نوجوان ، پرخاشگری ، فرزند طلاق ، برخورد نا مناسب اطرافیان

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام و تشکر از شما خواهر خوب و معلم دلسوز
قبل از هر کلامی اینا بگم که در مقام یک کارشناس برای راهنمائی شما نیومدم ، چرا که می دونم تجربه شما در این زمینه به مراتب بیشتر از بنده است، فقط به عنوان همفکری و ابراز تاسف و اظهار نظر
مطالب شما را خوندم و با شما و هانیه اشک ریختم. خیلی جای تاسف داره که اطرافیان نسبت به این دختر نوجوان بی تفاوت هستند و احساس مسئولیت نمی کنند.
اما نکته ای که در اینجا به ذهن من می رسه این است که :
خواهرم سعی کنید با خانواده هانیه ارتباط برقرار کنید ، پدر و مادر هانیه را از نزدیک ببینید و با آنها در مورد هانیه صحبت کنید. شاید نمی دونند که سن نوجوانی برهه حساسی از زندگی هست ، شاید نمی دونند اگر در این سن نسبت به فرزندشون بی توجه باشند در آینده اولین کسانی که چوبش را می خورند خود پدر و مادر هستند. شما به عنوان یک معلم آگاهشون کنید. روشهای برخورد با یک نوجوان که در شرایط خاصی به سر می برد را براشون بازگو کنید.
روابط صمیمانه خودتون را البته در حد تعادل با هانیه حفظ کنید و بدونید که شخصیت محبوب بچه ها خیلی روی اونها تاثیر گذار هستند و شما باید شخصیت محبوب و الگوی هانیه باشید ، البته اگر واقعا می خواهید به این دختر کمک کنید.
رابطه خودتون را بعد از اتمام دوره تحصیلی و با رسیدن تابستان با اونها قطع نکنید و به این دختر کمک کنید تا این برهه را با آرامش طی کنه.
نظر خودتون دراین مورد چیه ؟

گل نرگس;17166 نوشت:
خواهرم سعی کنید با خانواده هانیه ارتباط برقرار کنید ، پدر و مادر هانیه را از نزدیک ببینید و با آنها در مورد هانیه صحبت کنید. شاید نمی دونند که سن نوجوانی برهه حساسی از زندگی هست ، شاید نمی دونند اگر در این سن نسبت به فرزندشون بی توجه باشند در آینده اولین کسانی که چوبش را می خورند خود پدر و مادر هستند. شما به عنوان یک معلم آگاهشون کنید. روشهای برخورد با یک نوجوان که در شرایط خاصی به سر می برد را براشون بازگو کنید.
روابط صمیمانه خودتون را البته در حد تعادل با هانیه حفظ کنید و بدونید که شخصیت محبوب بچه ها خیلی روی اونها تاثیر گذار هستند و شما باید شخصیت محبوب و الگوی هانیه باشید ، البته اگر واقعا می خواهید به این دختر کمک کنید.
رابطه خودتون را بعد از اتمام دوره تحصیلی و با رسیدن تابستان با اونها قطع نکنید و به این دختر کمک کنید تا این برهه را با آرامش طی کنه.
نظر خودتون دراین مورد چیه ؟

سلام
از راهنمایی تون ممنونم خانم گل نرگس عزیز ، ممنونم که با دقت حرفامو مطالعه کردید.

راستش همه ی این مواردی که شما میگید را پشت سر گذاشتیم. پدر و نامادری هانیه در طول سال اومدند مدرسه. حتی یه بار خودم با نامادریش صحبت کردم. اون بنده خدا میگه که تو خونه هیچی واسه هانیه کم نذاشتند. پدرش هم تایید کرد حرفاشو. حتی زن باباش میگفت هانیه وقتی از مدرسه میاد خونه برای اینکه منو اذیت کنه هر کدوم لباساشو یه طرف پرت میکنه. کفشاشو روی فرش در میاره میاندازه. ولی من تحمل میکنم و بهش پرخاش نمیکنم.
اینکه زن باباش راست میگه یا نه به خودش بستگی داره ولی این شیوه ای که گفتید پدر و نامادریش رو بخوایم و شیوه های برخورد با نوجوان رو براشون بگیم رو گفتیم. از نظر اونا هانیه توی خونه هیچ مشکلی نداره. همه ی امکانات هم براش فراهمه. فقط پرخاشگری میکنه.
در مورد ارتباط صمیمی هم باور کنید من در طول سال این شیوه را هم بکار گرفتم و خیلی به هانیه نزدیک شدم ولی متاسفانه مشکل این دختر خیلی فراتر از این حرفاست و این راهکارها هیچ فایده ای در رفتارش نداشته. خصلت های بد به نحوی براش عادت شده.
در حال حاضر بیشترین نگرانی من ناهنجاری اخلاقی هانیه است که در اثر برخورد اطرافیان به ویژه دوستان و هم کلاسی ها و کادر مدرسه دچارش میشه! همین برخورد سرد مدرسه در مورد فوت مادر هانیه، حرف و حدیث ها و نارواهایی که درباره ی مادر هانیه همه جا پخش شده و این نسبت رو به دختر این مادر نیز میدهند و اون رو طرد میکنند.

هانیه داره زیر نگاه های بد اطرافیان و نسبت هایی که به مادر مرحومش میدند له میشه. از همه بدتر برخورد بسیار بد اطرافیان با هانیه ...

نکته ی دیگه ای هم هست که متاسفانه نمیتونم در این فضای عمومی بگم. ان شاء الله در پیام خصوصی براتون مینویسم تا متوجه بشید که چرا من نتونستم خیلی در ارتباط و صمیمیت با هانیه موفق باشم.

سلام مجدد خدمت سرکار رضوان عزیز
با توجه به اینکه شما نمی تونید مدت زیادی در کنار این دانش آموز باشید ، بهترین راهکار استفاده از دوستان هانیه است برای افزایش اعتماد به نفس و خودباوری در هانیه
هر چند فاصله و بعد مسافت در زمانیکه وسایل ارتباطی به صورت چشمگیری رو به افزایش است چندان تاثیری در روابط ندارد. شما می تونید از طریق نامه ، تلفن و هر وسیله ارتباطی دیگری که در اختیار این دختر نوجوان قرار داره با او ارتباط برقرار کنید.
در زمانیکه در کنار هانیه نیستید می تونید از هم سن و سالهای هانیه و مخصوصا همکلاسی های او افرادی را که دختران خوبی هستند و رفتار قابل تحسین و تاثیر گذاری دارند استفاده کنید ، از اونها بخواهید که با هانیه رابطه دوستی عمیق تری برقرار کنند . ( اتفاقا حسن این دوستی این است که معمولا همسن و سالها تاثیر بیشتری به روی هم دارند )
در این مدتی که تا پایان دوره تحصیلی باقی مونده نیز سعی کنید هر چند روز یک بار خودتون برای هانیه نقضش مشاور را به عهده بگیرید ، با او حرف بزنید ، به درد دلش گوش کنید و به او با حرفهاتون اعتماد به نفس و خودباوری ، توکل و راز و نیاز با خدای بزرگ را که منبع آرامش است یاد بدین ، مطمئنم شما بهترین گزینه هستید برای اینکه روح لطیف این دختر نوجوان را به منبع لایزال عنایات الهی وصل کنید.
به او یادآوری کنید بهترین دوست هر انسان در هر زمان تنها خداوند است ، کسی که خدا را داره هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنه .
یه نکته دیگه : شما نگران هانیه بودین از این جهت که در ایام تعطیلات تابستان و عدم حضور شما در کنار هانیه او دوباره به رفتارهای سابقش برگرده ، خواهشم از شما اینه که حتی در زمان غیبت خودتون رابطه تون را با او قطع نکنید و به هر طریقی که براتون امکان داره هر از چندی سراغی از هانیه بگیرید.
در این زمان به دوستان خوب هانیه سفارش کنید که هواشو داشته باشند و در کنارش باشند. به اونها یاد بدین که چطور می تونند لحظات خوبی را در کنار هم داشته باشند.
به پدر و مادر هانیه تاکید کنید که در روز ساعاتی را در کنار این دختر باشند و با او حرف بزنند . پدر و مادر اگر از عهده نقش و وظیفه خودشون به خوبی بر بیاند باید بهترین دوست فرزندشون در زمان نوجوانی باشند. هنوز هم دیر نشده ، شخصیت این دختر در حال شکل گیری است ؛ یادتون باشه خداوند شما را وسیله ای قرار داده تا به این دختر تنها کمک کنید.
در ارتباط با نوجوانان دارای مشکلات رفتاری اولین اصل صبر و بردباری هست . سعی کنید قبل از هر چیز خودتون را مجهز به صلاح صبر کنید و در این مسیر از پیشرفت کند هانیه خسته و ناامید نشوید.
انشاله با یاری خدای بزرگ حتما موفق خواهید شد.
ما هم برای شما دعا می کنیم.

باسلام خدمت سرکار خانم رضوان و گل نرگس
خوشحالم که در فضایی کار می کنم که خدمت به خلق و همنوع دوستی در برابر خود محوری و پول پرستی حرف اول را می زند.
از نکات گل نرگس استفاده کردیم.
و ممنونم از رضوان که در گود عمل درگیر این عمل انسانی سخت هستند از خداوند توفیق و اجر برایشان مسئلت دارم.
- بی تردید کار شما سخت است. این گونه مشکلات را باید به شکل سیستمی دید در واقع در نگرش سیستمی ما با مشکل فرد مواجه نیستیم با مشکل خانواده و پس از آن جامعه بزرگ تر(مدرسه)...مواجه هستیم. فرد مشکل سیستم را به نمایش می گذارد.
- قصدم تحلیل نیست نکته بالا را بیان کردم تا بگویم که بهترین راه حل تشویق هانیه و خانواده او برای بررسی مشکلات و علاج آنها در قالب مشاوره خانواده است.
- تا آن جا که برای تان مقدور است در مدرسه(مسئولان و بچه ها) برای خود حامی پیدا کنید این کار باید به شکل غیر مستقیم باشد و نه از روی ترحم.
- اگر رجوع به مشاوره برای هانیه مقدور نیست او را جهت دهید تا از مشاوره بهزیستی یا 09640 استفاده کند. او باید با کمک مشاور یاد بگیرد خود را مدیریت کند و شما به جای صرف انرژی زیاد او را ترغیب به ادامه مشاوره ها کنید.
- موفقیت در این ترم زیاد مهم نیست. اصل زندگی او را توجه کنید و او را آماده کنید که اگر موفق هم نشد تصور نکند که افتادن در یک ترم یعنی ساقط شدن از زندگی. به او بفهمانید که هرکسی به جای او بود در این امتحان بالش می شکست.
- نقاط مثبت او تجارب موفق او ریز و درشت را با کمک او فهرست کنید و از او بخواهید تا روزانه مرور کند.
- اگر ممکن است روزی همراه با دوستانش بر مزار مادرش یا حداقل خانه او حاضر شوید.
- برای تاثیر روی ناظم و مسئولان مقابل شان جبهه نگیرید از در نرمی و مدارا پیش روید و با هر کدام جدا گانه صحبت کنید تا همراه شما شوند.
- برای تابستان کمک کنید و او را جهت دهید تادر کانون فرهنگی یا مرکزی که برنامه های مفیدی دارد ثبت نام کند.
باقی بقایتان
موفق باشید

باعرض سلام و خسته نباشید خدمت کارشناسان عزیز موضوع هانیه به نظر من از پیچیدگی خاصی برخوردار است مشکلات حاد گذشته مانند اختلافات والدین که منجر به طلاق شده و برچسب هایی که به مادر زده شده و الان با افزایش سن و شناخت عقلانی روحیه لطیف هانیه را آزار می دهد عدم برنامه ریزی پدر در ازدواج زن دوم نسبت به موضوع مهارت های ارتباطی همسر دوم با هانیه باعث شده که نتواند هانیه یک زندگی جدید را با زن بابا شروع کند از طرفی تأمین مسایل مادی مانند اتاق و... نیاز اصلی او به شمار نمی آید از طرفی ما موضوع محرمانه ای که در این جا نسبت به هانیه مطرح است را اطلاع نداریم با توجه به انوع پرخاشگری هایی که در روان شناسی رایج است پرخاشگری هانیه خانم وسیله ای ست برای گفتن نیازهای اساسی و مشکلات و آسیب های روحی و در واقع با این رفتار به اطرافیان می گوید که من مشکلاتی دارم بنابراین با برخورد صحیح و خارج از تنبیه و مقابل به مثل کردن باید با استفاده از تکنیک ها روان درمانی دقیقا مشکلات همچنین انتظارات هانیه از اطرافیان مشخص شده و در مسیر درمان قرار گیرد.

جناب حامی و جناب امیدوار و خانم گل نرگس عزیز خیلی ممنونم از راهنمایی های خوب و مفیدتون

خوشحالم از اینکه با دقت مشکلات هانیه را بررسی میکنید و دنبال راه حل درست هستید.

در حال حاضر چطور میشه نظر اطرافیان را نسبت به هانیه تغییر داد تا به جای تحقیر و خرد کردنش بهش کمک کنند و درکش کنند؟! حتی دوستانش هم گاهی اوقات از ناحیه خانواده ی خود مورد سرزش قرار میگیرند که چرا با این دختر دوست شدی! یک بار که با یکی از دوستانش دعواش شده بود و قهر کرده بود میخواستم آشتی بدمشون. هر کاری کردم دختری که طرف مقابل هانیه بود راضی نشد با هانیه آشتی کنه وقتی دلیلش را پرسیدم یواشکی بهم گفت که پدر و مادرش گفتند حق نداری با هانیه حرف بزنی وگرنه نمیذاریم بری مدرسه!

از طرفی پدر و زن بابای هانیه به هیچ وجه نمی پذیرند که چیزی برای هانیه کم گذاشته باشند. وقتی اونها نمی پذیرند که هانیه مشکلاتی داره چطور میشه بهش کمک کرد؟! از نظر اونها همه ی شرایط برای دخترشون فراهمه و همه جور باهاش کنار میاند و درکش میکنند.

یک مساله ی دیگه هم که درباره ی مشکلات بچه ها وجود داره ، اینه که اکثر پدر و مادر ها وقتی که مشاور مدرسه ازشون میخواد که درباره ی رفتارشون با فرزندشون صحبت کنند و یا اینکه به یک مشاور خوب معرفی شون میکنه بهشون بر میخوره و ناراحت میشند و حتی تصمیم میگیرند فرزندشون را به مدرسه ی دیگه ای ببرند.

اگه پدر و مادر با کادر مدرسه همکاری کنند خیلی خوبه ، ولی مشکل اینجاست که اکثر پدر و مادرها نمیپذیرند که فرزندشون دچار مشکل است و این مساله را توهین به خودشون تلقی میکنند.

سلام

هانیه از پنج شنبه ی هفته ی قبل نیومده مدرسه. تا دیروز فکر میکردیم مریضه که نمیاد چون زن باباش به مدرسه اینطور گفته بود. ولی خودش به دوستش زنگ زده و گفته که دیگه نمیخواد بیاد مدرسه. دلیلش رو هم نگفته.


بچه ها میگن زنگ زدیم خونه شون که باهاش حرف بزنیم زن باباش هر چی فحش و ناسزا بوده بارشون کرده و گوشی تلفن رو قطع کرده نذاشته با هانیه حرف بزنند.

رضوان;17891 نوشت:
سلام

هانیه از پنج شنبه ی هفته ی قبل نیومده مدرسه. تا دیروز فکر میکردیم مریضه که نمیاد چون زن باباش به مدرسه اینطور گفته بود. ولی خودش به دوستش زنگ زده و گفته که دیگه نمیخواد بیاد مدرسه. دلیلش رو هم نگفته.


بچه ها میگن زنگ زدیم خونه شون که باهاش حرف بزنیم زن باباش هر چی فحش و ناسزا بوده بارشون کرده و گوشی تلفن رو قطع کرده نذاشته با هانیه حرف بزنند.

سلام دوست خوبم
واقعا متاسفم از این مساله
ظاهرا مساله و مشکل این دختر چیزی بیشتر از آنچه شما میدونید هست/

از اینکه نمیتونم هیچ کاری براش انجام بدم خیلی ناراحتم. :Ghamgin:

با سلام:Gol:

با تشکر از همۀ دوستان که مشارکت خوبی داشتند و با کسب اجازه از اساتید خودم در گروه مشاوره چند نکته ای را هم بنده تقدیم می کنم:

بنظر می رسد آنگونه که بحث را دنبال کردم، وضعیت "هانیه" به مقطعی رسیده که دیگر راهکارهای طبیعی و عادی تربیتی جوابگو نیست.

لذا باید راهکارهائی برای کاهش مشکلات بعدی و احتمالی را دنبال کرد:

1. استفاده از روش تغافل:
نباید مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان دهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم، بازخواست ننمائیم بلکه نوجوان را باید همیشه در حالت خوف و رجاء نگاه داشت.

2. راهنمائی بجای دستورات پی در پی:
در برخورد با مسائل نوجوان، بهتر است از خودش کمک بگیریم، یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حل مشکل او، خودش است و برای حل آن، باید اقدام نماید و ما والدین تنها وظیفۀ راهنمائی او را داریم که از عواقب تصمیم و رفتارهای خودش مطلع شود.

3. اعتماد سازی و آنگاه برقراری روابط دوستانه و عاقلانه:
باید اطرافیان نوجوان، اعم از دوستان و معلمان و مربیان و خصوصاً والدین، پس از جلب حس اعتماد نوجوان، با تقویت روابط دوستانه و عاقلانه خود، احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می کند. در این وضعیت تضعیف، یا قطع ارتباط، بحران را تشدید می کند.

4. تأکید بر محبت و پرهیز از خشونت:
در این وضعیت، اگر یک راه باقی مانده باشد و دیگر امیدی به اصلاح و اعتدال بخشی به رفتار نوجوان نباشد، آن راه عبارت است از ابراز علاقه و محبت، و در این فرایند، ارتباط کلامی مقدمۀ ارتباط عاطفی و ابراز محبت است.

5. پرهیز از مناقشات خانوادگی:
خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد، باید طوری رفتار کرد تا مناقشات، جر و بحث ها و دعواهای علنی والدین با یکدیگر و با فرزندان، به این آرامش لطمه نزند و بهانۀ گریز نوجوان از خانه را فراهم نکند.

6. بیشتر به نوجوان گوش کنیم:
اگر شیوۀ اطرافیان خصوصاً پدر و مادر بر نصیحت های مکرر و بیشتر حرف زدن بوده باید تغییر رویه داده و بیشتر به سخنان نوجوان شان با رعایت احترام گوش کنند و در این ارتباط مؤثر، گاهاً یک جملۀ کوتاه از سوی والدین تأثیر تربیتی خود را خواهد گذاشت.

7. تکیه بر نقاط قوت:
معمولاً تجربه نشان داده که تکیه بر نقاط ضعف، تحقیر و سرزنش و مقایسه با دیگران و ... وضعیت نوجوان را به این حالت بحرانی در آورده، برای خروج تدریجی از این وضعیت، باید سعی کنیم نقاط قوتش را بزرگ نمائی نموده، تجلی بخشیم. خصوصاً اگر اطرافیان این نقاط قوت را از زبان ما به نوجوان تذکر دهند بسیار مؤثرتر است.

8. انتظار به اندازه:
با کسب شناختی که از نوجوان خودمان داریم، به اندازۀ توان و ظرفیت، از آن انتظار داشته باشیم. این هم به راحتی روح و روان ما می انجامد و هم از آزار و اذیت نوجوان پیشگیری می کند.

9. اجازۀ خطا کردن به نوجوان بدهیم:
ایجاد تنگنا و محدودیت بیش از اندازه گرهی از مشکل نوجوان باز نمی کند. نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال راه حل باشد و این زمانی است که اجازۀ خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.

10. پذیرش بدون قید و شرط نوجوان:
در این شرایط، نوجوان را باید همانطوری که هست و نشان می دهد بپذیریم نه آنطور که در رؤیا و تخیل خود تصور می کنیم و بدانیم که اگر نوجوان، در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد می گیرد خودش را آنطور که هست بپذیرد و با آنگونه ای که باید باشد مقایسه کند تا در این فرایند، سعی و تلاشش را برای رسیدن به شرایط مطلوب تنظیم کند.

موفق باشید ...:Gol:

متاسفانه والدین هانیه دیروز اومدند مدرسه و پرونده ی هانیه رو گرفتند. وقتی از مدیر مدرسه پرسیدم که چرا پدر هانیه نمیذاره این دختر ادامه تحصیل بده؟! گفت : « اوضاع هانیه خیلی خراب تر از اونیه که تو فکرشو بکنی! هانیه پنج شش تا دوست پسر داره و ... وقتی دختر آبروی پدرش رو میبره ، چاره ای از جز این کار نداره و ما نمیتونیم مانعش بشیم.»

تازه متوجه شدم که پدر هانیه تا بحال چندین بار هانیه رو بخشیده و هانیه قول داده که دیگه با هیچ پسری ارتباط نداشته باشه ولی بازم زیر قولش زده ...

راستش خیلی شوکه شدم. هانیه فقط سیزده سالشه. وقتی قیافه ی این دختر میاد تو ذهنم باورم نمیشه دختر به این کوچیکی تو این دام افتاده باشه. واقعا حالم بد میشه وقتی به این موضوع فکر میکنم. هم کلاسی های هانیه با وجودی که خیلی ازش خوششون نمی اومد ولی وقتی فهمیدند که هانیه برای همیشه ترک تحصیل کرده و پدرش پرونده اش را برده بیشترشون برای هانیه گریه کردند. ولی همکارانم هیچ کدومشون ناراحت نبودند و میگفتند وقتی مادر فاسد باشه بچه بهتر از این نمیشه. وقتی با همکارانم صحبت میکردم و میگفتم هانیه سنش خیلی کمه نمیشه آینده اش را اینطوری تباه کرد! میگفتند همچین دخترایی رو باید هر چه زودتر شوهر داد وگرنه خودشون و جامعه رو به فساد می کشند.

نمیدونم چی به سر هانیه میاد ولی ازتون میخوام که براش دعا کنید. من دیگه هیچ دسترسی به این دختر ندارم و تنها کاری که میتونم براش کنم دعا برای حل مشکلاتشه.

موضوع قفل شده است