٭٭٭٭٭ نکته ها + برداشت ها = برداشت شما چیست ؟ ٭٭٭٭٭

تب‌های اولیه

458 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

این شعر از کسیت ؟
منظورش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

شکر شکن شود همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود

صادق;772070 نوشت:
این شعر از کسیت ؟
منظورش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

شکر شکن شود همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود

بسمه اللطیف

با سلام و ادب

این بیت از شعر زیبای حافظ است که نقل می کنند مصرع اول آن را سلطان غیاث الدین

شاه بنگاله ی هند برای حافظ فرستاد و حافظ ادامه شعر را سرود:

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود

وین بحث با ثلاثه ی غساله می رود

...........................................

حافظ می فرماید شعری که او سروده،آنقدر در مذاق طبع لطیف، شیرین و خوش می آید که طوطیان سخن سرا و شیرین

بیان و خوش ذوق هند،(کنایه از شاعران)از شیرینی و دلچسبی آن، شیرینی سخنشان چند برابر می شود.

این سرده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بلی :

صادق;772358 نوشت:
این سرده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بلی :

بسمه الحفیظ

با سلام و ادب

مرده ام گر به سرم دست عنایت نَبُوَد

نیستم گر نفسِ گرمِ هدایت نبوَد

چیستم من بجز از فقر و نیازی بر دوست؟

آنکه بر جای، بدارد نَفسم کیست؟هموست

با تشکر

صادق;772358 نوشت:
این سرده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بلی :


با سلام و احترام

لسان الغیب می فرماید:


هر آن که جانب اهل وفا نگهدارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاهدار سر رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
زروی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
زدست بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیم صبا نگه دارد


این سروده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟
آیا می تواند ارتباطی با حضرت زهرا داشته باشد ؟

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

صادق;773029 نوشت:
این سروده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟
آیا می تواند ارتباطی با حضرت زهرا داشته باشد ؟

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند


با سلام و دعا و عرض ارادات

شاعر: لسان الغیب

انسانهای عادی، روز ، سرگرم خرید و فروش و سوداگری و تجارت اند و زندگی خود و تلاش معاش خود را که همّ غالب آنهاست ، در روز انجام میدهند و به هر جایی از مراتب دنیویه و مادی برسند ، در روز و بر اثر تلاشهای یومیه آنها است و شب ، فقط برای استراحت و تجدید قوای آنهاست.

اما عرفا که کریمه و ما هذه الحياة الدنيا إلا لهو ولعب و إن الدار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون در گوش جان آنها طنین انداز شده است ، همّ اصلی شان قرب الهی است ، و راهی که برای این مقصود در پیش رو دارند ، مبارزه با نفس و تهجد است. پس عرفا بر اثر شب زنده داری ، به جایی ( از مقامات معنوی ) میرسند. لذا شب ، را می توان روز عرفا دانست ، که در شب ، تجارت اصلی خود را انجام می دهند و بر اثر خلوت و انس با دلدار ، فیوضات بر قلب آنها وارد می شود و وجود آنها گسترش می یابد ... همانطور که رب العالمین می فرماید: و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محموداً.

شبی که عارف ، ثمره مدتها تلاش و مراقبه و محاسبه و تزکیه خود را می یابد و بر اثر این تلاشها و صبر و ثبات ، قلبش شایستگی دریافت فیض را پیدا می کند، شب قدر آن عارف است... و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة.... انزال تمام کتب ادیان آسمانی ، در لیلة القدر بوده است...

حضرت فاطمه زهرا (س) ، حقیقت وجودی لیلة القدر هستند. یعنی شب قدر ، اگر به صورت انسان متمثل شود ، آن انسان ، حضرت صدیقه طاهره (س) خواهد بود. همانگونه که در روایت است: اللیلة فاطمه ، و القدر الله ، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر.

هر فیضی که به ما می رسد ، از مجرا و کانال انسان کامل ( امام معصوم ) است. و فاطمه زهرا (س) ، خود معصوم هستند و نیز مادر ( ام ، ریشه و اساس ) یازده امام معصوم (ع) هستند که هر امامی ، خود یک قرآن ناطق است که در لیلة القدر نازل شده است. و پیامبر (ص) فاطمه را " ام ابیها" نامیدند ، که بیانگر این است که همه درجات وجودی پیامبر (ص) (از حمله نزول قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر (ص) )، به برکت حضرت زهرای مرضیه (س) است.
پس همه عالم ، از برکت وجودی حضرت زهرا (س) است. همانطور که در حدیث قدسی است:لو لاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

در مصرع آخر هم اشاره به این کریمه است که می فرماید: ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الكافرین. پیروزی و موفقیت در هر کاری، قرین صبر است و کسی که اهل صبر نباشد و ثبات قدم نداشته باشد ، هیچ بشارتی برای موفقیت او در کار نخواهد بود.

نوشته اصلی توسط صادق این سروده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟
آیا می تواند ارتباطی با حضرت زهرا داشته باشد ؟

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

با سلام و دعا و عرض ارادات

شاعر: لسان الغیب

انسانهای عادی، روز ، سرگرم خرید و فروش و سوداگری و تجارت اند و زندگی خود و تلاش معاش خود را که همّ غالب آنهاست ، در روز انجام میدهند و به هر جایی از مراتب دنیویه و مادی برسند ، در روز و بر اثر تلاشهای یومیه آنها است و شب ، فقط برای استراحت و تجدید قوای آنهاست.

اما عرفا که کریمه و ما هذه الحياة الدنيا إلا لهو ولعب و إن الدار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون در گوش جان آنها طنین انداز شده است ، همّ اصلی شان قرب الهی است ، و راهی که برای این مقصود در پیش رو دارند ، مبارزه با نفس و تهجد است. پس عرفا بر اثر شب زنده داری ، به جایی ( از مقامات معنوی ) میرسند. لذا شب ، را می توان روز عرفا دانست ، که در شب ، تجارت اصلی خود را انجام می دهند و بر اثر خلوت و انس با دلدار ، فیوضات بر قلب آنها وارد می شود و وجود آنها گسترش می یابد ... همانطور که رب العالمین می فرماید: و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محموداً.

شبی که عارف ، ثمره مدتها تلاش و مراقبه و محاسبه و تزکیه خود را می یابد و بر اثر این تلاشها و صبر و ثبات ، قلبش شایستگی دریافت فیض را پیدا می کند، شب قدر آن عارف است... و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة.... انزال تمام کتب ادیان آسمانی ، در لیلة القدر بوده است...

حضرت فاطمه زهرا (س) ، حقیقت وجودی لیلة القدر هستند. یعنی شب قدر ، اگر به صورت انسان متمثل شود ، آن انسان ، حضرت صدیقه طاهره (س) خواهد بود. همانگونه که در روایت است: اللیلة فاطمه ، و القدر الله ، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر.

هر فیضی که به ما می رسد ، از مجرا و کانال انسان کامل ( امام معصوم ) است. و فاطمه زهرا (س) ، خود معصوم هستند و نیز مادر ( ام ، ریشه و اساس ) یازده امام معصوم (ع) هستند که هر امامی ، خود یک قرآن ناطق است که در لیلة القدر نازل شده است. و پیامبر (ص) فاطمه را " ام ابیها" نامیدند ، که بیانگر این است که همه درجات وجودی پیامبر (ص) (از حمله نزول قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر (ص) )، به برکت حضرت زهرای مرضیه (س) است.
پس همه عالم ، از برکت وجودی حضرت زهرا (س) است. همانطور که در حدیث قدسی است:لو لاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

در مصرع آخر هم اشاره به این کریمه است که می فرماید: ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الكافرین.پیروزی و موفقیت در هر کاری، قرین صبر است و کسی که اهل صبر نباشد و ثبات قدم نداشته باشد ، هیچ بشارتی برای موفقیت او در کار نخواهد

باسلام وتقدیر .
نکته های خوبی اشاره فرموده اید .
اما اگر جریان نزول مصحف فاطمی را در کتاب دلایل الامامه طبرسی ملاحظه نماید شاید به نکته مورد نظر دست یابید .
البته از جناب شما وسر کار خانم حبیبه این دقت ساخته است .
ببنیم چه می کنید .؟

صادق;773029 نوشت:
این سروده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟
آیا می تواند ارتباطی با حضرت زهرا داشته باشد ؟

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

بسم ربّ الفاطمة الزهراء علیها السلام

با سلام و ادب

شعر الهامات ربّانی به لسان الغیب حافظ شیرازی است.

اینکه این شعر می تواند اشاره ای رمز گونه به خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها داشته باشد بعید نیست،چرا که صدیقه ی طاهره(س)

صورت عینیّه و تکوینیه ی قران کریم است.حقیقت وجودی بانوی دو عالم با حقیقت قرا متحد و وجود ایشان ظرف نزول قران تکوینی است.

از این حیث رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند::من عرفها حقّ معرفتها أدرک لیلة القدر، و إنّما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن کنه

معرفتها" و قران در شب قدر نازل شده است،یعنی ظرف نزول قران شب قدر است پس حقیقت وجود فاطمه سلام الله علیها از یک سوی

با حقیقت قران متحد و از یک سو ظرف نزول قران و از سوی دیگر همان حقیقت لیلة القدر است.

به تعبیر علامه حسن زاده ی آملی حفظه الله تعالی،منازل سیر حبّی نزول تعبیر به لیل و قوس صعود تعبیر به یوم می شود.

از اینجا أم ابیها بودن خانم و أم الائمه بودن ایشان نیز روشن می گردد.پس وجود ایشان سرّ ولایت و مراتب وجودی ایشان درجات

ولایت است و چون اینگونه شد مقصود از صحیفه ی فاطمیه و نزول آن بر ایشان توسط جبرائیل و کشف اسرار و مغیبات و اخبار الی

یوم القیامه بر ایشان روشن می شود،و چگونه نشود که لیله ی قدر ظرف تقدیر الهی در تکوین و تشریع برای عالم و آدم است.

و وجود فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ظرف نزول مقدرات الهیه است چنانکه انسان کامل جامع عوالم عقل و مثال و ماده بوده

و بنابراین فرشتگان هم در خدمت اویند.

بسمه الحکیم

سخن گرانقدر حضرت علامه حسن زاده ی آملی

به بيان امام صادق (عليه السلام ) كه جده اش صديقه طاهر - سلام الله عليها - را ليلة القدر خوانده است

و ليلة القدر را به آن جناب تفسير فرموده است ، دقت و تدبر نماييد.

پس از آن براى تحصيل حديث فحص بسيار كرده ايم تا به ادراك آن در تفسير شريف فرات كوفى - رضوان الله تعالى عليه -

كه حامل اسرار ولايت است توفيق يافته ايم و صورت آن اين است :

فرات قال حدثنا محمد بن القاسم بن عبيد معنعنا عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : انا انزلناه فى ليلة القدر،

الليلة فاطمة و القدر الله ، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر، و انما سميت فاطمة لان الخلق فطموا

عن معرفتها، او معرفتها الشك من ابى القاسم . قوله و ما ادريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر يعنى خير

من الف مومن و هى اءم المومنين . تنزل الملائكة و الروح فيها، و الملائكة المومنون الذى يملكون علم آل محمد

(صلى الله عليه و آله و سلم ) و الروح القدس هى فاطمة . باذن ربهم من كل اءمر سلام هى حتى مطلع الفجر يعنى حتى يخرج القائم .

در حديث شريف ، حضرت امام صادق (عليه السلام ) جده اش ، حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا، را ليلة القدر معرفى فرمود.

چرا حضرت صديقه - سلام الله عليها - ليلة القدر نباشد، و حال آنكه يازده قرآن ناطق در اين ليله نازل شده است ؟

حديث ياد شده خيلى بلند و متضمن مباحثى عرشى است ...

انسان به فعليت رسيده قرآن ناطق است ؛ و امام صادق (عليه السلام ) فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر.

مبانى عقلى و نقلى داريم كه منازل سير حبى وجود، در قوس نزول ، معبر به ليل و ليالى است ؛ چنانكه در معارج ظهور صعودى ،

به يوم و ايام بعضى از ليالى ليالى قدرند، و بعضى از ايام ايام الله . از اين اشارت در ((انا انزلنا فى ليلة القدر)) و در حديث مذكور و نظائر

آنها تدبر بفرما اقرا وارق )).

اين فاطمه (عليها السلام ) كه ليلة القدر يازده كلام الله ناطق است ، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پيدا كند،

يعنى بدرستى او را بشناسد، ليلة القدر را ادراك كرده است . چه مرد و چه زن بايد خودش را تزكيه نمايد و حلقه بندگى در گوش كند.

فيض حق وقف خاص كسى نيست ؛ به قول شيرين حكيم ابوالقاسم فردوسى :

فريدون فرخ فرشته نبود به مشك و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش يافت آن نيكويى تو داد و دهش كن فريدون تويى

منبع: رساله انسان و قرآن -شرح دفتر دل

صادق;773309 نوشت:
نوشته اصلی توسط صادق این سروده ی کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟
آیا می تواند ارتباطی با حضرت زهرا داشته باشد ؟

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

با سلام و دعا و عرض ارادات

شاعر: لسان الغیب

انسانهای عادی، روز ، سرگرم خرید و فروش و سوداگری و تجارت اند و زندگی خود و تلاش معاش خود را که همّ غالب آنهاست ، در روز انجام میدهند و به هر جایی از مراتب دنیویه و مادی برسند ، در روز و بر اثر تلاشهای یومیه آنها است و شب ، فقط برای استراحت و تجدید قوای آنهاست.

اما عرفا که کریمه و ما هذه الحياة الدنيا إلا لهو ولعب و إن الدار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون در گوش جان آنها طنین انداز شده است ، همّ اصلی شان قرب الهی است ، و راهی که برای این مقصود در پیش رو دارند ، مبارزه با نفس و تهجد است. پس عرفا بر اثر شب زنده داری ، به جایی ( از مقامات معنوی ) میرسند. لذا شب ، را می توان روز عرفا دانست ، که در شب ، تجارت اصلی خود را انجام می دهند و بر اثر خلوت و انس با دلدار ، فیوضات بر قلب آنها وارد می شود و وجود آنها گسترش می یابد ... همانطور که رب العالمین می فرماید: و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محموداً.

شبی که عارف ، ثمره مدتها تلاش و مراقبه و محاسبه و تزکیه خود را می یابد و بر اثر این تلاشها و صبر و ثبات ، قلبش شایستگی دریافت فیض را پیدا می کند، شب قدر آن عارف است... و واعدنا موسی ثلاثین لیلة و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة.... انزال تمام کتب ادیان آسمانی ، در لیلة القدر بوده است...

حضرت فاطمه زهرا (س) ، حقیقت وجودی لیلة القدر هستند. یعنی شب قدر ، اگر به صورت انسان متمثل شود ، آن انسان ، حضرت صدیقه طاهره (س) خواهد بود. همانگونه که در روایت است: اللیلة فاطمه ، و القدر الله ، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر.

هر فیضی که به ما می رسد ، از مجرا و کانال انسان کامل ( امام معصوم ) است. و فاطمه زهرا (س) ، خود معصوم هستند و نیز مادر ( ام ، ریشه و اساس ) یازده امام معصوم (ع) هستند که هر امامی ، خود یک قرآن ناطق است که در لیلة القدر نازل شده است. و پیامبر (ص) فاطمه را " ام ابیها" نامیدند ، که بیانگر این است که همه درجات وجودی پیامبر (ص) (از حمله نزول قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر (ص) )، به برکت حضرت زهرای مرضیه (س) است.
پس همه عالم ، از برکت وجودی حضرت زهرا (س) است. همانطور که در حدیث قدسی است:لو لاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

در مصرع آخر هم اشاره به این کریمه است که می فرماید: ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الكافرین.پیروزی و موفقیت در هر کاری، قرین صبر است و کسی که اهل صبر نباشد و ثبات قدم نداشته باشد ، هیچ بشارتی برای موفقیت او در کار نخواهد

باسلام وتقدیر .
نکته های خوبی اشاره فرموده اید .
اما اگر جریان نزول مصحف فاطمی را در کتاب دلایل الامامه طبرسی ملاحظه نماید شاید به نکته مورد نظر دست یابید .
البته از جناب شما وسر کار خانم حبیبه این دقت ساخته است .
ببنیم چه می کنید .؟


با سلام و عرض احترام
از اینکه به دلیل مسایل غیرمنتظره ، تکالیف خود را با تأخیر زیاد ارائه میدهم عذرخواهی میکنم.

گرچه بهره بنده از زبان عربی ، " لم یکن شیئاً مذکوراً " است ، ولی به هر حال در نسخه الکترونیکی کتابی که احتمالا همان کتاب دلایل الامامة است چندین بار جستجو کردم. هم متن را خواندم و هم کلمات کلیدی را جستجو کردم. ذکری از مصحف فاطمه (س) نیافتم. در حالیکه در کتابشناسی این کتاب ، یکی از مباحث آن ، همین ذکر مصحف فاطمه (س) ذکر شده بود. ممکن است نسخه ای که مورد استفاده بنده بوده است (فایل پیوست ) ، گزیده کتاب فوق باشد که حاوی فقط برخی از مباحث آن کتاب باشد. زیرا گویا کتاب فوق در اصل ، دو جلدی بوده است و آنچه اکنون در دسترس است ، همه آن نیست....

اما در ارتباط شعر فوق با موضوع مصحف فاطمی که جناب استاد اشاره فرمودند ، برداشت زیر از طریق حدس قابل طرح است:
بیت اول شعر که متضمن مفهوم "لیلة القدر" است ، قبلا توسط کاربران محترم بیان شد. اما این احتمال می رود که موضوع مورد نظر استاد ( مصحف فاطمی) ، نه با بیت اول ، بلکه با بیت دوم در ارتباط باشد. بدینگونه که:

حضرت فاطمه (س) پس از وفات پدر بزرگوارشان ، متحمل جور و جفاهای بسیار زیادی از سوی غاصبان حق خود و حق امیر المومنین (ع) شدند و در برابر آن بلاها و ظلمها ، صبر پیشه نمودند و در همین ایام (ایام پس از رحلت پیامبر ) بود کمه جبرئیل بر آن حضرت نازل می گشت و مصحف را به ایشان القاء می نمود (شاید به جهت آرام نمودن ایشان در برابر این همه محنت) که از جمله اخبار آن مصحف ، ذکر دولت قائم آل محمد (ص) می باشد.

پس:
هاتف= جبرئیل
آن روز = دوره پر از محنت پس از وفات پیامبر (ص)
مژده این دولت= مژده دولت جهانی حضرت مهدی ، (در مصحف فاطمه)
آن جور و جفا = غصب خلافت و سقبفه و انواع ظلمها و تعدی ها به دختر پیامبر (ص)

این سروده از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

من کجا ودست گل چیدن کجا ای باغبان
ناله ی بلبل مرا این جا بزور آورده است

صادق;774856 نوشت:
این سروده از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

من کجا ودست گل چیدن کجا ای باغبان
ناله ی بلبل مرا این جا بزور آورده است


سلام علیکم

شاعر: ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی

برداشتها:

انسان ، بدون اینکه جذبه عشق محبوب در کار باشد ، به خودی خود توان (دست) رسیدن به مقامات ( گل چیدن) را ندارد. آن نیرویی که انسان را بالا می برد ، نیروی عشق (ناله بلبل) است (بحث عشق در فلسفه و عرفان).

- تا که از جانب معشوق نباشدکششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد.

- من به سر منزل مقصود ، نه به خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.

- ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

من کی باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم

صادق;776532 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

من کی باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم

هو المحبوب

با سلام و ادب

شعر متعلق به جناب حافظ است.

می فرماید: این که به من توجه می کنی(محبوب) به جهت قابلیت من نیست بلکه این ناشی از لطف و رحمت توست

که شامل حال من می شود:

سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟//ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

سپس در مقام اظهار نیاز و افتادگی و احتیاج می فرماید مقام تو آنقدر رفیع است که من از خاک آستان شما

تاج می سازم و بر سر می گذارم،به نظر حقیر می رسد که خدمت به خاک نشینان درگه دوست می تواند

افتخاری برای محب باشد و او را منظور نظر حق تعالی کند،اگر دست انسان از بلندای رفعت دوست کوتاه است

امّا خدمت به دوستانش تاج افتخاری بر سر انسان است،بالاخص پاسداشت حرمت ذریّه ی فخر دو عالم رسول مکرّم

صلی الله علیه و آله،مایه ی تقرب به حضرت حق خواهد بود.

صادق;776532 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

من کی باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم


سلام علیکم

این شعر با شعر قبلی اشتراک مفهومی دارد. هر دو یک معنای واحد را بیان می کنند گرچه از تعابیر و سیاق متفاوتی استفاده شده است:

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم: من کجا و دست گل چیدن کجا
(گذشتن بر خاطر عاطر = گل چیدن)

لطف ها (می کنی) : ناله بلبل (مرا اینجا آورده است)

این معنا ، در این آیه کریمه بیان گردیده است: « یا ایها الناس أنتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید ».

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

کان الجبرئیل بالآیاتِ یونسنا
فقد فقدتَ و کل الخیر محتجب

صادق;776793 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

کان الجبرئیل بالآیاتِ یونسنا
فقد فقدتَ و کل الخیر محتجب

بسمه المنعم

با سلام و ادب

این بیت قسمتی از نجوای نورانی خانم صدیقه کبری سلام الله علیها در رثای

رسول خدا صلی الله علیه و اله است،که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) سروده اند.

مضمون بیت ناظر بر غم انقطاع وحی با فقدان رسول خدا(ص) است،می فرمایند:

جبرئیل به وسیله آیات الهی پیوسته مونس و همدم ما بود و وقتی شما رحلت فرمودی

این خیر از ما پنهان شد.

استاد گرامی البته همه ی ما می دانیم که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)

جبرئیل همواره بر زهرای اطهر(س) نازل شده و با ایشان ایشان گفتگو می کرد

و صحیفه ی فاطمیه(س) حاصل آن است،منتهی این بیت ناظر بر قطع وحی الهی

و هدایت خلق از مجرای وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است.

حبیبه;776985 نوشت:
بسمه المنعم

با سلام و ادب

این بیت قسمتی از نجوای نورانی خانم صدیقه کبری سلام الله علیها در رثای

رسول خدا صلی الله علیه و اله است،که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) سروده اند.

مضمون بیت ناظر بر غم انقطاع وحی با فقدان رسول خدا(ص) است،می فرمایند:

جبرئیل به وسیله آیات الهی پیوسته مونس و همدم ما بود و وقتی شما رحلت فرمودی

این خیر از ما پنهان شد.

استاد گرامی البته همه ی ما می دانیم که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)

جبرئیل همواره بر زهرای اطهر(س) نازل شده و با ایشان ایشان گفتگو می کرد

و صحیفه ی فاطمیه(س) حاصل آن است،منتهی این بیت ناظر بر قطع وحی الهی

و هدایت خلق از مجرای وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است.

باسلام وتقدیر .
سر کار عالیه عنایت دارید که با رحلت ختمی مرتبت وحی تشریعی برای همیشه قطع شد
چنان که امیر بیان در نهج به صراحت خطاب به پیامبر فرمود : انقطع بموتک مالم انقطع بموت احد.
ولی نزول جرئیل در جریان مصحف فاطمی ومانند آن نه برای آوردن وحی تشریعی بلکه برای آوردن وحی تسدید ی بوده است در توضیح مسله باید گفت:
وحی در لغت به معنی فهماندن مطلب به صورت سریع و پنهانی است. با کلام یا بی کلام و با رمز و اشاره. در اصطلاح شرعی و دینی وحی عبارت است از علومی که انسانی کامل از طریق غیر عادی ( غیر از راه حس و عقل ) و با ارتباط با غیب دریافت می کند. به وسیله فرشته باشد یا در بیداری باشد یا در خواب فرقی نمی کند. (1)
وحی بر چند نوع است. دو نوع از اقسام وحی عبارت است از:
1- وحی نبوت و تشریع
2- وحی به صورت خبر غیبی
وحی تشریعی وحی ای است که متضمن آموزه های دینی، چه به صورت احکام و یا غیر آن می باشد، ولی وحی اخبار غیبی دریافت هر گونه خبری را از غیب می گویند که از دید دیگران مخفی است.
وحی تشریعی که مختص به پیامبران است، با رحلت رسول اکرم (ص) قطع شده است. هیچ بشری حتی امام معصوم نمی تواند دریافت کننده چنین وحی باشد، ولی وحی نوع دوم مختص به پیامبران نیست. بقیه انسان ها اگر استعداد آن را در خود ایجاد کنند ،می توانند برخوردار از آن باشند. این نوع وحی در آیات قرآن بر غیر انبیا نیز صورت گرفته است، مانند مادر حضرت موسی و حضرت مریم.(2)
امامان معصوم شیعه و یا برخی دیگر از انسان های والا مثل حضرت زهرا سلام الله علیها می توانند از آن برخوردار باشند، به این گونه از وحی، تحدیث و به کسی که براو وحی می شود محدَّث می گویند. در حدیثی آمده است:
« ان اوصیاء محمد علیه و علیهم السلام محدثون » (3) اوصیای محمد محدث اند، یعنی صدای فرشته را می شنیدند، ولی خود او نمی دیده اند.
نیز در حدیث دیگر آمده است: «فاطمة کانت محدثة و لم تکن نبیة » (4) فاطمه زهرا محدثه بوده است که صدای فرشته را می شنید، ولی نبی نبود.
پس وحی به معنای تشریعی بعد از پیامبر حتی یک بار هم نازل نشده، ولی وحی به معنای تحدیث برای حضرت فاطمه (ع) نیز نازل گردیده است.(5) و بر اساس روایات، جبرئیل به حضور حضرت زهرا(ع) می‌رسید، مثلاً امام صادق(ع) فرمود:
«إنّ فاطمه مَکَثَت بعد رسول الله(ص) خمسة و سبعین یوماً و کان دخلها حزن شدید على أبیها، ‌و کان جبرئیل یأیتها فیحسن عزائها على أبیها ویطیّب نفسها ویخبرها بما یکون بعدها ذریّتها وکان علیّ(ع) یکتب ذلک؛(6) فاطمه زهرا (ع) بعد از پیامبر هفتاد و پنج روز زنده بود. مرگ پدرش او را دچار اندوه شدید کرده بود، جبرئیل نزد او می‌آمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می‌گفت. فاطمه را با بیان مقام و منزلت پیامبر شاد می‌ساخت. از حوادث پدید آمده بر فرزندانش او را خبر می‌داد. علی(ع) آن ها را می‌نوشت».
امام خمینی(ره) با الهام از روایات در این باب گفته:
فاطمه (س) در مرگ پدرش حزن شدید داشت، جبرئیل می‌آمد ایشان را تسلیت می‌داد و از مسایل آینده به او می‌گفت. در مدت 75 روز که فاطمه زنده بود، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است، آمدن جبرئیل برای کسی ساده نیست. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است تا تناسب بین روح این کسی که جبرئیل می‌آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیا(ع) بوده و در حضرت زهرا(س) نیز بوده است. (7)
اما این که در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت(ع) آمده
مراد از این وحی، وحی تشریعی نیست، بلکه وحی تسدیدی(پشتیبانی)است. چنان که در نهج البلاغه آمده که امیر مؤمنان فرمود: رسول خدا به من فرمود:
«إنّک تسمع ما أسمع و ترى ما أرى إلاّ أنّک لست بنبیّ؛(8)
می‌شنوی آنچه می‌شنوم. می‌بینی آنچه می‌بینم، لکن پیامبر نیستی».
این ها مسائلی است که از جزئیات آن خبری نداریم.از روایات به دست می‌آید که امام معصوم، فرشتگان را می‌بینید، ولی به عنوان نبی و دریافت کننده وحی نیست. چون نزول جبرئیل برای آوردن وحي به عنوان شریعت و کتاب‌های آسمانی از مختصات انبيا است.(9)

پی نوشت ها:
1. راغب اصفهانی، مفردات راغب، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1411 ق، ص 515.
2. آل عمران(3)، آیه 42؛ مریم(19)، آیات 17 - 21؛ طه(20)، آیه 38 و ...
3. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، نشر دار الکتب ا لاسلامیه، تهران، 1388 ق، ج 1، ص 177.
4. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 26، ص 791.
5. محمد امین صادقی، جلوه های قرانی در نگاه امام خمینی نشر موسسه آثار امام خمینی 1388 ش، ص 28.
6. کلینی، الکافی، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1380 ق، ج 2، ص 355.
7. ر،ک: امام خمینی، صحیفه امام، نشر موسسه آثار امام خمینی، 1383 ش، ج 2، ص 4 ـ 6.
8. نهج البلاغه، خطبه 1، نشر موسسه امیر المومنین، قم، 1380 ش.
9. تفسير نمونه‏، مكارم شيرازى ، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1374 ش‏، ج 13، ص 36.

صادق;776997 نوشت:
سر عالیه عنایت دارید که با رحلت ختمی مرتبت وحی تشریعی برای همیشه قطع شد

بسمه الشکور

با سلام و عرض ادب و همینطور تشکر از توضیحات بسیار به جا و خوب حضرتعالی.

قصور بنده را در کوتاهی کلام ببخشید،بله مقصود بنده نیز وحی تشریعی به صدیقه ی

کبری سلام الله علیها نبود بلکه منظور همان اطلاع از اخبار و وقایعی است که صحیفه ی

فاطمیه(س)متضمن آن است.

با تشکر

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شهی ملک لا فتی را

با سلام وعرض ادب

شعر "سروده محمد حسین بهجت تبریزی .تخلص ایشون استاد شهریار

در وصف عدم معرفت وشناخت کامل حضرت علی ع این شعر زیبا رو سرودند که با این شعر به ما میفهمونه

جایگاه حضرت علی ع در هستی درحد یه انسان معمولی نیست بلکه بسیار جایگاه رفیعی دارند .

پیامبر اکرم ص خطاب به حضرت علی ع میفرمایند:لایعرفک الاالله وانا

ای علی تورا هیچ کس نشناخت جزخدا ومن

میگن شبی که استاد شهریار این شعر رو سرودند آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره خواب میبینند که ایشون

در یه گوشه ای از مسجد نشستن وعده ای از شعرا گرد حضرت علی ع جمع شدندودر وصف حضرت علی ع شعر میگن

که حضرت علی ع استاد شهریار رو صدا میزنند وایشون هم شعر علی ای همای رحمت رو در وصفشون میخونند

که آیت الله مرعشی نجفی اینگونه با استاد شهریار آشنا میشن .

ان شاءالله معنی کاملتر این بیت رو خواهر خوبم حبیبه وجناب شمس الضحی توضیح میدن :ok:

همای رحمت;777525 نوشت:
با سلام وعرض ادب

شعر "سروده محمد حسین بهجت تبریزی .تخلص ایشون استاد شهریار

در وصف عدم معرفت وشناخت کامل حضرت علی ع این شعر زیبا رو سرودند که با این شعر به ما میفهمونه

جایگاه حضرت علی ع در هستی درحد یه انسان معمولی نیست بلکه بسیار جایگاه رفیعی دارند .

پیامبر اکرم ص خطاب به حضرت علی ع میفرمایند:لایعرفک الاالله وانا

ای علی تورا هیچ کس نشناخت جزخدا ومن

میگن شبی که استاد شهریار این شعر رو سرودند آیت الله العظمی مرعشی نجفی ره خواب میبینند که ایشون

در یه گوشه ای از مسجد نشستن وعده ای از شعرا گرد حضرت علی ع جمع شدندودر وصف حضرت علی ع شعر میگن

که حضرت علی ع استاد شهریار رو صدا میزنند وایشون هم شعر علی ای همای رحمت رو در وصفشون میخونند

که آیت الله مرعشی نجفی اینگونه با استاد شهریار آشنا میشن .

ان شاءالله معنی کاملتر این بیت رو خواهر خوبم حبیبه وجناب شمس الضحی توضیح میدن :ok:

آنچه اصل بود نا گفته بماند .
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت .

پس چه تو ا نمش گفت ؟

صادق;777686 نوشت:
آنچه اصل بود نا گفته بماند .
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت .

پس چه تو ا نمش گفت ؟

با سلام وعرض ادب

استاد جناب شهریار نتونستند حضرت علی ع را چه بنامند.

استاد گرامی خب حضرت علی ع جلوه تمام نمای اسماء وصفات الهی بر روی زمینند .

قرآن ناطق ،عین الله ،وجه الله ،یدالله و..

استاد گرامی "به جز نهج البلاغه چه کتابی به نظر شما خوبه بخونیم برای شناخت ومعرفت هرچه بیشتر

حضرت علی ع ؟

با تشکر:Gol:

همای رحمت;777702 نوشت:
با سلام وعرض ادب

استاد جناب شهریار نتونستند حضرت علی ع را چه بنامند.

استاد گرامی خب حضرت علی ع جلوه تمام نمای اسماء وصفات الهی بر روی زمینند .

قرآن ناطق ،عین الله ،وجه الله ،یدالله و..

استاد گرامی "به جز نهج البلاغه چه کتابی به نظر شما خوبه بخونیم برای شناخت ومعرفت هرچه بیشتر

حضرت علی ع ؟

با تشکر:Gol:


قران را بخوانید چون :

قران بی نام علی آیه ندارد
اسلام بی یاد علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه ی لطفش بنشینم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد

صادق;777706 نوشت:

قران را بخوانید چون :

قران بی نام علی آیه ندارد
اسلام بی یاد علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه ی لطفش بنشینم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد

استاد گرامی شعرتون بسیار زیبا ست

تشکر:Gol::Gol::Gol:

صادق;777515 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شهی ملک لا فتی را

بسمه العلیّ

با سلام و ادب

همانطور که خواهر گرامیم فرمودند شعر سروده ی شهریار است

امّا به حکم "ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی"چنین کلماتی

با آن حکایت مشهور،بی گمان الهامی ربّانی بوده است.

حکایت:

آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم.

آن شب در عالم خواب, دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین(علیه السلام) با

جمعی حضور دارند.حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند:

شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.

فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد.

حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!

شهریار این شعر را خواند:

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من

شهریار را ندیده بودم.


فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟

گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می کند.گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.

چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(علیه السلام)

دیده ام.

از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از

کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام.

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم

و حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) تشریف دارند. حضرت, شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند.

سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید!

و شما هم آمدید. آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندد.

شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید: من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم.

تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.

آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که

شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.

ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل, به شهریار الهام شده که توانسته است

چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا

به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.

امّا بیت مورد سؤال حضرتعالی،این فراز شریف زیارت رجبیه را به خاطرم آورد:"لا فرق بینک و بینهم الّا انّهم عبادک و خلقک"

فرقی بین حضرتت و آنها نیست مگر اینکه آنها بندگان و مخلوقات توأند.

به نظر می رسد پاسخ این سؤال را بتوان در این فراز و همینطور در زیارت جامعه ی کبیره یافت.

علی علیه السلام را فقط انسان کاملی چون خود حضرتش می تواند معرفی بفرماید.

مدح تعریفست و تخریق حجاب

فارغ است از شرح و تعریف آفتاب

مادح خورشید مدّاح خود است

که دو چشمش روشن و نامردم است

"مولانا"

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بی گناهی کم گناهی نیست در بازار عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان می رود

صادق;778899 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بی گناهی کم گناهی نیست در بازار عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان می رود

بسمه القدّوس

با سلام و ادب

شعر از صائب تبریزی است.

شاید مقصود شاعر این باشد که حفظ پاکدامنی و نزاهت خویش از آلودگیهای نفسانی

بهایی سنگین دارد و برای حفظ خویش از جاذبه های نفسانی باید رنج و سختی های

فراوانی را متحمل شد،در واقع حبس نفس امّاره در زندان عقل و ایمان باعث ظهور

و تجلی پاکی در وجود انسان می شود:

"و ما أُبرئُ نفسی إنّ النفس لأَمارّةٌ بالسوء الّا ما رحم ربّی"

من خویش را از گناه تبرئه نمی کنم چرا که نفس امارّه به بدی

فرمان می دهد مگر اینکه خداوند رحم کند.

به نام آنکه پروانه حیران اوست
با سلام و عرض ادب

صادق;778899 نوشت:
بی گناهی کم گناهی نیست در بازار عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان می رود

البته من در زمینه شعر و ادبیات کاملا بی سواد هستم متاسفانه.
ولی این شعر منو یاد بیت زیر انداخت:
[="#EE82EE"]آنکه در این بزم مقرب تر است.....جام بلا بیشترش میدهیم
[/]برداشت من: هر چه شخص به خدا نزدیکتر شود، یار را بهتر بشناسد، عاشق تر شود،
از بازار دنیا و قوانین دنیایی بیشتر فاصله می گیرد، قوانین تجارت دنیایی را کنار می گذارد
و دیگر نه برای بهشت و نه برای دوری از جهنم بلکه تنها برای یار، راه می رود، نفس میکشد و ....
یوسف ع به زندان میرود ، ابراهیم ع به قعر آتش می رود ، موسی ع به دریا می رود،و....
ولی هر جا که باشی آنجا بهشت است اگر یار انجا باشد
و چه زیبا مولایم امام علی ع در دعای کمیل می فرمایند:
...پس اگر بنا شود مرا بخاطر کیفرهایم در زمره
دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در یکجا گردآورى و میان من و
دوستانت جدایى اندازى گیرم
که اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم
اما
[="#00FF00"]چگونه بر دورى از تو طاقت آورم و گیرم[/]...

صادق;777686 نوشت:
آنچه اصل بود نا گفته بماند .
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت .

پس چه تو ا نمش گفت ؟


ها علي بشر كيف بشر ........ربه فيها تجلي و ظهر

علة الكون و لولاه لما ..........كان للعالم عين و اثر

وله ابدع ما تعلقه ..........من عقول و نفوس و صور

فلك في فلك فيه نجوم ..........صدف في صدف فيه درر

ما رمي رميه الا و كفي............ما غزا غزوة الا و ظفر

غمد السيف متي قابله ...........كل من جرد سيفا و شهر

اسدالله اذا صال و صاح ..............ابو الايتام اذا جاد و بر

حبه مبدء خلد و نعم............بغضه منشاء نار و سقر

هو في الكل امام الكل ..........من ابوبكر و من كان عمر؟

ليس من اذنب يوما بامام ..........كيف من اشرك دهرا و كفر

كل من مات ولم يعرفه ...........موته موت حمار و بقر

خصمه ابغضه الله و لو ..........حمد الله و اثني و شكر

خله بشره الله ولو ..........شرب الخمر و غني و فجر

من له صاحبه كالزهراء ............او سليل كشبير و شبر

عنه ديوان علوم و حكم ............فيه طومار عظات و عبر

بو تراب و كنوز العالم ............عنده نحو سفال و مدر

و هو النور و اما الشركاء ............كظلام و دخان و شرر

ايها الخصم تذكر سندا .............متنه صح بنص و خبر

اذاتي احمد في خم غدير ..........بعلي و علي الرحل نبر

قال من كنت انا مولاه ..............فعلي له مولا و مفر

قبل تعيين وصي وزير ..........هل تري فات نبي و هجر؟

من اتي فيه نصوص بخصوص ..........هل باجماع عوام ينكر؟

آيه الله و هل يجحد من ..........خصه الله باي و سور؟

وده اوجب ما في القران ..........اوجب الله علينا و امر

مدعي حب علي و عداه ..........مثل من انكر حقا و اقر

صادق;778899 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بی گناهی کم گناهی نیست در بازار عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان می رود


با سلام و احترام

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی ز مردن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند.

نکته کلیدی شعر ، "بازار عشق" است.
کسی که وارد این سودا گری شد ، زبان حالش اینست:
سر که نه در پای عزیزان بود .... بار گرانیست کشیدن به دوش

تقوا (بی گناهی) کلاس اول دبستان عشق است...
بدون تقوا ، نمی توان عاشق حضرت محبوب شد. بارگاه قدس ، جای افراد آلوده به مراتب رجس نیست.
پاکی از ارجاس گناه و منیت و وهم ، شرط ورود به جرگه عاشقان و محبان است...
آنکه وارد این جرگه شد و در زمره دوستان خدا درآمد ، چه چیزی جز خود حضرت دوست ، سزای اوست؟
و اساساً جز حضرت دوست ، مگر وجود دیگری هست؟

او باید از " حجاب کثرت" به "حضور وحدت" درآید...
و این با برخورداری ها و تنعمات ظاهری ، مشکل است گرچه محال نیست:
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

بلکه بلاهای پی در پی باید ،
تا هر بلایی ، کثرتی از او بزداید ،
و تعلقی از او برکند ،
و حجابی از او خرق کند ،
و قلب او را فارغ از قید و بندی گرداند،
و روح او را صیقل زند،
تا او را به حضرت محبوب ، وحده لا شریک له ، نزدیکتر سازد.....

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بشکند گر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند گر سبویی

[h=2][/h]

صادق;779527 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بشکند گر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند گر سبویی

هو المحبوب

با سلام و ادب

شعر بسیار زیبای فصیح الزمان شیرازی است و ظاهرا خطاب به ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.

این زبان حال محبّ با محبوب است که در طریق عشق محبوب هر بلا و مصیبتی نازل شود،آسان و قابل تحمل است

اگر محبوب سلامت و خشنود باشد.

صادق;779527 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

بشکند گر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند گر سبویی


با سلام و احترام
مفهوم شعر ، بیان " عشق " است. "عشق" رابطه تنگاتنگی با "ولایت" دارد...

برخی مفاهیم ، وقتی در آنها خوب دقت شود ، مفاهیم دیگری نیز از بطن آنها قابل استنتاج است. به گونه ای که بین مفهوم اول و سایر مفاهیمی که از بطن آن استنتاج شده اند ، رابطه تنگاتنگی وجود دارد به نحوی که همیشه مستلزم یکدیگر هستند و گویا بدون یکدیگر نمی توانند وجود داشته باشند. اگر به مفهوم درجه متعالی " عشق " خوب نگاه کنیم ، مفاهیم "ولایت" ، " عبادت " ، "تقوا " ، " اخلاص " ، "بصیرت" ، "جهاد" ، "یقین" ، "طراوت"، "بهار" و ... را در آن خواهیم دید....

مصداق اتم و اکمل این بیت را می توان در واقعه عاشورا سراغ گرفت. در سراسر تاریخ بشریت ، هیچ حادثه ای را نمی توان یافت که به خوبی حادثه عاشورا عشق را معنا کند. یاران حضرت ابی عبدالله (ع) ، متعالی ترین درجه " عشق " را به بهترین شکل رقم زدند و آبروی بنی آدم را در برابر سایر مخلوقات ، خریدند...

در زمان ما ، بسیج و سپاه پاسداران، که رهروی راه ولایت است و فرهنگش ، فرهنگ عاشورا است ، بهترین مصداق و معنای این شعر است.

هر دو بزرگوار و اندیشور به نکته های ارزشمندی اشاره نموده اند
در زمان معاصر برخی بزرگان نیز این شعر را در پی حادثه ی خطاب به حضرت روح الله خواند
آن نکته را هم باز گو فرماید تا برداشت ها کامل تر و به روز شود .

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام معظم رهبری زمانی که نماینده ی امام (ره)در شورای عالی دفاع بودند

از تروری نافرجام به سلامت نجات می یابند و البته گویا به شدت زخمی شده

و در بیمارستان،بستری بودند و حضرت امام خمینی (ره) نگران حال ایشان بوده

و احوالشان را جویا می شوند،که این بیت را خطاب به ایشان می فرمایند.

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

لم یلدم بسته لب ور نه بگفتم
دخت خدایند این دو نور مطرح

با سلام وعرض ادب

شعر از سروده های امام خمینی (ره )هست که در وصف حضرت فاطمه معصومه (س )

سرودندکه حضرت فاطمه معصومه(س )رو همانندحضرت فاطمه زهرا( س ) نور مینامد.

صادق;780763 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

لم یلدم بسته لب ور نه بگفتم
دخت خدایند این دو نور مطرح

هو ذو الجلال و لإکرام

با سلام

همانطور که سرکار همای رحمت فرمودند شعر سروده ی حضرت امام علیه الرحمة

در وصف فاطمتین علیهما السلام است.

امّا وجه اینکه فرمودند:لم یلد دهانم را بسته وگرنه می گفتم دخت خدایند،شاید

اشاره به این باشد که صفات الهی در این دو بانو ظهور دارد مانند صفات پدر که در فرزند ظهور می یابد

و فرزند از سرّ پدر خویش خبر می دهد(نعوذ بالله)

اسرار حق در وجود این دو بانوی مطهر جلوه گر شده است.

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

شنیدم ره روی در سر زمینی
همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربیعنی

با سلام وعرض ادب

شعر سروده ی جناب حافظ هست

جناب حافظ نفس وباطن انسان رو به سرزمینی تشبیه میکنه (سرزمین معنویت)

که ای انسان اگر میخوای چشمه های حکمت ومعرفت به رویت باز بشه باید حتما 40 روز

خودت رو از هرچه رذیلته وخصلت بدی که داری(تعلقات نفسانی ،ریا ،دروغ ،حسدو....)

پاک کنی اونهم خالصانه وفقط برای نزدیک شدن به خداوند ونه فقط یه چله بلکه همیشه از این چله هاباید

داشته باشی که اگربا خلوص اون چهل روز رو رعایت کنی وبه اتمام برسونی

قلبت اتصال وانشراح پیدا میکنه به خالق هستی

بسمه الوهّاب

با سلام و ادب و همینطور تشکر از حضرتعالی

چلّه نشینی از آداب سلوکی رهروان طریق معرفت برای مراقبت از خویش است.

عدد چهل دارای آثار و خواص اسرار آمیزی است و در به کمال رساندن استعداد سالک و همینطور

ایجاد قابلیّت در جهت قبول علوم الهی و فیوضات ربّانی بسیار اثر بخش است.

در قران هم به آن اشاره شده است:"فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة" و "ذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً قالَ

رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَیََّّ وَ عَلى‏ والِدَی‏..."

همینطور روایت مشهور امام باقر علیه السلام :

"مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ

وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَه‏"؛ هیچ بنده ای ایمان خود به خدا را در چهل روز خالص نگرداند

مگر آن که پروردگار، او را نسبت به دنیا کم توجه کرده و دردها و درمان ها را نشانش خواهد داد.

سپس، حکمت در قلب او استوار شده و زبان خود را نیز به حکمت خواهد گشود.

صادق;780763 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

لم یلدم بسته لب ور نه بگفتم
دخت خدایند این دو نور مطرح


قرابت های مفهومی بیت فوق ، با بیت زیر ، در خور تأمل است:
صادق;777515 نوشت:
ا

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شهی ملک لا فتی را

1- "این دو نور مطهر" ( شعر اول ) با "شه ملک لافتی" (شعر دوم)
2- "لم یلدم بسته لب" (شعر اول) با "نه... توانمش خواند" (شعر دوم)
3- "دخت خدا" (شعر اول) با "خدا" (شعر دوم)

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

حدیث از مطرب ومی گو و راز از دهر کمتر جو
کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را

تشکر از مطالب خوبتون
طراحی سایت

طراحی وب سایت

تشکر از مطالب خوبتون
طراحی سایت

صادق;782804 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

حدیث از مطرب ومی گو و راز از دهر کمتر جو
کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را

هو المحبوب

با سلام و ادب

شعر متعلق به جناب حافظ است.

به نظر می رسد خطاب ایشان با فلاسفه باشد چرا که رموز و اسرار هستی را نمی توان با عقل و از راه فلسفه

فهمید بلکه راه عرفان و کشف و شهود است که پرده از اسرار هستی بر می دارد.به قول مولانا:

پای استدلالیان چوبین بود

پای چوبین سخت بی تمکین بود

صادق;782804 نوشت:
این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

حدیث از مطرب ومی گو و راز از دهر کمتر جو
کسی نگشود ونگشاید به حکمت این معما را


با سلام و احترام

برداشت آزاد:

1) با توجه به اینکه بر جهان ، در عین کثرت ماهوی ، وحدت وجود حاکم است ، "راز دهر" در همین وحدت وجود نهفته است. اما نه در بحث از مفهوم آن. بلکه در درک حقیقت آن. فایده مفهوم ، تنها آن است که پلی باشد که ما را به حقیقت برساند. و می دانیم که "حقیقت" چون از سنخ مفهوم نیست ، در قالب الفاظ نمی آید و به ذهن وارد نمی شود...

3) قلمرو مفاهیم ( و نتیجتا بحثهای نظری) محدود است... با مفهوم نمی توان به حقیقت "واصل" شد. فقط می توان سایه آن را دید و تا حدودی آن را شناخت. اما این شناخت ، نباید حد آخر همت ما باشد...

2) مقصود جناب لسان الغیب و سایر عرفا آن نیست که با مباحث نظری و فلسفی مخالفت کنند. بلکه آنها می خواهند که ما در مرتبه "فلسفه" و "قیل و قال" و "مفاهیم" توقف نکنیم و از این مرحله واسطه ، به سوی مرحله و مقامی بالاتر که از سنخ حقیقت است نه مفهوم ، نائل شویم و آنچه را که آنها "درک کرده اند" بل "واصل" شده اند ، بل "چشیده اند" ما نیز بهرهمند گردیم.

بنابراین هیچگونه اختلافی بین عارف و فیلسوف وجود ندارد. بلکه شاید بتوان گفت اختلاف بین آنها از نوع تشکیکی است. همچنانکه اختلاف بین دوره نوزادی یا طفولیت یک شخص با دوره جوانی یا بزرگسالی همان شخص.

این شعر از کیست ؟
پیامش چیست ؟
برداشت شما چیست ؟

عاقلان نقطه پر گار وجود اند ولی
عشق داند که در این دایره سر گردان اند

موضوع قفل شده است