جمع بندی وادار کردن خدا به اجابت دعای بنده اش

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Tahoma"][="Black"]


بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام و تسلیت ماه محرم الحرام

وجود بلایا در زندگی انسان می تواند منشاء و سبب های گوناگونی داشته باشد که ابتدا باید دنبال دلیل آنها گشت و پس از پیدا کردن دلیل، به برطرف کردن آن همت نمود.

البته وجود بلا امری لازم برای زندگی در دنیای مادی و مملو از تزاحم است و تا حد معقول آن غیر قابل اجتناب است، همانطور که خداوند می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏كنندگان!(1) همچنین در جای دیگر می فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»؛ آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟!(2) علاوه بر آیات قرآن، در روایات نیز به این امر اشاره شده است؛ امیر المومنین(علیه السلام) در رابطه می فرماید: «وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُم‏»؛ سوگند به کسی كه پيامبر را بحق فرستاد، شما در كوره آزمايش می رويد، و دستخوش دگرگوني می شويد، و در غربال سختي‏ها قرار می گیرید، و چونان ديگ پرجوش و خروش زير و بالا شويد.(3) اما اگر به طور غیر متعارف باشد و انسان همیشه درگیر آن باشد، باید دلیل آن را بررسی کرد.

پی نوشت ها:
1. بقره: 155.
2. عنكبوت: 2.
3. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج1، ص396.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
گاهی وجود بلا به دلیل ایمان انسان است و به هر میزان که ایمان بیشتر باشد، بلا نیز بیشتر است. امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ كِفَّةِ الْمِيزَانِ كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ‏»؛ همانا مومن همانند کفه ترازو است که هر قدر ایمانش بیشتر شود، بلایش افزون می گردد.(1) در برخی روایات نیز وجود بلایا در زندگی مومن به منزله عامل زدودن گناهان و سزاواری پاداش الهی دانسته شده است. بر همین اساس است که شاعر می گوید:

هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند



البته تحمل سختی ها به مرتبه و منزلت مومن بستگی داشته و خداوند در این زمینه به میزان تحمل و ظرفیت او برایش مشکلات و سختی هایی پیش می آورد. امیر المومنین(علیه السلام) در روایتی انواع بلا را به سه دسته تقسیم می کند: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ‏ أَدَبٌ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ»؛ همانا بلا برای تادیب ظالم و امتحان مومن است و در مورد انبیاء سبب درجه و درباره اولیاء باعث کرامت است.(2) البته منظور حضرت از ظالم، هر ظلمی را شامل می شود، بنابراین ممکن است در برخی موارد انسان مومن نیز مرتکب ظلمی شده و به همان دلیل در این دنیا مورد تادیب قرار گیرد.

پی نوشت ها:
1. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج2، ص254.
2. مجلسي، محمد باقر، (1403)، بحار الأنوار، دوم، بيروت، دار احياء الكتب العربي، ج64، ص235.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
اما وجود بلایا در زندگی انسان مسلما دارای حکمت است و گاهی باعث توبه و تذکر انسان شده و او را از راه نادرست بازمی گرداند. امیر المومنین(علیه السلام) در رابطه با حکمت بلا می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ‏ الْبَرَكَاتِ‏ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ لِيَتُوبَ تَائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِر»؛ خداوند متعال بندگان خویش را زمانی که گناهی مرتکب می شوند، مبتلا می کند و این بلایا گاهی به کمبود محصول و یا حبس برکات و بستن خزائن خیر است تا توبه کننده ای توبه کند... (1) نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که هرگاه انسان دچار مشکلی شد، باید به دنبال سبب آن که ممکن است گناهی باشد، بگردد و با توبه آن سبب را مرتفع کند تا بلا نیز از بین برود.

علاوه بر تذکر و توبه، گاهی نیز بلایا برای خروج انسان از حالت کبر و خودپسندی است. مولی الموحدین(علیه السلام) این حکمت را اینچنین بازگو می کند: «خداوند متعال بندگان خویش را با انواع شداید و سختی ها امتحان می کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج کرده و نفس آنها را خاضع و خاشع گرداند»(2)

پی نوشت ها:
1. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، (1414)،نهج البلاغة( للصبحي صالح)، تصحیح فیض الاسلام، اول، قم، نشر هجرت، ص199.
2. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج4، ص200.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]
در پایان باید این نکته را نیز تذکر داد که در همین بلایا با سختی های متعدد، منافعی نیز وجود دارد، چرا که در روایت وارد شده: «ما من‏ بلية إلا و لله فيها نعمة تحيط بها»؛ هیچ بلایی نیست مگر اینکه خداوند در آن نعمتی را نهفته است.(1) در همین سختی هاست که گناهان انسان بخشیده شده و بار اخروی او سبک می گردد، امیر المومنین(علیه السلام) محنت و سختی دنیوی شیعیان خویش را سبب ریختن گناهان آنها دانسته و این سختی را منشاء استحقاق ثواب معرفی می کند.(2) البته همانطور که اشاره شد، بلایا برای مومن خیر است وگرنه برای کافر و گناهکار عقوبت بوده و ثوابی در پی ندارد.

بنابراین صرف وجود بلایا در زندگی به معنای خوب یا بد بودن انسان نیست، بلکه ابتدا انسان باید حال خود را بررسی کند، شاید مومنی است که خداوند برای راحت تر شدن کار او در آخرت و کسب ثواب، او را مبتلا کرده است و شاید هم انسان خطا کاری است که در حقیقت چوب گناهان خود را در این دنیا می خورد و باید در پی رفع عامل بلا باشد.

پی نوشت ها:
1. فيض كاشانى، محمد محسن، (1406)، الوافي، اول، اصفهان، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام، ج26، ص286.
2. مجلسي، محمد باقر، (1403)، بحار الأنوار، دوم، بيروت، دار احياء الكتب العربي، ج64، ص232.

[/]

مضطرب;997925 نوشت:
سلام.
وقتی تاریخچه زندگیم رو ورق می زنم جز نابودی و تلاش بیهوده چیزی نبوده.تقدیر اینجور بوده که شر و بلا دور و برم باشه.اما حالا که همه ی زمان ها تلاشم ثمره ای نداشته و دنبال مقصر بگردم و عمرم رو تلف کنم و ببینم جبر اجتماعی و علل پیشین و ... باعث این وضعیته
مرگ یک بار و شیون یکبار این کار بکنم :
[SPOILER]

ابولبابه انصاری در زمان پیامبر خودش رو برای پذیرش توبه به ستون مسجد النبی می بندد و ۷-۸ روز در اعتصاب کامل غذا می ماند در حال مرگ آیه برای درخواستش نازل می شود و ..

[/SPOILER]

بنده هم اینچنین در امتناع از خوردن بمانم یا معجزه می شود بالاخره خداوند مدیون می شود کاری می کند یا از گرسنگی می میرم و از زندگی کوفتی راحت می شم.
نظر شما چیست ؟؟

سلام و عرض ادب

هر کسی می تواند توبه کند

اما ابتدا باید بفهمد اشتباهش چه بوده است ، تا بتواند از آن توبه کند

تا وقتی شخص نفهمد کجای کارش می لنگد ، نمی تواند خودش را اصلاح کند

بزرگترین مشکل انسان تعصب و جهل اوست نسبت به خودش و دنیا اطرافش

انسان همه چیز را در مادیات خلاصه می کند

در حالی که مادیات در برابر حقایق اخروی هیچ است

در واقع خداوند عالم ماده را وسیله ای برای رسیدن به اخری قرار داده

اما اکثزیت فکر میکنند همه چیز در این عالم خلاصه می شود و آخرتی در کار نیست

منظور از آخرت بعد زمانی نیست ، بعد افهامی است

کسی که آخرت را درک می کند ، کنار من و شما ، همزمان در آخرت زندگی می کند!

مادیاتی که از نظر من و شما همه چیز است ، در نظر او هیچ است ، مگر این که وسیله اخرت او باشد

نه از بدست آوردن مادیات خوشحال می شود و نه برای از دست دادن آن غمگین ،

مگر این که در راستای آخرت او باشد

کسی می تواند از زندگی اش استفاده ببرد ، که زندگی را درک کند

بهشتی را فرض کنید که در آن اشخاصی باشند که معنای حقیقت زندگی را درک نکنند و صرفا به دنبال لذتهای مادی باشند
و بهشت را در مادیات خلاصه ببینند !

چنین بهشتی می شود همین دنیای ما !

بهشت حقیقی از آن کسانی است که چشم دلشان را باز کنند و زیبایی تمام آنچه در نظر عوام نازیباست ، درک کنند


هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند،
قارچ های غربت؟

من نمی دانم که چرا می گویند
اسب حیوان نجیبی است،
کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت



در پناه حق تعالی

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;998555 نوشت:

خداوند در این زمینه به میزان تحمل و ظرفیت او برایش مشکلات و سختی هایی پیش می آورد.

استاد عزیز میشه کمی در مورد میزان تحمل توضیح بدین

مثلا اگر خداوند چه مشکلی پیش بیاره و بنده چه عکس العملی نشون بده به این نتیجه می رسیم که خدا بیش از توان تحمل بنده اش واسش مشکل بوجود آورده ؟

خدا هرکاری که بکنه ما توان تحملش رو داریم

فقط دیگه زندگی نمی تونیم بکنیم

خودکشی میکنیم. راهی بیمارستان میشیم. قطع نخاع میشیم. نابینا میشیم کر میشیم

بی دست و پا میشیم. افسرده میشیم. به انواع اختلالات روحی و روانی دچار میشیم

توان تحمل همه ی اینها با هم رو هم داریم.

اونجور که متوجه شدم شرط اثبات اینکه تحملش رو داریم اینه که الان زنده ایم

هروقت در اثر فشار وارده از دنیا رفتیم به این نتیجه می رسیم که توان تحمل فشار وارده رو نداشتیم

آیا این واقعا اسمش زندگی هست ؟

[SPOILER]
خداروشکر من زندگی خوب و ارتباط خوبی با خدا دارم و این فقط یک سوال هست که واسم پیش اومده

این توضیح رو واسه این دادم که کسی نیاد نقل قول کنه و به راه راست هدایتم کنه :khandeh!:
[/SPOILER][/]

مضطرب;997925 نوشت:
سلام.
وقتی تاریخچه زندگیم رو ورق می زنم جز نابودی و تلاش بیهوده چیزی نبوده.تقدیر اینجور بوده که شر و بلا دور و برم باشه.اما حالا که همه ی زمان ها تلاشم ثمره ای نداشته و دنبال مقصر بگردم و عمرم رو تلف کنم و ببینم جبر اجتماعی و علل پیشین و ... باعث این وضعیته
مرگ یک بار و شیون یکبار این کار بکنم :
[SPOILER]

ابولبابه انصاری در زمان پیامبر خودش رو برای پذیرش توبه به ستون مسجد النبی می بندد و ۷-۸ روز در اعتصاب کامل غذا می ماند در حال مرگ آیه برای درخواستش نازل می شود و ..

[/SPOILER]

بنده هم اینچنین در امتناع از خوردن بمانم یا معجزه می شود بالاخره خداوند مدیون می شود کاری می کند یا از گرسنگی می میرم و از زندگی کوفتی راحت می شم.
نظر شما چیست ؟؟

سلام

یک نصیحت برادرانه دارم
آنجایی که سختی دادن باعث تغییر در خودت و اصلاح نفست میشود، انتظار داشتن از خدا تا اندازه ای جا دارد.
مثل ابولبابه.

ولی آنجایی که به خودت سختی میدهی تا به خواسته ات برسی، انتظار جواب گرفتن، منطقی نیست.
شما باید به فکر تغییر خودت باشی.
اگر سختی دادن به خودت باعث شود نفست را از تعلقات دنیا خلاص کنی
اگر باعث شود ،تمسخر دیگران باعث تزلزل تو نشود، عزت نفست نشکند
اگر این سختی دادن ها، تو را مستحکم کند و حرف خدا برایت اهمیت داشته باشد نه مردم
این سختی دادن خودش شما را نجات میدهد
ولی به خودت سختی نده تا به خواسته ات برسی
این هم که بگویی '' یا بمیرم'' نشان میدهد راه را اشتباه رفتی
...
در واقع تو نمیخواهی خودت را تغییر دهی و از خدا میخواهی شرایطت یا جسمت را خوب کند.
مثل این است که به خدا بگویی
من نمیتونم پا روی نفسم بگذارم پس تو باید به جای اینکه انتظار داشته باشی من تغییر کنم، تو ای خدا باید مطابق میل من عمل کنی.. و اگر این کار را نکنی من خودم را میکشم...من نمیتوانم نفسم را خوار کنم.... مردن بهتر از خوار شدن و تحقیر نفسم است....

Im_Masoud.Freeman;998573 نوشت:
[=Times New Roman]

مثلا اگر خداوند چه مشکلی پیش بیاره و بنده چه عکس العملی نشون بده به این نتیجه می رسیم که خدا بیش از توان تحمل بنده اش واسش مشکل بوجود آورده ؟

خدا هرکاری که بکنه ما توان تحملش رو داریم

[/SPOILER]

سلام و عرض ادب

به نتیجه دلخواه رسیدن ، از طریق امتحان کردن خداوند ، امری نادرست است

وقتی ما خدا رو امتحان می کنیم

یعنی به صداقت وحکمت و علم او ایمان نداریم

و کسی هم که ایمان نداشته باشه ، دعاش مورد استجابت قرار نخواهد گرفت

و به این نتیجه نادرست خواهد رسید که خداوندی وجود نداره!

آستانه تحمل یک تکه آهن را در نظر بگیرید

حرارتش می دهند

با پتک بر روی آن می کوبند

حتی اگر بشکند

باز ذوبش می کنند و دوباره قالبش می گیرند و از نو بر ان می کوبند

برای این که ارزشش را بالا ببرند

حقیقت همین هست که انسان موجودی است با آستانه تحمل بسیار بالا و درد و رنج وسیله تعالی اوست

درد می بیند

رنج می بیند

تا ساخته شود

جسم و مغز انسان ها تحمل این درد و رنج ها را دارد

این منیت ماست ، که از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند

و به جای استفاده از این موقعیت ها و به ارزش رسیدن

به خودکشی و بیهودگی و بی هدفی و ... فکر می کند

وقتی حقیقت زندگی را درک کنیم

خواهیم فهمید که همین درد و رنج کشیدن ها به زندگی معنا می بخشد!

بسیاری از اشخاص ثروتمند (از طریق ارث) ، زندگی خود را به بیهودگی می گذرانند

چرا که درد و رنجی برای رسیدن به رفاه نکشیده اند و معنای زندگی را درک نکرده اند

اموالشان را بی هدف تلف می کنند و برنامه خاصی برای زندگی خود ندارند ...

اما زندگی برای شخصی که از فقر به ثروت رسیده ، بسیار با ارزش است

در تاریخ که بنگریم

اولیاء الهی معمولا در رنج و مصیبت و فقر بوده اند ( و برخی پس از رنج ،علاوه بر سعادت اخروی به اموال دنیوی رسیده اند )

و دوستان شیطان معمولا در رفاه و ثروت دنیوی و بی بهره از آخرت (به معنای مفهومی)

زندگی زیباست

حتی در نهایت درد و رنج

به این شرط که ما چشم دلمان را باز کنیم وبه حقیقت زندگی با چشم دل بنگریم

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند

در پناه حق تعالی

[="Times New Roman"][="Black"]

شروحیل;998580 نوشت:
سلام و عرض ادب
به نتیجه دلخواه رسیدن ، از طریق امتحان کردن خداوند ، امری نادرست است
وقتی ما خدا رو امتحان می کنیم
یعنی به صداقت وحکمت و علم او ایمان نداریم
و کسی هم که ایمان نداشته باشه ، دعاش مورد استجابت قرار نخواهد گرفت
و به این نتیجه نادرست خواهد رسید که خداوندی وجود نداره!
آستانه تحمل یک تکه آهن را در نظر بگیرید
حرارتش می دهند
با پتک بر روی آن می کوبند
حتی اگر بشکند
باز ذوبش می کنند و دوباره قالبش می گیرند و از نو بر ان می کوبند
برای این که ارزشش را بالا ببرند
حقیقت همین هست که انسان موجودی است با آستانه تحمل بسیار بالا و درد و رنج وسیله تعالی اوست
درد می بیند
رنج می بیند
تا ساخته شود
جسم و مغز انسان ها تحمل این درد و رنج ها را دارد
این منیت ماست ، که از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند
و به جای استفاده از این موقعیت ها و به ارزش رسیدن
به خودکشی و بیهودگی و بی هدفی و ... فکر می کند
وقتی حقیقت زندگی را درک کنیم
خواهیم فهمید که همین درد و رنج کشیدن ها به زندگی معنا می بخشد!
بسیاری از اشخاص ثروتمند (از طریق ارث) ، زندگی خود را به بیهودگی می گذرانند
چرا که درد و رنجی برای رسیدن به رفاه نکشیده اند و معنای زندگی را درک نکرده اند
اموالشان را بی هدف تلف می کنند و برنامه خاصی برای زندگی خود ندارند ...
اما زندگی برای شخصی که از فقر به ثروت رسیده ، بسیار با ارزش است
در تاریخ که بنگریم
اولیاء الهی معمولا در رنج و مصیبت و فقر بوده اند ( و برخی پس از رنج ،علاوه بر سعادت اخروی به اموال دنیوی رسیده اند )
و دوستان شیطان معمولا در رفاه و ثروت دنیوی و بی بهره از آخرت (به معنای مفهومی)
زندگی زیباست
حتی در نهایت درد و رنج
به این شرط که ما چشم دلمان را باز کنیم وبه حقیقت زندگی با چشم دل بنگریم

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند

در پناه حق تعالی

سلام شروحیل عزیزم

فرمایشات شما کاملا درست است

ولی سوال من چیز دیگری بود که منتظر پاسخ کارشناس محترم می مانم

شروحیل جان یک صداقت زلال و کودکانه ای توی حرفهات هست که من رو روانی کرده:khandeh!:

ازت خوشم میاد و دوستت دارم :ok:[/]

Im_Masoud.Freeman;998582 نوشت:
[=Times New Roman]

سلام شروحیل عزیزم

فرمایشات شما کاملا درست است

ولی سوال من چیز دیگری بود که منتظر پاسخ کارشناس محترم می مانم

شروحیل جان یک صداقت زلال و کودکانه ای توی حرفهات هست که من رو روانی کرده:khandeh!:

ازت خوشم میاد و دوستت دارم :ok:

سلام و عرض ادب و ارادت

دل به دل راه داره

داروین :

انسان نه قویترین موجود است و نه باهوشترین

بلکه وفق پذیرترین گونه از نجات یافتگان است .

این تحمل بالای رنج و سختی و مشکلات

در این گونه خلقت هست

که اون رو از بقیه موجودات متمایز کرده

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ
بلد - 4

ما انسان را در رنج آفریدیم

این مخلوق تا زمانی که در رنج و سختی گرفتار نشود ،
توانایی های خود را کشف نخواهد کرد
و استعداد هایش را بروز نخواهد داد



در پناه حق تعالی

مضطرب;997925 نوشت:
سلام.
وقتی تاریخچه زندگیم رو ورق می زنم جز نابودی و تلاش بیهوده چیزی نبوده.تقدیر اینجور بوده که شر و بلا دور و برم باشه......
بنده هم اینچنین در امتناع از خوردن بمانم یا معجزه می شود بالاخره خداوند مدیون می شود کاری می کند یا از گرسنگی می میرم و از زندگی کوفتی راحت می شم.
نظر شما چیست ؟؟

سلام به استارتر ، کاربران وکارشناس محترم
با توجه به نوع صحبت هایی که شروع کننده تاپیک مطرح کردند من فکر می کنم ایشون نیاز به یک کمک اورژانسی دارند . کارشناس محترم حرفهایتان قبول ولی برای شخصی که در چنین حالتی قرار گرفته آیا حرفهایتان می تواند راهگشا باشد؟ ( البته خود استارتر باید قضاوت کنند)
فکر می کنم مشکل ایشان به بخش مشاوره ارجاع داده میشد بهتر بود.
استارتر محترم اگر شرح مختصری از خودتان و مشکلاتتان می دادید بهتر میشد کمکتان کرد.

[="Tahoma"][="Black"]سلام

Im_Masoud.Freeman;998573 نوشت:
توان تحمل همه ی اینها با هم رو هم داریم.

ما شاء الله شما عجب تحملی دارید!!!
خداوند متعال فراتر از طاقت انسان به او امری نمی کند و این بر اساس آیاتی مانند: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(بقره: 286) قابل اثبات است. بنابراین خداوند متعال چیزی بالاتر از وسع و تحمل ما نخواسته و نمی خواهد. اما این آستانه تحمل کجاست؟
با توجه به ظرفیت متفاوت انسان ها، این آستانه تحمل نیز متفاوت است، یکی مانند حضرت ایوب علیه السلام تا جایی که همه دارایی، فرزند و سلامتی اش را بگیرند نیز تحمل می کند و خدا را شکر می کند اما برخی از ما ممکن است با کوچکترین مشکل مالی زبان به شکایت باز کنیم. این یعنی آستانه تحمل ما در همین حد است.
بنابراین همه انسان ها یکسان نیستند و به همین دلیل در روایتی بیان شده که:

عامل;998555 نوشت:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ كِفَّةِ الْمِيزَانِ كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ‏»؛ همانا مومن همانند کفه ترازو است که هر قدر ایمانش بیشتر شود، بلایش افزون می گردد.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]سلام

سپیده دم;998605 نوشت:
کارشناس محترم حرفهایتان قبول ولی برای شخصی که در چنین حالتی قرار گرفته آیا حرفهایتان می تواند راهگشا باشد؟

در این تاپیک صرفا به بعد کلامی و عقلی سوال رسیدگی می شود و اگر نیاز به مشاوره باشد، طبیعتا به همان قسمت نیز ارجاع می گردد.
البته در ادامه بحث و دیدن نظر استارتر، هم بحث روشن تر می شود و هم نتیجه گیری راحت تر
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

عامل;998607 نوشت:
سلام

ما شاء الله شما عجب تحملی دارید!!!
خداوند متعال فراتر از طاقت انسان به او امری نمی کند و این بر اساس آیاتی مانند: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(بقره: 286) قابل اثبات است. بنابراین خداوند متعال چیزی بالاتر از وسع و تحمل ما نخواسته و نمی خواهد. اما این آستانه تحمل کجاست؟
با توجه به ظرفیت متفاوت انسان ها، این آستانه تحمل نیز متفاوت است، یکی مانند حضرت ایوب علیه السلام تا جایی که همه دارایی، فرزند و سلامتی اش را بگیرند نیز تحمل می کند و خدا را شکر می کند اما برخی از ما ممکن است با کوچکترین مشکل مالی زبان به شکایت باز کنیم. این یعنی آستانه تحمل ما در همین حد است.
بنابراین همه انسان ها یکسان نیستند و به همین دلیل در روایتی بیان شده که:



سلام استاد عزیز

اتفاقا من آدم کم تحملی هستم :khandeh!:

منظورم این بود که خدا هر بلایی سر ما بیاره فوقش یه مدت غر میزنیم و گلایه میکنیم

بعدش مجبوریم باهاش کنار بیایم چاره ای نداریم

اگر آستانه تحمل با گلایه کردن مشخص میشه که ما انسان ها خیلی کم تحمل هستیم چون زیاد گلایه میکنیم

و خدا مارو بیش از تحملمون امتحان کرده و با این حساب وعده ی خدا زیر سوال میره[/]

[="Tahoma"][="Black"]سلام مجدد

Im_Masoud.Freeman;998610 نوشت:
خدا هر بلایی سر ما بیاره فوقش یه مدت غر میزنیم و گلایه میکنیم
بعدش مجبوریم باهاش کنار بیایم چاره ای نداریم

هر بلایی که نیست! اگر خدا رو عادل بدانیم و حکیم، کارهاش هم مسلما عادلانه و حکیمانه است.
بعضی وقتها مشکلاتی سر راه انسان قرار می گیرد و بعد از حل آنها یک نگاهی به گذشته خود می کند و می فهمد که آستانه تحملش بیشتر شده است. در کل انسان موجود انعطاف پذیری است و اگر این مشکلات همانطور که در پست های اولیه به آنها اشاره شد، در بر دارنده منفعت برای انسان باشد(که هست) پس تحمل پذیری او و ارتقاء این خصوصیت نیز دارای منافعی است.
البته از اسم امتحان پیداست که باید انسان را به چالش بکشد و سخت باشد وگرنه امتحانی که مثل آب خوردن باشد که ملاک تمایز رتبه انسان ها نمی شود. همانطور که در قرآن می فرماید: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره: 155) با این موارد انسان را امتحان می کنند و هر کس تاب مرحله بالاتر را داشته باشد، بلا بیشتر خواهد شد. همانطور که امام حسین علیه السلام جدش پیامبر صلی الله علیه و آله را خواب دید و ایشان به امام فرمود برای درجه ای در بهشت است که جز با شهادت به آن نمی رسی.

شاید یکی از حکمتهای این مشکلات دل کندن انسان از این دنیای فانی و وصل شدن به دیار باقی است که برخی در همین دنیا به این حالت می رسند و برخی هم با مرگ این مقام را درک می کنند. البته این مطلب برای کسی ارزش دارد که جایگاه خود را بشناسد، وگرنه کسانی که هی غر می زنند و شکایت می کنند، حتی با مشکلات هم به این مقامات نمی رسند و بالاخره پس از مدتی آنها را به حال خود رها می کنند(البته اگر این مشکلات را خود به دست خود نیافریده باشند که در پستهای ابتدائی به این مساله اشاره شد که اگر کسی بر اساس مثلا ظلم به دیگران به مشکلی مبتلا شده باشد، در حقیقت اثر وضعی عمل خود را در این دنیا می بیند و هر چه شکایت هم بکند تا سبب را مرتفع نکند، اثر مرتفع نخواهد شد.)

[/]

سلام.
[SPOILER]
زندگی که تحمیل شد و محکوم شدیم به زندگی با همه ی مکافاتش با اینکه لذتش را افراد دیگر بردند.وارد چرخه زندگی شدیم.حال در این گیر و دار فردی در نوجوانی ناخواسته مبتلا به شر و بلا می شود.حال اینجا سوال پیش میاد کودک و نوجوان چه دارند که حالا بخواهند امتحان شوند ؟ اصلا معنی دارد ؟ نه گویا قضیه چیز دیگری است.اثرات این شر و بلا ۵-۶ سال بعد مشخص می شود.کاسه ی چه چه کنم به دست می گیرد.
شر و بلای ناخواسته تمام نعمت ها و استعدادهای خدادادیش را می گیرد.حال این قربانی در تلاش است همه چیز را جبران کند چون دیر فهمیده است.چیزی که در ذهنش است این است آیا خداوندی که خود را اصلاح کننده ی امور می داند توانایی محافظت از او را نداشت ؟
پروردگار من بر هر چیز نگهبان است(۵۷ هود)
اگر داشت پس چه شد که این نوجوان به بلا و شر دچار می شود؟

می گذرد صدمات بلا و شر را تا جایی که در توان داشت جبران کرد اما باز صدمات باقی ماند و آینده ای که وابسته به گذشته همه بر طبل انعطاف پذیری انسان می کوبند و آهن را مثال می زنند اما این را نمی دانند در علم برای آهن نقطه ی ذوب تعریف شده که بعد از آن خرد و خاکشیر می شود پودر می شود.
باز هم دست بر نمی دارد و ادامه می دهد تا شاید راه نجاتی پیدا کند.اما خیر کار تمام است صدمات بیش از اندازه روز به روز شدید ت می شود.با هم امیدمش را از دست نمی دهد تا می رسد به بلا و شر دوم و بزرگتر که کامل کار را تمام می کند.
بیچاره که نه خیری از نوجوانی دید و نه جوانی.ثانیه ثانیه استرس.اوووه ، چه در سال های آینده اتفاق می افتد ؟
شاید حکمت این بوده که رمان کوزت وار بنویسد و دیگران عین فیلم هندی گریه کنند و بگویند : بیچاره! آنوقت عین نقاش ها که اثرات زیبایی خلق می کنند و خودشان از گرسنگی و بدبختی مردند اما چندین سال بعد در حراجی ها آثار آنها را افرادی دیگر فروختند و پول هنگفتی را الدنگ هایی دیگر به جیب زدند و لذتش را بردند بدبختی های او هم نوندونی دیگران شود.
ای کاش می شد این حرف ها در محیط خصوصی زده شود چون حرف های بیشتری بود و چون دوست نداشتم آیندگان ببینند شاید بیچاره ی دیگری به اینجا برسد و این قسمت برای توست :
اگر معادی در کار باشد من اصلا حوصله ندارم بابت این حرف ها اگر روی تو اثر گذاشته جواب پس بدهم. تو مثل من نیستی من هم در مورد خودم حرف می زنم و آنطور که همه می گن تو مختاری و فکر داری خودت را درمان کنی.
تمام.

[/SPOILER]

مضطرب;998668 نوشت:
سلام

باسلام

ما که نفهمیدیم مشکل شما چیه؟ تو همه تاپیکهاتون فقط از خدا و خلقت و.. شکایت میکنید و مبهم حرف میزنید و اصلا واضح نمیگویید مشکلات شما دقیقا چیست؟! خودتان فقط میبرید و میدوزید!

مضطرب;998668 نوشت:
سلام.
[SPOILER]
زندگی که تحمیل شد و محکوم شدیم به زندگی با همه ی مکافاتش با اینکه لذتش را افراد دیگر بردند.وارد چرخه زندگی شدیم.حال در این گیر و دار فردی در نوجوانی ناخواسته مبتلا به شر و بلا می شود.حال اینجا سوال پیش میاد کودک و نوجوان چه دارند که حالا بخواهند امتحان شوند ؟ اصلا معنی دارد ؟ نه گویا قضیه چیز دیگری است.اثرات این شر و بلا ۵-۶ سال بعد مشخص می شود.کاسه ی چه چه کنم به دست می گیرد.
شر و بلای ناخواسته تمام نعمت ها و استعدادهای خدادادیش را می گیرد.حال این قربانی در تلاش است همه چیز را جبران کند چون دیر فهمیده است.چیزی که در ذهنش است این است آیا خداوندی که خود را اصلاح کننده ی امور می داند توانایی محافظت از او را نداشت ؟
پروردگار من بر هر چیز نگهبان است(۵۷ هود)
اگر داشت پس چه شد که این نوجوان به بلا و شر دچار می شود؟

می گذرد صدمات بلا و شر را تا جایی که در توان داشت جبران کرد اما باز صدمات باقی ماند و آینده ای که وابسته به گذشته همه بر طبل انعطاف پذیری انسان می کوبند و آهن را مثال می زنند اما این را نمی دانند در علم برای آهن نقطه ی ذوب تعریف شده که بعد از آن خرد و خاکشیر می شود پودر می شود.
باز هم دست بر نمی دارد و ادامه می دهد تا شاید راه نجاتی پیدا کند.اما خیر کار تمام است صدمات بیش از اندازه روز به روز شدید ت می شود.با هم امیدمش را از دست نمی دهد تا می رسد به بلا و شر دوم و بزرگتر که کامل کار را تمام می کند.
بیچاره که نه خیری از نوجوانی دید و نه جوانی.ثانیه ثانیه استرس.اوووه ، چه در سال های آینده اتفاق می افتد ؟
شاید حکمت این بوده که رمان کوزت وار بنویسد و دیگران عین فیلم هندی گریه کنند و بگویند : بیچاره! آنوقت عین نقاش ها که اثرات زیبایی خلق می کنند و خودشان از گرسنگی و بدبختی مردند اما چندین سال بعد در حراجی ها آثار آنها را افرادی دیگر فروختند و پول هنگفتی را الدنگ هایی دیگر به جیب زدند و لذتش را بردند بدبختی های او هم نوندونی دیگران شود.
ای کاش می شد این حرف ها در محیط خصوصی زده شود چون حرف های بیشتری بود و چون دوست نداشتم آیندگان ببینند شاید بیچاره ی دیگری به اینجا برسد و این قسمت برای توست :
اگر معادی در کار باشد من اصلا حوصله ندارم بابت این حرف ها اگر روی تو اثر گذاشته جواب پس بدهم. تو مثل من نیستی من هم در مورد خودم حرف می زنم و آنطور که همه می گن تو مختاری و فکر داری خودت را درمان کنی.
تمام.

[/SPOILER]

سلام و عرض ادب

من ویدئویی گذاشتم که بیشتر این سوالات شما رو پاسخ می داد ( که پاک شد )

فردی که از ابتدا با مشکلات فراوان به دنیا اومده بود

می گفت همه مشکلات از نگرش ماست

تا وقتی که با این دید شما به دنیا نگاه کنیم دنیا به همین منوال پیش خواهد رفت !

دنیا زمانی زیبا خواهد شد ، که شما به دنیا زیبا نگاه کنید

در واقع دنیای شما متاثر از فیلتر ذهنی شماست

شما دنیا رو این طور می بینید

یه نفر که نسبت به شما نعمت های کمتری دارد ( مثلا فقط یک دست و یک چشم دارد یا با دیدگاه شما دو پا و یک دست و یک چشم ندارد! )
دنیا را زیبا و پر از نعمت هایی می بیند

که باید آن ها را کشف کند

و مورد استفاده خود قرار دهد

اگر می خواهید از دنیا بهره مند شوید ، باید نگرشتان را تغییر دهید !

چیزی در دنیای بیرون شما تغییر نخواهد کرد!

همه چیز در درون شماست

درونتان را تغییر دهید

در پناه حق تعالی

شروحیل;998686 نوشت:
سلام و عرض ادب

من ویدئویی گذاشتم که بیشتر این سوالات شما رو پاسخ می داد ( که پاک شد )

فردی که از ابتدا با مشکلات فراوان به دنیا اومده بود

می گفت همه مشکلات از نگرش ماست

تا وقتی که با این دید شما به دنیا نگاه کنیم دنیا به همین منوال پیش خواهد رفت !

دنیا زمانی زیبا خواهد شد ، که شما به دنیا زیبا نگاه کنید

در واقع دنیای شما متاثر از فیلتر ذهنی شماست

شما دنیا رو این طور می بینید

یه نفر که نسبت به شما نعمت های کمتری دارد ( مثلا فقط یک دست و یک چشم دارد یا با دیدگاه شما دو پا و یک دست و یک چشم ندارد! )
دنیا را زیبا و پر از نعمت هایی می بیند

که باید آن ها را کشف کند

و مورد استفاده خود قرار دهد

اگر می خواهید از دنیا بهره مند شوید ، باید نگرشتان را تغییر دهید !

چیزی در دنیای بیرون شما تغییر نخواهد کرد!

همه چیز در درون شماست

درونتان را تغییر دهید

در پناه حق تعالی

هیچ فیلتری وجود ندارد . خود واقعی حوادث وجود دارند.
من هم مشابه فرد دیگری نیستم تا مانند او عمل کنم، چرا موقع قبر و بازخواست و عذاب این آدم ها که مثال می زنید پیدا نیستند ؟!
نمی توانم به خودم و به ذهنم که در تحقیقات می گویند ذهن زود فریب می خورد ، دروغ بگویم.
از ناامیدی و زندگی گوسفندی و جبر خسته شده ام.

مضطرب;999066 نوشت:
هیچ فیلتری وجود ندارد . خود واقعی حوادث وجود دارند.
من هم مشابه فرد دیگری نیستم تا مانند او عمل کنم، چرا موقع قبر و بازخواست و عذاب این آدم ها که مثال می زنید پیدا نیستند ؟!
نمی توانم به خودم و به ذهنم که در تحقیقات می گویند ذهن زود فریب می خورد ، دروغ بگویم.
از ناامیدی و زندگی گوسفندی و جبر خسته شده ام.

سلام و عرض ادب

بنده نگفتم این حوادث دروغ است!

گفتم برداشت شما از این حوادث اشتباه است!

خودتان باشید

انسان باشید

گوسفند نباشید! ( قصد جسارت ندارم ، مثال خودتان بود !)

انسان گونه به مسائل نگاه کنید

نه عوامانه و گوسفند پندارانه !

تغییری در دنیای بیرون نمی توان داد

سرنوشتی است که نوشته شده و باید تحقق پذیرد

اما شما حق انتخاب دارید

از این زندگی راضی باشید و لذت ببرید ، یا به سختی و مشقت سپری کنید !

وضعیت شما بد تر از او نیست
که فرق پدر صالحتان را بشکافند
و برادرتان را تیر باران کنند
و عزیزانتان را به خاک و خون بکشند
و خودتان را بی آبرو کنند

اما بگویید

ما رایت الا جمیلا
( جز زیبایی ندیدم)

به جای زجر دادن خودتان

زندگی کنید

این نیز بگذرد ...

در پناه حق تعالی

[="Tahoma"][="Black"]پرسش:
راهکار خروج از بلایا و مصائب زندگی چیست؟

پاسخ:
وجود بلایا در زندگی انسان می تواند منشأ و سبب های گوناگونی داشته باشد که ابتدا باید دنبال دلیل آنها گشت و پس از پیدا کردن دلیل، به برطرف کردن آن همت نمود.
البته وجود بلا امری لازم برای زندگی در دنیای مادی و مملو از تزاحم است و تا حد معقول آن غیرقابل اجتناب است، همانطور که خداوند می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ‏ها، آزمايش مى‏ كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان!(1) همچنین در جای دیگر می فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»؛ آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى ‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟!(2) علاوه بر آیات قرآن، در روایات نیز به این امر اشاره شده است؛ امیر المومنین(علیه السلام) در رابطه می فرماید: «وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُم‏»؛ سوگند به کسی كه پيامبر را بحق فرستاد، شما در كوره آزمايش می رويد، و دستخوش دگرگوني می شويد، و در غربال سختي‏ ها قرار می گیرید، و چونان ديگ پرجوش و خروش زير و بالا شويد.(3) اما اگر به طور غیر متعارف باشد و انسان همیشه درگیر آن باشد، باید دلیل آن را بررسی کرد.
البته گاهی وجود بلا به دلیل ایمان انسان است و به هر میزان که ایمان بیشتر باشد، بلا نیز بیشتر است. امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ كِفَّةِ الْمِيزَانِ كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ‏»؛ همانا مومن همانند کفه ترازو است که هر قدر ایمانش بیشتر شود، بلایش افزون می گردد.(4) در برخی روایات نیز وجود بلایا در زندگی مومن به منزله عامل زدودن گناهان و سزاواری پاداش الهی دانسته شده است. بر همین اساس است که شاعر می گوید:

هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند

البته تحمل سختی ها به مرتبه و منزلت مومن بستگی داشته و خداوند در این زمینه به میزان تحمل و ظرفیت او برایش مشکلات و سختی هایی پیش می آورد. امیر المومنین(علیه السلام) در روایتی انواع بلا را به سه دسته تقسیم می کند: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ‏ أَدَبٌ‏ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَةٌ»؛ همانا بلا برای تادیب ظالم و امتحان مومن است و در مورد انبیاء سبب درجه و درباره اولیاء باعث کرامت است.(5) البته منظور حضرت از ظالم، هر ظلمی را شامل می شود، بنابراین ممکن است در برخی موارد انسان مومن نیز مرتکب ظلمی شده و به همان دلیل در این دنیا مورد تادیب قرار گیرد.

اما وجود بلایا در زندگی انسان مسلما دارای حکمت است و گاهی باعث توبه و تذکر انسان شده و او را از راه نادرست بازمی گرداند. امیر المومنین(علیه السلام) در رابطه با حکمت بلا می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ‏ الْبَرَكَاتِ‏ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ لِيَتُوبَ تَائِبٌ وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِر»؛ خداوند متعال بندگان خویش را زمانی که گناهی مرتکب می شوند، مبتلا می کند و این بلایا گاهی به کمبود محصول و یا حبس برکات و بستن خزائن خیر است تا توبه کننده ای توبه کند... (6) نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که هرگاه انسان دچار مشکلی شد، باید به دنبال سبب آن که ممکن است گناهی باشد، بگردد و با توبه آن سبب را مرتفع کند تا بلا نیز از بین برود.

علاوه بر تذکر و توبه، گاهی نیز بلایا برای خروج انسان از حالت کبر و خودپسندی است. مولی الموحدین(علیه السلام) این حکمت را اینچنین بازگو می کند: «خداوند متعال بندگان خویش را با انواع شداید و سختی ها امتحان می کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج کرده و نفس آنها را خاضع و خاشع گرداند»(7)
در پایان باید این نکته را نیز تذکر داد که در همین بلایا با سختی های متعدد، منافعی نیز وجود دارد، چرا که در روایت وارد شده: «ما من‏ بلية إلا و لله فيها نعمة تحيط بها»؛ هیچ بلایی نیست مگر اینکه خداوند در آن نعمتی را نهفته است.(8) در همین سختی هاست که گناهان انسان بخشیده شده و بار اخروی او سبک می گردد، امیر المومنین(علیه السلام) محنت و سختی دنیوی شیعیان خویش را سبب ریختن گناهان آنها دانسته و این سختی را منشاء استحقاق ثواب معرفی می کند.(9) البته همانطور که اشاره شد، بلایا برای مومن خیر است وگرنه برای کافر و گناهکار عقوبت بوده و ثوابی در پی ندارد.

بنابراین صرف وجود بلایا در زندگی به معنای خوب یا بد بودن انسان نیست، بلکه ابتدا انسان باید حال خود را بررسی کند، شاید مومنی است که خداوند برای راحت تر شدن کار او در آخرت و کسب ثواب، او را مبتلا کرده است و شاید هم انسان خطا کاری است که در حقیقت چوب گناهان خود را در این دنیا می خورد و باید در پی رفع عامل بلا باشد.

پی نوشت ها:
1. بقره: 155.
2. عنكبوت: 2.
3. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج1، ص396.
4. همان، ج2، ص254.
5. مجلسي، محمد باقر، (1403)، بحار الأنوار، دوم، بيروت، دار احياء الكتب العربي، ج64، ص235.
6. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، (1414)،نهج البلاغة( للصبحي صالح)، تصحیح فیض الاسلام، اول، قم، نشر هجرت، ص199.
7. كلينى، محمد بن اسحاق، ج4، ص200.
8. فيض كاشانى، محمد محسن، (1406)، الوافي، اول، اصفهان، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام، ج26، ص286.
9. مجلسي، محمدباقر، ج64، ص232.
[/]

موضوع قفل شده است