و من شر النفاثات فی العقد...

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام و درود
در مورد زنان دمنده در گره ها اساتید توضیح خواهند داد.
اما در مورد

محمد 110;40156 نوشت:
یه چیز دیگه هم پی برده ام خدا در اکثر سوره ها انسان ها رو ترسانده و تهدید کرده !!!سوره الحمزه .

متاسفانه من تا به الان ترجمه ای درخور از قرآن ندیده ام.
ترجمه ها یا بدون اشراف به اصطلاحات عربی بوده یا اینکه کاملا غلط بوده.

در سوره حمزه خطا کارانی را تهدید می کند که آن خطاکاران کسانی هستند که از نعمتهائیکه خداوند به آنها ارزانی داشته در حق دیگران امساک می روزند.
آنها اموالشان را جمع می کنند و افزایش می دهند و در حقیقت از جمع کردن ثوابها دست کشیده اند و بر مالشان می افزایند.
آنها مال و ثروتشان را می پرستند و گمراه می گردند.

این تهدید نشان از این است که خداوند انها را هم دوست دارد والا ولشان می کرد به حال خودشان.

من بودم همین کار را می کردم می گفتم به درک بگذار بدبخت تر شوند درحالیکه مالشان را جمع می کنند و با یک سکته از دنیا می روند و اموالشان که با اینهمه زحمت جمع کرده اند به دیگران می رسد.
ولی خداوند مهربان است او خیلی گذشت می کند که این آدمها را که به هیچ کس رحم و شفقتی ندارند باز اینچنین برحذر می دارد که از اشتباهشان برگردند.

عرفاء می گویند.
اگر بینی که نا بینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است

این را از این کلمات خداوند استخراج نموده اند و یاد گرفته اند که حتی بدترین آدمها را نصیحت و زنهار بدهند.

یاحق

bina88;40164 نوشت:
سلام و درود

آنها اموالشان را جمع می کنند و افزایش می دهند و در حقیقت از جمع کردن ثوابها دست کشیده اند و بر مالشان می افزایند.

یاحق

اگه یکم به بازرا های تهران دقت کنیم ...میبینید که تمام این افراد از صبح میان سر کار تا شب و فقط و فقط به فکر پول در اوردن هستتند ...و وقت جواب دادن سلام هم ندارن ......

خب با این تفاسیر خدا با اینان چگونه رفتار میکند ؟

محمد 110;40156 نوشت:
سلام خدمت دوستان عزیز و اساتید مهربان

در حال خواندن ترجمه سوره فلق بودم ..که در ترجمه این ایه نوشته از شر زنان افسونگر چون به جادو در گرهها بدمند !!!!!

منظور خدا از این زنان چه کسانی هستنند ؟؟ میشه یکم در موردش توضیح دهید


با سلام و تشکر
- تبليغات سوء رو (نفاسات في العقد) می گویند.
- (نفاسات في العقد) يعني اونايي که در عقدها در گره‌ها مي‌دمند.
- گاهی دميدن هم لازم نيست با بيان ممکن است يک دختري خودش رو آرايش کند و با اين قيافش بدمد در دل آن جوان که اين دل او را جذب کند.
- ممکن است آرايشهاي نابجاي دخترها باشد اين دخترها که خودشون را آرايش مي‌کنند تو خيابانها راه مي‌روند اينها نفاسات في العقدند يعني جوان دارد رانندگي مي‌کند حواسش هم جمع است توجه دارد خودش فکرش با رانندگي عقد شده است عقد يعني گره خورده. تمرکز دارد در رانندگي ديگر يک مرتبه يک خانم مي‌بيند تصادف مي‌کند اين شکل نفاسات في العقد مي‌شود.
- يا جوان دارد درس مي‌خواند فکرش با مطلب کتاب قلاب شده است. تمرکز دارد توي دانشگاه يک خانمي با جلوه گري يک دختري مي‌ياد از بغلش بره فو. . . . اين نفاسات في العقد است. يعني اين دختر مانع شد بين اين خوب. . . قيافه.
- نفاسات في العقد اون کسي است که مي‌دمه در گره‌ها، مي‌دمه در تيتر روزنامه، سايتهاي اينترنتي، تشکيک قرآن و ...

قرآن مي‌فرمايد گاهي وقتها با سؤالهاي مختلفي مثلاً حضرت صالح پيغمبر بود آمدند گفتند که «أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ» الأعراف/75 «تَعْلَمُو» آيا علم داري واقعاً حضرت صالح پيغمبره واقعاً اين پيغمبره «النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ» الفلق/4 تشکيک مي‌کند.

مثال اول: حجةالاسلام و المسلمین قرائتی نقل می کند: يک وقتي آيت ا. . . مشکيني رحمةا. . . يک نامه‌اي داد به ما خطاب به يکي از علماي شهرستان که اين شيخ قرائتي مي‌آيد، زمان شاه بود سي سال پيش تقريباً يا بيشتر، اینکه مي‌آيد، جوانها را دعوت کنيد ايشان براي جوانها صحبت کند من نامه آيت ا. . . مشکيني را بردم و آقاي اون شهر ديد و گفت از کجا امضاء جعلي نباشه ممکن است امضاء جعلي باشد از کجا بهفمم اين نامه مال آيت ا. . . مشکيني است گفتم آقا اگر شک داري بده من نامه را گرفتم، خودم رفتم تو بازار و کار رو شروع کردم. کار اون آقا (النفاثات فی العقد) بود.

مثال دوم: «النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ»، ممکن است از طريق سبحان الله باشد سبحان الله مي‌گويد ولي گناه دارد چطور؟
شما مي‌آيي پهلوي من مي‌گويي فلاني چنين کرد چنان کرد چنين کرد چنان کرد چنين کرد چنان کرد داري غيبتش را ميکني حرفات که با من تمام شد مي‌گويم عجب سبحان الله سبحان الله سبحان الله مي‌گويم يعني بقيه‌اش بگو ببينم چي چيه باز يک خورده ديگر مي‌گويي فلاني چه کرد چه کرد عجب الله اکبر خدا عاقبتمون رو به خير کند سبحان الله هي با خدا عاقبتون رو به خير کنه سبحان الله شما رو تحريک مي‌کنم که بقيه‌اش را بگويي اين سبحان الله است لفظ سبحان الله است اما «النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ»

برای مطالعه بیشتر ر.ک به: سایت قرائتی به آدرس زیر:
http://www.gharaati.ir/show.php/html/quiz/pdf/books/softbank/softbank/show.php?page=darsha&id=235

محمد 110;40156 نوشت:
این سوال باید یه تاپیک دیگه بزنم اما همیجا میگم

اگه میشه یکم در مورد دوزخ توضیح دهید سپاس گذارم


از قدیم می گن هر چی دوست داری از بهشت بپرس، چون جهنم رو خودمون می ریم می بینیم.

مگه نشنیدی در لسان شوخی هست که: "یک روحانی مُبلغ در اکثر منبرهایش از بهشت صحبت می کرده، مردم معترض میشن که حاجاقا یک کمی هم از دوزخ و جهنم بگو، حاجاقا می گه اونو که خودتون می رین می بینیدش"

اما برای استفاده می تونید به این ادرس مراجعه کنید و مطالبش و مطالعه کنید:

http://www.askdin.com/forumdisplay.php?f=117

اگر توضیح بیشتر و یا سؤال مشخصی در خصوص دوزخ داشتید بفرمایید در خدمتیم.

محمد 110;40156 نوشت:
یه چیز دیگه هم پی برده ام خدا در اکثر سوره ها انسان ها رو ترسانده و تهدید کرده !!!سوره الحمزه .

وای ب هر عیب جو هرزه زبان..همان کسی که مال جمع کرده و و به شمارشش سر گرم شده....3به اتش دوزخ سوزان د افتد 4/اتشی که چگونه تصور سختی ان را توانی کرد ......الی اخر ......سوره قارعه ....سوره زلزله....

در اکثر سوره ها ی اخر ..خدا انسان رو خیلی ترسانده و تهدید کرده . ..ادم استرس میگیره ..!!!!


اتفاقاً همونطوریکه جناب بینا گفتند: آیاتی که گویای خوف و ترس و نشانه های عذاب الهی رو بیان کرده، هم نشان رحمت الهی است.

به اصطلاح مثل علائم راهنمائی و رانندگی توی جاده هاست: هم علائم خوشحال کننده داره هم علائم هشدار دهنده، اما در کل همه اش خیر و به نفع انسانه

مثلاً در بعضی جاها در طول جاده، علامت استراحتگاه، رستوران، علامت قاشق و چنگال، پنب بنزین، مکان تفریح و تفرج و ... امثالهم است.

و در بعضی جاها علائم خطر، مثل: خطر سقوط، پیچ خطرناک، جاده باریک می شود، خطر ریزش بهمن، و ... امثالهم.

آیات قرآن هم همین حکایت را برای ابناء بشر و بندگان خدا ترسیم می کند. که در کل نشان رحمت و لطف خداوندی است.

موفق باشید ...:roz:

جناب صدیق ..واقعا عالی بود ..دستون درد نکنه .....

این مثال راهنمای رانندگی هم خیلی خوشم امد ....کلا مثال های خوبی میزنید و ادم روشن میشه

................................................................
در مورد برزخ اگه میشه توضیح دهید ؟

در مورد پست شماره 3 اگه نظری دارید ..بدید
سپاس گذارم

نفاثات" از ماده" نفث" (بر وزن حبس) در اصل به معنى ريختن مقدار كمى از آب دهان است، و از آنجا كه اين كار با دميدن انجام مى‏گيرد،" نفث" به معنى" نفخ" (دميدن) نيز آمده است.
ولى بسيارى از مفسران" نفاثات" را به معنى" زنان ساحره" تفسير كرده‏اند (نفاثات جمع مؤنث است و مفرد آن" نفاثة" صيغه مبالغه از" نفث" مى‏باشد) آنها اورادى را مى‏خواندند و در گره‏هايى مى‏دميدند و به اين وسيله سحر مى‏كردند، ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه‏گر مى‏دانند كه پى در پى در گوش مردان، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو مى‏خوانند تا عزم آهنين آنها را در انجام كارهاى مثبت سست كنند، و وسوسه‏هاى اين گونه زنان در طول تاريخ چه حوادث مرگبارى كه بار نياورده، و چه آتشها كه بر نيفروخته و چه عزمهاى استوارى را كه سست نساخته است.
فخر رازى مى‏گويد زنان به خاطر نفوذ محبتهايشان در قلوب رجال، در آنان تصرف مى‏كنند –( تفسير فخر رازى" جلد 32 صفحه )196.
اين معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زيرا يكى از مهمترين وسائل نفوذ جاسوسها در سياستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است كه با اين" نفاثات في العقد" قفلهاى صندوقهاى اسرار را مى‏گشايند و از مرموزترين مسائل با خبر مى‏شوند و آن را در اختيار دشمن قرار مى‏دهند.
بعضى نيز نفاثات را به" نفوس شريره"، و يا" جماعتهاى وسوسه‏گر" كه با تبليغات مستمر خود گره‏هاى تصميم‏ها را سست مى‏سازند تفسير نموده‏اند.
بعيد نيست كه آيه مفهوم عام و جامعى داشته باشد كه همه اينها را شامل شود حتى سخنان سخن‏چينها، و نمامان كه كانونهاى محبت را سست و ويران مى‏سازند.
البته بايد توجه داشت كه قطع نظر از شان نزول سابق نشانه‏اى در آيه نيست كه منظور از آن خصوص سحر ساحران باشد، و به فرض كه آيه را چنين تفسير كنيم دليل بر صحت آن شان نزول نمى‏باشد، بلكه تنها دليل بر اين است‏
كه پيغمبر اكرم ص از شر ساحران به خدا پناه مى‏برد، درست مثل اينكه افراد سالم از بيمارى سرطان به خدا پناه مى‏برند هر چند هرگز مبتلا به آن نشده باشند.
سید قطب می گوید :نفاثات فی العقد زنان جادوگری هستند که در حواس واعصاب وروان وادراکات انسانها دست به حیله ونیرنگ می برند و نخ ها ودستمال ها را گره زده ودر آن می دمند .جادو نه طبیعت چیزی را تغییر می دهد ونه واقعیت جدیدی می آفریند اما تدراکات واحساسات مخاطب را به دلخواه ساحر تحت تاثیر قرار می دهد (فی ظلال القران ج6ص709)

با تشکر از برادر صدیق عزیز آیات الهی هم بشارت دارند وهم خوف وخداوند در وصف مومنان می فرماید - تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون‏ مومنان پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و بپا مى‏خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مى‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند!(سجده/16) هم چنین می فرماید ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‏
.پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حد گذرندگان را دوست نمى‏دارد(اعراف /55):Sham:

بله، دوزخ ،سقر،جحیم ،اسفل السافلین اینها اسامی جهنم هستند

اعتماد;40206 نوشت:
بله، دوزخ ،سقر،جحیم ،اسفل السافلین اینها اسامی جهنم هستند

جناب اعتماد عزیز متشکرم

پست شماره 5 edit شد میخواستم در مورد برزخ یکم توضیح دهید

متشکرم

اژه" برزخ" در اصل به معنى چيزى است كه در ميان دو شى‏ء، حائل مى‏شود و سپس به هر چيزى كه ميان دو امر قرار گيرد" برزخ" گفته شده است و روى همين جهت به عالمى كه ميان دنيا و عالم آخرت قرار گرفته،" برزخ" گفته مى‏شود.
دليل بر وجود چنين جهانى كه گاهى از آن تعبير به" عالم قبر" و يا" عالم ارواح" مى‏شود از طريق ادله نقليه است آيات متعددى از قرآن مجيد داريم كه بعضى ظهور و بعضى صراحت در اين معنى دارد.
آيه مورد بحث (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ) ظاهر در وجود چنين عالمى است، هر چند بعضى خواسته‏اند كلمه برزخ را در اين آيه به معنى مانعى براى بازگشت به اين دنيا معرفى كنند و گفته‏اند مفهوم آيه اين است كه پشت سر انسان مانعى است كه او را از بازگشت به اين جهان منع مى‏كند، ولى اين معنى بسيار بعيد به نظر مى‏رسد، زيرا تعبير به" إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ" (تا روز رستاخيز) دليل بر اين است كه اين برزخ در ميان دنيا و آخرت قرار گرفته، نه ميان انسان و دنيا.
از آياتى كه" صريحا" وجود چنين جهانى را اثبات مى‏كند آيات مربوط به حيات شهيدان است مانند وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ:" هرگز گمان نكن كسانى كه در راه خدا كشته شدند تفسير نمونه، ج‏14، ص: 316
مردگانند آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند" (آيه 169 سوره آل عمران).
در اينجا خطاب به پيامبر است، و در آيه 154 سوره بقره خطاب به همه مؤمنان كرده مى‏گويد: وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ.
البته آيات ديگرى را نيز براى اين موضوع ذكر كرده‏اند كه در صراحت و ظهور به پايه آيات فوق نمى‏رسد، تنها مطلبى كه در آيات برزخ بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه بجز آيه مورد بحث كه مساله برزخ را به طور كلى بيان كرده، بقيه آنها مساله را به صورت خصوصى مثلا در مورد" شهداء" يا" آل فرعون" طرح مى‏كند.
و اما از نظر روايات- در كتب معروف شيعه و اهل تسنن روايات فراوانى است كه با تعبيرات مختلف و كاملا متفاوت از جهان برزخ و عالم قبر و ارواح و خلاصه جهانى كه ميان اين عالم و عالم آخرت قرار دارد سخن مى‏گويد:
1- در حديث معروفى كه در كلمات قصار در نهج البلاغه آمده است مى‏خوانيم كه على ع هنگام مراجعت از جنگ صفين وقتى كه نزديك كوفه كنار قبرستانى كه بيرون دروازه قرار داشت رسيد، رو به سوى قبرها كرد و چنين گفت:
يا اهل الديار الموحشة و المحال المقفرة و القبور المظلمة! يا اهل التربه! يا اهل الغربه! يا اهل الوحده! يا اهل الوحشة! انتم لنا فرط سابق و نحن لكم تبع لا حق، اما الدور فقد سكنت، و اما الازواج فقد نكحت و اما الاموال فقد قسمت، هذا خبر ما عندنا فما خبر ما عندكم؟
ثم التفت الى اصحابه فقال: اما لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم ان خير الزاد التقوى:
" اى ساكنان خانه‏هاى وحشتناك و مكانهاى خالى و قبرهاى تاريك! اى خاك‏نشينان! اى غريبان! اى تنهايان! اى وحشت‏زدگان! شما در اين راه بر ما پيشى گرفتيد و ما نيز به شما ملحق خواهيم شد، اگر از اخبار دنيا بپرسيد به شما مى‏گويم خانه‏هايتان را ديگران ساكن شدند، همسرانتان به نكاح ديگران در آمدند، و اموالتان تقسيم شد، اينها خبرهايى است كه نزد ما است نزد شما چه خبر؟! سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود حتما به شما خبر مى‏دهند كه بهترين زاد و توشه براى اين سفر پرهيزكارى است" «1».
__________________________________________________
(1) نهج البلاغه كلمات قصار شماره 130.
روشن است كه تمام اين تعبيرات را بر مجاز و كنايه نمى‏توان حمل كرد، بلكه همه آنها خبر از اين واقعيت مى‏دهد كه انسان بعد از مرگ داراى يك نوع حيات برزخى است مى‏فهمد و درك مى‏كند و اگر اجازه سخن گفتن داشته باشد سخن هم مى‏گويد.
خلاصه روايات در اين زمينه بسيار زياد است و در ابواب مختلف جمع‏آورى شده است كه به قسمتى از ابواب آن اشاره مى‏كنيم:
روايات فراوانى كه سخن از سؤال و فشار و عذاب قبر مى‏گويد.
رواياتى كه از تماس ارواح با خانواده خود و مشاهده وضع حال آنها بحث مى‏كند.
رواياتى كه از حوادث شب معراج و تماس پيامبر ص با ارواح انبيا و پيامبران سخن مى‏گويد.
رواياتى كه مى‏گويد: نتيجه كارهاى نيك يا بدى كه انسان در اين جهان انجام داده بعد از مرگ به او مى‏رسد ... و مانند آن
برزخ و ارتباط با عالم ارواح- گر چه بسيارى از كسانى كه دعوى ارتباط با عالم ارواح دارند دروغ مى‏گويند، يا گرفتار تخيل و پندارند، ولى طبق تحقيقاتى كه انجام شده است اين امر به اثبات رسيده كه ارتباط با عالم ارواح امكان پذير است، و اين امر براى جمعى از آگاهان، به تجربه رسيده است كه در تماس با ارواح حقايقى را درك كرده‏اند.
اين امر خود دليل روشنى بر اثبات جهان برزخ و واقعيت آن است، و نشان مى‏دهد كه بعد از عالم دنيا و مرگ جسم، و قبل از قيام آخرت، جهان ديگرى وجود دارد
برای اطلاعات بیشتر به کتاب عالم برزخ در چند قدمی ما نوشته آیت الله محمد محمدی اشتهاردی مراجعه کنید

با سلام
در مورد این آیه و منظور از نفاسات حضرت آیت الله مکارم می فرماید:(1)
" نفاثات" از ماده" نفث" (بر وزن حبس) در اصل به معنى ريختن مقدار كمى از آب دهان است، و از آنجا كه اين كار با دميدن انجام می ‏گيرد،" نفث" به معنى" نفخ" (دميدن) نيز آمده است.
ولى بسيارى از مفسران" نفاثات" را به معنى" زنان ساحره" تفسير كرده ‏اند (نفاثات جمع مؤنث است و مفرد آن" نفاثة" صيغه مبالغه از" نفث" می باشد) آنها اورادى را می خواندند و در گره‏ هايى می ‏دميدند و به اين وسيله سحر می كردند، ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه‏ گر می دانند كه پى در پى در گوش مردان، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو می ‏خوانند تا عزم آهنين آنها را در انجام كارهاى مثبت سست كنند، و وسوسه‏ هاى اين گونه زنان در طول تاريخ چه حوادث مرگبارى كه بار نياورده، و چه آتش ها كه بر نيفروخته و چه عزم هاى استوارى را كه سست نساخته است.
فخر رازى می ‏گويد زنان به خاطر نفوذ محبت هايشان در قلوب رجال، در آنان تصرف می ‏كنند (2).
اين معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زيرا يكى از مهمترين وسائل نفوذ جاسوس ها در سياستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است كه با اين" نفاثات في العقد" قفلهاى صندوقهاى اسرار را می ‏گشايند و از مرموزترين مسائل با خبر می شوند و آن را در اختيار دشمن قرار می ‏دهند.
بعضى نيز نفاثات را به" نفوس شريره"، و يا" جماعت هاى وسوسه‏ گر" كه با تبليغات مستمر خود گره‏ هاى تصميم‏ ها را سست می ‏سازند تفسير نموده‏ اند.
بعيد نيست كه آيه مفهوم عام و جامعى داشته باشد كه همه اينها را شامل شود حتى سخنان سخن‏چين ها، و نمامان كه كانونهاى محبت را سست و ويران می ‏سازند.

و علامه طباطبایی می فرماید:(3)
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَد يعنى و از شر زنان جادوگر ساحر، كه در عقده‏ ها و گره‏ ها عليه مسحور می ‏دمند، و به اين وسيله مسحور را جادو می ‏كنند. و اگر از ميان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان بيشتر است تا مردان، و از اين آيه استفاده می ‏شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله تصديق دارد.
و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان هاروت و ماروت می ‏فرمايد:" فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ" «از هاروت و ماروت آن سحرى را می ‏آموختند كه به وسيله آن بين شوهر و همسرش جدايى بيندازند، ولى آنها نمی ‏توانند به احدى آسيب برسانند مگر به اذن خدا. سوره بقره، آيه 102.»، و نيز نظير آن، آيه‏ اى است كه سخن از ساحران فرعون دارد.
ولى بعضى (4) از مفسرين گفته‏ اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ‏ها، آن زنانى است كه با تسويلات خود تصميم‏هاى شوهران را از ايشان مى‏گيرند و رأى شوهران را متمايل به آن جانبى مى‏كنند كه خودشان صلاح می ‏دانند و دوست دارند، پس مراد از كلمه" عقد"- كه جمع عقده است- رأى، و مراد از" نفث در عقد" به طور كنايه سست كردن تصميم شوهر است. ولى اين معنايى به دور از ذهن است.

منابع:
1. تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی، ج‏27، ص: 461.
2. تفسير فخر رازى" جلد 32 صفحه 196.
3. ترجمه الميزان،علامه طباطبایی، ج‏20، ص: 682.
4. مجمع البيان، ج 10، ص 569.

پرسش:
منظور خدا از زنان در
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَد چه کسانی هستنند ؟توضیح دهید.

پاسخ:
در مورد این آیه و منظور از نفاسات حضرت آیت الله مکارم می فرماید:(1)
" نفاثات" از ماده" نفث" (بر وزن حبس) در اصل به معنى ريختن مقدار كمى از آب دهان است، و از آنجا كه اين كار با دميدن انجام می ‏گيرد،" نفث" به معنى" نفخ" (دميدن) نيز آمده است.
ولى بسيارى از مفسران" نفاثات" را به معنى" زنان ساحره" تفسير كرده ‏اند (نفاثات جمع مؤنث است و مفرد آن" نفاثة" صيغه مبالغه از" نفث" می باشد) آنها اورادى را می خواندند و در گره‏ هايى می ‏دميدند و به اين وسيله سحر می كردند، ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسه‏ گر می دانند كه پى در پى در گوش مردان، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو می ‏خوانند تا عزم آهنين آنها را در انجام كارهاى مثبت سست كنند، و وسوسه‏ هاى اين گونه زنان در طول تاريخ چه حوادث مرگبارى كه بار نياورده، و چه آتش ها كه بر نيفروخته و چه عزم هاى استوارى را كه سست نساخته است.
فخر رازى می ‏گويد زنان به خاطر نفوذ محبت هايشان در قلوب رجال، در آنان تصرف می ‏كنند (2).
اين معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زيرا يكى از مهمترين وسائل نفوذ جاسوس ها در سياستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است كه با اين" نفاثات في العقد" قفلهاى صندوقهاى اسرار را می ‏گشايند و از مرموزترين مسائل با خبر می شوند و آن را در اختيار دشمن قرار می ‏دهند.
بعضى نيز نفاثات را به" نفوس شريره"، و يا" جماعت هاى وسوسه‏ گر" كه با تبليغات مستمر خود گره‏ هاى تصميم‏ ها را سست می ‏سازند تفسير نموده‏ اند.
بعيد نيست كه آيه مفهوم عام و جامعى داشته باشد كه همه اينها را شامل شود حتى سخنان سخن‏چين ها، و نمامان كه كانونهاى محبت را سست و ويران می ‏سازند.

و علامه طباطبایی می فرماید:(3)
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَد يعنى و از شر زنان جادوگر ساحر، كه در عقده‏ ها و گره‏ ها عليه مسحور می ‏دمند، و به اين وسيله مسحور را جادو می ‏كنند. و اگر از ميان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان بيشتر است تا مردان، و از اين آيه استفاده می ‏شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله تصديق دارد.
و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان هاروت و ماروت می ‏فرمايد:" فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ" «از هاروت و ماروت آن سحرى را می ‏آموختند كه به وسيله آن بين شوهر و همسرش جدايى بيندازند، ولى آنها نمی ‏توانند به احدى آسيب برسانند مگر به اذن خدا. سوره بقره، آيه 102.»، و نيز نظير آن، آيه‏ اى است كه سخن از ساحران فرعون دارد.
ولى بعضى (4) از مفسرين گفته‏ اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ‏ها، آن زنانى است كه با تسويلات خود تصميم‏هاى شوهران را از ايشان مى‏گيرند و رأى شوهران را متمايل به آن جانبى مى‏كنند كه خودشان صلاح می ‏دانند و دوست دارند، پس مراد از كلمه" عقد"- كه جمع عقده است- رأى، و مراد از" نفث در عقد" به طور كنايه سست كردن تصميم شوهر است. ولى اين معنايى به دور از ذهن است.

منابع:
1. تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی، ج‏27، ص: 461.
2. تفسير فخر رازى" جلد 32 صفحه 196.
3. ترجمه الميزان،علامه طباطبایی، ج‏20، ص: 682.
4. مجمع البيان، ج 10، ص 569.

موضوع قفل شده است