جمع بندی نخستین وحی و احتمال ارسال آن از سوی غیر خدا

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

غنی از فقر;498533 نوشت:
سلام و خدا قوت
خدمت عالم مقدس ملکوت عرض کنم که اولا بحث قاعده لطف قبلا در این مقال بررسی شد . بنده هم بدان دوست عرض کردم وقتی شما مریض شدی به طبیب مراجعه نکن چون مرض لطف خداست در ضمن حکمایی مثل ابراهیمی دینانی قاعده لطف را به صورت حتمی و جزمی قبول ندارند . دوما اکثریت به هیچ وجه نشان حقانیت نیست ممکن است شش میلیارد انسان خطا بگویند و یک نفر درست بگوید مگر نشنیده اید بعد از رحلت رسول همه بجز 4 نفر مرتد شدند . پس باید به دنبال دستگیره محکمتر از قاعده لطف و اکثریت گشت .

این خوب بود استفاده کردم ... :Gol:

با سلام خدمت دوستان گرامی

لطفا در چارچوب سوال اصلی بحث کنید و از موضوع اصلی، خارج نشوید.

موفق باشید

[=&quot]سلام و وقت بخیر
[=&quot]به فرموده کارشناس محترم پیرامون موضوع اصلی صحبت میشود . جناب رئوف فرمودند که علم پیامبر رو به کمال است ولی نقصان ندارد که به نظرم تناقض است .

رئوف;498423 نوشت:
علم پیامبر کمال پیدا می کند ولی این بدان معنا نیست که مطالب اولیه که پیامبر در هدایت بشر فرموده است، اشتباه باشد یا دارای نقصان باشد
[=&quot]مطلب دیگر اینکه از مجموع گفتار جناب رئوف اینطور میفهمم که پیامبر دو علم دارد . علم اول او که با آن مردم را بسوی خدا هدایت میکند این علم ثابت و غیر قابل تغییر است و علم دوم که مربوط به خدا و خودش است که این علم بر خلاف علم اول که تکامل ندارد ، رو به کمال است .

غنی از فقر;498670 نوشت:
سلام و وقت بخیر
به فرموده کارشناس محترم پیرامون موضوع اصلی صحبت میشود . جناب رئوف فرمودند که علم پیامبر رو به کمال است ولی نقصان ندارد که به نظرم تناقض است . مطلب دیگر اینکه از مجموع گفتار جناب رئوف اینطور میفهمم که پیامبر دو علم دارد . علم اول او که با آن مردم را بسوی خدا هدایت میکند این علم ثابت و غیر قابل تغییر است و علم دوم که مربوط به خدا و خودش است که این علم بر خلاف علم اول که تکامل ندارد ، رو به کمال است .


با سلام خدمت شما دوست گرامی

برداشت شما از سخن بنده، درست نیست.
بنده عرض کردم که تعبیر "نقص" برای علم پیامبر، تعبیری گمراه کننده است و اگرچه علم پیامبر در حال تکامل است ولی بدان معنا نیست که مطالبی که در ابتدای بعثت بیان کرده اند (به جهت آنکه به درجه کمال 10 سال بعد خود نرسیده اند) غلط باشد زیرا پیامبر معصوم است و خطا در سخن او راه ندارد.
همچنین در مورد مطلب دومی که گفتید باید به این نکته توجه کرد که منظور بنده این نبود که پیامبر دو علم دارد. بلکه منظور من این بود که علم پیامبر در ابتدای رسالتش برای هدایت بشر و دریافت و ابلاغ وحی کافی است و تکامل بعدی علم پیامبر، نقصی به مطالب پیشین وارد نمی کند بلکه علم پیامبر عمیق تر و دقیق تر می شود.

موفق باشید

[=&quot]سلام و درود


[=&quot]نقص و ناقص است که کمال پیدا میکند و کامل میشود . فقر و نداری است که به تدریج به غنی و دارایی میرسد . پیامبر فرمودند : الفقر افتخاری . این فقر شامل هم جوانب میشود از جمله فقر علمی . پس اگر بگوییم پیامبر نقص و فقر علمی دارد حرف بیراه و اشتباهی نیست . در پرده سخن گفتن موجبات کژفهمی را فراهم میکند پس بهتر است صریح سخن بگوییم . کودکی و میانسالی و پیری پیامبر در درجات مختلف از لحاظ علمی قرار داشت . علم او در ابتدا ناقص بود و او همه تلاش خویش را صرف کرد که از نقص و فقر علمی بسوی کمال علمی حرکت کند . همه ما از جمله پیامبر فقیر و ناقص هستیم و باید بسوی کمال که الله است حرکت کنیم . یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله

غنی از فقر;498849 نوشت:
سلام و درود


نقص و ناقص است که کمال پیدا میکند و کامل میشود . فقر و نداری است که به تدریج به غنی و دارایی میرسد . پیامبر فرمودند : الفقر افتخاری . این فقر شامل هم جوانب میشود از جمله فقر علمی . پس اگر بگوییم پیامبر نقص و فقر علمی دارد حرف بیراه و اشتباهی نیست . در پرده سخن گفتن موجبات کژفهمی را فراهم میکند پس بهتر است صریح سخن بگوییم . کودکی و میانسالی و پیری پیامبر در درجات مختلف از لحاظ علمی قرار داشت . علم او در ابتدا ناقص بود و او همه تلاش خویش را صرف کرد که از نقص و فقر علمی بسوی کمال علمی حرکت کند . همه ما از جمله پیامبر فقیر و ناقص هستیم و باید بسوی کمال که الله است حرکت کنیم . یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله


با سلام خدمت شما دوست گرامی

بنده در پرده سخن نگفتم و مطالب من موجود است و به نظر روشن هستند.
با این حال دو نکته اضافه میکنم:

- روشن است که کمال مطلق خداوند است و همه ی ما سواء نسبت به او فقیر و محتاج اند و این مسئله در مورد همه موجودات من جمله پیامبر اکرم(ص) وجود دارد. در این بین تفاوتی وجود دارد که باید به آن توجه کرد. به طور مثال در بحث علم، اگرچه پیامبر نیز علم بیکران الهی را دارا نیست ولی او به منبع بیکران وحی متصل است که از طریق آن تمام مسائل مورد نیاز را به دست می آورد و این مسئله باعث تفاوت مهمی میان پیامبر و دیگر مردم می شود.

- در مورد حدیث الفقر فخری و شرح و بسط معنای آن، فعلا در این تاپیک نیازی به بحث نیست ولی نیاز پیامبر به خداوند در تمام ابعاد و ساحات امر مسلمی است.

موفق باشید

عرض ارادت
آیا این عبارت تناقض ندارد ؟

رئوف;498855 نوشت:
اگرچه پیامبر نیز علم بیکران الهی را دارا نیست ولی او به منبع بیکران وحی متصل است

آخر علم پیامبر محدود است یا بیکران ؟

غنی از فقر;498879 نوشت:
عرض ارادت
آیا این عبارت تناقض ندارد ؟

آخر علم پیامبر محدود است یا بیکران ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

تعارضی ندارد.
علم پیامبر محدود است ولی به بیکران(علم الهی) از طریق وحی متصل است.

موفق باشید

سلام و عرض خدا قوت

متصل به بیکران محدود نیست .

با سلام وادب خدمت دوستان عزیز به نظر میرسد این شبهه و سوال ادعایی است که بعضی مخالفان اسلام میکنند ومیگویند وحی که به پیامبر نازل شده ازجانب خدانبوده و تنها حاصل توهمات او بوده [استغفرلله] اما برای اینکه پاسخ علمی به این ادعای واهی بدهیم از نظر پزشگی دو دسته بیمارا ن دچار توهم میشوند اول بیماران اسکیزوفرن یا روان پریش و دوم بیمارانی که دچار یک نوع صرع [تشنج] به نام تشنج لوب گیجگاهی هستند که رد کردن هردو ساده وآسان است و در واقع کسانی که این ادعا را دارند خودشان روان پریشند انشاالله دلایل رد این ادعاها را بزودی مینویسم تایپ طولانی برام مشکله

میرشکاک;499458 نوشت:
از نظر پزشگی دو دسته بیمارا ن دچار توهم میشوند اول بیماران اسکیزوفرن یا روان پریش و دوم بیمارانی که دچار یک نوع صرع [تشنج] به نام تشنج لوب گیجگاهی هستند که رد کردن هردو ساده وآسان است

سلام و عرض ادب.
مشتاقانه منتظر ادامه مطلب شما برادر فرهیخته هستیم. :Gol:

اما توهم بجز موارد فوق، میتواند ناشی از مصرف مواد شیمیائی خاص، برخی گیاهان و ... نیز باشد.

استوار;499462 نوشت:

سلام و عرض ادب.
مشتاقانه منتظر ادامه مطلب شما برادر فرهیخته هستیم. :Gol:

اما توهم بجز موارد فوق، میتواند ناشی از مصرف مواد شیمیائی خاص، برخی گیاهان و ... نیز باشد.

بله جناب استوار حرف شما کاملا درست و متین است علل توهم غیر از دو علتی که گفتم بسیار است خیلی از داروهاو مخدرهای طبیعی و سینتتیک و خیلی از بیماریهای جسمی میتواندباعث توهم شد مثلا الکل هم مصرفش و هم قطعش در الکلیکها میتواند توهم بدهد من دو دلیل عمده که باعث توهم تکرارشونده و مزمن شودرا ذکرکردم

میرشکاک;499458 نوشت:
با سلام وادب خدمت دوستان عزیز به نظر میرسد این شبهه و سوال ادعایی است که بعضی مخالفان اسلام میکنند ومیگویند وحی که به پیامبر نازل شده ازجانب خدانبوده و تنها حاصل توهمات او بوده [استغفرلله] اما برای اینکه پاسخ علمی به این ادعای واهی بدهیم از نظر پزشگی دو دسته بیمارا ن دچار توهم میشوند اول بیماران اسکیزوفرن یا روان پریش و دوم بیمارانی که دچار یک نوع صرع [تشنج] به نام تشنج لوب گیجگاهی هستند که رد کردن هردو ساده وآسان است و در واقع کسانی که این ادعا را دارند خودشان روان پریشند انشاالله دلایل رد این ادعاها را بزودی مینویسم تایپ طولانی برام مشکله

با سلام خدمت شما دوست گرامی

با تشکر از مشارکت شما در بحث، باید این نکته را متذکر شوم که علی رغم عنوان بحث، پس از چند پرسش و پاسخ، به درخواست پرسشگر اصلی، بحث بر سر این شد که آیا پیامبر می تواند خداوند را به بشر بشناساند یا خیر و بحث حول این محور شکل گرفت. شما نیز لطفا در این باب نظر خود را بیان کنید.

با تشکر

باسلام مجدد دلایل رد این ادعاهای واهی را فقط از نظر علمی توضیح میدهم همانطور که گفتم بیماران اسکیزوفرن دچارانواع توهم میشوند که میتواند بصورت شنوایی بینایی بویایی و...... باشدکه شنوایی شایعترین است اما مشخصه بیماران اسکیزوفرن بجز توهم اینست که شخص مبتلا دچار اختلالات شدید در زندگی اجتماعی شده و به کلام دیگر از نظر رفتاری و عملکرد شدیدا مشکل پیدا میکند و اسکیزوفرن نامیدن کسی که لقبش امین بوده و به عیادت شخص توهین کننده به خودش میرفته{کسی که خاکروبه برسر پیامبرمیریخت} خود عین اسکیزوفرن بودن است درپست بعدی دلایل دیگرراتوضیح میدهم

رئوف;499467 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

با تشکر از مشارکت شما در بحث، باید این نکته را متذکر شوم که علی رغم عنوان بحث، پس از چند پرسش و پاسخ، به درخواست پرسشگر اصلی، بحث بر سر این شد که آیا پیامبر می تواند خداوند را به بشر بشناساند یا خیر و بحث حول این محور شکل گرفت. شما نیز لطفا در این باب نظر خود را بیان کنید.

با تشکر

با سلام و ادب و پوزش من متوجه تغییر نشده بودم

سلام بر دوستان

همانگونه که کارشناس محترم اشاره فرمودند سئوال این است که کسی که به اعتراف خودش حق معرفت را ندارد آیا قادر حق معرفت را ادا کند ؟
محمد بن عبدالله میگوید که ما عرفناک حق معرفتک ؛ آیا کسیکه حق معرفت را ندارد قادر است که حق معرفت را ادا کند و به دیگران حق معرفت را بیاموزد ؟
فاقد شِیء معطی آن شیء میشود ؟

جمع بندی

پرسش:
کسی که به اعتراف خودش حق معرفت به خداوند را ندارد(پیامبر)، آیا قادر است معرفت در مورد خداوند ارائه کند ؟

پاسخ:
چند مطلب:
- خداوند، خود، زمينه ي علم پيامبران را فراهم مي كند. آيه ذيل به اين مطلب دلالت مي كنند:
(وَكَذلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ)؛ (1) و اين چنين ملكوت آسمان ها و زمين را به ابراهيم نشان داديم، تا اهل يقين گردد.
امام صادق(عليه السلام) در پرسش زراره بن اعين نسبت به كيفيت علم پيامبر فرمود:
وقتي خداوند متعال بنده اي را به پيامبري خود برگزيد، اطمينان و اعتدال را به انديشه ي او عطا مي كند، تا آنچه از جانب خدا به او وحي مي شود، مانند آن چيزي باشد كه آن را به چشم خود مي بيند. (2)
شايان ذكر است كه وحي زماني بر پيامبران نازل مي شود كه آنان به مقام علو و والا صعود كرده و مراحل مادون را پشت سرگذاشته باشند؛ در اين صورت، انسان با علم حضوري مي يابد كه در كدام منزل جاي گرفته است.

- هیچ کس بر خداوند احاطه تام ندارد زیرا خداوند اساسا موجود محدودی نیست و موجودی که محدود نباشد، نمی تواند محاط غیر محدود واقع شود. بنابراین نه پیامبر اکرم و نه هیچ فرد دیگری، نمی تواند احاطه تام به خداوند داشته باشد.

- آیا اخباری که در مورد خداوند در قرآن آمده است، از سوی پیامبر است؟ باید توجه کرد که اوصافی که در وحی آمده است، مطالبی است که خداوند به پیامبر وحی کرده است و مسائلی نیست که از سوی پیامبر باشد تا این اشکال مطرح شود که پیامبر احاطه کامل به خدا ندارد. بنابراین آنچه در قالب اوصاف برای خداوند ذکر شده است، نه صرف تجربه پیامبر بلکه وحی است که خداوند ابلاغ کرده است و مفاد آن نیز از سوی خداوند است بنابراین مانند آن است خداوند خود را توصیف می کند نه اینکه موجود دیگری، خداوند را توصیف کند.

به این مثال توجه کنید: شما از بنده و شخصیت و روحیات من هیچ اطلاعی ندارید و اگر کسی از شما بپرسد، فلانی چگونه فردی است، خواهید گفت که نمی دانم. اما اگر من به شما پیام خصوصی بدهم و بگویم که من انسان مهربانی هستم یا اینکه شخص بخیلی هستم. شما می توانید به استناد این گواهی من (هرچند خود شما نسبت به من اطلاعی ندارید) مهربان بودن یا بخیل بودن را به من نسبت بدهید.
در بحث اوصاف خداوند نیز باید همین طور در نظر گرفت.
بنابراین این چنین نیست که پیامبر علم خودش را منتقل کند تا شما بگویید که خداوند معلوم او شده است یا خیر و اینکه او بر خداوند احاطه پیدا کرده است یا خیر.
خداوند در قرآن سوره حاقه می فرماید: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْض الاَقَاوِيلِ لاَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثمَّ لَقَطعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ فَمَا مِنكم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَجِزِينَ(3)

اگر پيامبر پاره ای سخنان را به افترا بر ما ببندد، با قدرت او را فرو می گيريم، سپس رگ دلش را پاره می کنيم، و هيچ يک از شما را توان آن نيست که ، مانع شود.
پیامبر هیچگاه از خود سخنی نمی توان به خداوند استناد بدهد و آنچه که از سوی خدا نامیده می شود، مطمئنا از سوی خداوند و نه صرفا تصور پیامبر از خداوند.

- مسئله دیگر این است که پیامبر اگرچه احاطه تام بر خدا ندارد ولی علم او به خداوند بسیار کامل تر از دیگران است و این نیز نتیجه ی دریافت وحی و ارتباط با عالم والاست. پس نمی توان پیامبر اسلام و دیگر پیامبران را جاهل معرفی کرد. اتفاقا عجز از شناخت حقیقی و تام خداوند، خود مرتبه ای از علم است. (مجددا تکرار می کنم که منشا تعریف خداوند در قرآن، علم پیامبر نیست)
اینکه شما از سوی فردی دانا اطلاعاتی به دست بیاورید و به دیگران بگویید، آیا لازمه اش این است که علم شما لزوما هم شان علم آن دانا باشد؟
اگر یک فقیه به شما بگوید که خون نجس است و شما این خبر را برای گروهی از دوستان خود بازگو کنید، آیا لازمه ی انجام دادن این اِخبار، این است که شما فقیه باشید؟
با توجه به مطالبی که گفته شد باید توجه شود که اساسا توصیفاتی که از خداوند در قرآن ارائه شده است، توصیفات پیامبر نیست تا گفته شود که پیامبر احاطه ی کامل بر خداوند ندارد بلکه مفاد این مطالب از سوی خداوند است و این خداوند است که خود را توصیف می کند.

 

پی نوشت ها:

1. انعام: 75
2. العياشي، ج 2، ص 201
3. حاقه: 44-47

موضوع قفل شده است