جمع بندی نقد نظریه ی ولایت فقیه

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مردعشق;618113 نوشت:
خطبه دوم، ج1، ص73 نهج‌البلاغه:
«احدی از این امت را با آل‌محمد(ص) مقایسه نتوان کرد... آنها اساس دین و ارکان یقین‌اند، غلوکننده به‌سوی آنان باز می‌گردد و عقب مانده به آنان ملحق می‌شود،ویژگی‌های ولایت و حکومت مخصوص آنهاست.»

چه کسی ادعا کرد که در زمان حضور امام ولی فقیه وجود دارد؟ ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم است. که تصرف ظاهری در امور ندارد.

مردعشق;618113 نوشت:
شما با چه سند و حدیثی ادعا می‌کنی که ولی‌فقیه جانشین امام زمان(عج) است؟
در کدام حدیث کلمه «ولی‌فقیه» آمده که ادعا می‌کنی یک فقیه(غیرمعصوم) جانشین امام معصوم(ع) است؟

امام زمان(عج) در نامه‏‌ای به آخرین نائبش فرمود:
«ای علی بن‌محمد سمری... بعد از خودت کسی را به عنوان جانشین تعیین نکن، چرا که غیبت کامل(کبری) شروع شده است.»
[کمال الدین، ج2، ص516]


همین امام بزرگوار فرموده است:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم(صدوق، کمال الدین، ج2، ص484)
در حوادث پیش آمده به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنها می باشم.
حوادث مطلق است پس شامل تمام امور اعم از اجتماعی، سیاسی وحکومتی، فقهی وغیره می شود.

مردعشق;618113 نوشت:
ما عقیده داریم هر کس بعد از شیخ ابوالحسن سمرى(آخرین نایب) ادعاى نیابت امام زمان(عج) کند، کافر و فاسد و گمراه است.

برادر من واضح است وقت اسم سمری را می برد مرادش نیابت خاص وارتباط مستقیم با امام زمان علیه السلام است نه نیابت عام، وهمه ما این را قبول داریم.

مردعشق;618113 نوشت:
امام زمان(عج) از زمان شروع غیبت کبری تاکنون هیچ حکومتی نداشته و کسی را عزل و نصب نکرده است و هیچ حدیثی بنام «ولایت فقیه» نداریم، آن‌وقت شما چگونه ادعا می‌کنید ولی‌فقیه جانشین امام زمان(عج) است؟

امام زمان از همان شروع غیبت که پنج سالگی بوده است به غیبت رفته اند چطور می خواستند عزل ونصب کنند. در زمان غیبت صغری هم چون ارتباط مستقیم بوده معرفی می کردند.

مردعشق;618113 نوشت:
مَـثَل شما از «ولایت فقیه» مانند مثل سنی‌ها از «خلافت صحابه» است که هیچ فرقی باهم ندارد.
سنی‌ها صحابی(غیرمعصوم) که توسط مجلس سقیفه انتخاب شده را جانشین پیامبر(ص) می‌پندارند.
ولایی‌ها هم فقیه‌(غیرمعصوم) که توسط مجلس خبرگان انتخاب شده را جانشین امام زمان(عج) می‌پندارند!

برادر من خیلی فرق است. سنی سخن تمام صحابه را برای هدایت قبول دارد ولی ما این خصیصه را تنها در امام معصوم می دانیم. ولی در عصر غیبت برای اینکه امور دین زمین نماند ودین اجرا شود با توجه به حدیثی که نقل شد این مساله به فقهاء موکول شده ومسلم به حکم عقل قطعی همه فقهاء هم زمان که نمی توانند حکومت داشته باشند بلکه در مجلس خبرگان جمع شده وبهترین فرد را که جامع تمام شرایط باشد بعنوان ولی فقیه انتخاب می کنند.
شما با عقل خودتان، اگر در عصر غیبت فقیه حاکم نباشد، پس چه کسی حاکم باشد؟ امثال صدام ومحمدرضا پهلوی حاکم باشند بهتر است تا هیچ ارزش دینی وحرمت انسانی وجود نداشته باشد؟ یا بن علی، مبارک وقذافی.
این احکام وحدود اسلامی مثل حد شراب، زناو.. اگر فقیه بر مسند امور نباشد چطور می خواهد اجرا شود.

مردعشق;618113 نوشت:
با در نظر گرفتن این نکات، جای این پرسش است که اگر فقیه – با کمک قرآن، سنت، عقل و اجماع - می‌تواند دین را در جامعه محقق کند، پس اساساً نگاه شیعه مبنی بر این که ابوبکر، عمر و عثمان در کسب خلافت راه خطا رفته اند، خود مخدوش خواهد بود!!

ما با وجود امام معصوم هیچوقت اعتقاد به حاکمیت فقیه نداریم، اینهایی که گفتید با وجود امیرالمومنین بر مسند نشسته بودند ولی سخن ما در عصر غیبت است که دستها از دامن امام معصوم گفته است.

مردعشق;618113 نوشت:
زیرا خلفای سه گانه- ابوبکر، عمر و عثمان- گرچه در زمینه‌های مختلف نظامی، علمی و یا تقدم زمانی ایمان آوردن از علی عقب‌تر بوده‌اند، اما این مطلب جای انکار ندارد که آنان نیز مجتهدین عصر خود بوده‌اند!

مردعشق;618113 نوشت:
زیرا از یک سو به قرآن دسترسی داشتند(عنصر قرآن).
و از دیگر سو خود با پیامبر اسلام زیسته بودند (عنصر آشنایی به سنت).
و از دیگر سو به جهاز عقل مجهز بودند(عنصر عقل)!
و همه عناصر اجتهاد اعم از قرآن، سنت و عقل برای آنان نیز محقق بوده است(عنصر اجماع تخصصاً از
بحث خارج است)
پس آنان نیز صلاحیت اداره جامعه دینی و خلافت پیامبر را داشته‌اند!
در حالی که شیعه همواره به موضوع کنارنهادن علی و فرزندانش و به خلافت رسیدن دیگران(از ابوبکر
گرفته تا بنی امیه و بنی العباس) به دیده اعتراض و انتقاد نگریسته.

جواب اصلی گفته شد. ابوبکر که می گفت: پیرزنها از من عالمتر هستند. وتا آخر امور حکم کلاله را نمی دانست که درسوره نساء آمده است. وعمر هم که طبق گفته اهل سنت 70 بار گفته است اگر علی نبود عمر هلاک می شد(لولاعلی لهلک عمر)
اینها چطور مجتهدی بودند که یک پیرزن به اعتراف خودشان از آنها عالمتر بود. ودر منابع اهل سنت وشیعه آمده است که چندین بار افرادی از ملیتها به آنها مراجعه کرده وسوالاتی گفتند که چون جوابش را بلد نبودند قصد جان آن بندگان خدا را می کردند ودز نهایت امیرالمومنین جوا بآنها رمی داد.
بنده تصور می کنم شما مطالعاتتان در مورد ولایت فقیه خیلی ناقص است. چون بین خلافت امام معصوم وولایت فقیه خیلی تفاوت است وبا حضور معصوم هیچ کس نگفته ولی فقیه حاکم خواهد بود ودر عین حال ما با توجه به رشاد خود امام معصوم به ولایت فقیه باور داریم. آیا حکومت ابوبکر وعمر هم این اوصاف را داشت؟!

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا محسن بن علی شهید (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

شهادت مظلومانه حضرت محسن(ع) را تسلیت عرض می کنم

=============================================




مردعشق;618093 نوشت:
دوست من سپاس ازجوابتون انگلستان که حکومتش سلطنتی ومشروطه هست طبیعی این بی قانونی ها دران باشد.

مردعشق;618093 نوشت:
بعدم صحبت ازشباهت همان مسئله شیطانی قیاس درفقه واصول است که کلارده ..بحث ما اینه بامتد واصول عقلی وفقه وحقوق درتضاد ات این نوع دورسفسطه امیز که در قانون اساسی امده است .

[=arial]با سلام ،خب یکی از ادله ما این است که این امور اعتباری اند و دور در امور اعتباری پیش نمی آید و گفتیم در حقوق سایر کشور ها نیز موجود است برای مثال هم حقوق انگلستان را خدمتتان گفتیم،ضمنا این موردی که ما در خصوص انگلستان گفتیم در خصوص نسخت وزیر بود.
ضمنا این ها بی قانونی نیست ! طبق قانون انگلستان است .

[=arial]این مصادیق در حقوق فرانسه هم موجود است:

در فرانسه مطابق قانون اساسى جمهورى پنجم فرانسه پس از اصطلاحات 1962م، رئیس جمهور، با رأى مستقیم مردم برگزیده می‌شود. وى با یک واسطه(نخست‌وزیر)، وزیر کشور را تعیین می‌کند. از آن‌جا که ‏وزارت کشور، نظارت بر بررسى صلاحیت نامزدهاى ریاست جمهورى و نامزدهاى نمایندگان مجلس را بر عهده دارد، کسانى به انتخابات راه پیدا می‌کنند که در نهایت، وزارت کشور صلاحیت آنها را تأیید کند و از میان همین نامزدها است که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور تعیین خواهند شد.

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29260

[=arial]و این که فرمودید قیاس است و قیاس هم کار شیطان است،لطفا اصول فقه را مجددا مرور کنید، این ها قیاس نیست،عزیز جان ! ما قیاس نمی کنیم و بگوییم چون در انگلیس این هست پس این که در ایران هم وجود دارد مشکلی ندارد!..خیر

ما فقط یک مثال زدیم تا ملتفت شوید که این امور اعتباری اند و در امور اعتباری دور پیش نمی آید و در سایر نظام های حقوقی نیز موجود است.


مردعشق;618093 نوشت:
اشکال میدونید چیه ؟مشکل این اقا فلسفه اسلامی که روحانی جماعت تو مدارس طلبگی می خوانددچار هزاران تناقض وسفسطه هست همان چیزهایی که امثال کانت ودکارت ازش مبانی غیرعقلی منطق ارسطویی ازش یادمی کنند.
ببینید چقدراش شوره که فلسفه اسلامی نمی تواند دکترین واقعی حکومت اسلامی را ارائه بدهد ودست اخر دست بدامن قوانین کامن لاو ورومی ژرمنی غربی هامی شویم .
بگذریم
آیت‌الله ملا محمدکاظم خراسانی(1329-1255هجری‌قمری) صاحب کفایة‌ الاصول، یکی از بزرگترین علمای جهان اسلام در سده اخیر و یکی از ارکان علم اصول فقه در حوزه تشیع و بلندپایه‌ترین مجتهد حامی مشروطه، در دو بعد نظری و عملی در نهضت مشروطیت در ایران منشأ اثر جدی بوده است.
با اینکه فرصت آن‌را نیافت که کتاب مدون یا رساله مستقلی در حوزه سیاست به رشته تحریر درآورد، اما در لابه‌لای آثار فقهی اصولی و نیز در متن تلگراف‌ها، لوایح و نامه‌های کوتاه و بلند وی آراء سیاسی بدیعی به چشم می‌خورد که می‌توان از «مکتب سیاسی خراسانی» سخن به میان آورد.

[=arial]خب این ها ربطی به مباحث ما ندارد،این که در علوم اسلامی تناقض است این ها کلی گویی است صرفا یک ادعا است که شما دارید و شما باید ادعا های خویش را طبق قاعده البینه علی المدعی و باید با مصداق مشخص کنید و در تاپیک های مجزا این ها را عنوان کنید مگر این که مباحث مد نظر شما مرتبط با این تاپیک باشد.

ضمنا این که دوستان با ارجاع علمی و دقیق مطالب دارند عقاید شما را رد می کنند این ها تناقض نیست و مبین سفسطه مغالطه نیزنمی باشد،چون شما اولا هنوز مطلبی را با ارجاع علمی ثابت نکرده اید و ثانیا اگر اختلاف نظری در فقه وجود دارد اسمش تناقض نیست.

در خصوص مرحوم خراسانی هم در ادامه جواب می دهیم که بدانید که اصلا مرحوم خراسانی هم مخالف ولایت فقیه نبوده است و برخی ها سعی دارند این گونه القا کنند که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه است و در حالی که این کذب است،در ادامه لینک مقاله ای را خواهیم گذاشت.

مردعشق;618093 نوشت:
اهم ممیزات مکتب سیاسی خراسانی به این شرح است:

«ولایت مطلقه منحصر و مختص خداوند است، و هرگونه ولایت مطلقه بشری افتراء به شریعت است.»


مردعشق;618093 نوشت:
به این حدیث هم توجه کنید :
درزمان حضرت علی (ع) زنی به حضور امام بزرگوار امدند واقراره زناکرد واز ان حضرت با کلمه «طهرنی » اجرای حد شرعی رادرخواست کرد. وقتی برای ان حضرت معلوم شد که شرایط احصان جمع است فرمورد پس برو بعداز وضع حمل بیا.....
پس از وضع حمل امد ومجددا در خواست اجرای حد کرد وان حضرت فرمود برو فرزندت را شیره بده .... پس از دوسال کامل برای با سوم امد ومجدد اقرار ودرخواست اجرای حد کر د !
وحضرت علی (ع) فرمودند :
« کودک تودوساله است وقدرت حفظ خودرا ندارد برو واورابزرگ کن وتا حدی که بتواند خودش تغذیه کند واز بلندی پرت نشود ودرچاه نیافتد »
زن درحالیکه گریه می کردجلسه را ترک کرد .وبرای چهارمین بار که جریان تکرار شد وان حضرت تصمیم اجرای حد گرفت .
ودستورداد فرداهمه باصورت بسته اجماع کنند وسپس فرمود :
« ای مردم همانا خدای تبارک وتعالی با پیامبرش عهد فرموده که محمد (ص) بامن همان راعهد نموده مبنی براینکه نباید حد شرعی را کسی اجراکند کسی که حد برگردن اوست . پس کسی که خداحدی بر گردن اودارد براین زن ح نزند»
جالب این جاست پس ازگفتن این بیانیه کسی دران محل نماند وهمه محل را ترک نمودند کسی نماند جز: امبرالمومنین وامامین حسن وحسین (ع) .
[=arial]

دوست گرامی شما تازه به جمع دوستان آسک دین آمده است بهتر است بدانید که این جا یک سایت علمی است،دوستانی که با شما مباحثه داشتند با آدرس دقیق بحث شروع کردند اما شما فقط حرف ها را منتسب می کنید به فلان عالم اما دریغ از ارجاع علمی مطالب!

خب این بحث علمی نیست!

سخن منتسب می کنید با آدرس علمی دقیق ،حدیث می آورید با آدرس،والا سخنان شما محکوم به شکست و بطلان است و در یک محیط علمی ارزشی ندارد.

فرمودید لیسانس حقوق دارید ، خب ما هم در رشته حقوق تحصیل کرده ایم و می دانیم که حداقل شرط یک کار علمی را در دوران کارشناسی به دانشجویان می گویند.

لذا من بعد اگر مطلبی می گذارید ،ارجاع علمی داشته باشد:

متن عربی + ترجمه فارسی آدرس مشتمل بر،اسم کتاب،تعداد جلد ها،جلد مورد نظر،صفحه مورد نظرحداقل بایستی وجود داشته باشد و حتی ناشر و محل چاپ + نوبت و تاریخ چاپ را هم ذکر کنید تا در مراجعه به کتب دچار مشکل نشویم.

به هر حال همان طوری که ما با شما بحث می کنیم و سند علمی ارائه می دهیم انتظار داریم شما هم همین طوری با ما بحث کنید،در پست قبلی من خدمتتان با آدرس دقیق مطالبی را عنوان کردم ،اگر هم سال چاپ ومحل چاپ را نگذاشتم به جایش تصویر کتاب ها را هم گذاشتم که مبین است این کتاب ها از کتابخانه مدرسه فقاهت گرفته شده است.

مردعشق;618093 نوشت:
«ولایت مطلقه منحصر و مختص خداوند است، و هرگونه ولایت مطلقه بشری افتراء به شریعت است.»
حکومت مشروعه منحصر در زمامداری مستقیم معصوم است. هرچند حکومت غیرمشروعه اما عادله ممکن است، حکومت مشروطه نمونه‌ای از آن است.
فقیهان امتیاز و حق ویژه‌ای در تدبیر حوزه عمومی ندارند. از یک سو ولایت فقیه(با تمامی انواع آن) فاقد مستند معتبر شرعی است و از سوی دیگر امور حسبیه از جمله اداره جامعه و تصدی حکومت در زمان غیبت «حق جمهور مردم» است که به عقلای مسلمین و ثقات مؤمنین تفویض شده است، و ساز و کار آن در این زمان انتخابات آزاد است. براین اساس شرط فقاهت در زمامداری جامعه اسلامی لازم نیست.

[=arial]اولا شما بایستی مفهوم مطلقه را متوجه شوید منظور از اطلاق در اینجا یعنی؛ مشمول و فراگیر بودن ولایت فقیه است. همانند معماری که بر تمام امور ساختمان نظارت و ولایت دارد. فقیه نیز وقتی در راس نظام اسلامی قرار می‌گیرد بر تمام شؤونات نظام، ولایت و نظارت دارد تا از مدار دین خارج نگردد حتی اگر «مصالح اهم اجتماعی» مسلمانان با یکی از احکام اولیه شرعی ـ که از نظر ملاک و اهمیت در رتبه ی پایین تری قرار دارد ـ در تزاحم قرار گیرد، ولی فقیه که موظف به حفظ مصالح عالیه ی جامعه ی اسلامی است؛ به خاطر حفظ مصالح اهم جامعه اسلامی می‌تواند، بلکه باید موقتا آن حکم شرعی اولی را تعطیل کند و مصالح اهم جامعه را بر آن مقدم بدارد؛

[=arial]http://www.wikifeqh.ir/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82%D9%87_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87

[=arial]
ثانیا همین مطالب فوق را که به مرحوم خراسانی انتساب داده اید را دقیق بیاورید ،این را هم بدانید که شماری از مخالفان ولایت مطلقه فقیه، می خواهند چنین القا کنند که این بحث، بحثی نوظهور در فقه شیعه است و با افترا به آخوند خراسانی، او را نیز معتقد به همین دیدگاه دانسته اند در حالی که این مطلب کذب است ،لذا بهتر است به این مقاله مراجعه کنید:

[=arial]ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه آخوند خراسانی
[=arial]

[=arial]نویسنده : محمدصادق مزینانی


[=arial]مجله:حوزه-مهر 1390 - شماره 161

لینک مقاله :

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7312/91131/?SearchText=%u0647%u0645%u0631%u0627%u0647+%u062d%u0636%u0631%u062a+%u0645%u0647%u062f%u06cc&Mode=

مردعشق;618093 نوشت:
ودراخراگر مبنا ی حکومت اسلامی ورهبری درجهان اسلام عدل حکومت علی هست خب ببینیم چیه ؟
درزمان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی الطا لب (ع) جوانی محکوم به سرقت شد .
قضیه نزد امیر المومنین مطرح شد وپس از رسیدگی واحراز جمیع شرایط حکم قطع شد جاری شد .
جوان دست بریده که ازان خون می چکید دارلقضا راترک می کند وبسوی منزلش بی می گردد.
در راه بایکی ازمخالفان حکومت حضرت علی (ع) مواجحه می شود وان شخص فرصت خوبی دید که برای تحریک ان جوان واردعمل شود بنابراین به جوان دست بریدگفت « دست تورا چه کسی قطع کرده است »
ان شخص انتظارداشت باعکس العمل تند وابراز جملات تلخ ودشنام علیه علی (ع) مواجحه شود !
چراکه به یقین نقد احکام دین در زمان حضرت امیر المومنان علی (ع) امری کاملا رایج بود وبه هیچ کسی برای اعتراضات وانتقادات متحمل مجازات نمی شد .( حضرت علی برعکس عمر وعایشه وابوبکر وعثمان که انسانهای متکبر ومغرور وبداخلاق بودند انسانی خوش خلق متواضع بود )
جوان باشگفتی به ان مرد جواب داد :
دست مراقطع کرد سید اوصیا صاحب اختیار مومنان علی بن ابی الطاب پیشوای هدایت وپیشروهدایت پیشرو بهشت خداوند راهنمای نیکو کاران وصاحب گفتار نیکو وصحیح .

سوال کنند ه گفت اودست تورا بریده است وتو اورا اینگونه ستایش می کنی ؟
حال جناب پاسخگو پرسش اصلی این است که ایا می توان شرایط اجتماعی فوق الذکرا با شرایط متقابل این زمان مقایسه نمود ؟
درپاسخ باید گفت هر گز !

[=arial]اولا این یک مثال است ،مثال های دیگری هم هست که برخی ها به خاطر عدل امیرالمومنین(ع) از حضرت علیه السلام کینه به دل گرفتند و به دشمنان می پیوستند، و فتنه جمل و صفین و نهروان را راه انداختند.
لذا شما نمی توانید با یک مثال در خصوص اجرای حد سرقت بگویید که همه افرادی که در زمان امیرالمومنین(ع) مجازات می شدند از مجازات خویش راضی بودند وشرایط آن زمان این بوده است و چون در نظام جمهوری اسلامی ایران برخی از مجرمین از مجازات شدن و تعقیب متنفر هستند این دلیل بر ناحقی نظام ولایت فقیه است !
نه این یک مثال است و مقابلش هم وجود دارد و چیزی را ثابت نمی کند.

ثانیا،هیچ کس این اعتقاد را ندارد که برای مثال عرض می کنم خدمتتان وقتی ما می گوییم امام خامنه ای، منظورمان همان امام معصوم (ع) هست ،امام لفظ عام است ،امام جمعه ،امام جماعت هم داریم،لذا وقتی می گوییم امام و مطلقه وحاکم و ....... این ها را اول مفهوم شناسی کنید تا متوجه شوید.

لذا بد برداشت نکنید که ما می گوییم و مدنظر ما است که حکومت غیرمعصوم برابر است با حکومت معصوم(ع)،نه ما این را نمی گوییم ما می گویم اکنون که در عصر غیبت هستیم ،حکومت در دوران غیبت به دستور معصوم(ع) باید توسط ولایت فقیه باشد،زیرا در یک جامعه اسلامی باید قوانین الهی اجرا شود و این قوانین الهی را فقیه می داند.

مردعشق;618093 نوشت:
برای مثال چگونه ممکن است شخص مر تکب عمل شنیعی را انجام می دهد خودرا راضی کند که برای برودت عذاب الهی نزدکسی که اورا نمی شناسد ونمی داند چکاره است اقرار نماید درحالیکه این احتمال را می دهد قاضی نشسته برمسند قضاوت علی رغم تخصص علمی واگاهی فنی خود مبتلا به فساد واعمال ننگین نشود ؟

[=arial]اگر منظورتان این است که فردی مثلا مرتکب زنا شده است، قاضی هم معصوم نیست ،حالا با اقرار وی ممکن است قاضی هم به فساد کشیده شود،خب این چه ربطی به ولایت فقیه دارد؟
احتمال فساد قاضی در حکومتی که مدنظر شما هم هست وجود دارد و شدید تر است،پس بهتر است نظام ولایت فقیه باشد تا قضات در این چنین نظامی آموزش ببینند و خطر فوق را با این محیط سالم +سایر اقدامات تامینی و قواعد مسلم و قاطع به کاهش برسانیم.
ضمنا،تاجایی که ما خوانده ایم و می دانیم ،قاضی در مبحث مثلا زنا! اصلا نباید دنبال این باشد که طرف اقرار کند و ...،اتفاقا باید دنبال این باشد که طرف اقرار نکند و او را نهی کند،مثل روایت مشهور نبی مکرم(ص) که طرف آمده بود اقرار می کرد،پیامبر(ص) هر دفعه او را از این کار منع می کرد،تا این که در دفعه چهارم شخص اقرار که کرد ،حد بر او جاری شد.

مردعشق;618093 نوشت:
پیشنهاد این نیست که متخلفین ومرتکب جرایمی نظیر زنا وسرقت بطور کلی مجازات نشوند بلکه درفرض تعطیل این مجازات ها انهارا به مجازاتهای سبکتر نظیرمجازات تعزیری کنند .

[=arial]خب در یک کلام بگویید که مخالف اجرای حدود الهی در حکومت ولایت فقیه هستید تا ما هم جواب شما را مستند بدهیم.

در خصوص قضاوت ،شهید اول در کتاب اللمعه الدمشقیه می فرمایند که :

[=arial]وهو وظیفه الامام او نائبه و فی الغیبه ینفذ القضا فقیه الفقیه جامع الشرائط الافتاء
[=arial]قضاوت وظیفه امام علیه السلام یا نائب اوست و در عصر غیبت قضای فقیه جامع الشرایط افتا نافذ است
[=arial]اللمعه الدمشقیه،کتاب القضا،ص79.
[=arial]
شیخ طوسی هم در النهایه می فرمایند:
[=arial]

[=arial]امّا اقامة الحدود فلیس یجوز لاحدٍ اقامتها الاّ لسلطان الزمان المنصوب من قبل اللّه، تعالی، او من نصبه الامام لاقامتها… و امّا الحکم بین الناس و القضاء بین المختلفین لا یجوز ایضاً الاّ لمن اذن له سلطان الحق فی ذلک و قد فوّضوا الی فقهاء شیعتهم


[=arial]اقامه حدود الهی جز برای حاکم زمان، که از ناحیه خداوند گمارده شده یا شخصی که امام معصوم علیه‌السلام او را برای این امر گمارده، جایز نیست. و نیز حکومت در میان مردم و قضاوت بین دو طرف دعوا جز برای کسی که حاکم حق علیه‌السلام به او اجازه داده، جایز نیست و ائمه علیه‌السلام این امر را به فقیهان شیعه واگذارده اند.

[=arial]النهایه ،ج1،ص300
[=arial]
لذا در جواب شما باید گفت که همین معصومین (ع) هستند که این امر با به فقها سپرده اند،لذا اگر شما قضاوت معصوم(ع) را مثال می زنید و الگو زندگی شما معصومین (ع) هست،کلام معصوم(ع) را هم الگو قرار دهید:

[=arial]امام صادق(ع) می فرمایند:

"رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک بر خداست"

[=arial]

(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10).

[=arial]مرحوم مظفر نیز در عقاید الامامیه به صراحت نیز می فرماید:
[=arial]

[=arial]وعقیدتنا فی المجتهد الجامع للشرایط نایب الامام، علیه السلام، فی حال غیبة و هو الحاکم والرئیس المطلق له ما للامام فی الفصل فی القضایا و الحکومة بین الناس والرادّ علیه، رادّ علی الامام والرّاد علی الامام رادّ علی اللّه تعالی وهو علی حد الشرک باللّه کما جاء فی الحدیث عن صادق آل البیت، علیه السلام، فلیس المجتهد الجامع للشرایط مرجعاً فی الفتیا فقط، بل له الولایة العامة فیرجع الله فی الحکم والفصل والقضاء وذلک من مختصاته لایجوز لاحدان یتولاها دونه الاّ باذنه کما لاتجوز اقامة الحدود والتعزیرات الا بامره و حکمه و یرجع الیه ایضا فی الاموال التی هی من حقوق الامام، علیه السلام، ومختصاته وهذه المنزله او الریاسة العامة اعطاها الامام، علیه السلام، للمجتهد الجامع الشرایط لیکون نائبا عنه فی حال الغیبة ولذلک یسمی نایب الامام

[=arial]

[=arial]ما بر این باوریم مجتهد جامع شرایط، نایب امام در زمان غیبت و حاکم و رئیس مطلق است. برای اوست در زمینه قضاوت بین مردم، همان اختیار که برای امام علیه‌السلام است.

[=arial]و در حدیث از امام صادق علیه‌السلام آمده است:کسی که حکم او را نپذیرد حکم امام و در واقع حکم خدا را نپذیرفته است.

[=arial]مجتهد جامع شرایط، تنها مرجع در فتوا نیست، بلکه برای او ولایت عامه است….
[=arial]اقامه حدود و تعزیرات جایز نیست مگر به فرمان او. رسیدگی و دخالت در اموال امام علیه‌السلام نیز از ویژگیهای فقیه جامع شرایط است و این جایگاه و این ریاست عامه‌ای که او از آن برخوردار است، از جانب امام به او بخشیده شده است و به همین دلیل به او نایب امام علیه‌السلام می گویند.

[=arial]
[=arial]


[=arial]مظفر،محمد رضا؛عقائد الامامیه،ج1،ص18.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

کریم;618156 نوشت:
شما اثبات کنید که ولی فقیه معصوم از گناه است تا بگوییم او هم اولی الامر است.

عرض سلام و ادب.

جناب استاد عزیز. بنده نگفتم اولی الامر ولایت فقیه است. بنده گفتم در غیاب اولی الامر ولی فقیه جانشین تام الاختیار امام زمان(عج) هستند.
در برهه ای از زمان امام زمان(عج) این نائبان را بصورت خاص انتخاب کرده اند. و در زمان غیبت کبری این ولایت عام است.

شما اگر اثبات کرده اید نائبان خاص معصوم بودند ، بنده ثابت میکنم ولایت فقیه می تواند معصوم باشد!!!!!

سوال دیگر: آیا عصمت فقط متعلق به پیغمبران و امامان است؟؟؟؟؟

[/]

امام عشق;618343 نوشت:
سوال دیگر: آیا عصمت فقط متعلق به پیغمبران و امامان است؟؟؟؟؟

خیر، ولی برای اثبات عصمت برای یک نفر باید دلیل نقلی وجود داشته باشد مثلا حضرت زهرا(س) وحضرت مریم امام وپیامبر نبوده اند. ولی عصمت داشتند. دلیل بر عصمت حضرت زهرا(س) آیه تطهیر است:
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (احزاب/33)،خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
اهل سنت وشیعه طبق حدیث کساء معتقدند یکی از مصادیق این آیه شریفه که دلالت بر عصمت دارد حضرت زهرا(س) می باشند.
اما در مورد حضرت مریم هم آیه داریم که عصمت ایشان را اثبات می کند:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ‏ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمين‏(آل عمران/42)،و [ياد كن‏] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.»
لفظ طهرک دلالت دارد که آنحضرت معصوم از گناه بوده است. لذا اگر دلیلی بر عصمت کسی وجود داشته باشد می توان عصمت او را اثبات کرد وما نسبت به فقهاء ونائبان خاص حضرت دلیلی که نشان دهنده عصمت آنها باشد نداریم.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

کریم;618629 نوشت:
خیر، ولی برای اثبات عصمت برای یک نفر باید دلیل نقلی وجود داشته باشد

عرض سلام و ادب.

حضرت زینب(س) - حضرت ابوالفضل(ع) - حضرت قاسم(ع) - حضرت عبدالله(ع) و ..... معصوم نیستند؟؟؟؟؟
اگر هستند لفظی که بر عصمت این بزرگواران دلالت کند را ارائه دهید.

هرچند بنده بر عصمت این بزرگواران ایمان کامل دارم.اما خواستم بدانم آیا لفظی در این باره وجود دارد یا خیر!!!!!


کریم;618629 نوشت:
وما نسبت به فقهاء ونائبان خاص حضرت دلیلی که نشان دهنده عصمت آنها باشد نداریم.

وقتی نائبان خاص که توسط خود امام زمان(عج) انتخاب شدند و اطلاعت از آنها همانند اطلاعت از اولی الامر واجب بود.و کامل بود. معصوم نبودند.

چه نیاز است که نائبان عام ایشان که همان اختیارات نائبان خاص و حتی بیشتر را دارند و عهده دار ولایت در زمان غیبت هستند معصوم باشند؟؟؟؟؟

اینکه جانشین اولی الامر در زمان غیبت حتما باید معصوم باشد را ثابت بفرمایید.که این اثبات نیاز به اثبات معصوم بودن نائبان خاص دارد.
اینکه نائبان خاص جانشین اولی الامر بودند جای شکی نیست. وقتی جانشین بودن نائبان خاص ثابت شود به طبع جانشین بودن نائبان عام اثبات می شود.

[/]

امام عشق;618698 نوشت:
حضرت زینب(س) - حضرت ابوالفضل(ع) - حضرت قاسم(ع) - حضرت عبدالله(ع) و ..... معصوم نیستند؟؟؟؟؟
اگر هستند لفظی که بر عصمت این بزرگواران دلالت کند را ارائه دهید.

هرچند بنده بر عصمت این بزرگواران ایمان کامل دارم.اما خواستم بدانم آیا لفظی در این باره وجود دارد یا خیر!!!!!


سلام علیکم
اگر باشه هم بنده اطلاعی ندارم.

امام عشق;618698 نوشت:
وقتی نائبان خاص که توسط خود امام زمان(عج) انتخاب شدند و اطلاعت از آنها همانند اطلاعت از اولی الامر واجب بود.و کامل بود. معصوم نبودند.

چه نیاز است که نائبان عام ایشان که همان اختیارات نائبان خاص و حتی بیشتر را دارند و عهده دار ولایت در زمان غیبت هستند معصوم باشند؟؟؟؟؟


نائبان خاص حضرت صاحب الامر(عج) واسطه بین ایشان ومردم بودند. زمانی که مردم مستقیم نمی توانستند با حضرت ارتباط برقرار کنند سوالات خود را به این بزرگواران می دادند وآنها محضر حضرت برده وجواب می آوردند نه اینکه از خودشان چیزی بگویند. فقط واسطه بین حضرت ومردم بودند وبس.
نائبان عام که فقهاء جامع الشرایط باشند با توجه به منابعی دینی که شامل کتاب، سنت، عقل واجماع می شود جامعه را اداره کرده وبه سوالات مردم جواب می دهند چون اینها دسترسی مستقیم به حضرت ندارند. ودر واقع سخن وفتوا یاینها مبتنی بر ادله دینی است که ذکر شد. نه اینکه العیاذ بالله مانند فراعنه وشاهان ظالم خود رای ودلبخواهی عمل کنند.

امام عشق;618698 نوشت:
چه نیاز است که نائبان عام ایشان که همان اختیارات نائبان خاص و حتی بیشتر را دارند و عهده دار ولایت در زمان غیبت هستند معصوم باشند؟؟؟؟؟

اینکه جانشین اولی الامر در زمان غیبت حتما باید معصوم باشد را ثابت بفرمایید.که این اثبات نیاز به اثبات معصوم بودن نائبان خاص دارد.


ما ادعا نکردیم که آنها معصوم هستند تا بخواهیم اثبات کنیم. واز قضا گفتیم که دلیلی بر عصمت آنها نیست. در زمان عدم دسترسی به منبع علم برای اینکه مردم بلاتکلیف نمانند اهل بیت(ع) ما را به این فقهاء دینی ارجاع داده اند.

امام عشق;618698 نوشت:
اینکه نائبان خاص جانشین اولی الامر بودند جای شکی نیست. وقتی جانشین بودن نائبان خاص ثابت شود به طبع جانشین بودن نائبان عام اثبات می شود.

بطور کلی از آنها به عنوان نواب خاص واز فقهاء بعنوان نواب عام نام برده می شود وکلمه نائب به معنای نماینده است. ولی اینکه می تواند معنای جانشین بدهد یا نه؟ بنده نمی دانم.

sayedali;618325 نوشت:
[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا محسن بن علی شهید (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

شهادت مظلومانه حضرت محسن(ع) را تسلیت عرض می کنم

=============================================




[=arial]با سلام ،خب یکی از ادله ما این است که این امور اعتباری اند و دور در امور اعتباری پیش نمی آید و گفتیم در حقوق سایر کشور ها نیز موجود است برای مثال هم حقوق انگلستان را خدمتتان گفتیم،ضمنا این موردی که ما در خصوص انگلستان گفتیم در خصوص نسخت وزیر بود.
ضمنا این ها بی قانونی نیست ! طبق قانون انگلستان است .

[=arial]این مصادیق در حقوق فرانسه هم موجود است:

در فرانسه مطابق قانون اساسى جمهورى پنجم فرانسه پس از اصطلاحات 1962م، رئیس جمهور، با رأى مستقیم مردم برگزیده می‌شود. وى با یک واسطه(نخست‌وزیر)، وزیر کشور را تعیین می‌کند. از آن‌جا که ‏وزارت کشور، نظارت بر بررسى صلاحیت نامزدهاى ریاست جمهورى و نامزدهاى نمایندگان مجلس را بر عهده دارد، کسانى به انتخابات راه پیدا می‌کنند که در نهایت، وزارت کشور صلاحیت آنها را تأیید کند و از میان همین نامزدها است که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور تعیین خواهند شد.

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29260


سلام کارشناسين محترم
لطفاً فقط به مطالب وسوالات منصفانه جواب دهید، از هرگونه تفسیر و توجیه افراطی مانند برخی علمایی مثل مصباح یزدی و... جداً خودداری کن که ولایت‌مطلقه را اساساً قبول ندارم.
[=Mitra LT W20 Light]در عصر غیبت ولایت برای فقیه با هیچ دلیلی اثبات نمی شود، ولایت اختصاص به پیامبر(ص ) و ائمه (ع) دارد، آنچه به استناد روایات برای فقیه اثبات می شود، دو امر است اول[=Mitra LT W20 Light] :[=Mitra LT W20 Light]نافذبودن قضاوت ، دوم حجیت فتوی . اما فقیه حق تصرف در اموال بی سرپرستان و دیگر شئون ولایت را ندارد، جز در امور حسبیه . فقیه در این امور (حسبیه ) ولایت دارد. اما نه به معنای ادعاشده ، بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش بشخصه یا از سوی وکیلش و منعزل شدن وکیلش بواسطه موت فقیه ، و این از باب اخذ به قدر متیقن است ، زیرا تصرف در مال احدی جز با اذن او مجاز نیست ، آنچنانکه اصل ، عدم نفوذ فروش مال افراد بی سرپرست و غایب ، یا تزویج کودکان است . الا این که چون از امور حسبیه است و چاره ای جز وقوع آنها در خارج نداریم از این مطلب کشف قطعی از رضای مالک حقیقی یعنی خداوند متعال می شود و این که او آن تصرف را حقیقتا نافذ کرده است و قدر متیقن کسانی که مالک حقیقی راضی به تصرفات اوست ، فقیه جامع الشرائط است ، بنابراین آنچه برای فقیه ثابت است جواز تصرف است نه ولایت .

کریم;618183 نوشت:
چه کسی ادعا کرد که در زمان حضور امام ولی فقیه وجود دارد؟ ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم است. که تصرف ظاهری در امور ندارد.

همین امام بزرگوار فرموده است:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم(صدوق، کمال الدین، ج2، ص484)
در حوادث پیش آمده به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنها می باشم.
حوادث مطلق است پس شامل تمام امور اعم از اجتماعی، سیاسی وحکومتی، فقهی وغیره می شود.

برادر من واضح است وقت اسم سمری را می برد مرادش نیابت خاص وارتباط مستقیم با امام زمان علیه السلام است نه نیابت عام، وهمه ما این را قبول داریم.

امام زمان از همان شروع غیبت که پنج سالگی بوده است به غیبت رفته اند چطور می خواستند عزل ونصب کنند. در زمان غیبت صغری هم چون ارتباط مستقیم بوده معرفی می کردند.

برادر من خیلی فرق است. سنی سخن تمام صحابه را برای هدایت قبول دارد ولی ما این خصیصه را تنها در امام معصوم می دانیم. ولی در عصر غیبت برای اینکه امور دین زمین نماند ودین اجرا شود با توجه به حدیثی که نقل شد این مساله به فقهاء موکول شده ومسلم به حکم عقل قطعی همه فقهاء هم زمان که نمی توانند حکومت داشته باشند بلکه در مجلس خبرگان جمع شده وبهترین فرد را که جامع تمام شرایط باشد بعنوان ولی فقیه انتخاب می کنند.
شما با عقل خودتان، اگر در عصر غیبت فقیه حاکم نباشد، پس چه کسی حاکم باشد؟ امثال صدام ومحمدرضا پهلوی حاکم باشند بهتر است تا هیچ ارزش دینی وحرمت انسانی وجود نداشته باشد؟ یا بن علی، مبارک وقذافی.
این احکام وحدود اسلامی مثل حد شراب، زناو.. اگر فقیه بر مسند امور نباشد چطور می خواهد اجرا شود.

ما با وجود امام معصوم هیچوقت اعتقاد به حاکمیت فقیه نداریم، اینهایی که گفتید با وجود امیرالمومنین بر مسند نشسته بودند ولی سخن ما در عصر غیبت است که دستها از دامن امام معصوم گفته است.

جواب اصلی گفته شد. ابوبکر که می گفت: پیرزنها از من عالمتر هستند. وتا آخر امور حکم کلاله را نمی دانست که درسوره نساء آمده است. وعمر هم که طبق گفته اهل سنت 70 بار گفته است اگر علی نبود عمر هلاک می شد(لولاعلی لهلک عمر)
اینها چطور مجتهدی بودند که یک پیرزن به اعتراف خودشان از آنها عالمتر بود. ودر منابع اهل سنت وشیعه آمده است که چندین بار افرادی از ملیتها به آنها مراجعه کرده وسوالاتی گفتند که چون جوابش را بلد نبودند قصد جان آن بندگان خدا را می کردند ودز نهایت امیرالمومنین جوا بآنها رمی داد.
بنده تصور می کنم شما مطالعاتتان در مورد ولایت فقیه خیلی ناقص است. چون بین خلافت امام معصوم وولایت فقیه خیلی تفاوت است وبا حضور معصوم هیچ کس نگفته ولی فقیه حاکم خواهد بود ودر عین حال ما با توجه به رشاد خود امام معصوم به ولایت فقیه باور داریم. آیا حکومت ابوبکر وعمر هم این اوصاف را داشت؟!


سلام وسپاس
بنده با دو دلیل محکم گفتم:
طبق نامه امام زمان(عج) به علی‌ بن‌محمد سمری که فرمود در زمان غیبت کبری جانشین تعیین نکند و طبق روایتی از شیخ طوسی(ره) و شیخ مفید(ره) که معتقد بودند هرکس بعداز سمری آخرین نائب، ادعای نیابت امام زمان(عج) کند گمراه است.

برداشت بنده از این دو روایت اینست که هیچ ‌فقیه‌ای نمی‌‌تواند ادعای نیابت امام زمان داشته باشد و هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که ولی‌فقیه جانشین امام زمان است.

مسئله «نائب خاص» و «نائب عام» موضوعیست که در هیچ حدیثی نیافتم و این مسئله نظریه علماست.

نائب خاص: کسی است که امام او را انتخاب کرده و با اسم و مشخصات به مردم معرفی می‌کند.
نائب عام: جمعی از علماء و مراجع(اعلم) هستند که خود مردم آنان را به عنوان مرجع دینی انتخاب می‌کنند.

حال استدلال ما اینست که چون نائب خاص توسط خود امام انتخاب و معرفی شده است، جانشین امام زمان(عج) محسوب می‌شود.
اما نائب عام را خود مردم انتخاب می‌کنند و انتخاب مردم را نمی‌توان انتخاب امام زمان(عج) خواند و منتخب مردم جانشین امام زمان(عج) محسوب نمی‌شود.


به همین دلیل گفتم:
در زمان غیبت کبری نائب خاص نداریم که شما یک‌نفر ولی‌فقیه را جانشین امام زمان(عج) می‌پندارید.

بفرمائید حضرات معصومین در کدام حدیث نام «ولایت فقیه» را بیان کردند؟
امام زمان(عج) چه زمانی حکومت کرده و در کدام حدیث به فقیه اذن حکومت داده است؟
اگر فقیه از طرف امام زمان(عج) اذن حکومت دارد، چرا منتظران در انتظار ظهور حکومت امام زمان(عج) هستند؟



مردعشق;618855 نوشت:
در عصر غیبت ولایت برای فقیه با هیچ دلیلی اثبات نمی شود، ولایت اختصاص به پیامبر(ص ) و ائمه (ع) دارد، آنچه به استناد روایات برای فقیه اثبات می شود، دو امر است اول :نافذبودن قضاوت ، دوم حجیت فتوی . اما فقیه حق تصرف در اموال بی سرپرستان و دیگر شئون ولایت را ندارد، جز در امور حسبیه . فقیه در این امور (حسبیه ) ولایت دارد. اما نه به معنای ادعاشده ، بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش بشخصه یا از سوی وکیلش و منعزل شدن وکیلش بواسطه موت فقیه ، و این از باب اخذ به قدر متیقن است ، زیرا تصرف در مال احدی جز با اذن او مجاز نیست ، آنچنانکه اصل ، عدم نفوذ فروش مال افراد بی سرپرست و غایب ، یا تزویج کودکان است . الا این که چون از امور حسبیه است و چاره ای جز وقوع آنها در خارج نداریم از این مطلب کشف قطعی از رضای مالک حقیقی یعنی خداوند متعال می شود و این که او آن تصرف را حقیقتا نافذ کرده است و قدر متیقن کسانی که مالک حقیقی راضی به تصرفات اوست ، فقیه جامع الشرائط است ، بنابراین آنچه برای فقیه ثابت است جواز تصرف است نه ولایت .

سلام علیکم
اولا این جواز تصرف اسمش همان ولایت است چون ولی یعنی اولی به تصرف وخود شما با تبیینی که کردید فقیه رد این امور حسبیه اولی به تصرف است.
اینکه ولایت وحق تصرف در امور حسبیه است یا مطلق می باشد وتمام اموری را که نبی مکرم اسلام(ص) وسایر ائمه(ع) حق تصرف داشتند برای فقیه هم هست. همان امری اختلافی است که آیت الله خویی (رضوان الله علیه)معتقد بود این ولایت در امور حسبیه است والسلام، ولی حضرت امام خمینی(ره) معتقدند این ولایت مطلق است ودر کتاب با ادله این مطلب را اثبات کرده اند.
د ربین شاگردان حضرت امام خمینی(ره) تنها آیت الله مصباح این مساله را تبیین نکرده اند بلکه قبل از ایشان آیت الله جوادی آملی بیان داشته اند وقبل از آنها آیت الله منتظری وآذری قمی در اثبات ولایت مطلقه فقیه کتاب نوشته بودند.
البته در بین علماء نجف باز شخصیتی مثل شهید آیت الله محمد باقر صدر به ولایت مطلقه فقیه باور داشت ودر میان شاگردان ایشان که عمدتا شاگردان آیت الله خویی هم بودند مثل آیت الله شاهرودی، تسخیری ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند.

مردعشق;618858 نوشت:
نائب عام: جمعی از علماء و مراجع(اعلم) هستند که خود مردم آنان را به عنوان مرجع دینی انتخاب می‌کنند.

مردم انتخاب نمی کنند بلکه وظیفه مردم این است که در احکام فرعیه وعملیه یا مجتهد باشند یا احتیاط کنند ویا زا مجتهد جامع شرایط تقلید کنند. وپیدا کردن این مجتهد اعلم یا به شهرت است ویا اینکه شخص خود توان تشخیص دارد ویا با گواهی دوتن از کارشناسان فقهی که عادل هستند می باشد.

مردعشق;618858 نوشت:
اما نائب عام را خود مردم انتخاب می‌کنند و انتخاب مردم را نمی‌توان انتخاب امام زمان(عج) خواند و منتخب مردم جانشین امام زمان(عج) محسوب نمی‌شود.

عرض شد مردم انتخاب نمی کنند. وحدیث العلماء ورثة الانبیاء، واما الحوادیث الواقعة فارجعود فیها ای رواة احادیثنا فانهم حجت یعلیکم وانا حجة الله علیهم ودیگر روایات که گفته شد 19 تاست ودر عوائد الایام آمده است نشانگر نیابت عام فقهاء ربانی از امام معصوم در عصر غیبت است.

مردعشق;618858 نوشت:
امام زمان(عج) چه زمانی حکومت کرده و در کدام حدیث به فقیه اذن حکومت داده است؟
اگر فقیه از طرف امام زمان(عج) اذن حکومت دارد، چرا منتظران در انتظار ظهور حکومت امام زمان(عج) هستند؟

اگر شرایط برای حکومت امام معصوم فراهم بوده به این معنی است که پس اصلا معصوم چیزی به نام حکوکت ندارد؟! در زمان آن حضرت زمینه برای قیام وحکومت نبوده است پس باید هر زمانیکه حتی زمینه حکومت هست واسلام از جانب افرادی و پادشاهان ظالم در حال نابودی است سکوت کرد؟!!
این چه استدلالی است اگر فقیه اذن حکومت دارد پس انتظا ربرای چیست!!
ما قبلا چند بار عرض کردیم رجوع بع فقیه زا باب اضطرار وعدم دسترسی به معصوم است. وفقیه هیچوقت نمی تواند جای معصوم را بگیرد اما حالا که ما دسترسی به معصوم نداریم نباید کل دین را کنا ربگذاریم تا امام بیاید بلکه طبق توصیه خود حضرت به فقهاء ربانی مراجعه کنیم تا زمینه ظهو رحضرت فراهم شود.

کریم;618040 نوشت:
سلام ودرود خدا بر شما
کسی نافی درستی ولایت مطلقه فقیه نیست. بلکه سخن در این است که مراد از اولی الامر نمی توانند فقهاء باشند

پس الان ولی امر مسلمین ، فقط امام زمان (عج)هستند و نه کسانی دیگر ..

خب این ولایت چگونه اعمال میشود ؟

با تشکر

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا محسن بن علی شهید (ع)

السلام علیک یا امام حسن عسکری(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

شهادت مظلومانه حضرت محسن(ع) وپدر گرامی امام زمان(عج) حضرت امام حسن عسکری(ع) مظلوم را تسلیت عرض می کنم

=============================================




مردعشق;618855 نوشت:
سلام کارشناسين محترم
لطفاً فقط به مطالب وسوالات منصفانه جواب دهید، از هرگونه تفسیر و توجیه افراطی مانند برخی علمایی مثل مصباح یزدی و... جداً خودداری کن که ولایت‌مطلقه را اساساً قبول ندارم.
در عصر غیبت ولایت برای فقیه با هیچ دلیلی اثبات نمی شود، ولایت اختصاص به پیامبر(ص ) و ائمه (ع) دارد، آنچه به استناد روایات برای فقیه اثبات می شود، دو امر است اول :نافذبودن قضاوت ، دوم حجیت فتوی . اما فقیه حق تصرف در اموال بی سرپرستان و دیگر شئون ولایت را ندارد، جز در امور حسبیه . فقیه در این امور (حسبیه ) ولایت دارد. اما نه به معنای ادعاشده ، بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش بشخصه یا از سوی وکیلش و منعزل شدن وکیلش بواسطه موت فقیه ، و این از باب اخذ به قدر متیقن است ، زیرا تصرف در مال احدی جز با اذن او مجاز نیست ، آنچنانکه اصل ، عدم نفوذ فروش مال افراد بی سرپرست و غایب ، یا تزویج کودکان است . الا این که چون از امور حسبیه است و چاره ای جز وقوع آنها در خارج نداریم از این مطلب کشف قطعی از رضای مالک حقیقی یعنی خداوند متعال می شود و این که او آن تصرف را حقیقتا نافذ کرده است و قدر متیقن کسانی که مالک حقیقی راضی به تصرفات اوست ، فقیه جامع الشرائط است ، بنابراین آنچه برای فقیه ثابت است جواز تصرف است نه ولایت .

[=arial]وعلیکم السلام

دوست گرامی در این تاپیک ما کارشناس نیستیم،فقط یک عضو در انجمن گفتگوی دینی هستیم .

افراط این است که بدون هیچ دلیل منطقی و هیچ ارجاع و رفرنس علمی بیایید سخن بگویید و ادعا کنید و در کنار این ادعا های بدون مدرک باز علما و فقها را افراطی معرفی کنید و اهانت کنید، لذا این را گفتیم تا بدانید که وقتی نمی توانید پاسخ دهید سریع به مردم برچسب افراطی نچسبانید،افراط معیار دارد ،ملاک دارد،معیار بحث علمی هم ارجاع علمی است و مستند سخن گفتن است نه صرف ادعا.

دوست گرامی شما چنان با اطمینان می گویید ولی فقیه را اساسا قبول ندارید،خب اگر نمی خواهید بشنوید و قدرت اثبات ادعاهایتان را ندارید این دیگر به ما ربطی ندارد چون خودتان مایل نیستید چیزی را بشنوید.

اگر هم از شیوه بحث کردن ما بدتان می آید خب بفرمایید ما چه طور بحث کنیم؟ اساس بحث در این جا استناد به فقه است و استدلال به روایات و کلام فقها است،چنانچه که خودتان آمدید به مرحوم خراسانی استناد کردید ما هم لینک مقاله را گذاشتیم تا متوجه باشید که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه نیست و دشمنان دارند این طور القا می کنند،لذا شما هم درجریان باشید و فریب ضد انقلاب را نخورید ،از این سایت و آن سایت چیزی که می بینید را با منطق بپذیرید نه این که یک سخن وقتی انتساب داده می شود آنهم بدون ارجاع علمی را قبول کنید.

آمدید با اتکا به قانون اساسی شبهه دور را مطرح کردید ،ما هم جامع و کامل پاسختان را دادیم وفقط یکی از ادله ما این بود که این ها در امور اعتباری است و دور در امور اعتباری پیش نمی آید،برای مثال انگلستان و فرانسه را گفتیم.حتی اگر مایل باشید می توانیم قانون اساسی فرانسه را هم برای شما این جا قرار دهیم و این مهم را در خصوص شورای قانون اساسی فرانسه نیز به شما نشان دهیم،لذا دوست گرامی این ها اموری اعتباری است و اساسا دور در امور اعتباری بوجود نمی آید.

مردعشق;618855 نوشت:
آنچه به استناد روایات برای فقیه اثبات می شود، دو امر است اول :نافذبودن قضاوت ، دوم حجیت فتوی .

[=arial]اما این که می فرمایید خب این صحیح نیست،در خصوص مقبوله عمربن حنظله نیز بسياري از فقهاي شيعه در بحث ولايت فقيه اين روايت را مطرح ساخته و با توجه به اين سخن امام صادق (عليه السلام) كه درباره فقيه فرموده است: «فاني قد جعلته عليكم حاكما» من او را حاكم بر شما قرار دادم، نصب فقيه را براي منصب حكومت پذيرفته اند.
[=arial]
ضمنا مسئله ولايت فقيه متكي به يك روايت يا دو روايت نيست، بلكه در نزد فقها از ادله متظافري همچون آيات، روايات، اجماع و دلايل عقلي برخوردار است و هرگز بر احراز وثاقت شخص عمر بن حنظله و حتي بر قبول روايت خاص او متوقف نيست.
چنانكه علامه شيخ ابوالحسن شعراني مي نويسد:
مقبوله عمر بن حنظله را بايد شاهد و مؤيد حكمي كه مبناي عقلي داشته و مورد اجماع است دانست، و از اين جهت است كه فقها در باره ولايت فقيه اختلافي ندارند.
تعليقه وافي، ابوالحسن شعراني، ج1 ص286

[=arial]و حضرت امام خميني (ره) نيز اين نظريه را تا حد بديهي مي شمارد كه مي فرمايد:
قضيه ولايت فقيه بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول، و مورد آن به گونه اي روشن است كه از مسائل نظري شمرده نمي شود و احتياجي به بحث و دليل ندارد.
كتاب البيع، امام خميني، ج2 ص467

[=arial]در هر صورت ولايت فقيه با ادله بسيار زيادي ثابت و غير قابل خدشه است.
جهت مطالعه بيشتر ر.ك: دين و دولت در انديشه اسلامي، محمد سروش، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1378

http://www.siasi.porsemani.ir/content/%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D9%86%D8%B8%D9%84%D9%87

[=arial]

[="Arial"]

مردعشق;618855 نوشت:
آنچه به استناد روایات برای فقیه اثبات می شود، دو امر است اول :نافذبودن قضاوت ، دوم حجیت فتوی . اما فقیه حق تصرف در اموال بی سرپرستان و دیگر شئون ولایت را ندارد، جز در امور حسبیه . فقیه در این امور (حسبیه ) ولایت دارد. اما نه به معنای ادعاشده ، بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش بشخصه یا از سوی وکیلش و منعزل شدن وکیلش بواسطه موت فقیه ، و این از باب اخذ به قدر متیقن است ، زیرا تصرف در مال احدی جز با اذن او مجاز نیست ، آنچنانکه اصل ، عدم نفوذ فروش مال افراد بی سرپرست و غایب ، یا تزویج کودکان است . الا این که چون از امور حسبیه است و چاره ای جز وقوع آنها در خارج نداریم از این مطلب کشف قطعی از رضای مالک حقیقی یعنی خداوند متعال می شود و این که او آن تصرف را حقیقتا نافذ کرده است و قدر متیقن کسانی که مالک حقیقی راضی به تصرفات اوست ، فقیه جامع الشرائط است ، بنابراین آنچه برای فقیه ثابت است جواز تصرف است نه ولایت .

خوب تنقیح آقای خویی رو ترجمه کردیا!:Cheshmak:
لا اقل آخرش می‌گفتی که اینا حرفای آقای خوییه نه حرف من
قدیما صحبت از سرقت ادبی بود الآن باید از سرقت فقهی بحث کنیم:khaneh:

mahdi41;619475 نوشت:
پس الان ولی امر مسلمین ، فقط امام زمان (عج)هستند و نه کسانی دیگر ..

خب این ولایت چگونه اعمال میشود ؟


سلام علیکم
مگر معنا ومفهوم اولی الامر ولی امر مسلمین است. مگر این دو کلمه عین هم هستند که اگر یکی را نتوانستیم بر کسی اطلاق کنیم آن دیگری را هم نتوانیم بر او اطلاق کنیم؟
چون کسانی که ولی امر مسلمین می گویند مرادشان اولی الامری که در آیه شریفه است نیست. بلکه مراد این است که مسلمانان با توجه به اینکه الان این فقیه رهبر مسلمانان است باید گوش به حرفهای او باشند. تا امت واحد باشند. چون با توجه به ادله ای که گفتم اطلاق اولی الم ربر غیر معصوم واهل بیت درست نیست. واگر کسی قصدش از ولی امر مسلمین همان اولی الامر باشد اشتباه وخطا می کند.

سلام علیکم

پس معنی اولی الامر چیست ؟

اولی الامری که نتواند امر خود را اعمال کند چه معنی می دهد ؟؟

در ثانی این دو چه تفاوتی دارند ؟ اولی الامر .. و ....ولی امر

کریم;619170 نوشت:
سلام علیکم
اولا این جواز تصرف اسمش همان ولایت است چون ولی یعنی اولی به تصرف وخود شما با تبیینی که کردید فقیه رد این امور حسبیه اولی به تصرف است.
اینکه ولایت وحق تصرف در امور حسبیه است یا مطلق می باشد وتمام اموری را که نبی مکرم اسلام(ص) وسایر ائمه(ع) حق تصرف داشتند برای فقیه هم هست. همان امری اختلافی است که آیت الله خویی (رضوان الله علیه)معتقد بود این ولایت در امور حسبیه است والسلام، ولی حضرت امام خمینی(ره) معتقدند این ولایت مطلق است ودر کتاب با ادله این مطلب را اثبات کرده اند.
د ربین شاگردان حضرت امام خمینی(ره) تنها آیت الله مصباح این مساله را تبیین نکرده اند بلکه قبل از ایشان آیت الله جوادی آملی بیان داشته اند وقبل از آنها آیت الله منتظری وآذری قمی در اثبات ولایت مطلقه فقیه کتاب نوشته بودند.
البته در بین علماء نجف باز شخصیتی مثل شهید آیت الله محمد باقر صدر به ولایت مطلقه فقیه باور داشت ودر میان شاگردان ایشان که عمدتا شاگردان آیت الله خویی هم بودند مثل آیت الله شاهرودی، تسخیری ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند.

مردم انتخاب نمی کنند بلکه وظیفه مردم این است که در احکام فرعیه وعملیه یا مجتهد باشند یا احتیاط کنند ویا زا مجتهد جامع شرایط تقلید کنند. وپیدا کردن این مجتهد اعلم یا به شهرت است ویا اینکه شخص خود توان تشخیص دارد ویا با گواهی دوتن از کارشناسان فقهی که عادل هستند می باشد.

عرض شد مردم انتخاب نمی کنند. وحدیث العلماء ورثة الانبیاء، واما الحوادیث الواقعة فارجعود فیها ای رواة احادیثنا فانهم حجت یعلیکم وانا حجة الله علیهم ودیگر روایات که گفته شد 19 تاست ودر عوائد الایام آمده است نشانگر نیابت عام فقهاء ربانی از امام معصوم در عصر غیبت است.

اگر شرایط برای حکومت امام معصوم فراهم بوده به این معنی است که پس اصلا معصوم چیزی به نام حکوکت ندارد؟! در زمان آن حضرت زمینه برای قیام وحکومت نبوده است پس باید هر زمانیکه حتی زمینه حکومت هست واسلام از جانب افرادی و پادشاهان ظالم در حال نابودی است سکوت کرد؟!!
این چه استدلالی است اگر فقیه اذن حکومت دارد پس انتظا ربرای چیست!!
ما قبلا چند بار عرض کردیم رجوع بع فقیه زا باب اضطرار وعدم دسترسی به معصوم است. وفقیه هیچوقت نمی تواند جای معصوم را بگیرد اما حالا که ما دسترسی به معصوم نداریم نباید کل دین را کنا ربگذاریم تا امام بیاید بلکه طبق توصیه خود حضرت به فقهاء ربانی مراجعه کنیم تا زمینه ظهو رحضرت فراهم شود.


[=BNazanin]با سلام و احترام
[=BNazanin]جناب استادگرامی از اینکه وقت گذاشتید و نظر کمترین را خواندید و پاسخ داید سپاسگزارم.
[=BNazanin]آخر فقیهی که از 4 تا خانه آن طرفتر از خودش خبر ندارد را چگونه و با چه برهان و دلیلی به جای معصوم (ع) می نشانیم و اختیارات معصوم (ع) را برایش قائل می شویم؟
[=BNazanin]یعنی امام معصوم (ع) فرق علما و فقها را با راویان حدیث نمی‌دانستند که نفرموده‌اند به علما و فقها مراجعه نمایید و بلکه فرموده‌اند به رواة حدیث ما مراجعه نمایید!

[=BNazanin] بر همگان واضح و مبرهن است که ولی فقیه از 4 تا خانه آن طرف تر از خودش خبر ندارد (زیرا علم غیب ندارد) و اینکه شخصی آکاه به امور زمان باشد به معنای اطلاع داشتن از غیب نیست. سخن آن است که شخص غیر معصوم چطور میتواند شئون معصوم را داشته باشد؟
[=BNazanin]حقیر چند پرسش جدی دیگر نیز مطرح نمودم که شما پاسخی ندادید
[=BNazanin]شمامعتقدید این دیدگاه چه اشکالی دارد که جامعه مومنین اقدام به تشکیل حکومتی اسلامی گرفته اند و تلاش میکنند تا احکام شریعت در جامعه اجرا شود و حتی الامکان شخصی را که بهتر از دیگران بتواند این مهم را انجام دهد به عنوان رهبر و سرپرست خود انتخاب می نمایند و مادامیکه رهبر در مسیر صحیح می باشد حمایتش می نمایند و اطاعتش میکنند هرچند میدانند که رهبر (ولی فقیه) مصون از خطا نیست و هموراه می بایست بر او نظارت کرده و در صورت امکان مشاوره صحیح نیز بدهند و کمکش کنند.
[=BNazanin]مشکل از آنجایی آغاز میشود که اختیارات نامحدود و مطلق به ولی فقیه می دهیم و او را به جای معصوم (ع) در نظر میگیریم و ... و دیگر نمیتوانیم علمی و مستدل مسائل را پاسخ دهیم.
[=BNazanin]راستی یک سوال! به نظر شما سیره امیرالمومنین (ع) که پس از به خلافت رسیدن به مردم فرمودند در صحنه بمانید و بر من نظارت داشته باشید و مرا نقد کنید چقدر به سیره ولایت مطلقه فقیه که فراتر از هر قانونی می باشد و هیچ کس حق انتقاد از او را ندارد شبیه است؟
[=BNazanin]خداوند همه ما را اهل صراط مستقیم قرار دهد

sayedali;619605 نوشت:
[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا محسن بن علی شهید (ع)

السلام علیک یا امام حسن عسکری(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

شهادت مظلومانه حضرت محسن(ع) وپدر گرامی امام زمان(عج) حضرت امام حسن عسکری(ع) مظلوم را تسلیت عرض می کنم

=============================================




[=arial]وعلیکم السلام

دوست گرامی در این تاپیک ما کارشناس نیستیم،فقط یک عضو در انجمن گفتگوی دینی هستیم .

افراط این است که بدون هیچ دلیل منطقی و هیچ ارجاع و رفرنس علمی بیایید سخن بگویید و ادعا کنید و در کنار این ادعا های بدون مدرک باز علما و فقها را افراطی معرفی کنید و اهانت کنید، لذا این را گفتیم تا بدانید که وقتی نمی توانید پاسخ دهید سریع به مردم برچسب افراطی نچسبانید،افراط معیار دارد ،ملاک دارد،معیار بحث علمی هم ارجاع علمی است و مستند سخن گفتن است نه صرف ادعا.

دوست گرامی شما چنان با اطمینان می گویید ولی فقیه را اساسا قبول ندارید،خب اگر نمی خواهید بشنوید و قدرت اثبات ادعاهایتان را ندارید این دیگر به ما ربطی ندارد چون خودتان مایل نیستید چیزی را بشنوید.

اگر هم از شیوه بحث کردن ما بدتان می آید خب بفرمایید ما چه طور بحث کنیم؟ اساس بحث در این جا استناد به فقه است و استدلال به روایات و کلام فقها است،چنانچه که خودتان آمدید به مرحوم خراسانی استناد کردید ما هم لینک مقاله را گذاشتیم تا متوجه باشید که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه نیست و دشمنان دارند این طور القا می کنند،لذا شما هم درجریان باشید و فریب ضد انقلاب را نخورید ،از این سایت و آن سایت چیزی که می بینید را با منطق بپذیرید نه این که یک سخن وقتی انتساب داده می شود آنهم بدون ارجاع علمی را قبول کنید.

آمدید با اتکا به قانون اساسی شبهه دور را مطرح کردید ،ما هم جامع و کامل پاسختان را دادیم وفقط یکی از ادله ما این بود که این ها در امور اعتباری است و دور در امور اعتباری پیش نمی آید،برای مثال انگلستان و فرانسه را گفتیم.حتی اگر مایل باشید می توانیم قانون اساسی فرانسه را هم برای شما این جا قرار دهیم و این مهم را در خصوص شورای قانون اساسی فرانسه نیز به شما نشان دهیم،لذا دوست گرامی این ها اموری اعتباری است و اساسا دور در امور اعتباری بوجود نمی آید.

[=arial]اما این که می فرمایید خب این صحیح نیست،در خصوص مقبوله عمربن حنظله نیز بسياري از فقهاي شيعه در بحث ولايت فقيه اين روايت را مطرح ساخته و با توجه به اين سخن امام صادق (عليه السلام) كه درباره فقيه فرموده است: «فاني قد جعلته عليكم حاكما» من او را حاكم بر شما قرار دادم، نصب فقيه را براي منصب حكومت پذيرفته اند.
[=arial]
ضمنا مسئله ولايت فقيه متكي به يك روايت يا دو روايت نيست، بلكه در نزد فقها از ادله متظافري همچون آيات، روايات، اجماع و دلايل عقلي برخوردار است و هرگز بر احراز وثاقت شخص عمر بن حنظله و حتي بر قبول روايت خاص او متوقف نيست.
چنانكه علامه شيخ ابوالحسن شعراني مي نويسد:
مقبوله عمر بن حنظله را بايد شاهد و مؤيد حكمي كه مبناي عقلي داشته و مورد اجماع است دانست، و از اين جهت است كه فقها در باره ولايت فقيه اختلافي ندارند.
تعليقه وافي، ابوالحسن شعراني، ج1 ص286

[=arial]و حضرت امام خميني (ره) نيز اين نظريه را تا حد بديهي مي شمارد كه مي فرمايد:
قضيه ولايت فقيه بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول، و مورد آن به گونه اي روشن است كه از مسائل نظري شمرده نمي شود و احتياجي به بحث و دليل ندارد.
كتاب البيع، امام خميني، ج2 ص467

[=arial]در هر صورت ولايت فقيه با ادله بسيار زيادي ثابت و غير قابل خدشه است.
جهت مطالعه بيشتر ر.ك: دين و دولت در انديشه اسلامي، محمد سروش، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1378

http://www.siasi.porsemani.ir/content/%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D9%86%D8%B8%D9%84%D9%87

[=arial]


سلام
خب منابعی نیاوردم علت داشت انکه بیشترشون در جزوات دانشگاهی بود که الان بهشون دسترسی ندارم ولی بهرحال شما کتاب« دیدگاه‌های آخوند خراسانی وشاگردانش»، نوشته آقای اکبر ثبوت، فصل اول، صفحه 18 به بعد. رامی توانید درمورد ولایت فقیه ونظر مخالف ایشان بخوانید . جناب اکبر ثبوت که احیانا من دید گاه شما منافق وغرب زده نیستند .
بنده ادعالی اعلم بودن ندارم ولی کلا اکثریت اساتید دانشگاهی وبه ویژه دانشجویان حقوق وعلوم سیاسی جزو منتقدین ویا مخالفین ولایت فقیه هستند .انچه درکتب ما می خوانیم راه روشنفکر وعقلی هست .حرف بنده راقبول ندارید یک رفراندوم در دانشکده های حقوق وعلوم سیاسی سراسر کشور پیرامون ولایت فقیه ونقش ایشان درقانون اساسی بگذارید تابفهمید چقدر شما طرفداران ولایت فقیه از جامعه حقوق دور هستید . تاجایی که امثال زیباکلام ها از همین جا علم مخالفت بدست گرفتند . منکه بادلایل کامل وساده برای شما بیان کردم نظرات واستنادات شما کافی نیست

در مناقب العتره ابن فهد حلی امده است که رسول خداص فرمودند:الویل الویل لامتی…../وای برامت من از شورای کبری و شورای صغری .عرضشد:این دو شورا چه وقت خواهد شد .فرمود شورای کبری بعداز وفات من برای غصب خلافت برادرم وحق دخترم برپا خواهد شد وشورای صغری در غیبت کبری ودر زوراء برای تغییر سنت من وتبدیل احکام واقع خواهدشد .وزوراء در روایتهای مختلف تهران است .حالا جه تناسبی بین این دو شورا وجود دارد ۱-هردو شورا غاصبند ۲-هر دوشورا بر خلاف خواست خدا ورسول ص است جرا؟ چون اگر خدا قرار بود به وسیله شورا خلیفه الله وامام ورهبر برای مردم تعیین کتد فرستادن پیامبران وکتب واوصیاء او امری عبث بود ۳-هردو شورا تغییر سنت واحکام خدا را داده اند ۴-هردو شورا القاب الهی را دزدیده وبه دروغ خود را خلیفه الله ودیگری خود را ولی امر مسلمین جهان وامام میداند.ایا در ان واحد دو ولی امر ممکن است ؟ ایا ما باید حدیث رسول اکرم ص و امام جعفر صادق ع را قبول کنیم همان تفسیر عمری هاست ج۱ ص۲۶۴ و شرح مجلسی ره از مجمع البیان که عامه و اهل سنت اولی الامر را بزمامداران و یا علماء تفسیر مکنند.
حالا ب

شبهه دور باطل این هست که چون رهبری در انتخاب فقهای نگهبان نقش مستقیم دارند، و برای انتخاب شدن در خبرگان هم اول باید از سد، شورای نگهبان رد شد، بعد رای مردم. ممکنه کسانی وارد بشوند که نتوانند وظیفه نظارت بر رهبری (نه انتخاب رهبری) رو به درستی انجام بدن. مثلا فرض کنید دور بعد شورای نگهبان چون آقای دستغیب انتقاد کرده ما هم رد صلاحیتش میکنیم! یعنی فقط کسانی رو تائید کنند که موافق هستند. اینکه کاملا مشخص هست.

مرحوم آخوند خراسانى، پس از آن که تمام گفته‌هاى مرحوم نایینى را با دقت و حوصله گوش داد، در مقام پاسخ‌گویى برآمد و در جلسات متعدد، به تفصیل در حول و حوش حکومت دینى و حکومت طبقه روحانى گفت‌وگو کرد و پس از رد استدلالهای نقلی و عقلی میرزای نایینی؛ از جمله اظهار داشت:





بیانات و استدلال‌هاى شما، اگر هم به لحاظ نظرى درست باشد، و فرضاً ما براى قبول نظریه شما، حتى نظریه شیخ الطائفه و شیخ اعظم (شیخ انصارى)[2] را رد کنیم و ایرادات ایشان و بسیارى از فقهاى بزرگ را بر نظریه اى که شما پذیرفته اید ندیده بگیریم - و من دون ذلک خرط القتاد[3]- ولى با مشکلاتى که در مرحله عمل گریبان ما را مى گیرد چه کنیم؟


مگر نمى دانید که قبول پیشنهاد شما و سپردن حکومت به دست علماى دین، تبعات نامطلوبى دارد که اگر راهى براى گریز از آن تبعات پیدا نکنیم، ضررهاى عمل به این پیشنهاد، بسیار بیش از منافعش خواهد بود؟

http://akhund.blog.ir/tag/آخوند%20خراسانی%20مخالف%20ولایت%20فقیه

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=================================





مردعشق;620165 نوشت:
در جزوات دانشگاهی بود که الان بهشون دسترسی ندارم

[=arial]سلام، اگر در جزوات دانشگاهی شما آمده است که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه است،خب ما هم لینک مقاله ای را کامل در اختیارتان گذاشتیم که آنجا دقیقا مشخص کرده است که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه نیست ،کار آن مقاله هم کار علمی است ،شما بایستی به کتب مرحوم خراسانی مراجعه کنید نه هر چه که در جزوه آمده است را قبول کنید،باید مجموع آثار مرحوم خراسانی را توجه کنید.

مردعشق;620165 نوشت:
کتاب« دیدگاه‌های آخوند خراسانی وشاگردانش»، نوشته آقای اکبر ثبوت، فصل اول، صفحه 18 به بعد. رامی توانید درمورد ولایت فقیه ونظر مخالف ایشان بخوانید . جناب اکبر ثبوت که احیانا من دید گاه شما منافق وغرب زده نیستند .

[=arial]اگر به کتابی استناد دارید؛ اصل مطلب آن کتاب را بگذارید،تا ما هم به شما نشان دهیم که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه نیست،ما معتقدیم که مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه نیست و به کتاب استنادی شما از مولف نام برده هم دسترسی ندارم و نمی دانم که ایشان گفته است مرحوم خراسانی مخالف ولایت فقیه است یانه،اما به کتب خودمرحوم خراسانی که نگاه کنید متوجه می شوید که اصلا این طور نبوده است . در این مقاله مطلب را روشن کرده است و یک کار علمی است:

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7312/91131/?SearchText=%u0647%u0645%u0631%u0627%u0647+%u062d%u0636%u0631%u062a+%u0645%u0647%u062f%u06cc&Mode=

تازه به فرض هم شما درست بفرمایید ،خب مرحوم خراسانی صرفا یک فقیه است و نظر فقهای مشهور و معتبر امامیه موافق ولایت فقیه است علی ای حال مرحوم خراسانی هم مخالف ولایت فقیه نبوده است .

ضمنا یک نفر وقتی می خواهد مسئله ای به این مهمی را رد کند بهتر است که خودش تحقیق کند که آیا مرحوم خراسانی چنین عقیده ای داشته است یا نه ،نه این که استناد کند به جزوه ! به آثار مرحوم خراسانی مراجعه کنید.

مردعشق;620165 نوشت:
بنده ادعالی اعلم بودن ندارم ولی کلا اکثریت اساتید دانشگاهی وبه ویژه دانشجویان حقوق وعلوم سیاسی جزو منتقدین ویا مخالفین ولایت فقیه هستند

[=arial]والا ما تا فوق لیسانس رفتیم ،استاد های متعددی را هم تجربه کرده ایم، چنین چیزی را ندیدیم؛اتفاقا بچه های حقوق مسائل را بهتر درک می کنند و گرفتار این شبهات کمتر می شوند،مشکل از استاد شما بوده است که درک صحیحی از مطالب نداشتنه است و با طرح یک شبهه بی اساس یعنی همان شبهه دور ذهن شما را مخدوش کرده است ،در حالی که همه می دانند این امور اعتباری اند و در سایر نظام های حقوقی وجود دارد،و دور در این امور وجود ندارد.
مشکل از استاد شما بوده است که شما را در همان اوایل دوره لیسانس که درس حقوق اساسی که ظاهرا در ترم دوم به بعد داشته اید دچار تردید کرده است.

مردعشق;620165 نوشت:
تابفهمید چقدر شما طرفداران ولایت فقیه از جامعه حقوق دور هستید .

[=arial]از منابع حقوق رجوع به فقه امامیه است،در کشور ما هم قواعد فقه امامیه جاری است،شما اگر می خواهید ولایت فقیه را رد کنید ،همان طور که تا الان مدعی بودید فلان فقیه این را گفته است و ...،به فقه مراجعه کنید و طبق ضوابط یک بحث علمی ،متن عربی +ترجمه با آدرس علمی کتاب را بگذارید،نه این که همین طوری روی هوا صحبت کنید،به هر حال مردم این صفحات را مشاهده می کنند و می بینند که چه شخصی این جا با استناد علمی حرف زده است و چه کسی فقط ادعا کرده است.

مردعشق;620165 نوشت:
اجایی که امثال زیباکلام ها از همین جا علم مخالفت بدست گرفتند . منکه بادلایل کامل وساده برای شما بیان کردم نظرات واستنادات شما کافی نیست

[=arial]دکتر زیبا کلام!ایشان متخصص همه جانبه است و در همه مسائل اظهار نظر می کند!

[=arial]هروقت امثال دکتر زیبا کلام،جواب دکتر علی غلامی ،مدیر گروه حقوق دانشگاه امام صادق علیه السلام را دادند ما در خدمتیم.

[=arial]دکتر زیبا کلام با دکتر علی غلامی در خصوص ولایت فقیه مناظره داشته است،ما که ندیدیم ایشان در این مناظره موفق باشد،اما دکتر علی غلامی دقیق به کتب فقهی و کلام فقها استناد داشتند،متن 6جلسه مناظره دکتر زیبا کلام با دکتر علی غلامی داخل قفسه کتاب خانه من هست که سایت دکتر علی غلامی منتشر کرده است.

هم چنین صوت و متن این 6 جلسه مناظره را در این لینک می توانید دریافت کنید:

http://ali-gholami.ir/sounds/24-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87.html

class: Zebra width: 582

[TD="class: fcalt"]صوت جلسه اول
[/TD]
[TD="class: alt"]فایل متنی جلسه اول
[/TD]
[TD="class: fc"] صوت جلسه دوم

[/TD]
فایل متنی جلسه دوم
[TD="class: fcalt"] صوت جلسه سوم

[/TD]
[TD="class: alt"]فایل متنی جلسه سوم
[/TD]
[TD="class: fc"] صوت جلسه چهارم
[/TD]
فایل متنی جلسه چهارم
[TD="class: fcalt"] صوت جلسه پنجم
[/TD]
[TD="class: alt"]فایل متنی جلسه پنجم
[/TD]
[TD="class: fc"] صوت جلسه ششم
[/TD]
فایل متنی جلسه ششم

[=arial]
مردعشق;620165 نوشت:
در مناقب العتره ابن فهد حلی امده است که رسول خداص فرمودند:الویل الویل لامتی…../وای برامت من از شورای کبری و شورای صغری .عرضشد:این دو شورا چه وقت خواهد شد .فرمود شورای کبری بعداز وفات من برای غصب خلافت برادرم وحق دخترم برپا خواهد شد وشورای صغری در غیبت کبری ودر زوراء برای تغییر سنت من وتبدیل احکام واقع خواهدشد .وزوراء در روایتهای مختلف تهران است .حالا جه تناسبی بین این دو شورا وجود دارد ۱-هردو شورا غاصبند ۲-هر دوشورا بر خلاف خواست خدا ورسول ص است جرا؟ چون اگر خدا قرار بود به وسیله شورا خلیفه الله وامام ورهبر برای مردم تعیین کتد فرستادن پیامبران وکتب واوصیاء او امری عبث بود ۳-هردو شورا تغییر سنت واحکام خدا را داده اند ۴-هردو شورا القاب الهی را دزدیده وبه دروغ خود را خلیفه الله ودیگری خود را ولی امر مسلمین جهان وامام میداند.ایا در ان واحد دو ولی امر ممکن است ؟
[=arial]

دوست عزیز مستند لطفا!

متن عربی کامل ،فقط الویل الویل لامتی را دیده اید!

اول اصلش را ثابت کنید بعد تفسیر کنید و 1..2....3 بنویسید!

ضمنا قبلا اساتید جواب این شبهه ها را داده اند:

http://www.pasokhgoo.ir/node/58348

[=arial]پاسخ:


[=arial]این عبارت در هیچ یک از کتب روایی و تفسیری وجود ندارد و تنها در تفسیر اثنا عشری آن هم بدون ذکر راویان حدیث ذکر شده، لذا نمی توان اعتباری برای آن قائل شد.


[=arial]اما برای فهمیدن مراد از شوری صغری باید منظور از " زوراء " را بفهمیم که روایات مختلفی آمده که این واژه در آنها است و معانی و مصادیق متعددی برای زوراء ذکرشده است:
[=arial]فيروزآبادى براى" زوراء" اين معانى را ذكر كرده است:

[=arial]1- مالى بود متعلق به احيحه كه يكى از عربها است 2- چاه دور 3- قدح 4- ظرف نقره 5- كمان 6- دجلة 7- بغداد، زيرا درهاى درونى آن از برونى جدا است 8- مكانى است در مدينه نزديك مسجد، خانه‏اى بوده است در حيره 9- اراضى دور دست 10- زمینى در ذى خيم.(1)


[=arial]در بعضی از روایات هم مثل روایت مورد سوال منظور از آن شهر ری است.
[=arial]

[=arial]در روایتی مراد از زوراء را چنین گفته:


[=arial]از معاوية بن وهب گويد امام صادق (ع) به يك بيت از شعر ابن ابى عقب تمثل جست:
[=arial]و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى ثمانون الفا مثل ما تنحر البدن‏
[=arial]در ظهر بزوراء از ايشان گردد هشتاد هزاران چه شتر قربانى‏
[=arial]راوی گويد من گفتم: قربانت مى ‏گويد زوراء همان بغداد است، فرمود: نه، سپس فرمود: تو به رى رفته ‏اى؟ گفتم: آرى، فرمود: به بازار چارپايان رفتى؟ گفتم: آرى فرمود آن كوه سياه را كه سمت راست جاده است ديده‏اى؟ همان است زوراء كه در آن 80 هزار كشته شوند و 80 مرد از آنها از فرزندان فلانند كه همه شايسته خلافت شمرده شوند گفتم: قربانت چه كسى آنها را مي كشد؟ فرمود:عجم‏زاده‏ها آنها را مي كشند.(2)[=arial]


[=arial]مولف کتاب می گويد ممكن است زوراء در اين خبر نام محلى باشد در رى يا مقصود از زوراء بغداد نو باشد و امام كه فرموده بغداد نيست مقصودش بغداد كهنه است و شايد در آنجا محلى به اين نام باشد و اشاره باشد به نبردى كه در زمان مأمون ميان طرفداران او و طرفداران امين واقع شد و بسيارى از بنى عباس در آن بدست عجم ‏زاده ‏ها كه طرفدار مأمون بودند كشته شدند و بنا بر اول اشاره است به واقعه‏اى كه در زمان امام قائم يا نزديك بدان واقع مى‏شود و شايد ابن ابى عقبه اين پيشگوئى را از امام معصوم شنيده و آن را به نظم آورده است.


[=arial]در روایت دیگری درباره ظهور امام زمان (عج) چنین آمده:


[=arial]« إن القائم (ع) من ولد علي (ع)، له غيبة كغيبة يوسف، و رجعة كرجعة عيسى بن مريم، ثم يظهر بعد غيبته مع طلوع النجم الأحمر، و خراب الزوراء، و هي الري، و خسف المزورة، و هي بغداد، و خروج السفياني، و حرب ولد العباس مع فتيان أرمينية و آذربيجان، تلك حرب يقتل فيها ألوف و ألوف... »(3)


[=arial]همانا قائم از فرزندان علی (ع) برای او غیبتی است. مانند غیبت یوسف و بازگشتی است مانند بازگشت عیسی سپس ظهور می کند بعد از غیبتش با طلوع ستاره قرمز و خراب شدن زوراء که شهر ری باشد و خسوف مزوره یعنی بغداد و خروج سفیانی و جنگ فرزندان عباس با جوانان ارمنی و آذربایجان در آن جنگ هزاران هزار کشته می شوند...
[=arial]

بنابراین از عبارتی که در تفسیر اثنی عشری آمده همین اندازه فهمیده می شود که شورای صغری در زمان غیبت کبری امام زمان(عج) واقع می شود و در زوراء و چون زوراء مصادیق و معانی مختلفی دارد مراد از شورای صغری دقیقا معلوم نیست.


[=arial]پی نوشت ها:
[=arial]1.فیروزآبادی،قاموس اللغه، لغت زوراء.
[=arial]2.( قَالَ تَمَثَّلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِبَيْتِ شِعْرٍ لِابْنِ أَبِي عَقِبٍ وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ...
[=arial]کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی،انتشارات ال البیت، ج8، ص178،روضه كافى-ترجمه كمره‏اى، ج‏1، ص 335.
[=arial]3.بحرانی، سید هاشم، البرهان في تفسير القرآن، انتشارات بعثت ،ج‏4، ص 39

مردعشق;620165 نوشت:
ایا ما باید حدیث رسول اکرم ص و امام جعفر صادق ع را قبول کنیم همان تفسیر عمری هاست ج۱ ص۲۶۴ و شرح مجلسی ره از مجمع البیان که عامه و اهل سنت اولی الامر را بزمامداران و یا علماء تفسیر مکنند.
حالا ب

[=arial]دوست گرامی،بنده در اثبات ولایت فقیه آیه 59 سوره نساء را استناد نداشتم،کارشناس هم داخل تاپیک حضور دارد و تا جایی که من خواندم چون یکی از دوستان به این آیه استناد داشتند،کارشناس محترم استناد به آیه 59 را رد کردند،لذا حرفی نمی ماند.

بنده برای شما حدیث از امام صادق(ع) با سند صحیح آوردم که همان مقبوله عمربن حنظله است،شما به این حدیث ایراد گرفتید من هم در پست قبل جوابتان را دادم،خب الحمدالله دیگر ایرادی نسبت به حدیث استنادی ما نداشته اید که برای خودتان سخرانی می کنید،.
[=arial]ضمنا،قبلا هم گفتم و تکرار هم می کنم که اثبات ولایت فقیه به یک حدیث هم نیست ،احادیث متعددی داریم.
ما در بحث با شما به مقبوله عمربن حنظله اشاره داشتیم و گفتیم که در خصوص مقبوله عمربن حنظله بسياري از فقهاي شيعه در بحث ولايت فقيه اين روايت را مطرح ساخته و با توجه به اين سخن امام صادق (عليه السلام) كه درباره فقيه فرموده است: «فاني قد جعلته عليكم حاكما» من او را حاكم بر شما قرار دادم،نصب فقيه را براي منصب حكومت پذيرفته اند.
[=arial]علامه شيخ ابوالحسن شعراني مي نويسد:
مقبوله عمر بن حنظله را بايد شاهد و مؤيد حكمي كه مبناي عقلي داشته و مورد اجماع است دانست، و از اين جهت است كه فقها در باره ولايت فقيه اختلافي ندارند.
تعليقه وافي، ابوالحسن شعراني، ج1 ص286
[=arial]و حضرت امام خميني (ره) نيز اين نظريه را تا حد بديهي مي شمارد كه مي فرمايد:
قضيه ولايت فقيه بعد از تصور اطراف، موضوع، محمول، و مورد آن به گونه اي روشن است كه از مسائل نظري شمرده نمي شود و احتياجي به بحث و دليل ندارد.
كتاب البيع، امام خميني، ج2 ص467
[=arial]در هر صورت ولايت فقيه با ادله بسيار زيادي ثابت و غير قابل خدشه است.
جهت مطالعه بيشتر ر.ك: دين و دولت در انديشه اسلامي، محمد سروش، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1378

http://www.siasi.porsemani.ir/conten...B8%D9%84%D9%87

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=================================





مردعشق;620165 نوشت:
شبهه دور باطل این هست که چون رهبری در انتخاب فقهای نگهبان نقش مستقیم دارند، و برای انتخاب شدن در خبرگان هم اول باید از سد، شورای نگهبان رد شد، بعد رای مردم. ممکنه کسانی وارد بشوند که نتوانند وظیفه نظارت بر رهبری (نه انتخاب رهبری) رو به درستی انجام بدن. مثلا فرض کنید دور بعد شورای نگهبان چون آقای دستغیب انتقاد کرده ما هم رد صلاحیتش میکنیم! یعنی فقط کسانی رو تائید کنند که موافق هستند. اینکه کاملا مشخص هست.

[=arial]جواب شبهه دور را کامل این جا داده ایم :

http://www.askdin.com/thread45491-4.html

[=arial]خیلی مختصر و مفید و جامع ،لذا حرف بالای شما صرفا تکرار مکررات است و مجددا شبهه دور را مطرح کرده اید.

[=arial]این اراجیف را هم نگویید که چون فلانی انتقاد کرده است رد صلاحیت می شود و ...! این جا محل بازی های سیاسی نیست.

[=arial]یکی از ادله ما نیز همین بود که این امور اعتباری اند و در امور اعتباری دور وجود ندارد،در سایر نظام های حقوقی هم هستند .

چون خیلی اصرار دارید از حقوق فرانسه مثالی دیگر می زنیم،[=arial]در فرانسه هم شورای نگهبان یا همان شورای قانون اساسی بگوییم دقیق تر است،3 نفر از اعضایش توسط رئیس جمهور انتخاب می شود و رئیس شورا هم توسط رئیس جمهور انتخاب می شود،شورا هم بر انتخابات ریاست جمهوری نظارت و به اعتراضات رسیدگی و نتایج را اعلام می کند.
.


.Article 56
Le Conseil constitutionnel comprend neuf membres, dont le mandat dure neuf ans et n’est pas renouvelable. Le Conseil constitutionnel se renouvelle par tiers tous les trois ans. Trois des membres sont nommés par le Président de la République, trois par le Président de l’Assemblée nationale, trois par le Président du Sénat. La procédure prévue au dernier alinéa de l’article 13 est applicable à ces nominations. Les nominations effectuées par le président de chaque assemblée sont soumises au seul avis de la commission permanente compétente de l’assemblée concernée.
En sus des neuf membres prévus ci-dessus, font de droit partie à vie du Conseil constitutionnel les anciens Présidents de la République.
Le président est nommé par le Président de la République. Il a voix prépondérante en cas de partage

[=arial]
اصل 56:
شوراي‏ نگهبان‏ داراي‏ 9 عضو است‏ كه‏ براي‏ مدت‏ 9 سال‏ انتخاب‏ گرديده‏ و انتخاب‏ مجدد آنها جايز نيست‏.

يك سوم اعضاي شوراي‏ نگهبان‏ هر سه‏ سال‏ يك‏ بار تغيير مي‏ يابند.
سه عضو شوراي‏ مزبور توسط رييس‏ جمهور و سه عضو توسط رييس‏ مجلس‏ شوراي‏ ملي‏ و سه عضو ديگر توسط رييس‏ مجلس‏ سنا انتخاب‏ مي‏ گردند.
علاوه‏ بر 9 عضو پيش‏ بيني‏ فوق‏، رؤساي‏ جمهوري‏ قبلي‏ كشور در طول‏ مدت‏ عمر، عضو شوراي‏ نگهبان‏ خواهند بود.
رييس‏ شوراي‏ نگهبان‏ توسط رييس‏ جمهور انتخاب‏ مي‏ گردد. در صورت‏ تساوي‏ در آرا، وي‏ داراي‏ راي‏ تعيين‏ كننده‏ مي‏ باشد.



Article 58
Le Conseil constitutionnel veille à la régularité de l’élection du Président de la République.
Il examine les réclamations et proclame les résultats du scrutin.

[=arial]
اصل 58:
مسئوليت‏ نظارت‏ بر حسن‏ اجراي‏ قانون‏ انتخابات‏ رياست‏ جمهوري‏ بر عهده‏ شوراي‏ نگهبان‏ است.شوراي‏ مذكور به‏ اعتراضات‏ رسيدگي‏ كرده‏ و نتايج‏ انتخابات‏ را اعلام‏ مي‏ نمايد.

[=arial]تشکیل شورای قانون اساسی برای رعایت قانون اساسی وتضمین اجرای صحیح انتخابات عمومی است.
Elliot,Catherine and Catherine Vernon:French Legal System;p.11

[=arial]
سه نفر ازاعضای شورای قانون اساسی + رئیس شورای قانون اساسی هم توسط رئیس جمهور تعیین می شود و طبق اصل 58 قانون اساسی فرانسه هم نظارت بر انتخابات رئیس جمهوری و رسیدگی به اعتراضات و اعلام نتایج با شورای قانون اساسی است.

علاوه بر رئیس جمهور این مسئله در خصوص مجلس فرانسه هم هست،چون مثلا یکی از وظایف این شورا نظارت بر مصوبات پارلمان از حیث تطابق با قانون اساسی است.

لذا این امور در همه نظام های حقوقی دنیا هست و اعتباری اند و دور در امور اعتباری پیش نمی آید .

موفق باشید.

mahdi41;620145 نوشت:
سلام علیکم

پس معنی اولی الامر چیست ؟

اولی الامری که نتواند امر خود را اعمال کند چه معنی می دهد ؟؟

در ثانی این دو چه تفاوتی دارند ؟ اولی الامر .. و ....ولی امر


سلام
اگر به خود آیه شریفه دقت کنید اولی الامر را معین کرده است.
یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم...(نساء/59)،
مفسران شیعه اتفاق نظر دارند که اولی الامر ائمه شیعه هستند.
طبق آیه شریفه چون اطاعت بطور مطلق بیان شده باید این افراد معصوم باشند وبه ادله متعدد ائمه اطهار علیهم السلام معصوم از گناه هستند لذا نگفته در حالی که درست عمل می کند ومعصیت انجام نمی دهند از آنها اطاعت کنید ومطلق بیان داشته است.
ما بحث علمی می کنیم وبنده عرض کردم شما باید دلیل بیاورید که ولی فقیه یا هر فقیه دیگر معصوم از گناه هست تا بتواند اولی الامر باشد. اولی الامر دیگر خبرگان نمی خواهند که ناظر اعمال آنها باشد تا خصوصیات ولایت را از دست ندهند چون این بزرگواران توسط خداوند تعیین شده اند وعصمت آنها به دلیل آیه تطهیر قطعی است.
اینکه می فرمایید چه اولی الامری است که نمی تواند امر خود را اعمال کند بخاطر این است که پاشاه مستبد وظالم نیست که به هرقیمتی بخواهد بر مردم حکومت کند بلکه هدف او رشد وتعالی مردم است لذا تا وقتی خود مردم نمی خواهند نمی توان آنها را به زور وادار به عملی کرد. در حدیث داریم که امام مانند کعبه است که مردم برای طواف نزد او می آیند نه اینکه کعبه برود نزد آنها تا طواف کنند. د رمورد امام هم قرار نیست امام به هرقیمتی خود رابر مردم تحمیل کند.
چون در این صورت دیگر فرقی با یک پادشاه ندارد. واولی الامرهستند چون اگر مردم به رشد حقیقی رسیده باشند باید تابع محض این بزرگواران باشند واین نیازمند معرفتی حقیقی به جایگاه این حضرات است.

مردعشق;620152 نوشت:
آخر فقیهی که از 4 تا خانه آن طرفتر از خودش خبر ندارد را چگونه و با چه برهان و دلیلی به جای معصوم (ع) می نشانیم و اختیارات معصوم (ع) را برایش قائل می شویم؟
یعنی امام معصوم (ع) فرق علما و فقها را با راویان حدیث نمی‌دانستند که نفرموده‌اند به علما و فقها مراجعه نمایید و بلکه فرموده‌اند به رواة حدیث ما مراجعه نمایید!

شما چقدر در محضر این ولی فقیه ها بوده اید که اینقدر قاطعانه می فرمایید از چهارخانه بعدی خبر ندارد. در عین حال مگر قرار است دنیا با علم غیب اداره شود یا اینکه علم غیب وسیله ای شود برای دانستن اسرار زندگی مردم.
آیا شما در بیرون کسی یا کسانی را می شناسید که اسم روات حدیث روی آنها باشد؟ اگر فقیه راوی حدیث نیست پس کیست؟ مگر همین فقیه نباید فتوایی که صادر می کند اول آیات قرانی بعد روایات معصومین را بالاخص در کتب اربعه بررسی کند بعد فتوا دهد؟ یک مقدار دقت کنید.

مردعشق;620152 نوشت:
اینکه شخصی آکاه به امور زمان باشد به معنای اطلاع داشتن از غیب نیست. سخن آن است که شخص غیر معصوم چطور میتواند شئون معصوم را داشته باشد؟

بنده از شما سوال می کنم. فرض بر اینکه فقیه چون علم غیب ندارد برود کنار، امام معصوم هم که در پرده غیبت است، پس چه کسی باید بر این مردم حکومت کند یا کشور را اداه کند، رضا ربع پهلوی؟
ما حدیث نقل کردیم که طبق این احادیث که در عوائد الایام 19 حدیث نقل کرده است. در غیبت معصوم فقیه جامع شرایط مدیر جامعه وحاکم بر مردم است. در غیر این صورت باید زمام کشور را به دست یا امثال محمد رضا پهلوی که فرزندش هم خیلی علاقه بر حکومت ایران دارد، یا مبارک، قذافی، وغیره یا اینکه بفرمایید رئیس جمهور منتخب مردم که اگر بررسی کنیم حداقل آن مقداری که در دوران ما بوده وبا قبل کار نداریم، دولت اصلاحات بدنبال برچیدن انرژی هسته ای بود، وهمین ها در فتنه 88جزء میدان گردانها بودند.
رئیس جمهور بعدی رای ورضایت یک فرد را که فامیل ودوستش بود با آن افکار انحرافی بر حق وحقوق کل مردم ترجیح می داد. و... واگر رهبر در مقابل اینها نبود مشخص نیست کشور را به چه بلایی مبتلا سازند. کشورهایی مثل عراق وسوریه ، مصر باید مایه عبرت ما باشد.


مردعشق;620152 نوشت:
مشکل از آنجایی آغاز میشود که اختیارات نامحدود و مطلق به ولی فقیه می دهیم و او را به جای معصوم (ع) در نظر میگیریم و ... و دیگر نمیتوانیم علمی و مستدل مسائل را پاسخ دهیم.

ما کم دلیل نیاوردیم ومنابع را هم ذکر کردیم حالا حضرتعالی مطالعه کردید یا نه نمی دانم. ولی متاسفانه حضرت عالی برای سخنان خود دلیل ذکر نمی کنید.
جزوات دانشگاهی واساتید دانشگاه هم که منبع نیستند. چون ولایت فقیه یک بحث فقهی است وبه فقه حکومت مربوط می شود وباید متخصص آن نظر دهد نه امثال دکتر زیبا کلام.

مردعشق;620152 نوشت:
راستی یک سوال! به نظر شما سیره امیرالمومنین (ع) که پس از به خلافت رسیدن به مردم فرمودند در صحنه بمانید و بر من نظارت داشته باشید و مرا نقد کنید چقدر به سیره ولایت مطلقه فقیه که فراتر از هر قانونی می باشد و هیچ کس حق انتقاد از او را ندارد شبیه است؟

امام علی در کجا چنین سخنانی فرموده است؟؟
در ثانی عرض کردم ولایت فقیه مربوط به فقه است مگر در امر تخصصی هر کی تازه به دنیا آمد می تواند نظر دهد. این نرخ شاه عباس یاست که در هر فن وعلمی باید متخصص آن نظر دهد. نه همه. این خبرگانی که مردم تعیین می کنند وهمه مجتهد وفقیه هستند اگر برای نظارت نیستند پس بریا چی انتخاب شده اند.

مردعشق;620165 نوشت:
اساتید دانشگاهی وبه ویژه دانشجویان حقوق وعلوم سیاسی جزو منتقدین ویا مخالفین ولایت فقیه هستند .انچه درکتب ما می خوانیم راه روشنفکر وعقلی هست .حرف بنده راقبول ندارید یک رفراندوم در دانشکده های حقوق وعلوم سیاسی سراسر کشور پیرامون ولایت فقیه ونقش ایشان درقانون اساسی بگذارید تابفهمید چقدر شما طرفداران ولایت فقیه از جامعه حقوق دور هستید .

ما هم با همین دانشجویان حقوق ارتباط داریم وتدریس می کنیم ولی از این دیدگاهها هم چندان خبری نیست که همه مخالف ولایت فقیه باشند.

مردعشق;620165 نوشت:
عرضشد:این دو شورا چه وقت خواهد شد .فرمود شورای کبری بعداز وفات من برای غصب خلافت برادرم وحق دخترم برپا خواهد شد وشورای صغری در غیبت کبری ودر زوراء برای تغییر سنت من وتبدیل احکام واقع خواهدشد .وزوراء در روایتهای مختلف تهران است .حالا جه تناسبی بین این دو شورا وجود دارد

بر فرض که گیریم زوراء تهران است که تازه خود اول کلام است. از کجا معلوم این کلام مربوط به ولایت فقیه است. پس اگر جناب محمد رضا پهلوی به عیش ونوش خود می پرداختند وعزت این همه مردم ومسلمان را به یک سگ آمریکایی می فروختند بهتر بود؟ اگر همین ولی فقفیه با لطف الهی محمد رضا پهلوی را به زیر نمی کشید. کدام استاد دانشگاه، یا دانشجو توان رهبری این انقلاب را داشت؟ البته اگر دوران پهلوی وضعیت روتها در آن دوران ومسئولان دست نشانده را می دیدیم وبا این وضعیت مقایسه می کردیم شاید بهترقضاوت می کردیم.

کریم;620518 نوشت:
سلام
اگر به خود آیه شریفه دقت کنید اولی الامر را معین کرده است.
یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم...(نساء/59)،
مفسران شیعه اتفاق نظر دارند که اولی الامر ائمه شیعه هستند.
طبق آیه شریفه چون اطاعت بطور مطلق بیان شده باید این افراد معصوم باشند وبه ادله متعدد ائمه اطهار علیهم السلام معصوم از گناه هستند لذا نگفته در حالی که درست عمل می کند ومعصیت انجام نمی دهند از آنها اطاعت کنید ومطلق بیان داشته است.
ما بحث علمی می کنیم وبنده عرض کردم شما باید دلیل بیاورید که ولی فقیه یا هر فقیه دیگر معصوم از گناه هست تا بتواند اولی الامر باشد. اولی الامر دیگر خبرگان نمی خواهند که ناظر اعمال آنها باشد تا خصوصیات ولایت را از دست ندهند چون این بزرگواران توسط خداوند تعیین شده اند وعصمت آنها به دلیل آیه تطهیر قطعی است.
اینکه می فرمایید چه اولی الامری است که نمی تواند امر خود را اعمال کند بخاطر این است که پاشاه مستبد وظالم نیست که به هرقیمتی بخواهد بر مردم حکومت کند بلکه هدف او رشد وتعالی مردم است لذا تا وقتی خود مردم نمی خواهند نمی توان آنها را به زور وادار به عملی کرد. در حدیث داریم که امام مانند کعبه است که مردم برای طواف نزد او می آیند نه اینکه کعبه برود نزد آنها تا طواف کنند. د رمورد امام هم قرار نیست امام به هرقیمتی خود رابر مردم تحمیل کند.
چون در این صورت دیگر فرقی با یک پادشاه ندارد. واولی الامرهستند چون اگر مردم به رشد حقیقی رسیده باشند باید تابع محض این بزرگواران باشند واین نیازمند معرفتی حقیقی به جایگاه این حضرات است.

سلام و درود

ممنون از پاسخهاتون

منظور بنده این بود که ملت ایران در حال حاضر

طالب حکومت امام زمان است ولی اعمال ولایت امام زمان

به حسب ظاهر در حال حاضر ممکن نیست . بنابر این این ولایت به واسطه

ولی فقیه جامع الشرایط منتخب خبرگان و مردم اعمال میشود . پس ولایت ایشان

در طول ولایت امام معصوم است .

درست نیست ؟؟

mahdi41;620845 نوشت:
منظور بنده این بود که ملت ایران در حال حاضر

طالب حکومت امام زمان است ولی اعمال ولایت امام زمان

به حسب ظاهر در حال حاضر ممکن نیست . بنابر این این ولایت به واسطه

ولی فقیه جامع الشرایط منتخب خبرگان و مردم اعمال میشود . پس ولایت ایشان

در طول ولایت امام معصوم است .

درست نیست ؟؟


سلام علیکم
درست است، در واقع از باب اینکه در ایام غیبت دسترسی به معصوم نیست واز طرف دیگر شارع مقدس راضی به تعطیلی احکام وحدود اسلامی نیست واین امر بدون حضور فقیه جامع الشرایط که متولی امور باشد ممکن نیست لذا بلکه ولایت فقیه در طول ولایت معصوم قرار دارد.

سلام و درود

متشکرم

بسم الله الرحمن الرحیم

کریم;618828 نوشت:
سلام علیکم
اگر باشه هم بنده اطلاعی ندارم.

عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی.

قطعا لفظی پیرامون عصمت حضرت زینب(س) و حضرت ابوالفظل العباس(ع) وجود ندارد. اما هر دو این بزرگوارن قطعا عصمت دارند.

نتیجه این میشود که برای وجود عصمت نیاز نیست حتما لفظی وجود داشته باشد ، و یا اینکه نبود لفظی برای رد عصمت کافی نیست.


کریم;618828 نوشت:
نائبان خاص حضرت صاحب الامر(عج) واسطه بین ایشان ومردم بودند. زمانی که مردم مستقیم نمی توانستند با حضرت ارتباط برقرار کنند سوالات خود را به این بزرگواران می دادند وآنها محضر حضرت برده وجواب می آوردند نه اینکه از خودشان چیزی بگویند. فقط واسطه بین حضرت ومردم بودند وبس.
نائبان عام که فقهاء جامع الشرایط باشند با توجه به منابعی دینی که شامل کتاب، سنت، عقل واجماع می شود جامعه را اداره کرده وبه سوالات مردم جواب می دهند چون اینها دسترسی مستقیم به حضرت ندارند. ودر واقع سخن وفتوا یاینها مبتنی بر ادله دینی است که ذکر شد. نه اینکه العیاذ بالله مانند فراعنه وشاهان ظالم خود رای ودلبخواهی عمل کنند.

نائبان عام هم برای ایجاد ارتباط مردم با حضرت صاحب الزمان(عج) هستند.اما با روشی دیگر.با تزکیه دادن نفس مومنین.
اتفاقا کار نائبان عام سخت تر است.پس جایگاهشان بالاتر است.زیرا نائبان خاص در مسائل بسیار کور به شخص امام زمان(عج) رجوع و مشکل را برطرف میکردند.
اما نائبان عام باید با تحقیق و تفحص در آیات قران و روایات معصومین و تطبیق دادن آنها با دیگر روایات مسائل کور را باز کنند.

فکر کنم بازهم نتوانستم مطلبم را درست برسانم.
بنده میگویم وقتی نائبان خاص که با شخص امام زمان(عج) در ارتباط بودند و فقط اخبار را نقل میکردند.دارای تمام اختیارات بودند.
نائبان عام که اهمیتشان دوبرابر نائبان خاص است هم این اختیارات را دارند.

چه بسا امام زمان(عج) خودشان فرمودند این فقیهان(نائبان عام) حجت او بر مردم هستند و وجود نازنین خودشان حجت خدا بر فقیهان هستند.
یعنی ولی فقیه در زمان غیبت تمام اختیارات امام زمان(عج) را دارد.و نافرمانی از ولی فقیه مساوی است با نافرمانی از امام زمان(عج) است.

حضرت مهدي(عج) در زمان غيبت‌شان فرموده‌اند:«و اما الحوادث الواقعه، فارجعوا الي رواه حديثنا، فانهم حجتي عليكم و انا حجه ا...»اما در حوادثي كه به وقوع مي‌پيوندد (كه باعث شبه افكني مي‌شود) پس رجوع كنيد به روايت‌ كنندگان سخنان ما (كه فقيهان مي‌باشند) بدرستي كه آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.بحارالانوار، علامه‌ مجلسي، ج2، ص9، روايت13
همچنين حضرت مهدي(عج) در توقيع شريف فرموده‌اند:«من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه» هر كدام از فقها كه نفس خويشتن را نگاه دارد و حافظ دينش باشد و با هوا و هوس خود مخالفت كند و از فرمان مولايش اطاعت كند، بر عموم مردم واجب است كه از او تقليد كنند.(( انتخاب یک فقیه از بین فقها به عنوان رهبر))بحارالانوار، علامه‌ مجلسي، ج2، ص9، روايت 12

کریم;618828 نوشت:
ما ادعا نکردیم که آنها معصوم هستند تا بخواهیم اثبات کنیم. واز قضا گفتیم که دلیلی بر عصمت آنها نیست. در زمان عدم دسترسی به منبع علم برای اینکه مردم بلاتکلیف نمانند اهل بیت(ع) ما را به این فقهاء دینی ارجاع داده اند.

نیاز به اثبات نیست.
زیرا اگر ثابت کنید نائبان خاص معصوم بودند این عصمت برای نائبان عام هم امکان پذیر است.
اگر ثابت کنید که نائبان خاص معصوم نبودند ، پس نیازی نیست که نائب عام هم معصوم باشد.

هرچند با توجه به روایات بسیاری که وجود دارد و میگوید فقیهان آخرالزمان همانند پیغمبران بنی اسرائیل هستند.و این سخن کلی است.
پس عصمت را هم شامل میشود. و با توجه به همین احادیث میتوان گفت فقیهی که از همه لحاظ تایید شده باشد امکان عصمتش هم وجود دارد. همانند پیغمبران بنی اسرائیل.

کریم;618828 نوشت:
بطور کلی از آنها به عنوان نواب خاص واز فقهاء بعنوان نواب عام نام برده می شود وکلمه نائب به معنای نماینده است. ولی اینکه می تواند معنای جانشین بدهد یا نه؟ بنده نمی دانم.

برای نائب چهار معنی ذکر شده است.

1 - قائم مقام
2 - جانشین
3 - وکیل
4 - معاون(نمایند)

هر چهار معنی فوق اختیار تام را به طرف میبخشد.و فرقی نمیکند شما کدام معنی را انتخاب کنید.

امام عشق;621320 نوشت:
قطعا لفظی پیرامون عصمت حضرت زینب(س) و حضرت ابوالفظل العباس(ع) وجود ندارد. اما هر دو این بزرگوارن قطعا عصمت دارند.

نتیجه این میشود که برای وجود عصمت نیاز نیست حتما لفظی وجود داشته باشد ، و یا اینکه نبود لفظی برای رد عصمت کافی نیست.


ما نمی گوییم این بزرگواران معصوم هستند یا نه؟ ولی بدون دلیل هم نمی توانیم سخن بگوییم وادعای یداشته باشیم. بنده عرض کردم تا بحال در این زمینه دلیلی ندیده ام.

جمع بندی: نقد نظریه ی ولایت فقیه
سوال: سابقه بحث از ولایت فقیه به چه قرن وزمانی بر می گردد؟ آیا امام خمینی(ره) برای اولین بار این مساله را مطرح کرده اند؟
جواب: مساله ولایت مطلقه فقیه ومشروعیت او بر حاکمیت مسلمانان چیزی نیست که برخلاف برداشت برخی روشن فکران ودانشجویان وعموم اولین بار امام خمینی مطرح کرده باشند بلکه حداقل تا بحال با مطالعه بنده قبل از همه اینها مرحوم علامه محمد تقی مجلسی متوفای قرن11(1070ق) به این مساله اشاره داشته اند.
ایشان در توضیح حدیثی می فرمایند:
رَوَى سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيُّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ‏

عن حفص بن غیاث قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ يُقِيمُ الْحُدُودَ السُّلْطَانُ أَوِ الْقَاضِي فَقَالَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ إِلَى مَنْ إِلَيْهِ الْحُكْم؛ أي يقيم الإمام و الحاكم أيضا،و لا شك في المنصوب الخاص أما العام كالفقيه فالظاهر منه أنه يقيم الحدود للأخبار السالفة في باب القضاء من قوله عليه السلام (قد جعلته‏حاكما) و يحتمل كونه منصوبا لرفع المنازعة لكن اللفظ عام و لا مخصص ظاهرا.(مجلسی،روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) ؛ ج‏10 ؛ ص213، نشر موسسه فرهنگی کوشانبور، قم، 1406، چاپ دوم)

طبق حدیث شریف حفص از امام صادق علیه السلام می پرسد: چه کسی حدود را اقامه می کند؟ سلطان یا قاضی. امام می فرمایند: اقامه حدود با کسی است که حکم به دست اوست.
ایشان در توضیح می فرمایند: یعنی امام ویا حاکم حدود را اجرا می کنند شکی نیست که منصوب خاص اقامه حدود می کند( یعنی کسی که از طرف امام برای اقامه حدود تعیین شده است)اما منصوب عام مثل فقیه ظاهر حدیث این است که او هم اقامه حدود می کند، بخاطر روایاتی که قبلا در بحث قضاگذشت از جمله مفبوله عمر بن حنظله گه در آن اما صادق علیه السلام می فرمایند: من فقهاء را بر شما حاکم قرار دادم، احتمال داده می شود که فقیه منصوب در رفع نزاع است، ولکن لفظ(حاکم ) عام است وظاهرا مخصصی ندارد ککه آن را محدود به قضا کند.
نتیجه سخن علامه مجلسی است که ولایت فقیه مطلقه وعام است چون حاکم از جانب اهل بیت است.
اما بعد از ایشان
مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام مساله ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد قریب به دویست سال قبل از این وادله روایی آن را مورد بحث وبررسی قرار داده ود رنتیجه ولایت مطلقه را اثبات می کنند. وبعد صاحب جواهردرکتاب جواهر خود که می فرمایند کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد بوی فقه را نچشیده است.
لذا بحث ولایت مطلقه فقیه بحثی است که از قدیم بین فقهاء مطرح بوده است.

سوال: از آغاز انقلاب اسلامی ایران تا بحال ولایت فقیه چه نقشی در حفظ وپیشرفت کشور داشته است؟
جواب: یک نکته قبل از جواب حائز اهمیت است وآن اینکه ایران را از نظر پیشرفت در این 36سال نباید با اروپایی که 6قرن است تلاش می کند مقایسه کرد بلکه با کشور ها مسلمان باید بیشتر موبد مقایسه قرار داد تا ارزش وجایگاه رهبری قوی آن بیشتر واضح شود.
ایران اسلامی از اول انقلاب با تحریم های همه جانبه از در طرف غرب مواجه بوده است وهشت سال جنگ بر او تحمیل شده است که اکثر کشورهای دنیا اعم از اسلامی وغیر اسلامی یا سکوت کرده اند ویا در طرف صدام بوده اند. ولی با اینهمه ما شاهد هستیم که رشد علمی وسطح رفاه زندگی، امور پژشکی وبهداشت، مسائل نظامی قابل مقایسه با قبل انقلاب نیست. د رعین حال ایران با تمام این مشکلات در برخی امور ومسائل علمی وتکنولوژی جزء ده کشور اول دنیا است.
کشورهایی مانند: لیبی، مصر، تونس، عراق که در عمده آنها بیداری اسلامی راه افتاد بخاطر عدم وجود رهبری قوی ومدیر یا به دامن دیکتاتوری دیگر افتاده اند ویا اینکه در آنها جنگ داخلی راه افتاده است.
از نقشهای مهمی که ولایت فقیه در کشور ما داشته است، فرو نشاندن فتنه ها وبرنامه های براندازی بوده است. مثل فتنه 88 که ما شاهد بودیم که عده ای که در امور سیاسی سرخورده می شدند دست به شورش واعتراض های خیابانی می زدند که در این موارد نقش ولایت فقیه واقعا وهم بوده است ومدیریت ولی فقیه کشور را از مشکلاتی بزرگ نجات داده است.
سوال: آیا درست است که علماء شیعه ولی فقیه را همان اولی الامر می دانند؟
جواب: خیر،
همه علماء شیعه وخود شیعه اتفاق نظر دارند که مراد از اولی الامر اهل بیت علیهم السلام می باشند. وشما می توانید ذیل همین آیه که آیه 59سوره مبارکه نساء است به تفسیر شیخ مفید، تفسیر مجمع البیان، المیزان وسایر تفاسیر شیعه نگاه کنید وشما احدی از این مفسران را پیدا کنید که چنین چیزی گفته باشد.
اما علما ومفسران اهل سنت مثل طبری در جامع البیان، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، بیضاوی در انوار التنزیل واسرار التاویل وسایر مفسران اهل سنت مثل سیوطی در الدر المنثور گفته اند که مراد از اولی الامر یا فرماندهان سرایا هستند یعنی جنگهایی که خود رسول خدا(ص) نبوده اند ویا مراد علما هستند.
طبق آیه واستدلال مفسران که شیعه اتفاق نظر دارند واز اهل سنت هم فخر رازی گفته است اولی الامر معصوم هستند. چون اطاعت از اولی الامر در آیه شریفه بصورت مطلق است(اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر...)
هیچکدام از فقهاء نه خود ونه مریدانشان نفرموده اند که معصوم هستند. پس نمی توانند مصداق اولی الامر باشند چون معصوم نیستند. لذا با همین استدلال هم نظر اهل سنت رد می شود که گفته اند مراد علماء وفرماندهان سرایا هستند چون آنها معصوم نبوده اند. ولذا فخر رازی زای مشهور اهل سنت را نمی پذیرد بخاطر دلیلی که ذکر شد ومی گوید مراد از اولی الامر اجماع است که از نظر او معصوم از خطا است که ما روش ایشان را رد تفسیر آیه قبول داریم ولی مصداقی که ذکر می کنند غلط است چون اجماع هم نمی تواند معصوم از خطا باشد. وبا دلایل مختلف از جمله حدیث ثقلین وآی تطهیر معصومیت اهل بیت علیهم السلام ثابت شده است وآنها مصداق واقع یاین آیه شریفه هستند.

[=Times New Roman]

به نظر حقیر ، معنای"ولایت" اگر خوب درک شود ( تصور صحیح) مسأله ولایت فقیه یک مسأله "فطری" است که برای فطرت انسان یک امر بدیهی و مطابق با فطرت سلیم انسانی است . فلسفه و کلام وعقل ، - اگر درست پیش بروند - لاجرم با "فطرت" انسان ( نه "طبیعت" او - دقت شود ) سازگار و منطبق خواهند بود.

[=Times New Roman]
[=B Badr]
رسول الله صلى الله عليه وسلم قال:كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُعَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ‏ وَ يُنَصِّرَانِهِ ویمجسانه


اصلا در مزاق انسانی بافطرت سالم ، "ولایت مطلقه فقیه" از هر حلوایی شیرین تر است. إن شاء الله همیشه طرفدار شدید ولایت مطلقه فقیه خواهیم بود[=Calibri]. چون چیزی از "ولایت" مهمتر نیست و روح "ولایت فقیه" همان روح "توحید" است.

مردعشق;615554 نوشت:
قبلا یک باراستاد حقوق اساسی ما که خیلی هم فهیم ودانا بود مطلبی گفت که فکرکنم درست باشد :
درانتخاب رهبری یک اشکال بزرگ هست:شورای نگهبان صلاحیت خبرگان رهبری را تایید میکند و خبرگان هم رهبر را انتخاب - البته صحیحش کشف است - میکنند و از آنجا که رهبر مستقیما ۶ نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب میکند و ۶ نفر دیگر هم توسط رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و سپس انتخاب میشوند و باز از انجا که رئیس قوه قضائیه هم منصوب رهبری است پس نهایتا یک دور وجود دارد و این دور باطل است.
این چه قانونی دیگه اخر ؟

بچه محله امام رضا;615691 نوشت:

[=arial]جدا؟!!!
به راحتی آب خوردن؟!!!
حرف دلتو بگو ببینم چی میگی؟

[=arial]حاجی تو که دانشجوی حقوقی خیلی راحت باید بتونی به این شبهه جواب بدی، یه خورده فکر کنی جوابشو می‌فهمی:ok:
بقیه اشکالاتم همینطور آبکیه؟

استدلال کسانی که ادعا میکنند در انتخاب رهبری دور نیست چقدر ضعیف و سسته. فکر نمیکنم بتونن حتی یک نفر رو هم قانع کنن

علاوه بر اینکه به راحتی با استدلال منطقی ثابت میشه که انتخاب رهبری یک دور هست

نشانه های این دور همین الان به طور روشن وجود داره. اینکه اعضای مجلس خبرگان هر سال میرن خدمت رهبر و عرض ارادت میکنن نشانه چیه؟ آیا تا به حال شده یک انتقادی،بکنند؟ آیا وظیفه خبرگان اینه که رهبر رو انتخاب کنند بعد بشن مریدش؟ کی باید نظارت کنه؟ آیا اگر یکی از این خبرگان انتقادی به عملکرد رهبری بکنه اجازه میدن در دور بعد انتخابات شرکت کنه؟

دیگه من حرفهای همین خبرگان رو در مورد ولایت فقیه و جایگاه رفیع و اختیارات محیرالعقولش! ( که دهن هر منتقدی رو میبنده و اجازه انتقاد نمیده) تکرار نمیکنم. راحت میتونید پیدا کنیذ.

فقط یک نمونه اخیرش رو اشاره کنم

آیت اله موحدی کرمانی امام جمعه تهران و عضو مجلس خبرگان:
خبرگان مقابل رهبری هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

منبع: تو سایتهای مختلف این خبر هست. یه سرچ ساده بکنید.

سلام.

این جمله ، می تواند معنایی غیر از آنچه شما تصور کرده اید داشته باشد؟

بررسی:

جمله نقل قول شما ، کدام حالت ادبی زیر را دارد؟

الف - خبرگان ، مقابل رهبری هیچ غلطی نمی تواند بکند.

ب - خبرگانِ مقابل رهبری ،هیچ غلطی نمی تواند بکند.

جمله اول ، به موجب قانون اساسی ، اشتباه است.

جمله دوم هم دو حالت دارد:
می توان معنای مورد نظر شمارا از این جمله ، درنظر گرفت اما می توان معنای دیگری هم از آن در نظر گرفت:
فرض کنید در مجلس خبرگان ،تعدادی از اعضاء ، بارهبری تقابل داشته باشند ، و این تعداد ، اندک و خیلی کم باشند ، آنگاه می توان از همین تعداد اعضای اندک که در تقابل بارهبری هستند ، به"خبرگان مقابل رهبری" ( به معنی: آن دسته از خبرگان که در تقابل بارهبری هستند) اطلاق نمود و آن جمله ای را که نقل کردید ، بیان کرد.

آیا این فرض ، صحیح است؟منطقا آری.
پس از حیث منطقی ، کلمه"خبرگان" درنقل قولی که کرده اید ، هم می تواند به معنای "کلیت مجلس خبرگان" و هم به معنای "جزئی از مجلس خبرگان" باشد.

اما شما فقط معنای اول را درنظر گرفته اید.

جمع بندی: نقد نظریه ی ولایت فقیه
سوال: سابقه بحث از ولایت فقیه به چه قرن وزمانی بر می گردد؟ آیا امام خمینی(ره) برای اولین بار این مساله را مطرح کرده اند؟
جواب: مساله ولایت مطلقه فقیه ومشروعیت او بر حاکمیت مسلمانان چیزی نیست که برخلاف برداشت برخی روشن فکران ودانشجویان وعموم اولین بار امام خمینی مطرح کرده باشند بلکه حداقل تا بحال با مطالعه بنده قبل از همه اینها مرحوم علامه محمد تقی مجلسی متوفای قرن11(1070ق) به این مساله اشاره داشته اند.
ایشان در توضیح حدیثی می فرمایند:
رَوَى سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيُّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ‏
عن حفص بن غیاث قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ يُقِيمُ الْحُدُودَ السُّلْطَانُ أَوِ الْقَاضِي فَقَالَ إِقَامَةُ الْحُدُودِ إِلَى مَنْ إِلَيْهِ الْحُكْم؛أي يقيم الإمام و الحاكم أيضا،و لا شك في المنصوب الخاص أما العام كالفقيه فالظاهر منه أنه يقيم الحدود للأخبار السالفة في باب القضاء من قوله عليه السلام (قد جعلته‏حاكما) و يحتمل كونه منصوبا لرفع المنازعة لكن اللفظ عام و لا مخصص ظاهرا.
(مجلسی،روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) ؛ ج‏10 ؛ ص213، نشر موسسه فرهنگی کوشانبور، قم، 1406، چاپ دوم)
طبق حدیث شریف حفص از امام صادق علیه السلام می پرسد: چه کسی حدود را اقامه می کند؟ سلطان یا قاضی. امام می فرمایند: اقامه حدود با کسی است که حکم به دست اوست.
ایشان در توضیح می فرمایند: یعنی امام ویا حاکم حدود را اجرا می کنند شکی نیست که منصوب خاص اقامه حدود می کند( یعنی کسی که از طرف امام برای اقامه حدود تعیین شده است)اما منصوب عام مثل فقیه ظاهر حدیث این است که او هم اقامه حدود می کند، بخاطر روایاتی که قبلا در بحث قضاگذشت از جمله مفبوله عمر بن حنظله گه در آن اما صادق علیه السلام می فرمایند: من فقهاء را بر شما حاکم قرار دادم، احتمال داده می شود که فقیه منصوب در رفع نزاع است، ولکن لفظ(حاکم ) عام است وظاهرا مخصصی ندارد ککه آن را محدود به قضا کند.
نتیجه سخن علامه مجلسی است که ولایت فقیه مطلقه وعام است چون حاکم از جانب اهل بیت است.
اما بعد از ایشان
مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام مساله ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد قریب به دویست سال قبل از این وادله روایی آن را مورد بحث وبررسی قرار داده ود رنتیجه ولایت مطلقه را اثبات می کنند. وبعد صاحب جواهردرکتاب جواهر خود که می فرمایند کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد بوی فقه را نچشیده است.
لذا بحث ولایت مطلقه فقیه بحثی است که از قدیم بین فقهاء مطرح بوده است.

سوال: از آغاز انقلاب اسلامی ایران تا بحال ولایت فقیه چه نقشی در حفظ وپیشرفت کشور داشته است؟
جواب: یک نکته قبل از جواب حائز اهمیت است وآن اینکه ایران را از نظر پیشرفت در این 36سال نباید با اروپایی که 6قرن است تلاش می کند مقایسه کرد بلکه با کشور ها مسلمان باید بیشتر موبد مقایسه قرار داد تا ارزش وجایگاه رهبری قوی آن بیشتر واضح شود.
ایران اسلامی از اول انقلاب با تحریم های همه جانبه از در طرف غرب مواجه بوده است وهشت سال جنگ بر او تحمیل شده است که اکثر کشورهای دنیا اعم از اسلامی وغیر اسلامی یا سکوت کرده اند ویا در طرف صدام بوده اند. ولی با اینهمه ما شاهد هستیم که رشد علمی وسطح رفاه زندگی، امور پژشکی وبهداشت، مسائل نظامی قابل مقایسه با قبل انقلاب نیست. د رعین حال ایران با تمام این مشکلات در برخی امور ومسائل علمی وتکنولوژی جزء ده کشور اول دنیا است.
کشورهایی مانند: لیبی، مصر، تونس، عراق که در عمده آنها بیداری اسلامی راه افتاد بخاطر عدم وجود رهبری قوی ومدیر یا به دامن دیکتاتوری دیگر افتاده اند ویا اینکه در آنها جنگ داخلی راه افتاده است.
از نقشهای مهمی که ولایت فقیه در کشور ما داشته است، فرو نشاندن فتنه ها وبرنامه های براندازی بوده است. مثل فتنه 88 که ما شاهد بودیم که عده ای که در امور سیاسی سرخورده می شدند دست به شورش واعتراض های خیابانی می زدند که در این موارد نقش ولایت فقیه واقعا وهم بوده است ومدیریت ولی فقیه کشور را از مشکلاتی بزرگ نجات داده است.

سوال: آیا درست است که علماء شیعه ولی فقیه را همان اولی الامر می دانند؟
جواب: خیر،همه علماء شیعه وخود شیعه اتفاق نظر دارند که مراد از اولی الامر اهل بیت علیهم السلام می باشند. وشما می توانید ذیل همین آیه که آیه 59سوره مبارکه نساء است به تفسیر شیخ مفید، تفسیر مجمع البیان، المیزان وسایر تفاسیر شیعه نگاه کنید وشما احدی از این مفسران را پیدا کنید که چنین چیزی گفته باشد.
اما علما ومفسران اهل سنت مثل طبری در جامع البیان، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، بیضاوی در انوار التنزیل واسرار التاویل وسایر مفسران اهل سنت مثل سیوطی در الدر المنثور گفته اند که مراد از اولی الامر یا فرماندهان سرایا هستند یعنی جنگهایی که خود رسول خدا(ص) نبوده اند ویا مراد علما هستند.
طبق آیه واستدلال مفسران که شیعه اتفاق نظر دارند واز اهل سنت هم فخر رازی گفته است اولی الامر معصوم هستند. چون اطاعت از اولی الامر در آیه شریفه بصورت مطلق است(اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر...)
هیچکدام از فقهاء نه خود ونه مریدانشان نفرموده اند که معصوم هستند. پس نمی توانند مصداق اولی الامر باشند چون معصوم نیستند. لذا با همین استدلال هم نظر اهل سنت رد می شود که گفته اند مراد علماء وفرماندهان سرایا هستند چون آنها معصوم نبوده اند. ولذا فخر رازی زای مشهور اهل سنت را نمی پذیرد بخاطر دلیلی که ذکر شد ومی گوید مراد از اولی الامر اجماع است که از نظر او معصوم از خطا است که ما روش ایشان را رد تفسیر آیه قبول داریم ولی مصداقی که ذکر می کنند غلط است چون اجماع هم نمی تواند معصوم از خطا باشد. وبا دلایل مختلف از جمله حدیث ثقلین وآی تطهیر معصومیت اهل بیت علیهم السلام ثابت شده است وآنها مصداق واقع یاین آیه شریفه هستند.

سوال: به چه دلیلی ولی فقیه جانشین امام در عصر غیبت می باشد؟
جواب: وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم(صدوق، کمال الدین، ج2، ص484، ناشر: اسلامیه، تهران، 1395ق، چ دوم)
در حوادث پیش آمده به روات احادیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنها می باشم.
حوادث مطلق است پس شامل تمام امور اعم از اجتماعی، سیاسی وحکومتی، فقهی وغیره می شود.
در عین حال حدیثی هم که علامه محمد تقی مجلسی در اثبات نیابت عام فقیه بیان کردند نشانگر همین مساله است.

سوال: آیا عصمت مختص پیامبران(ع) وائمه(ع) هست؟
جواب: خیر، ولی برای اثبات عصمت برای یک نفر باید دلیل نقلی وجود داشته باشد مثلا حضرت زهرا(س) وحضرت مریم امام وپیامبر نبوده اند. ولی عصمت داشتند. دلیل بر عصمت حضرت زهرا(س) آیه تطهیر است:
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (احزاب/33)،خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
در مورد حضرت مریم هم آیه داریم که عصمت ایشان را اثبات می کند:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ‏ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمين‏(آل عمران/42)،و [ياد كن‏] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.»

خلاصه کلام:
ازمطالب بالا روشن شد که بحث ولایت فقیه مال 50سال اخیر نیست بلکه طبق مطالعات ما قبل از اینها علامه محمد تقی مجلسی وبعد از ایشان ملا احمد نراقی، صاحب جواهر قائل به این مساله بوده اند وچه بسا قبل از علامه مجلسی هم قائل داشته است که باید بیشتر تحقیق شود واحادیث زیادی قریب به 19 حدیث حجیت ولایت فقیه را اثبات می کند که از هم آنها حدیث واما الحوادث الواقعة ومقبوله عمر بن حنظله است.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توان به منابع زیر مراجعه کرد:
1- امام خمینی، کتاب البیع، ج2، ص615 به بعد، موسسه نشر آثار امام خمینی، 1421ق، چ اول.
2- منتظری حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاسلامیه، قم، نشر تفکر، 1409، چ دوم.
وسایر کتابهایی که توسط علامه تهرانی، جوادی آملی، مرحوم استاد معرفت وغیره در این زمینه نوشته شده است.

موضوع قفل شده است