نحوه‌ی رد کردن خواستگار سمج

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

دختر مذهبی;750152 نوشت:
از اون مکان های مذهبی هم میان ولی اعتماد به نفس پسرای غیر مذهبی خیلی بالاتر از مذهبی هاست!
یکی اومد از همه نظر به هم میخوردیم اصلا عجیب انگار واسه هم ساخته شده بودیم:Moteajeb!:
ولی مادرش وقتی دید داره کار تموم میشه گفت وای خدا پسرم توی این گرونی چطور سرویس طلا بگیره؟ گفتیم بابا ما نمیخوایم، گفت نه مگه میشه؟ گفت یخچال و اینا چطور بخره؟ گفتیم بابا مهم نیست مادیات، گفت نه مگه میشه؟
بعد حالش توی جلسه خواستگاری بهم خورد از استرس طوری که نزدیک بود آمبولانس خبر کنیم:Moteajeb!:
هعی خدا
بعد زنگ زدیم آزانس رفتند و تماس گرفت و کلی معذرت خواهی کرد به خاطر این که حالش بد شده بود!
دیگه هم خبری نشد، هنوزم پسره مجرده
اینم اعتماد به نفس پسرای مذهبی، حالا خدا رحم کرده کارمندم بود، حالا اگه پسره غیر مذهبی بود پدرمون رو در میاورد، مادرش میگفت پسرم میترسه از مخارج زندگی، از حلقه، از الله اکبر...... اعصابمون ....لا اله الا الله

یعنی دلم میخواد پسرای مذهبی رو یه جا جمع کنند از ته دل سرشون فریاد بکشم بگم برید یذره به خدا اعتماد کنید!

سلام. مشکل این آقا این بوده که خودش میگفته، خودش هم جواب میداده، و البته فرد ضعیفی بوده. چیزی که به پسرهای غیرمذهبی اعتماد به نفس بیشتر میده، به احتمالی که من میدهم و از آن مطمئن نیستم، اینه که پسرهای غیرمذهبی، اکثراً تجربه های رابطۀ نامشروع داشتن(دقت دارید که هر رابطۀ نامشروعی زنا نیست و میتونه در حدّ یک دوستی سادۀ بین جنسیتی باشه) و در دوستی با جنس مخالف، طرز فکر دخترها رو درک کرده اند. به نظرشون میرسه اگر دل یک دختر مال اونها بشه، دیگه براش نه پول مهمه و نه کفویت. این باعث میشه به خودشون اعتماد داشته باشن که من که تونستم دل چند تا دختر رو برای دوستی به دست بیارم، میتونم دل این دختره رو هم ببرم.

پسرهای مذهبی از اونجایی که ارزش دختر رو در دست نیافتنی بودن می بینن و احتمالاً سابقۀ ارتباطی جدی با دختری غیر از خواهر و مادرشون رو نداشتن، به وحشت می افتند.

البته این تحلیل منه و ممکنه غلط باشه.

tazkie;750237 نوشت:
سلام. مشکل این آقا این بوده که خودش میگفته، خودش هم جواب میداده، و البته فرد ضعیفی بوده. چیزی که به پسرهای غیرمذهبی اعتماد به نفس بیشتر میده، به احتمالی که من میدهم و از آن مطمئن نیستم، اینه که پسرهای غیرمذهبی، اکثراً تجربه های رابطۀ نامشروع داشتن(دقت دارید که هر رابطۀ نامشروعی زنا نیست و میتونه در حدّ یک دوستی سادۀ بین جنسیتی باشه) و در دوستی با جنس مخالف، طرز فکر دخترها رو درک کرده اند. به نظرشون میرسه اگر دل یک دختر مال اونها بشه، دیگه براش نه پول مهمه و نه کفویت. این باعث میشه به خودشون اعتماد داشته باشن که من که تونستم دل چند تا دختر رو برای دوستی به دست بیارم، میتونم دل این دختره رو هم ببرم.پسرهای مذهبی از اونجایی که ارزش دختر رو در دست نیافتنی بودن می بینن و احتمالاً سابقۀ ارتباطی جدی با دختری غیر از خواهر و مادرشون رو نداشتن، به وحشت می افتند.البته این تحلیل منه و ممکنه غلط باشه.
تحلیلتون کاملا درست هستش و صد در صد باهاتون موافقم،جز به حز حرفاتون عین واقعیت هستش

Mohamad Rez4;750216 نوشت:
ما دو نوع غیرت داریم یکی غیرتی هست که شخص ذاتا داره یکی غیرت دینی.

سلام
بله دقیقا درسته ، مرد باید هر دو غیرت رو داشته باشه
کسی بود که صبح تا شب میرفت سر کار، درآمدش خیلی بالا بود، میگفت هر چی میخوای میتونی خرج کنی و اصلا هر چند وقت یه بار مبل و پرده و وسایل خونه رو هم عوض کنی!:moteajeb: فقط غیرت نوع اول رو داشت می خواست از این مطمئن باشه که قبلا زنش با کسی نبود ه باشه و درآینده هم خیالش راحت باشه. ماشن های گران قیمت میگرفت و هر چند وقت یه بار عوضش می کرد ، گفتم ضرر نمی کنی؟ گفت چرا کلی ضرر میکنم ولی عشقمه( الله اعلم سر یه ماشین گرون آدم چند میلیون ضرر میده) ماشین باز به تموم معنا بود!
غیرت دینیش صفر بود، گفتم جنگ بشه حاضری بری از ناموس و دینت دفاع کنی؟ سرخ و سیاه شد، گفتم نظرت راجب به شهدا چیه؟ گفت بزار راستش رو بگم . خیلی ها میرفتن جبهه که از بقیه دزدی کنند! میرفتند اونجا که جیب بقیه رو بزنند. منم که ارادت زیادی به شهدا دارم این شکلی شدم:ajab!:

بعد همش میخواستم اینو بهش بگم حیف که نمی شد مهمون بودند و احترامشون واجب:kill:
اینجوری به شهدا نگاه میکرد:geristan:
حالا همه به من میگن ای دخترک سخت گیر تو بخودت میگی مومن؟ تو فک کردی کی هستی که هر کی میاد رد میکنی؟ اون تو رو سوار ماشین شاسی بلندش میکرد! همشم ماشین عوض میکرد و تو رو هم سوار میکرد. من اصلا هیچ احساسی نسبت به ماشین شاسی بلند ندارم، ولی انگار واسه بعضیا خیلی ارزشه! آخه مردی که این مدلیه رو چطور قبول کنم؟ یذره غیرت دینی نداشت فقط مثل پسربچه ها ماشین بازی می کرد.:ghati:

حالا من چطوری باید اینو رد میکردم؟ که نه دشمنم بشه و نه خونواده گیر بدن بهم؟
خوشتیپ نبود که بود
پولدارم که بود
تحصیلاتم که بالا
آروم
دست و دل باز در خرج کردن
مهریه زیادم مینداخت حتی(البته مخالفم)

فقط بی غیرت بود

tazkie;750237 نوشت:
سلام. مشکل این آقا این بوده که خودش میگفته، خودش هم جواب میداده، و البته فرد ضعیفی بوده. چیزی که به پسرهای غیرمذهبی اعتماد به نفس بیشتر میده، به احتمالی که من میدهم و از آن مطمئن نیستم، اینه که پسرهای غیرمذهبی، اکثراً تجربه های رابطۀ نامشروع داشتن(دقت دارید که هر رابطۀ نامشروعی زنا نیست و میتونه در حدّ یک دوستی سادۀ بین جنسیتی باشه) و در دوستی با جنس مخالف، طرز فکر دخترها رو درک کرده اند. به نظرشون میرسه اگر دل یک دختر مال اونها بشه، دیگه براش نه پول مهمه و نه کفویت. این باعث میشه به خودشون اعتماد داشته باشن که من که تونستم دل چند تا دختر رو برای دوستی به دست بیارم، میتونم دل این دختره رو هم ببرم.

پسرهای مذهبی از اونجایی که ارزش دختر رو در دست نیافتنی بودن می بینن و احتمالاً سابقۀ ارتباطی جدی با دختری غیر از خواهر و مادرشون رو نداشتن، به وحشت می افتند.

البته این تحلیل منه و ممکنه غلط باشه.


سلام
خب من نمیدونم چرا پسرای مذهبی بعضی هاشون ، نمیدونم شایدم همشون، نمیرن یکم راجب به جنس مخالف مطالعه کنند؟ منم مجردم و عفیف، اما تموم روان مردا کف دستمه! به خاطر همینم هست که با برادرم که از نظر اعتقادی نقطه مقابلیم هم رابطه گرمی دارم.
من با اینکه مجردم به دوستای متاهلم شوهر داری یاد میدم میگم فلان کار رو بکنی رفتار شوهرت این جوریه ، اونم میگه آره آره، میگم خب فلان مدل رفتار کن تا اینجوری نتیجه ببینی:ok:
خب اونام یکم اطلاعاتشون را بالا ببرن، آخه ما چی کار کنیم که فقط دوست داریم با مرد مذهبی ازدواج کنیم
ای خدا

حامی;749859 نوشت:
سلام بر شما

سلام
خواهش میکنم جواب این سوالم رو بدید شما حتما باید اطلاع داشته باشید

آیا مرد این مدلی که میگم وجود نداره؟ یا اینکه وجود داره و حدش به سمت صفر میل میکنه؟

نمازخون
روزه گیر
خوش اخلاق
تحصیلکرده
متدین به معنای واقعی کلمه، یعنی حلال رو حلال بدونه و حرام رو حرام، نه افراط کنه و نه تفریط
اهل غنا نباشه به هیچ وجه
سابقه پاک، یعنی اهل رفیق نبوده باشه در گذشته
عاشق اهل بیت باشه:Gol:
ولایی باشه
خمس و زکاتشم بپردازه
لازم شد جبهه بره و جون عزیز نباشه

میگن مردا زیاد به دین گرایش ندارند:Gig: فک نکنم صحت داشته باشه
الان ما دخترای مذهبی با معضل نبود مرد مذهبی به تعداد کافی مواجهیم آیا؟:Moteajeb!:

[="Arial Narrow"][="Indigo"]

دختر مذهبی;750187 نوشت:
یعنی چی پول مهم نیست؟ یه حداقلیش باید باشه دیگه! پس برن خونه بخت جه خاکی بریزن سرشون؟ تجمل گرایی مذمومه ولی پول به اندازه متعارف باید باشه دیگه!

به تاپیک های مربوطه مراجعه بفرمایید:Nishkhand:

نه اینکه بگن اصلا مهم نیست، منظورشون کم توقع بودن هست[/]

دختر مذهبی;750292 نوشت:
سلام
خواهش میکنم جواب این سوالم رو بدید شما حتما باید اطلاع داشته باشید

آیا مرد این مدلی که میگم وجود نداره؟ یا اینکه وجود داره و حدش به سمت صفر میل میکنه؟

نمازخون
روزه گیر
خوش اخلاق
تحصیلکرده
متدین به معنای واقعی کلمه، یعنی حلال رو حلال بدونه و حرام رو حرام، نه افراط کنه و نه تفریط
اهل غنا نباشه به هیچ وجه
سابقه پاک، یعنی اهل رفیق نبوده باشه در گذشته
عاشق اهل بیت باشه
ولایی باشه
خمس و زکاتشم بپردازه
لازم شد جبهه بره و جون عزیز نباشه

میگن مردا زیاد به دین گرایش ندارند فک نکنم صحت داشته باشه
الان ما دخترای مذهبی با معضل نبود مرد مذهبی به تعداد کافی مواجهیم آیا؟

سلام
هست ولي كم اند
دختراي مذهبي «واقعي» هم كم هستند برخي مي گويند ما مذهبي هستيم با شوهر خواهر و شوهر برادر بگو بخند داره (هر چند كم)،
مجالس عروسي گناه آلود شركت مي كند
آرايش نكنند
لباس حتي چادر چسبان و مانتوي چسبان نپوشند
براي ضرورت با نامحرم ارتباط آن هم مختصر داشته باشند
برايشان پزشك نامحرم فرق كند فقط در موارد ضرروت نزد پزشك نامحرم بروند و..
در پذيرايي و مهمانوازي فاميل خود و شوهر انصاف ندارد
از شوهر توقع بيش از درآمدش دارد
اصلا حاضر نيست قبول كند كه در دين چيزي به نام ازدواج موقت يا متعدد آن هم با شرايط خاص هست ( با اين كه واقعا پسراني كه عميقا مذهبي هستند به ندرت و خيلي شاذ و ندر اهل اين كار هستند من اين قدر كه در بين رانندگان بين شهري كه زياد هم مقيد نيستند ازدواج هاي متعدد و موقت ديدم بين ديگران نديدم البته همين ها هم خيلي خيلي آدم هاي خوبي هستند كه مانند بسياري از همكارانشان اهل روابط نامشروع نيستند )

بنابراين پسران مذهبي واقعي هم مي گويند چنين دختراني كم داريم
نمونه اش را داشتيم در مشاوره ها كه دختر ادعاي مذهبي بودن دارد ولي مي گويد من نمي توانم مثلا مجالس عروسي گناه آلود نروم چون مامانم ازم ناراحت ميشه:Moteajeb!:

دختر مذهبی;750187 نوشت:
یعنی چی پول مهم نیست؟ یه حداقلیش باید باشه دیگه! پس برن خونه بخت جه خاکی بریزن سرشون؟ تجمل گرایی مذمومه ولی پول به اندازه متعارف باید باشه دیگه!:Sokhan:
چون خداوند در آیه 32 سوره نور میفرماین: و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم:بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏ نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست

و کلام مقام معظم رهبری که گفتن:
جوانها وقتی صحبت می‌شود می‌گویند، اگر ازدواج کنیم بعدش چه کار کنیم برای خانه، برای شغل؟ اینها همان قیودی است که همیشه جلوی کارهای اصلی و اساسی را می‌گیرد. فرمود:«اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ»[2]
یعنی خدای متعال اینها را کفایت خواهد کرد. ازدواج بکنید. ازدواج در وضع معیشت آنها دشواری خاصی بوجود نمی‌آورد. بلکه به عکس خداوند آنها را از فضلش غنی هم می‌کند. این را خدای متعال فرموده است. بله، ما برای خودمان به قول معروف به جای خَرج، بَرج درست می‌کنیم. اضافه‌های زندگی و نیازهای کاذب به‌وجود می‌آوریم. بله، البته مشکل پیش می‌آید. تقصیر کیست؟ در درجه‌ی اول تقصیر متمکّن است. آن کسانی که امکانات دارند، سطوح را بالا می‌برند. بعد هم تقصیر بعضی از مسئولین است، که بالاخره باید بگویند. باید وسایل را فراهم کنند، فراهم نمی‌کنند. نمی‌خواهیم بگوییم که دولتها برای جوانها و برای ازدواجشان وظایفی ندارند. امّا این باید برای جامعه اسلامی جا بیفتد که ازدواج یک ضرورت است، باید انجام بگیرد. باید تحقّق پیدا کند. اینکه دخترها بگویند ما هنوز آماده‌ی ازدواج نشده‌ایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. در خیلی از مسائلِ زندگی، ما می‌بینیم که نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. می‌فهمند. منتهی این ازدواج یک مسئولیت‌پذیری هم هست. این حسّ گریز از مسئولیت، مقداری مانع می‌شود از اینکه این کار انجام شود

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

دختر مذهبی;750292 نوشت:
سلام
خواهش میکنم جواب این سوالم رو بدید شما حتما باید اطلاع داشته باشید

آیا مرد این مدلی که میگم وجود نداره؟ یا اینکه وجود داره و حدش به سمت صفر میل میکنه؟

نمازخون
روزه گیر
خوش اخلاق
تحصیلکرده
متدین به معنای واقعی کلمه، یعنی حلال رو حلال بدونه و حرام رو حرام، نه افراط کنه و نه تفریط
اهل غنا نباشه به هیچ وجه
سابقه پاک، یعنی اهل رفیق نبوده باشه در گذشته
عاشق اهل بیت باشه
ولایی باشه
خمس و زکاتشم بپردازه
لازم شد جبهه بره و جون عزیز نباشه

میگن مردا زیاد به دین گرایش ندارند فک نکنم صحت داشته باشه
الان ما دخترای مذهبی با معضل نبود مرد مذهبی به تعداد کافی مواجهیم آیا؟

البته اين جور مردها كم هستند بايد نامه رسمي بشون بزنم كه دو شيفته كار كنند تو زندگي شون[/]

دختر مذهبی;750292 نوشت:

سلام
خواهش میکنم جواب این سوالم رو بدید شما حتما باید اطلاع داشته باشید

آیا مرد این مدلی که میگم وجود نداره؟ یا اینکه وجود داره و حدش به سمت صفر میل میکنه؟

نمازخون
روزه گیر
خوش اخلاق
تحصیلکرده
متدین به معنای واقعی کلمه، یعنی حلال رو حلال بدونه و حرام رو حرام، نه افراط کنه و نه تفریط
اهل غنا نباشه به هیچ وجه
سابقه پاک، یعنی اهل رفیق نبوده باشه در گذشته
عاشق اهل بیت باشه:Gol:
ولایی باشه
خمس و زکاتشم بپردازه
لازم شد جبهه بره و جون عزیز نباشه

میگن مردا زیاد به دین گرایش ندارند:Gig: فک نکنم صحت داشته باشه
الان ما دخترای مذهبی با معضل نبود مرد مذهبی به تعداد کافی مواجهیم آیا؟:Moteajeb!:

با سلام. به نظر من شما است که شرط و شروطتون رو پایینتر بیارید. همینکه کسی به حلال و واجب خطوط قرمزش باشن و اخلاق خوبی داشته باشه، به نظر کافیه. هر چی شما شرط بیشتری بذارید، امکان دستیابی کمتری دارید. دقت هم داشته باشید که چنین گزینه های معدودی، با گزینه های زیادی نیز روبرو هستن که ممکنه برای شما رقیب محسوب بشن. الان شما ببینید: اگر طرفتون خوش اخلاق و بسیار مقید به دستورات دین باشه، ولی دیپلمه باشه مردوده؛ اگر خوش اخلاق و تحصیلکرده و مؤمن باشه، ولی اهل سیاست و در نتیجه ولایی نباشه، مردوده؛ اگر تمام شرایط قبلی رو داشته باشه ولی سابقه رفیق بازی داشته باشه، مردوده(البته اگر منظورتون از رفیق، دوست دختر باشه، نسبتاً با شما موافقم)

خب شما دارید خودتونو محدود می کنید. دقت کنید که همونطور که شما باید گذشت کنید، محتاج گذشت چنین پسری هم هستید، زیرا چنین پسرهایی معمولاً در خونواده های فوق العاده مذهبی بار میان و لذا خونواده شون ممکنه کفویت خونوادۀ شما را با خودشون نپذیره، لذا اگر قرار باشه که ما هیچ انعطافی نباشه، گزینه های شما به تعداد بسیار ناچیزی سقوط میکنه، هر چند خواستگار بسیاری داشته باشید.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]متأسفانه
دوستان امنيت اخلاقي و اماكن و..گزارش ها خوبي درباره اوضاع زنان و مردان و دختران و پسران نمي دهند
بنابراين افراد متدين بايد خيلي حساب شده همتاي خود را گزينش كنند
و نيز بايد تلاش كنند كه با واسطه خير شدن خوبان را به خوبان معرفي كنند
[/]

دختر مذهبی;750292 نوشت:
الان ما دخترای مذهبی با معضل نبود مرد مذهبی به تعداد کافی مواجهیم آیا؟
سلام دخترخانم خوب

شما که این توقعات رو از همسر آیندت داری اگر یه آقاپسرمذهبی همه ی شروط شما رو داشته باشه واین اعتقاد رو

هم داشته باشه که میتونه چهار همسر رسمی داشته اونم به شرط عدالت .آیا راضی میشی که بعدا همسرت یه زن

دیگه بگیره به فرض همین آقا پسر همه چی تمام؟انصافا حقیقتو بگو

حامی;750300 نوشت:

البته اين جور مردها كم هستند بايد نامه رسمي بشون بزنم كه دو شيفته كار كنند تو زندگي شون

منظورتون از دوشیفته دو تا همسر همزمان هستش؟

حامی;750296 نوشت:
خيلي شاذ و ندر
خیلی چی؟:Moteajeb!:

همای رحمت;750304 نوشت:
سلام دخترخانم خوب

شما که این توقعات رو از همسر آیندت داری اگر آقاپسرمذهبی همه ی شروط شما رو داشته باشه واین اعتقاد رو

هم داشته باشه که میتونه چهار همسر رسمی داشته اونم به شرط عدالت .آیا راضی میشی که بعدا همسرت یه زن

دیگه بگیره ؟انصافا حقیقتو بگو


سلام
خب بره بگیره
اگه عدالت داره بره بگیره، من که عمر نیستم حلال خدا رو حرام کنم
ما که بخیل نیستیم
ولی اون چیزی که من از روانشناسی مردا درآوردم اینه که زنا می تونند با رفتارشون همسرشون رو معتاد خودشون کنند منم به فکر معتاد کردن طرفم هستم:ok::Gol:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]برخي از افراد ادعاي مذهبي بودن دارند دختر يا پسر. ولي مثلا مراسم عزداريشان براي امام حسين مانند مردم عوام است
مثلا نمي گردند داخل شهر يك مجلس سخنراني خوب بروند
يا مثلا استاد اخلاق بزرگي در نزديك آنها زندگي مي كند نمي روند نماز جماعتشان
يا اختلاف دارند ولي بناي حل مشكل شان عرفه مانند نظر خاله و عمه جونه نه دين و بزرگان دين
اگر ما خودمان از نظر مذهبي پخته نباشيم زندگي با افراد بسيار مقيد سخت است
دختراني كه مقيد و مذهبي هستند بايد شرايط زندگي خود را لحاظ كنند بايد دقت كنند در محلي كه زندگي مي كنند آيا با فقر جوانان مقيد روبه رو هستند يا صادر كننده هم هستند
آيا امكان دارد واسطه اي او را جوان مقيدي كه دور از او است يا در شهر ديگر است معرفي كند يانه
اگر اين امكانات نيست از خيرالموجودين ( بهترين هاي موجود) همسر را گزينش كنند. كه صفات اخلاقي عميق و خوب نقش مهمي دارد.
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

دختر مذهبی;750305 نوشت:
منظورتون از دوشیفته دو تا همسر همزمان هستش؟

نه ديگه هم زمان
مثلا يكي را امسال بگيرد يكي را سال قبلش:Nishkhand:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

3838;750308 نوشت:
خیلی چی؟

http://www.vajehyab.com[/]

دختر مذهبی;750310 نوشت:
سلام
خب بره بگیره
اگه عدالت داره بره بگیره، من که عمر نیستم حلال خدا رو حرام کنم
ما که بخیل نیستیم
ولی اون چیزی که من از روانشناسی مردا درآوردم اینه که زنا می تونند با رفتارشون همسرشون رو معتاد خودشون کنند منم به فکر معتاد کردن طرفم هستم

اگر شما هیچی براش کم نگذاشتید چی ؟اونوقت باز اجازه میدید؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

دختر مذهبی;750310 نوشت:
ولی اون چیزی که من از روانشناسی مردا درآوردم اینه که زنا می تونند با رفتارشون همسرشون رو معتاد خودشون کنند منم به فکر معتاد کردن طرفم هستم

مردها هم روان شناسي ترك اعتياد دارند چون روان شناسان مرد اين جلسات ترك اعتياد را برايشان مي گذارند[/]

همای رحمت;750314 نوشت:
اگر شما هیچی براش کم نگذاشتید چی ؟اونوقت باز اجازه میدید؟

خواهر عزیز!
من که از خدا بالاتر نیستم العیاذ بالله، خدا گفته حلال من بگم حرام؟ من غلط کنم رو حرف خدا حرف بزنم
اصلا اجازه دست من نیست که بخوام صادرش کنم یا از ش بگیرم

اون آقایونی که میان و کار به صحبت بالای دو جلسه میکشه همین چیزا رو میفهمن گیر میدن بهم سه پیچ ولم نمی کنند، میگن تو با همه دخترا متفاوتی، عقایدت متفاوته

من همه سعیم رو میکنم که بشم همسر اول یه مرد مومن، اگه موفق شدم که فبها، اگه نشدم اونوقت عفت پیشه میکنم تا خدا منو از فضلش بی نیاز کنه، اگه مزدوج شدم اونو معتاد خودم میکنم من به آب زیر کاهی تو خونه مشهورم:khaneh: مردا رو خیلی راحت میشه نرم کرد، فقط باید یکم روحیاتشون رو بدونید
یه مثال میزنم تا مطلب خوب روشن بشه

اولین سلاح زنا برای رسیدن به خواستشون گریه هستش، در حالی که این آخرین سلاح باید باشه، وقتی زنی گریه میکنه پیش شوهرش داره به اون میگه ای مردک ناتوان من از ازدواج با تو دچار حس بدبختی شدم و تو نتونستی منو خوشبخت کنی، یعنی اقتدار مرد رو له میکنه( خدا به داد زنی برسه که اقتدار مردش رو له کنه):offlow:

اگر زنی حس کرد به هیچ وجه نمیتونه گریه نکنه و مجبوره گریه کنه باید به این روش که میگم بکنم، سرش رو بزار روی دوش شوهرش و بعد گریه کنه و بکنه من فلان مشکل رو دارم و دارم ازش اذیت میشم، اون وقت چون به مرد پناه برده، اقتدار او رو هم بالا برده، به مرد حس خوبی دست میده و خواستش رو برآورده میکنه

حالا بماند، اینجا آقایون هم میان و صلاح نمی بینم که مسائل و ریزشون رو مطرح کنم ، شما میتونید کتاب های شوهر داری بخونید تا بدونید که نرم کردن یه مرد فقط سیاست میخواد و حوصله
اونوقت معتادتون میشه:ok:
ولی حالا فرض کنید که اصلا شما همه جوره عمل کردی و جواب نداد و رفت بازم چند تا زن گرفت
خب بگیره،نوش جونش:Moteajeb!:

این دنیا فقط محل گذره، من در مقابل هیچ چیزی هر چند برایم تلخ باشه در مقابل خدا که همه عشقمه نمی ایستم:Gol:

دختر مذهبی;750317 نوشت:
من که از خدا بالاتر نیستم العیاذ بالله، خدا گفته حلال من بگم حرام؟ من غلط کنم رو حرف خدا حرف بزنم
اصلا اجازه دست من نیست که بخوام صادرش کنم یا از ش بگیرم

دختر خوب اول از همه براتون دعا میکنم یه همسر خوبی نصیبت بشه انشاءالله

بعد هم منظورم از این حرفا اینه انتظار نداشته باش کسی مثل حضرت علی ع

باشه وبیاد خواستگاریت هیچ کس کامل نیست همه اولش فکر میکنیم هیچ

ضعف شخصیتی نداریم ولی حرف با عمل خیلی فرق داره خیلی باید مواظب

رفتارمون باشیم وبایدهمیشه از خدا بخوایم مارو به حال خودمون نگذاره .

دختر مذهبی;750301 نوشت:
خیلی خوب میشد
بهتون توصیه میکنم حتما سخنرانی های حجت الاسلام حدائق رو که لینک دانلودش رو در امضام گذاشتم گوش کنید کمکتون میکنه در انتخاب
tazkie;750302 نوشت:
الان شما ببینید: اگر طرفتون خوش اخلاق و بسیار مقید به دستورات دین باشه، ولی دیپلمه باشه مردوده؛ اگر خوش اخلاق و تحصیلکرده و مؤمن باشه، ولی اهل سیاست و در نتیجه ولایی نباشه، مردوده؛
در تایید حرفتون صحبت حجت الاسلام حدائق رو در همین مورد میگم که ایشون میگفتن تنها ملاک ازدواج و انتخاب همسر از نگاه دین فقط ایمان هست و اخلاق.ایشون درباره کفویت تحصیلی میگفت اگر باشه خوبه ولی با اینکه جزو معیارهای اصلی باشه مخالف بود.و مثالی میزد میگفت من فردی رو میشناسم مرد آیت الله بوده و با خانمی ازدواج کرده که سواد فقط در حد خواندن و نوشتن داشته....باهم زندگی موفقی داشتن و فرزندشون هم آیت الله العظمی شد....
همای رحمت;750304 نوشت:
شما که این توقعات رو از همسر آیندت داری اگر یه آقاپسرمذهبی همه ی شروط شما رو داشته باشه واین اعتقاد رو

هم داشته باشه که میتونه چهار همسر رسمی داشته اونم به شرط عدالت

شرمنده ولی شما چندتا خواستگار داشتین که در جلسه خواستگاری اینو عنوان کنن بهتون؟

mehrant;750321 نوشت:
در تایید حرفتون صحبت حجت الاسلام حدائق رو در همین مورد میگم که ایشون میگفتن تنها ملاک ازدواج و انتخاب همسر از نگاه دین فقط ایمان هست و اخلاق.ایشون درباره کفویت تحصیلی میگفت اگر باشه خوبه ولی با اینکه جزو معیارهای اصلی باشه مخالف بود.و مثالی میزد میگفت من فردی رو میشناسم مرد آیت الله بوده و با خانمی ازدواج کرده که سواد فقط در حد خواندن و نوشتن داشته....باهم زندگی موفقی داشتن و فرزندشون هم آیت الله العظمی شد....

بهتر است مرد کمی از زنش بالاتر باشه در این زمینه یا لااقل هم سطح یا نزدیک
و بهتر است زن کمی زیباتر باشد

mehrant;750321 نوشت:
شرمنده ولی شما چندتا خواستگار داشتین که در جلسه خواستگاری اینو عنوان کنن بهتون؟

هیچ کس جرات نمیکنه این مطلب رو مطرح کنه در خواستگاری

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بزرگواران
يك نكته خدمت تان عرض كنم و برگرديم سر اصل سؤال تاپيك
خانم هاي محترم مطمئن مطمئن باشيد مرداني كه عميقا دينداراند رغبتشان براي ازدواج دوم خيلي خيلي پايين است چون مرد ديندار مانند زن باردار است يعني وحشت دارد كه كاري نكنه كه مثلا با بي عدالتي يا با بي انصافي از خدا دور شود.
ولي از آن سو مرد يا زني كه بي قيد است دين برايش مهم نباشد برايش ازدواج دوم بي معنا است چون ازدواج تعهداتي دارد و سراغ ارتباط دوستي و روابط آزاد با نامحرم مي روند.

***

خب تا اين جا هر بحثي بود پرونده اش را لطفا ببنيد
و فقط فقط متمركز شويد روي[HL] سؤال اصلي [/HL]تاپيك ممنون
(قيچي اصلاحات را براي حذف پست هاي نامرتبط دارم تيز مي كنم):ok:

[/]

سلام
خب از اونجائیکه که قیچی اصلاحات تیز تیز شده و اولین برشش روی پست ما انجام شد بریم سر همون سوال اولمون که دغدغمون بود
ببینید روش من بهتره یا خواهرم؟

یکی از خواستگارهای چند سال پیش خواهرم ، یکی از خانم های همراشون دیروز زنگ زد خونه،یعنی زنگ زد به موبایل خواهرم، چند بار خواهرم رو دیده بودن ، خونه اومده بودن و صحبت کرده بودن، حین خواستگاری دروغ گفتن البته نه به بزرگی دروغی که خواستگار من گفت چشمتون روز بد نبینه خواهرم پشت تلفن داشت دختر خانوم رو که از بستگان پسر بود میزد، میگفت شما فک کردید من احمقم بهم دروغ گفتید؟ من به خاطر عدم صداقت شما این موضوع رو منتفی میدونم، میگفت برید برای پسرتون یکی رو بگیرید که همه جوره بهش بیاد نه یه دختر زیبای باهوش تحصیلات بالا و ......:Narahat: عصبانی شده بود شدید
خلاصه طرف و له و لورده کرد گذاشت کنار، اونام معذرت خواهی کردند و گفتند مجبور شدیم دروغ بگیم، ولی رفتند که رفتند
آخرشم که خواهرم گوشی رو قطع کرد گفت آخیش راحت شدم:Moteajeb!:

این آقایی که خواستگار من بود ، شغل بالایی داره مثلا ترسیده بود یوقت ما به خاطر شغلش هول کنیم شغلش رو نگفته بود و به جاش یه شغل دیگه رو به عنوان شغل خودش گفت بعدا که مچش رو گرفتیم گفت بخدا میخواستم بگم فقط قبل از عقد:ajab!:یعنی من تا قبل عقد حق نداشتم بفهمم؟ قشنگ معلومه که میخواست ما رو بزاره توی محذوریت، شاید یکی از اون شغله خوشش نیاد خب، ما هم بیشتر از همه واسه این ردش کردیم حالام دست به دامان دوستای داداشم شده که دوباره بیاد من مثل خواهرم روحیه دعوا ندارم که با مردم دعوا کنم، ولی اگه یه بار مثل خواهرم رفتار کنم میره پشت سرشم نگاه نمیکنه ولی من رفتار خواهرم رو اخلاقی نمیدونم

حالا روش خواهرم بهتره یا من؟ یا هیچ کدوم؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

طاهر;747766 نوشت:
سلام
چطور باید به خواستگار جواب منفی بدیم تا ما رو از ذهنش بیرون کنه و بره سراغ یکی دیگه؟
این مشکل چندین ساله منه که خواستگاران بعد از خواستگاری و شنیدن جواب منفی واکنش های عجیبی از خودشون نشون میدن و درعین حال مدام اصرار می کنند!
مثلا پسر خالم و خالم بعد از اطمینان از منفی بودن جواب با مادرم حسابی دعوا راه انداختن و کار به قهر حدود ده سال کشید!
پسر داییم نامزد داشت و ما به علت دوری خونه هامون از بچگی همدیگر رو ندیده بودیم اما وقتی من به سن ازدواج رسیده بودم رفتیم شهر اونا، اون با اینکه نامزد داشت رفت نامزدش رو طلاق داد و طالب ازدواج با من شد!!! ( یه وقت فک نکنید من سبکم یا چیز دیگه ای، من محجبه ام و خیلی مقید به مسائل شرعی و اهل شوخی با نامحرم هم نیستم تازه بهم میگن دختر مغرور!! پس خطایی از ناحیه من سر نزده که او به نامزدش جفا کرده، بله عرض می کردم ، بعد از طلاق نامزدش خودش و خونوادش همش مطرح کردند و همش جواب رد شنیدند ، پسرداییم تا منو می دید گل از گلش می شکفت!! ولی من هیچ سنخیتی با او نداشتم(نامردیش به نامزدش که بماند) اون اهل ماهواره و اینها بود و نمازم نمی خوند بعد میخواست با من ازدواج کنه!! منم مجبور شدم یه بار بهش حسابی بی محلی کنم بلکه بفهمه دوسش ندارم ، اونم سریع رفت به داییم گفت و بعد هر دو تا یعنی دایی و پسردایی بهم بی محلی کردند تا حالم رو بیارن سرجاش، البته درخواستشون همچنان پابرجا بود
یکی دیگه از پسر دایی هام چندین سال خواستگارم بود در حالی که اهل رفیق بازی و دوست دختر بود و نمازم نمی خوند، اینقدم اعتماد به نفس داشت که نمی گفت بریم خواستگاری میگفت با پیش حلقه بریم کار رو تموم کنیم!!!!! بعد از رد شدن این قضیه هم با اونا رابطمون ریخته بهم، نه من میرم خونه اونا نه اون پسردایی میاد خونه ما گرچه الان زن گرفته
پسر عموم هم که سالها خواستگارم بود اما به دلایل متعدد با اونم همخوان نبودم، حتی خاله های پسر عموم هم بارها خواستگاری رو مطرح کردند . الان رفته زن گرفته ولی کلا خونوادگی با خونواده ما بد شدن، همش دنبال بهونن که رابطه خانوادگی قطع بشه کلا، پسرعموم هم یه طوری نگام میکنه انگار من در حقش جفا کردم
هی،
یکی دیگه هم بودش که فامیل دورمون بود، پدر پسر ازم در جمع خواستگاری کرد، در جمع آقایون جوون، خیلی بده اینجوری از آدم خواستگاری کنند،(ادم سرخ و سیاه میشه تو جمع) با این آقا هم سنخیتی نداشتم و خیلی پرت بود، منم مجبور شدم در جمع به پدر پسر گفتم ببخشید من میخوام درس بخونم، اونام در جا بلند شدند و بدون خداحافظی رفتند و تا چند سال قطع رابطه کردند!! نمی تونستم بگم هر چی بابام میگه، برید به بابام بگید و این حرف ها، چون از انتخاب پدرم برای خودم می ترسیدم بلاخص که از نظر فکری با پدرم تفاوت دارم و اون معتقده بهترین شوهر پولدارترینه و من معتقدم بهترین شوهر مومن ترینه!!!
یه چند تا مورد دیگه هم تو فامیل بوده که بماند.... دیگه خیلی طولانی میشه
الانم یکی هست که منو بیرون دیده و چند سال پیش اومد خواستگاریم، نه ایمان درست و حسابی داره، نه صداقت داره، نه از قد و قیافش خوشم میاد(خب باید به دل بشینه دیگه) در ضمن در خواستگاری دروغ هم گفت و خودشم فهمید دروغش رو فهمیدیم، فقط دوشغله است و وضع مالیش خوبه تقریبا، من چند سال پیش ردش کردم ، اما چند ماه بعد از خواستگاری اول اومد ازم خواستگاری کرد ، دوباره ردش کردم ، فک میکردم تا الان زن گرفته باشه اما مجرده، دوباره داره پیغام میفرسته و واسطه گری میکنه، من دوسش ندارم اما اصلا دوست ندارم بهش بی احترامی کنم و دلش یه وقت بشکنه، در ضمن میخوام منو از ذهنش خارج کنه و بره سراغ یکی دیگه، اون میگفت تو با همه دخترایی که باهاشون حرف زدم متفاوتی و سطح درک و فهمت از بقیه بالاتره، من با خیلیا حرف زدم هیچ کس مثل شما نیست! خب زبون می ریخت دیگه، منم مودبانه گفتم ما نمیتونیم با هم خوشبخت بشیم، هی اصرار میکرد چرا،علتش رو بهم بگو، ولی من که نمی تونم بگم مثلا از قیافت بدم میاد!! اون دوباره داره راه باز میکنه که بیاد، چی کار کنم منو فراموش کنه؟ اصلا چی کار کنم که خواستگارهام بعد از جواب رد نه دعوا راه بندازن و نه تجرد چندین ساله پیش بگیرن؟ و هر از گاهی نیان خواستگاری؟ در ضمن وقتی خواستگاری سماجت میکنه مادرم هم منو تحت فشار میزاره برای پذیرش او!!!

سلام بر شما
فقط متمركز شويد روي اين سؤال لطفا[/]

حامی;750427 نوشت:
سلام
چطور باید به خواستگار جواب منفی بدیم تا ما رو از ذهنش بیرون کنه و بره سراغ یکی دیگه؟
این مشکل چندین ساله منه که خواستگاران بعد از خواستگاری و شنیدن جواب منفی واکنش های عجیبی از خودشون نشون میدن و درعین حال مدام اصرار می کنند!
باسلام

بهترین راه اینه که والدینتون بسیار محترمانه ومحکم جواب منفی به خواستگارتون بدن .اگرم خواستند از

شما نظرتون رو بپرسند بهشون بگید مثلا از پدرم بپرسید .

همای رحمت;750429 نوشت:
بهترین راه اینه که والدینتون بسیار محترمانه ومحکم جواب منفی به خواستگارتون بدن .اگرم خواستند از

شما نظرتون رو بپرسند بهشون بگید مثلا از پدرم بپرسید .


بله کاملا درسته.به نظرمن ارزش دخترهم اینجوری بیشترمیشه ودرواقع هم دخترخانم وهم خانوادش احترام بیشتری برخوردارمیشن.ووقتی ازپدرخانواده نه بشنون میدونن که براحساسات تصمیم به گفتن نه نگرفتن ودیگراینقدرسمج نمیشون.

سوال کننده محترم، همون چیزی که در دل شما هست را به خواستگارتون بگیید، به ایشون بگید که من دوست ندارم شما ناراحت شید، یا فکر کنید که

قصد بی احترامی به شما رو دارم

با آرامش و احترام بدون یک لحن تند به ایشون بگید که خیلی فکر کردم ولی هیچ سنخیتی بین ما وجود نداره یا ما نمی تونیم زندگی خوبی با هم داشته باشیم،

یا هرجمله ای که دیگه که بهتر باشه.

اگر جوابتون رو با واسطه قبول نکردن، خودتون شخصا با ایشون صحبت کنید، اینطوری هم بهشون احترام گذاشتید و هم حرف دلتون رو زدید.

موضوع قفل شده است