نظریه جهان های موازی

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظریه جهان های موازی

با سلام خدمت استاتید
به طورخلاصه در نطریه جهان های موازی گفته می شود بینهایت جهان در موازات جهان ما وجود دارد
و به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر تهران به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است. و در جهان مواری دیگر مشعول رانندگی
از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده
منبع
می خواست بدونم از نطر اسلام ایا این مسله ممکن است
با تشکر
:Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

majid562;380629 نوشت:
به طورخلاصه در نطریه جهان های موازی گفته می شود بینهایت جهان در موازات جهان ما وجود دارد
و به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر تهران به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است. و در جهان مواری دیگر مشعول رانندگی
از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده
منبع
می خواست بدونم از نطر اسلام ایا این مسله ممکن است

باسلام
در مورد فهم دیدگاه اسلام در مورد هر قضیه ای، باید به متون دینی اصیل مراجعه کرد. اگر در آن متون مطلبی در رد یا تأیید مسئله مورد نظر پیدا شد و از نظر دلالی و سندی مشکلی نداشت میتوان انرا به عنوان نظر اسلام اورد. اما در مورد بحث جهان های موازی به صورتی که در ابتدای سوال مطرح کردید بنده تا کنون به دلیلی نقلی ای که دلالتش واضح باشد برخورد نکرده ام و نشنیده ام. البته شواهدی در متون و کتابها ذکر شده که تا به صورت اجمالی به تأیید بخشی از آن می پردازد. البته تأکید میکنم ظاهر این اخبار به صورتی است که میتوان از ان نظریه مزبور را برداشت کرد. شایان ذکر است که مواردی که ذکر شده تنها به این اشاره دارد که در آن واحد، فرد دیگری مشابه اولی در مکانی دیگر وجود یافته و به کار دیگری، متفاوت با نفر اصلی مشغول بوده است. مثلا در داستانی بیان شده که مردی قصد زیارت خانه خدا را داشت. در مسیری که با کاروان می رفت زنی را دید که مرغابی مرده ای را از خرابه برداشت و به خانه برد تا برای کودکانش از ان مرداد غذایی درست کند. آن مرد وقتی بدبختی و بیچارگی آن زن را دید با خود تصمیم گرفت هزینه سفرش را به آن زن بدهدو از همانجا به خانه بازگشت. در خواب به او گفتند که فرشته ای به جای تو خلق کردیم که هر سال به جایت حج به جای آورد. وقتی همراهانش به شهر بازگشتند به او گفتند که مردی را عینا مثل او در سفر میدیدند که جلوتر از همه انان به انجام مناسک مشغول بوده است.
شاید ازاین گونه داستانها بتوان برداشت کرد که یک فرد میتواند مشابهی داشته باشد که در جایی دیگر از کرده زمین به انجام کار دیگری مشغول بوده است.
اما با این حال، صراحت و دلالت قطعی یا کاملی از این متون به دست نمی آید که عینا این نظریه را تأیید کند. البته سوالاتی از نظر دینی و فلسفی پیش روی ما قرار دارد که تا آنها حل نشود نمی توان به دیدگاه اسلام و دین در مرود این نظریه رسید.
اولا: این دو فرد، دو فرد هستند یا یک فرد که به واسطه وسعت و سعه روحی که دارند میتوانند در دو محل حاضر شوند.
ثانیا: اگر دو فرد هستند، تکلیف اعمال و رفتار انها چه میشود و جزا و پاداش آنها چگونه محاسبه میشود.
ثالثا: اگر یک فرد هستند پس چطور در دو موضع حضور دارند و آیا هر دو مادی هستند یا یکی مادی و دیگری مجرد. اگر هم دو فرد هستند، پس دو فرد از یک جوهرند یا دو فرد از دو جوهر مجزا.
رابعا: اگر دو فرد هستند دارای یک روح هستند یا دو روح؟
خامسا: اگر دارای یک روح باشند، این روح تعلق به کدام یک دارد و اصولا چگونه بدن بدون روح میتواند زندگی کند؟
سادسا: اگر هر یک دارای یک روح مجزا هستند، پس صرفا در ویژگی های ظاهری مشابه هستند همانند داستانی که ذکر شد. زیرا ملاک وحدت شخصیت یک فرد، روح اوست نه بدن مادی اش.
و سوالاتی از این دست که پاسخ به آنها در فهم نظریه مورد نظر و نیز قبول یا رد آن از نظر دینی و عقلی و فلسفی کارگشاست.

مولتی ورس یک فرضیه نیست. بلکه یک فرضیه است. یعنی هنوز ثابت نشده است.
نظریه (Theory) با فرضیه (Hypothesis) خیلی فرق دارد.
http://en.wikipedia.org/wiki/Multiverse

در ضمن در حدیثی از امام صادق علیه السلام گفته شده که خداوند هجده هزار عالم (جهان) دارد.

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب





majid562;380629 نوشت:
به طورخلاصه در نطریه جهان های موازی گفته می شود بینهایت جهان در موازات جهان ما وجود دارد
و به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر تهران به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است. و در جهان مواری دیگر مشعول رانندگی
از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده

سلام
پس چرا ادراکی از اون عوالم نداریم اگر موازی و هم عرضند ؟
واله الموفق

majid562;380629 نوشت:
از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده
پاول دیویس طی مقاله ای چند جهانی رو که عامل جهانهای موازی هست رو غیر علمی خونده.

New York Times. Retrieved 16 August 2011

بسم رب الشهداء

الف) دنیای موازی چیست؟

در حال حاضر سه نوع دنیای موازی مورد بحث فیزیک دانان است:[1]


1. دنیای ابعاد بالاتر (Hyperspace)

2. دنیاهای چندگانه (Multiverse)
3. دنیاهای موازی کوانتومی

"عقل سلیم می­گوید که دنیای ما از سه بعد طول و عرض و ارتفاع تشکیل شده است. موقعیت هر شیء را به هر وضعی که باشد با این سه بعد می­توان تعریف کرد.
فضای سه بعدی پایه هندسه یونان است".[2]
با این حال در قرون اخیر دانشمندان وجود ابعاد دیگری را نیز برای جهان ثابت کرده­اند که انحصار فضای سه بعدی را می­شکند و خبر از دنیاهای نامرئی دیگری می­دهد که همزمان با جهان محسوس و مرئی ما وجود دارند. کارل گارس، ریاضی­دان بزرگ قرن نوزدهم، محاسبات و معادلات بعد چهارم (فضا-زمان) را بنیان گذاشت.[3]
این معادلات یک قرن بعد، اساس تئوری نسبیت انیشتین را تشکیل داد. در سال 1919 فیزیک دانی به نام تئودور کالوزا، از وجود بعد پنجم (زمان) خبر داد.[4]
تئوری فراگیر استرینگ شمار این ابعاد را به 10 رساند.[5]
در سال 1994 ادوارد ویتن و پال تواسند، فرضیه­ای عنوان کردند که ابعاد تئوری استرینگ را از ده به یازده تبدیل کرد.[6]
"بعد یازدهم شکل جدیدی را عرضه می­کند و همچنین نشان می­دهد که ممکن است دنیا خودش هم یک پوسته در بعد یازدهم باشد. گذشته از آن تمامی این ابعاد الزاما کوچک نیستند و بعضی از آنها می­توانند بی­نهایت بزرگ باشند؛ یعنی امکان وجود دارد که شاید این دنیا جزو یک دنیای چندگانه باشد. تعداد این دنیاها میلیاردها تخمین زده شده است".[7]

دانشمندان می­گویند: "به احتمال قریب به یقین بیشتر این دنیاهای موازی، دنیاهای مرده­ای، متشکل از ژازها و ذرات زیر اتمی مثل الکترون و نوترون می­باشند. در این دنیاها ممکن است پروتون به صورت ناپایدار موجود باشد و به تدریج از بین برود و در نتیجه اجسام مرکب به وجود نیامده باشد".[8]

البته در نحوه وجود دنیاهای موازی نیز میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی اعتقاد به وجود این دنیاهای چندگانه را ناشی از خاصیت هولوگرافیک (توهمی) ذهن انسان می­دانند و معتقدند این دنیاها مجازی هستند.[9]
در مقابل عده­ای نیز آنها را همچون دنیای محسوس، واقعی می­پندارند.


[1] میچیو کاکو (1389). فیزیک غیر ممکن­ها، مترجم، جنابزاده، حمید، ص 204، روشنگران و مطالعات زنان، تهران.
[2] همان، ص 204- 205.
[3] همان، ص 205.
[4] همان، ص 206.
[5] همان، ص 210.
[6] همان، ص 211.
[7] همان، ص 212.
[8] همان، ص 213.
[9] مایکل تالبوت (1385). جهان هولوگرافیک، مترجم، مهرجویی، داریوش، ص 87، تهران، هرمس.

و در ادامه...

ب) دیدگاه اسلام درباره دنیای موازی


در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می­یابند؛ مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف[10])
وجود افلاک و آسمان­ها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است[11])
وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).


برخی از دیدگاه­های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است. فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کرده­اند.
در دائرة المعارف فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:

عالم، کلمه عربی به معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی اللَّه (به جز ذات خدا)، و در نزد کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛
یعنی مجموع موجودات. بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند، و تعریف آن را طبق نظریه بطلمیوسی چنین می گفتند:

«آنچه سطح بیرون فلک اعلی (فلک الافلاک) آن را در بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است.
نیز به عقیده ایشان بر دو قسم بود:
عالم علوی یا جهان بالا ( عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافته‏اند)
و
عالم سفلی یا جهان زیرین (اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه ((آب، آتش؛ خاک و باد)) می باشد.) عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) می خواندند؛
زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است.

اما معتقدان به وجود عالمی غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند: عالم روحانی و عالم جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نام هایی نهاده‏اند که از قرآن مجید اقتباس شده است؛
مثل عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و عالم امر (یعنی عالم غیر جسمانی)
یا عالم شهادت (عالمی که به حس در می آید یعنی عالم محسوسات یا اجسام) و عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و به حس در نمی­آید؛
یعنی عالم غیر جسمانی).

اسامی دیگری نیز به این دو عالم داده شده است، از قبیل عالم ملک و عالم ملکوت؛ عالم تکوین و جهان ازل؛ جهان طبع و جهان خرد (عالم طبیعت و عالم عقل)؛ و جهان جزئی و جهان کلّی.



[10]
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ».


[11]
مانند آیات 33، 107، 116، 117، 164، 255 و 284سوره بقره.

و اما شیخ اشراق شمار عوالم را چهار می داند:

1. عالم عقول و ملائکه و مقربان، که به اصطلاح او عالم انوار قاهره است؛

2. عالم نفوس، که عالم انوار مدبره دانسته است؛
3. عالم برزخیان، که عالم حس و عبارت است از عالم افلاک و ستارگان و عالم عناصر؛
4. عالم مثال و خیال که به اصطلاح او، عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است؛ و ارواح اشقیا و سعدا، هر دو در آن عالم است.

برای عالم غیب، تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف، تقسیماتی قائل شده‏اند، از قبیل عالم ملکوت و عالم جبروت، که عالم ملکوت عالم حقایق و عقول و ارواح است، و عالم جبروت به عقیده بعضی عالم برزخ (یعنی عالم متوسط میان جسمانیات و روحانیات) است، و عالم مثال نیز خوانده می شود.

بعضی عالم جبروت را عالم اسما و صفات دانسته‏اند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت می­داند، و عبدالرزاق کاشانی آن را از عالم جبروت.

ملاصدرا مجموع عوامل را سه می داند: عالم عقل، عالم خیال، و عالم حس.
قیصری در مقدمه شرح فصوص الحکم شمار عوالم را پنج می داند: عالم اعیان ثابته، عالم ملک، عالم عقول و نفوس مجرده، عالم مثال، و عالم انسانی (که جامعه جمیع عوالم است).
در نظر صوفیه، مجموع موجودات، عالم کبیر خوانده می شود، و انسان که مظهر و جامعه جمیع عوالم است، عالم صغیر. عالم لاهوت (مشتق از الاه، یعنی عالم الاهی)، که حلاج آن را پیشتر ذکر کرده است، تقریباً معادل عالم غیب است، و در برابر آن عالم ناسوت (مشتق از ناس، یعنی عالم انسانی) است، که معادل عالم شهادت می باشد.(1)

(1) غلامحسین مصاحب (1380). دائرة المعارف فارسی، ج 2. تهران: علمی و فرهنگی، ص1653

حامد;396290 نوشت:
سلام
پس چرا ادراکی از اون عوالم نداریم اگر موازی و هم عرضند ؟
واله الموفق

سلام علیکم
چرا فکر می کنید ما حتما باید جهان موازی را ادراک کنیم؟

حامد;396290 نوشت:
سلام
پس چرا ادراکی از اون عوالم نداریم اگر موازی و هم عرضند ؟
واله الموفق

چون ادراک لازم برای درک و شهود آن عوالم در ما فعال نیست! با تهذیب نفس که چشم بصیرت،برزخی و ... باز شود حجابها کنار می رود و این عوالم آشکار میشود که حدود صد و هفده هجده هزار عالم هست!

فرضیه مذکور ناقص و بیشتر از دید مادی است!

majid562;380629 نوشت:
با سلام خدمت استاتید
به طورخلاصه در نطریه جهان های موازی گفته می شود بینهایت جهان در موازات جهان ما وجود دارد
و به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر تهران به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است. و در جهان مواری دیگر مشعول رانندگی
از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده
منبع
می خواست بدونم از نطر اسلام ایا این مسله ممکن است
با تشکر

با سلام

از این قبیل موضوعات این روزها زیاد گفته می شود
لطفا منبع معتبر و قابل استنادی سراغ دارید معرفی کنید ؟

با تشکر

ما الان یه جسم داریم و یه روح که هردو فعلا توی دنیای مادی بسر میبریم.

صدور انقلاب;396378 نوشت:
سلام علیکم
چرا فکر می کنید ما حتما باید جهان موازی را ادراک کنیم؟

سلام
خوب این دنیاها موازی و هم عرض فرض شده اند وما در همه اونا حضور داریم لذا یکی بر دیگری از جهت بودن و ادراک شدن بر دیگری ترجیحی ندارد پس چرا ما فقط این عالم رو ادراک می کنیم و هیچ ادراکی از عوالم دیگر نداریم از طرف دیگه این فرضیه مستلزم دهها ذات هم عرض و موازی برای موجوداته که این هم معنا نداره

اویس قرنی;396387 نوشت:
چون ادراک لازم برای درک و شهود آن عوالم در ما فعال نیست!

فکر می کنم بحث جهانهای موازی را با بحث عوالم باطنی یکی دانسته اید
ظاهرا منظور ایشان این نیست چون موازی بودن به معنای هم عرضی است
در حالیکه جهانهای باطنی ارتباط طولی دارند
لذا معنا نداره که بگیم در یکی از جهانها ادراک ما بالفعله و یکجا نه
چرا اینطور باشه ؟
بحث تعدد ذات هم که یکی از اشکلات مهمه
والله الموفق

Ghamari;396331 نوشت:
در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می­یابند؛ مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف[10])
وجود افلاک و آسمان­ها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است[11])
وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).
برخی از دیدگاه­های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است. فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کرده­اند.

باسلام
مشخص نکردید که شواهد مورد نظر شما، موید وشاهد برای کدام یک از اقسام سه گانه دنیاهای موازی است که در ابتدای پست قبلی ذکر کردید. آنچه مد نظر سوال کننده محترم است این بود که دو عالم و دو فضا باشد که یک شخص در آن و لحظه واحد در هر دو موجود باشد و به دوکار متفاوت مشغول باشد. اما آنچه در این پست و پست بعدی میتواند اثبات کند وجود عوالم طولی یا عرض متفاوت است که موجودات مختلف به لحاظ اختلاف ماهوی یا مرتبه وجودی در آن میتوانند موجود باشند. مثلا در عالم مثال شیخ اشراق و افلاطون، مثال کلی موجودات عالم طبیعت هستند در حالیکه این موجودات به همین صورت نمیتوانند در عالم ماده موجود باشد. آنچه مربوط به عالم ذر هست نیز تنها اثبات میکند که دو ظرف و عالم بوده که یک موجود در دو زمان متفاوت و با شرایو متفاوت در ان موجود بوده است. طبق این دیدگاه، تنها روح هر انسان در عالم ذر موجود بوده و جسم او حضوری نداشته است ولی همین شخص در عالم جسمانی، همراه بابدنش موجود است.
در مورد عالم ماده، خیال، وهم و عقل نیز، موید این نظریه نیست زیرا این عوالم مربوط به وجود مراحل ومراتب مختلفی از وجود موجودات است که به صورتهای مختلفی وجود دارند. یک موجود در عالم ماده همراه با ابعاد سه یا چهارگانه موجود است اما همین موجود وقتی به تخیل در می آید و در عالم خیال و مثال متصل قرار میگرد، دیگر مادی نیست و هرچند جزیی است ولی دارای ابعاد مادیات نیست. و همینطور سایر عوالم.
سایر عوالمی نیز که ذکر شد همانند عالم ملکوت وجبروت و ناسوت و لاهوت و ... مربوط به وجود موجوداتی است که از لحاظ مرتبه و نوع وجودی با یکدیگر متفاوت است. و باز هم ربطی به نظریه جهان های موازی مورد نظ سوال کننده ندارد.

[=microsoft sans serif]نظریه جهان های موازی

سوال: به طورخلاصه در نطریه جهان های موازی گفته می شود بینهایت جهان در موازات جهان ما وجود دارد و به بیان ساده تر می توان گفت زمانی که فردی در شهر تهران به دیدن مادر خود می رود در جهان موازی که ذرات اتمی وی در آن حضور دارند همان فرد در خانه مشغول تماشای تلویزیون است. و در جهان مواری دیگر مشعول رانندگی. از نطر علمی هم شواهدی در این مورده پیدا شده.
می خواست بدونم از نطر اسلام ایا این مسله ممکن است.

پاسخ:
در مورد فهم دیدگاه اسلام در مورد هر قضیه ای، باید به متون دینی اصیل مراجعه کرد. اگر در آن متون مطلبی در رد یا تأیید مسئله مورد نظر پیدا شد و از نظر دلالی و سندی مشکلی نداشت میتوان انرا به عنوان نظر اسلام اورد. اما در مورد بحث جهان های موازی به صورتی که در ابتدای سوال مطرح کردید بنده تا کنون به دلیلی نقلی ای که دلالتش واضح باشد برخورد نکرده ام و نشنیده ام. البته شواهدی در متون و کتابها ذکر شده که تا به صورت اجمالی به تأیید بخشی از آن می پردازد. البته تأکید می کنم ظاهر این اخبار به صورتی است که میتوان از ان نظریه مزبور را برداشت کرد. شایان ذکر است که مواردی که ذکر شده تنها به این اشاره دارد که در آن واحد، فرد دیگری مشابه اولی در مکانی دیگر وجود یافته و به کار دیگری، متفاوت با نفر اصلی مشغول بوده است. مثلا در داستانی بیان شده که مردی قصد زیارت خانه خدا را داشت. در مسیری که با کاروان می رفت زنی را دید که مرغابی مرده ای را از خرابه برداشت و به خانه برد تا برای کودکانش از ان مرداد غذایی درست کند. آن مرد وقتی بدبختی و بیچارگی آن زن را دید با خود تصمیم گرفت هزینه سفرش را به آن زن بدهدو از همانجا به خانه بازگشت. در خواب به او گفتند که فرشته ای به جای تو خلق کردیم که هر سال به جایت حج به جای آورد. وقتی همراهانش به شهر بازگشتند به او گفتند که مردی را عینا مثل او در سفر میدیدند که جلوتر از همه انان به انجام مناسک مشغول بوده است.
شاید ازاین گونه داستانها بتوان برداشت کرد که یک فرد میتواند مشابهی داشته باشد که در جایی دیگر از کرده زمین به انجام کار دیگری مشغول بوده است. هرچند میتواند بی ارتباط به این قسم از دنیای مجازی باشد. زیرا انچه مد نظر سوال کننده است، وجود همزمان یک انسان در دو مکان و فضا است. در حالیکه انچه در این داستانها ذکر شده، ممکن است دو فرد باشد. یکی خود ان شخص و فرد دیگر، انسانی دیگر یا شیطانی که مأمور به انجام کاری از جانب خداوند شده است.
اما با این حال، صراحت و دلالت قطعی یا کاملی از این متون به دست نمی آید که عینا این نظریه را تأیید کند. البته سوالاتی از نظر دینی و فلسفی پیش روی ما قرار دارد که تا آنها حل نشود نمی توان به دیدگاه اسلام و دین در مرود این نظریه رسید.
اولا: این دو فرد، دو فرد هستند یا یک فرد که به واسطه وسعت و سعه روحی که دارند میتوانند در دو محل حاضر شوند.
ثانیا: اگر دو فرد هستند، تکلیف اعمال و رفتار انها چه میشود و جزا و پاداش آنها چگونه محاسبه میشود.
ثالثا: اگر یک فرد هستند پس چطور در دو موضع حضور دارند و آیا هر دو مادی هستند یا یکی مادی و دیگری مجرد. اگر هم دو فرد هستند، پس دو فرد از یک جوهرند یا دو فرد از دو جوهر مجزا.
رابعا: اگر دو فرد هستند دارای یک روح هستند یا دو روح؟
خامسا: اگر دارای یک روح باشند، این روح تعلق به کدام یک دارد و اصولا چگونه بدن بدون روح میتواند زندگی کند؟
سادسا: اگر هر یک دارای یک روح مجزا هستند، پس صرفا در ویژگی های ظاهری مشابه هستند همانند داستانی که ذکر شد. زیرا ملاک وحدت شخصیت یک فرد، روح اوست نه بدن مادی اش.
و سوالاتی از این دست که پاسخ به آنها در فهم نظریه مورد نظر و نیز قبول یا رد آن از نظر دینی و عقلی و فلسفی کارگشاست.
عوالمی که در فلسفه یا عرفان و متون دینی با نام عالم از انها یاد شده نیز مرتبط با سوالی که شما مطرح کردید نیست. زیرا این عوالم، مربوط به عوالم و ظرفهای حضور وتحقق موجودات مختلف یا ظرفهای متعدد تحقق یک موجود در زمانهای مختلف است. مثلا عالم مثال منفصل که شیخ اشراق و افلاطون مطرح میکنند، ظرف تحقق و حضور مثال کلی موجودات عالم اجسام است نه اینکه همین موجودات جسمانی با همین ابعاد وشکل وقیافه در عین حال که در عالم جسمانی و مادی حضور دارند در عالم مثال نیز باشند.

موضوع قفل شده است