نماز جماعت و عرفان

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نماز جماعت و عرفان


از سخنان آقای صمدی آملی

«شما وقتی که به فقه مراجعه می کنید می بینید که فقه می گوید نماز جماعت ثوابش از فرادی بیشتر است منظورتان از این ثواب چیه؟

چی می خواهید جمع بکنید اگه منظورتان از این ثواب این است که وقتی نماز خواندید اثر وجودی نماز بر جانتان متمثل بشه که واقعاً ببینید این نماز در من اثر کرده .

مثل اینکه یک وقتی در مسافرتی راننده ای ما را سوار کرد توی راه صحبت نماز پیش آورد گفت که «من یک وقت داشتم می رفتم ساعت 11شب به این فکر افتادم امشب یک نمازی بخوانم ماشین را متوقف کردم وبا آبی که داشتم وضو گرفتم آقا اون شب که من نماز خواندم دیدم که اشک مرا راهم نمیده هر چی می خوام خودم را کنترل کنم نمیتونم آنقدر نماز من طولانی شد اصلا ً دوست نداشتم سر از سجده بردارم دوست نداشتم سر از رکوع بردارم می خواستم از این نماز واز این بیابان جدا بشم دلم نمی آمد وازآن نماز بهره ها بردم وچه لذت ها بردم .»

حالا به یکی بگو شما که 70 سال نماز خواندی همچین نمازی برات پیش آمده اون حال چی بود اون شب چی بود که من ده ها بار نماز جماعت می رم هیچ لذتی دست نمیده نماز جماعتی که یک رکعتش آنقدر ثواب داره که افراد نمازگزار اگر از ده نفر بیشتر گردند اگر تمام فرشته ها جمع شوند تمام درخت ها قلم بشوند وتمام در یاها مرکب بشوند نمی توانند ثوابش را بنویسند بعد به من بگویند که آقا شما که این همه ثواب جمع کردی در این جماعتها چیزی از تو عوض شده یا نه بگم نه پس این ثواب در جان من که أثر نکرد که مراد از این ثواب چیه یعنی این ثوابها رو تو کیسه ریخته اند که بعد من بار کنم ببرم این که بیرون از من که هر چیزی که بیرون از انسانه مال انسان نیست.

جماعت از کلمه جمع است جمع توش تجمّع است در تجمّع توحّد است وحدت است این چه نماز جماعتی است که اگه یکی چشم برزخیش باز بشه چه ها که نمی بینه . همه رویمان به یک طرفه وجسم مون هم به طرف قبله است اما یکی حواسش اونجاست اون یکی حواسش جای دیگه است اون توی کشاورزی ست اون یکی توی مغازش آن یکی توی ماشینشه و...اگه این جماعته پس چرا این با اون قهره و...این نماز جماعتی که ما شرکت کردیم کجاش جماعته اینجا که همه دلها پراکنده است و این جانها که از یکدیگر دور است . البته جماعت ظاهری پلی است برای جماعت باطنی غرضم این است اگر کسی یک همچین جماعتی پیدا کرد( جماعت باطنی ) حضور پیدا کنه اما اگر همچین جماعتی پیدا نکرد نمی گویم حضور پیدا نکنید که خدای نکرده بر خلاف مسائل فقهی باشداما به سرّ فقه رسیدن کار آسانی نیست باید ببینیم این رساله معنایش چیست به اون معنا رسیدن وبه اون حقیقت راه یافتن کار مشکلی است. »

از دوستان صاحب نظر برای نقد و بررسی این کلمات دعوت می کنم:Gol:

استفتا از ایت الله بهجت رحمت الله علیه

1072. چون نماز جماعت واجب نيست و با توجّه به اين كه جماعت در دسترس است، اگر در نماز جماعت شركت نكنيم، در محضر خداوند متعال مؤاخذه مى‏شويم؟

ج. استحباب شركت در جماعت، مؤكّد است؛ به طورى كه بين مستحبّات كم‏نظير يا بى‏نظير است و ترك آن به عنوان اوّلى مؤاخذه ندارد.

انتخاب بين نماز فرادا با حضور قلب يا جماعت بدون حضور قلب

1073. اگر كسى احساس كند كه در نماز فرادا داراى حضور قلب بيشترى است و در نماز جماعت به عللى كسل مى‏شود، كدام را انتخاب كند؟

ج. دومى را انتخاب كند.

در قرآن کریم سفارش زیادی به نماز جماعت شده است. به عنوان مثال خداوند متعال در سوره مبارکه بقره در آیه شریفه 43 می‌فرماید:
"و نماز را به پا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع‌کنندگان رکوع کنید (نماز را با جماعت بگزارید)."
همچنین در سوره مبارکه آل عمران در آیه شریفه 43 می‌فرماید:
"اى مریم! براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده به جا آور و با رکوع‏کنندگان رکوع کن."
در سوره مبارکه نساء آیه شریفه 102 نماز جماعت را حتی در جنگ مهم می‌شمارد و می‌فرماید:
"و هنگامی که در میان آن‌ها باشی، و (در میدان جنگ) برای آن‌ها نماز را برپا کنی، باید دسته‏ای از آن‌ها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاح‌هایشان را با خود برگیرند; و هنگامی که سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخوانده‏اند (و مشغول پیکار بوده‏اند)، بیایند و با تو نماز بخوانند; آن‌ها باید وسایل دفاعی و سلاح‌هایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند; (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاح‌ها و متاع‌های خود غافل شوید و یک‌باره به شما هجوم آورند و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح )هستید، مانعی ندارد که سلاح‌های خود را بر زمین بگذارید; ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند، عذاب خوارکننده‏ای برای کافران فراهم ساخته است."

در روایات و احادیث نیز تاکید بسیار زیادی بر نماز جماعت به خصوص برای همسایه مسجد و نیز کسی که صدای اذان را می‌شنود، شده و ثواب فوق‌العاده‌ای برای آن ذکر کرده‌اند؛ به گونه‌ای که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت آن ثواب 150 نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کند هر رکعت ثواب 600 نماز و هر قدر عدد نمازگزاران بیشتر شود ثواب نمازشان بیشتر خواهدشد و اگر عدد آنان از ده نفر بگذرد اگر تمام آسمان‌ها کاغذ و تمام دریاها مرکب و تمام درخت‌ها قلم و تمام ملائکه و انسان و جن نویسنده شوند، نمی‌توانند ثواب حتی یک رکعت آن را بنویسند.

یک نکته : ثواب از چه ناشی می شود؟

آیا ثواب جز از رضایت الهی است؟

در کلمات بالای اقای صمدی ظاهرا نماز گزار رضایتش از رضایت خدای یکتا مهمتر است والله اعلم
_____________________

و اما اهمیت نماز جماعت در ایینه حدیث

. اجر و پاداش فراوان دارد
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : صلاه الرجل في جماعه ، خير من صلاته في بيته أربعين سنه . قيل يا رسول الله ! صلاه يوم ؟ فقال : صلاه واحده ؛ (1)
نمازي که شخص با جماعت مي خواند بهتر است از اين که در خانه اش چهل سال نماز بگزارد . گفته شد اي رسول خدا ! نماز يک روز بهتر از نماز چهل است؟ فرمود : يک نماز .
2. شرط قبولي نماز است
حضرت باقر عليه السلام فرمودند : ... من ترکها رغبه عنها و عن جماعه المؤمنين لغير عذر و لا لعله فلا صلاه له ؛ (2)
هر کس که از روي بي اعتنايي در نماز جماعت شرکت نکند و عذر و مريضي هم نداشته باشد نمازش قبول نمي شود .

نابينايان هم لازم است شرکت کنند
حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد : هم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم باحراق قوم في منازلهم کانوا يصلون في منازلهم و لا يصلون الجماعه ، فأتاه رجل أعمي فقال : يا رسول الله ، أنا ضرير البصر ، و ربما أسمع النداء و لا أجد من يقودني الي الجماعه و الصلاه معک ، فقال له النبي صلي الله عليه و آله و سلم : شد من منزلک الي المسجد حبلا و احضر الجماعه ؛ (6)
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تصميم گرفتند خانه ي بعضي از اصحابشان را که در منزل نماز مي خواندند و به نماز جماعت مسجد حاضر نمي شدند به آتش بکشند ، شخص نابينايي آمد و عرض کرد : اي رسول خدا ! من چشم ندارم ، صداي اذان را مي شنوم ؛ ولي کسي را ندارم که مرا کمک نمايد تا به مسجد آمده و با شما جماعت بخوانم . حضرت فرمودند : از منزلت به مسجد طنابي بکش و به وسيله ي آن به جماعت شرکت کن .

در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمده‏است:«من حقره فانما یحقر الله‏» (2) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه مى‏کند. (3) و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب‏و حسنه در نظر گرفته شده است. (4) همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارج‏مى‏شود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‏به سر مى‏برد پاداش کسى‏را دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الى الله‏»

رسول خدا(ص)در باره اهمیت جماعت،فرمود:

«صلاة الرجل فى جماعة خیر من صلاته فى بیته اربعین‏سنة.قیل:یا رسول الله!صلاة یوم؟ فقال(ص):صلاة‏واحدة‏» (11) یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه‏است. پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز.

و مى‏ فرمود:صف‏هاى نماز جماعت،همانند صف‏هاى فرشتگان درآسمان چهارم است

رسول پاک (ص)

هرکس صدای اذان را بشنود و برای نماز به جماعت نرود و در همانجا نماز بخواند نمازش قبول نیست مگر عذری داشته باشد

پرسیدند منظور از عذر چیست
فرمود: ترس یا مریضی سخت
......................................

با او


عرض سلام و ادب؛


بطور کلّی نقد، از برکات علمی است که موجب اصلاح تفکرات و همچنین تعامل عقول و تضارب آراء شده و منجر به رشد دانش خواهد شد. منتها نقد، یک مختصات و ویژگی هایی باید داشته باشد، که اگر از فاقد آن ویژگی ها بود، تبدیل به مغالطه شده و موجب تخریب است ونه برکت و سازندگی. که بنظر می رسد آنچه که شما به عنوان نقد بر مطلب آقای صمدی آملی افزوده اید، ویزگی های یک نقد منصفانه و علمی را ندارد، اینک توضیح مطلب؛

********************************************************

««توضیح یک مغالطه»»

ابتدا به این توضیح در مورد یکی از مغالطات رایج، از کتاب «مغالطات» دکتر علی اصغر خندان،ص 203و204 با تلخیص، دقت کنید؛

« مغالطه ی پهلوان پنبه (the straw man) ؛
علّت مغالطه بودن پهلوان پنبه این است که در واقع، سخنی درباره ی مدّعای اصلی گفته نشده است، زیرا آن چه نقد یا رد شده، هیچ رابطه ی منطقی با مدّعای اصلی ندارد.
گاهی مغالطه چنین است که اگر مدّعای طرف، سخن معتدل و بدون اشکالی باشد، یک حالت افراط یا تفریطی را به آن نسبت دهیم. ردّ سخن معتدل مشکل است، اما اگر به شکل افراط و تفریط جلوه گر شد، به راحتی قابل رد خواهد بود. »

پس دقت کنید، دو تا خصوصیت در این مغالطه هست:

1-مدّعای اصلی گوینده نقد نشده باشد.
2-نظر گوینده به صورت افراط یا تفریط جلوه گرد شده و نقد شده باشد.

********************************************************

««جهتِ نقد شما»»

حال ببینیم آیا شما در نقدتان دچار این مغالطه شده اید یا خیر، وقتی شما فتواها و روایات صفحه ی قبل را در نقد کلام آقای صمدی آورده اید، جهت نقد شما روشن می شود، فتواها و روایات صفحه ی قبل چه چیز را بیان می کند؟! منظورِ فتاوا و روایات صفحه ی قبل؛

1-برتری نماز جماعت بر نماز فُرادی
2-تقبیح بی توجهی به نماز جماعت بدون عذر موجّه


پس وقتی چنین روایات و فتوای را نقل می کنید، یعنی شما قائلید که آقای صمدی در گفته شان یکی یا هر دو، از دو مورد فوق را انکار کرده اند یا خلاف آن را توصیه کرده اند.

********************************************************

««غرض آقای صمدی آملی»»

حالا رجوع می کنیم به متن خود ایشان، اولا مدعای اصلی ایشان در بیانشان چیست؟

اگر کسی به متن ایشون رجوع کند و ببیند غرض اصلی آقای صمدی چیست، خواهد دید که غرض ایشان توجه دادن به کیفیت نماز است که افراد به صِرف شرکت در نماز جماعت و رعایت آداب ظاهری، دلخوش به نمازی ارزشمند نباشند و قانع نباشند و سعی کنند که ضمن این که در نماز جماعت حاضر می شوند و آداب ظاهری را رعایت می کنند، به نمازشان عمق ببخشند و کیفیت این عبادت عظیم را زیاد کنند.
آیا این حرف بدی است؟!!!

اما آیا ایشان جایی گفته اند؟؟!!! که :


1-به نماز جماعت نروید؟
2-نماز فُرادی را ترجیح بدهید به نماز جماعت؟


کجا؟ دقیق جمله ای که یکی از این دو مورد را نشان دهد نقل کنید و ثابت کنید. بنده هم با موازین منطقی خواهم سنجید.

اما ایشان که تصریح می کند که منظورش نرفتن به نماز جماعت نیست، منظورش مخالفت با فقه نیست، بلکه منظورش این است که ضمن این آداب ظاهری توجه به باطن نماز هم بکنیم و به نمازمان عمق ببخشیم. به این جملات ایشان که در نقل خود شما هم هست دقت کنید:

« اگر کسی یک همچین جماعتی پیدا کرد حضور پیدا کنه اما اگر همچین جماعتی پیدا نکرد نمی گویم حضور پیدا نکنید که خدای نکرده بر خلاف مسائل فقهی باشد اما به سرّ فقه رسیدن کار آسانی نیست باید ببینیم این رساله معنایش چیست به اون معنا رسیدن وبه اون حقیقت راه یافتن کار مشکلی است. »

********************************************************

««دفعِ دخلِ مُقدّر»»

اما ممکن است بگویید که: همین که ایشان جماعت باطنی را جای نماز جماعت گذاشته و نماز جماعت را جماعت باطنی معرفی می کند، یعنی توصیه به نماز فُرادی و این منظور فقه و روایات نیست.

خب دوست عزیز، شما سخن آقای صمدی را اشتباه متوجه شده اید. ایشان جمعت باطنی را به عنوان جایگزین جماعت ظاهری معرفی نکرده اند. آن پرانتز هم بیخود به کلام ایشان اضافه شده است، ایشان نمی گوید جماعت باطنی جایگزین جماعت ظاهری شود، بلکه می گوید جماعت ظاهری سر جایش باشد و خیلی هم خوب است، ولی اکتفا به آن نشود و جماعت باطنی هم اضافه شود.

در ضمن جماعت باطنی هم معنایش نماز فُرادی نیست، منظور از جماعت باطنی این است که باطن و توجه همه ی آن نمازگزارانی که در نماز جماعت شرکت کرده اند، هم سو باشد و جمع باشد به سوی خداوند. یعنی دلهای همه ی شرکت کنندگان در نماز جماعت به سوی یک نقطه و خداوند متعال متوجّه باشد.

پس دو نکته از کلام آقای صمدی آملی :

1-منظور آقای صمدی این نیست که جماعت باطنی را جایگزین جماعت ظاهری کنیم.بلکه می گویند این را هم به ان اضافه کنیم.

2-منظور ایشان از جماعت باطنی، نماز فِرادی نیست، بلکه همسویی دلهای نمازگزاران نماز جماعت است در توجه به خدا.همانطور که جسمشان با هم جمع شده برای نماز، دلهایشان هم با هم جمع شود به سوی خدا.

********************************************************
««نتیجه»»

پس می بینیم که آن چیزی که شما از متن ایشان فرض گرفته اید و شروع به نقل زوایات و فتاوا در مقابل آن نموده اید، نه غرض اصلی گفته ی ایشان بوده و نه حتی منظور ایشان این بوده و نقد شما دارای مغالطه ی پهلوان پنبه است که در اول نوشته توضیح دادیم.

علاوه بر اینکه نقد شما، عقلا دارای مغالطه است، اخلاقاً هم ممکن است خدای نکرده نسبت ناروا و تهمت باشد که چیزی را از کلام ایشان فرض گرفته و نقد کنید که منظور ایشان ان نبوده است!!!

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین
زیاده عرضی نیست.
پیوسته متعالی
یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی هدانا

با تشکر از متن زیبای شما

نقد زمانی معنای اصلی خود را باز می یابد که نقد کننده بی طرف باشد نه له باشد و نه علیه

حضرتعالی که از بدو سخن مغالطه را شروع کرده اید به تفسیر معلوم است که از اوردن این مطلب در اینجا دلگیر شده اید که اینگونه سخن می گویید.

بگذریم

فرمودید کجای این سخن ایشان نماز جماعت را تحقیر نموده اند؟

**عبدالله**;144388 نوشت:
یعنی این ثوابها رو تو کیسه ریخته اند که بعد من بار کنم ببرم

فرمودید کجا منع کرده اند؟

**عبدالله**;144388 نوشت:
ین چه نماز جماعتی است که اگه یکی چشم برزخیش باز بشه چه ها که نمی بینه . همه رویمان به یک طرفه وجسم مون هم به طرف قبله است اما یکی حواسش اونجاست اون یکی حواسش جای دیگه است اون توی کشاورزی ست اون یکی توی مغازش آن یکی توی ماشینشه و...اگه این جماعته پس چرا این با اون قهره و...این نماز جماعتی که ما شرکت کردیم کجاش جماعته اینجا که همه دلها پراکنده است و این جانها که از یکدیگر دور است .

ما مامور به تجسس نیستیم حضرات ائمه چشم برزخیشان از همه بازتر بود و با همه نماز جماعت می خواندند.

**عبدالله**;144388 نوشت:
اما اگر همچین جماعتی پیدا نکرد نمی گویم حضور پیدا نکنید که خدای نکرده بر خلاف مسائل فقهی باشد

یک زمان بنده می ایم می گویم فلان جا این ایراد را دارد بهمان جا بهتر است فلان جا این را ندارد بهمان جا این را دارد بعد از کلی ایراد وارد کردن غیر مستقیم و مستقیم می گویم البته بنده نمی گویم به لان جا نروید-خب مشخص است که بنده که این همه بد و خوب گفته ام شما دیگر به فلان جا نخواهید رفت.

و اما بعد

بنده قصد ندارم انگونه که شما به بنده نسبت مغالطه دادید به شما نسبتی بدهم.ضمنا بنده کل متن را اوردم و نقاط مورد نظر خودم را رنگی کردم احتمالا یک خواننده دارای عقل سلیم همه متن را خواهد خواند نه فقط بخش رنگی را.

و ضمنا

هیچ احد الناسی حق ندارد بر خلاف قران و کلام معصوم حرفی بزند .
در کلام معصوم نه یک بار که هزاران بار بر جماعت تاکید شده و جالب اینکه در قران نیز امر مستقیم به جماعت شده است.

و اما مخلص کلام برای خواننده هوشیار

از یکی از اساتید عظام در این باب قبلا سئوال نمودم
ایشان فرمود :

اگر دنبال حال هستید و فکر می کنید در فرادا این حال به شما دست می دهد مستحبات را برای همین معاشقه ها گذاشته اند.که تاکید شده در حال خوش به مستحبات بپردازید.

و الا این که به خاطر حضور قلب جماعت را ترک کنم که در فرادا به دست بیاورم ان حضور قلب در فرادا حضور الهی نیست بلکه کنار رفتن شیطان است تا از این بدعت لذت ببرید.

و الله اعلم بالمهتدین

به هر حال بنده از آوردن این مطلب هدف متعالی تری را دنبال می کنم که انشاالله با همکاری دوستان صاحب نظر کم کم به ان خواهیم رسید.

به نام خدا
با سلام خدمت جناب عبدالله

در مورد موضوع اصلی بحث چیزی نمیتونم بگم، اما در مورد اونچه در بالا اوردید اگرچه شاید خودتون بهتر از من بدونید اما برای اینکه برای افرادی امثال من شک و شبهه ای ایجاد نکنه این رو عرض میکنم

برای مثال اگه من به شما بگم این جنس پارچه برای لباسی که شما مَد نظرتونه بهتر در میاد تا اون یکی اما اگه شما اون طرح رو میپسندید میتونید همون رو برای دوخت بدید، این گفتن من نه برای اینه که اون یکی رو نخرید این رو بخرید بلکه برای چیزیه که برش اشراف دارم و
در مورد نقل هایی که بیان کردید همینطوره، شاید غرض از بیان این سخنان این باشه که بیاید نماز جماعتمون رو اصلاح کنیم، و از نماز جماعت بیاید جامعمون رو اصلاح کنید، این هم یه نوع برداشته! البته خوب بسته به اشراف شخصه، شاید شما با توجه به شناختی که دارید میدونید این منظور نبوده

ببخشید اگه فضولی کردم، از بحث اصلی خارج نشیم

در پناه حق موفق و موید باشید

سلام

قطعا اقای صمدی املی هدف متعالی تری را مد نظر دارد بنده هم به ان اشراف کامل دارم

لیکن می خواهم اول مطالب شبهه دار این متن روشن شود سپس وارد منظور ایشان بشوم

ابتدا هدف معین نمودن ارزش جماعت و عدم ترک ان به هر دلیلی می باشد

**عبدالله**;144627 نوشت:
بنده از آوردن این مطلب هدف متعالی تری را دنبال می کنم

فکر کنم منظورتان را متوجه شدم.

منظور جناب صمدی هم همین بود ولی این مطلب ذکرش در جمع باعث سوء برداشت میشد.

این ماجرا مثل این نقل است.
مرحوم بهجت یکی را میشناخت که بیسواد بوده ولی یک شبه به لطف حضرت منان حافظ قرآن میشود.
او کلام الله را منور میدیده
لذا آزمایشش کردند آن بنده خدا گفت مگر کوری نمیبینی که کلمات میدرخشند؟

سوال عجیبی بود.

خب معلوم است که نمیبینند. توهستی که میبینی و این شرایط برای تو صادق است.
...

یاحق

بنده برای نزدیکتر شدن به مطلب یک کلید خدمت دوستان بدهم

شیطان لعین شش هزار سال عبادت کرد ولی رجیم شد --علاوه بر تکبر که داشت یک نکته عرض کنم

وقتی ابلیس از سجده سرباز زد و خطاب رجم بر او آمد عرض کرد یا رب انچنان تو را عبادت خواهم کرد که هیچ کس قبل و بعد من تو را اینچنین عبادت نخواهد کرد فقط مرا از سجده معاف دار

خطاب الهی آمد که من دوست دارم آنطور که می خواهم عبادت شوم نه آنطور که می خواهی.

دوستان متوجه لب مطلب شدند؟

[=arial]با او

[=arial]عرض سلام و ادب؛

[=arial]جناب عبد الله، شما تماما! در همه ی نوشته هایتان می خواهید بفرمائید که :

[=arial]1-نماز جماعت خیلی اهمیت دارد.
[=arial]2-خداوند خواندن نماز بصورت جماعت را از ما دوست دارد.
3-نماز جماعت در فقه و روایات و به تبع فتوای مراجع، تاکید شده است.

[=arial]و همه ی نقدتان بر آقای صمدی این است که ایشان این سه مورد را نفی کرده اند.
[=arial]بنده هم در مطلب قبل دقیق توضیح دادم که ایشان منظورشان این نبوده، چنان که نه من این برداشت را داشتم و نه دوستان دیگر. [=arial]و وقتی از شما خواستم استناد به جملات ایشان کنید، جملاتی که استناد کرده اید هیچ کدام نافی سه مورد فوق که شما در پی اثبات آنها هستید، نیستند.

کسی که مطلب ایشان را بخواند، از فردا نماز جماعتش را ترک نمی کند، بلکه سعی می کند نیت قبلی اش در نماز را خالص گرداند. :ok:

[=arial]من تعجب می کنم که این همه به ما سفارش شده، به حرف هر کسی با دید مثبت بنگرید و اگر سخنش قابل توجیه به معنای مثبت است، به ان معنا بر گردانید.

[=arial]حال اینجا که آقای صمدی آملی، خودش هم صریحا گفته که من منظورم ترک گفته های فقه نیست، بلکه منظورم عمق یافتن در گفته های فقه است و منظور ایشان چنان که اشاره شد، این است که مردم همانطور که جسمشان در کنار هم جمع می شود برای نماز جماعت، فکر و ذکر قلبی شان هم جمع شود به سوی خداوند تبارک و تعالی.
[=arial]و هیچ ایرادی در این سخن نیست.

[=arial]عجیب است که یک عالِم متّقی خودش با زبان خودش می گوید: آقا من منظورم نفی دستورات فقهی نیست، شما باز می گویید: نخیر او این را گفته، ولی معنای حرفش همان است که من می گویم.
[=arial]این حد بدبینی و گمان بد به کلام یک فرد صحیح نیست.

[=arial]چنان که مولانا علی بن ابی طالب [=arial]در کلمات قصار نهج البلاغه است که فرموده اند:

[=arial]لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا
[=arial]ترجمه: به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد نبر ، در حالی كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.

[=arial]*************************************************************************

[=arial]آنچه از تبیین منطقی لازم بود انجام شد و زین پس قضاوت با مخاطبین عزیز؛ :ok:

[=arial]اما بنده از دوستانی که به تاپیک مراجعه می کنند، توصیه می کنم پست قبلی بنده را مطالعه کنند، که تفکیک میان آن چیزی است که جناب عبدالله نقد می کنند و آن چه که منظور آقای صمدی آملی بوده است و فاصله ی میان منظور آقای صمدی تا انچه که ایشان نقد می کند، چقدر است.

[=arial]آقا صمدی می گوید ضمن انجام همین ظواهر اعمال و دستورات فقهی، به عباداتتان عمق دهید و کیفیت عبادت را بالا ببرید، جناب عبدالله فرض کرده اند که آقای صمدی گفته نماز جماعت چیز خوبی نیست، یا نماز فرادی بهتر است، و حالا سعی در نقد کلام ایشان دارند.

[=arial]دوستان عزیز، منصفانه به متن آقای صمدی رجوع کنند و ببینند آن چیزی را که ایشان نقد می کند، در سخن ایشان هست یا نه. علاوه بر اینکه ایشان در همین صحبتی که آقای عبدالله نقل کرده اند، تصریح کرده اند که خدای نکرده منظور من این نیست که جماعت نروید و دستورات فقهی را گوش نکنید، ولی ایشان باز اصرار دارند که نخیر، منظور آقای صمدی آن نیست که خود می گوید، این است که من از کلامش فهمیده ام.

[=arial]و فی غایة الکلام، لکم نظرکم و لی نظر و سیُرجع الامور إلی الله تعالی
[=arial]الحمد لله الذی جعلنا من التمسّکین بولایة امیرالمومنین
[=arial]پیوسته متعالی
[=arial]یاحق :Cheshmak:

خب طارق اجازه بفرمایید ببینیم تا کنون چه چیزهائی از شما به ما هدیه رسیده

طارق;144715 نوشت:
من تعجب می کنم که این همه به ما سفارش شده، به حرف هر کسی با دید مثبت بنگرید و اگر سخنش قابل توجیه به معنای مثبت است، به ان معنا بر گردانید.

طارق;144715 نوشت:
این حد بدبینی و گمان بد به کلام یک فرد صحیح نیست.

طارق;144715 نوشت:
ترجمه: به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد نبر ، در حالی كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.

طارق;144715 نوشت:
آنچه از تبیین منطقی لازم بود انجام شد و زین پس قضاوت با مخاطبین عزیز؛

طارق;144715 نوشت:
فاصله ی میان منظور آقای صمدی تا انچه که ایشان نقد می کند، چقدر است.

طارق;144715 نوشت:
ناب عبدالله فرض کرده اند که آقای صمدی گفته نماز جماعت چیز خوبی نیست، یا نماز فرادی بهتر است، و حالا سعی در نقد کلام ایشان دارند.

چه کشفی کردید شما منظور ما را از کدام رمل و اصطرلاب دراوردید؟مگر بنده در پست قبلی عرض نکردم قطعا اقای املی منظور بسیار متعالی داشته اند؟

فاین تذهبون؟

خدای را شکر می کنم که شخص پرست نیستم
و ثانیا خط بطلان بر حرفهای این اقا در باب جماعت و فرادا ار طریق دو فتوای اقای بهجت رحمت الله علیه در همان اول کشیدیم

بعد از ان بحث اصلا بر اقای صمدی نمی چرخد

عشق و نفرت هر دو کور و کر می کنند پس سعی کنید کسی محبوبتان باشد که قطعا بی نقص باشد .

بگذریم

از ان گریز ما داریم به جاهای متعالی تری می رویم شما اگر پای آمدن دارید بسم الله اگر هم ندارید لطفا حرکت ما را کند نکنید

بحث درباره اقای صمدی تمام شد رفت
به قول شما مخاطبین خود قضاوت خواهند کرد.

از این به بعد بحث ما راجع به لذات شیطانی در عبادت است .

انشاالله

سبحان من الجم الجان بکلماته

طرح سئوال

آیا ممکن است شیطان باعث ایجاد لذت الهی بشود؟منظورم غیرواقعی نیست

بلکه دقیقا منظورم لذت الهیه است

آیا ممکن است شیطان باعث بشود که شخص بیشتر نور الهی و بالطبع آرامش کسب کند؟

منتظر پاسخم تا بیشتر بشکافیم مسئله را

**عبدالله**;144892 نوشت:
آیا ممکن است شیطان باعث بشود که شخص بیشتر نور الهی و بالطبع آرامش کسب کند؟

دوستان حتما این متن را تا آخر با حوصله بخوانید تا سوالی باقینماند :

هرگز چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد و شخصی که به این باور که احاطه خداوند همان حضور است هم حتی شیطانرا منبع فیض نمیداند .

یعنی اگر ابن عربی بیاید و به او گفته شود که میخواهم شیطان را صدا بزنم تا به آرامشی برسم که حاصل از همنشینی با اوست پاسخی درخور انحرافش دریافت خواهد کرد.

دلیل این سخنان ابن عربی و دیگران که به غرض در این سایت تحریف شده درج شد و غرض این بود که به آنها توهین شود و ذهنیت بدی از آنها بوجود بیاید و... اینها نیست که به ذهن ما خطور میکند.

ابن عربی اعتقاد بر احاطه خداوند دارد و عناد شیطان را بر اساس این آیه باطل میداند :

مکروه و مکرالله ان الله خیر الماکرین

و معتقد است که انحراف شیطان چون در احاطه قدرت الهی است و باطل است در حقیقت انجام وظیفه ای شده که خداوند به عهده اش گذاشته.

مثلا شما باغی دارید که در آن دشمن خود را جای داده اید.
آن دشمن برای خانواده چاهی می کند تا به محض ورود به باغ خانواده شما داخل چاه بیفتد.

شما بر آنچه که او میکند آگاهید. و بر نا بودی و بود او تسلط دارید. ولی اجازه میدهید تا چاه را بکند چراکه میدانید او به زودی به آب خواهد رسید و آب برای خانواده و درختان باغ نیاز است.

دشمن شما چاه را میکند به آب میرسد و شما دربی بر آن میگذارید و آب چاه را به اهل خانه و باغتان میدهید.

حال ابن عربی این را میفهمد و میداند که شما بر همه چیز احاطه داشتید.

و میگوید بروید دشمن عبدالله را تماشا کنیدو از حضورش لذت ببرید.
چراکه شما شاهد خواهید بود که

عدم سبب خیر میشود اگر خدا خواهد و به قدرت مطلق ایزد منان ایمان می آورید و از لطفش در حقتان مست و مسرور میشوید.

یا من اسمه و ذکره و طاعته شفا

یاحق

حالا این چه ربطی به بحث بنده داشت جناب بینا؟

احتمالا شما پست را اشتباهی گرفته اید اینجا پست جناب وحید و خقگو نیست و بنده هم با ابن عربی و امثالهم کاری ندارم

دوباره سئوالم را تکرار می کنم

آیا ممکن است شیطان باعث لذت الهی شود و اگر می شود چرا این کار را می کند؟

جواب شما به هیچ عنوان تاکید می کنم به هیچ عنوان ربطی به سئوال بنده نداشت

چشمها را باید شست جور دیگر باید دید

**عبدالله**;145055 نوشت:
آیا ممکن است شیطان باعث لذت الهی شود و اگر می شود چرا این کار را می کند؟


سلام علیکم

عبدالله گرامی میشود بفرمائید شیطان چه ارتباطی با لذت الهی دارد ؟

اگر موضوعیت این چیزی که نوشتید بحثی نیست که امثال رضوی ذکر کرده اند در مورد ابن عربی و ارتباط با شیطان پس ریشه در چه تفکری دارد ؟

تنها کسانیکه تعریفی از این شق ارتباط ذکر کرده اند در اسلام این گروهند شما از کجا این مهم را دریافتید ؟

یاحق

سلام

کم کم به سمت موضوع حرکت کنیم

نور افتاب بر همه زمین می تابد بدون بخل ولی اگر بنده در خانه ای باشم که محصور است با دیوارها و دربانش به هزار و یک حیله خوبی و بدی نمی گذارد بنده به بیرون از خانه بروم ایا مشکل از نور است یا بنده؟یا دربان؟

سلام.
شیطان قسم خورده است که اولاد آدم را گمراه کند.
پس هرگز کاری نخواهد کرد که موجب هدایت و کمال آنها شود.
خودش گفته است که ار راست و چپ و جلو و عقب بر آنها حمله می برم.

لذا شیطان از هر وسیله ای برای گمراه کردن انسان استفاده میکند. حتی از عرفان و لذات الهی!
به این معنی که از همین چیزهای خوب به عنوان طعمه استفاده می کند تا آدم را از راه به در کند و او را به سقوط بکشاند.
داستانی نقل شده است که شیطان به کسی گفته بود: من استاد تو (یک عالم بزرگ) را گول زدم.
او گفت: چگونه؟ استاد من که اخیراً کتابی درباره تو و راههای شناخت تو و مبارزه با تو برای مردم نوشته است.
شیطان گفت: اتفاقاً توسط نوشتن همان کتاب، او را گول زدم.

**عبدالله**;145072 نوشت:
نور افتاب بر همه زمین می تابد بدون بخل ولی اگر بنده در خانه ای باشم که محصور است با دیوارها و دربانش به هزار و یک حیله خوبی و بدی نمی گذارد بنده به بیرون از خانه بروم ایا مشکل از نور است یا بنده؟یا دربان؟

لَا تَدْعُوا الْيوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا(الفرقان/14)
امروز يک بار واويلا نگوييد، بلکه بسيار واويلا بگوييد!

وَقَالَ الشَّيطَانُ لَمَّا قُضِي الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِي عَلَيكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِي إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(الإبراهيم/22)
و شيطان، هنگامي که کار تمام مي‌شود، مي‌گويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطي نداشتم، جز اينکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نکنيد؛ خود را سرزنش کنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و کافرم!» مسلما ستمکاران عذاب دردناکي دارند!

پس نتیجه می گیریم که در این اتاق خود ما مقصریم

نه نور افتاب و نه دربان

حال سئوال این است

اگر دربان خود به میل خود در را باز کند که ما برویم زیر نور افتاب با توجه به اینکه می دانیم دربان هیچ دوستی با ما ندارد و عاشق چشم و ابروی ما هم نیست و به هیچ عنوان نمی خواهد ما از نور افتاب بهره ای ببریم حال چطور به میل خود کنار رفته تا نور افتاب بر ما بتابد؟

نور که واقعی است و خیال نیست پس هدف دربان چیست؟

**عبدالله**;145088 نوشت:
نور که واقعی است و خیال نیست پس هدف دربان چیست؟

عیار این است در مورد شیطان و هر موجودی :

وَلَا يصُدَّنَّكُمُ الشَّيطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ(الزخرف/62)
و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست!

و در حالیکه میدانیم

فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يخْصِفَانِ عَلَيهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ(الأعراف/22)
و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامي که از آن درخت چشيدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آيا شما را از آن درخت نهي نکردم؟! و نگفتم که شيطان براي شما دشمن آشکاري است؟!»

پس خیری از شر بر نمیخیزد و نوری که او به انسان نشان میدهد نور خدا نخواهد بود.

یاحق

سلام
اون چیزی که مشخصه یا من نمیتونم مشخصش کنم یا مثل بحث خارج از فقهه یا اینکه من یا امثال من حق مطلب را نفهمیدیم.
یا مناظره دوطرفه هست؟ بهتر نیست مطلب روانتر و بازتر بشه تا حق مطلب برای دیگران نیز ادا شود
ایا منظور نقش شیطان در جدا کردن شخص از جماعت است؟
ایا منظور اثبات نقش شخص در جماعت نسبت به فراداست؟
ایا منظور نداشتن پرش افکار در نماز فراداست؟
یا اینکه شیطون شناسیه؟

bina88;145098 نوشت:
پس خیری از شر بر نمیخیزد و نوری که او به انسان نشان میدهد نور خدا نخواهد بود.

قطعا نور خدا است

ولی یک زمان شیطان برای برخی افراد ترجیح می دهد با همین نور خدائی فریبشان دهد

نور نور است ولی چقدر از چه نوعی؟کجا؟چرا؟

عرض کردم نور قطعا نور خورشید است ولی این دربان ملعون چرا گذاشته بنده از نور استفاده کنم؟

و این یکی از مهلکترین کیدهای شیطانی است

مسعودی;145105 نوشت:
اون چیزی که مشخصه یا من نمیتونم مشخصش کنم یا مثل بحث خارج از فقهه یا اینکه من یا امثال من حق مطلب را نفهمیدیم. یا مناظره دوطرفه هست؟ بهتر نیست مطلب روانتر و بازتر بشه تا حق مطلب برای دیگران نیز ادا شود ایا منظور نقش شیطان در جدا کردن شخص از جماعت است؟ ایا منظور اثبات نقش شخص در جماعت نسبت به فراداست؟ ایا منظور نداشتن پرش افکار در نماز فراداست؟ یا اینکه شیطون شناسیه؟

یک دور بحث شیطان شناسی بعد اثبات باطل بودن برخی امور

سلام.

**عبدالله**;145088 نوشت:
اگر دربان خود به میل خود در را باز کند که ما برویم زیر نور افتاب با توجه به اینکه می دانیم دربان هیچ دوستی با ما ندارد و عاشق چشم و ابروی ما هم نیست و به هیچ عنوان نمی خواهد ما از نور افتاب بهره ای ببریم حال چطور به میل خود کنار رفته تا نور افتاب بر ما بتابد؟

عقل حکم می کند تا زمانی که یقین نیافته ایم که دشمن، از دشمنی اش با ما دست برداشته، تمام اقدامات او (چه مثبت چه منفی، چه زشت چه زیبا) در راستای دشمنی اش ارزیابی شود (یعنی قصد او از تمام اقداماتش، دشمنی با ما و ضربه زدن به ما خواهد بود).

ما که با توجه به آیات قرآن، از جاودانه بودن دشمنی شیطان با خودمان، مطمئن هستیم.

**عبدالله**;144892 نوشت:
سبحان من الجم الجان بکلماته
طرح سئوال
آیا ممکن است شیطان باعث ایجاد لذت الهی بشود؟
منظورم غیرواقعی نیست بلکه دقیقا منظورم لذت الهیه است آیا ممکن است شیطان باعث بشود که شخص بیشتر نور الهی و بالطبع آرامش کسب کند؟
منتظر پاسخم تا بیشتر بشکافیم مسئله را

به نام خدا
با سلام
ببخشید اگه نقش تاپیک! میکنم
یکم دیر رسیدم به بزرگی خودتون باید ببخشید

جوابش رو جناب عبدالله گفتند
بله، چون از مکر شیطان هیچ چیز بعید نیست
و اگر ما با راه حیله های شیطان آشنا باشیم
میفهمیم که نباید به درستی چیزی که به نظرمون درست میاد هم اعتماد کرد بلکه به نتیجه ای که داره توجه کرد

همه ما میدونیم شیطان دو کار میکنه: اول ایجاد شک و دوم وسوسه
اما هیچ موقع در مورد اینکه چطور از اینها استفاده میکنه برای گمراهی ما فکر کردیم؟
در قرآن صریحا اومده که شیطان به انسان مستقیما میگه من خیرخواه شما ام!
ببینید امروز ما چقدر خیر خواه داریم!

چیزی که هست و اکثر ما ازش غافلیم اینه که شیطان در ابتدا که قصد گمراه کردن ما میکنه مستقیما سراغ خطا نمیره، چون اگه مسلما ما تن به این کار نمیدیم
یکی از راه هایی که برای گمراه کردن انسان استفاده میکنه شک بین خوب و خوبتر و در نهایت انتخاب خوب به جای خوب تره
اگر دقت کنید اینجا هیچ حرفی از بدی نیست! اما اگر به این دنباله توجه کنی روزی به جایی میرسه که تبدیل میشه بین خوب و بد وشما طبق رسم دومی رو بر میگزیند الا آخر که به بد و بدتر میرسه

اینجاست که میبیند در ابتدای امر اگر چه لذت الهی بود اما از روی غفلت به قهقرای جهنم کشیده شد

که این مورد درباره نماز جماعت و فرادا هم وارده

اینکه با خودمون بگیم چیه این نماز جماعت، سرتو نذاشتی روی مهر باید برداری بری سجده دومی! میشنی توی خونه یه سجده میری نیم ساعت چه حالی داره! تازه تعقیبات نمازتم درست سرجاشه
در حالی که خدا دومی رو بیشتر از اولی میپسنده وگرنه امام و پیامبر ما نمازشون رو به فرادا میخونند
همینجا از جناب عبدالله که اهمیت این مورد رو برای بنده و امثال بنده تببین کردند تا دوباره در نماز جماعت شرکت کنیم تشکر میکنم

ببخشید اگه اول بحث رو چسبوندم آخر بحث
اگر جایی اشتباه میکنم ممنون میشم از اشتباه بیرونم بیارید
اگر هم بی وقت وارد بحث شدم و محفلتون رو بهم ریختم بگید پاک کنم بی رو در واسی

در پناه حق موفق و موید باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

MNSY;145631 نوشت:
اینجاست که میبیند در ابتدای امر اگر چه لذت الهی بود اما از روی غفلت به قهقرای جهنم کشیده شد که این مورد درباره نماز جماعت و فرادا هم وارده اینکه با خودمون بگیم چیه این نماز جماعت، سرتو نذاشتی روی مهر باید برداری بری سجده دومی! میشنی توی خونه یه سجده میری نیم ساعت چه حالی داره! تازه تعقیبات نمازتم درست سرجاشه در حالی که خدا دومی رو بیشتر از اولی میپسنده وگرنه امام و پیامبر ما نمازشون رو به فرادا میخونند

احسنت به این ریز بینی :Gol:
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
با عرض پوزش بابت تاخیر

و اما بعد

مطلع مطلب را حدیثی که استاد بزرگوار خیرالبریه زحمت ان را کشیدند قرار می دهم

رسول الله صلى الله عليه وآله: من عمل في بدعة خلاه الشيطان والعبادة. وألقى عليه الخشوع
والبكاء. وبهذا الاسناد قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: أبى الله لصاحب

البدعة بالتوبة وأبى الله لصاحب الخلق السئ بالتوبة، فقيل: يا رسول الله وكيف ذلك ؟

قال: أما صاحب البدعة فقد اشرب قلبه حبها، وأما صاحب الخلق السئ فانه إذا تاب من

ذنب وقع في ذنب أعظم من الذنب الذي تاب منه

هر کس به بدعتى عمل کند، شیطان او را با عبادت تنها گذارد و خشوع و گریه بر او فرو افکند.(هر كس عملش بر اساس بدعت باشد شيطان مانع عبادت او نشده، او را به خشوع و گريه وا مي‏دارد) و خداوند توبه بدعتگذار را نمى پذیرد ، زیرا که این دوستی او به بدعت، تمام وجودش را فرا گرفته است. همچنین صاحب خلق بد چون توبه کند در گناه بزرگتری بیفتد.

یک حدیث دیگر :

پیامبر صلی الله علیه و اله می فرمایند : اگر نبود شیاطینی که اطراف قلب شما در گردشند هر آینه ملکوت را می دیدید.

استناد به حدیث قدسی :

[=simplified arabic]قال الله تعالى: (وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ، فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمْ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمْ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ).

خب با توجه به احادیث بالا

حضرت رب جل جلاله دو رحمت دارد

یکی عام و دیگر خاص

رحمان و رحیم

صفت رحمت عام کلی است و از همه جمادات تا انسانها را فرا گرفته

و برای رسیدن به رحمت خاص باید از رحمت عام گذشت و مراتب رحمت عام نیز متفاوت است

و فقط یک رحمت از رحمت عام عالم را فرا گرفته که این همه نعمات و محبات برقرار شده است و 99 رحمت برای قیامت مانده است ((سبحان الله))

موضوع قفل شده است