وسواس به نجاسات( كاربران اصفهاني شما خبر داريد؟)

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وسواس به نجاسات( كاربران اصفهاني شما خبر داريد؟)

عرض سلام وخسته نباشید 5ساله که به بیماری وسواس به نجاسات مبتلا شدم متاسفانه هم وسواس فکری دارم هم عملی به روانپزشک ومشاور رفتم تحت درمان باد دارو وتمرین شدم مشاورم به من گفت باید به نجاسات دست بزنی وبه بدنت بزنی ونشوری منم همه این کارها روکردم ولی از سایت تبیان که پرسیدم می گن نجس نجسه الا حالم خیلی بده فکرمی کنم نجاساتی که به خودم زدم براثر عرق کردن چون ما توی شهر گرمسیری زندگی می کنیم نجاسات به هر جایی مثلا صندلی ماشین رفته والان حس بدی دارم که به صندلی تکیه بدم حالم خیلی بده لطفا راهنمایی کنید در ضمن توی غسل کردن هم وسواس دارم مرجع تقلیدم هم مکارم شیرازیه باتشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="DarkGreen"]سلام بر شما دوست گرامی

به اسک دین خیلی خوش آمدید

از شرایط پیش آمده متاسفم

اما ازتون میخوام که با صبر و حوصله دوره درمان خودتون رو طی کنید

عجالتا تا زمانی که کارشناس محترم پاسخ گویی میکنند شما تاپیک زیر رو مطالعه بفرمایید

حتما براتون مفید خواهد بود

http://www.askdin.com/thread40376.html[/]

سلام بر شما
ممنون از حسن اعتمادتون
بنده به عنوان روان شناس باليني و طلبه در خدمت شما هستم بحمدالله درباره احكام افراد وسواسي مفصل مطالعه كرده ام و نظر همه بزرگان فقها را تحقيق و بررسي كرده ام
چند نكته راه نجات شما است:
1- درباره وسواس تان ديگر با هيچ كارشناس مذهبي صحبت نكنيد مگر اين كه متوجه شويد ايشان درباره وسواس اطلاعات روان شناختي هم دارد.
2- اگر ناچار شديد از كارشناسان مذهبي سؤال كنيد حتما بگوييد كه من مبتلا به وسواس هستم تا حكم خاص خودتان را بگويد همان گونه كه زن حائض يا مسافر احكام شرعي خاص دارد بيمار و بيمار وسواسي هم حكم خاص دارد.
3- بزرگان دين و اخلاق و عرفان مانند آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله فاطمي نيا و آيت الله مظاهري و مي گويند ما به گردن مي گيريم كه شما به وسواس خود اعتنا نكنيد
4- اين سخنراني را در گوشي همراه يا....داشته باشيد و چندين بار گوش كنيد
بشنويد

5- آن كه گفته دست به نجاست بزنيد براي اين بوده كه حساسيت شما نسبت به اين امر از بين برود مثل زماني كه مجبوريد بچه اي را لباس نجسش را عوض كنيد و يا طهارت بگيريد بعد از دستشويي رفتن.
بعد از آب كشيدن هم پاك مي شويد تمام ديگر نبايد به گذشته فكر كنيد.
6- به يقين خودتان توجه نداشته باشيد همين طور كه وقتي چشممان بينايي اش خيلي ضعيف مي شود بايد از ديگري كمك بگيريم شما هم به قطع و يقين خودتان عمل كنيد ببينيد يكي از افراد مذهبي خانواده كه وسواس ندارد چگونه عمل مي كند يا چه مي گويد همان طور عمل كنيد.
7- درمان دارويي و مشاوره روان شناختي خود را ادامه دهيد
سخنراني را گوش كنيد و نكاتش را ياد داشت كنيد

وسواس در وضو و غسل و طهارت و قرائت نماز

سؤال:متأسّفانه دچار وسواس شده، وضو و غسل و طهارت و قرائت نماز و به خصوص «و لا الضّالين» را زياد تكرار مى كنم. به طورى كه خودم هم خسته مى شوم، بلكه به خاطر اين كار من، ديگران نيز خسته و ناراحت مى شوند. اگر (مثلا) چيزى از دستم به زمين بيافتد، حتماً بايد آن را آب بكشم. و يا خيلى وقتها، روى زمين نمى نشينم، چون زمين را نجس مى دانم. اگر امكان دارد حكم بنده را بيان فرماييد، و مرا از وسواس نجات دهيد.


آيت‌الله مكارم شيرازي:نماز و وضوى شما به ترتيبى كه نوشته ايد، اشكال دارد، و اگر ادامه دهيد شرعاً مسؤول خواهيد بود. تنها وظيفه شما اين است كه به همان مقدار كه افراد معمولى متديّن عمل مى كنند، همان طور عمل كنيد. و اگر شيطان وسوسه كرد كه عملتان باطل است گوش نكنيد. و ما مسؤوليّت صحّت اعمال شما را بر عهده مى گيريم.[1]


[/HR] [1].آيت‌الله مكارم شيرازي، استفتائات، ج3، س115.

حامی;564160 نوشت:
آيت الله فاطمي نيا

استاد حامی عزیز

استادنا الشیخ فاطمی نیا سخنان دیگری هم دارد

حقیر یادمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی هم فرمودند در شبکه ولایت در مورد وسواس اگر پیدا کردم حتما صوتشو می ذارم

در مورد سخنان دیگر استاد که حقیر آماده کردم :

یک وقت خدمت یکی از اولیای بزرگ پروردگار بودم ایشون فرمودند : خوشبختانه طوری است که اگر مخالفتش بکنی بدش می آد .البته سمجم هست دو سه دور دیگه می آد آدم وسواسی دو سه بار اگر اعتنا نکنه وسواسش زائل میشه اعتنا بکنه زیاد میشه
به صورت خلاصه تکس کردم
سخن ایشون به صورت صوت:
http://s5.picofile.com/file/8138064476/vasvas.mp3.html
منظور شیطان است ها !

منبع:سیری در قرآن در شب 3ماه رمضان برابر با 5 اسفند ماه 1371 هجری شمسی در مهدیه تهران نوار شماره 2

سخنان دیگر ایشون که فکر کنم در سخنانی که در سایت راسخون وجود دارد نباشد از یکی از بزرگان ::

ما یه استادی داشتیم از اولیاء خدا ایشون می گفت:صاحبان این گونه بیماری ها اگر اندکی بخواند رو این بیماری مکث بکنند مطلب تمامه و یک مثال بسیار لطیفی داشت که این مثال رو من می گم می گفت که :شیطان به کسی می ماند که یک مقدار زیادی نخ آورده با خودش(آی جوون ها دقت کنید خدا می دونه اینایی که نقل می کنم براتون از راه رفته ها و دل سوخته ها و متخصصین دارم نقل می کنم متخصص در امر نفوذ های شیطانی متخصص در معالجه ی این بیماران ) سر نخ رو می گیره روبروی آدم اگر نخ را بگیری بکشی تا قیامت ادامه داره مگر اعتنا نکنی ایشون فرمود: افکار شیطانی مثل اون نخه که میگیره جلوی آدم اگر افکار شیطانی آمد به مغزت عوض کن فکرتو

به صورت خلاصه تکس کردم
صوت ایشون :
http://s5.picofile.com/file/8138067434/vasvas2.mp3.html

منبع :سیری در قرآن در شب 4ماه رمضان برابر با 6 اسفند ماه 1371 هجری شمسی در مهدیه تهران نوار شماره 3

البته استاد فاطمی نیا سخنان دیگر هم دارد اگر بخواید ارائه بدم در همین شب 4 ماه رمضان به طور کلی تقریبا 13 دقیقه فشرده در مورد هجمه ها و وساوس صحبت کردند ! هم تکس هم صوت !

کتابی است در سایت ایشون به اسم مفاهیم تحریف شده مشخصات کتاب :

[=BMitra]مبلغين و علماى اسلام به‌خصوص مراجع شيعه كه با دقّت وظرافت درپى جداسازى حقيقت از انحرافات احتمالى بوده وهستند،نگذاشته‌اند خللى در مفاهيم والاى اسلامى ايجاد شود؛ از اين رو مرجع تقليد شيعيان «حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى» (مدّظله العالى) مباحثى را تحت عنوان «مفاهيم تحريف شده» از رسانه ملّى بيان فرمودند که توسط ارادتمندان ایشان به صورت کتاب در آمده است.
[=BMitra]تهیه و تنظیم : مهدی دربانی
[=BMitra]زبان : فارسی

در تتمه سخنان ایشون و حقیر نتونستم درس اخلاقیشون رو پیدا کنم مطلب زیر هم خوب است
در این کتاب وجود دارد در قسمت احتیاط :

تحريف در احتياط
دو گروه احتياط را تحريف كرده‌اند :
گروه اوّل : كسانى كه احتياط را پوششى براى فرار از زير بار مسئوليت‌ها قرار داده‌اند. مثلاً مى‌پرسيم: چرا اجازه شركت فرزندت را در جنگ تحميلى ندادى؟ مى‌گويد: احتياط كردم، آن‌طرف عراقى و مسلمان و اين‌طرف ايرانى و مسلمان، احتياط اين بود كه فرزندم نرود. غافل از اين‌كه آن‌ها مهاجم هستند و ما در مقام دفاع؛ اگر دزدِ مسلمانى به خانه تو حمله كند دفاع نمى‌كنى؟
و يا اين‌كه مى‌پرسيم: چرا در انتخابات شركت نكردى؟ مى‌گويد: من نمى‌دانستم فرد مورد نظر، صالح است يا نه و احتياط كردم. آيا فكر نمى‌كند كه اگر همه مردم احتياط كنند انتخابات لَنگ مى‌شود و آبروى نظام به خطر مى‌افتد؟ اين گروه احتياط را پوششى براى فرار از مسئوليت‌ها قرار داده‌اند.
گروه دوم : كسانى كه از سويى ديگر منحرف شده‌اند، وسواس دارند و هر احتمالى به ذهنشان برسد انجام مى‌دهند. وسواس واقعاً خطرناك است و نامه‌هايى كه به ما مى‌رسد نشان مى‌دهد چقدر مسئله بااهميّت است.
در اين‌جا مناسب است به عزيزانى كه وسواس دارند توصيه‌اى كنيم :
گاهى وسواس به جايى مى‌رسد كه افراد براى استحمام، 3 الى 9 ساعت در حمام مى‌مانند و گاهى دو قالب صابون براى برطرف شدن آلودگى بدن استفاده مى‌كنند. آن‌ها براى درمان از داروها و روش‌هاى مختلف استفاده مى‌كنند، ولى ما مى‌گوييم كه نياز به مصرف دارو و مراجعه به روان‌كاو و غيره نداريد. كافى است مسائل شرعى را ياد بگيريد و به وسواس خود اعتنا نكنيد. بايد بدانيد يقين و شكّ وسواسى هيچ اعتبارى ندارد و مانند افراد عادى عمل كنيد. اگر اين‌ها را بدانيد و عمل كنيد نجات پيدا مى‌كنيد. وحتّى ما مسئوليت اعمال شما را برعهده مى‌گيريم.

http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=102725&catid=6505&pid=316965

سلام
ممنونم از اين كه سخنان ايشان را اينجا اورديد
بله ممنون ميشم اگر بحث ديگري وجود دارد در اينجا بياوريد
يكي از طلاب روان شناس مي گفتند ظاهرا آيت الله فاطمي نيا ظاهرا دهه فاطميه چند سال قبل چندين جلسه درباره وسواس در اصفهان سخنراني كرده و فرمودند بيش از 15 سال در اين زمينه كار كرده ام و روان پزشكان زيادي از اين مباحث استفاده مي كنند
من اصفهان خيلي جاها پرسيديم ولي متأسفانه نيافتم اگر كسي يافت در سايت آپلود كند يا ادرس بدهد

حامی;564211 نوشت:
يكي از طلاب روان شناس مي گفتند ظاهرا آيت الله فاطمي نيا ظاهرا دهه فاطميه چند سال قبل چندين جلسه درباره وسواس در اصفهان سخنراني كرده و فرمودند بيش از 15 سال در اين زمينه كار كرده ام و روان پزشكان زيادي از اين مباحث استفاده مي كنند

كاربران اصفهاني شما خبر داريد؟

هشتاد و پنج / وسواس

[=Traditional Arabic]متن حديث:

«یَا عَلىّ، ثَلاثَةٌ مِنَ الوَسواسِ: أَکلُ الطّینِ ، وَ تَقلیم الاظفارِ بالاسنان، وأَکل اللّحیة»
ترجمه:
اى على سه چیز از وسواس است: 1ـ خوردن خاک; 2ـ چیدن ناخن با دندان; 3ـ خوردن (جویدن) ریش.

تفسیر:
وسواس به معناى هر کار غیر عادى است که فرد یا افرادى کار غیر معقول و معمولى انجام مى دهند. وسواس به معنى شک و تردید هم، شعبه اى از همین کارهاى غیر عادى است; مثلا دستش را زیاد آب مى کشد یا در وقت یا در باز و بسته بودن در و... شک مى کند و گاهى این شک تبدیل به وسوسه در عقاید مى شود.
براى شناخت بهتر اینگونه افراد نظر شما خواننده عزیز را به مقاله کوتاهى را که یکى از روانشناسان در روزنامه ایران نوشته است جلب مى کنم:
بسیارى از افراد عادى مسائلى از قبیل بستن شیر آب، کلید برق، درب منزل، شیر گاز را یک یا دو بار در روز کنترل مى کنند، اما نمى توان این گونه دقتها را به عنوان رفتارى وسواس آمیز تلقى کرد، این رفتارها وقتى بیمارگونه جلوه گر مى شود که وقت زیادى از فرد را اشغال کند و مزاحم سایر اعمال وى گردد. به عنوان مثال: اگر شخص خود را ملزم ببیند که شیر گاز را سه بار کنترل کند و یا پس از ترک منزل به طور مکرر از بسته شدن در ورودى اطمینان حاصل کند، احتمالا از نوعى عارضه وسواس در رنج است.
البته مسائل یاد شده را باید از حواس پرتى و فراموشى ناشى از مشغله زیاد زندگى روزمره متمایز کرد; چرا که یک وسواسى انجام یک عمل را به خوبى در خاطر دارد. اما همواره درگیر یک تردید ملال آور و بیمارگونه است. نکته جالب توجه این جاست که بیمار کاملا به غیر ضرورى بودن این اعمال واقف است و حتى در خود نوعى مقاومت در برابر انجام این اعمال نیز احساس مى کند، اما توان مقابله با این شک و تردید بیش از حدّ را ندارد و مغلوب آن مى شود چرا که در غیر این صورت، در فرد نوعى احساس ترس همراه با اضطراب به وجود مى آید که مسلما براى او رنج آور است:

وسواس بر دو قسم است: اعمال وسواسى، افکار وسواسى.

اعمال وسواسى:
اعمالى تکرارى اند که طبیعتى عادّى و روزانه دارند. همچنان که قبلا نیز متذکر شدیم، بیمار، على رغم این امر که به عنوان اعمالى غیر ضرورى در مقابل آنها مقاومت مى کند، خود را مجبور به انجام آن مى بیند.
تمیز بودن افراطى، یک علامت وسواس است. این امر معمولا به صورت شست و شو و یا حمام کردن بیش از حد تظاهر مى کند. به فرض اگر بیش از دوبار در روز حمام کند و یا آن قدر دست خود را بشوید که پوست دستش قرمز و حساس شود، باید مشکوک به علایم وسواس شد و یا در زنان خانه دار، اگر جارو، نظافت، گردگیرى و شست وشوى ظروف نه تنها در روز بلکه به شب نیز کشیده شود، به طور قطع غیر طبیعى و بیمارگونه است.
برخى از اعمال وسواسى به صورت آیین در مى آیند. مثل احساس اجبار در شمارش اعداد پشت چراغ قرمز، یا شمارش موزاییک هاى پیاده رو، یا لمس نمودن تیرهاى چراغ برق. گاه ممکن است این آیین ها بخش وسیعى از ساعات بیدارى فرد را به خود اختصاص دهد.

افکار وسواسى:
افکار وسواسى را مى توان به عنوان افکارى تکرارى، مهاجم و غیر قابل قبول تعریف کرد که به طور مکرر و على رغم اراده فرد، خود را به ذهن او تحمیل مى کنند که ممکن است ناخوش آیند، شرم آور نگران کننده و یا وحشتناک باشند. ساده ترین نوع این افکار، تصاویر و یا کلماتى هستند که على رغم میل شخص به ذهن او هجوم مى آورند. مانند مادرى که دچار این فکر شده بود که کودکش پس از ترک منزل آسیب خواهد دید، خصوصا که تصویر ذهنى این موضوع او را رها نمى کرد.
در برخى از موارد افکار وسواسى بیمار همراه با احساس گناه است که مبادا کارى انجام داده که نتیجه وحشتناکى به دنبال داشته باشد. مرد جوانى پس از ترک منزل، نگران بود که مبادا سیگار روشن را در جایى گذارده باشد که باعث آتش سوزى و از بین رفتن خانه شود.
خصوصیت اصلى در افکار وسواسى ، وجود یک انگیزه غیر منطقى براى انجام عملى خاص است. اما این انگیزه هر چقدر هم قوى باشد در مرحله احساس باقى مى ماند و به اجرا در نمى آید. به عنوان مثال مردى به طور مداوم اندیشه به قتل رساندن همسرش او را آزار مى داد. در نتیجه سعى مى کرد تا حدّ امکان از او دورى گزیند و یا مردى با دیدن چاقو انگیزه در او بیدار مى شد که به فرزند و همسرش آسیب برساند، به این دلیل از نگاه کردن به چاقو اجتناب مى ورزید و یا آنها را پنهان مى کرد تا بدین وسیله از افکار نامطبوع بکاهد.
جوانى از ترس این که مبادا به هنگام گذر از پل عابر پیاده، کسى را از بالا به پایین پرت کند مجبور بود همیشه دستهاى خود را چسبیده به بدن نگاه دارد. و یا فرد دیگرى همواره نگران بود که میکروبهاى دست او دیگران آلوده کند به همین دلیل مکررا دستهاى خود را مى شست.(1)

خصوصیات بارز شخصیتى وسواسى:
اکثر بیماران وسواسى خصوصیات بارز شخصیتى دارند که به طور خلاصه عبارتند از:
لباسهاى فرد وسواسى مرتب و تمیز است و آراستگى خاصى دارد. مى کوشد خود و محیطش را کنترل کند. این کنترل دایم و شدید سبب مى شود که نتواند به طور طبیعى با مردم ارتباط عاطفى داشته باشد و در نتیجه براى برقرارى رابطه با دیگران، یک سلسله قواعد و رفتارهاى خاصى ایجاد مى کند. در برخورد با مسایل زندگى محافظه کار، جدى، مصمم، کمال طلب، متفکر، اهل منطق و استدلال است و مى کوشد که تحت تأثیر هیجانات قرار نگیرد. اغلب استوار، با وجدان و قابل اعتماد است. از انعطاف بى بهره، خلاقیّت و قوه تخیّل وى کند و همچنین داراى عواطف محدود مى باشد. بنابراین، از لحاظ ظاهرى خشک و بى عاطفه به نظر مى رسد.
فرد وسواسى به شعار «جایى براى هر چیز، هر چیز در جاى خود» معتقد است. به نظافت، مرتب بودن، وقت شناسى، بسیار اهمیت مى دهد. احساس خوشایندى نسبت به افرادى که رفتارشان مطابق میل او باشد دارد و در مقابل افرادى که باب میل او رفتار نمى کنند، سرسخت، لجوج، خودرأى است. دوستدار عدالت و وفادارى است، از حقوق خود مواظبت مى کند و در امور عادّى خسیس است و گمتر با افراد شریک مى شود.
هر چند این گونه اشخاص، فاقد احساس ترس از مردمند، ولى در بروز احساسات گرم و محبت آمیز، دچار محدودیّتند، بیمار با اصرار مى کوشد افکار، اعمال و سلیقه اش را به دیگران تحمیل کند که خود باعث دور شدن اطرافیان از او مى شود. البته باید اضافه کرد که الزاما یک فرد وسواسى، کلیه صفات مذکور را ندارد.

چگونگى شروع بیمارى وسواس:
بیمارى وسواس معمولا در زمان بلوغ و یا اندکى پس از آن شروع مى شود. در اکثر موارد بیمارى قبل از سن پانزده سالگى شروع مى شود ولى قبل از سن ده سالگى هم فراوان دیده مى شود. در عده کمى نیز علایم بیمارى پس از دهه چهارم بروز مى نماید.
از لحاظ ابتلاء به این بیمارى، بین زن و مرد تفاوتى وجود ندارد. درصد زیادى از بیماران وسواسى به صورت مجرد باقى مى مانند. تحقیقات نشان مى دهد که میزان بروز وسواس ، در افراد طبقات بالاى جامعه و اشخاص با هوش و تحصیل کرده بیشتر از بقیه جمعیت است. همچنین والدین این افراد در مقایسه با مردم عادى، وسواس بیشترى از خود نشان مى دهند و حتى خصوصیات وسواسى در اقوام نزدیک این افراد بیشتر است.
شواهد موجود حاکى از آن است که بیماران مبتلا به وسواس، بیشتر متعلق به خانوادهایى اند که پدر و مادران سختگیر، کمال طلب، خرافى، تمیز، دقیق و کم تحمل در برابر بى نظمى و سرو صدا دارند.
معمولا انتظارات و توقعات آنها از کودکانشان غیر معقول و بدون درنظر گرفتن استطاعت جسمى و روانى آنهاست. عقاید و سلیقه خود را به کودک تحمیل مى کنند و بدین ترتیب حق انتخاب را از کودک مى گیرند.
اما با توجه به این نکته که «پیشگیرى بهتر از درمان است» باید حداکثر سعى خود را در این امر مبذول داریم که زمینه ابتلا به بیمارى را در محیط خانواده به کمترین حد برسانیم. در رفتار و گفتار خود با فرزندان کمال توجه و دقت را داشته باشیم و همواره به آزادى سلیقه و استقلال فکر انها احترام بگذاریم.
از نظر روانى وسواس نوعى بیمارى روانى است که درجات مختلفى دارد. وسواس در دوران بلوغ ـ که دوره انتقالى است; انتقال از تقلید محض به استقلال فکرى است ـ بیشتر عارض مى شود; منتها در بعضى فاصله بلوغ فکرى آنان با بلوغ جسمانى بسیار است و حالت وسواس آنها به عقب مى افتد و در بعضى وسواس همزمان با بلوغ پیدا مى شود. بسیار شنیده ام که بعضى از افراد گرفتار وسواسهاى عجیبى شده اند و خود من هم در دوران بلوغ ـ که تازه طلبه شده بودم ـ به وسواس شدیدى مبتلا شده بودم. در آن مرحله از وسواس، حتى در وجود خودم هم شک مى کردم. یادم مى آید در وقت نماز صبح ـ به هنگام ماه مبارک رمضان ـ خیلى دیر به وقت یقین پیدا مى کردم آن وقتى که اطمینان مى یافتم باز شک مى کردم که آیا آفتاب زده است یا نه؟ وقتى یقین مى کردم که صبح شده با استصحاب عدم طلوع آفتاب نماز را به جا مى آوردم. یا بعضى از افراد نقل مى کردند: وقتى به حمام مى رفتند (موقعى که حمامها خزینه اى بود) باز شک مى کردند که آیا سرشان زیر آب رفته است یا نه؟

براى راه یابى به درون افراد وسواسى، باید به نکات زیر توجه داشت:
1ـ به شخصیّت آنان احترام گذارده شود و تحقیر و ملامت و مسخره نشوند; چون اگر به شخصیّتشان اهانت شود نتیجه معکوس مى دهد و در وسواسشان پا برجاتر مى شوند.
2ـ باید اعتماد آنان را جلب کرد. به گونه اى با او برخورد شود که بفهمد شما مشکل او را درک مى کنید. وقتى افراد وسواسى به سراغ من مى آیند، به آنان مى گویم: مى دانم چون من از شما بدتر بودم.
3ـ با آنان همدردى کنید. زمانى که در نجف بودیم، یکى از علماى بزرگ شیرازـ که رحمت خدا بر او باد ـ مطلبى را نقل مى کرد که براى من درس شده بود. آن بزرگ گفته بود:
ما کنار شط فرات ـ که جمعى از طلاب نیز آنجا بودند ـ نشسته بودیم یکى از این طلاب وسواسى داخل آب شد و مى خواست خودش را آب بکشد و نماز بخواند. او از افرادى که بودند مى پرسید: آیا من داخل آب رفتم یا خیر؟ آنان
مى خندیدند و مى گفتند: نرفتى. و این بیچاره مردد مانده بود وقتى چشمش به من افتاد، گفت: این آدم مورد اعتمادى است، اگر بایستد و بگوید که من زیر آب رفتم، قبول مى کنم. من ایستادم و نگاه کردم و دیدم که زیر آب رفت حتى نیم مترى هم بیشتر از معمول. موقعى که بالا آمد، گفتم: کمى از سرت بیرون بود گفت: تو راست مى گویى. دوباره زیر آب رفت و بالا آمد. گفتم: به اندازه یک پنج ریالى بالا بود. مرتبه سوم که زیر آب رفت، گفتم: حالا تمام بدنت زیر آب رفته است. آمد بالا و به من گفت: خدا پدرت را بیامرزد.
از این جریان مى توان نتیجه گرفت که وسواسى به فردى که با او همکارى مى کند و چند مدتى با او همراه مى شود، اعتماد پیدا مى کند و آن وقت هر چه این شخص بگوید مى پذیرد و در این مسئله، مهم این است که انسان بتواند به نحو مطلوب و معقولى اعتماد آنها را به خود جلب کند، چو ن با جلب اعتماد مى تواند در او نفوذ کند.

عواملى که موجب انصراف از وسواس مى شود:
1ـ افراد وسواسى، افرادى هستند که وقت اضافى براى فکر کردن دارند که اگر این وقت ـ با هر وسیله صحیحى پر شود ـ از وسواس خلاصى مى یابند; مثلا وسواسى هایى که به سفر مکه مى روند اصلا یادشان مى رود که وسواس داشته اند; چون اشتغالهاى ذهنى نمى گذارد که به وسواس بیندیشند و همین اشتغال ذهنى، مانع بسیارى از انحرافهاست زیرا هرچه انسان بیشتر فکر کند وسواس او عمیق تر و ریشه دارتر مى شود.
2ـ بى اعتنایى مهمترین راه علاج وسواس است. همان گونه که در روایات وارد شده است. تعبیر بسیار جالبى در روایت وجود دارد:«یتعوذ بالله من الشیطان;اگر به شیطان رو بدهى عادت مى کند»(2) و اگر بى اعتنایى کردى و دست ردّ به سینه او زدى، نومید مى شود و دیگر فرد گرفتار وسواس نمى شود. و در وسواس هر چه انسان بیشتر فکر کند وسواس او عمیق تر و ریشه دارتر مى شود.
کسى مى گفت: من در نماز نمى توانم نیّت کنم، کسى که همراه او بود به او گفت: آیا سخن من را از نظر شرعى قبول دارى؟ وسواسى گفت: بله. گفت: من از امروز نماز بدون نیّت را بر تو واجب مى کنم و به عدم نیّّت مقیّد باش.
بعد از چند روزى این وسواسى گفت: رفتم نماز بخوانم دیدم نیّت خودش مى آید. این اثر همان بى اعتنایى است.

مهمترین شاخه وسواس:
از همه شاخه هاى وسواس مهمتر وسواس در عقاید است: بعضى ها کتابهاى مختلف فلسفى و همچنین فلسفه هاى الحادى و مادى را مطالعه مى کنند و آن گاه گرفتار انبوه اشکالات و وسوسه در اصول و فروع مى شوند، در این گونه موارد چه کنیم؟

توصیه هاى ما در این گونه موارد:
1ـ تعطیل کردن مطالعات: مثلا مدت یک یا دو ماه، مطالعات را در این گونه موارد تعطیل کند، چون هرچه این مطالعات بیشتر مى شود، وسوسه هاى شیطان هم بیشتر مى شود. و انسان در این گونه موارد با کنار گذاشتن آن گونه مطالعات، مقدارى آرامش فکرى پیدا مى کند و آن گاه یک مشغولیت ذهنى مناسب برایش فراهم کنید و سپس از او سؤال کنید که مثلا ریشه اصلى اشکالات شما در کجاست؟ اما در غیر این صورت، تا زمانى که به مطالعاتش ادامه مى دهد و اشتغال ذهنى مناسبى هم ندارد و خودش را خسته مى کند، به هیچ وجه نمى تواند عقده هاى فکرى خود را حل کند.
البته این سخن را بر این حمل نکنید که اصلا به اشکالاتش اعتنا نکند، خیر، بلکه باید به شکل منطقى بدان بپردازد و بالاتر از همه این ها در این گونه موارد، مسله توسل است که مى تواند خلاء ذهنى را پر و انسان را نورانى نماید. در روایت آمده است: اگر شیطان شما را در عقاید وسوسه مى کند، لا حول ولا قوة الا بالله بگویید، چون این ذکر براى جلوگیرى از وسوسه هاى شیطان بسیار مهم است. چون ذکرى است که مشتمل بر دو مطلب است: هیچ حول و حایل و پناهى در مقابل ضررها و هیچ قوه اى در مقابل منافع، جز خدا نیست.

شیوه هاى درمان وسواس با استفاده از آیات قرآن مجید وروایات معصومین(علیهم السلام):
1ـ توکل به خداوند:
وسواسى بى ثبات و نااستوار است بنابراین، نیاز مبرم و فراوانى به پناهگاهى دارد تا با اتکا به آن ثبات و آرامش پیدا نماید و توکل به خداوند از جمله اینهاست. در قرآن مجید آمده است: «اِنَّه لَیسَ لَهُ سُلطان على الَّذینَ آمَنوا وعلى رَبِّهم یَتَوَکَّلونَ; شیطان بر کسانى که ایمان دارند و بر خدایشان توکل مى کنند تسلط ندارد».(3)
درحدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «أَنَّهُ قالَ قالَ اِبلیسُ: خَمسَةُ أَشیاءلَیسَ لى فِیهنَّ حیلَةُ وَ سائِرُالنّاسِ فِى قَبضَتى: مَنِ اعتَصَمَ بِاللّهِ عَن نیَّة صَادِقَة وَاتَّکَلَ عَلَیهِ فِى جَمیعِ أُمورِهِ ...; شیطان گفت: همه مردم، در چنگ من هستند، مگر پنج دسته که مرا بر آنها راهى نیست: الف) کسى که با نیت راستین به خداوند بیاویزد و به او توکل کند ،...»(4)

2ـ ذکر:
از جمله راههاى زدودن وسوسه، گفتن ذکرهاى خاصّى است که در قرآن و روایات به آنها اشاره شده است، در قرآن مجید آمده است: «اِنَّ الَّذینَ اتَّقوا اِذا مَسَّهُم طائِف مِنَ الشِّیطانِ تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون; پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه هاى شیطان شوند، به یاد(خدا و پاداش و کیفر او)مى افتند; و(در پرتو یاد او، راه حق را مى بینند و) ناگهان بینا مى گردند.»(5)
و همچنین در وسایل الشیعه آمده است:
«قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله): اِنَّ آدَمَ شَکا اِلَى اللّهِ ما یَلقىَ مِن حَدیثِ النَّفسِ وَالحُزنِ فَنَزَلَ عَلَیهِ جَبرَئیلُ(علیه السلام) فَقالَ لَهُ یا آدَمُ قُل: لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ الاّ بِاللّه،فَقالَهافَذَهَبَ عَنهُ الوَسوَسَةُ وَالحُزن;رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: آدم(علیه السلام) از وسوسه و اندوهى که مى یافت به خدا شکایت مى کرد، جبریل بر او نازل شد و گفت: اى آدم بگو: «لاحول ولا قوة الا بالله» حضرت آدم(علیه السلام) هم همین سخن را گفت و وسوسه و اندوهش برطرف شد».(6)

3ـ قرائت سوره ها و یا آیات ویژه اى از قرآن:
خواندن برخى از سوره ها یا آیات، از جمله سوره «یس » و سه آیه نخست سوره انعام از جمله عوامل زدودن وسوسه بیان شده است. گفتنى است که در روایتى آمده است: «وَالمُصحَفُ فِى البَیتِ یَطرُدُالشَّیطانَ...;وجود قرآن در خانه شیطان را دور مى کند...».(7)

4ـ نماز:
در بحارالانوار روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «قَالَ: لَیسَ مِن مُؤمِن یَمُرُ عَلَیهِ أَربَعُونَ صَباحا اِلاّ حَدَّثَ نَفسُهُ فَلیُصَلِّ رَکعَتَینِ وَلیَستَعِذبِاللّهِ مِن ذلک;هیچ مؤمنى نیست مگر این که در هر چهل روز، دچار وسوسه مى شود،پس هرگاه وسوسه، رخ نمود دو رکعت نماز بگزارد و از وسواس به خدا پناه برد».(8)

5 ـ روزه گرفتن:
سه روزه گرفتن در هر ماه و روزه ماه شعبان: «قالَ رسُولُ اللّه(صلى الله علیه وآله):مَن سَرَّهُ أَن یَذهَبَ کَثیر مِن وَحَرِصَدرِهِ فَلیَصُم شَهرَالصَّبرِ وَ ثَلاثَةَ أَیّام مِن کُلِّ شَهر;پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: هر که از زودوده شدن بسیارى از وسوسه هاى دلش شادمان مى شود، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد».(9)
البته در برخى از روایات، مطلق روزه از عوامل دور سازنده شیطان، شمرده شده است. «اِنَّ النَّبىّ(صلى الله علیه وآله) قالَ لاَصحابِهِ أَلا أُخبِرُکُم بِشَىء اِن أَنتُم فَعَلتُمُوه تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنکُم کَماتَباعَدَ المَشرِقِ مِن المَغرِبِ، قالوا: بَلى، قَالَ(صلى الله علیه وآله): الصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَه ُ...;پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) به یاران خویش فرمود: آیا شما را آگاه سازم از چیزى که اگر آن را بدانید، شیطان از شما دور گردد، مانند دورى مشرق از مغرب؟ گفتند: آرى. فرمود: روزه، چهره شیطان را سیاه مى کند...».(10)

6ـ استعاذه:
استعاذه پناه گرفتن و گفتن ذکرهایى است که نشان دهنده این پناه جویى به خداست.البته بدون هیچ تردیدى در این جا به معناى پناه جویى از وسوسه هاى شیطان است; مانند گفتن:«أَعُوذُبِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» یا این که قرآن مجیددر برابر وسوسه هاى شیطان دستور به استعاذه داده است: «وَاِمّا یَنزَعَنَّکَ مِنَ الشَّیطانِ نَزغ فَاستَعِذ بِاللّهِ اِنَّهُ سَمیع عَلِیم; و اگر براى تو از ناحیه شیطان وسوسه اى رخ داد به خداوند پناه ببر که او شنوا و داناست».(11)
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «عَن أِبِى عَبدِاللّه الصّادِقِ(علیه السلام)قالَ قُلتُ :یَابنَ رَسُولِ اللّهِ اِنِّى أَجِدُ بَلابِلَ فِى صَدرِى وَ وَساوِسَ فِى فُؤادِى حَتّى لَرُبَّما قَطَعَ صَلاتِى وَ شَوَّشَ عَلَىَّ قِرائَتِى.قَال: وَ أَینَ أَنتَ مِن عَوذَةِ أَمِیرِالمُؤمِنینَ(علیه السلام)؟ قُلتُ:یَابنَ رَسُولِ اللّهِ عَلِّمنِى.قَالَ : اِذا أَحسَستَ بِشَىء مِن ذللک فَضَعَ یَدَکَ عَلَیهِ وَ قُل:...;کسى به امام صادق(علیه السلام) گفت: تردیدهایى در سینه و وسوسه هایى در دل خویش، احساس مى کنم، به گونه اى که بعضى اوقات به قطع نماز و آشفتگى در قرائتم منجر مى شود.
حضرت(علیه السلام) فرمود: چرا، استعاذه امیرالمؤمنین، على(علیه السلام) را نمى خوانى؟ گفتم: شمابه من بیاموزید: هر وقت وسوسه اى احساس کردى دست بر سینه بگذار، و بگو: «بِسمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اَلّلهُمَّ مَنَنتَ عَلَىَّ بِالایمانِ وَ أَودَعتَنِى القُرآنَ و رَزَقتَنى صِیامَ شَهرِ رَمَضانَ، فَامنُن عَلَىَّ بِالرَّحمَةِ وَالرِّضوانِ وَالرَّأفَةِ وَالغُفرانِ وَ تَمامِ ما أولَیتَنِى مِنَ النِّعَمِ وَالاِحسَانِ. یَاحَنّانُ،یَامَنّانُ، یَادائِمُ یَا رَحمَانُ، سُبحَانَکَ وَلَیسَ لِى أَحَد سِواکَ، سُبحَانَکَ، أَعُوذُ بِکَ بَعدَ هَذِهِ الکِراماتِ مِنَ الهَوانِ وَ أَسألُکَ أَن تُجَلّىَ عَن قَلبِىَ الاَحزَانَ; »(12)
حضرت فرمود این را سه بار بخوان که به کمک خداوند از وسوسه رهایى مى یابى و بعد از آن بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) صلوات بفرست.

7ـ تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام):
«عَن أَبِى جَعفَر(علیه السلام)قَالَ: مَن سَبَّحَ تَسبیِحَ الزَّهراءِ(س)ثُمَّ استَغفَرَ ، غُفِرَ لَهُ وَهىَ مِأةُ بَالِّلسانِ وَ ألف فِى المیزانِ وَتَطرُدُ الشَّیطانَ وَ تُرضِى الرَّحمنَ; امام باقر(علیه السلام)فرمود: کسى که تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) را بگوید، سپس استغفار کند، خداى او را ببخشد. این تسبیح، بر زبان صد تاست و در میزان هزار. شیطان را مى راند و رحمن را خشنود مى سازد»(13)

8 ـ دوست داشتن اهل بیت(علیه السلام):
«عن أَبِى عُبَیدَةَ الحَذّاء قَال: دَخَلتُ عَلَى أَبِى جَعفَر (علیه السلام)فَقُلتُ:بِأَبِى أَنتَ رُبَمَا خَلابِىَ الشَّیطانُ فَخبُثَت نَفسِى ثُمَّ ذَکَرتُ حُبِّى اِیّاکُم وَ انقِطاعِى اِلَیکُم فَطابَت نَفسِى فَقالَ:یَازِیَادُ، وَیحَکَ وَ مَاالَّدینُ اِلاّ الحُبُّ.ألا تَرى اِلَى قَولِ اللّهِ:اَن کُنتُم تُحِبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى یُحبِبکُمُ اللّهُ; ابوعبیده حذاء گفت: نزد امام باقر(علیه السلام) رفتم و گفتم: پدرم فدایتان باد، چه بسا شیطان با من تنها مى شود و روانم پلید مى شود، آن گاه علاقه و دلبستگى کاملم را به شما یاد مى کنم، روانم پاکى مى یابد. امام فرمود: اى زیاد، دین به جز دوستى نیست. آیانمى نگرى به سخن خداوند متعال که فرمود: اگر خداى رادوست مى دارید از من اطاعت کنید در آن هنگام، خداى شما را دوست مى دارد»(14)

9ـ یاد و ذکر اهل بیت(علیه السلام):
همان گونه که قرآن مجید «شفا» و درمان دردهاست، ذکر اهل بیت عصمت وطهارت(علیه السلام) نیز درمان دردها و وسوسه هاست: «قَالَ أَمیرُالمُؤمِنینَ(علیه السلام): ذِکرُناأَهلَ البَیتِ شِفاء مِنَ الوَعَکِ والاِسقامِ وَ وَسواسَ الرَّیبِ وَ حُبُّنَا رِضَى الرَّبِّ- تبارک و تعالى-; امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: یاد و ذکر ما اهل الببت، درمان ضعف مولود تب و درمان بیماریها و وسوسه هاى تردیدانگیز است و دوست داشتن ما خشنودى خداى تبارک و تعالى است.(15)
در این زمینه روایت از شخص رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نیز هست در حدیثى دیگر از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «أَلا فَاذکُروایَا أُمَّةَ مُحَمَّد، مُحَمَّدا وَ آلَهُ عِندَ نَوائِبِکُم وَشِدائِدِکُم لِیَنصُرَاللّهُ بِهِم مَلائِکَتَکُم عَلَى الشَّیاطِینَ الَّذِینَ یَقصُدُونَکُم; اى امت محمّد، هنگام مصیبتها و سختیها محمّد و آل او را ذکر کنید تا خداوند، فرشتگانتان را بر شیطانهایى که قصد شما را دارند، پیروز کند»(16)

10ـ توسّل

11ـ بازشناسى سیره اهل البیت

12ـ تلقین
وسوسه یک حالت بى ثباتى است. انسان وسواس باید به خویش تلقین کرده و اعتماد به نفس خود را بازیافته و بر این حالت پیروز شود.
برخى از روایات، شیوه اعتماد به نفس و مقاومت در برابر شیطان و وسوسه هایش را به انسان مى آموزد: «عَن أَبِى بَصِیرقَالِ قُلتُ لَهُ: اِنَّهُ قَد أَلَحَّ عَلَىَّ الشَّیطانُ عِندَ کِبَرَ سِنِّى یُقَنِّطُنى. قَالَ: قُل: کَذِبَت یَا کافِرُ یَامُشرِکُ اِنِّى أُومِنُ بِرَبِّى وَأُصَلِّى لَهُ وَ أَصُومُوأُثَنِّى علیهِ وَلا ألبِسُ ایمَانى بِظُلم; ابوبصیر گفت: به امام (علیه السلام)گفتم: شیطان مى خواهد با اصرار، مرا در کهنسالى نا امید سازد، امام(علیه السلام) فرمود: به او بگو: اى کافر، اى مشرک، دروغ مى گویى. موکّدا من به خدایم باور دارم، براى او نماز مى گزارم، روزه مى گیرم، او را ثنا مى گویم و ایمان را با ستم آمیخته نمى سازم».(17)

13ـ یاد مرگ:
ابو بصیر گفت: از وسواس پیش امام صادق(علیه السلام) گلایه کردم، امام صادق(علیه السلام)فرمود: اى ابو محمد، به یاد آور که پیوندهایت در گور مى گسلد، دوستانت پس از به خاک سپردنت باز مى گردند، جانور از بینى تو بیرون مى آید و کرم گوشت تو را مى خورد. بى تردید، این ها تو را آرامش مى بخشد. ابوبصیرگفت: به خدا سوگند، هرگاه چنین چیزهایى را یاد مى آوردم از اندوهى که داشتم، آرام مى گرفتم».(18)

14- آگاهى از دستورهاى فقهى و به کار بستن آنها در زندگى روزمره:
الف) از جمله دستورهایى که در فقه روى آن تأکید شده است اعتنا نکردن به شکهایى است که متوالیا بر انسان عارض مى شود: «قَالَ الرَّضَا(علیه السلام): اِذا کَثُرَ عَلَیکَ السَّهوُ فِى الصَّلوةِ فَامضِ عَلى صَلاتِک وَلا تُعِد;هرگاه فراموشیت در نماز، زیاد شد نمازت را به پایان ببر و دوباره مخوان».(19)
ب) شناختن شکهایى که اصلا اعتبار ندارد.
ج) خواندن نماز به جماعت.
د) مختصر خواندن نماز.
هـ) بازگشت به رفتار عمومى:
یعنى وسواسى باید خود را خارج شده از اعتدال تلقى کند و براى عادى سازى رفتار خویش، به عملکرة مردم توجه کند و همانگونه کارهاى خویش را شکل دهد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. روزنامه ایران، سال اول، شماره 25، 30 سى ام بهمن 1373.
2. بحارالانوار، ج 88، ص 273.
3. سوره نحل،آیه99.
4. بحارالانوار،ج 63،روایت 105،باب3،ص268.
5. سوره اعراف، آیه 201.
6. ج 4، باب 47، روایت 1، ص 1228.
7. بحار الانوار، ج 92، ص 196.
8. ج 97، روایت 47، باب 59، ص 108.
9. بحارالانوار، ج 79، روایت 48، باب 59، ص 108.
10. بحارالانوار، ج 63، باب 3، روایت 140، ص 262.
11. سوره اعراف(آیه 200.
12. بحارالانوار، ج 95، باب 99، ص 137.
13. بحارالانوار، ج 27، روایت 55، باب 4، ص 94.
14. بحارالانوار، ج 27، روایت 55، باب 4، ص 94.
15. بحارالانوار، ج 26، روایت 2، باب 1، ص 227.
16. بحارالاول، ج 63، روایت 158، باب 3، ص 271.
17. بحارالانوار، ج 69، روایت 4، باب 31، ص 152.
18. کافى، ج 3، ص 255، روایت 20.
19. بحارالانوار، ج 88، باب 5، ص 272.

استاد حقیر هم هر چه سخنرانی بوده است را که دیده ام خریداری کردم ولی سخنرانی ایشون در اصفهان رو در میان این سخنرانی ها ندیدم

استاد نگاه کنید نگاه کنید شاید سخنرانی مورد نظر تون در وبلاگ زیر پیدا بشه::

http://a-fateminiya.blogfa.com/


سلام
اين وبلاگ را قبلا زير و رو كردم خبري نبود

همش بگو اشکال نداره بذار نجس بشه....طوری نیست نجس بشه هم مرجعم به عهده گرفته...بگو بی خیال بابااااا..کشتم خودمو...ب جهنم که نجسه....من میشورم پاک میشه...حالا اگه هم نمیشه نشه!دیگه چیکارش کنم....
بعد عمل کنید..استرس میگیرید که چرا اینکارو کردید اما به هیییییییییچ وجه برنگردید دوباره به آب کشیدنو....هر موقع یادش افتادید بگید بی خیال بابااااااااااااا و برید خودتونو سرگرم کنید
من اگه اینکارا رو نمیکردم وسواس عملی میگرفتم
بدونید اگه که:
ندونید چیزی نجس شده یا نه پاکه!خیالتون راحتــــ....:ok:

موضوع قفل شده است