وفتی خدا نخواد.. (عدم توفیق در ازدواج)

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

raha-h;592658 نوشت:
و مشکلاتی هم که هست مورد سرزنش و شوخی دیگران قرار گرفتن که خیلی ناراحت کننده است..و من رو تحت فشار قرار دادن که فقط درس بخونم و میخوام چیکار ازدواج کنم..روزهای من خسته کننده شدند و آرامش خاطر ندارم ناراحتیه روح به جسمم هم سرایت کرده و درد های جسمی پیدا کردم :Moteajeb!:

سخت که صدالبته سخته ولی
آیانتیجه تحمل این همه فشاروسختی چیزی جزافزایش عزت شمانزدخداست!اونهم خدایی که مطمئنیددیریازودپاداش شماراچندین برابرخواهدداد

سوال;592692 نوشت:
و ی مسئله‌ی دیگه، نمی‌دونم این چه چیزی هست ک ما نامه میندازیم توی حرمها، خدا مسلماً خودش حرف دل ما رو می‌دونه و ائمه هم ک میدونن. فکر کنم باید سعی‌ کنیم شیع باشیم ولی‌ شییعی ک از نظر بقیه ادیان هم منطقی ب نظر بیاد.

دوست بزرگوار منظورم فقط ب شخص شما نیست، کلا اینو گفتم. بعضی‌ وقتا آدم توی یه محیطی‌ زندگی‌ می‌کنه ک تغیرات و چیزای زیاد و جدیدی رو میبینه و ب این نتیجه میرسه ک‌ای کاش کمی‌ منطقی تر عمل می‌کردم ک باعث نشم دینم رو ب تمسخر بگیرن. میدونم بعضی‌ از مسائل معنوی دین رو نمی‌شه با منطق حل کرد، ولی‌ بعضی‌ چیزی خیلی‌ ساده و غیر منطقی، مثل نام انداختن توی حرمها، رو می‌شه.


سلام خواهر گرامی.
این موضوع خارج از بحث تاپیکه اما اینو اگر ذکر کنم شاید بد نباشه.
این گفته شما منطقی بنظر میاد اما من مورد خلافش رو دیدم
جناب حجت الاسلام قرائتی یه بار تعریف میکردن یه پسری بوده اصرار میکرده بره با یه دختر خارجی ازدواج کنه.پدرش هرکاری میکرده نظر پسر رو عوض کنه نشده.یه بار پسرش رو میبره حرم امام رضا زمانی که موقع غبار روبی حرم بوده.پدر از خادمانی که قبر مطهر امام رو تمیز میکردن خواهش میکنه یه مقداری از گرد و خاک رو بدن به پسر.خادما هم می بینن یه تکه کاغذ ذاخل ضریح افتاده.یه مقدار خاک رو داخلش میکنن و میدن به پسر و اونم میذاره تو جیبش.بعد تو خونه یادش میاد به این کاغذ و بازش میکنه و میبینه یه دختر نامه نوشته خطاب به امام رضا که من دختر پاکی هستم و سنم داره میره بالا و هنوز ازدواج نکردم و دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم که به گناه نیفتم.ای امام رضا خودت حفظم کن.
پسر کنجکاو میشه و میره هرطوری شده دختر رو پیدا میکنن که در یکی از محلات فقیرنشین شهر بوده و پدر دختر هم رفتگر بوده.میره خونشون و چون خیلی پولدار بودن پدر دختر تعجب میکنه که شما با ما چیکار دارید و مارو ازکجا پیدا کردید؟ اونا میگن که میخوایم دخترتون رو ببینیم.دختر هم میاد که تو جمع بشینه و تا میادش پسر به پدرش میگه من همین دختر رو میخوام.هرچه پدر میگه این خونواده فقیرن پسر قبول نمیکنه و به پدرش میگه شما که پولداری براشون خونه و لوازم و ...بخر.نهایتا راضی میشن و ازدواج میکنن و دختر که طاقت نیاورده بوده و هنوز باورش نمیشده این خونواده از کجا پیداشون شد موقع عقد پسر رو قسم میده و میپرسه تو منو از کجا پیدا کردی؟ کی تو رو فرستاده در خونه ما؟ و پسر هم میگه این تکه کاغذ...دختر میگه من این رو انداخته بودم توی ضریح...حالا چطور دست تو رسیده؟؟ و پسر جریان رو تعریف میکنه...

سوال;592692 نوشت:
[=Verdana]سلام عرض می‌کنم خدمت همهٔ بزرگواران،

[=Verdana]پست شما رو خوندم و از خدا می‌خوام که گشایش در کارتون حاصل بشه، هم واسه شما و هم واسهٔ همهٔ دوستان

[=Verdana]دوست بزرگوار فقط دوست دارم ی چیزی رو راجع به پستتون بگم. اینکه "خدا" هست ک مشکلات رو حل می‌کنه، نه ائمه، امامای بزرگوار و عزیز ما فقط واسطه‌ میشن ک خدا حاجت ما رو بده. میدونم مسلماً منظورتون همینه ولی‌ ب اشتباه بیان شده، اینو میگم چون دیدم این یکی‌ از مسائلی‌ هست ک شاید خیلی‌ها روش حساس هستن و با شیعه‌ها دربارهٔ این موضوع بحث می‌کنن.

[=Verdana]و ی مسئله‌ی دیگه، نمی‌دونم این چه چیزی هست ک ما نامه میندازیم توی حرمها، خدا مسلماً خودش حرف دل ما رو می‌دونه و ائمه هم ک میدونن. فکر کنم باید سعی‌ کنیم شیع باشیم ولی‌ شییعی ک از نظر بقیه ادیان هم منطقی ب نظر بیاد.

[=Verdana]دوست بزرگوار منظورم فقط ب شخص شما نیست، کلا اینو گفتم. بعضی‌ وقتا آدم توی یه محیطی‌ زندگی‌ می‌کنه ک تغیرات و چیزای زیاد و جدیدی رو میبینه و ب این نتیجه میرسه ک‌ای کاش کمی‌ منطقی تر عمل می‌کردم ک باعث نشم دینم رو ب تمسخر بگیرن. میدونم بعضی‌ از مسائل معنوی دین رو نمی‌شه با منطق حل کرد، ولی‌ بعضی‌ چیزی خیلی‌ ساده و غیر منطقی، مثل نام انداختن توی حرمها، رو می‌شه.

[=Verdana]انشا الله ک همگی‌ همیشه موفق باشید و همه بتونیم کاری کنیم ک یک سری افکار توجیه ناپذیر از دین حذف شه.

[=Verdana]در آخر هم اگه غلط املایی داره متنم ببخشید، با بهنویس نوشتم و وقت ادیت نداشتم.


با سلام دوست عزیز و ممنون از دفت نظر شما
راستش علت اینکه توی ضریح نامه انداختم بیشتر بخاطر خودم بود. من از خدا بواسطه امام رضا همسری صالح خواستم اما وقتی فکر کردم خصوصیات مورد نظرمو بگم افکار پراکنده ای به ذهنم اومدو راستش تا حالا دقیقا برا خودمم مشخص نکرده بودم که چی میخوام برا همین یه کاغد و قلم برداشتم و مدتی فکر کردم که دقیقا چطور همسری میخوام. مشخصاتی که به ذهنم اومد رو نوشتم و بعدم به طور نمادین داخل ضریح انداختم. در این کار اشکالی نمیبینم از این جهت که اولا به من آرامش داد و اینکه خودم رو بیشتر در محضر اماممون احساس کردم . دوما اینکه اگر استدلال شما رو بپذیریم بله امام رضا(ع) همه جا حضور دارند و از قلب شیعیان و محبینشون و حاجاتشون باخبرند.ولی پس چه نیازی هست این مسیرهای طولانی رو برای زیارتشون بریم؟

[=Verdana]سلام مجدد
[=Verdana]
[=Verdana]

نقل قول:
این گفته شما منطقی بنظر میاد اما من مورد خلافش رو دیدم

جناب حجت الاسلام قرائتی یه بار تعریف میکردن یه پسری بوده اصرار میکرده بره با یه دختر خارجی ازدواج کنه.پدرش هرکاری میکرده نظر پسر رو عوض کنه نشده.یه بار پسرش رو میبره حرم امام رضا زمانی که موقع غبار روبی حرم بوده.پدر از خادمانی که قبر مطهر امام رو تمیز میکردن خواهش میکنه یه مقداری از گرد و خاک رو بدن به پسر.خادما هم می بینن یه تکه کاغذ ذاخل ضریح افتاده.یه مقدار خاک رو داخلش میکنن و میدن به پسر و اونم میذاره تو جیبش.بعد تو خونه یادش میاد به این کاغذ و بازش میکنه و میبینه یه دختر نامه نوشته خطاب به امام رضا که من دختر پاکی هستم و سنم داره میره بالا و هنوز ازدواج نکردم و دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم که به گناه نیفتم.ای امام رضا خودت حفظم کن.

[=Verdana]
پسر کنجکاو میشه و میره هرطوری شده دختر رو پیدا میکنن که در یکی از محلات فقیرنشین شهر بوده و پدر دختر هم رفتگر بوده.میره خونشون و چون خیلی پولدار بودن پدر دختر تعجب میکنه که شما با ما چیکار دارید و مارو ازکجا پیدا کردید؟ اونا میگن که میخوایم دخترتون رو ببینیم.دختر هم میاد که تو جمع بشینه و تا میادش پسر به پدرش میگه من همین دختر رو میخوام.هرچه پدر میگه این خونواده فقیرن پسر قبول نمیکنه و به پدرش میگه شما که پولداری براشون خونه و لوازم و ...بخر.نهایتا راضی میشن و ازدواج میکنن و دختر که طاقت نیاورده بوده و هنوز باورش نمیشده این خونواده از کجا پیداشون شد موقع عقد پسر رو قسم میده و میپرسه تو منو از کجا پیدا کردی؟ کی تو رو فرستاده در خونه ما؟ و پسر هم میگه این تکه کاغذ...دختر میگه من این رو انداخته بودم توی ضریح...حالا چطور دست تو رسیده؟؟ و پسر جریان رو تعریف میکنه...

دوست بزرگوار یک لحظه فقط منطقی فکر کنید، مگه دختر خانم توی نامهآدرس نوشته بود؟!!! بئنید من یک صدم درصد هم ب این شک ندارم ک اماما واسطه‌ میشن، من خودم چیزیی‌ واین زندگیم دیدم ک بعضی‌ مواقع ک یادم میاد میمونم ک خدا چقدر بزرگ.
[=Verdana]ولی‌
[=Verdana]بحث سر اینه ک تو بتونی‌ ی آدم غیر مسلمون و شیعه رو توجیه کنی‌. شاید منم افکارم مثل شما بود، ولی‌ بعضی‌ وقتا وقتی وارد محیطی‌ میشی‌ ک میبینی‌ اکثریت هم مذهب تو نیستن، میفهمی ک ی کم باید با منطق بیشتر پیش رفت، میفهمی ک کسی‌ ک دین نداره یا دینش ی چیز دیگس، با این داستان‌ها و کارا متقاعد نمی‌شه، میفهمی ک باید نشون بعدی دینت بر اساس منطق هست نه یک سری عقاید عجیب و اشتباهاتی ک متأسفانه بین مردم جا افتاده. تا ی مدرک م`تبر واسه حرفت نتونی روی کنی‌، قطعا هم نمیتونی دینت رو واسشون ثابت کنی‌.
[=Verdana]

نقل قول:
راستش علت اینکه توی ضریح نامه انداختم بیشتر بخاطر خودم بود. من از خدا بواسطه امام رضا همسری صالح خواستم اما وقتی فکر کردم خصوصیات مورد نظرمو بگم افکار پراکنده ای به ذهنم اومدو راستش تا حالا دقیقا برا خودمم مشخص نکرده بودم که چی میخوام برا همین یه کاغد و قلم برداشتم و مدتی فکر کردم که دقیقا چطور همسری میخوام. مشخصاتی که به دهنم اومد رو نوشتم و بعدم به طور نمادین داخل ضریح انداختم. در این کار اشکالی نمیبینم از این جهت که اولا به من آرامش داد و اینکه خودم رو بیشتر در محضر اماممون احساس کردم . دوما اینکه اگر استدلال شما رو بپذیریم بله امام رضا(ع) همه جا حضور دارند و از قلب شیعیان و محبینشون و حاجاتشون باخبرند.ولی پس چه نیازی هست این مسیرهای طولانی رو برای زیارتشون بریم؟


[=Verdana]دوست بزرگوار خوب این احساس فرق می‌کنه، منم کل بحثم اینه ک چیزی رو ک شما واسه آرامش ذهنتون انجام میدید و میدونید منطقی نیست، علناً بیان نکنید، چون الان یکی‌ ک این پست رو (پست نوعی رو منورم) میخونه، تنها برداشتش افکار اشتباه ماست.
[=Verdana]
[=Verdana]اون بحثش ی چیز کاملا جداس، شما فقط نمیری حرم ک حجتا بخوای، بعضی‌ وقتا ادم ی جایی‌ رو می‌خواد واسه آرامش، می‌خواد بره واسه ادای احترام و... .
[=Verdana]

salam1990;591726 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان اسک دینی
عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبداله علیه السلام. انشاله که عزادارایتون قبول باشه

من حتی مدتها قبل اینکه پست قبلیمو بذارم دنبال ازدواج بودم یعنی شاید الان بیشتر از دو سال باشه ولی..


سلام
یه تاپیکی هست داخلش دعا و نمازه واسه ازدواج کردن میتونید اون دعاها و نماز ها رو بخونید
شما که هنوز خیلی نگشتید خیلیا 5-6 سال گشتن بعد دختر مناسب پیدا کردن
درسته که خیلی سخته ولی باید امیدوار باشید تو ذهنتون به این فکر نکنید که ازدواج نمیکنید برعکس امیدوار باشید که خدا یه مورد مناسب و خوب نصیبتون میکنه ان شاالله
منظورم این هست من یکی از دوستان خودم انقدر ناامید هست از ازدواج کردن همش میگه من مطمئنم تا آخر عمرم نمیتونم ازدواج کنم بعد خیلی افسرده و ناراحت شده همیشه ناراحته انقدرم لاغر شده از بس حرص میخوره و ناراحته که حد نداره منظورم اینه اینجوری فکر کردن آدمو اذیت میکنه

الهه خشم;592671 نوشت:
جناب مکلف صحبتی رو کردند و صحبت باد هواست ... مگر اینکه مستند باشه ... فکر میکنم که شما هم قبول دارین که چنین عملی ( ازدواج مجدد ) بین افراد عادی جامعه قبح ذاتی داره ولی روحانیون بخاطر درس هایی که خوندن قبحی در این عمل نمیبینن اتفاقا این عمل رو مستحب هم میدونن ...

الهه خشم عزیز من صحبت ها و نظراتتون رو تو جاهای دیگم خوندم، نظراتتون کاملا محترم هست ولی تا جایی که به دیگران توهین نکنید

من علاقه ای به ازدواج با طلبه ندارم ولی حرفاتون در مورد طلبه ها واقعا دردآور بود و از روی بی انصافی

نمی دونم شما چندتا طلبه تو عمرتون دیدین، ولی من به دلیلی طلبه زیاد دیدم و با خانوادشون هم رفت و آمد زیاد کردیم شور و عشقی که تو زندگی طلبه ها هست من هیچ جای دیگه ندیدم (البته اگه با شرایط سخت مالی بتونن کنار بیان ) من از این همه طلبه ای که می گم شاید فقط یک مورد دیده باشم که اهل صیغه کردن باشه اونم طلبه خالی نیست استاد دانشگاه هست و البته زنشم واقعا سرده (البته این دلیلی نیست برای کارش و هیچ کسم تاییدش نمی کنه ) ولی می خوام بگم این چیزی که می فرمایید تو طلبه ها خیلی کمه

ولی تو اقشار دیگه ماشاالله تا دلتون بخواد حالا اگه بویی از مذهب برده باشن که از راه حلالش اگرم نه که براشون فرقی نمی کنه

متاسفانه این ذهنیت غلط رو من معتقدم دشمن تو ذهن ما کرده ، وگرنه کسی که طلبه واقعی باشه می دونه گناه خیانت چقدره و بلایی که سر همسرش میاره یعنی چی... اصلا طلبه واقعی انقدر فکرش مشغول درس و دین هست که حتی نخواد فکر این مسائلم بکنه

لطف کنید تو صحبتاتون انصافم رعایت کنید

جزیره مجنون;592407 نوشت:
علیک سلام برادر گرامی شما لطف کنین مطلب بنده رو بهتر بخونین بنده گفتم تا 7 8 سال جا دارین نگفتم صبر کنین در ضمن بنده ب ایشون عرض کردم ک با این انرژی منفی جلو نرن و فکر نکنن خدا واسشون مجرد ماندن رو نوشته نه اینکه بشینن و با غرایض شون سر کنن ... در خواندن دقت کنین لطفا ... موفق باشین ...

بازم جواب حرفتون تو همین صحبتهای آیت الله مکارم بود...
اینکه گفتید چرا غصه میخورن و چرا ناراحتن و انرژی منفی میدن...
تو اون متن نوشته که از اثرات ازدواج نکردن، عواقب سوء روانى و جسمانى هست

با سلام
اولین بار که این پست رو مطالعه کردم، فکر کردم موضوع مربوط به یک دختر هست !!! ولی کمی که دقت کردم دیدم شما پسر هستید !!!
واقعا از این موضوع تعجب کردم که موفق به ازدواج نشدید، چرا که ازدواج برای یک مرد خیلی راحت تر از ازدواج برای یک دخترهست.
شما که به دنبال دختر محجبه چادری و طلبه هستید، خودتون چقدر مذهبی و مقید هستید ؟ یا درطی این سال ها شدید ؟
تا به حال از خودتون پرسیدید، چقدر ظرفیت زندگی با دختری که طلبه هست رو دارید ؟
به نظرم بهتر هست برای انتخاب شخص مورد نظر اولویت های خودتون رو یک بار چک کنید. به عنوان نمونه :
خط قرمز ها = مواردی که غیر قابل حذف هستند مثلا برفرض چادری محجبه بودن، اعتقادات قلبی داشتن، عدم اشتغال خارج از منزل، خانواده با فرهنگ، با اخلاق بودن و....
خط زردها = مواردی که بودنش خوب هست ولی اگر هم نبود، اشکالی ندارد. مثلا طلبه بود، حافظ کل قرآن بودن، کدبانو بودن، تحصیلات حداقل لیسانس یا فوق، قد بلند، رنگ پوست و ...
شخصی که شما مد نظر دارید، بیشتر در حوزه های علمیه اصلی،حوزه های علمیه دانشجویی ، دالرقرآن ها و محل های مذهبی یافت میشوند.
اگر به این مکان ها بسپارید، خیلی زود شخص مورد نظرتان پیدا میشود. ان شاء الله.
قبل از هر کاری توسل به ائمه را هرگز فراموش نکنید.
موفق باشید.

Ṃᾄʀẓἷἔ;592725 نوشت:
الهه خشم عزیز من صحبت ها و نظراتتون رو تو جاهای دیگم خوندم، نظراتتون کاملا محترم هست ولی تا جایی که به دیگران توهین نکنید

من علاقه ای به ازدواج با طلبه ندارم ولی حرفاتون در مورد طلبه ها واقعا دردآور بود و از روی بی انصافی

نمی دونم شما چندتا طلبه تو عمرتون دیدین، ولی من به دلیلی طلبه زیاد دیدم و با خانوادشون هم رفت و آمد زیاد کردیم شور و عشقی که تو زندگی طلبه ها هست من هیچ جای دیگه ندیدم (البته اگه با شرایط سخت مالی بتونن کنار بیان ) من از این همه طلبه ای که می گم شاید فقط یک مورد دیده باشم که اهل صیغه کردن باشه اونم طلبه خالی نیست استاد دانشگاه هست و البته زنشم واقعا سرده (البته این دلیلی نیست برای کارش و هیچ کسم تاییدش نمی کنه ) ولی می خوام بگم این چیزی که می فرمایید تو طلبه ها خیلی کمه

ولی تو اقشار دیگه ماشاالله تا دلتون بخواد حالا اگه بویی از مذهب برده باشن که از راه حلالش اگرم نه که براشون فرقی نمی کنه

متاسفانه این ذهنیت غلط رو من معتقدم دشمن تو ذهن ما کرده ، وگرنه کسی که طلبه واقعی باشه می دونه گناه خیانت چقدره و بلایی که سر همسرش میاره یعنی چی... اصلا طلبه واقعی انقدر فکرش مشغول درس و دین هست که حتی نخواد فکر این مسائلم بکنه

لطف کنید تو صحبتاتون انصافم رعایت کنید

مرضیه خانوم سلام ...
منظورتون رو نفهمیدم ... من توهین کردم ؟؟؟؟ !!! امکانش هست بگین من کجا توهینی رو کردم !!!

مرضیه جان ... سالها پیش یه فیزیکدان ثابت میکنه که الکتریسیته ساکن بر رویه سطح اجسام رسانا متمرکز میشه ... دانشمندان دیگه تمسخرش میکنن و میگن حرفش اشتباه هست ... ایشون گلوله فلزی رو میسازند ... لباسها رو از تن در میارن ... و در داخل اون گوی فلزی میشینن ... و دستور میدن گوی رو به ولتاژ چند کیلوولت متصل کنند .... در نهایت ایشون بدون اینکه کوچکترین آسیبی ببینن ا درون گوی بیرون میان ...

کسی که راه و روشی رو برای زندگیش پذیرفته ... ادعا میکنه راه و مسبرش درست هست ... باید پذیرای اون ساختمان فکری هم باشه .... این یک قاعده کلی هست ... در مورده اینکه شما فرمودین صحبتهام در مورد طلبه ها واقعا درد آور بوده ... امکانش هستش که بگین چرا چنین حسی رو دارین ؟؟؟ فرمودین حرفهام از رویه بی انصافی بود ... سوال میکنم امکانش هستش که بگین چرا چنین برداشتی رو از حرفام کردین ؟؟؟

در مورد اینکه شما فرمودین طلبه زیاد دیدین ... امکانش هست بگین چند تا طلبه دیدین !!! و امکانش هست بگین که شما چقدر نسبت به زندگی خصوصی چنین طلبه هایی آگاهی دارین !!! مثلا اگر شما 100 تا طلبه دیدین ... نسبت به زندگی خصوصی چند تا از این طلبه ها آگاهی و اشراف کامل دارین و میدونین که اهل صیغه و ازدواج مجدد نیستند ؟؟؟

به هر حال چنین ایدیولوژی مسیر ازدواج مجدد رو تقبیح نمیکنه و اون رو درست هم میدونه ... شما هم گویا طلبه ندیدین ... چیزی رو قبول کنند و در ذهنشون اثبات کنن ... انجامش میدن ... ( از نظره من کاره کاملا درستی هست ) ... و میگن اگر انجامش ندیم یعنی در مسیرمون شک کردیم و اون رو درست نمیدونیم ...

در مورد ادامه صحبتهاتون که فرمودین

نقل قول:

و
لی تو اقشار دیگه ماشاالله تا دلتون بخواد حالا اگه بویی از مذهب برده باشن که از راه حلالش اگرم نه که براشون فرقی نمی کنه


من با این حرفتون مخالفم ... فرهنگ بایدها و نبایدهایی رو گاها القا میکنه که هیچ چیزه دیگری نمیتونه چنین بایدها و نبایدهایی رو القا کنه ...

در نهایت ... مرضیه جان ...
من قصدم ناراحت کردن ایشان هم نبود ... تنها خواستم قسمتی از اخلاق و منش روحانی ها رو براشون توضیح بدم ... مثلا اگر فردا جنگ بشه ; قید زن و بچه رو ممکن هست بزنن و بزارن برن ... ( البته اگر طلبه واقعی باشه ) .... به مرور زمان طلبه ها همه چیز رو از پورت دین و مذهب میبینن ... و جلویه خیلی از امیالشون وای میاستند ... هدف من هم این بود که شاید کمی تلخ .... اما چنین منشی رو کمی مزه مزه کنند ...

خوب خودتون ملاحظه کنین ... در موضوعی جناب استاد حامی به تکریم چند زوجه بودن میپردازند و اشخاصی اینچنینی هم ... خودتون بقیش رو بخونین ...

[SPOILER]
IMAGE(<img src="http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/38487/1_11.JPG" alt="" class="bb-image" />)[/SPOILER]

salam1990;592468 نوشت:
دوستی هم که دلایل جور نشدن ازدواجم رو پرسیدن باید بگم که مشکل اصلیم اینه که کلا 3-4 نفر بیشتر بهم معرفی نشده که از بین اونا دوجا خودم رفتم خواستگاری که جواب رد دادن. یکیشون از نظر مالی فاصله طبقیاتی خیلی زیادی داشتیم(خیلی بالاتر بودن) و مورد دوم هم که از آشنایان دور بودن با وجود اصرار خانوادشون دختر خانوم گفتن اصلا قصد ازدواج ندارن. هردو این دخترخانوما هم مانتویی و اهل تیپ زدن و اینا بودن(یعنی حتی این موردا رو هم که رفتم از معیارام کوتاه اومده بودم تا تونستنم برم!). یه موردم فقط خواهر و مادرم رفتن که گویا از نظر ظاهری اصلا به هم نمیخوردیم(من لاغرم و دخترخانوم چاق بودن). یکی دو موردم باز مادرم گفتن اما از آشنایانی هستن که علاقه ای بهشون ندارم. واقعا تا حالا موردی که شرایط معمولی مد نظرمو داشته باشه نبوده.

تو این مدت تقریبا هر راهی که به ذهنم رسید رو رفتم. حتی به حوزه دانشجویی دانشگاهمون هم مراجعه کردم که از اونجا هم خبری نشد. فک کنم کاری از دست بنده های خدا برنمیاد و مشکلم باید به دست خود خدا حل بشه.
از نظرات همه دوستان استفاده میکنم و امیدوارم منو از دعای خیرشون محروم نکنن

سلام

اینکه کاری از دست بنده های خدا بر نمی آید واقعا درست و بجاست چون هر کاری که خدا نخواهد، به هیچ وجه انجام نخواهد شد یعنی اگر تلاش هم بکنی ولی خدا نخواهد نمیشود. ولی خدا هم تا وقتی شما تلاش نکنی نمیخواهد! بنابراین تلاش و درخواست از خدا در کنار هم باید انجام شود.

با این حال بنده مواردی را که فکر میکنم میتواند به پیدا کردن مورد مناسب به شما کمک کند عرض میکنم:

1- حضور فعال شما در اجتماع به خصوص انجمن ها، هیئت ها، تشکل ها، مسجد، بسیج، نهاد دانشگاه و هر جایی که فکر میکنید افراد مذهبی در آنجا فعالیت دارند میتواند به شما در پیدا کردن مورد کمک کند چون اولا خود شما شناخته میشود و میتوانی بشناسی ثانیا مسئولین این مراکز با شناخت شما میتوانند مورد های مناسب را به شما معرفی کنند ثالثا آن معیارهایی که شما به دنبال آن هستی در این اماکن بیشتر پیدا خواهد شد. البته این حضور منحصر در شما نمیشود یعنی میتوانید از خواهر و مادر خود هم بخواید در این مجالس و محافل شرکت کنند تا بتوانند مورد مناسبی برای شما پیدا کنند.

2- سپردن به افراد یکی از این راهکارهاست که شما تا حدودی زیادی آن را امتحان کردی منتها در این باره باید عرض کنم شما سراغ هر فردی نباید بروی بلکه کسانی را باید پیدا کنید که قبلا چنین کاری کرده اند و باعث و بانی ازدواج شده اند. خصوصیت این افراد این است که ارتباط اجتماعی قوی دارند و با افراد مختلف سر و کار دارند. حتی بعضی از این افراد که مذهبی هم هستند بخش عمده فعالیت خود را به این کار اختصاص داده و از این طریق ارتزاق میکنند.

3- استفاده از سایت ها و مراکز همسریابی: این مراکز هر چند غالبا به دنبال کار اقتصادی هستند و به فکر انجام درست همسریابی نیستند اما شما میتوانی از طریق این مراکز فرد مورد نظر خود را پیدا کنی و با چشم باز مانع خسارات احتمالی آن شوی به این گونه که وقتی فردی را پیدا کردی که تا حدودی با معیارهای شما سازگار بود، شماره منزل یا پدر یا مادرشان را بگیرید و از خانواده خود بخواهید رسما به خواستگاری بروند یعنی به جای اینکه مراحل آشنایی را قبل از خواستگاری و از طریق دوستی پی بگیرید به بعد از خواستگاری موکول کنید و در کنار خانواده انجام دهید. بعد از شناخت اولیه از طریق صحبت ها و مراودات خانوادگی، در مورد فرد مورد نظر تحقیقات لازم را انجام داده و اگر او را مناسب دیدید ازداج کنید.

4- کم کردن توقع و ایده آل نگاه نکردن به ازدواج: شما این مورد را مطرح کردی و گفتی که مجبور شدی از خیلی از ملاک های خود کوتاه بیایید اما نظر من این است که کوتاه آمدن نباید منجر به نادیده گرفتن تناسب ها شود یعنی اگر شما به دنبال فردی مذهبی و چادری هستی، اگر بخواهی از این ملاک خود دست بکشی مطمئنا در آینده از انتخاب خود پشیمان خواهی شد. لذا کم کردن توقع به معنای کوتاه آمدن از ملاک های اصلی نیست. لذا شما باید مواردی را حذف یا تقلیل دهی که اگر باشد خوب است اما اگر نباشد هم میتوانید خوشبخت شوید مانند موقعیت اجتماعی و مالی خانواده طرف. یا سطح تحصیلات فرد مقابل یا ....

5- انجام اعمالی که به پیدا کردن مورد مناسب کمک میکند که ظاهرا خود در این زمینه استادید.

پیروز و سربلند

salam1990;591726 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان اسک دینی
عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبداله علیه السلام. انشاله که عزادارایتون قبول باشه

نمیدونم این پستو برا چی مینویسم! شاید برا درد دل، شاید برای بیان تجربه خودم، شایدم برا التماس دعا..
هر چی که هس خیلی احساس نیاز میکردم که این حرفا رو با کسی بزنم و دیدم کجا بهتر از اینجا که سایت مذهبیه و دوستان همه کم و بیش مذهبین.

تقریبا یک سال پیش من اینجا پستی گذاشتم: ازدواج با طلبه؛ این بار از نگاهی دیگر (ازدواج با خانم طلبه)
من حتی مدتها قبل اینکه پست قبلیمو بذارم دنبال ازدواج بودم یعنی شاید الان بیشتر از دو سال باشه ولی..

شاید براتون جالب باشه که هنوز بعد یک سال با وجود پیگیری زیاد به نتیجه نرسیدم.(برا خودم که جالبه). پیگیری زیاد میگم واقعا زیاد بود. کسی نموند بهش نسپرم مورد مناسب معرفی کنه.
موردهایی هم معرفی مشدن ولی خب به دلایل مختلفی جور نمیشد.
واقعا وقتی چیزی رو خدا نخواد نمیشه. هر کاری هم که بکنی نمیشه. من که خودمو خیلی به این در و اون در زدم و لی خب خدا نخواست، نشد..

نمیدونم حکمتش چیه. شاید بخاطر گناهامه که ازدواجم سر نمیگیره.
اولش بهم گفتن کار نداری هرچی گفتیم بابا دانشجوی فلان دانشگاهیم گفتن نه کار باید باشه. رفتیم دنبال کار که این بهونه هم تموم شه. الان 7 ماه بیشتره سر کارم میرم(مهندس شدیم!)
ولی بازم نشد.

راستش دیگه از همه نا امید شدم و بریدم. فک کنم باید زودتر از اینا اینکارو میکردم
امروز از سر کار میومدم پیچیدم رفتم امامزاده صالح(تهران) چن ساعتی اونجا بودم دعای توسل خوندم. زیاد دعا کردم مشکلم حل بشه.
به آقا گفتم از برادر بزرگوارشون اما رضا بخوان مشکل منو حل کنه. گفتم درسته شیعه خوبی نیستم گناه زیاد دارم اما شما بزرگوارین. وقتی حاجت غیر مسلمونا رو میدین یعنی اندازه اونا هم پیشتون ارزش نداریم؟ گفتم من با امید اومدم اگه حاجتمو ندین دلم میشنکه
مشخصات دختر مورد علاقمم نوشتم انداختم داخل ضریح.هرچند فکر نکنم دختری با اون مشخصات رو زمین پیدا بشه ولی خب گفتم حالا که امام رضا میخوان لطف کنن مشکلمو حل کنن دیگه کامل حل کنن:)

از همه خواهرا و برادرا که این پستو میخونن خواهش میکنم برام دعا کنن شده یه صلوات بفرستن. منم براتون دعا میکنم. انشاله که مشکل من و همه جوونا حل بشه

از وقتی صحبت های آقای فرهنگ رو در هر زمینه ای به خصوص ازدواج شنیدم،احساس میکنم هر کسی هر همسری بد یا خوب و ....نصیبش میشه عاملش خودشه.رزق و روزی و قسمت و دعا و توکل جای خود دارن که انکار نشدنی ان اما تلاش و چگونه زیستن و افکار آدمها هم خیلی مهمه که بیسار تاثیر گذار هست
توصیه میکنم صحبت های اقای فرهنگ رو در مورد ازدواج موفق دانلود کنید و صحبت هاشو بشنوید.....

Miss Chadoriii;592864 نوشت:
طلبه و غیر طلبه هم نداره ... هر مردی که محور زندگیش رو بر اساس نیاز جنسی تنظیم کنه و تا تقی به توقی خورد بدو دنبال دوس دختر ( قشر غیر مذهبی ) صیغه ( قشر مذهبی ) به درد سطل زباله میخوره و امیدوارم همسرش هم دقیقا همین رفتارو در قبالش انجام بده تا اون آقا بفهمه چیزی که عوض داره گله نداره


سلام

نیاز جنسی یک نیاز طبیعی در هر فردیه به خصوص در مرد. شما فرض کن مرد نیاز جنسی نداشت. فکر میکنید اون موقع زندگی زن و شوهر چی میشد؟ اصلا انگیزه و نیروی محرک مرد برای تامین نیازهای عاطفی زن چیه؟ غیر از نیاز جنسیه؟!! این در و تخته ایه که خدا به هم بافته و اصلا هم بد نیست. چنانچه انگیزه زن از تامین نیازه های جنسی همسرش چیزی جز جذب عشق و علاقه اون به خودش و در نتیجه تامین نیازهای جنسی و عاطفیش نیست!

بله حرف شما از این جهت که یه مردی به صرف میل باطنی به تنوع، نباید در این مسئله افراط کنه و ... درسته. اما نباید منکر اصل این مسئله شد. لذا اگه نیازهای جنسی مردی توسط همسرش تامین نشه به نظر شما باید چیکار کنه؟! زنش رو طلاق بده یا خویشتن داری کنه؟!!!

اما در مورد صیغه باید بگم شما باید سوالت رو از دین بپرسی نه از اونی که صیغه میکنه!! برو به دین بگو چرا صیغه رو گذاشتی؟! اگه دلیل قانع کننده ای برای این کار نداشت اون موقع شما بیا بگو هر کی صیغه کنه جاش تو سطل آشغاله!!! هر شهری که توش صیغه بشه خرابه و ...

قیاس منطقی حرف شما:
دین گفته صیغه در اسلام جایز است
هر کسی صیغه کنه جاش تو سطل آشغاله
پس هر کی به حرف دین عمل کنه جاش تو سطل آشغاله!!!!!

جناب سلمان وقت نكردم كل تاپيك رو بخونم فقط يه چيزي بگم اولا اسم تاپيك تون إيراد داره نگيد وقتي خدا نخواد اخه چرا خدا نبايد بخواد يه جوون دل پاكش ازدواج كنه؟ يا حتي. اينكه نوشتيد عدم توفيق !!!! خدا ميخواد فقط زمانش نرسيده و اون دختر كه قسمت شما هست رو نديديد
ازدواج يك بخشيش تلاش و تحقيق هست اما يه بخش بزرگترش قسمت هست من خيلي اعتقاد دارم كه خدا براي هركس قسمتي در نظر گرفته كه بايد با صبر و توكل و در كنارش تلاش و تحقيق بهش برسيم شماها كه پسر هستيد كمي دستتون باز تره باز دخترها چون بايد در مرحله اول انتخاب بشن شرايط شون كمي سخت تره ، ازدواج توفيق نميخواد كه صبر و اميد و توكل ميخواد اما داشتن همسر خوب توفيق ميخواد كه وقتي شما خودتون خوب باشيد قطعا خدا دختر خوبي سر راه تون ميذاره

من نمونه ضدش رو خیلی سراغ دارم
دوستان همسرم اکثرا طلبه هستن
ولی خانوماشون خیلی ازشون راضی اند
مگر در مورد کار زیاد ی که انجام میدن وکمتر در خونه هستند
البته این طلابی که من میگم طلاب انقلابی هستند که صپ تاشب مشغول کار فرهنگی هستند
اما طلاب بی درد هم داریم که نه منتظر امام زمانند نه میدونن انقلاب چیه
ولی اکثرا طلاب مال طبقه خوبش هستند

Miss Chadoriii;592930 نوشت:
من اگه این حرفا رو نزنم خفه میشم

پیشاپیش از آقایونی که در مقابل خانومشون مردونه و علی وار ... رفتار میکنن عذر میخوام .. صحبتام با شما گرامیان نیس

.
.

آقایی که نیاز جنسیش تامین نمیشه

سال اول ازدواجش کور بوده ؟؟؟ کر بوده ؟؟؟

بعده 8 سال 10 سال زندگی مشترک ... بعده اینکه 2 تا بچه به این جامعه اضافه کرده

یادش افتاده نیازش تامین نمیشه ؟؟؟

خبر مرگش همون دوران عقد نمیتونست به این نتیجه برسه که این خانومی که انتخاب کرده جوابگوی نیازش نیس؟؟؟ اونقدر جرات و وجود نداشته همون موقه بهم بزنه حالا مثلا بعده 10 سال یادش افتاده ااا من نیازام برطرف نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟

نخیر برادر من

این تامین نیاز نیس

این تنوع طلبیه محضه

چطور اوایل زندگی مشترک نیازش برطرف میشده

حالا که همسرش بعده بچه داری و زایمان از ریخت و قیافه افتاده نیازش تامین نمیشه؟؟؟

واقعا از ته دلم نفرین میکنم ... ایشالا همه مردای اینجوری به درک واصل شن

سلام خواهر گرامی

چرا این قدر عصبانی؟
چرا خودتون رو این قدر ناراحت می کنید آخه؟

البته بحث در این مورد خارج از موضوع تاپیک هست اما

نمیدونم شما و دوستان دیگه هم مثل من هستید یا نه...ولی من تا به حال تو این 23 سال عمرم کسی که ازدواج موقت کرده باشه و همسر صیغه ای داشته باشه ندیدم! هر چی دیدم تو فیلمها و سریالهای تلویزیون بوده
یعنی فکر نمیکنم چیز شایعی باشه...

Miss Chadoriii;592930 نوشت:
آقایی که نیاز جنسیش تامین نمیشه

سال اول ازدواجش کور بوده ؟؟؟ کر بوده ؟؟؟

بعده 8 سال 10 سال زندگی مشترک ... بعده اینکه 2 تا بچه به این جامعه اضافه کرده

یادش افتاده نیازش تامین نمیشه ؟؟؟

خبر مرگش همون دوران عقد نمیتونست به این نتیجه برسه که این خانومی که انتخاب کرده جوابگوی نیازش نیس


آخه چطور قبل از عقد این موضوع رو بفمه؟ :Gig::Moteajeb!: متوجه نمیشم:Gig:

Miss Chadoriii;592930 نوشت:
چطور اوایل زندگی مشترک نیازش برطرف میشده

حالا که همسرش بعده بچه داری و زایمان از ریخت و قیافه افتاده نیازش تامین نمیشه؟؟؟


با این حرف تون کاملا موافقم

ناگفته هاي ناب;592940 نوشت:
گذريم از اينكه بعضي ها حاضرا زندگي يه خونواده رو بريزن به هم تا به مرد مازراتي سوار پورت بازكنن و با مازراتي دور دور كنن و آخر سر هم كارشون به روانپزشك كشيده ميشه.

بابا این جریان مازراتی و پورت و پولداری و ازدواج و بهم ریختن خونواده چیه هی تو تاپیکهای مختلف تکرار میشه؟
یا اینو نگید یا توضیح بدید جریان چی بوده ما هم بدونیم

سوال;592713 نوشت:
دوست بزرگوار یک لحظه فقط منطقی فکر کنید، مگه دختر خانم توی نامهآدرس نوشته بود؟!!!

خودمم یه کم شک کردم ولی خوب آقای قرائتی چیزی رو بدون سند تعریف نمیکنن
شایدم آدرس نوشته باشه
شایدم اسمشو نوشته بوده نوشته باشه من فلانی هستم یا نوشته باشه من دختر فلانی هستم...اینجوری که دیگه میشه پیدا کرد
چون آقای قرائتی میگفت رفتن شهرداری و پیگیری کردن که این آقای رفتگر کجا زندگی میکنه و از اونجا آدرس خونشون رو پیدا کردن

mehrant;593041 نوشت:
سلام خواهر گرامی

چرا این قدر عصبانی؟
چرا خودتون رو این قدر ناراحت می کنید آخه؟

البته بحث در این مورد خارج از موضوع تاپیک هست اما

نمیدونم شما و دوستان دیگه هم مثل من هستید یا نه...ولی من تا به حال تو این 23 سال عمرم کسی که ازدواج موقت کرده باشه و همسر صیغه ای داشته باشه ندیدم! هر چی دیدم تو فیلمها و سریالهای تلویزیون بوده
یعنی فکر نمیکنم چیز شایعی باشه...

متاسفانه شایع هس

ندیدن نشونه نبودن نیس که

انقد آمار خیانت و طلاق رفته بالا

Sad

من ناراحت میشم و عصبانی به خاطر اینه که بعضی وقتا رگ فمینیستیم بدجوری میگیره

خدایی ظلمی که آقایون در حق خانوما انجام میدن رو اون دنیا خدا چحوری میخواد انتقامشو بگیره تا ما جیگرمون خنک شه نمیدونم Fool

اصلا لازم نیس خودمون تجربه کرده باشیم

من وقتی بدبختی هم جنس خودمو میبینم ... همونقدر احساس بدبختی میکنم

Sad

نقل قول:
آخه چطور قبل از عقد این موضوع رو بفمه؟ :Gig::Moteajeb!: متوجه نمیشم:Gig:

حالا عقد نه ... 1 سال ... 6 ماه از زندگی مشترکتون گذشت

اگه فهمیدین که نمیشه ... نیازاتون پاسخ کافی نمیگیرید ...تمومش کنین ... مردونه ... انقدر جرات داشته باشید که تاوانشو هم بدید ... مهریه و اینا مثلا:Nishkhand:

نزارین به بچه دار شدن برسه

میشه این بحث ازدواج موقت و چند همسری رو ادامه ندین؟ آخه موضوع تاپیک رو دارین به انحراف میکشونین
بهتر نیس فعلا یه راهکار بدین ما یدونه همسر اختیار کنیم حالا برا دومی و سومی خدا بزرگه میاییم اینجا بحث میکنیم :khandeh!::Nishkhand:
شوخی کردم خانوما نیان کتکم بزنن:ok:

pzahra;593177 نوشت:
خوب دخترمذهبی پیدانمیشه اگه هم پیدابشه
همشون ثروت میخان که من ندارم

کی گفته همشون ثروت می خوان؟!!!

شما کار نداری می گی خواستگاری نمیرم و خودم رو کنترل می کنم

اولا تا کی می تونید همچین کاری بکنید

ثانیا فکر نمی کنید اون دنیا پیش خدا مسئولید؟ شما به عنوان یک شیعه فقط حق ندارید برای خودتون زندگی کنید باید نسل شیعه رو هم زیاد کنید، حالا نسلم زیاد نکنید یه شیعه بی کار به چه درد امام زمان(عج) می خوره؟

Miss Chadoriii;593057 نوشت:
متاسفانه شایع هس

ندیدن نشونه نبودن نیس که

انقد آمار خیانت و طلاق رفته بالا

Sad

من ناراحت میشم و عصبانی به خاطر اینه که بعضی وقتا رگ فمینیستیم بدجوری میگیره

خدایی ظلمی که آقایون در حق خانوما انجام میدن رو اون دنیا خدا چحوری میخواد انتقامشو بگیره تا ما جیگرمون خنک شه نمیدونم Fool

اصلا لازم نیس خودمون تجربه کرده باشیم

من وقتی بدبختی هم جنس خودمو میبینم ... همونقدر احساس بدبختی میکنم

Sad

حالا عقد نه ... 1 سال ... 6 ماه از زندگی مشترکتون گذشت

اگه فهمیدین که نمیشه ... نیازاتون پاسخ کافی نمیگیرید ...تمومش کنین ... مردونه ... انقدر جرات داشته باشید که تاوانشو هم بدید ... مهریه و اینا مثلا:Nishkhand:

نزارین به بچه دار شدن برسه

آبجی من من حس می کنم یکم عصبانی هستی بخاطر همین نوشته هات تندن

درسته که روی صحبتتون با همه ی مرداست ولی از اونجایی که این بحث از طلبه ها شروع شد شاید اینجوری برداشت بشه که دیده شمام خدایی نکرده مثل بعضی های دیگه اینکه طلبه یعنی ازدواج موقت و مجدد ( اصلا طلبه پولش کجا بود، تو یکیشم موندن والا :khandeh!: )

ما زنیم و سرشار از احساسات ولی همین احساسات رو مردا در قالب غیرت دارن

من همیشه فکر می کنم اگه حالا جدا از تمام بحثاش خدا این اجازه رو به زنهام داده بود اونوقت چند درصد زنا اصلا اجازه فکر کردن به این موضوع رو هم به خودشون نمی دادن

بحث ازدواج مجدد و 4 تا زن و اینارم استاد رائفی پور کاملا گفتن و اینکه این موضوع اصلا تو این زمان صدق نمی کنه، ولی خب تحت شرایطی شاید به مرد واجبم بشه این کار

من فقط می دونم خدا هیچ چیز رو بی حکمت نمی زاره، ولی برای هر حکمی هم که قرار داده شرایط گذاشته و در این مورد هم شرایط بسیار سختی هست، خدا عادله این آدمان که هرچیزی به نفعشون باشه رو سر و تهش رو می زنن و بهش عمل می کنن

با همه ی اینا ما زنا هیچوقت نمی تونیم همچین چیزی رو قبول کنیم حالا دنیا دنیام جمع بشن و از خوبی این کار بگن بازم ته دلمون راضی نمیشه با اینکه یه طرف قضیه ازدواج یه زن هست و ممکنه خدایی نکرده ما یکی از اونا باشیم (هیچ کس از آینده و شرایطی که توش قرار می گیره خبر نداره )

ولی لطف کنند آقایونی که بدون هیچ دلیل و منطقی از این امر دفاع می کنن و این رو با هر شرایطی حق خودشون می دونن و خانم ها رو سرزنش می کنن که چرا مخالفت می کنید جلو این حکم، فقط یه لحظه تصور کنن اگه این حکم برعکس بود چی؟ اصلا بر عکس نه شما این حق رو داشتید و خانمتون هم اجازه داشت فقط و فقط یک هفته با شخص دیگه ای ازدواج کنه اونوقت چه حالی می شدین؟

نگید ما غیرت داریم و نمی دونم معلوم نمیشه بچه ماله کیه و این حرفا، بخدا یه زن هم آدمه ، شوهرش رو فقط مال خودش می خواد دوست داره نگاه شوهرش عشق شوهرش فکر و ذکر شوهرش فقط مال خودش باشه

حالام یه جایی تو زندگی کم گذاشت حقش اینکه بهش خیانت بشه ، یعنی خدا این حکم رو برای تنبیه زن قرار داده؟!!!

ببخشید ولی واقعا حال بهم زن ترین موجودات رو کره زمین حتی از نظر آقایونی که می شناسم مردای هوس باز و تنوع طلب هستن

اگه خدا تو وجود یه مرد تنوع طلبی گذاشته، برای شور و شوق دادن به زندگی زناشوییش با زنشه، برا انرژی دادن به زنشه، نه برا خیانت

و در آخر بازم می گم اینجور مردا تو قشر طلبه خیلی کمتر هستن و لطفا فقط دوستانی که با طلبه ها زندگی کردن و رفت و آمد داشتن در این مورد نظر بدن

Ṃᾄʀẓἷἔ;593185 نوشت:
کی گفته همشون ثروت می خوان؟!!!

شما کار نداری می گی خواستگاری نمیرم و خودم رو کنترل می کنم

اولا تا کی می تونید همچین کاری بکنید

ثانیا فکر نمی کنید اون دنیا پیش خدا مسئولید؟ شما به عنوان یک شیعه فقط حق ندارید برای خودتون زندگی کنید باید نسل شیعه رو هم زیاد کنید، حالا نسلم زیاد نکنید یه شیعه بی کار به چه درد امام زمان(عج) می خوره؟


من ازگسترش نسل بدم نمیاد ولی بخاطربی پولی کسی حاضرنیست زنم بشم الان 10 میلیون مجرد داریم
پس لابد یه موانع پولی هست تو این کار

pzahra;593191 نوشت:
من ازگسترش نسل بدم نمیاد ولی بخاطربی پولی کسی حاضرنیست زنم بشم الان 10 میلیون مجرد داریم
پس لابد یه موانع پولی هست تو این کار

خب شما برو دنبال کار کم کم پولم میاد، اصلا چیکار به بقیه دارین اون 10 میلیون لابد توقعاتشون بالاست یا طرز فکراشون اشتباه یا خدا تا حالا نخواسته

من خیلی دخترا دیدم و می شناسم که براشون فقط مهم اینکه طرف مقابلش شغلی حداقل در سطح خودشون داشته باشه، نه مال و ثروت زیادی

این موضوعم دقیقا مثل همین ذهنیتی هست که در مورد آقایون وجود داره که همشون دختر خوشگل می خوان برا همینم انقدر عمل زیبایی زیاد شده و ماشالله همه کپی برابر اصل همدیگه شدن ، ولی در صورتی که چیزی که هم اینجا تو بیشتر آقایون دیدم و هم برام اثبات شده اصلا زیبایی در نظر همه یکسان نیست و برای همه هم اولیت اصلی نیست

دقیقا مسئله مالی برای دخترام همینه، ذهنیت آقایون اینکه همه دخترا شوهر پولدار می خوان در صورتی که برای بیشتر خانم ها همین که بدونن مرد اهل کار کردن هست و چشم و دل پاکه کافیه

Ṃᾄʀẓἷἔ;593192 نوشت:
خب شما برو دنبال کار کم کم پولم میاد، اصلا چیکار به بقیه دارین اون 10 میلیون لابد توقعاتشون بالاست یا طرز فکراشون اشتباه یا خدا تا حالا نخواسته

من خیلی دخترا دیدم و می شناسم که براشون فقط مهم اینکه طرف مقابلش شغلی حداقل در سطح خودشون داشته باشه، نه مال و ثروت زیادی

این موضوعم دقیقا مثل همین ذهنیتی هست که در مورد آقایون وجود داره که همشون دختر خوشگل می خوان برا همینم انقدر عمل زیبایی زیاد شده و ماشالله همه کپی برابر اصل همدیگه شدن ، ولی در صورتی که چیزی که هم اینجا تو بیشتر آقایون دیدم و هم برام اثبات شده اصلا زیبایی در نظر همه یکسان نیست و برای همه هم اولیت اصلی نیست

دقیقا مسئله مالی برای دخترام همینه، ذهنیت آقایون اینکه همه دخترا شوهر پولدار می خوان در صورتی که برای بیشتر خانم ها همین که بدونن مرد اهل کار کردن هست و چشم و دل پاکه کافیه


کارگیرنمیاد تواین اوضاع ارشددارم ولی هیچ جایی کارنمیدن بهم فعلا مجبورم پاکدامنی کنم میشه بپرسم ازدواج نکردن من حق کیا ضایع میکنه؟

باسلام کاربران محترم خوش میگذره موضوع شروع کننده تایپک چیه ?
پستهای شما چی چیه?
لطفا پستها خارج از موضوع نباشه
باتشکر

الهه خشم;592620 نوشت:
ینگار شوهر طلبه کردن هم "مد" شده .... همه دلشون میخواد ...

طلبه ها دو تا زن میگیرنا ... حواستون رو جمع کنین ...


با عرض سلام خدمت دوستان عزیز
نمی دونم دوستمون الهه خشم چرا با اینکه از ته دل قصدی ندارند اما مرتب در پست هاشون نکات منفی ادواج با یک طلبه را بیان می کنن؟!!!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
این در حالی است که خیلی از دخترها با طلبه ازدواج کرده و یا پسرها با همسر طلبه ازدواج کرده و هیچ منشکلی در زندگی ندارند.
دقیقا میشه گفت علتش اینه که طلبه ها به بسیاری از اصول اصلی زندگی پایبندند و مهرت های زندگی کردن را خوب بلدند. چون روایات و دروس دینی را خوانده اند خیلی از کارهایی که افراد عادی در زندگی انجام نمی دهند را با کمال صمیمیت در زندگی خود پذیرفته و آن را انجام می دهند.
بنابراین بدون دلیل نباید ادعایی کنیم که از نظر دیگران رد باشد.
بله ما هم بعضی موارد را که اشکالاتی در زمینه اخلاق وجود داشته را می پذیریم اما مطلقا کسی اجازه ندارد بگوید ازدواج با طلبه ها مد شده یا آنها همیشه پشت چادر هستند.:Narahat:
بنابراین از همه دوستان تقاضا دارم قدری واقع بینانه تر به مسائل نگاه کنند تا دچار سوگیری نشوند.
با تشکر

در پاسخ به پرسشگر محترم باید عرض کنم درست که پیدا کردن همسر برای شما قدری با مشکل برخورد کرده ولی این دلیل نمی شود که از ملاک های خود مخصوصا تدین و اخلاق و شرافت خانوادگی که مورد تایید و تاکید شدید روایات است کوتاه بیایید. از طرفی خدا را شاکریم که شما جوان خوب و مؤمن با افرادی که فرمودید وصلت نکردید چون قطعا بعدا با مشکل برخورد می کردید.
بنابراین علاوه بر اینکه خودتان دائما در حال گشتن و یافتن همسر مناسب هستید از خداوند متعال نیز زیاد کمک بخواهید. همچنین از توسل به ساحت ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز غافل نشوید.
نگران هم نباشید زیرا خیلی ها با این مشکل مواجه بوده اند ولی مشکلشان حل شده است.
سلامت و صبور باشید.

pzahra;593194 نوشت:
کارگیرنمیاد تواین اوضاع ارشددارم ولی هیچ جایی کارنمیدن بهم فعلا مجبورم پاکدامنی کنم میشه بپرسم ازدواج نکردن من حق کیا ضایع میکنه؟

مگه من گفتم حق کسی ضایع میشه؟

حق خودتون ضایع میشه، مسئولیت خودتون اون دنیا زیاد میشه، به هر حال من فکر نمی کنم این دلیل که کار گیر نمیاد رو خدا از کسی قبول کنه، وقتی می تونید اینو بگید که هر روز از صبح تا شب دنبال کار گشتید و پیدا نشده، مگه اینکه توقع خودتون خیلی بالا باشه که از نظر من عیب نیست ولی برا رسیدن به اون توقع بالا باید از کارای ساده شروع کرد

سلام و عرض ادب

به دلیل به حاشیه رفتن برخی از پست های این موضوع تا حضور کارشناس بسته خواهد ماند

صبور و شکیبا باشید


موضوع قفل شده است