جمع بندی نماز بر طبق قرآن

تب‌های اولیه

211 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;888241 نوشت:
ی خواستم بدانم این شما را راضی کرده یا نه و اگر راضی نکرده توضیح دهید چرا؟ تا بعد به سراغ بقیه سئوالات و موضوع تبیین برویم

سلام
شما می خواهید بفرمایید ما در تفاصیل آیات قرآن متکی به هدایت خود خداوند متعال هستیم همچنانکه مادر موسی ع به نحوه نجات فرزندش ملهم و هدایت شد پس نیازی به غیر قرآن نداریم
پاسخ این است که :
ما قبول داریم که خداوند متعال هدایتگر هدایت خواهان است
اما هدایت الهی در هر موردی به نحوی است
بله اجمال تعالیم قرآن روشن و قابل فهم است اما تفصیل و تبیین آن با نبی اکرم ص است اوست که با قول و فعل خود آموزه های قرآنی را تفصیلا برای مومنان روشن ساخته است . محور تفصیل و تبیین و عملی ساختن تعالیم قرآن معصوم علیه السلام است.
روشن است که خدای حکیم برای فهم و تفصیل تعالیم خود میزانی قرار داده است وگرنه خلاف حکمت بود چرا که با نبود میزان ، هرشخصی برداشت خود را مطرح و اجرا می کرد و دین هزاران پاره می گشت. همین اندازه از تفرقه در امت اسلام که مشاهده می شود ناشی از رها ساختن میزان در فهم تعالیم قرآن است. (رفع المیزان الا تطغوا فی المیزان )
و میزان فهم قرآن ، طبق حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی بعد از نبی اکرم ص اهل بیت وی می باشند.
این مساله از واضحات امور عقلی است و جز سست اندیشگان از آن اعراض نمی کنند.
یا هادی[/]

shahed1;888399 نوشت:
از چه چیزی دفاع می کنی؟ بر چه چیزی اصرار داری؟ مگر سخن پروردگارت به گوشت نرسیده که گفته؛ بر چیزی که از آن علم نداری توقف نکن و اصرار نورز! من در مطالبی که نوشتی به وضوح می بینم نگاهت به قرآن نیست بلکه به سنت آباء اولین نگریسته ای و داری از آن منظر حرف می زنی. چرا خودت قرآن نمی خوانی تا ببینی پروردگارت چه گفته تا دینش را به حقیقت دریابی؟!

آیا 7 آل عمران را نخواندی؟

کسانی که در پی متشابهات می روند تا فتنه انگیزی کنند؟

shahed1;888399 نوشت:
؟!
سنت آباء اولین همواره بزرگترین مانع راه دین و رسیدن مردمان به حقیقت بوده است .این معضل بزرگ در تمام تاریخ تمدن و تدین بشری و برای همه اقوام پیامبران وجود داشته و حتی چهره آن نیز عوض نشده با این وجود هیچ قوم یا امتی آن را نشناخته و فریبش را خورده اند . قرآن مشحون است از نقل حال اقوامی که به این دام افتادند و دراین راه خطرناک جهنمی قدم برداشتند.

من در پی آیه 7 آل عمران به راسخون در علم رجوع می کنم

کجای قران ارجاع به مراجع و اهل علم را منسوخ کرده؟

نمی ترسید در پی متشابهات افتاده باشید؟

shahed1;888399 نوشت:
گذرد، چرا؟ چرا اینقدر در قرآن داستان پیامبران و اقوامشان تکرار می شود ؟ چرا خداوند از اقوم پیامبران به خوبی یاد نمی کند؟ رسول الله از چه روی فریاد می زند که قوم من قرآن را رهایش کردند و مهجورش ساختند؟

من از خارج قرآن سخن گفتم؟

منکه متن قرآن را آوردم

شما برای باطل کردن سخن من (به خیالتان) از المیزان سخن به میان آوردید

چرا قران را رها کرده و بخشی از ان را می پذیرید؟

خوب است ادبیات من همینگونه باشد؟

shahed1;888399 نوشت:
فکر کردی همه اقوام پیامبران ، حتی مردم عصر رسول الله بر خطا بودند و حالا ما به مدد حرف و حدیث منسوب به کسانی که خودشان در چهارده قرن پیش جا مانده اند رستگار شدیم و به هدایت رسیدیم؟!
چرا قوم هر رسولی او را مسخره کردند و دیوانه و شاعر و کاهنش نامیدند و هنگامی که او داشت سخن خدا را به گوششان می رساند و از آنها می خواست پروردگارشان را پیروی کنند ، به حرفهایش گوش ندادند و انگشت در گوش نهادند وگفتند :بل نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا – بلکه ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!

برای شما 1 آیه محکم آوردم که به صراحت فتنه انگیران را کسانی آورده که در پی متشابهاتند

با آوردن آیات سلبی و آیانی که خدا مواخذه می کند و قرار دادن آن در مقابل افراد که می تواند روی سخن با خود شما هم باشد در پی چی هستید؟

نمی ترسید شما کسی باشید که به خیال خودتان به قران تکیه می کنید؟
اما بر علیه ان سخن می گویید؟

shahed1;888399 نوشت:
نقل می کند تا مردم این بلای خانمانسوز و سنت گذشتگان را که همواره به رسولان الهی نسبت داده شده ، بشناسند و گرفتارش نشوند ، اما کمتر کسی آن را می بیند و متوجه اش می شود و این می شود که در هر روزکاری همواره اکثریت قریب به اتفاق انسانها گرفتار این بلا می شوند و به تباهی و اضمحلال می رسند.
اینجا زمین مسابقه نیست و من برای زور آزمایی به اینجا نیامده ام ،

اگر برای حقیقت امده اید بدان

کسانی که در پی متشابهات قران می روند در آیه 7 آل عمران فتنه انگیز معرفی شدند و در ادامه هم گفته شده که چه کسانی تفسیر قران را می دانند.

shahed1;888399 نوشت:
اگر بر آیه ای توقف می کنم قصد دارم شما را متوجه چیزی کنم که تا حالا تصور می کردید می دانید اما نمی دانید چون قرآن را آنگونه که حق تلاوتش است نمی خوانید .مبادا قدمت و کثرت مردمانی که گفته اند : در عصر رسول الله نیز نماز و سجده و رکوع به همین شکل بوده،فریبتان دهد و به مصیبت گذشتگان گرفتارتان سازد!
من اگر مجال پیدا کنم انشاء الله در آینده مفصلاً در باره اینکه صلات

شما فکر می کردید ما نمی دانیم معنا ومفهوم سجده چیست؟
آیا علامه طباطبایی که خود مفسر قران هستند نمی دانند مفهوم سجده چیست؟

شما در مورد سجده سخن بگویید

چه شد چرا از پستی نقل می کنید و بجای جواب ان تفره رفته و موضوع را عوض می کنید؟

حرف شما از اساس مشکل دارد

چراکه گفتید صلات پیامبر اینگونه که شما می خوانید نیست

در صورتی که در قرآن نماز پیامبر (ص) را دارای سجده و رکوع می داند اما گویا شما باز در پی مفهوم سجده رفته برای خودتان مفهوم ساختید؟

shahed1;888399 نوشت:
به چه صورت است وحقیقت سجده و رکوع چیست صحبت خواهم کرد و به مدد آیات نورانی قرآن نشانتان می دهم که همگی به دلیل بی اطلاعی از قرآن فریب خورده ایم و مقام و منزلت نماز و سجده بسی بالا تر و والاتر از این حرکات و الفاظ روزمره و تکراری است. نماز مکتبخانه دین است و اگر امروز کمتر کسی را اهل دین الهی می بینی ، بخاطر این است مکتب خانه ای وجود ندارد.

جالبه شما از صلات صحبت می کنید در صورتی که من فکر نکنم از وضو صحبت کرده باشم

از سجده سخن گفتم که شما می گویید نیست اما به وضوح از سجده سخن می گوید

اگر بخواهید به این رویه ادامه دهید من هم می توانم سرگذشت امت های پیشین را مثال بزنم

اگر سخنی دارید در رد آیات و شواهد و ادله ایی که آوردم بسم الله

و اگر ندارید توصیه می کنم به یک راسخ در علم رجوع کنید تا برای شما تفسیر قرآن را به درستی بیان کند تا خدای نکرده در ذهن این موضوع خطور نکند که شما با در دست گرفتن آیات متشابه سعی در فتنه انگیزی دارید

یا علی(ع)@};-

محی الدین;888403 نوشت:

سلام
شما می خواهید بفرمایید ما در تفاصیل آیات قرآن متکی به هدایت خود خداوند متعال هستیم همچنانکه مادر موسی ع به نحوه نجات فرزندش ملهم و هدایت شد پس نیازی به غیر قرآن نداریم

سلام

اگر چه این مطلب حق و درستی است اما منظور بنده این نیست. خلاصه اشکال شما این بود که چرا ما باید قرآنی را که از زبان پیامبر جاری شده باور کنیم اما حدیثش را نه. و من به قضیه مادر موسی اشاره کردم تا نشان دهم وقتی خداوند اراده کند چیزی را حفظ کند حفظش می کند حتی اگر در دریا رها شده باشد . خداوند التزام داده کتابش را حفظ می کند اما هیچ التزامی به من دون آن نداده است و اگر بدانی تمام قرآن بر علیه همین حرف و حدیثی من دون الله است که به رسولان الهی نسبت داده شده است.

وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛
ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)

در این آیه ، بیان به معنای تفسیر نیست و بیانی است که در مقابل کتمان قرار می گیرد .مطابق آیه 137 آل عمران:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ
و [ياد كن‌] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح‌] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌اى كردند.

این میثاقی است که خداوند از همه آنهایی که به آنها کتاب داده گرفته است. چه میثاقی ؟ اینکه آیات کتاب را بیان نمایند و کتمانش نکنند.
بیان به معنای تفهیم و تفسیر ، به عهده احدی غیر از الله نیست اوست که هرکه را بخواهد متوجه کلامش می کند و به راه راست هدایت می نماید.

از شما تقاضا دارم اگر خیال نوشتن مطلبی دارید ، در راستای مسئله نماز باشد و در این باره بحث کنید.

shahed1;888399 نوشت:
;888288 نوشت:
أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ
آيا در اين سخن انديشه نمى‌كنند، يا چيزى كه به سراغ نياكانشان نيامده بود، به سراغ آنان آمده است؟


چرا خودت قرآن نمی خوانی تا ببینی پروردگارت چه گفته تا دینش را به حقیقت دریابی؟

من اگر مجال پیدا کنم انشاء الله در آینده مفصلاً در باره اینکه صلات به چه صورت است وحقیقت سجده و رکوع چیست صحبت خواهم کرد و به مدد آیات نورانی قرآن نشانتان می دهم که همگی به دلیل بی اطلاعی از قرآن فریب خورده ایم و مقام و منزلت نماز و سجده بسی بالا تر و والاتر از این حرکات و الفاظ روزمره و تکراری است. نماز مکتبخانه دین است و اگر امروز کمتر کسی را اهل دین الهی می بینی ، بخاطر این است مکتب خانه ای وجود ندارد.

.........................................................

شما می گوئید:

چرا خودت قرآن نمی خوانی تا ببینی پروردگارت چه گفته تا دینش را به حقیقت دریابی؟

اگر ما هم برداشتمان از قرآن مانند شما نباشد آن وقت چه ؟

اگر آن حقیقتی که به زَعم خودتان به آن رسیدید با آن حقیقتی که من و دیگران به آن می رسیم متفاوت باشد چه ؟

آن وقت هر کسی قرائت خودش را خواهد داشت . اینکه خیلی خطرناک است .

آیا نباید این میان به مطلبی تمسّک کنیم که در صحّت آن وحدت داشته باشیم تا به حقیقت واحد برسیم .

شما می گوئید آن حقیقت ، شما هستید و نه چهارده معصوم علیهم السّلام !!!!

شما می گوئید:

من اگر مجال پیدا کنم انشاء الله در آینده مفصلاً در باره اینکه صلات به چه صورت است وحقیقت سجده و رکوع چیست صحبت خواهم کرد و به مدد آیات نورانی قرآن نشانتان می دهم که همگی به دلیل بی اطلاعی از قرآن فریب خورده ایم و مقام و منزلت نماز و سجده بسی بالا تر و والاتر از این حرکات و الفاظ روزمره و تکراری است. نماز مکتبخانه دین است و اگر امروز کمتر کسی را اهل دین الهی می بینی ، بخاطر این است مکتب خانه ای وجود ندارد

شما با این حرف یک چیز را می فهمانید این که فقط سخن شما و درک شما از قرآن درست است ؟

شما برای کیفیت نماز ما دچار تردید هستید و احادیث و روایات وارده را منافی آیات قرآن می دانید .

آنچه علما و مجتهدین گذشته و حال ما به آن رسیده اند را جمیعاً مردود اعلام میکنید .

همه اشتباه کرده اند . حال از کجا معلوم که شما درست می گوئید ؟

شما مانند یک مجتهد سخن می گوئید که طریقی جدید را بنیان کرده است .

فکر نمی کنید به حکم عقل آنچه شما می گوئید مردود است .

چگونه به شما اعتماد کنیم اما به احادیث و روایات اعتماد نکنیم

به شما اعتماد کنیم اما به مجتهدین جامع الشّرایط خود اعتماد نکنیم . چطور چنین انتظاری دارید؟

شما می گوئید:

« این میثاقی است که خداوند از همه آنهایی که به آنها کتاب داده گرفته است. چه میثاقی ؟ اینکه آیات کتاب را بیان نمایند و کتمانش نکنند. »

از کجا معلوم که این کتمان از طرف شما نباشد ؟

این را همه می دانیم که هر حرفی را از هر شخصی نباید قبول کرد .

علما و مجتهدین ما مورد قبول اجتماع واقع شده اند و کلامشان برای ما حجّت است چون شناخته شده و مورد تأیید

عام و خاصّ هستند .چون امتحان شده هستند . اینگونه نبوده که تفسیر به رأی کنند .

آیا شما شرایط اجتهاد را خوانده اید؟ یا شرایط تقلید از مجتهد را ؟

شما مهر تأیید چه کسانی را دارید که به سخنان شما بها بدهیم .

اگر شما باعث انحراف شوید چه ؟ اگر نماز مورد نظر شما اشتباه باشد چه ؟

آیا عقل سلیم این اجازه را می دهد به سخنانِ کسی در فضای مجازی بدون هیچ شناخت و تأییدیه ، گوش بدهیم و آن را بپذیریم

اما نسبت به سخنان علما و مجتهدینِ معتمد و شناخته شده دچار تردید شویم .

فکر نمی کنید بر فرض محال ما سخن شما را بپذیریم و بعد از چندی ، شخص دیگری مانند شما خطّ بطلان بر عقاید ما بکشد

و باز مسیری دیگر .و این چرخه ادامه یابد ؟

آن گاه انحرافی که در دیگر ادیان به وجود آمد در دین اسلام هم رخنه کند .

سخنان شما این مطلب را برایم تداعی می کند .

رستگاران;888423 نوشت:

آیا 7 آل عمران را نخواندی؟

کسانی که در پی متشابهات می روند تا فتنه انگیزی کنند؟

من در پی آیه 7 آل عمران به راسخون در علم رجوع می کنم

کجای قران ارجاع به مراجع و اهل علم را منسوخ کرده؟

نمی ترسید در پی متشابهات افتاده باشید؟

سلام

اگر دوست داشتی یک تاپیک باز کن تا درباره آیه 7 آل عمران با هم گفتگو کنیم اما قبل از آن بگرد ببین می توانی در قرآن یک ایه متشابه پیدا کنی که :

اولاً: جز خدا و راسخون علم ، مورد نظر شما، احدی تأویلش را نداند .
ثانیاً : راسخون آن را تأویل کرده باشند و هر کسی با خواندن تفسیر یا تأویل آنها دریابد که اگر آنها نبودند احدی سر از منظور آیه در نمی آور. منظور م این نیست که مثلاً بروی سراغ نقطه زیر بسم الله و بگویی منظور از این نقطه علی است ( بطوری که گفته اند) بعد بسم الله الرحمن الرحیم را بعنوان یک آیه متشابه تعریف کنی که اگر پیامبر یا ائمه نبودند دیگر احدی غیر از خدا نمی دانست منظور این نقطه چیست! از این کارها که به فور کرده اند نکنی که ابداً قابل قبول نیست. اگر دیدی جز این کار از تو ام بر نمی آید بدان که متشابهات امثال همین احادیثی هستند که علت وجودی نقطه زیر بسم الله را توضیح می دهند. بدان که متشابهات همین احادیث و روایات و سنت آباء اولین هستند که قصد دارند ما را از طریقت مستقیم ( = قرآن) منحرف سازند.
پس اگر در خودت دیدی تا پیکی در باره متشابهات قرآن باز کن و اگر ندیدی ، دیگر در این تاپیک آن را طرح نکن که اینجا مخصوص صلات است.

درضمن قرآن در هیچ آیه ای رجوع به مراجع و اهل علم را تقبیح نکرده بلکه تشویق هم کرده. چیزی که خداوند ما را از آن منع فرموده احتجاج به سخن مراجع و اهل علم و تعبد احکام آنهاست.

رستگاران;888423 نوشت:

شما فکر می کردید ما نمی دانیم معنا ومفهوم سجده چیست؟
آیا علامه طباطبایی که خود مفسر قران هستند نمی دانند مفهوم سجده چیست؟

شما در مورد سجده سخن بگویید

چه شد چرا از پستی نقل می کنید و بجای جواب ان تفره رفته و موضوع را عوض می کنید؟

حرف شما از اساس مشکل دارد

چراکه گفتید صلات پیامبر اینگونه که شما می خوانید نیست

در صورتی که در قرآن نماز پیامبر (ص) را دارای سجده و رکوع می داند اما گویا شما باز در پی مفهوم سجده رفته برای خودتان مفهوم ساختید؟


من قصد داشتم درباره سجده با شما صحبت کنم اما متوجه شدم بنا نداری چیزی را بپذیری و به آنچه به شما گفته شده اعتماد کرده اید وگمان می کنید برایتان کافی است این بود که تصمیم گرفتم اندکی درباره سنت آباء اولین صحبت کنم .
حالا برمی گردم سراغ مسئله سجده. شما به آیه زیر استناد کردید تا نشان دهید سجده یعنی همان عمل معروفی که در دین مادری به ما گفته اند و نشانمان دادند. بعد آیه ای معرفی کردید که ترجمه آن حق کلام را ادا نمی کرد و من ترجمه صحیح تر آن را برایتان آوردم:

قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا
(چه) به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، بی‌گمان کسانی که پیش از (نزول) قرآن (نسبت به آن) علم داده‌شده‌اند، هنگامی که(این کتاب) بر آنان خوانده‌شود سجده‌کنان بر(روی) چانه‌هاشان فرو می‌افتند؛

از شما پرسیدم در سجده سنتی – عترتی ، سجده کننده با پیشانی به زمین می آید در حالی که آیه می گوید با چانه .
متأسفانه چون این آیه با مفهوم سجده سر سازگاری ندارد اکثر مترجمین کلمه اذقان = چانه را در آن ندید گرفته اند فقط یک دو نفر ( در چند ترجمه ای که من دارم) آن را به درستی ترجمه کرده اند : بهرامپور که ترجمه بالا از آن اوست.
معزی: بگو ایمان آرید بدان یا نیارید همانا آنان که داده شدند دانش را پیش از آن گاهی که خوانده شود بر ایشان بیفتند بر چانه‌ها سجده‌کنان‌

من همچنین یک آیه دیگر که درست دو آیه بعد از آیه مورد بحث بود نشانتان دادم که در آنجا نیز به فرود با چانه تأکید کرده بود.
حالا دوباره سئوال خود را تکرار می کنم : مگر در سجده، شخص با پیشانی بر زمین فرود نمی آید پس چرا در اینجا می گوید با چانه؟

یازینبِ فاطمه;888536 نوشت:
shahed1;888399 نوشت:

.........................................................

شما می گوئید:

چرا خودت قرآن نمی خوانی تا ببینی پروردگارت چه گفته تا دینش را به حقیقت دریابی؟

اگر ما هم برداشتمان از قرآن مانند شما نباشد آن وقت چه ؟

اگر آن حقیقتی که به زَعم خودتان به آن رسیدید با آن حقیقتی که من و دیگران به آن می رسیم متفاوت باشد چه ؟

آن وقت هر کسی قرائت خودش را خواهد داشت . اینکه خیلی خطرناک است .

آیا نباید این میان به مطلبی تمسّک کنیم که در صحّت آن وحدت داشته باشیم تا به حقیقت واحد برسیم .

شما می گوئید آن حقیقت ، شما هستید و نه چهارده معصوم علیهم السّلام !!!!

شما می گوئید:

من اگر مجال پیدا کنم انشاء الله در آینده مفصلاً در باره اینکه صلات به چه صورت است وحقیقت سجده و رکوع چیست صحبت خواهم کرد و به مدد آیات نورانی قرآن نشانتان می دهم که همگی به دلیل بی اطلاعی از قرآن فریب خورده ایم و مقام و منزلت نماز و سجده بسی بالا تر و والاتر از این حرکات و الفاظ روزمره و تکراری است. نماز مکتبخانه دین است و اگر امروز کمتر کسی را اهل دین الهی می بینی ، بخاطر این است مکتب خانه ای وجود ندارد

شما با این حرف یک چیز را می فهمانید این که فقط سخن شما و درک شما از قرآن درست است ؟

شما برای کیفیت نماز ما دچار تردید هستید و احادیث و روایات وارده را منافی آیات قرآن می دانید .

آنچه علما و مجتهدین گذشته و حال ما به آن رسیده اند را جمیعاً مردود اعلام میکنید .

همه اشتباه کرده اند . حال از کجا معلوم که شما درست می گوئید ؟

شما مانند یک مجتهد سخن می گوئید که طریقی جدید را بنیان کرده است .

فکر نمی کنید به حکم عقل آنچه شما می گوئید مردود است .

چگونه به شما اعتماد کنیم اما به احادیث و روایات اعتماد نکنیم

به شما اعتماد کنیم اما به مجتهدین جامع الشّرایط خود اعتماد نکنیم . چطور چنین انتظاری دارید؟

شما می گوئید:

« این میثاقی است که خداوند از همه آنهایی که به آنها کتاب داده گرفته است. چه میثاقی ؟ اینکه آیات کتاب را بیان نمایند و کتمانش نکنند. »

از کجا معلوم که این کتمان از طرف شما نباشد ؟

این را همه می دانیم که هر حرفی را از هر شخصی نباید قبول کرد .

علما و مجتهدین ما مورد قبول اجتماع واقع شده اند و کلامشان برای ما حجّت است چون شناخته شده و مورد تأیید

عام و خاصّ هستند .چون امتحان شده هستند . اینگونه نبوده که تفسیر به رأی کنند .

آیا شما شرایط اجتهاد را خوانده اید؟ یا شرایط تقلید از مجتهد را ؟

شما مهر تأیید چه کسانی را دارید که به سخنان شما بها بدهیم .

اگر شما باعث انحراف شوید چه ؟ اگر نماز مورد نظر شما اشتباه باشد چه ؟

آیا عقل سلیم این اجازه را می دهد به سخنانِ کسی در فضای مجازی بدون هیچ شناخت و تأییدیه ، گوش بدهیم و آن را بپذیریم

اما نسبت به سخنان علما و مجتهدینِ معتمد و شناخته شده دچار تردید شویم .

فکر نمی کنید بر فرض محال ما سخن شما را بپذیریم و بعد از چندی ، شخص دیگری مانند شما خطّ بطلان بر عقاید ما بکشد

و باز مسیری دیگر .و این چرخه ادامه یابد ؟

آن گاه انحرافی که در دیگر ادیان به وجود آمد در دین اسلام هم رخنه کند .

سخنان شما این مطلب را برایم تداعی می کند .

سلام

( راست یا دروغ) می گویند وقتی گالیله تلسکوپ خود را ساخت و با آن قمرهای مشتری را دید که به گردش می چرخند به مردم گفت بیایید خودتان با چشمان خودتان ببینید همه چیز به گرد زمین نمی چرخد! می دانید مردم در پاسخ به او چه گفتند؟ گفتند : ما به چشمان خود اعتماد نداریم اول باید ببینیم ارسطو در این باره چه گفته است.
حرفهایی که شما در این پست نوشته اید آنقدر برایم آشنا هستند و در مرور قرآن به آنها برخورده ام که می توانم دهها آیه معرفی کنم که این حرفها را از زبان اقوام پیامبران در محاجه و مجادله با پیامبرانشان نقل کرده اند.
من الآن دارم حقیقت صلات را از چشم انداز قرآن به شما نشان می دهم، چرا به چشمان خود اعتماد ندارید؟ مطالبی که من اینجا نوشته ام مخالف سنت هستند یا قرآن؟ اگر مخالف سنت و عترتند که کاملاً طبیعی است اما اگر مخالف قرآن می باشند چرا اشکال آنها را با احتجاج و استناد به قرآن تذکر نمی دهید.
به شما توصیه می کنم بجای اعتماد و انقیاد در برابر احکام دیگران و حجت شمردن سخنان آنها ، تا می توانید قرآن بخوانید و به اندیشه و چشمان خود اعتماد کنید که ای بسا آنان که شما حرفهایشان را حجت می شمارید خود گمراه باشند:

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
و می‌گویند: «پروردگارا! ما از سادات و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند![33:67]

رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگی فرما!»[33:68]

و (در قیامت)، همه آنها در برابر خدا ظاهر می‌شوند؛ در این هنگام، ضعفا [= دنباله‌روان نادان‌] به مستکبران (و رهبران گمراه) می‌گویند: «ما پیروان شما بودیم! آیا (اکنون که بخاطر پیروی از شما گرفتار مجازات الهی شده‌ایم،) شما حاضرید سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید؟» آنها می‌گویند: «اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت می‌کردیم! (ولی کار از اینها گذشته است،) چه بیتابی کنیم و چه شکیبایی، تفاوتی برای ما ندارد؛ راه گریزی برای ما نیست!»[14:21]

shahed1;888588 نوشت:
اگر دوست داشتی یک تاپیک باز کن تا درباره آیه 7 آل عمران با هم گفتگو کنیم اما قبل از آن بگرد ببین می توانی در قرآن یک ایه متشابه پیدا کنی که :

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

هرچند خود قرآن گفته که متشابه دارد اما بر خلاف لحن صریح قرآن سخن می گویید که ندارد؟

عجب

shahed1;888588 نوشت:
تگو کنیم اما قبل از آن بگرد ببین می توانی در قرآن یک ایه متشابه پیدا کنی که :

اولاً: جز خدا و راسخون علم ، مورد نظر شما، احدی تأویلش را نداند .

آیه 1 بقره

shahed1;888588 نوشت:
راسخون آن را تأویل کرده باشند و هر کسی با خواندن تفسیر یا تأویل آنها دریابد که اگر آنها نبودند احدی سر از منظور آیه در نمی آور.

همین رجوع کنید به تفاسیر از راسخون های درجه اول اسلام که خود قرآن هم معرفی می کند سند می آورند اینکه قرآن پیامبر(ص) را مبین قرآن معرفی می کند یعنی اینکه از پیامبر(ص) بشنو و پیامبر(ص) هم به اصحاب و اصحاب هم به ما رسوندند(از طریق روایات و مسیری که طی شده)

shahed1;888588 نوشت:
درضمن قرآن در هیچ آیه ای رجوع به مراجع و اهل علم را تقبیح نکرده بلکه تشویق هم کرده. چیزی که خداوند ما را از آن منع فرموده احتجاج به سخن مراجع و اهل علم و تعبد احکام آنهاست.

همین جمله شما که من یک برداشت می کنم شما یک برداشت دیگه شبهه نیست؟

اگر نیست چیست؟

بفرمایید تعریف متشابه چیست؟

رجوع به اهل علم وقتی تقبیح نشده پس بفرمایید به اهل علم اسلام رجوع کنید (نه هرکس ادعای علم میکنه) تا بفهمید نماز چگونه است

اما پست بعدیتان

shahed1;888597 نوشت:
من قصد داشتم درباره سجده با شما صحبت کنم اما متوجه شدم بنا نداری چیزی را بپذیری و به آنچه به شما گفته شده اعتماد کرده اید وگمان می کنید برایتان کافی است این بود که تصمیم گرفتم اندکی درباره سنت آباء اولین صحبت کنم .

ممنون از اینکه در بحث طرف مقابل را به عدم پذیرش متهم می کنید من در صحبت از شما اینگونه رفتار کردم؟(این رفتار درسته؟)

shahed1;888597 نوشت:
سُجَّدًا
(چه) به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، بی‌گمان کسانی که پیش از (نزول) قرآن (نسبت به آن) علم داده‌شده‌اند، هنگامی که(این کتاب) بر آنان خوانده‌شود سجده‌کنان بر(روی) چانه‌هاشان فرو می‌افتند؛

الحمد لله که بر
برگشتید به سراغ آیه

حال که بر گشتید

شما را بر می گردانم به چند پست قبلم

نه اصلا بگذارید

چند پست قبل خودتان را که از من نقل کردید بگذارم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=56773&p=888399&viewfull=1#post888399

اینم لینک پست اصلیم

http://www.askdin.com/showthread.php?t=56773&p=888288&viewfull=1#post888288

یک پست بعدش هم هست که نگاهی بیاندازید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=56773&p=888296&viewfull=1#post888296

shahed1;888597 نوشت:
متأسفانه چون این آیه با مفهوم سجده سر سازگاری ندارد اکثر مترجمین کلمه اذقان = چانه را در آن ندید گرفته اند فقط یک دو نفر ( در چند ترجمه ای که من دارم) آن را به درستی ترجمه کرده اند : بهرامپور که ترجمه بالا از آن اوست.

اینکه من ترجمه بهرام پور را دیدم

بگو:خواه به آن ایمان بیاورید خواه نیاورید،بی گمان کسانی که پیش از آن علم داده شده اند هنگامی که این کتاب برآنها تلاوت شود سجده کنان برچانه ها به خاک می افتند. (بهرام بور انتشارات آوای قرآن )

shahed1;888597 نوشت:
من همچنین یک آیه دیگر که درست دو آیه بعد از آیه مورد بحث بود نشانتان دادم که در آنجا نیز به فرود با چانه تأکید کرده بود.
حالا دوباره سئوال خود را تکرار می کنم : مگر در سجده، شخص با پیشانی بر زمین فرود نمی آید پس چرا در اینجا می گوید با چانه؟

در ابتدا عرض کنم چه در اینجا با چانه چه با پیشانی بر خاک بیافتند اینجا سجده بشکل فیزیکی مشخص شد غیر این است؟

اگر بله به همان لینکی که دادم رجوع کنید

آنجا هم گفتم

اگر با چانه هم به زمین بیاید آیه در تکمیل سجده پیشانی به خاک نمی رسید؟

اگر محل عمل که افتادن بر خاک روشن شد برویم سراغ بحث پیشانی
(البته آیات دیگری استناد شده)
بفرمایید.

یا علی(ع)@};-

سلام
با تشکر از شرکت همه کاربران در این بحث
به حد کافی مباحث مطرح شده است و برای طرح دیدگاهها کفایت می کند
منتظر جمع بندی کارشناس هستیم

پرسش:
طبق قرآن در زمان پیامبر تنها دو وقت جهت نماز بوده صلات الفجر و صلات العشاء، آیا درست است؟

پاسخ:
آیاتی که در قرآن اشاره به اوقات نماز کرده است عبارتند از:
الف: در آیه 238 سوره بقره،(حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی) تنها اشاره به وقت یک نماز دارد؛ نماز وسطى که در این آیه آمده است، طبق تفسیر صحیح، همان نماز ظهر است‏.(1)

2. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ»؛(اسراء، 78) نماز را از زوال خورشید(هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب (نیمه شب‏) و همچنین قرآن فجر (نماز صبح‏) برپا دار.
واژه «دلوک» از ریشه «دلک» گرفته شده است که به معنای سائیده شدن و کشیده شدن دو چیز به یکدیگر است که از مصادیق آن می‌توان به دست کشیدن به چیزی یا کشیدن کف کفش به زمین اشاره کرد. دلوک خورشید نیز؛ یا به معنای مرور آن از آخرین خط زمین است، که در این صورت اشاره به وقت غروب دارد(2) و یا به معنای مرور آن بر اوج آسمان دارد، ‌که به معنای وقت زوال خورشید(هنگام ظهر) است.(3)
اما واژه «غَسَق» یا به معنای تاریکی شدید است،(4) که اشاره به نیمه شب دارد و یا به معنای اول تاریکی(از بین رفتن شفق؛ یعنی روشنایی غربی که بعد از غروب آفتاب دیده می‌شود) است.(5) این عبارت می‌تواند، اشاره به نمازهای مغرب و عشاء داشته باشد.(6)

عبارت «قرآن فجر» که از دو کلمه تشکیل شده است، بخش اول آن؛ یعنی «قرآن»، در اصل مانند کلمه «رجحان»، مصدر و به معنای خواندن است.(7) اما بخش دوم آن؛ یعنی «فجر»، در اصل به معنای شکافتن است. به روشنایی قبل از طلوع آفتاب فجر گفته می‌شود؛ به این دلیل که انگار این روشنایی، تاریکی شب را می‌شکافد.(8) این عبارت اشاره به نماز صبح دارد که هنگام فجر خوانده می‌شود.(9) و چون در نماز قرائت قرآن انجام می‌شود، از باب تسمیه شیء به اسم جزئش، به آن قرآن گفته شده است.(10) و به این دلیل که در وقت نماز صبح، فرشتگان شب جای خود را به فرشتگان روز می‌دهند و هر دو گروه، شاهد نماز صبح هستند، در انتهای این آیه، نماز صبح با عبارت «مشهود»،(إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً) توصیف شده است.(هود، 114)
معنای دقیق این عبارات در برخی روایات ذکر شده است؛ در روایتی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده، چنین آمده است: «دلوک خورشید، زوال آن و غسق، نیمه شب است ... قرآن فجر، نماز صبح است. این آیه به صورت مجمل، همه نمازهای پنج‌گانه را مد نظر قرار داده است».(11)
در منابع اهل سنت نیز آمده است که جمع کثیری از دانشوران آنان، دلوک را به معنای زوال خورشید دانسته‌اند. (12)

3. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْل»؛(13)در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز برپا دار.
درباره این‌که منظور از دو طرف روز، اشاره به کدام نماز است، نظرات مختلفی ارائه شده است. برخی آن‌را اشاره به نماز صبح و نماز مغرب دانسته‌اند و برخی آن‌را اشاره به نماز صبح و ظهر و عصر دانسته‌اند. ممکن است که اشاره به نماز صبح و نماز عصر باشد.(14)
اما «زُلَف» که جمع «زلفة» است، به معنای ساعاتی از اوائل شب است. این بخش از آیه نیز می‌تواند اشاره به نمازهای مغرب و عشا داشته باشد.(15) البته در روایتی؛ امام باقر(ع) می‌فرماید: «منظور از دو طرف روز، نماز صبح و نماز مغرب و منظور از زلف، نماز عشاء است».(16)
این آیات با تفاسیر مختلفی که از آنها ارائه شده است، حداقل وقت خواندن برخی از نمازها را به طور اجمالی بیان کرده دستور به اقامه آنها داده است.

پی نوشت ها:
1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏12، ص223، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش.
2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏3، ص 233، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
3. طریحی، فخر الدبن بن محمد، مجمع البحرین، محقق: حسینی اشکوری، احمد، ج 5، ص 266، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 606، دمشق، بیروت، دار العلم، دار الشامیه، چاپ اول، 1412ق.
5. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج 4، ص 353، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق.
6. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج 2، ص 341، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش.
7. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏5، ص 262، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371ش.
8. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏12، ص 222.
9. شیرازی، مکارم، تفسیر نمونه، ج 12، ص 22، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
10. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمرو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 686، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
11. عروسی حویزی، عبد علی، نور الثقلین، محقق: رسولی محلاتی، هاشم، ج 3، ص 201، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
12. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‏، ج 2، ص 309، تهران،‏ المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
13. ر.ک: آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 126، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق.
14. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: عاملی، احمد قیسر، ج 6، ص 79، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
15. قاموس قرآن، ج 4، ص 174.
16. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 138، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش.

موضوع قفل شده است