" ناز " و ابراز آن در خانواده؛ (راز گمشده)

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم


برداشتی از بهار اول


آیا تا کنون با کسی بوده اید که از هم نشینی با او احساس خستگی و دلزدگی کرده باشید؟منظور کسی نیست که حتما به او عشق سوزان داشته باشید، خیر، عشق سوزان در کار نیست ولی محبتی است غیرعشق ،محبتی که قصه آن رادر کتابها یا بر زبان افرادشنیده و خوانده اید. وآیا تاکنون بوده است که از فردی متنفر شوید ،بدون انکه به شما آسیبی رسانده باشد ؟

ادامه دارد ان شاالله ...
[/]

sky_star;608704 نوشت:
آیا تا کنون با کسی بوده اید که از هم نشینی با او احساس خستگی و دلزدگی کرده باشید؟منظور کسی نیست که حتما به او عشق سوزان داشته باشید، خیر، عشق سوزان در کار نیست ولی محبتی است غیرعشق ،محبتی که قصه آن رادر کتابها یا بر زبان افرادشنیده و خوانده اید. وآیا تاکنون بوده است که از فردی متنفر شوید ،بدون انکه به شما آسیبی رسانده باشد ؟

اره خیلی اتفاق افتاده که خودمم دلیلش رو
ادامش بدید جالبه

[="Blue"]بیشتر ما این تجربه ها را کرده ایم .فردی است که چندان حرف نمی زند ،بشاش است و از وضع موجود خود با اینکه چندان هم مناسب نیست راضی و خشنود می باشد ، حس اعتماد به نفس خوبی دارد ، خودش رادوست دارد و در عین حال به کمتر کسی اخم می کند ، وقتش را بیهوده صرف نمی کند و خیلی مهربان و با محبت است.چنین فردی را شاید دیده باشید ، قطعا شما نیز مثل دیگران اورا دوست دارید و از همنشینی با او لذت می برید .
در مقابل فردی که خود را تخریب می کند ، دیگران را مورد طعن قرار می دهد ، حسادت می ورزد ، زیاد حرف می زند ، اهل تملق است و در انتظار محبت دیگران ثانیه شماری می کند .چنین فردی را دوست نمی دارید ، با اینکه هیچ آسیبی هم نرسانده است .
آیا می دانید چرا او را دوست ندارید ؟

ادامه دارد ان شاالله ...[/]

[="Blue"]چون او از خودش را دوست ندارد .
فرد اولی فردی بود خود باور و با شخصیت ،فردی که خودش و وقتش را دوست دارد و به جای اینکه در انتظار محبت دیگران باشد ، به کار و فعالیت مشغول است و دائم با انجام کارهای خود و تنظیم اوقات خویش ، برنشاط و محبت درونی خود می افزاید .چنین شخصی سعی دارد که محبت را بیشتر از درون خویش تامین کند و کمتر گدای این درو آن در باشد .ولی فرد دومی به جای اینکه با انجام فعالیتهای منظم و مفید ، خود را نجات دهد ، در کنجی چشمانش را باز کرده ، به انتظار محبت و مهر دیگران ، نشسته است .قطعا چنین شخصی ملالت آور و خستگی افرین است.
آیا تا کنون با همسر خود بحث و جدل داشته اید ؟
آیا از اینکه دائم کنار فرد تکراری هستید خسته شده اید ؟
آیا می شود کاری کرد که برای همسرمان هیچ وقت تکراری نشویم و همیشه نو وتازه باشیم ؟

ادامه دارد ان شاالله ...[/]

سلام. خدا خیرتون بده همین چند پاراگراف کلی بهم درس داد.
لطفا بازم ادامه بدین خیلی مطلب کاربردی هست.

[="Blue"]اگر زن در زندگی ابراز مرد را می خواهد ،اگر زن عشق بازی مرد را نسبت به خود می خواد ، اگر زن دوست دارد معشوق بماند ،اگر زن قلب مرد خود را می خواهد و اگر زن دلداداگی مرد خویش را می طلبد ، باید اهل ناز باشد . نازی که با روحیه و ذات وجودی زن سازگار است.هیچ چیز برای مرد ، زیباتر ، دلنشین تر،پرکشش تر ، مناسبتر ، دوست داشتنی تر و پر هیجانی تر از ناز و کرشمه زن نیست .
ناز زن ، زن را در مقام حقیقی خود یعنی معشوقیت ، ومرد را در عرصه واقعی خود ، یعنی دلدادگی و عاشقی ، نگه می دارد .

ادامه دارد ان شاالله ...[/]

[="Blue"]اگر ابراز در زن و ناز در مرد نمود غالب یابد برای خانوداه خیلی سنگین تمام می شود .زن موجودی است که از مرد خود ابراز می خواهد .ابراز مرد بیانگر محبت قلبی مرد نسبت به زن خویش است. زن چون قلب مرد را می خواهد ، برای اطمینان خود به چیزی نیاز دارد که حاکی از محبت قلبی مرد است .و انچه از محبت قلبی مرد حکایت دارد همین ابراز های بیرونی مرد است.یکی از مسائلی که خانواده را فلج کرده است بی ابرازی مرد نسبت به زن خانه خود است.
ناز دارای دو عنصر برونی و درونی است.عنصر درونی ناز مهمترین عنصر ناز است. در بهار بعدی به این مهم می پردازیم.

پایان بهار اول
ادامه دارد ان شاالله ...[/]

خیلی عالی بودخداخیرتون بده،کمترراجع به این موضوع بسیارمهم صحبت شده،لطف می کنیدمستمرومنظم اون روادامه بدیدوالبته باسرعت بیشتری
ممنون.

سلام منم که اولین بار این کتاب رو خوندم خیلی از مطالب کاربردیش خوشم اومد .چشم سعی می کنم مطالب رو سریعتر اپ کنم .فقط در نظر داشته باشید که من قست هایی از این کتاب رو تایپ می کنم بهتون توصیه می کنم خود کتاب رو بخریدو کامل بخونید ، منتها متاسفانه کم یابه اما در قم هست.موفق باشید .

شروع بهار دوم

انسان های که افسرده اند ،افسرده بودنشان به این دلیل نیست که فاقد دارایی و توانایی هستند ،بلکه به این دلیل است که در مورد خود فاقد فکر مثبت می باشند.انسان های افسرده بااینکه دارا و توانا هستند ولی احساس ناتوانی و ناداری می کنند.بنابراین برای ناز نیاز است که انسان باور کند که دارا و توانا است.البته انسان با باور کردن دارا نمی شود بلکه دارایی خود را کشف میکند و می یابد.دارایی های انسان به گونه ای است که انسان خودش باید به ارزش ان ها برسد.انگاه که انسان دارایی های خود را یافت وارزش انها را دانست ، انگاه متوجه می شود که چقدر به این دارایی ها هم خودش وهم دیگران نیاز دارند. یکی از نیازمندان ، مرد است.مرد به زن نیاز دارد.زن باید نیاز های مرد را درک کند و باور کند که مرد به شدت به او نیاز دارد و او می تواند بزرگترین طبیب و فریادرس مرد خود باشد .
عنصر درونی ناز همان احساس شخصیت کردن در خود است.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]انسان ها چه چیز را باور دارند؟
انسان ها نسبت به دارایی خود به دو قسمت تقسیم می شوند:برخی دارایی های خود را امور جسمانی می دانند وبرخی علاوه بر دارایی های جسمانی و مادی به دارایی های روحی و معنوی خود نیز اگاهند.هر یک از این دوقسم از لحاظ کم و کیفیت تقسیمات دیگری دارد .به این صورت که ان که دارایی های جسمانی و مادی خود را باور دارد یا همه دارایی های جسمانی و مادی خود را باور دارد و یا بعضی از ان ها را .و از لحاظ کیفی انچه را باور دارد یا برایش خیلی با ارزش است یا چندان ارزشی ندارد . از لحاظ روحی نیز به همین صورت است.یا تمام دارایی های روحی خود را باور دارد یا ارزشمند می بیند یا کم ارزش.
دارایی های درونی بسیار با ارزش هستند .انکه با تمام وجود دارایی های روحی خود را لمس می کند و درک می کند که امور روحی باارزش ترند اگر کمبودی داشته باشد با جدیت می تواند ان را رفع کند و کمتر شکست خواهد خورد.چنین فردی به خودتکیه دارد نه به بیرون خود.اینگونه افراد هستند که دربرابر سختی ها و مشکلات از از جانب دیگران کمر خم نمی کنند وبا نشاط دوچندان راه خود را ادامه می دهند.

ادامه دارد ان شاالله ...[/]

[="Blue"]و در مقابل ان چه شخصیتی و هویتی است که با یک مانع و با یک تلنگر وبا یک نیش زبان و با یک محرومیت در هم می شکند و سراسر خشمگین می شود ؟
ان چه شخصیتی است که با محبت غیر فعال می شود و با کم محبتی دیگران خرد می شود و از حرکت بازمی ایستد؟
ان چه شخصیتی است که نمی تواند به خود تکیه کند؟ان چه شخصیتی است که پول و مقام اوراخوشحال می کند و با نشاط می سازد ولی وجود این همه استعداد روحی و معنوی او را به نشاط و امید نمی کشاند؟
ان زنی که قادر به تایید خود نیست وباید او را تایید کنند ، زنی که قادر به نشاط بخشی به خود نیست وباید بانشاطش کنند ، زنی که قادر به تامین محبت از درون نیست و باید از بیرون تامینش کنند ، این زن چگونه می خواهد اهل ناز باشد؟
کسی می تواند ناز کند که خود را باور کرده باشد .خود درونی خود را نه خود مادی و جسمانی خویش را .چه بسا انسان هایی فقیر و بدشکل که از باور راسخی بهره مند هستند.

ادامه دارد ان شاالله ...
[/]

sky_star;609955 نوشت:
سلام منم که اولین بار این کتاب رو خوندم خیلی از مطالب کاربردیش خوشم اومد .چشم سعی می کنم مطالب رو سریعتر اپ کنم

سلام و خسته نباشید

اول عرض کنم زحمت شما بسیار با ارزشه و اینکه مطلب کاربردی رو هم انتخاب کردید (که کمتر بهش پرداخته میشه) ارزشش رو دو چندان میکنه

اما ضمن خوبی هایی که در مطالب دیدم ، نقدهایی هم به نظرم می رسه. ولی برای به هم نخوردن تاپیک شما ، خودتون تعیین کنید که الان عرض کنم؟ یا اینکه بذارم بعد از اینکه مطالبتون تموم شد؟

نظر خودم اینه که مطالب رو تموم کنید که روال منظم طی بشه ، در آخر پستی قرار بدید مبنی بر اتمام مطالب ، تا اگر کسی نظری داشت اون موقع بیان کنه

هرچند باز نظر ، نظرِ شماست

سلام مرسی از توجهتون نه همین الان نقداتون بزارید با هم فکری همه حل کنیم و من در ادامه باقی مطالبو می زارم . یا اگر صلاح می دونید یک تاپیک جدا بزنیم نقد این تاپیک .در خدمتم.موفق باشید.

اما به نظر من هم نظم تاپیک به هم میریزه
ممکنه نقد و بررسی تا چندیدن پست ادامه پیدا کنه و از بحث اصلی دور شیم
یا اینکه بقیه هم بیان و به نقد و بررسی بپردازن
اونوقت کسی که به تاپیک میاد باید برای خوندن مطالب اصلی کلی بگرده
ترجیحا در آخر مطالب یا تاپیک جداگانه باشه بهتره

[="Blue"]نتیجه بهار دوم :

نتیجه ای که بدست می اید این است که هیچ انسانی نباید خود را ذلیل دیگری بداند و نباید اسیر و وابسته به غیر باشد .در خانواده نیز زن باید خود را با شخصیت حقیقی اشنا سازد و ارزش های حقیقی را درخود بوجود اورده و یا کشف کند. اگر شوهر بداخلاق است ، سخت گیر است ، بد دل است ، خشن است ، قدر نشناس است ،نق نقو است ، بی محبت است ، متکبر و مغرور است و و ... با وجود ارزش های حقیقی و مزین شدن به شخصیت حقیقی هیچ کدام نمی تواد زن را بشکند .تاریخ زنان نمونه ای را در قلب خود برای عبرت اینده گان نگه داشته است .

هیچ زنی نباید در خود احساس پوچی کند.اگر زیبایی نیست ، اگر پول و مقامی نیست ، اگر نقصی و ضعفی در ناحیه جسم است ، همگی با وجود ارزش های حقیقی پوشیده خواهد شد.انقدر که شخصیت حقیقی به انسان جمال و عزت می دهد شخصیت عرفی که متشکل از جمال ظاهر و ثروت و مقام است به انسان جمال و عزت نمی بخشد.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

sky_star;609955 نوشت:

بهتون توصیه می کنم خود کتاب رو بخریدو کامل بخونید ، منتها متاسفانه کم یابه اما در قم هست.موفق باشید .


سلام
لطفا انتشارات و محل تهیه کتاب در قم رو می فرمایید . ممنون

[="Blue"]بهار سوم :

انسان برای رسیدن به خواسته های خویش نیاز به ابزار دارد .خودباوری یکی از مهمترین ابزارهای انسان های موفق بوده و هست.اگر انسان به خود یقین پیدا کند و به راحتی می تواند به خواسته های خود برسد ،تا انجا که اگر این خودباوری وجود نداشته باشد ،قادر به تحصیل خواسته های خود نخواهد بود.خودباوری یعنی "من می توانم" .
اگر محرک های درونی انسان فعال باشد ،انسان توکل پیدا خواد کرد .ولی بسیاری از انسان ها فاقد محرک های درونی فعال هستند .باید این محرک ها را زنده کرد و گرنه با فعال نبودن این محرک ها درس توکل و اقدامات بزرگ کردن ، خود راخسته کردن و گوش ها را بیهوده پر کردن است.
زنانی قادر به ناز هستند که عنصر درونی ناز یعنی خودباوری را دارا باشند.زن باید یقین پیدا کند به اینکه سرشار از توانایی و استعداد است که می تواند با شکوفا ساختن انها نه تنها خود را بلکه همسر خود و جامع خود را نجات دهد.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]برداشتی از بهار چهارم

انسان نسبت به هر چیزی که احساس نیاز می کند ، به مقدار احساس نیازش آن چیز را دوست دارد.انسان از سر بی نیازی عاشق نمی شود بلکه این نیازمندی است که انسان را محب و دوستدار می سازد. آنجا که نیاز است کشش وجوددارد.وای اگر انسان نیازمند با ناز معشوق و عشوه محبوب روبرو شود.شعله است ، شعله ورتر می شود ، درد است ، دردمندتر می شود ، ناله است ، نالان تر می شود ، سوز است ، سوزتر می شود .ناز نیاز نیازمند را شعله ورتر می کند.این شعله وری ، منیت ها ،خودخواهی ها ،استقامت ها، ومخفی کاری های عاشق را می سوزاند و خاکستر می کند .نازیدن معشوق نالیدن عاشق را و نالیدن عاشق پاییدن معشوق را به دنبال دارد.بنابراین این نازیدن برای پاییدن است نه برای بریدن .این ناز برای اعطاء است اما اعطایی که نتیجه اش دل ربودن باشد.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]ناز نوعی دعوت

ناز زن نیز نوعی دعوت زن از مرد خویش است.وقتی زن ناز می کند در حقیقت می خواهد قلب مرد خود را بسوی خود دعوت کند .با زبان اگر بگوید برای او نقص است.از این جهت به جای استفاده از زبان و کلام ،به گونه ای رفتار می کند و به شیوه ای حرف می زند که دل مرد ربوده شود.یعنی کیفیت انجام کار زن باعث ربودن دل مرد می شود.زنی که اهل ناز نیست ، از یک طرف به قلب مرد خود احتیاج دارد و از طرفی راه حقیقی و اصلی دعوت یعنی هنر ناز را نمی داند، ناچارا متمسک به زبان و کلام می شود و از این طریق می خواهد قلب مرد خود را فتح سازد.در این صورت گرچه ممکن است مرد به خواسته زن نیز پاسخ دهد ولی چنین مردی نمی تواند دل بدهد و قلب خود را نثار نماید.
بنابراین ناز نوعی دعوت از قلب مرد است اما در جهت صفا بخشی بیشتر به زندگی مشترک نه برای بدست اوردن شخصیت و هویت گرچه چو صد امد نود هم پیش ماست.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]کاش زن ها می دانستند

کاش زن ها مردان را بیشتر می شناختند . کاش بیشتر به نیاز های مردان آگاه می شدند .کاش غیر از نیازهای جنسی به نیاز های دیگر مرد نیز پی می بردند. کاش می دانستند که مردان به احساس و عاطفه آنها محتاجند.کاش علت پر احساسی خود را و اینکه چرا خداوند به زن این همه احساس بخشیده می دانستند. اگر نیازمندی نبود این همه احساس به زن داده نمی شد.و ای کاش می دانستند که محتاج احساس و عاطفه زن تنها کودک نیست.نیمی از احساس که به زن داده شده است باید از کانال زن ب مرد منتقل شود.کاش زنان می دانستند که مردان به تبسم و لبخند زن نیاز دارند. کاش می دانستند با استفاده از نیاز هایی که مردان به آنها دارند چقدر می تواند زندگی را نو و تازه و با صفا نگه دارند .کاش می دانستند که طناب احساس درون آن ها تا چه حد به قلب مرد گره خورده است و اگر قطع شود چه بلایی بر سر مرد می اورد .کاش می دانستند انکه در برابر نیاز ها کم استقامت تر است مرد است و کاش از قدرت صبر خود در برابر نیاز ها اگاهی می یافتند .کاش زن ها می دانستند ه بسیار دارا و غنی هستند .زیرا اگر دارا نبودند این همه مردان خشن و غلیظ به انها توجه پیدا نمی کردند.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]مرد ناز را می خواهد و دوست دارد .ناز زن،نیاز مرد را تشدید و علاقه مرد را زیاد می کند و موجب صمیمیت و انس بیشتر می شود به خلاف بخل و غرور که غریبه ساز و دلزداست.
انسان مغرور نیز برای خود حریم قایل است و نمی گذارد که دیگران به حریم او را یابند .همانگونه که انسان با ناز و عشوه نیز برای خود حریم قایل می شود.این شباهت در کارمغرورانه و نازگون موجب می شود که برخی غرور را به جای ناز عوضی بگیرند. در حالی که غرور با ناز و کار مغرورانه با کار نازگونه باهم متفاوت است .هم منشاء کار نازگونه با کار مغرورانه متفاوت است و هم ظرفیتی که در کار نازگونه صورت می گیرد با کار مغرورانه فرق دارد .

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]اگر معشوق دائم به ناز و ممنوعیت مشغول باشد، کار عاشق تمام است و دیگر او را وقت وصالی نیست.هر اندازه نیاز عاشق شدید تر می شود ، معشوق و محبوب دست نارس تر و محبوب تر می شود و راه وصال سخت تر و دشوارتر می گردد ، ولی چنین نیست که راه وصال بکلی مسدود و برای ناز حدی نامحدود باشد.ناز اعطاء است ،اما اعطایی که دل برباید.ناز برای محروم ساختن مرد نیست بلکه برای مشتاق ساختن مرد است .حد ناز تا انجا است که عشق با وصال از بین نرود.ناز برای حفظ عشق و محبت است .

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]زوجین در زندگی نسبت به هم دو نیاز دارند : یکی نیاز جسمانی و دیگری نیاز روحانی .این دونیاز اگر اگر بی حساب وکتاب رفع شوند به سردی و دلزدگی و بی نیازی منجر می شود .ان هم نه بی نیازی مطلق ، بلکه نسبت به هم.این بی نیازی هاست که عشق را می میراند و از بین می برد.از این جهت باید این نیاز هارا زنده نگه داشت . ولی ایا می شود این نیاز هارا زنده نگه داشت ؟ و یا نیازهای زوجین نسبت به هم زایل شدنی است ؟پاسخ این است که زوجین نسبت به هم دو نوع نیاز دارند ، برخی کم شدنی است و برخی زیاد شدنی است.


ادامه دارد ان شاالله ...
[/]

[="Blue"]
آن نیاز که کم شدنی است همان نیاز های جسمانی و شهوانی است و آن نوع نیاز که زیاد شدنی است نیاز های روحی و عاطفی است.این دو نوع نیاز بیشتر در دوران نامزدی احساس می شود.نیاز جسمانی را آن ممنوعیتی که خاص دوران نامزدی تشدید می کند و در نتیجه موجب تشدید عشق و علاقه زوجین می شود.اما در هیچ دوره ای از دوران زندگی مشترک ،برای رفع نیازهای روحی و عاطفی محدودیت و ممنوعیتی وجود ندارد ، این نوع نیاز هم در معرض زوال و نابودی هستند.البته نیاز جسمانی و شهوانی نیز در معرض این خطر هستند .آنچه این خطر را رفع می کند همین ناز و ممنوعیت در خانه است.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]
ناز یعنی دشوار کردن دست رسی غیر به دارایی های و حریم خود،به انگیزه حفظ عشق و ربودن دل و حفظ اشتیاق وصال .بنابراین ناز زن حافظ نیاز زوجین به یکدیگر است.یکی از فلسفه های ناز و ممنوعیت این است که زوجین به غیر توجه پیدا نکنند وهمیشه تشنه هم باشند .زن تا آنجا ناز می کند که وصال که موجب زوال عشق و محبت نشود و این است حد ومرز ناز و ممنوعیت و این است انگیزه حریم سازی.بنابراین حد و مرز ناز محدود نیست و دست نارسی ،همیشگی و دایمی نیست .عرض شد که ناز برای اعطاء است اما اعطایی که دلرباباشد.

ادامه دارد ان شاالله ... [/]

[="Blue"]چرا دوران نامزدی شیرین است ؟ چون هم نیاز است و هم ممنوعیت .حال بعد از ازدواج نیز زوجین باید برای خود ممنوعیت هایی ایجاد کنند و حریم را نگه دارند.زن باید در تمام امور زندگی خود رفتارش نازگونه باشد به این معنا که رفتارش دلربا باشد. خنده های زن، کارها و خانه داری زن ، غذا پختن و تدارک غذا ، ابرازهای زن ،نوع پوشیدنی های زن ، حرف زدن های زن، تقاضاهای زن، تمکین زن ، اعطاء مهر و محبت و عاطفه زن ، براوردن خواسته های مرد ، عیب گیری های زن ، نگاه های زن ، ارایش و خود ارایی زن ، تزیین خانه و وسایل زندگی ، همه و همه باید با ناز صورت گیرد.این ها همه دارایی های زن است و باید با اعطاء این دارایی ها قسمتی از دل مرد خود را برباید.کمتر مردی است که در برابر ناز زن قادر به استقامت باشد.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]حال به دو مورد مهم یعنی ناز در عاطفه و ناز در مسایل جنسی می پردازیم:

چگونه ناز در عاطفه:

1.زن ها سعی کنند از همسر خود جز از مسایل ضروری پرس و جو نکنند.مثلا سوال نکنید چه کردی ، چه خوردی ، چه دیدی، کجا رفتی ، چرارفتی و... این پرس وجو ها اگر ازحدخارج شوند که غالبا نیز خارج می شوند ، حاکی از وابسنگی مذموم است.نباید انسان وابستگی هایی که موجب ذلت اوست اختیار کند.کسی که دایم پرس و جو می کند می رساند که از درون محکمی برخوردار نیست و چون حاکی از این ضعف است ، این پرس و جو ها مرد را خسته و بی رغبت می کند.


ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]2.از اخم و خشم بپرهیزید. لازم نیست هنگامی که از مرد خود ناراحت می شوید با اخم و خشم با او مقابله کنید . راه های دیگری هم وجود دارد. ان قدر ارام و با صفا باشید که با یک نگاه شما، همسر شمامتوجه اشتباه خود باشد.داد و فریاد و پرخاشگری لازم نیست.باید به گونه ای برخورد کرد که هر چه زودتر صلح و صفا به زندگی برگردد.اخم و خشم ، صلح و صفا را دورمیکند.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]3. از طعنه و نیش زبان به شدت خود داری کنید.خوش زبان باشید و هرگز با زبان به همسر خود زخم وارد نکنید.
4. خنده رو باشید .البته منظور قهقهه زدن نیست .تبسمی نرم و لطیف داشته باشید تا بتواند عاطفه را در روح خود و مرد سرازیر نمایید.
5.در برابر نق نق های مرد سعی کنید چندان عکس العمل منفی از خود نشان ندهید.به گونه ای رفتار کنید که مرد از بی خیالی ظریفانه شما نسبت به نق نق هایش شرمنده گردد.گاهی ممکن است مرد به شما تندی کند و یا خدا نکرده پرخاشگری نماید ، شما سعی زیادی در نرنجیدن خود و نرجندان او داشته باشید . بیشتر سعی کنید در این مواقع حالت طبیب و پرستار را داشته باشید.
6. بسیار کم تقاضا باشید .سعی کنید جز در موارد ضروری ، چیزی از شوهر خود تقاضا ننمایید.تقاضا ننمودن حاکی از روح پر صبر و حوصله شماست.مرد مشتاق چنین روحی است.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]ناز در مسائل جنسی:

1. زن ها سعی زیادی در استقلال روحی خود داشته باشند .و سعی کند از برخی ابرازها نسبت به مرد خود جلوگیری کند.

2. به گونه ای وانمود نکنید که به ابراز مرد و به نوازش او نیاز دارید.سعی کنید از ترفند های غیر زبانی و غیر صریح استفاده کنید.

3. خوشبو وتمیز باشید و از بدبویی وبی نظمی و آلودگی به شدت پرهیز کنید.

4.در وقت مواقعه حرفهای بی ربط بیان نکنید و حرف ها باید در این مواقع بیشتر احساسی و عاطفی و شیرین و بسیار اندک و آرام باشد.

5. هر اندازه شوهر شما این مسئله را که شما حتی در فاصله زمانی که مردتان در خانه نیست می توانید با رضایت و آسودگی و نشاط در خانه به کار خود مشغول باشید ، آگاه شود احساس کشش بیشتری به شما پیدا خواهد کرد .

6. سعی کنید در شروع مواقعه ممنوعیت جذاب ایجاد کنید ولی بعد از آن نه تنها ممنوعیت ها را بشکنید ، بلکه خود به هموار کردن این امر کوشا باشید و به ابرازهای غیر زبانی بپردازید.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]7. در طول روز از اخم و خشم و بدزبانی و تندی بپرهیزید. زیرا تاثیر زیادی در امور جنسی دارد .باید کارها و گفتارهای شما در طول روز و شب حاکی از خود باوری شما و روح بزرگ شما باشد .اخم و خشم و بداخلاقی نمی تواند نشانگر روح بزرگ و مستقل باشد.

8. عفیف باشید .زنهایی که عفیف و خود نگه دار هستند و خود را در معرض نامحرمان قرار نمی دهند و از پوشش مناسبی برخوردارند دل مرد را به خود جلب می کنند.مردی که زن خود را دوست بدارد قطعا در امور جنسی حالت بهتر و رضایت بخش تری خواهد داشت.

9. یکی از مسائل که در امر ناز در عاطفه و ناز در مسائل جنسی کمک می کند مسئله خلاقیت و هنر زن است.زن باید خلاقیت و هنر را در خود زنده کند .همین وجود نشاط به انها و خود باوری جذابیت بیشتری می دهد.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]آثار نازه و عشوه گری در خانواده

تاثیری که ناز بر زن می گذارد :

1.احساس محبت و عشق درونی
2. حفظ زن در مقام معشوقیت و محبوبیت
3.رضایت و خشنودی
4.استقلال

و اما تاثیری که ناز زن بر مرد خانه می گذارد :

1.فتح قلب مرد .
2. بزرگ دیدن زن خانه.
3.نشاط و آرامش.
4.حفظ مرد در مقام دلدادگی.
5.حفظ نیاز مرد به زن خانه
6.نگه داری مرد از توجه به اجنبی
7.امید و حرکت

[=arial]برخی زنان گمان می کنند با اعطاء ان هم بدون هیچ نازی و بدون هیچ ممنوعیتی و قیمتی ، بهتر می توان دل مرد را جذب نمود در حالی که این گونه نثار کردن و این رایگان بخشی ها ، هرگز قلب مرد را فتح و موجب ابراز تمنای عاشقانه مرد نخواهد شد . این رایگان بخشی زن ، که از روی سادگی زن صورت می گیرد ، هرگز باعث رایگان بخشی مرد نخواهد شد .

ا[=arial]گر زن قلب و ابراز مرد را می خواهد ، مرد نیز ناز زن را ارزو می کند.پس رایگان بخشی ، فلج ساز است نه عشق ساز .دلیلش هم این است که ابراز مرد معلول ناز زن است نه معلول رایگان بخشی زن و نه معلول به دست اوردن دارایی های زن

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]یکی از فلسفه های حجاب برای زن این است که مرد خانه به راحتی به غیر توجه پیدا نکند ، تا در نتیجه این بی توجهی به غریبه ، بنیان خانواده حفظ شود.دین می خواهد نه از داخل خانواده ، عواملی موجب توجه به غیر گردد و نه از خارج چیزی توجه زوجین به هم را نابود کند .از این جهت از داخل، دستور به نظافت و ناز و ابراز و محبت داده است و از خارج فرمان به حجاب و پوشش .حجاب خارجی ، حافظ ناز و محبت داخلی است و ناز و محبت داخلی حافظ حجاب خارجی.اگر در خانواده ناز و ابراز جای خود را پیدا کند ،حجاب و پوشش هم رواج بیشتری پیدا خواهد کرد همانگونه که اگر حجاب رایج شود ،مهر و محبت داخلی نیز بیشتر خواهد شد.

ادامه دارد ان شاالله ...

[="Blue"]زن از مرد ناز نمی خواهد ولی مرد ناز می کند ،مرد از زن ناز می خواهد ولی نمی بیند.زن ابراز مرد را می خواهد ناز مرد را می بیند و مرد ناز زن را می خواهد ، ابراز زن را می بیند.در حالی که اگر ناز از جانب مرد صورت بگیرد و ابراز از جانب زن ، زندگی بسیار دشوار و سخت خواهد شد.ومتاسفانه این جابه جایی وجود دارد وزندگی هارا فلج ساخته است.در زندگی های امروزی این زن است که تقاضا می کند ، این زن است که ابراز می کند ، این زن است که التماس می کند ، این زن است که بازیگر عاشقی است و این زن است که باید خریدار ناز باشد.این خریدار دائم باید چیزی را بخرد که نمی خواهد اما مجبور است.این خریداری و اجبار زن را می شکند و پژمرده می کند.آنچه اورا بیشتر ازار می دهد و شکسته تر می سازد این است که فکر می کند کارش درست بوده ولی ناسپاسی دیده است.در حالی که کارش اشتباه بوده و نمی بایست دارایی های خود را بی ناز می بخشید تا مجبور به خریداری ناز مرد شود.قطعا وقتی زن به ابراز مشغول شود، مرد ناچارابه نازیدن دچار خواهد شد.

ادامه دارد ان شاالله ...

جناب sky-star
با سپاس از جنابعالی بنده در این مورد مشکلاتی دارم که انشاء الله با راهنماییهای شما مرتفع می شوند. بنده شاید به این دلیل که در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم تا حال اصلا با هیچ خانمی رابطه ای خاص نداشته ام و علت آن هم بعد از علت مذهبی همانا غرور بنده بوده است البته در ارتباط با خانمها و نه آقایان یعنی بنده نمی توانستم به خودم بقبولانم که باید منت یک دختر را بکشم و این غرور در ارتباط با دختران شاید از زیبایی ظاهری بنده بوده است. هنگامی که در سن ازدواج بودم برای پیداکردن همسر در کوچه و خیابان پرسه می زدم و به محض پیداکردن دختری که از نظر قیافه و پوشش اسلامی مناسب بود دنبالش راه می افتادم و در فرصتی مناسب به او می گفتم که من می خواهم با شما ازدواج کنم و اگر امکان داشته باشد کمی در این مورد باهم صحبت کنیم ولی در چندین موردی که پیش آمد هیچکدام از این دختران پاسخ ندادند و احتمالا ناز کردند ولی بنده اینگونه تصور کردم که یا از من خوششان نمی آید و یا مغرور هستند و می خواهند مرا علاف کنند و دست آخر مادر و خواهرم برای بنده دختری پیدا کردند.

موضوع قفل شده است