پرده دری از شیعه بودن مولانا جلال الدین بلخی

تب‌های اولیه

177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پرسشگر;308607 نوشت:
عجب!!!
تعجبم نه از این است که از عربی اطلاعی ندارید بلکه از تعصبی است که انسان را به عجله و تهمت زدن می کشاند!
جمله ای که به عربی نوشتم حدیث معروف امام زمان است درباره رجوع به عالمان دین در زمان غیبت!
حالا اگر شما این را ادعای رؤیت می دانید و کفر ، اختیار با خودتان است!!!
...
این بار حقیقتا آخرین حرفم با شما بود!

[="blue"]اگر شما از عالمان زمان خودتان تبعیت میکردید که باید میپذیرفتید که رهبری اینکه مثنوی اصول اصول اصول دین است را تایید فرموده اند .[/]

ادم هایی پیدا شدند
که می ایند از یک سنی دفاع می کنند .
که در طول تاریخ همه این رو سنی مذهب دونسته اند

بهلول;308596 نوشت:
بخش ۷۵ - تتمهٔ اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را
پـس عـزازیـلـش بـگفت ای میر راد--- مـکـر خـود انـدر مـیـان بـایـد نـهـاد
گــر نـمـازت فـوت مـی‌شـد آن زمـان--- مـــی‌زدی از درد دل آه و فـــغـــان
آن تــاســف و آن فــغـان و آن نـیـاز--- درگـذشـتـی از دو صـد ذکـر و نـماز
مــن تــرا بــیــدار کـردم از نـهـیـب--- تــا نـسـوزانـد چـنـان آهـی حـجـاب
تــا چــنــان آهــی نــبــاشــد مـر تـرا--- تــا بــدان راهــی نــبــاشــد مــر تـرا
من حسودم از حسد کردم چنین--- مـن عـدوم کار من مکرست و کین
گـفـت اکـنـون راسـت گـفـتی صادقی--- از تــو ایــن آیــد تـو ایـن را لـایـقـی
عـنـکـبـوتـی تـو مـگس داری شکار--- من نیم ای سگ مگس زحمت میار
بــاز اسـپـیـدم شـکـارم شـه کـنـد--- عــنــکــبــوتــی کـی بـگـرد مـا تـنـد
رو مــگـس مـی‌گـیـر تـا تـوانـی هـلـا--- سـوی دوغـی زن مـگـسـهـا را صلا
ور بــخــوانـی تـو بـه سـوی انـگـبـیـن--- هـم دروغ و دوغ بـاشـد آن یـقـیـن
تــو مــرا بــیـدار کـردی خـواب بـود--- تـو نـمـودی کـشـتـی آن گـرداب بـود
تــو مـرا در خـیـر زان مـی‌خـوانـدی--- تـــا مـــرا از خـــیــر بــهــتــر رانــدی

وقتی مغرضانه مطالب را از اینجا و انجا کپی پست کنیم اینطور از اب در میاید
اینجا چه مدحی از معاویه میکند ایا اگر به کسی بگوئیم شیطان پیش پای تو لنگ میاندازد این مدح اوست

ایـن بـیـان اکـنـون چـو خـر بر یخ بماند--- چـون نـشـایـد بـر جـهود انجیل خواند
کــی تــوان بـا شـیـعـه گـفـتـن از عـمـر--- کــی تــوان بــربـط زدن در پـیـش کـر

یا در اینجا کجا میگوید شیعه خر است میفرماید سخن گفتن در مورد عمر نزد شیعیان مانند خری است که روی یخ سرمیخورد و پیش نمیرود یعنی بی فایده است شرح کر را نیز که همین مفهوم را میرساند قبلاً مشروحاً بیان شد .

معنی رافضی نیز چنانچه میفرمایید نیست که معنی ان توسط امام جعفر صادف به معنی یاران پابر جای حضرت موسی قبلاً توسط اساتید در تاپیکهای قبلی بیان گردیده است
حال به فرض هم که توانستید بدین وسیله مولوی دوستان را از گردونه انقلاب خارج کنید چه چیز میخواهید بدست اورید



[=&quot]هیچ شیعه ای حود را رافضی نمی داند و به دیگر شیعیان رافضی نمیگوید[=&quot] !!
رافضی به ان دسته از یاران حضرت موسی گفته میشد که موسی را رها کرده و به فرعون پیوستند و کافر شدن!

اصلا رافضی در زمان مولوی و چه در این زمان معنای خوبی ندارد و طعنه به شیعه و کافر و خبیث دانسشتن شیعه هس


[=&quot]خاقانی می گه[=&quot]:[=&quot]
[=&quot]این رافضیان که امت شیطانند بی‌دینانند و سخت بی‌ایمانند[=&quot]
از بس که خطا فهم و غلط پیمانند خاقانی را خارجی می‌دانند
[=&quot]

حالا من نمی دانم چرا مولوی شیعه ر ا رافضی نامیده!!


===============================

مولوی چرا عایشه را صدیقه و چرا بانوی پاک می داند!

گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود *** حکمت باران امروزین چه بود
[=&quot]1/6: زانک واقف بود آن خاتون پاک *** از غیوری رسول رشکناک

[=&quot]اخه همش تقیه[=&quot]!!!

[=&quot]===============================

[=&quot]گفت پیغمبر که اصحابی نجوم *** رهروان را شمع و شیطان را رجوم
[=&quot]2/2:مقتبس شو زود چون یابی نجوم *** گفت پیغمبر که اصحابی نجوم
[=&quot]2/3:ما و اصحابیم چون کشتی نوح *** هر که دست اندر زند یابد فتوح!
[=&quot]2/4: ماه می گوید که اصحابی نجوم *** للسری قدوه و للطاغی رجوم
[=&quot]2/5: هادی راهست یار اندر قدوم *** مصطفی زین گفت اصحابی نجوم

[=&quot]مولوی صحابه را به کشتی نوح تشبیه کرده که امت باید به انان اقتدا کنند!!! در صورتیکه شیعه اهل بیت را کشتی نوح و نجات امت میدانند[=&quot]!
[=&quot]
یا در بیت اول یاران پیامبر را به ستاره تشبیه کرده که از احادیث کتاب اهل سنت هست
[=&quot]
گفت پیغمبر که اصحابی نجوم....رهروان را شمع و شیطان را رجوم
مقتبس شو زود چون یابی نجوم....گفت پیغمبر که اصحابی نجوم
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]رسول الله در حدیث گهربارش (مسند بخاری و مسلم) اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم او کما قال النبی علیه الصلاه والسلام یاران من مانند ستاره هستند به هرکدام اقتدا کردی هدایت یافتید پس گمراهی در اقتدا به اصحاب وجود ندارد[=&quot]

=============================


شستن پاها در وضو طبق فقه اهل سنت:

[=&quot]خواست آبی و وضو را تازه کرد *** دست و رو را شست او زان آب سرد
[=&quot]هر دو پا شست و به موزه کرد رای *** موزه را بربود یک موزه ربای

[=&quot]میشه توضیح بدید تقیه در وضو جز کدام عقاید شیعه هست[=&quot]!!
[=&quot]ان هم وضو را به پیامبر نسبت داده و در نتیجه خودش هم در وضو پاها را میشسته

[=&quot]===========================

مگر شیعه امام حسین را معصوم نمی داند اما مولوی امام حسین را خطاکار دانسته که اشتباه کرده به کربلا رفته!!

[=&quot]کورکورانه مرو در کربلا *** تا نیفتی چون حسین اندر بلا



[=&quot]=======================



[=&quot]کلمه مولی در غدیر در تشیع به معنی اولی الامر و جانشینی پیامبر هست اما اهل سنت به معنی دوست هست



[=&quot]گفت هر کو را منم مولا و دوست



[=&quot]مولوی واژه مولی را یار و دوست میداند



[=&quot]کدوم شیعه مولی را یارو دوست میداند!!!



[=&quot]==========================




[=&quot]در روزگار مولانا بعد از قم و کاشان [=&quot]سبزوار[=&quot] سومین شهرمذهبی تشیع در ایران محسوب میشد



[=&quot]مولوی یک داستان بصورت شعر در دفتر پنجم مثنوی معنوی اورده که همچون اهو در بین خران و گاوان گرفتار شده یک سنی مذهب به اسم ابوبکر در شهر سبزوار بین شیعیان خر و گاو گرفتارشده!!!



[=&quot]او بمانده در میانشان زارزار
[=&quot]هم‌چو بوبکری به شهر سبزوار

[=&quot]متن شعر :





[=&quot]یعنی شیعیان را گاو و خر میداند



[=&quot]حالا هی به به بزنید واسه مولوی که شیعه بوده!(به خیال خام خودتون)



[=&quot]باز اگه دوست داشتی این کلیپ تو یوتوب ببین که ضد اسلامی ها هم واسه مسخره کردن شیعه از اشعار مولانا استفاده می کنن



[=&quot]:





[=&quot]=======



[=&quot]هر جا در اشعار مولوی صدیق دید لقب ابوبکر است و منظور ابوبکر هست و هرگاه صدیقه دیدید لقب عایشه هست یعنی عایشه



[=&quot]صدیق با محمد بر هفت آسمانست
[=&quot]هر چند کو به ظاهر در غار می‌نماید

[=&quot]صدیق لقب ابوبکر هست بیت اول که مقام ابوبکر و پیامبر را تا هفت اسمان مولوی دانسته
[=&quot]بیت دوم هم اشاره به ایه 40 سوره توبه کهدر نزد اهل سنت فضیلت برای خلیفه اول محسوب میشه که یار غار پیامبر ابوبکر است و[=&quot] ..

[=&quot]عنکبوتی بتند پرده اغیار شود
[=&quot]همچو صدیق و محمد من و او در غاری

[=&quot]باز هم ابوبکر را یار غار پیامبر میداند

[=&quot]گر صادق صدیقی در غار سعادت رو
[=&quot]یعنی ابوبکر راستگو در غار کبا پیامبر بود که غار را غار خوشبختی دانسته

[=&quot]مر ابوبکر تقی را گو ببین
[=&quot]شد ز صدیقی امیرالمحشرین
[=&quot]اندرین نشات نگر صدیق را
[=&quot]تا به حشر افزون کنی تصدیق را

[=&quot]=========================

[=&quot]
تمسخرشیعه و انکار عزاداری و گریه بر سیدالشهداء علیه السلام:

[=&quot]در شعر مفصلی که با این ابیات شروع میشود[=&quot]:

[=&quot]روز عاشورا همه اهل حلب *** باب انطاكيه اندر تا به شب
[=&quot]گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم *** ماتم آن خاندان دارد مقيم

[=&quot]==========================

[=&quot]کافر دانستن ابوطالب:(طبق عقیده تسنن[=&quot])

[=&quot]خود يكى بو طالب آن عم رسول *** مى‏نمودش شنعه‏ى عربان مهول‏
[=&quot]كه چه گويندم عرب كز طفل خود *** او بگردانيد دين معتمد
[=&quot]گفتش اى عم! يك شهادت تو بگو *** تا كنم با حق خصومت بهر تو
[=&quot]گفت ليكن فاش گردد از سماع *** كل سر جاوز الاثنين شاع‏
[=&quot]من بمانم در زبان اين عرب *** پيش ايشان خوار گردم زين سبب‏
[=&quot]ليك گر بوديش لطف ما سبق *** كى بدى اين بد دلى با جذب حق[=&quot]

===========

ببخشید میشه بگید این چه تقیه ای هست !!!:

[=&quot]نام حضرت ابوبکر [=&quot]۴۲[=&quot] مرتبه، و نام حضرت عمر [=&quot]۵۵[=&quot] مرتبه[=&quot]

========================

مولوی اهل سنت و ضد شیعه بوده

siavash1;308656 نوشت:

[=&quot]هیچ شیعه ای حود را رافضی نمی داند و به دیگر شیعیان رافضی نمیگوید[/][=&quot] !![/]
[=&quot]رافضی به ان دسته از یاران حضرت موسی گفته میشد که موسی را رها کرده و به فرعون پیوستند و کافر شدن![/]

[=&quot][/]


باسمه تعالی
با سلام:
عن یعقوب بن یزید عن صفوان بن یحیى عن أبی أسامة زید الشحام عن أبی الجارود قال أصم الله أذنیه کما أعمى عینیه إن لم یکن سمع أبا جعفر ع یقول إن فلانا سمانا باسم قال و ما ذاک الاسم قال سمانا الرافضة فقال أبو جعفر ع بیده إلى صدره و أنا من الرافضة و هو منی قالها ثلاثا
از ابی الجارود روایت است که به ابی جعفر ( امام محمد باقر ) علیه السلام گفت : فلانی ما را به اسمی صدا می کند . امام محمد باقر گفت : به چه اسمی ؟ گفت : ما را رافضه می خوانند . ابوجعفر علیه السلام در حالی که دستش بر سینه اش بود گفت : من از رافضه هستم و او از من است که این جمله را سه بار تکرار نمودند . ( 1)
پی نوشت:
1-المحاسن ج : 1 ص : 157 : باب الرافضة و بحار الانوار ج 65 ص 97

در یک حدیث طولانی که ما به اختصار معنی و مفهوم آن را بیان می کنیم از قول علی علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و سلم آمده است که ایشان در شب اسراء قصرها و باغها و نهرها و نعمات بسیاری را مشاهده می کنند که از جبریل علیه السلام می پرسند که اینها برای چه کسی است که جبریل علیه السلام پاسخ می دهد اینها برای شیعه برادرت و خلیفه بعد از تو می باشد که در آخرالزمان به اسم رافضه خوانده می شوند و آن اسم زینتی برای آنهاست زیرا که باطل را رفض ( رد ) کردند و به حق متمسک شدند و آنها سواد اعظم هستند و اسم رافضه زینتی برای شیعه پسرش حسن و بعد از او برای شیعه حسین و بعد از اوبرای شیعه پسرش علی بن حسین و بعد از او برای شیعه پسرش محمد بن علی و بعد از او برای شیعه پسرش جعفر بن محمد وبعد از او برای شیعه پسرش موسی بن جعفر وبعد از او برای شیعه پسرش علی بن موسی وبعد از او برای شیعه پسرش محمد بن علی و بعد از او برای شیعه علی بن محمد وبعد از او برای شیعه پسرش حسن بن علی و بعد از او برای شیعه پسرش محمد المهدی می باشد(1)
پی نوشت:

1-دلائل الامامه ص 476

ammarshia;308618 نوشت:
حالا جدیدا شیعه ها این طور شده اند . که می ایند از یک سنی دفاع می کنند . که در طول تاریخ همه این رو سنی مذهب دونسته اند

سلام
تعریف شما از شیعه وسنی چیست ؟
والله الموفق

سمیع;308670 نوشت:
باسمه تعالی
با سلام:
عن یعقوب بن یزید عن صفوان بن یحیى عن أبی أسامة زید الشحام عن أبی الجارود قال أصم الله أذنیه کما أعمى عینیه إن لم یکن سمع أبا جعفر ع یقول إن فلانا سمانا باسم قال و ما ذاک الاسم قال سمانا الرافضة فقال أبو جعفر ع بیده إلى صدره و أنا من الرافضة و هو منی قالها ثلاثا
از ابی الجارود روایت است که به ابی جعفر ( امام محمد باقر ) علیه السلام گفت : فلانی ما را به اسمی صدا می کند . امام محمد باقر گفت : به چه اسمی ؟ گفت : ما را رافضه می خوانند . ابوجعفر علیه السلام در حالی که دستش بر سینه اش بود گفت : من از رافضه هستم و او از من است که این جمله را سه بار تکرار نمودند . ( 1)
پی نوشت:
1-المحاسن ج : 1 ص : 157 : باب الرافضة و بحار الانوار ج 65 ص 97

بنده معنای رافضی را در دوره مولانا و معنای ان در بین شعرا گفتم

سنایی :

رافضی را عوام در تف کین

می‌زدند از پی حمیّت دین

حور صدر قیامتش خواند

رافضی قیمتش کجا داند

کرد بوبکر کار بوبکری

تو نه مرد عیار بوبکری

دشمنش را اجل دوان آرد

که هوا مر ورا هوان دارد

تا هوا هاویه نگار تو شد

مار و موش امل شکار تو شد

سر بریده چو بیند از خود سیر

گوید او با هزار شر اناخیر

رافضی را محلّ آن نبود

وانچه او ظن برد چنان نبود

رافضی را بماند در گردن

جکجک و مرگ و جسک و جان کندن

بر براقی که مصطفی پرورد

رافضی رایضی چه داند کرد

====

خاقانی:

گر معتقدتر از تو شنیدیم هیچ میر

پس اعتقاد رافضیان رسم و سان ماست

زان فقاعی که سنت عمر است

رافضی نیستم چرا نخورم

این رافضیان که امت شیطانند

بی‌دینانند و سخت بی‌ایمانند

از بس که خطا فهم و غلط پیمانند

خاقانی را خارجی می‌دانند
========================

اون حدیثی که شما اوردی به این دلالت دارد که اگر پذیرفن ولایت و شیعه بودن رافضی باشد من افتخار می کنم رافضی هستم
و الا رافضی در جامعه و در بین شعرا به خبیث بودن و کافر بودن شیعه دلالت داره

siavash1;308656 نوشت:
هیچ شیعه ای حود را رافضی نمی داند و به دیگر شیعیان رافضی نمیگوید !!
رافضی به ان دسته از یاران حضرت موسی گفته میشد که موسی را رها کرده و به فرعون پیوستند و کافر شدن! اصلا رافضی در زمان مولوی و چه در این زمان معنای خوبی ندارد و طعنه به شیعه و کافر و خبیث دانسشتن شیعه هس خاقانی می گه: این رافضیان که امت شیطانند بی‌دینانند و سخت بی‌ایمانند
از بس که خطا فهم و غلط پیمانند خاقانی را خارجی می‌دانند حالا من نمی دانم چرا مولوی شیعه ر ا رافضی نامیده!!

یرای درک این مطلب به تاپیک 81 مراحعه فرمایید .

siavash1;308656 نوشت:
مولوی چرا عایشه را صدیقه و چرا بانوی پاک می داند!

گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود *** حکمت باران امروزین چه بود
1/6: زانک واقف بود آن خاتون پاک *** از غیوری رسول رشکناک

اخه همش تقیه!!!

این مولوی نیست که عایشه را پاک دانسته بلکه قران کریم نیز وقتی به او تهمت زدند او را بری دانست ایستادگی او در مقابل علی (ع) دلیل بر عصیان است دلیل بر نا پاکی نیست .

siavash1;308656 نوشت:
گفت پیغمبر که اصحابی نجوم *** رهروان را شمع و شیطان را رجوم 2/2:مقتبس شو زود چون یابی نجوم *** گفت پیغمبر که اصحابی نجوم 2/3:ما و اصحابیم چون کشتی نوح *** هر که دست اندر زند یابد فتوح! 2/4: ماه می گوید که اصحابی نجوم *** للسری قدوه و للطاغی رجوم 2/5: هادی راهست یار اندر قدوم *** مصطفی زین گفت اصحابی نجوم مولوی صحابه را به کشتی نوح تشبیه کرده که امت باید به انان اقتدا کنند!!! در صورتیکه شیعه اهل بیت را کشتی نوح و نجات امت میدانند!
یا در بیت اول یاران پیامبر را به ستاره تشبیه کرده که از احادیث کتاب اهل سنت هست گفت پیغمبر که اصحابی نجوم....رهروان را شمع و شیطان را رجوم
مقتبس شو زود چون یابی نجوم....گفت پیغمبر که اصحابی نجوم رسول الله در حدیث گهربارش (مسند بخاری و مسلم) اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم او کما قال النبی علیه الصلاه والسلام یاران من مانند ستاره هستند به هرکدام اقتدا کردی هدایت یافتید پس گمراهی در اقتدا به اصحاب وجود ندارد
شستن پاها در وضو طبق فقه اهل سنت:

خواست آبی و وضو را تازه کرد *** دست و رو را شست او زان آب سرد
هر دو پا شست و به موزه کرد رای *** موزه را بربود یک موزه ربای

میشه توضیح بدید تقیه در وضو جز کدام عقاید شیعه هست!!
ان هم وضو را به پیامبر نسبت داده و در نتیجه خودش هم در وضو پاها را میشسته

مولوی از شیوخ اهل تسنن بوده میخواستی صراحتاً از عقاید شیعه دفاع کند !

siavash1;308656 نوشت:
مگر شیعه امام حسین را معصوم نمی داند اما مولوی امام حسین را خطاکار دانسته که اشتباه کرده به کربلا رفته!! کورکورانه مرو در کربلا *** تا نیفتی چون حسین اندر بلا

البته ان ابیات بدانگونه نیست بلکه چنین است

هــیــن مــدو گــســتــاخ در دشــت بــلـا--- هـــیـــن مــران کــورانــه انــدر کــربــلــا
کــه ز مــوی و اســتــخــوان هــالــکــان--- مــــی‌نـــیـــابـــد راه پـــای ســـالـــکـــان

پاسخش را نیز خود به روشنی داده است یعنی کار هرکسی نیست در دشت بلا رفتن .

چــیــســت بــا عــشـق آشـنـا بـودن--- بـــجـــز از کـــام دل جـــدا بـــودن
خون شدن خون خود فروخوردن--- بـــا ســـگـــان بـــر در وفـــا بـــودن
او فـدایـی اسـت هـیـچ فـرقـی نـیست--- پــیــش او مــرگ و نــقــل یــا بـودن
رو مــسـلـمـان سـپـر سـلـامـت بـاش--- جــهــد مــی‌کــن بــه پــارسـا بـودن
کـایـن شـهـیـدان ز مـرگ نـشـکیبند--- عـــاشـــقـــانـــنـــد بــر فــنــا بــودن
از بــــلـــا و قـــضـــا گـــریـــزی تـــو--- تـــرس ایــشــان ز بــی بــلــا بــودن
شــشــه مــی‌گــیــر و روز عــاشــورا--- تـــو نـــتـــانـــی بــه کــربــلــا بــودن

siavash1;308656 نوشت:
کلمه مولی در غدیر در تشیع به معنی اولی الامر و جانشینی پیامبر هست اما اهل سنت به معنی دوست هست گفت هر کو را منم مولا و دوست مولوی واژه مولی را یار و دوست میداند کدوم شیعه مولی را یارو دوست میداند!!!

پس مولوی خود معنی مولی را بیان داشته

siavash1;308656 نوشت:
در روزگار مولانا بعد از قم و کاشان سبزوار سومین شهرمذهبی تشیع در ایران محسوب میشد مولوی یک داستان بصورت شعر در دفتر پنجم مثنوی معنوی اورده که همچون اهو در بین خران و گاوان گرفتار شده یک سنی مذهب به اسم ابوبکر در شهر سبزوار بین شیعیان خر و گاو گرفتارشده!!! او بمانده در میانشان زارزار هم‌چو بوبکری به شهر سبزوار متن شعر : http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar5/sh39/ یعنی شیعیان را گاو و خر میداند حالا هی به به بزنید واسه مولوی که شیعه بوده!(به خیال خام خودتون) باز اگه دوست داشتی این کلیپ تو یوتوب ببین که ضد اسلامی ها هم واسه مسخره کردن شیعه از اشعار مولانا استفاده می کنن

اینهم از استدلال نیم پز ایشان داستان در رابطه با مجوسیان است که در زمان داستان در سبزوار بوده اند .

بخش ۳۹ - قصهٔ محبوس شدن آن آهوبچه در آخر خران و طعنهٔ آن خران ببر آن غریب گاه به جنگ و گاه به تسخر و مبتلی گشتن او به کاه خشک کی غذای او نیست و این صفت بندهٔ خاص خداست میان اهل دنیا و اهل هوا و شهوت کی الاسلام بدا غریبا و سیعود غریبا فطوبی للغرباء صدق رسول الله
آهـــوی را کـــرد صــیــادی شــکــار--- انــدر آخــر کــردش آن بــی‌زیــنـهـار
آخـــری را پـــر ز گـــاوان و خـــران--- حـبـس آهـو کـرد چـون اسـتـمگران
آهـو از وحـشـت به هر سو می‌گریخت--- او بـه پـیش آن خران شب کاه ریخت
از مـجـاعـت و اشـتـهـا هـر گـاو و خـر--- کـاه را مـی‌خـورد خـوشـتـر از شـکـر
گــاه آهــو مــی‌رمــیـد از سـو بـه سـو--- گــه ز دود و گـرد کـه مـی‌تـافـت رو
هــرکــرا بـا ضـد خـود بـگـذاشـتـنـد--- آن عـقـوبـت را چـو مـرگ انـگـاشتند
تـا سـلـیـمـان گـفت که آن هدهد اگر--- هــجــر را عــذری نـگـویـد مـعـتـبـر
بـکـشمش یا خود دهم او را عذاب--- یـک عـذاب سخت بیرون از حساب
هان کدامست آن عذاب این معتمد--- در قـفـس بـودن بـه غیر جنس خود
زیــن بــدن انــدر عــذابـی ای بـشـر--- مـرغ روحـت بـسـتـه بـا جـنسی دگر
روح بـــازســت و طــبــایــع زاغــهــا--- دارد از زاغــان و چــغـدان داغـهـا
او بــمــانــده در مــیــانــشــان زارزار--- هـم‌چـو بـوبـکـری بـه شـهـر سـبزوار

siavash1;308656 نوشت:
هر جا در اشعار مولوی صدیق دید لقب ابوبکر است و منظور ابوبکر هست و هرگاه صدیقه دیدید لقب عایشه هست یعنی عایشه صدیق با محمد بر هفت آسمانست هر چند کو به ظاهر در غار می‌نماید صدیق لقب ابوبکر هست بیت اول که مقام ابوبکر و پیامبر را تا هفت اسمان مولوی دانسته بیت دوم هم اشاره به ایه 40 سوره توبه کهدر نزد اهل سنت فضیلت برای خلیفه اول محسوب میشه که یار غار پیامبر ابوبکر است و .. عنکبوتی بتند پرده اغیار شود همچو صدیق و محمد من و او در غاری باز هم ابوبکر را یار غار پیامبر میداند گر صادق صدیقی در غار سعادت رو یعنی ابوبکر راستگو در غار کبا پیامبر بود که غار را غار خوشبختی دانسته مر ابوبکر تقی را گو ببین شد ز صدیقی امیرالمحشرین اندرین نشات نگر صدیق را تا به حشر افزون کنی تصدیق را

اینها هم تکرار مکرات است و از باب تقیه .

siavash1;308656 نوشت:
تمسخرشیعه و انکار عزاداری و گریه بر سیدالشهداء علیه السلام: در شعر مفصلی که با این ابیات شروع میشود: روز عاشورا همه اهل حلب *** باب انطاكيه اندر تا به شب گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم *** ماتم آن خاندان دارد مقيم

اینهم از برداشت ناخته ایشان از ابیات انتهای غزل چنین است یعنی شرح عشق در دفتر نگنجد

siavash1;308656 نوشت:
کافر دانستن ابوطالب:(طبق عقیده تسنن) خود يكى بو طالب آن عم رسول *** مى‏نمودش شنعه‏ى عربان مهول‏ كه چه گويندم عرب كز طفل خود *** او بگردانيد دين معتمد گفتش اى عم! يك شهادت تو بگو *** تا كنم با حق خصومت بهر تو گفت ليكن فاش گردد از سماع *** كل سر جاوز الاثنين شاع‏ من بمانم در زبان اين عرب *** پيش ايشان خوار گردم زين سبب‏ ليك گر بوديش لطف ما سبق *** كى بدى اين بد دلى با جذب حق

این مطلب را قبلاً بنده مشروحاً در تاپیکهای قبلی اورده ام و خود بزرگترین دلیل بر شیعه بدن مولانا است

خــود یــکـی بـوطـالـب آن عـم رسـول --- مــی‌نــمــودش شــنــعــهٔ عـربـان مـهـول
کـه چـه گـویـنـدم عـرب کز طفل خود --- او بـــگـــردانـــیــد دیــدن مــعــتــمــد
گـفـتـش ای عـم یـک شـهـادت تـو بگو --- تــا کــنــم بــا حــق خــصـومـت بـهـر تـو
گــفــت لــیــکــن فــاش گـردد ازسـمـاع --- کـــل ســـر جـــاوز الـــاثـــنــیــن شــاع

یعنی همانگونه ابوطالب جهت جانبداری از پیامبر مجبور به حفظ مقامش بود من نیز برای بیان مطالبم مجبور به تقیه هستم !
-

بهلول;308688 نوشت:
یرای درک این مطلب به تاپیک 81 مراحعه فرمایید .

این مولوی نیست که عایشه را پاک دانسته بلکه قران کریم نیز وقتی به او تهمت زدند او را بری دانست ایستادگی او در مقابل علی (ع) دلیل بر عصیان است دلیل بر نا پاکی نیست .

مولوی از شیوخ اهل تسنن بوده میخواستی صراحتاً از عقاید شیعه دفاع کند !

البته ان ابیات بدانگونه نیست بلکه چنین است

هــیــن مــدو گــســتــاخ در دشــت بــلـا--- هـــیـــن مــران کــورانــه انــدر کــربــلــا
کــه ز مــوی و اســتــخــوان هــالــکــان--- مــــی‌نـــیـــابـــد راه پـــای ســـالـــکـــان

پاسخش را نیز خود به روشنی داده است یعنی کار هرکسی نیست در دشت بلا رفتن .

چــیــســت بــا عــشـق آشـنـا بـودن--- بـــجـــز از کـــام دل جـــدا بـــودن
خون شدن خون خود فروخوردن--- بـــا ســـگـــان بـــر در وفـــا بـــودن
او فـدایـی اسـت هـیـچ فـرقـی نـیست--- پــیــش او مــرگ و نــقــل یــا بـودن
رو مــسـلـمـان سـپـر سـلـامـت بـاش--- جــهــد مــی‌کــن بــه پــارسـا بـودن
کـایـن شـهـیـدان ز مـرگ نـشـکیبند--- عـــاشـــقـــانـــنـــد بــر فــنــا بــودن
از بــــلـــا و قـــضـــا گـــریـــزی تـــو--- تـــرس ایــشــان ز بــی بــلــا بــودن
شــشــه مــی‌گــیــر و روز عــاشــورا--- تـــو نـــتـــانـــی بــه کــربــلــا بــودن

پس مولوی خود معنی مولی را بیان داشته

اینهم از استدلال نیم پز ایشان داستان در رابطه با مجوسیان است که در زمان داستان در سبزوار بوده اند .

بخش ۳۹ - قصهٔ محبوس شدن آن آهوبچه در آخر خران و طعنهٔ آن خران ببر آن غریب گاه به جنگ و گاه به تسخر و مبتلی گشتن او به کاه خشک کی غذای او نیست و این صفت بندهٔ خاص خداست میان اهل دنیا و اهل هوا و شهوت کی الاسلام بدا غریبا و سیعود غریبا فطوبی للغرباء صدق رسول الله
آهـــوی را کـــرد صــیــادی شــکــار--- انــدر آخــر کــردش آن بــی‌زیــنـهـار
آخـــری را پـــر ز گـــاوان و خـــران--- حـبـس آهـو کـرد چـون اسـتـمگران
آهـو از وحـشـت به هر سو می‌گریخت--- او بـه پـیش آن خران شب کاه ریخت
از مـجـاعـت و اشـتـهـا هـر گـاو و خـر--- کـاه را مـی‌خـورد خـوشـتـر از شـکـر
گــاه آهــو مــی‌رمــیـد از سـو بـه سـو--- گــه ز دود و گـرد کـه مـی‌تـافـت رو
هــرکــرا بـا ضـد خـود بـگـذاشـتـنـد--- آن عـقـوبـت را چـو مـرگ انـگـاشتند
تـا سـلـیـمـان گـفت که آن هدهد اگر--- هــجــر را عــذری نـگـویـد مـعـتـبـر
بـکـشمش یا خود دهم او را عذاب--- یـک عـذاب سخت بیرون از حساب
هان کدامست آن عذاب این معتمد--- در قـفـس بـودن بـه غیر جنس خود
زیــن بــدن انــدر عــذابـی ای بـشـر--- مـرغ روحـت بـسـتـه بـا جـنسی دگر
روح بـــازســت و طــبــایــع زاغــهــا--- دارد از زاغــان و چــغـدان داغـهـا
او بــمــانــده در مــیــانــشــان زارزار--- هـم‌چـو بـوبـکـری بـه شـهـر سـبزوار

اینها هم تکرار مکرات است و از باب تقیه .

اینهم از برداشت ناخته ایشان از ابیات انتهای غزل چنین است یعنی شرح عشق در دفتر نگنجد

این مطلب را قبلاً بنده مشروحاً در تاپیکهای قبلی اورده ام و خود بزرگترین دلیل بر شیعه بدن مولانا است

خــود یــکـی بـوطـالـب آن عـم رسـول --- مــی‌نــمــودش شــنــعــهٔ عـربـان مـهـول
کـه چـه گـویـنـدم عـرب کز طفل خود --- او بـــگـــردانـــیــد دیــدن مــعــتــمــد
گـفـتـش ای عـم یـک شـهـادت تـو بگو --- تــا کــنــم بــا حــق خــصـومـت بـهـر تـو
گــفــت لــیــکــن فــاش گـردد ازسـمـاع --- کـــل ســـر جـــاوز الـــاثـــنــیــن شــاع

یعنی همانگونه ابوطالب جهت جانبداری از پیامبر مجبور به حفظ مقامش بود من نیز برای بیان مطالبم مجبور به تقیه هستم !
-

واسه درک بهتر باید سطح علمی خهودتون را بالا ببرید بخصوص در بخش ادبیات

در مورد عایشه بارها او را محبوب پیامبر دانسته

[=&quot]
آنکه عالم مست گفتارش بدی *** کلمینی یا حمیرا میزدی[/]


[=&quot]1/2: مصطفی آمد که سازد همدمی *** کلمینی یا حمیرا کلمی![/]


[=&quot]1/3: ای حمیرا اندر آتش نه تو نعل *** تا ز نعل تو شود این کوه لعل[/]


[=&quot]1/4: چون ز گورستان پیمبر باز گشت *** سوی صدیقه شد و همراز گشت[/]


[=&quot]چشم صدیقه چو بر رویش فتاد *** پیش آمد دست بر وی می نهاد[/][=&quot][/]


[=&quot]1/5: گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود *** حکمت باران امروزین چه بود[/]


[=&quot]1/6: زانک واقف بود آن خاتون پاک *** از غیوری رسول رشکناک[/]

بله اعتقاد من این هست که مولانا اهل سنت هست و مسلط به قران

نخیر داستان اهو در شهر سبزوار هست که مردمش شیعه هستن لطفا مطالعه بیشتر کنید
اصلا ابوبکر چه ربطی داشته به مجوسیان!!!!
شیعیان نام خود را ابوبکر نمی گذاشتند مولوی برای تحقیر همچنین تمثیلی بکار می برد که همانطور اهو در بین خران و گاوان گرفتار شده ابوبکر نام سنی مذهبی در سبزوار بین شیعیان گاو و خر گرفتار شده
محبوس شدن اهو نه مجوس شدن اهو!!!

در مورد کفر ابوطالب هم قبلا توضیح دادم

[=&quot]مولوی می گوید پیامبر به ابوطالب فرموده: شهادتین را بگو تا پیش خدا برای نجاتت حجتی داشته باشم[/][=&quot]. حال اگر به قول شما منظور مولوی این بوده که ابوطالب اسلام داشت و پیامبر تنها از او می خواست اسلامش را آشکار کند, دیگر معقول بود پیامبر بفرماید: شهادتین بگو تا نزد خدا برایت خصومت کنم و نجاتت دهم؟؟!! و در انتها این ملعون گوید اگر لطف خدا شاملش شده بود این بد دلی را با جذبه حق نداشت!!![/]


[=&quot]بر فرض که منظورش آشکار کردن اسلام از سوی ابوطالب بوده, مگر آشکار کردن اسلام آنهم در جایی که انسان خوف ضرر دارد واجب است که مولوی چنین ابوطالب علیه السلام را به خاطرش می کوبد؟؟؟!!! مگر عمار بن یاسر برای فرار از شکنجه کلمه کفر نگفت و خدا کارش را با نزول آیه تقیه تایید نفرمود؟! تازه خودتان می گویید ابوطالب خوف ضرر برای پیامبر داشته! این چه آشکار کردن عارفانه ای! بوده که حتی در صورت خوف بر ضرر به پیامبر خدا هم باید انجام می شده؟؟!! عرفان مولوی شما برای حفظ جان پیامبر هم کوتاه نمی آید؟؟[/][=&quot]!! [/]

siavash1;308679 نوشت:

رافضی در جامعه و در بین شعرا به خبیث بودن و کافر بودن شیعه دلالت داره

باسمه تعالی
باسلام:
اتفاقا در بین جامعه شعرا همیشه رافضی بار منفی نداشته است بلکه گاها ،از معنای مثبت آن هم استفاده شده است، پس به طور کلی نمی توانید حکم کنید
این زمان عطار سر حیدر است/بر خوارج همچو تیر وخنجر است
این زمان عطار گشته رافضی/کوری چشم لعین ناصبی(1

رافضی کیست دشمن بو بکر/خارجی کیست دشمنان علی(2
پی نوشت:
1- عطار
2-شاه نعمت الله ولی

جناب بهلول و بقیه دوستان بهتر است سر شیعه بودن یا نبودن دیگر بحث نشود کسی که مولوی را ناصبی و.. بخواند از معارف مولانا محروم می ماند!

در ثانی مشکل این افراد مذهب مولانا نیست مشکلشان همین وحدت وجود و... هست!

این تاپیک رو بیشتر برای این زدم که عدم ناصبی بودن وی و عدم خصومت مولانا با ائمه را نشان دهم و اینکه برداشت صحیح از ابیاتی را که میگویند نشان دهنده توهین به ائمه است را بازگو کنم!

بله وی در ظاهر حنفی است که محبت اهل بیت هم دارند و دوگانه حرف زده!

کسی که بجای توجه به معارف مولانا به مذهبش توجه میکند و چون سنی است پس نتیجه میگیرد همه حرفهایش غلط است! این چنین انسانی یقینا متعصب است و با متعصب هر چقدر هم که بحث کنی فایده ندارد!

siavash1;308697 نوشت:
در مورد کفر ابوطالب هم قبلا توضیح دادم مولوی می گوید پیامبر به ابوطالب فرموده: شهادتین را بگو تا پیش خدا برای نجاتت حجتی داشته باشم. حال اگر به قول شما منظور مولوی این بوده که ابوطالب اسلام داشت و پیامبر تنها از او می خواست اسلامش را آشکار کند, دیگر معقول بود پیامبر بفرماید: شهادتین بگو تا نزد خدا برایت خصومت کنم و نجاتت دهم؟؟!! و در انتها این ملعون گوید اگر لطف خدا شاملش شده بود این بد دلی را با جذبه حق نداشت!!!

امان از دست شما وهابیون که ابوطالب بزرگترین حامی پیامبر را از بغض علی (ع) ظالمانه لعن میکنید اگر ابو طالب نبود شیب ابو طالب از کجا پیامبر و یارانش را نجات میداد

siavash1;308697 نوشت:
بر فرض که منظورش آشکار کردن اسلام از سوی ابوطالب بوده, مگر آشکار کردن اسلام آنهم در جایی که انسان خوف ضرر دارد واجب است که مولوی چنین ابوطالب علیه السلام را به خاطرش می کوبد؟؟؟!!! مگر عمار بن یاسر برای فرار از شکنجه کلمه کفر نگفت و خدا کارش را با نزول آیه تقیه تایید نفرمود؟! تازه خودتان می گویید ابوطالب خوف ضرر برای پیامبر داشته! این چه آشکار کردن عارفانه ای! بوده که حتی در صورت خوف بر ضرر به پیامبر خدا هم باید انجام می شده؟؟!! عرفان مولوی شما برای حفظ جان پیامبر هم کوتاه نمی آید؟؟!!

اینکه برای پیامبر نیست مگر مولوی انجا بوده که بداند ابوطالب اسلام اورده یا خیر اسلامی که مولوی میگوید اسلام به ظاهر است که ابوطالب نیاورده و چون عمار یاسر کلمه کفر بیان داشته

ammarshia;308456 نوشت:
خوى اقای قزوینی که سطح علمی اش 100درصد بیشتر است می گوید باعث تفرقه نشوید
حالا شما که نمی دانم اصلا دروس حوزه رو دیدید دارید این طور می گویید .
و بنده اهل سنت رو از عزیزانمون می دانم همانطور که ایت الله سیستانی می گوید .
شما اول بیایید ثابت کنید که احمد بن حنبل یا مسلم نیشابوری سنی هستند اگر در کتابشون هم نوشته باشد من می گویم که تقیه کرده است

بحث وحدت و احترام به اعقائد سرجای خودش اما اگه قرار بر بحث علمی ونقد باشه حرف ما اینه که نمیشه هم اهل بیت رو دوست داشت هم دشمنان اهل بیت رو! درثانی چطور میشه اهل بیت رو دوست داشت اما سیره اهل بیت و روایات اهل بیت و کلام اهل بیت کم توجه هستند! انقد که به ابوهریره اهمیت دادن به اهل بیت ندادن و نمیدن خب اینا تناقضه! حرف زیاده اما تا همین حد کافیه

ammarshia;308486 نوشت:
اين طرز تفکر شماست که من دارم می گویم شما فکر می کنید که ایشون تقیه اما یک مستند محکمی از کتابی ندارید .
خدایی با عقل بشینی و فکر کنی به نتیجه می رسی
شما می گید تقیه کرده است پس من هم می گویم اصلا ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و دیگر علمای اهل سنت هم تقیه کردند..
اصلا همه شیعه بودند در طول تاریخ .
چرا اخه چرا ؟؟
حرفی رو که می زنید نمی تونید ثابت کنید
از یک جا یا یک کتابی بیار که ایشون تقیه کردند . ؟؟؟

[="blue"]ظاهرا شما شیعه نیستی چون بدون منطق سعی داری اثبات کنی محب بودن اهل سنت رو!! آخه کسی که اهل بیت رو به اندازه قاتل مادر اهل بیت دوست داره چطور میشه محب؟ اهل سنت مجبورن محب باشن چون انقد روایات و آیات درخصوص حب و اطاعت از اهل بیت هست که نمیتونن محب نباشن!! نکنه شما خودت سنی هستی و نمیگی؟[/]

بهلول;308349 نوشت:
تعجب میکنم از کسانی که دم از عرفان میزنند و به عمق مطلب توجه ننموده و سطی نگرند اینکه ابوطالب مسلمان بلکه شیعه از دنیا رفته بر خاصه بلکه بر اکثر عامه مسلم است اما نه بر مبنای سخن بنده بلکه بر مبنای سخن مولانا او هرگز شهادتین را نزد عموم بیان نداشته تا بتواند در مقامش که پرده داری خانه کعبه بوده باقی بماند و در نتیجه پیامبر بی یار و یاور نماند و این خود بزرگترین دلیل بر نحوه تقیه مولانا میباشد .

خــود یــکـی بـوطـالـب آن عـم رسـول
مــی‌نــمــودش شــنــعــهٔ عـربـان مـهـول
کـه چـه گـویـنـدم عـرب کز طفل خود
او بـــگـــردانـــیــد دیــدن مــعــتــمــد
گـفـتـش ای عـم یـک شـهـادت تـو بگو
تــا کــنــم بــا حــق خــصـومـت بـهـر تـو
[="red"]گــفــت لــیــکــن فــاش گـردد ازسـمـاع
کـــل ســـر جـــاوز الـــاثـــنــیــن شــاع
مـــن بـــمـــانـــم در زبـــان ایـــن عــرب
پـش ایـشـان خـوار گـردم زیـن سـبـب[/]

[="darkred"]بنده کی دم از عرفان زدم؟ میشه بگید لطفا؟!! بنده حرفم مشخصه گرچه کسی که نخواد بفهمه نمیفهمه!! عرض کردم دلیلی برای اینکه همه متفق القول بگن مولوی شیعه است وجود نداره حالا شما هی بالا و پایین بپر هی بگو مولوی شیعه است! درثانی ما اینهمه عرفای بزرگتر از مولوی داشتیم وداریم چه نیازی به اثبات شیعه بودن مولویه که شماها خودتون رو کشتید!! مولوی اگر چهارکلمه حرف درست هم زده برا اینه که سرچشمه عرفان اهل بیت هستن! درخصوص صحبت رهبری هم ابدا این حرف که مولوی شیعه است برداشت نمیشه ما تو اصول دین با اهل سنت مشترکات زیادی داریم چه ربطی داره متاسفم که برای یه موضوع بی اهمیت از رهبری مایه میذاری![/]

اهل خدا;308700 نوشت:
جناب بهلول و بقیه دوستان بهتر است سر شیعه بودن یا نبودن دیگر بحث نشود کسی که مولوی را ناصبی و.. بخواند از معارف مولانا محروم می ماند!

در ثانی مشکل این افراد مذهب مولانا نیست مشکلشان همین وحدت وجود و... هست!


این تاپیک رو بیشتر برای این زدم که عدم ناصبی بودن وی و عدم خصومت مولانا با ائمه را نشان دهم و اینکه برداشت صحیح از ابیاتی را که میگویند نشان دهنده توهین به ائمه است را بازگو کنم!

بله وی در ظاهر حنفی است که محبت اهل بیت هم دارند و دوگانه حرف زده!

کسی که بجای توجه به معارف مولانا به مذهبش توجه میکند و چون سنی است پس نتیجه میگیرد همه حرفهایش غلط است! این چنین انسانی یقینا متعصب است و با متعصب هر چقدر هم که بحث کنی فایده ندارد!

ب[="indigo"]نده مخالف با وحدت وجود نیستم اما این حرف شماهم که مولوی حرف خوب هم زیاد زده درسته بله زده خوب هم زده کلیت مولوی رو رد نمیکنم و البته ناصبی هم نیست! اما اصلا با رفتار این آقای بهلول هم موافق نیستم که به زور میخواد اثبات کنه شیعه بودن مولوی رو آقا بنده تابع دلیلم اگه این قضیه قابل اثبات باشه گردن بنده از مو باریکتر!!
[/]

ژولیده;308713 نوشت:
اما اصلا با رفتار این آقای بهلول هم موافق نیستم که به زور میخواد اثبات کنه شیعه بودن مولوی رو آقا بنده تابع دلیلم اگه این قضیه قابل اثبات باشه گردن بنده از مو باریکتر!!

سلام
برای اینکه دعوا نشه حداقل تعرف خودتون رو از شیعه اعلام کنید تا معلوم شود بر سر یک موضوع اختلاف است یا بر سر دو موضوع و دو تعریف متفاوت
والله الموفق

حامد;308719 نوشت:
سلام
برای اینکه دعوا نشه حداقل تعرف خودتون رو از شیعه اعلام کنید تا معلوم شود بر سر یک موضوع اختلاف است یا بر سر دو موضوع و دو تعریف متفاوت
والله الموفق

علیکم سلام
ظاهرا شما هم متوجه حرف بنده نشدید نمیدونم شاید من بلد نیستم منظورمو بیان کنم 1

بهلول;308688 نوشت:
یرای درک این مطلب به تاپیک 81 مراحعه فرمایید .

این مولوی نیست که عایشه را پاک دانسته بلکه قران کریم نیز وقتی به او تهمت زدند او را بری دانست ایستادگی او در مقابل علی (ع) دلیل بر عصیان است دلیل بر نا پاکی نیست .

-

اصلا متوجه هستی چی می گی!!!
عایشه در نزد اهل سنت مادر مومنان را دارد و پاک و لقب صدیقه
اشعار مولوی در مدح عایشه برگرفته از فقه و احادیث اهل سنت هست

عایشه روزی به پیغامبر بگفت

یا رسول الله تو پیدا و نهفت

یا مثلا در کتاب بخاری و مسلم امده پیامبر عایشه را امتحان کرد که درجه عفت او را ببیند و عایشه در ازمایش سربلند بیرون امد!
مولوی از این روایت شعری سروده است:

http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh20/

داستان رفتن به گورستان پیامبر و باران امدن که این حدیث شیعه برای حضرت فاطمه نقلکرده ولی اهل سنت برای عایشه!!

http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh99/

=============

این خواجه باخرخشه شد پرشکسته چون پشه

نالان ز عشق عایشه کابیض عینی من بکا

پیامر نالان و سودای عشق عایشه دارد!!

================

در پنج جا نام عایشه و در 11 جا لقب صدیقه امده ان هم اشعاری در مدح و فضیلت عایشه!!!

-==============


سوال من اینست چرا مولوی در مورد حضرت فاطمه شعر نسروده!!!

کدوم شیعه حادثه فدک و کرامات حضرت فاطمه را بی اهمیت میداند

جای تعجب داره
عایشه را جز اولیای خدا و صدیقه دانستن ولی نسبت به فاطمه بی تفاوت بودن

قطعا مولوی اهل سنت و ضد شیعی بوده

بهلول;308688 نوشت:
یرای درک این مطلب به تاپیک 81 مراحعه فرمایید .

این مولوی نیست که عایشه را پاک دانسته بلکه قران کریم نیز وقتی به او تهمت زدند او را بری دانست ایستادگی او در مقابل علی (ع) دلیل بر عصیان است دلیل بر نا پاکی نیست .

مولوی از شیوخ اهل تسنن بوده میخواستی صراحتاً از عقاید شیعه دفاع کند !

-

اصلا متوجه هستی چی می گی!!!
عایشه در نزد اهل سنت مادر مومنان را دارد و پاک و لقب صدیقه
اشعار مولوی در مدح عایشه برگرفته از فقه و احادیث اهل سنت هست

عایشه روزی به پیغامبر بگفت

یا رسول الله تو پیدا و نهفت

یا مثلا در کتاب بخاری و مسلم امده پیامبر عایشه را امتحان کرد که درجه عفت او را ببیند و عایشه در ازمایش سربلند بیرون امد!
مولوی از این روایت شعری سروده است:

http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh20/

داستان رفتن به گورستان پیامبر و باران امدن که این حدیث شیعه برای حضرت فاطمه نقلکرده ولی اهل سنت برای عایشه!!

http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh99/

=============

این خواجه باخرخشه شد پرشکسته چون پشه

نالان ز عشق عایشه کابیض عینی من بکا

پیامر نالان و سودای عشق عایشه دارد!!

================

در پنج جا نام عایشه و در 11 جا لقب صدیقه امده ان هم اشعاری در مدح و فضیلت عایشه!!!

-==============

سوال من اینست چرا مولوی در مورد حضرت فاطمه شعر نسروده!!!

کدوم شیعه حادثه فدک و کرامات حضرت فاطمه را بی اهمیت میداند

جای تعجب داره
عایشه را جز اولیای خدا و صدیقه دانستن ولی نسبت به فاطمه بی تفاوت بودن

قطعا مولوی اهل سنت و ضد شیعی بوده

یک تناقضی که این میان هست ، اینه که مولوی بار ها و بارها از عمر تعریف می کنه و حتی تشکیک می کنه که مهدی موعود ممکنه از نسل عمر هم باشه ، شیعه رو به کر تشبیه می کنه ، چون فضائل عمر رو درک نمی کنه ، تمام این ها مخالف تقیه هست ، چون می تونست بدون این همه تمجید از عمر ، با کمی زیرکی تقیه رو هم حفظ کرده باشه
در ضمن سه تا خلیفه دارند اهل سنت ، چرا در این میان ، از عمر این همه تمجید کرده در اشعارش ، در صورتی که می دونید ،

سمیع;308699 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام:
اتفاقا در بین جامعه شعرا همیشه رافضی بار منفی نداشته است بلکه گاها ،از معنای مثبت آن هم استفاده شده است، پس به طور کلی نمی توانید حکم کنید
این زمان عطار سر حیدر است/بر خوارج همچو تیر وخنجر است
این زمان عطار گشته رافضی/کوری چشم لعین ناصبی(1

رافضی کیست دشمن بو بکر/خارجی کیست دشمنان علی(2
پی نوشت:
1- عطار
2-شاه نعمت الله ولی

بله در کل رافضی واژه جالبی نیس
چون عطار هم میگه اگه کسی از علی بد نگه ناصبی بهش میگه رافضی
چون در دیدگاه اهل سنت و ناسبی رافضی به معنای کافر و از دین خارج هست
رافضی افراد بد اندیش طبق شعر سنایی و خاقانی

سمیع;308699 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام:
اتفاقا در بین جامعه شعرا همیشه رافضی بار منفی نداشته است بلکه گاها ،از معنای مثبت آن هم استفاده شده است، پس به طور کلی نمی توانید حکم کنید
این زمان عطار سر حیدر است/بر خوارج همچو تیر وخنجر است
این زمان عطار گشته رافضی/کوری چشم لعین ناصبی(1

رافضی کیست دشمن بو بکر/خارجی کیست دشمنان علی(2
پی نوشت:
1- عطار
2-شاه نعمت الله ولی

شعر از عطار نیست
لطفا منبع دقیق بذارید

عطار:
گشته‌ام از رافضی بیزار هم

ز آنکه او گشته به پستی متهّم
(مظهرالعجایب)

بهلول;308701 نوشت:
امان از دست شما وهابیون که ابوطالب بزرگترین حامی پیامبر را از بغض علی (ع) ظالمانه لعن میکنید اگر ابو طالب نبود شیب ابو طالب از کجا پیامبر و یارانش را نجات میداد

اینکه برای پیامبر نیست مگر مولوی انجا بوده که بداند ابوطالب اسلام اورده یا خیر اسلامی که مولوی میگوید اسلام به ظاهر است که ابوطالب نیاورده و چون عمار یاسر کلمه کفر بیان داشته

اینجا بحث علمی می کنن تفکر شما اصلا مهم نیس چون با واقعیت همخوانی ندارد
با توجه به علم ادبیات و عرفان و روایات دینی مولوی ضد شیعی بوده و اگر ضد شیعی نبوده ولی شیعه نبوده بلکه یقینا اهل سنت بود
مولوی ابوطالب را کافر میداند یعنی بدون ایمان به اسلام از دنیا رفتشما با دقت به ابیات بنگر متوجه میشید
چرا که اگر منظور پیامبر آشکار کردن اسلام ابوطالب بود, یعنی ابوطالب باید میامد و برای همه جار می زد که ایها الناس من ایمان آوردم نه اینکه پیامبر بیاید تنها به خود او بگوید ایمان بیاور تا خدا نجاتت دهد و او هم بگوید نه و استدلال کند اگر شهادتین را بگویم, تو به دیگران می گویی! و نزد عرب آشکار می شود!!!پس دعوت پیامبر به اصل اسلام بوده و از نظر مولوی ابوطالب این را نپذیرفته !!!چون واژه شهادتین به میان امده پس اسلام اوردن ابوطالب درخواست پیامبر بوده که ابوطالب نپذیرفتهتلاش شما واسه شیعه جلوه دادن مولوی بیهوده هستدر سایت ویکی پدیا ملاصدرا و ناصرخسرو و خواجه نصرالدین طوسی شیعه معرفی شدن و هیچ شکی هم در تشیع ان ها نیس چون ادله بسیار بر شیعه بودنشانمولوی اهل سنت چون از ابیات و تفکراتش معلوم واشکار هست

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C

siavash1;308739 نوشت:
شعر از عطار نیست
لطفا منبع دقیق بذارید

quote]
باسمه تعالی
با سلام:
جناب siavash1
شما اگر از آثار جناب عطار اطلاعی داشته باشید متوجه می شوید که آن بیتی که بنده عرض کردم مربوط می شود به کتاب لسان الغیب ایشان ،بیت 47 که مثنوی ای است تحت عنوان :
گفتار در وصول به حق و اتصال بعالم الست

سلام و عرض ادب

با توجه به اینکه استاد سمیع بزرگوار در پست های138 و 139و140 مطالب تاپیک را جمع بندی نمودند و به علت اینکه بحث های در حال اجرا تکراری هستند ، تاپیک قفل می شود .

با تشکر

موضوع قفل شده است