نيابت امام زمان(عج)----ولايت فقيه

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=&quot]نائبان عام

در جریان امامت، تمام ائمه نیابت داشته‌اند و نمایندگانی در نقاط مختلف برای هدایت شیعیان و حل مشكلات مذهبی و روحی آنها تا آغاز غیبت كبری نیابت خاصه جریان داشت.
به طوری كه افراد خاص از طرف امامان معصوم مأمور به انجام وظایف محوله شرعی و اجتماعی در امور شیعیان بودند.
نیابت این افراد احتمال داشت خاصه باشد از آن جهت كه كارهای مخصوص مثل دریافت سهم امام یا جواب دادن به مسائل شرعی به عهده آنها محول شده، یا نیابت عامه داشتند یعنی از طرف امام معصوم نمایندگی تمام امور شرعی را عهده‌دار بودند.(1)

نمایندگان امام عسگری(ع)نیز در شهرهای مختلف شیعه نشین حضور داشتند و برخی از آنها نیابتشان استمرار داشت و این وظیفه و نقش نیابت را در دوره امام زمان نیز استمرار دادند.
نواب خاص امام زمان چهار نفر بودند و به ترتیب به انجام مأموریت خویش موظف بودند كه در طول غیبت صغری ایفای نقش می‌نمودند:

1. عثمان بن سعید عمری كه در زمان امام عسگری نیز نیابت و سفارت داشت.(2) 2. محمد بن عثمان عمری كه هم نماینده امام عسكری بود و هم نماینده حضرت صاحب سلام الله علیه.(3)
3. حسین بن روح نوبختی بعد از محمدبن عثمان نیابت خاصه را عهده‌دار گردید.(4)
4. علی بن محمد سمری بعد از حسین بن روح نیابت خاصه را عهده‌دار شد.(5)
[=&quot] او آخرین سفیر از سفرای امام عصر (عج) بود كه نیابت خاصه بعد از او منقطع شد.

بدین ترتیب غیبت صغری خاتمه یافت و از فلسفه این دوره از غیبت می‌توان به ثبات عقیده شیعه به استمرار امامت اشاره كرد كه این دوره از غیبت بسیار ضروری بوده است چون اگر واقع نمی‌شد شیعه پراكنده می‌گشت و به فرقه‌های بسیاری منشعب می‌شد.

و امامت فراموش می‌گردید امّا ایندوره از غیبت حضرت از حكمتهای الهی است كه با چهار نایب استمرار یافت.

[=&quot] دوران غیبت كبری:

بعد از تثبیت عقاید شیعه در امامت حضرت مهدی (عج) دوره نیابت عامه آغاز شد و بنابر تصریح حضرت به یكی از نوابش درباره نیابت خود در دوره طولانی غیبت كبری:

«و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم».(6)
تكلیف مردم مشخص گردید كه در حوادث و مسائل و رویدادها برای رهایی از حیرت و سرگردانی كه به امام معصوم دسترسی ندارند باید به راویان احادیث مراجعه كنند كه امام آنها را دلیل راه هدایت برای مردم منصوب می‌نماید و خودش نیز در دوره غیبت كبری به طور غیرآشكار از آنها حمایت نموده و عنایات ویژه‌اش شامل حال علمای شیعه می‌شود، بنابراین علمای شیعه با این توقیع شریف نیابت عامه را عهده‌دار شدند.

علاوه بر بیان حضرت حجت روایات معتبر دیگری نیز وجود دارد كه دلالت بر نیابت عامه فقهاء در عصر غیبت كبری می‌نمایند.

حضرت امام خمینی رضوان علیه تمام این روایات را در شأن فقها و مجتهدین شیعه صادق می‌داند كه نیابت عامه را در دوره غیبت كبری عهده‌دار هستند، چون هم از نظر عقل رها كردن دین و ترك و تعطیل احكام نقض غرض آفرینش و هدایت انسانهاست و در دوره عدم حضور امام معصوم تنها كسی كه مردم می‌توانند احكام شرعی خود را فراگیرند و در امور اجتماعی و شرعی به او مراجعه كنند،

بعد از امام معصوم فقهاء و مجتهدین و علمای شیعه هستند و اینها به منزله نشانه‌های هدایت مردم هستند چون مردم برای حل مشكلات و رهایی از حیرت به آنها مراجعه می‌نمایند.

لذا امام عصر (عج) از آنها به عنوان «دلیل و حجت» یاد می‌كند كه به معنای راهنمای كامل می‌باشد و هر كس در راه رشد و تعالی خود كافی است به حجت دست یابد، دیگر هیچگونه دغدغه نخواهد داشت.(7)

پي نوشت:

[=&quot]1-[=&quot]اقتباس از دكتر حسین جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللهی، ص 78 و 79.
2- شیخ طوسی، كتاب الغیبه، ص 214 و 215 و 216.
3- همان، ص 218.
4- همان، ص 219 ـ 227.
5- همان، ص 241.
6- شیخ صدوق، اكمال الدین، ج 2، ص 484.

7- امام خمینی، ولایت فقیه، ص 51.

[=&quot]ولايت فقيه

آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم»(1) نیز در اثبات ولایت عامّه فقها با تفسیر نمودن اولی الامر به ائمه نیابت فقهاء و علمای بزرگ شیعه را به اثبات می‌رساند و اكثر قائلین به اندیشه ولایت فقیه بدان استناد كرده‌اند،

چون نیابت فقهای اسلام در طول ولایت پیامبر اكرم و بعد از ولایت ائمه و می‌توان از آن نیابت و وكالت عامه و خاصه را استنباط نمود.

چون اطاعت از نائب مانند اطاعت از امام است. چنان كه درتوقیع شریف امام زمان به برخی از نوابش این معنا به خوبی روشن شده است.(2)


[=&quot] در دوره غیبت كبری عنایت خاص امام عصر (عج) به علمای شیعه و هدایت آنها در مسائل مختلفه و حل معضلات فقهی و اجتماعی و سیاسی آنها به خوبی بر نیابت علمای شیعه در این دوره دلالت می‌كند،

چنان كه شیخ مفید و شیخ طوسی و مرحوم كلینی و شیخ صدوق و پدرش و علامه حلی و شهید ثانی و علامه بحر العلوم و مقدس اردبیلی و شیخ انصاری و...(3) از انوار هدایت حضرتش بهره‌مند شده و مورد عنایت خاص آن حضرت واقع شده‌اند

و تمام فقهای اسلامی تاكنون با پشتوانه و حمایت‌های آن حضرت به صورت خفی ولی كاملاً محسوس و ملموس موفق به اجرای احكام اسلام و یا احیاناً ایجاد تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی به سود اسلام شده‌اند كه بر هیچ خرمندی پوشیده نیست.

[=&quot] علمای شیعه با الهام از هدایتها و توجهات معنوی آن حضرت و دعاهای مستمر و موثر آن حجت الهی در رهبری و پیشوایی مسلمانان در این مدت طولانی غیبت كبری كه اسلام با مخاطرات بسیار جدی روبرو بوده است

كشتی هدایت و رهبری را در این دریای طوفانی و پرموج و پرتلاطم حفظ كرده‌اند و در ایفای نقش برجسته خویش جان‌نثاری نموده‌اند و زندگی خویش را وقف حفظ اسلام و هدایت مردم نموده‌اند.

مصداق روشن اولی الامر در عصر غیبت به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان و فقهای اسلام فقهای شیعه هستند كه رهبری و پیشوایی آنها و جانشینی و نیابتشان از قرآن و سنّت اثبات می‌شود.(4)

امامت كه پیشوایی و رهبری جامعه همراه با حكومت است كه برای پیامبر ثابت شده است و یكی از شئون نبوی است برای جانشینان او نیز ثابت است.

فقهاء در دوره غیبت در طول این امامت و پیشوایی قرار دارند و با نصوص و ادله از آیات و روایات این حق بر آنها مسلم است كه پیشوایی جامعه اسلامی برای آنها یك تكلیف الهی است و مجاز به شانه خالی كردن در برابر تكلیف نیستند.

«الامامه ریاسه عامه فی اُمور الدین و الدنیا» این تعریف جامع امامت است و هیچ اختلافی در این تعریف از امامت وجود ندارد.(5)

[=&quot] بنابراین «امامت و پیشوایی و مقتدایی دینی به طوری كه آنچه پیشوا می‌گوید و هر طور عمل می‌كند سند و حجت الهی تلقی می‌شود، نوعی ولایت است زیرا نوعی حق تسلط و تدبیرو تصرف در شئون مردم است».(6)

و حقیقاً علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ، طلایه‌داران پیشوایی و رهبری جامعه مسلمین و هدایت و سرپرستی آنها بوده و با بهره‌گیری وافر از منابع غنی قرآن و اهلبیت ـ علیهم السلام ـ و عنایات خاص حضرت ولی عصر (عج) امر نیابت آن حضرت را عهده‌دار بوده و اكنون نیز در دوره غیبت كبری این وظیفه خطیر را عهده‌دار هستند.

[=&quot]پي نوشت:

[=&quot]1- نساء، 59.
2- شیخ طوسی،
كتاب الغیبه ص 219 و 220،
3- حاج شیخ علی اكبر نهاوندی، العبقری الحسان، صص 37 ـ 44 و صص 130 ـ 135؛ و كامل سلیمان، یوم الخلاص، علی اكبر مهدی پور، ج 1، ص 226و307 و 534 و 927 (توقیعات به شیخ مفید) شیخ صدوق، اكمال الدین، ج 2، ص 481 الی 490.
4- علمای بزرگ شیعه چون صاحب جواهر، فیض كاشانی و نراقی، امام خمینی و... به ولایت فقیه و فقها تنها در امور عامه معتقدند، ولی عده‌ای از علمای شیعه نیز در امور حسبه ولایت فقهاء را ثابت می‌دانند. بنابراین در اصل ولایت فقیه هیچ اختلافی بین علمای شیعه نیست، تنها اختلاف جزئی در نوع ولایت و اختیارات است.
عبدالله جوادی آملی، وحی و رهبری، صص 197 ـ 204 الی 208.

5- شهید مطهری امامت و رهبری، صص 46 ـ 51 و صص 89 ـ 92؛ و
ولایت فقیه، محمدهادی معرفت، و نظریه سیاسی اسلام، محمد تقی مصباح و حكمت حكومت فقیه، حسن ممدوحی.

[=&quot] 6- شهید مطهری، ولاءها ولایتها، ص 49 ـ 50.

طاها;12763 نوشت:
نواب خاص امام زمان چهار نفر بودند و به ترتیب به انجام مأموریت خویش موظف بودند كه در طول غیبت صغری ایفای نقش می‌نمودند:

چه کسانی این نایبان را تعیین کرده است؟ نائبان باید یا دست خط از امام داشته باشند و یا توسط خود امام زمان تعیین شده باشند.
در صورتیکه امام زمان از همان ابتدای تولد از نظرها غایب بوده است و چنین امکانی نداشته است!!

طاها;12763 نوشت:
تكلیف مردم مشخص گردید كه در حوادث و مسائل و رویدادها برای رهایی از حیرت و سرگردانی كه به امام معصوم دسترسی ندارند باید به راویان احادیث مراجعه كنند كه امام آنها را دلیل راه هدایت برای مردم منصوب می‌نماید و خودش نیز در دوره غیبت كبری به طور غیرآشكار از آنها حمایت نموده و عنایات ویژه‌اش شامل حال علمای شیعه می‌شود، بنابراین علمای شیعه با این توقیع شریف نیابت عامه را عهده‌دار شدند.

1- چگونه از این حدیث تفسیر به نیابت کردید؟
2- این نیابت بر فرض اثبات در همه امور است یا در امور خاص؟ ( و در کجای حدیث شرح وظایف نائب تعیین شده است ؟)

طاها;12854 نوشت:
آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم»(1) نیز در اثبات ولایت عامّه فقها با تفسیر نمودن اولی الامر به ائمه نیابت فقهاء و علمای بزرگ شیعه را به اثبات می‌رساند و اكثر قائلین به اندیشه ولایت فقیه بدان استناد كرده‌اند،

آیا این مصداق تفسیر به رای نیست؟ ( که در اسلام حرام است؟)
مطمئنا در ترجمه این آیه نه اسمی از فقیه آمده است و نه ادامه ای برای نیابت!
متن آیه مشخص است که خدا اطاعت را فقط مختص پیامبر و رسول و ولی امر می کند. نه کمتر و نه بیشتر!!
در این آیه از اطاعت از نائب نامی نبرده است!
و منطقا هم اطاعت صرف از نائب قابل قبول نیست. ( چه آنکه ابوموسی اشعری نایب امام علی در مساله حکمیت بود! ولی اطاعت از وی منطقا و عقلا مردود است! )

اساسا نائب کسی است که سخنی را منتقل می کند و کارهایی را بنا به وظیفه محوله باید انجام دهد. و حق دخل و تصرف در سخن ندارد!!
به بیان ساده تر ولایت به نائب تفویض نمی شود!!

mahdiqs;99486 نوشت:
چه کسانی این نایبان را تعیین کرده است؟ نائبان باید یا دست خط از امام داشته باشند و یا توسط خود امام زمان تعیین شده باشند. در صورتیکه امام زمان از همان ابتدای تولد از نظرها غایب بوده است و چنین امکانی نداشته است!!

با سلام

نائبان خاص امام توسط خود امام تعیین و به دست خط مبارکشان به علما معرفی می شدند تا در خففان ان زمان به رتق و فتق امور شیعیان بپردازند

اما نائب عام همان طور که از اسم این کلمه برمی اید نایبینی هستند که از طرف امام پس از اتمام غیبت صغری و با اغاز غیبت کبری با شرایطی خاص به عموم مسلمین معرفی می شوند

امام زمان هم ا اغاز غیبت کبری در پیامی به اخرین نایب خاص خود می فرماید که بعد از تو جانشینی تعیین نخواهم کرد و مردم به نایبان عام که همان علما اسلام البته با این شرایط هستند رجوع کنید

mahdiqs;99486 نوشت:
در صورتیکه امام زمان از همان ابتدای تولد از نظرها غایب بوده است و چنین امکانی نداشته است!!

با سلام

در مورد این سوال تایپک های زیر را ملاحظه نماید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3330

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3330&page=2

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1312

طاها;99580 نوشت:
با سلام نائبان خاص امام توسط خود امام تعیین و به دست خط مبارکشان به علما معرفی می شدند تا در خففان ان زمان به رتق و فتق امور شیعیان بپردازند

آن دست خط را چه کس یا کسانی دیده اند و چه دلیلی وجود دارد که آن دست خط واقعا مربوط به امام زمان بوده؟
طاها;99580 نوشت:
اما نائب عام همان طور که از اسم این کلمه برمی اید نایبینی هستند که از طرف امام پس از اتمام غیبت صغری و با اغاز غیبت کبری با شرایطی خاص به عموم مسلمین معرفی می شوند امام زمان هم ا اغاز غیبت کبری در پیامی به اخرین نایب خاص خود می فرماید که بعد از تو جانشینی تعیین نخواهم کرد و مردم به نایبان عام که همان علما اسلام البته با این شرایط هستند رجوع کنید

فکر نکنم در حدیث اسمی از نائب عام آمده باشد!! آنچه ما شنیدیم فقط لفظ رواه حدیث است و نه چیز دیگری!
و وقتی ایشان می فرمایند من بعد از تو دیگر نائبی تعیین نمی کنم. بدین معناست که هر کسی خود را بعد از تو نائب من نامید دروغگوست! و نه اینکه عام (!) نائب هستند!!

طاها;99584 نوشت:

با سلام

در مورد این سوال تایپک های زیر را ملاحظه نماید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3330

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3330&page=2

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1312


فکر کنم از دیروز من مدام دنبال نخود سیاهم!!
تا بحال 10 تا تاپیک را خوانده ام! و در هر تاپیکی که می روم ده تا تاپیک دیگر را برای من معرفی می کنند!!

mahdiqs;99589 نوشت:
آن دست خط را چه کس یا کسانی دیده اند و چه دلیلی وجود دارد که آن دست خط واقعا مربوط به امام زمان بوده؟

با سلام

بزرکوار

برای این که بفهمیم و بدانیم چه کس یا کسانی ان دست خط را دیده اند اندکی از تاریخ و خفقان و ظلم هایی که در ان زمان نسبت به شیعیان و امام زمان انها می رفت را مطالعه نمایید

و بدانید که ؛ هر کسی که نام امام را می برد حکومت چگونه با ایشان بر خورد می کرد

زمانی که حامله گی مادر امام زمان در پس پرده است و حتی امه امام زمان با این که زن است اثر حاملگی در عروسشان را نمی بیند و هنگام گفتن امام عسگری (ع) که خانم ام حامله اخرین حجت خداست تعجب می کند

زمانی که حکومت چنان عرصه را بر امام و شیعیانش تنگ می کند که فرزند در خفا به دنیا امده و در خفا بزرک می شود و جز معدودی از بزرگان و معتمدان شیعه کسی از وجود ان امام خبر ندارد

زمانی که شیعیان برای ارتباط به امام خویش و در ان خفقان به هزار راه متوسل می شوند و هزاران تقیه می کنند

زمانی که جان امام در خطر است و حتی بزرگان و علما شیعه به سختی با امام خویش در ارتباط اند
شما دنبال عمومی شدن دست خط می گردید

شما فکر می کنید جارچی در شهر جار می زد که مثلا نایب امام زمان فلانی است و با فوت وی کسی جای او را نخواهد گرفت

نه بزرگوار

همه اینها در خفا بود و پنهانی و پس از گذشت زمان است و از بین رفتن حکام جور ان زمان و حداقل با تغییر حکومت هاست که این اسرار اشکار می شود

و بزرگان و علما دین برای جواب گویی به شبهات ارتباط با امام زمان در عصر غبیت صغری و کبری این اسرار را با دلیل و برهان بیان می کند

ادامه دارد.....

طاها;99593 نوشت:
برای این که بفهمیم و بدانیم چه کس یا کسانی ان دست خط را دیده اند اندکی از تاریخ و خفقان و ظلم هایی که در ان زمان نسبت به شیعیان و امام زمان انها می رفت را مطالعه نمایید

خوب اساسش همینجاست! وقتی چنین خفقانی وجود داشته است پس اخبار و اطلاعاتی هم که از امام زمان منتشر می شده دارای سندیت قوی نیست.

طاها;99593 نوشت:
[=arial]

زمانی که حامله گی مادر امام زمان در پس پرده است و حتی امه امام زمان با این که زن است اثر حاملگی در عروسشان را نمی بیند و هنگام گفتن امام عسگری (ع) که خانم ام حامله اخرین حجت خداست تعجب می کند


امه نه. عمه!!!

mahdiqs;99597 نوشت:
خوب اساسش همینجاست! وقتی چنین خفقانی وجود داشته است پس اخبار و اطلاعاتی هم که از امام زمان منتشر می شده دارای سندیت قوی نیست.

سلام.
ببینید مسئله در مورد نواب خاص نیست.
مردم با مراجعه به نواب خاص به جوابشون می رسیدند و حتی گاهی هم از طریق این افراد به تشرف خدمت حضرت می رسیدند.
نزد عامه و خاصه شیعیان هیچ حرف و حدیثی در مورد نواب خاص نیست.
مسئله اینه که حضرت به آخرین نایب فرمودند که پس از تو من دیگر نایب ندارم و هر کس حتی بگوید مرا دیده کذاب است.

با سلام چقدر خوبه که این مطلب به یه سرانجامی برسه و اینگونه از سال 1390 رها نگردد خود من هم با توجه به سوالاتی که بی پاسخ هستند دچار چرایی شدم چه برسد به سوال کننده
ممنون

سلام به کارشناسان محترم سایت اگر لطف کنن پاسخ مطالب فوق رو تکمیل کنن ممنون هستم
باتشکر

موضوع قفل شده است