@@ هشدار براي كبري و تصميم كبري (صوتی)@@

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
@@ هشدار براي كبري و تصميم كبري (صوتی)@@

هشدار 84 :

قابل توجه خواهرخانم ها

کبری جان مقصر اصلی این وقایع همیشه فقط شوهرخواهر نیست ، گاهی خود شما با نوع رفتار و پوششتون زمینه ی چنین درخواست و رابطه ای رو برای طرف مقابل فراهم می کنید !

آخه اونم نفس اماره داره ، معصوم که نیست ؛ شیطون هم بیکار نمیشینه مدام آدم رو وسوسه میکنه .

و از لحاظ محرم و نامحرم بودن هیچ فرقی بین آقایون بیگانه با شوهرخواهرتون نیست .

مواظب نوع حرف زدن ، ارتباط ها ، پوشش و ... در مقابل او باش .

گاهی اوقات این رابطه ها و درخواست های حرام از جانب شوهرخواهر و ... به خاطر عدم رعایت بعضی مسائل از جانب شما و خانواده هاست .

مثلاً دخترخانم فکر می کنند این آقا چون شوهرخواهرشون هست دیگه محدودیتی نیست ، شوخی های بیجا ، خنده ، حجاب نامناسب و ... در مقابل شوهرخواهر دارند .

در این بین شوهرخواهر دچار مقایسه ی اخلاقها و رفتارهای متفاوت ، اندام و چهره ، نوع برخورد و ... خواهر خانم با همسر خودش می شه ، و به مرور زمان چنین مشکلاتی پیش میاد .

از این قبیل مشکلات متاسفانه کم نیست
فایل صوتی زیر هم شرح چنین مشکلی از زبان یک روانشناس هست . (حدود 5 دقیقه هست.)

جهت مشاهده تمام پست ها به آدرس زیر رجوع کنید
http://www.askdin.com/thread3523.html

های کلاس
های کلاس بودن به چه قیمتی ؟
مراقب باشیم سرمون کلاه نذارند:Sham:

الگوی ناب

مفتقرا! متاب رو،از در او به هیچ سو

زآن که مس وجود را فضّه او طلا کند

فضه – کنیز و خادمه حضرت زهرا ( س) – در بیابانی از کاروان حج ، عقب افتاد و تنها در بیابان سرگردان شد،‌ شخصی به نام "عبدالله مبارک " که از کاروان عقب مانده بود می گوید : در حالی که سوار شتر بودم بانویی راتنها در بیابان دیدم نزد او رفتم و هرچه پرسیدم با آیه ای از قرآن به من جواب داد.
به او گفتم : تو کیستی ؟ گفت :‌«" و قل سلام فسوف یعلمون"‌ ( زخرف 89) بگو سلام بر شما ،‌ به زودی خواهند دانست.»
عبدالله گفت :‌ بر او سلام کردم و گفتم :‌ تو اینجا چه می کنی ؟ گفت :« " و من یهدالله فماله من مضل " (زمر 37) هر کس را خدا هدایت کند ، هیچ گمراه کننده ای نخواهد داشت . » فهمیدم راه را گم کرده است .
گفتم از جن هستی یا از انس؟ گفت: « " یا بنی آدم خذوا زینتکم"‌ ( اعراف 31) ای فرزندان آدم ! زینت خود را برگیرید .» فهمیدم از انس است.
گفتم : از کجا می آیی ؟ گفت « " ینادون من مکام بعید " (فصلت 44) ، آنها از مکان دور صدا زده می شوند .» فهمیدم که از راه دور می آید.
گفتم : کجا می روی؟ ، گفت : « " ولله علی الناس حج البیت" (آل عمران 97) ؛ خداوند حج را بر مردم مستطیع واجب کرده است» فهمیدم عازم مکه است.
گفتم : آیا گرسنه هستی؟ ، گفت :« " و جعلنا هم جسدا لا یاکلون الطعام "‌( انبیاء Dirol ؛ ما آنها را پیکرهایی که غذا نخورند ، قرار ندادیم » فهمیدم که به غذا میل دارد.
گفتم : شتاب کن و تند تر بیا. گفت:‌ «" لایکلف الله نفسا الا وسعها" (بقره 286 ) ؛ خداوند هیچکس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کند .» فهمیدم که خسته شده و قدرت راه رفتن ندارد .
گفتم : پشت سر من بر شتر سوار شو . گفت: «" لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا " ( انبیا 22) ؛ اگر در زمین و آسمان خدایانی جز خدای یکتا وجود باشد به هم می خورند .» فهمیدم که از سوار شدن پشت سر من حیا می کند.
پیاده شدم و او را تنها سوار شتر کردم . وقتی سوار شتر شد گفت : «" سبحان الذی سخر لنا هذا" (زخرف 13 ) ؛ پاک و منزه است خدایی که این راه را مسخر و رام ما گردانید.»
وقتی به کاروان رسیدیم به او گفتم : آيا از بستگان تو کسی در کاروان هست؟ گفت : «" یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض " ( ص 26) ؛‌ای داوود ! ما تو را نماینده ی خود روی زمین قرار دادیم . "‌ و ما محمد الا روسول " ( آل عمران 144) ؛ و نیست محمد جز رسول خدا . " یا یحیی خذالکتاب بقوة " (مریم 12) ای یحیی ! کتاب را با قوت بگیر . " یا موسی انی انالله " (قصص 30) ؛ ای موسی ! همانا منم خداوند .»
دریافتم افرادی با نامهای داود و محمد و یحیی و موسی داخل کاروان هستند و با او خویشاوندی دارند. آنها را با نام صدا زدم . ناگهان چهار نفر جوان به سوی آن زن آمدند و به او گفتم : این افراد با تو چه نسبتی دارند؟ گفت :«" المال و البنون زنیة الحیاة الدنیا" (کهف 46) ؛ مال و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند.» فهمیدم آنها فرزندان او هستند .
وقتی آنها نزد او آمدند آن زن گفت : «" یا ابت! استاجره ان خیر استاجرت القوی الامین" ( قصص 26) ؛ پدرم! او را استخدام کن ،‌ چرا که بهترین کسی که می توانی استخدام کنی ، کسی است که نیرومند و امین است ». فهمیدم که به آنها می گوید مزدی به من بدهند . آنها نیز مقداری پول به من دادند .
زن گفت :«" والله یضاعف لمن یشاء " (بقره 261) ؛ خداوند آن پاداش را برای هر کس که بخواهد چند برابر می کند » . فهمیدم به آنها می گوید زیادتر بدهید. از آنان پرسیدم : این زن کیست؟ گفتند : این زن مادر ما فضه است که کنیز حضرت زهرا(س) بود و بیست سال است که غیر قرآن سخنی نگفته است.

موضوع قفل شده است