جمع بندی وعده‌هایی که محقق نمی‌شوند!

تب‌های اولیه

74 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;1003098 نوشت:
سلام
در دین اسلام وعده‌هایی به مردم داده شده است و گفته شده فلان عمل فلان اثر را دارد یا اگر فلان دعا را بخوانی فلان نتیجه را خواهی گرفت
اما دو سوال برایم در این زمینه پیش آمده که چون با هم مرتبط هستند در یک تاپیک مطرح می‌کنم
فقط از کارشناس محترم خواهش می‌کنم زیاد روی مثال‌ها متمرکز نشوند
هر بار که روی مثال متمرکز شدم تاپیک از مسیر خارج و در نهایت بدون نتیجه بسته شد!

سوال اول: چرا برای بعضی از افراد، اکثریت یا تمام این وعده‌ها محقق نمی‌شود؟
مثلاً گفته می‌شود اگر کسی دنبال کسب حلال باشد خداوند روزیش را افزایش می‌دهد اما می‌بینیم کسانی که دنبال روزی حلال هستند خیلی از آنها مدام در گرفتاری به سر می‌برند. می‌دانم که برای تحقق هر امری نیاز به یک سری مقدمات هست. اما آنقدر این مقدمات انجامشان سخت و دشوار و ریزبینانه است که تقریباً برای هیچ بشری اجرای آن ممکن نیست. از طرفی سایر فرق که ادعاهایی دارند (مثل عرفان‌های نوظهور) آنها نیز وعده‌هایی می‌دهند بعد که محقق نمی‌شود می‌گویند حتماً دلت پاک نبوده، حتماً نیتت صاف نبوده، حتماً آدابش را دقیق بجا نیاوردی و....

سوال دوم: چرا هیچ تفاوت معناداری بین افراد مقید و غیرمقید وجود ندارد، بلکه حتی برعکس است؟
مثلاً در قرآن گفته شده حلال و طیب بخورید. حلالش را در سوال قبل توضیح دادم که اتفاقاً برعکس آنچه گفته شده، آنهایی که دنبال کسب حلال هستند مدام در گرفتاری هستند و آنها که درآمد حرام دارند وضعیت بسیار بهتری دارند هیچ اتفاقی هم به واسطهء حرام خواری برایشان نمی‌افتد! درمورد طیب هم همین است. مثلاً افرادی را می‌بینیم که اهل دود نیستند و غذای سالم می‌خورند اما همیشه بیمار هستند و از طرفی افرادی هستند که روزی چند پاکت سیگار می‌کشند و انواع فست‌فودها را می‌خورند اما بسیار شاداب و سرحال هستند و عمر مناسبی هم دارند

یا مثلاً خداوند در ازدواج قول به آرامش داده و اینکه خدا به افراد متأهل نگاه ویژه‌ای دارد و در رفع نیازهای زندگی به آنها کمک خواهد کرد (از جمله آیه قرآن که می‌گوید اگر فقیر باشند....)اما در عمل می‌بینیم که خیلی از زنها و مردها پس از ازدواج باید کاملاً از خودشان غافل شوند و فقط روز را شب کنند و شب را روز (کسب نان بخور و نمیر، تر و خشک کردن بچه‌ها، چختن غذا، شستن ظرفها و...) و هیچکدام دیگر نمی‌توانند به معنای واقعی زندگی کنند چون نه وقتی دارند و نه آرامشی. یعنی برخلاف وعدهء دین، پس از ازدواج سختی‌های افراد چندبرابر می‌شود! ولی از آن طرف افرادی که دنبال زندگی مجردی و دوستی‌های نامشروع هستند اکثراً شاداب و سرحال هستند و به نیازها و علایق خودشان هم رسیدگی می‌کنند. به عبارتی بین آنهایی که به حرف خدا اعتماد می‌کنند و آنهایی که اعتماد نمی‌کنند نه تنها هیچ تفاوت قابل توجهی وجود ندارد، بلکه حتی در بیشتر موارد برعکس است، یعنی آنها که اعتماد نکرده و احکام را رعایت نمی‌کنند خیلی موفق‌تر هستند

پ.ن:
دو تا از پاسخ‌های احتمالی دوستان را همین الان پاسخ بدهم
اگر بفرمائید منظور خداوند از آرامش و سختی فقط پول نیست، عرض می‌کنم اولاً در برخی موارد بطور واضح به رفاه مالی اشاره شده است و کسی نمی‌تواند منظور معنوی از آن برداشت کند. من اینکه فرقی نمی‌کند منظور پول نقدی بوده یا هر سود دیگر، به هر حال وعده به آرامش داده شده که در عمل این آرامش سهم آنهایی است که رعایت نمی‌کنند. اگر بفرمائید قرار است در آخرت جبران شود، عرض می‌کنم اکثر این وعده‌ها درمورد همین دنیا بیان شده و صحبتی از ارجاع به آخرت نشده

هر که در این بزم مقرب تر است .جام بلا بیشترش میدهند
شاید بگید این کلیشه ای و این حرفا .ولی واقعا ارامش مطلق در ثروت نیست
تا یه جایی باعث رفاه هست اما بیشترش باعث حرص و طمعه
همیشه هم بر این باورم که خدایا داده هایت نعمت و نداده هایت حکمت است

Reza-D;1004250 نوشت:
درمورد سایر وعده‌ها هم همین را شنیده‌ایم که این وعدهء الهی است و تخلف ناپذیر است
این وعدهء الهی است که روزی حلال برکت دارد
این وعدهء الهی است که ازدواج تو را غنی خواهد کرد

اما وقتی نه روزی حلال برایت برکت میاورد و نه ازدواج تو را غنی می‌کند
می‌گویند لابد شرایط دیگر مناسب نبوده، شاید خدا خواسته تو را امتحان کند، شاید قسمتت نبوده و.....
شما هم می‌گوئید نه روزی حلال کافی بوده و نه ازدواج، بلکه تغییر نگرش و رفتار نیز نیاز بوده (با کیفت مد نظر شما)

خب مسعود عزیز، چرا وعده‌ای که شما الان دارید به من می‌دهید تابع قوانین دیگری نباشد؟!
این امکان هم وجود خواهد داشت که بنده طبق روشی که شما می‌فرمائید خودم را تغییر بدهم اما تغییری در زندگیم حاصل نشود!

و بعد هم که تاپیک بزنم و بپرسم بنده طبق آنچه مسعود گفت رفتار کردم اما تغییری حاصل نشد، خود شما یا افراد دیگری بیایند و بگویند
نه خب تغییر نگرش و روش که کافی نبوده، بلکه تاثیر اینها خود وابسته به چیز دیگری است، مثلاً به اینکه حق کسی بر گردنت نباشد
تا زمانی که حق کسی بر گردنت باشد تغییر نگرش و روش برای تو سودی نخواهد داشت

بعد من بروم این را تغییر بدهم و تمام حقوقی که به گردنم هست را بپردازم و باز تغییری ایجاد نشود
بعد دوباره بگویند پرداخت حقوق خودش وابسته به این است که دعا زیاد بخوانی. تا دعا زیاد نخوانی پرداخت حقوق فایده‌ای ندارد
و..................................

ببخشید پس یه دفعه بگو خدا دروغ میگه
خودتو خلاص کن.

[=Times New Roman]

Reza-D;1004250 نوشت:

چرا وعده‌ای که شما الان دارید به من می‌دهید تابع قوانین دیگری نباشد؟!
این امکان هم وجود خواهد داشت که بنده طبق روشی که شما می‌فرمائید خودم را تغییر بدهم اما تغییری در زندگیم حاصل نشود!


نه خیالت راحت این روش تست شده هست :khandeh!:

اگر جواب نداد باهام تماس بگیر بعدش می بینی دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد Lol

چند دقیقه احساسات و ناراحتی ها را کنار بزار و منطقی به این حرفهایی که میزنم فکر کن

ببین خدا برای رسیدن شما به خواسته هات یک سری پیش نیاز تعیین کرده که شما باید اونها رو رعایت کنی

و از طرفی تجربه شخصی من اینه که فکر میکنم با تو خیلی مشترک باشه اینه که

بسیاری از مشکلات ما به صورت هرمی زیر مجموعه ی یک مشکل و ضعف بزرگتر هست

که اگر اون ضعف که ریشه هست حل بشه باقی مسائل حل میشن

مثلا الان یکی از ضعف های شما این هست ( طبق گفته ی خودت ) که زیادی همه چیز رو تحلیل میکنی

خب این ضعف رو می تونی با اصل تغافل ظرف یک ماه از بین ببری

وقتی از بین رفت اونوقت می بینی دیگه خیلی از حرفهای دیگران ناراحتت نمی کنه

خیلی از بدی های دیگران رو نمی بینی که بخواد ناراحتت کنه

( هرچقدر هم توضیح بدم بازم باید اون دنیای بعد از یک ماه رو با چشم خودت ببینی تا پرده ها و حجاب ها از جلوی چشمات کنار بره و خودت حقیقت رو ببینی )

این کار باعث میشه آرامشت و اعتماد به نفست بیشتر بشه

و حالا که تونستی این ضعف رو برطرف کنی با خودت میگی پس حتما بقیه رو هم می تونم برطرف کنم

اونوقت می تونی بری سراغ اهداف بعدیت مثل پول خونه ماشین و واسه رسیدن به هرکدوم برنامه ریزی کنی تا بهش برسی

ولی اینو مطمئن باش تا زمانی که ذهنت رو درست نکنی و افکارت رو درست نکنی هیچ اتفاقی نمیفته.

گاهی باید درستی و غلطی قوانین رو رها کنی و بدون فکر و تحلیل کردن قوانین

فقط سعی کنی با قوانین حاکم هم جهت باشی تا بیشترین دستاورد رو داشته باشی

من اون چیزی که خودم عمل کردم و نتیجه گرفتم رو بهت گفتم نه چیزی که فکر میکنم درسته

زندگی خودته هرکاری بخوای می تونی باهاش بکنی ولی با این روش فعلی به هــــیــــــچــــی نمی رسی

این صحبت جناب رضا که بعضی وعده الهی محقق نمیشه، ریشه روانشناسانه داره نه اعتقادی.
چون همه مسلمونا از جمله ما و آقا رضا میدانیم که خداوند، کامل مطلق هستش و علم مطلق داره و همه سخنانش کاملا درسته.
پس اگر جایی به نظر ما رسید که یکی از وعده های خداوند محقق نشده، قطعا اشکال از طرف خدا نیست. چون موجودی که ما می پرستیمش، کامل محضه و بدون اشکاله.
اگر غیر از این اعتقاد را داشته باشیم، اصلا ایمان نداریم! چون سنگ بنای ایمان، اینه‌

پس اگر اشکالی به نظرمون رسید، علت اشکال را باید جای دیگری جستجو کرد. و نباید محقق نشدن وعده را به خداوند نسبت داد.

بلکه باید بگیم: ما میدونیم که تمام سخنهای خداوند کاملا درسته‌ پس این وعده اش هم کاملا درسته. اما چرا ظاهرا برای ما محقق نشده؟ علتش چیه؟ (علتی که قطعا از طرف خدا نیست). کجای کار ما اشکال داره که مشمول این وعده نشده ایم؟

سبحان الله عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین

Reza-D;1004238 نوشت:
ثانیاً خداوند در وعده‌ای که داده به هیچ وجه وعده‌اش را تا این حدی که شما می‌گوئید مشروط نکرده!
بله قطعاً باید تلاش کرد تا مزد گرفت. اما اینطور که شما عزیزان دایرهء شرایط تحقق وعدهء الهی را تنگ کرده‌اید، قطعاً انجام این شرایط فقط از عهدهء معصومین برمیاید!!

Reza-D;1004247 نوشت:
بدون شرح!

ما کی باشیم که وعده های خدا را مشروط کنیم!! ما فقط وعده های خدا را با هم می بینیم و بعد یک نظام استخراج می کنیم، اما شما وعده ها را دانه دانه می بینید!

ببینید من به چند مورد اشاره می کنم، شما ممکن است تک تک آنها را یک وعده ای بدانید که بی قید و شرط است اما وقتی همه آنها را کنار هم ببینیم به یک نظام و چارچوب کلان دست پیدا می کنیم که شرائط را برای تحقق یک مسئله را تعیین میکند؛ خصوصا اینکه من اصلا سراغ روایات نمیروم چون بسیار زیاد هستند، فقط چند نمونه از ایات قرآن میگویم تا بدانید چقدر این شرائط متعدد است:

«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان جز به اندازه تلاشش بهره ای ندارد (نجم:39)

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن چه که مربوط به خویش است را تغییر دهند.(رعد:11)

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى ‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد بازگردند!(روم:41)

«عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى ‏داند، و شما نمى ‏دانيد(بقره:216)

«
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً »؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت‏(طه:124)

« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب‏»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند،و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏ دهد(طلاق:2و3)

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ ها، آزمايش مى‏ كنيم‏(بقره:155)

«لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرين‏»؛ ما همه شما را قطعاً مى ‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند(محمد:31)

و آیات بسیار دیگر، که اگر روایات را هم به آن ضمیمه کنیم می بینید که ما هیچ شرطی از جیبمان روی آن نگذاشته ایم!

جناب مسلم بزارین من اینجوری ازتون بپرسم

ایا کسی که رعایت دین اسلام رو می‌کنه و به وعده های الهی دل خوش میکنه و عمل میکنه بیشتر به اون وعده ها می‌رسد

یا کسی که رعایت دین اسلام رو نمیکنه ‌و به اهدافش دل خوش میکنه و عمل میکنه

فرشته برمیگردد;1004271 نوشت:
جناب مسلم بزارین من اینجوری ازتون بپرسم
ایا کسی که رعایت دین اسلام رو می‌کنه و به وعده های الهی دل خوش میکنه و عمل میکنه بیشتر به اون وعده ها می‌رسد
یا کسی که رعایت دین اسلام رو نمیکنه ‌و به اهدافش دل خوش میکنه و عمل میکنه

سلام سرکار خانم فرشته
در صورت تساوی شرایط مثل استعداد و تلاش و برنامه ریزی؛ قطعا کسی که به وعده های الهی دل بسته است موفق تر خواهد بود.
اما اینکه کسی گمان کند وعده های خدا قرار است جای تلاش و برنامه ریزی و مانند آن را بگیرد خب برداشتش اشتباه است، این ربطی به دین ندارد!
اما اگر دو نفر با شرایط مساوی تلاش کنند قطعا آنکه به خداوند تکیه داشته، دعا می کند، و به وعده های او دل خوش دارد 100 درصد، تأکید می کنم، 100 درصد موفق تر خواهد بود.

Reza-D;1004220 نوشت:
نکتهء‌ای در صحبت شما دوستان و برخی دیگر از کاربران محترم دیدم که لازم است درمورد آن توضیحی عرض کنم
و آن نکته چیزی نیست جز تبصره‌های بسیار فراوان در دین اسلام!
در خیلی از آیات و روایات بنده با این مشکل برخورد کرده‌ام که تفسیری متفاوت از ظاهر آیه یا روایت بیان می‌شود
جالب اینکه این تفاسیر مختلف هیچ ثباتی ندارد و مطابق با شرایط تغییر معنا می‌دهند!

مثلاً جوانی می‌آید و می‌پرسد من قصد دارم ازدواج کنم اما از این می‌ترسم که با اضافه شدن زن و فرزند، حقوق من برای رفع نیاز سه نفر (یا بیشتر) کافی نباشد
بعد کارشناسان و دوستان مذهبی برایش این آیه را می‌گذارند که: "إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ"
و به آن جوان می‌گویند وقتی خدا به این وضوح در قرآن قول غنی شدن را داده و قبل از وعدهء خود از واژهء "اِنَّ" استفاده کرده یعنی قطعاً چنین است و غیر از این نیست، دیگر معنا ندارد که شما به وعدهء الهی شک کنید

اما جوان دیگری می‌آید و می‌پرسد من بر مبنای آیه "إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ" و با اعتماد به خدا رفتم ازدواج کردم اما الان فقیر هستم
آن وقت همان کارشناسان و افراد مذهبی اینطور پاسخ می‌دهند:
دوست عزیز خدا کجا به شما قول داده که قطعاً وضع شما را خوب خواهد کرد؟! این وعده‌ای که خدا داده به هزار و یک عامل دیگر وابسته است
اولا باید تلاش کنی؛ اول از تو حرکت بعد از خدا برکت. ثانیاً باید روزی حلال به دست بیاوری چون خداوند برکت را فقط به روزی حلال می‌دهد
جوان پاسخ می‌دهد والا شب و روز در حال تلاش هستم و روزی من هم کاملاً از راه حلال است

و باز دوستان مذهبی می‌گویند: چه کسی گفته که منظور از برکتِ روزی حلال برکت مادی است؟
نخیر! منظور خداوند برکت معنوی است

بسم الله الرحمن الرحیم

واقعا هیچ کسی نمی داند که وعده های خداوند چطور و قرار هست کجا محقق شوند !!
ایا دو زوجی که قرار هست مزدوج شوند شامل لطف خداوند می شوند یا خیر ؟

آیا مومن هستند ؟
یکی از صفات مومن راضی بودن به روزی خداوند هست => بنابراین نباید زندگی تجملی داشته باشند و باز از خدا بخواهند زیاد کند !!

_____________________

اصلا می خواهیم قضیه ازیاد و برکت روزی حلال رو حل کنیم :

قانون میزاریم و بنابر عدالت هر کسی که 100 هزار تومن روزی حلال خالص کسب میکنه
وقتی که در جیبش میزاره صبح بدون استثنا وقتی میشماره می شود 110 هزار تومن

قبلش با تراروی حلال سنج هم وزن میکنیم و اگر بالای 1 گرم مخلوط باشه کنار میزاریم .

آیا جواب خواهد داد ؟
فردا شخصی ایکسی زنگ میزنه و میگه : اقا این 10 تومن هم شد پول ؟ من 40 تومن میخوام

فردا همه میریزن خیابان و علیه این قانون تظاهرات می کنند !

انسان بر حسب اختیار و تعقل و . . . که داره همیشه در حال اعتراض هست و خواهد بود ..

خباء;1004239 نوشت:
اصلا تشخیص این مسائل شدنی نیست.
....
بهتر است همان اول تکلیف خود ایه روشن شود

بله بنده هم چندین بار عرض کردم تشخیص این مطلب شدنی نیست! اما این به معنای خلف وعده نیست؛ قطعا خداوند طبق وعده اش عمل کرده است، آگاهی ما از موضوعات اندک است، به همین خاطر نمیتوانیم اراده خدا را پیش بینی کنیم!
قطعا اگر دعا مستجاب نشود یا تلاشی صورت نگرفته، یا برنامه ریزی نبوده، یا به مصلحت شخص نبوده و یا سایر عوامل؛ همه اینها در وعده های خدا وجود دارد، اما ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم به خاطر کدامیک از آنها خداوند دعای ما را مستجاب نکرده است!
این عدم آگاهی را کسی توجیه نام نمی نهد!

مسلم;1004311 نوشت:
بله بنده هم چندین بار عرض کردم تشخیص این مطلب شدنی نیست! اما این به معنای خلف وعده نیست؛ قطعا خداوند طبق وعده اش عمل کرده است، آگاهی ما از موضوعات اندک است، به همین خاطر نمیتوانیم اراده خدا را پیش بینی کنیم!
قطعا اگر دعا مستجاب نشود یا تلاشی صورت نگرفته، یا برنامه ریزی نبوده، یا به مصلحت شخص نبوده و یا سایر عوامل؛ همه اینها در وعده های خدا وجود دارد، اما ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم به خاطر کدامیک از آنها خداوند دعای ما را مستجاب نکرده است!
این عدم آگاهی را کسی توجیه نام نمی نهد!

ممنون از حسن توجهتان
پس دیگر نفرمابید :

نقل قول:
شما جریان خانه خریدن امام خمینی(ره) را مطالعه بفرمایید تا متوجه شوید اعتماد به وعده الهی چگونه نقش آفرینی می کند.

خباء;1004312 نوشت:
ممنون از حسن توجهتان
پس دیگر نفرمابید :

با هم منافات ندارد، ما پیش از خانه خریدن امام نمی توانستیم با ضرس قاطع بگوییم آیا پول آن جورمی شود یا خیر! پیش بینی 100درصدی برای ما ممکن نیست!
آنچه بنده عرض کردم این است که اعتماد به خدا، به عنوان یکی از فاکتورهای تاثیرگذار است، که تاثیر آن هم عمیق و چشم گیر است، اما آیا علت تامّه است؟ پاسخ ما منفی است.

مسلم;1004269 نوشت:
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان جز به اندازه تلاشش بهره ای ندارد (نجم:39)

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن چه که مربوط به خویش است را تغییر دهند.(رعد:11)

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى ‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد بازگردند!(روم:41)

«عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى ‏داند، و شما نمى ‏دانيد(بقره:216)

«مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً »؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت‏(طه:124)

« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب‏»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند،و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏ دهد(طلاق:2و3)

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ ها، آزمايش مى‏ كنيم‏(بقره:155)

«لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرين‏»؛ ما همه شما را قطعاً مى ‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند(محمد:31)


الان کمی بهتر متوجه شدم
پاسختان را پذیرفتم استاد @};-

مسلم;1004269 نوشت:
ما هیچ شرطی از جیبمان روی آن نگذاشته ایم
ببخشید برادر سوء تفاهم نشود مقصودم شما یا سایر دوستان نیست، کاملاً کلی عرض می‌کنم
قبول دارید گاهی افراد مذهبی خواسته یا ناخواسته خود را جای خدا می‌بینند؟ (چون دارند نظرات خدا را منتقل می‌کنند)
اگر ممکن است چند دقیقه زمان بگذارید و به این صحبتم گوش بدهید. ممنون @};-

یک بار یک دوست مذهبی داشت با شخصی که طرفدار بی‌خدایی شده بود گفتگو می‌کرد
به دوستش می‌گفت:
"گول حرفهای شیرین و برخوردهای مهربانانهء بی‌دایان را نخور؛ آنها فقط جاذبهء ظاهری دارند. این جاذبه کاذب است و...."

همانجا به ذهنم رسید که یک زمانی عاشق اهل بیت(ع) بودم
زمانی که روایتی را خواندم که امام علی(ع) کودکان را بر دوش خود می‌گذاشت عشق می‌کردم که چنین امامی دارم
وقتی می‌خواندم که پیامبر(ص) فرموده من برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام برای داشتن این پیامبر به خود می‌بالیدم

دین اسلام آن زمان برایم به معنای تقسیم نان خود با فقیر بود. به معنای عشق ورزیدن به تمام موجودات حتی حیوانات بود
اسلام را در این جمله که وقتی همسایه‌ات گرسنه است نباید آسوده بخوابی تفسیر می‌کردم
آن زمان خیال می‌کردم زن مسلمان و مرد مسلمان عاشق‌ترین زوج روی زمین هستند
تصور می‌کردم جامعهء اسلامی زیباترین جامعهء دنیاست. پر از عشق، فداکاری، همدردی
خیال می‌کردم اسلام دین آبادانی است و فراوانی و رزق و روزی بابرکت


اما حالا هر چه می‌شنوم از آتش است و جهنم! از اینکه چون گناه کردی خدا می‌خواهد پدرت را در بیاورد!
مدام می‌گویند امام علی(ع) نان جو می‌خورد شما هم همین را بخورید
(تا ما بتوانیم با خیال راحت چلوکبابمان را بخوریم!!)
طرف در حالیکه هنوز آب وضو دارد از دستش می‌چکد، بدو بدو خودش را به رئیس شرکت می‌رساند تا زیرآب همکارانش را بزند
تازه فهمیدم در قوانین اسلامی زن مسلمان وظیفه ندارد یک لیوان آب دست شوهرش بدهد و اگر بدهد بر سر او منت گذاشته!! واقعاً که چه عشقی!
در جامعهء اسلامی هیچکس برای دیگری دل نمی‌سوزاند. شما آزاد هستی هرجور دلت می‌خواهد پدر ملت را دربیاوری!
هیچ کنترل و نظارتی نیست، تنها نگرانی فقط این است که نماز بخوانی، روزه بگیری، حج بروی و به ولایت فقیه معتقد باشی
چند روز پیش یکی از همکاران ما که اصلاً اعتقادی به دین ندارد (هیچ دینی) ریش گذاشته بود و تسبیح دست گرفته بود
از او پرسیدم جریان چیست؟ صادقانه گفت بخاطر ریا!! happy گفت فقط اینطوری می‌شود نان خورد و به مدارج بالا رسید

این تصورات از ذهنم گذشت و با خود گفتم دوست عزیز، اگر اسلام تو جذابیتی داشت لازم نبود هی به رفیقت التماس کنی که گول جاذبهء ظاهری بی‌خدایان را نخورد!!
بلکه کافی بود جاذبهء دین خودت را به او نشان بدهی. اما چون به جذاب بودن اعتقاد خودت اطمینان نداری، مجبوری چشمان او را ببندی

شاید بفرمائید اینها به اسلام ربطی ندارد. اما این پاسخ برای من قابل پذیرش نیست
چون از خودم می‌پرسم این چه دین و آئینی است که 40 سال در یک کشور بوده اما نتوانسته بهشتی که ادعایش را دارد بر پا کند. حتی به آن نزدیک هم نشده

شاید بتوانم اینطور بگویم که هرگاه اخلاق اسلامی را مطالعه می‌کنم عاشق این دین می‌شوم
اما هر وقت احکامش را می‌خوانم به شدت از آن بیزار می‌شوم

Reza-D;1004357 نوشت:
شاید بتوانم اینطور بگویم که هرگاه اخلاق اسلامی را مطالعه می‌کنم عاشق این دین می‌شوم
اما هر وقت احکامش را می‌خوانم به شدت از آن بیزار می‌شوم

باسلام
مثل اینکه از غذا فقط خوردنش رو دوست داشته باشید اینکه این غذا به چه صورت آماده شده و زحماتش رو نادیده بگیرید

Reza-D;1004357 نوشت:
40 سال در یک کشور بوده اما نتوانسته بهشتی که ادعایش را دارد بر پا کند. حتی به آن نزدیک هم نشده


!!!

فکر نمیکنید فقط دارید نکات منفی رو می بینید

Reza-D;1004357 نوشت:
زیرآب همکارانش را بزند


یعنی از آشنایان میگفت پدر بزرگم فوت کرد دیدیم یه آقا اومد نشسته زار زار گریه میکنه که بقیه این همه متاثر نیستند از فوت پدر بزرگم میگفتن پیر و مریض بود راحت شد

پای صحبتهای این آقا نشستن گفته که من جوان بودم کار نداشتم فهمید میخوام ازدواج کنم مبلغی که لازم داشتم بهم داد و گفت هر وقت خواستی بیار بده حالا که اومدم میبینم که فوت کرده

اگه کمکش نبود نمیدونم من چه میکردم

یعنی چندین مورد دیگه هم فهمیدن

بعد از فوتش که آدم خیری بوده

از این آدما کم نیست

ولی با همه این حال

انسان در طول تاریخ، هیچ گاه از اندیشه و رؤیای «به زیستن » فارغ نبوده و نگاه او همواره برای یافتن آینده ای بهتر و سامان یافته تر، دوخته شده است.با آن که زورمداران و استضعاف گران، همیشه مخالفان رژیم خود را در هم می کوبند، در بند می کنند، به زندان می اندازند، به خاک و خون می کشند و می خواهند از هر طریق ممکن موقعیت خویش را حفظ کنند; اما مستضعفان به امید رسیدن به روزی خوش - روزی که به خواسته های مشروع خود برسند - زندگی را بر حاکمان ستمگر، سخت و تلخ ساخته و مسیر تاریخ را عوض کرده اند. سیاه پوست آمریکایی و آفریقایی قیام کرده حقوق خود را می طلبند.
مردم اندونزی، الجزایر و ایران بپا خواسته استعمار و استعمارگران را طرد می کنند و به حیات آنها خاتمه می دهند و فلسطینی ها به انتفاضه خود ادامه می دهند.آرزوی به زیستن و داشتن زندگی آرام، با زندگی بشر عجین بوده و در طول تاریخ، از آن جدا نشده است.

او همواره، به فکر چنان روزی بوده و آنی از این اندیشه، جدا نشده است; گرچه هنوز در ایجاد چنان زندگی مطلوب و ایده آل خود، موفقیتی نداشته است.رؤیای مزبور در زندگی انسان، به گونه های مختلفی تبلور یافته و اندیشمندان هر عصری، برای تعبیر شدن آن، چاره ها اندیشیده و آن را در قالب «مدینه فاضله » مطرح کرده اند که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود، اثر و نشانی نباشد.

از مدینه فاضله افلاطونی گرفته تا مدینه فاضله فارابی، و از مدینه فاضله کمونیست ها و سوسیالیست های تخیلی و بهشت موعود آنان، گرفته تا مدینه فاضله عصر روشنگری و انسان مداری ... آنها به خیال خود بشر را از قید و بند دین و آداب و تکالیف دینی آزاد نموده و انسان را محور همه چیز قرار داده اند و دین و مذهب انسانیت را پایه گذاری کرده اند.

اما «مدینه فاضله موعود» اسلام - که در قرآن و روایات وعده تحقق آن داده شده - غیر از این مدینه های فاضله ای است که دیگران مطرح کرده اند; زیرا ویژگی های مدینه فاضله اسلامی - که در عصر حکومت حضرت مهدی (عج) تحقق پیدا خواهد کرد - به گونه ای است که آن را از سایر مدینه های فاضله پیشنهادی دیگران، ممتاز می سازد.

مسلم;1004348 نوشت:
با هم منافات ندارد، ما پیش از خانه خریدن امام نمی توانستیم با ضرس قاطع بگوییم آیا پول آن جورمی شود یا خیر! پیش بینی 100درصدی برای ما ممکن نیست!
آنچه بنده عرض کردم این است که اعتماد به خدا، به عنوان یکی از فاکتورهای تاثیرگذار است، که تاثیر آن هم عمیق و چشم گیر است، اما آیا علت تامّه است؟ پاسخ ما منفی است.

شما گفتید :

شما جریان خانه خریدن امام خمینی(ره) را مطالعه بفرمایید تا متوجه شوید اعتماد به وعده الهی چگونه نقش آفرینی می کند

من هم جوابتان را دادم اما جهت انطباق بر اشتباهتان :
شما جریان خانه خریدن امام خمینی را مطالعه بفرمایید متوجه نمیشوید اعتماد به وعده الهی چگونه نقش آفرینی میکند.

شما گفتید :

اعتماد به خدا، به عنوان یکی از فاکتورهای تاثیرگذار است، که تاثیر آن هم عمیق و چشم گیر است

این هم اشتباه است زیرا تاثیر عمیق و چشم گیر را نمیتوانید روی هیچ مصداقی بفهمید.
این تاثیر عمیق لازم نیست دنیوی باشد.
معلوم نیست تاثیراتی که می بینیم اثر اعتماد باشد ممکن است اثر چیز دیگری باشد.
معلوم نیست اعتمادی در کار بوده و شرایط لازم را داشته است چه بسا یک عجب بیجا باعث شود کسی اثری نبیند.
پس خواهشا دست از توجیه بردارید.
شما هیچ گاه نمیتوانید مصداقی برای این موارد پیدا کنید.
مگر خدا از بالا وحی کند که این کار اثر فلان چیز بود.

سلام جناب مسلم ...
من همون مارینر سایق هستم ....

به نظره من سیستم کاری خدا مانند سیستم کاری پلیس انگلیس هست ...

الان شما برید و در درون کشور انگلیس یک خطایی رو انجام بدین ... مثلا برین و دزدی کنین ... پلیس نمیاد بگیرتتون ... فقط در درون سامانه خودشون یک علامت دزد کنار اسمتون میارن ...
شما برید و در درون کشور انگلیس مواد مخدر جابجا کنید ... نمیان بگیرنتون ... ولی کنار اسمتون یه ستاره میزارن ... که فلانی قاچاق چی هست ...
و وقتی ارزش ستاره هاتون زیاد بالا رفت تحت نظر قرار میگیرید ...
میفهمند دقیقا با چه کسایی در ارتباط هستید ... و کنار اونها ستاره مشکوک بودن میزارن ...
و وقتی مثلا یک محموله بزرگ قاچاق میخواد وارد کشوربشه .... یهو میریزن و پانصد نفر رومیگیرن .... و همهشون رو محکوم میکنند

یا اگر کسی رفتارهای خوب اجتماعی داشته باشه ... در درون این کشور یک ستاره صد آفرین کنار اسمش میزارن ...
نمیرین بهش جایزه بدن ...

یواش یواش ستاره ها جمع میشه ... و مثلاوقتی میخوان مدیری برای یک شرکت دولتی انتخاب کنند و رقابت بین چندین کاندیدا باشه ... میبینن که کدومشون ستاره صد آفرین بیشتری داره ...

خدا هم همینجوری هست ...
هر چقدر هم که خوب باشی ... ممکن هستش که سالها فقط در کنار اسمت ستاره صد آفرین بزاره و هیچ کاری نکنه
هر چقدر هم که بد باشی ... ممکن هست یک عمر هم در رفاه زندگی کنی ... و حتی در درون رفاه هم بمیری

ولی وقتی یک مساله تصمیم گیری مطرح میشه ... و قرار هست رقابتی صورت بگیره و در اونجا اراده خدا مهم شمرده میشه ... اونوقت هستش که میشینه و ستاره هات رو نگاه میکنه ....
وگرنه ...
به تجربه شخصی من ...

با خوب بودن و دعا کردن ... وعده های خدا تحقق پیدا نمیکنه

فرشته برمیگردد;1004385 نوشت:
با خوب بودن و دعا کردن ... وعده های خدا تحقق پیدا نمیکنه

باسلام :-?

در قرآن کریم آمده است: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا »؛ فرقان/77 ای پیامبر، بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمی کند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «لو أن عبداً سد فاه و لم یسأل لم یعط شیئا فاسأل تعط» عدةالداعی و نجاح الساعی، ص29. اگر کسی دهنش را ببندد و چیزی از خداوند درخواست نکند، خداوند چیزی به او نمی دهد؛ پس بخواه، تا عطا کند. گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟


از مدرن ترین بحث دعا، آثار تجربی دعاست. امروزه پوزیتویسم ها که شکاکیت مهمی را در حوزه های معرفتی دامن زدند، به یک چیز قطعی به نام قطعیت تجربه رسیده اند و تجربه را پذیرفته اند و در بعضی از نقل ها هم آمده است: «التجربة فوق العلم»؛ تجربه بالاتر از علم است. تجربه، دیگر انکارپذیر نیست. یکی از دانشمندان غربی می گوید: ما ایمان را نمی پذیریم، ولی آثار ایمان انکارشدنی نیست. ما آثار ایمان را می بینیم. قطعی ترین سندی که امروز در مقابل پوزیتویسم ها، شکاکان و ماتریالیست ها قرار دارد، آثار دعاست که آثار دعا، تجربی است و هیچ کدام از این تجربه ها قابل انکار نیست.

دعا، آثار فراوانی دارد؛ یکی از آن ها، آثار جسمانی دعاست؛ یعنی دعا در سه حوزه: درمان، حفظ صحت و پیشگیری ما مؤثر است.

۱- مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقت ها تقسیم مى شود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد، سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مى گردد.

۲- کوشش براى تکامل و کسب شایستگى بیشتر، عین پیروی از قوانین نظام خلقت است...

۳- دعا (و مطلق عبادت)، یک نوع کسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است.
توجه انسان به خدا (عبادت) ، زمینه نزول برکات جدیدی را در انسان متناسب با نحوه یاد خدا، ایجاد میکند.

لذا مى بینیم امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
إِنَّ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْزِلَةً لاتُنالُ إِلاّ بِمَسْأَلَة: در نزد خداوند مقاماتى است که بدون دعا کسى به آن نمى رسد.

همچنین عبداللّه بن سنان مى گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم مى فرمود:
زیاد دعا کنید؛ زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمت ها و رحمت هائى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آن رسید! و بدان! هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد !
اصول کافى ، جلد ۲، صفحه ۴۷٠ (دار الکتب الاسلامیة) ـ وسائل الشیعه ، جلد ۷، صفحه ۲۶

برگرفته از تفسیر نمونه/ آیت الله ناصر مکارم شیرازی

خباء;1004375 نوشت:
این هم اشتباه است زیرا تاثیر عمیق و چشم گیر را نمیتوانید روی هیچ مصداقی بفهمید.
این تاثیر عمیق لازم نیست دنیوی باشد.
معلوم نیست تاثیراتی که می بینیم اثر اعتماد باشد ممکن است اثر چیز دیگری باشد.
معلوم نیست اعتمادی در کار بوده و شرایط لازم را داشته است چه بسا یک عجب بیجا باعث شود کسی اثری نبیند.
پس خواهشا دست از توجیه بردارید.
شما هیچ گاه نمیتوانید مصداقی برای این موارد پیدا کنید.
مگر خدا از بالا وحی کند که این کار اثر فلان چیز بود


جناب خباء عزیز
اینها دیگر از بدیهیات است که ما وقتی خداوند وعده ای داده و ما مقدمات آن را فراهم کردیم، تحقق آن مسئله را ایفای خداوند به عهدش بدانیم! مثلا کسی که دعا می کند و خواسته اش برآورده شده، خب آیا نمی تواند بگوید دعایم مستجاب شده! چون ممکن است به خاطر عاملی غیر از دعاهایش به حاجتش رسیده باشد!! طبیعی است که می تواند داد بزند بگوید دعایم مستجاب شده چون قطعا در این مسئله نقش داشته است.
نقش مثبت اعتماد به خدا چیزی نیست که من بگویم، وقتی در متون دینی ما آمده قطعا تاثیرگذار است، منتهی گاهی به موانعی بر میخورد، و اگر برنخورد متعلق آن محقق میشود!

Reza-D;1004357 نوشت:
اما حالا هر چه می‌شنوم از آتش است و جهنم! از اینکه چون گناه کردی خدا می‌خواهد پدرت را در بیاورد!
مدام می‌گویند امام علی(ع) نان جو می‌خورد شما هم همین را بخورید (تا ما نتوانیم چلوکباب بخوریم!!)
طرف در حالیکه هنوز آب وضو دارد از دستش می‌چکد، بدو بدو خودش را به رئیس شرکت می‌رساند تا زیرآب همکارانش را بزند
تازه فهمیدم در قوانین اسلامی زن مسلمان وظیفه ندارد یک لیوان آب دست شوهرش بدهد و اگر بدهد بر سر او منت گذاشته!! واقعاً که چه عشقی!
در جامعهء اسلامی هیچکس برای دیگری دل نمی‌سوزاند. شما آزاد هستی هرجور دلت می‌خواهد پدر ملت را دربیاوری!
هیچ کنترل و نظارتی نیست، تنها نگرانی فقط این است که نماز بخوانی، روزه بگیری، حج بروی و به ولایت فقیه معتقد باشی
چند روز پیش یکی از همکاران ما که اصلاً اعتقادی به دین ندارد (هیچ دینی) ریش گذاشته بود و تسبیح دست گرفته بود
از او پرسیدم جریان چیست؟ صادقانه گفت بخاطر ریا!! گفت فقط اینطوری می‌شود نان خورد و به مدارج بالا رسید

Reza-D;1004357 نوشت:
اگر اسلام تو جذابیتی داشت لازم نبود هی به رفیقت التماس کنی که گول جاذبهء ظاهری بی‌خدایان را نخورد!!
بلکه کافی بود جاذبهء دین خودت را به او نشان بدهی. اما چون به جذاب بودن اعتقاد خودت اطمینان نداری، مجبوری چشمان او را ببندی

Reza-D;1004357 نوشت:
شاید بفرمائید اینها به اسلام ربطی ندارد. اما این پاسخ برای من قابل پذیرش نیست
چون از خودم می‌پرسم این چه دین و آئینی است که 40 سال در یک کشور بوده اما نتوانسته بهشتی که ادعایش را دارد بر پا کند. حتی به آن نزدیک هم نشده

آقا رضای عزیز بخش قابل توجهی از فرمایش های شما همان زخم های ماست که به آن نمک زدید! برداشت های افراطی از دین، و نیز اشخاص به ظاهر مسلمانی که جز ناامید کردن مردم و بیزای آنها از اسلام سودی ندارند...همه اینها را من قبول دارم.

منتهی اسلام را از زاویه نگاه و رفتار مردم نگاه نکنید، خود امیرالمومنین(ع) فرمود شما نمی توانید مانند من زهد بورزید، و خود امام حسن(ع) فرمود برای دنیایتان به گونه ای کار کنید که انگار تا ابد در دنیا هستید، و خود پیامبر(ص) فرمودند از سعادت مرد خانه بزرگ و مرکب خوب است. اصلا اسلام آمده دنیای مردم را هم در کنار آخرتشان آباد کند، امام زمان(عج) هم که ظهور می کنند دنیای مردم را به گونه ای آباد می کنند که دیگر فقیری پیدا نمیشود!

جذابیت بی خدایان به خاطر حقانیت اعتقادشان نیست، فلسفه هنر این است که می تواند حق و باطلا با هم بیامیزد و احساسات را جای عقل بنشاند، همانطور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما في‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ »و از مردم كسى است كه گفتارش در زندگى دنيا تو را به تعجب وادارد، و [براى اينكه چنين وانمود كند كه زبانش با دلش يكى است‏] خدا را بر آنچه در دل دارد شاهد مى‏ گيرد، در حالى كه سرسخت‏ترين دشمنان است.(بقره:204)

اساسا دشوار شدن تشخیص به خاطر این نیست که آنها نیز حقانیت دارند، بلکه به خاطر این است که حق و باطل را با هم در هم می آمیزند، همانطور که امام علی(ع) می فرماید: «فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلى المُرتادينَ وَ لَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدينَ وَلكِنْ يُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛
اگر باطل با حق درنياميزد، بر حقيقت جويان پوشيده نمى مانَد و اگر حق با باطل آميخته نشود، زبان دشمنان آن بريده مى شود، ليكن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از اين. (و بدين ترتيب حق و باطل درهم آميخته مى شود و شبهه پيش مى آيد.(نهج البلاغه، خطبه 50)

وگرنه ما شکی در جذابیت اسلام نداریم، همانطور که امام رضا(ع) می فرمایند:
«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا... يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاس‏ فإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ‏ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ خدا رحمت کند کسی که امر ما را احیاء کند، علوم ما را فرا گرفته و مردم را از آن آگاه کند، پس به درستی که مردم اگر زیبایی کلام ما آگاه شوند از ما تبعیت خواهند کرد(عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص307)

برای قضاوت در خصوص تحقق ادعاهای حکومت اسلامی خیلی نگرش گسترده و کلانی لازم است، واقعا قضاوت به این راحتی نیست...؛ شما چهل سالگی انقلاب های بزرگ غربی را ببینید! چهل سال اگرچه برای عمر یک انسان قابل توجه است، اما برای عمر یک حکومت بسیار اندک است...
علاوه بر آن که نکات مثبت را هم باید دید...، پیشرفت ها را باید دید، موانع را باید دید، رویش ها را هم باید دید، نباید اجازه داد اینجنگ نابرابر رسانه ای ما را در قضاوت دچار اشتباه کند.

در مورد احکام و اخلاق هم باید عرض کنم هر چیزی را باید جای خودش دید، احکام، خصوصا احکام حقوقی خط قرمزهای نهایی دین هستند، هرگز اسلام توصیه ندارد که در این حد متوقف شویم، آنچه در نگاه اسلام اولویت دارد ایثار است، یعنی از خودگذشتگی در برابر دیگران؛ اینکه ما دیگران را هم به انداه خودمان ببینیم و ارزش قائل شویم، این کف کار و حداقل است؛ شما به جای نگاه به زندگی مردم عادی به زندگی مومنین واقعی و همسرانشان نگاه کنید، در آنجا عمق اسلام را درک خواهید کرد؛ زندگی امام خمینی(ره)، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید همت، و...
اما بالاخره کسانی هستند که اهل اخلاق نیستند، اینها را باید با احکام کنترل کرد؛ وگرنه خداوند قطعا راضی نیست زنی به بهانه اینکه بر او واجب نیست از آب دادن به دست همسرش امتناع ورزد!

همین مقدار را عرض کردم برای اینکه برایم عزیز هستید و نمیخواستم پست شما را بی جواب گذاشته باشم؛ اما در هر کدام از این حیطه ها که احساس می کنید باز ابهاماتی وجود دارد می توانیم در یک تاپیک مستقل به رفع آنها بپردازیم@};-

فرشته برمیگردد;1004385 نوشت:
سلام جناب مسلم ...
من همون مارینر سایق هستم ....


سلام و احترام
بله خانم مارینر، بنده از همان ابتدا شما را شناختم...
بازگشتتون رو هم خیر مقدم عرض می کنم

فرشته برمیگردد;1004385 نوشت:
خدا هم همینجوری هست ...
هر چقدر هم که خوب باشی ... ممکن هستش که سالها فقط در کنار اسمت ستاره صد آفرین بزاره و هیچ کاری نکنه
هر چقدر هم که بد باشی ... ممکن هست یک عمر هم در رفاه زندگی کنی ... و حتی در درون رفاه هم بمیری

ولی وقتی یک مساله تصمیم گیری مطرح میشه ... و قرار هست رقابتی صورت بگیره و در اونجا اراده خدا مهم شمرده میشه ... اونوقت هستش که میشینه و ستاره هات رو نگاه میکنه ....
وگرنه ...
به تجربه شخصی من ...
با خوب بودن و دعا کردن ... وعده های خدا تحقق پیدا نمیکنه

تعبیر شما تعبیر قشنگی است منتهی اولا آیات و روایات میگویند دعا و خوب بودن به خودی خود تاثیر دارد، اگرچه ممکن است به خاطر وجود موانعی تاثیر آنها در استجابت کمرنگ شود، اما قطعا تاثیر خود را دارند.
بنابراین حداقل این است که تعبیر شما کلیّت نداره، یعنی اینطور نیست که خدا هرگز به خوب بودن و دعا ترتیب اثر ندهد و فقط در مواضع خاص و سرنوشت ساز به این خوبی ها و بدی ها نگاه کنه!
در مورد ستاره ها هم همینطور، کلیت ندارد، ممکن هست یک انسان بدی باشه اما خالصانه چیزی از خدا بخواهد و خدا به او بدهد، و ممکن است انسان مومنی چیزی از خدا بخواهد و به خاطر مصلحت یا علل دیگری به او اعطاء نکند.
واقعا بیان یک رفتار واحد برای افعال خدا دشوار و بلکه ناممکن است

مسلم;1004411 نوشت:

جناب خباء عزیز
اینها دیگر از بدیهیات است که ما وقتی خداوند وعده ای داده و ما مقدمات آن را فراهم کردیم، تحقق آن مسئله را ایفای خداوند به عهدش بدانیم! مثلا کسی که دعا می کند و خواسته اش برآورده شده، خب آیا نمی تواند بگوید دعایم مستجاب شده! چون ممکن است به خاطر عاملی غیر از دعاهایش به حاجتش رسیده باشد!! طبیعی است که می تواند داد بزند بگوید دعایم مستجاب شده چون قطعا در این مسئله نقش داشته است.
نقش مثبت اعتماد به خدا چیزی نیست که من بگویم، وقتی در متون دینی ما آمده قطعا تاثیرگذار است، منتهی گاهی به موانعی بر میخورد، و اگر برنخورد متعلق آن محقق میشود!

نباید بین امور تکوینی و احساساتتان خلط کنید.
اصولا انسانها وقتی به چیزی امید می بندند دوست ندارند امیدشان نا امید شود لذا ممکن است هر چیزی را بر اثر چیز خاصی بدانند.
بسیاری از مردان و زنان شاکی هستند که چرا دعایمان مستجاب نمیشود؟ و تعداد زیادی به خدا و دین شک می کنند.

مشکل شما از همین بدیهیات است.
در یک قضیه تا مقدمات فراهم نشود ما نمیتوانیم نتیجه بگیریم.
و وقتی هم نتیجه گرفتیم حق نداریم آن را اثر یک مقدمه خاص بدانیم چون آن نتیجه می تواند چند علت داشته باشد.
شما چون احساسی برخورد می کنید تصور میکنید چون کسی دعا کرده و حاجتش برآورده شده ، حتما اثر دعایش بوده.
در حالی چنین چیزی خلاف اصول اولیه منطقی و عقلی است.
هر گاه شما توانستید اثبات کنید فلان نتیجه تنها از طریق دعا برآورده میشود، آن گاه حق دارید چنین نتیجه ای بگیرید.

پرسش:
چرا اکثریت یا تمام وعده‌های دین برای بعضی از مردم محقق نمی‌شود؟ مثلاً گفته می‌شود اگر کسی دنبال کسب حلال باشد خداوند روزیش را افزایش می‌دهد اما می‌بینیم بسیاری از کسانی که دنبال روزی حلال هستند مدام در گرفتاری به سر می‌برند. یا مثلاً خداوند در ازدواج قول به آرامش و بی نیازی داده اما برخلاف وعدهء دین، پس از ازدواج سختی‌های افراد چندبرابر می‌شود! ولی از آن طرف افرادی که دنبال زندگی مجردی و دوستی‌های نامشروع هستند اکثراً شاداب و سرحال هستند و به نیازها و علایق خودشان هم رسیدگی می‌کنند.
چرا هیچ تفاوت معناداری بین افراد مقید و غیرمقید وجود ندارد، بلکه حتی برعکس است؟ مثلاً آنها که درآمد حرام دارند وضعیت بسیار بهتری دارند؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
وعده­های خداوند بی قید و شرط نیستند، شما ممکن است وقتی تک تک آنها را به تنهایی می بینید گمان کنید آنها وعده ای بی قید و شرط هستند، اما وقتی همه آنها را کنار هم ببینیم به یک نظام و چارچوب کلان دست پیدا می کنیم که شرائط را برای تحقق یک مسئله، تعیین و تبیین میکنند؛ من فقط چند نمونه از آیات قرآن در این خصوص را ذکر می کنم:

«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان جز به اندازه تلاشش بهره ای ندارد (1)

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن چه که مربوط به خویش است را تغییر دهند.(2)

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى ‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد بازگردند!(3)

«عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى ‏داند، و شما نمى ‏دانيد(4)

«مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً »؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت‏(5)

« وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب‏»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند،و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏ دهد(6)

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ ها، آزمايش مى‏ كنيم‏(7)

«لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرين‏»؛ ما همه شما را قطعاً مى ‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند(8)

نکته دوم:
آنچه که به عنوان شرط برای تحقق وعده الهی بیان شده است یک مقتضی است، که در این خصوص تأثیرگذار است، نه اینکه علت تامه باشد به گونه ای که تحقق وعده با آن قطعی باشد؛ مثلا اینکه می فرماید صلوات قبل و بعد از دعا در استجابت دعا موثر است، خب قطعا نقش دارد، اما این بدین معنا نیست که نقش آن، 100درصدی است.

قطعا پی گیری روزی حلال برکت به دنبال دارد اما این تمام مسئله نیست، بلکه عوامل بسیار دیگری هم در رزق و روزی نقش دارند؛ لذا در صورتی که با رزق حلال، رزق و روزی کسی گسترش نیافت نمی توان گفت این وعده صحیح نبوده است.
مثلا پزشکان به شما می گوید فلان میوه برای قلب خوب است، خب اگر قلب کسی علی رغم مداومت بر مصرف آن میوه مشکل پیدا کرد، خب این مسئله، نقش آن میوه را زیر سوال نمی برد، بلکه نقش عواملی غیر از آن را اثبات می کند.

بنابراین در تحقق وعده­های الهی باید به همه فاکتورهای تاثیرگذار توجه کرد؛ هم تلاش و حرکت، هم انتخاب مسیر و برنامه ریزی و مانند آن، اینها خیلی مهم است؛ اگر کسی یک مغازه لوکس در بیابان بزند و با تمام توان تلاش و تبلیغات کند و شب تا صبح دعا کند خب این اصلا جواب نخواهد داد، این به خاطر عدم تلاش نیست، به خاطر عدم برنامه ریزی و فکر است.

نکته سوم:
قطعا بین انسان های مقید و غیر مقید در زندگی تفاوت است، تفاوت هم عمیق است؛ اساسا این فکر اشتباه است که میگویند هر کسی که مومن باشد خدا در زندگی دنیوی بر او سخت خواهد گرفت، و همواره دچار بلا و مصیبت خواهد بود، آنچه در روایات در این خصوص آمده هم معنای خاصی دارد که نمی خواهم وارد آن شوم، اما این را بگویم که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که تشریف می آورند علاوه بر تکمیل ایمان و عقول مردم، چنان به زندگی های دنیوی برکت می دهند که اصلا فقیری پیدا نمیشود که محتاج به کمک مادی دیگران باشد! یعنی دین اگر درست اجرا شود در کنار آبادانی آخرت، موجب آبادانی دنیا هم خواهد شد.
اما الان اگر می بینیم که یک انسان بی قید چه در تحصیل، چه در درآمد واقتصاد و مانند آن وضعیت بهتری از یک مومن دارد باید به دو نکته توجه کرد:

اول: مقید بودن و غیر مقید بودن را از روی ظاهر کسی قضاوت نکنیم. بسیاری از انسان ها هستند که از مقید بودن و مذهبی بودن فقط ظاهر آن را دارند، و بسیاری از افراد هم هستند که فقط ظاهرشان بی قید و بی مذهب است اما در درون مجسمه مذهب اند.

دوم: انسان های مقید و غیر مقید را باید در شرایط مساوی مقایسه کنیم. مثلا ممکن است دو نفر به یک اندازه تلاش کنند اما آن کسی که بی قیدتر است موفق تر باشد خب در اینجا نمی توان گفت به خاطر قید و بند داشتن یا نداشتن است؛ بلکه ممکن است در استعداد، در تمرکز، در کیفیت تلاش و مطالعه بین آنها تفاوت وجود داشته باشد لذا مقایسه در صورتی صحیح است که تمامی این فاکتورها برابر باشند؛ در آن صورت قطعا مومن بالاتر و موفق تر خواهد بود.
بنابراین با دیدن چنین نتایجی نباید نسبت به حقانیت وعده های الهی بدبین شویم؛ همانطور که ما اگر دیدیم یکی با تغذیه ناسالم، و عدم تحرک سالم تر از یک انسان با تحرک و تغذیه مناسب است، نسبت به نقش این عوامل بدبین نمی شویم، بلکه می دانیم حتما عوامل دیگری چون ژنتیک، و عوامل روحی و روانی و مانند آن در کار است.

نکته چهارم:
وعده های خداوند طبق قوانین مخفی عالم است، و با محاسبه های مادی به دست نمی آید، همان طور که قرآن کریم آنجا که می خواهد از رزق و روزی با تقوایان بگوید، می فرماید: «من حیث لایحتسب»؛ از آنجا که گمان نمی برند روزی شان را می رسانیم.

حکمت آن هم روشن است، چون نباید فضا و بستر امتحان به هم بخورد؛ فقط در این صورت است که «اعتماد» معنا پیدا می کند، اگر کسانی که ازدواج می کنند، یا کسانی که تقوا پیشه می کردند فوری و به صورت محسوس وضعشان خوب میشد که دیگر مجالی برای امتحان اعتماد به خدا معنا نداشت! به همین خاطر وعده های خداوند آنچنان که وعده های مادی معمولی در دنیا محقق میشوند نیست، تا مومنین حقیقی از غیر مومنین تشخیص داده شوند.

بگذارید یک مثال ملموس تاریخی بزنم؛ این روش غیب بودن تحقق وعده های الهی موجب شد در جنگ احزاب هر دو طرف ماهیت خود را بروز دهند:
«وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورا»؛ و به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى‏ گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده‏هاى دروغين به ما نداده‏ اند (9)
«وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليما»؛ مؤمنان وقتى لشكر احزاب را ديدند گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته ‏اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.(10)

نمونه دیگر آن پیروزی ناباورانه ی ما در جنگ تحمیلی است؛ طبق نظر تمام کارشناسان نظامی مادی گرا، و طبق هر تحلیل نظامی و بررسی احتمالات با تکیه بر امکانات نظامی و حمایت های بین المللی پیروزی باید با صدام می بود اما آنچه که محقق شد وعده الهی بود.

شاید به خاطر همین آزمایش و امتحان است که اعتماد و حسن ظن یکی از عوامل تحقق وعده های الهی دانسته شده است، در این خصوص روایات متعددی داریم از جمله این روایت امام رضا(علیه السلام) که می فرمایند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا»؛ به خدا گمان نیک داشته باش، پس به درستی که خداوند می گوید من نزد گمان بنده ام هستم، اگر گمان خیر ببرد پس خیر برای او رقم می زنم، و اگر گمان شر ببرد همان را مقدر می سازم.(11)
بنابراین کسی که ازدواج کرده و در کار او گره گشایی نشده ابتدا باید به خودش نظر افکند، که آیا واقعا به وعده خدا اعتماد و آن را باور داشته است؟ و آیا مقدمات تحقق وعده را مهیا ساخته است؟

ضمن اینکه خداوند نفرموده وضع متأهلین بهتر از وضع مجردها خواهد بود! بلکه فرموده در صورت تحقق شرایط وضع متأهلی شخص «الف»، بهتر از وضعیت مجردی خودش خواهد شد. پس مقایسه وضع زندگی متاهلی شخص «الف» با وضع مجردی شخص «ب» اصلا صحیح نیست و خداوند هم چنین وعده ای نداده است.

نکته ششم:

ما هرگز نمی توانیم با تکیه بر وعده های الهی آینده را پیش بینی کنیم، چون این وعده ها به قدری متعدد بوده، و فاکتورهای متعددی در آن دخیل هستند که قابل محاسبه از سوی ما نیست. افعال و اراده خداوند بسیار پیچیده تر از آن است که ما بفهمیم، حتی ممکن است خداوند کسی که با تمام تلاش و برنامه ریزی و توکل کار کرده است را به خاطر امتحان و آزمایش از رسیدن به نتیجه بازدارد.

بنابراین از ما توقع پاسخ روشن در خصوص مصادیق نداشته باشید، ما فقط می توانیم وعده های الهی را بیان کنیم، اما اینکه در فلان مسئله خداوند چه چیزی اراده خواهد کرد خب آگاهی ما هم بیشتر از شما نیست.
آگاهی ما به عنوان کارشناس فقط در خصوص وعده های خدا شاید بیشتر از شما باشد، اما در اینکه خداوند طبق کدامین وعده اش عمل خواهد کرد ما هم مثل شما نمی دانیم!

دین هم نیامده تا آینده را برای ما روشن سازد، نیامده بگوید فلان ذکر را بخوان حتما به مرادت میرسی که در این صورت اصلا تلاش و برنامه ریزی و رشد و امتحان و مجاهدت و مانند آن زیر سوال می رفت! دین آمده تا در هر شرایطی انسان را امیدوار، سرپا و محکم نگه دارد؛ از تلاش دلسرد نشود، زیر مشکلات کمر خم نکند، تکیه گاهی برای درد دل و آرامش داشته باشد، بداند خداوند دعایش را می شنود، گاهی مستجاب می کند، گاهی او را امتحان می کند، و...

انسان مومن تلاش می کند، دعا می کند، اگر برآورده شد می گوید خدا را شکر، و اگر مستجاب نشد می گوید حتما مصلحتی در کار بوده، و به تلاشش ادامه میدهد و آن را ذخیره ای برای آخرتش می داند و هرگز احساس ضرر و شکست نمی کند، او تمام دارایی ها و نادارایی ها را حکیمانه میداند، خلاصه شکست در زندگی او معنا ندارد.
اگر بخواهم یک مثال ملموس بزنم ببینید شما می توانید از یک پزشک سوالات متعددی بپرسید و او پاسخ روشنی به شما خواهد داد، او می گوید اگر شخص عفونت داشته باشد آنتی بیوتیک به او میدهم، اگر آلرژی داشته باشد داروهای دسته آنتی هیستامین، اگر درد داشته باشد داروهای مسکن، و...؛ که هر کدام اقسام مختلفی دارد.

او در برابر هر مسئله ای می گوید چه خواهد کرد اما شما علی رغم آنچه که به لحاظ تئوری می دانید در مقام عمل نمی توانید نسخه پزشک را پیش بینی کنید، چون در موضوعات به اندازه او احاطه علمی ندارید، نمی توانید تشخیص بدهید اینجا عفونت است، یا آلرژی یا...

در مورد وعدده های خدا هم ما می توانیم وعده ها را بفهمیم، اما آگاهی ما در خصوص مصادیق و موضوعات بسیار اندک است، نمی توانیم بفهمیم اینجا جای استجابت است یا جای امتحان است، یا به مصلحت نیست، یا...
این در تعارض با آنچه که وعده داده، نیست، از آگاهی اندک ما نسبت به موضوعات نشأت می گیرد، کسی جز خدا اینها را نمی داند! پس ما موظف هستیم وظیفه خودمان را انجام داده و نتیجه را به خدا واگذار کنیم و بدانیم جز مصلحت رفتار نخواهد کرد.

پی نوشت ها:
1. نجم:39/53.
2. رعد:11/13.
3. روم:41/30.
4. بقره:216/2.
5. طه:124/20.
6. طلاق:65/ 2و3.
7. بقره:155/2.
8. محمد:31/47.
9. احزاب:12/33.
10. احزاب:20/33.
11. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص72.

موضوع قفل شده است