نقد وحدت شخصی وجود

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;898378 نوشت:
با سلام. قبل از هر چیز لازم است از نکات ارزشمند و مفیدتان تمجید و تشکر کنم.
در مورد این بیانتان به نظر می‌رسد اینچنین نیست که اینقدرها مشاهده جلال حق نامطلوب نباشد.
هر اسم اگر چه به اعتبار ذات الهی که متضمن آن است، همه اسماء را در خود دارد (کل شیء فیه کل شیء). اما «کل شیء فیه کل شیء» را باید به نحو بالقوه معنا کرد. جمعیت اسمائی در هر اسم، به اعتبار غلبه‌ی یک اسم (صفت) نسبت به باقی صفات، در اختفاء است. فقط اسمهایی که برخوردار از حالت اعتدالی اند می‌توانند حق هر اسم را ادا کنند و هیچ جنبه‌ای بر جنبه دیگر غلبه نداشته باشد. هر چه به سمت این اسم جامع پیش رویم یعنی جنبه اعتدالی آن بیشتر بوده باشد، محل و قابل آن اسم، مشکلات کمتری را متحمل خواهد شد.

امنیت و آرامش در سایه اعتدال اسمی حاصل می‌شود ألا بذکر «الله» تطمئن القلوب. اسماء جلالی با غلبه اوصاف جلالی مشکلاتی را برای محل وقابل این اسماء به وجود می‌آورند.


سلام برادر
ظاهرا این از امور ذوقی است و آنها که ذوق کرده اند گفته اند:
عاشقم بر مهر و بر قهرش به جد/ بوالعجب من عاشق این هردو ضد
مطمئنا این سخن کاملانی است که چه بسا از حجاب اسماء و صفات هم عبور کرده اند
والله اعلم باحوال اولیائه
یا علام[/]

محی الدین;898405 نوشت:
ظاهرا این از امور ذوقی است و آنها که ذوق کرده اند گفته اند:
عاشقم بر مهر و بر قهرش به جد/ بوالعجب من عاشق این هردو ضد
مطمئنا این سخن کاملانی است که چه بسا از حجاب اسماء و صفات هم عبور کرده اند
والله اعلم باحوال اولیائه
یا علام

بله این در جای خودش درست است.

برخي از اسماء در مقابل يكديگر عمل مي كنند. مثلاً، هدايت در مقابل اضلال، غضب در مقابل رحمت، لطف در مقابل قهر و... قرار دارند. از سوي ديگر، هر اسمي طالب ظهورِ بي قيد و شرط خويش است. مثلاً، اسم هادي اقتضاي اين را دارد كه هر كسي را هدايت كند و اگر اسم مضلِّ حق نبود، خداوند همه را بر اساس اسم هادي هدايت مي كرد. در مقابل، اضلال نيز طالب اين است در خارج ظهور مطلق داشته باشد.

از طرفی هر اسمي راهي به سوي حضرت حق مي باشد. هر كسي با غلبه دادن هريك از اسماء در خويش از طريق آن، به سوي حق راه مي يابد.

از این رو آنان که از طریق اسماء جلالی مانند غضب و قهر به سوی خداوند در حرکت اند، گرفتاری‌هایش محفوظ است و نباید آن را رحمت انگاشت.

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;898422 نوشت:
از این رو آنان که از طریق اسماء جلالی مانند غضب و قهر به سوی خداوند در حرکت اند، گرفتاری‌هایش محفوظ است و نباید آن را رحمت انگاشت.

سلام برادر
در تحت رحمت رحمانیه هم نیست؟
یا علیم[/]

محی الدین;898569 نوشت:
در تحت رحمت رحمانیه هم نیست؟

سلام علیکم
متوجه هستم شما چه چیزی در نظرتان هست.
اسم رحمان یک اسم شامل هست و این گونه اسماء را هم در بر گرفته اما مشکل از اون غلبه‌ی اسمی ایی هست که در مجرمین مظهریت یافته است. در عین این که رحمت به اعتبار ذات، در این گونه اسماء جلالی نهفته است، اما این رحمت، غلبه ندارد و کامن است. سلطنت ندارد. سلطنت با قهر و غضب است.

و الا همانطور که مستحضرید برخی قائل اند اسم «الرحمن» هم دوش اسم «الله» اسم اعظمی است که مستجمع جمیع صفات بوده و همه اسماء جزئی از او منتشی شده اند. اما حال و هوای در هر اسم را غلبه وصفی (یا اسمی) معین می‌کند.

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;898588 نوشت:
سلام علیکم
متوجه هستم شما چه چیزی در نظرتان هست.
اسم رحمان یک اسم شامل هست و این گونه اسماء را هم در بر گرفته اما مشکل از اون غلبه‌ی اسمی ایی هست که در مجرمین مظهریت یافته است. در عین این که رحمت به اعتبار ذات، در این گونه اسماء جلالی نهفته است، اما این رحمت، غلبه ندارد و کامن است. سلطنت ندارد. سلطنت با قهر و غضب است.

و الا همانطور که مستحضرید برخی قائل اند اسم «الرحمن» هم دوش اسم «الله» اسم اعظمی است که مستجمع جمیع صفات بوده و همه اسماء جزئی از او منتشی شده اند. اما حال و هوای در هر اسم را غلبه وصفی (یا اسمی) معین می‌کند.


سلام برادر
اما همانطور که فرمودید هرکس از طریق اسم غالب بر خود بسوی حق باز می گردد لذا در این رجوع کم کم صولت اسم غالب از بین می رود و به حقیقت خود یعنی اسماء جامعتر رجوع می کند و این بیان دیگری از خروج اهل جهنم از جهنم است.
به هر تقدیر سخن اهل معرفت از حاق امور است نه ظواهر آن
یا علیم[/]

محی الدین;898593 نوشت:
لذا در این رجوع کم کم صولت اسم غالب از بین می رود و به حقیقت خود یعنی اسماء جامعتر رجوع می کند و این بیان دیگری از خروج اهل جهنم از جهنم است.

سلام علیکم
حرف خوبیه اما این خروج برای برخی یعنی مخلدون در عذاب استثنا می‌خوره. لطفا برای این سخنتون اگر شاهدی از منابع بیاورید ممنون می‌شم.

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;898963 نوشت:
سلام علیکم
حرف خوبیه اما این خروج برای برخی یعنی مخلدون در عذاب استثنا می‌خوره. لطفا برای این سخنتون اگر شاهدی از منابع بیاورید ممنون می‌شم.

سلام
و الی الله المصیر
و الیه ترجع الامور
و انا الیه راجعون
و سایر آیات و روایاتی که الله را مقصد نهایی معرفی می کنند و از رجوع همه به این اسم سخن می رانند
یا علام[/]

محی الدین;899214 نوشت:
و الی الله المصیر
و الیه ترجع الامور
و انا الیه راجعون
و سایر آیات و روایاتی که الله را مقصد نهایی معرفی می کنند و از رجوع همه به این اسم سخن می رانند

اگر بنده مدعی شوم که «الله» در این آیه «اللهِ» ذاتی است و ضمائر هم به شرح ایضا؛ یعنی اشاره به ذات دارند؛ آنوقت استدلال شما خالی از خدشه نیست.
البته منظور بنده شاهد آوری از عبارات عارفان بود.

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

محی الدین;899214 نوشت:
سلام
و الی الله المصیر
و الیه ترجع الامور
و انا الیه راجعون
و سایر آیات و روایاتی که الله را مقصد نهایی معرفی می کنند و از رجوع همه به این اسم سخن می رانند
یا علام

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر بگوییم این بازگشت پیش از خلقت دوباره هستی است چطور؟

(با توجه به اینکه اگر بپذیریم جهان برای قیامت دوباره خلق شود مثلا همان نقل هایی که می گوید همه می میرند.)

یا علی(ع)@};-[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;899271 نوشت:
اگر بنده مدعی شوم که «الله» در این آیه «اللهِ» ذاتی است و ضمائر هم به شرح ایضا؛ یعنی اشاره به ذات دارند؛ آنوقت استدلال شما خالی از خدشه نیست.
البته منظور بنده شاهد آوری از عبارات عارفان بود.

سلام
امثال "انا لله" که قطعا در مورد اسماء غیر ذاتی است شاهد است بر اینکه این رجوع به الله غیر ذاتی است
به نظر حقیر تا وقتی می توان از آیات و روایات شاهد آورد بهتر از از سخن عارفان مویدی نیاوریم چون آنوقت تصور می شود این حرفها اساس دینی ندارند
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

رستگاران;899273 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر بگوییم این بازگشت پیش از خلقت دوباره هستی است چطور؟

(با توجه به اینکه اگر بپذیریم جهان برای قیامت دوباره خلق شود مثلا همان نقل هایی که می گوید همه می میرند.)

یا علی(ع)


سلام
نحو بیان آیات مخصوصا " انا الیه راجعون" که خالی از بیان زمان است نشان می دهد این رجوع دائمی است و اختصاص به زمان خاصی ندارد. یعنی الان هم در حال رجوع هستیم
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

محی الدین;899301 نوشت:
سلام
نحو بیان آیات مخصوصا " انا الیه راجعون" که خالی از بیان زمان است نشان می دهد این رجوع دائمی است و اختصاص به زمان خاصی ندارد. یعنی الان هم در حال رجوع هستیم
یا علیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بله می دانم رجوع را دارد می گوید اما نکته ایی که من می خواهم از ان زاویه دیده شود در مورد آن متن شما که می گویید همه از جهنم خارج میشوند

می خواهم این رو هم ببینم

این بازگشت عمومی برای پیش از خلقت دوباره و برپا شدن قیامت است یعنی تا جایی که من می دانم قبل از برپایی قیامت همه چیز از بین میرود و دوباره این زمین به شکل دیگری شکل می گیرد و بهشت و جهنم فراهم می شود

خب تا قبل از این شکل گیری همه به سمت وحدت می رویم و به سوی خدا باز می گردیم

اما بعد از آن که جهنم و میزان برپا شد کسانی می توانند به بهشت راه پیدا کنند که صاحب نفوس کامل باشند یا میزانی را دارا باشند

مثل نفس مطمئنه این افراد وارد بهشت می شوند و مابقی بر حسب شرایطشون یا صاحب تخفیف می شوند در عذاب یا اینکه سطوح پایین رو صاحب می شوند

(البته خلقت دوباره باید بررسی شود آیا در آنجا همه به عدم دوباره می رسیم یا به صدر خلقتت چگونه است ؟)

یا علی(ع)@};-[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

رستگاران;899335 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بله می دانم رجوع را دارد می گوید اما نکته ایی که من می خواهم از ان زاویه دیده شود در مورد آن متن شما که می گویید همه از جهنم خارج میشوند

می خواهم این رو هم ببینم

این بازگشت عمومی برای پیش از خلقت دوباره و برپا شدن قیامت است یعنی تا جایی که من می دانم قبل از برپایی قیامت همه چیز از بین میرود و دوباره این زمین به شکل دیگری شکل می گیرد و بهشت و جهنم فراهم می شود

خب تا قبل از این شکل گیری همه به سمت وحدت می رویم و به سوی خدا باز می گردیم

اما بعد از آن که جهنم و میزان برپا شد کسانی می توانند به بهشت راه پیدا کنند که صاحب نفوس کامل باشند یا میزانی را دارا باشند

مثل نفس مطمئنه این افراد وارد بهشت می شوند و مابقی بر حسب شرایطشون یا صاحب تخفیف می شوند در عذاب یا اینکه سطوح پایین رو صاحب می شوند

(البته خلقت دوباره باید بررسی شود آیا در آنجا همه به عدم دوباره می رسیم یا به صدر خلقتت چگونه است ؟)


سلام
مساله خلقت دوباره به نحو جسمانی از نظر ما محل تردید است و موضوع آنطور که اهل کلام می گویند نیست
آنچه که در آیات و روایات است اماته و احیا است نه خلقت دوباره و بازهم به نظر ما این اماته و احیا به نحو صعود در مراتب وجود است نه با بازگشت به عالم ماده
بعضی روایات تصریح دارند به تکرار ادوار خلقت نوع انسان بر روی زمین لذا خلقت تا زمانی که خدا می داند در ادوار متعدد در زمین ادامه می یابد و در تمام این مدت انسانهای ادوارها در بازگشتی مستمر به سوی خداوند خواهند بود تا به مرحله نهایی برسند
حتی بهشت و جهنم هم طبق برخی روایات مستقر نهایی نیست آیات بالا هم همین معنا را افاده می کند . طبق بیان برخی اهل معرفت ظاهرا در سیری پانصد هزار ساله همه افراد انسانی یک دوره به مقصد نهایی می رسند.
پس بطور خلاصه:
نوع انسان در ادوار مختلفی در زمین خلق می شود.
انسانهای هردوره مدتی بر روی زمین به کسب کمالات اولیه یا نهایی می پردازند لذا برخی کامل و برخی ناقص خواهند بود.
انسانهای ناقص در برزخ مسیر تکاملی خود را ادامه می دهند.
قیامت و بهشت و جهنم تعبیری دیگری از ادامه سیر معنوی انسانهاست و بازگشت به عالم ماده تصور درستی نیست.
لذا انسانها از زمان تولد در زمین تا مدت زمانی که چه بسا هزاران سال طول بکشد مسیر تکاملی خود را ادامه می دهند.
بهشت و جهنم هم محل توقف انسان در تکامل نیستند بلکه سیر در آندو نیز همچنان ادامه می یابد.
مقصد نهایی حق تعالی است و همه انسانهای یک دوره در زمانی قریب به پانصد هزار سال به این مقصد خواهند رسید.
یا علیم[/]

محی الدین;899371 نوشت:
مساله خلقت دوباره به نحو جسمانی از نظر ما محل تردید است و موضوع آنطور که اهل کلام می گویند نیست

نعیم و عذاب‌هایی که متوقف بر ویژگی تجسداند چه؟؟؟

در مورد خلقت دوباره باید دقت شود که عارفان مسئله‌ی تجلی حق در دل اشیاء با اسم «الباسط» را برای مرحله‌ی خلقت و آفرینش مطرح می‌کنند و با اسم «معید» همه این کثرات جمع می‌شود یعنی تحت اسم «الباطن» همگی کامن می‌شوند. در حقیقت با صعقه‌ی اولی رجوع به بطون صورت می‌گیرد. پس رجوع به معنای انعدام نیست. بسط دوباره در صعقه‌ی ثانیه، باز همه این کثرات از بطون در می‌آیند. لذا می‌توانیم بگوییم چنین فرایندی، خلق دوباره است و مرادمان هم خلق از عدم نباشد.

در قیامت و پس از آن تجسم مادی نداریم اما تجسم به حسب آن عالم قطعا وجود دارد. زیرا برخی نعیم و تعذیب‌ها متوقف بر نحوه وجود جسدانی انسان‌هاست.
هر جسمی، لزوما، مادی نیست.

[="Tahoma"][="Navy"]

حافظ;899967 نوشت:
در مورد خلقت دوباره باید دقت شود که عارفان مسئله‌ی تجلی حق در دل اشیاء با اسم «الباسط» را برای مرحله‌ی خلقت و آفرینش مطرح می‌کنند و با اسم «معید» همه این کثرات جمع می‌شود یعنی تحت اسم «الباطن» همگی کامن می‌شوند. در حقیقت با صعقه‌ی اولی رجوع به بطون صورت می‌گیرد. پس رجوع به معنای انعدام نیست. بسط دوباره در صعقه‌ی ثانیه، باز همه این کثرات از بطون در می‌آیند. لذا می‌توانیم بگوییم چنین فرایندی، خلق دوباره است و مرادمان هم خلق از عدم نباشد.

سلام
ما هم از انعدام سخن نگفتیم برادر
و اما در بسط دوم معلوم نیست همان شخص کلی باز گردد بلکه اگر قائل به تکرار باشیم یک فرد دیگر از شخص کلی خلق خواهد شد ( این به حسب کل عالم ماده است که تحقیقات تجربی نیز تا حدی می تواند بر آن شاهد باشد)
اما به حسب بسط نوع انسان هم بنظر می رسد باز فردی دیگری از آن نوع یا بفرمایید آدم دیگری به عالم جسمانی رجوع خواهد کرد ( روایات تکرار ادوار خلقت بشر شاهد بر این معناست)
و اما به حسب فرد این بطون تا رسیدن به اعلا مراتب ممکن ادامه خواهد یافت و رجوع به عالم جسمانی صورت نخواهد بست بله تجسد غیر مادی (برزخی مثالی ) هست
یا علیم[/]

محی الدین;900005 نوشت:
سلام

سلام عزیزم؛
بهتره تا همین جا بحث قطع بشه. چون از موضوع تاپیک دور می‌شه. از مشارکتتون در بحث تشکر می‌کنم.

حافظ;898422 نوشت:

از طرفی هر اسمي راهي به سوي حضرت حق مي باشد. هر كسي با غلبه دادن هريك از اسماء در خويش از طريق آن، به سوي حق راه مي يابد.

از این رو آنان که از طریق اسماء جلالی مانند غضب و قهر به سوی خداوند در حرکت اند، گرفتاری‌هایش محفوظ است و نباید آن را رحمت انگاشت.

سلام و احترام

قبل از اینکه این تاپیک هم بسته بشه لازم است که بدونید
بنده هنوز وحدت وجود و اختیار آدمی را نتوانسته ام باهم جمع کنم
ته ته وحدت وجود جبر است..چون غیر از اویی نیست و همه چیز نمایش است و بازیگر ها به ظاهر اختیار دارند

غریبه آشنا;906409 نوشت:
سلام و احترام

قبل از اینکه این تاپیک هم بسته بشه لازم است که بدونید
بنده هنوز وحدت وجود و اختیار آدمی را نتوانسته ام باهم جمع کنم
ته ته وحدت وجود جبر است..چون غیر از اویی نیست و همه چیز نمایش است و بازیگر ها به ظاهر اختیار دارند

باسلام
انسان علم حضوری به اختیار خودش داره همانطور که نمیشه بگی من نیستم چون علم حضوری به خود انسان داره نمیشه بگه من مختار نیستم چون در گفتن همین جمله «من مختار نیستم» هم مختاره در نتیجه اختیار غیر قابل انکاره ربطی هم به وحدت وجود نداره چون اختیار انسان تحت اختیار خداست یعنی خدا خواسته که انسان مختار باشه.

موضوع قفل شده است