وظايف سالك براي شروع مراحل تزكيه نفس(بسيار مهم)

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسمه تعالی

گاهی اوقات سالک به کُدهایی نیاز دارد تا در مسیر سلوک خویش منحرف نشود،این کُدها برای اهلش بسیار مغتنم است.

علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
1-آن كه معاش مادي را وسيله مقامات معنوي نگيرد، سخت در خطاست.
2-آن كه به هر آرمان است، ارزش او همان است.
3-آن كه از اعتلاي فهم خطاب محمدي سر باز زده است، خود را به مفت باخته است.
4-آن كه خود را زرع و زارع و مزرعة خويش نداند، از سعادت جاوداني باز بماند.
5-آن كه خود را ابدي شناخت، فكر ابد مي كند.
6-آن كه چند روزي كشيك نفس خود بكشد و صادرات و واردات آن را مواظب باشد به درد خود
مي رسد و چاره درمانش مي كند.
7-آن كه چند روزي خود را از هرزه خواري و هرزه كاري، و از گزاف و ياوه سرائي، بلكه زياده گوئي و
خلاصه از مشتهيات و تعشّقات حيواني باز بدارد، مي بيند كه اقتضاي تكويني نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مي يابد، و آثار او را نور و بهائي است، پس اگر رياضت مطابق دستورالعمل« إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يهدِي لِلَّتِي هِي أَقْوم »، انسان ساز، أعني منطق وحي بوده باشد، اقتضاي تكويني نفس به كمال غائي و نهائي خود نائل آيد.

بسمه تعالی

ایستادن نفسی نزد مسیحا نفسی/به ز صد سال نماز است به پایان بردن

یک طواف سر کوی ولی حقّ کردن/به ز صد حجّ قبول است به دیوان بردن

تا توانی ز کسی بار گرانی برهان/به ز صد ناقه حمر است به قربان بردن

یک گرسنه به طعامی بنوازی روزی/به ز صوم رمضان است به شعبان بردن

یک جو از دوش مَدِین،دَین اگر برداری/به ز صد خرمن طاعات به دَیان بردن

به ز آزادی صد بنده فرمان بردار/حاجت مؤمن محتاج به احسان بردن

دست افتاده بگیری ز زمین برخیزد/به ز شب خیزی و شاباش ز یاران بردن

عارف نامدار ملا محسن فیض کاشانی اعلی الله مقامه الشریف

نقل قول:
-آن كه معاش مادي را وسيله مقامات معنوي نگيرد، سخت در خطاست.

سلام بزرگوار
ممنون میشم در این مورد کمی توضیح بفرمایید.

حمیده هادی;329258 نوشت:
نقل -آن كه معاش مادي را وسيله مقامات معنوي نگيرد، سخت در خطاست. سلام بزرگوار ممنون میشم در این مورد کمی توضیح بفرمایید.

در توضیح این جمله می توان به عبارتی دیگر از علامه حسن زاده آملی استناد نمود، ایشان در بخشی دیگر از رساله صد کلمه در معرفت نفس می فرمایند:
«آن كه از سیر آفاقی به سیر انفسی نرسيده است, چه چشيده و چه ديده است؟»
دنیا و هر آنچه در آن است برای آنکه از نعمت عقل و تفکر برخوردار است به منزله تور شكار و وسیله ای برای پيشرفت انسان است. یعنی همین دنیایی که اسباب گمراهی و ضلالت بی خردان را مهیا می کند برای انکه اهل اندیشه است موجب ارتقای نفسانی و صعود روحانی است كه در ابتدای امر انسان به وسيله اين تور شكار از ادراكات امور مادّى تعالی یافته و با تجربه‏ها قدرت حياتی انسانی می‏يابد، با حصول اين معدّات و شرائط، قابلیت افاضه فيض پیدا می کند و درجه درجه به مدارج و معارج مقامات شامخه انسانى عروج می یابد.
بطور کلی در روایات از یكسو دنیا، مزرعه آخرت، تجارتخانه مردان خدا، مسجد دوستان حق، محل هبوط وحی پروردگار، سرای موعظه و پند، شمرده شود (مسجد احباء الله و مصلی ملائكه الله و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله) و از سوی دیگر مایه غفلت و بیخبری از یاد خدا و متاع غرور و مانند آن.
مواهب جهان مادی كه همه از نعمت‌های خدا است و حتماً وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست، اگر به عنوان وسیله ای برای رسیدن به سعادت و تكامل معنوی انسان، مورد بهره برداری قرار گیرد، از هر نظر قابل تحسین است. و اما اگر، به عنوان یك هدف و نه وسیله، مورد توجه قرار گیرد و از ارزش‌های معنوی انسانی بریده شود در این هنگام طبعاً مایه غرور و غفلت و طغیان و سركشی و ظلم و بیدادگری خواهد بود. بنابراین در خور هرگونه نكوهش و مذمت است.
و چه زیبا فرموده است علی علیه السلام در آن گفتار كوتاه و پرمغزش: «من ابصریها بصرته و من ابصر الیها اعمته» یعنی «آن كس كه با چشم بصیرت به آن بنگرد (و آن را وسیله بینائی قرار دهد) دنیا به او آگاهی می‌‌بخشد، و آن كس كه به خود آن نگاه كند، دنیا او را نابینا خواهد كرد». در حقیقت، تفاوت میان دنیای مذموم و ممدوح، همان چیزی است كه از «الیها» و «بها» استفاده می‌‌شود كه: اولی هدف را می‌‌رساند و دومی وسیله را.

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
کلامی رفیع از عارف إلاهی ملا محسن فیض کاشانی رحمة الله علیه برای مشتاقان سلوک و طالبان حقیقت:

و سزاوار از براى كسى كه عبادت كند از براى خداى عزّ وجلّ آن است كه تحصيل كند اوّلاً علم به كيفيّت آن عبادت را از منشأ اين علم و منشأ جميع علوم كه آن عبارت است از خانوادۀ پيغمبرى؛ آن كسانى كه وحى بر ايشان نازل مى‌شده و منبع حكمتند و علم را از خداى عزّ وجلّ فرا گرفته‌اند.
از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام پرسيدند از معناى آيۀ كريمۀ: «فَلْيَنْظُرِ اَلْإِنْسٰانُ إِلىٰ طَعٰامِهِ» كه مراد از طعام چيست؟ فرمودند: مراد علمى است كه آدمى فرا مى‌گيرد بايد كه ملاحظه كند كه از چه قِسم كسى فرا مى‌گيرد . و چون تفسير آيه ظاهر بود آن حضرت تأويل آن را بيان فرمودند.
و از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت است كه فرمودند:

هركه عمل كند به غير علم، آنچه را فاسد مى‌كند بيش از آن است كه اصلاح مى‌كند.
و از امام جعفر صادق عليه السلام مروى است كه: عمل كننده‌اى كه بصيرت نداشته باشد مانند راهروى است كه در غير جاده رود؛ هرچند تندتر مى‌رود از منزل مقصود دورتر مى‌افتد .
و سرّ آنچه گفته شد آن است كه اصلاح دل و پاكيزه كردن آن به عبادتهاى جسمانى و صفا دادنِ آن به عملهاى بدنى مقصودٌ بِالذّات نيست؛ زيرا كه امور مذكوره عبارت است از نبودن كدورت و زنگ در چهرۀ دل.
و نبودن امرى مقصود اصلى نمى‌باشد بلكه مقصودٌ بِالذّات از عملها آن است كه ظاهر شود از براى قلب معرفتهاى حقيقى از شناخت خداى عزّ وجلّ و شناخت فرشتگان و كتابهاى الهى و روز قيامت. [/]

[="Tahoma"][="Navy"]و ظهور معرفتها به تفاوت است [ و ] (از براى هركسى به قدر عقل و شعورش مى‌باشد. و آنچه گفتيم حاصل نمى‌شود مگر آنكه اصلاح و پاكيزه كردن بر طريقى باشد كه مى‌بايد)و از صاحب شرع مأخوذ باشد و اعتقاد صحيحى به آنچه بجاى آورده مى‌شود حاصل باشد اگرچه حصول اين اعتقاد به محض شنيدن از صاحب شرع باشد و بس، پس هركه اكتفا كند در راهى كه مى‌رود به محض عمل و رياضت و جهاد نفس بدون بصيرت و معرفتى صفاى باطن بر وى وبالى خواهد بود زيراكه نفس در اين هنگام به سبب چيزهايى كه در وَهم درآيد مضطرب مى‌شود و خيالات نفسانى بر آن مستولى مى‌گردد و اين باعث تشويش قلب مى‌شود.
از آن راه كه پيش از اين نفس را به عملهاى حقيقى و فكرهاى صحيح رياضت نفرموده و طريق عبادت را از صاحب شريعت و جانشينان آن اخذ ننموده، پس خيالهاى فاسد و تصوّرهاى باطلو گمانهاى كاذب در دل آن نقش مى‌بندد، و بسا باشد كه در ذات واجب الوجود و صفات او اعتقادهاى فاسد به خيال در آيد كه از قبيل كفر و زندقه باشد و گمان بَرد كه اين اعتقادها همه صحيح و حقّ است، نَعوذُ باللّٰه از اين حالت.
و بسا باشد كه ديگرى در اين باب پيرو او شود و شرّ او سرايت در غيرى بكند، و از جمله نادانانى گردد كه خود را به عبادت بسته‌اند و پشت دانايان را برهم شكسته‌اند.
و با وجود اين مفاسد كم مى‌باشد كه بخود نبالد و فخر به دانش خود نكند و مغرور به عبادتى كه مى‌كند نباشد و نظر به مردمان به چشم حقارت و خوارى نكند و بسيار مى‌باشد كه باطن او از مرضهاى نفسانى پر مى‌باشد و از اينها غافل و به علاج آنها و برطرف كردن آن نمى‌پردازد.
و بسيار مى‌باشد كه آنچه ناپسنديده است پسنديده و آنچه عيب است كمال مى‌شمرد چنانچه خداى عزّ وجلّ در قرآن مجيد از اين خبر داده و فرموده :
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمٰالاً * اَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» يعنى بگو - اى محمّد - آيا آگاه سازم شما را به جماعتى كه زيانكارترين مردمانند از راه عملهايى كه كرده‌اند؟ آن جماعت كساني اند كه آنچه كرده‌اند در ايّام زندگى در دنيا همه باطل و ضايع است و حال آنكه گمان مى‌بردند كه آنچه مى‌كنند بسيار خوب كرده‌اند و به كرده‌ها و اعتقادهاى خود نهايت شعف داشتند.
[/]

و حضرت أمير المؤمنين سلام اللّٰه عليه فرموده‌اند: شكسته است پشت مرا دوكس:
يكى دانشمندى كه پروا نمى‌كند در فاش كردن رازها. و دوم نادانى كه خود را به عبادت بسته. امّا اين نادان فريب مى‌دهد مردم را از راه عبادت و آن دانا مردم را از هم مى‌پاشاند به سبب پرده‌درى.

و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرموده‌اند:
قبول نمى‌كند خداى عزّ وجلّ هيچ عملى را مگر به معرفت. و معرفتى نمى‌باشد مگر به عمل. پس هركه خدا را شناخت راهنمايى مى‌كند آن شناختْ وى را بر عمل. و هركه عمل نكرده البته شناخت ندارد، وليكن بعضى از ايمان حاصل مى‌شود از بعضى ديگر.
معناى حديث آن است كه هر معرفتى مُنتج حالى و صفايى در نفس مى‌شود و هر حالى صاحبش را بر عملى و عبادتى مى‌دارد و هر عبادتى منشأ حالى ديگر و صفايى غير از صفاى اوّل مى‌شود و آن حالت و صفا باعث معرفتى ديگر سواى معرفت اوّل مى‌شود. و هم‌چنين قوّت مى‌گيرد ايمان آدمى به معرفت و عبادت تا به نهايت برسد و از تعب و مشقّت خلاص شود و در آرامگاه امن و راحت قرار گيرد در حالتى كه به عين اليقين رسيده باشد.
و مثل اين چنين كس مثل كسى است كه به نور چراغ در تاريكى مى‌رود پس هر قطعه از راه كه به نور چراغ روشن شد در آن مى‌رود و اين رفتن سبب روشنى قطعۀ ديگر از راه مى‌شود.
وهم‌چنين در حديث نبوى صلى الله عليه و آله وارد است كه:
هركه بداند و عمل كند به آنچه دانسته، عطا مى‌كند خداى تعالىٰ به او، به وساطت آن علم و عملْ، علم چيزى را كه نمى‌دانست.

الحقایق/ملا محسن فیض کاشانی/ص70 إلی 72.

رضاهو;325176 نوشت:
مشکلی که هست،اینه که نمیگذارند خودسازی به سبک قدما کنی.گویی باید شیوه ی جدیدی پیدا کرد.
میخواهی روزه مستحبّی بگیری...مادر ناراضی است،پس حرام است
میخواهی به زیارت بروی...پدر ناراضی است،پس حرام است
میخواهی با قوم و خویشِ گنه کار معاشرت نکنی...آخه دخترشون تازه از آلمان اومده! باید رفت دیدنشون،چون مادر میگه،پس واجب است
میخواهی از غذای شبهه ناک پرهیز کنی...خاله ی بی موالاتت دعوتت میکند،به امر مادر،باز هم رفتن واجب است
میخواهی از چرندیات روزمره در امان باشی...روی ماه مادر و پدرت را مگر میتوانی غیر از جلوی کانال های ماهواره نظاره کنی؟
در باقی موارد هم که انجام واجبات و ترک محرمات است،بعضاً باید با هزار مکافات از آن ها سرپیچی کنی و دلشان را بشکنی،و با انجام هزار مکروه و ترک مستحب،دلِ شکسته یشان را بدست آوری...آخرش برای چه؟...
که در قیامت فریاد بزرنی ((خداوندا این پدر و این مادر به من قرآن نیاموختند و مرا امر به نماز نکردند))،((این ها شکم مرا از حرام پر کردند و من نمیدانستم))....

نمیدانم راه حلّ صحیح چیست...بله،از لحاظ فقهی مسایل ساده تر است،اما چه کنیم با سفارشات ائمه و بزرگان؟

[spoiler]این ها مشکلات امروزی است که شاید خودم به شخصه درگیر بعضی و یا هیچ یک نباشم.اما درد خیلی از دوستان است[/spoiler]

سلام
اگر آیت الله بهجت آیت الله بهجت شد یکی از دلایل مهمش اینه که در امتحان بزرگ زندگیش از انجام مستحبات ممنوع شد و اون هم فقط به واجبات عمل کرد
راه همینه شما اگر به واجبات عمل کنید و از محرمات دوری کنید و دل والدینتون رو به دست بیارید که به مراتب رشد شما سریع تر میشود

انصار;334435 نوشت:
راه همینه شما اگر به واجبات عمل کنید و از محرمات دوری کنید و دل والدینتون رو به دست بیارید

مشکل این هست که این روز ها والدین از شما ترک مستحبات رو نمیخوان که با انجام همون واجب به اوج برسیم...
پناه بر خدا ترک واجب و انجام حرام مشخص خدا رو می خوان مبادا مردم راجع بهمون بد فکر نکنننن!!!!!!
اما خدا راجع بهمون چه فکری می کنه مهم نیست...

انصار;334435 نوشت:
سلام
اگر آیت الله بهجت آیت الله بهجت شد یکی از دلایل مهمش اینه که در امتحان بزرگ زندگیش از انجام مستحبات ممنوع شد و اون هم فقط به واجبات عمل کرد
راه همینه شما اگر به واجبات عمل کنید و از محرمات دوری کنید و دل والدینتون رو به دست بیارید که به مراتب رشد شما سریع تر میشود

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

بستگی به این داره که زمانی که باید یک مستحب رو انجام بدی آیا وقتت آزاده یا باید عبادت دیگه ای که خیلی ضروری تره مثل کسب روزی حلال برای زن و بچه (به اندازه نیاز) و یا مثلا خرید برای مادر و یا... رو انجام بدی... ولی اگر وقتت آزاد باشه و بجای انجام مستحب بری یک (کار بی فایده برای آخرت) رو انجام بدی اونوقت کارت اشتباه بوده و به نظر من به مقام خاصی نخواهی رسید...

پس بستگی داره که اگر مستحب رو انجام نمی دی چه کاری بجاش انجام می دی...

اونی که واجب رو انجام میده و از محرمات دوری میکنه ولی در وقتهای بیکاری زیادی که داره بجای انجام مستحبات به لهو و لعب (منظورم افراط در تفریحات و اتلاف وقت هست) می پردازه آیا جایگاهش با عارفان برابره؟

با حسین شهید (ع)

این درسته که ایت الله بهجت فرموده بودن سیر الی الله مثل کندن کوه با مژه چشم هست؟

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

توصیه ای از حضرت آیة الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمة الله علیه:
فرزند وی "احمد انصاری" در خاطره‌ای از پدرش می‌گوید: یک بار یکی از آشنایان از تهران خدمت آقای انصاری رسید و برای دستوالعمل گرفتن اصرار کرد. ایشان فرمود: تو با خانمت بدرفتاری می کنی، برو اخلاقت رو درست کن ! حجاب تو این است. آن شخص می‌گفت : وقتی برگشتم همسرم خیلی با ناراحتی به من گفت: باز رفتی مسافرت؟! خم شدم دستش رو بوسیدم ، تعجب کرد و پرسید این کار رو کی به تو یاد داده؟ گفتم همان آقایی که می گویی چرا رفتی پیشش. ایشان هم به آقای انصاری علاقمند می‌شود و در سفر بعدی با هم به همدان می آیند و خدمت آقا می‌رسند.


بیانی رفیع از حضرت آیة الله شیخ علی سعادت پرور(پهلوانی) رحمة الله علیه:
استاد حاج آقا پهلوانی نسبت به احترام و قدردانی از زحمات همسر می فرمودند:
از آنها تشکر کنید هر چند غذایی که پخته اند شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می کنید همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود.
پس از این نکته فرمودند:
یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله های تو بی اثر شد.
در جلسات مکرر می فرمودند:
در مسائل مختلف معنوی و اجتماعی به خودتان سخت گیری کنید ولی به خانواده های خود کاری نداشته باشید و عقاید خود را به همسرتان تحمیل نکنید.
مثلاً اگر خواستند تلویزیون ببینند مانع نشوید ولی اگر خودتان تشخیص دادید نگاه نکنید.

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

العاقل یکفی الاشاره:

http://www.askdin.com/thread27406.html#post339168
[/]

بسمه تعالی

نگویمت همه ساله مِی پرستی کن/سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا می باش

َ
«ماه های رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان»

استاد;339169 نوشت:
بسمه تعالی

العاقل یکفی الاشاره:

http://www.askdin.com/thread27406.html#post339168

/////////////////////////////////////////

حتی اگر بدانید حضرت صاحب الزمان عج از این نوشته بیخبر هستند برای خودتان زشت است این نوشته

و ما هم با خجالت آن را می بینیم لطفا این نوشته را بردارید

yanoor;356913 نوشت:
/////////////////////////////////////////

حتی اگر بدانید حضرت صاحب الزمان عج از این نوشته بیخبر هستند برای خودتان زشت است این نوشته

و ما هم با خجالت آن را می بینیم لطفا این نوشته را بردارید

سلام علیکم

کاربر گرامی،این نوشته نام تاپیک است که بنده هم ایجاد نکرده ام،اگر ناراحتتان می کند به مدیر اجرائی بگوئید نام تاپیک را عوض کنند،بنده در این پست 65 مطلبی را از آن تاپیک لینک کرده ام.موفق باشید

بسمه تعالی

توصیه ای از علامه حسن حسن زاده آملی حفظه الله:

دهان روح و تن
انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح اوست و دیگر دهان که دهان تن اوست. این دو دهان خیلی محترمند.انسان باید خیلی مواظب آنها باشدیعنی باید صادرات و واردات این دهن ها را خیلی مراقب باشد آنهایی که هرزه خوراک می شوند، هرزه کار می گردند. کسانی که هرزه شنو می شوند، هرزه گو می گردند.وقتی واردات انسان هرزه شد،صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می شود.یعنی قلم او هرزه و نوشته هایش زهر آگین خواهد شد. حضرت وصی، امیرالمومنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آب ها گوناگونند . هر آبی که پاک است ، آن نبات هم پاک و میوه اش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است ، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل ،حاکی است که از چه آبی روئیده شده است.

بسمه تعالی

توصیه ای از علامه حسن حسن زاده آملی حفظه الله:

وقت اندک و کار بسیار
بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ ، در مزرعه دلت بکاری و غرس کنی. این جا رادریاب،این جا جای تجارت و کسب و کار است؛ و وقت هم خیلی کم است . وقت خیلی کم است و ابد در پیش داریم.این جمله را از امیر المومنین علیه السلام عرض کنم فرمود:« ردوهم ورود الیهم العطاش» یعنی شتران تشنه را می بینید که وقتی چشمشان به نهر آب افتاد چگونه می کوشند و می شتابند و از یکدیگر سبقت می گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند،شما هم با قرآن و عترت پیغمبرو جوامع روایی که گنج های رحمانند این چنین باشید. بیایید به سوی این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت خیلی کم است و ما خیلی کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود:«اگر پرده برداشته شود و شما آن سوی را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این جای خودشان مبتلا شده اند.» تسویف یعنی سوف سوف کردن، یعنی امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن. وقت نیست و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.

سلام عزيزان
ببينيد راه شما درست است ولي چه بسا افرادي كه براي رسيدن به منازل عالي عرفان و كرامت از مسبب الاسباب غافل شده اند
پس بايد توجه داشته باشيم كه هدف جلب رضاي خدا باشد و ديگر هيچ...
چه بسيار بوده اند كساني كه پس رسيدن به مراحلي از عرفان و كرامت به دليل ظرفيت روحي كم منحرف شده اند
اگر به دقت به زندگي ائمه اطهار(ع) بنگريم متوجه ميشويم تنها هم و غمشان جلب رضاي خدا بوده
از شما عزيزان ميخواهم براي اظلاعات بيشتر به كتب:
در محضر صاحبدلان.كيمياي محبت.معراج السعادت وديگر كتب معتبر ارائه شده توسط علماي ديني مراجعه فرماييد
به قول شيخرجبعلي خياط:
زهر چه غير يار استغفرا...
زبود مستعار استغفرا...
دمي كان بگذرد بي ياد رويش
از آن دم بيشمار استغفرا...
اميدوارم عمل كننده باشيم
التماس دعا

[="Tahoma"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر همه دوستان عزیز

تقرب الهی و سلوک معنوی از مباحث مهم و زیبایی هست که کمتر بهش توجه میشه.

چند ویژگی هست که انسان توسط آنها به تقرب میرسه:

اول.ورع:عبارت است از "پرهیز از انجام حرام" یا "گناه" و "انجام واجبات" یا "تکالیف".

دوم.اخلاص:دومین عامل مهم تقرب می باشد،طبق آیات قرآنی و احادیث معصومین،اخلاص اگر نباشد دیگر اعمال تاثیری ندارد.همچنانکه که در کتاب "نهج الفصاحه" آمده:"همانا خداوند بزرگ از عمل )شخص مسلمان( چیزی را قبول نمی کند مگر آن اندازه از عمل که خالص باشد و به خاطر ذات او )خداوند( صورت گرفته باشد." پس متوجه شدید که "اخلاص" چقدر اهمیت دارد همچنین در حدیث دیگری آمده:"خداوند بزرگ فرموده:محبوب ترین چیزی که بنده من به واسطه آن مرا عبادت می کند،اخلاص )در کارها(برای من است."]نهج الفصاحه[.

سوم.اخلاق:در این بحث شکی نیست که اخلاق از عوامل موثر تقرب الهی است،همچنانکه در احادیث آمده برترین افراد از نظر ایمان،خوش خلق ترین آنان است و همین است که گفته می شود حسن خلق،نصف دین است...همچنین در حدیثی آمده:"همانا کامل ترین مومن در ایمان،خوش خلق ترین شما است و آن کسی است که به خانواده اش،مهربان تر باشد"،از حدیث مذکور دو نکته قابل برداشت است،اول آنکه تاثیر خوش خلقی در نزد خداوند و تاثیر آن در مومن،دوم اینکه مشخص شد حفظ محبت و خوش خلقی در خانواده بحث بسیار مهمی است،پس دقت کنید که اخلاق منظور تنها در جامعه نیست،بلکه روش برخورد با خانواده هم بسیار مهم است.

چهارم:استغفار:همانطور که در مطلب اول گفته شد،انجام گناه موجب دوری ما از قرب الهی می شود.اما راه حل چیست؟راه حل آن در حدیث زیر بصورت آشکار بیان شده:"شیطان گفت:ای پروردگار من!به عزت و بزرگی تو سوگند می خورم که همیشه بندگان تو را وسوسه می کنم تا زمانی که روح در جسمشان باشد.پس خداوند فرمود:و لدن،به عزت و بزرگی خودم قسم می خورم هر زمان از من طلب بخشش کربند،آنها را می بخشم."پس مشخص شد که راه دیگر تقرب،استغفار است،همچناکه همه میدانید ما در طول زندگی گناهان زیادی را مرتکب می شویم،از فحاشی تا. . . از غیبت تا . . . اما آیا باید نا امید باشیم!؟قطعا از حدیث فوق مشخص شد پاسخ منفی است.استغفار در هر زمان و مکان و با تعدد انواع موجود است،از ذکر جمله "استغفرالله. . . "تا صلوات و. . .

پنجم:دوست داشتن اهل بیت،هر چه محبت واقعی ما نسبت به اهل بیت بیشتر باشد،نشان از قرب بیشتر ما دارد.

ششم:بخشش و بردباری:یکی از موثرترین راه های تقرب،ببخش و بردباری است!لطفا به حدیث زیر توجه کنید:"با دو چیز نزد خدا،جایگاه بلندی به دست بیاورید،اول نسبت به کسی که به تو جهالت ورزیده )مثلا توهین کرده( بردباری کن و به کسی که تو را محروم ساخته،عطا نما."

هفتم.برادری:"سه چیز است که در هرکس باشد،خداوند بزرگ تمام گناهان او را می بخشد:کسی که بمیرد و چیزی شریک خدا قرار ندهد و کسی که خود ساحر نباشد و از ساحران نیز پیروی ننماید )همیشه توکلش به خدا باشد نه این که برای رفع مشکلات خود به ساحران و جادوگران متوسل شود( و کسی که به برادر )ایمانی( خود،کینه نورزد"

هشتم.صله ارحام :که از فضایل اخلاقی می باشد.بصورتی که"از کسی که به تو ستم کرده است،بگذرهس و با کسی که از تو قطع رابطه کرده است،پیوند رابطه برقرار کنی"

نهم.خوش رویی:همچناکه از فضایل اخلاقی می باشد،صدقه نیز هست و می توان آن را از بهترین نکات حساب کرد که امروزه کمتر کسی داراست!

دهم.مستحبات:این نکته نیز آشکار است،البته به حدیث زیر دقت کنید:"سه چیز است که بر هر مسلمانی لازم است )مستحب موکد می باشد:(غسل جمعه و مسواک و بوی خوش"

یازدهم.شب زنده داری:"خداوند آتش را بر چشمی که از ترس خدا،گریه کرده و بر چشمی که در راه خدا بیدار بوده و بر چشمی که از محرمات الهی پوشیده یا بر چشمی که در راه خدا باز شده است )برای دیدن نشانه های خدا،برای عبرت آموزی( حرام کرده است."

دوازدهم.پرهیز از مکروهات:این نیز اجر بالایی دارد و از جمله منفور ترین مکروهات نزد خداوند "خوردن در صورت گرسنه نبودن و خواب،بدون خستگی و خنده بدون تعجب،نزد خداوند" است.

سیزدهم.کنترل نفس:برادرا و خواهرای گلم،دقت کنید"چهار چیز است که در هر کس باشد،خداوند بزرگ او را بر آتش جهنم حرام می کند و او را از شیطان محافظت می نماید:کسی که موقع رغبت )به سوی گناه( و هنگام ترس و وقت شهوت و زمان خشم،مالک نفس خود باشد."

چهاردهم.پاکیزگی و زیبایی:این بحث نیز بسیار معروف است."همانا خداوند بزرگ زیباست و زیبایی را دوست دارد . . . و پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد.

پانزدهم.جهاد و احترام به والدین:"محبوب ترین اعمال نزد خداوند نماز اول وقت سپس نیکی با پدر و مادر و سپس جهاد در راه خدا است.

شانزدهم.تقوا:"محبوب ترین بندگان نزد خدا،پرهیزکارانی هستند که کارهای نیک خود را مخفیانه انجام می دهند."

هفدهم.تعلیم و تعلم:"شبانه روز در یادگیری علم،نزد خدا از جهاد بهتر است."

هجدهم.تفکر:"یک ساعت فکر کردن،از شصت سال عبادت کردن،بهتر است."

نانزدهم.حمد و ستایش خداوند:"حقیقتا پروردگار تو،ستایش کنندگان )به او را(دوست دارد."

بیستم.رفتار درست با همسر و دختر:"بهترین شما کسی است گه به زنان و دختران خود،بهتر باشد."

بیست و یکم.دوری از لجبازی:"مبغوض ترین مردان نزد خداوند کسانی هستند که بسیار لجوج و ستیزه گر باشند."

بیست و دوم.سجده بسیار:"سجده )در برابر خدا(بر شما لازم است زیرا برای خداوند،سجده نمی کنی مگر این که خداوند،با آن،انسان را یک درجه بالا برده و از آن یک گناه محو می کند."

بیست و سوم.سخاوت و بخشندگی:"سخاوتمند نادان نزد خدا از عالم بخیل محبوب تر است."

بیست و چهارم.زهد:"نسبت به دنیا بی اعتنا باش تا خداوند تو را دوست داشته باشد و نسبت به آن چه دردست مردم است،بی اعتنا باش،تا مردم تو را دوست داشته باشند."

بیست و پنجم.صبر:"صبر باعث خشنودی خداوند و بنده صبور می شود."

خب دوستان عزیز،تا حد ممکن راه های تقرب به سوی خداوند رو گذاشتم.امیدوارم به یاد بسپارید و عمل کنید و این ویژگی ها ملکه ذهنتون بشه.بنده رو هم دعا کنید.موفق باشید.والسلام

و من الله التوفیق:)

موضوع قفل شده است