگه)..میدونم که میره سراغ موارد..
باید خودش بخواد....فقط دنبال این راه هستم..
به زور ببرمش؟
مفیده؟!!

فاتح;821790 نوشت:
جوان تان را به شغلی تشویق کنید و به او کمک کنید تا در آن موفق شود و اعتماد به نفس بدست بیاورد .

کردم، خودش هم مشتاقه...کار نیست!!

فاتح;821790 نوشت:
و از همه مهمتر اینکه به مسائل دینی صحه بگذارید . نماز در مسجد و خواندن قرآن ( که او شفا و رحمت است ) بهترین دارو برای هر بیماری است .

باور کنید، خودم روزی ۵ وعده نماز میخونم . همسرم همینطور...دخترم هم نمازخونه...
تا حالا زورش نکردم به نماز..
فقط اوایل سن بلوغ هفته ای دو سه بار تذکر میدادم و تشویق و جایزه و محرومیت از بعضی چیزها...کم کم دیگه شد ماهی یکی دو بار..
یه مدت کوتاهی خوند بعد هم گذاشت کنار...
ماه رمضان هم کگاهی نماز و روزه داره...
چند وقت پیش هم که دیدم از همین شبهات الکی و آبکی که مد شده تو تلگرام، برام فرستاده...اول جواب نمیدادم..
لعدش به شوخی گفت چرا جواب نمبدی؟؟
مثلا: چرا تو قرآن از برف چیزی گفته نشده، یا مثلا امام صادق گفته کردها نمیدونم چی چی اند...یا استفان هاوکینگز مثلا خدا را قبول نداره...یه سری اراجیف که مد شده تو شبکه ها...
حالا اینه خوبه...کاش همینها مشکلاتش بود...
آخه بدبختی اینجاست که وقتی هر کدام را جواب میدی، میگن، خوب اینو ولش کن، اگه راست میگی، چرا در اسلام....اونو جواب میدی، یکی دیگه...
مخصوصا تو همین سایت در آرشیو زیاد دیده ام از این مباحثات که تمومی نداره...برده داری در اسلام..حقوق زن...زبان عربی...
بهش میگم ، پسرم، این حرفها خوبه و این سوالات خوبه...ولی راه خداشناسی و درک حقیقت دین این نیستش....تو از اول با عینک بدبینی اومدی جلو..میخواهی به نماز برسی؟؟

کار سخته یکم.اول خودتون برین پیشخ مشاور.صحبت کنین ببینین چی میگه.اینجا کافی نیست.متخصص میخاد.

reza madani;821901 نوشت:
با عرض سلام و تشکر از همه دوستان و اساتیدی که لطف نموده و بنده را راهنمایی کردند.
در پاسخ به موارد فوق:

با سلام و احترام
از اینکه توانسته اید رابطه را نزدیکتر و روند درمان را تسهیل تر کنید، معلوم است که این مشکل با دست خودتان حل می شود. همین که توانسته اید او را متوجه اشتباه خودشان بکنید، خیلی عالیه. ولی باز خسته نشوید و این اهمیت و توجه خودتان را هم زیادتر کنید. برای کار و اشتغال حتی شده از شهر خودتان هجرت کنید ولو که موقتا باشد. انصافا کار و اشتغال برای یک جوان خیلی مهم و ضروری است. یا با هم شراکتا یک مغازه ای که خودشان هم علاقمند دارند کار کاسبی را انجام بدهید. در کل به نظر می رسد:
1. اگر همین رابطه خودتان همراه با کرامت نفس و احترام حفظ کنید، خیل تاثیر گذار خواهد بود.
2. در مورد موارد مثبت ایشان خیلی کار کنید و عیوب را به طور غیر مستقیم تذکر دهید.
3. در جلب اعتماد فرزندتان خیلی تلاش کنید.
4. برای اشتغال ایشان خیلی حساس شوید( ولو که شهرتان را عوض کنید، چون بیکار شود هزاران مشکلات دیگری سراغ شما خواهد آمد)
5. نقاط قوت و ضعف او را شناسایی کنید( این باعث می شود که شما خیلی راحت بر فرزندتان مسلط شوید و نسبت به رفتار او واکنش مثبتب بدهید تا اثر بخش و مفید واقع شود)
من در کل خیلی خوش بین هستم که با حوصله و صبر شما و توکل به خدا این مساله به مرور به طور کامل حل شود.( واقعا باید دلتان را بزرگ کنید و نظارات و توجه را بیشتر کنید و توبیخ و سرزنش را کلا حذف کنید، امید است مساله به طور خوب ختم به خیر شود)

سلام علیکم

reza madani;821904 نوشت:
به خودش میگم، میگه دکترا حالیشون نیست...بعدش هم من معتاد نیستم و گل موارد مخدر نیست!

اولین مشکل در مورد طولانی شدن زمان مصرف این است که فرد معتاد ابتلا و عادتش را انکار میکند و لذا درمان او عقب می افتد و مدت زمان اعتیاد بالا میرود بالاخص در مورد کسانی که از خانواده آمفتامین ها و مت آمفتامین ها مصرف میکنند . با متخصص برای پیدا کردن راه حلی مناسب در این رابطه مشورت کنید .

اگر مهارت شغلی ای ندارد میتوانید در صورت صلاحدید و تائید درمانگر از مراکز فنی حرفه ای استفاده کنید .

بحث اعتقادی را هم نیاز به متخصص دارد ولی الان مشکل اصلی ایشان در جای دیگری است . افراد وقتی ضعیف شوند ترجیح میدهند دلیل عدم حل مشکلات خودشان بر گردن دیگران بیاندازند و این شامل دین و مذهب خدا و ... هم میشود.

شما از بحث عقیدتی با ایشان بالاخص در این برهه از زمان پرهیز کنید .

منظور بنده از نماز در مسجد , نماز اول وقت به جماعت در مسجد بود .

موفق و موید باشید در پناه حق

فاتح;821975 نوشت:
اولین مشکل در مورد طولانی شدن زمان مصرف این است که فرد معتاد ابتلا و عادتش را انکار میکند و لذا درمان او عقب می افتد و مدت زمان اعتیاد بالا میرود بالاخص در مورد کسانی که از خانواده آمفتامین ها و مت آمفتامین ها مصرف میکنند . با متخصص برای پیدا کردن راه حلی مناسب در این رابطه مشورت کنید .

سلام علیکم
مرکز تخصصی شما می شناسید؟

فاتح;821975 نوشت:
منظور بنده از نماز در مسجد , نماز اول وقت به جماعت در مسجد بود .

فعلا که در اصول دین مشکل دارد...

reza madani;822007 نوشت:
سلام علیکم
مرکز تخصصی شما می شناسید؟

سلام علیکم

خیر چنین مرکزی را تا به الان ندیده ام و سراغ ندارم .

به روانشناسی که تجربه درمان در این زمینه را دارد مراجعه بفرمائید و از ایشان راهنمائی بخواهید .

reza madani;822007 نوشت:
مرکز تخصصی شما می شناسید؟

با سلام و ادب
معمولا در شهرهای بزرگ کلینیک های خصوصی ترک اعتیاد،با مجوز سازمان بهزیستی و تحت نظر این سازمان وجود دارد که از روانشناس و روانپزشک و ... خدمات مددکاری اینگونه در درمان اعتیاد استفاده میکنند.

سلام علیکم و رحمه الله
از مشارکت و ارائه راهنمایی همه دوستان گرامی و استاد نشاط گرامی تشکر و قدر دانی می کنم.
از مدیر سایت هم درخواست می کنم که در صورت امکان یک کارشناس متخصص در امر اعتیاد در انجمن اضافه بفرمایند, چرا که متاسفانه به نظرم کم کم بیشتر خانواده ها دارند مبتلی به میشوند...البته امیدوارم به اون روز نرسیم!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

reza madani;822372 نوشت:

از مدیر سایت هم درخواست می کنم که در صورت امکان یک کارشناس متخصص در امر اعتیاد در انجمن اضافه بفرمایند, چرا که متاسفانه به نظرم کم کم بیشتر خانواده ها دارند مبتلی به میشوند...البته امیدوارم به اون روز نرسیم!

سلام و عرض ادب

مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی از معرفی متخصص و کارشناس ویژه ترک اعتیاد معذور است

ولی شما می توانید برای آگاهی بیشتر به سايت مركز ملي ترك اعتياد
و مشاوره با شماره 09628 رجوع کنید

متشکرم
[/]

واقعا از خدا طلب حل مشکل این کاربر رو دارم

به نظر من بچه وقتی داره بزرگ میشه باید بالا سرش موند و کنترلش کرد

مثلا وقتی میرفته تو پارک ورق بازی میکرده نباید اجازه همچین کاری داده میشد

ولی خب الان این حرفا هیچ سودی نداره

من چون تو شرایط شما نیستم نمیتونم کاملا درکتون کنم فقط از دیدگاه خودم میتونم راه حل توصیه کنم

راه حل من اینه که بهش باج ندین

برا چی باید حقوقش رو از جیب خودتون روزی 60 تومن بدین ..... حمایت هایی که باعث ( خیلی عذر میخوام )

گردن کلفتی پسرتون میشه رو حذف کنین اجازه بدین شرایطی رو داشته باشه که بقیه دارن

اگه شما بهش پول تو جیبی ندین پول موادش رو از کجا پیدا میکنه؟ مجبوره که بره خودش کار پیدا کنه

میدونم خیلی از دستش ناراحتین و این ناراحتی باعث میشه با پسرتون قهر کنین

ولی وقتی شما باهاش قهر میکنین و بی محلی میکنین اونم میره دنبال کسی که بهش محل بده

وقتی ماشینو میزنه داغون میکنه واسه چی ماشین رو میدین بهش ؟ ( البته ماشین وسیله ایه که ممکنه تصادف پیش بیاد )

ولی نباید جوری باشه که اگه ماشینو یه جاییم بزنه عین خیالشم نباشه

وادارش کنین تن به کار بده ... با زور نه ... با عملتون ... باید خودش متوجه بشه که نیاز به تغییر و تحول داره

موفق باشین گل

مدیر سایت;822791 نوشت:
سلام و عرض ادب

مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی از معرفی متخصص و کارشناس ویژه ترک اعتیاد معذور است

ولی شما می توانید برای آگاهی بیشتر به سايت مركز ملي ترك اعتياد
و مشاوره با شماره 09628 رجوع کنید

متشکرم


با سلام و احترام
از مشارکت شما متشکرم
شاید این درست باشه.
به هر حال خواسته یا ناخواسته،خوب یا بد،الآن حداقل روزی دوساعت از صدا و سیما داره اطلاع رسانی میشه ولی به نظرم نوش دارو بعد از مرگ سهرابه.
شاید اگر ۳۰ سال پیش اسک دین وجود داشت، به این راحتی نمیتونست اینهمه در مورد صیغه و حقوق زن و شکست عشقی و طلاق و خیانت و ...در انجمن مشاوره صحبت کنه، که به نظرم حداقل 50٪ از تاپیکهای انجمن را به خود اختصاص داده...ولی زمانی این اتفاق افتاده که اینهمه ازدواج سفید،خیانت،زنا و طلاق در جامعه زیاد شده....
در اعتیاد پسرم قطعا بیش از همه من و مادرش مقصریم ولی این را هم میدانم که هر چی بوده از نا آگاهیمون بوده وگرنه هیچ والدینی بد فرزندشو نمیخواد!
فریاد سکوت;822860 نوشت:
برا چی باید حقوقش رو از جیب خودتون روزی 60 تومن بدین .....

به خاطر اینکه هر جا که کاخی بنا شود در کنار آن کوخهایی باید باشد.
به خاطر اینکه وقتی کارشو شروع کرد روزی 35000 بهش میدادن و گفتش من نمیرم...چرا؟
چون روزی 10تومان کرایه ماشین میداد و یک ساندویچ یا بلیط استخر یا هزینه یه تفریح یا باشگاه و ....10-15 تومان میشد و هیچی براش نمیموند...مجبور بودم بدم تا انگیزه ای داشته باشه بره سرکار..البته بعد از دوماه حقوقش شد روزی چهل تومان و من کمتر میدادم ...قرار بود کم کم سهم من حذف بشه و دستش تو جیب خودش باشه که اخیرا هم که گفتم....بیکار شد.

فریاد سکوت;822860 نوشت:
حمایت هایی که باعث ( خیلی عذر میخوام )

گردن کلفتی پسرتون میشه رو حذف کنین اجازه بدین شرایطی رو داشته باشه که بقیه دارن


ببین خواهر من روزی ۹ ساعت سر ساختمون کار کردن با بیست تومنی که من بهش میدادم گردنش کلفت نمیشه....واسه یه جوون تو این دورو زمونه این پولها هیچی نیست...
گردن اونایی الآن کلفت میشه که رقم حقوق و مزایاشون تو فیش حقوقیشون جا نمیگیره!
من قبول دارم که در حالت نرمال کارم اشتباه بود ولی محبور بودم،
فریاد سکوت;822860 نوشت:
اگه شما بهش پول تو جیبی ندین پول موادش رو از کجا پیدا میکنه؟ مجبوره که بره خودش کار پیدا کنه

وقتی می دونستم که مثل آب خوردن جسارتشو داره که ظرف نیم ساعت یه بسته کوچیک که حتی میتونی باهاش گل یا پوچ بازی کنی ..........یه بسته کوک......را جابجا کنه و دویست سیصد هزارتومان بگیره...مجبور بودم بدم.
رفت دنبال کار....به قرآن رفت...کار نبود...
فریاد سکوت;822860 نوشت:
میدونم خیلی از دستش ناراحتین و این ناراحتی باعث میشه با پسرتون قهر کنین

ولی وقتی شما باهاش قهر میکنین و بی محلی میکنین اونم میره دنبال کسی که بهش محل بده


درسته....قهر نکردم...خودم رو کوچیک کردم و هی خودم رو زدم به خری...چشامو رو کاراش بستم..ولی راه نداد...نمیخواست عوض بشه......همه میگن راهی نداری...باید رهاش کنی تا ته خط بره...

فریاد سکوت;822860 نوشت:
وقتی ماشینو میزنه داغون میکنه واسه چی ماشین رو میدین بهش ؟ ( البته ماشین وسیله ایه که ممکنه تصادف پیش بیاد )

ولی نباید جوری باشه که اگه ماشینو یه جاییم بزنه عین خیالشم نباشه

وادارش کنین تن به کار بده ... با زور نه ... با عملتون ... باید خودش متوجه بشه که نیاز به تغییر و تحول داره


آره درست میگی....همین کار رو کردم...دیشب....

مشکلم حل شد...

[SPOILER] از خونه رفت....پیام داد.....دیگه نمیاد...با دوستش خونه مجردی گرفتن....

برادرجان نمي‌دوني چه دلتنگم
برادرجان نمي‌دوني چه غمگينم
نمي‌دوني، نمي‌دوني برادرجان
گرفتار كدوم طلسم و نفرينم
نمي‌دوني چه سخته دربدر بودن
مثل طوفان هميشه در سفر بودن
برادرجان، برادرجان نمي‌دوني
چه تلخه وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادرجان
برادرجان دلم تنگه

دلم تنگه از اين روزهاي بي‌اميد
از اين شبگرديهاي خسته و مأيوس
از اين تكرار بيهوده دلم تنگه
هميشه يك غم يك درد و يك كابوس

دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه


دلم خوش نيست غمگينم برادرجان
از اين تكرار بي‌رؤيا و بي‌لبخند
چه تنهايي غمگيني كه غير از من
همه خوشبخت و عاشق، عاشق و خرسند
به فردا دلخوشم شايد كه با فردا
طلوع خوب خوشبختي من باشه
شب رو با رنج تنهايي من سر كن
شايد فردا روز عاشق شدن باشه

دلم تنگه برادرجان
برادرجان دلم تنگه

[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Black"]

reza madani;822879 نوشت:
مشکلم حل شد...

قصه ي خونه همچين مسئله سنگيني نيست خيلي از جوونا اين كارو مي كنن.
آموزشگاه هاي فني و حرفه اي آزاد و دولتي هست.
رشته هاي مختلفي داره كه دوره آموزشي حدودا يك ماه طول ميكشه برخي رشته ها بيشتر.
در حال حاضر در آمد خوبي هم داره.[/]

موضوع قفل شده است