وسواس در احکام : به مي سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد

تب‌های اولیه

147 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

پسر خوشبخت;790192 نوشت:
حامی دادا یه سوال, ایا سیتالوپرام رو سوشافوبیا وocd تاثیر داره?

سلام
بله از جمله داروهاي مؤثر است ولي دارودرماني بايد با توجه به حال بيمار و تشخيص روان پزشك با داروهاي مكمل خنثاساز عوارض و توصيه هاي پزشكي تجويز شود[/]

دقيقه 15 تا 12 را گوش دهيد
نبايد دين را بي جهت سخت كنيم

اينجا


سلامخون استحاضه نجسه؟نمیتونم خودم جواب خودمو بدم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;790290 نوشت:
سلامخون استحاضه نجسه؟نمیتونم خودم جواب خودمو بدم
سلام
خب من مشاورم و نبايد پاسخگوي احكام باشم
اين مسائل را از مادرتان كه مذهبي است بپرسيد.
مسائل را پيچيده نكنيد
[/]

میگه من نمیدونم بلد نیستم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;790295 نوشت:
میگه من نمیدونم بلد نیستم

حسابي اذيتش كرديد ها
وگرنه بلد است
ببينيد اگر سؤالات تكراري شود و وسواس گونه مادرتان هم حوصله نمي كند بنابراين جدي تر باشيد
بله نجس است
ولي كاربران شاهد باشندديگر پاسخ نخواهيم دادها
شما تمركز كنيد بر بي اعتنايي
نذاريد اين ايام عيد و بهاري زندگي براي خودتان و خانواده تلخ شود
اگر واقعا سخت است بي اعتنا باشيد
از روان پزشك كمك بگيريد ( دقت كنيد)

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

دقت كنيد با كنترل ورودي هاي ذهن و خيالات مي توانيم خواب و روياها را تنظيم كنيم
مراقبات مانند آنتن ديجيتال است اگر تنظيم شود شفاف ملكوت را مي گيريم

بحث خواب و رویا در برنامه تلویزیونی «این شب ها» با حضور استاد و عارف بزرگوار حضرت آیت ا.. فاطمی نیا


****
تنظيم قدرت خيال
يكي از راه هاي تنظيم قدرت خيال كمك گرفتن از داستان است.
مي توانيم با خواندن داستان هاي آموزنده ( هيجان + شناخت) و تحليل داستان خيالات را جهت بدهيم
افرادي كه قدرت نويسندگي دارند از اين قدرت مي توانند كمال استفاده را در جهت دادن به قوه خيال كمك بگيرند

معرفي يك رمان نسبتا خوب

خلاصه : داستان یک دختری بسیار مرفه و ازاد

و تقریبا رها از دین هست که با هم دانشگاهی اش


که جانباز شیمیایی و مذهبی که تمام فامیل درجه یک


خود را در بمباران زمان جنگ در یک مهمانی


از دست می دهد و به تنهایی زندگی می کند


اشنا می شود و علیرغم مخالفت خانواده دختر


با اصرار انها را راضی به ازدواج می کند ولی

خانواده به جز برادرش او را طرد می کنند رفتار

بسیار شیرین و منطبق بر اخلاق پسر باعث

می شود که خانواده دختر و خودش متحول شوند و

دست از کارهای ضد ارزش بردارند...( پایان غم انگیز )


فرمت : pdf

تعداد صفحات : 313

حجم : 2.92 mb

پسورد
www.iranromance.com



يكي از چيزهايي كه مي تونه به فكر و خيالات جهت بده نقاشي و سياه قلم و...است

دانلود


[="Tahoma"][="DarkGreen"]

استاد فاطمی نیا (عبادت با نشاط )

دانلود

[/]

بسمه القدّوس: فردي وسواسي نزد عارفی رفت و وی را گفت: من تا دست، به ده آب نشویم،آرامش خیال نیابم،و از این کردار در رنجم،مرا نکته ای گو و از این رنج برهان. عارف گفت: چرا دست را که به یک آب کر پاک است به ده آب شویی؟ گفت:گمان می کنم به یک آب پاک نگردد. عارف وی را گفت: خدای فرمود پاک گردد تو گویی نگردد؟! وسواسی پاسخ داد: آنچه به خود گویم پاک شده است باز در سرم افتد که نجس است. عارف تبسمی کرد و فرمود: فرزندم، آنچه نجس است نفس امّاره و ذهن خيال پرداز ماست نه دست ما، پس تو هم دست را رها کن و ذهن را از خیال نجاست بشوی.

[="Blue"]یکی از علما می فرمودند آیا آن کسی که وسواسی داره و بارها باید یک چیز رو بشوره تا به خیال خودش تمیز بشه به این مسئله فکر کرده که اگر خدا هم بخواد مثل او عمل کنه چی میشه؟! برخی از افراد مدتی رو در جهنم می مانند تا پاک بشن و بعد بهشت میرن. خوبه خدا هی طرف رو بندازه جهنم بیاره بیرون بگه نه هنوز پاک نشده ، به دلم نمیچسبه ، دوباره بندازه اون تو ؟! خوبه؟[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اخلاق و سلوک در نهج البلاغه - واردات و خواطر - حجت الاسلام فاطمی نیا ۱/۲

دقيقه دهم تا سيزدهم را گوش كنيد

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[/]

[="Tahoma"][="Black"]جناب حامی به نظرم دیگه وقتشه عنوان تاپیک تغییر کنه . آدم یاد سوسک میفته حالا بذارین من یه خاطره وسواس گونه بگم : ما قبلا فرشهامون کرم رنگ بود و وقتی سوسک روش راه میرفت دیده میشد ( منم از کشتن سوسک متنفرم ، فرار میکردم تا وقتی همسرم بیاد تکلیف اون سوسک رو معلوم کنه ) مدتیه فرشهامون گردویی شده ؛ جوری که اگه سوسک روش راه بره دیده نمیشه Sad حالا من وسواس سوسک گرفتم و میخوام فرشهامونو عوض کنم Smile (هیچ ابزاری هم نداریم که چهارتا شکلک بذاریم )[/]

سلام
آقای حامی ذره ای حال من خوب نشده روز به روز به استرس من افزوده میشه تمام تن و بدنم میلرزه فکر اینکه نکنه در آینده جایی از بدنم زخم بشه و خون بیاد منو میترسونه عذابم میده امروز رفتم حموم و غسل کردم اومدم بیرون دیدم وقتی رو ناخنم دست میکشم یه چیزای سفیدی بلند میشه من از دفتر رهبری پرسیدم گفت اعتنا نکن مهم نیست ولی میگم شاید کسی بوده که بلد نبوده یا اینکه منظورمو اشتباه فهمیده نمیتونم و نمیخامم برم دکتر و دارو بخورم دیگه زندگی برام بی معنا شده هیچ امیدی به آیندم ندارم درضمن من براتون دو تا نامه خصوصی فرستادم ولی شما جواب ندادید الان دستمو بریدم نمیدونم باید چیکارش کنم فقط هر روز آرزوی مرگ می کنم بلکه راحت شم از این افکار و مراقبت ها

[="Blue"]

الهه ۱۲;791249 نوشت:
من از دفتر رهبری پرسیدم گفت اعتنا نکن مهم نیست ولی میگم شاید کسی بوده که بلد نبوده یا اینکه منظورمو اشتباه فهمیده

سلام:Gol:
خواهر خوبم چرا خودتون رو اینقدر اذیت می کنید؟ نمیشه که همه اشتباه کنند! دفتر رهبر اشتباه کنه، روحانی محلتون اشتباه کنه! کارشناس احکام سایت اشتباه کنه! رساله اشتباه کنه! این حرفهای شیطانه که در گوشتون می خونه، چرا بهش بها می دید؟!
در ضمن استاد حامی هم روان شناس هستند و هم روحانی( یعنی احکام رو بلد هستند خواهر گرامی)

شیطان از تکبرش به انسان سجده نکرد اون موجود خیلی مغرور و متکبره چند بار بهش بی محلی کنید و غرورش رو خورد کنید تا بره پی کارش و افکار وسواسی ازتون دور شه

الهه ۱۲;791249 نوشت:
الان دستمو بریدم نمیدونم باید چیکارش کنم فقط هر روز آرزوی مرگ می کنم بلکه راحت شم از این افکار و مراقبت ها

دین اینقدر سخت نیست برای خودتون سختش نکنید خواهر خوبم[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;791249 نوشت:
باید چیکارش کنم فقط هر روز آرزوی مرگ می کنم بلکه راحت شم از این افکار و مراقبت ها

سلام
چرا آرزوي مرگ؟
تا وقتي مي تونيد اعتنا نكنيد همه اينها كه شما نگرانش هستيد شك است و نبايد اعتنا كنيد
اگر ديديد واقعا نميشه نزد يك روان پزشك خوب برويد مدتي دارو استفاده كنيد آرامش تان زياد مي شود راحت تر مي توانيد با اضطراب مقابله كنيد
مي فرماييد من نمي خوام برم دكتر
هيچ كس دلش نمي خواد بره دكتر. مگر من وقتي كمر درد شديد داشتم دوست داشتم بروم و كلي وقت بگذارم و عكس بگيرم و دارو مصرف كنم و ورزش هاي مخصوصي را انجام بدهم هر روز ناسزاي كاربران كه به من فحش مي دهند كه چرا جواب من را نداديد را تحمل كنم و..؟
نه
مگر وقتي كه با موتور خوردم زمين زخمي شدم دلم مي خواست بروم دكتر؟
مگر مادرم براي بيمارهاي قلبي عروقي دوست داشت عمري دارو مصرف كند؟
مگر افرادي كه مشكلات كم خوني دارند و مجبورند هميشه قرص بخورند دلشون مي خواد؟
و...
از اين موارد زياد است
يعني ي دل نخواستن، شما تا آروزي مرگ هم پيش برده و زندگي را براي ديگران و خودتان تلخ كرده است
پس از الان تلاش كنيد اعتنايي نكنيد اگر هر اتفاقي افتاد به جاي اين كه برويد بپرسيد بگيد مرجع تقليدم گفته اعتنا نكن دمش هم گرم كه خيلي حال منو درك كرده
بعد به جاي اين كه فكر كني چي شده و....مشغول كار شو بچسب حسابي كمك مادرتون خوني تكوني كنيد پذيرايي كنيد
غذا بپزيد
و...
ولي اگر نشد بگو خدا يا از من حركت از تو بركت. من دارو مصرف مي كنم شفا با شما[/]

سلام
آقای حامی اگه روش شلوارم خون ریخته باشه بعد برم پامو آب بکشم ولی خونو نبینم دوباره شلوار خونی رو بپوشم در همون حالت خیسی بعد بشینم رو فرش آیا به وسیله اون خیسب عین خون به فرش منتقل شده؟؟یا اینکه فرش واسطه دوم میشه؟؟

الهه ۱۲;794012 نوشت:
سلام
آقای حامی اگه روش شلوارم خون ریخته باشه بعد برم پامو آب بکشم ولی خونو نبینم دوباره شلوار خونی رو بپوشم در همون حالت خیسی بعد بشینم رو فرش آیا به وسیله اون خیسب عین خون به فرش منتقل شده؟؟یا اینکه فرش واسطه دوم میشه؟؟

بنده با توجه به شناختي كه از وسواس شما پيدا كرده ام
شما حساسيت زيادي داريد و نبايد اعتنا كنيد اگر ديگران در منزل يقينا گفتند كه رطوبت به فرش سرايت كرده است فرش نجس است ولي اگر شك بود به چك و چونه پاك پاك پاك است

نه فقط میخام بدونم فرش واسطه اول میشه یا دوم همین!!

آقای حامی خواهش می کنم بگین من همون موقع که گفتم شلوارم خیس بود کف اون یکی پامم خورد به شلوارم و من رطوبتو احساس کردم بعد با همون پا رفتم دسشویی و اومدم رو فرش جلوی دسشویی که خیس بود با این حساب اگه کف پام واسطه اول حساب شه فرش جلوی دسشویی میشه واسطه دوم و هرکی که پاشو اونجا بذاره نجس میشه؟؟
توروخدا بگین من خودم نمیتونم حساب کنم تو خونمون کسی به حرف من گوش نمیده اصلا اهمیت نمیدن!!
فقط بگین اگه که رطوبت از شلوارم به فرش یا کف اون یکی پام خورده باشه میشه واسطه اول یا دوم ؟؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;794046 نوشت:
نه فقط میخام بدونم فرش واسطه اول میشه یا دوم همین!!

سلام
خودتون اذيت نكنيد همان كه گفتم را عمل كنيد اگر مي خواهيد اين سؤال را بدانيد و راه خودتان را دور كنيد
از گروه احكام بپرسيد البته بگوييد مبتلا به وسواس هم هستيد[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;794048 نوشت:
آقای حامی خواهش می کنم بگین من همون موقع که گفتم شلوارم خیس بود کف اون یکی پامم خورد به شلوارم و من رطوبتو احساس کردم بعد با همون پا رفتم دسشویی و اومدم رو فرش جلوی دسشویی که خیس بود با این حساب اگه کف پام واسطه اول حساب شه فرش جلوی دسشویی میشه واسطه دوم و هرکی که پاشو اونجا بذاره نجس میشه؟؟
توروخدا بگین من خودم نمیتونم حساب کنم تو خونمون کسی به حرف من گوش نمیده اصلا اهمیت نمیدن!!
فقط بگین اگه که رطوبت از شلوارم به فرش یا کف اون یکی پام خورده باشه میشه واسطه اول یا دوم ؟؟

سرايت رطوبت به اين سرعت نيست مگر اين كه خيس باشد و پا هم با رسيدن ان مرطوب و خيس شود.
ولي
گوش نمي كنيد ها
اگر يك جا اين سؤالات را قطع نكنيد مثل مسلسل اين سؤالات تكرار مي شود و قطعي ندارد بابا به پير به پيغمبر دين مي خواد شما راحت باشيد اين قدر خودتونو اذيت نكنيد. شما چون وسواس داريد برداشت تان نادرست است در اين موارد و اعتنا نكنيد
مراجع هم مي فرمايد به شك خود اعتنا نكنيد به گردن ما.
الان هم شما شك داريد كه سرايت كرده يا نه وگرنه از من هم سؤال نمي كرديد[/]

آقای حامی من رطوبتو خیسی رو حس کردم روی پام قشنگ احساس کردم الان عین خون انتقال پیدا کرده؟؟توروبه خدا بگین مگه میشه عین خون منتقل شده باشه؟

اگه عین خون منتقل شده باشه ینی الان روی فرش خون هستش؟؟؟ینی هرکی پاشو بذاره خون به پاش منتقل میشه؟؟شما مگه نگفتین روحانی هستین خوب جواب این سوالاتو بلدین دیگه مربوط به به بخش احکام نمیشه که!!

حامی;794052 نوشت:
مراجع هم مي فرمايد به شك خود اعتنا نكنيد به گردن ما.

با سلام و احترام

جناب حامی مراجع برای افراد غیر وسواسی میگن به شک خود اعتنا نکنند.
در مورد افراد وسواسی تا جایی که من اطلاع دارم ، میگن به یقین خودشون هم نباید اعتنا کنند.
فکر میکنم اگر به مُراجع بفرمایید که به یقینی هم که دارند نباید اعتنا کنند ، خیالشان راحت میشود و اینقدر خودشون رو اذیت نمیکنند.

نقل قول:

سؤال10: شکّ، ظنّ و یقین وسواسی تا چه حد معتبر است؟ آیا در صورت یقین به متعارف بودن آن، باز هم بی‌اعتبار است؟

° شکّ و ظنّ وسواسي اعتبار ندارد و چون يقين او هم تخيّلي بيش نيست، اعتبار ندارد و بايد به شکّ و ظنّ و يقين خود اعتنا نکند.

http://www.almazaheri.org/farsi/Index.aspx?TabID=0604&SectionNum=1396&ChapterNum=472&ChapterName=%D9%81%D8%B5%D9%84%20%D8%AF%D9%88%D9%91%D9%85:%20%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85%20%D9%88%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A6%D8%A7%D8%AA%20%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3&BookNum=106&BookName=%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3&CompileNum=22&CompileName=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82

آخه یقین من الکی نیس رطوبتو قشنگ احساس کردم

الهه ۱۲;794057 نوشت:
آخه یقین من الکی نیس رطوبتو قشنگ احساس کردم

خیلی عذر میخوام! مگر من در مساله ای که در پست قبل قرار دادم ، یقین به دو دسته "الکی " و "غیر الکی " تقسیم بندی شده؟

شما اگر وسواس دارید ، طبق مساله بالا و نظر خیلی از مراجع که میتونید به سایتشون مراجعه کنید ، به یقین خودتون نباید اعتنا کنید... کلا یک نوع یقین هم بیشتر نداریم تا جاییکه من میدونم، ذره ای شک نداشته باشید اون چیزی که الان شما گفتید که : یقین من الکی نیست ، القای شیطان هست که متاسفانه داره از دهان شما خارج میشه.

ما مسئولیم که اون چیزی که مراجع تقلید میگن ، عمل کنیم ، نه بیشتر نه کمتر. دیگه اینکه عمل ما درست هست یا غلط ، به ما ربطی نداره ، گردن مرجع تقلید هست.

[="Blue"]

الهه ۱۲;794057 نوشت:
آخه یقین من الکی نیس رطوبتو قشنگ احساس کردم

سلام
فکر کنم شما یک بار برید اعتکاف این افکارتون از بین بره[/]

آقای حامی من دو سه شبه دارم زجر می کشم شبا تا صب کابوس می بینم اصلا نمیتونم غذا بخورم فقط به خاطر همین موضوعی که بهتون گفتم
هی به خودم میگم تو که مطمئن نیستی نمیدونی درست اون نقطه که نجس بوده خورده به فرش یا نه ولی از درون هی منو اذیت می کنه میگه مگه میشه اون سرایت نکرده باشه در حالی که خیسی رو قشنگ احساس کردم
حالم خیلی بده عالم و آدم به من میگن اطمینان نداری بیخیال باش ولی نمیتونم چجوری میتونم بیخیال چیزی که مطمئنم بشم!!

سلام خوبین
آقای حامی من سه چهارروز حالم خوب میشه به هیچ چیزی اهمیت نمیدم ولی بعدش برمیگردم سرخونه اول
عمرم داره تلف میشه بخدا خسته شدم خسته خسته از همه کس همه چیز عالم و آدم بعضی مواقع حالم خیلی خیلی بد میشه یعنی در اصل میرسم به بن بست کامل
دیگه از خودم خسته شدم از افکارم از رفتارم از کردارم بخدا خسته شدم چیکار کنم؟
درست نمیشه

الهه ۱۲;794536 نوشت:
سلام خوبین
آقای حامی من سه چهارروز حالم خوب میشه به هیچ چیزی اهمیت نمیدم

سلام
اين نشانه خوبي است بايد مقاومت كنيد ادامه دهيد
در كنار اين تلاش ها بي رحمانه با لذت هاي حلال خودتان را شارژ كنيد(منظورم افراط نيست)
تا اضطرابتان كم كم شود و در نتيجه وسواستان فروكش كند

آقای حامی خواهش می کنم منو تنها نذارین من دوست دارم با یه نفر درد و دل کنم میدونم شما میاین پیامای منو میخونین و اهمیت نمیدین بلکه من خودم با خودم کنار بیام ولی من نمیتونم این کارو بکنم!!من صدسالم بی اعتنایی کنم صب که از خواب پامیشم با استرس پا میشم انگار همه چیز سرجای خودسههمش با خودم میگم من که نمیدونم نجس شده من که نمیدونم فلان و من که مطمئن نیستم!!ولی از شب تا صب همش به کلی از خاطرم میره و صب تا نصف روز من حس اضطراب و آشفتگی دارم اطرافیانم دارن از زندگی لذت میبرن ولی من نه روز به روز بدتر از دیروز تو رو خدا پیام بدید با من حرف بزنین!!

الهه ۱۲;794748 نوشت:
قای حامی خواهش می کنم منو تنها نذارین من دوست دارم با یه نفر درد و دل کنم میدونم شما میاین پیامای منو میخونین و اهمیت نمیدین بلکه من خودم با خودم کنار بیام ولی من نمیتونم این کارو بکنم!!من صدسالم بی اعتنایی کنم صب که از خواب پامیشم با استرس پا میشم انگار همه چیز سرجای خودسههمش با خودم میگم من که نمیدونم نجس شده من که نمیدونم فلان و من که مطمئن نیستم!!ولی از شب تا صب همش به کلی از خاطرم میره و صب تا نصف روز من حس اضطراب و آشفتگی دارم اطرافیانم دارن از زندگی لذت میبرن ولی من نه روز به روز بدتر از دیروز تو رو خدا پیام بدید با من حرف بزنین!!

سلام علکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما خواهر خوب و بزرگوارم

فرض کنید یک نفر غده ای در دستش باشد ،و به خاطراین تومور دست درد بدی بگیرد ،حال شما برای درمانش چه پیشنهادی میکنید؟ به او میگویید مرتب مسکن بخورد تا درد دستش آرام شود یا اینکه میگویی برو درمانش کن و تومور را در آور؟!

شاید الان شما به خاطر مشکلتان با صحبت های مکرر با استاد محترم حامی آرامش بگیرید اما یقیین بدانید این آرامش مقطعی است و قرار نیست این آرامش درد شما را از ریشه حل کند!! این صحبت کردنها مانند آن مسکن میماند که کمک میکند درد آرام تر شود تا بتوانید بهتر درمان اصلی را انجام دهید،اما تا کی میشود مسکن خورد؟

سعی کنید ار راهنمایی هایی که تا الان استاد داشته اند استفاده کنید و خودتان به خودتان کمک کنید و وسواستان را ریشه کن کنید،اگر تمرینات و دستوراتی که اساتید در خصوص ترک وسواس میدهند را انجام دهید و اگر خودتان بخواهید و اراده کنید هرچند کمی اوایلش سخت است اما کم کم مطمئن باشید به نتیجه میرسید و این مشکل را برای همیشه حل میکنید ان شاءالله
با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود،هرروز هم بیایید اینجا مشکلتان را مطرح کنید و هرزوز هم استاد محترم شمارا راهنماییتان کنند مطمئن باشید تا به آنچه یاد گرفته اید عمل نکنید قرار نیست معجزه شود و شما خوب شوید!!

شما فرد با اراده ای هستید،شما کم کسی نیستید!! اشرف مخلوقاتید،یعنی انسان! کسی که اگر ارداه کند میتواند به بالاترین مقام ها برسد،پس با توکل برخدا سعی کنید با وسواستان مقابله کنید

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیهاَ

[="Blue"]

الهه ۱۲;794748 نوشت:
آقای حامی خواهش می کنم منو تنها نذارین من دوست دارم با یه نفر درد و دل کنم میدونم شما میاین پیامای منو میخونین و اهمیت نمیدین بلکه من خودم با خودم کنار بیام ولی من نمیتونم این کارو بکنم!!من صدسالم بی اعتنایی کنم صب که از خواب پامیشم با استرس پا میشم انگار همه چیز سرجای خودسههمش با خودم میگم من که نمیدونم نجس شده من که نمیدونم فلان و من که مطمئن نیستم!!ولی از شب تا صب همش به کلی از خاطرم میره و صب تا نصف روز من حس اضطراب و آشفتگی دارم اطرافیانم دارن از زندگی لذت میبرن ولی من نه روز به روز بدتر از دیروز تو رو خدا پیام بدید با من حرف بزنین!!

سلام خواهر

مطمئنید استاد حامی رو به استادی قبول دارید؟!
اگر قبول دارید چرا به دستوراتشون عمل نمی کنید؟!
اگر قبول ندارید دیگر ایشان چه بگویند؟![/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;794748 نوشت:
آقای حامی خواهش می کنم منو تنها نذارین من دوست دارم با یه نفر درد و دل کنم میدونم شما میاین پیامای منو میخونین و اهمیت نمیدین بلکه من خودم با خودم کنار بیام ولی من نمیتونم این کارو بکنم!!من صدسالم بی اعتنایی کنم صب که از خواب پامیشم با استرس پا میشم انگار همه چیز سرجای خودسههمش با خودم میگم من که نمیدونم نجس شده من که نمیدونم فلان و من که مطمئن نیستم!!ولی از شب تا صب همش به کلی از خاطرم میره و صب تا نصف روز من حس اضطراب و آشفتگی دارم اطرافیانم دارن از زندگی لذت میبرن ولی من نه روز به روز بدتر از دیروز تو رو خدا پیام بدید با من حرف بزنین!!

تصور كنيد مانند يك ورزشكاري هستيد كه از طرف كشور داريد مسابقه مي دهيد و كلي مشوق و دعاگو داريد حتما كاربران دعايتان مي كنند همچنان كه تشويق تان براي مبارزه مي كنند.
شما تلاش خودتان را بكنيد
گفتم اگر واقعا مستأصل شده ايد چاره اي نيست كه از روان پزشك كمك بگيريد و اين عيب نيست
روزي با يكي از روان پزشكان قم كاري داشتم نوبت گرفتم و براي كيسي رفتم مشورت كنم. ايشان مي گفتند پيش پاي شما يك پزشك داشتيم كه مطبش را بسته بود و براي درمان نزد من آمده بود و اگر مردم به اين فرهنگ برسند هراسي از رجوع به روان پزشك را ندارند
و واقعا هم همين است
انسان موجودي سه ساحتي است بهداشت و درمان مخصوص خود را هم دارد
جسم---------------- براي درمان مشكلاتش از پزشك كمك مي گيريم
ذهن.....................براي درمان از روان شناس و روان پزشك كمك مي گيريم
روح........................ براي درمان بيماري اخلاقي از متخصصان وارسته اخلاق كمك مي گيريم[/]

بسمه القدّوس

با سلام خواهر عزیز

این روایات را لطفا به دقت بخوانید:

1-از پنجمین معصوم, حضرت باقر العلوم(ع) روایت شده است که فرمود: «علی هیزم فراهم می کرد و آب از چاه می کشید. فاطمه گندم را آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت.»[39] علی می فرمود: «فاطمه(س) آن قدر با مشک آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد. آن قدر با دستانش آسیاب کرد که دستانش پینه بست. آن قدر خانه را جارو کرد که لباس هایش خاک آلود شد و آن قدر آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباس هایش سیاه و دودآلود شده بود».[40]

با دستان غرق خون، خدمت پدر رسید، کمک کاری برای امور خانه درخواست کرد. پدر تسبیحی به او آموخت تا روحش آرامش یابد. 34 بار الله اکبر, 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله

2- روزی سلمان, وارد خانه فاطمه شد. فاطمه(س) را مشغول آسیاب کردن دید, در حالی که دستانش مجروح شده بود و فضه نیز در گوشه ای نشسته بود پرسید: ای دختر پیامبر چرا کارهایتان را به فضه نمی گویید. فرمود: «پدرم کارها را تقسیم کرده است, روزی بر عهده من و روزی بر عهده فضه، امروز نوبت من است»

3-واقدي - در كتاب خود كه به عنوان يكي از منابع مهم تاريخي پيرامون جنگ‌هاي رسول خدا(ص) به حساب مي‌آيد- مي‌نويسد: زن‌ها آب و غذا با خود حمل مي‌كردند و به مجروحان آب مي‌رساندند و آن‌ها را مداوا مي‌كردند و اين زنان ده نفر بودند كه فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) نيز با آن‌ها بود ... وقتي كه فاطمه(س) مشاهده كرد صورت رسول خدا(ص) زخمي شده است، او را در بغل گرفت ... فاطمه(س) روي پدرش را مي‌شست و علي(ع) آب مي‌ريخت ... وقتي فاطمه(س) ديد خون صورت پدرش بند نمي‌آيد قطعه‌اي از حصير يا پشمي را برداشت و آن را آتش زد و خاكستر آن را بر زخم گذاشت و خون بند آمد.

نظرتان چیست؟شما در این وضعیّت چه می کردید؟

به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها فکر کنید،ایشان بانوی نمونه اسلام هستند،مظهر پاکی و قداست.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حبیبه;794801 نوشت:
این روایات را لطفا به دقت بخوانید:

1-از پنجمین معصوم, حضرت باقر العلوم(ع) روایت شده است که فرمود: «علی هیزم فراهم می کرد و آب از چاه می کشید. فاطمه گندم را آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت.»[39] علی می فرمود: «فاطمه(س) آن قدر با مشک آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد. آن قدر با دستانش آسیاب کرد که دستانش پینه بست. آن قدر خانه را جارو کرد که لباس هایش خاک آلود شد و آن قدر آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباس هایش سیاه و دودآلود شده بود».[40]

با دستان غرق خون، خدمت پدر رسید، کمک کاری برای امور خانه درخواست کرد. پدر تسبیحی به او آموخت تا روحش آرامش یابد. 34 بار الله اکبر, 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله

2- روزی سلمان, وارد خانه فاطمه شد. فاطمه(س) را مشغول آسیاب کردن دید, در حالی که دستانش مجروح شده بود و فضه نیز در گوشه ای نشسته بود پرسید: ای دختر پیامبر چرا کارهایتان را به فضه نمی گویید. فرمود: «پدرم کارها را تقسیم کرده است, روزی بر عهده من و روزی بر عهده فضه، امروز نوبت من است»

3-واقدي - در كتاب خود كه به عنوان يكي از منابع مهم تاريخي پيرامون جنگ‌هاي رسول خدا(ص) به حساب مي‌آيد- مي‌نويسد: زن‌ها آب و غذا با خود حمل مي‌كردند و به مجروحان آب مي‌رساندند و آن‌ها را مداوا مي‌كردند و اين زنان ده نفر بودند كه فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) نيز با آن‌ها بود ... وقتي كه فاطمه(س) مشاهده كرد صورت رسول خدا(ص) زخمي شده است، او را در بغل گرفت ... فاطمه(س) روي پدرش را مي‌شست و علي(ع) آب مي‌ريخت ... وقتي فاطمه(س) ديد خون صورت پدرش بند نمي‌آيد قطعه‌اي از حصير يا پشمي را برداشت و آن را آتش زد و خاكستر آن را بر زخم گذاشت و خون بند آمد.

نظرتان چیست؟شما در این وضعیّت چه می کردید؟

به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها فکر کنید،ایشان بانوی نمونه اسلام هستند،مظهر پاکی و قداست.

سلام
متأسفانه در فرهنگ ديني ما با يك ضعف شديد روبه رو هستيم و ان اين كه اين قدر كه دنبال حل معجزه آسا مشكل داريم و دنبال ميان (دعا و ورد و..) بر مي گرديم به تلاش و توجه به قوانين طبيعت اهميت نمي دهيم.
در حالي كه ذكر و دعا و انتظار شفا بايد در ضمن تلاش كردن و توجه به قوانين طبيعت كه خود نعمت الهي اند باشد.
اگر همه چيز بدون تلاش حل مي شد زحمات و رنج هاي ياد شده در زندگي اولياي الهي نبود
البته اين نكته را خطاب به پرسشگر محترم نگفتم اين درد جامعه ما است[/]

حامی;794895 نوشت:
در حالي كه ذكر و دعا و انتظار شفا بايد در ضمن تلاش كردن و توجه به قوانين طبيعت كه خود نعمت الهي اند باشد.

عرض سلام و ادب

استاد گرامی،روایات فوق را به این جهت نقل نمودم که در آنها می بینیم زهرای مرضیّه سلام الله علیها پس از جنگ احد

با همان مقدار آب کمی که داشتند خون چهره ی مبارک رسول خدا صلی الله علیه و اله را شستشو دادند،یا هنگام آسیاب

گندم،همیشه دست مبارکشان مجروح شده و از زخم دستانشان خون جاری می شده امّا هیچ کجای تاریخ اسلام (معاذالله)

رفتارهای وسواس گونه در این موقعیّتها از ایشان ذکر نشده است،و این می تواند درس بزرگی باشد وقتی حضرت زهرا(س) با آن مقام

قداست به آبی کم نجاست خون را بر طرف می کردند خب دیگر چرا ما باید اینقدر در طهارت و نجاست حساسیّت نشان دهیم که به وسواس بینجامد؟!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حبیبه;794899 نوشت:
عرض سلام و ادب

استاد گرامی،روایات فوق را به این جهت نقل نمودم که در آنها می بینیم زهرای مرضیّه سلام الله علیها پس از جنگ احد

با همان مقدار آب کمی که داشتند خون چهره ی مبارک رسول خدا صلی الله علیه و اله را شستشو دادند،یا هنگام آسیاب

همیشه گندم دست مبارکشان مجروح شده و از زخم دستانشان خون جاری می شده امّا هیچ کجای تاریخ اسلام (معاذالله)

رفتارهای وسواس گونه در این موقعیّتها از ایشان ذکر نشده است،و این می تواند درس بزرگی باشد وقتی حضرت زهرا(س) با آن مقام

قداست به آبی کم نجاست خون را بر طرف می کردند خب دیگر چرا ما باید اینقدر در طهارت و نجاست حساسیّت نشان دهیم که به وسواس بینجامد؟!

سلام
خيلي نگاه جالبي بود از اين منظر نگاه نكردم
براي همه درس آموز است[/]

حبیبه;794801 نوشت:
بسمه القدّوس

با سلام خواهر عزیز

این روایات را لطفا به دقت بخوانید:

1-از پنجمین معصوم, حضرت باقر العلوم(ع) روایت شده است که فرمود: «علی هیزم فراهم می کرد و آب از چاه می کشید. فاطمه گندم را آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت.»[39] علی می فرمود: «فاطمه(س) آن قدر با مشک آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد. آن قدر با دستانش آسیاب کرد که دستانش پینه بست. آن قدر خانه را جارو کرد که لباس هایش خاک آلود شد و آن قدر آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباس هایش سیاه و دودآلود شده بود».[40]

با دستان غرق خون، خدمت پدر رسید، کمک کاری برای امور خانه درخواست کرد. پدر تسبیحی به او آموخت تا روحش آرامش یابد. 34 بار الله اکبر, 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله

2- روزی سلمان, وارد خانه فاطمه شد. فاطمه(س) را مشغول آسیاب کردن دید, در حالی که دستانش مجروح شده بود و فضه نیز در گوشه ای نشسته بود پرسید: ای دختر پیامبر چرا کارهایتان را به فضه نمی گویید. فرمود: «پدرم کارها را تقسیم کرده است, روزی بر عهده من و روزی بر عهده فضه، امروز نوبت من است»

3-واقدي - در كتاب خود كه به عنوان يكي از منابع مهم تاريخي پيرامون جنگ‌هاي رسول خدا(ص) به حساب مي‌آيد- مي‌نويسد: زن‌ها آب و غذا با خود حمل مي‌كردند و به مجروحان آب مي‌رساندند و آن‌ها را مداوا مي‌كردند و اين زنان ده نفر بودند كه فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) نيز با آن‌ها بود ... وقتي كه فاطمه(س) مشاهده كرد صورت رسول خدا(ص) زخمي شده است، او را در بغل گرفت ... فاطمه(س) روي پدرش را مي‌شست و علي(ع) آب مي‌ريخت ... وقتي فاطمه(س) ديد خون صورت پدرش بند نمي‌آيد قطعه‌اي از حصير يا پشمي را برداشت و آن را آتش زد و خاكستر آن را بر زخم گذاشت و خون بند آمد.

نظرتان چیست؟شما در این وضعیّت چه می کردید؟

به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها فکر کنید،ایشان بانوی نمونه اسلام هستند،مظهر پاکی و قداست.


سلام خوبین
خب من واقعا تو همچین شرایطی حالم خیلی بد میشه دنیا رو سرم آوار میشه ولی خیلی جالب بود این روایت بهم آرامش میده واقعا
انقد از انسانیت دور شدم از هرکسی که این شرایطو داره فرار می کنم حتی مادرم خیلیم احساس بدی می کنم تا میبینم کسی جاییش خون اومد یا اینکه برید فرار می کنم تا نبینم چه شرایطی براش پیش میاد من چقدر از خودم دور شدم واقعا
فرار می کنم تا نبینم کجا نجس شد کجا پاک شد واقعا که خیلی بده

الهه ۱۲;794970 نوشت:
سلام خوبین
خب من واقعا تو همچین شرایطی حالم خیلی بد میشه دنیا رو سرم آوار میشه ولی خیلی جالب بود این روایت بهم آرامش میده واقعا
انقد از انسانیت دور شدم از هرکسی که این شرایطو داره فرار می کنم حتی مادرم خیلیم احساس بدی می کنم تا میبینم کسی جاییش خون اومد یا اینکه برید فرار می کنم تا نبینم چه شرایطی براش پیش میاد من چقدر از خودم دور شدم واقعا
فرار می کنم تا نبینم کجا نجس شد کجا پاک شد واقعا که خیلی بده

جنگ جنگ تا پيروزي
فرمانده اي مي گفت: زمان جنگ گروهي از بسیجیان كه مجروح بودند و آبی برای تطهیر نداشتند و سر و لباس­شان خونی بود به يكي از اساتيد اخلاق حاضر در جبهه گفتند: «نماز ما با این وضعيت درست است؟» ایشان گفت: «حاضرم همه نمازهام را با دو رکعت این نمازها عوض کنم.»
بی­ شک افرادي كه در امور ديني وسواس دارند در جبهه جهاد با نفس و شیطان؛ يعني جهاد اکبر هستند. خداوند نیز در اين جبهه برای رزمندگان، آسان گرفته است و فرموده است: شما در حال جهاد هستید اگر می­ خواهید، من راضی باشم، با همین وضع که دارید نماز بخوانید، نگران نجس بودن نباشید و تکرار نکنید من همین را قبول دارم. در برابر برای این نعمت آسان ­گیری خدا، سجده شکر کنید، همان گونه که بسیجی­ ها به فرمانده که می ­گفت كه کی خسته شد، می­ گفتند: دشمن. در جبهه مبارزه با وسواس، ثابت قدم باشيد تا دشمن را خسته کنید، مثل بسیجی ها بگوييد: جنگ جنگ تا پیروی...[1]
.................

[1] . محمدحسين قديري، بي خيال درماني (نگاه فقهي روان شناسي به وسواس)، ج2، بخش تمثيل ها، ص 156.

رسالة الوسواسین
در كتاب شوخ طبعي هاي جبهه آمده در جبهه بسیجی­ ها در بدترین شرایط هم دست از شوخ­ طبعی­ خود برنمی ­داشتند. همان چیزی که حکایتش را شنیده­ ایم؛ شوخ­ طبعی یاران امام حسین در شب عاشورا. در واقع آرامش و نشاط خاصیت جهان­بینی توحیدی است. در شرایطی که افراد نمی­ توانستند حمام بروند، لباس خونی عوض کنند و یا حتی گاهی تطهیر کنند نیاز به یک مرجع تقلید کم بود که یکی از بچه­ها این رسالت را قبول کرده­ بود. محمّد ادَعا می­کرد، صاحب فتواست. اتفاقاً رساله­‌ای هم برای خودش داشت، که اسمش را گذاشته بود «رسالة الوسواسین» مشخص است دیگر، محمّد مرجع تقلید وسواسی­ ها بود؛ همان­ هایی که از شدّت وسواس یک ساعت تمام زیر آب سرد این پا و آن پا می­ کردند و آخرش هم به یقین نمی‌رسیدند که غسل­ شان درست بود، یا نه. همان‌ها که اگر به پاکی صابون شک می‌­کردند، آن‌ را با « تاید» می­‌شستند.
یکی از احکام رساله­‌اش این بود: « در صورت نجس شدن لباس و نداشتن لباس دیگر، پوشیدن آن به صورت پشت ‌و رو، جایز است.»
قدرت مزاح و شوخي و به بازي گرفتن دشمن (درون و بيرون) و مشكلات و رنج‌ها را ناديده نگيريم.[1]


[/HR] [1] . محمدحسين قديري، بي خيال درماني (نگاه فقهي روان شناسي به وسواس)، ج2، بخش تمثيل ها، ص 154.

الهه ۱۲;794970 نوشت:
سلام خوبین
خب من واقعا تو همچین شرایطی حالم خیلی بد میشه دنیا رو سرم آوار میشه ولی خیلی جالب بود این روایت بهم آرامش میده واقعا
انقد از انسانیت دور شدم از هرکسی که این شرایطو داره فرار می کنم حتی مادرم خیلیم احساس بدی می کنم تا میبینم کسی جاییش خون اومد یا اینکه برید فرار می کنم تا نبینم چه شرایطی براش پیش میاد من چقدر از خودم دور شدم واقعا
فرار می کنم تا نبینم کجا نجس شد کجا پاک شد واقعا که خیلی بده

بسمه المستعان

سلام الهه ی عزیز

الحمد لله،شما خوب هستید؟

از این دست روایات در تاریخ جنگهای صدر اسلام زیاد است،یک سرچ بکنید نقش زنان در غزوات پیامبر صلی الله علیه و اله

می بینید این بانوان در خیمه هایی مخصوص مداوای مجروحین جنگی زخمهای عمیق را (که لابد کلّی هم خونریزی داشته)

با کمترین امکانات پانسمان می کردند،خب لابد دست و لباسشان هم نجس می شده،امّا یک مورد هم وجود نداره که پیامبر اکرم

یا علی ابن ابیطالب علیهما السلام و الصلاة،دستور داده باشند که آب و آبکشی،راه بیندازید:)(ببخشید)

البته نمی خواهیم اباحه گری در طهارت را نتیجه بگیریم،امّا معلوم است احکام طهارت اینقدرها هم سخت نیست که سختش

می کنیم،احکام دین روشن است،خدا هم سخت نگرفته،شما هم سخت نگیرید.

هر چه می توانید این روایات و داستانهای تاریخی را مطالعه کنید و مطمئن باشد ان شاالله نورانیّت این روایات ذهن شما را

از این تصورات پاک می کند.

:Gol:

الهه ۱۲;794970 نوشت:
سلام

سلام علیکم
با اجازه استاد حامی گرامی :Gol: و تقدیم به خواهر محترمة مان
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2731
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa10967
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3894
در ضمن دو روایت از امام صادق علیه السلام در آدرس زیر هست که احتمالا حجت را تمام می کند:
http://www.pasokhgoo.ir/node/27066
ان شاءالله که هر چه زودتر مسئله حل می شود . اراده کنید که بی خیال باشید.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الهه ۱۲;794970 نوشت:
سلام خوبین
خب من واقعا تو همچین شرایطی حالم خیلی بد میشه دنیا رو سرم آوار میشه ولی خیلی جالب بود این روایت بهم آرامش میده واقعا
انقد از انسانیت دور شدم از هرکسی که این شرایطو داره فرار می کنم حتی مادرم خیلیم احساس بدی می کنم تا میبینم کسی جاییش خون اومد یا اینکه برید فرار می کنم تا نبینم چه شرایطی براش پیش میاد من چقدر از خودم دور شدم واقعا
فرار می کنم تا نبینم کجا نجس شد کجا پاک شد واقعا که خیلی بده

سلام بر شما
بيش از ضوابط مشخص شده تاپيك باز بود
به تدريج تاپيك را مطالعه كنيد.
اگر نتوانستيد فكرتان را مديريت كنيد و اضطرابتان بالا است زودتر نزد روان پزشك برويد و وقت تان را تلف كنيد.
شما پيوسته مي ناليد ولي براي دارودرماني اقدام نكرديد اين كار مثل اين است كه سگي به ما حمله كند به جايي پناه بردن به جايي امن يا پيدا كردن چوبي يا چماقي بايستيم و بگوييم من سگ را كه مي بينم به سمت مي آيد حالم بد مي شود اين چه دنياي است و با اين سخنان و تخيلات وقت تان را بگيريد.
براي بهبود شما دعا مي كنيم اميدواريم روزي به ما پيام دهيد گزارشي خوبي بدهيد.
اگر خيلي رو دل شما رفتار نشد و ان طور كه مي خواستيد پاسخ ندادم عذرخواهي نمي كنم چون اين راه است و غير اين كار بي راهه است. پاسخ دادن به سؤالات دنبال دار شما مانند اين است كه اجازه ندهيم كودكي با بلند شدن و راه رفتن و افتادن خودش روي پايش بايستد
به سخنان فكر كنيد مانند نارگيل است ظاهرش سفت و باطنش نرم و مفيد است

در پناه حق
[/]

موضوع قفل شده است