وظایف حافظ قرآن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
وظایف حافظ قرآن

[="Arial"]بسم الله الرحمن الرحیم
چنان‌كه آغاز حفظ قرآن آدابي دارد، پايان آن نيز با آداب و وظايف ويژه همراه است. بخشي از وظايف حافظان عبارت است از:
:Gol:1.[="Blue"] فروتني [/]
حافظ قرآن نبايد در برابر توفيقي كه خداوند متعال به او عنايت كرده، مغرور شود و تكبر و فخر بورزد. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: با صدايي بلند به حافظ مي‌گويند: اي حافظ قرآن، به وسيله‌اي قرآن در برابر مردم فروتن باش تا خداوند عزيزت گرداند و از فخر و تكبر بپرهيز تا ذليل و خوارت نسازد.[1]
[="blue"]2. عمل به قرآن [/]
قرآن كتاب هدايت و روشنگري است و مهم‌ترين هدف عالي قرآن هدايت بشريت به سوي سعادت و تعالي و رشد و كمال انسان‌ها و ايجاد روح عبوديت مي‌باشد. لذا مهم‌ترين اهداف عالي حافظ قرآن بايد اين باشد كه در مسير حفظ قرآن، عامل به قرآن باشد نه اينكه حفظ قرآن را به عنوان ابزاري براي منافع دنيوي و... استفاده نمايد. قرآن كريم مي‌فرمايد: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَاتَفْعَلُونَ.»[2] چرا مي‌گوييد آنچه را كه عمل نمي‌كنيد. آري يكي از بهترين راه‌هاي مهجوريت‌زدايي قرآن عمل واقعي به قرآن است.
[="blue"]3. حفظ اندوخته‌ها
[/]يكي از مسئوليت‌هاي حافظ قرآن تلاش براي تثبيت و استحكام محفوظات قرآني است. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: هركس سوره‌يي از قرآن را فراموش كند، آن سوره به صورتي زيبا و در درجه‌يي بلند در بهشت در برابرش آشكار مي‌گردد. وقتي آن‌را مي‌بيند، مي‌گويد: تو كيستي كه چنين زيبايي؟ كاش براي من بودي. سوره مي‌گويد: مرا نمي‌شناسي؟! من فلان سوره‌ام. اگر مرا فراموش نمي‌كردي، تو را به اين درجه و مقام مي‌رساندم.[3]
برخي از فقيهان نگهداري آيات در حافظه را واجب مي‌دانند. در نظر آنان حفظ قرآن مجيد واجب نيست؛ ولي حافظ بايد بكوشد آنچه مي‌داند فراموش نكند.
نقل عن السيد الخويي ـ قدس سره ـ : «بان من حفظ مقدارا من القرآن الكريم وجب عليه ان يواظب علي حفظه فهل هذا صحيح و هل موافق لنظركم الشريف.»
التبريزي ـ دام ظلّه العالي ـ : «نعم، الاحوط المحافظه علي من حفظ بتكرار القرائة و نحوها.»[4]
از آيت‌الله خويي ـ قدس سره ـ نقل شده كه مي‌گويد: «بر آن‌كه مقداري از قرآن كريم را حفظ كند، واجب است در نگهداري‌اش بكوشد. آيا اين نقل درست است و با نظر شريف شما مطابقت دارد؟»
آيت‌الله تبريزي: «آري (اين نقل درست است) به نظر من احتياط واجب اقتضا مي‌كند كسي كه قرآن به‌خاطر مي‌سپارد به ياري تكرار و مانند آن در حفظ اندوخته‌هايش بكوشد.
[="blue"]4. پرهيز از اشتغال به كارهاي دنيوي
[/]حافظ قرآن بايد هر روز وقتي را به تكرار محفوظات قرآني اختصاص دهد و از غرق شدن در كارهاي دنيوي[5] بپرهيزد. يكي از ياران امام صادق ـ عليه السلام ـ به نام يعقوب احمر به حضرت عرض كرد: بدهي بسيار دارم و چنان در اندوه فرو رفته‌ام كه قرآن را از ياد برده‌ام.
امام فرمود: قرآن، قرآن! همان قرآن و سوره‌يي از آن در رستاخيز مي‌آيد و تا هزار درجه (در بهشت) بالا مي‌رود. آن‌گاه مي‌گويد: اگر مرا حفظ مي‌كردي، تو را به اين‌جا مي‌رساندم.[6]
[="blue"]5. لزوم روخواني قرآن
[/]حافظ قرآن بايد، براي تثبيت محفوظات قرآني‌اش و نيز محروم نشدن از پاداش نگريستن به قرآن، وقت خود را به دو بخش تقسيم كند. زماني را به تكرار محفوظات اختصاص دهد و زماني را به تلاوت قرآن از روي مصحف. تلاوت از روي مصحف حافظ را از عبادت نگاه به قرآن بهره‌مند ساخته، سبب مي‌شود به اشتباهات و نقاط ضعف و ابهامش پي ببرد و از صحت اندوخته‌هايش مطمئن گردد. اسحاق بن عمار از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد: فدايت شوم، من حافظ قرآنم، قرآن را از حفظ بخوانم بهتر است يا از روي مصحف؟
امام فرمود: از روي مصحف تلاوت كني بهتر است. آيا نمي‌داني كه نگاه كردن به قرآن عبادت است.[7]
البته مراد امام ـ عليه السلام ـ اين نيست كه قرآن هميشه از روي مصحف قرائت شود؛ زيرا گاه بايد، براي تثبيت محفوظات، آن‌را از حفظ تكرار كرد. افزون بر آنچه گذشت، تلاوت قرآن از روي مصحف به تقويت چشم، سبك شدن عذاب پدر و مادر و... مي‌انجامد.[8] :Gol:
___________________________________________________
[1] . يا حامل القرآن تواضع به يرفعك الله و لاتعزز به فيذلكَ الله. (اصول كافي، ج 4، ص 406)
[2] . صف 61: 2.
[3] . من نسي سورة من القرآن مُثِّلَتْ له في صورة حسنة و درجة رفيعة في الجنة فاذا رأها قال: ما أنت مااحسنك ليتك لي؟ فيقول اما تعرفني؟ انا سوره كذا و كذا ولو لم‌ تنسني رفعتك الي هذا. (اصول كافي، ج 4، ص 410)
[4] . صراط النجاة، ج 1، ص 557، پرسش 1551.
[5] . البته اين نيست كه حافظ قرآن كار و تلاش نكند و به امور مادي خويش نپردازد؛ مراد آن است كه از كارهاي پراكنده و زياد و مشوش كردن ذهن بپرهيزد.
[6] . اصول كافي، ج 4، ص 411.
[7] . همان، ص 418.
[8] . در اين‌باره رواياتي در اصول كافي، ج 4، ص 417 آمده است.
[/]

برچسب: