همینطور لقمه ی تعارفیِ شخصی که باطنا میل به پذیرایی از میهمان را ندارد
حبیبه;1017836 نوشت:
تعارف دروغین دارای اثر است
باسلام
به نظرم به این موضوع به جای اینکه از طرف میهمان نگاه بهشه از سمت میزبان نگاه بشه یعنی اون تاثیری که همچین رفتاری بر میزبان دارد با تعارف الکی
تا کسی بیخودی تعارف نکنه بهتر باشه
تا مهمان بینوا بر سر دو راهی نمونه که اگر واقعی باشه تعارف و خواست قلبی به مشکل بر نخوره که چرا قبول نکردید و دلخوری اینا ختم نشه
استاد حافظ گرامی
و خواهر محترمة حبیبه و دیگر کاربران
سلام علیکم
آیا همیشه اثر تکوینی هر چیزی همانطور که است خودش را بروز می دهد؟ آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
استاد حافظ گرامی
و خواهر محترمة حبیبه و دیگر کاربران
سلام علیکم
آیا همیشه اثر تکوینی هر چیزی همانطور که است خودش را بروز می دهد؟ آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
آیا همیشه اثر تکوینی هر چیزی همانطور که است خودش را بروز می دهد؟ آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
سلام خدمت شما گرامی؛
اثر جابجا نمیشود چون نظام خلقت آشفته و نابسامان خواهد شد. «الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور»
[=Traditional Arabic]
ترجمه: آن خدايى كه هفت آسمان بلند را به طبقاتى منظم بيافريد و هيچ در نظم خلقت خداى رحمان بىنظمى و نقصان نخواهى يافت، باز بارها به ديده عقل بنگر تا هيچ نقص و خلل هرگز در آن توانى يافت؟
چیزی که هست، در برخی اوقات مؤثرهایی که از نگاه ما پنهان هستند به میان میآیند و ما خیال میکنیم در «اثر» جابجایی صورت گرفته است.
آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
سنن الهی لایتغیّرند لذا برای هر مؤثری اثر خاصی است؛امّا مورد مثال حضرتعالی از نوع معجزه است که آنهم خلاف و عکس قوانین
تکوینی نیست بلکه همانطور که جناب حافظ گرامی فرمودند ممکن است چگونگی آن از دید ما مخفی بماند.
بله ، همانطور آتشی که حضرت ابراهیم خلیل الله در آن قرار گرفت مدت ها طول می کشید تا سرد و گلستان شود اما آن حضرت به اذن الهی صور ها را بر آن بار کرد و این اتفاق در زمان کمتری اتفاق افتاد(همانند مار شدن عصای حضرت موسی کلیم الله) و این خلاف تکوین نبود.
می خواهم بدانم آیا می توان مطلبی شبیه این موضوع را در مورد شخص جاهلی که مقصر نیست برای تاثیر نکردن لقمه شبهه ناک در او متصور بود؟
می خواهم بدانم آیا می توان مطلبی شبیه این موضوع را در مورد شخص جاهلی که مقصر نیست برای تاثیر نکردن لقمه شبهه ناک در او متصور بود؟
بنده نظرم کمی با نظر سرکار خانم حبیبه متفاوت است چون معتقدم چنین چیزی نه از باب معجزه و کرامت، بلکه از باب رحمت و مغفرت عام الهی -البته برای عدهای که سه شرط توبه و ایمان و عمل صالح را داشته باشند- محقق است.
به دیگر سخن، آثار سوء گریبان شخص را بگیرد و بعد طی فرایندی این آثار برداشته شود.
حبیبه;1020159 نوشت:
اما رفع آن محل بحث است.
البته باید دید مقصود حضرتعالی از شبهه ناک چیست؟
آیا از جنین در بطن مادرش بی خبرتر و جاهل تر و قاصرتر هم وجود دارد؟
چطور لقمه ی شبهه ناک در او اثر می کند و استعداد و اقتضائات روحی و روانی و شاید حتی جسمی
وی را تحت تأثیر قرار می دهد؟
اتفاقا جنین در رحم مادر مثال خوبی است برای مورد «رفعِ» آثار وضعی از کسانی که سه شرط توبه و ایمان و عمل صالح را فراهم نمودهاند.
اولا، عقل میپذیرد همان جنین کذائی، اگر آثار وضعیایی که از جانب پدر و مادر به او رسیده از او جدا نشود نمیتواند روی سعادت و در نهایت گوی سعادت را برباید در حالی که خودمان میگوییم راه برای حتی چنین افرادی، بسته نیست.
در حالی که میدانیم اگر ذات شخصی شقی و یا آمیخته به شقاوت باشد، مصدر اعمال زشت خواهد بود و اگر ذات کسی شقی و یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و گناه نمیشود.
ثانیاً، خداوند در قرآن میفرماید: «إلا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیماً»
حسنه یا سیئه بودن عمل منوط به آثار یک عمل است و تبدیل سیئات به حسنات نیز به معنای تبدیل آثار است.
البته به شرط آن که آثار وضعی نیز مشمول این آثار بشود که میشود.
زیرا، با عنایت به کریمه قرآنیِ فوق، در مییابیم که ذات انسانِ شقی، از راه توبه و ایمان و عمل صالح مبدل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از شقاوت و خباثت خواهد شد.
ما این تبدل در ذات را از ملازمهای که بین ذات انسان و آثار او برقرار است میفهمیم.
چون اولا کریمه فوق گویای آن است که آثار بد مبدل به آثار خوب میشود. ثانیا بر فرض که این آثار تنها شامل آثار تکلیفی باشد ولی چون تبدیل آثار بدون تبدیل ذاتِ یک انسان بیمعناست، در نتیجه: از تبدل در ذات، پی به تبدل در آثار وضعی نیز خواهیم برد ـبه طریق لمّی-؛ زیرا تا آثار وضعی، انسان را رها نکنند، شقاوت ذاتی انسان مبدل نخواهد شد.
از منظری دیگر، بیمعناست کسی در عین حال که متصف به وصف شقاوت است -و این شقاوت مثلا دستاورد و نتیجهی عملکرد والدین او است-، پس از تحقق آن سه شرط، حسنات را به او نسبت دهیم بدون آن که شقاوتش -ذاتش- دست بخورد؛ و بگوییم این حسنات از آنِ فلان شقی است؛ بلکه اگر قرار است سیئات مبدل به حسنات شود؛ این تبدیل از بیخ و بن صورت خواهد گرفت.
سؤال:
آیا تعارف کردن، دروغ محسوب میشود یا نوعی احترام و تکریم است؟
مثلاً علیرغم میل باطنی خویش دوستی را به منزل خویش دعوت کنیم و با آن که شرایط پذیرایی از او را نداریم ولی در قالب تعارف، از میزبانی وی تظاهر به خوشحالی کنیم و یا با وجود آن که گرسنهایم از سر تعارف، در پاسخ به پذیرایی دیگران وانمود کنیم که گرسنه نیستیم.
پاسخ:
اگر چه این گونه تعارفات، به انگیزه احترام و به جهت رعایت ادب انجام گیرد ولی در عین حال، چون اولاً، تعریف دروغ بر آن صادق است و ثانیاً، این گونه تعارفات به جهت حفظ مصلحتی اهم و غیر قابل تحصیل از طریقی دیگر و یا به جهت دفع مفسدهای درخور نمیباشند؛ و ثالثاً، علاوه بر این همه، این تعارفات در سیرهی معصومین (علیهم السلام) نیز مذموم شناخته شده است نمیتوان به لحاظ اخلاقی آن را شایسته دانسته و تجویز کرد.
بنابراین، اثبات ادعای فوق مبتنی بر سه محور است:
الف- تطبیق معنای دروغ بر این گونه موارد:
صاحب کتاب «دروغ» پس از معرفی دروغ به: «سخن برخلاف حقیقت» و معرفی دروغگو به: «کسی که برخلاف حقیقت خبری میدهد» مثالی را که این تعریف بر آن منطبق شود را عبارت از همین تعارفاتی دانسته که محور اصلی این پرسش در بحث حاضر است؛ وی میگوید:
«شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوست خود برويد، او براى شما غذا بياورد، شما بگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون برخلاف حقيقت است؛ شما نيز دروغگو هستيد، زيرا برخلاف حقيقت خبر دادهايد». (۱)
پس نمیتوان در تطبیق معنای دروغ بر اینگونه تعارفات دروغین، شک کرد.
ب- غیر ضروری بودن این تعارفات:
آیا به راستی نمیتوان بدون این گونه تعارفات، به شیوهای دیگر نسبت به افرادی که با آنان در ارتباطیم احترام بگذاریم! و به راستی آیا بدون این تعارفات، قانون ادب و انضباط رفتاری را زیر پا گذاشتهایم!
آيا نمیتوان به کسی که قصد جدا شدن از او را در جلوی درب منزل خود داریم به گونهی دیگری اظهار مودت و ابراز علاقه کنیم!
آیا با حذف تعارفات دروغین از مراودات و ارتباطات اجتماعی، فاجعهای اخلاقی و اجتماعی رخ خواهد داد؟
روشن است که نمیتوان برای این گونه تعارفات، ضرورتی که از آن ناگزیریم، برشمرد؛ زیرا این گونه سخنان، قابلیت جایگزینی با تعارفات صادق را دارند؛ یعنی میتوان با تبادل جملاتی صادق، ضمن انتقال ارادت درونی خویش به او، به طرف مقابل خود احترام نیز گذاشت.
ج- عکسالعمل معصومین (علیهمالسلام) پیرامون این تعارفات:
در این قسمت به نقل دو نمونه بسنده میشود:
۱- «در شب زفاف عايشه كه به سادگى برگزار مىشد، كاسه شيرى به دست رسول خدا (صلیالله علیه و آله) داده شد. آن حضرت بعد از آنكه مقدارى از آن شير تناول فرمود، كاسه را به امّ سلمه داد و فرمود: ميل كن امّ سلمه. گفت: ميل ندارم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هم گرسنگى كشيدن و هم دروغ؟! يعنى مىدانم ميل دارى و به دروغ تعارف مىكنى. عرض كرد: آيا اين هم دروغ محسوب مىشود؟ فرمود: بلى». (۲)
۲- «روزى امام صادق (علیهالسلام) با فرزندش اسماعيل در مجلسى بودند يكى از دوستان امام وارد شد سلام كرد و نشست و چون حضرت برخاستند او هم باتفاق امام حركت كرد و در راه با امام بود تا در خانه امام از امام جدا شد چون امام وارد خانه شدند اسماعيل گفت اى پدر چرا بآن شخص تعارف نكرديد و نفرموديد بيايد منزل حضرت فرمود آمدنش در خانه مورد نداشت اسماعيل گفت شما اگر تعارف مىكرديد او خودش نمىآمد حضرت فرمود فرزندم دوست ندارم كه خداوند مرا از كسانى كه عرضه مىدارد چيزى را كه بدان قصد ندارد ثبت فرمايد» . (۳)
نتیجه:
تعارفاتِ غیر واقع، اگر چه مصداق احترام و تکریم دیگران است ولی مصداق دروغ نیز خواهند بود و با وجود شیوهی دیگری برای تکریم و احترام دیگران، نمیتوان آن را به صرف داشتن وجهی نیکو، تجویز و یا اختیار کرد؛ علاوه بر آن که مورد نهی و ردع معصومین (علیهمالسلام) نیز بوده است. پینوشتها: ۱. صدر، رضا؛ دروغ؛ به اهتمام باقر خسروشاهی؛ قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی؛ ۱۳۷۸ش؛ چ دوم؛ ص ۲۸. ۲. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ قم: صدرا؛ ۱۳۷۷ش؛ چ هشتم؛ ج۲۲، ص ۲۰۸. ۳. دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره؛ قم: انتشارات جامعه مدرسین؛ ۱۳۸۸ش؛ چ ۲۲؛ ج۱؛ ص ۲۸۷.
باسمه الولیّ
سلام علیکم
بله همینطور است.
خیر مقصود حقیر از ورود به این بحث بررسی جنبه ی عملی و فقهی و اخلاقی مسئله نبود؛پای ما در عمل لنگ تر از این حرفهاست.
عرایض حقیر تنها جنبه ی نظری داشت و دارد،مسئله این است که تعارف دروغین دارای اثر است
همینطور لقمه ی تعارفیِ شخصی که باطنا میل به پذیرایی از میهمان را ندارد حالا این اثر از سر لطف
حق،یا گفتن اذکاری مانند بسم الله و....رفع می شود یا میهمان فرضی شخص بصیری است که باطن
لقمه برایش کشف شده و از آن نمی خورد(دفع)بحث دیگری است.
باسلام
به نظرم به این موضوع به جای اینکه از طرف میهمان نگاه بهشه از سمت میزبان نگاه بشه یعنی اون تاثیری که همچین رفتاری بر میزبان دارد با تعارف الکی
تا کسی بیخودی تعارف نکنه بهتر باشه
تا مهمان بینوا بر سر دو راهی نمونه که اگر واقعی باشه تعارف و خواست قلبی به مشکل بر نخوره که چرا قبول نکردید و دلخوری اینا ختم نشه
مثلا می تونند از این روش برای پذیرایی استفاده کنند تا ملت از نیت درونی میزبان خبر دار بشن
باسمه الذی هو اضحک و ابکی
سلام علیکم
این روش که رسما مردم آزاریه
[="Tahoma"] حافظ;1017523 نوشت:
استاد حافظ گرامی
و خواهر محترمة حبیبه و دیگر کاربران
سلام علیکم
آیا همیشه اثر تکوینی هر چیزی همانطور که است خودش را بروز می دهد؟ آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
با تشکر
[="Tahoma"] حافظ;1017523 نوشت:
استاد حافظ گرامی
و خواهر محترمة حبیبه و دیگر کاربران
سلام علیکم
آیا همیشه اثر تکوینی هر چیزی همانطور که است خودش را بروز می دهد؟ آیا می توان گفت بعضی مواقع اثر وضعی چیزی بنا به دلایلی حتی معکوس قانون خودش واقع می شود؟(مثال : قضیه آتش و حضرت ابراهیم خلیل الله علی نبینا و اله و علیه السلام)
با تشکر
سلام خدمت شما گرامی؛
اثر جابجا نمیشود چون نظام خلقت آشفته و نابسامان خواهد شد.
«الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور»
[=Traditional Arabic]
ترجمه: آن خدايى كه هفت آسمان بلند را به طبقاتى منظم بيافريد و هيچ در نظم خلقت خداى رحمان بىنظمى و نقصان نخواهى يافت، باز بارها به ديده عقل بنگر تا هيچ نقص و خلل هرگز در آن توانى يافت؟
چیزی که هست، در برخی اوقات مؤثرهایی که از نگاه ما پنهان هستند به میان میآیند و ما خیال میکنیم در «اثر» جابجایی صورت گرفته است.
[=Traditional Arabic]
باسمه القدیر
عرض سلام و تبریک ایّام
سنن الهی لایتغیّرند لذا برای هر مؤثری اثر خاصی است؛امّا مورد مثال حضرتعالی از نوع معجزه است که آنهم خلاف و عکس قوانین
تکوینی نیست بلکه همانطور که جناب حافظ گرامی فرمودند ممکن است چگونگی آن از دید ما مخفی بماند.
[="Tahoma"] حافظ;1019628 نوشت:
سلام علیکم
ایام مبارک
بله ، همانطور آتشی که حضرت ابراهیم خلیل الله در آن قرار گرفت مدت ها طول می کشید تا سرد و گلستان شود اما آن حضرت به اذن الهی صور ها را بر آن بار کرد و این اتفاق در زمان کمتری اتفاق افتاد(همانند مار شدن عصای حضرت موسی کلیم الله) و این خلاف تکوین نبود.
می خواهم بدانم آیا می توان مطلبی شبیه این موضوع را در مورد شخص جاهلی که مقصر نیست برای تاثیر نکردن لقمه شبهه ناک در او متصور بود؟
ممنون از شما
باسمه الذی مبدل السیئات بالحسنات
سلام علیکم
دفع اثر قطعا ممکن است اما رفع آن محل بحث است.
البته باید دید مقصود حضرتعالی از شبهه ناک چیست؟
آیا از جنین در بطن مادرش بی خبرتر و جاهل تر و قاصرتر هم وجود دارد؟
چطور لقمه ی شبهه ناک در او اثر می کند و استعداد و اقتضائات روحی و روانی و شاید حتی جسمی
وی را تحت تأثیر قرار می دهد؟
عرض می کنم جسمی چون بعضی از حکماء معتقدند که صفای ماده ی اولیه ی بدن در روح و اقتضائات و گرایشاتش تاثیر دارد.
در جامعه ما احترام هست. اما جا نیفتاده این قضیه که زورکی خانه کسی نباید رفت و از قبل باید تماس گرفته شود برای مهمانی.
با سلام خدمت جناب مکیالِ عزیز و سرکار خانم حبیبه؛
مکیال;1020126 نوشت:
بنده نظرم کمی با نظر سرکار خانم حبیبه متفاوت است چون معتقدم چنین چیزی نه از باب معجزه و کرامت، بلکه از باب رحمت و مغفرت عام الهی -البته برای عدهای که سه شرط توبه و ایمان و عمل صالح را داشته باشند- محقق است.
به دیگر سخن، آثار سوء گریبان شخص را بگیرد و بعد طی فرایندی این آثار برداشته شود.
اتفاقا جنین در رحم مادر مثال خوبی است برای مورد «رفعِ» آثار وضعی از کسانی که سه شرط توبه و ایمان و عمل صالح را فراهم نمودهاند.
اولا، عقل میپذیرد همان جنین کذائی، اگر آثار وضعیایی که از جانب پدر و مادر به او رسیده از او جدا نشود نمیتواند روی سعادت و در نهایت گوی سعادت را برباید در حالی که خودمان میگوییم راه برای حتی چنین افرادی، بسته نیست.
در حالی که میدانیم اگر ذات شخصی شقی و یا آمیخته به شقاوت باشد، مصدر اعمال زشت خواهد بود و اگر ذات کسی شقی و یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و گناه نمیشود.
ثانیاً، خداوند در قرآن میفرماید: «إلا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیماً»
حسنه یا سیئه بودن عمل منوط به آثار یک عمل است و تبدیل سیئات به حسنات نیز به معنای تبدیل آثار است.
البته به شرط آن که آثار وضعی نیز مشمول این آثار بشود که میشود.
زیرا، با عنایت به کریمه قرآنیِ فوق، در مییابیم که ذات انسانِ شقی، از راه توبه و ایمان و عمل صالح مبدل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از شقاوت و خباثت خواهد شد.
ما این تبدل در ذات را از ملازمهای که بین ذات انسان و آثار او برقرار است میفهمیم.
چون اولا کریمه فوق گویای آن است که آثار بد مبدل به آثار خوب میشود. ثانیا بر فرض که این آثار تنها شامل آثار تکلیفی باشد ولی چون تبدیل آثار بدون تبدیل ذاتِ یک انسان بیمعناست، در نتیجه: از تبدل در ذات، پی به تبدل در آثار وضعی نیز خواهیم برد ـبه طریق لمّی-؛ زیرا تا آثار وضعی، انسان را رها نکنند، شقاوت ذاتی انسان مبدل نخواهد شد.
از منظری دیگر، بیمعناست کسی در عین حال که متصف به وصف شقاوت است -و این شقاوت مثلا دستاورد و نتیجهی عملکرد والدین او است-، پس از تحقق آن سه شرط، حسنات را به او نسبت دهیم بدون آن که شقاوتش -ذاتش- دست بخورد؛ و بگوییم این حسنات از آنِ فلان شقی است؛ بلکه اگر قرار است سیئات مبدل به حسنات شود؛ این تبدیل از بیخ و بن صورت خواهد گرفت.
عرضم این است که راه چنین فرایندی باز است و ممکن.
سؤال:
آیا تعارف کردن، دروغ محسوب میشود یا نوعی احترام و تکریم است؟
مثلاً علیرغم میل باطنی خویش دوستی را به منزل خویش دعوت کنیم و با آن که شرایط پذیرایی از او را نداریم ولی در قالب تعارف، از میزبانی وی تظاهر به خوشحالی کنیم و یا با وجود آن که گرسنهایم از سر تعارف، در پاسخ به پذیرایی دیگران وانمود کنیم که گرسنه نیستیم.
پاسخ:
اگر چه این گونه تعارفات، به انگیزه احترام و به جهت رعایت ادب انجام گیرد ولی در عین حال، چون اولاً، تعریف دروغ بر آن صادق است و ثانیاً، این گونه تعارفات به جهت حفظ مصلحتی اهم و غیر قابل تحصیل از طریقی دیگر و یا به جهت دفع مفسدهای درخور نمیباشند؛ و ثالثاً، علاوه بر این همه، این تعارفات در سیرهی معصومین (علیهم السلام) نیز مذموم شناخته شده است نمیتوان به لحاظ اخلاقی آن را شایسته دانسته و تجویز کرد.
بنابراین، اثبات ادعای فوق مبتنی بر سه محور است:
الف- تطبیق معنای دروغ بر این گونه موارد:
صاحب کتاب «دروغ» پس از معرفی دروغ به: «سخن برخلاف حقیقت» و معرفی دروغگو به: «کسی که برخلاف حقیقت خبری میدهد» مثالی را که این تعریف بر آن منطبق شود را عبارت از همین تعارفاتی دانسته که محور اصلی این پرسش در بحث حاضر است؛ وی میگوید:
«شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوست خود برويد، او براى شما غذا بياورد، شما بگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون برخلاف حقيقت است؛ شما نيز دروغگو هستيد، زيرا برخلاف حقيقت خبر دادهايد». (۱)
پس نمیتوان در تطبیق معنای دروغ بر اینگونه تعارفات دروغین، شک کرد.
ب- غیر ضروری بودن این تعارفات:
آیا به راستی نمیتوان بدون این گونه تعارفات، به شیوهای دیگر نسبت به افرادی که با آنان در ارتباطیم احترام بگذاریم! و به راستی آیا بدون این تعارفات، قانون ادب و انضباط رفتاری را زیر پا گذاشتهایم!
آيا نمیتوان به کسی که قصد جدا شدن از او را در جلوی درب منزل خود داریم به گونهی دیگری اظهار مودت و ابراز علاقه کنیم!
آیا با حذف تعارفات دروغین از مراودات و ارتباطات اجتماعی، فاجعهای اخلاقی و اجتماعی رخ خواهد داد؟
روشن است که نمیتوان برای این گونه تعارفات، ضرورتی که از آن ناگزیریم، برشمرد؛ زیرا این گونه سخنان، قابلیت جایگزینی با تعارفات صادق را دارند؛ یعنی میتوان با تبادل جملاتی صادق، ضمن انتقال ارادت درونی خویش به او، به طرف مقابل خود احترام نیز گذاشت.
ج- عکسالعمل معصومین (علیهمالسلام) پیرامون این تعارفات:
در این قسمت به نقل دو نمونه بسنده میشود:
۱- «در شب زفاف عايشه كه به سادگى برگزار مىشد، كاسه شيرى به دست رسول خدا (صلیالله علیه و آله) داده شد. آن حضرت بعد از آنكه مقدارى از آن شير تناول فرمود، كاسه را به امّ سلمه داد و فرمود: ميل كن امّ سلمه. گفت: ميل ندارم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هم گرسنگى كشيدن و هم دروغ؟! يعنى مىدانم ميل دارى و به دروغ تعارف مىكنى. عرض كرد: آيا اين هم دروغ محسوب مىشود؟ فرمود: بلى». (۲)
۲- «روزى امام صادق (علیهالسلام) با فرزندش اسماعيل در مجلسى بودند يكى از دوستان امام وارد شد سلام كرد و نشست و چون حضرت برخاستند او هم باتفاق امام حركت كرد و در راه با امام بود تا در خانه امام از امام جدا شد چون امام وارد خانه شدند اسماعيل گفت اى پدر چرا بآن شخص تعارف نكرديد و نفرموديد بيايد منزل حضرت فرمود آمدنش در خانه مورد نداشت اسماعيل گفت شما اگر تعارف مىكرديد او خودش نمىآمد حضرت فرمود فرزندم دوست ندارم كه خداوند مرا از كسانى كه عرضه مىدارد چيزى را كه بدان قصد ندارد ثبت فرمايد» . (۳)
نتیجه:
تعارفاتِ غیر واقع، اگر چه مصداق احترام و تکریم دیگران است ولی مصداق دروغ نیز خواهند بود و با وجود شیوهی دیگری برای تکریم و احترام دیگران، نمیتوان آن را به صرف داشتن وجهی نیکو، تجویز و یا اختیار کرد؛ علاوه بر آن که مورد نهی و ردع معصومین (علیهمالسلام) نیز بوده است.
پینوشتها:
۱. صدر، رضا؛ دروغ؛ به اهتمام باقر خسروشاهی؛ قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی؛ ۱۳۷۸ش؛ چ دوم؛ ص ۲۸.
۲. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ قم: صدرا؛ ۱۳۷۷ش؛ چ هشتم؛ ج۲۲، ص ۲۰۸.
۳. دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره؛ قم: انتشارات جامعه مدرسین؛ ۱۳۸۸ش؛ چ ۲۲؛ ج۱؛ ص ۲۸۷.