پاسخ به شبهات شیعه ای که عقاید شیعه را قبول ندارد!

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"]

arezo;232572 نوشت:
اي واي بر شما كه ميخواهيد مغلطه كنيد و هرجور شده حرف خود را به كرسي بنشانيد
دعاي پيامبران در حق ديگران اجابت ميشود و هر پيامبري در دوره خود براي امتش استغفار كرده زيرا پيامبران مستجاب الدعوه هستند اما اين چه ربطي به توسل دارد؟
پس اين دعاي امام سجاد را ببينيد: كه اگر توسل درست بود امام سجاد ميبايست توسل به رسول كند تا دعايش قبول شوداللّهم صل علي محمّد و آله و اعنّي يا خير من استعين به.)دعاي شماره: (24)
(اللّهم من اصبح له ثقة او رجاء غيرك فقد اصبحت و انت ثققتي و رجائي في الامور كلّها) دعاي شمارة(54)
فلا ادعو سواك و لا ارجو غيرك دعاي شماره:(51)
(اللّهم بك استغيث و ايّاك ارجو و لك ادعو و اليك الجا و بك اثق و ايّاك استعين،) دعاي شماره l52))
(اللّهم ليس لحاجتي مطلب سواك و لا لذنبي غافر غيرك)
دعاي شماره(12)
(اللّهم انّي رايت انّ طلب المحتاج الي المحتاج سفه من رايه و ضلّة عن عقله) دعاي شماره:(28)
(اللّهم من توجّه بحاجته الي احد من خلقك او جعله سبب نجاحه دونك، فقد تعرض للحرمان.) دعاي شماره:(13)
( اللّهم لا توجّهني في حاجتي هذه و غيرها الي سواك.)دعاي شماره:(13)
(اللّهم اجعلني اسالك عند الحاجة و اتضرع اليك عند المسكنة و لا تفتنّّي بالاستعانة بغيرك اذا اضطررت، و لا بالخضوع لسؤال غيرك اذا افتقرت، و لا بالتضرع الي من دونك اذا رهبت، فاستحق بذلك خذلانك و منعك و اعراضك.) دعاي شماره:(20)
(اللّهم اجعلني ممن يدعونك مخلصاً في الرخاء دعاء المخلصين المضطرين لك في الدّعاء.) دعاي شماره:(22)
(اللّهم لا انال ما عندك الا بطاعتك و بفضل رحمتك، لا املك لنفسي نفعاً و لا ضرّا الا بك، اشهد بذلك علي نفسي.) دعاي شماره:(21)
(اللّهم صلّ علي محمد و آله... و لا تردّ دعائي علي رداّ، فانّي لا اجعل لك ضداّ و لا ادعو معك ندّا،) دعاي شماره:(20)
(فانت يا مولاي ، دون كل مسئول موضع مسالتي و دون كل مطلوبٍ اليه ولي حاجتي، انت المخصوص قبل كل مدعو بدعوتي، لا يشركك احد في رجائي و لا يتفق احد معك في دعائي و لا ينظمه و اياك ندائي، لك يا الهي وحدانية العدد و ملكة القدرة و فضيلة الحول والقوة و درجة العلوّ و الرفعة و من سواك مرحوم في عمره مغلوب علي امره مقهور علي شانه مختلف الحالات متنقل في الصفات فتعاليت عن الاشباه و الاضداد و تكبرت عن الامثال و الانداد فسبحانك لا اله الاّ انت. )دعاي شماره:(28)
(اللّهم وفّقني لطاعة من سددني و متابعة من ارشدني... و حلّني بحلِية الصّالحين و البسني زينة المتّقين في لزوم الجماعة و رفض اهل البدع و مستعمل الراي المخترع.) (20)

(بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست و ياريم كن اي بهترين ياريگري كه از او ياري مي جويم.
بار خدايا اگر ديگران اعتماد و اميدي به غير تو دارند، من در تمامي امور اعتماد و اميدم به توست، لذا جز تو كسي را نمي خوانم و جز تو به كسي اميد ندارم،

پروردگارا، تنهابه درگاه تو استغاثه مي كنم، فقط به تو اميد مي بندم، تو را مي خوانم و به تو پناه مي جويم و اعتمادم تنهابه توست و فقط از تو ياري مي خواهم.

پروردگارا... جز تو حاجت به كس نبرم و گناهم را جز تو آمرزنده اي نيست.

پروردگارا... من بر اين باورم كه حاجت خواهي يك نيازمند از نيازمندي ديگر نشانه كم خردي در راي و گمراهي در عقل است.
خداوندا... هر كس كه حاجت به يكي از بندگان تو برد، يا يكي از آنها را سبب روا شدن حاجت خود پندارد، جز حرمان و ناكامي نصيبي حاصل نكند.

پروردگارا... مرا در اين نياز و ديگر نيازهايم متوجه كسي غير از خودت مكن؛

خدايا... چنان كن كه به هنگام نياز از تو ياري بجويم و به هنگام مسكنت به درگاه تو تضرع و زاري كنم و مرا ميازماي و به چنان وضعي مبتلا مكن كه به هنگام مشكلات و در تنگنا افتادن از كسي جز تو ياري بجويم و به هنگام بينوايي به پيشگاه كسي جز تو خاضع شوم و به هنگام ترس در برابر كسي جز تو تضرع كنم و بدين وسيله مستحق خواري و محروميت و روي بر تافتنت گردم.
بار خدايا مرا از كساني قرار ده كه در حالت آسايش چنان مخلصانه فقط تو را مي خوانند كه درماندگان و بيچارگان در حالت تنگنا.
پروردگارا جز به طاعت و لطف بخشايش تو، به آنچه نزدت است (بهشت)، نخواهم رسيد و نمي توانم سود و ضرري براي خودم داشته باشم مگر به كمك تو، و بدين ناتواني و بيچارگي خودم اعتراف مي كنم.

پروردگارا بر محمّد و آلش درود فرست و دعاي مرا، اجابت ناكرده بر من بر مگردان.. كه برايت همساني نمي شناسم و با وجود تو از ديگري چيزي نمي خواهم. تويي اي مولاي من كه تنها و تنها پيشگاه توست كه بايد دست طلب به سوي آن دراز كرد نه هر كس ديگر كه از او حاجت مي خواهند. به جاي آنكه ديگري را بخوانم تنها و تنها تو را مي خوانم و تنها به تو اميد مي بندم و دست دعا تنها به آستان تو بر مي دارم و تنها تو را ندا مي دهم. تويي اي خداوند (صاحب اختيار) من كه به عدد، يكتايي و آن توانايي (مطلق) كه شكست در آن راه ندارد، فقط و فقط صفت توست. قدرت و نيرومندي و برتري منزلت و بلندي مرتبت تنها از آن توست. هر كسي جز تو در زندگي اش نيازمند ترحم است، در كارش مغلوب و مقهور، و دستخوش تغيير حالات است و سرگشته ي گونه گون صفات.

اي خداوند، تو برتر از آني كه تو را همتايان و يا رقيباني باشند. بزرگتر از آني كه تو را همانندان يا اقراني باشند ، منزّهي تو و هيج اله(فرمانروا و فرياد رس) و خدايي جز تو حقّانيّت ندارد.

بار خدايا توفيقم ده كسي را كه مرا به راه راست باز مي آورد اطاعت كنم و شخصي را كه حقيقت را به من مي آموزد، پيروي نمايم... مرا سيماي صالحان عطا كن و جامه ي پرهيزكاران بپوشان و در همسويي با اهل جماعت و دوري از اهل بدعت و پيروان باورهاي خودساخته ، ياريم فرما.!

پس طبق اين آيه توسل شما رد ميشود -هيچ مسلماني اجابت دعاي پيامبر را به درگاه خدا انكار نميكند -موضوع اصلا اين نيست موضوع اين است كه افراد صالح و مومن تا زماني كه زنده هستند ميتوانند براي گناهكاران دعا كنند نه هنگامي كه از دنيا رفته اند بحث سر اين است-بحث سر اين است كه نذر بايد براي خدا باشد نه غير خدا-درضمن در آيه اي كه من آوردم در بالا متوجه باشيد كه خدا فرمود براي كافران استغفار كن زيرا آنان كافر هستند و گناه كار -اما ما كه مسلمانيم و پيامبر را دوست داريم پس ميدانيم كه بايد به درگاه خدا دعا كنيم آن كافران كه اصلا خدا را قبول ندارند كه بخواهند خودشان به درگاه خدا دعا كنند...

با سلام

سرکار خانم آرزو،توسل به پیامبر(ص) و واسطه قرار دادن بنده ای صالح بین خود و خدا برای درخواست حاجت از خداوند متعال امری واجب نیست تا کسی نتواند بطور مستقیم و بدون واسطه از خدا چیزی بخواهد.اینکه شما دعایی از امام سجاد(ع) را نقل کرده اید که آن حضرت بطور مستقیم و بدون واسطه از خدا چیزی خواسته اند،دلیل بر این نیست که توسل و واسطه قرار دادن بنده ای صالح جایز نباشد.اگر شما به دیگر دعاهای آن حضرت مراجعه می کردید،مشاهده می فرمودید که آن امام بزرگوار نیز در موارد فراوانی بین خود و خدا واسطه ای قرار داده اند،که بنده به چند نمونه اشاره می کنم:

1- امام سجاد(ع) در دعاي چهل و چهارم صحيفه سجاديه كه به مناسبت ورود به ماه مبارك رمضان ايراد فرمودند،مي فرمايند:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ

فَنَائِهِ مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِيٍّ أَرْسَلْتَهُ، أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهِّلْنَا فِيهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِيَاءَكَ مِنْ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهِ مَا أَوْجَبْتَ

لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِي طَاعَتِكَ، وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَى

بِرَحْمَتِكَ.

خدايا، من از تو مي‌خواهم كه به حق اين ماه، و به حق هر فرشته‌اي كه او را مقرّب خود ساخته‌اي، و هر پيامبري كه او را به رسالت فرستاده‌اي، و هر بنده‌ي صالحي كه برگزيده‌اي و او از آغاز تا انجام اين ماه در عبادتت كوشيده است، بر محمد و خاندانش درود فرستي و ما را شايسته‌ي آن كرامت كني كه به دوستان خود وعده فرموده‌اي، و از آنچه براي بندگان كوشا در اطاعت خود قرار داده‌اي، برخوردارمان سازي، و به رحمت خود ما را در صف آناني درآوري كه بالاترين مرتبه‌هاي بهشت را سزاوارند.

2- امام علي بن الحسين(ع) در بخشي از دعاي چهل و هفتم صحيفه سجاديه،مي فرمايد:

رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لاَِمْرِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ،

وَحَفَظَةَ دِيْنِكَ، وَخُلَفَآءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَحُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ

وَالدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإرَادَتِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ الْوَسِيْلَةَ إلَيْكَ وَالْمَسْلَكَ إلَى جَنَّتِكَ.

پروردگارا، رحمت فرست بر پاكيزه‏تران از اهل بيت او كه ايشان را براى - قيام به امر خود برگزيده ‏اى، و خزانه داران علم، و نگهداران دين، و جانشينان خويش در زمين، و حجتهاى خويش بر بندگان خود قرار داده ‏اى، و ايشان را به خواست خود از پليدى و آلودگى يكباره پاك كرده ‏اى، و وسيله توسل به خود و راه بهشت خود ساخته‏ اى.

3- سيد الساجدين امام زين العابدين(ع) در بخشي از دعاي چهل و هشتم مي فرمايند:

أللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَلاَ تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذالِكَ مِنْ رَجَائِي، يَا مَنْ لاَ

يُحْفِيهِ سَائِلٌ، وَلاَ يَنْقُصُهُ نائِلٌ، فَإنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَل صَالِح قَدَّمْتُهُ، وَلاَ

شَفَاعَةِ مَخْلُوق رَجَوْتُهُ إلاَّ شَفَاعَةَ مُحَمَّد وَأَهْلِ بَيْتِهِ [صَلَوَاتُكَ و سلامك عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ].

خدايا پس بر محمد و آل محمد رحمت فرست. و در اين روز آن اميد مرا مبدل به نااميدى مكن، اى كسى كه خواهش خواهنده ‏اى او را از عطا باز نمى ‏دارد. و بخشيدن عطائى از توانگريش نمى ‏كاهد. زيرا كه من از جهت اطمينانم به كردار شايسته ‏اى كه از خود پيش فرستاده باشم بسوى تو نيامده ‏ام، مگر به اميد شفاعت محمد و اهل بيت او، كه صلوات و سلامت بر او و بر ايشان باد.

4- همچنين امام زین العابدین «علیه السلام» دردعای: چهل و نهم صحیفه سجادیة می فرمایند:

«اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفِيعَةِ، وَ الْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا

أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا، فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ

فِي قُدْرَتِكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ؛ فَهَبْ لِي- يَا إِلَهِي- مِنْ رَحْمَتِكَ وَ دَوَامِ

تَوْفِيقِكَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِكَ، يَا أَرْحَمَ

الرَّاحِمِينَ».

خداوندا !من با توسل به مقام بلند محمدی و موقعیّت در خشان علوی به تو تقرب می جویم و به واسطه آن دو رو به سوی تو می آورم. كه مرا از شرّ آنچه از آن به تو پناه آورده‏ام پناه دهى، كه بر آوردن اين نياز با وجود توانگريت تو را به تنگنا نيفكند و با وجود قدرتت به رنج نيندازد، كه تو بر هر كارى توانايى. اى خداوند من، به من ارزانى دار رحمت و دوام توفيق خود را تا آن را چون نردبامى گيرم و به مقام خشنوديت عروج كنم و از عذاب تو ايمنى گزينم. يا ارحم الراحمين.

[="Tahoma"]

arezo;233596 نوشت:
درود

قرآن عايشه را ام المومنين و از پاك بودنش دفاع ميكند اما تشيع با دنبال كردن چند حديث از كتاب هاي اهل تسنن حيثيت همسر پيغمبر را از بين ميبرد

با سلام

جناب سرکارخانم آرزو

اولاً قرآن تمامی همسران پیامبر(ص) را ام المومنین نامیده است و این اختصاصی به عایشه ندارد. خداوند متعال می فرماید:

النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ : پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب مي‌شوند(الأحزاب/6)

ثانیاً عایشه با اقداماتی که انجام داد،خود حیثیت خود را بعنوان همسر پیامبر(ص) و ام المومنین زیر سوال برد،نه شیعیان.چرا شیعیان مقام و منزلت دیگر همسران پیامبر(ص) همچون ام حبیبه دختر ابوسفیان،ام سلمه،ماریه قبطیه،صفيه دختر حي بن اخطب را زیر سوال نبرده اند؟! آیا به نظر شما دلیل انتقاد شیعیان نسبت به عایشه،چیزی غیر از اقدامات ام المومنین عایشه بوده است؟؟

ثالثاً همان قرآنی که شما با استناد به آن عایشه را ام المومنین و دارای مقام و منزلت بالا می دانید،به همسران پیامبر(ص) دستورات ویژه ای داده است،مهمترین آنها این است که:

يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا(الأحزاب/32)

اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد؛ پس به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد!

وَ قَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ(احزاب،33) : و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد.

آیا ام المومنین عایشه به این حکم الهی عمل کرد؟ یا اینکه با براه انداختن جنگ جمل و مخالفت با امام علی(ع) به صراحت و بدترین شکل ممکن با حکم صریح قرآن مخالفت کرد!!!! تا جایی که خود عایشه از آن ابراز پشیمانی می کرد و بنا بر منابع اهل سنت هرگاه
این آیه شریفه را تلاوت می کرد به حدی می گریست که خمارش خیس می شد .«فتبکی حتی تبل خمارها».{ انساب الاشراف ج2ص265 }.

به نظر شما آیا خود ام المومنین عایشه با این مخالفت،حیثیت خود را زیر سوال نبرده است؟!

مقداد;238674 نوشت:

با سلام

سرکار خانم آرزو،توسل به پیامبر(ص) و واسطه قرار دادن بنده ای صالح بین خود و خدا برای درخواست حاجت از خداوند متعال امری واجب نیست تا کسی نتواند بطور مستقیم و بدون واسطه از خدا چیزی بخواهد.اینکه شما دعایی از امام سجاد(ع) را نقل کرده اید که آن حضرت بطور مستقیم و بدون واسطه از خدا چیزی خواسته اند،دلیل بر این نیست که توسل و واسطه قرار دادن بنده ای صالح جایز نباشد.اگر شما به دیگر دعاهای آن حضرت مراجعه می کردید،مشاهده می فرمودید که آن امام بزرگوار نیز در موارد فراوانی بین خود و خدا واسطه ای قرار داده اند،که بنده به چند نمونه اشاره می کنم:

1- امام سجاد(ع) در دعاي چهل و چهارم صحيفه سجاديه كه به مناسبت ورود به ماه مبارك رمضان ايراد فرمودند،مي فرمايند:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ

فَنَائِهِ مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ

، أَوْ نَبِيٍّ أَرْسَلْتَهُ، أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهِّلْنَا فِيهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِيَاءَكَ مِنْ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهِ مَا أَوْجَبْتَ

لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِي طَاعَتِكَ، وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَى

بِرَحْمَتِكَ.

خدايا، من از تو مي‌خواهم كه به حق اين ماه، و به حق هر فرشته‌اي كه او را مقرّب خود ساخته‌اي، و هر پيامبري كه او را به رسالت فرستاده‌اي، و هر بنده‌ي صالحي كه برگزيده‌اي و او از آغاز تا انجام اين ماه در عبادتت كوشيده است، بر محمد و خاندانش درود فرستي و ما را شايسته‌ي آن كرامت كني كه به دوستان خود وعده فرموده‌اي، و از آنچه براي بندگان كوشا در اطاعت خود قرار داده‌اي، برخوردارمان سازي، و به رحمت خود ما را در صف آناني درآوري كه بالاترين مرتبه‌هاي بهشت را سزاوارند.

2- امام علي بن الحسين(ع) در بخشي از دعاي چهل و هفتم صحيفه سجاديه،مي فرمايد:

رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لاَِمْرِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ،

وَحَفَظَةَ دِيْنِكَ، وَخُلَفَآءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَحُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ

وَالدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإرَادَتِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ الْوَسِيْلَةَ إلَيْكَ وَالْمَسْلَكَ إلَى جَنَّتِكَ.

پروردگارا، رحمت فرست بر پاكيزه‏تران از اهل بيت او كه ايشان را براى - قيام به امر خود برگزيده ‏اى، و خزانه داران علم، و نگهداران دين، و جانشينان خويش در زمين، و حجتهاى خويش بر بندگان خود قرار داده ‏اى، و ايشان را به خواست خود از پليدى و آلودگى يكباره پاك كرده ‏اى، و وسيله توسل به خود و راه بهشت خود ساخته‏ اى.

3- سيد الساجدين امام زين العابدين(ع) در بخشي از دعاي چهل و هشتم مي فرمايند:

أللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَلاَ تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذالِكَ مِنْ رَجَائِي، يَا مَنْ لاَ

يُحْفِيهِ سَائِلٌ، وَلاَ يَنْقُصُهُ نائِلٌ، فَإنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَل صَالِح قَدَّمْتُهُ، وَلاَ

شَفَاعَةِ مَخْلُوق رَجَوْتُهُ إلاَّ شَفَاعَةَ مُحَمَّد وَأَهْلِ بَيْتِهِ [صَلَوَاتُكَ و سلامك عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ].

خدايا پس بر محمد و آل محمد رحمت فرست. و در اين روز آن اميد مرا مبدل به نااميدى مكن، اى كسى كه خواهش خواهنده ‏اى او را از عطا باز نمى ‏دارد. و بخشيدن عطائى از توانگريش نمى ‏كاهد. زيرا كه من از جهت اطمينانم به كردار شايسته ‏اى كه از خود پيش فرستاده باشم بسوى تو نيامده ‏ام، مگر به اميد شفاعت محمد و اهل بيت او، كه صلوات و سلامت بر او و بر ايشان باد.

4- همچنين امام زین العابدین «علیه السلام» دردعای: چهل و نهم صحیفه سجادیة می فرمایند:

«اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفِيعَةِ، وَ الْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا

أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا، فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ

فِي قُدْرَتِكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ؛ فَهَبْ لِي- يَا إِلَهِي- مِنْ رَحْمَتِكَ وَ دَوَامِ

تَوْفِيقِكَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِكَ، يَا أَرْحَمَ

الرَّاحِمِينَ».

خداوندا !من با توسل به مقام بلند محمدی و موقعیّت در خشان علوی به تو تقرب می جویم و به واسطه آن دو رو به سوی تو می آورم. كه مرا از شرّ آنچه از آن به تو پناه آورده‏ام پناه دهى، كه بر آوردن اين نياز با وجود توانگريت تو را به تنگنا نيفكند و با وجود قدرتت به رنج نيندازد، كه تو بر هر كارى توانايى. اى خداوند من، به من ارزانى دار رحمت و دوام توفيق خود را تا آن را چون نردبامى گيرم و به مقام خشنوديت عروج كنم و از عذاب تو ايمنى گزينم. يا ارحم الراحمين.


با سلام مجدد خدمت شما كارشناس محترم

اين سخناني كه شما فرموديد همگي صحيح
اما خودتان بهتر ميدانيد كه مشكل سر چيست
حتي اهل سنت هم هنگامي كه دعا ميكنند ميگويند خدايا به حق رسول الله و ........
مشكل سر چيز ديگري است
سر اينكه مردم ميروند بالاي قبر امام و امامزادگان ميگويند ياامام فلان تو خود حاجتم رابده
تمامي مسلمانان ميدانند كه حتي خود خدا هم در قران مثلا گفته قسم به ستارگان و يا...
اينكه به خدا بگويي خدايا به حق فلان عبد صالح فلان كار و مشكل را حل نما
اما بحث سر اين است كه خود امام سجاد تا به حال نشده كه به يكي از امامان و سلاله پيامبر متوسل شود و مستقيم آنها را دخيل بداند.

مقداد;238678 نوشت:

با سلام

جناب سرکارخانم آرزو

اولاً قرآن تمامی همسران پیامبر(ص) را ام المومنین نامیده است و این اختصاصی به عایشه ندارد. خداوند متعال می فرماید:

النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ : پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب مي‌شوند(الأحزاب/6)

ثانیاً عایشه با اقداماتی که انجام داد،خود حیثیت خود را بعنوان همسر پیامبر(ص) و ام المومنین زیر سوال برد،نه شیعیان.چرا شیعیان مقام و منزلت دیگر همسران پیامبر(ص) همچون ام حبیبه دختر ابوسفیان،ام سلمه،ماریه قبطیه،صفيه دختر حي بن اخطب را زیر سوال نبرده اند؟! آیا به نظر شما دلیل انتقاد شیعیان نسبت به عایشه،چیزی غیر از اقدامات ام المومنین عایشه بوده است؟؟

ثالثاً همان قرآنی که شما با استناد به آن عایشه را ام المومنین و دارای مقام و منزلت بالا می دانید،به همسران پیامبر(ص) دستورات ویژه ای داده است،مهمترین آنها این است که:

يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا(الأحزاب/32)

اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد؛ پس به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد!

وَ قَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ(احزاب،33) : و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد.

آیا ام المومنین عایشه به این حکم الهی عمل کرد؟ یا اینکه با براه انداختن جنگ جمل و مخالفت با امام علی(ع) به صراحت و بدترین شکل ممکن با حکم صریح قرآن مخالفت کرد!!!! تا جایی که خود عایشه از آن ابراز پشیمانی می کرد و بنا بر منابع اهل سنت هرگاه
این آیه شریفه را تلاوت می کرد به حدی می گریست که خمارش خیس می شد .«فتبکی حتی تبل خمارها».{ انساب الاشراف ج2ص265 }.

به نظر شما آیا خود ام المومنین عایشه با این مخالفت،حیثیت خود را زیر سوال نبرده است؟!


با سلام
كارشناس محترم اين را قبول داريد كه حضرت علي ع از عايشه به عنوان حرم رسول الله ياد كرده ؟ اگر قبول داريد برويم سر اصل مطلب تا كمي در اين باب با هم بحث كنيم

سلام
كارشناس محترم اينكه توسل صحيح است در آن شكي نيست منتها به شرط اينكه درست توسل كنيم
اينكه امامان مقامشان بالاتر از نبوت هست را قبول دارم آن هم دليلم اين است كه امام حسن و امام حسين دو سرور اهل بهشت هستند پس بالاتر از اين مقام هم هست؟ وقتي تمام پيامبران در بهشت هستند چرا امام حسين سرور است؟ به اين دليل كه مقامش از تمام انبيا بالاتر است
اين حقيقتي است كه بايد همگي قبول كنند.

مقداد;238678 نوشت:

با سلام

جناب سرکارخانم آرزو

اولاً قرآن تمامی همسران پیامبر(ص) را ام المومنین نامیده است و این اختصاصی به عایشه ندارد. خداوند متعال می فرماید:

النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ : پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان‌] محسوب مي‌شوند(الأحزاب/6)

ثانیاً عایشه با اقداماتی که انجام داد،خود حیثیت خود را بعنوان همسر پیامبر(ص) و ام المومنین زیر سوال برد،نه شیعیان.چرا شیعیان مقام و منزلت دیگر همسران پیامبر(ص) همچون ام حبیبه دختر ابوسفیان،ام سلمه،ماریه قبطیه،صفيه دختر حي بن اخطب را زیر سوال نبرده اند؟! آیا به نظر شما دلیل انتقاد شیعیان نسبت به عایشه،چیزی غیر از اقدامات ام المومنین عایشه بوده است؟؟

ثالثاً همان قرآنی که شما با استناد به آن عایشه را ام المومنین و دارای مقام و منزلت بالا می دانید،به همسران پیامبر(ص) دستورات ویژه ای داده است،مهمترین آنها این است که:

يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا(الأحزاب/32)

اي همسران پيامبر! شما همچون يکي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد؛ پس به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد!
ی
وَ قَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ(احزاب،33) : و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد.

آیا ام المومنین عایشه به این حکم الهی عمل کرد؟ یا اینکه با براه انداختن جنگ جمل و مخالفت با امام علی(ع) به صراحت و بدترین شکل ممکن با حکم صریح قرآن مخالفت کرد!!!! تا جایی که خود عایشه از آن ابراز پشیمانی می کرد و بنا بر منابع اهل سنت هرگاه
این آیه شریفه را تلاوت می کرد به حدی می گریست که خمارش خیس می شد .«فتبکی حتی تبل خمارها».{ انساب الاشراف ج2ص265 }.

به نظر شما آیا خود ام المومنین عایشه با این مخالفت،حیثیت خود را زیر سوال نبرده است؟!


سلام
یه سوال برام پیش اومد.شما گفتید که قران گفته :تمامی زنای پیامبر مادران مومنانن درست؟پس این شامل عایشه هم میشه.اگه عایشه خلاف حکم قران عمل کرده پس چرا خدا اونو هم مادران مومنین خطاب کرده؟ایا خدا از اینده ی بعد از پیامبر خبر نداشته که روزی عایشه جنگ می کنه؟

arezo;239397 نوشت:
با سلام مجدد خدمت شما كارشناس محترم

اين سخناني كه شما فرموديد همگي صحيح
اما خودتان بهتر ميدانيد كه مشكل سر چيست
حتي اهل سنت هم هنگامي كه دعا ميكنند ميگويند خدايا به حق رسول الله و ........
مشكل سر چيز ديگري است
سر اينكه مردم ميروند بالاي قبر امام و امامزادگان ميگويند ياامام فلان تو خود حاجتم رابده
تمامي مسلمانان ميدانند كه حتي خود خدا هم در قران مثلا گفته قسم به ستارگان و يا...
اينكه به خدا بگويي خدايا به حق فلان عبد صالح فلان كار و مشكل را حل نما
اما بحث سر اين است كه خود امام سجاد تا به حال نشده كه به يكي از امامان و سلاله پيامبر متوسل شود و مستقيم آنها را دخيل بداند.

با سلام
سرکارخانم آرزو
اگر شما به مبانی اعتقادی شیعه آگاه باشید،متوجه خواهید شد که شیعیان توسلی را جایز می دانند که انسان بنده صالحی(پیامبر یا امام معصوم –ع-) را بین خود و خدا واسطه قرار بدهد و در واقع حاجت خود را از خدا می خواهد نه پیامبر(ص) یا امام(ع).اگر شخصی بر خلاف این معتقد باشد،به اینصورت که پیامبر(ص) یا امام(ع) را مستقل و دارای قدرتی در عرض قدرت خدا بداند،این شخص قطعاً بر خلاف قرآن و سنت نبوی و بیانات ائمه(ع) عمل کرده است و مطرود پیامبر(ص) و ائمه(ع) و علمای دین می باشد.
اگر شما از مردمی که سر قبر پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا بنده صالحی از بندگان خدا حاجت خود را درخواست می کنند،بپرسید که آیا شما از صاحب قبر می خواهید که حاجت شما را برآورده بسازد؟ قریب به اتفاق آنها پاسخ خواهند داد که ما از آنها می خواهیم که از خدا بخواهند تا حاجت ما برآورده شود.
بنابراین ما و شما توسلی که فقط بنده صالحی را واسطه بین خود و خدا قرار می دهند،را قبول داریم و هر دو توسل به معنای مستقل دانستن بنده صالح را نفی می کنیم.
اما در مورد توسل امام سجاد(ع) اگر شما به همان دو نمونه اول از بیانات نورانی امام سجاد(ع)توجه داشته باشید،متوجه خواهید شد که آن حضرت علاوه بر توسل به پیامبر(ص) به بندگان صالح نیز توسل جسته اند.


1- امام سجاد(ع) در دعاي چهل و چهارم صحيفه سجاديه كه به مناسبت ورود به ماه مبارك رمضان ايراد فرمودند،مي فرمايند:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ

فَنَائِهِ مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِيٍّ أَرْسَلْتَهُ، أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهِّلْنَا فِيهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِيَاءَكَ مِنْ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهِ مَا أَوْجَبْتَ

لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِي طَاعَتِكَ، وَ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِيعَ الْأَعْلَى

بِرَحْمَتِكَ.

خدايا، من از تو مي‌خواهم كه به حق اين ماه، و به حق هر فرشته‌اي كه او را مقرّب خود ساخته‌اي، و هر پيامبري كه او را به رسالت فرستاده‌اي، و هر بنده‌ي صالحي كه برگزيده‌اي و او از آغاز تا انجام اين ماه در عبادتت كوشيده است، بر محمد و خاندانش درود فرستي و ما را شايسته‌ي آن كرامت كني كه به دوستان خود وعده فرموده‌اي، و از آنچه براي بندگان كوشا در اطاعت خود قرار داده‌اي، برخوردارمان سازي، و به رحمت خود ما را در صف آناني درآوري كه بالاترين مرتبه‌هاي بهشت را سزاوارند.

2- امام علي بن الحسين(ع) در بخشي از دعاي چهل و هفتم صحيفه سجاديه،مي فرمايد:

رَبِّ صَلِّ عَلَى أَطَائِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لاَِمْرِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ،

وَحَفَظَةَ دِيْنِكَ، وَخُلَفَآءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَحُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَطَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ

وَالدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإرَادَتِكَ، وَجَعَلْتَهُمْ الْوَسِيْلَةَ إلَيْكَ وَالْمَسْلَكَ إلَى جَنَّتِكَ.

پروردگارا، رحمت فرست بر پاكيزه ‏تران از اهل بيت او كه ايشان را براى - قيام به امر خود برگزيده ‏اى، و خزانه داران علم، و نگهداران دين، و جانشينان خويش در زمين، و حجتهاى خويش بر بندگان خود قرار داده ‏اى، و ايشان را به خواست خود از پليدى و آلودگى يكباره پاك كرده ‏اى، و وسيله توسل به خود و راه بهشت خود ساخته‏ اى.

arezo;238318 نوشت:
زنامه‏اى از آن حضرت(ع)به معاويه اين مردمى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كرده بودند،به همان شيوه با من‏ بيعت كردند. پس آن را كه حاضر است،نرسد كه ديگرى را اختيار كند و آن را كه‏ غايب بوده است نرسد كه آنچه حاضران پذيرفته‏ اند نپذيرد.شورا از آن مهاجران وانصار است.اگر آنان بر مردى همراى شدند و او را امام خواندند،كارشان براى خشنودى خدا بوده است،و اگر كسى از فرمان شورا بيرون آمد و بر آن عيب گرفت‏ يابدعتى نهاد بايد او را به جمعى كه از آن بيرون شده است‏باز آورند.اگر سر بر تافت‏ بااو پيكار كنند،زيرا راهى را برگزيده كه خلاف راه مؤمنان است و خدا نيز در گردن اوكند،گناه آنچه را خود متولى آن شده است.


ضمن تشکر فراوان از سرکار خانم آرزو که با متانت تمام به بحث ادامه می دهید و تشکر از همه سروران که بحث را پیگیری می کنند از عرض پوزش از اینکه بنده چند روزی در سفر بودم و نمی توانستم خدمت دوستان باشم
از همه دوستان تقاضا دارم بحث را در چهار چوب مباحث مطرح شده بین بنده و سرکار خانم آرزو مباحثه بفرمایند
اما سرکار خانم آرزو
الان بنده در بحث با شما مکرر به صحیح بخاری و دیگر کتب اهل سنت استناد می کنم ، این نه از این باب است که بنده آنان را قبول دارم بلکه آن منابع در نظر شما و دوستان اهل سنت پذیرفته شده است و بنده به انچه شما قبول دارید سند می دهم
حضرت علی علیه السلام نیز با کسی روبرو بوده که خود را پیرو خلفای قبلی می دانست و نحوه به خلافت رسیدن آنان را مشروع می دانست ، حضرت علی علیه السلام از همان روش استفاده می نمایند و انچه مورد قبول معاویه است را استناد قرار می دهند والا شما که انسان منصفی هستید حتما قبول می کنید در شورای شش نفره بعد از خلیفه دوم، حضرت علی علیه السلام در جواب عبدالرحمان بن عوف عمل به سنت شیخین را قبول نمی کنند و خلافت را به عثمان واگذار می نمایند

احمد بن حنبل
نيز در مسندش قضيه را از زبان عبد الرحمن بن عوف اين گونه روايت مى‌كند:
عن أبي وائل قال قلت لعبد الرحمن بن عوف كيف بايعتم عثمان وتركتم عليا رضي الله عنه قال ما ذنبي قد بدأت بعلي فقلت أبايعك على كتاب الله وسنة رسوله وسيرة أبي بكر وعمر رضي الله عنهما قال فقال فيما استطعت قال ثم عرضتها على عثمان رضي الله عنه فقبلها.
أبو وائل مى‌گويد: به عبد الرحمن بن عوف گفتم: چطور شد كه با عثمان بيعت و علي را رها كرديد؟ گفت: من گناهى ندارم، من به علي (عليه السلام) گفتم كه با تو بيعت مى‌كنم به شرطى كه به كتاب خدا، سنت رسول و روش ابوبكر و عمر رفتار كني، علي (عليه السلام) فرمود: برآن چه در توانم باشد، بيعت مى‌كنم. به عثمان پشنهاد دادم،‌ او قبول كرد.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـمسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 1، ص 75 ، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـمجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 5، ص 185، ناشر: دار الريان للتراث /‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـأسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 32، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م

هدف1;239826 نوشت:
سلام
یه سوال برام پیش اومد.شما گفتید که قران گفته :تمامی زنای پیامبر مادران مومنانن درست؟پس این شامل عایشه هم میشه.اگه عایشه خلاف حکم قران عمل کرده پس چرا خدا اونو هم مادران مومنین خطاب کرده؟ایا خدا از اینده ی بعد از پیامبر خبر نداشته که روزی عایشه جنگ می کنه؟

با سلام

قرآن به طور کلی تمام همسران پیامبر (ص) را به منزله مادر مومنان خوانده است:
«النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ[احزاب/6] پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها [مؤمنان‏] محسوب مى‏شوند.»

در این تشبیه مانند هر تشبیه دیگری باید سه عنصر را بیابیم. مشبه، مشبه به، وجه شبه. یعنی دو امری که به یکدیگر تشبیه شده اند و جهتی که برای شباهت آن ها وجود دارد. به عنوان نمونه وقتی دندان کسی را به سفیدی برف می خوانیم، دندان و برف، دو امری هستند که به هم تشبیه شده اند (مشبه و مشبه به) و جهت تشبیه (وجه شبه) سفیدی است. وجه شبه، تنها معنایی است که تشبیه آن را بیان می کند. بنابراین نمی توانیم از این تشبیه نتیجه بگیریم که دندان آن شخص، مثل برف ریز است، یا سریع از بین می رود و ... بلکه تنها سفیدی آن دندان بیان شده است. حال در تشبیهی که آیه بیان کرده است، باید بنگریم که همسران پیامبر (ص) از چه جهت مانند مادر مومنان هستند؟ چون قطعا تمام آثار مادری برای آنان ثابت نیست. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که چون همسران پیامبر (ص) به منزله مادر مومنان هستند، پس حجاب در مقابل مومنان برای آنان لازم نیست. یا از مومنان ارث می برند و ... .

آنچه در صریح قرآن بیان شده است، شباهت همسران پیامبر (ص) با مادر، در مساله حرمت ازدواج با آنهاست:

«ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً[احزاب/53] شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است!»

این معنا با روایاتی تائید می شود، از جمله روایتی که از عایشه نقل شده: «زنى به عایشه گفت: یا امه!:" اى مادر"! عایشه پاسخ داد: لست لك بام، انما انا ام رجالكم!:" من مادر تو نیستم مادر مردان شما هستم"»[1] معنای این سخن عایشه این است که او فقط در جهت ازدواج به مادر مومنین تشبیه شده است. و الا چرا باید او خود را مادر زنان مومن نداند و مادر بودن را صرفا درباره مردان صادق بداند؟

و قصد سوئی که در بین بعضی وجود داشت تا بعد از پیامبر (ص) با ازدواج با همسران او، مسائلی را ایجاد کنند، سبب تشریع این حکم الهی شده است:
«بعضى از اشخاص گفتند: آیا ما نهى مى ‏شویم كه با دختر عموهایمان گفتگو كنیم مگر از پشت پرده؟ به خدا قسم اگر محمّد بمیرد بى ‏تردید من با عایشه ازدواج مى ‏كنم. مقاتل گفته است: این شخص طلحة بن عبید اللَّه بود.»[2]

بنابراین آنچه قطعی است، اینکه مادر بودن همسران پیامبر (ص) برای مومنان، حکمی در جهت ممنوعیت ازدواج آنها بعد از پیامبر(ص) است. و استفاده های دیگری که عده ای می خواهند از این آیه بکنند، خلاف نصوص قاطع قرآن است. مثلا اگر کسی ادعا کند که همسری پیامبر(ص) جایگاه معنوی خاصی را برای آنان اثبات می کند، باید در این آیات تامل کند، که چگونه همین همسری، فایده ای برای زن لوط، و زن نوح فایده ای نبخشید؟

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ[تحریم/10] خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت كردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه كسانى كه وارد مى‏شوند!»

علاوه بر اینکه در بعضی از آیات قرآن بعضی از همسران پیامبر(ص) (که یکی از آنها به تصریح مفسیرین و اسناد تاریخی عایشه است) به شدت مذمت شده اند:

«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدیثاً ... إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهیرٌ[تحریم/3-4] (به خاطر بیاورید) هنگامى را كه پیامبر یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت ... اگر شما (همسران پیامبر) از كار خود توبه كنید (به نفع شماست، زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (كارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.»

و آیات دیگر نیز نشان می دهد که همسری پیامبر (ص) هیچ شان و منزلتی برای آنان، اثبات نمی کند جز اینکه وظیفه شان سنگین تر است و گناهشان نیز بزرگتر شمرده می شود:
«یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً[احزاب/30] اى همسران پیامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و این براى خدا آسان است.»

بنابراین اینکه خداوند متعال با علم به آینده عایشه و مخالفت او با امام علی(ع) وی را نیز بعنوان مادر مومنان معرفی کرده است،به تنهایی مقام و منزلت ویژه ای برای عایشه ایجاد نمی کند.

پی نوشتها:
[1]. تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 205.
[2]. ترجمه جوامع الجامع، ج‏5، ص: 148.

با عرض سلام و ادب خدمت دوستان شرکت کننده در این بحث،بویژه دوست بزرگوارم جناب عماد عزیز و همچنین سرکار خانم آرزو.

اکنون که کارشناس محترم جناب عماد عزیز به سلامتی از سفر برگشته و به ادامه مباحث خواهند پرداخت،بنده از شرکت در بحث خودداری کرده و انشاءالله از مطالب دوستان عزیز استفاده علمی خواهم برد.

با تشکر.

بنده نیز از حضور استاد مقداد بزرگوار در این تاپیک تشکر می کنم ، نقطه نظرات و تذکرات ایشان می تواند کمک خوبی برای بنده در ادمه این بحث باشد، تا انشاءالله بتوانیم بحث مفیدی با سرکار خانم آرزو داشته باشیم

با سلام خدمت همه برادران و خواهران عزيز

كارشناس محترم عماد نبوديد دلمان تنگ شد

تمام سخنان شما و كارشناس محترم مقداد صحيح است
ولي من باز يك جا گير كرده ام و آن هم اين آيه است:يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ
يعني اي زنان پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان ديگر نيستيد
پس اگر زنان پيامبر با زنان ديگر فرق ميكنند ديگر چرا مقايسه آنها با زن لوط و زن نوح
دوما در اين آيه خداوند زنان رسول اكرم ص را نصيحت كرده و اميد به پاكي آنها دارد
اما زنان نوح و لوط اميد خداراهم بريده بودند
پس تمايز اينها را هم بايد در نظر بگيريم

سرکار خانم آرزو
سلام علیکم
یعنی تا اینجا قبول کردید که
شیعیان امام حسین را شهید نکردند .
عمر بن خطاب و عثمان شهید نیستند.
بین عمر و حضرت علی علیه السلام اختلاف بوده و ایشان سنت عمر وابوبکر را قبول نداشتند.
البته برای جواب به سوال بعدی شما نیز آمادگی هست ولی خوشحال می شوم نظرتان را تا اینجا بدانم ، بدانم بحث مفید است یا نه؟ البته بحث با امثال شما که بدون فرافکنی است و مجادله بی ثمر در آن دیده نمی شود باعث افتخار بنده است ؟

با سلام

بله حرف حق را همه ميپذيرند
منتها به شرطي كه درست زده شود نه اينكه با كينه و بد اخلاقي
از رفتار خوب شما همگي ممنون هستيم.
نكند شما فكر كرديد من از نعمت عقل محروم هستم (-:
بحث و سخنان شما مفيد بوده و من استفاده كردم .

arezo;240497 نوشت:
با سلام بله حرف حق را همه ميپذيرند منتها به شرطي كه درست زده شود نه اينكه با كينه و بد اخلاقي از رفتار خوب شما همگي ممنون هستيم. نكند شما فكر كرديد من از نعمت عقل محروم هستم (-: بحث و سخنان شما مفيد بوده و من استفاده كردم

سلام علیکم
اگر در جایی از بحث احیانا وناخواسته اسائه ادبی شده است باز پوزش می طلبم
این جور مباحث باید در فضای آرام انجام گیرد وگرنه فضای غبار آلود و متشنج نه تنها حقیقت را مشخص نمی کند بلکه حقیقت و گوینده آن را زیر خروارهای مقابله به مثل مدفون می کند

arezo;240101 نوشت:
ولي من باز يك جا گير كرده ام و آن هم اين آيه است:يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ يعني اي زنان پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان ديگر نيستيد

برای شما مثالی می زنم ،پسر فلان عالم بزرگ، خطایی می کند و کسی می گوید ای پسر تو مانند بقیه پسرها نیستی؟ قطعا منظورش این نیست که تو از پسرهای دیگر بالاتر هستی ، بلکه منظورش این است که تو به دلیل انتساب به پدرت که عالم است با بقیه فرق داری ، و باید احترام پدرت را نگه داری
این آیه نیز چنین است يَنِساءَ النَّبىِّ لَستنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتنَّ فَلا تخْضعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطمَعَ الَّذِى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً(32)
می فرماید شما مثل زنان دیگر نیستی که هر جور دلتان خواست عمل کنید به دلیل انتساب به پیامبر باید احترام پیامبر را حفظ کنید ، ادامه آیه می فرماید طوری عمل نکنید که دیگران در شما طمع کنند

معلوم است منظور برتری نیست والا جمله (طوری عمل کنید که دیگران در شما طمع نکنند ) با برتری نمی سازد بلکه با انتساب می سازد

arezo;240101 نوشت:
دوما در اين آيه خداوند زنان رسول اكرم ص را نصيحت كرده و اميد به پاكي آنها دارد

این بخش از فرمایش شما دو قسمت دارد
قسمت اول :خداوند آنان را نصیحت کرده است
باید خدمتتان عرض شود خداوند همه را نصیحت می کند حتی کفار را ، مگر بنی اسرائیل نصیحت نشدند ، مگر فرعون وقارون و .... نصیحت نشدند ، اینکه خداوند کسی را نصحیت کرده باشد دلیل بر برتری وی نمی باشد
و نيز مى‏فرمايد: يا نِساءَ اَلنَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا اَلْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اَللَّهِ يَسِيراً وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً اى زنان پيامبر هر كدام از شما كار زشتى مرتكب شود، عذاب او دو برابر خواهد بود و آن بر خدا آسان است و هر كدام از شما اطاعت خدا و رسولش را به جا آورد، دو برابر اجرش مى‏دهيم و روزى كريمانه‏اى برايش مهيا مى‏كنيم،(1).
قسمت دوم : فرموده اید که خداوند امید پاکی به آنها داده است
اگر منظورتان ایه تطهیر است این آیه نمی تواند در حق زنان پیامبر باشد
اولا سیاقش با جملات قبل فرق دارد دقت بفرمایید
منظور هرکه هست، زنان پیامبر نیست، چون اگر به ضمایر دقت کنید،قبل از انمّا ضمایر جمع مؤنث مخاطب،
قَرْنَ،بُيُوتِكُنَّ،تَبرََّجْنَ،أَقِمْنَ،ءَاتِينَ ،أَطِعْنَ
و بعد از انّما ضمایر جمع مذکر مخاطب می باشد،
عَنكُمُ،يُطَهِّرَكمُ‏ْ
ثانیا در منابع شیعه وسنی آمده که پیامبر صلی الله بعد از نزول این آیه از کنار درب خانه حضرت علی علیه اسلام رد می شدند و به عنوان اهل بیت به انان سلام می دادند
حدثنا محمود بن غيلان حدثنا أبو أحمد الزبيري حدثنا سفيان عن زبيد عن شهر بن حوشب عن أم سلمة أن النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلي وفاطمة كساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا فقالت أم سلمة وأنا معهم يا رسول الله قال إنك إلى خير. قال هذا حديث حسن وهو أحسن شيء روي في هذا وفي الباب عن عمر بن أبي سلمة وأنس بن مالك وأبي الحمراء ومعقل بن يسار وعائشة. قال الشيخ الألباني : صحيح
سنن الترمذي ج5/ص699
ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : رسول خدا بر روي حسن ، حسين ، علي وفاطمه عبايي کشيد .پس فرمود که حداوندا ايشان اهل بيت من و نزديکان من هستند . از ايشان پليدي را ببر و ايشان را پاک گردان . ام سلمه مي گويد : از رسول خدا پرسيدم که آيا من همراه ايشان هستم (از اهل بيتم)؟ فرمودند تو بر خوبي هستي (از اهل بيت نيستي اما از نيکاني) .
و ثالثا : به اعتراف خود عایشه هیچ آیه ای در قرآن در شأن او و خاندان آنها نازل نشده است جز آیه ی عذر عایشه یا همان آیه ی افک.(1)
1.صحیح بخاری - چاپ المطبعة الامیریة - جلد ۶ - کتاب التفسیر - باب تفسیر سوره احقاف - صفحه ۱۳۳

اگر منظورتان از امید سخن دیگری است بفرمایید تا درباره آن صحبت کنیم

arezo;232589 نوشت:
كتاب امالي شيخ صدوق ره در صفحه 1092 در قسمت المجلس الثاني و التسعون آمده:
ثم اغمي علي رسول الله فدخل بلال و هو يقول الصلوه رحمك الله فخرج رسول الله و صلي باالناس و خفف الصلوه
ثم قال ادعوا لي علي بن ابي طالب و اسامه بن زيد فجا فوضع يده علي عاتق علي و الاخري علي اسامه ثم قال انطلقا بي الي فاطمه فجا به حتي وضع راسه في حجرها فاذا الحسن و الحسين ع يبكيان و يصطرخان و هما يقولان انفسنا لنفسك الفدا و وجوهنا لوجهك الوقا
فقال رسول الله : من هذان يا علي؟قال: هذان ابناك الحسن و الحسين فعانقهما و قبلهما و كان الحسن اشد بكا فقال له: كف يا حسن فقد شققت علي رسول الله
به من بگوييد رسول الله اگر در اثر بيماري هذيان نگفته پس وحي گفته؟
شيخ صدوق هذيان گفته؟
آيا پيامبر واقعا حالشان بد نبوده: ؟ آيا هذيان گويي براي رسول جايز نيست پس چرا رسول آن دو را نشناخته ؟ رسول جگر گوشه هايش را چطور نشناخته؟

السلام عليكم و رحمت الله و بركاته

سلام بر شیعیان و موالیان امیرالمومنین - روحی فداه - و لعنت بر تمام دشمنان و مبعضین اهل بیت من الان الی قیام یوم الدین

و سلام و درود بر عماد که با زبان ودست خود مذهب حقه جعفری را یاری نمود و امید وارم که بر سر سفره ی مولامون جعفر بن محمد - روحی فداه - در اعلی مقام جنت بنشیند .

بنده فقط می خواستم یک نکته را عرض کنم و ان این است که عماد - که خدا حفظش کند - به این سوال سرکار خانم ارزو - که خداوند هدایتش نمایند - پاسخ ندادند و ان را ندیدند و من - که تمام بحث را پی گیری کردم- از ایشان می خواهم این بحث زیبا را نا تمام نگذارند و به این سوال جواب بدهند و من مطمئنا که ایشان جوابی اماده و نصرتی معده برای اهل بیت پیامبر - روحی لهم فداه- دارند .

arezo;232589 نوشت:

انتهی

arezo;232589 نوشت:
ثم اغمي علي رسول الله فدخل بلال و هو يقول الصلوه رحمك الله فخرج رسول الله و صلي باالناس و خفف الصلوه ثم قال ادعوا لي علي بن ابي طالب و اسامه بن زيد فجا فوضع يده علي عاتق علي و الاخري علي اسامه ثم قال انطلقا بي الي فاطمه فجا به حتي وضع راسه في حجرها فاذا الحسن و الحسين ع يبكيان و يصطرخان و هما يقولان انفسنا لنفسك الفدا و وجوهنا لوجهك الوقا فقال رسول الله : من هذان يا علي؟قال: هذان ابناك الحسن و الحسين فعانقهما و قبلهما و كان الحسن اشد بكا فقال له: كف يا حسن فقد شققت علي رسول الله به من بگوييد رسول الله اگر در اثر بيماري هذيان نگفته پس وحي گفته؟

سلام علیکم
چهار چوب بحث ما این است که یک سوال را جواب داده ، به پایان که رسید بعد وارد سوال دیگر می شویم ، اگر چه بنده این سوال را ندیده بودم و الان در تاپیک جستجو کردم آن را دیدم ولی به هر حال بنده برای جواب گویی آماده هستم
درباره این سوال باید چند نکته را مد نظر قرار داد
اول : در این گونه موارد ، که ماجرا هم جنبه تاریخی دارد و هم جنبه اعتقادی به خود می گیرد، ابتدا باید اصل مسئله اثبات شود. ابتدا باید روایت و تمام اسناد و منابع آن بررسی شود، بعد از اطمینان به صحت این داستان ، به بحث در مورد آن پرداخت.
معیار شیعه در احادیث بررسی آن است ولو اینکه از بزرگانی چون شیخ صدوق صادر شده باشد، برادران اهل سنت نسبت به صحیح بخاری و احادیث آن تعبد دارند ،وانچه در صحیح آمده می پذیرند ولی ما شیعیان حتی درباره کتب اربعه چینین نظری نداریم و حدیث را از حیث سندی ودلالی بررسی می کنیم تا چه رسد به کتاب امالی که جزکتب اربعه نیست اگر چه از دانشمند بزرگی چون شیخ صدوق است
دوم : پس از جستجوی مفصلی که انجام شد، مشاهده شد که این حدیث در هیچ یک از کتب روایی شیعه نقل نشده است ،به جز در کتاب امالی صدوق (ره) ، آن هم با سندی که عرض خواهد شد. در کتب پس از ایشان نیز دو کتاب دیگری که این حدیث را آوده اندبه ایشان ارجاع داده اند(1 )
سوم : این روایت بر اساس بررسی که از حیث سند شده به دلیل ضعف سندی از اعتبار چندانی برخوردار نیست . افرادی که نامشان در زیر ذکر شده، و در سلسله سند هستند هیچ گزارشی از احوالشان در کتب رجالی شیعه یافت نشده و همگی مجهول الحال (عند الشیعه) هستند .

عَنْ (مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الطَّالَقَانِیِّ )عَنْ (مُحَمَّدِ بْنِ حَمْدَانَ الصَّیْدَلَانِیِّ) عَنْ (مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْوَاسِطِیِّ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنْ (خَالِدٍ الْحَذَّاءِ )عَنْ( أَبِی قِلَابَةَ عَبْدِ اللَّهِ) بْنِ (زَیْدٍ الْجَرْمِیِّ) عَنِ ابْنِ عَبَّاس‏.
تنها محمد بن هارون ، نامش در کتاب خلاصة الاقوال علامه حلی آمده و آن هم با تعبیر ( ضعیفٌ ) (2)
این حدیث در نزد شیعه هیچ حجیت و اعتباری ندارد .
1. بحارج22ص 509و روضه الواعظین ج1ص 74
2.خلاصه حلی ص254

سوم : اگر چه اصل این گزارش صحیح نمی باشد ولی بسیار فرق است بین این گزارش وگزارش ان الرجل لیهجر
دراین جا بحث این است که پیامیر صلی الله علیه واله وسلم حسنین علیهما السلام را نشناختند ولی درگزارش دیگر بحث هذ یان است ، این که انسان به علت بیماری کسی را نشناسد خیلی فرق دارد با اینکه کسی به علت بیماری هذیان بگوید بنده نمی توانم معادل هذیان در فارسی را عرض کنم ولی دوستان همه اطلاع دارند
اگر چه اشکال ما ینطق عن الهوی بر این روایت وارد است ولی اشکال هذیان وارد نیست
به هر حال اصل این گزارش مخدوش می باشد

موضوع قفل شده است