وقتی زندگی جز بدبختی نباشه چه باید کرد!!!!

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
با اجازتون من نظر شخصی خودم را می گم:
این شخصی که شما مثال زدین به نظر من باید خیلی بی اراده باشه که نتونه بر هوای نفسش غلبه کنه ، البته که خداوند همه ما را آزاد و دارای اختیار و اراده آفریده ، دستهامون برای گناه بسته نیست ، اما برای کار خیر هم راههای زیادی پیش پامون هست ، چرا به مرگ فکر کنیم وقتی که می تونیم با اراده زندگیمون را تغییر بدیم؟!

sadra;15386 نوشت:
سلام
با اجازتون من نظر شخصی خودم را می گم:
این شخصی که شما مثال زدین به نظر من باید خیلی بی اراده باشه که نتونه بر هوای نفسش غلبه کنه ، البته که خداوند همه ما را آزاد و دارای اختیار و اراده آفریده ، دستهامون برای گناه بسته نیست ، اما برای کار خیر هم راههای زیادی پیش پامون هست ، چرا به مرگ فکر کنیم وقتی که می تونیم با اراده زندگیمون را تغییر بدیم؟!

سلام
متوجه منظورم نشدید ببینید نمیخواییم نقد کنیم این شخصو میخوام همه چیزشو باخته امیدی به زندگی نداره یعنی انگیزه ی ادامه حیات در او وجود نداره و موندنش در دنیا هیچ کمکی در پیشرفتش نداره جز زجر و بدبختی متوجه منظورم شدید آبجی یا بیشتر باز کنم بحثو:Gol:
متاسفانه ما تا تو اون شرایط کسی نباشیم هیچ وقت درکش نمیکنیم و میگیم بی اراده هست و ....ولی نمیگیم خودمون تو اون شرایط بودیم چه میکردیم
مثلا میگم بیشتر ما وقتی تو شرایطی باشیم که گناه 100 در 100 واسمون محیا هست مرتکب گناه میشیم ولی وقتی کسی مرتکب اون گناه میشه میگیم چه بی اراده و بی دین هست و ..... اینو به عنواان مثال گفتم

من خواهش می کنم بحث را بیشتر باز کنید ، متوجه منظورتون نشدم،
این شخص مرتکب گناهی شده و راه بازگشتی نداره ؟

hamed-dj;15382 نوشت:
میخوایم ببینیم وقتی خودمون ببینیم زندگیمون هر چی جلوتر میره به جای پیشرفت و تعالی فقط بر گناهانمون اضافه میشه باید چه کرد آیا ترک دنیااا بهتر نیست ...



با سلام

حامد عزیز

به نظرم مساله دوتا شد:

- اول این که فردی تو زندگیش هر چی تلاش می کنه پیشرفت ندارد این فرد عدم پیشرفت خود را باعث بدبختی می داند

-دوم این که به خاطر بیشتر شدن گناهانش فکر می کنه که بدبخته یا به قول شما نمی تواند دست از گناه بکشد.

هر کدام از اینها می تواند جدا از هم مورد بحث قرار گیرد.

برداشت بنده این است می شود نظرتان را بفرمایید تا بحث را ادامه دهیم

راستی شما زجر و بدبختی را چی معنا می کنید؟

sadra;15390 نوشت:
من خواهش می کنم بحث را بیشتر باز کنید ، متوجه منظورتون نشدم،
این شخص مرتکب گناهی شده و راه بازگشتی نداره ؟

ببینید منظورم اینه ما در مورد پیامبر و مومنین صحبت نمیکنیم که بخواییم نقدش کنیم در مورد مردم عادی داریم صحبت میکنیم پس نباید انتظار داشت که خیلی با اراده با مشکلات برخورد کنند یعنی دنبال راه حل هستیم نه بیان چیزایی که واضح هست...
شما از یه فردی که سیکل داره انتظار نداری که جواب سوالی در حد دکترا را بده ولی از کسی که دکترا داره این انتظارو داری....:Gol:

طاها;15391 نوشت:

[=arial]با سلام

[=arial]حامد عزیز

[=arial]به نظرم مساله دوتا شد:

[=arial]- اول این که فردی تو زندگیش هر چی تلاش می کنه پیشرفت ندارد این فرد عدم پیشرفت خود را باعث بدبختی می داند

[=arial]-دوم این که به خاطر بیشتر شدن گناهانش فکر می کنه که بدبخته یا به قول شما نمی تواند دست از گناه بکشد.

[=arial]هر کدام از اینها می تواند جدا از هم مورد بحث قرار گیرد.

[=arial]برداشت بنده این است [=arial]می شود نظرتان را بفرمایید تا بحث را ادامه دهیم

سلام طاها جان

دقیقا هردو باهم ترکیب هستن:Gol:
در مورد گناه هم زهنمونو زیاد به حاشیه نبریم مثلا از گناه میشه گفت میدونه ازدواجش و ادامه زندگی بیشتر از اینکه بتونه باعث پیشرفتش بشه مایه معصیت در حق خود خانواده بچه هاش بشه ....یا نتونه اونطور که شایسته همسرش هست زندگی رو براش محیا کنه.این یه مثال

یه مطلب دیگه شما میتونی تو یک ظرف یه لیتری دو لیتر آب جا کنید؟
خوب حالا وقتی مشکلات و دشواریهای زندگی با استعدادها و ویژگیهای خدادای اون فرد نخونه چی میشه؟؟خدا چه انتظاری ازین بنده اش داره؟:Gol:
ما دنبال راه حل این سوالیم
امام حسین (ع) چرا تصمیم به شهادت گرفت ؟چون دید ادامه زندگی براش ذلت و مرگ عزت البته این یک تشابه هست نه اینکه بخواهیم کاری که اماممون کرد را با زندگی فرد عادی مقایسه کنیم
حالا فردی که ببینه مردنش بهتر از زندگی در دنیاست چی؟؟؟:Gol:
ادامه بدید در ادامه بحثو باز تر میکنیم

hamed-dj;15394 نوشت:
ببینید منظورم اینه ما در مورد پیامبر و مومنین صحبت نمیکنیم که بخواییم نقدش کنیم در مورد مردم عادی داریم صحبت میکنیم پس نباید انتظار داشت که خیلی با اراده با مشکلات برخورد کنند یعنی دنبال راه حل هستیم نه بیان چیزایی که واضح هست...

منظور شما اینه که فقط پیامبر و مومنین را نقد می کنند؟
مردم عادی قابل انتقاد نیستند؟
انسانهای معمولی و عادی دارای اراده نیستند؟
شما هر چی بیشتر توضیح میدین بحث پیچیده تر میشه!!!!
hamed-dj;15394 نوشت:

شما از یه فردی که سیکل داره انتظار نداری که جواب سوالی در حد دکترا را بده ولی از کسی که دکترا داره این انتظارو داری....:gol:

منظورتون چیه؟

sadra;15392 نوشت:
راستی شما زجر و بدبختی را چی معنا می کنید؟

برای هر کسی معنای خاص خودشو میده شما کلی و عمومی در نظر بگیر...یکی از نداری زجر میکشه یکی از رفتار خانوادش و........

سوال دیگه :
این آدم هیچی توی زندگی نداره که دلخوشش کنه؟
نگید نه ، باورم نمی شه ، قطعا دلگرمیهایی هم داره که فراموششون کرده...

sadra;15396 نوشت:
منظور شما اینه که فقط پیامبر و مومنین را نقد می کنند؟
مردم عادی قابل انتقاد نیستند؟
انسانهای معمولی و عادی دارای اراده نیستند؟
شما هر چی بیشتر توضیح میدین بحث پیچیده تر میشه!!!!

منظورتون چیه؟

منظورم اینه اگه از شخص عادی که در آزمایشی زندگی قرار داره که از حد اون خارج هست چه انتظاری داری؟
و ارتباطش با مثالم وقتی یه آدمی که سیکل نداره و ازش سوال آزمون دکتری پرسیده میشه انتظار داری جواب بده؟وقتی هم نتونه جواب بده بهش میگید چرا جواب ندادی چرا تلاش نکردی چرا ارادتو بیشتر نکردی اصلا میتونی نقد کنی این شخصو وقتی سوالی ازش شده که در توان و استعداد و سوادش نیست ؟؟؟؟ به جای نقد شخص بهتر نیست صورت سوای که ازش شده پاک کنیم ؟

دقیقا سوال من همین هست کسی زندگی براش همین طور شده که در توان و استعداداش نباشه نتونه تحمل کنه مشکلاتو
لطفا کلیشه ای و کتابی به این قضیه نگاه نکید ...خودمونو تو این شرایط قرار بدیم ببینیم ما تو اون شرایط باشیم چه کار باید بکنیم ؟

sadra;15398 نوشت:
سوال دیگه :
این آدم هیچی توی زندگی نداره که دلخوشش کنه؟
نگید نه ، باورم نمی شه ، قطعا دلگرمیهایی هم داره که فراموششون کرده...

همه خوشی دارن ولی در موردی داریم بحث میکنیم که خوشیش در حدی نیست که به چشم بیاد به یه شخص متمرکز نشید تمام حالاتی که ممکنه یه نفر تو این شرایط باشه تو آزمایشی قرار بگیره که نتونه ادامه بده پایان آزمایش زندگیش بدبختی هست ....برای این شخص پاک کردن صورت میاله بهتر نیست

داد بزنید !

به مکانی دنج و خلوت برید

داد بزنید !

اونطور که روایت شده حضرت علی ع در چاه یا رو به چاه داد میزدند !!

عجیب جواب میده

اما احتیاط کنید که روی ذهن و گوش دیگران و حنجره خودتون اثر بد نذاره
چون گناهه

Mohammad2db;15404 نوشت:
داد بزنید !

به مکانی دنج و خلوت برید

داد بزنید !

اونطور که روایت شده حضرت علی ع در چاه یا رو به چاه داد میزدند !!

عجیب جواب میده

اما احتیاط کنید که روی ذهن و گوش دیگران و حنجره خودتون اثر بد نذاره
چون گناهه

سلام داداش
:Nashnidan::Nashnidan::Nashnidan:
ممنون از پیشنهادتون:koodak:

HAMED-DJ;15382 نوشت:
خودکشی یا مرگ بحث پستم هست

بچه ها لطفا کلیشه ای بحث نکنیم بیایید بحثو از منظر خودمون نگاه کنیم خودمون تو این شرایط باشیم چه میکنیم
کسایی رو دیدم خودکشی کردن که خیلیاشون اهل مسجد بودن و تمام آیات و روایاتم در مورد خودکشی میدونستن
میخوایم ببینیم وقتی خودمون ببینیم زندگیمون هر چی جلوتر میره به جای پیشرفت و تعالی فقط بر گناهانمون اضافه میشه باید چه کرد آیا ترک دنیااا بهتر نیست ...کسی که میدونه آینده بارش سودی نداره کسی که میدونه هیچی دنیا براش نداره جر بدبختی باید چه کنه.....تمام ابعاد قضیه رو در نظر بگیرید واقعا وقتی نتونه از گناه دست بکشه و وضعیت امروزش از دیروزش خیلی بهتره باید چه کنه؟:Gol:ترک دنیا بهتر نیست برای این شخص حالا به هر طریقی :Gol:

سلام
توكل وصبر....دعا و عمل

در این مواقع است که معانی صبر و توکل تحقق پیدا می کنه و به عمل تبدیل میشه..اگه بدونیم همه ی این بلاها از سوی خودشه که دیگه ناراحتی نداره ...تازه خیلی هم دلمون به خواد خدا اینقدر دوستمون داره مصیبت میده تا فراموشش نکنیم...:Labkhand:
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
این همه آیات قرآن که بی خود نازل نشده وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. تآمل در خود این آیات آدمو آروم می کنه..اینجاست که ترس از خدا تجلی پیدا می کنه حالا اگه جرآتشو داری برو تو فکر خودکشی...!
گیریم که گناهامون هر روز و هر روز در حال زیاد شدن باشدو دریغ از نقصان ، با این وجود ترک دنیا برای خلاصی از بدبختیا که نشد راه حل اون دنیا با عذاب ابدیش چه کنیم حد اقل این دنیا این امید و داریم که خدای با این مهربونی نظری کنه بنده اش یه اراده ی فولادین بده تا ترک گناه کنیم .پس قبل از هر کاری عواقب اعمال رو باید در نظر داشت ،فرصت زندگی کردن در این دنیا رو فقط یه بار به ما میدن.:Gol:

در سایت خواهر آسک دین این مطلب رو دیدم ..خیلی قشنگه:

غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد
يا دل شيشه ایت از لب پنجره ي عشق زمين خورد و شكست ...
با نگاهت به خدا چتر شادي وا كن و بگو با دل خود
كه خدا هست... ! خدا هست ... !
غم و اندوه اگر هست بگو تا باشد
معني خوشبختي ، بودن اندوه است . .

sareh;15415 نوشت:
سلام
توكل وصبر....دعا و عمل

در این مواقع است که معانی صبر و توکل تحقق پیدا می کنه و به عمل تبدیل میشه..اگه بدونیم همه ی این بلاها از سوی خودشه که دیگه ناراحتی نداره ...تازه خیلی هم دلمون به خواد خدا اینقدر دوستمون داره مصیبت میده تا فراموشش نکنیم...:Labkhand:
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
این همه آیات قرآن که بی خود نازل نشده وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. تآمل در خود این آیات آدمو آروم می کنه..اینجاست که ترس از خدا تجلی پیدا می کنه حالا اگه جرآتشو داری برو تو فکر خودکشی...!
گیریم که گناهامون هر روز و هر روز در حال زیاد شدن باشدو دریغ از نقصان ، با این وجود ترک دنیا برای خلاصی از بدبختیا که نشد راه حل اون دنیا با عذاب ابدیش چه کنیم حد اقل این دنیا این امید و داریم که خدای با این مهربونی نظری کنه بنده اش یه اراده ی فولادین بده تا ترک گناه کنیم .پس قبل از هر کاری عواقب اعمال رو باید در نظر داشت ،فرصت زندگی کردن در این دنیا رو فقط یه بار به ما میدن.:Gol:

در سایت خواهر آسک دین این مطلب رو دیدم ..خیلی قشنگه:

غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد
يا دل شيشه ایت از لب پنجره ي عشق زمين خورد و شكست ...
با نگاهت به خدا چتر شادي وا كن و بگو با دل خود
كه خدا هست... ! خدا هست ... !
غم و اندوه اگر هست بگو تا باشد
معني خوشبختي ، بودن اندوه است . .

سلام مطالبتون قشنگ و پر محتوا بود
صبر تا کجا ......گفتم بهتون دوست بزرگوار در این تاپیک دنبال جملات کلیشه ای نیستم (گفتن صبر کن توکل کن خیلی زیباست و راحته گفتنش برای شما) ولی من گفتم خودتونو تو شرایطی بگذارید که آزمونی ازتون داره میشه دراین دنیا که در حد شما نیست نمیتونی بکشی نبودنت بهتر از بودنت هست...
این صبر شما میدونید شبیه چیه شبیه اینه که شما کارشناسی مهندسی داشته باشی بعد بری سر جلسه آزمون ارشد سوالات آزمون رشته حقوق بگذارن جلوتون بگن جواب بده هر چیم بگی نمیتونی تخصصی نداری بهت بگن صبر کن توکل کن یادت میاد جواب سوالا!!!!شما 10 سال تو اون جلسه ی امتحانی بشینی که در توان تو نیست فایده ای داره!؟:Gol:

جناب دی جی ممنون از بحث قشنگتون
منم مثل جناب طاها معتقدم بحث داره دوتا میشه.ولی من از منظر خودم حرف میزنم
همه ما توی زندگیمون 1روز به صفر رسیدیم و فکر کردیم هیچ راه رفت و برگشتی نیست.از خدا شاکی شدیم.دنبال باب الحوایج بودن ائمه گشتیم ولی هیچی پیدا نکردیم
من تمام اینها رو گذروندم و آخر به 1نتیجه بزرگ رسیدم.
ما 1جاهای مهمی خدا رو فراموش کردیم و رفتیم توی بیراهه.توی بیراهه رفتن خودبخود آسیب و سختی داره
ماشینی رو تصور کنید که از جاده اصلی خارج شده و رفته توی خاکی.2تا راه داره.همون خاکی رو پیش بگیره وبه ناکجا آباد بره یا برگرده جاده اصلی که به هرحال برگشت از خاکی به اصلی تکون های شدید داره.نه؟
بیراه حرف زدم بفرمایید

maryam joon;15422 نوشت:
جناب دی جی ممنون از بحث قشنگتون
منم مثل جناب طاها معتقدم بحث داره دوتا میشه.ولی من از منظر خودم حرف میزنم
همه ما توی زندگیمون 1روز به صفر رسیدیم و فکر کردیم هیچ راه رفت و برگشتی نیست.از خدا شاکی شدیم.دنبال باب الحوایج بودن ائمه گشتیم ولی هیچی پیدا نکردیم
من تمام اینها رو گذروندم و آخر به 1نتیجه بزرگ رسیدم.
ما 1جاهای مهمی خدا رو فراموش کردیم و رفتیم توی بیراهه.توی بیراهه رفتن خودبخود آسیب و سختی داره
ماشینی رو تصور کنید که از جاده اصلی خارج شده و رفته توی خاکی.2تا راه داره.همون خاکی رو پیش بگیره وبه ناکجا آباد بره یا برگرده جاده اصلی که به هرحال برگشت از خاکی به اصلی تکون های شدید داره.نه؟
بیراه حرف زدم بفرمایید

سلام ممنون از پاسخ خوب حالا اگه تو جاده دارید میرید و یک کامیون بهتون بزنه از مسیرتون منحرف بشیدو برید طرف دره چی؟یعنی انحراف مسیر بدید و پایان این مسیر دره باشه بهتر نیست خودتونو خلاص کنید و از ماشین بندازید بیرون:Gol: صد در صد ما بیشتر عمرمون تو غفلت از خدا میگذرونیم برا همینم دروغ میگیم تهمت میزنیمو....(ما منظورم خودم بودم بزرگان به خوشون نگیرن:Gol:) ولی بحث سر امتحان زندگیست که در حد اون فرد نیست نمیتونه واردش امتحان کنه خودشو چون در توانش نیست:Gol:

باعرض سلام و تشکر از همگی به نظر می‏رسد چند عامل در این احساس ( بدبختی)مؤثر باشد: 1) مشكلات زندگی و فشارهای روحی و احیانا بی‏صبری در برابر ناملایمات.
2) نشناختن فلسفه صحیح زندگی.
3) نداشتن مفهوم درستی از «كمال».
4 ) در سر نداشتن مفهوم نادرست نسبت به تكلیف و آن را امری دشوار و فوق توان به حساب آوردن.
5) ندانستن كرامت‏ها و فضایل انسان و جایگاه بلند و مقام خلیفة‏اللّهی او در هستی.
6) نداشتن آشنایی دقیق با الطاف بی‏كران الهی نسبت به انسان و او را موجودی رها و سرگردان در كویر خشك زندگی دیدن. اكنون اگر در هر یك از موارد فوق با سیر مطالعاتی منظم دیدگاه خود را تصحیح نمایید ریشه این احساس خشكانده می‏شود.

hamed-dj;15382 نوشت:
خودکشی یا مرگ بحث پستم هست

بچه ها لطفا کلیشه ای بحث نکنیم بیایید بحثو از منظر خودمون نگاه کنیم خودمون تو این شرایط باشیم چه میکنیم
کسایی رو دیدم خودکشی کردن که خیلیاشون اهل مسجد بودن و تمام آیات و روایاتم در مورد خودکشی میدونستن
میخوایم ببینیم وقتی خودمون ببینیم زندگیمون هر چی جلوتر میره به جای پیشرفت و تعالی فقط بر گناهانمون اضافه میشه باید چه کرد آیا ترک دنیااا بهتر نیست ...کسی که میدونه آینده بارش سودی نداره کسی که میدونه هیچی دنیا براش نداره جر بدبختی باید چه کنه.....تمام ابعاد قضیه رو در نظر بگیرید واقعا وقتی نتونه از گناه دست بکشه و وضعیت امروزش از دیروزش خیلی بهتره باید چه کنه؟:gol:ترک دنیا بهتر نیست برای این شخص حالا به هر طریقی :gol:


الهی به امید تو

سلام و تشکر از شما

تشکر از دوستان خوبی که حضورشون در این سایت واقعا نعمت است و باید قدرشون را دونست.
تشکر از جناب طاها و جناب امیدوار
بنده هم جسارتا نکاتی را به مطالب خوب دوستان اضافه می کنم.
بزرگوار
در زندگی همه ما لحظاتی پیش میاد که فکر می کنیم اینجا آخر خط هستش و شاید هر چی جلوتر بریم اوضاع بدتر بشه ، من به این لحظات میگم برهه ؛ شاید هم یه امتحان باشه از طرف خداوند بزرگی که خیلی دوست داره بهشت را به ناممون کنه و دنبال یه بهانه کوچولو برای بهشتی کردن بنده هاشه .
خوش به حال اون کسانی که هوشیارند و وقت امتحان دچار اضطراب نمی شند و با ارامش و توکل نمره خوبی را کسب می کنند.
طرح موضوع خودکشی در واقع از چاله به چاه افتادن است ، قطعا خودتون بهتر از من می دونید که خودکشی گناهی کبیره است و هیچ تبصره و استثنایی هم نداره ، قتل نفس !!!!!
از کجا مطمئنی که با خودکشی اوضاع بهتر از این که هست می شه، چرا از فرصت زندگی که خداوند به ما هدیه کرده استفاده نکنیم برای بهتر شدن.
برادر من نفرمائید شعار میدم و کلیشه ای حرف می زنم ، که من زندگی را با تمام خوبی و بدیش مثل شما تجربه کردم.
صبر کنید مرحله به مرحله با هم صحبت می کنیم تا به یک نتیجه ای برسیم.
موافقید؟

گل نرگس;15449 نوشت:
الهی به امید تو

سلام و تشکر از شما

تشکر از دوستان خوبی که حضورشون در این سایت واقعا نعمت است و باید قدرشون را دونست.
تشکر از جناب طاها و جناب امیدوار
بنده هم جسارتا نکاتی را به مطالب خوب دوستان اضافه می کنم.
بزرگوار
در زندگی همه ما لحظاتی پیش میاد که فکر می کنیم اینجا آخر خط هستش و شاید هر چی جلوتر بریم اوضاع بدتر بشه ، من به این لحظات میگم برهه ؛ شاید هم یه امتحان باشه از طرف خداوند بزرگی که خیلی دوست داره بهشت را به ناممون کنه و دنبال یه بهانه کوچولو برای بهشتی کردن بنده هاشه .
خوش به حال اون کسانی که هوشیارند و وقت امتحان دچار اضطراب نمی شند و با ارامش و توکل نمره خوبی را کسب می کنند.
طرح موضوع خودکشی در واقع از چاله به چاه افتادن است ، قطعا خودتون بهتر از من می دونید که خودکشی گناهی کبیره است و هیچ تبصره و استثنایی هم نداره ، قتل نفس !!!!!
از کجا مطمئنی که با خودکشی اوضاع بهتر از این که هست می شه، چرا از فرصت زندگی که خداوند به ما هدیه کرده استفاده نکنیم برای بهتر شدن.
برادر من نفرمائید شعار میدم و کلیشه ای حرف می زنم ، که من زندگی را با تمام خوبی و بدیش مثل شما تجربه کردم.
صبر کنید مرحله به مرحله با هم صحبت می کنیم تا به یک نتیجه ای برسیم.
موافقید؟

سلام و ممنون بابت پاسختون
تنها راه ازین دنیا رفتن مگر خودکشیست:Gol:؟من دارم راجع به نزدیکی به خدا صحبت میکنم نه این که ازون بیشتر دور شم..
ولی در مورد خودکشی این طور افراد ابهامی هم دارم که در ادامه میگم.
ببینید بازم میگم امتحان و آزمونی که در حد یه شخص نباشه جز ضرر زدن به اون شخص چیزی دیگری داره براش؟یه مثال میزنم مثلا خدا از ابراهیم آزمون گرفت همون انداختنش در آتش و ایشون ازون امتحان موفق بیرون اومد ولی آیا برای یک فرد عادی این آزمایش موفقیت آمیز بود؟؟؟یا بیشتر اونو وابسته به بنده ی خدا و دورشدن از خدا میکرد:Gol:

اميدوار;15427 نوشت:
باعرض سلام و تشکر از همگی به نظر می‏رسد چند عامل در این احساس ( بدبختی)مؤثر باشد: 1) مشكلات زندگی و فشارهای روحی و احیانا بی‏صبری در برابر ناملایمات.
2) نشناختن فلسفه صحیح زندگی.
3) نداشتن مفهوم درستی از «كمال».
4 ) در سر نداشتن مفهوم نادرست نسبت به تكلیف و آن را امری دشوار و فوق توان به حساب آوردن.
5) ندانستن كرامت‏ها و فضایل انسان و جایگاه بلند و مقام خلیفة‏اللّهی او در هستی.
6) نداشتن آشنایی دقیق با الطاف بی‏كران الهی نسبت به انسان و او را موجودی رها و سرگردان در كویر خشك زندگی دیدن. اكنون اگر در هر یك از موارد فوق با سیر مطالعاتی منظم دیدگاه خود را تصحیح نمایید ریشه این احساس خشكانده می‏شود.

سلام امیدوار بزرگوار :Gol:ممنون از پاسختون
راه حل چیست عوامل که زیاد هست ...هرچند برای حل مشکلات ابتدا باید عاومل آن را بررسی کرد ولی دراین جا شاید بهتر باشه به اصل موضوع و راه حل بپردازیم چون عوامل بسیار هست:Gol:

سال پیش تو دانشگاه سمنان یک جوان 23 کارشناس ارشد رشته ریاضی در حمام خوابگاه خودش به دار زد..هم اتاقیاش میگفتنن به پوچی رسیده بود:Gol:

HAMED-DJ;15417 نوشت:
سلام مطالبتون قشنگ و پر محتوا بود
صبر تا کجا ......گفتم بهتون دوست بزرگوار در این تاپیک دنبال جملات کلیشه ای نیستم (گفتن صبر کن توکل کن خیلی زیباست و راحته گفتنش برای شما) ولی من گفتم خودتونو تو شرایطی بگذارید که آزمونی ازتون داره میشه دراین دنیا که در حد شما نیست نمیتونی بکشی نبودنت بهتر از بودنت هست...
این صبر شما میدونید شبیه چیه شبیه اینه که شما کارشناسی مهندسی داشته باشی بعد بری سر جلسه آزمون ارشد سوالات آزمون رشته حقوق بگذارن جلوتون بگن جواب بده هر چیم بگی نمیتونی تخصصی نداری بهت بگن صبر کن توکل کن یادت میاد جواب سوالا!!!!شما 10 سال تو اون جلسه ی امتحانی بشینی که در توان تو نیست فایده ای داره!؟:Gol:

سلام برادر گرامی:Gol:

قبول دارم توکل وصبر در حد گفتن اسونه ،ولی نباید منکر این شد که خداوند بندهاش رو طبق ظرفیت توانی که دارند امتحان میکنه ((لا یکلف الله نفس الا وسعها ))..پس صبر هم به همراه داره، که در این باره خانم گل نرگس توضیحات جامعی عرض کردن..
در مورد کلیشه ایی بودن راستش نمی دونم چی بگم فقط می دونم هر چیزی نباید در حد شعار بمونه واونوقت به یه ادعا تبدیل شه تا در نظر به عمل رسیدنش محال باشه.

تشکر بابت زحمات واین موضوع زیبا .
یاعلی:Gol:

sareh;15489 نوشت:
سلام برادر گرامی:Gol:

قبول دارم توکل وصبر در حد گفتن اسونه ،ولی نباید منکر این شد که خداوند بندهاش رو طبق ظرفیت توانی که دارند امتحان میکنه ((لا یکلف الله نفس الا وسعها ))..پس صبر هم به همراه داره، که در این باره خانم گل نرگس توضیحات جامعی عرض کردن..
در مورد کلیشه ایی بودن راستش نمی دونم چی بگم فقط می دونم هر چیزی نباید در حد شعار بمونه واونوقت به یه ادعا تبدیل شه تا در نظر به عمل رسیدنش محال باشه.

تشکر بابت زحمات واین موضوع زیبا .
یاعلی:Gol:

دقیقا همینه منظورم وقتی بیش از تواناییات ازت چیزی خواسته بشه.من هم شرایطی رو میگم که در شرایطی باشی که اصلا برای اون ساخته نشدی:Gol:
بله کلیشه ای شدن هم دقیقا یعنی اینکه حرفی که میزنیم بتونیم خودمون بهش عمل کنیم:Gol:

الهی به امید تو
بابت تاخیر در پاسخگویی عذر خواهی می کنم.

با اجازه شما مشکلات زندگی را ( یا به قول شما بدبختی) را از زاویه دیگری بررسی می کنیم.
گاهی مشکلاتی که در زندگی تک تک ما به وجود میاد نتیجه اعمال خودمونه، غفلت ها ، سهل انگاریها ، از دست دادن فرصتهای خوب و خیلی از مسایل دیگه که به نوعی کوتاهی از جانب ما محسوب میشه باعث به وجود آمدن یک سری گرفتاریه در مسیر زندگیمون می شه ، انسان عاقل باید مسئولیت اشتباهات خودش را بپذیره، باید قبول کنه که کوتاهی کرده و تا دیر نشده به دنبال چاره ای برای حل مساله باشه ، نه اینکه به پاک کردن صورت مساله بپردازه، اصلا تا مساله هست ، صورت مساله قابل پاک شدن نیست ، بلکه قابل حله؛ غیر از اینه؟؟؟
نکته دیگری که لازم به ذکر است:
گاهی همین مسائل و مشکلات بر سر راه ما انسانها لازمه برای اینکه به نوعی بر تجربیات ما اضافه بشه، گاهی باید سرمون به سنگ بخوره تا بفهمیم اشتباه کردیم و تکرار نکنیم. البته عاقلانه ترین روش برای یک زندگی استفاده از تجربیات دیگران و به خصوص بزرگتر های عاقل و دور اندیش و با تجربه است ؛ اما گاهی بد نیست بعضی مشکلات را خودمون هم تجربه کنیم . باید صبر در مقابل سختیها را یاد بگیریم، باید بپذیریم که دنیا آمیخته است از رنجها و سختیها در کنار خیلی از خوبیها.

sadra;15392 نوشت:
راستی شما زجر و بدبختی را چی معنا می کنید؟

خوشبختی و بدبختی با توجه به نوع هدف معنا پیدا میکنه
اگر کسی هدفش دنیاخواهی باشه خوشبختی اش کامیابی از دنیا و بدبختی اش دور شدن از لذات دنیوی است کلا اگر کسی هدف قلبی اش چیزی باشه گام نهادن در ان راه برای او لذت بخش است و دوری از ان هدف برای او بدبختی
پس خوشبختی و بدبختی نسبی هستند و با توجه به هدف و مطلوب معنا پیدا میکنند

sadra;15396 نوشت:
؟
انسانهای معمولی و عادی دارای اراده نیستند؟

اراده چیست؟
در واقع ارزوها و معشوقه ها و مطلوب ها نیروی محرک انسان است
همه ما اراده داریم ولی فرق کسی که از اراده خود استفاده میکنه با کسی که از اراده خود استفاده نمیکنه ارزوهای انهاست یعنی یکی ارزویی داره که به او نیروی محرک بده که از اراده خودش استفاده کنه و کسی ارزویی نداره پس حرکتی هم نخواهد داشت
یک مطلب هم اینه که هیچ انسانی دوست نداره از ارزوهای خودش جدا یا دور بشه طبق این اصل کسی که مثلا ارزویش خوردن خوابیدن یا راحت طلبی باشه دوست نداره از این ارزوی خود جدا بشه به این ادم میگن تنبل ولی در اصل تنبل ها ارزوی خوبی انتخاب نکرده اند
یعنی هر ارزو و مطلوبی به انسان نیرویی مجرکی میده

با سلام خدمت تمام دوستان به نظر من تنها ايمان و يقين به خداست كه ميتونه به انسان در حل مشكلاتش كمك كنه در زندگي ما انسانها همگي شرايط و موضوعاتي هست و پيش مياد كه واقعاً بحراني هستن تا جايي كه تمام درها رو به روي خودمون بسته ميدونيم و به قول دوستمون به آخر خط ميرسيم كه قطعاً تمامي اين اتفاقات آزمايشهاي است كه از طرف خدا براي ما فرستاده شده است و لحظه اي است كه ما بايد ايمانمون رو محك برني و ببينيم كه چقدر به خدامون يقين داريم چون در پاره اي از موارد كه ما در سلامت يا رفاه كامل به سر ميبريم خيلي كمتر به ياد خدا ميفتيم و گاهي اينها تلنگري از طرف خداست كه ما به خودمون بيايم و در زندگي دنيوي غرق نشيم و اينكه كسي براي فرار از مشكلات يا خسته شدن از اينكه به قول خودش بدبخته خودكشي كنه اين از بي ايماني و نداشتن صبر و توكله و به نظر من اين انسان با همين روحيه ياس آميز خودش دچار بدبختي در زندگيش شده .

hamed-dj;15456 نوشت:

راه حل چیست عوامل که زیاد هست ...

سلام
به نظرمن اگر انسان اهدافش متعدد باشد و خوشبختی رو در یک هدف نبیند و همچنین هدفش رو هماهنگ با تواناییهایش در نظر بگیرد احتمالا دچار چنین مشکلی نخواهد شد. زیرا اگر به یک هدفش نرسد هدف دیگری دارد که برای آن تلاش کند و همچنین من اگر هدفی رو انتخاب کنم که تواناییهای من در حدی باشه که حدود 20 درصد بتونه منو به هدفم نزدیک کنه و من با این تواناییهای محدود این هدف رو دنبال کنم این باعث ناامیدی من خواهد شد.

نیایش سبز;16197 نوشت:
سلام
به نظرمن اگر انسان اهدافش متعدد باشد و خوشبختی رو در یک هدف نبیند و همچنین هدفش رو هماهنگ با تواناییهایش در نظر بگیرد احتمالا دچار چنین مشکلی نخواهد شد. زیرا اگر به یک هدفش نرسد هدف دیگری دارد که برای آن تلاش کند و همچنین من اگر هدفی رو انتخاب کنم که تواناییهای من در حدی باشه که حدود 20 درصد بتونه منو به هدفم نزدیک کنه و من با این تواناییهای محدود این هدف رو دنبال کنم این باعث ناامیدی من خواهد شد.



سلام دوست گرامی
همه ما یک هدف واحد از زندگی در این دنیا داریم!!!:Gol:
وقتی آخرت نداشته باشیم حالا هدفهای گوناگون تو دنیا چه فایده:Gol:فقط با این کار خودمونو فریب میدیدم:Gol:

بعضی ها هم با اینکه خیلی چیزا دارن مثل اخلاق خوب، ایمان خوب، مال دنیا، خانواده و... ولی بازم این کار رو انجام می دن. من خودم از نزدیک با یکی شون بودم. همه چیزهایی که گفتم رو داشت. حتی نماز شب هم می خ.ند. اما... راستی چرا؟؟؟:Gig:

جناب حامد ، شما می گید اون طرف بیشتر از توانایی های خودش داره امتحان می شه ، این عبارات رو باید از چند جهت بررسی کرد :

1. بعضی وقت ها اتفاقات و بلاهایی که ما باهاشون دچار می شیم اثر و نتیجه اعمال خودمون یا پدر و مادرمون یا اجدادمون هست . (این موضوع کاملا اثبات شده هست و من نمی خوام الان درباره اش بحث کنم.) و لزوما امتحان و آزمایش نیست .

2. اگر فرض کنیم حوادث و بلاها ازمایش خداوندی هست ، باز هم طبق آیه قرآن که خداوند می فرماید هیچ نفسی را بیشتر از توانش تکلیف نمی کند ، می تونیم این طور بگیم که خداوند هیچ بنده ایی رو بیشتر از توانش وارد بلا نمی کنه . و البته حتی اگر آیه قران هم نبود باز هم بنا به عدلی که از خدا سراغ داریم چنین چیزی بعیده که خداوند بنده ایی رو خارج از توانش امتحان کنه ، به طوری که نتیجه این امتحان ارتکاب معصیتی مثل قتل نفس بشه .

- در اخر اینکه نباید به خودکشی به عنوان راه حل نگاه کرد ، خودکشی مثل اینه که طرف تو شهر مشهد کلی مشکلات داره ، بعد کوچ می کنه می ره تهران ! نه تنها مشکلش حل نمی شه بلکه کلی به مشکلاتش اضافه می شه ... حالا کسی که خودکشی می کنه با دو گناه فوق کبیره به ملاقات خدا می ره : اول : ناامیدی از رحمت خدا که بعد از کفر از بزرگترین گناهان هست و یکی قتل نفس که خدا محترم شمرده .

- در اخر هم بگم اینها شعار نیست ، افرادی هستند که توی این فشار ها دارند تحمل می کنند .

samirarad;34056 نوشت:
بعضی ها هم با اینکه خیلی چیزا دارن مثل اخلاق خوب، ایمان خوب، مال دنیا، خانواده و... ولی بازم این کار رو انجام می دن. من خودم از نزدیک با یکی شون بودم. همه چیزهایی که گفتم رو داشت. حتی نماز شب هم می خ.ند. اما... راستی چرا؟؟؟:Gig:


سلام
اول باید معذرت بخوام از دوستان که کمی دیر پاسخ دادم یعنی متوجه ارسال جدید نشدم:Gol:
بیشتر بگید از ارتباط جمله با بحث تاپیک

pardis;34106 نوشت:
جناب حامد ، شما می گید اون طرف بیشتر از توانایی های خودش داره امتحان می شه ، این عبارات رو باید از چند جهت بررسی کرد :

1. بعضی وقت ها اتفاقات و بلاهایی که ما باهاشون دچار می شیم اثر و نتیجه اعمال خودمون یا پدر و مادرمون یا اجدادمون هست . (این موضوع کاملا اثبات شده هست و من نمی خوام الان درباره اش بحث کنم.) و لزوما امتحان و آزمایش نیست .

دقیقا موافقم اصلا این نیست که ما مشکلات خودمون را به حساب دیگری بنویسیم و بخواهیم به دوش دیگری بزاریم
مسئله انتخاب راه بهتر است
اصلا دلیل این مشکلات مهم نیست مهم این است در این شرایط و مشکلات قرار داریم و میبینم راهی به جلو نداریم
یه سوال از بد و بدتر کدام بهتر است
شبیه این است در یک مسابقه آزاد رزمی شرکت کنی که به برنده کلی پاداش بدهند ولی یکی باید جان خودش را از دست دهد و باخت یعنی از دست دادن همه چیز .خوب آیا منطقی هست من که هیچ سابقه ای در رزمی ندارم فقط به امید اینکه جایزه و پاداش بزرگی میدهند شرکت کنم و وارد بازی بشم با کسی که سالها قهرمان این رشته هست؟

2. اگر فرض کنیم حوادث و بلاها ازمایش خداوندی هست ، باز هم طبق آیه قرآن که خداوند می فرماید هیچ نفسی را بیشتر از توانش تکلیف نمی کند ، می تونیم این طور بگیم که خداوند هیچ بنده ایی رو بیشتر از توانش وارد بلا نمی کنه . و البته حتی اگر آیه قران هم نبود باز هم بنا به عدلی که از خدا سراغ داریم چنین چیزی بعیده که خداوند بنده ایی رو خارج از توانش امتحان کنه ، به طوری که نتیجه این امتحان ارتکاب معصیتی مثل قتل نفس بشه .

این قسمت دو رو لطفا آیه را بزارید ممنون میشم:Gol:

- در اخر اینکه نباید به خودکشی به عنوان راه حل نگاه کرد ، خودکشی مثل اینه که طرف تو شهر مشهد کلی مشکلات داره ، بعد کوچ می کنه می ره تهران ! نه تنها مشکلش حل نمی شه بلکه کلی به مشکلاتش اضافه می شه ... حالا کسی که خودکشی می کنه با دو گناه فوق کبیره به ملاقات خدا می ره : اول : ناامیدی از رحمت خدا که بعد از کفر از بزرگترین گناهان هست و یکی قتل نفس که خدا محترم شمرده .

دوست بزرگوار مگر از دست این دنیا راحت شدند تنها با خودکشی است
من در مورد سعادت حرف میزنم نه از چاله به چاه افتادن
:Gol:

- در اخر هم بگم اینها شعار نیست ، افرادی هستند که توی این فشار ها دارند تحمل می کنند

بله موافقم ددوست بزرگوار ولی مقایسه توانایی بندگان خداااااا درست نیست با هم
بله رجبعلی خیاط هم یک شرایط سخت را پشت سر گذاشت با موفقیت ولی چند نفر از جوانهای امروزی میتوانند از اون شرایط موفق بیرون بیایند!!!

.

یا علی:Gol:

موضوع قفل شده است