جمع بندی نقدی بر اصالت احادیث (در باب حدیث و نقش آن در دین)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقدی بر اصالت احادیث (در باب حدیث و نقش آن در دین)

با عرض سلام و ادب و احترام

شاید یک جستجوی ساده به ما نشان بدهد قریب چند صد هزار حدیث در مجموعه کتب روایی شیعه و سنی موجود است که بر بخش مهمی از اینها شرح و تفسیر هم نگاشته شده است . یعنی در طول تاریخ اسلامی یک بخش مهمی از تلاش های علمای اعلام دین جمع آوری این روایات و سپس ثبت و در نهایت توضیح و تفسیر معانی آنها بوده است .

مهم ترین قسمت قضیه اما استخراج حکم دینی از دل همین احادیث بوده است .. در قرآن مطالب فقهی و احکام بسیار اندکی آنهم در قالب یک سری مسائل کلی وجود دارد ؛ در نتیجه اکثر فقهای اسلام همیشه برای نشان دادن صحت فتاوی ناچار به احادیث متوسل شده اند .

موضوع بحث من هم دقیقا همین جاست و به دلایلی بنده در اصالت حرف هایی که به عنوان حدیث پیامبر یا امام امروز می شناسیم تردید فراوان دارم و اکثر آنها را جعلی ، دروغین و فاقد اصالت می دانم . پیش از ورود به بحث اصلی لازم می دانم عرض کنم که 99.9 درصد احادیث به اصطلاح «خبر واحد» هستند . خبر واحد حدیثی است که در هر طبقه فقط یک سند دارد ، به بیان ساده تر این حدیث را فقط یک نفر از پیامبر/امام شنیده است . از این راوی نیز فقط یک نفر حدیث را شنیده و این الگو تا چند طبقه از طبقات راویان ادامه پیدا می کند .

اولین و مهمترین ایراد ، نقل «سینه به سینه » اکثر احادیث به مدت چند قرن - دستکم تا قرن چهارم هجری - است . غالبا نویسنده محترمی که چند صد سال پس از پیغمبر و امام احادیث را گرد آوری کرده و در کتابی نوشته است آن حدیث را با چهار - پنج واسطه ( و گاهی بیشتر ) از گوینده حدیث ( پیامبر ص یا ائمه ع ) دریافت نموده است . از آنجا که تعداد محدودی راوی ، قریب چند صد هزار حدیث را روایت کرده اند در نتیجه هر نفر بین چند صد تا چند هزار حدیث را روایت کرده است . و درست همین جا چندین اشکال مهم مطرح است :

1 - در فهم صحیح حدیث : راویان به اصطلاح یک چیز می شنوند ، یک چیز دیگر برداشت می کنند و در نهایت معنایی بسیار متفاوت با آن چیزی که در اصل گفته شده است را به نفر بعدی منتقل می کنند . و لذا میان آن چیزی که در اصل گفته شده با آن چیزی که برداشت شده و به دیگران منتقل شده است بسیار تفاوت وجود دارد .

به عنوان مثال امروزه وقتی یک مقام سیاسی در جهان سخنرانی می کند ، با وجود همه امکانات ارتباطی و دسترسی مستقیم به سخنان او بازهم افراد برداشت های متفاوتی از حرف های وی دارند و مطابق برداشت های خودشان در بازار و تاکسی و خیابان و دورهمی ها آن سخنان را نقل قول کرده به بحث می نشینند ، این مورد قطعا برای همه ما بارها پیش آمده است . حال در حالتی که نه تکنولوژی ارتباطی وجود دارد ، نه گوینده سخن در دسترس است و نه اصل سخنان وی بلافاصله مکتوب شده است ، چگونه می توان به نقل قول چند نفر از همدیگر اصالت و اعتبار بخشید ؟!

2 - در شخصیت راویان : علم رجال وظیفه دارد اعبار راویان احادیث را مشخص کند . می دانیم که غالبا یک راوی با لفظ ثقة/صدوق و مشابه آن معتبر شناخته می شود و با الفاظی مثل ضعیف از اعتبار خارج است . مسائل فنی علم رجال در جای خود قابل بحث است ، اما موضوع بحث من فراتر از اینها و نقد اعتماد به این تقسیم بندی های ثقة و غیر ثقة است .

موضوع بررسی راویان نیز همزمان با ثبت روایات و احادیث در کتاب ها به شکل جدی آغاز شد . بدیهی است در این حالت علمای رجالی در مورد راویانی نظر می دادند که مطلقا آنها را ندیده بودند و نمی توانستند شناخت دقیقی از آنها داشته باشند . چه بسا دو نفر معاصر هم باشند و بازهم نتوانند یکدیگر را به خوبی بشناسند اما در کمال تعجب می بینیم که قضاوت علمای رجالی در خصوص راویان بدون هیچ خدشه ای قرن هاست پذیرفته شده است !! به علاوه در بسیاری از این قضاوت ها دشمنی شخصی ( به خصوص در بین معاصرین ) ، عقیده فلان راوی در یک موضوع خاص و یا نقل یک حدیث باعث میشده تا عالم رجالی حکم بر ضعف راوی کند !

گذشته از این یک راوی هر قدر هم موثق باشد مبری از خطا و اشتباه نیست ، حتی ممکن است عمدا ( و البته برای مصلحتی که خودش می داند ) دروغ بگوید و حدیثی هم برای آن جعل کند . معروف است اکثر احادیثی که در مورد ثواب خواندن فلان سوره قرآن در کتب وجود دارد جعلی است و راویانی که آنرا جعل کرده اند قصد ترغیب مردم به خواندن قرآن را داشته اند ! یا در هنگام اختلافات سیاسی میان مسلمانان در سال های نخستین پس از پیامبر بازار ساختن احادیث جعلی و دروغین حسابی رونق گرفته بود و هر گروهی در تایید گروه خود و رد دیگری حدیث جعلی می ساخت . این موضوع حتی در مسائل غیر سیاسی هم وارد شده و به عنوان مثال احادیثی در فضیلت پیاز مکه جعل شد تا کسب و کار برخی پیاز فروشان از رونق نیفتد !

حتی علم رجال و درایه نیز نمی توانند کمکی به اصالت بخشیدن به احادیث کنند . زیرا رجال متکی بر حدس و گمان چند نفر عالم رجالی پیرامون چند هزار راوی است که بسیاری شان قرن ها پیش از آن عالم زندگی کرده اند و شناخت دقیقی از آنها در دست نیست ! و همانطور که گفته شد حتی بر فرض وثاقت همه ی راویان احادیث بازهم ممکن است آنها سهوا یا عمدا اشتباه کرده باشند و اشتباهات نسل به نسل افزایش می یابد . هیچ راهی نیز وجود دارد که نویسنده ای که در قرن چهارم زندگی می کرده بداند کدام راوی در کدام قسمت روایت اشتباه کرده است .

علم درایه نیز که به بررسی متن احادیث می پردازد یک کلی گوئی ناکارآمد است ، زیرا اولا موضوعاتی که در احادیث مطرح شده اند آن قدر جزئی هستند که با رئوس کلی گفته شده در قرآن نمی توان در مورد صحت یا عدم صحت آنها نظر داد . و ثانیا تطابق یک «خبر واحد» با خبر واحد های دیگر خود نوعی مغالطه است ، زیرا صحت یک چیز را می خواهیم با چیزی بسنجیم که صحت آن محک نیز معلوم نیست .

و فکر می کنم به همین دلیل باشد که برخی بزرگان اسلام از هر دو مذهب شیعه و سنی اعتمادی به احادیث نداشته اند :

1 - چنانچه معروف است ابوحنیفه امام مذهب حنفی فقط 17 حدیث را قبول داشت و با اهل حدیث اختلافات فراوانی داشت .

2 - مالک بن انس امام مذهب مالکی که خود از محدثین بزرگ زمانه بود و با یکی دو واسطه از عصر پیامبر ص حدیث نقل می کرد از بین حدود صد هزار حدیث ده هزار تای آنرا انتخاب کرد و سپس به ویرایش همان ده هزار تا پرداخت تا آنکه حدود هفت هزار از آنها را که به نظرش درست نمی آمدند کنار زد و نهایتا حدود سه هزار حدیث که از دید خودش معتبر بودند گرد آوری کرد . برخی معتقدند اگر عمر او کفاف می داد شاید به جز چند عدد حدیث معروف همه آنها را پاک می کرد !!

3 - بخاری و مسلم که در نزد اهل سنت اعتبار و منزلت بالایی در نقل حدیث دارند به گفته خودشان از میان چند صد هزار حدیثی که در آن زمان وجود داشته مجموعا چیزی حدود ده هزار حدیث ثبت و ضبط کرده اند که اگر احادیث تکراری را کنار بگذاریم این عدد به کمتر از پنج هزار عدد می رسد !

4 - از یکی از علمای بزرگ شیعه معاصر ، حضرت آیت الله بروجردی و یا علامه جلیل القدر صاحب المیزان آیت الله طباطبائی ( تردید از بنده ست ) نقل شده که کل احادیث صحیح به اندازه یک دفترچه کوچک جیبی بیشتر نیست (نقل به مضمون )

البته مشکلاتی که بر سر راه قبول احادیث وجود دارد منحصر به این مطالب نمی شود و نکته فراوان است ، اما از حوصله بنده و خوانندگان محترم خارج است . عجالتا در خصوص همین دو موردی که مشخصا در مورد آنها توضیحاتی ارائه شد از کارشناس محترم درخواست توضیح و راهنمائی دارم . یک موضوع دیگر هم در انتها مطرح می کنم و آن اینکه در عصر جدید با مسائل جدیدی که با آن مواجه هستیم ، رجوع به احادیثی که به هر حال قید زمان و مکان دارند تا چه حد درست است ؟!

با تشکر فراوان .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد واسع

بسمه تعالی
با سلام و احترام
با توجه به اینکه پرسش ها و ابهامات فراوانی درباره احادیث وجود دارد ( و مورد توجه سائل هم بوده است) و نمی شود در پاسخی مختصر به همه آنها اشاره کرد، لذا با نقل پاسخی اجمالی درباره پرسش های فوق از کتاب «آسیب شناخت حدیث» خوانندگان و محققین گرامی و پرسشگران عزیز را به مطالعه کتبی که در این باره است ارجاع می دهیم. زیرا بحث در این باره با یک صفحه و چند جمله پایان نمی یابد و نیازمند مطالعه و اندیشه ورزی بیشتر است. نویسنده محترم در این کتاب می نویسد:
جايگاه حديث و بركات آشكار آن در همه عرصه‏هاى زندگى دنيوى و اخروى، ‏همه پيروان معصومان را به مطالعه، بهره‏بردارى و- پيش‏تر از همه اينها- به حفظ و نگاهدارى آن فراخوانده ومى‏خواند؛ اما اين يادگار ماندگار، مانند هر گوهر گران‏بهاى ديگرى، از گزند غفلت و تساهل يا طمع‏و دنياپرستى، در امان نمانده است. كوتاهى‏هاى باورمندان از يك سو، و غرض‏ورزى‏هاى منكران از سوى ديگر، به اين مرواريدِ پرورده جان معصومان، آسيب‏زده‏است. حديث، همراه و همنواى ثقل اكبر است و ما را با آن مرتبط مى‏كند، اما يكى از تفاوت‏هاى اصليش با قرآن، آسيب‏پذيرى حديث در زمينه‏هاى متعدّد و مصونيت قرآن از آسيب‏هاى مهمّى مانند تحريف است.
اگر حديث، در زندگى اثرگذار و بااهميت نبود؛ اگر حديث، مفسّر و مبين ثقل اكبر- كه اساس زندگى بشر است- نبود؛ و اگر حديث، مادر علوم اسلامى نبود، هيچ‏گاه، شناخت آسيب‏هاى دامنگير آن نيز ضرورى‏ نبود. براى بهره‏مندى از اين دستاورد پربها است كه ناگزيريم‏غبار تصحيف، بدفهمى و تعامل نادرست با حديث را ذرّه‏ذرّه‏بزداييم تا به گوهر شفاف آن دست‏يابيم.
گفتنى است آسيب‏هاى حديث، از سرچشمه آن نيست؛ بلكه برخاسته از راه و طريقى است كه به آن داريم. حديث، به هنگام صدور از وجود شريف معصوم خورشيدى تابان و درخشان است؛ اما ابر و غبار راه، پرتو آن را به‏سايه‏مى‏برد به ويژه براى ما در قرن پانزدهم هجرى، كه از صدور بيشتر حديث‏ها، بيش از دوازده قرن فاصله‏داريم و در روزگارى هستيم كه نه تنها پيشوايان حقيقى خود را نمى‏بينيم، كه حتى نمى‏توانيم سخنان آنان را با يكى دو واسطه بشنويم. ما در روزگار غيبت و محروميت از تابش مستقيم نور ولايت هستيم و تنها از ره‏گذر صفى طولانى از راويان و نويسندگان متعدّد، به گفتار و رفتار پيشوايان دين پى‏مى‏بريم. اين راه طولانى، هرچند به قله‏اى والا و چشمه‏اى زلال مى‏رسد؛ ولى تهى از پيچ و خم و دره و غبار و مه نيست.
به سخن ديگر، رسيدن حديث به ما، بر گونه‏اى كوشش بشرى استواراست و از اين ناحيه، دستخوش خطاها و كاستى‏هاى معمول انسان مى‏شود. راوى، گاه، در شنيدن اشتباه‏مى‏كند و گاه، به هنگام نقل‏كردن. نويسنده، گاه، درست‏نمى‏بيند و گاه، راست‏نمى‏نويسد. كتاب نيز گاه، ناقص و پاره و تيره مى‏شود و طريق نقل حديث آسيب‏مى‏بيند. همچنين، گاهى امامان براى حفظ جان و دين خود و شيعيان، با توريه و تقيه سخن گفته‏اند و حتى با احاديث مختلف، رفتارهاى پيروان خود را به شكل‏هاى متعددّى درآورده‏اند تا مبادا همه، يك گونه عمل‏كنند و در چنگال دشمنان گرفتار شوند.
افزون بر اين، ما به‏عنوان بهره‏گيران از حديث، در تعامل با حديث و شيوه فهم آن، كاستيها و خطاهايى داريم كه هريك به فهم مقصود نهايى آن آسيب‏مى‏زند و ما را در مقام كاربرد و عمل به آن، دچار زيان مى‏گرداند. اين كاستيها گاه، از نقص روش و كاستى شيوه پژوهش پديدمى‏آيد و گاه، برخاسته از نگرش ويژه پژوهشگر است كه او را به آسيبى هميشگى در رويارويى با متون حديث، دچارمى‏كند و در يكى از بدترين صورت‏هاى آن، به شكل ايجاد فرقه‏هايى نامقبول، جلوه مى‏نمايد: همچون اخباريان، جمودگرايان و سلفيان و ديگر كژروى‏هاى اجتماعى و فكرى. ما اين آسيب‏ها را يك‏به‏يك، برخواهيم‏شمرد؛ اما شايد سؤال شود كه با اين همه آسيب، از حديث چه مى‏ماند؟ اگر حديث با آسيب‏هاى متعدّد و متنوّع روبه‏رو است و چه بسا در گذر خود از مراحل متوالى صدور و نقل، دستخوش اين آسيب‏ها مى‏گردد، ما چگونه بر حديث اعتمادكنيم؟! اگر ما در سير فهم حديث، با مشكلاتى نه‏چندان اندك، دست به گريبان هستيم و كاستيهاى روشى و شخصيتى ما مى‏تواند در درك مراد و مقصود حديث، اختلال‏ايجادكند، چگونه از آن استفاده‏كنيم و آن را براى پايه‏ريزى زندگى خود، به‏كارببريم؟
پاسخ دادن به اين پرسشِ نه‏چندان ساده، در گروى توجه به اين نكته است كه آسيب‏هاى متعدّدى كه برخواهيم‏شمرد، در هر حديثى يافت‏نمى‏شود؛ بلكه مجموع آنها در يك پهنه گسترده و بر مجموعه احاديث و در يك بازه زمانى طولانى، عارض‏شده‏اند. اين، بدان معنااست كه بسيارى از احاديث، دستخوش اين آسيب‏ها نشده‏اند و درست و سلامت مانده‏اند. به سخن ديگر، به جز چند آسيب مشخّص- مانند: تصحيف و تتبّع ناقص-، بقيه آسيب‏ها به صورت موردى اتفاق‏افتاده‏اند و موارد وقوعشان اندك است.
در مقام تشبيه، آسيب‏ها مانند بيمارى‏هايى هستند كه دامنگير اجتماع مى‏شوند و تعداد آنها كم نيست؛ اما هر فرد ممكن‏است در طول زندگى خود، به بسيارى از آنها مبتلانشود و تنها يكى دو بيمارى عمومى و قابل‏درمان، مانند سرماخوردگى، دامنگير همه افراد بشود.
افزون بر اين، آسيب‏زدگى در بسيارى از موارد، نشان‏دهنده ارزش ذاتى شى‏ء است؛ زيرا تا چيزى ارزشمندنباشد، دستخوش طمع طمّاعان قرارنمى‏گيرد و ازاين‏رو پى بردن به آسيب‏ها تنها بايد هشيارى ما را افزايش‏دهد، نه آن كه ما را از تلاش براى دست‏يابى به اصل آن نا اميد گرداند. اگر آسيبى، راه درمان داشته‏باشد، بايد آن را شناخت و به‏كاربست و اگر راه درمان نداشته‏باشد، بايد شى‏ء آفت‏زده را از ديگر اشياى سالم، جداكرد و كنارنهاد، و هيچ‏يك از اين دو، به معناى چشم‏پوشيدن از همه پرتوهاى خورشيد نيست. ما هنوز هم مى‏توانيم بر درستى و قابل‏استفاده‏بودن بسيارى از احاديث، پابفشريم و تنها با اندك فعاليت‏هاى‏آسيب‏شناسانه، به آنها اعتمادكنيم.‏
[1]
منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
1. کتاب آسیب شناخت حدیث از عبدالهادی مسعودی، انتشارات زائر.
2. آشنایی با حدیث، از استادان دانشکده علوم حدیث ناشر: موسسه علمى فرهنگى دار الحديث.
3. اسباب اختلاف الحديث‏ از محمد احسانی فر لنگرودی ناشر: موسسه علمى فرهنگى دار الحديث.
4. نرم افزار حدیث اهل بیت (علیهم السلام) تولید شده توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری نور، حاوی کتب فوق و کتابهای فراوان دیگری در باب حدیث می باشد که می توان با مراجعه به آن به مطالب بسیار مفید و مهمی درباب احادیث و صحت و سقم آنها دست یافت.



[/HR][1] مسعودى، عبدالهادى،(1389ش) آسيب شناخت حديث، 1جلد، آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر - قم - ايران، چاپ: 1، ص 18تا 21.

با سلام و عرض ادب

ممنون از کتاب هایی که معرفی کردید .

نرم افزاری که فرمودید همون جامع الاحادیث هست ؟

با سلام و عرض ادب
خیر نرم افزار جامع الاحادیث با نرم افزار حدیث اهل بیت کاملا متفاوت است. نرم افزار حدیث اهل بیت علیهم السلام مجموعه آثار تالیف شده توسط پژوهشگاه یا همان دانشگاه قران و حدیث رو جمع آوری کرده است که بسیار مفید و ذی قیمت است. حتما آن را تهیه و استفاده وافر نمایید.

خیلی خیلی از لطف شما ممنونم استاد عزیز . @};-@};-

سوال: راه حل برطرف کردن مشکلات و ابهامات موجود در احادیث و منابع حدیثی چیست؟

پاسخ

با توجه به اینکه پرسش ها و ابهامات فراوانی درباره احادیث وجود دارد و نمی شود در پاسخی مختصر به همه آنها اشاره کرد، لذا با نقل پاسخی اجمالی درباره پرسش فوق از کتاب «آسیب شناخت حدیث» خوانندگان و محققین گرامی و پرسشگران عزیز را به مطالعه کتبی که در این باره است ارجاع می دهیم. زیرا بحث در این باره با یک صفحه و چند جمله پایان نمی یابد و نیازمند مطالعه و اندیشه ورزی بیشتر است. نویسنده محترم در این کتاب می نویسد:
جايگاه حديث و بركات آشكار آن در همه عرصه ‏هاى زندگى دنيوى و اخروى، ‏همه پيروان معصومان را به مطالعه، بهره ‏بردارى و- پيش‏تر از همه اينها- به حفظ و نگاهدارى آن فراخوانده و مى‏خواند؛ اما اين يادگار ماندگار، مانند هر گوهر گران‏بهاى ديگرى، از گزند غفلت و تساهل يا طمع‏ و دنياپرستى، در امان نمانده است. كوتاهى‏ هاى باورمندان از يك سو، و غرض ‏ورزى‏ هاى منكران از سوى ديگر، به اين مرواريدِ پرورده جان معصومان، آسيب‏ زده ‏است. حديث، همراه و هم نواى ثقل اكبر است و ما را با آن مرتبط مى‏كند، اما يكى از تفاوت‏ هاى اصليش با قرآن، آسيب‏ پذيرى حديث در زمينه‏ هاى متعدّد و مصونيت قرآن از آسيب‏ هاى مهمّى مانند تحريف است.
اگر حديث، در زندگى اثرگذار و بااهميت نبود؛ اگر حديث، مفسّر و مبين ثقل اكبر- كه اساس زندگى بشر است- نبود؛ و اگر حديث، مادر علوم اسلامى نبود، هيچ‏گاه، شناخت آسيب‏ هاى دامنگير آن نيز ضرورى‏ نبود. براى بهره ‏مندى از اين دستاورد پربها است كه ناگزيريم ‏غبار تصحيف، بدفهمى و تعامل نادرست با حديث را ذرّه‏ ذرّه‏ بزداييم تا به گوهر شفاف آن دست‏ يابيم.
گفتنى است آسيب‏ هاى حديث، از سرچشمه آن نيست؛ بلكه برخاسته از راه و طريقى است كه به آن داريم. حديث، به هنگام صدور از وجود شريف معصوم خورشيدى تابان و درخشان است؛ اما ابر و غبار راه، پرتو آن را به‏ سايه‏ مى‏برد به ويژه براى ما در قرن پانزدهم هجرى، كه از صدور بيشتر حديث‏ ها، بيش از دوازده قرن فاصله‏ داريم و در روزگارى هستيم كه نه تنها پيشوايان حقيقى خود را نمى‏ بينيم، كه حتى نمى‏توانيم سخنان آنان را با يكى دو واسطه بشنويم. ما در روزگار غيبت و محروميت از تابش مستقيم نور ولايت هستيم و تنها از ره‏گذر صفى طولانى از راويان و نويسندگان متعدّد، به گفتار و رفتار پيشوايان دين پى‏ مى‏بريم. اين راه طولانى، هرچند به قله‏ اى والا و چشمه‏ اى زلال مى‏رسد؛ ولى تهى از پيچ و خم و دره و غبار و مه نيست.
به سخن ديگر، رسيدن حديث به ما، بر گونه‏ اى كوشش بشرى استواراست و از اين ناحيه، دستخوش خطاها و كاستى‏ هاى معمول انسان مى‏ شود. راوى، گاه، در شنيدن اشتباه‏ مى‏كند و گاه، به هنگام نقل‏ كردن. نويسنده، گاه، درست‏ نمى‏بيند و گاه، راست‏ نمى ‏نويسد. كتاب نيز گاه، ناقص و پاره و تيره مى‏شود و طريق نقل حديث آسيب‏ مى‏ بيند. همچنين، گاهى امامان براى حفظ جان و دين خود و شيعيان، با توريه و تقيه سخن گفته ‏اند و حتى با احاديث مختلف، رفتارهاى پيروان خود را به شكل‏ هاى متعددّى درآورده ‏اند تا مبادا همه، يك گونه عمل‏ كنند و در چنگال دشمنان گرفتار شوند.
افزون بر اين، ما به‏ عنوان بهره‏ گيران از حديث، در تعامل با حديث و شيوه فهم آن، كاستي ها و خطاهايى داريم كه هريك به فهم مقصود نهايى آن آسيب‏ مى‏زند و ما را در مقام كاربرد و عمل به آن، دچار زيان مى‏ گرداند. اين كاستي ها گاه، از نقص روش و كاستى شيوه پژوهش پديدمى‏ آيد و گاه، برخاسته از نگرش ويژه پژوهشگر است كه او را به آسيبى هميشگى در رويارويى با متون حديث، دچارمى‏كند و در يكى از بدترين صورت‏ هاى آن، به شكل ايجاد فرقه‏ هايى نامقبول، جلوه مى‏نمايد: همچون اخباريان، جمودگرايان و سلفيان و ديگر كژروى‏ هاى اجتماعى و فكرى. ما اين آسيب‏ ها را يك ‏به ‏يك، برخواهيم‏ شمرد؛ اما شايد سؤال شود كه با اين همه آسيب، از حديث چه مى‏ماند؟ اگر حديث با آسيب‏ هاى متعدّد و متنوّع روبه ‏رو است و چه بسا در گذر خود از مراحل متوالى صدور و نقل، دستخوش اين آسيب‏ ها مى‏ گردد، ما چگونه بر حديث اعتمادكنيم؟! اگر ما در سير فهم حديث، با مشكلاتى نه‏ چندان اندك، دست به گريبان هستيم و كاستي هاى روشى و شخصيتى ما مى‏تواند در درك مراد و مقصود حديث، اختلال‏ ايجادكند، چگونه از آن استفاده‏ كنيم و آن را براى پايه ‏ريزى زندگى خود، به‏ كارببريم؟
پاسخ دادن به اين پرسشِ نه‏ چندان ساده، در گروى توجه به اين نكته است كه آسيب‏ هاى متعدّدى كه برخواهيم‏ شمرد، در هر حديثى يافت‏ نمى‏ شود؛ بلكه مجموع آنها در يك پهنه گسترده و بر مجموعه احاديث و در يك بازه زمانى طولانى، عارض‏ شده‏ اند. اين، بدان معنااست كه بسيارى از احاديث، دستخوش اين آسيب‏ ها نشده‏ اند و درست و سلامت مانده‏ اند. به سخن ديگر، به جز چند آسيب مشخّص- مانند: تصحيف و تتبّع ناقص-، بقيه آسيب‏ ها به صورت موردى اتفاق ‏افتاده‏ اند و موارد وقوعشان اندك است.
در مقام تشبيه، آسيب ‏ها مانند بيمارى‏ هايى هستند كه دامنگير اجتماع مى ‏شوند و تعداد آنها كم نيست؛ اما هر فرد ممكن‏ است در طول زندگى خود، به بسيارى از آنها مبتلانشود و تنها يكى دو بيمارى عمومى و قابل‏ درمان، مانند سرماخوردگى، دامنگير همه افراد بشود.
افزون بر اين، آسيب‏ زدگى در بسيارى از موارد، نشان‏ دهنده ارزش ذاتى شى‏ء است؛ زيرا تا چيزى ارزشمندنباشد، دستخوش طمع طمّاعان قرارنمى‏ گيرد و ازاين‏ رو پى بردن به آسيب‏ ها تنها بايد هشيارى ما را افزايش‏ دهد، نه آن كه ما را از تلاش براى دست‏يابى به اصل آن نا اميد گرداند. اگر آسيبى، راه درمان داشته‏ باشد، بايد آن را شناخت و به‏ كاربست و اگر راه درمان نداشته ‏باشد، بايد شى‏ء آفت‏ زده را از ديگر اشياى سالم، جداكرد و كنارنهاد، و هيچ‏يك از اين دو، به معناى چشم‏ پوشيدن از همه پرتوهاى خورشيد نيست. ما هنوز هم مى ‏توانيم بر درستى و قابل‏ استفاده ‏بودن بسيارى از احاديث، پابفشريم و تنها با اندك فعاليت‏ هاى‏ آسيب‏ شناسانه به آنها اعتمادكنيم.‏
[1]
منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
1. کتاب آسیب شناخت حدیث از عبدالهادی مسعودی، انتشارات زائر.
2. آشنایی با حدیث، از استادان دانشکده علوم حدیث ناشر: موسسه علمى فرهنگى دار الحديث.
3. اسباب اختلاف الحديث‏ از محمد احسانی فر لنگرودی ناشر: موسسه علمى فرهنگى دار الحديث.
4. نرم افزار حدیث اهل بیت (علیهم السلام) تولید شده توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری نور، حاوی کتب فوق و کتابهای فراوان دیگری در باب حدیث می باشد که می توان با مراجعه به آن به مطالب بسیار مفید و مهمی درباب احادیث و صحت و سقم آنها دست یافت.

کلید واژه ها: صحت احادیث، جعل اجادیث، مشکلات احادیث، سقم احادیث، احادیث ضعیف، منابع حدیثی



[/HR][1] مسعودى، عبدالهادى،(1389ش) آسيب شناخت حديث، 1جلد، آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر - قم - ايران، چاپ: 1، ص 18تا 21.
موضوع قفل شده است