نقد و بررسی نظریه تکامل داروین

تب‌های اولیه

478 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مشکل شما این هست که همیشه برای توجیح امری به دنبال کسی میگردی
مثلا وقتی ماهی به قورباغه تبدیل شده چه کسی این کار را کرده؟
این نوع برخورد و کشف رمز اشتباه است چرا که ما در فلسفه برای هر معلول به دنبال کسی نمیگردیم بلکه به دنبال علت هستیم
پس نباید بگیم اگر تکامل صورت گرفت چه کسی ان را انجام داد.بلکه باید به دنبال علت ان باشیم و بگوییم چه چیزی باعث ان شد
اولا دلیل اصلی تکامل .سازگاری موجودات با محیط اطراف است.و دلیل این سازگاری نیاز ی است که موجودات با زندگی در محیط پیدا میکنند
مثلا انسانی که به باشگاه بدن سازی میرود بدن او متوجه میشود که در قسمت هایی از بدن نیاز به قدرت بیشتری در عضله ها دارد.طبق این نیاز بدن خود را با محیط (باشگاه) سازگار میکند و این موجب تکامل انسان میشود که همان رشد عضله و عضله سازی میشود
در این فرایند ممکن است عمل تکامل ناقص انجام شود و یا کم یا دیر و یا انجام نشود که این بسته به شرایط خوراک و اکونومی بدن او می باشد .موجودی که نتواند این سازگاری را انجام دهد محکوم به مرگ است.اگر انسانی بسته به شرایط بدنی خود نتواند سازگار شود در محیط باشگاه موجودی شکست خورده می باشد
البته چون نیاز جزو نیاز های حیاتی نیست موجود با سازگار نشدن حیات خود را از دست نمیدهد اما باعث زجر کشیدن او در ان محیط میشود

سوال شد که چرا

نقل قول:
که به چه دلیلی، یک نوع از موجودات در یک طبقه، تبدیل به موجود دیگری در زمان های گذشته شده است، و مثلا اینها نیای مشترکی دارند

چرا برخی از ادم ها هیکلی هستن و برخی لاغر(منظور ان دسته از ادم ها که بدن سازی میرن)
مثلم است که محیط ان انسان ها باهم متفاوت است
اونی که هیکلی شده بسته به نیاز های محیط زندگی خود که باشگاه باشه .شروع به عضله سازی کرده و دیگر که نیازی به عضله نداشته لاغر مانده
چرا امروزه میگم ژن های نوعی از انسان با ژن های نوعی از میمون تا 99% برابر است
اگر ان میمون جد همین انسان است.چرا ان میمون انسان نشده؟
جواب این است که همه چیز بسته به محیط زندگی ان میمون در میلیون ها سال پیش دارد که رفته رفته تکامل یافته زیرا نیاز حیاتی داشته که تکامل یابد
اما ان میمون در در شرایط محیطی مناسب زندگی میکرده و همه چیز از نظر خوراک .مسکن در دسترس اسان او بوده و هیچ دشمنی نداشته دیگر چه نیازی به تکامل داشته .یکی این سر دنیا زندگی میکرده یکی ان سر دنیا

اینکه چرا یک ماهی تبدیل به قورباغه شده دلیلش نیاز محیط ان ماهی است .شرایطی رو فرض کنید که ماهی نمیتواند غذای خود را در اب پیدا کند
مثلا دریای مدیترانه که هر چند میلیون سال یکبار خالی و پر میشود .زمانی دریاست زمانی بیابان
رفته رفته ماهی های ساکن ان دریاچه به این نیاز میرسن که باید بتوانند در خشکی زندگی کنند چرا که دریا طی چند هزار سال در حال از بین رفتن است و این نیاز به نسل های بعدی ماهی منتقل میشود و باعث تغییر نسل و یا سازگاری میشود
حالا همان ماهی که در دریای مدیترانه به این نیاز رسیده که باید در خشکی بتواند زنده بماند .همان نوع ماهی در جای دیگر از دنیا به این نیاز نمیرسد چرا که مثلا در اقیانوس ارام به راحتی زندگی میکند.
(دنبال ایراد نباشد .که بگید میدترانه با اقیانوس راه داره.اینها فقط مثال هستن برای درک ابعاد مسئله)
مثلا نوعی ماهی هست که برای تخم گذاری باید مسیر یک رود خانه را بر عکس بالا برود و این باعث ایجاد نیاز در ماهی میشود که بتواند زیاد بپرد .بتواند برعکس جهت اب شنا کند وووو و این نیاز به نسل های بعدی میرود و ان ماهی سازگار میشود .اما ممکن است همان نوع ماهی در جای دیگر این سختی ها را نداشته باشد.و مسلم اینطور سازگار نمیشود .چرا که محیط او فرق دارد .هر موجود بسته به محیطش سازگار میشود

مورد دیگر این است که ایا نظریه داروین با خدای ادیان مخالفی دارد؟
قران میفرماید که
اوست آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد پس چون [آدم] با او [حوا] درآميخت باردار شد بارى سبك و [چندى] با آن [بار سبك] گذرانيد و چون سنگين‏بار شد خدا پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما [فرزندى] شايسته عطا كنى قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود
اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] تقوا است اين از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند
ما فرزندان همان ادم و حوا هستیم
سوال اینجاست که اگر زمانی انسان ها با انواع مختلف وجود داشته اند و به عقل و شعور رسیده بودند که مسلما بودند.در ان زمان ادم و حوا خلق شدند
ادم و حوا با ان انسان ها چه فرقی داشته اند؟
بگذریم از این داستان ها که قبل از خلق ادم موجوداتی در زمین بودند مثل جن ها و نسناس ها که جنگی کردن وووو بعد ادم خلق شد .که اگر به این روایات ایمان داشته باشیم که مسئله به طور کل رد میشه یعنی قبل از ادم هیچ انسانی نبوده
اما سوال میشه که اینها چه فرقی دارند .و اصلا چرا خدا با وجود انسان هایی باز هم باید ادم را از گل خلق کند؟
چرا پیامبری از همان انسان های ساکن زمین درست نکرد؟
به نظر نمی اید که از نظر قران انسان هایی قبل از ادم بوده باشن .زیرا در هیچ کجا اسمی از انان نبرده
و اشاره دارد که ما فرزندان همان ادم هستیم نه کس دیگه
تمام شرایط بر این است که قران انسان های قبل از ادم را رد میکند .و کلا نظریه رو رد میکند

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

gsaeed;228883 نوشت:
جواب این است که همه چیز بسته به محیط زندگی ان میمون در میلیون ها سال پیش دارد که رفته رفته تکامل یافته زیرا نیاز حیاتی داشته که تکامل یابد

چه نیازی داشته که تکامل یابد؟اگه نیاز به تکامل داشته چرا نسل میمون ها هنوز باقیست؟
و باز هم اگر تکامل یافته چرا ما نمونه ای نمیبینیم که در حال تکامب یافتن باشد؟
gsaeed;228883 نوشت:
اما ان میمون در در شرایط محیطی مناسب زندگی میکرده و همه چیز از نظر خوراک .مسکن در دسترس اسان او بوده و هیچ دشمنی نداشته دیگر چه نیازی به تکامل داشته .یکی این سر دنیا زندگی میکرده یکی ان سر دنیا

الان میمون ها راحت تر از انسان روی درخت میرن و برای خودشون غذا پیدا میکنن برادر.پس نظریه مشکل دارد که از ان موجود که راحت تر غدا پیدا میکرد به انسان تبدیل شده.
و مهمتر انکه اصلاً میمون با دم خود به درخت اویزان میشده پس اصلاً نباید دمش قطع میشده.
gsaeed;228883 نوشت:
مثلا دریای مدیترانه که هر چند میلیون سال یکبار خالی و پر میشود .زمانی دریاست زمانی بیابان رفته رفته ماهی های ساکن ان دریاچه به این نیاز میرسن که باید بتوانند در خشکی زندگی کنند چرا که دریا طی چند هزار سال در حال از بین رفتن است و این نیاز به نسل های بعدی ماهی منتقل میشود و باعث تغییر نسل و یا سازگاری میشود

سوا پیش میاد که تا الان تمام ماهی های دریا باید کوسه میشدند چون میخوان که زنده بمونن.
پس چرا نشدن؟
gsaeed;228883 نوشت:
مثلا نوعی ماهی هست که برای تخم گذاری باید مسیر یک رود خانه را بر عکس بالا برود و این باعث ایجاد نیاز در ماهی میشود که بتواند زیاد بپرد .بتواند برعکس جهت اب شنا کند وووو و این نیاز به نسل های بعدی میرود و ان ماهی سازگار میشود .اما ممکن است همان نوع ماهی در جای دیگر این سختی ها را نداشته باشد.و مسلم اینطور سازگار نمیشود .چرا که محیط او فرق دارد .هر موجود بسته به محیطش سازگار میشود

حتماً به نظر شما بعد از نسل ها آن ماهی با قایق موتوری آب را برعکس شنا میکند مگه نه؟
gsaeed;228883 نوشت:
مورد دیگر این است که ایا نظریه داروین با خدای ادیان مخالفی دارد؟ قران میفرماید که اوست آن كس كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد پس چون [آدم] با او [حوا] درآميخت باردار شد بارى سبك و [چندى] با آن [بار سبك] گذرانيد و چون سنگين‏بار شد خدا پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما [فرزندى] شايسته عطا كنى قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] تقوا است اين از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند ما فرزندان همان ادم و حوا هستیم سوال اینجاست که اگر زمانی انسان ها با انواع مختلف وجود داشته اند و به عقل و شعور رسیده بودند که مسلما بودند.در ان زمان ادم و حوا خلق شدند ادم و حوا با ان انسان ها چه فرقی داشته اند؟ بگذریم از این داستان ها که قبل از خلق ادم موجوداتی در زمین بودند مثل جن ها و نسناس ها که جنگی کردن وووو بعد ادم خلق شد .که اگر به این روایات ایمان داشته باشیم که مسئله به طور کل رد میشه یعنی قبل از ادم هیچ انسانی نبوده اما سوال میشه که اینها چه فرقی دارند .و اصلا چرا خدا با وجود انسان هایی باز هم باید ادم را از گل خلق کند؟ چرا پیامبری از همان انسان های ساکن زمین درست نکرد؟ به نظر نمی اید که از نظر قران انسان هایی قبل از ادم بوده باشن .زیرا در هیچ کجا اسمی از انان نبرده و اشاره دارد که ما فرزندان همان ادم هستیم نه کس دیگه تمام شرایط بر این است که قران انسان های قبل از ادم را رد میکند .و کلا نظریه رو رد میکند

واسه همین قضیه هست که عالمان دینی ما نظریه داروین رو نمیتونن پذرین برادر.[/]

با سلام

نقل قول:
چه نیازی داشته که تکامل یابد؟اگه نیاز به تکامل داشته چرا نسل میمون ها هنوز باقیست؟
و باز هم اگر تکامل یافته چرا ما نمونه ای نمیبینیم که در حال تکامب یافتن باشد؟


خب این سوالات نشان دهنده این هست که دوستان اصلا نگاهی به فرایند نظریه نداشتن
چه نیازی داشته؟
هر موجودی نیازمند است.بسته به محیط زندگیش.مثلا خرسی که در قطب زندگی میکند برای رهایی از سرما نیاز به یک پوشش دارد .و این را بدن او درک میکند .به این خاطر لایه زخیمی از چربی را دور بدن خود جای میدهد تا از سرما رهایی یابد
پس دمای مطلوب شد نیاز ان خرس.پس اگر بخواهد در قطب زنده بماند باید بتواند دمای بدن خود را مطلوب سازد .در راستای سازگاری با محیط او تکامل می یابد و پوششی زخیم برای خود ایجاد میکند
اما خرسی که در جنگل زندگی میکند نیازی به پوشش زخیم ندارد
و اینکه چرا نسل میمون ها هنوز باقیست؟
گفتم امکان دارد که انسان مثلا از یک نوع میمون باشد .اما هنوز همان نوع میمون باقی باشد
مثال میزنم فرض کنید نوعی از میمون در شرایط سخت چمن زار در میلیون ها سال پیش بوده .که به سبب وجود دشمن های زیاد(کفتار ببر شیر شغال .پرندگان بزرگ) و یا کسب غذا نیاز مبرم به فکر کردن داشته .حیله .تله و این موجب میشه مغز او رشد کند و در طول نسل ها مغز او تکامل یابد اما همان نوع میمون در جایی دیگر از زمین مثلا در جنگل بوده .غذای در دسترس .خانه امن بالای درخت وووو به ان اندازه که ان میمون در چمن زار فعالیت داشته این میمون در جنگل نداشته .هر دو تکامل یافته میشوند اما نه به یک اندازه
تمام حیوانات امروز تکامل یافته هستن.یکی زیاد مثل انسان یکی کم

نمونه ای نمیبینید ؟
مثال
چرا ترکیبات حشره کش ها مدام تغییر میکند
شما اگر چند مدت یک نوع حشره کش را در خانه استفاده کنید برای از بین بردن حشرات .حشرات به ان مقاوم میشوند و میدانید که عمر حشراتی مثل پشه و مگس به 1 هفته نمیرسد در طول مدت چند نسل از این حشرات خود را بامحیط که حاوی حشره کش هست سازگار میکنند و این را به نسل بعد منتقل میکنند و شما شاهد هستین که حشره کش دیگر اثری ندارد زیرا سازگاری در حشرات صورت گرفته
به این سبب شرکت ها نوع ترکیبات حشره کش رو مدام عوض میکنند تا اثر داشته باشد
این همان تکامل است که شاهد ان هستید .مقاوم سازی حشره در مقابل محیط
اما در دیگر جانداران چون طول عمر زیادی دارن یک فرایند حداقل 100 ساله مثلا برای گربه لازم است تا تکامل دیده شود

نقل قول:
الان میمون ها راحت تر از انسان روی درخت میرن و برای خودشون غذا پیدا میکنن برادر.پس نظریه مشکل دارد که از ان موجود که راحت تر غدا پیدا میکرد به انسان تبدیل شده.
و مهمتر انکه اصلاً میمون با دم خود به درخت اویزان میشده پس اصلاً نباید دمش قطع میشده.

میمونی که تکامل پیدا کرد و انسان شد به مرور دریافت که جایگاه زندگی روی سطح ساف روی زمین کنار اب راحتر است (منظور همان انسان اولیه هست) البته انسان اولیه هم در جنگل بود ارام ارام از درختان فاصله گرفت چون جسه بزرگتری چیدا کرد و سراغ غار ها رفت ارام ارام از غار ها بیرون امد چذا؟
چون نیاز به خانه ای امن داشت و چون در طول زندگی غار نشینی مغز تکامل یافته تری پیدا کرده بود
تصمیم گرفت خانه بسازد با کشفیاتی که کرده بود مثل اتش .چاقو .امد روی سطح ساف خانه ساخت با چون و سنگ و شکار میکرد برای غذا.خب این زندگی خیلی بهتر از زندگی بالای درخت بود
ارارم ارام رو به کشاورزی کردو...
در نتیجه میمونی که مغزی با هوش تر پیدا کرده بود دیگه دلیلی نمیدید که روی درخت زندگی کنه

در ثانی فقط مسئله غذا نیست که شما میگید راحتر غذا پیدا میکنه
اولا میمونی که با هوش شده بوده و کمی راس قامت و بزرگتر ایا میتوانست خود را با میوه سیر کند؟
او نیاز به گوشت داشت بالای درخت که گوشتی نیست
دوما امنیت خیلی مهم هست
میمون با هوش شده برای رهایی از سرما یا گرما به غار پناه برد.زمانی که میتوانست در غار از خودش دفاع کند چرا که اتش رو کشف کرده بود و چاقو
امنیت خانه باعث شد که غار به بالای درخت ترجیه داده شود

انسانی که مکان زندگی خودش رو از بالای درخت به غار ها برده بود دیگر نیازی به دم نداشت .و اگر شما از اندامی استفاده نکنید بدن خود به خود از اندام رو حدف میکند
مثل کسی که هیکلی است و به باشگاه میرود که اگر قاطع کند و وزنه های سنگین نزند بدن میفهمد که دیگر نیازی به عضله های قوی نیست پس چون نیاز ندارد غذای اضافی برای عضله نمیفرستد و عضله میسوزد و از بین میرود
اما حدف دم چون استخوان بندی دارد نیاز به نسل های زیاد است تا حذف شود شاید میلیون ها سال

نقل قول:
سوا پیش میاد که تا الان تمام ماهی های دریا باید کوسه میشدند چون میخوان که زنده بمونن.
پس چرا نشدن؟


تکامل به این معنی نیست که جانوری دقیقا به جانوری دیگر تبدیل شود
تکامل یعنی جانوری مقاوم سازی شود در مقابل محیط
ماهی بسته به محیط زندگی .میتواند دوزیست شود .اگر محیط مجبورش کند .با این حال برخی ماهی ها نمیتواند دوزیست شوند پس محکوم به مرگند.یا باید چاره ای دیگر پیدا کنند مثل تغییر محیط زندگی
ماهی که میلویون ها سال پیش به قورباغه تبدیل شد شرایط بیولوژیکی بدنی اش این امکان را میداد که دوزیست شود .و ان ماهی که نتوانست .یا فرار کرد و مکان زندگی را تغیر داد یا منقرض شد
نقل قول:
حتماً به نظر شما بعد از نسل ها آن ماهی با قایق موتوری آب را برعکس شنا میکند مگه نه؟

نه خیر
منظور این است که الان که نسل ها از نوع ان ماهی میگزرد نسبت به جریام مخالف اب مقاوم شده
حالا اگر نوعی دیگر از ماهی را یا نوع همان مهی اما انی که در جای دیگر جهان زندگی میکند را به ان محیط ببریم نمیتواند مخالف اب شنا کند چرا؟
زیرا ماهی اولی در طول نسلها باله های مقام و قوی تری پیدا کرده چه بسا ان قدر این باله ها قوی شوند که به دست و پا تبدیل شود .یا انقدر قوی شود که بتواند پرواز کند مثال همان ماهی که روی اب پرواز میکند
نقل قول:
واسه همین قضیه هست که عالمان دینی ما نظریه داروین رو نمیتونن پذرین برادر
ا

بله اما پاسخگو جوری حرف میزنه که انگار از نظر دین این نظریه اشکالی ندارد

gsaeed;228932 نوشت:
میمونی که تکامل پیدا کرد و انسان شد به مرور دریافت که جایگاه زندگی روی سطح ساف روی زمین کنار اب راحتر است (منظور همان انسان اولیه هست) البته انسان اولیه هم در جنگل بود ارام ارام از درختان فاصله گرفت چون جسه بزرگتری چیدا کرد و سراغ غار ها رفت ارام ارام از غار ها بیرون امد چذا؟

باسمه تعالی، سلام بر شما

ظاهرا شما سیر مباحث را به درستی دریافت نکرده اید؛ زیرا اساسا بحث ما این نیست که ما نظریه داروین را از جهت عقلی، غیر ممکن و محال می دانیم، اگر این نظریه غیر ممکن بود، اساسا فرض نظریه، محال بود و ما باید، محال بودن، آن را تحلیل می نمودیم.

ما نیازی به این داستان های کوتاه و بلند فرضی شما نداریم، اگر بحث فرضیات ممکن است که می توان، خیلی فرضیه بافی کرد.

بحث این است که برای اینکه ما نظریه علمی داشته باشیم، از منابع معرفتی، باید نظریه به مرحله اثبات برسد، اینکه در یک فرایندی مثلا کرمی تبدیل به پروانه بشود و...، ممکن است، به چه دلیل؟ به دلیل اینکه، این مسیر و قانون آن به درستی تجربه شده است، اما بحث ما پیرامون، نظریه تکامل دور میزند که اثبات بشود که مثلا در زمان های گذشته، میمون، تبدیل به انسان شده است، یعنی چرا ما نگوییم خداوند، انسان را در مراحل تدریجی نوع انسانی خلق کرده است، مثلا این انسان از همان اول در طبقه بندی انسانی خلق شده است، نه مثلا از میمونی بر آمده باشد؟(ما به دنبال دلیلی بر اثبات این برآمدن هستیم، نه اینکه این انتقال و برآمدن ممکن است یا محال است.)

حال این انسان تکامل می پذیرد، رشد می کند، انطباق با محیط دارد،و..، تمام مواردی که می تواند جزء موضوعات نظریات علم تجربی قرار بگیرد و قابل اثبات است.
gsaeed;228932 نوشت:
بله اما پاسخگو جوری حرف میزنه که انگار از نظر دین این نظریه اشکالی ندارد

دوست عزیز، بنده عرض کردم که نظریه داروین، مخالف ظواهر(نه نصوص) آیات است، و این ظواهر در صورت اثبات نظریه داروین، کاملا قابل تأویل است، یعنی اگر و اگر نظریه داروین اثبات هم بشود، با قرآن در تعارضی که غیر قابل تأویل باشد، قرار نمی گیرد.(دقت کنید.)

سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از gsaeed گرامی
شاید در ظاهر آن طور که شما بگویید باشد
ولی قضیه به این سادگی نیست
خیرالبریه عزیز با توجه به نحوه تغییر سؤالات شان به نظر میرسد با فرگشت آشنا گشته اند ولی در نتایج تبعات حاصل از فرگشت با اینجانب متفاوت هستند که فعلاً مربوط به این قسمت از بحث نیست
ما در فرایند تشکیل زمین بعد از سرد شدن زمین و تقطیر آبهای جو ناشی از سقوط سیارکهای حاوی آب نزدیک به 4میلیارد سال زمان داریم
این 4 میلیارد سال قسمت اعظم آن مربوط به تشکیل مواد آلی پدید آورنده اولین مولکولهای زیر ساخت حیات شده زمان اعجاز آمیزی که اولین تجربه های حیات شکل میگرفته و همه تجربه های اشتباه و خطا به هیچ جا نرسیدند تجربیاتی که همینک هم در حال انجام هستند که شاید بتوانند جانشین زمانی فرضی بشوند که اگرجیات به بکباره از زمین رخت بربندد شاید بتواند دوباره تجربه تشکیل حیات بر زمین تجدید شود وی اینبار احتمالش کمتر است زیرا خورشید در نیمه دوم عمرش به عنوان یک ستاره فعال است اگر آن تجربه ها به طول بکشد شاید امکان تجدید حیات بر زمین نباشد بگذریم
این مطالب را یادآور شدم که بگویم شروع حیات یک مسیر سخت با یک هدف در دوردست نبوده بلکه پدید آمدن یک مسیر طولانی از دوزخی از تریلیاردها تریلیارد تجربه های بی نظم و مبهم است که در یک مورد از این هرج و مرج تجربه موافق با راه حیاتی که ما و سایر موجودات حاصل آن هسنیم ، اتفاق افتاده است.
ما اگر در اطراف خود و کائنات نگاه کنیم شاهد آن تجربه های بی شمار ناموفق هستیم
این مقدمه را گفتم، تا یادآور این واقعیت سخت و در عین حال بسیار سرنوشت ساز باشم که :
چه در شروع حیات و چه در ادامه حیات تجربه های ناموفق بسیار بسیار اتفاق میافتند چون سرانجامی ندارند ما شاهد آنها نیستیم ولی شاهد نبودن ما دلیلی بر عدم وقوع آنها نیست بسیاری از تجربه های ناموفق از همان ابتدا با مرگ روبرو میشوند و بعضی که شبیه تجربه های موفق هستند به معلولیت و نقص می انجامند.

ادامه دارد
موفق باشید

با سلام مجدد
جناب هشام من فرض میگیرم
شما با این موارد آشنا هستید
که شما با DNA و اسیدهای نوکلئیک و بازهای جهارگانه سیتوزین گوازین آدنوزین و تیمین

شما با RNA آشنا هستید
شما یک سلول یوکاریوت را می شناسید

شما از تفاوت سلولهای یوکاریوت با پروکاریوت آگاهی دارید

در نتیجه به تقسیم سلولی میوز و میتوز و معایب و محاسن آن پی برد ه اید

شما تقسیم بندی جاندارن را دریافته اید

مراد این است که شما با دریافت این مطالب به چرایی امکان جهش و چگونگی وقوع ژن در جانداران و نحوه وراثت آلل های غالب و مغلوب آشنا شد ه اید
این مقدمات که شاید اکنون بسیار ساده به نظر می آیند حاصل بیش از دو سوم تا چهار پنجم زمان تجربه حیات در زمین است بی شمار تجارب ناموفق تا چنین موفقیتی عظیم حاصل شده
پس از دوره پرکامبرین با دارا بودن تولید مثل جنسی زمینه برای رشد تصاعدی تنوع حیات اغاز شده
چنانچه موردی از موارد بالا به همراه تجربیات مندل برای شما نامفهوم است بفرمایید تا به اصل سؤال شما برسیم
موفق باشید

عــــلی;225241 نوشت:
سرتاپای این کتاب با قران منافات داره...کجای قرآن گفته میلیون ها سال طول کشید تا آسمان و زمین بوجود بیاد؟
کجای قران گفته انسان ها همون خوک ها هستند فقط انتخاب طبیعیشون فرق میکنه؟
کجای قران گفته ما انسان را از نسل شامپازه و میمون قرار دادیم و از نطفه میمون انسان را متولد کردیم؟
کجای قرآن گفته؟تمام این کتاب داره قران رو نفی میکنه و وجود خدا رو انکار میکنه.
خود نظریه انتخاب طبیعی یعنی خدایی وجود نداره و همه چیز به صورت طبیعی و انتخاب سلول ها بوجود اومده.
کی گفته قران رو نفی نمیکنه؟

با سلام،
متاسفانه در مجامع علمی از نظریه داروین برای نفی خداوند واینکه خلقت جهان از طرف خداست استفاده کردند در حالی که بر فرض هم نظریه داروین صحیح باشد با هم در خلقت مشکلی به وجود نمی آورد چون همان تک سلول بحری که منشا موجودات است باید آفریننده ای داشته باشد وطبق قانون علیّت نمی تواند خودبه خود به وجود آمده باشد واز طرف دیگر نظریّه داروین اشکالاتی دارد که جواب ندارد مانند:
1-اگر بامرور سالها نسل موجودات تفاوت می کند این تغییر خلقت باید آرام آرام اتفاق بیفتد در مورد خود انسان هزاران سال است تغییری به وجود نیامده یعنی حتی به نظر خود داروین از مو قعی که انسان به این شکل جدید در آمده تغییری درشکل وقیافه اش پیدا نشده است. وخود ما در طول عمرمان نمی بینیم شکل وقیافه موجودی تغییر یابد حتی از قدیمی ها هم نشنیده ایم.
2-خداوندی که خالق مو جودات است دربیان خلقت انسان در آیات متعددمثل آیه30سوره مبارکه بقره سخنی درباره اینکه انسان ازمیمون به وجود آمده یا اینکه ریشه او موجود تک سلولی بوده بیان نفرموده است ونفرموده شکل وقیافه انسان اولیّه باانسان زمان اسلام فرق داشته است.
البته یک نکته راهم باید در نظر داشت در مجامع علمی الان فرضیه داروین جای خود را به نظریه جهش داده است
هرچند متاسفانه درمراکز علمی ما هنوز هم بحث بر سر همین فرضیه است وخود عوض شدن این فرضیه ها نشانگر اینست که نمی شود براساس آنها حکم قطعی کرد.
برای مطالعه بیشتر توصیه می کنم به کتابهای زیرمراجعه کنید:
1- تفسیرالمیزان ج16ص255الی260 چاپ بیروت.
2-توحید نوشته شهید مطهری
3-علم ودین نوشته ایان باربور.

متحیر;228989 نوشت:
این مطالب را یادآور شدم که بگویم شروع حیات یک مسیر سخت با یک هدف در دوردست نبوده بلکه پدید آمدن یک مسیر طولانی از دوزخی از تریلیاردها تریلیارد تجربه های بی نظم و مبهم است که در یک مورد از این هرج و مرج تجربه موافق با راه حیاتی که ما و سایر موجودات حاصل آن هسنیم ، اتفاق افتاده است. ما اگر در اطراف خود و کائنات نگاه کنیم شاهد آن تجربه های بی شمار ناموفق هستیم این مقدمه را گفتم، تا یادآور این واقعیت سخت و در عین حال بسیار سرنوشت ساز باشم که : چه در شروع حیات و چه در ادامه حیات تجربه های ناموفق بسیار بسیار اتفاق میافتند چون سرانجامی ندارند ما شاهد آنها نیستیم ولی شاهد نبودن ما دلیلی بر عدم وقوع آنها نیست بسیاری از تجربه های ناموفق از همان ابتدا با مرگ روبرو میشوند و بعضی که شبیه تجربه های موفق هستند به معلولیت و نقص می انجامند.

باسمه تعالی، سلام بر شما

با تشکر از زحمات و تلاش شما برای تبیین و توضیح نظریه

جناب متحیر، این محدودیت انسان و عدم احاطه او به حوادث است که بسیاری از حوادث را اتفاقی یا غیر منظم می داند، و در این جهت باید به یک نقطه اذعان داشت که انسان، می داند که که بسیاری از اسرار عالم را نمی داند.

متحیر;229025 نوشت:
جناب هشام من فرض میگیرم شما با این موارد آشنا هستید که شما با dna و اسیدهای نوکلئیک و بازهای جهارگانه سیتوزین گوازین آدنوزین و تیمین

متحیر;229025 نوشت:
شما با rna آشنا هستید شما یک سلول یوکاریوت را می شناسید

متحیر;229025 نوشت:
شما از تفاوت سلولهای یوکاریوت با پروکاریوت آگاهی دارید

متحیر;229025 نوشت:
در نتیجه به تقسیم سلولی میوز و میتوز و معایب و محاسن آن پی برد ه اید

متحیر;229025 نوشت:
شما تقسیم بندی جاندارن را دریافته اید

بسیار خوب، جناب متحیر، آیا می توانید، با کنار هم نهادن این منابع اطلاعاتی، به نتیجه مورد ادعا دست بیابید؟ آیا می توانید به زبان ساده از این مقدمات به نتیجه مورد نظر برسید؟ یعنی اثبات کنید که مثلا انسان از میمون برآمده است، یعنی فرض های دیگر اشتباه است، فقط این فرض صحیح است که انسان مسیر تکاملی اینچنینی داشته است؟

حقیقتا بنده، در تمام سخنانی که در خصوص نظریه تکامل می بینم، چیزی جز مدعای نظریه مطرح نیست، یعنی گویا حتما این داستان ها اتفاق افتاده است، در حالی که ما به دنبال مسیر اثبات این نظریه هستیم، مسیر اثبات به این نحو است که شما اثبات بفرمایید که از این مقدمات این نتیجه(برآمدن انسان از حیوانی دیگر)، به دست می آید، نه اینکه از جهت علمی شدنی و ممکن است، بلکه از جهت علمی شما اثبات کنید که اتفاق افتاده است.

متحیر;229025 نوشت:
مراد این است که شما با دریافت این مطالب به چرایی امکان جهش و چگونگی وقوع ژن در جانداران و نحوه وراثت آلل های غالب و مغلوب آشنا شد ه اید این مقدمات که شاید اکنون بسیار ساده به نظر می آیند حاصل بیش از دو سوم تا چهار پنجم زمان تجربه حیات در زمین است بی شمار تجارب ناموفق تا چنین موفقیتی عظیم حاصل شده پس از دوره پرکامبرین با دارا بودن تولید مثل جنسی زمینه برای رشد تصاعدی تنوع حیات اغاز شده چنانچه موردی از موارد بالا به همراه تجربیات مندل برای شما نامفهوم است بفرمایید تا به اصل سؤال شما برسیم

خوب، بر فرض به چرایی آنها آشنا شده باشم، آیا این دلیل اثبات نظریه می شود، یا بر فرض قبول، دلیل امکان نظریه می شود؟

به نظر بنده، اگر شما بتوانید، با دلیل علمی روان، نظریات محتمل و ممکن دیگر را نفی کرده و اثبات کنید که تنها مورد ممکن، نظریه تکاملی داروین است، کار تمام است.

پس، جناب متحیر، لطفا بحث را به طرف دلایل اثبات روانه کنید؛ یعنی به طور خلاصه، بفرمایید، دلایل اثبات این نظریه، 1.کشف فسیل و..و به این دلیل کشف فسیل، این نظریه را اثبات می کند. 2. طبقه بندی...و به این دلیل طبقع بندی این نظریه را اثبات می کند. 3. ژن ...و به این دلیل، ژنها این نظریه را اثبات می کنند؛ زیرا اگر مسیر اثبات نظریه شفاف بشود، بد فهمی های ما یا نارسایی های نظریه، روشن می شود.

به قول طرفداران نظریه تکامل، مخالفین، درست نظریه را متوجه نشده اند، خوب، ما می خواهیم، درست مسیر اثبات نظریه را متوجه بشویم؛ زیرا اگر مسیر اثبات نظریه، همین مطالبی است که تا به حال گفته شده است، به نظر ما، این که اثبات نشد و اگر اثبات شده است و ما متوجه نشده ایم، شما مشخصا آدرس بدهید که کجا اثبات شده و ما غافل بوده ایم.

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
بازم سوال بکنم؟:khandeh!:.
اگر فرضیه داروین حقیقت داشت الان هیچ یک از موجودات شبیه به هم نبودن.
یعنی ما هیچ یک از موجودات رو نمیتونستیم ببینیم که شبیه هم هستند.هر مادری یه فرزندی عجیب و غریب بدنیا میاورد.
مرغ عقاب بدینا میاورد و عقاب خرگوش و ....
چون انتخاب طبیعیه دیگه مگه نه؟
انسان از میمون شدنش خسته شد که شد انسان چون هنوز هم میگم که هیچ دلیلی نداشته که میمون ها تبدیل به انسان بشن چون میمون ها هنوز دارن توی زمین با خیال آسان زندگی میکنند و نیازی به انتخاب طبیعی دیگری نداشتند که کم کم انسان بشن.
پس با این حال و باآنکه میمون ها هنوز دارند در زمین زندگی میکنند هنوز هم دارند بچه خودشون رو بدنیا می آرند همانطور که یک قورباغه ماهی بدنیا نمیاورد.
این نظریه غلط است چون هیچ علمی قادر به اثبات ان نیست.اگر قادر به اثبات بود تا الان باید دنیا قبولش میکردند نه یک سری افراد بی دین و معدود.
علم اثبات شده یعنی شما هر وقت آب را جوش بیاورید تبخیر میشود.امکان ندارد شما آب را جوش بیاورید و تبخیر نشود.اوکی؟هیچ کس هم نیست که این ادعا را قبول نکند چون اثبات شده است و برای همه قابل پذیرش
یا علی.
[/]

عــــلی;229246 نوشت:
نام خدا. سلام. بازم سوال بکنم؟. اگر فرضیه داروین حقیقت داشت الان هیچ یک از موجودات شبیه به هم نبودن. یعنی ما هیچ یک از موجودات رو نمیتونستیم ببینیم که شبیه هم هستند.هر مادری یه فرزندی عجیب و غریب بدنیا میاورد. مرغ عقاب بدینا میاورد و عقاب خرگوش و .... چون انتخاب طبیعیه دیگه مگه نه؟ انسان از میمون شدنش خسته شد که شد انسان چون هنوز هم میگم که هیچ دلیلی نداشته که میمون ها تبدیل به انسان بشن چون میمون ها هنوز دارن توی زمین با خیال آسان زندگی میکنند و نیازی به انتخاب طبیعی دیگری نداشتند که کم کم انسان بشن. پس با این حال و باآنکه میمون ها هنوز دارند در زمین زندگی میکنند هنوز هم دارند بچه خودشون رو بدنیا می آرند همانطور که یک قورباغه ماهی بدنیا نمیاورد. این نظریه غلط است چون هیچ علمی قادر به اثبات ان نیست.اگر قادر به اثبات بود تا الان باید دنیا قبولش میکردند نه یک سری افراد بی دین و معدود. علم اثبات شده یعنی شما هر وقت آب را جوش بیاورید تبخیر میشود.امکان ندارد شما آب را جوش بیاورید و تبخیر نشود.اوکی؟هیچ کس هم نیست که این ادعا را قبول نکند چون اثبات شده است و برای همه قابل پذیرش یا علی.

سلام

یه سوال ممکنه ان استخوان جمجمه ها برای انسان های مسخ شده باشد؟

مکان اون آدم ها کجا بوده؟ که به شکل میمون و خوک در امدند؟:Gol:

[

هشام;229227 نوشت:
حقیقتا بنده، در تمام سخنانی که در خصوص نظریه تکامل می بینم، چیزی جز مدعای نظریه مطرح نیست،

این از خوشبختی مسائل علمی است
و دوباره خدمت شما عرض میکنم نظریه با حدس و گمان و فرض بسیار متفاوت است
و شما تا زمانی که مستندی علمی ارائه نکنید نمیتوانید بر این نظریه خرده بگیرید یا آنرا از اعتبار بیندازید

هشام;229227 نوشت:
اگر شما بتوانید، با دلیل علمی روان، نظریات محتمل و ممکن دیگر را نفی کرده و اثبات کنید

چنین چیزی مثل این است که شما از من بخواهید برای اینکه بگویم اسب بالدار یک فانتزی است تمامی ذرات عالم را اسکن و آنالیز کنم و بعد بگویم چون در اتمامی مشاهدات اسب بالدار نبود پس ادعای اول من که میگفتم اسب بالدار یک موجود فانتزی است حقیقت دارد
در صورتی که قضیه نظریه تکامل به این صورت نیست
بشر امروز با استفاده از شواهد متعدد که برگرفته از مشاهده مستقیم زندگیو تنوع جانداران امروزی است که ناظر بر فیزیولوژِی،آناتومی بیوشیمی جنین شناسی ژنتیک است و مدارک و شواهدی که از کاوشهای زمین شناسی است و همینطور یافت فسیلهای متعدد که منطبق بر ادعاهای این نظریه است فرگشت را به عنوان توجیهی بر علت حیات و راه شایسته ای
بر نشان دادن اینکه چرا حیات بر زمین شکل گرفته و چرا این گوناگونی از حیات داریم ؛ پذیرفته است
به نظر میرسد سه نظریه برای توجیه منشأ حیات در زمین وجود دارد
1- منشأ فرا زمینی (panspermia)
2-فرآوری و هدایتی آسمانی
3-فرگشت
هر یک از سه حالات فوق ممکن است صحیح باشد
ولی حالت سوم چون قابل تجربه ،آزمایش است و میتوان آن را توضیح داد و توضیحات آنرا میتوان با آزمودن درستی و نادرستیش را تشخیص داد پذیرفته است
هشام;229227 نوشت:
خوب، بر فرض به چرایی آنها آشنا شده باشم،

دوست عزیز اگر فرض کنیم شما به چرایی آنها آشنا شده باشید باید پرسشهایی مطرح کنید که منطبق بر آشنایی شما با این مقدمات باشد نه آنکه پس از این 300 پست مختلف باز پرسشهای اولیه خود را تکرار کنید

هشام;229227 نوشت:
خوب، ما می خواهیم، درست مسیر اثبات نظریه را متوجه بشویم؛ زیرا اگر مسیر اثبات نظریه، همین مطالبی است که تا به حال گفته شده است، به نظر ما، این که اثبات نشد و اگر اثبات شده است و ما متوجه نشده ایم، شما مشخصا آدرس بدهید که کجا اثبات شده و ما غافل بوده ایم.

خوب دقیقاً آن قسمت را که غافل هستید امکان وقوع جهش
و چگونگی وراثت صفات است
و همینکه تولید مثل جنسی که انقلابی بزرگ در مسیر حیات است و به نظر میرسد از حدود هفتصد میلیون سال قبل یعنی یک میلیارد سال بعد از بوجود امدن یو کاریوتها شکل گرفته را از یاد بردهاید غفلت شماست که فرگشت را متوجه نمیشوید
و دنبال این هستید که خوب حال میمون کجاست انسان کجاست چرا میمون انسان نشد یا اینکه میمون انسان نما چه شد این سؤالات بیشتر میرساند که شما با فرگشت آشنا نشدید
اگر مطالعه میکردید و اشکالات علمی میگرفتید کما اینکه جای اشکال و بحث بسیاری در جزئیات وجود دارد و پژوهشگران بسیاری هم در حل ماین جزئیات در حال تلاش هستند و روزبروز هم این پژوهشگران به یافته هایی میرسند که بیشتر مؤید همین فرگشت است نه آنکه مخل این نظریه که اگر حتی موردی بر خلاف یافت میشد مطمئن باشید لحظه ای در اعلام آن درنگ نمیکردند
کما اینکه در چند ماه قبل اعلام کردند نوترینو ها باسرعتی بالای سرعت نور آزمایش شدند همه گفتند نظریه ثابت بودن سرعت نور به تاریخ پیوست ولی آزمایشهای محدد و واخوانی نتایج آزمایشها خطا بودن آزمایش را اثبات کرد
منظورم این است که شما خلاف بودن فرگشت را فقط با علم میتوانید ثابت کنید نه اینکه چون با نظام فکری شما که روز بروز فاصله اش با واقعیات بیشتر میشود جور در نمی آید مورد هجمه قرار دهید

در هنگام میوز سبب میشود بعضی از جهش های ژنتیکی که در هنگام تقسیم سلولی به وقوع میپیوندد به صورت صفاتی جدید برای نسل بعد بوجود آید
چنانچه این صفت با زندگی و شرایط محیط همخوان باشد نسلهای حدید تر آن را همراه خود در ذخیره ژنوم خود به همراه میبرند

حال اگر تغییرات محیطی به وقوع بپیوندد مثلاً خشکسالی های ممتد به وقوع بپیوندد و یا بیماری شایع شود ممکن است تعدادی یا تمام بک گونه از بین برود و تنها تعدادی از جمعیت باقی بماند که صفاتی منطبق با شرایط جدید را داشته باشد بنابر این باقی مانده ها متفاوت از گونه قدیم هستند و اینها به مرور زمان با بوجود امدن جهشهای مختلف و همینطور تکرار تغییرات محیطی آن نسل شاید تغییرات بیشتر با نیاهای خود داشته باشند ممکن است هم پسر عموهای ایشان در منطقه ای دیگر در طی همین زمان شرایط محیط شان تغییر نکرده باشد یا گونه دیگری تغییر کرده باشد بدین ترتیب پس از مدت زمانی ممکن است شما یک یا سه تیره مختلف از یک گونه اولیه داشته باشید

امیدوارم این توضیحات و همینطور سعی شما در فراگیری مفاهیم پایه ای زیست شناسی ابهامات شما را کمتر کرده باشد
موفق باشید


با سلام

مکرر گفته شد که ارتباط تکامل با بی خدایی چیست ؟ هر چند که خود داروین هم معتقد به خدا بود اما چرا به انکار ناظم می انجامد نمیدانم !

اثبات یا انکار فرگشت یا تکامل سر جای خودش ، اما در حوزه دین سخن بالاتر از این حرفهاست مثلا در کتب آسمانی مثل عهدین و قران ، اساس هشدار در بحث خلقت است و واژه خلق(و فطر وبدع) یعنی آفرینش ابتداء به ساکن چیزی بدون سابقه قبلی و تقدیر و هدایت آن : ربنا الذی اعطی کل شئ خلقه ثم هدی :

{وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ }الشعراء184

در تورات هم آمده :

(خداوند، ايوب را مخاطب قرار داد و گفت Smile وقتى كه زمين را بنياد نهادم كجا بودى ؟
بيان كن اگر فهم دارى كيست كه آن را پيمايش نمود اگر مى دانى ؟ و كيست كه ريسمانكار را بر آن كشيد؟ پايه هايش بر چه چيز گذاشته شد؟ و كيست كه سنگ زاويه اش را نهاد هنگامى كه ستارگان صبح با هم ترنّم نمودند و جميع پسران خدا آواز شادمانى دادند و كيست كه دريا را به (وسيله ) دَرها مسدود ساخت ، وقتى كه بدر جست (جهيد) و از رحم بيرون آمد، وقتى ابرها را لباس آن (دريا) گردانيدم و تاريكى غليظ را قنداقه او ساختم و حدّى بر آن قرار دادم و پشت بندها و دَرها تعيين نمودم و گفتم تا به اين جا بيا و تجاوز منما و در اين جا امواج سركش تو بازداشته شود.ایوب 12-4


بنابراین اصل سخن دین بر اولین خالق وناظم ومدبر است نه فرگشت و تکاملی که حتی در صورت اثبات ؛ نتیجه تقلید و دریافت از نسخه مخلوقات خداست . بزبان ساده خدای متعال میفرماید این خلقت و آفرینش اولیه بسیار مهم و شگفت بوده و خالقی دانا وتوانا نیاز داشته نه شناخت ارتباط وتغییرات وتبدیلات و واکنشهای بین آنها و ....

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

متحیر;229375 نوشت:
و دوباره خدمت شما عرض میکنم نظریه با حدس و گمان و فرض بسیار متفاوت است و شما تا زمانی که مستندی علمی ارائه نکنید نمیتوانید بر این نظریه خرده بگیرید یا آنرا از اعتبار بیندازید

شلوغش نکنید لطفاً...
4 میلیارد سال پیش انفجار فلان رخ داده حدس و گمان نیست؟
وقتی علمی اثبات نشده یعنی حدس و گمان هست و غیر از این نمیتونه باشه برادر اینقدر به خودتون فشار نیارید که این نظریه هست و..... توسط چهارتا فراماسون تایید شده.
متحیر;229375 نوشت:
چنین چیزی مثل این است که شما از من بخواهید برای اینکه بگویم اسب بالدار یک فانتزی است تمامی ذرات عالم را اسکن و آنالیز کنم و بعد بگویم چون در اتمامی مشاهدات اسب بالدار نبود پس ادعای اول من که میگفتم اسب بالدار یک موجود فانتزی است حقیقت دارد

چه جالب خودتم قبول داری که نظریه داروین مثل یک اسب بالدار رویایی بیش نیست و کسی هم قبولش نداره و با حقیقت نمیشه توصیفش کرد.
متحیر;229375 نوشت:
ولی حالت سوم چون قابل تجربه ،آزمایش است و میتوان آن را توضیح داد و توضیحات آنرا میتوان با آزمودن درستی و نادرستیش را تشخیص داد پذیرفته است

اینکه چهار تا سلول زادو ولد میکننن و هرکاری میکننن دلیل بر این نمیشه که ما از نسل همون سلول ها باشیم.
شما چرا متوجه نیستی؟
یا خودتو زدی به اون راه یا مارو مثل داروینی ها رویایی فرض کردی.
من این قضیه رو به دوستام گفتم داشتن از خنده میترکیدن.
خدایی بدجور رفتی تو نخش ها؟
از نظر شما و داروین ما همون سلول هستیم دیگه مگه نه؟
شامپانزه نوع نزدیک ترینش به انسانه مگه نه؟
پس چرا انسان نمیتونه با شامپانزه لقاح برقرار کنه و بچه دار بشن؟
جای کاربر رضا خالیه بجان خودم.
افرادی مثل شما باید گیر همچین کارشناساییی بیوفتن میدونی چرا؟
اخه رضا تا جواب سوالاشو ندی پست هاتو حذف میکنه و اجازه حرف زدن بهت نمیده:Khandidan!:
همچین حرصت در میاد ما هم یه نفس راحت از دست رویاهای نا صادقانه شما میکشیم.[/]

[="Tahoma"][="Green"]

بنام خدا.

نظریه تکامل داروین رد شد!!


دانشمندان آمریکایی اسناد جدیدی ارائه دادند که نشان می‌دهد نظریه تکامل بشری داروین اشتباه بوده است.
به نقل از عصر ايران ، این تحقیقات که توسط گروهی از دانشمندان زیست شناسی در دانشگاه «کین ستیت» و «کالیفرنیا» ارائه شده در پی کشف اسکلت باقیمانده از یک انسان‌ اولیه در اتیوپی که عمری بیش از 4 میلیون سال دارد، مربوط می‌شود.

این اسکلت که «اردی» نامگذاری شده ثابت می‌کند که ابنای بشر از اسلاف تکامل یافته از خانواده میمون‌ها و شامپانزه نبوده است.

در این گزارش آمده است پیش از این دانشمندان غربی مدعی بودند که میمون‌ها و شامپانزه‌ها اجداد اولیه انسان‌ها بودند که در سیر تکامل تاریخی به انسان‌های امروزی بدل شدند.

این گزارش تصریح می‌کند: در حال حاضر هیچ شامپانزه‌ای کشف نشده که به «اردی» شبیه باشد.

به گزارش شبکه الجزیره، دانشمندان «اردی» را جزو نخستین انسان‌های ساکن روی کره زمین می‌دانند.

گردآوری:گروه خبر سيمرغ
seemorgh.com/news
منبع:asriran.com

[/]

[="navy"]یک سئوال از معتقدین به نظریه داروین

چرا وقتی یک سوسک به پشت در محل مسطحی میفتد انقدر چرخ میزند تا میمیرد در حالی که همین سوسک اگر قسمتی از بدنش اسیب ببیند بعد از یک روز انرا ترمیم میکند ایا این موضوع با قانون فرگشت در تضاد نیست ![/]

هشام;228964 نوشت:
باسمه تعالی، سلام بر شما

ظاهرا شما سیر مباحث را به درستی دریافت نکرده اید؛ زیرا اساسا بحث ما این نیست که ما نظریه داروین را از جهت عقلی، غیر ممکن و محال می دانیم، اگر این نظریه غیر ممکن بود، اساسا فرض نظریه، محال بود و ما باید، محال بودن، آن را تحلیل می نمودیم.

بله در اصل هیچ نظریه ای که در جامعه اندیشمندان مطرح میشود در زمان خود ایراد تئوری ندارد.شاید در اینده پیدا کند اما در زمان خود هیچ مشکلی ندارد

اما انگار دوستان دیگر هنوز دارن فرایند تئوری نظریه رو مطرح میکنن

نقل قول:

بحث این است که برای اینکه ما نظریه علمی داشته باشیم، از منابع معرفتی، باید نظریه به مرحله اثبات برسد، اینکه در یک فرایندی مثلا کرمی تبدیل به پروانه بشود و...، ممکن است، به چه دلیل؟ به دلیل اینکه، این مسیر و قانون آن به درستی تجربه شده است، اما بحث ما پیرامون، نظریه تکامل دور میزند که اثبات بشود که مثلا در زمان های گذشته، میمون، تبدیل به انسان شده است، یعنی چرا ما نگوییم خداوند، انسان را در مراحل تدریجی نوع انسانی خلق کرده است، مثلا این انسان از همان اول در طبقه بندی انسانی خلق شده است، نه مثلا از میمونی بر آمده باشد؟(ما به دنبال دلیلی بر اثبات این برآمدن هستیم، نه اینکه این انتقال و برآمدن ممکن است یا محال است.)

ح

چرا نشود ؟میشود
ما در مسیر علم توضیحی داریم از فرایند حیات که میگه موجودات زنده از موجودات بی جان بوجود امدن .و یا در بدترین حالت از فضا به زمین امدن.و یا هر دو همزمان
این موجودات ریز و اغازین همانگ
ونه که رشد کرده و تکامل یافته اند و به باکتری کرم ماهی نهنگ تبدیل شدن همانگونه به میمون و انسان تبدیل شدن.و بسیار ریز و دقیق این نظریه توضیح داده شده
در مقابل شما توضیح دین و قران را دارید که میگه ما به یکباره انسان را از گل افریدیم .
خب انتخاب با شماست هر کدام منطقی تر باشد همان را بپذیرید
اما برخی میگن این دو توضیح منافاتی با هم ندارن

اینکه شما میگویید چرا نشود فرض کرد که انسان از نسل میمون نیست و خدا همانگونه که قران گفته او را افریده
خب این بیشتر به معجزه شبیه است تا علم

قابل توجه هست که زمانی که ما انقدر دقیق قران رو زیر ذرهبین میبریم که جمله اول قران 23 حرف دارد و ....
پس در همه جای قران این دقت رو در نظر داشته باشیم
قران اشاره میکند که موجودات را از اب خلق کردیم (منظور همان موجودات اولیه هست)
اما علم میگه موجودات در اب بوجود امدن
فرق این دو مثل اینکه بگیم
حباب از اب هست
یا حباب در اب هست
اولی اشاره به جنس و دومی به مکان حباب دارد
گویی قران گفته موجودات از جنس اب بوجود امدن که در ان زمان قابل توجیه است
اما علم اینو نمیگه .علم میگه تنها امکان حیاط در اب و دریا بوده.
در اب . و از مواد الی و معدنی
قران میگه انسان از گل خلق شده
مشکل اول به گفته علم امکان بوجود امدن حیاط در محیط غلیظ و بسته گل حتی گل رقیق وجود ندارد
تنها فرض ممکن .محیطی است مثل اب دریا .که نور خورشید و الکتریسیته بتواند در ان جریان داشته باشد .و انقدر رقیق باشد که مواد به راحتی محلول شوند
و همه ما میدونیم که موجود بزرگ و هوشمندی مثل انسان نمیتواند به یکباره از گل بوجود اید .یعنی این را علم نمیپذیرد
در نتیجه شاید بتوانیم گفته قران را به عنوان معجزه افرینش قبول کنیم اما باید ذکر کنیم که دقیقا نقطه مقابل علم را قبول کردیم

نقل قول:
ال این انسان تکامل می پذیرد، رشد می کند، انطباق با محیط دارد،و..، تمام مواردی که می تواند جزء موضوعات نظریات علم تجربی قرار بگیرد و قابل اثبات است.

دوست عزیز، بنده عرض کردم که نظریه داروین، مخالف ظواهر(نه نصوص) آیات است، و این ظواهر در صورت اثبات نظریه داروین، کاملا قابل تأویل است، یعنی اگر و اگر نظریه داروین اثبات هم بشود، با قرآن در تعارضی که غیر قابل تأویل باشد، قرار نمی گیرد.(دقت کنید.)


خب اثبات کنید .
به نظر من که مقابل قران است
هم در مورد بوجود امدن موجودات
هم در مورد بوجود امدن انسان
هم در مورد اینکه ادم اویل انسان بوده از نظر قران

عــــلی;229411 نوشت:
بنام خدا.

نظریه تکامل داروین رد شد!!


دانشمندان آمریکایی اسناد جدیدی ارائه دادند که نشان می‌دهد نظریه تکامل بشری داروین اشتباه بوده است.
به نقل از عصر ايران ، این تحقیقات که توسط گروهی از دانشمندان زیست شناسی در دانشگاه «کین ستیت» و «کالیفرنیا» ارائه شده در پی کشف اسکلت باقیمانده از یک انسان‌ اولیه در اتیوپی که عمری بیش از 4 میلیون سال دارد، مربوط می‌شود.

این اسکلت که «اردی» نامگذاری شده ثابت می‌کند که ابنای بشر از اسلاف تکامل یافته از خانواده میمون‌ها و شامپانزه نبوده است.

در این گزارش آمده است پیش از این دانشمندان غربی مدعی بودند که میمون‌ها و شامپانزه‌ها اجداد اولیه انسان‌ها بودند که در سیر تکامل تاریخی به انسان‌های امروزی بدل شدند.

این گزارش تصریح می‌کند: در حال حاضر هیچ شامپانزه‌ای کشف نشده که به «اردی» شبیه باشد.

به گزارش شبکه الجزیره، دانشمندان «اردی» را جزو نخستین انسان‌های ساکن روی کره زمین می‌دانند.

گردآوری:گروه خبر سيمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:asriran.com



انتظار نداشته باشد که ما این نوشته خبر گزاری رو قبول کنیم .خبر ها کافیست کمی عوض شوند تا معنی ان ها عوض شود
بر فرض که انسانی پیدا شده باشد که با شامپانزه جور نباشد .ایا نمیشود فرض کرد ان انسان در 4 میلیون سال پیش از نسل میمونی بوده که منقرض شده باشد؟
نوشته شما کامل نیست این کشفیان نظریه رو رد نمیکنه

متحیر;229375 نوشت:
این از خوشبختی مسائل علمی است و دوباره خدمت شما عرض میکنم نظریه با حدس و گمان و فرض بسیار متفاوت است و شما تا زمانی که مستندی علمی ارائه نکنید نمیتوانید بر این نظریه خرده بگیرید یا آنرا از اعتبار بیندازید

باسمه تعالی، سلام بر شما

جناب، بنده در پست های اولیه، به روشنی، بیان کردم که جایگاه بحث ما، در این تاپیک، چیست؟

علم تجربی مسیر خودش را دارد، مسأله میزان قابلیت اثبات یک مسأله برای پذیرش اعتقادی، مطلب دیگر است، چرا توجه ندارید؟

بنده در این تاپیک به عنوان یک زیست شناس، یا عالم تجربی، با شما بحث نمی کنم که از جریانات کشفیات زیستی یا کشفیات فسیلی برای ما تعریف کنید، چرا دقت نمی کنید؟

مگر نه این است که ما می خواهیم، میزان قابلیت قطعی بودن این نظریه را اثبات کنیم؟ اینکه در اصطلاح این را به عنوان یک نظریه پذیرفته اند یا نپذیرفته اند، چه ارتباطی به این دارد که حقیقتا و در عالم واقع این نظریه با شاید ها و اگرهای مختلف در عرصه های دیگری روبروست؟ مگر ما آمده ایم اینجا روی الفاظ بحث کنیم که مثلا (نزد دانشمندان زیست شناسی)نظریه است یا فرضیه است؟ خوب، نزد دانشمندان زیست شناسی با سنجش های خودشان نظریه است، اما با احتمالات و میزان سنجیهای قابل قبول دیگر ممکن است نزد شخص دیگر، در حد یک فرضیه و احتمال (صرفا عقلی) باشد.

مثلا، آیا اینکه یک زیست شناسی که مطابق دید زیستی و مادی خودش مطالعه می کند، و فقط از جهت زیستی به موجودات می نگرد، باید تمام دانشمندان دیگر که مثلا به بعد غیر مادی و... هم توجه دارند، نباید توجه داشته باشند؟ زیرا مثلا زیست شناسانی (مانند ریچالد داوکنیز)، با نگرش خودشان می گویند، فرضیه داروین، فرضیه نیست، بلکه نظریه است؟

متحیر;229375 نوشت:
چنین چیزی مثل این است که شما از من بخواهید برای اینکه بگویم اسب بالدار یک فانتزی است تمامی ذرات عالم را اسکن و آنالیز کنم و بعد بگویم چون در اتمامی مشاهدات اسب بالدار نبود پس ادعای اول من که میگفتم اسب بالدار یک موجود فانتزی است حقیقت دارد در صورتی که قضیه نظریه تکامل به این صورت نیست بشر امروز با استفاده از شواهد متعدد که برگرفته از مشاهده مستقیم زندگیو تنوع جانداران امروزی است که ناظر بر فیزیولوژِی،آناتومی بیوشیمی جنین شناسی ژنتیک است و مدارک و شواهدی که از کاوشهای زمین شناسی است و همینطور یافت فسیلهای متعدد که منطبق بر ادعاهای این نظریه است فرگشت را به عنوان توجیهی بر علت حیات و راه شایسته ای بر نشان دادن اینکه چرا حیات بر زمین شکل گرفته و چرا این گوناگونی از حیات داریم ؛ پذیرفته است

دوست عزیز، در علم تجربی برای اینکه یک فرضیه اثبات بشود، دست به تجربه می زنند، شما برای اینکه در قلمرو علم تجربی، یک فرضیه را اثبات کنید، باید آزمایشات متعددی، برای اثبات فرضیه داشته باشد که فرضیه به درجه اثبات برسد، یعنی به قدری آزمایش صورت بگیرد که بتوان یک فرضیه تجربی را اثبات نمود، مثلا شما اگر بخواهید حکمی تجربی در زمینه اسب داشته باشید، منطقا باید اسبهای متعدد را تجربه کرده باشید به حدی که بتوانید یک فرضیه را به درجه اثبات برسانید، مثلا از جهت تجربی برای اینکه بتوانید اثبات کنید که اسبها بالدار نیستند، باید موارد متعدد بالدار نبودن اسبها را به میزانی تجربه کرده که بتوانید حکم کنید که اسبها بالدار نیستند.

حال شما می خواهید در مورد موجودات گذشته، فرضیه داروین(یا نظریه داروین یا هر نام دیگری که....) را به اثبات برسانید، باید چه مسیری برای اثبات این فرضیه، داشته باشید؟

به نظر باید بتوانید، به حدی شواهد را ارایه بدهید که آن فرضیه به درجه اثبات برسد، موجودات گذشته را که نمی توانید، تجربه کنید، الا به نحو فسیل یا سنگواره.

خوب، جدای از اینکه منبع معرفتی فسیل، بسیار احتمالی و ظنی است، شما یک مورد انتقال تجربه شده، در مورد فسیل ها هم نتوانسته اید، ارایه کنید، البته نه اینکه نمی توانید، بلکه عادتا به نظر بنده شدنی نیست که ارایه کنید؛ زیرا اساسا امکان ندارد که مثلا برآمدن و انتقال فسیل انسان را از فسیل میمون، تجربه کنید، از طرف دیگر میزان تبدیل فسیل شدن موجودات بسیار بسیار کم است و....

در عالم جانداران فعلی هم، شما انتقال و برآمدن را جز در موارد بسیار نادر و استثنایی نداشته اید،(جدای از اینکه شما موارد را هنوز مطرح نکرده اید، تا اشکالاتمان را مطرح کنیم.) برفرض که شما اثبات کنید، مثلا بعضی از کرمها تبدیل به پروانه می شوند، یا...، خوب، آیا شما می توانید، تبدیل به پروانه شدن را برای کرمهای دیگر(چه رسد به موجودات دیگری از طبقه دیگر) که در همان طبقه هستند، اثبات کنید؟(البته به عنوان مثال عرض می کنم.)

خوب، فسیل و فیزیولوژِی،آناتومی بیوشیمی جنین شناسی ژنتیک و...، چگونه می خواهند، این نظریه را اثبات کنند، با احتمال و گمان؟ مانند، به دست آوردن شواهدی که یک پلیس، برای شناسایی یک مجرم به دست می آورد؟ البته شواهد برای به دست آوردن یک مجرم کجا و شواهد برای به دست آوردن وضعیت تمام موجودات با پیچیدگیهای و گستردگیهای آنها کجا....؟

متحیر;229375 نوشت:
به نظر میرسد سه نظریه برای توجیه منشأ حیات در زمین وجود دارد 1- منشأ فرا زمینی (panspermia) 2-فرآوری و هدایتی آسمانی 3-فرگشت هر یک از سه حالات فوق ممکن است صحیح باشد ولی حالت سوم چون قابل تجربه ،آزمایش است و میتوان آن را توضیح داد و توضیحات آنرا میتوان با آزمودن درستی و نادرستیش را تشخیص داد پذیرفته است

برادر عزیز، بنده نمی فهمم چه چیزی قابل تجربه و آزمایش است، ارتباط مواردی که قابل تجربه و آزمایش است، با نظریه تکامل، با توجه با آن همه احتمالات مخالف، روشن نیست.

اگر مورد تجربه شده و قابل توضیح و آزمونی، (در این تاپیک طولانی)، در جهت اثبات مدعای فرگشت، گزارش داده شده است، مشخصا، به ما نشان بدهید، شاید ما غافل بوده ایم.

متحیر;229375 نوشت:
دوست عزیز اگر فرض کنیم شما به چرایی آنها آشنا شده باشید باید پرسشهایی مطرح کنید که منطبق بر آشنایی شما با این مقدمات باشد نه آنکه پس از این 300 پست مختلف باز پرسشهای اولیه خود را تکرار کنید

جناب متحیر، این مطلب شما نشان می دهد که شما هنوز نفهمیده اید که پرسش های بنده ناظر به چه مطلبی بوده است، بنده به دنبال نتیجه مقدمات هستم نه خود مقدمات، بنده از شما بارها خواسته ام که نتیجه مقدمات را(نه خود مقدمات را)که دانشمندان اثبات کرده اند کنار هم قرار بدهید. (مثلا علم جنین شناسی و ژن، به این نتایج رسیده است، و...، از ماحصل تمام این نتایج، اثبات می شود که این نظریه (نظریه تکامل) درست است.)

پس، لطفا دقت کنید که بنده به دنبال توضیح مقدمات نیستم، در مرحله اول می خواهم، شما نتایج روشن مقدمات را کنار هم قرار بدهید و اصل مدعا و نظریه را اثبات کنید.

ظاهرا باید، ابتدا روشن کنیم که منطقا، چگونه می توان از مقدمات به نتیجه رسید.

متحیر;229375 نوشت:
خوب دقیقاً آن قسمت را که غافل هستید امکان وقوع جهش و چگونگی وراثت صفات است و همینکه تولید مثل جنسی که انقلابی بزرگ در مسیر حیات است و به نظر میرسد از حدود هفتصد میلیون سال قبل یعنی یک میلیارد سال بعد از بوجود امدن یو کاریوتها شکل گرفته را از یاد برده اید غفلت شماست که فرگشت را متوجه نمیشوید و دنبال این هستید که خوب حال میمون کجاست انسان کجاست چرا میمون انسان نشد یا اینکه میمون انسان نما چه شد این سؤالات بیشتر میرساند که شما با فرگشت آشنا نشدید

بسیار خوب، اینکه دانشمندان کشف نموده اند که جهش ممکن است، باعث فهم فرگشت مورد ادعا می شود یا اثبات فرگشت؟

جناب متحیر، ظاهرا شما متوجه سوالات نشده اید، و الا نباید این همه تاپیک طولانی بشود.

متحیر;229375 نوشت:
اگر مطالعه میکردید و اشکالات علمی میگرفتید کما اینکه جای اشکال و بحث بسیاری در جزئیات وجود دارد و پژوهشگران بسیاری هم در حل ماین جزئیات در حال تلاش هستند و روزبروز هم این پژوهشگران به یافته هایی میرسند که بیشتر مؤید همین فرگشت است نه آنکه مخل این نظریه که اگر حتی موردی بر خلاف یافت میشد مطمئن باشید لحظه ای در اعلام آن درنگ نمیکردند کما اینکه در چند ماه قبل اعلام کردند نوترینو ها باسرعتی بالای سرعت نور آزمایش شدند همه گفتند نظریه ثابت بودن سرعت نور به تاریخ پیوست ولی آزمایشهای محدد و واخوانی نتایج آزمایشها خطا بودن آزمایش را اثبات کرد منظورم این است که شما خلاف بودن فرگشت را فقط با علم میتوانید ثابت کنید نه اینکه چون با نظام فکری شما که روز بروز فاصله اش با واقعیات بیشتر میشود جور در نمی آید مورد هجمه قرار دهید در هنگام میوز سبب میشود بعضی از جهش های ژنتیکی که در هنگام تقسیم سلولی به وقوع میپیوندد به صورت صفاتی جدید برای نسل بعد بوجود آید چنانچه این صفت با زندگی و شرایط محیط همخوان باشد نسلهای حدید تر آن را همراه خود در ذخیره ژنوم خود به همراه میبرند

به نظر می رسد، اشکالات کلی و اساسی مطرح است، چه رسد به اشکالات جزیی، اگر شما تا به حال، مسیر کلی استدلال را به روشنی جلو می بردید، می توانستیم، از دید برون زیست شناختی مادی، اشکالات متعدد کلی و جزیی را سر جای خودش مطرح کنیم.

ما خلاف بودن فرگشت را با همان ادعاهای مطرح شده، در این جهت اشکال می کنیم.

جناب متحیر، نظام فکری ما، چیست؟ نظام فکری ما با واقعیات فاصله می گیرد، یا با توهمات و خیالبافی ها، فاصله می گیرد؟ بعضی نظیریات که به مراتب از نظریه فرگشت، وضعش بهتر است، به قول جناب سعید، وضعیتی اینچنینی دارد چه رسد به نظریه فرگشت:

gsaeed;181272 نوشت:
حالا چرا دعوا میکنین؟ بابا به مادر پیر هم دیگه رحم کنید بهتره از بحثی که فیزیک و فلسفه را به هم وصل میکنه خوداری کنید زیرا فیزیک علمیست در حال رشد دیروز یکی اومد گفت سرعت نور 300000 کیلومتر در ساعت هست.انیشتن تمام فرمول های اختر شناسی بر این مبنا طرح ریزی شد امروز چند نفر پیدا شدن میگن با عرض احترام نسبت به دانشمند بزرگ البرت انیشتن ما در صدد هستیم تا ثابت کنیم سرعت نور اشتباه محاصبه شده دیروز انیشتن گفت ماده از بین نمیره امروز یکی میگه پاد ماده وجود دارد دیروز یکی میگفت سیاه چاله تنها جرمی هست که هیچ چیزی از خود بروز نمیدهد امروز از سیاه چاله ها امواج رایدیی میگیرن دیروز میگفتن عناصر اربعه اب و خاک و اتش و هوا است امروز میگن عناصر اربعه انرژی و ماده .نیروی جاذبه .نیروی الکترو مغناطیس . نیروی هسته ای هست دیروز میگفتن ماده 3 حالت داره.گاز مایع جامد امروز میگن 4 حالت داره .گاز .مایع .جامد .پلاسما دیروز میگفتن بیگ بنگ اغاز عالم کیهانیست امروز میگن چنین چیزی محال است .و بیگ بنگ تنها یک انفجاری بودن میان ده ها کیهان دیگر امروز میگن سیاه چاله ها اجرامی سنگین هستن فردا میگن سیاه چاله ها نقطه ای بیش نستند نقطه ای در مدار صفر درجه .و هیچ جرمی ندارن امروز میگن عمر جهان 13 بیلیون سال هست فردا یه ستاره پیدا میکنن به فاصله 15 بیلیون سال نوری امروز میگن خدا نیست فردا میگن خدا هست پس فردا ثابت میکنن خدا نمیتواند باشد میخوام بگم فیزیک علمی در حال تغیر هست و نمیشه به دلایل و مستنداتش اطمینان کرد یکی در یکی از پست ها گفت خورشید دلیل وجود سایه است و ان را بوجود میاورد اولا سایه وجود ندارد.این عدم وجود نور هست که شما به ان سایه میگین دوما عدم نیازی به دلیل ندارد که ان خورشید باشد کسی هم مثال زد افکار از جنس ماده نیستن اما انسان مادی فکر میکند اولا فکر ما رو هوا ذخیره نمیشود نورون های مغزی برای خنده تو مخ من و شما نیستن افکار خاطرات و .... همگی ناشی از فعل و انفعالات مادی هستن

پس، دوست عزیز، می توانید، یکی از آن واقعیاتی را که نظام فکری ما با آن فاصله دارد، (یا روز به روز با آن همه واقعیاتی که روزانه در حال کشف است فاصله می گیرد، بیاورید؟

متحیر;229375 نوشت:
حال اگر تغییرات محیطی به وقوع بپیوندد مثلاً خشکسالی های ممتد به وقوع بپیوندد و یا بیماری شایع شود ممکن است تعدادی یا تمام بک گونه از بین برود و تنها تعدادی از جمعیت باقی بماند که صفاتی منطبق با شرایط جدید را داشته باشد بنابر این باقی مانده ها متفاوت از گونه قدیم هستند و اینها به مرور زمان با بوجود امدن جهشهای مختلف و همینطور تکرار تغییرات محیطی آن نسل شاید تغییرات بیشتر با نیاهای خود داشته باشند ممکن است هم پسر عموهای ایشان در منطقه ای دیگر در طی همین زمان شرایط محیط شان تغییر نکرده باشد یا گونه دیگری تغییر کرده باشد بدین ترتیب پس از مدت زمانی ممکن است شما یک یا سه تیره مختلف از یک گونه اولیه داشته باشید

دوست عزیز، شما، کلمات ممکن است و شاید را در همین واقعیات قطعی مورد قبولتان شمارش کنید.

این یعنی احتمال در احتمال، این یعنی همان واقعیات شما، که حقا نظام فکری ما روز به روز از آن فاصله می گیرد.

متحیر;229375 نوشت:
امیدوارم این توضیحات و همینطور سعی شما در فراگیری مفاهیم پایه ای زیست شناسی ابهامات شما را کمتر کرده باشد

بنده هم امیدوارم، شما یک مقداری دیدتان را باز کرده، و نتایج اشتباه نگیرید، مطمین باشید اگر شما مسیر استدلال و اثبات نظریه تکامل را بتوانید، بیان کنید، اگر لازم باشد، سعی و تلاشی خواهم کرد که بسیار گویا و روشن، مسایل پایه ای زیست شناسی را برایتان توضیح بدهم.

سلام و عرض ادب

هشام;229652 نوشت:
بنده هم امیدوارم، شما یک مقداری دیدتان را باز کرده، و نتایج اشتباه نگیرید، مطمین باشید اگر شما مسیر استدلال و اثبات نظریه تکامل را بتوانید، بیان کنید، اگر لازم باشد، سعی و تلاشی خواهم کرد که بسیار گویا و روشن، مسایل پایه ای زیست شناسی را برایتان توضیح بدهم.

این همه خواست اینجانب است و مشتاقانه در انتظار چنین توضیحاتی از جانب شما هستم
مطالبی علمی و مستند بر پایه علوم زیستی که مسائلی را مطرح کند و فرگشت را به چالش بکشد
دوست عزیز شما میقرمایید :
هشام;229652 نوشت:
خوب، فسیل و فیزیولوژِی،آناتومی بیوشیمی جنین شناسی ژنتیک و...، چگونه می خواهند، این نظریه را اثبات کنند، با احتمال و گمان؟ مانند، به دست آوردن شواهدی که یک پلیس، برای شناسایی یک مجرم به دست می آورد؟ البته شواهد برای به دست آوردن یک مجرم کجا و شواهد برای به دست آوردن وضعیت تمام موجودات با پیچیدگیهای و گستردگیهای آنها کجا....؟

الف- وقتی از نظر فیزیولوژی به اندام جانوران نگاه میکنیم
و اکتین و میوزین را در عضلات مخطط چانداران در می یابیم جهاز هاضمه با یک رویه و یا دستگاه گردش خون و یا سیستم عصبی را با یک رویه میبینیم چگونه باید آنرا توجیه کنیم
ب -بیوشیمی
وقتی در تمام سلولهای هوازی میتوکندری را می بینیم
وقتی مولکول atp را به عنوان حامل انرژی در تمامی سلولهای یوکاریوت میبینیم
وقتی چرخه کربس را در چرخه انرژی تمامی سلولهای جانداران پی میگیریم جز اینکه بگوییم آنها از یک نیای مشترک نشأت میگیرند چه برداشت دیگری میتوانیم داشته باشیم
وقتی پروتئینهای تشکیل دهنده سلولها تنها از 20 اسید آمینه تشکیل شده اند به غیر از اینکه بگوییم آنها به یک نیای مشترک میرسند چه پیشنهاد دیگری میتوانیم داشته باشیم
وقتی اسید های آمینه موجودات همه چپگرد هستند جز اینکه بگوییم مولکولهای پایه ای حیات یک منشأ دارند چه پاسخ دیگری میتوان ارائه داد
ج -وقتی در جنین شناسی تمامی مهره داران در مراحل اولیه رشد یک شما دارند و با یک الگو شروع میشوند همه آبشش دارند همه تشکیل لوله عصبی شان به یک شکل است چه چیزی جز فرگشت را میتوانید جایگزین کنید
د- وقتی در آناتومی جانداران اندامهایی را می یابید که مشابه اندام فعال دیگر جانداران است ولی چون به درد نمیحورند مضمحل و زائد هستند چه نتیجه منطقی میتوانید بگیرید
بارها از شما سؤال کردم آپاندیس در بدن ما به چه کار می آید استخوانهای پا در بدن تهنگ چرا موجود است چرا عصب راجعه حلقی مسیر نابجایی در بدن پستانداران دارد

این مشاهدات برای شما که فرگشت را پاسحگو نمیدانید با چه حدس یا فرض یا نظریه یا اصل میخواهید توجیه کنید

این موارد نگرشهای ما به همین زمان است نیازی به گذشته زمین شناسی زمین و یا سنگواره ها ندارد
که اگر آنها را هم به مدد این مشاهدات بیاوریم پازلهای ما در مورد فرگشت تکمیل میشود
دقت کردید شما نیازی به مدارک زمین شناسی هم برای اثبات فرگشت ندارید
این مدارک جهت تکمیل اقامه نظریه است

این ها همه مدرک وسند است نه به شاید و اما و اگر وابسته است به میکروسکوپ و تشریح و ذهن جستجوگر هیچ فرضیه ای نیست قطعیت است.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

متحیر;229673 نوشت:
وقتی چرخه کربس را در چرخه انرژی تمامی سلولهای جانداران پی میگیریم جز اینکه بگوییم آنها از یک نیای مشترک نشأت میگیرند چه برداشت دیگری میتوانیم داشته باشیم

متحیر;229673 نوشت:
وقتی پروتئینهای تشکیل دهنده سلولها تنها از 20 اسید آمینه تشکیل شده اند به غیر از اینکه بگوییم آنها به یک نیای مشترک میرسند چه پیشنهاد دیگری میتوانیم داشته باشیم
متحیر;229673 نوشت:
ج -وقتی در جنین شناسی تمامی مهرهداران در مراحل اولیه رشد یک شما دارند و با یک الگو شروع میشوند همه آبشش دارند همه تشکیل لوله عصبی شان به یک شکل است چه چیزی جز فرگشت را میتوانید جایگزین کنید د- وقتی در آناتومی جانداران اندامهایی را می یابید که مشابه اندام فعال دیگر جانداران است ولی چون به درد نمیحورند مضمحل و زائد هستند چه نتیجه منطقی میتوانید بگیرید بارها از شما سؤال کردم آپاندیس در بدن ما به چه کار می آید استخوانهای پا در بدن تهنگ چرا موجود است چرا عصب راجعه حلقی مسیر نابجایی در بدن پستانداران دارد

دوست عزیز و بزرگوار تمام این شباهت هایی که فرمودید نشون میده که جهان هستی فقط یک خالق داشته که این جهان رو اینقدر با نظم و ترتیب به ترتیب آفریده.
اما این خالق هستی میدونه که چیرو چطوری آفریده نه شما و داروینیست ها.
من بیشتر دوست دارم بحث رو قرانی کنیم تا نظریه داروین رد بشه:ok:.
آخه شما حرف گو کن نیستید بزرگوار.
متحیر;229673 نوشت:
این مشاهدات برای شما که فرگشت را پاسحگو نمیدانید با چه حدس یا فرض یا نظریه یا اصل میخواهید توجیه کنید

آخه شما عزیزم جواب سوال های مارو نمیدی ما فکر میکنیم که جز اینکه توهم بزنی کاری نمیکنی.
پرندگان چرا بال دارن؟
ما همه انسان ها نیاز داریم که بال داشته باشیم و دوست داریم که بالدار باشیم و پرواز کنیم چرا نیستیم و بال نداریم؟
بال که خیلی قشنگه...چرا ما تخم نمیذاریم؟مگه از توی آب بیرون نیامدیم؟چرا پرندگان تخم میذارن ما نه؟چرا لاکپشت تخم میذاره ولی بال نداره؟
این تنوع نعمت بخاطر اینکه شما اینهارو از هم جدا کنی برادر.متوجه ای؟جدا کنی اما شما داری همه رو با هم یکی و فامیل میکنی.
متحیر;229673 نوشت:
این موارد نگرشهای ما به همین زمان است نیازی به گذشته زمین شناسی زمین و یا سنگواره ها ندارد

نه میبینم که بلدی جوش بیاری:Nishkhand:.
پس خودت هم قبول کردی که چیزی جز حدس و گمان نیست و اگه اون فسیل ها و میلیارد سال و ... رو برداریم چیزی جر رویا نمیمونه.
متحیر;229673 نوشت:
این ها همه مدرک وسند است نه به شاید و اما و اگر وابسته است به میکروسکوپ و تشریح و ذهن جستجوگر هیچ فرضیه ای نیست قطعیت است.

من الان متوجه نشدم چی سنده؟
اینکه ما لاک نداریم مثل لاکپشت؟
چرا درخت ها خون ندارن؟چرا چشم ندارن؟چرا حرف نمیزنن؟مگه از همون انتخاب طبیعی به وجود نیامدن؟چرا بعد از این همه میلیارد سال هیچ تغییری نکردن؟
این تنوع افرینش یعنی داره میگه خداوند قادر و تواناست به آفرینش هر موجودی و برای آفرینش هر موجود نیازی به وجود موجود دیگری نداره اینو خوب درک کنید.[/]



با سلام

بنظر من اصل نظریه تکامل یا فرگشت دراشتقاق گونه ها بر میگردد به جهش ها که دانستیم اساس تغییر وتبدیل در کروموزومهای موجودات هستند :

براي مثال شامپانزه و گوريل 48 ، ميمون 62 ، اسب 66 ، فيل
56 ، موش آزمايشگاهي 40 ، خرگوش 44 ، مگس ميوه 8 و در گياهان نيز گندم 14 ، ذرت 20 و چغندر 18
کروموزوم دارند. مورد عجيب در بررسي کروموزو مهاي انسان و گونة نزديک به آن يعني شامپانزه نشان ميدهد
که کروموزوم شمارة 2 انسان، حاصل ترکيب کروموزو مهاي شمارة 2 و 3 شامپانز ه ها و ديگر هومونيدها است
و همين موضوع باعث شده است که انسان 23 جفت و شامپانز هها 24 جفت کروموزوم داشته باشند. همچنين
مقايسة ژنوم)کل ژ نها( انسان و شامپانزه نشان از شباهت 98.7 ٪ آنها با يکديگر دارد !
مشخص شده است که تفاوت در تعداد کروموزو مها و به تبع آن شکل گون هها به دليل جهشهاي نقطه اي و
کلي بوده است، به طوري که رگه هايي از اشتراک ژنتيکي ميان آنها ديده ميشود. براي مثال بخشهايي از همين
کروموزو م شمارة 2 ميان انسان، گربه و موش مشترک است.

همچنين اتصال دو کروموزوم
شمارة 2 و 3 در اجداد انسا نها بود
که باعث جهش ژنتيکي مهمي شده
و سير فرگشتي انسا ن از شامپانزه را
جدا کرده است.


خوب سوال اساسی اینجاست که چگونه انسان دو کروموزوم از میمون کمتر شده ؟ آیا جهش ؟ چون میدانیم جهشها یا نقطه ای هستند یا قطعه ای ، بزبان ساده چه فرایندی وچطور باعث ترکیب کروموزوم های 2و3 و تشکیل یک کروموزوم متفاوت و تشکیل انسان شده است ؟

سلام و عرض ادب
برخیرالبریه عزیز
همانطور که بهتر از من میدانید اکثر جهشها یا اختلالات کروموزومی کشنده یا با معلولیت همراه هستند
ولی شیوع این اختلالات در انسان کم نیستند 1به 2000 یا یک به 1000 یا یک به 5000 هر چند کم است ولی اگر عمر چند میلیون ساله حیات را در نظر آوریم وقوع ناهنجاری کروموزومی که منافی حیات نباشدغیر محتمل نیست
نام بعضی از این ناراحتی های کروموزومی بااحتمال شیوع:
زنان XXX با نسبت 1000/1
سندرم داون (تریزومی21) که بسته به سن مادر با نسبت100/1 یا 200/1 هم میرسد
سندرم پاتو و سندرم ادوارد: با نسبت 5000/1
حذفهای قابل شناسایی توسط میکروسکوپ در نواحی انتهایی کروموزوم (4p-) (سندرم ولف – هیرش هورن) و (5p-) (سندرم فریاد گربه ) وجود داردبا نسبت 50000/1
حذف های کوچک یا ریز حذف ها که منشاء بیماریهایی مانند رتینوبلاستوما ،تومور وبلمز، سندرم های انجلمن و پرادر – ویلی ، . شایعترین آن سندرم دی جرج / سدلاکوا / ولوکاردیوفاسیال با نسبت 4000/1، مضاعف شدگی 22q11.2،سندرم اسمیت – مگنیس، سندرم حذف Ip36 و همچنین
از دیگر سندرم های ریز حذفی میتوان لانگر – گیدیون (کروموزوم 8 )روبین اشتین- طیبی(کروموزوم 16) . میلر – دیکر (کروموزوم 17) را نام برد.
اختلالات کروموزوم های جنسی
هم بیماریهایی هستند که شایع هستند
سندرم کلاین فلتر(47.XXY)
سندرم ترنر(45,X): با نسبت 5000/1 تا 10000/1
زنان XXX با نسبت 1000/1
مردان XYY : با نسبت 1000/1
البته سندروم X کشنده یادآور این است که حذف یا اضاف شدگی به کروموزومها یا قسمتی از کروموزومها تا حد آستانه ای قابل تحمل است
و از طرفی جهت یادآوری راسته هموئیدها از 40 میلیو ن سال قبل از بابونها و حدود 60میلیون سال قبل از میمونها جدا شده است

موفق باشید

سلام
دوستان چرا بحث الکی میکنید ؟
ببینید برای بار صدم هیچ نظریه ای زمانی که در سطح جهانی مطرح میشه از نظر تئوری و نظری مشکلی نداره.چرا که اگر داشت قبل از من و شما دانشمندان زیادی هستن که بتونن ردش کنن.
اینکه ما بیایم یه قسمت از یک نظریه ای رو بذاریم بعد دربارش سوال کنیم و اون رو به چالش بکشیم درست نیست
بهتر هست هر کس قبل از اینکه سوالی داشته باشه و ایرادی به نظریه ای بگیره اول کامل اون رو توضیح بده بعد ازش ایراد بگیره
مسلما ما نمیتوانیم نظریه داروین رو درک کنیم چرا که برای درک این مباحث تخصصی و پیچیده باید تهسیلات عالی دانشگاهی در همان رشته که الان زیست شناسی هست رو داشته باشیم
جناب خیرالبریه و جناب علی ایا شما میتوانید تخصصی نظریه رو توضیح بدین و درک کنین؟مسلما خیر
مگر اینکه دکترای زیست شناسی داشته باشید.چرا اگر قرار بود شما با خواندن نظریه و چند کتاب به اندازه یک دکتر زیست شناس بفهمید که دیگه به دانشگاه نیازی نبود
پس چرا وقتی که داستان رو متوجه نشدیم و نخواندیم و فقط قسمت هایی از داستان به گوشمان رسیده در موردش نظر میدیم؟
نتیجه اینکه این بحث ها که تخصصی شده و کلمات تخصصی به کار برده شده هیچ نتیجه ای نداره چرا که شما هیچ از ان ها نمیدانید

در ثانی قبل از من و شما دانشمندان زیادی بودن که بتوانند به نظریه ایراد بگیرن .اما نگرفتن .اگر نظریه از نظر تئوری ایراد داشت در دانشگاه درس داده نمیشد.اگر داشت مسلما استاد زیست شناسی دانشگاه ایرادش رو قبل از شما میگفت
پس اینکه ما بگوییم چرا انسان تخم نمیذاره ؟.چرا لاک پشت پرواز نمیکنه؟
نشان دهنده جهل ما هست

در طول تاریخ یکسری ایراد ها به نظریه گرفته شد اما نه از لحاظ زیست شناسی بلکه از طریق فیزیک
گفتند اگر خورشید سوختی مثل نفت داشته باشد نمیتواند ان میزان زمانی که این نظریه میخواهد که 4 میلیارد سال طول میکشد عمر داشته باشد
نظریه رد شد اما چندی بعد ثابت شد که خورشید سوخت گاز دارد و از جوش هسته ای که از شکافت هسته ای انرژی بیشتری دارد استفاده میکند .دوباره نظریه به روی میز برگشت
تا الان هم کسی از دانشمندان مدعی نشده که فرایند فرگشت مشکل دارد.برخی از ایرادات که زیاد هم وارد نیست در صدد هست که ثابت کند نسل انسان از میمون نیست و انسان نسلی خاص دارد
2.مورد دیگر این هست که ثابت کنند حیاط روی زمین بوجود نیامده بلکه از فضا امده

اما با خود نظریه تکامل که فرایند تبدیل موجودات به هم هست زیر سوال نیست زیرا فرایندی هست که هر روز مشاهده میشه .مقاوم سازی موجودات با محیط که به تکامل منجر میشود
پس بهتر است با این کلمات کروموزون میتوز بازی نکنید

این نظریه از لحاظ تئوری مشکلی ندارد و اگر کسی میخواهد به ان مشکل بگیرد باید اول نظریه را درک کند که لازم است تهسیلات عالی داشته باشد .

اما همانجور که پاسخگو گفت باید دید ایا این نظریه با دین منافاتی دارد؟یا خیر

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

gsaeed;229864 نوشت:
دوستان چرا بحث الکی میکنید ؟ ببینید برای بار صدم هیچ نظریه ای زمانی که در سطح جهانی مطرح میشه از نظر تئوری و نظری مشکلی نداره.چرا که اگر داشت قبل از من و شما دانشمندان زیادی هستن که بتونن ردش کنن. اینکه ما بیایم یه قسمت از یک نظریه ای رو بذاریم بعد دربارش سوال کنیم و اون رو به چالش بکشیم درست نیست بهتر هست هر کس قبل از اینکه سوالی داشته باشه و ایرادی به نظریه ای بگیره اول کامل اون رو توضیح بده بعد ازش ایراد بگیره مسلما ما نمیتوانیم نظریه داروین رو درک کنیم چرا که برای درک این مباحث تخصصی و پیچیده باید تهسیلات عالی دانشگاهی در همان رشته که الان زیست شناسی هست رو داشته باشیم جناب خیرالبریه و جناب علی ایا شما میتوانید تخصصی نظریه رو توضیح بدین و درک کنین؟مسلما خیر مگر اینکه دکترای زیست شناسی داشته باشید.چرا اگر قرار بود شما با خواندن نظریه و چند کتاب به اندازه یک دکتر زیست شناس بفهمید که دیگه به دانشگاه نیازی نبود

اولاً این نظریه هنوز اثبات نشده که دارین در مورد تهسیلات کسی حرف میزنید.
دوماً تهسیلات ملاک نیست و علم ملاکه.
سوماً برای رد کردن این نظریه فقط کافیه به قران و احادیث رجوع کنیم که مثل اینکه جنابان داروینیسم قران رو علم نمیدونن و میخوان با علم ناقص خودشون نظریه رد بشه.
کل نظریه مشکل و چالش داره برادر نیاز نیست قسمتی از اون رو بچالش بکشیم.
من جواب سوال هیچکدوم از سوالام رو نگرفتم چون جناب متحیر اول اینکه علم به پاسخ آنها ندارن.دوم اینکه بنده خوب متوجه هستم که چگونه برای فرار از پاسخ دارن پاسخ گویی میکنن.برای من مهم نیست که ایشون بخوان جواب بدن.مهم اینه که خودشون بدونن که دارن چه دست گلی به آب میدن و بدونن که ما متوجه ایم.
یا علی.[/]

عــــلی;229923 نوشت:
بنام خدا.
سلام.

اولاً این نظریه هنوز اثبات نشده که دارین در مورد تهسیلات کسی حرف میزنید.
دوماً تهسیلات ملاک نیست و علم ملاکه.
سوماً برای رد کردن این نظریه فقط کافیه به قران و احادیث رجوع کنیم که مثل اینکه جنابان داروینیسم قران رو علم نمیدونن و میخوان با علم ناقص خودشون نظریه رد بشه.
کل نظریه مشکل و چالش داره برادر نیاز نیست قسمتی از اون رو بچالش بکشیم.
من جواب سوال هیچکدوم از سوالام رو نگرفتم چون جناب متحیر اول اینکه علم به پاسخ آنها ندارن.دوم اینکه بنده خوب متوجه هستم که چگونه برای فرار از پاسخ دارن پاسخ گویی میکنن.برای من مهم نیست که ایشون بخوان جواب بدن.مهم اینه که خودشون بدونن که دارن چه دست گلی به آب میدن و بدونن که ما متوجه ایم.
یا علی.


دوست عزیز به جرات میگم نه شما علم به سوال کردن در مورد ایم نظریه رو دارین نه جناب متحیر علم به جواب دادن دارند
سوال هایی که اگر یه دکتر زیست شناس بخونه خندش میگیره. و جواب هایی که کاملا معلومه نتیجه یک مطالعه سطحی و جزئی هست
اولا شما از نظر علمی نمیتوانید این نظریه رو به چالش بکشید .همانجور که بزرگتر از شما که تو دانشگاه استاد من بود نتوانست.
و این سوال هایی که برای شما بوجود امده ناشی از ندانستن علم زیست هست
مثل اینکه کسی از خدا و پیغمبر و معجزه چیزی نشنیده باشه بعد بیان بهش بگن پیامبر ماه را از هم شکافت
خب خندش میگیره چون با عقل جور در نمی اید و اون هم چیزی از معجزه و ماورای طبیعه نمیدونه.دقیقا مصداق شما
برای شما عجیبه که چجور میمون شده انسان .یا مارمولک شده تمساح چون از زیست نمیدانید.هر وقت رفتین 6 سال عمرتون رو صرف خوندن کتب زیست شناسی کردین زیر نظر اساتید اون وقت امری طبیعی میشه

دوما
هیچ نظریه ای که در مورد گذشته باشد هیچ وقت اثبات نمی شود فقط میتوان گفت تنها فرض ممکن این هست
مثلا 4 نظریه در مورد پیدایش ماه هست که هیچ کدام را نمیشود رد کرد هر کدام به احتمال 25% واقعیت دارند
و این محال عقلیست که یکی از این 4 نظریه به اثبات برسد .مگر اینکه به گذشته سفر کنیم

در مورد پیدایش انسان هم تنها این نظریه وجود دارد.یعنی نمیتوان گفت انسان از نسل ماهی است .و یا چیز دیگه .و نیز نمیتواند گفت یکدفعه انسان از خاک بیرون امد که محال ممکن اسن علم قبول کند و این حرف شبیه قصه هست
در هر حال انسان هم مثل تمام موجودات هستی به ناچار حاصل یک فرایند تکمیلی هست
شواهد هم حاکی از ان است که انسان حاصل تکامل میمون هست
مسئله اصلی اینجاست که یک طرف داستان .نظر علم رو داریم که کسی نتونسته ردش کنه
و طرف دیگر قران هست که کاملا با این نظر مخالف هست همانجور که خودتون گفتید

پس دین مقابل علم قرار میگیره
به احتمال کم تر 50% این نظریه مثل خیلی از نظریهه های دیگه در اینده رد میشه.اما الان مشکلی نداره
و به احتمال بیشتر 50% نیز این نظریه مثل مابقی نظریه ها پا بر جا میماند
اما امروز اگر قبول کنیم که این نظریه درست هست که چاره ای جز این نداریم.باید قبول کنیم قران مشکل داره
و اگر حرف قران رو قبول کنیم باید رو به روی یک حقیقت بی ایستیم و بی دلیل و مدرک بگوییم این حقیقت اشتباه است.
.

بنام خدا.
سلام.
جناب بنده نیازی ندارم کسی بیاد در مورد شخصیت من نظر بده و بگه شما چیزی از این علم میدونید یا نه.
چراکه بزرگتر از ماش اون آیت الله های ما این نظریه رو قبول ندارن.
اگه جواب سوالام سطحی بود.باز هم جواب داشت.اوکی؟
برای فرار از سوال نیاز نیست علم من و امسال منو زیر سوال ببرید.فقط کافیه بگید من نمیتونم به سوالتون جواب بدم چون علمشو ندارم نه اینکه بگید من سوالام ساده و سطحی هست این حرف بچه گانست.
حرفی که هیچ بند و بار و شروع و پایانی ندارد همان بهتر که گفته نشود.
موفق باشید.

gsaeed;229930 نوشت:
نیز نمیتواند گفت یکدفعه انسان از خاک بیرون امد که محال ممکن اسن علم قبول کند و این حرف شبیه قصه هست

سلام
موضوع اینجاست که ما قدرت خدا را محدود می کنیم به درک و فهممون از طریق علوم حسی و تجربی
غیر از این علوم تجربی علوم دیگری هم هستند که درک اونها هم نیاز به مطالعه فراوان دارد.
خدایی که میتواند از طریق فرگشت موجود خلق کند از غیر از آن هم میتواند. مگر اینکه بگوییم قدرت خدا محدود است.
حضرت عیسی به اذن خداوند با گل پرنده درست میکرد و در آن میدمید و تبدیل به پرنده زنده میشد. البته اینها چون برای ما قابل درک نیست میگوییم قصه است.
اینکه ما بعد از این جهان جهانی دیگر را درپیش داریم و جاوید هستیم بیشتر قابل باور است یا اینکه بعد از این دنیا می پوسیم و چیزی از ما باقی نمیماند و نابودمیشویم.
در صورت اول پس هدف از خلقت چیست؟ و خدا برای هدایت ما آیا دینی فرستاده است یا خیر؟

متحیر;229673 نوشت:
این همه خواست اینجانب است و مشتاقانه در انتظار چنین توضیحاتی از جانب شما هستم مطالبی علمی و مستند بر پایه علوم زیستی که مسائلی را مطرح کند و فرگشت را به چالش بکشد

باسمه تعالی، سلام بر شما

جناب متحیر، فرگشتی که شما بیان می دارید، نیازی به چالش کشیدن ندارد.

بنده خدمت شما عرض کردم، شما مسیر استدلالتان را که در مقام تعارض علم و دین، مطرح می شود، بیان کنید.

اساسا آیا فرگشت، قابلیت اثبات برای این جهت دارد که بتواند تعارضی با علمی یا عقیده ای داشته باشد؟ چنانکه جناب سعید، در همین مطالبشان نوشته اند:

gsaeed;229930 نوشت:
دوما هیچ نظریه ای که در مورد گذشته باشد هیچ وقت اثبات نمی شود فقط میتوان گفت تنها فرض ممکن این هست مثلا 4 نظریه در مورد پیدایش ماه هست که هیچ کدام را نمیشود رد کرد هر کدام به احتمال 25% واقعیت دارند و این محال عقلیست که یکی از این 4 نظریه به اثبات برسد .مگر اینکه به گذشته سفر کنیم

متحیر;229673 نوشت:
بارها از شما سؤال کردم آپاندیس در بدن ما به چه کار می آید استخوانهای پا در بدن تهنگ چرا موجود است چرا عصب راجعه حلقی مسیر نابجایی در بدن پستانداران دارد

بنده یادم نیست، کی و کجا این سوال را از بنده مطرح نموده اید، اما وظیفه پاسخ به این سوالات، علوم مربوطه ای مانند زیست شناسی است، البته در حدی که بتوانند، تجربه و کشف بنمایند، می توانند پاسخی داشته باشند، اما در غیر محدوده و قلمرو خودشان، توان اظهار نظر، ندارند.

خوب، شما می توانید، پاسخ بدهید، ببینیم آپاندیس و...، به چه کار می آید؟ البته اگر می دانید، بفرمایید، چرا؟ اگر نمی دانید، به حدس و گمان متوسل نشوید.

متحیر;229673 نوشت:
این مشاهدات برای شما که فرگشت را پاسحگو نمیدانید با چه حدس یا فرض یا نظریه یا اصل میخواهید توجیه کنید

این مشاهدات، اگر در علوم مربوطه اثبات شده باشند، فقط می توانند همان کشفیات را بیان کنند، نه اینکه به حدس گمان در غیر محدوده همان کشفیات بپردازند.
متحیر;229673 نوشت:
این ها همه مدرک وسند است نه به شاید و اما و اگر وابسته است به میکروسکوپ و تشریح و ذهن جستجوگر هیچ فرضیه ای نیست قطعیت است.

این مدارک، سند و مدرک اثبات خودشان است و بس، نه غیر آن، شما اگر مسیر استدلال را می دانید، بیان کنید، و الا نیازی نیست، اینقدر، به حدس گمان متوسل بشوید.

هشام;229955 نوشت:
بنده یادم نیست، کی و کجا این سوال را از بنده مطرح نموده اید، اما وظیفه پاسخ به این سوالات، علوم مربوطه ای مانند زیست شناسی است، البته در حدی که بتوانند، تجربه و کشف بنمایند، می توانند پاسخی داشته باشند، اما در غیر محدوده و قلمرو خودشان، توان اظهار نظر، ندارند. خوب، شما می توانید، پاسخ بدهید، ببینیم آپاندیس و...، به چه کار می آید؟ البته اگر می دانید، بفرمایید، چرا؟ اگر نمی دانید، به حدس و گمان متوسل نشوید.

آپاندیس باقی مانده روده کور در حیوانات گیاهخوار است چون رژیم غذایی انسان متغیر شده روده کور به زائده ای کرمی شکل در انتهای روده کوچک و ابتدای روده بزرگ بدل شده است درست در محل روده کور پستانداران گیاه خوار
این میرساند که انسان حتماً نیایی گیاهخوار داشته و الّا چه دلیلی بر وجود این زائده در بدن انسان است؟

موفق باشید

gsaeed;229864 نوشت:
این نظریه از لحاظ تئوری مشکلی ندارد و اگر کسی میخواهد به ان مشکل بگیرد باید اول نظریه را درک کند که لازم است تهسیلات عالی داشته باشد .

باسمه تعالی

این نظریه از کدام منظر مشکل ندارد، از جهت فلسفه دین مشکل ندارد یا از جهت فلسفه علم، یا از جهت علم زیست شناسی؟

مثلا ممکن است مسأله ای در علمی تلقی به قبول بشود، اما در تحلیل مباحث فلسفه علمی، که نگاه برون علمی و کلی به مسأله می شود، از جهتی مشکل داشته باشد.

جناب سعید، نظریه داروین، یکی از نظریاتی است که در فلسفه دین، یا فلسفه علم، مطرح شده است، و این بدین جهت است که ظاهرا با مسایل دینی اصطکاک دارد. مسایل مطرح شده در خصوص فلسفه دین که به اصل نظریه، مطرح باشد، قابل بحث و گفتگو است، چنانکه گفته شد، بعضی ها به هر دلیلی، از این نظریه طرفداری می کنند، اما بحث ما در این سایت، شامل اصل مباحث تخصصی زیستی نیست، قطعا من و شما، ادعا نداریم که متخصص علم زیست شناسی هستیم.(گرچه شما در این مقام اظهار نظرهایی می کنید که گویا مانند یک متخصص، اصل جریان را تشخیص می دهید.)

خوب، بنده از همان اول، به جهت اینکه، جریان بحث در مسیر درستی قرار بگیرد، از طرفداران این نظریه، درخواست کردم، که مسیر اثبات نظریه را بیان کنند، نه اینکه به تبیین اصل نظریه بپردازند، شاید کسی بگوید، مگر می شود، بدون دانستن اصل نظریه مسیر اثبات را بدانیم؟ بنده می گویم، بله می شود، درست است ما متخصص نیستیم، اما به نحو کلی می توانیم، از نتایج مقدمات نظریه آگاه بشویم و در خصوص اینکه آیا اساسا این نظریه می تواند به گونه ای اثبات شده باشد که در مقام تعارض قرار بگیرد یا نه آگاه بشویم، این نوع از مباحث، همان مباحث کلی است که در فلسفه علم بحث می شود؛ یعنی شخصی که از علم زیست شناسی آگاهی کامل دارد، بیاید، بحث فلسفه علم زیست شناختی داشته باشد و در محدوده قابلیت اثبات نظریه داروین، بحث کند.

پس، ما می خواهیم، از ناحیه برون علمی به زیست شناسی، نگاه کلی به جریان اثبات نظریه تکامل داروین، بنماییم. سوالات ما ناظر به این مقام از بحث است؛ یعنی کسی بیاید، بگوید، این نظریه تا این حد قابلیت دارد که واقع نمایی داشته باشد و غیر قابل تردید است، برای توضیح این جهت هم، چنانکه بارها، (خدمت جناب متحیر عرض کردم و مطلب ما را متوجه نشد)، باید، به زبان برون علمی به زیست شناختی، نتایج کشف شده را شفاف، در کنار هم قرار بدهد که مثلا از این نتایج این نظریه غیر قابل تردید است.

ما تا به حال نیامده ایم، ادعا کنیم که، مثلا کشف دانشمندان در زمینه علم بیوشیمی یا جنین شناسی یا ...، باطل است، ما می گوییم، بر فرض هم که قبول کنیم چنین کشفیاتی را، شما نتایج این کشفیات را به عنوان مقدمه برای اثبات این نظریه مطرح کرده و بفرمایید، مسیر اثبات نظریه تکامل چگونه است، که ما هم ببینیم، از جهت فلسفه علم، و نگاه بیرونی و کلی به علم، قابل تردید هست یا نه.

متحیر;229968 نوشت:
آپاندیس باقی مانده روده کور در حیوانات گیاهخوار است چون رژیم غذایی انسان متغیر شده روده کور به زائده ای کرمی شکل در انتهای روده کوچک و ابتدای روده بزرگ بدل شده است درست در محل روده کور پستانداران گیاه خوار این میرساند که انسان حتماً نیایی گیاهخوار داشته و الّا چه دلیلی بر وجود این زائده در بدن انسان است؟

باسمه تعالی

اگر بر فرض سخن شما را پذیرفته باشیم، (البته احتمالات دیگری هم می تواند مطرح باشد که مهمترین آن احتمالات، عدم دسترسی و کشف دانشمندان به تمام فواید آپاندیس باشد)، این نشان می دهد، خود انسان، گیاه خوار بوده است و بعد تغییر رویه داده نه...یعنی این در مسیر تغییرات خود انسان می تواند مطرح شده باشد.

پس، لازم نیست اینقدر دور بروید، چرا چنین نگوییم: این نشان می دهد که خود انسان گیاه خوار بوده نه اینکه نیایی غیر انسانی داشته و آن نیاکان، گیاه خوار بوده اند و بعد انسان شده اند؟

سلام و عرض ادب

هشام;229974 نوشت:
البته احتمالات دیگری هم می تواند، مطرح باشد که مهمترین آن می تواند، عدم دسترسی و کشف دانشمندان به تمام فواید آپاندیس باشد)

دوست عزیز آپاندیس الآن نقشی در هضم گیاه ندارد
اگر این حرف شما احتما داشت صحیح باشد چرا آپاندیس در محل مشابه رود کور تعبیه شده
مقایسه آناتومی بدن انسان با سایر جانداران تنها منوط به آپاندیس نیست
استخوان خاجی دنبالچه انتهای ستون فقرات را چگونه توجیه میکنید
مواردی را که در پست 313 خدمت شما آوردم را چگونه توجیه میکنید
متحیر;229673 نوشت:
الف- وقتی از نظر فیزیولوژی به اندام جانوران نگاه میکنیم و اکتین و میوزین را در عضلات مخطط چانداران در می یابیم جهاز هاضمه با یک رویه و یا دستگاه گردش خون و یا سیستم عصبی را با یک رویه میبینیم چگونه باید آنرا توجیه کنیم ب -بیوشیمی وقتی در تمام سلولهای هوازی میتوکندری را می بینیم وقتی مولکول atp را به عنوان حامل انرژی در تمامی سلولهای یوکاریوت میبینیم وقتی چرخه کربس را در چرخه انرژی تمامی سلولهای جانداران پی میگیریم جز اینکه بگوییم آنها از یک نیای مشترک نشأت میگیرند چه برداشت دیگری میتوانیم داشته باشیم وقتی پروتئینهای تشکیل دهنده سلولها تنها از 20 اسید آمینه تشکیل شده اند به غیر از اینکه بگوییم آنها به یک نیای مشترک میرسند چه پیشنهاد دیگری میتوانیم داشته باشیم وقتی اسید های آمینه موجودات همه چپگرد هستند جز اینکه بگوییم مولکولهای پایه ای حیات یک منشأ دارند چه پاسخ دیگری میتوان ارائه داد ج -وقتی در جنین شناسی تمامی مهره داران در مراحل اولیه رشد یک شما دارند و با یک الگو شروع میشوند همه آبشش دارند همه تشکیل لوله عصبی شان به یک شکل است چه چیزی جز فرگشت را میتوانید جایگزین کنید د- وقتی در آناتومی جانداران اندامهایی را می یابید که مشابه اندام فعال دیگر جانداران است ولی چون به درد نمیحورند مضمحل و زائد هستند چه نتیجه منطقی میتوانید بگیرید بارها از شما سؤال کردم آپاندیس در بدن ما به چه کار می آید استخوانهای پا در بدن تهنگ چرا موجود است چرا عصب راجعه حلقی مسیر نابجایی در بدن پستانداران دارد

هشام;229974 نوشت:
یعنی این در مسیر تغییرات خود انسان می تواند مطرح شده باشد،

اگر هر جاندار مسیر تکاملی خاص خود را داشت
علاوه اینکه اندام زائد را توجیه نمیکند هنوز علت مشابهت اندام جانداران را نمتواند توجیه کند

موفق باشید

متحیر;229983 نوشت:
دوست عزیز آپاندیس الآن نقشی در هضم گیاه ندارد مقایسه آناتومی بدن انسان با سایر جانداران تنها منوط به آپاندیس نیست استخوان خاجی دنبالچه انتهای ستون فقرات را چگونه توجیه میکنید مواردی را که در پست 313 خدمت شما آوردم را چگونه توجیه میکنید

باسمه تعالی، سلام برشما

اصل مطلب بنده در خصوص مطلب شما این بود که به چه دلیل، شما این مطلب را بر می گردانید به مسأله نیاکان، مطلب را مستقیم در مورد خود انسان مطرح کنید.

ببینید، دوست عزیز، چند سوال کلی در مورد تمام این مواردی که شما، مطرح می فرمایید، عرض کنم.

آیا شباهت های موجود دلیل بر این است که نیای آنها مشترک است؟ پس، اگر شباهت دلیل بر اشتراک نیا می شود، اختلافات کنونی چرا؟ شباهت ها ما را به این نتیجه می رساند که نیاکان مشترکند، اختلافات چگونه حادث شده است؟

با سلام مجدد

هشام;229984 نوشت:
پس، اگر شباهت دلیل بر اشتراک نیا می شود، اختلافات کنونی چرا؟ شباهت ها ما را به این نتیجه می رساند که نیاکان مشترکند، اختلافات چگونه حادث شده است؟

خدمت شما در چند پست فبل پست 305 گفتم
جهش و نحوه وراثت صفتها
و تولید مثل جنسی به روش میوز
موفق باشید

متحیر;229990 نوشت:
خدمت شما در چند پست فبل پست 305 گفتم جهش و نحوه وراثت صفتها و تولید مثل جنسی به روش میوز

باسمه تعالی، سلام برشما

جهش در تمام موجودات به نحو یک قانون قطعی وجود دارد، یا به نحو فرض ممکن؛ یعنی همین امکان جهش را که مطرح می نمایید، در مورد چگونگی جهش در تمام طبقات موجودات به نحو قانون قطعی وجود دارد که این جهش دقیقا در چه زمانی رخ می نماید، یا به نحو یک قاعده احتمالی؟

متحیر;229983 نوشت:
اگر هر جاندار مسیر تکاملی خاص خود را داشت علاوه اینکه اندام زائد را توجیه نمیکند هنوز علت مشابهت اندام جانداران را نمتواند توجیه کند

جناب متحیر، بنده حقیقتا نمی دانم چرا توجیه نمی کند؛ اولا شما باید انصاف بدهید که، با توجه به میزان مجهولات انسان، در مقابل معلومات، نمی تواند، یک اندام به صرف اینکه حکمتش کشف نشده است، زاید بودن آن مطرح بشود، یعنی منطقا ما اگر بخواهیم، منصفانه، در قلمرو دانش حرکت کنیم، باید توجه به میزان قلمرو یک علم داشته باشیم، به این معنا دانشمند علم تجربی، اگر حکمت عضوی را نیافت، نمی تواند، حکم بدهد که زاید است. زیرا موجودیت انسان، بسیار پیچیده است و حقیقت انسان خیلی ناشناخته است.

نکته دیگر اینکه، چرا، میزان مشابهت قابل توجیه نباشد، خود همین اختلاف نوعی موجودات، در عین مشابهت، بهترین راه توجیه موجودات است؛ یعنی همین موجودات، خودشان، خودشان را به بهترین نحوی توجیه می کنند؛ زیرا اختلاف موجودات علاوه بر اختلافات نوعی، دارای اختلافات بسیار ظریف شخصی هستند، و این اختلافات در موجودات صاحب صورت انسانی به روح آنها وابسته است.

سلام و عرض ادب

هشام;229997 نوشت:
جهش در تمام موجودات به نحو یک قانون قطعی وجود دارد،

تمامی جاندارن در معرض جهش هستند
انسان از جهش جانوران استفاده کرده و با انتخاب مصنوعی خود اقلام متفاوت گیاهی و دامی را پدید آورده
جهش و پرورش اقلام اهلی گیاهان و جانوران با استفاده از خاصیت توارث صفتهای غالب و مغلوب که آنهم با بودن میوز امکان پیدا کرده کشاورزی و دامداری خود را توسعه داده است
در این چند دهه اخیر هم با استفاده از روشهای مختلف از جمله پرتو دادن دانه های گیاهی و یا دستکاری های ژنتیکی اقلام پر محصول و مقاوم را توسعه بی سابقه داده است که هشدارهای اخلاقی و زیست محیطی جدی در این مورد صورت گرفته است
این موارد مصنوعی که انسان از آنها استفاده میکند به پیروی روشهای طبیعی است که به صورت بطئی در طبیعت به طور عادی اتفاق می افتد
موفق باشید

متحیر;229827 نوشت:
و از طرفی جهت یادآوری راسته هموئیدها از 40 میلیو ن سال قبل از بابونها و حدود 60میلیون سال قبل از میمونها جدا شده است


با سلام خدمت دوست گرامی

ما سوال کردیم :

چه فرایندی وچطور باعث ترکیب کروموزوم های 2و3 و تشکیل یک کروموزوم متفاوت و تشکیل انسان شده است ؟

مطالب شما قبول اما اصل بحث در مورد چگونگی این واقعه است ، یعنی چگونه دو کروموزوم ترکیب شده اند ؟ باتوجه به عمر صد میلیون ساله نژاد میمونها آیا طبق قوانین احتمالات وخود قوانین زیست درمورد دوری ژنها در تقسیم میوز ، آیا فقط یک تصادف ساده وکور میتواند چنین فرایند عظیم وهوشمندی را توجیه کند ؟

gsaeed;229864 نوشت:
اما با خود نظریه تکامل که فرایند تبدیل موجودات به هم هست زیر سوال نیست زیرا فرایندی هست که هر روز مشاهده میشه .مقاوم سازی موجودات با محیط که به تکامل منجر میشود پس بهتر است با این کلمات کروموزون میتوز بازی نکنید این نظریه از لحاظ تئوری مشکلی ندارد و اگر کسی میخواهد به ان مشکل بگیرد باید اول نظریه را درک کند که لازم است تهسیلات عالی داشته باشد .
gsaeed;229864 نوشت:
سلام دوستان چرا بحث الکی میکنید ؟ ببینید برای بار صدم هیچ نظریه ای زمانی که در سطح جهانی مطرح میشه از نظر تئوری و نظری مشکلی نداره.چرا که اگر داشت قبل از من و شما دانشمندان زیادی هستن که بتونن ردش کنن. اینکه ما بیایم یه قسمت از یک نظریه ای رو بذاریم بعد دربارش سوال کنیم و اون رو به چالش بکشیم درست نیست بهتر هست هر کس قبل از اینکه سوالی داشته باشه و ایرادی به نظریه ای بگیره اول کامل اون رو توضیح بده بعد ازش ایراد بگیره


با سلام

فرار و مغلطه بس است ! اگر میتوانید جواب دهید بهتر اگر نه میدان را به دکتر های زیست شناس وابگذارید چون همگان (بجز تهسیل کرده ها !) میتوانند در بحث شرکت کنند .

متحیر;229983 نوشت:
دوست عزیز آپاندیس الآن نقشی در هضم گیاه ندارد اگر این حرف شما احتما داشت صحیح باشد چرا آپاندیس در محل مشابه رود کور تعبیه شده مقایسه آناتومی بدن انسان با سایر جانداران تنها منوط به آپاندیس نیست استخوان خاجی دنبالچه انتهای ستون فقرات را چگونه توجیه میکنید




با سلام

برای تمرکز بحث یاد آور شوم که ما منکر وجود اختلاف و شباهت بین موجودات و جهش وتکامل و... نیستیم بحث اصلی ورای این فرعیات است و مهم خلقت اولیه و مخلوق اول و هدایت و تکامل وهدف آنهاست و گرنه خدای متعال خلقت آسمانها و زمین را بزرگتر ومهمتر از خلق انسان میداند :

{لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ }غافر57

ومهمتر آفرینش و ابداع و خلق اول است نه تحول و تغییرات بعد از خلق :

{أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ }ق15

قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ }يونس34

إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ

{أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }العنكبوت19

{قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }العنكبوت20

البته که فرگشتیان از مشاهده این تشابهات دچار شبهه شده اند :

أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }الرعد16

وتحدی قرآن نه به فرگشت و شبیه سازی و تقلید بلکه به یک خلقت ساده مثل مگس :

{يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئاً لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ }الحج73

بنابراین دیدگاه مذهب بر افقی وسیعتر متمرکز است نه شباهتها و اختلافات جزئی بین موجودات .بزبان ساده تر خدای متعال اصل وابتداء به خلقت را هشدار میدهد .

زیتون;229940 نوشت:
سلام
موضوع اینجاست که ما قدرت خدا را محدود می کنیم به درک و فهممون از طریق علوم حسی و تجربی
غیر از این علوم تجربی علوم دیگری هم هستند که درک اونها هم نیاز به مطالعه فراوان دارد.
خدایی که میتواند از طریق فرگشت موجود خلق کند از غیر از آن هم میتواند. مگر اینکه بگوییم قدرت خدا محدود است.
حضرت عیسی به اذن خداوند با گل پرنده درست میکرد و در آن میدمید و تبدیل به پرنده زنده میشد. البته اینها چون برای ما قابل درک نیست میگوییم قصه است.
اینکه ما بعد از این جهان جهانی دیگر را درپیش داریم و جاوید هستیم بیشتر قابل باور است یا اینکه بعد از این دنیا می پوسیم و چیزی از ما باقی نمیماند و نابودمیشویم.
در صورت اول پس هدف از خلقت چیست؟ و خدا برای هدایت ما آیا دینی فرستاده است یا خیر؟

بستگی داره از چه منظری به قضیه نگاه کنیم
اگر از نظر علم نگاه کنیم که خب بوجود امدن ناگهانی انسان از گل تا ابدودهر قبول نمیشود
چرا که این امر یک معجزه هست و معجزه از طرف علم رد میشود.چرا؟
چون علم تابع قوانین دنیوی هست اما معجزه فرای قوانین دنیوی هست
پس شما هیچ وقت در دانشگاه نمیتوانید بگویید انسان از گل بوجود امد.البته میتوانید نظر قران را نقل کنید اما به عنوان نظریه علمی نمیتوان حتی به ان فکر کرد

در ثانی در خود قران هم برای بوجود اوردن چیزی .اشاره به یکباره بوجود امدن ان شی نمیکند
مثلا میگه ما اسمان را از دودی بوجود اوردیم
اول دود و بعد به مرور ستاره ها
حالا این منطقی تر هست که برای بوجود امدن انسان اول موجودات دیگر باشند و بعد به مرور انسان بوجود اید
یا اینکه به یکباره خدا از گل انسان درست کنه؟این سنت خدا نیست که بی مقدمه کاری بکنه

هشام;229971 نوشت:
باسمه تعالی

این نظریه از کدام منظر مشکل ندارد، از جهت فلسفه دین مشکل ندارد یا از جهت فلسفه علم، یا از جهت علم زیست شناسی؟

از نظر زیست شناسی مشکل نداره .از نظره فلسفه علم هم تا الان مشکلی نداشته

نقل قول:
مثلا ممکن است مسأله ای در علمی تلقی به قبول بشود، اما در تحلیل مباحث فلسفه علمی، که نگاه برون علمی و کلی به مسأله می شود، از جهتی مشکل داشته باشد.

بله میشود.مثلا یک دانشمند زیست شناس شاید نتواند به این نظریه ایراد بگیرد اما در گذشته دانشمند فیزیک شناس ایراد گرفت
یعنی این امکان دارد که طی 4 بیلیون سال حیاط امروزی شکل گرفته باشد اما یک فیزیک شناس که عمر خورشید را بیش از یک بیلیون سال نمیداند ان را رد میکند و کرد.البته در اینده معلوم شد که عمر خورشید 5 بیلیون سال است
نقل قول:
جناب سعید، نظریه داروین، یکی از نظریاتی است که در فلسفه دین، یا فلسفه علم، مطرح شده است، و این بدین جهت است که ظاهرا با مسایل دینی اصطکاک دارد. مسایل مطرح شده در خصوص فلسفه دین که به اصل نظریه، مطرح باشد، قابل بحث و گفتگو است، چنانکه گفته شد، بعضی ها به هر دلیلی، از این نظریه طرفداری می کنند، اما بحث ما در این سایت، شامل اصل مباحث تخصصی زیستی نیست، قطعا من و شما، ادعا نداریم که متخصص علم زیست شناسی هستیم.(گرچه شما در این مقام اظهار نظرهایی می کنید که گویا مانند یک متخصص، اصل جریان را تشخیص می دهید.)

خوب، بنده از همان اول، به جهت اینکه، جریان بحث در مسیر درستی قرار بگیرد، از طرفداران این نظریه، درخواست کردم، که مسیر اثبات نظریه را بیان کنند، نه اینکه به تبیین اصل نظریه بپردازند، شاید کسی بگوید، مگر می شود، بدون دانستن اصل نظریه مسیر اثبات را بدانیم؟ بنده می گویم، بله می شود، درست است ما متخصص نیستیم، اما به نحو کلی می توانیم، از نتایج مقدمات نظریه آگاه بشویم و در خصوص اینکه آیا اساسا این نظریه می تواند به گونه ای اثبات شده باشد که در مقام تعارض قرار بگیرد یا نه آگاه بشویم، این نوع از مباحث، همان مباحث کلی است که در فلسفه علم بحث می شود؛ یعنی شخصی که از علم زیست شناسی آگاهی کامل دارد، بیاید، بحث فلسفه علم زیست شناختی داشته باشد و در محدوده قابلیت اثبات نظریه داروین، بحث کند.

پس، ما می خواهیم، از ناحیه برون علمی به زیست شناسی، نگاه کلی به جریان اثبات نظریه تکامل داروین، بنماییم. سوالات ما ناظر به این مقام از بحث است؛ یعنی کسی بیاید، بگوید، این نظریه تا این حد قابلیت دارد که واقع نمایی داشته باشد و غیر قابل تردید است، برای توضیح این جهت هم، چنانکه بارها، (خدمت جناب متحیر عرض کردم و مطلب ما را متوجه نشد)، باید، به زبان برون علمی به زیست شناختی، نتایج کشف شده را شفاف، در کنار هم قرار بدهد که مثلا از این نتایج این نظریه غیر قابل تردید است.

ما تا به حال نیامده ایم، ادعا کنیم که، مثلا کشف دانشمندان در زمینه علم بیوشیمی یا جنین شناسی یا ...، باطل است، ما می گوییم، بر فرض هم که قبول کنیم چنین کشفیاتی را، شما نتایج این کشفیات را به عنوان مقدمه برای اثبات این نظریه مطرح کرده و بفرمایید، مسیر اثبات نظریه تکامل چگونه است، که ما هم ببینیم، از جهت فلسفه علم، و نگاه بیرونی و کلی به علم، قابل تردید هست یا نه.

همانجور که گفتید باید به عنوان یک ناظر به کلیت قضیه نگاه کنیم و تا حد علم مان با قضیه برخورد کنیم .نه در سطح علم شما نوعی هست که من بپرسم کروموزون 2 و3 چگونه باهم تلحیق شدن نه در سطح علم من نوعی هست که چنین جوابی دریافت کنم.قابل توجه بعضی ها

جدا از این فرایند فرگشت.که نمیتوان ان را رد کرد باید دید ایا شواهدی از این نظریه هست یا خیر
داروین هم برای بعد از طرح فرگشن شروع به نشان دادن شواهد در بدن انسان کرد.در سال های اخیر نیز علم ژنتیک به این شواهد کمک کرده

اما میشه به عنوان دلیلی محکم به شواهد نگاه کرد
مثلا همین اپاندیس .(اجداد ما گیاه خوار بودن)
معمولا بدن تا اونجای که میشه نمیذاره عضوی در بدن حذف بشه و اگر بعد از مدتی کارکرد خود رو از دست داد سعی میکنه به نحوی دیگر از ان استفاده کنه
دقیقا مثل کسی که بازنشسته بشه و از اداره ای بیرون رانده بشه .و دوباره بازخرید بشه
شاید یک ادم پیر بازخرید شده مثل ثابق ونتواند برای اداره مفید باشد اما بودنش بهتر از نبودنش است
اپاندیس نقش همین بازخرید شده رو بازی میکنه
اصل کار اپاندیس حضم سلولز ناشی از تغذیه گیاه های سخت حضم توسط اجداد انسان بوده که در تمام جانوران گیاه خوار از جمله میمون وجود دارد
اما طی تکامل و هر چه انسان توسط هوش خود توانست گیاهان و حیوانات را شکار کند و تغذیه ای با حضم اسان برای خود درست کند(اتش) به مرور وجود سکوم در بدن زیادی مینمود.و بدن شروع به حذف این عضو نمود .طی هزاران سال سکوم که برای تجزیه گیاهان بود شروع به کوچک شدن کرد چرا که بدن دیگر با ان نیاز نداشت و به این شکل درامد.اپاندیس.به اصتلاح اپاندیس بازنشسته شد
اما امروز اپاندیس بی استفاده نیست
اما حذف نشد .چرا که هنوز مورد استفاده هست.اپاندیس کمک به بقای برخی باکتری های همزیستی که کمک به حضم غذا میکند میشود

(اجداد ما جمجمه بزرگی داشتند)
یا مثلا دندان عقل.این دندان که امروزه به یک کابوس برای ما تبدیل شده چرا که به ناچار باید ان را کشید اگر در سنین جوانی با درد کمتر و راحتر و در سنین بالا بسیار سختر
اما فلسفه وجودی دندان عقل چیست؟
پیشینیان ما جمجمه های بزرگتری داشتند و به مراتب فک و ارواره های بزرگتری.
چنین گمان میرود که اجداد ما از دندان های بیشتری برخوردار بودنند
اما به مراتب و با تکامل عقل انسان و بدن انسان .اجداد ما توانستند مواد غذایی بزرگ را خورد کرده و رژیم غذایی بهتری بگیرن .خب مسلما برای له کردن یک گندم کوچک از دستگاه صنعتی پرس استفاده نمیشه .یه چکش کافیه
و این را بدن متوجه میشود در طی هزاران سال فک انسان نسبت به غذایش کوچک میشود و به تبع نیاز به دندان های زیاد از بین میرود
با تکامل عقل انسان .نیاز به دندان اضفه از بین رفت .و اسم دندان اضافه را عقل گذاشتن.که بدن هنوز در تلاش است در نسل های اینده ان را از بین ببرد.همانگونه که بسیاری از دندان های گذشته گان را از بین برده

(اجداد ما دم داشتند)
در انتهای ستون فقرات استخوانی وجود دارد به نام استخوان دنبالچه .این ستخوان باقی مانده استخوان دم هست
اما به مرور که برخی از پستانداران مثل انسان بی نیاز از دم شدن و بدنشان استخوان دم را حذف کرد .و به اصتلاح بازنشسته کرد استخوان دنبالچه را باز خرید کرد چرا که این استخوان در نشستن و اتصال مهره ها کمک میکند
این شواهد نشان میده اجداد انسان پستاندارانی با دم بودن

(اجداد ما مو های بدن بلندی داشتند)
در موجوداتی که بدنشان مو دارد .در زمان های ترس سرما هیجان شادی رفتار های جنسی ووو واکنشی به نام رفلکس را از خود نشان میدهند
رفلکس یک واکنش روانیست که در تمام موجودات زنده بروز میکند .و انواع مختلفی دارد .رفلکسی که مد نظر ماست .به سیخ شدن مو های بدن جاندار میگوییند که میتواند فواید بسیاری داشته باشد
مثلا با به دام انداختن هوا میان مو ها بدن را از سرما حفظ کند
یا مثلا در هنگام ترس باعث دوری دشمن شود (خارپشت)
و...
اما این فواید تنها برای جانورانی هست که موی بدن بلندی دارن
در انسان نیز این واکنش ایجاد میشود اما چون طی تکامل از تهدیدات طبیعت مثل سرما ترس از شکار توسط جانوران و.... دور شده دیگر نیازی به موی بلند نداشته .
در نتیجه واکنشی که امروزه بدن به نام رفلکس انجام میده .هیچ سودی برای بدن انسان ندارد .این باقی مانده عملی هست که اجداد ما انجام میدادند.که نشان میده اجداد ما بدنی با مو های بلند داشته اند
این رفلکس به صورت روانی و در اعصاب پاراسپاتیک ما مانده اما فیزیک بدن ما تغییر کرده

حالا یکی به من بگه .موجودی رو فرض کنید با فک و جمجمه بزرگتر از انسان .بدنی پر مو با موی بلند .دندان هایی بیشتر از انسان .یک دم.گیاه خوار.که اتفاقی .که گویا در جنگل زندگی میکنه
این همان خانواده میمون نیست؟
جدید ترین فسیل پیدا شده از خانواده انسان ها فسیلی بوده که 2 تا3 میلیون سال پیش در افریقا زندگی میکرده
برخی از خانواده انسان ها به 20 تا 30 میلیون سال پیش بر میگرده
تمام خانواده انسان ها از یک نوع میمون نیست
بلکه از انواع خانواده میمون ها هستن
در نتیجه انواع انسان داشتیم و داریم .که میتوانند با هم متفاوت باشند.حتی کمی در ژنتیک

بنام خدا.
سلام.

gsaeed;230097 نوشت:
همانجور که گفتید باید به عنوان یک ناظر به کلیت قضیه نگاه کنیم و تا حد علم مان با قضیه برخورد کنیم .نه در سطح علم شما نوعی هست که من بپرسم کروموزون 2 و3 چگونه باهم تلحیق شدن نه در سطح علم من نوعی هست که چنین جوابی دریافت کنم.قابل توجه بعضی ها

زیادم همچنین به پاسخ هایی که میدید نبالید برادر.
gsaeed;230097 نوشت:
جدا از این فرایند فرگشت.که نمیتوان ان را رد کرد باید دید ایا شواهدی از این نظریه هست یا خیر داروین هم برای بعد از طرح فرگشن شروع به نشان دادن شواهد در بدن انسان کرد.در سال های اخیر نیز علم ژنتیک به این شواهد کمک کرده

عزیز من برای چندمین بار دارم میگم شما هنوز توی این مبحث قادر نبودید نظریه رو اثبات کنید انتظار دارید ما ردش کنیم؟
شما اول اثباتش بکن و به ما بقوبولون که این علم اثبات شدست ما برات ردشم میکنیم.
اون کتابی هم که بنده مطالعه کردم چیزی جز خرافات و رویا نبود.

اما در مورد موضوعاتی که مطرح کردید همش فرضیه هست.

gsaeed;230097 نوشت:
در انتهای ستون فقرات استخوانی وجود دارد به نام استخوان دنبالچه .این ستخوان باقی مانده استخوان دم هست اما به مرور که برخی از پستانداران مثل انسان بی نیاز از دم شدن و بدنشان استخوان دم را حذف کرد .و به اصتلاح بازنشسته کرد استخوان دنبالچه را باز خرید کرد چرا که این استخوان در نشستن و اتصال مهره ها کمک میکند این شواهد نشان میده اجداد انسان پستاندارانی با دم بودن

شما یه استخوان از انسان به من نشون بده که دم داشته باشه.اون چیزی که پشتت وصله دم نیست و از ستون فقراتت هست.دم یه استخوان اضافی کشده هست.
در ضمن میشه به من بگید بز یا گوشفند چه نیازی به دم دارند؟چرا دمشون قطع نشده؟
اونا چه نیازی به دم دارن؟حتماً به نظر شما تعادلشونو حفظ میکنن نه؟
gsaeed;230097 نوشت:
(اجداد ما مو های بدن بلندی داشتند) در موجوداتی که بدنشان مو دارد .در زمان های ترس سرما هیجان شادی رفتار های جنسی ووو واکنشی به نام رفلکس را از خود نشان میدهند رفلکس یک واکنش روانیست که در تمام موجودات زنده بروز میکند .و انواع مختلفی دارد .رفلکسی که مد نظر ماست .به سیخ شدن مو های بدن جاندار میگوییند که میتواند فواید بسیاری داشته باشد مثلا با به دام انداختن هوا میان مو ها بدن را از سرما حفظ کند یا مثلا در هنگام ترس باعث دوری دشمن شود (خارپشت) و... اما این فواید تنها برای جانورانی هست که موی بدن بلندی دارن در انسان نیز این واکنش ایجاد میشود اما چون طی تکامل از تهدیدات طبیعت مثل سرما ترس از شکار توسط جانوران و.... دور شده دیگر نیازی به موی بلند نداشته . در نتیجه واکنشی که امروزه بدن به نام رفلکس انجام میده .هیچ سودی برای بدن انسان ندارد .این باقی مانده عملی هست که اجداد ما انجام میدادند.که نشان میده اجداد ما بدنی با مو های بلند داشته اند این رفلکس به صورت روانی و در اعصاب پاراسپاتیک ما مانده اما فیزیک بدن ما تغییر کرده

اون اسکیمویی که توی قطب زندگی میکنه تنش مو نداره تازه موهای تن ما بیشتره پس این قضیه هیچ ربطی به گرما و سرما نداره.
در ضمن من یه دوست دارم که خیلی هم پشمالو هست:ok:.
gsaeed;230097 نوشت:
حالا یکی به من بگه .موجودی رو فرض کنید با فک و جمجمه بزرگتر از انسان .بدنی پر مو با موی بلند .دندان هایی بیشتر از انسان .یک دم.گیاه خوار.که اتفاقی .که گویا در جنگل زندگی میکنه این همان خانواده میمون نیست؟

بله خانتواده میمون هست.اما مشکل اینجاست که همچین موجودی انسان نیست:khaneh: وهمچنین به هیچ عنوان اجداد ما این چیزی که شما گفته اید نبوده اند.
حالا من از شما یه سوال دارم.
بفرض اینکه فرضیه شمارو قبول کنیم.
چرا الان ما نمیتونیم با اجدادمون لقاح انجام بدیم و بچه دار بشیم؟
توی کامپیوتر همیشه ورزن جدید کارهای ورژن قبلی رو میتونه انجام بده.من نمیدونم چرا انسان و میمون که از اجداد هم هستن نمیتونن با هم زندگی کنن.شما میدونی؟

دوست عزیز بحث با شما وقت تلف کردن هست به نظر شما و جناب پاسخگو هر دو مخالف این نظریه باشد اما منطق شما کجا و منطق ایشون کجا
کار عاقلانه ای نیست اینکه یک عالم مجتهد وقت بذاره تا به یک فرد بی سواد از لحاظ فلسفه و براهین منطقی خدا رو ثابت کنه .کسی نمیدونه تناقض چیه .شرایط استدلال رو نمیدونه تعریفی برای کلمات نداره اون مجتهد تا اخر عمرش هم نمیتونه خدا رو به اون فرد ثابت کنه مگر اینکه اول اون فرد با سواد بشه
البته سو تفاهم پیش نیاد فقط مثال زدم
اینکه شما انسان رو با گوسفند مقایسه میکنید نشان میده ذره ای از زیست نمیدانید .
و اصلا نظریه رو درک نکردین
اولا گفتم هر پستانداری در مقطعی از زمان تکامل خود دم داشته
گوسفند از اول پیدایشش اهلی نبوده
2 گوسفند بیکباره گوسفند نشده بلکه در قبل موجودی دیگر بوده

دم گوسفند اگر واقعا بلا استفاده باشد به مرور حذف میشود و این امر در حال حاظر در حال انجام است .حذف یک عضو هزاران سال طول میکشد شاید ما داخل ان هزاران سال فرایند حذف دم گوسفند باشیم.و شاهد این که به مرور این دم کوچک میشود

اگر دنبال عکس میگردید از دم انسان کافیه یه سرجی تو گوگل بزنید من نتونستن عکس اپلود کنم تو سایت
داخل عکس قطعه استخوام شبیه به دم میبینید که باقی مانده استخوام دم هست .دقت کنید که قسمت بزرگ دم که دیگر مورد نیاز بدن نبوده حذف شده .و این قسمت چون به نشستن انسان کمک میکند و مدام فشار روی ان هست باقی مانده
حتی جنین انسان در دوران داخل رحم دم در می اورد (البته وقتی میگیم دم یاد دم 3 متری نی افتید دم برای جنین شاید 1 سانت باشد اما واضح دم است.

ما هم به خیلی چیز ها نیاز نداریم اما ان عضو را داریم .مثل پلک سوم چشم که در انسان هست بلا استفاده و در جانوران مثل میمون هست با کارایی .مثل عضلات زیاد گوش که بلا استفاده است در انسان اما در میمون بسته شرایط محیطش و زندگیش کارایی دارد .رفلکس جمع کردن دست در انسان.و.....
که از اجداد ما به ارث رسیده اما بلا استفاده مانده و به مرور حذف میشه.
دم گوسفند هم مثل همینه

دوست من انسان هایی که درقطب زندگی میکنن چند میلیون سال ساکن اونجا هستن؟کمتر از 10 هزار سال

دوما بر فرض که میلیون ها سال انسان در قطب بوده باشد .انسان از زمانی که توانست برای خود لباس درست کند و اتش درست کند به قطب رفت پس دیگه نیازی به مو نداشت
سوما قدمت انسان قطبی به 10 هزار سال نمیرسه که این مدت در انجام تکامل زیاد نیست
البته دلیل اصلی اینکه اصلا نیازی به تکامل و مو نیست چون لباس داشته اند
بعد دوست شما مو های بدنش 10 20 سانت میشه نه؟چون منظور من از مو اینه

شما اصلا تکامل رو درک نکردین .برای همین تا 20 سال دیگه هم هیچ کس نمیتواند سوال شما رو جواب بده چون سوال نا به جا است

در ثانی من در جایگاهی نیستم که نظریه ای رو اثبات کنم .اگر هم بودم و میکردم شما از درک ان عاجز بودن مگر اینکه دکتر باشین

در مورد دم هم به جز عکسش که تو نت هست میتونی خودن لمش کنی
از انتهای ستون فقرات تا بالای معقد استخوانی حلالی شکل جای دارد .که باقی مانده استخوان دم است .دم حذف شده اما این استخوان به دلیل کارامدی باقی مانده.این فرایند شاید 10 میلیون سال طول کشیده باشد یعنی از 30 یا 40 میلیون سال پیش تا 20 یا 30 میلیون سال پیش

سلام و عرض ادب خدمت خیرالبریه گرامی

خیر البریه;230041 نوشت:
با سلام خدمت دوست گرامی ما سوال کردیم : چه فرایندی وچطور باعث ترکیب کروموزوم های 2و3 و تشکیل یک کروموزوم متفاوت و تشکیل انسان شده است ؟ مطالب شما قبول اما اصل بحث در مورد چگونگی این واقعه است ، یعنی چگونه دو کروموزوم ترکیب شده اند ؟ باتوجه به عمر صد میلیون ساله نژاد میمونها آیا طبق قوانین احتمالات وخود قوانین زیست درمورد دوری ژنها در تقسیم میوز ، آیا فقط یک تصادف ساده وکور میتواند چنین فرایند عظیم وهوشمندی را توجیه کند ؟

فرگشت هر چند یک نام است ولی مولتی فاکتوریال است تنها یک عامل در آن نقش ندارد
عوامل و فاکتورهای بسیاری از جمله محیط رفتار جانداران و قوانین وراثت و میوز و انواع جهش های ژنی که با شیوه های گوناگون امکان وقوع دارند بر فرگشت مؤثر هستند
بسیاری از عواملی که منجر به جهش میشوند علاوه بر اینکه در نطفه خفه میشوند و فرصت بروز پیدا نمیکنند کشنده یا ناتوان کننده هم هستند کما اینکه گونه های بسیاری از بین رفته اند که اگر این چنین نبود جهانی سراسر هرج و مرج و پر آشوب اطرافمان را فرا گرفته بود.که البته برداشتی دوگانه و زیرکانه این مطلب دارد
چنانچه از قسمت اول بحث که پذیرش نظریه فرگشت است بگذریم در قسمت تبعات پذیرش فرگشت بحث میکنیم
یکبار دیگر خدمت شما یادآور میشوم فرگشت توجیهی است بر چرایی گوناگونی و تنوع جانوران

همانطور که شما اشاره کردید
شماره کروموزومی انسان با شمپانزه تفاوت دارد
انسان 23 جفت کروموزوم و شمپانزه 24 جفتکروموزوم دارد
ولی تنها 6/1 درصد اختلاف در کل ژنهای این دوگونه وجود دارد

[=arial]کروموزوم 2 انسان از متصل شدن دو کروموزوم کوچکتر شمپانزه به نامهای [=calibri]2a [=arial]و [=calibri]2b[=arial] ازمحل تلومر صورت گرفته است

[=arial]در این اتصال ژنهای فعال [=calibri]pgml/foxd/cbwd[=arial] شمپانزه از کروموزوم 2 [=arial]انسان حذف شده اند و ان توالیهایی که در کروموزوم انسان هستند ناکارآ هستند و فعالیت ژنتیک ندارند

[=arial]هر چند ژن [=calibri]foxd[=arial] کارایی برایش در شمپانزه ذکر نشده ولی ژن [=calibri]cbwd[=arial]ژن مهمی است و آن سنتز ویتامین [=calibri]b12 [=arial]است
[=arial]این ویتامین در نوزادی در رشد و توسعه مغز نقش اساسی دارد و همچنین کمبود آن موجب مگالوبلاستیک آنمی میشود[=arial]و در دوران نوزادی کمبد آن موجب معلولیتهای شدید عصبی میشود
[=arial]اگر تلفیق این دو ژن منوط به اراده ای هوشمند بود ! بهتر نبود ؟ در این جهش ، ژن [=calibri]cbwd[=arial]باقی بماند.
[=arial]چرا که منابع غذایی تأمین این ویتامین محدود است وتنها با خوردن لبنیات ،جگر، تخم مرغ و جبران میشود. معمولاً رژیم های سخت غذایی گیاهخواری منجر به کمبود این ویتامین و عوارض آن میشود.

موفق یاشید

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

متحیر;230135 نوشت:
کروموزوم 2 انسان از متصل شدن دو کروموزوم کوچکتر شمپانزه به نامهای 2a و 2b ازمحل تلومر صورت گرفته است

میشه اثبات کنید همچین اتفاقی افتاده؟
یعنی میخوای بگی اتصال دو کروزوم باعث شده که اون شامپانزه هوشمند بشه و بشه انسان؟
اینجوری میخوای علمی حرف بزنی؟[/]

متحیر;230135 نوشت:
کروموزوم 2 انسان از متصل شدن دو کروموزوم کوچکتر شمپانزه به نامهای 2a و 2b ازمحل تلومر صورت گرفته است


با سلام و ممنون از توضیحاتتون ، نگفتید که چگونه و چرا بهم وصل شدند ؟! اگر اتصال کروموزومها و بوجود آمدن جانوران نوپدید به این سادگی باشد پس باید روزانه شاهد پدیدآمدن موجوداتی عجیب ومخوف و قاتل ویا بسیار زیباو جذاب و ...باشیم !

بزبان دیگر اگر هدایت و کنترلی براین قبیل فرآیندهای حیاتی نباشد در اندک زمانی حیات از هم میپاشد وهرج ومرجی عظیم حاکم میشود .مثلا بوجود آمدن ویروسهای کشنده وغیر قابل کنترل یا عقربهایی به اندازه یک فیل وبزرگتر و .... حتی موجوداتی از انسان پیشرفته تر و قویتر و خطرناکتر و....!!!!!

سلام و عرض ادب
خدمت خیرالبریه گرامی

خیر البریه;230162 نوشت:
نگفتید که چگونه و چرا بهم وصل شدند ؟!

تلومر در انتهای کرو موزومها قرار دارد

حضور تلومر باعث میشود که انتهای کروموزوم شناخته شود و مانند سپری کروموزم را از ایجاد پیوستگی‌های نابجا و غیر صحیح و تخریب به‌وسیله آنزیمهای اگزونوکلئاز سلول محافظت می‌نماید
در هنگام رونویسی DNA باعث ایجاد کدی میشود که موجب فعال شدن تلومراز میشود تلومراز موجب میشود که انتهای نسخه کپی با برداشتن آخرین پرایمر و قراردادن آخرین بازها، پایانه OH3'- رونویسی از DNA پایان می یابد
ولی در سلولهای سوماتیک فعالیت آنزیم تلومراز پس از مدتی مختل میشود
یعنی هر سلول توان تولید مثل محدود دارد
سلولهای سرطانی هم با کاهش فعالیت این آنزیم همیشه جوان و در حال تکثیر میمانند
البته سلولهای زایشی آنزیم فعالتری از تلومراز دارند و نسبت به این استهلاک مقاوم تر هستند
استهلاک تلومراز باعث کاهش طول تلومر میشود و در چند رونویسی امکان دارد انتهای کروموزوم بدون تلومر بماند
احتمالاً پیوسته شدن دو کروموزوم 2a و 2b به سبب اختلال در آنزیم تلومراز سلول زایشی بوجود آمده که قائدتاً نمیبایست سلولهاای زایشی دچار چنین کاستی بشوند ابتدا و انتهای این دو کروموزوم تلومر خود را از دست داده اند و به هم متصل شده اند

متحیر;230135 نوشت:
بسیاری از عواملی که منجر به جهش میشوند علاوه بر اینکه در نطفه خفه میشوند و فرصت بروز پیدا نمیکنند کشنده یا ناتوان کننده هم هستند کما اینکه گونه های بسیاری از بین رفته اند که اگر این چنین نبود جهانی سراسر هرج و مرج و پر آشوب اطرافمان را فرا گرفته بود

خیر البریه;230162 نوشت:
اگر اتصال کروموزومها و بوجود آمدن جانوران نوپدید به این سادگی باشد پس باید روزانه شاهد پدیدآمدن موجوداتی عجیب ومخوف و قاتل ویا بسیار زیباو جذاب و ...باشیم ! بزبان دیگر اگر هدایت و کنترلی براین قبیل فرآیندهای حیاتی نباشد در اندک زمانی حیات از هم میپاشد وهرج ومرجی عظیم حاکم میشود .مثلا بوجود آمدن ویروسهای کشنده وغیر قابل کنترل یا عقربهایی به اندازه یک فیل وبزرگتر و .... حتی موجوداتی از انسان پیشرفته تر و قویتر و خطرناکتر و....!!!!!


بله حق با شماست
اول که ژنها و آنزیمهای متعددی امر رونویسی از DNA را کنترل میکنند علاوه بر آنزیم تلومراز ژن p53 که فرشته نجات سلول است امر کپی برداری را کنترل میکند چنانچه اختلاف رونویسی پیش بیاید روند رونویسی را متوقف میکند و یا اگر رونویسی اشتباه صورت بگیرد فرمان به خودکشی سلولی میدهد
ولی این ژن هوشمند نیست بعضی از ویروسها این ژن را براحتی فریب میدهند این ژن ممکن است فعال نباشد
ولی نکته دیگر اینکه رونویسی اشتباه از DNA دستورات اشتباه دارد محصول ناقص است و خود بخود کار نمیکند یا اینکه پس از تولد بلافاصله میمیرد و یا به سن تولید مثل نمیرسد
خیلی کم از جهشها امکان دارد با حیات و زندگی مشکل نداشته باشد به همین خاطر است که پروسه فرگشت به این زمان زیاد محتاج بوده ولی چیزی که در فرایند فرگشت بسیار کمک کننده بوده و تنوع حیات را موجب شده میوز است. از زمانی که سلولهای یوکاریوت مجهز به میوز شده اند سیل تنوع جانوری به وقوع پیوسته کما اینکه جهش در میلیاردها سال قبل هم شرایطش مهیا بوده ولی در سه و نیم میلیارد سال ابتدای حیات ما این تنوع از جانداران را نداشتیم و با شروع دوره کامبرین یعنی پدید آندن میور تنوع حیات شکوفا شده

با توجه به مطالب رد وبدل شده در این چند پست اخیر احتمالاً به انتهای مهمترین قسمت بحت فرگشت که پذیرش آن است نزدیک شده ایم
و بحث کوتاهی باقی میماند که جناب خیرالبریه در پست 323 چند باره اعلام کرده اند
پست 108 جناب منجم باشی کمک کننده است
ویا جناب صدیق در پست 48 و امثالهم و جناب صدرا در پست 172 عنوان کرده اند که به فرض فرگشت صحیح باشد خلقت هوشمندانه را نمیتواند منکر باشد

موفق باشید

بنام خدا.
سلام.

متحیر;230203 نوشت:
حضور تلومر باعث میشود که انتهای کروموزوم شناخته شود و مانند سپری کروموزم را از ایجاد پیوستگی‌های نابجا و غیر صحیح و تخریب به‌وسیله آنزیمهای اگزونوکلئاز سلول محافظت می‌نماید در هنگام رونویسی dna باعث ایجاد کدی میشود که موجب فعال شدن تلومراز میشود تلومراز موجب میشود که انتهای نسخه کپی با برداشتن آخرین پرایمر و قراردادن آخرین بازها، پایانه oh3'- رونویسی از dna پایان می یابد ولی در سلولهای سوماتیک فعالیت آنزیم تلومراز پس از مدتی مختل میشود یعنی هر سلول توان تولید مثل محدود دارد سلولهای سرطانی هم با کاهش فعالیت این آنزیم همیشه جوان و در حال تکثیر میمانند البته سلولهای زایشی آنزیم فعالتری از تلومراز دارند و نسبت به این استهلاک مقاوم تر هستند استهلاک تلومراز باعث کاهش طول تلومر میشود و در چند رونویسی امکان دارد انتهای کروموزوم بدون تلومر بماند احتمالاً پیوسته شدن دو کروموزوم 2a و 2b به سبب اختلال در آنزیم تلومراز سلول زایشی بوجود آمده که قائدتاً نمیبایست سلولهاای زایشی دچار چنین کاستی بشوند ابتدا و انتهای این دو کروموزوم تلومر خود را از دست داده اند و به هم متصل شده اند

اگر حقیقت داشته باشه پس برمیگردیم به همون سوال اول بنده که گفتم یک میمون یدفعه یه انسان زاییده.درسته؟
میتوانید روند تغییر کروموزوم رو بگید؟چطور یک کوروموزوم تونسته یکدفعه همچین تغییر بزرگی انجام بده و موجودی به این بزرگی به وجود بیاره؟
اگر به مرور بقول شما میلیون ها سال این تغییر ایجاد شده که یک فرضیه است که پایه و اساسی ندارد چطور تغییر کرده؟
چگونه این کوروموزوم ها هوشمندانه تصمیم گرفتند که یکی شوند و انسان را بوجود بیاورند؟
مگر اینکه ما عقل خود را ناقص بدانیم و خود را وابسته به کوروموزوم ها بدانیم زیرا انها با کار هوشمندانه ای که کرده اند مارا بوجود اورده اند درسته؟
حال سوال دیگر پیش میاید که چطور این این کروموزوم های هوشمند تصمیم گیری میکنند؟
البته شاید بخواهید پاسخی بدهید و بگویید که این فرایند با شکست های زیادی روبرو شده تا انسان بوجود امده درسته؟

متحیر;230031 نوشت:
تمامی جاندارن در معرض جهش هستند انسان از جهش جانوران استفاده کرده و با انتخاب مصنوعی خود اقلام متفاوت گیاهی و دامی را پدید آورده جهش و پرورش اقلام اهلی گیاهان و جانوران با استفاده از خاصیت توارث صفتهای غالب و مغلوب که آنهم با بودن میوز امکان پیدا کرده کشاورزی و دامداری خود را توسعه داده است در این چند دهه اخیر هم با استفاده از روشهای مختلف از جمله پرتو دادن دانه های گیاهی و یا دستکاری های ژنتیکی اقلام پر محصول و مقاوم را توسعه بی سابقه داده است که هشدارهای اخلاقی و زیست محیطی جدی در این مورد صورت گرفته است این موارد مصنوعی که انسان از آنها استفاده میکند به پیروی روشهای طبیعی است که به صورت بطئی در طبیعت به طور عادی اتفاق می افتد موفق باشید

باسمه تعالی، سلام بر شما

دوست عزیز، دوباره جواب سوال بنده را ندادید.

سوال اساسی بنده که به موضوع ما ارتباط دارد این است که، آیا شما می توانید، مسأله جهش را به عنوان یک قانون عام و قطعی داشته باشید به این معنا که بتوانید مسأله جهش را به نحوی در تمام جانداران پیش بینی کنید؟(مثلا مطابق قانون جهش، پیش بینی کنید که در فلان حیوان در تاریخ مشخصی فلان انتقال و برآمدن به موجود دیگر رخ می دهد؟)

ببینید جناب متحیر، اینکه دانشمندان بتوانند، تکامل مورد قبول تمام ما را پیش بینی کنند یک بحث است، (که ظاهرا نمی توانند.) و اینکه برآمدن و انتقال یک موجود را به موجود دیگری در زمان آینده پیش بینی بکنند، بحث دیگر است؟

زیرا بحث ما این است که یا انتقال رخ داده است، که باید بتوانید، گزارش تاریخی آن را اثبات کنید، یا اینکه قطعا انسان موجودی است که در مسیر تکاملی طبق قوانین اثبات شده ای،(مانند قانون جوش آمدن آب در دمای مشخص.) از موجودی برآمده است، تمام استدلال های شما در این جهت تا به حال به شدت عقیم است.

نه اینکه شما روند تکاملی یک موجودی که تجربه شده را در یک مورد خاص، توجیه بنمایید.

دوباره تکرار می کنم، ما هیچ مشکلی با تکامل انسان یا هر موجودی که بر مبنای حرکت تکاملی، یا حرکت وجودی و جوهری تغییر می کند، نداریم، بلکه بحث ما، در خصوص قانون انتقال و برآمدن موجود یک نوع به موجود نوع دیگری است.(نه قانون تکامل)

سلام مجدد
در رابطه با پست 342مطلبی جا ماند که با توجه به پست 343 این مطلب را خدمت شما می آورم
کروموزوم 2 علت اصلی تفاوت شمپانزه با انسان نیست
تفاوتهای اساسی در ژنوم کروموزومهای 1،4،5،9،12،15،16،17و 18 وجود دارد که این تفاوتها بیشتر مربوط به تفاوتهای انسانی میشود تا کروموزوم 2
با توجه به شروع پروژه ژنوم شمپانزه از سال 2003 انتظار میرود که با اتمام آن تفاوتهای ژنتیکی اساسی بهتر نمایان شود و آنچه که انسان را از شمپانزه متمایز می سازد بهتر نمایان شود
این پست بدین جهت بود که کروموزوم 2 موجب تفاوت اساسی این دوگونه نیست و تفاوتهای مهم تر مرتبط به کروموزومهای ذیگر است
با توضیحی هم که در پست قبل آوردم این جهش مخل حیات نیوده ونتیجه آن هم منجر به توالیهایی در محل اتصال شده که ژنهای نا کارایی تولید کند و 3 ژن مربوط به دو کروموزم اولی هم ازبین بروند
پس این جهش بیشتر موجب نقص شده تا اینکه رویه ای هوشمندانه و اثرساز بوده جهت براوردن شرایطی متمایز کننده انسان از شمپانزه
گرچه که در نگاه کلی و از منظر نظریه آشوب و یا اثر پروانه ای هیچ پدید ه ای را نباید عادی تلقی کرد

موفق باشید

موضوع قفل شده است