ولایت فردی یا شورایی؟

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یارب;553454 نوشت:

سلام علیکم
کاربر گرامی شما از یک نکته خیلی مهم غافل شده اید وگرنه این شبهه برایتان ایجاد نمیشد !

و آن هم اینکه از زمان پیامبراکرم (ص) و معصمومن (ع) تاکنون هدف از تشکیل حکومت چه بوده است ؟!

هدف از تشکیل حکومت ، حکومت دینی است نه هر حکومتی !، حکومتی که بر مبنای اصول دینی و فرامین الهی باشد ، پس هرحکومتی که در عالم تشکیل شو د اگر دینی(فقط برپایه دین اسلام) نباشد ناقص است ولو اینکه بهترین پیشرفتها را از نظر صنعتی و غیره داشته باشند ،و تنها حکومتی مورد قبول است و ادامه حکومت انبیا (ع) که بر مبنای دین اسلام بنا شده باشد

الآن باز من ادامه میدم ، بعد از دو صفحه دوباره قرار پاک شدن ها آغاز بشه ، ولی باکی نیست :

بله من با این نظر شما موافقم که :

نقل قول:
هدف از تشکیل حکومت ، حکومت دینی است نه هر حکومتی !، حکومتی که بر مبنای اصول دینی و فرامین الهی باشد


اما آیا این موضوع باید در عمل باشد یا در اسم ، چون در اسم حکومت معاویه ، یزید ، مامون و دیگر خلفای اسلامی هم حکومتی دینی بودند اما فقط حکومت علی(ع) واقعا دینی بود ، بعد هم اگر قرار بر این هست که حکومت دینی باعث دوری مردمو بدبین شدن مردم به دین بشه ، باعث دین گریزی جوون ها بشه ، باعث رنجش افراد دیندار و بی دین اون کشور بشه و .......دیگه این چه نوع حکومت دینیه ؟!

بعد هم من متوجه نشدم جواب شما چه ارتباطی با سوال من داشت ، من سوالم این بود که بعد از کامل ترین حکومت تاریخ اسلام(حکومت امیر المومنین) حکومت اسلامی به دست افرادی چون معاویه و یزید افتاد ، حالا چه تضمینی هست در همین حکومت ما بعد از چند دهه قدرت به دست یزیدیان نرسه ؟! بعد شما دارید اهداف حکومت اسلامی رو شرح میدید !!

chekhov;553458 نوشت:
بعد هم من متوجه نشدم جواب شما چه ارتباطی با سوال من داشت ، من سوالم این بود که بعد از کامل ترین حکومت تاریخ اسلام(حکومت امیر المومنین) حکومت اسلامی به دست افرادی چون معاویه و یزید افتاد ، حالا چه تضمینی هست در همین حکومت ما بعد از چند دهه قدرت به دست یزیدیان نرسه ؟! بعد شما دارید اهداف حکومت اسلامی رو شرح میدید !!

کاربر گرامی ،اصل بحث ولایت فردی و شورایی بوده است ، شما چند تا مبحث را باهم وارد مباحثه کردید که ربطی به اصل بحث ندارد،پس اگر به نتیجه نمیرسید به خاطر این است که دارید مباحث را با هم خلط میکنید
در مورد حکومت سوکولار پرسیدیدید که آیا تضمینش بیشتر نیست ؟ بنده هم برایتان ادله آوردم که حکوت سکولار از اصلش مشکل دارد و قابل قبول نیست چه برسد به اینکه بخواهد در آن تضمینی باشد یا نباشد ،که الحمدالله خودتان هم متوجه بی ارتباطی سوالاتتان شده اید چون بنده پاسخ سوال شمارا دادم!

در مورد تضمین حکومت اسلامی هم بنده حقیر طبق فرمایشات آیت الله صدیقی(دامت برکاته) پاسخ شمارا در پست قبلی دادم

لطفا مطالب را باهم خلط نفرمایید تا به پاسخ برسید ، و طبق فرموده سرکار خانم سیده راضیه به اصل مبحث بپردازیم

التماس دعا یا زهرا(س)

chekhov;553458 نوشت:
ما آیا این موضوع باید در عمل باشد یا در اسم ، چون در اسم حکومت معاویه ، یزید ، مامون و دیگر خلفای اسلامی هم حکومتی دینی بودند اما فقط حکومت علی(ع) واقعا دینی بود ، بعد هم اگر قرار بر این هست که حکومت دینی باعث دوری مردمو بدبین شدن مردم به دین بشه ، باعث دین گریزی جوون ها بشه ، باعث رنجش افراد دیندار و بی دین اون کشور بشه و .......دیگه این چه نوع حکومت دینیه ؟!

بعد هم من متوجه نشدم جواب شما چه ارتباطی با سوال من داشت ، من سوالم این بود که بعد از کامل ترین حکومت تاریخ اسلام(حکومت امیر المومنین) حکومت اسلامی به دست افرادی چون معاویه و یزید افتاد ، حالا چه تضمینی هست در همین حکومت ما بعد از چند دهه قدرت به دست یزیدیان نرسه ؟! بعد شما دارید اهداف حکومت اسلامی رو شرح میدید !!

کاربر محترم ،اینها هیچکدام ربطی به ولایت فردی و شورایی ندارد !
در تاپیکی جدا مطرح بفرمایید انشاالله اگر توفیقی بود آنجا در موردش بحث میکنیم

التماس دعا ، یا زهرا(س)

BABY;552854 نوشت:
در مورد نظرات شورایی همین بس بگویم
که مثلا وقتی مسیولی از نظام به دیدار مراجع قم میرود
در ان دیدارها همه مراجع نظراتی کاملا مشابه میدهند و پیش نمیاید که هر مرجعی یک نظری بدهد عکس نظر مرجع دیگر.

البته حتما اطلاع دارید کسانی که می گفتند ولایت شورایی منظورشان این نبود که مجموع مراجع کشور را اداره کنند چون از امور لازم برای ولی فقیه آگاهی به زمان وامور سیاسی است وچه بسا شخصی مجتهد ومرجع تقلید باشد اعلم هم باشد ولی نسبت به امور ساسی یا اطلاع چندانی ندارد ویا اینکه ساده لوح است ونمی تواند یک نظام سیاسی را اداره کند. منظور آنها این بود که مجموعی متشکل یافته از مثلا رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهو رورئیس مجلس کشور را اداره کنند. خلاصه مراد این نبود که همه مراجع تقلید در این شورا حضو رداشته باشند.

chekhov;552991 نوشت:
بله ، حق با شماست اما دلیلش اینه که اکثریت مردم اون کشور هارو مردمی تشکیل میدن که علاقه ای به مذهب ندارند
یعنی خیلی ساده تر بگم اگر اکثریت مردم کشور ما ، واقعا علاقه ای به مذهب و دین داشته باشند(که اینطور نیست) بعد از اینکه
نظام سکولار بشه ، میتونن با رای دادن به نماینده های هم عقیده خودشون باز هم قوانین مذهبی رو در مجلس به اجرا در بیارند

پس نگرانی شما از این بابت هم حل میشه ، اینطور نیست ؟؟


البته نظر شما محترم ولی خلاف واقع است وبنده که با طوائف مختلف مردم از هر فکر وگرایش وروحیه ای بنا به نوع فعالیت اجتماعی وتبلیغی که دارم ارتباط دارم واکثر مردم متدین به دین بوده و حتی نسبت به ولی فقیه تابع بوده وسر تعظیم فرود می آورند هر چند شاید شکل وقیافه ونوع پوشش آنها چنین چیزی نرساند اما قلب ونوع فکر آنها خلاف نوع پوشش آنهاست.
ببینید مذهب وعقیه چیزی نیست که هر بیاد وقانون خاصی برای آن قرار بده بلکه این اسلام مجموعه به هم پیوسته وجامعی است که یک دین شناس جامع می خواهد تا آنرا درست بفهمد ودرست حفظ کند وکار نماینده مجلس وشورای شهر نیست. وبا تغییر دم به دقیقه ای دین دیگر به بازیچه گرفته می شود.

chekhov;552991 نوشت:
در ثانی ملاک تشخیص یک حکومت خوب از بد ، نیت یا اسم اون حکومت نیست بلکه حاصل کاریست که اون نوع حکومت در یک کشور انجام میده ،
حالا در عصر اطلاعات خیلی کار سختی نیست که بیایم نظام الهی خودمون رو با نظام های سکولار مقایسه کنیم
ببینیم ما از نظر علمی کجا هستیم و اونها کجا ،

البته باید مقایسه را درست انجام بدیم. شما الان 35 سال است که انقلاب اتفاق افتاده بفرمایید پیشرفت علمی وتکنولوژی کشور نسبت به قبل انقلاب چقدر است؟ برای اینکه خوب مقایسه کنید خاطر نشان کنم همین کشور عراق که همسایه ماست وتا چند سال پیش دست دیکتاتور وآمریکا بود طبق گفته خودشان فقط ده درصد مردم باسواد هستند. وآمار قبل انقلاب ما هم شبیه همین بود اما الان بالای نود درصد مردم با سواد هستند. اما در کشورهای اروپایی این رشد علمی چندین قرن است که شروع شده پس در این 35 سال ما کم پیشرفت نکرده ایم ومقایسه 35سال پیشرفت با چهار، پنج قرن کار درستی به نظر نمی رسد.
نکته دیگر هم اینکه حکومت یک طرف قضیه ایت وهمین حکومت در عرض این 35 سال راههای علم وتعلیم وپیشرفت را به روی مردم در مقایسه با زمان شاه که قلیلی از مردم باسواد بودند گشوده است ولی چند درصد همین مردم در قبال این همه خدمات دغدغه امثال شهید شهریاری، چمران، احمدی روشن، پرفسور حسابی ودهها امثال اینها را داشته اند که پیشرفت اسلام وکشور را مقدم بر موقعیت های شخصی خود کنند وبرای پیشرفت آن از جان ودل تلاش کنند؟
بنده نمی گویم که ایراد واشکال نیست بلکه عرض بندذه این است که رابطه بین نظام ومردم متقابل است ودر برابر خدماتی که حکومت می دهد مردم هم باید برای رشد آن تلاش کنند. آیا در قبال این خدمات خدمت متقابل هم ارائه شده است؟ چند درصد نخبگان ما بخاطر پیشرفت ورشد کشور واسلام همانند حسابی وچمران از بهترین موقعیت تدریس وتحقیق در آمریکا گذشته وبه کشور ودین خود خدمت کرده اند. البته زیاد هستند ولی عرم این است که خیلی ها هم با بهانه قرار دادن ضعف ها وبرای موقعیت شخصی خود این همه هزینه نظام را کنار گذاشته وبه کشورهای بیگانه مثل خود همین آمریکا خدمت می کنند. باز هم عرض می کنم بنده قبول دارم ضعف وجود دارد اما این طرف هم که نخبگان ما باشند هم ضعف خیلی وجود دارد وانگیزه در برخی ها یا خیلی ها برای بالارفتن موقعیت شخصی به مراتب بیشتر از بالارفتن ورشد کشور واسلام است.
ولی با همه این سخنان رشد ما خیلی بالا بوده وشما اگر فرهنگ زمان شاه را با بعد انقلاب مقایسه کنید آسمان تا زمین تفاوت دارد در عین حالی که در کار فرهنگی متاسفانه ما پرونده خوبی نداریم اما در کار علمی طق فرموده هیا خود رهبر انقلاب که با توجه به آمارهای رسمی است پیشرفت ما 13برابر بوده است.

کریم;553761 نوشت:
البته حتما اطلاع دارید کسانی که می گفتند ولایت شورایی منظورشان این نبود که مجموع مراجع کشور را اداره کنند چون از امور لازم برای ولی فقیه آگاهی به زمان وامور سیاسی است وچه بسا شخصی مجتهد ومرجع تقلید باشد اعلم هم باشد ولی نسبت به امور ساسی یا اطلاع چندانی ندارد ویا اینکه ساده لوح است ونمی تواند یک نظام سیاسی را اداره کند. منظور آنها این بود که مجموعی متشکل یافته از مثلا رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهو رورئیس مجلس کشور را اداره کنند. خلاصه مراد این نبود که همه مراجع تقلید در این شورا حضو رداشته باشند.

البته که منظورم همه مراجع نیست . چه که ممکن است خود مرجع هم قبول نکند پستی در این رابطه داشته باشد.
همین الان ایه الله سیستانی سعی نمیکند در مسایل سیاسی عراق وارد شود.
یا در اوایل انقلاب ایه الله بهجت ریاست خبرگان را برعهده نگرفت.

در صحبت شما اشاره شده به مثالی در مورد شورایی متشکل از روسای قوا فکر نمیکنم این مثال خوبی باشد چون بنا به قانون اساسی قرار است ولی فقیه بر این روسا و قوایایشان نظارت کند
و اگر قرار باشد خودشان ولایت فقیه را برعهده داشته باشند که صحیح نیست خودشان بر خودشان نظارت کنند.

بهرحال من سنم قد نمیدهد که در ان زمان چه بحثهایی رخ داده .
اگر کسی مطلع است سعی کند شرحی بدهد تا بدانیم با چه بحثهایی در ان زمان باعث مخالفت با شورایی شدن ولی فقیه شد
و فکر میکنم این توضیح این بحث را بیشتر پیش ببرد

BABY;557253 نوشت:
همین الان ایه الله سیستانی سعی نمیکند در مسایل سیاسی عراق وارد شود.
یا در اوایل انقلاب ایه الله بهجت ریاست خبرگان را برعهده نگرفت.

منظورتان کار وفعالیت اجرایی سیاسی است می تواند درست باشد والا آیة الله سیستانی الان کم در مسائل سیاسی دخالت نمی کند واگ ردخالت ها ومدیریت سیاسی ایشان نبود الان مشخص نبود عراق در چه وضعی قرار داشت وچطور ملعبه دست آمریکا شده بود. فرق عراق با مصر، تونس، لیبی وسایر کشورهای عربی انقلاب کرده در وجود همین مرجع ورهبر دینی است والا عراق هم الان زیاد فرقی با این کشورها نداشت.
آیة الله بهجت تا الان مگر در خبرگان حضور داشته که بخواهد ریاست آن را هم بر عهده بگیرد؟

BABY;557253 نوشت:
در صحبت شما اشاره شده به مثالی در مورد شورایی متشکل از روسای قوا فکر نمیکنم این مثال خوبی باشد چون بنا به قانون اساسی قرار است ولی فقیه بر این روسا و قوایایشان نظارت کند
و اگر قرار باشد خودشان ولایت فقیه را برعهده داشته باشند که صحیح نیست خودشان بر خودشان نظارت کنند.

مطالعاتی که قبلا بنده در مورد مذاکرات مطرح شده در خبرگان سال 68داشتم علی الظاهر ملاک رهبری شورایی همین بوده است واگر دیگر دوستان چیز دیگری شنیده یا مطالعه کرده اند بفرمایند.
علتی که باعث شد رهبری فردی مطرح شود ومورد قبول واقع شود همین ضعف های رهبری شورایی بود واکثر اعضای خبرگان نیز راضی به این مساله نبودند.

کریم;559868 نوشت:
منظورتان کار وفعالیت اجرایی سیاسی است می تواند درست باشد والا آیة الله سیستانی الان کم در مسائل سیاسی دخالت نمی کند واگ ردخالت ها ومدیریت سیاسی ایشان نبود الان مشخص نبود عراق در چه وضعی قرار داشت وچطور ملعبه دست آمریکا شده بود. فرق عراق با مصر، تونس، لیبی وسایر کشورهای عربی انقلاب کرده در وجود همین مرجع ورهبر دینی است والا عراق هم الان زیاد فرقی با این کشورها نداشت.
آیة الله بهجت تا الان مگر در خبرگان حضور داشته که بخواهد ریاست آن را هم بر عهده بگیرد؟

.

منظور از تفاوت ورودشان است.
ایشان در مسایل بسیار خاص وارد میشود منظورم نبود که کلا وارد نمیشود.
ولی در ایران اینگونه نیست
مثلا رییس بانک مرکزی به دیدار مراجع در قم میرود و از انها طلب نظر میکند در حالی که در عراق چنین نیست

در مورد ایه الله بهجت
اوایل انقلاب که هنوز خبرگان شکل نگرفته بود امام از ایشان خواستند که ریاست خبرگان را برعهده بگیرند
که ایشان کلا این مسیولیت را نپذیرفتند.

حاضر: در دانش مدیریت ثابت شده است که اگر در رأس یک سازمانی، چند مدیر و رهبر باشند، این سازمان به فرجام درستی نخواهد رسید و در آن هرج و مرج اتفاق خواهد افتاد. بنابراین، با رجوع به دانش روز و مراجعه به ادله ولایت فقیه، می توان به ترجیح ولایت فردی رأی داد.

موضوع قفل شده است