نها راه بازگشت من

تب‌های اولیه

76 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

atomization;39374 نوشت:
یه سری بزن به وبلاگم

متاسفانه در وبلاگ شما پاسخ سوالم را نیافتم

بینام;39445 نوشت:
من هم به شما می خندم و می گویم «خدا را باید با دل شناخت. علم مادی دستش از حقیقت هستی کوتاه است.»...

مگه شما هم میتونید به ما بخندید!
یادتون رفته که ما سکولار و لیبرال و نو گرا هستیم!:Nishkhand:
و شما متحجر و کهنه گرا و خرافاتی و عقب مونده و ...!!!!!!:Khandidan!:

این نوع تفکر برای من اهمیتی نداره! چون من حقیقت اونو می دونم!
پاسخ شما و kashef از همه بدتر بود.مخصوصآ اون kashef که خیلی شوته!:Khandidan!:

اما بالاخره پاسخ شما.
اون چیزی که شما میگید علوم تجربی هستش و فلسفه با اون فرق داره!

بینام;39445 نوشت:

مخالفم. هرچه دل انسان بیشتر مشغول دنیا باشد، احتمال شهود حقایق هستی کمتر می شود..»...

احساسات انسان یکی از مهم ترین چیزهایی است که خدا به انسان بخشیده و در راه به کمال رسیدن این احساسات به آدمی کمک می کند.
همین چیزهای ضد سکولار هم شما رو خیلی از حقایق دنیا غافل کرده!

بینام;39445 نوشت:

نمی دانم منظور شما از انجام کار با فشار چیست. کدام کار؟ کدام فشار؟ اگر منظورتان عبادت و غیره برای کسب معنویت است، من که فشاری حس نمی کنم. چه طور شما از خوردن یک غذای لذیذ لذت می برید. من هم از خواندن نماز لذت می برم. من شک دارم چیزی که شما قبلاً داشتید و نامش را معنویت گذاشته بودید، حقیقتاً معنویت بوده باشد. وگرنه کارتان به اینجا نمی کشید. الله اعلم...»...

پاسخ شما رو در پست های «معنویت» می دهم.

بینام;39445 نوشت:

کدام نوع نتیجه گیری؟ من فقط گفتم که هر کاری بکنیم زنجیره ای در کیهان ایجاد می کند که تا آخرین لحظه عمر کیهان ادامه خواهد داشت. این دقیقاً همان چیزی است که قانون عمل و عکس العمل می گوید. از شما که دم از منطق می زنید بعید است که بعد از خواندن مطلب من چنین برداشتهای بچه گانه ای از آن بکنید....»...مگه من ربطش دادم به دین؟ من فقط از نظر علمی ثابت کردم که «من» به صورت یک مفهوم بعد از مرگ باقی می ماند و این مفهوم بسته به تأثیراتش مدام عوض می شود.

که من گفتم این نتیجه گیری علمی به هیچ وجه نمی تواند به دین ربط پیدا کند!

بینام;39445 نوشت:

خیلی ببخشید، ولی تا به حال چیزی احمقانه تر و کوته بینانه تر از این در هیچ یک از بحثهایم (چه با غربی ها و چه با ایرانی ها) نشنیده بودم..

«شعور هر کس به آن چیزی که در مورد دیگران می پندارد بستگی دارد!»
شما آدم بی ادبی هستید و این طوری به بنده توهین می کنید.لطفآ ادب را رعایت بفرمایید!اصل فوق هم در نظر بگیرید!فکر می کنید تا چه حد آن اصل درست است؟!

بینام;39445 نوشت:

اشتباه یعنی، کسی بدون سهل انگاری، و بدون نیت سوء، موجبات امری را فراهم کند. در ثانی، از کی تا حالا یازده سپتامبر و جنگ جهانی دوم اشتباه شده اند؟ اشخاصی با نیاتی سوء اعمالی را از روی اختیار انجام دادند. یعنی واقعاً به نظر شما هیتلر از نظر شرعی بیگناه است؟ تازه کی گفته اشتباه گناه ندارد؟ در خود قرآن آمده کسی که کس دیگر را بدون عمد بکشد، برای توبه خون بها بپردازد و غیره (سوره 4):

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۹۲﴾
و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را جز به اشتباه بكشد و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند مگر اينكه آنان گذشت كنند و اگر [مقتول] از گروهى است كه دشمنان شمايند و [خود] وى مؤمن است [قاتل] بايد بنده مؤمنى را آزاد كند [و پرداخت‏خونبها لازم نيست] و اگر [مقتول] از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس [بنده] نيافت بايد دو ماه پياپى به عنوان توبه‏اى از جانب خدا روزه بدارد و خدا همواره داناى سنجيده‏كار است (۹۲) ..


این حرف جالبی است.البته می تونیم در نظر بگیریم که این حرف اسلام برای جلوگیری از بی سرپرست ماندن خانواده آن شخص است!
منتها شما ببینید آن کسی که فداکاری می کند و سوار بر هواپیما این کارو می کند آیا میتوانید بگویید که دارد گناه می کند؟ آن شخص اشتباه کرده و اینجاست که دین نمی تواند خیلی چیزها را بپوشاند.
حالا در مورد هیتلر بخوام توضیح بدم یکم بحث طولانی میشود.

بینام;39445 نوشت:

تازه در خود کشورهای غربی وقتی مدیری کارش را درست انجام دهد و کارنامه خوبی داشته باشد، اگر اشتباهی هم صورت گیرد، به او گیر نمی دهند. باید ثابت شود که سهل انگاری شده، تا گناهی به پای افراد نوشته شود.
..

اتفاقآ اگر مدیری کارش را به خوبی انجام ندهد مجازات میشود.

بینام;39445 نوشت:

اتفاقاً من در یک فروم خارجی بحثی راجع به این موضوع داشتم. منطق خالی هرگز نمی تواند جامعه را کنترل کند. مثالی می زنم:

من در خیابان راه می رویم، پولی پیدا می کنیم، کسی هم آن اطراف نیست، خدایی هم نیست. چرا نباید پول را بردارم؟ پاسخی منطقی بدهید. افرادی که با آنها بحث می کردم مدام می گفتند که این کار درست نیست. اگر همه این کار را بکنند، جامعه به هم می ریزد. ولی به قول قدیمیا یه شب که هزار شب نمی شه! حالا که عموم مردم پول یکدیگر را نمی دزدند، پس با این دزدی من چیزی از اجتماع کم نمی شود. تازه اون بابائی که پول را گم کرده هرگز نمی فهمد که پولش دزدیده شده. پس اصلاً تأثیری در جامعه نخواهد داشت. در ثانی، اصلاً از نظر منطقی (منطق بدون بهشت و جهنم و خدا)، چرا کسی باید نفع خودش را فدای جامعه کند؟

ولی خارجی ها قانع نشدند. پس مثال دیگری زدم. فرض می کنیم که فردی جلوی شما زانو زده، با چشمانی بسته (شما را نمی بیند و نمی شناسد). شما هم سلاحی دارید، که خیلی راحت و بدون زجر اون فرد را می کشد. به شما می گویند که اگر این فرد را بکشی، نجات پیدا می کنی، در غیر این صورت به وسیله مورچه های آدم خوار زنده زنده خورده می شوی! اگر راست می گویید از نظر منطقی (منطق بدون بهشت و جهنم و خدا) دلیلی بیاورید که چرا باید جان خود را فدای دیگری کرد. وقتی این را گفتم یکی از خارجی ها نظر من را علناً پذیرفت، و دیگران هم حسابی کم آوردند و کلاً سؤال من را نادیده گرفتند و باز حرف خودشان را زدند.

بله، در سیستم بهشت و جهنم، دلیل بسیار خوبی وجود دارد که جان خود را فدای دیگران بکنیم، حتی در موقعیتی مثل مثالی که زدم. ولی سیستم لامذهب، هرگز جامعه را در چنین شرایط بحرانی کنترل نمی کند.

ادامه در پست بعدی...


نمی دونم چرا شما انقدر از علم و منطق زده شده اید!
شاید شما هیچگاه توفیقی در بدست آوردن تحصیلات عالی نداشته اید!

امکان نداره که بتونی از این راه پیروز بشی!خیالت راحت باشه! در دنیا هیچ چیزی وجود نداره که با علم توجیه نشه! و با علم نشه آن کار را انجام داد! اگرچه محافظه کاران دینی در برابر فرگشت نظریه ی آفرینش هوشمند که یک نظریه ی باطل و مردود است را آورده ولی باید منتظر عقب نشینی دین بار دیگر باشیم!

بله.شما اصلآ نمی فهمید عشق به حقوق بشر ،هم نوع دوستی و آزادی چیه!
جان انسان ها بسیار ارزشمند است.کشتن یک انسان کار بسیار زشتیست.حتی اگر آن انسان گناه کار باشد.ولی در اسلام خون انسان هایی همچون کودکی که خضر به قتل رساند و خون کسانی که به جرم هم جنس بازی به قتل می رسد اهمیتی ندارد.خون کسانی که هر ایده ای را مخالف اسلام مطرح کنند اهمیتی ندارد.
من به وفور به سایت ها و وبلاگ های مخالفان اسلام مراجعه می کنم.
در یکی که شخصی از اسلام به مسیحیت گرویده بود نوشته بود که اسلام چگونه با اعدام و زور خودش را نگه داشته!
بله شاید شما درک نکنید که هر انسانی به زنده ماندن انسان دیگر علاقه مند است و برای قلب خودش این کار را انجام دهد!
گفتم که تئوری اثبات و ارزش من می تواند این کار را انجام دهد!

بینام;39446 نوشت:
تا حالا برای من پیش نیامده است که حس کنم به من الهام شده، و غلط از کار در بیاید. وقتی که حقیقتاً به کسی الهام شود، او یقیناً می فهمد که این پیام الهی است و قطعاً درست است. چیزی که در آن شک باشد الهام نیست.

همین الهام هم به من شد و من هم شکی نداشتم که آن الهام است.انجامش دادم و نتیجه بدش هم دیدم.

بینام;39446 نوشت:

فقط من نمی دانم که چرا تمام این الهامات و شفاها معمولاً زمانی اتفاق می افتند که شخص به نوعی در فکر خدا و مناجات با اوست!

شاید شما در همه حال خدا را یاد نمی کنید!:Khandidan!:

بینام;39446 نوشت:

من خیلی از مطالب مخالفان دین و خدا را خوانده ام، مطمئن نیستم که پندار خدا را خوانده ام یا نه. ولی فقط می خواستم بگم که فکر نکن که من چشم خودم را روی مخالفان می بندم تا مبادا ایمانم تباه شه. من دینم را با چشم باز دنبال می کنم. کورکورانه از چیزی پیروی نمی کنم. اگر به کل قرآن ایمان دارم و عمل می کنم، به این خاطر نیست که به قرآن احاطه کامل علمی پیدا کرده باشم. فقط موضوع این است که صحت قرآن برای من ثابت شده.

در گذشته هم صحت قرآن به من ثابت شده بود ولی الآن نه!

بینام;39446 نوشت:

وقتی که شخصی یا چیزی هیچگاه به شما ضرری نرسانده باشد، و همواره به شما خیر داده باشد، به او اطمینان می کنید و حرف بعدی او را هم بدون حجت می پذیرید. این حکم عقل و منطق است. حالا اگر ناگهان شروع به لنگ زدن کرد و ضرر زد و اشتباهات متعدد کرد، اونوقت میشه شک کرد. به همین دلیل، من هر حرفی را که بشنوم ولی با قرآن مغایرت داشته باشد، آن را قلباً نمی پذیرم، حتی اگر به ظاهر کاملاً منطقی باشد. خود قرآن دیر یا زود غیر منطقی بودن آن حرف را به من ثابت خواهد کرد (بر اساس تجربه میگم).

اگه قرآن ضرر برسونه که میگیم اشکال از قرآن نیست اشکال از ماست!
تمام انسان ها انقدر از دین ضربه خوردن که حد نداره! فقط شما نمی تونید ببینید! چون دید بی طرفی ندارید!

بینام;39446 نوشت:

نه فقط قرآن، بلکه روایات هم همین طور هستند. مثلاً روایتی که امام صادق فرمود : «شیعیان ما اهل موسیقی نیستند.» من مطمئنم که این حرف در نظر شما از نظر منطقی غلط است. چرا که موسیقی آرامش بخش است، و کلاً حال آدم را عوض می کند. می تواند مفید باشد. ولی من به معنی این روایت رسیدم. برای اطلاع عرض می کنم که من خودم گیتار بلدم بزنم، یک آکوستک (سیم فلزی) و یک برقی دارم. از نظر سطح توانائی هم متوسط محسوب می شوم، و در گذشته خیلی تمرین کرده ام. این را گفتم که بدانید کاملاً با دنیای موسیقی آشنا هستم. ولی به تجربه متوجه شدم، شبی که گیتار بزنم (فرقی نمی کند چه آهنگی)، صبحش نمازم را نمی فهمم و حس معنوی که به آن اشاره کردم پدید نمی آید (یا خیلی کم پدید می آید). بله، منطقی که از آن پیروی می کنید قادر به پیش بینی این موضوع نیست. ولی امام معصوم که علم الهی دارد، این موضوع را می داند، و به عنوان یک حکم شرعی آن را مطرح می کند.).

آخ حاج آقا منو به یاد گذشته انداختید.یه زمانی هم من تو یه کتاب دینی خوندم که موسیقی و کلآ همه جور آهنگ گناه است! منم باسه خودم کسایی رو که آهنگ گوش می کردم و رفتارهاشونو میدیدم فکر می کردم دچار ناراحتی های روحی و روانی در آنها در حال شکل گرفتن است.
بعدآ که گذشت و تا الآن فهمیدم که موسیقی می تواند چقدر در ارزش سازی و آموختن خیلی چیز ها به ما کلی موثر باشد.
این چیزی هم که شما میگید بله ممکنه که شما ................................. داشته باشید یا یه کتابی رو مطالعه کنید یا کلآ یه چیزی که مغزتون رو بهش مشغول کنه باعث میشه فکر و ارزش چیزهای معنوی در شما کاهش پیدا کنه!
بینام;39446 نوشت:

در انتها باید بگم که، ادعای شما درباره جنگ افروز بودن دین همراه با مثالهایی که زدید، کاملاً نشون می ده که چه دید بازی رو مسائل بین المللی دارید. من واقعاً از شما که ادعای منطق دارید تعجب می کنم. هر بچه 10 ساله ای که کمی از تاریخ معاصر رو بخونه و اخبار رو هم (هم اخبار داخلی هم خارجی) دنبال کنه و حرفهای سیاستمدارارو کنار هم بذاره می فهمه که اگه اسمی هم از دین تو جنگها مطرح می شه، فقط یه بهونس. واقعاً شما فکر می کنید که اگر دین نبود، اسرائیلِ نوعی ایجاد نمی شد؟ آمریکا به خاورمیانه قشون کشی نمی کرد؟ ایرانی ها و رمی ها نمی جنگیدند؟.).

به طور قطع جنگ های صلیبی فقط بخاطر وجود دین بوده و یا در جنگ های دیگر دین به آنها شدت بخشیده.
بینام;39446 نوشت:

درباره سطح منطق یک شخص، بر اساس حرفا و اعمالش قضاوت می شود. با توجه به این که شما اثبات من را درباره رد پای زندگی پس از مرگ به کلی نادیده گرفتید و استدلالهایی بی ربط در «به اصطلاح رد آن» آوردید، و نظر شما درباره دین و بروز جنگها، و تمایل شدید شما برای حمایت از پیروی از نفس، نشان می دهد که شما حقیقتاً دنبال منطق نیستید..).

من رو منطق خودم کار کردم.اصلآ رشته ی من منطقی است.گفتم که منطق یعنی استدلال و حالا شما یه جور دیگه تعریف می کنید.
با توجه به تعریفی که من از منطق کردم ظاهرآ که منطق من بر شما برتری آشکارش را نشان داد! چون که شما هیچ دلیلی برای رد براهین من نیاوردید و فقط کارتون توهین به من بود!چون حسابی ارزش هایتان دچار مشکل شده بود!
من تجربه ی زیادی در بحث کردن با هر دو طرف دارم و از این حرفای شما ناراحت نمی شوم.من این رو از سر جهالت شما می بینم که این چنین کباده ی برتری می کشید.میدونم که این ایراد از شما نیست.در حقیقت این اسلام است که پا در کفش دیگران می گذارد و داعیه ی برتری دارد.:hamdel:
بینام;39446 نوشت:

من خیلی با غربی ها بحث کردم. برای همین کاملاً از نظر روانشناسی با کسانی که به اصطلاح بر اساس منطق منکر دین می شوند آشنا هستم. انتظار داشتم در بحث با یک ایرانی رفتاری متفاوت ببینم، ولی باید بگم که شما دقیقاً مثل یک فرد بی مذهب غربی رفتار می کنید. با یک تفاوت، بیشتر اون غربی ها منطق قوی تری در دفاع از اعتقاداتشان داشتند. البته در آخر اکثرشون کم می آوردند. یادم می آید که یک بار در بحثی، سؤال مشخصی را پرسیدم ولی طرف به کلی اون را نادیده گرفت و به بحث ادامه داد. چندین بار پیاپی در طول بحث در چندین پست مختلف همان سؤال را، با فونتی درشت و رنگی متفاوت پرسیدم، ولی او باز هم آن را نادیده گرفت. از شما می پرسم، این یعنی چی؟..).

منم زیاد دیدم که وقتی با مسلمانان بحث می کردم چطور عقب نشینی می کردن!
یادش بخیر سر همین موضوع که اسلام دین غیر منطقی است چقدر با برادران بسیجی بحث کردم.اولش شروع کردن و گفتن این تاپیک سطحی ترین تاپیکیه که تو عمرمون دیدیم.آخرش از پاسخ دادن به سوال من خودداری می کردن.شروع کردن به گفتن اینکه تو جزئیو و خدا کل.اصلآ تو چطور میتونی خدا رو زیر سوال ببری؟ در صورتی که تو همینجا یکی از برادران کارشناس ما اشاره به این کرد که:«درسته که احکام اسلام منطق نداره ولی این دلیل نمیشه که شما آنرا انجام ندهید!»
بینام;39446 نوشت:

صحبتی که در این تاپیک با هم داشتیم مرا به یاد آیاتی از قرآن انداخت (سوره جاثیه):

وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۲﴾
و خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت (۲۲)

أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾
پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده‏اش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت‏خواهد كرد آيا پند نمى‏گيريد (۲۳)

بله، شما هوس خودتان را به خدایی گرفته اید، و منطق تنها توجیهی است برای آرام کردن وجدان. فرق من و شما این است که من وقتی چیزی خلاف قرآن می بینم، و منطقی در ردش ندارم، صبر می کنم تا پاسخ مربوطه را خود خدا به دلم بیاندازد. ولی شما عجول هستید، و در ضمن بدتان هم نمی آید که در انجام بعضی امور آزاد باشید، به همین دلیل قرآن را رها می کنید و به منطق ضد قرآن می چسبید.

من از سر وظیفه این حرفها رو زدم. شاید به فکر فرو برید و نیت حقیقی نظراتتان را مورد معاینه قرار دهید.

یا حق


شما الآن فکر می کنید که من تا خرخره تو فساد اخلاقی گیر کردم.
در صورتی که من اگه دروغ نمی گم به خاطر اینه که با عقلم می دونم که دروغ گفتن کار بدیه.
ولی در قرآن بارها اومده که خدا قوم کافران را مجازات کرده.در اسلام صیغه و ازدواج مجدد و غیره وجود داره!
آهان اینا فساد اخلاقی نیست!
هر کاری که از نظر عقلی برام زشته انجامش نمیدم!

دين اسلام براي تمام دستوراتش دليل داره
شايد ما نتونيم اونو درك كنيم

شما تا حالا فكر كردين چرا ديه ي مرگ زن كمتر از مرده؟
چون وقتي زني مرد زندگيش رو از دست مي ده ديه ي مرد رو به زنش مي دن
و وقتي مردي زنش رو از دست مي ده ديه ي زن رو به مردش مي دن
خب در اين صورت ديه ي مرد كه بيشتر باشه به نفع زن ميشه

ميشه چيزايي كه به ظاهر نا عادلانه هست رو با كمي فكر باطن عادلانه ي اونو پيدا كرد
لطفا كمي فكر..................

napelit;40158 نوشت:
دين اسلام براي تمام دستوراتش دليل داره
شايد ما نتونيم اونو درك كنيم

شما تا حالا فكر كردين چرا ديه ي مرگ زن كمتر از مرده؟
چون وقتي زني مرد زندگيش رو از دست مي ده ديه ي مرد رو به زنش مي دن
و وقتي مردي زنش رو از دست مي ده ديه ي زن رو به مردش مي دن
خب در اين صورت ديه ي مرد كه بيشتر باشه به نفع زن ميشه

ميشه چيزايي كه به ظاهر نا عادلانه هست رو با كمي فكر باطن عادلانه ي اونو پيدا كرد
لطفا كمي فكر..................


در این صورت که باز تساوی بین زن و مرد از بین رفت که!

نقل قول:

مگه شما هم میتونید به ما بخندید!
یادتون رفته که ما سکولار و لیبرال و نو گرا هستیم!:Nishkhand:
و شما متحجر و کهنه گرا و خرافاتی و عقب مونده و ...!!!!!!:Khandidan!:

هم می خندم هم می گریم. می خندم به خاطر استدلالات بی پایه و اساس، گریه می کنم به خاطر گمراهی دور و دراز ملت.

متحجر و کهنه گرا و خرافاتی و عقب مونده... من طرز فکرم رو تغییر نمی دهم، حتی اگر همه مردم دنیا هر وقت من رو ببینند با این نامها خطابم کنند.

نقل قول:

این نوع تفکر برای من اهمیتی نداره! چون من حقیقت اونو می دونم!
پاسخ شما و kashef از همه بدتر بود.مخصوصآ اون kashef که خیلی شوته!:Khandidan!:

آن کس که نداند که نداند که نداند، در جهل مرکب ابدالدهر بماند.

نقل قول:

اما بالاخره پاسخ شما.
اون چیزی که شما میگید علوم تجربی هستش و فلسفه با اون فرق داره!

من گفتم فلسفه هستش؟ به هر حال، اگر فلسفه ای با علوم تجربی هماهنگی داشته باشد، نشان دهنده قدرت پایه آن فلسفه است (استفاده از علوم تجربی در فلسفه های مدرن کار متداولی است، مخصوصاً در غرب).

نقل قول:

احساسات انسان یکی از مهم ترین چیزهایی است که خدا به انسان بخشیده و در راه به کمال رسیدن این احساسات به آدمی کمک می کند.
همین چیزهای ضد سکولار هم شما رو خیلی از حقایق دنیا غافل کرده!

حقایق دنیا؟ منطقی سازگار با علوم مادی در رد صلاحیت علوم مادی در دستیابی به «حقایق هستی»:

بیمارانی وجود دارند که به خاطر نقصی در ساختار مغزشان قادر به تشخیص یکی از جهات (مثلاً چپ) نیستند. یعنی، چشم آنها جهت چپ را می بیند، و آنرا به مغز می فرستد، ولی مغز جهت چپ را درک نمی کند. طبق مشاهدات، اگر ظرفی غذا جلوی این بیماران بگذاریم، تنها غذاهای سمت راست را می خورند و سمت چپ را دست نخورده باقی می گذارند. برای اینکه غذاهای طرف دیگر را بخورند، باید ظرف را بچرخانیم تا وارد حیطه درک آنها شود. همچنین نقاشی هایی که مبتلایان به این بیماری کشیده اند خیلی جالب است. مثلاً وقتی یک گربه را رسم می کنند، این گربه در اعضای واحد (مثل دم، بینی) درست و کامل است. ولی در اعضای دوتایی و قرینه (مثل چشم) ناقص است و عضوی که در جهت خارج از حیطه درک بیمار قرار دارد رسم نمی شود. (منبع: کتاب Consciousness: A Very Short Introduction To - Oxford)

پس طبق بیماری که در کتاب مذکور ذکر شد، تغییر در ساختار مغز، باعث تغییر در برداشت ما از «حقیقت» می شود. هیچ دلیلی ندارد که ما مغز انسان سالم را «کامل» در نظر بگیریم. آیا کسی هست که ادعا کند در آینده احتمال گسترش توانایی مغز انسان با استفاده از قطعات الکترونیکی و حتی زیستی نباشد؟

اگر تغییر در ساختار مغز در درک ما از حقیقت تغییر ایجاد می کند، پس در واقع همین ساختار کنونی مغز مسئول شیوه درک ما از حقیقت است (درک از حقیقت به معنای کلی کلمه، شامل تمام مشاهدات ما می شود).

اصولاً برای مشاهده، نیاز به یک ساختار، مثلاً مغز هست. بر اساس مسائلی که بیان شد، مشاهدات مشاهده کننده بر اساس دو چیز تعیین می شوند: 1- حقیقت. 2- ساختار خود مشاهده گر.

دنیایی که ما مشاهده می کنیم، مسائل آن را توضیح می دهیم، درک می کنیم، و غیره کاملاً به خود ساختار ما به عنوان مشاهده کننده بستگی دارد. پس آنچه مشاهده می کنیم، عین حقیقت نیست، بلکه «شکلی تغییر یافته از حقیقت بر اساس ساختار مشاهده کننده (ما) است».

از آنجا که مغز اکثر انسانهای سالم بسیار به هم شبیه است، ما اختلاف چندانی در مشاهدات یکدیگر نمی یابیم. به همین دلیل است که می توانیم با یکدیگر همزیستی داشته باشیم و احساسات یکدیگر را درک کنیم. به همین دلیل است که وقتی زبان واحدی به نام ریاضی اختراع می کنیم، تمام انسانهای سالم آن را درک می کنند، و با استفاده از آن قادر به توضیح مشاهدات خودشان می شوند. زیرا مشاهدات انسانها با درصد بسیار بالایی یکسان است. البته موارد استثنایی مثل بیماری که به آن اشاره کردم وجود دارد. یک انسان سالم هرگز نمی تواند «درک کند» که شخص مبتلا به آن بیماری چطور یک جهت را درک نمی کند.

یک مغز کاملاً متفاوت، ریاضیات، علوم تجربی، منطق، و کلاً مشاهدات کاملاً متفاوتی خواهد داشت.

نکته ای که بیان کردم، کاملاً با علوم تجربی (مغز و اعصاب) سازگاری دارد، و ثابت می کند که ریاضیات، علوم تجربی، و کلاً منطق ما، اصلاً صلاحیت بیان «حقیقت» را ندارند. آنها فقط «مشاهدات مادی ما از حقیقت» را توضیح می دهند. دستشان از «حقایق هستی» کوتاه است.

حالا می خوای اسم اینو بذار فلسفه، یا علم، یا اراجیف. مهم صحیح بودن این اظهارات از نظر علمی و منطقی است و تا زمانی که دلایلی علمی و منطقی در رد آنها نیاوری، مخالفت تو چیزی جز جهل مرکب نیست. این موضوع شامل نظرات من در پستهای قبلی هم می شود:

نقل قول:
اما اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که اولین بار من در علم شیمی آنرا مشاهده کردم و حالا هم سر از فلسفه هم درآورده!
خب میشه گفت اظهارات این دوست عزیز درسته! ولی هیچ ربطی به دین نداره!

نقل قول:
که من گفتم این نتیجه گیری علمی به هیچ وجه نمی تواند به دین ربط پیدا کند!

منم می گم ماست سیاهه. این که دلیل نشد عزیز من. ربط پیدا نمی کنه؟ کی گفته؟ تا اینجا که بعضی از آیات قرآن رو تأیید کرده. چه جوریه حرف علم راجع به همجنس بازی مهمه، راجع به تأثیر نتیجه اعمال بعد از مرگ بی ربطه؟ در ضمن، کی گفته که در فلسفه از علم استفاده نباید کرد؟ مگه فیلسوفای بزرگ، ریاضیدان نبودن؟ کیهان شناسی کاملاً به ریاضیات (و اصولاً ذات عالم ماده) مربوطه.

ادامه در پست بعدی...

atomization;40118 نوشت:

atomization;40118 نوشت:
مگه شما هم میتونید به ما بخندید!
یادتون رفته که ما سکولار و لیبرال و نو گرا هستیم!
و شما متحجر و کهنه گرا و خرافاتی و عقب مونده و ...!!!!!!
این نوع تفکر برای من اهمیتی نداره! چون من حقیقت اونو می دونم!
احساسات انسان یکی از مهم ترین چیزهایی است که خدا به انسان بخشیده و در راه به کمال رسیدن این احساسات به آدمی کمک می کند.
همین چیزهای ضد سکولار هم شما رو خیلی از حقایق دنیا غافل کرده!

بله.شما اصلآ نمی فهمید عشق به حقوق بشر ،هم نوع دوستی و آزادی چیه!
جان انسان ها بسیار ارزشمند است.کشتن یک انسان کار بسیار زشتیست.حتی اگر آنانسان گناه کار باشد.ولی در اسلام خون انسان هایی همچون کودکی که خضر بهقتل رساند و خون کسانی که به جرم هم جنس بازی به قتل می رسد اهمیتیندارد.خون کسانی که هر ایده ای را مخالف اسلام مطرح کنند اهمیتی ندارد.

من به وفور به سایت ها و وبلاگ های مخالفان اسلام مراجعه می کنم.

در یکی که شخصی از اسلام به مسیحیت گرویده بود نوشته بود که اسلام چگونه با اعدام و زور خودش را نگه داشته!
بله شاید شما درک نکنید که هر انسانی به زنده ماندن انسان دیگر علاقه مند است و برای قلب خودش این کار را انجام دهد!
گفتم که تئوری اثبات و ارزش من می تواند این کار را انجام دهد[/]!



دوست عزیز

سلام:Gol:

عجله نکن و زیاد هم به خودت و اندیشه سکولاری ات مطمئن مباش، اگر چه دوستانو کاربران خوب سایت، تاکنون پاسخ های مناسب و در خوری به ساخته های ذهنی وبدون ملاک تان داده اند. و متأسفانه بدلیل جمود و بستگی و زاوِیه و افق بسته دیدتان و عینک سکولاری تان نپذیرفته اید ...

اما پاسخ و بستۀ تکمیلی (تیر خلاص) به شما در حال تهیه و تدوین است، بزودی تقدیم تان خواهد شد.

منتظر بمانید

... :aks:

نقل قول:
«شعور هر کس به آن چیزی که در مورد دیگران می پندارد بستگی دارد!»

این جمله از کیه؟

چیزی که گفتم پندار من نیست، حقیقت حرف جنابعالی بود. شما بر اساس تعریف غلط از کلمه اشتباه، و مثالهای غلط درباره حوادثی که اصلاً اشتباه محسوب نمی شدند، نتیجه گیری غلطی کردید. به زبان ریاضی، مثل این بود که یه نفر بگه: 1 با 1 می شه 6، پس 27 تقسیم بر 4 میشه 30. در نتیجه دو دو تا می شه پنج تا! شما بودی چی می گفتی؟

نقل قول:

شما آدم بی ادبی هستید و این طوری به بنده توهین می کنید.لطفآ ادب را رعایت بفرمایید!اصل فوق هم در نظر بگیرید!فکر می کنید تا چه حد آن اصل درست است؟!

چه طوریه یکی اسم ایمان رو بذاره دیوانگی خوبه؟ شما مدام به طور غیر مستقیم رو این طبل می کوبید که دوستانی که در این تاپیک مطلب میذارن منطق ندارن. خوب منم بی منطقی شما رو به رختون کشیدم. البته از قدیم گفتن آن چیز که عیان است، چه حاجت به بیان است.

نقل قول:

این حرف جالبی است.البته می تونیم در نظر بگیریم که این حرف اسلام برای جلوگیری از بی سرپرست ماندن خانواده آن شخص است!
منتها شما ببینید آن کسی که فداکاری می کند و سوار بر هواپیما این کارو می کند آیا میتوانید بگویید که دارد گناه می کند؟ آن شخص اشتباه کرده و اینجاست که دین نمی تواند خیلی چیزها را بپوشاند.
حالا در مورد هیتلر بخوام توضیح بدم یکم بحث طولانی میشود.

خوب همین دیگه! بعد بهتون برم می خوره! کی گفته که اون طرف که سوار هواپیما شده و این کارو کرده اشتباه کرده و از نظر شرعی مسئول نیست؟ اگر همین حالا اون فرد اینجا بود و تو این بحث شرکت می کرد، من می تونستم با آیات قرآن و روایات بهش نشون بدم که عقیدش کاملاً غلطه. طرف خلاف دستور قرآن عمل کرده، بعد می گید اشتباه؟ بله من می توانم بگویم که او گناه کرده است.

نقل قول:
نمی دونم چرا شما انقدر از علم و منطق زده شده اید!

نقل قول:

شاید شما هیچگاه توفیقی در بدست آوردن تحصیلات عالی نداشته اید!

امکان نداره که بتونی از این راه پیروز بشی!خیالت راحت باشه! در دنیا هیچ چیزی وجود نداره که با علم توجیه نشه! و با علم نشه آن کار را انجام داد! اگرچه محافظه کاران دینی در برابر فرگشت نظریه ی آفرینش هوشمند که یک نظریه ی باطل و مردود است را آورده ولی باید منتظر عقب نشینی دین بار دیگر باشیم!

اولاً بنده تمام استدلالاتم منطقی و سازگار با علم روز دنیا بوده. این شمایید که پاسختان به تمام حرفای من و دیگر دوستان اینه که: مخالفم. ربطی نداره. منطقی نیست. و غیره. در ثانی، پیغمبر اسلام (ص)، که بالاترین درجه معرفت رو داشتند بی سواد بودند. دانشگاهی بودن کسی چیزی رو ثابت نمی کنه.

بذار راحتت کنم. اگه به من بگن انتخاب کن: تو یه روستای دور افتاده پر از پیرزن پیرمرد بی سواد، ولی مؤمن به معنای قرآنی کلمه زندگی می کنی، یا تو یه شهر بزرگ پر از امکانات متعدد که همه مردمش از نظر علمی در حد استیون هاوکنیگن، ولی لامذهبن؟ اون وقت من اون روستا رو انتخاب می کنم. چون اون پیرمرد پیرزن بی سواد چیزی رو دارن که نوک سوزنیش از همه کائنات مادی بهتره.

دقیقاً منظورتون از نظریه ی آفرینش هوشمند چیه؟ منظورتون اینه:
http://en.wikipedia.org/wiki/Creationism

اگه منظورتون اینه، خوب منم قبولش ندارم. شناخت حقیقی خداوند و سیستم خلقت در یک جمله خلاصه می شود: مخلوقات قائم به ذات خداوندند.

نقل قول:

بله.شما اصلآ نمی فهمید عشق به حقوق بشر ،هم نوع دوستی و آزادی چیه!
جان انسان ها بسیار ارزشمند است.کشتن یک انسان کار بسیار زشتیست.حتی اگر آن انسان گناه کار باشد.ولی در اسلام خون انسان هایی همچون کودکی که خضر به قتل رساند و خون کسانی که به جرم هم جنس بازی به قتل می رسد اهمیتی ندارد.خون کسانی که هر ایده ای را مخالف اسلام مطرح کنند اهمیتی ندارد.
من به وفور به سایت ها و وبلاگ های مخالفان اسلام مراجعه می کنم.
در یکی که شخصی از اسلام به مسیحیت گرویده بود نوشته بود که اسلام چگونه با اعدام و زور خودش را نگه داشته!
بله شاید شما درک نکنید که هر انسانی به زنده ماندن انسان دیگر علاقه مند است و برای قلب خودش این کار را انجام دهد!
گفتم که تئوری اثبات و ارزش من می تواند این کار را انجام دهد!

عجب. پس برای قلب خودش ترجیح می ده توسط مورچه های آدم خوار خورده بشه. چه جالب.

طفره نرو عزیز، به سؤال جواب بده. دلیلی منطقی و علمی بیارید که از نقطه نظر سکولار چرا یک فرد باید منافع خودش را قربانی منافع دیگری کند؟ چرا فردی باید کس دیگری را نجات دهد و در عوض ساعتها رنج بکشد، در آخر هم بمیرد و کلاً نیست شود؟ فکر نمی کنید که یک ذهن سکولار در چنین شرایطی استدلال می کند که «اون بابا حتماً به مرگ دردناک من راضی نیست. اگه من بکشمش، اون به یه مرگ ساده و آسون میمیره. ولی اگه نکشمش، من به یه مرگ دردناک میمیرم. به هر حال یک انسان میمیره. پس کدوم بهتره؟ یه نفر آسون بمیره یا یه نفر دردناک بمیره؟»

بله عزیز، قلب انسان در شرایط بحرانی توجیه تراشی می کنه، و متأسفانه از نظر علمی و منطق سکولار، هیچ پاسخ قانع کننده ای وجود ندارد که این توجیه را رد کند.

شما قبلاً گفتید خدا (و کلاً مسائل دین) رو یه جور ثابت کنید که یه کافر هم بفهمد و قبول کند. حالا من به شما می گم، از نظر سکولار، بشر دوستی رو یه جوری ثابت کنید که فردی که هیچ بویی از بشر دوستی و علاقه به همنوع خودش نبرده هم قانع بشه!

اگه می تونید «دلیل منطقی» بیارید.

نقل قول:

شاید شما در همه حال خدا را یاد نمی کنید!:Khandidan!:

این جواب حرف من نیست. مدام از جواب دادن به مطالب دیگران طفره میرید، بعدم می گید من منطقی ام و بقیه نتونستن جواب منطق منو بدن. بله، بنده در همه حال به یاد خدا نیستم. این یه توفیقی می خواد که من ندارم.

نقل قول:

در گذشته هم صحت قرآن به من ثابت شده بود ولی الآن نه!

صحت قرآن چه جوری بهتون ثابت شده بود؟

در ضمن، این موضوع چیزی رو عوض نمی کند (سوره 7):

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵)

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾
و اگر مى‏خواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مى‏برديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله‏ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند (۱۷۶)

شما به زمین گراییدید، معرفتتون رو از دست دادید.

ادامه در پست بعدی...

سلام

atomization;40131 نوشت:
پاسخ شما و kashef از همه بدتر بود.مخصوصآ اون kashef که خیلی شوته!

می دونستم در مقابل حرفهای منطقی کم میاری

من فقط دو سه تا سوال ساده پرسیدم اینطوری تو پاسخ دادنش گیر کردی

چاره ای نداری ؛ آخه یا باید بپذیری که اشتباه کردی ( که اینقدر جرات و جسارت نداری ) یا باید یه جورایی از پاسخ دادن به اونا طفره بری

و شما با الهام از اعتقاداتتون و تقلید از مکاتب مورد علاقتون ترجیح دادید با مسخره کردن طرف مقابل ؛ به حرفهای بی اساستون ادامه بدین

اونا هم با مسخره کردن ارزشهای واقعی ؛ و تبلیغ ضد ارزشها ؛ امثال تو رو گول زدن که اینطوری زشتیها رو زیبایی می بینی و چشمت رو به روی حقایق بستی ، به طوری که حاضر نیستی کمی فکر کنی

تو این ماه ؛ خدا دست پای شیطون رو بسته ؛ تو هم پا بزار رو این دلت ؛ خودت رو جدا کن از اون افکاری که تو مغزت ریختن ؛ بشین یه خورده فکر کن

خدا در وجود همه یه فطرتی قرار داده که می تونه به اونا کمک کنه

اگه تو هم بخوای میشه

فعلا خداحافظ
:Mohabbat:

نقل قول:

اگه قرآن ضرر برسونه که میگیم اشکال از قرآن نیست اشکال از ماست!
تمام انسان ها انقدر از دین ضربه خوردن که حد نداره!

ضرر اینه که یه نفر از سعادت اخروی محروم بشه و روز قیامت از پروردگارش محجوب باشه (سوره 83):

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۰﴾
واى بر تكذيب‏كنندگان در آن هنگام (۱۰)

الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۱۱﴾
آنان كه روز جزا را دروغ مى‏پندارند (۱۱)

وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾
و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمى‏گيرد (۱۲)

إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
[همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانه‏هاى پيشينيان است (۱۳)

كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۴﴾
نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مى‏شدند زنگار بر دلهايشان بسته است (۱۴)

كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾
زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند (۱۵)

ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ ﴿۱۶﴾
آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند (۱۶)

ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۱۷﴾
سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ مى‏گرفتيد (۱۷)

نقل قول:
فقط شما نمی تونید ببینید! چون دید بی طرفی ندارید!

بذار یه داستان بگم (قابل توجه دوستان، این داستانو خودم مخصوصاً برای این پست ساختم، و هیچ معنای عرفانی پنهانی در اون نیست):

یه دهی بود مردمی توش زندگی می کردن. یه روز یه پیرمرد رهگذری مردم ده رو خبر کرد و بهشون گفت اگر هفتاد بار پشتک بزنید، قادر می شید راهی رو ببینید که در حالت عادی وجود داره، ولی کسی نمی بینتش. وقتی این راه رو دیدید و رفتید توش، اول یه بیابونه که توش یه گلهای زردی هست با ساقه های قرمز و برگهای نارنجی. اون طرفش یه تپه هست. از تپه که بالا برید، یه رودخونه تو افق می بینید. به رودخونه که برسید، یه نفر شما رو پیش یه قایق می بره که از جنس طلاست. بعد با قایق که میرید به یه جنگل می رسید. وسط جنگل یه اژدهای هفت سر هست. اونو که بکشی یه قالیچه پرنده میاد می برتت رو ابرا. بعد اونجا هر آرزویی کنی برآورده می شه.

همه مردم ده خندیدن و رفتن. فقط یه نفر حاضر شد آزمایش کنه. هفتاد بار پشتک زد، دید واقعاً یه راهی ظاهر شد. رفت توش، دید همون بیابونه و گلها و تپه هستن. رفت بالای تپه، دید رودخونم واقعاً هست.

حالا شما بگو، منطقی است که این آدم در وجود قایق و جنگل و اژدها و ... شک کنه؟ بعد بگه «این حرفا پشتوانه علمی نداره، همش توهمه». بعدشم از همون راهی که اومده بود برگرده. منطقیه؟

حیطه دین حیطه بیا و ببینه. البته من می دونم. شما در جواب به این حرف می گید «من خودمم فلان بودم، گریم می گرفت، معنویت داشتم، صحت قرآن بهم ثابت شده بود، غیره، یهو فهمیدم اینا توهمه و منطقی نیست.»

در جواب میگم، شما که صحت قرآن بهتون ثابت شده بود، یهو چی شد رفتید دنبال معرفت دینی جای دیگری غیر از اون جاییکه خود قرآن گفته بود گشتید؟ همون لحظه که قرآن رو ترک کردید گمراه شدید، و از راه خارج شدید، پس استدلالات بعدی شما از نظر قرآن بی ارزشه.

نقل قول:

آخ حاج آقا منو به یاد گذشته انداختید.

بنده حاجی نیستم، 22 سالم بیشتر نیست، ریش ندارم، برای نماز هم به مسجد نمی روم. البته برای مسجد نرفتن دلایل خاص خودم رو دارم. مسلماً دلیلش این نیست که مسجد رفتن در نظرم خوار و بی مقدار باشه.

نقل قول:

یه زمانی هم من تو یه کتاب دینی خوندم که موسیقی و کلآ همه جور آهنگ گناه است!

کتابه اشتباه بوده. چون فقط بعضی موسیقی ها حرامن. در ضمن، امام صادق (ع) فرمودند که شیعیان ما اهل موسیقی نیستند. نه اینکه هرکی آهنگ گوش کنه میره جهنم.

نقل قول:

منم باسه خودم کسایی رو که آهنگ گوش می کردم و رفتارهاشونو میدیدم فکر می کردم دچار ناراحتی های روحی و روانی در آنها در حال شکل گرفتن است.

من حرفی از ناراحتی روحی و روانی زدم؟

نقل قول:

بعدآ که گذشت و تا الآن فهمیدم که موسیقی می تواند چقدر در ارزش سازی و آموختن خیلی چیز ها به ما کلی موثر باشد.

ولی مانع آموختن بعضی چیزای دیگس.

نقل قول:

این چیزی هم که شما میگید بله ممکنه که شما ................................. داشته باشید یا یه کتابی رو مطالعه کنید یا کلآ یه چیزی که مغزتون رو بهش مشغول کنه باعث میشه فکر و ارزش چیزهای معنوی در شما کاهش پیدا کنه!

نخیر عزیز. اولاً بین گیتار زدن و نماز صبح چند ساعت فاصلس. دوماً، وقتی کتاب می خونم همچین اثری نداره. منظورمم کتاب دینی نیست. معمولاً کتاب علمی راجع به کیهان شناسی می خوانم (یا فیلمهای مربوطه رو می بینم).

نقل قول:

به طور قطع جنگ های صلیبی فقط بخاطر وجود دین بوده و یا در جنگ های دیگر دین به آنها شدت بخشیده.

همونطور که گفتم دین فقط یه بهانس. دینو بردار، می بینی که بازم جنگ می شه، شدتشم بیشتر نشه، کمتر نمیشه. چون وقتی دین بهانه جنگ باشه، طرفین نمی تونن در جنگ علناً کاری بکنن که خلاف دستورات دینشونه. ولی وقتی دین نباشه، خیلی راحت استفاده از بمب اتم و هزار جور کثافت کاری دیگه توجیه می شه.

نقل قول:

من رو منطق خودم کار کردم.اصلآ رشته ی من منطقی است.گفتم که منطق یعنی استدلال و حالا شما یه جور دیگه تعریف می کنید.
با توجه به تعریفی که من از منطق کردم ظاهرآ که منطق من بر شما برتری آشکارش را نشان داد! چون که شما هیچ دلیلی برای رد براهین من نیاوردید و فقط کارتون توهین به من بود!چون حسابی ارزش هایتان دچار مشکل شده بود!

عجب. پس گفتن اینکه چیزی به چیز دیگه ربطی نداره و مخالفم و امثال اینها، باعث برتری منطق میشه. من یه چیزایی گفتم، شما هیچ چیزی بره ردش نیاوردید. برگردید پستهای قبلی رو بخونید.

نقل قول:

من تجربه ی زیادی در بحث کردن با هر دو طرف دارم و از این حرفای شما ناراحت نمی شوم.من این رو از سر جهالت شما می بینم که این چنین کباده ی برتری می کشید.میدونم که این ایراد از شما نیست.در حقیقت این اسلام است که پا در کفش دیگران می گذارد و داعیه ی برتری دارد.:hamdel:

من کی گفتم برترم؟ برتری به تقواست. نه به بحث و جدل. اگرم چیزی تو این تاپیک گفتم، اول دلیلش این بود که شاید شما تجدید نظر کنید. بعدشم وقتی دیدم اینطور نیست، خواستم خوانندگان احتمالی رو از گمراه شدن حفظ کنم، تا بفهمند تفسیر علم مادی فقط اون چیزی نیست که غربی ها می گن. هر کاری هم کردم در حد وسعم بوده، و نمی دونم که نتیجه ای داره یا نه.

نقل قول:

منم زیاد دیدم که وقتی با مسلمانان بحث می کردم چطور عقب نشینی می کردن!
یادش بخیر سر همین موضوع که اسلام دین غیر منطقی است چقدر با برادران بسیجی بحث کردم.اولش شروع کردن و گفتن این تاپیک سطحی ترین تاپیکیه که تو عمرمون دیدیم.آخرش از پاسخ دادن به سوال من خودداری می کردن.شروع کردن به گفتن اینکه تو جزئیو و خدا کل.اصلآ تو چطور میتونی خدا رو زیر سوال ببری؟ در صورتی که تو همینجا یکی از برادران کارشناس ما اشاره به این کرد که:«درسته که احکام اسلام منطق نداره ولی این دلیل نمیشه که شما آنرا انجام ندهید!»

عجب. پس شما شغل شریفتون همینه. اولش وارد یک فروم می شید و وانمود می کنید که در اسلام شک دارید. بعد که جا افتادید، یهو میگید من سرانجام از دین خارج شدم. حس ترحم کاربرها رو نسبت به خودتون تحریک می کنید، بعدم هرچی دلتون خواست به خورد ملت میدید.

نقل قول:

شما الآن فکر می کنید که من تا خرخره تو فساد اخلاقی گیر کردم.

نخیر. فساد شما فساد اعتقادی است، که از فساد اخلاقی خیلی خطرناک تره.

نقل قول:

در صورتی که من اگه دروغ نمی گم به خاطر اینه که با عقلم می دونم که دروغ گفتن کار بدیه.

دلیل «منطقی» بیار که چرا دروغ بده. در ثانی، همانطور که گفتم، از رفتار شما اینطور برداشت می شود که خیلی پیشتر از اونی که در این تاپیک ادعا کردید، از اسلام برگشته بودید. اگه این دروغ نیست، پس چیه؟

نقل قول:

ولی در قرآن بارها اومده که خدا قوم کافران را مجازات کرده.در اسلام صیغه و ازدواج مجدد و غیره وجود داره!
آهان اینا فساد اخلاقی نیست!

همین که کافران از پروردگار محجوب باشند، خودش جهنمیه. فلسفه و فرق صیغه و زنا هم در خود همین سایت بیان شده (اگه اشتباه نکنم). در ثانی، یکبار یک غربی در یک فروم خارجی داشت درددل می کرد، می گفت این چه وضعیه. کف حیاط مدارس، کاندومِ استفاده شده پیدا میشه! اینم از وضع اخلاقی جوامع سکولاری که شما سعی دارید ایرانو بهش برسونید! اصلاً می فهمید که این حرف یعنی چی؟ کاندوم استفاده شده در حیاط مدرسه؟

نقل قول:

هر کاری که از نظر عقلی برام زشته انجامش نمیدم!

تا اون عقل چه قدر توان تشخیص زیبایی و زشتی رو داشته باشه...

نقل قول:

در این صورت که باز تساوی بین زن و مرد از بین رفت که!

تساوی زن و مرد یه حرف مسخرس که غربی ها برای استفاده از زنان مطرح کردن (مخصوصاً بره رأی اونا تو انتخابات).

زن و مرد مکمل همند. وقتی شما میگید تساوی زن و مرد، مثل اینه که بگید تساوی خیار و گوجه. زن و مرد استعدادهای متفاوتی دارند، و هر کدام باید سر جای خودشان قرار بگیرند.

خدا همه رو به راه راست هدایت کنه
یا حق

اين كه تو خطبه 80 نهج البلاغه نوشته شهادت دادن دوزن برابر يك مرده بخاطر اينه كه زن و مرد هركدوم رو براي كاري ساختن. زن ها زود تحت تاثير حرف ها قرار مي گيرن و اصولا احساساتي هستند و زود ميشه رايشون رو زد

راجع به اين كه ارث زن كمتر از مرده
اسلام به مرد اين وظيفه رو ميده كه كار كنه و زندگي خودش و خانواده اش رو تامين كنه
پس مرد ارث بيشتري كه ميبره براي اينه كه وظيفه تامين زندگي خانواده اش رو داره
اما زن
زن وظيفه ي تامين خانواده رو نداره پس ارث زياد مي خواد چيكار؟
البته زن ها باز هم بخاطر دلسوزيشون ارثشون رو در راه خانواده خرج مي كنن

راجع به ديه مرگ
وقتي يه زني ميميره ديه اونو ميدن به مرد
مرد از قبل وظيفه تامين خونواده رو داشته و پس از فوت زنش احتياج به پول زيادي نداره پس ديه ي زن كمتره
اما وقتي زني مردش ميميره
زن بايد با پول ديه ي شوهرش كه بهش مي دن زندگيش رو اداره كنه
پس بايد ديه ي مرد بيشتر باشه ديگه

فكر كنم كامل جواب دادم
بازم اگه سوالي بود در خدمتم

atomization;40118 نوشت:
[/]
مگه شما هم میتونید به ما بخندید!
یادتون رفته که ما سکولار و لیبرال و نو گرا هستیم!
و شما متحجر و کهنه گرا و خرافاتی و عقب مونده و ...!!!!!!
این نوع تفکر برای من اهمیتی نداره! چون من حقیقت اونو می دونم!
احساسات انسان یکی از مهم ترین چیزهایی است که خدا به انسان بخشیده و در راه به کمال رسیدن این احساسات به آدمی کمک می کند.
همین چیزهای ضد سکولار هم شما رو خیلی از حقایق دنیا غافل کرده!

سلام دوست عزیز:Gol:


طبق وعده این هم پاسخ شما جناب atomization


خوب اگر چه از همان ابتدا با ادبیاتی که شما بکار بردی موضع اندیشه ات روشن بود اما اکنون که به صراحت سرچشمه اندیشه ات را معرفی کردی جا دارد که ضعف و نقصان اندیشه ات (سکولاریسم- لیبرالیسم) رو تقدیم شما و کاربران محترم کنم؛ زیرا بهترین پاسخ برای شما نقد اندیشۀ شما نه خود شما ...

گفتنی است: اگر چه نظریه سكولاریسم با تفكّرات جمع گرایانه و غیر لیبرال نیز می تواند موافق درآید؛ امّا با توجّه به تحقّق تاریخی و عینی سكولاریسم، می توان دو مبنای «فرد گرایی» و «لیبرالیسم» را نیز به مبانی و مقدّمات تئوریك سكولاریسم اضافه كرد.

چنانکه خود شما به گرفتاری تان در دام لیبرالیسم، سکولاریسم و نوگرائی اشاره کردید. همان هائی که ریشه در عقل گرائی افراطی و بی قید و بند دارد.

توضیح این نكته نیز سزا و بجاست كه سكولاریسم اگر چه در ناحیه «اجرا» با حضور دین به مثابه امری فردی و شخصی، چه بسا ناسازگاری نشان ندهد؛ امّا در ناحیه «طرح» _ از آنجایی كه طرح آن بر مبنای علم گرایی و علم زدگی استوار است با الحاد و بی دینی و آتئیسم و لائیسیسم، تلازم و هم آغوشی آشكاری دارد.



چرا كه علم گرایی _ بر خلاف علم و علمی بودن _ روحیه ای است كه در تمام شؤون زندگی تنها به روش علمی (آزمون تجربی) معتقد است؛ و ملاك و میزان همه چیز را یافته های علمی می داند و نتیجه و لازمه بی چون و چرای آن انكار عوالم و حقایقی است كه قابل دسترسیِ حسّی و علمی نیستند.

لذا سكولاریسم را گاه گرایش فكریِ «دین ستیزانه» ای می دانند كه معتقد به حذف دین و استغنای آدمی از دیانت است.

در این مجال، در نقد سکولاریسم، توجه به چند نکته حائز اهمیت است:

اوّل:
در یك ارزیابی كلّی می توان گفت، در زمینه و شرایطی كه برخی دست نوشته های بشری در كتاب مقدّس نفوذ كرده بود، ضمن همجوشی با پاره ای تفكّرات یونانی، در دستگاهی فاسد و خشن تحت عنوان كلیسا به مثابه نهاد دین حضور رسانده بود و سالیان درازی حقّ اندیشه و نقد را از همگان ستانده بود، ایده ای رویید تا با بسیاری از این باورهای گزاف و دست اندازی ها و تجاوزهای ظالمانه بستیزد؛ و عرصه را بر آن كاملاً تنگ كند.

این ایده همان سكولاریسم است؛ كه _ همچنان كه گذشت _ متناسب با هر دوره به گونه ای و در صورتی خاص رخ نموده است.

دوم:
دین اسلام و نهادهای دینی آن شرایط متفاوتی با مسیحیّت داشته و دارند.


همان عاملی که از نگاه این دوست عزیزمان مخفی مانده و به توهم اینکه دین اسلام شبیه همان مسیحیت تحریفی است، لجام گسیخته و ناآگاهانه به حیطۀ دین حمله ور می شود.

غافل از آنکه تفسیری كه آموزه های اسلامی از دنیا ارائه می دهند نه در مقابل دین است و نه منافی آخرت؛ بلكه دنیا در واقع مكمّل، مقدّمه و مزرعه آخرت تلقّی می شود؛ و آبادانی و بهره گرفتن از آن در جهت كمالات فردی و اجتماعی حقّی محسوب می شود كه تكلیف نیز از آن پشتیبانی می كند.

بی شک؛ دنیای مذموم، دلبستگی های كودكانه نسبت به دنیاست؛ كه سرچشمه شقاوت، بخل و حسد و گناه است، امّا تدبیر امر معاش و سیاست گذاردن برای بهره مندی عادلانه از مواهب دنیوی جزو سیره عملی پیشوایان اسلام _ علیهم السّلام _ است.

به بیان دیگر اسلام دارای دو ركن است: نخست اعتقاد به خداوند یكتا و به پیامبران الهی و آن چه برایشان نازل شده؛ و دیگر احكام عملی كه برای چگونه زیستن و نحوه ارتباط و بهره وری انسان ها از مواهب خداوند تدوین یافته است. این احكام متشكّل از گزاره های اخلاقی، حقوقی و تكلیفی است كه همه ساحت های سیاسی و اجتماعی را نیز در بر می گیرد. بنابراین قیاس این دین كه متنِ كتابش از هر گونه تحریفی مصون مانده، و در بسیاری مسایل احكام گوناگون سیاسی و حكومتی را بیان داشته اساساً با دین مسیحیّت مع الفارق و بی ربط است. (بر خلاف توهمی که ایشان نسبت به اسلام پیدا کرده).

اسلام برای تدبیر سیمای كلان امور این جهانی قائل به دو نهاد نیست؛ و امر حكومت را نیز ابتداءً فقط از آن خدا و از ویژگی های او می شمارد. این دین، دنیا را روی دیگر سكّه آخرت می بیند.

آیات و روایات بسیاری در مقوله اقتصاد، سیاست و حكومت وجود دارد كه نشان دهنده اهتمام اسلام به امور دنیوی مسلمانان است؛ امام باقر _ علیه السّلام _ می فرمایند: «كسی كه برای نیاز شدن از مردم و ایجاد گشایش بر خانواده و محبّت ورزی به همسایه در صدد كسب روزی باشد خدای را در حالی ملاقات می كند كه چهره اش ماه گون خواهد بود».

همچنین، در فقه اسلامی، برای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز صریحاً احكام، حقوق و تكالیفی تشریع شده كه چهارچوب این عرصه ها را مشخص می نماید. و این مقولات ابزاری كسب كمالات و تقرّب به پروردگار و وسیله ای برای آبادانی آخرت محسوب شده است. در واقع گستردگی دستورات اسلامی در تمام شؤون بشری نه به تفكیك حوزه دین از سیاست مجالی می دهد، و نه _ مانند دین كلیسایی _ هر گونه قرائت دنیا گرایانه و مادّیت محور را تجویز می كند.

احكامی كه در باب خمس، زكات، انفال، نحوه فعّالیّت های اقتصادی، رابطه با اهل كتاب، جهاد و حراست از مسلمانان، احكام كیفری و قضایی، حدود، دیات، آشكارا دیده می شود، و نیز توصیه هایی كه در متن آموزش های اسلام مبنی بر دعوتِ مؤمنان به محاسبه، برنامه ریزی، نظم از اعمال مدیریّت صحیح، توجّه به عقلانیّت و رشد و توسعه اقتصادی توأم با تقوا و تزكیه روحانی، وجود دارد. همه گویای این است كه اسلام دین دنیا و آخرت و سیاست و زندگی و سلوك به سوی خداست. بدین ترتیب از اساس می توان تعبیر «مسلمان سكولار» را تعبیری تناقض آمیز خواند.

دوست عزیز ...

به بیانی آشکارتر باید گفت: بر اساس مبانی دینی و اسلامی انسان یا باید مسلمان باشد و یا سکولار، و اگر خدا را بعنوان حقیقت عالم هستی پذیرفت باید حق ولایت خدا و نمایندگان خدا بر روی زمین و تسلیم شدن در برابر احکام و دستورات فردی و اجتماعی الهی را نیز بپذیرد، و اینگونه نیست که خداوند عالم هستی (جهان و انسان) را همانند یک ساعت شماته ای کوک کرده و آنرا به حال خود رها کرده باشد، که هر طور خودش خواست امورش را بدون هیچ مبنا و ملاکی بچرخاند، که این تعبیر و اندیشه خلاف حکمت و عدل خداوندی است.

در حالیکه می بینیم ابتدائی ترین کمپانی ها، برای محصولاتشان، و نحوۀ استفاده از آنها دفترچه راهنما تهیه و بعنوان خدمات، کارشناسانی را برای راهنمائی و نحوۀ استفاده از محصول، برای مشتریان می فرستند؛ چگونه است که خدای هستی بخش و حکیم، در این کمپانی عظیم هستی برای پدیده های این عالم، دفترچه راهنما تدوین نکرده و راهنمایان امینی نفرستاده باشد ؟؟؟

موفق باشید ...:roz:

ادامه پاسخ، نقد اندیشۀ سکولاریسم، در پست بعدی ...

ادامه مطلب از پست قبلی

نکته سوم در نقد سکولاریسم:

علاوه بر قیاس ناپذیری اسلام و مسیحیت در بسیاری از جهات، و گذشته از این كه سكولاریسم بیش از آن كه مستند به دلیل باشد، علل و عوامل اجتماعی در بروز آن نقش آفریده است، با این همه، ادلّه ای كه سكولاریست ها _ امروزه _ برای شمول اندیشه خود اقامه می كنند، حتّی از زاویه نگاه برون دینی نیز دچار مشكلات است.

اساساً سكولاریسم نظریه ای است كه به لحاظ علمی تنقیح كافی در آن صورت نگرفته است و مبانی و اصولی _ چون عقل بسندگی و علم گرایی و فرد گرایی _ كه این نظریّه بر آنها استوار است در دوران جدید سخت دچار چالش و تردید و بحران است. یأس و نومیدی از علم گرایی و خرد انسانی، و حتّی گریز از آن و انكار عقیده به «پیشرفت» در دوران جدید حاكی از همین واقعیّت است.

با چنین اوصافی نمی توان با تعمیم بخشی نظریّه سكولاریسم و عقلانیّت آن جریان سكولاریزاسیون را در همه جوامع، امری محتوم و اجتناب ناپذیر و به مثابه یك جبر تاریخ پنداشت؛ و آن را به عنوان یك نسخه بی بدیل و علاج بخش همواره توصیه كرد.

در پایان، یکبار دیگر، توصیه می کنم که یا از باطلاق اندیشه ای که گرفتار آن شده اید خارج شده به مستمسکی قوی تر و استوارتر پناه ببرید و یا عقیده تان را که سال های سال، بطلان آن، بر متفکران بسیاری از دیار اسلامی و حتی غرب، آشکار شده برای خودتان به ارمغان نگه دارید.

... بدیهی است، دلایل و نکات متعدد بسیار دیگری (البته جزئی تر و موشکافانه تر) در فقدان بنیان سکولاریسم موجود است که اگر مایل باشید در فرصت های بعدی تقدیم تان کنم.

بامید آنکه با تعویض عینک، چشمانت به نور حقیقت دین و حقانیت اسلام روشن شود ... (آمین) ...:roz:

atomization;40118 نوشت:
[/]
بله.شما اصلآ نمی فهمید عشق به حقوق بشر ،هم نوع دوستی و آزادی چیه!
جان انسان ها بسیار ارزشمند است.کشتن یک انسان کار بسیار زشتیست.حتی اگر آن انسان گناه کار باشد. ولی در اسلام خون انسان هایی همچون کودکی که خضر به قتل رساند و خون کسانی که به جرم هم جنس بازی به قتل می رسد اهمیتی ندارد.خون کسانی که هر ایده ای را مخالف اسلام مطرح کنند اهمیتی ندارد.

دوست عزیز

شما با عینک سکولاری به قضایا و احکام دینی می نگرید لذا نه تنها در این قضیه، در همۀ قضایای دینی دچار همین مشکل هستید، هیچ پاسخی را نمی پذیرید، شما بدنبال جواب نیستید بلکه تنها انگیزۀ شما تخلیۀ عقده های روحی ای است که ثمرۀ دلدادگی کورکورانه به اندیشۀ سکولاریسم و لیبرالی است.

ناگفته پیداست؛ مشکل شما عینک خاصی است که یک سکولار از ان به زاویۀ عالم می نگرد و مادامیکه آن عینک بر چشمتان و همچون سمعکی بر گوشتان است، راه به جائی نمی برید.

صحبت نگاه عقلانی و علمی به قضایا نیست، شما خیلی وقیحانه دیدگاه مقابل را به جمود و کهنه گرائی متهم می کنید، در حالیکه در حقیقت این شما هستید که در موقعیت و زاویۀ نگاه تان و در پنجرۀ افکار و توهمات تان گرفتار جمود هستید.

شما بدلیل همان توهم و احساساتی که بنای فکری و اندیشۀ سکولاریسم را شکل می دهد و چنانکه گفتیم فاقد مبنا و ملاک حقیقی و در حقیقت، دست ساختۀ خود بشر است. دچار شعار زدگی شده اید و توسط بنیان گذاران و پایه ریزان این اندیشه (سکولاریسم) یا بهتر بگویم صاحبان زر و زور و تزویر (کسانی که بیشترین آمار تجاوز و قتل و جنایت از سوی خودشان در جهان بشریت، انجام می شود) که در همۀ جوانب آن، منافع خودشان را لحاظ کرده اند به بازی گرفته شده اید.

شعارهائی بعنوان حقوق بشر، آزادی، انسان دوستی، مبارزه با خشونت و ...

شما بدلیل همان عینک ها و سمعک های تاریک و بسته، حقیقت را ندیده و نمی شنوید.

آیا اسلام با ندای عدالت و احکامی که سراسر مبین و مدافع حقوق مظلومان و مبارزه با ظلم و تجاوز و جنایت است، و برای پیشگیری از جرم و جنایت و تجاوز، که ممزوج با طبیعت آدمی است، برای مجرمان به اقتضای جرمشان، احکام متناسب صادر می کند، مدافع بشریت است یا غرب سکولار که به نام عقلانیت مدرن و حقوق بشر، آزادی های لجام گسیخته و خانمان بر انداز را در همۀ عرصه های (فردی، اجتماعی، خانواده، اقتصادی، سیاسی و ...) تجویز می کند؟

آیا کسی که با قتل و تجاوز، حق حیات و زندگی و آرامش فردی و اجتماعی جامعه را سلب کرده و بدلیل تربیت نایافتگی و وجود استعداد، جنایت و تجاوز مجدد از سوی وی منتفی نیست، را به اسم حقوق بشر ؟؟؟ و ترحم ؟؟؟ و انسان دوستی ؟؟؟ آزاد بگذاریم و با این وجود دم از حقوق انسانی و حق جوامع بشری و امنیت عمومی و شعارهائی از این دست بزنیم؟؟؟

آیا قصاص نفس، در برابر جنایت و قتل و تجاوز و ظلم و سلب امنیت، خشونت است؟؟؟ و آنگاه ترحم بر ظالم و جنایت کار، انسان دوستی ؟؟؟

آیا ترحم بر پلنگ تیز دندان/ خیانت نیست بر مستمندان ؟؟؟

و ده ها سؤال اساسی دیگر که با کمی اندیشه در این خصوص، به ذهن متبادر می شود؟؟؟

قضاوت با شما ... ؟؟؟

[[=113]QUOTE=atomization;40118][/[/SIZE]]
من به وفور به سایت ها و وبلاگ های مخالفان اسلام مراجعه می کنم. [/QUOTE]
نیازی به گفتن نیست ...

از نوع نوشته ها و موضع گیری هاتان بوضوح روشن است که پیش از آنکه به فلسفۀ صحیحی از آفرینش (جهان و انسان)، شناخت مبدأ و معاد و خودشناسی ملاک مندی دست یابید، گرفتار اندیشه ها و تفکرات ناصواب و التقاطی، انحرافی و صد البته افراطی متفکران غربی و از جمله مخالف اسلام شده اید ...

[[=113]QUOTE=atomization;40118][/[/SIZE]]
در یکی که شخصی از اسلام به مسیحیت گرویده بود نوشته بود که اسلام چگونه با اعدام و زور خودش را نگه داشته!
بله شاید شما درک نکنید که هر انسانی به زنده ماندن انسان دیگر علاقه مند است و برای قلب خودش این کار را انجام دهد!
گفتم که تئوری اثبات و ارزش من می تواند این کار را انجام دهد![/QUOTE]
جواب این مطلب را در یادداشت دوم در بالا دادم مجدداً و با دقت بیشتری بخونید ...



با آرزوی توفیق الهی و بهره مندی از نور هدایت:aks:

با تشکر فراوان از دوستان :Gol:

در نهایت، من مستقیماً به استدلالات پست اول شما می پردازم، چون کسی مستقیماً به اونها نپرداخته (البته جواب شما رو دوستان به خوبی داده اند)، ولی شاید به این خاطره که شما دچار این وهم هستید که منطقتان پابرجاست.

نقل قول:

ارزش چیست؟
پس از مدتی که ما کاری را انجام می دهیم و از انجم آن کار لذت می بریم و احساس خرسندی می کنیم،کم کم آن کار آن چنان برای ما مهم جلوه می کند که اگه کسی بخواد جلوی تحقق آن کار را بگیرد ما با او مبارزه می کنیم و حتی حاضریم در این راه جونمون هم فدا کنیم)!
به این کار (چیز ) ارزش می گوییم.

مثلآ حجاب برای یک زن مسلمان یک ارزش است.

آزادی برای بعضی ها یک ارزش است.

برای اینکه ارزش سازی بشه راه های مختلفی وجود داره.

مثلآ دیدن یک فیلم در مورد نماز خواندن که برای ما نماز خواندن را ارزنده جلوه دهد ممکنه کم کم نماز خواندن را برای ما تبدیل به ارزش کنه!

خواندن یک داستان،یک شعر،یک ترانه و آهنگ! ،دیدن زندگی یک شخصی! نیز میتواند راه های ارزش سازی باشد.

در کل انسان یک چیزی را می بیند و احساس می کند آن چیز زیباست.

مثلآ زندگی یک مهندس را می بیند و احساس می کند که مهندسی رشته با کلاسیه در نتیجه خیلی علاقه مند میشه که مهندس بشه! و از طرفی دیگر آدمای درس خون رو بهش زیبا نشان می دهند و هم چنین درس خواندن را بهش زیبا نشان می دهند.

ناگهان مشاهده می کنند که درس خواندن برای آن شخص یک ارزش می شود!

اگر ارزش اینطور تعریف شود، پس هر عمل قبیحی هم می تواند ارزش شناخته شود. مثلاً پدوفایلها (کسانی که تمایل به رابطه شهوانی با کودکان دارند)؛ در رابطه با اونها هم همون بحثهایی که قدیما درباره همجنس خواهها مطرح بود مطرح هست. یعنی علم نمی داند که چطور کسی پدوفایل می شود، ساختار مغزشان متفاوت است، ممکن است از بدو تولد اینطور باشند، تمایلشان غیر قابل تغییر است، و غیره. البته اینا حرفهای همون کساییکه همجنس خواهی رو تبدیل به یک عمل عادی کردند. جالب اینه که گروههایی هم ایجاد شدند که از پدوفایلها حمایت کردند (نمی دانم هنوز هم هستند یا نه)، و تمایل اونها رو طبیعی خواندند. البته با شناختی که از غرب دارم، طی چند دهه، دفاع از «حقوق پدوفایلها» تبدیل به یک ارزش خواهد شد!

پس تعریف شما عقلاً غلط است و عواقب بدی به دنبال دارد، زیرا حاکمانی که رسانه در اختیارشان است، می توانند هر ضد ارزشی را برای مردم ارزش کنند، و به اسم ارزش دست به هر جنایتی بزنند. شما قبلاً گفتید که دین باعث جنگه، ولی تو تعریف جدید شما، ارزش عامل جنگ می شه، و به مراتب خطرناک تر از دینه، چون ارزشی که بیان کردید، متغیر است و بسته به شرایط، هر کسی می تواند آن را تغییر دهد.

نقل قول:

منطق چیست؟

منطق یعنی استدلال

حرف منطقی حرفیست که دارای دلیل و دلایل درست باشد.

البته هر چند که به مرور زمان منطق از منی اصلیش فاصله گرفت و بصورت "واقع گرایی" در اومد ولی معنی اصلیش اینه و ما هم طبق این تفسیر می کنیم.

مخالفتی ندارم.

نقل قول:
فشار:

نقل قول:

در اینجا من فشار را اینگونه تعریف می کنم:

"تحمیل کار یا قانون یا چیز دیگری که فرد درصورت انجام ندادن آن دچار دشواری می شود."

مثلآ امتحان،استیضاح سیاست مدار،قانون،کنکور و .....

مخالفتی ندارم.

نقل قول:
فشار دو گونه است:

نقل قول:

1-فشاری که اثرش(دشواریش) دیرتر اتفاق می افتد.مثل کنکور،جهنم

2-فشاری که اثرش(دشواریش) زود اتفاق می افتد.مثل شلاق زدن یک برده در صورت خوب انجام ندادن وظیفه اش در زمان های قدیم.

شاید فشار گونه های دیگری هم داشته باشد. ولی من چیزی تو ذهنم نیست. مخالفتی ندارم.

نقل قول:
مشاهده می کنیم که فشار هم می تواند خوب و هم می تواند بد باشد.

نقل قول:

معمولآ فشار نوع دوم بهتر است.چون فرد آزادی بیشتری دارد.

فشار نوع دوم؟ یعنی شلاق زدن برده بهتره چون برده آزادی بیشتری داره؟؟؟ احتمالاً اشتباه تایپی است و منظورتان فشار نوع اول بوده. پس من فرض را بر این می گذارم. اگر واقعاً منظورتان بهتر بودن فشار نوع دوم است، لطفاً دلایل خودتان را ارائه کنید.

در رابطه با فشار خوب و فشار بد، فشار خوب فشاری است که به نفع جمع (جامعه) باشد، فشار بد فشاری است که به ضرر جمع (جامعه) باشد.

نقل قول:

برای اینکه بتوانیم کاری انجام دهیم یا اینکه دیگران را ملزم به انجام آن کار کنیم چندین راه وجود دارد:

1-ابتدا آن کار را اثبات کنیم.از نظر عقلی و منطقی

سپس ارزش سازی کنیم.

اگر این روند را درست انجام دهیم با اون می توانیم هر کاری را انجام دهیم و هر کسی را ملزم به انجام اون کار مد نظرمان کنیم!

بیخود نیست که میگن اگه ما تو درسای بچه ها در مورد محیط زیست و آلودگی مطلب بگذاریم نتیجه مثبتی داره!

اگر ما کارهایمان را درست انجام بدیم یعنی:

اولآ از نظر عقلی ثابت کنیم که چقدر آلوده کردن محیط بد می تواند باشد و سپس ارزش سازی کنیم بطور قطع همه آشغال هایشان را در سطل آشغال می ریزند!

البته این یکی از راههاست. ولی یک مخالفت دارم، برای اینکه کاری را خودمان شخصاً انجام دهیم، هیچ احتیاجی به اثبات و ارزش سازی نیست. هرکس در حیطه شخصی خودش می تواند هر کاری بکند. مثلاً اگر من دلم بخواد با مشت بزنم تو منیتور کامپیوترم، برای چی باید از نظر منطقی این کار را اثبات کنم و تبدیل به ارزشش کنم؟ قادرم این کار را بی دلیل بکنم. در حقیقت می توانم چشمانم را به روی منطق ببندم، و اعمالی غیر منطقی انجام دهم. البته باید خودم را برای عواقب احتمالی هم آماده کنم.

نقل قول:

2-فشار و پاداش:

فشار را که تعریف کردم.پاداش هم که از اسمش معلومه.

این هم راه دیگری است. ولی من کلاً راه سومی را پیشنهاد می کنم، و اون ترکیبی از راه اول و راه دوم است. چرا که اثبات عقلی و ارزش سازی به تنهایی کسی را ملزم به انجام کاری نمی کند. کسی که هوس انجام کاری به سرش بیافتد دیگر منطق و ارزش نمی شناسد. پس همراه راه اول باید فشار و پاداش هم باشد، تا کسی که منطق و ارزش را نمی پذیرد، مجبور شود در راستای منافع جمع عمل کند. در واقع در تمام سیستمهای دنیا ترکیبی از هر دو وجود دارد. اگر فقط راه اول بود، دیگر قانون قضایی نبود. فقط دومی هم نمی شود، چون قوانین را بنا به «دلایلی» ایجاد می کنند، و این دلایل قطعاً از منطقی تبعیت می کنند.

نقل قول:

اسلام گزینه 2 را انتخاب کرده.نه تنها اسلام بلکه همه ی ادیان گزینه 2 را انتخاب کرده اند!

دلیلش هم روشنه چون در آن زمان علم کم تر بوده.

در حقیقت اسلام یک دین غیر منطقی است!

این نتیجه گیری شما بند مربوط به تعریف شما از منطق رو نقض می کند. شما برای این ادعا هیچ دلیلی نیاوردید، اگر هم یه چیزهایی بعداً گفتید دوستان جواب داده اند (و شما هنوز جواب جواب دوستان رو ندادید).

نقل قول:
چون که اکثر احکام و کارهایی که گفته انجام بدین یا هیچ دلیلی نداشته یا اینکه از دلایل ضد سکولار یعنی متافیزیکی استفاده کرده!

نقل قول:

البته خب بد بخت مجبور هم بوده!

مثلآ نمیتونسته بیاد یک عالمه دلیل و اثبات علمی به شکل امروزی بیاره که شراب خوردن برای بدن ضرر داره ،دلیلش هم خودتون میدونید!

همانطور که گفتید در آن زمان علم کم تر بوده، پس طبیعی است که دلایل احکام دین صراحتاً تعریف نشده باشند. ولی با کمی بررسی در احکام دین، همراه با پیشرفت علم، منطق آنها کم کم کشف می شود (همانطور که در خیلی موارد کشف شده است)، و مقایسه وضعیت جوامع دینی و غیر دینی، نشان می دهد که کدام سیستم بهتر جامعه را اداره می کند. (در رابطه با مقایسه جوامع در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد).

نقل قول:

جهنم یک فشار و بهشت یک پاداش است.

علت اینکه اسلام فشار و پاداش را انتخاب کرده اینه که در آن زمان علم کم بود!

سیستم بهشت و جهنم، اون طوری که به صورت ظاهری بیان شده مال عوام است. خودتون به فرموده حضرت علی (ع) اشاره کردید.

نقل قول:

حالا همین رو برای انسان صد سال پس از ما فرض کنید!

در اون زمان انسان ها از گزینه 1 استفاده خواهند کرد.یعنی اثبات و ارزش سازی

دیگر به گزینه 2 نیازی ندارند.یعنی دیگر به بهشت و جهنم نیازی ندارند!

همانطور که گفتم، گزینه 1 به تنهایی کافی نیست. اگر کافی بود اصلاً سیستم قضایی نبود. ولی همواره به بهشت و جهنم نیاز هست، چرا که در مثالی که در پستهای قبلی زدم و هنوز منتظر پاسخ «منطقی» از طرف جنابعالی هستم، نشان دادم که چه طور مردم عادی، در شرایطی که موقعیت دنبال کردن منافع خودشان را بدون ترس از عواقب دارند، توجیه تراشی (شاید بشه گفت ارزش سازی!) می کنند و دست به هر عملی می زنند.

نقل قول:
من فکر می کنم که انسان ها هیچ گاه به بهشت و جهنم نیازی ندارند.وقتی که از نظر منطقی به این نتیجه برسند که آن کار غلط است و سپس برایشان ارزش سازی شود دیگر آن کار را انجام نخواهند داد.

طبق تحقیقی که خود غربی ها کردند، مردم زمانی که شناخته نشوند، در انجام اعمال قبیح شجاع می شوند. آزمایشی که شد این بود که دو دسته از افراد را آوردند. دستگاهی در اختیار دسته اول قرار دادند که با آن به دسته دوم شک الکتریکی وارد کنند (البته شکهای ضعیف). آزمایش دو بار انجام شد، بار اول صورت افراد دیده می شد. در این حالت شکهای بسیار کمتری وارد کردند. مرتبه دوم، صورت افرادی دیده نمی شد. در این حالت شکهای بیشتری وارد می کردند. این آزمایش ثابت می کند که عامه مردم چه روحیه ای دارند.

نقل قول:

جالبه بدونید که امام اول شیعیان علی ابن ابی طالب هم به این نکته قبل از من پی برده بود:

"خدایا من نه از ترس آتش جهنم تو و نه بخاطر پاداش بهشتت تو را عبادت می کنم.من به خاطر عشق به تو ،تو را عبادت می کنم!"

جهنم و بهشت وجود ندارد چون نیازی به وجود داشتن آن ها نیست! زیرا اثبات و ارزش سازی وجود دارد!

شما یا بالاخره حضرت علی (ع) رو قبول دارید، یا ندارید. خود آن حضرت روایات زیادی درباره بهشت و جهنم دارند. خود ایشان خودشان را قرآن ناطق بیان کردند. اگر بهشت و جهنم وجود ندارد، پس اون همه آیه درباره بهشت و جهنم چیه؟ گیریم که اصلاً بهشت و جهنم وجود نداشته باشند، حتماً حضرت علی (ع) مصلحتی دیده اند که راجع به اونها روایاتی دارند و وجود اونها رو نفی نکردند. ایمان به بهشت و جهنم باعث می شود که عامه مردم، حتی در خفا، به ارزشها تجاوز نکنند. همانطور که نشان دادم و هنوز منتظر پاسخ شما هستم، مردم عادی خیلی راحت کارهایشان را توجیه می کنند. پس وای به روزی که به خدایی که همواره ناظر بر اعمال اونهاست اعتقاد نداشته باشند!

ادامه در پست بعدی...

نقل قول:

هم چنین دومین برهان:
افرادی که گناه می کنن به دو دسته تقسیم می شوند:
1-کسانی که از نظر علمی گمراه شده اند.مثلآ از نظر علمی(یا از نظر عقلی) به این نتیجه می رسد که کشتن فلان انسان کار درستی است!
خب اینکه نمیشه بهش گناه کار گفت!
مثلآ بلادن.

کی گفته که گناهکار نیست؟ خود قرآن حکم کسانی که خرد خودشان را به کار نگیرند بیان کرده است.

نقل قول:

یا آن کسی که در زاهدان بمب به خودش می بنده و میاد و عده ی زیادی را می کشد!
این آقا از نظر عقلی گمراه شده!

گمراه شدن از نظر عقلی خودش گناه است. همانطور که گفتم، این کارها «اشتباه صرف» نیست.

نقل قول:

2-افرادی که از دستورات اسلام سرپیچی می کنند! این افراد معمولآ دارای انگیزه های زیر هستن:
1. عیبی نداره! آتش جهنم را تحمل می کنم!
در پاسخ به این فرد می گوییم که آتش جهنم خیلی وحشتناک تر از اونیه که تو فکر می کنی! به این شخص توصیه می کنیم که اگر قرآن بخوانی در آن به تو پاسخ می دهد!(یعنی پی به فشار جهنم نبرده)
2.آخر عمر توبه می کنم.
در پاسخ به این فرد هم می گویم که در قرآن آمده که هر زمانی که شما موقع مرگتان نزدیک بود و یقین داشتید که مرگتان حتمی است توبه تان پذیرفته نمی شود!

در رابطه با پاسخهایتان به این دو دسته، موافقم. ولی دسته سومی هم هستند. کسانی که اصلاً اعتقادی به اسلام ندارند، و به قول قرآن هوای نفس خودشان را به خدایی گرفته اند.

نقل قول:

در هر صورت می بینیم که دلیل گناه بر اثر این بوده که فرد از نظر علمی ایراد داشته!یعنی شخص قابل مجازات نیست زیرا بهش آنقدر که علم باید میرسیده نرسیده و در واقع آن چیزی که باید یاد می گرفته را خوب یاد نگرفته!

منطقی نیست. هرکس چند بار قرآن بخونه خوب می فهمه که چه کاری ضد قرآنه و چه کاری نیست. حرف شما مثل اینه که بگید دانشجویی که کتابهاش را درست نخوانده و در امتحان مردود شده قابل مجازات (نگرفتن مدرک) نیست، چون بهش علم نرسیده بوده. شما گفتید روی منطقتان کار کرده اید. تعجب می کنم از چنین استدلالاتی.

نقل قول:

باز سوال دیگری مطرح میشه همه ی انسان ها میل به جاودانگی دارند!
دو مورد امکان داره:
1-انسان از مرگ نمی ترسد بلکه از جهنم می ترسد.
من از یک شخص بی خدا پرسیدم آیا شما از مرگ می ترسید آن شخص هم پاسخ داد خیر!
2-بهشت و جهنم وجود نداشته باشد ولی زندگی جاودانی وجود داشته باشد!

با این حساب هیچ بهشت و جهنمی وجود ندارد!

واقعاً نمی فهمم که چطور میل انسان به جاودانگی و دو مورد بیان شده نتیجه می دهند که بهشت و جهنمی وجود ندارد. :Khandidan!:

نقل قول:

امروزه تو سر مردم بدبخت ایران می زنن که مردم فلان کشور رو ببینید مردم ژاپن رو ببینید چطوری فلان کارو انجام میدن.

جالبه بدونید این اندیشه جزو قدیمی ترین اندیشه هاست که مربوط میشه به نژاد پرستی و اندیشه های فاشیستی و ایناهان.

زیرا که طبق این اندیشه یعنی ملت ایران پست تر از مردم ژاپن اند که میدانیم این طور نیست!

اولاً نژاد پرستی به معنی برتر دانستن «نژادی» از انسانهاست. دوماً تا حالا ندیدم کسی تو سر مردم ایران بزنه که مردم فلان کشور رو ببینید. والا ما هر وقت تلویزیون رو روشن کردیم دیدیم مسئولین دارن می گن ملت ایران بهترینه، جوونای ایران بهترینن، و از این جور حرفا. سوم اینکه، بله ملت ایران از نظر کار کردن از مردم ژاپن پست ترند. قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو؟

هر کس یه نگاه به کار کردن دو ملت بندازه فوراً می فهمه که کدوم یکی بهتر کار می کنه. ولی کلاً همونطور که گفتم برتری به تقواست (البته تنبلی در کار از تقوا به دور است!).

نقل قول:

دین بر اساس فشار ساخته شده و این برای جوانان و مردم امروزی سازگار نیست.بخاطر همین است که ما انقدر در اجراییات دینی ضعیفیم!

باز هم نقض تعریف منطق. در ضمن، شما حق ندارید از جانب کل صحبت کنید. هم در رابطه با سازگار نبودن دین با مردم امروز، هم راجع به ضعیف بودن اجراییات دینی. البته بنده راجع به خودم نمی گویم، من خودم در برابر امیال نفسانی ضعیفم، و در خیلی موارد دینم رو درست اجرا نمی کنم. ولی می شناسم افرادی رو که در اجرای دینشان ضعیف نیستند.

نقل قول:

والا من حتی تو یه فیلمی یه امریکایی هم دیدم در اجرای احکام دینشون ضعیف بودن ولی تو کارای دیگه نه!

خودتون میگید فیلم. آمریکاییهای مذهبی، یکی از مذهبی ترین مردم دنیا هستن. حالا کاری به عقایدشون نداریم، ولی در اجرای عقایدشون «ضعیف» نیستن.

نقل قول:

ما در جامعه مان کلی دلیل علمی برای احکام اسلام می آوریم و در نتیجه در اجراییات دینی قوی تر می شویم ولی کسی که بخواهد فشار دین را بپذیرد و احکام دین را با فشار انجام دهد و برای آن دلیل کافی نیاورد منطقش ضعیف می شود!

اسلام در رابطه با جامعه مسئول است. به خاطر ضعیف بودن منطق یک یا چند نفر نمی شود جامعه را فدای هوای نفس «به اصطلاح منطقی» آنها کرد. مثلاً آزادی همجنس بازی، و ازدواج رسمی همجنس بازان، و سپردن سرپرستی بچه به ذوج همجنس باز، باعث نابودی نهاد خانواده در جامعه می شود. البته این بحثی جدا می طلبد. ولی چون خداوند خوب می داند که چنین آزادی هایی چه نکبتی را بر جامعه حاکم می کنند، مجازات های شدیدی برای اونها قرار داده. البته شروطی هم دارد، مثلاً باید چهار شاهد شهادت بدهند یا چیزهای دیگر تا حد جاری شود. شرایط جاری شدن حد جوری است که فقط زمانی که اون گناه در ملاء عام انجام شده باشد این شرایط را پیدا می کند. پس این قوانینی که به نظر شما غیر منطقی میاد، صرفاً برای حفاظت جامعه است، و وارد حریم خصوصی فردی نمی شود. فرض کن من و دوستم همجنس بازیم. خوب میریم تو خونه. درم می بندیم. بعد هر کاری خواستیم می کنیم. کی می فهمه؟ اسلام اجازه تفتیش در حریم دیگران را نمی دهد. به همین دلیل همجنس بازانی که سنگشان را به سینه می زنید، در حقیقت «آزادند» که هر غلطی می خواهند در حریم خصوصی بکنند. وقتی بوی گند کارشان به مشام جامعه رسید، اون وقت اسلام دیگه نمی تونه بگذره و نفع جمع رو فدای هوای نفس عده معدود کنه.

نقل قول:

در کل من فکر می کنم که ملت ایران جزو برترین مردم دنیا هستن.اگر ایرادی باشه بر اثر عوامل خارجی مثل دین! ظهور نکردن اقتصاد سرمایه داری و ... است.

طبق تحقیقی که ژاپنی ها کردند (در یک مجله خواندم)، مردم خاورمیانه بالاترین سطح هوش رو دارند. درباره ملت ایران، فکر نمی کنم هیچ آدم منصفی در تنبل بودن بسیاری از ایرانی ها شک داشته باشه. داریم اینو به عینه تو جامعه می بینیم. کارارو همیشه میندازن دقیقه نود. بعد یهو با عجله و بی کیفیت کاررو تموم می کنن. همه مشکل همین جاست. دین هم نگفته تنبلی کنید. پس آسمون رو به ریسمون نبافید.

در رابطه با اقتصاد سرمایه داری، شما اول باید ثابت کنید که اقتصاد سرمایه داری منطقی است و نفع «کل جامعه» رو دنبال می کنه، بعد نبودش رو به عنوان یکی از معایب ایران بیان کنید. فعلاً که کشورهای سرمایه دار هر از چند گاهی دچار بحران می شن، و دودشم تو چشم مردم بدبخت فقیر اون جوامع میره. کارخونه دارها و بازاری های مفت خور که ضرری نمی کنن. مرده شور اون اقتصادی رو ببره که نفع کارخونه دارها و بازاری ها رو دنبال کنه.

نقل قول:

برای اطلاعات بیشتر در مورد عوامل عقب ماندگی ایران می توانید به وبلاگ من مراجعه کنید.

والا من یه نگاهی انداختم، جز عکس بمب و موشک و هواپیما چیزی نصیبم نشد. هر کس یه ذره تاریخ بخونه بعد حرکات کنونی غربی ها رو هم کنارش بذاره خوب می فهمه که عوامل «عقب نگه داشته شدگی» ایران چیه. در ثانی، ایران با سرعت داره از نظر علمی رشد می کنه و خودکفا می شه.

در رابطه با تجهیزاتی که با اشتیاق در وبلاگتون دربارشون مطلب و عکس گذاشته بودید، زمان جنگ ایران و عراق، در حالی که همه دنیا از عراق حمایت می کردند، و ایران از نظر نظامی چیزی به اون صورت نداشت، از خودش به خوبی دفاع کرد. حالا که ایران اینقدر پیشرفت کرده، اگر جنگی هم بشه، بازم هیچ غلطی نمی تونن بکنن. حالا هرچی می خوان داشته باشن.

نقل قول:

پس بیایید در برابر آن کسانی که مدام سرکوف می زنند که چرا شما مردم ایران انقدر در اجراییات ضعیفید بایستیم!

قبلاً هم گفتم، وقتی اخبار می بینم، جز هندونه چیزی زیر بغلم نمی ره. منظورتون کیاست؟

نقل قول:

به آنها بگیم که چون شما می خواهید با فشار ما را به انجام فلان کار وادار کنید نه منطق!

تنبلی نکردن منطق می خواد؟ :Khandidan!:

نقل قول:

بیایید بجای اینکه با فشار کاری را انجام دهیم با عقلمان آن کار را انجام دهیم!بیایید با منطق آشتی کنیم!

قبلاً هم گفتم فشاری حس نمی کنم. عقلم هم سر جاشه. با منطق هم جواب تمام نظرات شما داده شده.

نقل قول:

نمی دونم آیا شما با توهین به من این نوشته را پیش می برید و با فشار میخواهید مرا بازگردانید.یا با منطق.ولی یادتان باشد که من دیگر اینطور نیستم که جرات اندیشیدن در هر موردی را نداشته باشم و به هر چیزی شک می کنم و برای آن پاسخ میخوام.

پس لطف کنید در عقاید خودتان هم شک کنید و بیاندیشید. در ضمن پاسخِ پاسخهای دوستان رو هم ندادید.

نقل قول:

دیگر آن روز نیست که به طور مرموزی به دیگران بیاموزن که مبادا کتاب های بی خدایی را بخوانی!
یا اینکه خط قرمز برای بعضی چیزها بکشن و به او بگویند که شما حق نداری در مورد بعضی چیز ها فکر کنی!

والا تو دین، فقط فکر کردن به یک موضوع حرام شده، و اون فکر کردن به حقیقت ذات اقدس خداوند است. چیزه دیگری به یادم نمی آید که فکر کردن به آن حرام باشد.

نقل قول:

اگر خواستید لینک کتاب "پندار خدا" نوشته ی "ریچارد داوکینز" را به شما می دهم تا با بی خدایی آشنا شوید.

من تا آخر رمضان این چیزها رو نمی خونم. شاید بعد از رمضان یه نگاهی انداختم. راستی شما ترجمه شدش رو خوندید یا خود نسخه انگلیسی رو؟

نقل قول:

هم اکنون من یک دئیست هستم.

خدا می داند که فردا چه نظری خواهید داشت.

نقل قول:

حال به ابتدای نوشته برگردید و جواب آن سوال ها را بدهید.

چشم. ادامه در پست بعدی...

نقل قول:

بالاخره من از دین اسلام خارج شدم.سرگذشتش مفصله و من بعد ها میگم.اینکه چطور اعجاز قرآنو رد کردم.البته من این موضوع را به هیچ کس حتی پدر و مادرم نخواهم گفت.چون میدونم که مجازاتش قتل منه!

همونطور که در پستهای قبلی گفتم، از کلام شما اینطور برداشت می شود که خیلی هم «بالاخره» نیست که از دین اسلام خارج شده اید. در رابطه با پدر و مادر، فکر نمی کنم اونها شما رو لو بدند. به هر حال مدیریت سایت شماره آی پی شما رو داره، و اگر اون رو به پلیس بده، و پلیس اینقدر بیکار باشه که بخواد بیاد سراغ شما، می تونه از روی آی پی محل شما رو پیدا کنه. :Cheshmak:

نقل قول:

فقط در اینجا میگم که شاید من به دین بازگردم.

انشاءالله

نقل قول:

تنها راه بازگشت من اینه که شما این تئوری منو رد کنید.

انجام شده عزیزم.

نقل قول:

قبلآ هم گفتم ولی شما کوتاهی کردید.

خدا همه رو ببخشه.

نقل قول:

موضوع:هیچ بهشت و جهنمی وجود ندارد(و به دنبال آن دین بی کاربرد می شود)

لزوم وجود بهشت و جهنم برای جامعه بیان شد. همچنین رد پای نتیجه اعمال و عمر جاودانه انسان در آخرین تئوری های علمی دنیا نشان داده شد.

نقل قول:

یادمه یه وقتی یه صحبت در مورد بهشت و جهنم شد

یکی پرسید: چرا خداوند با اینکه میدونسته فلان انسان به بهشت میره و فلان انسان به جهنم باز انسان ها را در این دنیا قرار داده؟

انسان دارای اراده هست. روایاتی درباره بداء در علم خداوند داریم. روایاتی هست که نشون می ده هر لحظه ممکنه وضعیت انسان تغییر کنه. آخرین تئوری های علمی دنیا هم می گن کسی نمی تونه بگه قطعاً چی میشه، فقط احتمال اون اتفاق رو می شه محاسبه کرد (رد پای بداء در جهان مادی). شما اگه واقعاً دنبال جواب این سؤال هستید، برید در آیات و روایات جستجو کنید و مقالات و کتبی که در این باره نوشته شده است را بخوانید.

نقل قول:

باز سوال پیش اومد چرا خدا بهشت و جهنم را آفریده؟

چون خداوند عادل است، و این صفت باید به ظهور برسد. به هر حال، اگر کسی حقیقت بهشت و جهنم رو بدونه، این سؤال رو اصلاً نمی پرسه. قبلاً گفتم، محجوب بودن از پروردگار خودش جهنمی است. و این همان چیزی است که کافران «انتخاب» کرده اند. کسی که روی خودش را از خدای قرآن برگرداند، طبیعتاً او را ملاقات نمی کند. بهشت و جهنم نتیجه منطقی اعمال هستند. همونطور که من آب بخورم تشنگیم برطرف می شه، یه کارایی هم بکنم به بهشت می رسم. یه کاراییم بکنم به جهنم می رسم.

نقل قول:

باز سوال پرسید پس چرا کشورهایی مثل سوئد (سوئد 85% مردمش بی خدا هستن) کارهای خوب انجام می دهند با اینکه بهشت و جهنم ندارند!(مثلآ نظم دارند،علم دارند،دزدی و جنایت در اونجا کم تر از ایرانه! و غیره)

اولاً کی گفته دزدی و جنایت در اونجا کم تر از ایرانه؟ من مطمئن نیستم حقیقتاً اینطور باشه. دوماً ارزشهای دینی فطری هستند، پس طبیعی است که حتی یک بی خدا از بعضی کارهای خیر لذت ببرد. سوم اینکه، خیلی از چیزهایی که در اینجا جرم محسوب می شود، آنجا آزاد است. مثل زنا. قوانین دو کشور به کلی متفاوت است، پس اصلاً نمی توان آنها را با هم مقایسه کرد. باز حکایته خیار و گوجس. در ضمن، مردم کشورها روحیات مختلفی دارند. شاید مردم سوئد از نظر ژنتیکی مردم آرومی باشن. به هر حال:

http://en.wikipedia.org/wiki/Crime_in_Sweden

حالا چرا سوئد؟ چرا به جنایاتی که در شهر نیویورک اتفاق می افتد اشاره نمی کنید؟

http://www.disastercenter.com/crime/nycrime.htm

جالب اینه که با اینکه زنا آزاده، دخترا و پسرا راحت می تونن با هم دوست شن، کسی هم سرزنششون نمی کنه، آمار تجاوز ج ن س ی اینقدر زیاده!

حالا شما به این سؤال جواب بده:
اگر کشورهای غربی اینقدر خوب و پیشرفته هستند، یهو چی می شه یه دانش آموز سلاح بر می داره میره تو مدرسه همه رو به رگبار می بنده؟ چرا یکی از مشکلات اصلی انگلیس اینه که نوجوانان چاقو حمل می کنن و خیلی وقتها ازش استفاده می کنن؟ شما بگو از نظر فرهنگی و ارزشی چی شده که وضع اینطور شده؟ اگه جوامع سکولار اینقدر خوبن و ارزش سازی منطقی می کنن و از این حرفها، پس چرا اوضاعشون اینجوریه؟

شما بگو، قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو؟

در نهایت دوباره اشاره می کنم، با گفتن اینکه «قانع نشدم، مخالفم، و غیره» چیزی عوض نمیشه، منطق کسی هم برتر نمیشه. شما اگر راست می گید، بیاید و جوابهایی رو که بنده و دوستان ارائه کردیم، حقیقتاً پاسخ بدید.

با تشکر فراوان از همه دوستان :Gol:
یا حق

بینام;40582 نوشت:
همونطور که در پستهای قبلی گفتم، از کلام شما اینطور برداشت می شود که خیلی هم «بالاخره» نیست که از دین اسلام خارج شده اید. در رابطه با پدر و مادر، فکر نمی کنم اونها شما رو لو بدند. به هر حال مدیریت سایت شماره آی پی شما رو داره، و اگر اون رو به پلیس بده، و پلیس اینقدر بیکار باشه که بخواد بیاد سراغ شما، می تونه از روی آی پی محل شما رو پیدا کنه. :Cheshmak:


چه جالب.
منم میتونستم با vpn بیام.
گفتم اینجا یه سایت دینی هستش و میتونید به من کمک کنید.

حالا واقعیت اصلی رو میگم.
من هنوز از اسلام خارج نشدم! چونکه هنوز به طور کامل قرآنو نخوندم! نیاز به این دارم که سواد دینیمو تکمیل کنم.منتها دارای شبهات بسیار زیادی هستم و در مورد اونا تحقیق می کنم.
اون کتاب هایی هم که پیشنهاد کردم هیچ کدومو نخوندم! بلکه یک دوستی داشتم که آته ایست (بی خدا ) بود.او اینا رو از امریکا خریده بود و خونده بود.
اما در مورد اینکه چرا خودمو با این شخصیت معرفی کردم.
من تو "باشگاه مهندسان ایران" هم یک بار خودمو با یه شخصیت دیگه ای معرفی کرده بودم که باشگاه بهم خورد!:Khandidan!: واکنش های هر کاربری تو اونجا دیدنی و تامل برانگیز بود.
تو اینجا هم همین.
واکنش های شما نسبت به یک شخص مرتد شده هم جالب بود.ظاهرآ که خیلی شما ناراحت شدید :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
از طرف دیگه دوس داشتم زود تر این تاپیک بهشت و جهنمم پاسخ داده شه.شما اگه یکم به وسط های تاپیکم اون قسمت حضرت علی و اینا هم نگاه می کردید متوجه میشدید که این تاپیک چیزی نیست که بتونه اسلامو از بین ببره! :Khandidan!:
از طرف دیگه احترام به آزادی بیان و رعایت حقوق این شخص مرتد شده هم بی نظیر بود:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
واقعآ بهتون تبریک میگم:Khandidan!:
در حقیقت این سرنوشت اون دوست آته ایستم که waffen نام کاربریش بود بود!

وقت کم دارم ولی حتمآ سعی می کنم پستای بهشت و جهنمو پاسخ بدم.فقط هم بهشت و جهنما !

نقل قول:
حالا واقعیت اصلی رو میگم.
من هنوز از اسلام خارج نشدم! چونکه هنوز به طور کامل قرآنو نخوندم! نیاز به این دارم که سواد دینیمو تکمیل کنم.منتها دارای شبهات بسیار زیادی هستم و در مورد اونا تحقیق می کنم.

اگه این دروغ نیست پس چیه؟ چطور ممکنه کسی از شنیدن قرآن به گریه بیافته ولی هنوز قرآن رو کامل نخونده باشه؟ شما تمام مدت ادعا می کردید که خودتان هم «معنویت» رو داشتید، حالا می گید اصلاً قرآن رو یک بار هم نخوندید؟

نقل قول:

اون کتاب هایی هم که پیشنهاد کردم هیچ کدومو نخوندم! بلکه یک دوستی داشتم که آته ایست (بی خدا ) بود.او اینا رو از امریکا خریده بود و خونده بود.

عجب! پس شما رو منطقت کار کرده بودی... به دوستتم بگو لازم نیست این چیزا رو از آمریکا بخره، یه ذره بگرده اینترنتیش رو پیدا می کنه.

نقل قول:

اما در مورد اینکه چرا خودمو با این شخصیت معرفی کردم.
من تو "باشگاه مهندسان ایران" هم یک بار خودمو با یه شخصیت دیگه ای معرفی کرده بودم که باشگاه بهم خورد!:Khandidan!: واکنش های هر کاربری تو اونجا دیدنی و تامل برانگیز بود.
تو اینجا هم همین.

دروغ ام الفساده.

نقل قول:

واکنش های شما نسبت به یک شخص مرتد شده هم جالب بود.ظاهرآ که خیلی شما ناراحت شدید :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

اگر به اولین پست من برگردید می بینید که هیچ ناراحتی توش نیست. ناراحتی موقعی به وجود میاد که شما به کسی بگی دو با دو میشه چهار، بعد طرف در جواب بگه نه، چون 32 تقسیم بر 7 میشه 56!

نقل قول:

از طرف دیگه دوس داشتم زود تر این تاپیک بهشت و جهنمم پاسخ داده شه.شما اگه یکم به وسط های تاپیکم اون قسمت حضرت علی و اینا هم نگاه می کردید متوجه میشدید که این تاپیک چیزی نیست که بتونه اسلامو از بین ببره! :Khandidan!:

مگه ما گفتیم اسلام در خطر افتاده؟ شکر خدا تمام مطالب شما (که شامل بهشت و جهنم هم می شود) به خوبی پاسخ داده شده.

نقل قول:

از طرف دیگه احترام به آزادی بیان و رعایت حقوق این شخص مرتد شده هم بی نظیر بود:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
واقعآ بهتون تبریک میگم:Khandidan!:

مگه کسی مانع از پست زدن شما شده بود که آزادی بیان زیر سؤال رفت؟

نقل قول:

در حقیقت این سرنوشت اون دوست آته ایستم که waffen نام کاربریش بود بود!

از کجا معلوم همه این داستان یک دروغ دیگر نباشد، برای «شروعی مجدد»؟ :Gig:

نقل قول:

وقت کم دارم ولی حتمآ سعی می کنم پستای بهشت و جهنمو پاسخ بدم.فقط هم بهشت و جهنما !

زرنگی داداش؟ بهشت و جهنم قسمت بسیار کوچکی از پاسخ نامه دراز بنده و دوستان است. اگر که قادر به پاسخگویی و زیر سؤال بردن پاسخها نیستید، پس به شکست در اون قسمت از بحثها اعتراف کنید و اعلام کنید که عقایدی که در پستهای خودتان اعلام کردید باطل است. به هر حال اگر که جوابهای داده شده را زیر سؤال نبرید، عقاید اعلام شده خود به خود باطل محسوب می شوند. :Nishkhand:

در ضمن، شما خودتان گفتید قرآن رو یک بار هم نخوندید، این ثابت می کند که اصلاً بویی از آنچه معنویت خوانده شد نبرده اید. به این ترتیب دعوتنامه اولین پست من همچنان از نظر منطقی پابرجاست:

نقل قول:
از همان ابتدا که پست های شما را درباره همجنس گرائی، و سکولاریسم، و مخصوصاً اثبات شما برای وجود خداوند را خواندم، حدس زدم که به چنین سرنوشتی دچار خواهید شد. قدیسی گفت:

«نمی آموزم که ایمان بیاورم، ایمان می آورم که بیاموزم.»

حقیقت عالم هستی برتر از منطق حاکم بر «عقل معاش» است، و به همین دلیل، کسانی که از پی منطق گرائی در امر دین می روند، معمولاً گمراه می شوند. درست مثل این می ماند که شما بسیار تشنه باشید، و من به شما بگویم این لیوان آب را بنوش تا تشنگی ات برطرف شود. شما در پاسخ بگویید که تا با منطق ثابت نکنم آن را نخواهید نوشید. طبیعی است که قبل از آنکه من موفق شوم با منطق این موضوع را ثابت کنم، عمر شما به خاطر تشنگی تمام خواهد شد.

امر دین همین است. اگر قرار باشد تمام احکام دین مو به مو با منطق و علم مادی ثابت شوند تا انسان ایمان بیاورد، عمر او تمام خواهد شد. در حقیقت علم و منطق امروز آنقدر پیشرفته نیست که تمام امور دین را ثابت کند.

برای رسیدن به علم حقیقی، که همان معرفت خداست، نیاز به مخالفت با هوی و هوس نفسانی است. نیاز به عبادت است، نیاز به عمل با اخلاص است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

«کسی که تا چهل صبح برای خدا اخلاص کند چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش آشکار می شود.»

شما فقط زمانی می توانید این دعوت را رد کنید که این راه را قبلاً تجربه کرده باشید. من به شما می گم یه سیب پشت سرتان است. کدام راه منطقی تر است؟ اینکه شما برگردید و پشت سرتان را نگاه کنید، یا شروع کنید به بحث با من درباره اثبات وجود سیب؟

به هر حال من اصلاً تعجب نمی کنم اگر شما بعد از چند تا پست که دوباره به بن بست منطقی بر خوردید ناگهان بعد از چند روز بازگردید و بگویید: «سلام! من بازم دروغ گفتم! این دفعه دیگه دارم راستش رو میگم...» :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

بینام;41587 نوشت:
اگه این دروغ نیست پس چیه؟ چطور ممکنه کسی از شنیدن قرآن به گریه بیافته ولی هنوز قرآن رو کامل نخونده باشه؟ شما تمام مدت ادعا می کردید که خودتان هم «معنویت» رو داشتید، حالا می گید اصلاً قرآن رو یک بار هم نخوندید؟

کی گفتم که نخوندم.گفتم کامل نخوندم.
فرض کردم که منم اگه از دین برگردم البته من از دین برنگشتم به خاطر اینکه نتونستم همه معجزات قرآنو رد کنم.اون معجزه کوه ها و ستون ها.
بعلاوه خارج شدن از دین هم که به همین راحتی نیست.
در مورد اون معنویت در مورد خودم اینطور بوده.هنوز هم همین است.منتها کم قرآن گوش میدم.خیلی کم.چون تنبلی می کنم.
ظاهرآ من یکم بدجور شما رو پیچوندم.:Khandidan!:آخه تجربم زیاده دیگه:Cheshmak::Khandidan!:

بینام;41587 نوشت:

عجب! پس شما رو منطقت کار کرده بودی

اوهوم

بینام;41587 نوشت:

دروغ ام الفساده.

یه دفعه رفتم گفتم منم میرحسین موسوی!
باورت نمیشه؟

بینام;41587 نوشت:

زرنگی داداش؟

استغفر الله حاج آقا شما هم؟ :Khandidan!:
این لحن دیگه چیه!

بینام;41587 نوشت:

بهشت و جهنم قسمت بسیار کوچکی از پاسخ نامه دراز بنده و دوستان است. اگر که قادر به پاسخگویی و زیر سؤال بردن پاسخها نیستید، پس به شکست در اون قسمت از بحثها اعتراف کنید و اعلام کنید که عقایدی که در پستهای خودتان اعلام کردید باطل است. به هر حال اگر که جوابهای داده شده را زیر سؤال نبرید، عقاید اعلام شده خود به خود باطل محسوب می شوند. :Nishkhand:

هزار بار بهت گفتم همه ی پستاتون قابل قبول نبود!
میام حالا دندون رو جیگر بزار.

بینام;40580 نوشت:
کی گفته که گناهکار نیست؟ خود قرآن حکم کسانی که خرد خودشان را به کار نگیرند بیان کرده است....

در مورد این بیشتر توضیح بده.

بینام;40566 نوشت:
با تشکر فراوان از دوستان :Gol:

اگر ارزش اینطور تعریف شود، پس هر عمل قبیحی هم می تواند ارزش شناخته شود. مثلاً پدوفایلها (کسانی که تمایل به رابطه شهوانی با کودکان دارند)؛ در رابطه با اونها هم همون بحثهایی که قدیما درباره همجنس خواهها مطرح بود مطرح هست. یعنی علم نمی داند که چطور کسی پدوفایل می شود، ساختار مغزشان متفاوت است، ممکن است از بدو تولد اینطور باشند، تمایلشان غیر قابل تغییر است، و غیره. البته اینا حرفهای همون کساییکه همجنس خواهی رو تبدیل به یک عمل عادی کردند. جالب اینه که گروههایی هم ایجاد شدند که از پدوفایلها حمایت کردند (نمی دانم هنوز هم هستند یا نه)، و تمایل اونها رو طبیعی خواندند. البته با شناختی که از غرب دارم، طی چند دهه، دفاع از «حقوق پدوفایلها» تبدیل به یک ارزش خواهد شد!...


دقیقآ همین طور است.
دقت کن که من قبل از ارزش منطق رو آوردم.

بینام;40566 نوشت:

شاید فشار گونه های دیگری هم داشته باشد. ولی من چیزی تو ذهنم نیست. مخالفتی ندارم.!...

بله درسته.

بینام;40566 نوشت:

فشار نوع دوم؟ یعنی شلاق زدن برده بهتره چون برده آزادی بیشتری داره؟؟؟ احتمالاً اشتباه تایپی است و منظورتان فشار نوع اول بوده. پس من فرض را بر این می گذارم. اگر واقعاً منظورتان بهتر بودن فشار نوع دوم است، لطفاً دلایل خودتان را ارائه کنید..!...

آره ببخشید.اشتباه تایپی بود.:khandeh!:

بینام;40566 نوشت:


..!...

بینام;40566 نوشت:

این هم راه دیگری است. ولی من کلاً راه سومی را پیشنهاد می کنم، و اون ترکیبی از راه اول و راه دوم است. چرا که اثبات عقلی و ارزش سازی به تنهایی کسی را ملزم به انجام کاری نمی کند. کسی که هوس انجام کاری به سرش بیافتد دیگر منطق و ارزش نمی شناسد. پس همراه راه اول باید فشار و پاداش هم باشد، تا کسی که منطق و ارزش را نمی پذیرد، مجبور شود در راستای منافع جمع عمل کند. در واقع در تمام سیستمهای دنیا ترکیبی از هر دو وجود دارد. اگر فقط راه اول بود، دیگر قانون قضایی نبود. فقط دومی هم نمی شود، چون قوانین را بنا به «دلایلی» ایجاد می کنند، و این دلایل قطعاً از منطقی تبعیت می کنند. ..!...

منم اولش این طور فک می کردم.
فشار باسه ی کساییه که علمشون کمه ،مثلآ بچه ها تا اینکه علمشون به حد کافی برسه.
به طور موقت از فشار های دنیوی استفاده می کنیم.

هم چنین در مورد فشار نیاز به ارزش و امنیت یک نیاز اساسی برای انسان است.کسی که بخواد یک ارزشش را زیر پا بگذاره مثه اینه که مثلآ شما شراب بخورید!

بینام;40566 نوشت:

سیستم بهشت و جهنم، اون طوری که به صورت ظاهری بیان شده مال عوام است. خودتون به فرموده حضرت علی (ع) اشاره کردید..

گویی ایشون هم به گفته ی من پی برده بودن!

شما یا بالاخره حضرت علی (ع) رو قبول دارید، یا ندارید. خود آن حضرت روایات زیادی درباره بهشت و جهنم دارند. خود ایشان خودشان را قرآن ناطق بیان کردند. اگر بهشت و جهنم وجود ندارد، پس اون همه آیه درباره بهشت و جهنم چیه؟ گیریم که اصلاً بهشت و جهنم وجود نداشته باشند، حتماً حضرت علی (ع) مصلحتی دیده اند که راجع به اونها روایاتی دارند و وجود اونها رو نفی نکردند. ایمان به بهشت و جهنم باعث می شود که عامه مردم، حتی در خفا، به ارزشها تجاوز نکنند. همانطور که نشان دادم و هنوز منتظر پاسخ شما هستم، مردم عادی خیلی راحت کارهایشان را توجیه می کنند. پس وای به روزی که به خدایی که همواره ناظر بر اعمال اونهاست اعتقاد نداشته باشند!

ادامه در پست بعدی...
یکی دیگه هم این سوال رو از من پرسید و من جواب دادم.
منتها میخوام شما از بعد بی دینی به من جواب بدین.:Gig:

نقل قول:
کی گفتم که نخوندم.گفتم کامل نخوندم.

منم منظورم همین بود. من هربار که قرآن رو می خونم، نکات جدیدی دستگیرم می شود. برای همین نه فقط کامل خواندن قرآن، بلکه صدها بار کامل خواندن قرآن کم است. خواندن قرآن باید دائمی باشد.

نقل قول:

فرض کردم که منم اگه از دین برگردم البته من از دین برنگشتم به خاطر اینکه نتونستم همه معجزات قرآنو رد کنم.اون معجزه کوه ها و ستون ها.
بعلاوه خارج شدن از دین هم که به همین راحتی نیست.
در مورد اون معنویت در مورد خودم اینطور بوده.هنوز هم همین است.منتها کم قرآن گوش میدم.خیلی کم.چون تنبلی می کنم.
ظاهرآ من یکم بدجور شما رو پیچوندم.:Khandidan!:آخه تجربم زیاده دیگه:Cheshmak::Khandidan!:

شما وانمود کردید کس دیگری هستید، و من هم پاسخ های مناسب را به اون کسی که وانمود کردید هستید دادم. البته هیچگاه چیزی در رد نظریات خودم دریافت نکردم و هنوز منتظرم. :Cheshmak:

نقل قول:

یه دفعه رفتم گفتم منم میرحسین موسوی!
باورت نمیشه؟

آدم قحط بود؟ :Khandidan!:

نقل قول:

استغفر الله حاج آقا شما هم؟ :Khandidan!:
این لحن دیگه چیه!

باز گفتی حاج آقا؟ من از لفظ قلم تایپ کردن خسته شدم، همین. بزار خودمون باشیم!

نقل قول:
هزار بار بهت گفتم همه ی پستاتون قابل قبول نبود!

نقل قول:

میام حالا دندون رو جیگر بزار.

ما والا منتظریم.

نقل قول:
در مورد این بیشتر توضیح بده.

سوره 39:

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾
به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان (۱۸)

هر کس که حقیقتاً قرآن رو خونده باشه و قصد پیروی اون رو داشته باشه می فهمه که قرآن به کسی اجازه نمی ده که همینطوری کورکورانه عده زیادی رو به کشتن بده. اون هواپیما ربا از کجا فهمید که تمام کسانی که در محل هدف هستند کافر معاندند و خونشون حلال؟

من اصلاً با هدف قرار دادن پنتاگون مشکلی ندارم، چون توی پنتاگون «افراد معمولی» رفت و آمد ندارند. اونجا دقیقاً همون محلیه که تصمیمات گرفته می شه. ولی بعضی مناطقی که هدف قرار گرفت محل رفت و آمد افراد معمولی بود، که معلومم نبود از کدوم دین و آیینند، اصلاً عقیدشون چیه، و غیره.

تازه، اصلاً این اقدام طالبان به نفع کی تموم شد؟ فقط به این بهانه آمریکا لشکر کشی کرد. تو اون عملیات چی از آمریکا کم شد؟ عملاً هیچی.

نقل قول:

دقیقآ همین طور است.
دقت کن که من قبل از ارزش منطق رو آوردم.

شما مثل اینکه اصلاً نمی خواهید دقت کنید. بنده هم اون مثالها رو آوردم و نشون دادم مردم چه طور پا رو منطق می گذارند تا منافع خودشان را توجیه کنند. در ضمن من از شما یه سؤالی هم کردم در رابطه با همون مثالها:

شما قبلاً گفتید خدا (و کلاً مسائل دین) رو یه جور ثابت کنید که یه کافر هم بفهمد و قبول کند. حالا من به شما می گم، از نظر سکولار، بشر دوستی رو یه جوری ثابت کنید که فردی که هیچ بویی از بشر دوستی و علاقه به همنوع خودش نبرده هم قانع بشه!

شما هنوز اثبات نکرده اید که بشر دوستی منطقی است.

نقل قول:

منم اولش این طور فک می کردم.
فشار باسه ی کساییه که علمشون کمه ،مثلآ بچه ها تا اینکه علمشون به حد کافی برسه.
به طور موقت از فشار های دنیوی استفاده می کنیم.

عرض کردم، حتی مردمی که کاملاً علم دارند که چه کاری منطقی است، ممکن است به خاطر هوای نفسانی پا روی منطق بگذارند. و البته همانطور که بالا اشاره شد، شما اول باید بشر دوستی رو از نظر منطقی ثابت کنید، و مثالی را که آوردم رد کنید.

نقل قول:

گویی ایشون هم به گفته ی من پی برده بودن!

والا ما هنوز نمی دانیم گفته شما دقیقاً چیست. اگر گفته شما اون چیزی است که در پست اول و بعد از آن گفته شده، که خوب اون از نظر منطقی و علمی رد شد عزیزم...

به هر حال خود حضرت علی (ع) هیچگاه وجود بهشت و جهنم رو نفی نکرد. منظور ایشان از آن روایت حالت خاص عرفانی بود. ایشان نفرمودند که باید بهشت و جهنم رو کنار بگذاریم و از این به بعد احکام دین رو بر اساس منطق ثابت کنیم و اگر نشد تغییر دهیم. ایشان فرمودند که عبادت باید خالصانه به خاطر خدا باشد.

نقل قول:
یکی دیگه هم این سوال رو از من پرسید و من جواب دادم.
منتها میخوام شما از بعد بی دینی به من جواب بدین.:Gig:

شما حالا فعلاً اون سؤالی رو که بالاتر پرسیدم جواب بدید تا بعد.

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و درود بر دوستان

جناب اتم بسیار عجیب است که شما بر فهم خود اطمینان می کنید و نسبت به کلام خالق عقل، تردید؟
حالا که منطق برای شما مهم است بنده یک دلیل منطقی ساده می آورم : یک سازنده لباس شویی برای اینکه مصرف کنندگان به طرز صحیح از آن استفاده کنند به همراه دستگاه، کاتالوگ می فرستد و چون باز هم ممکن است مشکل ایجاد شود خدمات پس از فروش را قرار می دهد و کسانی را به عنوان تعمیرکار برای حل مشکل احتمالی می فرستد که این کار را هر عقل سالمی تایید می کند. حال که خدای متعال پیچیده ترین مصنوع را خلق کرده نه اختراع، آیا نباید برای استفاده صحیح از تمام ظرفیت های این مصنوع برنامه بفرستد آیا نباید کسانی برای تبیین این برنامه و هدایت انسان به مسیر صحیح مبعوث شوند؟ مگر نه این است که آدمی تنها به وسیله عقل نمی تواند راه کمال را پیدا کند؟
پس چرا تنها به عقل خود تکیه می کنید؟
موفق باشید:Gol:


موضوع قفل شده است