جمع بندی ناراحت و عصبانی از کمبودها

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناراحت و عصبانی از کمبودها

وقتی مشکلات ذاتی باعث عقب موندگی در همه چیزبشه و راه جبران و .. نداره و عشق و حال بعضی ها رو ببینم باید به خاطر کمبودهای خودم از عصبانیت بمیرم ؟ اگه نمیرم چطور کمبودهای خودم رو تحمل کنم؟؟
خودکشی هم که حرامه کسی نخواد زندگی کنه باید چیکار کنه؟ راهی سراغ دارید ؟؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد معتمد

مضطرب;990563 نوشت:
وقتی مشکلات ذاتی باعث عقب موندگی در همه چیزبشه و راه جبران و .. نداره و عشق و حال بعضی ها رو ببینم باید به خاطر کمبودهای خودم از عصبانیت بمیرم ؟ اگه نمیرم چطور کمبودهای خودم رو تحمل کنم؟؟
خودکشی هم که حرامه کسی نخواد زندگی کنه باید چیکار کنه؟ راهی سراغ دارید ؟؟

با سلام و احترام

قطعا همه افراد شرایط یکسان ندارند و حرف شما از این جهت کاملا درست است؛ منتها ضروری است حتما به دو نکته توجه شود:
1- در هیچ شرایطی راه جبران صد در صد بسته نیست. بله ممکن است مطابق با شرایط موجود برخی افراد با موانع بیشتری همراه باشند ولی راه رشد و پیشرفت برای همه فراهم است. باید از همه ظرفیت ها استفاده کرد و آن را به ثمر رساند. اینکه چطور می تواند این اتفاق بیفتد به شرایط شما بستگی دارد.
2- نوع نگاه به زندگی در این مسئله تعیین کننده است. اساسا افرادی که صرفا مادی گرا هستند در این شرایط با بحران روحی روانی مواجه می شوند؛ چون ملاک سنجش موفقیت و پیشرفت در آنها پول و ثروت و جایگاه و قدرت است و همانطور که شما گفتید چون شرایط ذاتی افراد یکسان نیست، قاعدتا پیشرفت مادی آنها نیز عادلانه نخواهد بود. ممکن است فردی به دلیل داشتن پدری پولدار، استعداد ذاتی قوی، قدرت بدنی زیاد، خانواده متمکن و دارای قدرت، سلامت جسمی و ...، رشد و پیشرفت سریع و چشم گیری داشته باشد و در مقابل کسی که این شرایط را ندارد، یا به اندازه او پیشرفت نمی کند و یا اگر هم بکند با سختی های زیادی همراه خواهد بود. در چنین شرایطی طبیعی است که فرد سرخورده شده و به تبع آن از زندگی متنفر می شود؛ منتها کسی که نگاهش به زندگی فراتر از این مسئله بوده و اصل و اساس زندگی این دنیا را زمینه ساز زندگی ابدی و اخروی می داند، زندگی مادی با هر شرایطی برایش یکسان است. چنین فردی چون به تبع کلام خداوند در قرآن، ملاک برتری افراد را پول و ثروت و جایگاه نمی داند و پذیرفته است که تنها کسی برتر است که تقوای بیشتر و ایمان قوی تری داشته باشد، زمانی ناامید و افسرده می شود که احساس کند ایمانش کمرنگ شده و از دیگران عقب افتاده است.

بنابراین:
1- نوع نگاهتان به زندگی را مورد ارزیابی و اصلاح قرار دهید.
2- راه رسیدن به موفقیت و پیشرفت را بسته ندانید و برای آن تلاش کنید. در همه اقشار افرادی وجود دارند که با وجود نبود خیلی از شرایط به پیشرفت های چشم گیری دست یافته اند.
3- شناسایی استعداد و ظرفیت های خود را در اولویت قرار داده و برنامه خود را با آن تنظیم کنید. مشورت از نزدیکان و مشاوران در این مسئله کارساز است.
4- افراد موفق با شرایط یکسان خود را پیدا کرده و الگو برداری کنید.
5- در کنار تلاش برای رشد مادی و دنیوی، از رشد معنوی غافل نشوید.
6- از تنهایی فاصله گرفته و زندگی اجتماعی خود را تقویت کنید.
7- موفقیت ها و ویژگی های مثبت خود را در هر زمینه ای نوشته و مرور کنید.
8- می توانید ضمن تماس با مرکز پاسخگویی تلفنی ما (096400) و توضیح بیشتر شرایط، از آنها کمک بگیرید.

پیروز و سربلند

سلام.
چه خوبه که به بی عدالتی اعتراف کردی بقیه ی کارشناس ها که عین عدالت و حکمت خداوند بیان می کنند. فقط هم اینو بلدید بگید که دید رو فراتر کنیم همه چی بفرستیم اون دنیا شاید خودمون‌رو گول بزنیم.انگار خدا مفتی به کسی پاداش می ده. راه پیشرفت بسته است وقتی من نوعی مثلا مسخر امضای یک‌ انسان ابله دیگه ام.

[SPOILER]

آيا آنان رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مى‌كنند در حالى كه ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت) و درجات بعضى انسان‌ها را بر برخى ديگر برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را به خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‌اندوزند بهتر است.۳۲ زخرف

[/SPOILER]

نمیشه دیدو عوض کرد واقعیت اینه : مفلوک به زمین خورده. از کودکی به زمین خورده.
هیچ موجود زنده و مرده و ماورایی که هم جوابگو نیست.
بقیه ام عشق و حالشون رو جلوی چشم آدم بیارند و قشنگ بچزونن.
خودکشی کنی می برن شکنجه می کنن که چرا این کارو کردی بمونی باید ناله کنی ۲۴ ساعت . ناله نکنی باید تا آخر عمرت تو فکر بری چرا من نه چرا اون آره اینکارو هم نکنی از حسادت باید بمیری.اینکارو هم نکنی باید دق مرگ شی.نمیشه آقا نمیشه زندگی لعنتی اینجور نمیشه.دیگه پرسش و چرا و صبر هم حدی داره.چه قدر گول بزنم خودمو.کجا شکایت کنیم کجا بگیم آقا ما این زندگی کوفتی رو اینطور نمی خوایم.پدر و مادر عشق کردند باعث شدند من کوفتی به دنیا بیام به زور به دنیا بیام باز تکرار می کنم به زور به دنیا بیام و همه راه ها هم بست است چند سال فقط باید دنبال این باشم چرا باید به زور به دنیا بیام.

مضطرب;990795 نوشت:
سلام.
چه خوبه که به بی عدالتی اعتراف کردی بقیه ی کارشناس ها که عین عدالت و حکمت خداوند بیان می کنند. فقط هم اینو بلدید بگید که دید رو فراتر کنیم همه چی بفرستیم اون دنیا شاید خودمون‌رو گول بزنیم.انگار خدا مفتی به کسی پاداش می ده. راه پیشرفت بسته است وقتی من نوعی مثلا مسخر امضای یک‌ انسان ابله دیگه ام.

[SPOILER]

آيا آنان رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مى‌كنند در حالى كه ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت) و درجات بعضى انسان‌ها را بر برخى ديگر برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را به خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‌اندوزند بهتر است.۳۲ زخرف

[/SPOILER]

نمیشه دیدو عوض کرد واقعیت اینه : مفلوک به زمین خورده. از کودکی به زمین خورده.
هیچ موجود زنده و مرده و ماورایی که هم جوابگو نیست.
بقیه ام عشق و حالشون رو جلوی چشم آدم بیارند و قشنگ بچزونن.
خودکشی کنی می برن شکنجه می کنن که چرا این کارو کردی بمونی باید ناله کنی ۲۴ ساعت . ناله نکنی باید تا آخر عمرت تو فکر بری چرا من نه چرا اون آره اینکارو هم نکنی از حسادت باید بمیری.اینکارو هم نکنی باید دق مرگ شی.نمیشه آقا نمیشه زندگی لعنتی اینجور نمیشه.دیگه پرسش و چرا و صبر هم حدی داره.چه قدر گول بزنم خودمو.کجا شکایت کنیم کجا بگیم آقا ما این زندگی کوفتی رو اینطور نمی خوایم.پدر و مادر عشق کردند باعث شدند من کوفتی به دنیا بیام به زور به دنیا بیام باز تکرار می کنم به زور به دنیا بیام و همه راه ها هم بست است چند سال فقط باید دنبال این باشم چرا باید به زور به دنیا بیام.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی اگر حسادت رو کنار بزارید می شه

توصیه میکنم فقط به ظاهر زندگی دیگران نگاه نکنید

بنده انسان های بسیاری رو دیدم که در ظاهر ثروتمند و خوشبخت بودند

اما وقتی وارد زندگیشون شدم و مشکلات زندگیشون رو به من گفتند خدا رو شکر کردم که ثروتمند و به ظاهر خوشبخت نیستم !

شروحیل;990844 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی اگر حسادت رو کنار بزارید می شه

توصیه میکنم فقط به ظاهر زندگی دیگران نگاه نکنید

بنده انسان های بسیاری رو دیدم که در ظاهر ثروتمند و خوشبخت بودند

اما وقتی وارد زندگیشون شدم و مشکلات زندگیشون رو به من گفتند خدا رو شکر کردم که ثروتمند و به ظاهر خوشبخت نیستم !

حسادت ناخودآگاه وقتی انسان کمبود داشته باشد به وجود میاد.
هر چند من بیشتر از خودم متنفرم.
حالا من کی حرف از ثروت زدم که شما ثروت رو مثال زدی ؟!
نیاز به دیدن ظاهر دیگران نیست خودش اوتومات وار جلوی آدم میاد.
حتما بعدش می خوای بگی خودمو به کوری بزنم.

[="Times New Roman"][="Black"]

مضطرب;990957 نوشت:
حسادت ناخودآگاه وقتی انسان کمبود داشته باشد به وجود میاد.
هر چند من بیشتر از خودم متنفرم.
حالا من کی حرف از ثروت زدم که شما ثروت رو مثال زدی ؟!
نیاز به دیدن ظاهر دیگران نیست خودش اوتومات وار جلوی آدم میاد.
حتما بعدش می خوای بگی خودمو به کوری بزنم.

سلام

شما می خوای فقط

کمبودهاتو جبران کنی

زندگی بهتری داشته باشی

به آرزوهات برسی

یا اینکه می خوای همه ی اینها رو با اون مدلی که خودت می خوای به دست بیاری ؟

اگر فقط خواسته هات رو می خوای من راهش رو بهت میگم.

اولین قدمی که باید برداری اینه که شروع کنی به گول زدن و فریب دادن ذهن خودت

مثل یه بازی. یک ماه تمرین کن به موضوعات مختلف جور دیگه ای نگاه کنی.

اونجوری نگاه کنی که باعث رشد و پیشرفتت میشه.

مثلا اگر کتاب خوندن به نظرت چیز مسخره ای میاد.

امروز فقط به فواید کتاب خوندن فکر کن و توی اینترنت در موردش جستجو کن.

وقتی هم فوایدش رو می خونی الکی سر تایید تکون بده که مثلا واست جالب و قابل قبول هست.

در ابتدا و روزهای اول کلی فکر میاد سراغت که خودتو گول نزن اینا مسخره بازیه از حقیقت فرار نکن و ....

ولی وقتی به خودت زمان کافی بدی و به خودت بگی که هیچ عجله ای وجود نداره و پله پله جلو بری

بعد از مدتی می بینی نگاهت به کتاب خوندن عوض شده و خودت میل و رغبت داری که کتاب بخونی

و از طرفی وقتی این مسئله رو برای موضوعات مختلف امتحان کنی به مرور زمان ذهنت منعطف میشه

و به راحتی می تونی در مورد خودت و آدم های اطرافت و موضوعات مختلف هر نگرشی که دوست داشتی رو انتخاب کنی و مدت ها در اون تفکر بمونی.

مثلا فرض کن دوست داری مباحث فیزیک و فرمول هاش رو یاد بگیری ولی به نظرت خیلی سخت و تلخ و خشک و بی مزه میاد.

بعد از یک ماه که این فریب دادن ذهن رو تمرین کنی. به راحتی می تونی در مورد فیزیک نگرش مورد نظرت رو انتخاب کنی.

مثلا این نگرش: چقدر یادگیری فیزیک جذاب و شیرین هست.

شما روزها و ساعت ها می تونی در این تفکر باقی بمونی و احساس فوق العاده ای نسبت به فیزیک داشته باشی

و وقتی احساس فوق العاده ای داشته باشی بدون هیچ درد و رنجی و با میل و رغبت میری سمتش.

ذهن انسان این قابلیت رو داره که بهش فریبش داد و افکار و نگرش های جدید رو جایگزین کرد.

همونطور که یه انسان مثبت اندیش و سالم با افکار منفی و دروغین به خاک سیاه می نشینه.

یک انسان ضعیف هم می تونه با رفتارهای جدید و اعمال جدید یک ذهن جدید رو خلق کنه.

مطمئنا شما هم می تونید با قدم های خیلی کوچک و پیوسته کم کم ذره ذره تغییرات بسیار بزرگی رو در زندگیتون بوجود بیارید.

در پایان این بیت شعر رو با همه ی وجود تقدیمتون میکنم:

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست :)>-[/]

سلام.
آفرین واقعا خوب بود.
پس همه چی دروغه کلا باید دروغ گفت دیگه چه نیازی به شیطونه پس شیطون خودمونیم که خودمونن خودمون رو گول می زنیم.پس بنیان همه چیز دروغه و گول زننده است.
از فردا به خودم می گم من وای چه آدم خوبیم و می زنم می رقصم‌ و هر هر کنان می خندم.
کلا گول زدن بنیان هر کاریه.

Im_Masoud.Freeman;990962 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
سلام

شما می خوای فقط

کمبودهاتو جبران کنی

زندگی بهتری داشته باشی

به آرزوهات برسی

یا اینکه می خوای همه ی اینها رو با اون مدلی که خودت می خوای به دست بیاری ؟

اگر فقط خواسته هات رو می خوای من راهش رو بهت میگم.

اولین قدمی که باید برداری اینه که شروع کنی به گول زدن و فریب دادن ذهن خودت

مثل یه بازی. یک ماه تمرین کن به موضوعات مختلف جور دیگه ای نگاه کنی.

اونجوری نگاه کنی که باعث رشد و پیشرفتت میشه.

مثلا اگر کتاب خوندن به نظرت چیز مسخره ای میاد.

امروز فقط به فواید کتاب خوندن فکر کن و توی اینترنت در موردش جستجو کن.

وقتی هم فوایدش رو می خونی الکی سر تایید تکون بده که مثلا واست جالب و قابل قبول هست.

در ابتدا و روزهای اول کلی فکر میاد سراغت که خودتو گول نزن اینا مسخره بازیه از حقیقت فرار نکن و ....

ولی وقتی به خودت زمان کافی بدی و به خودت بگی که هیچ عجله ای وجود نداره و پله پله جلو بری

بعد از مدتی می بینی نگاهت به کتاب خوندن عوض شده و خودت میل و رغبت داری که کتاب بخونی

و از طرفی وقتی این مسئله رو برای موضوعات مختلف امتحان کنی به مرور زمان ذهنت منعطف میشه

و به راحتی می تونی در مورد خودت و آدم های اطرافت و موضوعات مختلف هر نگرشی که دوست داشتی رو انتخاب کنی و مدت ها در اون تفکر بمونی.

مثلا فرض کن دوست داری مباحث فیزیک و فرمول هاش رو یاد بگیری ولی به نظرت خیلی سخت و تلخ و خشک و بی مزه میاد.

بعد از یک ماه که این فریب دادن ذهن رو تمرین کنی. به راحتی می تونی در مورد فیزیک نگرش مورد نظرت رو انتخاب کنی.

مثلا این نگرش: چقدر یادگیری فیزیک جذاب و شیرین هست.

شما روزها و ساعت ها می تونی در این تفکر باقی بمونی و احساس فوق العاده ای نسبت به فیزیک داشته باشی

و وقتی احساس فوق العاده ای داشته باشی بدون هیچ درد و رنجی و با میل و رغبت میری سمتش.

ذهن انسان این قابلیت رو داره که بهش فریبش داد و افکار و نگرش های جدید رو جایگزین کرد.

همونطور که یه انسان مثبت اندیش و سالم با افکار منفی و دروغین به خاک سیاه می نشینه.

یک انسان ضعیف هم می تونه با رفتارهای جدید و اعمال جدید یک ذهن جدید رو خلق کنه.

مطمئنا شما هم می تونید با قدم های خیلی کوچک و پیوسته کم کم ذره ذره تغییرات بسیار بزرگی رو در زندگیتون بوجود بیارید.

در پایان این بیت شعر رو با همه ی وجود تقدیمتون میکنم:

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست :)>-

[/]

شما واقعا به نتیجه رسیدین؟

اسلام برای چنین انسان هایی که در خواسته هاشون شکست خوردن و دری باز مقابلشون نمیبینن چه راهکار اساسی داره؟

مضطرب;990795 نوشت:
سلام.
چه خوبه که به بی عدالتی اعتراف کردی بقیه ی کارشناس ها که عین عدالت و حکمت خداوند بیان می کنند. فقط هم اینو بلدید بگید که دید رو فراتر کنیم همه چی بفرستیم اون دنیا شاید خودمون‌رو گول بزنیم.انگار خدا مفتی به کسی پاداش می ده. راه پیشرفت بسته است وقتی من نوعی مثلا مسخر امضای یک‌ انسان ابله دیگه ام.

[SPOILER]

آيا آنان رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مى‌كنند در حالى كه ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت) و درجات بعضى انسان‌ها را بر برخى ديگر برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را به خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‌اندوزند بهتر است.۳۲ زخرف

[/SPOILER]

نمیشه دیدو عوض کرد واقعیت اینه : مفلوک به زمین خورده. از کودکی به زمین خورده.
هیچ موجود زنده و مرده و ماورایی که هم جوابگو نیست.
بقیه ام عشق و حالشون رو جلوی چشم آدم بیارند و قشنگ بچزونن.
خودکشی کنی می برن شکنجه می کنن که چرا این کارو کردی بمونی باید ناله کنی ۲۴ ساعت . ناله نکنی باید تا آخر عمرت تو فکر بری چرا من نه چرا اون آره اینکارو هم نکنی از حسادت باید بمیری.اینکارو هم نکنی باید دق مرگ شی.نمیشه آقا نمیشه زندگی لعنتی اینجور نمیشه.دیگه پرسش و چرا و صبر هم حدی داره.چه قدر گول بزنم خودمو.کجا شکایت کنیم کجا بگیم آقا ما این زندگی کوفتی رو اینطور نمی خوایم.پدر و مادر عشق کردند باعث شدند من کوفتی به دنیا بیام به زور به دنیا بیام باز تکرار می کنم به زور به دنیا بیام و همه راه ها هم بست است چند سال فقط باید دنبال این باشم چرا باید به زور به دنیا بیام.

سلام
کی شما رو چزونده؟ به نظرم شما اصلا خوشبختی و عشق و حال دیگران رو باور نکنید. مردم (بلا نسبت خوانندگان محترم) دروغگو های بسیار ماهری هستند. افراد خوشبخت و موفق جار و جنجال ندارند و شما با دیدن این افراد بعیده احساس حسرت بکنید چون اصولا افراد موفق و خوشبخت که واقعا از زندگی لذت می برند دارای شخصیت و شعور انسانی هستند، رفتاری ندارند که شما با دیدن اونا احساس حسرت بهتون دست بده. اصلا کسی که داره واقعا از زندگیش لذت می بره وقت نداره بخواد بیاد جلو چشم دیگران و احساس حسرت رو بهشون القا کنه.
به علاوه اینکه شما هیچوقت از اینکه یه آدم در قلبش چقدر احساس خوب نسبت به زندگیش دار خبر دار نمیشید. چون مردم دروغ میگن قلبشون با رفتارشون یکی نیست که.
حالا شاید هم شما گاهی احساس حسادت میکنید، این حس حالتونو بد میکنه فقط همین، هیچ خاصیت و سودی نداره
دیگران هر چی که باشند، شما هر روز با زندگی خودتون رو به رو هستید، می تونید هر روز برای خودتون غصه بخورید، این کارو بکنید ولی باید برای مشکلاتتون دنبال راه چاره هم باشید. شاید راه چاره پیدا نکنید اشکالی نداره، منم پیدا نکردم.
اگه می خوایید خود کشی نکنید و هنوز برای مشکلاتتون چاره ای پیدا نکردید فعلا تحملش کنید، چون مجبورید زندگی کنید.
درسته ما حق انتخابی در به دنیا اومدن و خیلی چیزای دیگه نداریم ولی حالا که هستیم، فکر نکنید اگه به این دنیا نیومده بودم چه خوب بود، دیگه الان وقتش نیست، با این فکر باز فقط خودتون رو اذیت می کنید. آیا با این فکر شما از روی زمین محو می شید؟!

سلام .
اگر اجازه بدین منم براتون چند تا مطلب بنویسم .

به نظره من خودکشی چیزه خوبی هست ؛ زیاد هم نگرانه این نباش که اگر خودکشی کردی باید پاسخ گو باشی ؛ انسانها بابته چیزهایی که نسبت بهش اختیار دارند بازخواست میشن ؛ اگر واقعا به اونجا رسیدی که تمام اختیار ازت صلب شده و هیچ کاره دیگری نمیتونی بکنی بهترین کار همین هست که بری و خودت رو بکشی ... با این قضیه واقعا موافقم ؛

مطمین هستم اونقدر کتابهای انگیزشی در درون دست این و اون دیدی که دیگه حالت از هر چی کتاب انگیزشی هست به هم میخوره ؛ میخوام برات داستانی رو تعریف کنم ؛ داستانی که شاید دیدت رو نسبت به زندگی تغییر بده ...

بیا مثال یک کارآگاه باشیم ؛ واقعا برای چی به دنیا اومدیم ؛ جواب : ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم . اصلا ایده فرار از دست زجر کشیدن یک ایده خنده دار هست . هممون دنیا اومدیم که زجر بکشیم .

خدا ما رو آفریده که زجرمون بده ؛ تمام پیامبر ها رو خدا زجر داده ؛ همشون رو به زمین داغ زده ... بدبختشون کرده ... از حضرت یونس بگیر ... از حضرت ایوب بگیر ... از حضرت ابراهیم بگیر ... بیا جلو تا امام حسین و 14 تا معصوم که همشون باید شهید میشدن .... همه باید زجر بکشن و بدبخت بشن ....

حضرت ابراهیم دهها سال بچه دار نمیشد ... تا اینکه خدا به ایشان فرزندی رو عطا میکنه ؛ بعد از اینکه به ایشان بچه ای عطا میکنه ... و سالها اون رو بزرگ میکنه ... خدا رو میکنه به ابراهیم و میگه فرزندت رو برای من قربانی کن ... حضرت ابراهیم اطاعت امر میکنه و به میدان میره تا فرزندش رو قربانی کنه .... که خداوند گوسفندی رو پایین میفرسته و ایشان آن گوسفند رو قربانی میکنه ... ولی آیا مساله به همینجا ختم به خیر میشه .... خیر .... خدا رو میکنه به حضرت ابراهیم و بهش میگه آوردمت اینجا که بهت نشون بدم امام حسین فرزند حضرت محمد چگونه در میدان به شهادت میرسه ... و سینما سه بعدی بوجود میاد و خدا گوشه هایی از کربلا رو به حضرت ابراهیم نشون میده ... تا زجر بکشه ....

چرا باید زجر بکشیم .... مساله این هست .... چرا باید زجر بکشیم .
گویا زجر کشیدن تنها دربی هست که توسط اون درب قدرتهای انسان شکوفا میشه و هیچ راه حل دیگری نداره ....

من کتابهای روانشناسی زیادی خوندم ... بیس و پایه تمام کتابهای روانشاسی این هستش که تمام امیال انسانها به سمت کسب لذت و فرار از ناراحتی خلاصه میشه .
شما میتونید هر صفتی رو که دوست داشته باشید رو در درون خودتون پیاده سازی کنید به شرط اینکه بتونید بر رویه کسب لذت و فرار از ناراحتی مدیریت داشته باشید .

شما به راحتی میتونید از پیتزا متنفر بشید ... به شرط اینکه پیتزا رو برابر با خوردن مدفوع همزده ببینیند .... و خوردن اون رو یک ناراحتی ببینید ....
اگر یک ماه هر روز این تصویر رو در درون ذهنتون مجسم کنید که خوردن پیتزا برابر است با مدفوع همزده و داغ شده .... روز 30 ام خوردن پیتزا رو فراموش میکنید ....

روزی مردی نزد امام صادق میرسه و کارهای محیر العقولی میکنه ... و قدرتهای شگفت انگیزی داشته ... امام صادق ازش میپرسه که چجوری به این قدرتها رسیدی ... ایشون در پاسخ میگه جلویه نفسم رو گرفتم ... هر کاری که نفسم بهم میگفت بکن ... برعکسش رو میکردم ... و خودم رو شکنجه میدادم .

میگفت غذا بخور .... غذا نمیخوردم .
میگفت راحت باش .... تا صبح کار میکردم .
میگفت بشین و قصه بخور ... قصه نمیخوردم .
و ....

ما درون این دنیا اومدیم که زجر بکشیم ... اینقدر زجر بکشیم که نفسمون قوی بشه ....

اینهایی که میگن بشین و نماز بخون و روزه بگیر و ... هدف از دین رو نمیدونند چی هست ... و وقتی میخوان کسی رو راهنمایی کنند اولین حرفی که بهش میزنن این هستش که برو نماز بخون .... روزه بگیر و ....

هدف از دین مبارزه با نفس هست ... هدف از دین این هستش که اونقدر زجر ببینیم و اونقدر زجر ببینیم که بزرگ و بزرگ بشیم .
بعضی هاشون اختیاری هست و برخیشون اجباری .

کسایی که سمت دین رفتن با نام آیت الله قاضی آشنا هستند ... که استاد آیت الله بهجت و ... هم بودند .... یک تحقیقی در مورد ایشان بکنید ... قدرتهای مافوق بشری ....

ولی ایشون همیشه خودشون رو بدبخت نگه میداشتند ... که زجر بکشن ....
آیت الله بهجت .... برین وضع زندگیشون رو تا اواخر عمرشون نگاه کنین ....

اینها کسانی هستند که در راه مبارزه با نفس هستند و دارند خودشون رو زجر میدن ... زجر میدن تا بزرگ و بزرگ تر بشن ...
بعدش شما میای و میگی چرا خدا داره من رو زجر میده .... پسر جون خدا تو رو آورده درون دنیا که زجرت بده .... بعدش میگی چرا خدا میخواد من رو زجر بده ...

من و تو و همه و همه برای زجر دیدن اومیدم درون این دنیا ....

اصلا بزار از دین اسلام بیرون بریم ....
هر دین دیگری رو بخوای بررسی کنی ... هر آیین دیگری رو هم بخوای بررسی کنی ... قدرتهای انسان همون زمانی شکوفا شده که زجر کشیدن ....

یهودیانی که در جنگ جهانی دوم توسط هیتلر اینقدر زجر کشیدن ... و حالا مغزهای بزرگ دنیا رو دارند .
مرتاضهایی که اینقدر زجر میکشن و ...
بودایی هایی که دایما در حال زجر دادن خودشون هستند
اسلامی که میگه میخوای بیای مهمونی من تا من بهت به رسم مهمانی یه چیزی بدم ... یک ماه هیچی نخور و هیچ گناهی هم نکن ..

خاطرم هست که کسی رو از تلویزیون دیدم که با پاش چوب بیس بال رو میشکوند . چوب بیس بال قوی ترین و محکم ترین چوب دنیاست ...
رفتند و تحقیق کردن که چگونه به اینجا رسیده و بعد متوجه شدند که ایشان از کوچیکی در درون مزرعه نی بوده ... و هر روز کارش این بوده که یک دسته نی رو با دست میگرفته و با پهاش اونها رو میشکونده ....

هر بار که اونها رو میشکونده .... ترک های بسیار ریزی در درون استخوان پاش بوجود میومده ... و درد تحمل میکرده .... و اون ترک ها ترمیم میشده و حالا که 40 سالش شده بوده با پاهاش چوب بیس بال رو میشکونده ....

فرمول موفقیت ما و اون چیزی که ما براش خلق شدیم زجر کشیدن و درست زجر کشیدن هست ...
زجر بکشم ... تحملش کنم ... فردار به خودم زجر بیشتری بدم ... و درد رو در هر مرجله عقب تر بدم ...

درد رو عقب بدم ... درد رو عقب بدم ...

این همون چیزی هستش که ما بابتش خلق شدیم .

[="Times New Roman"][="Black"]

روزنه;990977 نوشت:
شما واقعا به نتیجه رسیدین؟

سلام

بله خیالتون راحت باشه

من در حال تماشای دوره موفقیت دکتر شاهین فرهنگ بودم

و داشتم تکنیک دیگری رو انجام می دادم که اتفاقی متوجه این مسئله شدم

و گفتم نکنه این همون چیزی هست که من دنبالش هستم و شروع کردم به تست کردنش

من از روزه گرفتن خیلی اذیت میشم و وقتی روزه هستم تقریبا هیچ کار دیگه ای نمی تونم بکنم

یا سرم گیج میره و تمرکز ندارم یا خواب آلودم.

امسال تصمیم گرفتم این مسئله رو با استفاده از تکنیکی که توضیح دادم و تازه یادش گرفته بودم حل کنم.

برای همین از پانزده فروردین تا بیست و پنج خرداد رو روزه گرفتم. 42 روز روزه قضا + 30 روز هم خود رمضان

و در این 72 روز خیلی شیک و راحت به زندگی عادیم می پرداختم و انگار نه انگار که روزه بودم

و الان دارم اون رو برای موارد دیگری تست میکنم.[/]

مبنای 2;990996 نوشت:
سلام .
اگر اجازه بدین منم براتون چند تا مطلب بنویسم .

به نظره من خودکشی چیزه خوبی هست ؛ زیاد هم نگرانه این نباش که اگر خودکشی کردی باید پاسخ گو باشی ؛ انسانها بابته چیزهایی که نسبت بهش اختیار دارند بازخواست میشن ؛ اگر واقعا به اونجا رسیدی که تمام اختیار ازت صلب شده و هیچ کاره دیگری نمیتونی بکنی بهترین کار همین هست که بری و خودت رو بکشی ... با این قضیه واقعا موافقم ؛

مطمین هستم اونقدر کتابهای انگیزشی در درون دست این و اون دیدی که دیگه حالت از هر چی کتاب انگیزشی هست به هم میخوره ؛ میخوام برات داستانی رو تعریف کنم ؛ داستانی که شاید دیدت رو نسبت به زندگی تغییر بده ...

بیا مثال یک کارآگاه باشیم ؛ واقعا برای چی به دنیا اومدیم ؛ جواب : ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم . اصلا ایده فرار از دست زجر کشیدن یک ایده خنده دار هست . هممون دنیا اومدیم که زجر بکشیم .

خدا ما رو آفریده که زجرمون بده ؛ تمام پیامبر ها رو خدا زجر داده ؛ همشون رو به زمین داغ زده ... بدبختشون کرده ... از حضرت یونس بگیر ... از حضرت ایوب بگیر ... از حضرت ابراهیم بگیر ... بیا جلو تا امام حسین و 14 تا معصوم که همشون باید شهید میشدن .... همه باید زجر بکشن و بدبخت بشن ....

حضرت ابراهیم دهها سال بچه دار نمیشد ... تا اینکه خدا به ایشان فرزندی رو عطا میکنه ؛ بعد از اینکه به ایشان بچه ای عطا میکنه ... و سالها اون رو بزرگ میکنه ... خدا رو میکنه به ابراهیم و میگه فرزندت رو برای من قربانی کن ... حضرت ابراهیم اطاعت امر میکنه و به میدان میره تا فرزندش رو قربانی کنه .... که خداوند گوسفندی رو پایین میفرسته و ایشان آن گوسفند رو قربانی میکنه ... ولی آیا مساله به همینجا ختم به خیر میشه .... خیر .... خدا رو میکنه به حضرت ابراهیم و بهش میگه آوردمت اینجا که بهت نشون بدم امام حسین فرزند حضرت محمد چگونه در میدان به شهادت میرسه ... و سینما سه بعدی بوجود میاد و خدا گوشه هایی از کربلا رو به حضرت ابراهیم نشون میده ... تا زجر بکشه ....

چرا باید زجر بکشیم .... مساله این هست .... چرا باید زجر بکشیم .
گویا زجر کشیدن تنها دربی هست که توسط اون درب قدرتهای انسان شکوفا میشه و هیچ راه حل دیگری نداره ....

من کتابهای روانشناسی زیادی خوندم ... بیس و پایه تمام کتابهای روانشاسی این هستش که تمام امیال انسانها به سمت کسب لذت و فرار از ناراحتی خلاصه میشه .
شما میتونید هر صفتی رو که دوست داشته باشید رو در درون خودتون پیاده سازی کنید به شرط اینکه بتونید بر رویه کسب لذت و فرار از ناراحتی مدیریت داشته باشید .

شما به راحتی میتونید از پیتزا متنفر بشید ... به شرط اینکه پیتزا رو برابر با خوردن مدفوع همزده ببینیند .... و خوردن اون رو یک ناراحتی ببینید ....
اگر یک ماه هر روز این تصویر رو در درون ذهنتون مجسم کنید که خوردن پیتزا برابر است با مدفوع همزده و داغ شده .... روز 30 ام خوردن پیتزا رو فراموش میکنید ....

روزی مردی نزد امام صادق میرسه و کارهای محیر العقولی میکنه ... و قدرتهای شگفت انگیزی داشته ... امام صادق ازش میپرسه که چجوری به این قدرتها رسیدی ... ایشون در پاسخ میگه جلویه نفسم رو گرفتم ... هر کاری که نفسم بهم میگفت بکن ... برعکسش رو میکردم ... و خودم رو شکنجه میدادم .

میگفت غذا بخور .... غذا نمیخوردم .
میگفت راحت باش .... تا صبح کار میکردم .
میگفت بشین و قصه بخور ... قصه نمیخوردم .
و ....

ما درون این دنیا اومدیم که زجر بکشیم ... اینقدر زجر بکشیم که نفسمون قوی بشه ....

اینهایی که میگن بشین و نماز بخون و روزه بگیر و ... هدف از دین رو نمیدونند چی هست ... و وقتی میخوان کسی رو راهنمایی کنند اولین حرفی که بهش میزنن این هستش که برو نماز بخون .... روزه بگیر و ....

هدف از دین مبارزه با نفس هست ... هدف از دین این هستش که اونقدر زجر ببینیم و اونقدر زجر ببینیم که بزرگ و بزرگ بشیم .
بعضی هاشون اختیاری هست و برخیشون اجباری .

کسایی که سمت دین رفتن با نام آیت الله قاضی آشنا هستند ... که استاد آیت الله بهجت و ... هم بودند .... یک تحقیقی در مورد ایشان بکنید ... قدرتهای مافوق بشری ....

ولی ایشون همیشه خودشون رو بدبخت نگه میداشتند ... که زجر بکشن ....
آیت الله بهجت .... برین وضع زندگیشون رو تا اواخر عمرشون نگاه کنین ....

اینها کسانی هستند که در راه مبارزه با نفس هستند و دارند خودشون رو زجر میدن ... زجر میدن تا بزرگ و بزرگ تر بشن ...
بعدش شما میای و میگی چرا خدا داره من رو زجر میده .... پسر جون خدا تو رو آورده درون دنیا که زجرت بده .... بعدش میگی چرا خدا میخواد من رو زجر بده ...

من و تو و همه و همه برای زجر دیدن اومیدم درون این دنیا ....

اصلا بزار از دین اسلام بیرون بریم ....
هر دین دیگری رو بخوای بررسی کنی ... هر آیین دیگری رو هم بخوای بررسی کنی ... قدرتهای انسان همون زمانی شکوفا شده که زجر کشیدن ....

یهودیانی که در جنگ جهانی دوم توسط هیتلر اینقدر زجر کشیدن ... و حالا مغزهای بزرگ دنیا رو دارند .
مرتاضهایی که اینقدر زجر میکشن و ...
بودایی هایی که دایما در حال زجر دادن خودشون هستند
اسلامی که میگه میخوای بیای مهمونی من تا من بهت به رسم مهمانی یه چیزی بدم ... یک ماه هیچی نخور و هیچ گناهی هم نکن ..

خاطرم هست که کسی رو از تلویزیون دیدم که با پاش چوب بیس بال رو میشکوند . چوب بیس بال قوی ترین و محکم ترین چوب دنیاست ...
رفتند و تحقیق کردن که چگونه به اینجا رسیده و بعد متوجه شدند که ایشان از کوچیکی در درون مزرعه نی بوده ... و هر روز کارش این بوده که یک دسته نی رو با دست میگرفته و با پهاش اونها رو میشکونده ....

هر بار که اونها رو میشکونده .... ترک های بسیار ریزی در درون استخوان پاش بوجود میومده ... و درد تحمل میکرده .... و اون ترک ها ترمیم میشده و حالا که 40 سالش شده بوده با پاهاش چوب بیس بال رو میشکونده ....

فرمول موفقیت ما و اون چیزی که ما براش خلق شدیم زجر کشیدن و درست زجر کشیدن هست ...
زجر بکشم ... تحملش کنم ... فردار به خودم زجر بیشتری بدم ... و درد رو در هر مرجله عقب تر بدم ...

درد رو عقب بدم ... درد رو عقب بدم ...

این همون چیزی هستش که ما بابتش خلق شدیم .

بعضی حرفاتون تقریبا قبول دارم.
اما هدف از آفرینش خدا برای زجر کشیدن و نه.
زجری که ائمه کشیدن آیا زجر خوب بوده؟

به نظرم ما زجر میکشیم چون یه چیزی سر جای خودش نیست... مثلا وقتی یه مشکلی توی بدنمون به وجود میاد فورا احساس درد میکنیم تا متوجهش بشیم و درمانش کنیم.

این زجرها بعد بالاتری دارن ... نتیجه ی فرهنگ های اشتباه و رفتارهای نادرست انسان ها و اهداف اشتباه و... انسان هاست

Im_Masoud.Freeman;990999 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
سلام

بله خیالتون راحت باشه

من در حال تماشای دوره موفقیت دکتر شاهین فرهنگ بودم

و داشتم تکنیک دیگری رو انجام می دادم که اتفاقی متوجه این مسئله شدم

و گفتم نکنه این همون چیزی هست که من دنبالش هستم و شروع کردم به تست کردنش

من از روزه گرفتن خیلی اذیت میشم و وقتی روزه هستم تقریبا هیچ کار دیگه ای نمی تونم بکنم

یا سرم گیج میره و تمرکز ندارم یا خواب آلودم.

امسال تصمیم گرفتم این مسئله رو با استفاده از تکنیکی که توضیح دادم و تازه یادش گرفته بودم حل کنم.

برای همین از پانزده فروردین تا بیست و پنج خرداد رو روزه گرفتم. 42 روز روزه قضا + 30 روز هم خود رمضان

و در این 72 روز خیلی شیک و راحت به زندگی عادیم می پرداختم و انگار نه انگار که روزه بودم

و الان دارم اون رو برای موارد دیگری تست میکنم.

[/]

ممنون از تجربه تون

فکر کنم این تکنیک بیشتر توی حالت های رفتاری و ذهنی انسان موثر باشه.
اگر تو بخش عملی و پیاده سازی اهداف هم نتیجه میده فایل هاش و راهنمایی کنین لطفا

[="Times New Roman"][="Black"]

روزنه;991003 نوشت:
ممنون از تجربه تون

فکر کنم این تکنیک بیشتر توی حالت های رفتاری و ذهنی انسان موثر باشه.
اگر تو بخش عملی و پیاده سازی اهداف هم نتیجه میده فایل هاش و راهنمایی کنین لطفا


این تکنیک باعث میشه شما از تمام ظرفیت های وجودیتون برای رسیدن به اهدافتون استفاده کنید

و این رسیدن به اهداف رو راحت تر و سریع تر میکنه

مثلا اگر شما بخواید یه آشپز درجه یک بشید

ایجاد یک نگرش مثبت نسبت به آشپزی باعث بهبود عملکرد شما میشه

و باعث میشه شما کارهاتون رو حین آشپزی به بهترین شکل ممکن انجام بدید و یاد بگیرید و کمترین خطای ممکن رو داشته باشید

شاید شما تجربه ی انتخاب یک نگرش و احساسی که او نگرش در شما ایجاد میکنه و موندن طولانی مدت در اون احساس رو نداشته باشید

و اگر نداشته باشید درک حرفهای من برای شما سخت هست تا وقتی که خودتون بهش عمل کنید

شما یک احساس اعتماد به نفس و "من می توانم" بسیار قدرتمند ، نسبت به هر مسئله ای رو ضرب بکنید در لحظه لحظه روزهای زندگیتون.

دی وی دی های دوره انسان موفق دکتر شاهین فرهنگ رو می تونید از کتاب فروشی و سی دی فروشی ها تهیه کنید.[/]

hengameh;990981 نوشت:
سلام
کی شما رو چزونده؟ به نظرم شما اصلا خوشبختی و عشق و حال دیگران رو باور نکنید. مردم (بلا نسبت خوانندگان محترم) دروغگو های بسیار ماهری هستند. افراد خوشبخت و موفق جار و جنجال ندارند و شما با دیدن این افراد بعیده احساس حسرت بکنید چون اصولا افراد موفق و خوشبخت که واقعا از زندگی لذت می برند دارای شخصیت و شعور انسانی هستند، رفتاری ندارند که شما با دیدن اونا احساس حسرت بهتون دست بده. اصلا کسی که داره واقعا از زندگیش لذت می بره وقت نداره بخواد بیاد جلو چشم دیگران و احساس حسرت رو بهشون القا کنه.
به علاوه اینکه شما هیچوقت از اینکه یه آدم در قلبش چقدر احساس خوب نسبت به زندگیش دار خبر دار نمیشید. چون مردم دروغ میگن قلبشون با رفتارشون یکی نیست که.
حالا شاید هم شما گاهی احساس حسادت میکنید، این حس حالتونو بد میکنه فقط همین، هیچ خاصیت و سودی نداره
دیگران هر چی که باشند، شما هر روز با زندگی خودتون رو به رو هستید، می تونید هر روز برای خودتون غصه بخورید، این کارو بکنید ولی باید برای مشکلاتتون دنبال راه چاره هم باشید. شاید راه چاره پیدا نکنید اشکالی نداره، منم پیدا نکردم.
اگه می خوایید خود کشی نکنید و هنوز برای مشکلاتتون چاره ای پیدا نکردید فعلا تحملش کنید، چون مجبورید زندگی کنید.
درسته ما حق انتخابی در به دنیا اومدن و خیلی چیزای دیگه نداریم ولی حالا که هستیم، فکر نکنید اگه به این دنیا نیومده بودم چه خوب بود، دیگه الان وقتش نیست، با این فکر باز فقط خودتون رو اذیت می کنید. آیا با این فکر شما از روی زمین محو می شید؟!

بالاخره خبری میاد یا چند سال بعد می بینی اطرافیان رو می بینی که ناآخودگاه شرایط تو و اون ها زمین تا آسمون فرق داره.کیفیت زندگی افراد تو لحن و چهره و ... کاملا مشخصه.
بله دیگران هر چه باشند من زندگی خودم رو دارم منم مشکلات ام درمان نداره تحمل هم حدی داره‌

مبنای 2;990996 نوشت:
سلام .
اگر اجازه بدین منم براتون چند تا مطلب بنویسم .

به نظره من خودکشی چیزه خوبی هست ؛ زیاد هم نگرانه این نباش که اگر خودکشی کردی باید پاسخ گو باشی ؛ انسانها بابته چیزهایی که نسبت بهش اختیار دارند بازخواست میشن ؛ اگر واقعا به اونجا رسیدی که تمام اختیار ازت صلب شده و هیچ کاره دیگری نمیتونی بکنی بهترین کار همین هست که بری و خودت رو بکشی ... با این قضیه واقعا موافقم ؛

مطمین هستم اونقدر کتابهای انگیزشی در درون دست این و اون دیدی که دیگه حالت از هر چی کتاب انگیزشی هست به هم میخوره ؛ میخوام برات داستانی رو تعریف کنم ؛ داستانی که شاید دیدت رو نسبت به زندگی تغییر بده ...

بیا مثال یک کارآگاه باشیم ؛ واقعا برای چی به دنیا اومدیم ؛ جواب : ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم ؛ ما به دنیا اومدیم که زجر بکشیم . اصلا ایده فرار از دست زجر کشیدن یک ایده خنده دار هست . هممون دنیا اومدیم که زجر بکشیم .

خدا ما رو آفریده که زجرمون بده ؛ تمام پیامبر ها رو خدا زجر داده ؛ همشون رو به زمین داغ زده ... بدبختشون کرده ... از حضرت یونس بگیر ... از حضرت ایوب بگیر ... از حضرت ابراهیم بگیر ... بیا جلو تا امام حسین و 14 تا معصوم که همشون باید شهید میشدن .... همه باید زجر بکشن و بدبخت بشن ....

حضرت ابراهیم دهها سال بچه دار نمیشد ... تا اینکه خدا به ایشان فرزندی رو عطا میکنه ؛ بعد از اینکه به ایشان بچه ای عطا میکنه ... و سالها اون رو بزرگ میکنه ... خدا رو میکنه به ابراهیم و میگه فرزندت رو برای من قربانی کن ... حضرت ابراهیم اطاعت امر میکنه و به میدان میره تا فرزندش رو قربانی کنه .... که خداوند گوسفندی رو پایین میفرسته و ایشان آن گوسفند رو قربانی میکنه ... ولی آیا مساله به همینجا ختم به خیر میشه .... خیر .... خدا رو میکنه به حضرت ابراهیم و بهش میگه آوردمت اینجا که بهت نشون بدم امام حسین فرزند حضرت محمد چگونه در میدان به شهادت میرسه ... و سینما سه بعدی بوجود میاد و خدا گوشه هایی از کربلا رو به حضرت ابراهیم نشون میده ... تا زجر بکشه ....

چرا باید زجر بکشیم .... مساله این هست .... چرا باید زجر بکشیم .
گویا زجر کشیدن تنها دربی هست که توسط اون درب قدرتهای انسان شکوفا میشه و هیچ راه حل دیگری نداره ....

من کتابهای روانشناسی زیادی خوندم ... بیس و پایه تمام کتابهای روانشاسی این هستش که تمام امیال انسانها به سمت کسب لذت و فرار از ناراحتی خلاصه میشه .
شما میتونید هر صفتی رو که دوست داشته باشید رو در درون خودتون پیاده سازی کنید به شرط اینکه بتونید بر رویه کسب لذت و فرار از ناراحتی مدیریت داشته باشید .

شما به راحتی میتونید از پیتزا متنفر بشید ... به شرط اینکه پیتزا رو برابر با خوردن مدفوع همزده ببینیند .... و خوردن اون رو یک ناراحتی ببینید ....
اگر یک ماه هر روز این تصویر رو در درون ذهنتون مجسم کنید که خوردن پیتزا برابر است با مدفوع همزده و داغ شده .... روز 30 ام خوردن پیتزا رو فراموش میکنید ....

روزی مردی نزد امام صادق میرسه و کارهای محیر العقولی میکنه ... و قدرتهای شگفت انگیزی داشته ... امام صادق ازش میپرسه که چجوری به این قدرتها رسیدی ... ایشون در پاسخ میگه جلویه نفسم رو گرفتم ... هر کاری که نفسم بهم میگفت بکن ... برعکسش رو میکردم ... و خودم رو شکنجه میدادم .

میگفت غذا بخور .... غذا نمیخوردم .
میگفت راحت باش .... تا صبح کار میکردم .
میگفت بشین و قصه بخور ... قصه نمیخوردم .
و ....

ما درون این دنیا اومدیم که زجر بکشیم ... اینقدر زجر بکشیم که نفسمون قوی بشه ....

اینهایی که میگن بشین و نماز بخون و روزه بگیر و ... هدف از دین رو نمیدونند چی هست ... و وقتی میخوان کسی رو راهنمایی کنند اولین حرفی که بهش میزنن این هستش که برو نماز بخون .... روزه بگیر و ....

هدف از دین مبارزه با نفس هست ... هدف از دین این هستش که اونقدر زجر ببینیم و اونقدر زجر ببینیم که بزرگ و بزرگ بشیم .
بعضی هاشون اختیاری هست و برخیشون اجباری .

کسایی که سمت دین رفتن با نام آیت الله قاضی آشنا هستند ... که استاد آیت الله بهجت و ... هم بودند .... یک تحقیقی در مورد ایشان بکنید ... قدرتهای مافوق بشری ....

ولی ایشون همیشه خودشون رو بدبخت نگه میداشتند ... که زجر بکشن ....
آیت الله بهجت .... برین وضع زندگیشون رو تا اواخر عمرشون نگاه کنین ....

اینها کسانی هستند که در راه مبارزه با نفس هستند و دارند خودشون رو زجر میدن ... زجر میدن تا بزرگ و بزرگ تر بشن ...
بعدش شما میای و میگی چرا خدا داره من رو زجر میده .... پسر جون خدا تو رو آورده درون دنیا که زجرت بده .... بعدش میگی چرا خدا میخواد من رو زجر بده ...

من و تو و همه و همه برای زجر دیدن اومیدم درون این دنیا ....

اصلا بزار از دین اسلام بیرون بریم ....
هر دین دیگری رو بخوای بررسی کنی ... هر آیین دیگری رو هم بخوای بررسی کنی ... قدرتهای انسان همون زمانی شکوفا شده که زجر کشیدن ....

یهودیانی که در جنگ جهانی دوم توسط هیتلر اینقدر زجر کشیدن ... و حالا مغزهای بزرگ دنیا رو دارند .
مرتاضهایی که اینقدر زجر میکشن و ...
بودایی هایی که دایما در حال زجر دادن خودشون هستند
اسلامی که میگه میخوای بیای مهمونی من تا من بهت به رسم مهمانی یه چیزی بدم ... یک ماه هیچی نخور و هیچ گناهی هم نکن ..

خاطرم هست که کسی رو از تلویزیون دیدم که با پاش چوب بیس بال رو میشکوند . چوب بیس بال قوی ترین و محکم ترین چوب دنیاست ...
رفتند و تحقیق کردن که چگونه به اینجا رسیده و بعد متوجه شدند که ایشان از کوچیکی در درون مزرعه نی بوده ... و هر روز کارش این بوده که یک دسته نی رو با دست میگرفته و با پهاش اونها رو میشکونده ....

هر بار که اونها رو میشکونده .... ترک های بسیار ریزی در درون استخوان پاش بوجود میومده ... و درد تحمل میکرده .... و اون ترک ها ترمیم میشده و حالا که 40 سالش شده بوده با پاهاش چوب بیس بال رو میشکونده ....

فرمول موفقیت ما و اون چیزی که ما براش خلق شدیم زجر کشیدن و درست زجر کشیدن هست ...
زجر بکشم ... تحملش کنم ... فردار به خودم زجر بیشتری بدم ... و درد رو در هر مرجله عقب تر بدم ...

درد رو عقب بدم ... درد رو عقب بدم ...

این همون چیزی هستش که ما بابتش خلق شدیم .

سلام حال شما هم مثل اینکه زیاد خوب نیست.
۱- خودکشی تو هر شرایطی عملی است اختیاری و وعده خداست که عذاب داره و خداوند هیچ جا شرط برای خودکشی بیان نکرده.
۲- پرهیز از رهبانیت

[SPOILER]
بر اساس آموزه‌های منقول از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، هیچ‌کس حق ندارد، دنیا را برای رسیدن به آخرت یا آخرت را برای رسیدن به دنیا رها کند. این دو از یکدیگر جدا شدنی نیست. ایشان همواره با رهبانیت مبارزه می‌کرد و به یاران خود می‌فرمود: «هرگاه دارای ثروت و دارایی شدید، باید اثر آن در شما مشاهده شود».[171]‌ در سوره مائده می‌خوانیم: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکمْ وَلَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ *وَکلُواْ مِمَّا رَزَقَکمُ اللَّهُ حَلَلاً طَیبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِی أَنتُم بِهِ‌ی مُؤْمِنُونَ »[172]؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکیزه‌ای را که خدا برای شما حلال کرده، حرام مشمارید و از حد مگذرید که خدا از حد گذرندگان را دوست نمی‌دارد و از نعمت‌های حلال و پاکیزه‌ای که خدا به شما ارزانی داشته، بخورید و از خدایی که به او ایمان دارید، پروا کنید.

در شأن نزول این آیه چنین آمده است: برخی یاران پیامبر، با تأثیرپذیری از سخنان ایشان درباره روز قیامت و سختی حساب، تصمیم گرفتند که روزها را روزه بگیرند و شب را به نماز برخیزند و روی فرش نخوابند و از خوردن گوشت و رابطه با همسران خود بپرهیزند و دین را رها کنند. در همین روزها همسر یکی از این افراد نزد عایشه آمد و عایشه با مشاهده ظاهر ناآراسته و ژولیده او گفت: «چرا به خود نمی‌رسی و آرایش نمی‌کنی؟» او ماجرای عبادت و عزلت‌نشینی همسرش را تعریف کرد. هنگامی که پیامبر از این ماجرا آگاهی یافت، همه یاران خود را به مسجد فراخواند و طی سخنانی فرمود: «هان! که من هرگز به شما دستور نمی‌دهم که همانند کشیشان مسیحی و راهبه‌ها، دنیا را کنار بگذارید. کناره‌گیری از خوردن گوشت و قطع رابطه با زنان و دیرنشینی و رهبانیت، در دین من نیست... رهبانیت امت من در جهاد است...». سپس فرمود: «انسان‌های پیش از شما، در اثر سخت‌گیری بر خود هلاک شدند. آنها بر خود سخت گرفتند، پس خدا نیز بر ایشان سخت گرفت».[173] در روایت دیگری رسول خدا صلی الله علیه وآله طی سخنانی تأکید کردند که من خود شب را می‌خوابم و ازدواج می‌کنم و روزها نیز غذا می‌خورم، هرکس از راه و روش من اعراض کند، از من نیست.[174]

[/SPOILER]
۳- زجر کشیدن = شکنجه ی مداوم چه روحی چه جسمی که می تونه عوامل بیرونی باعث این بشه یا طرف خودش سادیسمی باشه
کسی مثل ورزشکار خودش رو شکنجه نمی کنه بلکه در حد توان خودش تلاشش رو بیشتر می کنه.
کسی که خودش رو شکنجه می ده بهتره برای درمان سادیسمش اقدام کنه

Im_Masoud.Freeman;991006 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
این تکنیک باعث میشه شما از تمام ظرفیت های وجودیتون برای رسیدن به اهدافتون استفاده کنید

و این رسیدن به اهداف رو راحت تر و سریع تر میکنه

مثلا اگر شما بخواید یه آشپز درجه یک بشید

ایجاد یک نگرش مثبت نسبت به آشپزی باعث بهبود عملکرد شما میشه

و باعث میشه شما کارهاتون رو حین آشپزی به بهترین شکل ممکن انجام بدید و یاد بگیرید و کمترین خطای ممکن رو داشته باشید

شاید شما تجربه ی انتخاب یک نگرش و احساسی که او نگرش در شما ایجاد میکنه و موندن طولانی مدت در اون احساس رو نداشته باشید

و اگر نداشته باشید درک حرفهای من برای شما سخت هست تا وقتی که خودتون بهش عمل کنید

شما یک احساس اعتماد به نفس و "من می توانم" بسیار قدرتمند ، نسبت به هر مسئله ای رو ضرب بکنید در لحظه لحظه روزهای زندگیتون.

دی وی دی های دوره انسان موفق دکتر شاهین فرهنگ رو می تونید از کتاب فروشی و سی دی فروشی ها تهیه کنید.

[/]

باید به اون آفرینش تاسف خورد که برای رسیدن به خواسته هات بزرگترین سرمایه انسان که عقله رو درازگوش فرض کنیم.
اینکه چه جوری دروغ قابل تحسینه جای سواله.البته دروغ گفتن هم خودش تکنیکه.
حکایت همونه که آدم اینقدر به خودش دروغ می گه که خودش هم باورش میشه

[=SDF]حکمت درد کمتر از حکمت لذت نیست. درد نیز مانند لذت، یکی از نیروهای بنیادین بقای نوع است؛ زیرا اگر جز این بود، نیروی درد مدتها پیش از بین رفته بود.

نیچه ....

جناب مضظرب ... من نمیدونم چرا شما چنین چیزی رو از صحبتهای من برداشت کردید .
ما چیزی داریم با عنوان محاسبه نفس ... در محاسبه نفس وظیفه من و شما این هستش که نفس خودمون رو بشناسیم . مثلا من میشینم و محاسبه نفس میکنم که خیلی مغرور هستم ... یا اینکه از تغییر کردن میترسم ؛

تمرین من و مبارزه با نفس من این میشه که برم و غول غرورم رو بشکونم ؛ غرور مانع بسیاری از موفقیت هاست .

یا اینکه خیلی ها میدونن راه پیروزی چی هست ؛ ولی میترسند که انجامش بدن ؛ تمرین من میشه مبارزه با ترسهام .

منظور من از تحمل درد این نبودش که بریم و یک چاقو بکنیم در درون شکممون و یا اینکه با یک انبر اعصاب دندونهامون رو تحریک کنیم . منظور من این بود که وقتی مغرور هستم ؛ باید بتونم غرورم رو از بین ببرم .

اگر از چیزهایی میترسم ؛ باید بتونم اونها رو از بین ببرم ؛ و این کارها به شدت درد دارن ... به شدت ...

مساخره ات میکنند ؛ دیگران به چشمی دیگر به آدم نگاه میکنند ؛ بارها و بارها شکست میخوری و اعتماد به نفست از بین میره ؛ بارها و بارها باید از صفر شروع کنی ؛ تا در نهایت محکم محکم بشی .

و اما رهبانیت ...
شناخت رهبانیت ... و فرار از رهبانیت .... خودش قسمتی از مسیر هست ....
راحت ترین کار این هستش که انسان مثال مرتاض ها سیخ بکنه این ور و اون ورش ...
اگر منظور من اینگونه القا کرد ... عذر خواهی میکنم .

امام صادق حدیثی دارند که در درونش عنوان میکنند علت خودکشی تنبلی هست ....
راحت ترین کار این هست که حالا که مشگلات دارم خودم رو بکشم و تمام .

ولی ما در این دنیا اومدیم که زجر بکشیم ... زجرهای خوب ...
تا بتونیم رشد کنیم .

مقابله کردن با غرور
مقابله کردن با ترس
فراموش کردن عشق قدیمی
مقابله با تنبلی
سعی و تلاش کردن

اگر تجربه ترک عادت رو داشته باشید ... میفهمید که منظورم چی هست ....

[="Times New Roman"][="Black"]

مضطرب;991024 نوشت:
باید به اون آفرینش تاسف خورد که برای رسیدن به خواسته هات بزرگترین سرمایه انسان که عقله رو درازگوش فرض کنیم.
اینکه چه جوری دروغ قابل تحسینه جای سواله.البته دروغ گفتن هم خودش تکنیکه.
حکایت همونه که آدم اینقدر به خودش دروغ می گه که خودش هم باورش میشه

این اسمش دروغ نیست. تلقین مثبت هست.

ناپلئون هیل میگه: الان وقت آن رسیده است که به صورت کاملا قانونی ذهن مان را فریب بدهیم.

این فریب دادن به معنای مکار بودن نیست. بلکه به معنای برنامه ریزی مجدد هست.

شما وقتی این همه ذهن منفی بافی دارید نمی تونید به خواسته هاتون برسید.

شما آزاد هستید. تصمیم با خودتونه. زندگی خودتونه.

هرجوری دلتون بخواد می تونید واسش تصمیم بگیرید

من صادقانه اون چیزی که می تونست بهتون کمک کنه رو بهتون گفتم. دیگه تصمیم با شماست.

مطمئن باشید خیلی خیلی فرصت توی زندگیتون برای رشد کردن و ارتقا سطح کیفیت زندگیتون هست.

باید چشمهاتون این فرصت ها رو ببینه و با ذهن منفی امکان دیدنش نیست

من که خیلی از این تکنیک راضی هستم.

و اگر شما بر فرض محال با این تکنیک به هیچکدوم از خواسته هاتون نرسید

حداقلش این است که یک احساس بسیار خوب پایدار و دائمی رو تجربه خواهید کرد.[/]

مضطرب;990957 نوشت:
حسادت ناخودآگاه وقتی انسان کمبود داشته باشد به وجود میاد.
هر چند من بیشتر از خودم متنفرم.
حالا من کی حرف از ثروت زدم که شما ثروت رو مثال زدی ؟!
نیاز به دیدن ظاهر دیگران نیست خودش اوتومات وار جلوی آدم میاد.
حتما بعدش می خوای بگی خودمو به کوری بزنم.

برادر گرامی

فرض کنید بنده به شما 100 تومن بدم و به بغل دستی شما 200 تومن

وقتی اون شخص که فرضا مسلمون هم نیست و با اون 200 تومن (به جای غر زدن که چرا 400 تومن ندادی) کلی کار انجام می ده

بنده بازم بهش می دم حتی اگه نخواد ( حالا بحث دنیا و آخرت رو مطرح نمی کنیم ، چون مساله شما فعلا دنیا هست نه آخرت)

اما شما همون 100 تومن رو هم به جای استفاده کردن پاره می کنی می اندازی دور می گی 100 تومن بدرد نمی خوره !

حالا جای پول ویژگی های جسمانی رو بزارید

فرضا خدا به یکی 100 نمره هوش داده به یکی 80

یا به یکی یه بدن قدرتمند داده به یکی یه بدن ضعیف

فرضا استیون هاوکینگ رو در نظر بگیرید

می تونست بگه من که نمیتونم حرف بزنم چرا باید به مردم کمک کنم دنیا رو بهتر بشناسن !؟

اما به مردم کمک کرد هر چند که خودش نمی تونست استفاده کنه

امثال هاوکینگ بیشتر از 10 سال عمر غیر مفید ندارن سعی می کنن منتظر مرگ باشن و منفعل

اما هاوکینگ با شکرگذاری عملی تونست چند ده سال عمر مفید داشته باشه

مثل شما هم همین طور هست

به جای این که از داشته هاتون استفاده کنید

داشته هاتون رو ندید می گیرید و فقط دنبال مقصر برای نداشته هاتون می گردید .!

[h=2]نیک وی آچیچ[/h]
[h=2]کایل مینارد[/h]

[h=2]نیک سنوناستاسو[/h]
توصیه میکنم زندگی معلول هایی که از بسیاری از آدم های سالم موفق تر بودن رو مطالعه کنید

مضطرب;991018 نوشت:
بالاخره خبری میاد یا چند سال بعد می بینی اطرافیان رو می بینی که ناآخودگاه شرایط تو و اون ها زمین تا آسمون فرق داره.کیفیت زندگی افراد تو لحن و چهره و ... کاملا مشخصه.
بله دیگران هر چه باشند من زندگی خودم رو دارم منم مشکلات ام درمان نداره تحمل هم حدی داره‌

بله بعضی ها با کیفیت بهتری زندگی می کنند، منم دیدم و تو دلم هم گفتم خوشبحال فلانی ..
دو سال پیش با خودم گفتم که دیگه تحملم تموم شده، من دیگه نمی تونم فلان مشکل و تحمل کنم، گریه می کردم، غصه می خوردم، کاری هم از دستم بر نمی اومد، بعد هر روز خسته تر و ناامید تر شدم، دین رو هم گذاشتم کنار، اگر هم کار خوبی می کنم برای خدا نیست.
صبرم تموم شد ولی مشکلم حل نشد، نتیجه اش شد ناامیدی، ناراحتی، خستگی شدید ..
شما مجبور هستید تحملتون رو بالا ببرید چون آخر این مسیر که "دیگه نمیتونم، صبرم تموم شده، من بدبختم و .." اندوه و غصه و گریه است و تا ابد هم ادامه داره، ممکنه حتی مریض بشید. (مشکل هم سر جاشه)
اشکالی نداره ناراحت باشید برای حال و روز خودتون غصه بخورید ولی تا یه حدی نه بیشتر.
مثلا خود من توقعم هم از زندگی زیاد بود (شما رو قضاوت نمی کنم) من فکر می کردم بیست سالم شه زندگیم قراره دگرگون بشه، قراره یه آدم دیگه ای بشم، ولی الان دیگه اینجوری فکر نمیکنم، میگم نه اصلا خبری نیست، زندگی اینه .. تا ده بیست سال بعد هم همینه
زندگی رو بپذیرید، یه روز اومدیم، یه روز هم می ریم، خبر خوب اینه که پایان داره یه روز تموم میشه.
و دیگه اینکه اگه فکر می کنید کسی کیفیت زندگیش از شما بهتره و این قضیه ذهنتون رو درگیر میکنه، خوب کمتر ببینیدش، خبری ازش رسید پاشید برید، خبر اصلی اینه که فلان آدم حال و روزش خوبه، دیگه به جزییاتش گیر ندید، آدم خبری که دوست نداره رو که روزی ده بار تو ذهنش مرور نمیکنه، همون یکی دو بار بسه

از این پست ها خیلییی زیاد بوده
ممکنه با حرف های امیدوار کننده بشه یک مدتی آروم کرد فرد رو اما در نهایت این فرد عادت میکنه به این شرایط و با رفتن به جلو و تغییر شرایط و بزرگتر شدن حیطه ی فکری کاملا شناخت پیدا میکنه.

ولی چاره ی امثال ایشون این نیست که امیدوار بشه چون همه چیز و چه بسا بهتر هم میدونه اگر هم افسرده و نا امید میشه دلیلش عدم آگاهی کافی نیست... نیازهای ایشونه که باید رفع بشه... شغل، خانواده، رسیدن به اهداف علمی یا یه حرفه ی مورد علاقه ...اگر راهکاری در این خصوص و تجربه ای دارین لطفا قرار بدین تا همه استفاده بکنیم.
البته منظور از ایشون امثالشون و خودم و... هست.

مضطرب;990563 نوشت:
وقتی مشکلات ذاتی باعث عقب موندگی در همه چیزبشه و راه جبران و .. نداره و عشق و حال بعضی ها رو ببینم باید به خاطر کمبودهای خودم از عصبانیت بمیرم ؟ اگه نمیرم چطور کمبودهای خودم رو تحمل کنم؟؟
خودکشی هم که حرامه کسی نخواد زندگی کنه باید چیکار کنه؟ راهی سراغ دارید ؟؟

سلام علیکم و رحمه الله

اگه مردم را در دو دسته کلی مثبت و منفی تقسیم بندی کنیم, فرض کنیم که منفیها افرادی هستند که از راه غیر قانونی و کلک میخوان به آرامش و خوشبخی برسن و مثبتها را هم فرض کنیم افرادی هستند که هم خدا را میخوان و هم خوشبختی را!

با دسته اول کاری ندارم و اینا عاقبتشون معلومه: قانونی هستش که میگه از مکافات عمل غافل مشو, گندم از گندم بروید جو ز جو....منظورم اینه که از بذر خراب و منفی میوه شیرین و گوارا به دست نمیاد, حتی اگر ظاهرش خوب باشه

شما هم آدم با وجدان و با خدایی هستی که حاضر نیستی به خاطر اعتقادی که داری خودکشی و گناه کنی!@};-

اما دسته دوم: یعنی افرادی خوب مثل شما و دیگران...اینا چرا سختی میکشن؟

گاهی ممکنه این سوال پیش بیاد که مثلا فلانی که اینهمه بلا سرش میاد، حتما ذات خرابی داره یا اینکه مثلا فلانی خیلی ادم خوبیه، چرا پس اینهمه بلا سرش میاد؟!

................................................
میدونید کلاغ پر چیه؟!
البته منظورم اونی نیست که بچه ها با انگشت روی زمین بازی میکنن....
اونیه که روی پاهات میشینی و دستاتو قلاب میکنی پشت گردنت بعد همون حالت نشسته بصورت جهشی به سمت جلو حرکت میکنی....
پسرا معمولا بلدن، اگه بلد نیستید از یکی بپرسید....
اما کاربرد کلاغ پر....
سه تا کاربرد داره.

اول:تنبیه!
معمولا در مدرسه یا پادگانها مخصوصا در دوره سربازی، بچه هایی که شیطونی میکنن را مجبور میکنن به کلاغ پر.
اثر:
کافیه 30 قدم صحیح مسیری طی بشه...حد اقل 48 ساعت پا درد میگیره و به قولی یک نوع تنبیه بدنی یا فیزیکیه!

دوم:درمان
با توجه باینکه باعث فشار به عضلات و مفاصل میشه، میتونه در درمان بعضی از بیماریهای مفصلی یا عضلانی به کار بره، دقیقا مثل فشار و کششهایی که فیزیوتراپ به آدم وارد میکنه!
اثر:بهبودی یک عارضه.

سوم:افزایش توانایی(رشد و کمال)
در اردوهای ورزشی یا تمرینات آماده سازی بدنی برای مسابقات و همچنین رشد و پرورش اندام، کلاغ پر یکی از حرکات مهم و واجبه...
اثر: رشد و کمال و خوش فرم شدن بدن.

حرکات دیگه که معمولا با همین سه کاربری به کار گرفته میشه...بشین و پاشو (اسکات پا) و دراز و نشست (ورزش شکم)...هستش.

دقیقا مثل همین مورد برای روح و بعد معنوی وجود داره.
یک سختی و عذاب دنیوی مثل بیماری خود آدم یا نزدیکانش، از دست دادن مال و ثروت و نهایتا مرگ نزدیکان...
برای آدمای متفاوت آثار متفاوتی داره.
برای گناهکار....تنبیه...
برای کسی که مشکلاتی مثل غرور،خودپسندی،بی صبری،ناشکری،بخل و...دارن میتونه اثر درمان داشته باشه...
برای افرادی که خیلی خوبن و به قول معروف عضو تیم ملی هستن، همین سختیها و مصیبتها وجود داره ولی باعث کمال و بالارفتنشون میشه...

حالا آدمی را در نظر بگیرید که نه مدرسه میره و نه سربازی و نه باشگاه....!
یعنی پایبند هیچ چیز و هیچ کجایی نیست...
این آدم رو کسی کاری باهاش نداره و شاید هیچوقت کلاغ پر هم نره! یعنی ظاهرا دچار درد و مشکلی نباشه...
ولی یه روز ممکنه به خاطر همین آزادی و بی قیدیش نابود بشه...
مثل آدمی که نه مدرسه رفته و نه سربازی و نه ورزش ....نه هیچ مسئولیتی...آزاده آزاد!!

بنا براین اگر انسان چشم و گوشش باز باشه, به محض اینکه بلا و سختی ای سرش بیاد در کسری از ثانیه خودش متوجه میشه از کجا خورده و با آگاهی و صبوری تحمل میکنه و خدا را شاکره که همینجا باهاش تسویه حساب میشه.
اگر هم نفهمه که چرا این بلا سرش اومد بدونه که یا داره درمان میشه یا داره کمال پیدا میکنه.
ببینید از نظر یک شاگرد دبستانی تمام مدرسه از بیدار شدن صبح زود در زمستان زیر پتور گرم گرفته تا در کلاس نشستن و مشق نوشتن و شب زنده داری و چه و چه همش عذابه..ولی کم کم که بزرگ میشه, اگه یک شب ازین عذابها نکشه شبش صبح نمیشه!!!

مبنای 2;991028 نوشت:
[=SDF]حکمت درد کمتر از حکمت لذت نیست. درد نیز مانند لذت، یکی از نیروهای بنیادین بقای نوع است؛ زیرا اگر جز این بود، نیروی درد مدتها پیش از بین رفته بود.

نیچه ....

جناب مضظرب ... من نمیدونم چرا شما چنین چیزی رو از صحبتهای من برداشت کردید .
ما چیزی داریم با عنوان محاسبه نفس ... در محاسبه نفس وظیفه من و شما این هستش که نفس خودمون رو بشناسیم . مثلا من میشینم و محاسبه نفس میکنم که خیلی مغرور هستم ... یا اینکه از تغییر کردن میترسم ؛

تمرین من و مبارزه با نفس من این میشه که برم و غول غرورم رو بشکونم ؛ غرور مانع بسیاری از موفقیت هاست .

یا اینکه خیلی ها میدونن راه پیروزی چی هست ؛ ولی میترسند که انجامش بدن ؛ تمرین من میشه مبارزه با ترسهام .

منظور من از تحمل درد این نبودش که بریم و یک چاقو بکنیم در درون شکممون و یا اینکه با یک انبر اعصاب دندونهامون رو تحریک کنیم . منظور من این بود که وقتی مغرور هستم ؛ باید بتونم غرورم رو از بین ببرم .

اگر از چیزهایی میترسم ؛ باید بتونم اونها رو از بین ببرم ؛ و این کارها به شدت درد دارن ... به شدت ...

مساخره ات میکنند ؛ دیگران به چشمی دیگر به آدم نگاه میکنند ؛ بارها و بارها شکست میخوری و اعتماد به نفست از بین میره ؛ بارها و بارها باید از صفر شروع کنی ؛ تا در نهایت محکم محکم بشی .

و اما رهبانیت ...
شناخت رهبانیت ... و فرار از رهبانیت .... خودش قسمتی از مسیر هست ....
راحت ترین کار این هستش که انسان مثال مرتاض ها سیخ بکنه این ور و اون ورش ...
اگر منظور من اینگونه القا کرد ... عذر خواهی میکنم .

امام صادق حدیثی دارند که در درونش عنوان میکنند علت خودکشی تنبلی هست ....
راحت ترین کار این هست که حالا که مشگلات دارم خودم رو بکشم و تمام .

ولی ما در این دنیا اومدیم که زجر بکشیم ... زجرهای خوب ...
تا بتونیم رشد کنیم .

مقابله کردن با غرور
مقابله کردن با ترس
فراموش کردن عشق قدیمی
مقابله با تنبلی
سعی و تلاش کردن

اگر تجربه ترک عادت رو داشته باشید ... میفهمید که منظورم چی هست ....

بذارید یک مثالی بزنم چیزی که در همه ی ماها وجود دارد و این موردی که بیان می کنم تنها یک مثال است :
شهوت و نیاز جنسی چیزی که در همه ی ما وجود دارد.راه درمانش چیه فقط ازدواج یا خ ود ا رض ای ی ( دروغ گفتن به خود).
کسی که ازدواج کرده وسیله اش رو داره و درمانش میشه کسی نداره یا باید به خودش دروغ بگه یا رهبانیت پیشه کنه.
همین فرد ماه ها و سال ها رهبانیت با دیدن صحنه ای و یا فردی عنان کار از دستش در میره و آتیشی درونش رونش میشه.این فرد تا قیامت رهبانیت پیشه کنه و زجر بکشه تنها راه درمانش ازدواج است و ازدواج است و ازدواج.
این یک مثال بود خیلی از مشکلات این شکلین با زجر کشیدن درمانش نمی شن چون یک راه بیشتر نداره و اون راهم بسته شده براش.نمیشه برق ۲۲۰ ولت همش وصل کرد و فیوز بسوزونی و به امید فیوز بعدی بود.تحمل هم حدی دارد.
در ضمن من جایی تعهد ندادم‌زجرکش بشم.

Im_Masoud.Freeman;991035 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
این اسمش دروغ نیست. تلقین مثبت هست.

ناپلئون هیل میگه: الان وقت آن رسیده است که به صورت کاملا قانونی ذهن مان را فریب بدهیم.

این فریب دادن به معنای مکار بودن نیست. بلکه به معنای برنامه ریزی مجدد هست.

شما وقتی این همه ذهن منفی بافی دارید نمی تونید به خواسته هاتون برسید.

شما آزاد هستید. تصمیم با خودتونه. زندگی خودتونه.

هرجوری دلتون بخواد می تونید واسش تصمیم بگیرید

من صادقانه اون چیزی که می تونست بهتون کمک کنه رو بهتون گفتم. دیگه تصمیم با شماست.

مطمئن باشید خیلی خیلی فرصت توی زندگیتون برای رشد کردن و ارتقا سطح کیفیت زندگیتون هست.

باید چشمهاتون این فرصت ها رو ببینه و با ذهن منفی امکان دیدنش نیست

من که خیلی از این تکنیک راضی هستم.

و اگر شما بر فرض محال با این تکنیک به هیچکدوم از خواسته هاتون نرسید

حداقلش این است که یک احساس بسیار خوب پایدار و دائمی رو تجربه خواهید کرد.

[/]

اولا:
این تکنیکو تو تاریخ یه بشر امتحان کرد و استاد این کار بود.کی بود ؟
هیتلر !
با سخنان فریبنده و آتشین و کنترل ذهن ملتش و تلقین مثبت ما می توانیم ما نژاد برتریم و آریایی هستیم و ژن خوب داریم و ما قدرت داریم و ایجاد حس ناسیونالیستی کاذب و امید دادن مثبت کاذب به خودش و ملتش اینقدر پیشرفت کرد که علم رو به پیشرفت قابل توجهی رسوند اما چون از اول به خودش و ملتش دروغ مصلحتی گفت و خودشون هم دروغ هاشون رو باور کردند این شد که آخر سر ۷۰ میلیون کشته و میلیاردها خسارت به بار آورد
و همونطور که شما گفتید از این تکنیک در صورتی که به خواسته هاتون نرسید حس خوبی خواهید داشت هیلترم حس و حال خوبی تو پایان جنگ داشت که سرنوشتش هم معلوم نشد!
ثانیا:
شما دستتون به کسی که در جایی در بخشی شما رو ضعیف آفریده نمی رسه تا یقش رو بگیری و بازخواستش کنی که من در این بخش تحقیر شدم.مجبوری به خودت دروغ بگی تا آروم بشی غیر اینه ؟

شروحیل;991042 نوشت:
برادر گرامی

فرض کنید بنده به شما 100 تومن بدم و به بغل دستی شما 200 تومن

وقتی اون شخص که فرضا مسلمون هم نیست و با اون 200 تومن (به جای غر زدن که چرا 400 تومن ندادی) کلی کار انجام می ده

بنده بازم بهش می دم حتی اگه نخواد ( حالا بحث دنیا و آخرت رو مطرح نمی کنیم ، چون مساله شما فعلا دنیا هست نه آخرت)

اما شما همون 100 تومن رو هم به جای استفاده کردن پاره می کنی می اندازی دور می گی 100 تومن بدرد نمی خوره !

حالا جای پول ویژگی های جسمانی رو بزارید

فرضا خدا به یکی 100 نمره هوش داده به یکی 80

یا به یکی یه بدن قدرتمند داده به یکی یه بدن ضعیف

فرضا استیون هاوکینگ رو در نظر بگیرید

می تونست بگه من که نمیتونم حرف بزنم چرا باید به مردم کمک کنم دنیا رو بهتر بشناسن !؟

اما به مردم کمک کرد هر چند که خودش نمی تونست استفاده کنه

امثال هاوکینگ بیشتر از 10 سال عمر غیر مفید ندارن سعی می کنن منتظر مرگ باشن و منفعل

اما هاوکینگ با شکرگذاری عملی تونست چند ده سال عمر مفید داشته باشه

مثل شما هم همین طور هست

به جای این که از داشته هاتون استفاده کنید

داشته هاتون رو ندید می گیرید و فقط دنبال مقصر برای نداشته هاتون می گردید .!

[h=2]نیک وی آچیچ[/h]
[h=2]کایل مینارد[/h]

[h=2]نیک سنوناستاسو[/h]
توصیه میکنم زندگی معلول هایی که از بسیاری از آدم های سالم موفق تر بودن رو مطالعه کنید

هاوکینگ در مقالات علمی خداوند رو رد کرد ( بعدا گفتن تکذیب شده و خدا را قبول دارد به هر حال ... )
ما از نیات و اهداف هاوکینگ آگاه نیستیم شاید او قصد انتقام از خداوند رو داشته و علومی رو به وجود آورده باشه که بعدا به ضرر بشر تمام شود و در اینصورت انتقامش را از زندگی و خداوند گرفته باشد.
دانشمندان همیشه خدمت نمی کنند‌.

hengameh;991043 نوشت:
بله بعضی ها با کیفیت بهتری زندگی می کنند، منم دیدم و تو دلم هم گفتم خوشبحال فلانی ..
دو سال پیش با خودم گفتم که دیگه تحملم تموم شده، من دیگه نمی تونم فلان مشکل و تحمل کنم، گریه می کردم، غصه می خوردم، کاری هم از دستم بر نمی اومد، بعد هر روز خسته تر و ناامید تر شدم، دین رو هم گذاشتم کنار، اگر هم کار خوبی می کنم برای خدا نیست.
صبرم تموم شد ولی مشکلم حل نشد، نتیجه اش شد ناامیدی، ناراحتی، خستگی شدید ..
شما مجبور هستید تحملتون رو بالا ببرید چون آخر این مسیر که "دیگه نمیتونم، صبرم تموم شده، من بدبختم و .." اندوه و غصه و گریه است و تا ابد هم ادامه داره، ممکنه حتی مریض بشید. (مشکل هم سر جاشه)
اشکالی نداره ناراحت باشید برای حال و روز خودتون غصه بخورید ولی تا یه حدی نه بیشتر.
مثلا خود من توقعم هم از زندگی زیاد بود (شما رو قضاوت نمی کنم) من فکر می کردم بیست سالم شه زندگیم قراره دگرگون بشه، قراره یه آدم دیگه ای بشم، ولی الان دیگه اینجوری فکر نمیکنم، میگم نه اصلا خبری نیست، زندگی اینه .. تا ده بیست سال بعد هم همینه
زندگی رو بپذیرید، یه روز اومدیم، یه روز هم می ریم، خبر خوب اینه که پایان داره یه روز تموم میشه.
و دیگه اینکه اگه فکر می کنید کسی کیفیت زندگیش از شما بهتره و این قضیه ذهنتون رو درگیر میکنه، خوب کمتر ببینیدش، خبری ازش رسید پاشید برید، خبر اصلی اینه که فلان آدم حال و روزش خوبه، دیگه به جزییاتش گیر ندید، آدم خبری که دوست نداره رو که روزی ده بار تو ذهنش مرور نمیکنه، همون یکی دو بار بسه

Fool الان یعنی ۱۸ سالتونه ؟
شما هنوز وقت خیلی زیادی دارید وارد تاپیک من پیرتر و ناامید نشید.

زندگی تمامی ندارد و دنبای دیگری هم هست به مراتب سخت تره.

مضطرب;991068 نوشت:
:| الان یعنی ۱۸ سالتونه ؟
شما هنوز وقت خیلی زیادی دارید وارد تاپیک من پیرتر و ناامید نشید.

زندگی تمامی ندارد و دنبای دیگری هم هست به مراتب سخت تره.

نه ١٨ سالم نيست. منظورم از بيست سالگى، دهه ى بيست بود.
فكر مى كنيد بيام تو تاپيك حالم بد ميشه؟ نه تاثيرى روم نداره
زندگى خوبه نه كه بخوام زود تَر بميرم، نه
ولى زندگى تموم ميشه و دنياى ديگه اى هست، بهتر از اين جا نباشه، بد تر هم نيست.

مضطرب;991066 نوشت:
هاوکینگ در مقالات علمی خداوند رو رد کرد ( بعدا گفتن تکذیب شده و خدا را قبول دارد به هر حال ... )
ما از نیات و اهداف هاوکینگ آگاه نیستیم شاید او قصد انتقام از خداوند رو داشته و علومی رو به وجود آورده باشه که بعدا به ضرر بشر تمام شود و در اینصورت انتقامش را از زندگی و خداوند گرفته باشد.
دانشمندان همیشه خدمت نمی کنند‌.

سلام و عرض ادب

هاوکینگ خدای ساخت بشر رو رد کرد!

خداوند یهود و مسیحیت

عرض بنده رد یا اثبات خداوند نبود

شما بحث رو دنیوی خواستید ادامه بدید و گفتید آخرت رو در نظر نگیریم بنده دنیویش رو مطرح کردم

خدایی که فقط صاحب بهشت و جهنم هست و کاری به آدم های دنیا نداره رو فراموش کنید

هر حرکتی که برای تکامل باشه از طرف خداست

خدایی که در کنار تمام ذرات هستی هست و از اونها جدا نیست

خدای دوری که هیچ دسترسی بهش نیست رو فراموش کنید

هزاران انسان معلول هستند که خدا رو پیدا کردن و معلولیتشون باعث منفعل شدنشون نشده

خدایی که اون رو با تمام وجود احساس کردن ، نه خدایی که در بهشت و جهنم محصور شده !

هلن کلر ، دکتر بهاره هنر پرور ، رالف بروین ، ژان دومینیک بوبی ، جان نش ، کریستی براون ، مارلا رانیان و هزاران انسان دیگر

عارف;991056 نوشت:

سلام علیکم و رحمه الله

اگه مردم را در دو دسته کلی مثبت و منفی تقسیم بندی کنیم, فرض کنیم که منفیها افرادی هستند که از راه غیر قانونی و کلک میخوان به آرامش و خوشبخی برسن و مثبتها را هم فرض کنیم افرادی هستند که هم خدا را میخوان و هم خوشبختی را!

با دسته اول کاری ندارم و اینا عاقبتشون معلومه: قانونی هستش که میگه از مکافات عمل غافل مشو, گندم از گندم بروید جو ز جو....منظورم اینه که از بذر خراب و منفی میوه شیرین و گوارا به دست نمیاد, حتی اگر ظاهرش خوب باشه

شما هم آدم با وجدان و با خدایی هستی که حاضر نیستی به خاطر اعتقادی که داری خودکشی و گناه کنی!@};-

اما دسته دوم: یعنی افرادی خوب مثل شما و دیگران...اینا چرا سختی میکشن؟

گاهی ممکنه این سوال پیش بیاد که مثلا فلانی که اینهمه بلا سرش میاد، حتما ذات خرابی داره یا اینکه مثلا فلانی خیلی ادم خوبیه، چرا پس اینهمه بلا سرش میاد؟!


................................................
میدونید کلاغ پر چیه؟!
البته منظورم اونی نیست که بچه ها با انگشت روی زمین بازی میکنن....
اونیه که روی پاهات میشینی و دستاتو قلاب میکنی پشت گردنت بعد همون حالت نشسته بصورت جهشی به سمت جلو حرکت میکنی....
پسرا معمولا بلدن، اگه بلد نیستید از یکی بپرسید....
اما کاربرد کلاغ پر....
سه تا کاربرد داره.

اول:تنبیه!
معمولا در مدرسه یا پادگانها مخصوصا در دوره سربازی، بچه هایی که شیطونی میکنن را مجبور میکنن به کلاغ پر.
اثر:
کافیه 30 قدم صحیح مسیری طی بشه...حد اقل 48 ساعت پا درد میگیره و به قولی یک نوع تنبیه بدنی یا فیزیکیه!

دوم:درمان
با توجه باینکه باعث فشار به عضلات و مفاصل میشه، میتونه در درمان بعضی از بیماریهای مفصلی یا عضلانی به کار بره، دقیقا مثل فشار و کششهایی که فیزیوتراپ به آدم وارد میکنه!
اثر:بهبودی یک عارضه.

سوم:افزایش توانایی(رشد و کمال)
در اردوهای ورزشی یا تمرینات آماده سازی بدنی برای مسابقات و همچنین رشد و پرورش اندام، کلاغ پر یکی از حرکات مهم و واجبه...
اثر: رشد و کمال و خوش فرم شدن بدن.

حرکات دیگه که معمولا با همین سه کاربری به کار گرفته میشه...بشین و پاشو (اسکات پا) و دراز و نشست (ورزش شکم)...هستش.

دقیقا مثل همین مورد برای روح و بعد معنوی وجود داره.
یک سختی و عذاب دنیوی مثل بیماری خود آدم یا نزدیکانش، از دست دادن مال و ثروت و نهایتا مرگ نزدیکان...
برای آدمای متفاوت آثار متفاوتی داره.
برای گناهکار....تنبیه...
برای کسی که مشکلاتی مثل غرور،خودپسندی،بی صبری،ناشکری،بخل و...دارن میتونه اثر درمان داشته باشه...
برای افرادی که خیلی خوبن و به قول معروف عضو تیم ملی هستن، همین سختیها و مصیبتها وجود داره ولی باعث کمال و بالارفتنشون میشه...

حالا آدمی را در نظر بگیرید که نه مدرسه میره و نه سربازی و نه باشگاه....!
یعنی پایبند هیچ چیز و هیچ کجایی نیست...
این آدم رو کسی کاری باهاش نداره و شاید هیچوقت کلاغ پر هم نره! یعنی ظاهرا دچار درد و مشکلی نباشه...
ولی یه روز ممکنه به خاطر همین آزادی و بی قیدیش نابود بشه...
مثل آدمی که نه مدرسه رفته و نه سربازی و نه ورزش ....نه هیچ مسئولیتی...آزاده آزاد!!

بنا براین اگر انسان چشم و گوشش باز باشه, به محض اینکه بلا و سختی ای سرش بیاد در کسری از ثانیه خودش متوجه میشه از کجا خورده و با آگاهی و صبوری تحمل میکنه و خدا را شاکره که همینجا باهاش تسویه حساب میشه.
اگر هم نفهمه که چرا این بلا سرش اومد بدونه که یا داره درمان میشه یا داره کمال پیدا میکنه.
ببینید از نظر یک شاگرد دبستانی تمام مدرسه از بیدار شدن صبح زود در زمستان زیر پتور گرم گرفته تا در کلاس نشستن و مشق نوشتن و شب زنده داری و چه و چه همش عذابه..ولی کم کم که بزرگ میشه, اگه یک شب ازین عذابها نکشه شبش صبح نمیشه!!!

سلام علیکم.
خیلی از اتفاقات تو سرنوشت انسان نقش دارد.
شاید یک حرف انسان را از سعادت به شقاوت سوق دهد چه برسد به مشکلات و کمبودهای ذاتی.
من هم زجر زیادی از کودکی و دبستان و ... تا تحصیل کشیدم اما هیچ چیز نشد هیچ چیز به دست نیاوردم.وقتی به گذشته نگاه می کنم و بلاهای به سرم اومده نگاه می کنم می بینم یک قفل بزرگی روی در خورده که بازش کردم و وقتی واردش شدم راهرویی دیدم که درهای قفل شده تازه ای است که معلوم نیست با چه معمایی باید بازشون کرد.همه چی خرابه از پایه همه چی خرابه‌.هر چی جلو تر می رم به بی برکتی و نحسی و ذات شوم خودم می رسم می بینم که کارهام و تلاش هام برکتی نداره.
چند بار روش فریب خودم رو در پیش گرفتم اما وقتی می بینی افرادی مشیت الهی جوری مسیر رو براشون قرار داده که به قول معروف خوش شانس بودند و اتفاقاتی در زندگیشون میوفته که زندگیشون رو از این رو به اون رو می کنه چنان عذابی بر آدم نازل میشه که انگار می خواد جون آدم دربیاد.چرا همه از این مشیت الهی بهره نمی برن؟
وقتی مویرگ های انسان از درد و غصه درد می گیره کسی توانایی درک داره ؟
از کجا می دونید من آدم خوبیم شاید شقاوتمند باشم.
خداوند رو من مجبور کردم منو خلق کنه؟ کسی که همش می گید از مادر مهربان تر است کدوم مادری پاسخ فرزندش رو بی جواب می ذاره؟
شاید من اعمالی انجام باشم که به بلا گرفتار شده باشم اما من بارها در دلم گفتم من ناقص العقلم نه علم غیب دارم نه پیشگو هستم این انصاف نیست به بلاهای عظیم دچار بشم در حالی که دشمنی با خداوند ندارم و از قصد نبوده!
به هر حال ...
من به خاطر کمبودهام مسخره شدم تحقیر شدم تنهام. کسانی مرا به مسیرهایی سوق دادند که بعدها فهمیدم مسیر اشتباه بوده و دیگر فایده نداشته برگشتن چون خیلی چیزها از بین رفته.
نعمت وقت سلامت شادابی آرامش همه چیز از بین رفته.منم انسان نیازهایی دارم تحمل هم حدی داره.
دیگه از این کلام خدا چیزی بالاتر است :

[SPOILER]
بگو: بارالها! مالک حکومت ها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می ‏بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می ‏گیری؛ هر کس را بخواهی، عزت می ‏دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می ‏کنی. تمام خوبی ها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری
[/SPOILER]

زندگی جریان داره و مشکلات من کوچکترین اثری در کائنات این دنیا و افراد نداره و حالت من شده مثل فردی که در اقیانس داره غرق میشه و سرش زیره آبه و هر چی فریاد می زنه صداش جایی نمی ره.
کسی نمی فهمه ای کاش می شد جایی شکایت کرد ...

روزنه;991053 نوشت:
از این پست ها خیلییی زیاد بوده
ممکنه با حرف های امیدوار کننده بشه یک مدتی آروم کرد فرد رو اما در نهایت این فرد عادت میکنه به این شرایط و با رفتن به جلو و تغییر شرایط و بزرگتر شدن حیطه ی فکری کاملا شناخت پیدا میکنه.

ولی چاره ی امثال ایشون این نیست که امیدوار بشه چون همه چیز و چه بسا بهتر هم میدونه اگر هم افسرده و نا امید میشه دلیلش عدم آگاهی کافی نیست... نیازهای ایشونه که باید رفع بشه... شغل، خانواده، رسیدن به اهداف علمی یا یه حرفه ی مورد علاقه ...اگر راهکاری در این خصوص و تجربه ای دارین لطفا قرار بدین تا همه استفاده بکنیم.
البته منظور از ایشون امثالشون و خودم و... هست.

سلام و عرض ادب

مهمترین مساله برنامه ریزی دقیق هست

امید بدون پشتوانه عقلی خیلی سریع به یاس تبدیل خواهد شد

برنامه غذایی مناسب ، برنامه ورزشی ، مطالعه و ... همگی باید با نظم همراه باشد تا از مرحله امید به مرحله موفقیت برسیم

بسیاری از یاس ها و ناامیدی ها به خاطر کمبود ویتامین ها در بدن است !

به طور مثال مصرف خرما باعث افزایش موادی در مغز می گردد که امید را برای مغز قابل پذیرش می کند .

یا کمبود امگا 3 امکان بروز بیماری های روانی را افزایش میدهد

گاهی با یک برنامه غذایی مناسب و منظم می توانیم زندگی خود را به طور کلی تغییر دهیم

سلام مجدد.
ببینید جناب مضطرب...دوستان و بنده مثل شما فکر نمیکنیم...
اینطوری هم به جایی نمیرسیم....
بالاخره دوستانی اینجا هستند که خالصانه و از روی انسانیت قصد کمک به همدیگه را دارند!
امکان داره اگر روزها و هفته ها اینجا بنشینیم و همین حرفها را تکرار کنیم به جایی نرسیم.
کلی گویی فایده نداره.

یه پیشنهادی دارم.

بیایید چندتا از مشکلات مهمتون را مطرح کنید تا دوستان نظر دهند.

اکر مایل نیستید شناخته شوید، میتونید با یک آیدی جدید وارد شوید، اگرچه همین مضطرب هم مشکلی نداره و مجهول الهویه هستش.

راستی....میدونید همین اسم اثر منفی بر روحیتان داره؟!

واقعیت اینه دیگه نمیشه.دیگه مشکلاتم قابل حل نیستند شاید بشه اثرش رو کم کرد گه اون هم توفیق می خواد و از اونجایی که من بدشانس و نحس ام اینم نصیبم نمیشه.شما فرض کن تو همون اقیانوس دارم غرق میشم.
من کلا دیگه به بن بست رسیدم و چند سال هست که از ناراحتی شدید تحت فشارم.من قبل از زندگی کردن بیشتر دنبال مرگم.
مرگی که معلوم نیست چه زمانی است.تو دینمون یک دونه راه برای امثال من که به بن بست رسیدن وجود نداره نمی دونم چرا ؟ نه اجازه خودکشی داده نه راه نجات.

مضطرب;990563 نوشت:
وقتی مشکلات ذاتی باعث عقب موندگی در همه چیزبشه و راه جبران و .. نداره و عشق و حال بعضی ها رو ببینم باید به خاطر کمبودهای خودم از عصبانیت بمیرم ؟ اگه نمیرم چطور کمبودهای خودم رو تحمل کنم؟؟
خودکشی هم که حرامه کسی نخواد زندگی کنه باید چیکار کنه؟ راهی سراغ دارید ؟؟

سلام

بزرگوار مطلب و سوال شما رو خوندیم و باید بگم کمبودها و چالشهای زندگی باعث مقاوم شدن انسان میشه به شرطی که در مسیر درست قرار بگیره و با قاعده جلو بره
همه ما در طول مدت زندگیمون کم و بیش با چالش های متفاوتی روبرو می شیم. اغلب افراد در مقابله با مشکلات زندگی سردرگم می شن و اعتماد به نفس خود را از دست می دن. ولی بهتر نیست در مقام مقایسه نباشیم و همه چیز رو همون جور که هست بپذیریم در اینصورت آیا با بینش بهتر و سالم‌تری به راحلهای مطلوب نخواهیم رسید

من در جواب شما میتونم توصیه پدر خدا بیامرزم رو بگم که همیشه می‌گفت زندگی تو بهشت راحته شرط اینه که تو گوشه جهنم واسه خودت بهشت درست کنی

ما انسانها با اشتباهات و کمبودهای مادی و معنوی معنی شدیم تا در این مسیر زندگی مثل یک کانی که تو کوره ذوب میشه تا ناب و خالص بشه باید ناخالصی ها رو جا بذاریم تا خالص بشیم بنده صالح خدا باشیم

هر کس داستانی تو زندگی داره و مشکلاتی که شاید شما فقط ظاهر امر این زندگی ها و در مقابل کمبودهای خودتون رو پر رنگ می‌بینید ولی اگه بطن زندگی رو ببینید به شرایط موجود خودتون شاکر باشید به نظر من توکل به خدا و عزم و تلاش همه مسایل رو پشت سر می‌ذاره به شرطی که خودت رو با تمام خطاها و اشتباهاتت بپذیری و از بودنت دلخور یا شرمنده نشی.

برای رسیدن به آرزوها و داشته ها هیچوقت دیر نیست و هر مشکلی راه حلی داره مطمئنا پس بنظر من باید دیدگاه و روش خودتو عوض کنی دیدم بانویی رو بعد جدایی دست تنها و با درآمد محدود در حالی که از خانواده بخاطر طلاق ترد شد با تمام سختی‌ها جنگید تمام زخم زبانها رو به جان خرید بوده شبهاییکه سر گشنه زمین گذاشت ولی امروز از وکلای حاذق هستن و شرایط مالی خوبی هم دارند اما تنها دو چیز ایشون رو سر پا نگه داشت اول توکل و باورشون به خدا دوم احترام و اعتماد به نفسشون
بزرگوار زندگی با همین چالش‌ها و سختی هاست که باعث میشه تو خودتو بهتر بشناسی و نقاط عطف و ضعفتو ، تقویت و اصلاح کنی وگرنه معنی خلیفة الله بودن انسان بی معنی میشه.
امیدوارم تو مسیر درست زندگی روزهای شادی رو تجربه کنی

شروحیل;991088 نوشت:
سلام و عرض ادب

مهمترین مساله برنامه ریزی دقیق هست

امید بدون پشتوانه عقلی خیلی سریع به یاس تبدیل خواهد شد

برنامه غذایی مناسب ، برنامه ورزشی ، مطالعه و ... همگی باید با نظم همراه باشد تا از مرحله امید به مرحله موفقیت برسیم

بسیاری از یاس ها و ناامیدی ها به خاطر کمبود ویتامین ها در بدن است !

به طور مثال مصرف خرما باعث افزایش موادی در مغز می گردد که امید را برای مغز قابل پذیرش می کند .

یا کمبود امگا 3 امکان بروز بیماری های روانی را افزایش میدهد

گاهی با یک برنامه غذایی مناسب و منظم می توانیم زندگی خود را به طور کلی تغییر دهیم

سلام برادر گرامی

فاکتور و نسخه راه حلی شما کاملا درسته اما آیا با شرایط موجود ایشون مطابقت داره و اینکه همین تهیه مواردی که فرمودید برای ایشون مقدور هست؟؟ هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ مالی....

قبل هر چیز یک خانه تکانی اساسی لازمه برای این بزرگوار پاک کردن افکار منفی و باور و ایمان به این که خدایی درهمین نزدیکی تمام حواسش به تمام مسایل هست پس فک میکنم اولین و بزرگترین مشکل این عزیز عدم ایمان قلبی و باور هست که از کلمه کلمه حرفهاشون هویداست . وقتی خدایی دارم حتی بزرگترین نقمت زندگی نعمت میشه
پس این بزرگوار اول باید به این باور برسه بعد مرحله مرحله مسایل مطرح و گره گشایی بشه در دامان امن خدا شاه کلید همه مشکلات هست کافیه آدرس درست باشه و ارتباط کامل

Im_Masoud.Freeman;990999 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
سلام

بله خیالتون راحت باشه

من در حال تماشای دوره موفقیت دکتر شاهین فرهنگ بودم

و داشتم تکنیک دیگری رو انجام می دادم که اتفاقی متوجه این مسئله شدم

و گفتم نکنه این همون چیزی هست که من دنبالش هستم و شروع کردم به تست کردنش

من از روزه گرفتن خیلی اذیت میشم و وقتی روزه هستم تقریبا هیچ کار دیگه ای نمی تونم بکنم

یا سرم گیج میره و تمرکز ندارم یا خواب آلودم.

امسال تصمیم گرفتم این مسئله رو با استفاده از تکنیکی که توضیح دادم و تازه یادش گرفته بودم حل کنم.

برای همین از پانزده فروردین تا بیست و پنج خرداد رو روزه گرفتم. 42 روز روزه قضا + 30 روز هم خود رمضان

و در این 72 روز خیلی شیک و راحت به زندگی عادیم می پرداختم و انگار نه انگار که روزه بودم

و الان دارم اون رو برای موارد دیگری تست میکنم.

[/]

سلام
روش و ترفند این رفتار در بستر روانشناسی هست ضمیر ناخودآگاه آگاه انسان هر چیزی بهش بدی رو عین واقعیت می‌دونه و مرز تمیز واقعیت و خیال یا همون دروغ رو تشخیص نمیده و اگر به مدت ۲۱ روز چیزی رو به اون القا کنی که موجودیت خارجی ندارد اون بهش جنبه واقعی داده و ناخودآگاه شما حس بودنش رو خواهید داشت و به تبع این حس کلید برخی راه حلهای خود بخود در عرصه کائنات پیدا میشه البته کمی این عزیز در بیان راه حل مشکل داشتند مثل اون شاگردی که می‌ره به استاد قرآن میگه استاد میشه موقع خواندن قرآن تخمه خورد استاد میگه نه بی احترامی هست و شاگرد باهوشی بعد کمی فاصله این سوال رو بگونه دیگه مطرح می‌کنه که استاد آیا موقع تخمه خوردن میشه ذکر آیات کرد استاد با تشویق تحسین میگه حتما چرا که نه یاد خدا در هر حال ممکنه اگه دقت کنید همان سوال با دو روش متفاوت و دو جواب متفاوت هست

انسان هم می‌تونه جنبه های پرسش و پاسخ زندگی رو اینطور جا بجا و دیدش رو کاملا عوض و حس و قدرت خودش رو ارتقا بده البته این دوره ۲۱ روزه بعد از سه دوره کاملا جا افتاده و جواب میده من خودم تجربه کردم و توصیه میکنم برای این بزرگوار اگه درست و مسمم تمرین کنه بعد دوره ناخودآگاه تو مسیر حل مشکلات قرار میگیره و متحول میشه این راز خلقت انسان هست اگر در مسیر درست مدار زندگی قرار نگیره خودش باعث میشه از نیروی گریز از مرکز حاصله از چرخه خارج و رنج ببینه تا دوباره در مسیر واقع بشه کمی درکش سخته اما بعد درک و دریافت این حقیقت آرامش وصف ناپذیری درپی هست

avatbz;991166 نوشت:
سلام برادر گرامی

فاکتور و نسخه راه حلی شما کاملا درسته اما آیا با شرایط موجود ایشون مطابقت داره و اینکه همین تهیه مواردی که فرمودید برای ایشون مقدور هست؟؟ هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ مالی....

قبل هر چیز یک خانه تکانی اساسی لازمه برای این بزرگوار پاک کردن افکار منفی و باور و ایمان به این که خدایی درهمین نزدیکی تمام حواسش به تمام مسایل هست پس فک میکنم اولین و بزرگترین مشکل این عزیز عدم ایمان قلبی و باور هست که از کلمه کلمه حرفهاشون هویداست . وقتی خدایی دارم حتی بزرگترین نقمت زندگی نعمت میشه
پس این بزرگوار اول باید به این باور برسه بعد مرحله مرحله مسایل مطرح و گره گشایی بشه در دامان امن خدا شاه کلید همه مشکلات هست کافیه آدرس درست باشه و ارتباط کامل

سلام و عرض ادب

خواهر گرامی این تنها پست بنده در این تاپیک نیست

بنده چند پست انگیزشی برای ایشون قرار دادم و در کنار اون ها تنظیم برنامه غذایی و برنامه ریزی رو توصیه کردم

اگر راه کار بهتری دارید بفرمایید

ان شاء الله ایشون بتونن با راه کار شما مشکل خودشون رو حل کنند

والسلام علی من اتبع الهدی

عرض سلام و تبریک میلاد حضرت ثامن الحجج علیه السلام به شما و تمام دوستان

مضطرب;990795 نوشت:
سلام.
چه خوبه که به بی عدالتی اعتراف کردی بقیه ی کارشناس ها که عین عدالت و حکمت خداوند بیان می کنند. .

عرض من این بود که اگر نگاه صرفا مادی داشته باشیم باید اختلاف طبقاتی موجود را عین بی عدالتی بدانیم؛ در حالی که اساسا ما این نگاه را قبول نداریم و انسان را دو بعدی می دانیم. همین مسئله منجر به این می شود که دیگر عدالت را به مساوات معنی نکنیم. به عبارتی در نگاه دینی عدالت به معنی این نیست که همه انسان باید زن یا مرد و به صورت همشکل آفریده شوند!

مضطرب;990795 نوشت:

نمیشه دیدو عوض کرد واقعیت اینه : مفلوک به زمین خورده. از کودکی به زمین خورده.
هیچ موجود زنده و مرده و ماورایی که هم جوابگو نیست.
بقیه ام عشق و حالشون رو جلوی چشم آدم بیارند و قشنگ بچزونن.
خودکشی کنی می برن شکنجه می کنن که چرا این کارو کردی بمونی باید ناله کنی ۲۴ ساعت . ناله نکنی باید تا آخر عمرت تو فکر بری چرا من نه چرا اون آره اینکارو هم نکنی از حسادت باید بمیری.اینکارو هم نکنی باید دق مرگ شی.نمیشه آقا نمیشه زندگی لعنتی اینجور نمیشه.دیگه پرسش و چرا و صبر هم حدی داره.چه قدر گول بزنم خودمو....

همانطور که قبلا هم خدمت شما عرض کردم و دوستان هم در پست ها به خوبی به آن اشاره کردند، شما باید بُت نمی شود را از بین ببرید. تا زمانی که نسبت به این مسئله مقاومت نشان دهید مشکلی حل نخواهد شد. بعلاوه اینکه در این مقاومت نه تنها سودی برای شما حاصل نمی شود بلکه درجا زده و فرصت های خود را از دست می دهید.
مسائل مطرح شده از جانب شما باید به دو بخش تقسیم شود. یک بخش مربوط به مسائل فکری و اعتقادی و تئوری است که با مطالعه و بحث و تحقیق باید حل شود؛ ولی بخش دیگر آن اقدامات عملی برای حل مسائل و مشکلات موجود می باشد. در مورد مسائل اعتقادی کار شما راحت تر است؛ چون شما شبهات خود را مطرح می کنید و پاسخ آن را دریافت خواهید کرد؛ البته چون مسائل مطرح شده جنبه اعتقادی دارد لازم است که حتما کارشناس مربوطه وارد این پست شده و پاسخگویی کنند. اما بخش دوم آن که مربوط به مشکلات شخصی و عدم موفقیت و ... است خیلی با بحث و مکاتبه قابل حل نیست؛ چون تا زمانی که مشاور به طور کامل در شرایط شما قرار نگیرد و جنبه های مختلف شخصیتی و شرایط موجود را مورد بررسی قرار ندهد عملا امکان ارائه راهکاری موثر وجود ندارد. حیطه کاری ما در پاسخگویی کتبی به سوالات مشاوره اکتفا به راهکارهای کلی و عمومی است که در خیلی از مشکلات نتیجه بخش است؛ منتها وقتی مشکل مراجع با این راهکارها قابل حل نبود ضروری است که حتما به صورت حضوری مورد مشاوره قرار گیرد. لذا پیشنهاد می کنم حتما در اولین فرصت برای این کار اقدام نمایید. مشکلی نیست که قابل حل نباشد. بله ممکن است برخی مشکلات پیچیده تر بوده و نیاز به کار و زمان و انرژی بیشتری داشته باشد منتها قابل حل است. شما لایق بهترین ها هستید و باید برای آن تلاش کنید.

روزنه;990978 نوشت:
اسلام برای چنین انسان هایی که در خواسته هاشون شکست خوردن و دری باز مقابلشون نمیبینن چه راهکار اساسی داره؟

با سلام

اساسا تعریف اسلام از شکست با مکتب های مادی متفاوت است. اسلام بسته بودن تمام درب ها را نمی پذیرد و معتقد است تمام انسان ها با اراده و اختیار خود می توانند راه سعادت را طی کرده و به مقصد نهایی برسند. این به صورت کلی است؛ اما در جزئیات نیز راهکارهای بسیاری وجود دارد و نیاز به بحث و بررسی مفصل دارد

hengameh;991043 نوشت:
بله بعضی ها با کیفیت بهتری زندگی می کنند، منم دیدم و تو دلم هم گفتم خوشبحال فلانی ..
دو سال پیش با خودم گفتم که دیگه تحملم تموم شده، من دیگه نمی تونم فلان مشکل و تحمل کنم، گریه می کردم، غصه می خوردم، کاری هم از دستم بر نمی اومد، بعد هر روز خسته تر و ناامید تر شدم، دین رو هم گذاشتم کنار، اگر هم کار خوبی می کنم برای خدا نیست.
صبرم تموم شد ولی مشکلم حل نشد، نتیجه اش شد ناامیدی، ناراحتی، خستگی شدید ..
شما مجبور هستید تحملتون رو بالا ببرید چون آخر این مسیر که "دیگه نمیتونم، صبرم تموم شده، من بدبختم و .." اندوه و غصه و گریه است و تا ابد هم ادامه داره، ممکنه حتی مریض بشید. (مشکل هم سر جاشه)

سلام

زندگی با این نگاه و رویکرد درست نیست و آسیب های زیادی به بار خواهد آورد. باید نگاه ها اصلاح شود تا علاوه بر اینکه فرد از زندگی در این دنیا لذت می برد و آرامش را احساس می کند راه پیشرفت و سعادت و کمال را برای خود نبندد. پیشنهاد می کنم شما نیز مشکل خود را در تاپیکی جدا مطرح کنید

مضطرب;991063 نوشت:
بذارید یک مثالی بزنم چیزی که در همه ی ماها وجود دارد و این موردی که بیان می کنم تنها یک مثال است :
شهوت و نیاز جنسی چیزی که در همه ی ما وجود دارد.راه درمانش چیه فقط ازدواج یا خ ود ا رض ای ی ( دروغ گفتن به خود).
کسی که ازدواج کرده وسیله اش رو داره و درمانش میشه کسی نداره یا باید به خودش دروغ بگه یا رهبانیت پیشه کنه.
همین فرد ماه ها و سال ها رهبانیت با دیدن صحنه ای و یا فردی عنان کار از دستش در میره و آتیشی درونش رونش میشه.این فرد تا قیامت رهبانیت پیشه کنه و زجر بکشه تنها راه درمانش ازدواج است و ازدواج است و ازدواج.
این یک مثال بود خیلی از مشکلات این شکلین با زجر کشیدن درمانش نمی شن چون یک راه بیشتر نداره و اون راهم بسته شده براش.نمیشه برق ۲۲۰ ولت همش وصل کرد و فیوز بسوزونی و به امید فیوز بعدی بود.تحمل هم حدی دارد.
در ضمن من جایی تعهد ندادم‌زجرکش بشم.

سلام
شما یک دفعه زندگی نامه استیون هاوکینگ را بخوان واقعا تاثیرگذار هست فردی در 21 سالگی به بیماری مبتلا میشود که پزشکان میگفتند تا دو سال دیگر زنده نخواهد بود او تا سن 76 سالگی زندگی کرد در همین مدت علیرغم پیشرفت بیماری و علیل شدن هیچ وقت دست از تلاش برنداشت و کشفثات شگرفی در همین مدت بیماری انجام داد.
استیون هاوکینگ هر گز تسلیم نشد و حیرت همه را برانگیخت پس اراده انسان خیلی بیشتر از آنی هست که شما میگویید افکار منفی مانع به تحقق رسیدن اهداف میشوند این افکار وجود خارجی ندارند پس واقعیت دید مثبت و افکار مثبت چنان قدرتی دارند که بر خیلی از موانع غلبه می کنند.

س.سعید;991281 نوشت:
سلام
شما یک دفعه زندگی نامه استیون هاوکینگ را بخوان واقعا تاثیرگذار هست فردی در 21 سالگی به بیماری مبتلا میشود که پزشکان میگفتند تا دو سال دیگر زنده نخواهد بود او تا سن 76 سالگی زندگی کرد در همین مدت علیرغم پیشرفت بیماری و علیل شدن هیچ وقت دست از تلاش برنداشت و کشفثات شگرفی در همین مدت بیماری انجام داد.
استیون هاوکینگ هر گز تسلیم نشد و حیرت همه را برانگیخت پس اراده انسان خیلی بیشتر از آنی هست که شما میگویید افکار منفی مانع به تحقق رسیدن اهداف میشوند این افکار وجود خارجی ندارند پس واقعیت دید مثبت و افکار مثبت چنان قدرتی دارند که بر خیلی از موانع غلبه می کنند.

سلام شما کمی دقیق تر زندگی هاوکینگ رو بخونید
[SPOILER]

استیون هاوکینگ در رابطه با حق پایان دادن داوطلبانه به زندگی برای بیماران لاعلاج معتقد است:

فکر می‌کنم کسانی که بیماری لاعلاج دارند و درد زیادی تحمل می‌کنند باید این حق را داشته باشند که زندگیشان را تمام کنند و کسانی که به آن‌ها کمک می‌کنند نباید تحت تعقیب قرار بگیرند. ما اجازه نمی‌دهیم که حیوانات زجر بکشند، پس چرا انسان‌ها باید زجر بکشند؟

[/SPOILER]

هاوکینگ زورش نمی رسید خودشو بکشه و کسی هم براش اینکارو نمی کرد چون غیرقانونیه پس مجبور بود زندگی کنه.

همه پیشنهاد تلقین مثبت دادن باور کنید دروغ گفتن به خود همیشه جواب نمی ده و درد و رنج عواقبش بیشتر از مشکلات فعلی انسانه وقتی که جواب نداد بفهمی هم وقتت به فنا رفته هم مشکلی به مشکلات قبلیت اضافه شده.تلقین مثبت قادر نیست مشکلات ذاتی رو حل کنه.

مضطرب;991320 نوشت:
همه پیشنهاد تلقین مثبت دادن باور کنید دروغ گفتن به خود همیشه جواب نمی ده و درد و رنج عواقبش بیشتر از مشکلات فعلی انسانه وقتی که جواب نداد بفهمی هم وقتت به فنا رفته هم مشکلی به مشکلات قبلیت اضافه شده.تلقین مثبت قادر نیست مشکلات ذاتی رو حل کنه.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

شما خدا رو باور دارید

و این که (( لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم)) ؟

باور کنید این خدا که هیچ نیرو و اراده ای جز اون نیست در ذات تمام مخلوقات جریان داره

حتی در سنگ و چوب بی جان

ما که انسان هستیم و خلیفة الله

نمیگم تفکر مثبت رو به خودتون تلقین کنید

فقط برای چند دقیقه تمام تفکرات منفی رو کنار بزارید و به زندگی اجازه بدید درون شما جریان پیدا کنه

حتی نیازی به تلقین مثبت هم نیست

وجود شما خود به خود با نبض زندگی و انرژی کل هستی هماهنگ خواهد شد

فقط به چیز های منفی فکر نکنید نیازی نیست به خودتون تلقین کنید

این بارهای سنگینی که با خودتون دارید حمل میکنید و مانع حرکت شما شده رو دور بریزید

به جای گوش کردن به صدایی که درون شما حسادت به دیگران رو به شما تلقین میکنه

به صدای پرندگان و طبیعت گوش کنید

با حرکت رود همراه بشید

از طبیعتی که در انحصار کسی نیست و متعلق به همه مخلوقات هست لذت ببرید

فقط کافیه چشمتون رو روی زیبایی های هستی که انحصاری نیست نبندید

شما در حال تلقین انرژی منفی به خودتون هستید

از تلقین دست بکشید تا واقعیت رو ببینید

بعدش دیگه حتی اگر به سمت انرژی نرید خود انرژی سراغ شما میاد و شما رو با خودش همراه میکنه

معتمد;991265 نوشت:
سلام

زندگی با این نگاه و رویکرد درست نیست و آسیب های زیادی به بار خواهد آورد. باید نگاه ها اصلاح شود تا علاوه بر اینکه فرد از زندگی در این دنیا لذت می برد و آرامش را احساس می کند راه پیشرفت و سعادت و کمال را برای خود نبندد. پیشنهاد می کنم شما نیز مشکل خود را در تاپیکی جدا مطرح کنید

سلام
ممنون از پیشنهاد شما
یک بار سعی کردم در تاپیکی مطرح کنم که متاسفانه نتیجه نگرفتم.
شاید مجددا تاپیکی در این رابطه ایجاد کنم.

مضطرب;991319 نوشت:
سلام شما کمی دقیق تر زندگی هاوکینگ رو بخونید
[SPOILER]

استیون هاوکینگ در رابطه با حق پایان دادن داوطلبانه به زندگی برای بیماران لاعلاج معتقد است:

فکر می‌کنم کسانی که بیماری لاعلاج دارند و درد زیادی تحمل می‌کنند باید این حق را داشته باشند که زندگیشان را تمام کنند و کسانی که به آن‌ها کمک می‌کنند نباید تحت تعقیب قرار بگیرند. ما اجازه نمی‌دهیم که حیوانات زجر بکشند، پس چرا انسان‌ها باید زجر بکشند؟

[/SPOILER]

هاوکینگ زورش نمی رسید خودشو بکشه و کسی هم براش اینکارو نمی کرد چون غیرقانونیه پس مجبور بود زندگی کنه.

سلام

جناب مضطرب نمیدونم علت مطرح کردن این سوال در این تاپیک از نظر شما چی بوده چون شدیداً در مقابل کمکها و راه حلهای که دوستان ارائه میدن جبهه گرفتید طوری که به نظر میاد اصلا قصد کمک بخودتون رو ندارید .

از مطرح کردن شفاف مشکلاتتان هم امتناع میکنید بنابراین بقیه فقط می‌توانند راه حلی کلی براتون بگن .

و اما نظرتون با هاوکینگ رو قبول ندارم به فرض اینکه نتونست خودشو بکشه و مجبور به زندگی بود ، آیا مجبور به این همه تلاش و کسب علم و اکتشافات هم بود؟؟؟؟؟؟
نخیر ، بلکه ایشون با اراده خود و باور قلبی به مشکل خود غلبه کرد و نه تنها این بلکه نامی ماندگار در دنیای فیزیک شده و نظریاتشون به دنیای علم کمک شایانی داشته پس این جبر نبوده عشق به زندگی بوده که سالها هاوکینگ و خیلی های دیگه رو به ادامه راه تشویق کرده

مضطرب;991320 نوشت:
ه

سلام و عرض ادب

می تونم از شما بخوام که نعمت هایی که خداوند به شما داده رو چندتاش رو اینجا ذکر کنید؟

(مادی و غیرمادی)

مضطرب;991320 نوشت:
همه پیشنهاد تلقین مثبت دادن باور کنید دروغ گفتن به خود همیشه جواب نمی ده و درد و رنج عواقبش بیشتر از مشکلات فعلی انسانه وقتی که جواب نداد بفهمی هم وقتت به فنا رفته هم مشکلی به مشکلات قبلیت اضافه شده.تلقین مثبت قادر نیست مشکلات ذاتی رو حل کنه.

اگر میخواین مشکلاتتون حل بشه بگین چون طبق نظر کارشناس هیچ وقت همه ی راه ها بسته نیستند.

گاها ممکنه اشتباهات خود انسان هم باعث بشه راکد بمونه و خودش اطلاع نداشته باشه.

از کسایی که قصد کمک داشتن ممنونم و کسایی که ناراحت شدند حلال کنند.
۴.۵ میلیارد سال از سن زمین می گذره و کسی که ژن خوب داشت عشق دنیا و آخرت رو برد و کسی که ژن معیوب داره دیگه مشخصه. اگه چیزی می خواست عوض بشه تو این میلیاردها سال عوض می شد.همون از عصبانیت باید لال مرد و افسوس خورد به جبر در همه چیز. پاسخگویی وجود نداره. درد و رنج پایانی هم نداره.
خدا کنه مرگ ما هم زودتر برسه ببینیم زجر اون دنیا چیه.
پایان ...

موضوع قفل شده است