مومن در دنیا، در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مومن در دنیا، در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟

یا رب

سوالی چند وقتی ست ذهنم را درگیر کرده است و از کارشناس بحث تقاضای کمک دارم:

آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟

من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده

با نام الله



کارشناس بحث: استاد سینا

مشتی خاک;441899 نوشت:
یا رب

سوالی چند وقتی ست ذهنم را درگیر کرده است و از کارشناس بحث تقاضای کمک دارم:

آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟

من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده


[=microsoft sans serif]
البته در ابتدا باید گفت آنچه که مطرح فرمودید کلیت ندارد اما در عین حال سختی ومشکلات وفراوانی نعمت هر دو از مصادیق آزمایش الهیست. آزمایش يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتيجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى‏ آزمايد.

قرآن مجيد مى‏فرمايد:

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لايُفْتَنُون

«آيا مردم گمان مى‏كنند بدون امتحان رها مى‏شوند، نه، هرگز بلكه همگى بايد امتحان دهند.

سوره عنکبوت آیه 2

امير مؤمنان على عليه السلام تعريف بسيار پر معنى در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد مى‏ فرمايد:

وَ إِنْ كانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِي بِها يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب:

«گر چه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاه‏تر است ولى آنها را امتحان مى‏كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد».

نهج البلاغه کلمات قصارجمله ی 93

امتحانات الهى هميشه به وسيله حوادث سخت و ناگوار نيست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كاميابى‏ها آزمايش مى‏ كند،
قرآن مى ‏فرمايد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة: «ما شما را به وسيله بدى‏ها و خوبى‏ها امتحان مى‏كنيم».

سوره انبیا آیه 35

در مقام ادعا، هر كس، مى‏تواند خود را برترين مؤمن، معرفى كند، ولی در حقیقت بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود.گروهى، در فشار محروميتها قرار مى‏گيرندومورد آزمایش قرار می گیرند .در این حالت آیا شکایت می کندد؟
گروهى ديگر، بر عكس غرق در نعمت مى‏شوند، و امكانات مادى از هر نظر در اختيارشان قرار مى‏گيرد، آيا در چنين شرائطى، قيام به وظيفه شكر نعمت مى‏كنند؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهى و خودبينى، غرق در لذات و شهوات مى‏ شوند؟!
نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مى‏كند، اين انسان‏هاى كم‏ ظرفيت‏ اند كه گاه مغرور، و گاه مأيوس مى‏ شوند.
هرگز نبايد برخوردار شدن از نعمت‏ها، و يا محروميت از آن را دليل بر شخصيت و مقام در پيشگاه خداوند، و يا دورى از ساحت مقدس او بدانيم، بلكه معيار، هميشه و همه جا ايمان و تقوا است.

[=microsoft sans serif]وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛

قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها آزمايش مى‏كنيم؛ و بشارت ده به استقامت كنندگان».
سوره بقره آیه 155»
[=microsoft sans serif]در روایات به فلسفه های گوناگونی برای آزمایش وابتلاء مومن اشاره شده است به عنوان مثال گاهی امتحان برای مومن دست يابي دوستان خدا به درجات و پاداش هاي عظيم الهي است و هرچه اين امتحان ها بيشتر باشد مراتب دوستان خدا بالاتر رفته و پاداش بيشتري دريافت مي نمايند از همين رو در روايات آمده كه براي مومنين درجاتى است كه به آنها نايل نشوند مگر با بليات و امراض و آلام به همين دليل نيز خداوند دوستان خود را به امتحانات بيشتري دچار مي نمايد تا آنها به درجات عاليه نائل گرديده و اجر بيشتري دريافت.خداوند - تبارك و تعالى - به واسطه محبت و عنايتى كه به اولياء و مؤمنين دارد آنها را مبتلا فرمايد تا محبت و وابستگي آنها را به دنيا كاهش داده و آنها را از گرفتار شدن به خطاها و مفاسد در امان بدارد .جهان بينى دينى، دنيا و رنج هايش را بد نمى داند، بلكه به عكس رنج ها را عاملى براى تحّرك بشمار مى آورد; زيرا رنج ها وابستگى انسان را به دنيا كم مى كنند و او را به راه مى اندازند.خداوند گاهى مؤمنان را در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى كند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود وباعث ریزش گناهان آنان می شود. و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد،علاوه براین بلاى وارد بر مؤمن هم موجب بيدارى او است.وهم باعث ارتقاى ايمان است
بلا براي مؤمنين واقعي، نعمت است. چرا كه آنها را نسبت به دنيايي كه فاني و زودگذر است، بي ميل مي كند. و آنها را متوجه خداوند و آخرت مي نمايد. به اين خاطر بيشتر مواظب اعمال خود هستند و براي آخرت خود كار مي كنند. و در نتيجه اهل بهشت مي شوند. همچنين چون بر اين مصائب صبر مي كنند و در هر صورت شكرگذارند اين صبر بر بلايا، موجب ارتقاء درجه ي آنان مي شود. با اين ديد، اين مصائب و بلايا؛ خير محض و نعمت بزرگ خداوند بر بندگانش مي باشد.

[=microsoft sans serif]
آزمايش لزوما همراه با گرفتاري و بلا و بدبختي نيست، بلكه با خير و شر آزمايش مي شود. گاهي با مقام و موقعيت و مال و منال آزمايش مي شود. گاهي با گرفتن مال. تصور نشود هر كه مؤمن شد بيچاره و بدبخت و گرفتار مي شود بلكه اگر مؤمن گرفتار شد، نبايد تعجب كند، زيرا مؤمن با گرفتاري آزمايش مي شود. .

حضرت على (عليه السّلام) فرمودند:

« إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة ؛

بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت مي باشد.»

بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص235

ضمنا اينگونه نيست كه غير مومنين گرفتاري نداشته باشند، بلكه سختي هاي آنان بسيار فراتر و دردناكتر از سختي هايي است كه مومن در راه ايمان و عشق به خداوند تحمل مي كند.

البته بسياري از گرفتاري هاي مومنان در اثر بي برنامگي وتنبلي است که نبايد به حساب خداوند گذاشت,چراکه مومنان عاقل وکامل هم خوشي اين جهان را دارند وهم نسبت به آسايش جهان ديگر اميدوارند,زيرا با برنامه درست از امکانات خوب استفاده نموده اند.رمز موفقیت در آزمایشات الهی ، صبر و پايدارى معرفی شده است وهمچنین توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و سختيها و مشكلاتش و اين كه اين جهان گذرگاهى بيش نيست
استمداد از نيروى ايمان ، عامل مهم ديگرى است،که ما به بهره گیری از آن دعوت شده ایم. توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مى‏دهد و او از همه چيز آگاه است عامل ديگرى براى پايدارى است.

[="Navy"]با سلام
در اصول کافی، باب «شدّة ابتلاء المؤمن» هم احادیث جالبی در این زمینه هست،
برای مثال، یکی از آن احادیث، حدیثی صحیح السّند از کشّاف الحقائق، امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق، سلام الله علیه، است که:

قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ‌

فرمود: بلا و امتحان پیامبران از همه مردم شدیدتر است، و پس از آنها، کسانی که ایمانشان نزدیکتر به ایشان باشند، و پس از آن هم کسانی که شبیه‌تر به ایشان باشند.

و در حدیث دیگری فرمود:

الْمُؤْمِنُ لَا يَمْضِي عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ يُذَكَّرُ بِهِ‌

چهل شب بر مؤمن نمی‌گذرد مگر آنکه با امری مواجه می‌شود که غمگینش کند تا با آن متذکّر شود.[/]

[=arial]با عرض سلام وادب

خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود :

اى داوود! من پنج چيز را در پنج چيز قرار دادم، اما مردم آنها را در پنج چيز ديگر مى جويند ؛ از اين رو آنها را نمى يابند . . . آسايش را در بهشت قرار دادم، اما آنها آسودگى را در دنيا مى جويند از اين رو آن را نمى يابند

شرح حدیثی از امام سجاد(ع) توسط آیت‌الله تهرانی

مرحوم آیت‌الله تهرانی: اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به راحتی‏ نمی‏رسی. اشتباه در همین است!

روی عن علی بن الحسین علیه السلام قال:

مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ. (بحارالانوار، جلد 70، ص 92)

در روایتی از زین‏ العابدین علیه‌السلام منقول است که حضرت درباره کسانی که دنبال ثروت، مال اندوزی و گشایش در امور مادی زندگی هستند، فرمودند، «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»،

کسانی‏ که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسئله گشایش در امور مالی زندگی‏شان هستند، این‏ها دنبال چه هستند؟ دنبال راحتی هستند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»، خیال می‏کنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگی‏شان وسیع‏تر شود، راحتی‌شان بیشتر تأمین می‏شود.

بعد حضرت می‌فرماید: در حالی که اشتباه می‏کنند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ امّا «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»،

حضرت می‏فرمایند: در دنیا، برای اهل دنیا ، راحتی خلق نشده است.

«وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»، این است و جز این نیست که :

«خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»، راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است.

این تعبیر حضرت، اشاره به این معنا است: این‏ را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمی‏رسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمی‏دوند بلکه برای راحتی آخرت می‏دوند‏، چه بسا این‏ها در دنیا هم به راحتی می‏رسند. ظرافت‏های این روایت، خیلی زیباست.

در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین علیه‏السلام منقول است که حضرت فرمودند:

«ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلّق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی می‏آورد.

پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتی‏ات نمی‏رسی. اشتباه در همین است.

از این رو در روایات آمده است که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است. بنابراین آن‏هایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت می‏دوند‏، این‏ها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی می‏رسند و آن‏هایی که برای آخرت تلاش می‏کنند، در دنیا هم راحت‏تر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا هستند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمی‏خواهم بخوانم. در روایت دیگری از علی علیه‏السلام هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا می‏رسد و روحش راحت می‌شود
[=arial]

[=arial]و روایات فراوانی راه و روشهای رسیدن به آرامش را بیان میدارند از جمله:

پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله :

اَلْبِرُّ ما سَكَنَتْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ اطْمَاَنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ، وَ الاِْثْمُ ما لَمْ تَسْكُنْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ لَمْ يَطْمَئِنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفْتونَ ؛(۱)
نيكى آن است كه جان و دل انسان با آن آرامش پيدا كند و گناه آن است كه جان و دل انسان با آن آرام نگيرد، هر چند فتوا دهندگان (خلاف آن را) به تو فتوا دهند.


[/HR]۲
فاطمه زهرا عليهاالسلام :
فَفَرَضَ اللّه‏ُ الاْيمانَ تَطْهيرا مِنَ الشِّرْكِ... وَ الْعَدْلَ تَسْكينا لِلْقُلوبِ؛(۲)
خداوند ايمان را براى پاكى از شرك... و عدل و داد را براى آرامش دل‏ها واجب نمود.


[/HR]۳
امام سجاد عليه‏السلام :
اِلهى ... فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ اِلاّ بِذِكْراكَ وَ لا تَسْكُنُ النُّفوسُ اِلاّ عِنْدَ رُؤْياكَ؛(۳)
خداوندا، دل‏ها جز با ياد تو آرام نمى‏گيرد و جان‏ها جز با ديدن تو، به آرامش نمى‏رسد.


[/HR]۴
امام صادق عليه‏السلام :
اَلْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّه‏ِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَالعَيْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ وَالْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ كُلِّ هِمَّةٍ دُونَ اللّه‏ِ تَعالى؛(۴)
كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها به سوى خدا باشد.


[/HR]۵
امام على عليه‏السلام :
مَنْ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ طابَتْ عِشْرَتُهُ؛(۵)
هر كس خوش اخلاق باشد، زندگى‏اش پاكيزه و گوارا مى‏گردد.


[/HR]۶
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
مَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فى بَيْتٍ مِنْ بُيوتِ اللّه‏ِ يَتْلونَ كِتابَ اللّه‏ِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّه‏ُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛(۶)
هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در خانه‏اى از خانه‏هاى خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد.


[/HR]۷
امام صادق عليه‏السلام :
اِنَّ الْمُؤمِنَ لَيَسْكُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ كَما يَسْكُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ؛(۷)
به راستى كه مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پيدا مى‏كند، چنان كه تشنه، با آب خنك آرامش مى‏يابد.


[/HR]۸
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
اَلصِّدْقُ طُمَأْنينَةٌ وَ الْكَذِبُ ريبَةٌ؛(۸)
راستگويى مايه آرامش و دروغگويى مايه تشويش است.


[/HR]۹
امام صادق عليه‏السلام :
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاَْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاَْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛(۹)
پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگى‏اش كمبود دارد و كم خرد و دل نگران است: اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى. راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشين خوب و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.


[/HR]۱۰
امام صادق عليه‏السلام :
اِنَّ الْقَلْبَ لَيَـتَجَلْجَلُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛(۱۰)
به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى‏گردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مى‏گيرد.


[/HR]۱۱
امام صادق عليه‏السلام :
ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ قَدْ جَعَلَ اللّه‏ُ لَهُ مِنْ ايمانِهِ اُنْسا يَسْكُنُ اِلَيْه، حَتّى لو كانَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَمْ يَسْتَوحِشْ؛(۱۱)
هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه خداوند ايمان را همدم و آرامش‏بخش او قرار مى‏دهد، چنانچه حتى اگر در قله كوهى هم باشد، احساس تنهايى نمى‏كند.


[/HR]۱۲
امام سجاد عليه‏السلام :
وَ اَمّا حَقُّ الزَّوجَةِ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَها لَكَ سَكَنا وَ اُنْسا فَتَعْلَمَ اَنَّ ذلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللّه‏ِ عَلَيْكَ فَـتُـكْرِمَها وَ تَرْفُقَ بِها وَ اِنْ كانَ حَقُّكَ اَوجَبَ فَاِنَّ لَها عَلَيْكَ اَنْ تَرْحَمَها؛(۱۲)
حق زن اين است كه بدانى خداوند عزوجل او را مايه آرامش و انس تو قرار داده و اين نعمتى از جانب اوست، پس احترامش كن و با او مدارا نما، هر چند حق تو بر او واجب‏تر است اما اين حق اوست كه با او مهربان باشى.


[/HR]۱۳
امام باقر عليه‏السلام :
اَلصّيامُ وَ الْحَجُّ تَسْكينُ الْقُلوبِ؛(۱۳)
روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.


[/HR]۱۴
امام على عليه‏السلام :
اَلنَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يُذْهِبُ الْهَمَّ وَالْحُزْنَ وَهُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ؛(۱۴)
لباس پاكيزه غم و اندوه را مى‏برد و موجب پاكيزگى نماز است.


[/HR]۱۵
امام صادق عليه‏السلام :
اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَى‏ءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛(۱۵)
آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. چون قناعت مى‏كند، بى‏نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بى‏نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدى‏ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.
مردم را نمى‏ترساند پس از آنان نمى‏هراسد و به آنان تجاوز نمى‏كند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمى‏بندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مى‏يابد و عافيت را به ديده بصيرت مى‏نگرد پس كارش به پشيمانى نمى‏كِشد.


[/HR]۱۶
امام صادق عليه‏السلام :
صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛(۱۶)
نماز شب، انسان را خوش‏سيما، خوش‏اخلاق و خوشبو مى‏كند و روزى را زياد و قرض را ادا مى‏نمايد و غم و اندوه را از بين مى‏برد و چشم را نورانى مى‏كند.


[/HR]۱۷
امام حسين عليه‏السلام :
وَ حَقيقٌ عَلَى اللّه‏ِ اَنْ لا يَاْتيَنى مَكْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا؛(۱۷)
بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و به خانواده‏اش برسانم.


[/HR]۱۸
امام صادق عليه‏السلام :
مَنْ تَصَدَّقَ فى يَوْمٍ اَو لَيْلَةٍ اِنْ كَانَ يَوْمٌ فَيَوْمٌ وَ اِنْ كانَ لَيْلَةٌ فَلَيْلٌ دَفَعَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ الْهَمَّ وَ السَّبُعَ وَ ميتَةَ السُّوءِ؛(۱۸)
هر كس در روز و يا شب صدقه بدهد ـ اگر روز است روز و اگر شب است، شب ـ خداوند از او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور مى‏كند.


[/HR]۱۹
امام صادق عليه‏السلام :
مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ دَفَعَ اللّه‏ُ بِها عَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛(۱۹)
هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى‏كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.


[/HR]۲۰
امام على عليه‏السلام :
مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ؛(۲۰)
هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده مى‏گردد.


[/HR]۲۱
امام على عليه‏السلام :
مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَـمَ الرّاحَةَ وَ تَبَوَّاَ خَفْضَ الدَّعَةِ؛(۲۱)
هر كس به اندازه‏اى كه او را كفايت مى‏كند، قناعت كند، به آسايش و نظم مى‏رسد و در آسودگى و رفاه منزل مى‏گيرد.


[/HR]۲۲
امام صادق عليه‏السلام :
لَمّا سُئِلَ عَنْ طَريقِ الراحَةِ ـ : فى خِلافِ الْهَوى. قيل: فَمَتى يَجِدُ عَبدٌ الرّاحَةَ؟ فَقالَ عليه‏السلام عِنْدَ اَوَّلِ يَوْمٍ يَصيرُ فِى الْجَنَّةِ؛(۲۲)
در پاسخ به اين سؤال كه راه رسيدن به آسايش چيست؟ فرمودند: مخالفت با هوا و هوس. عرض شد: پس، چه وقت انسان به آسايش مى‏رسد؟ فرمودند: در نخستين روز ورودش به بهشت.


[/HR]۲۳
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
اِنَّ الزاهِدَ فِى الدُّنْيا يَرْتَجى وَ يُريحُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ الراغِبَ فيها يُتْعِبُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ؛(۲۳)
هر كس به دنيا بى رغبت است، اميدوار است و تن و جانش را در دنيا و آخرت آسوده مى‏گذارد و هر كس دل به دنيا ببندد، تن و جان خود را در دو دنيا به زحمت مى‏اندازد.


[/HR]۲۴
امام صادق عليه‏السلام :
اَلسُّرُورُ فى ثَلاثِ خِلالٍ: فِى الْوَفاءِ وَ رِعايَةِ الحُقوقِ وَ النُّهوضِ فِى النَّوائِبِ؛(۲۴)
شادى در سه چيز است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختى‏ها.


[/HR]۲۵
امام على عليه‏السلام :
مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛(۲۵)
هر كس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت مى‏شود.


[/HR]۲۶
امام على عليه‏السلام :
اَصْلُ الْعَقْلِ القُدَرةُ وَ ثَمَرَتُها السُّرورُ؛(۲۶)
ريشه عقل، قدرت است و ميوه آن شادى.


[/HR]۲۷
امام على عليه‏السلام :
تَغَرَّبْ عَنِ الأَْوْطانِ فى طَـلَبِ الْعُلا وَسافِرْ فَفِى الأَْسْفارِ خَمْسُ فَوائِدَ تَفَرُّجُ هَمٍّ وَاكْتِسابُ مَعيشَةٍ وَعِلْمٌ وَآدابٌ وصُحْبَةُ ماجِدٍ؛(۲۷)
براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و هم‏نشينى با بزرگواران.


[/HR]۲۸
امام صادق عليه‏السلام :
النَّشْوَةُ فى عَشَرَةِ اَشْياءَ: فِى الْمَشْىِ وَ الرُّكُوبِ وَ الاِرتِماسِ فِى الْماءِ وَ النَّظَرِ اِلَى الْخُضْرَةِ وَ الاَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِماعِ وَ السِّواكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخَطْمىِّ وَ النَّظَرِ اِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ مُحادَثَةِ الرِّجالِ؛(۲۸)
نشاط در ده چيز است: پياده روى، سوارى، آب‏تنى (شنا)، نگاه كردن به سبزى، خوردن و آشاميدن، آميزش، مسواك كردن، شستن سر با خطمى، نگاه كردن به زن زيبا و گفتگوى حكيمانه.


[/HR]۲۹
امام صادق عليه‏السلام :
اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛(۲۹)
خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.


[/HR]۳۰
امام على عليه‏السلام :
اِذا اَحَبَّ اللّه‏ُ عَبْدا زَيَّنَهُ بِالسَّكينَةِ وَ الْحِلْمِ؛(۳۰)
هرگاه خداوند بنده‏اى را دوست بدارد، او را به آرامش و بردبارى زينت مى‏بخشد.


[/HR]۳۱
امام صادق عليه‏السلام :
ما يَمْنَعُ اَحَدَكُمْ اِذا دَخَل عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيا اَنْ يَتَوَضَّاَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ يَرْكَعَ رَكْعَتَينِ فَيَدْعُوَ اللّه‏َ فيهِما؟ اَما سَمِعْتَ اللّه‏َ يَقُولُ: «وَاسْتَعينوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؟(۳۱)
چه چيز مانع مى‏شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به سجده‏گاه خود رود و دو ركعت نماز گزارد و در آن دعا كند؟ مگر نشنيده‏اى كه خداوند مى‏فرمايد: «از صبر و نماز مدد بگيريد»؟


[/HR]۳۲
امام على عليه‏السلام :
اَهْنَى الْعَيْشِ اطِّراحُ الْكُلَفِ؛(۳۲)
گواراترين زندگى، رها كردن تكلّف‏ها (تجمّلات) است.


[/HR]۳۳
امام على عليه‏السلام :
حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّينِ؛(۳۳)
خوش‏گمانى، مايه آسايش قلب و سلامت دين است.


[/HR]۳۴
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ مُحَرَّمٍ أَبْدَلَهُ اللّه‏ُ بِهِ عِبادَةً تَسُرُّهُ؛(۳۴)
هر كس از حرام دورى كند، خداوند به جاى آن عبادتى كه او را شاد كند نصيبش مى‏گرداند.


[/HR]۳۵
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
عَلَيْكُمْ بِالزَّبيبِ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ المِرَّةَ وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَيَشُدُّ الْعَصَبَ وَيَذْهَبُ بِالإِْعْياءِ وَيُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَيُطَيِّبُ النَّفْسَ وَيَذْهَبُ بِالْغَمِّ؛(۳۵)
شما را سفارش مى‏كنم به خوردن مويز، زيرا صفرا را برطرف مى‏كند، بلغم را از بين مى‏برد، اعصاب را قوى، خستگى را دور، و اخلاق را خوب مى‏كند، و به روح آرامش مى‏بخشد و غم را مى‏برد.


[/HR]۳۶
امام صادق عليه‏السلام :
حُرِمَ الْحَريصُ خَصْلَتَيْنِ وَلَزِمَتْهُ خَصْلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافْتَقَدَ الرّاحَةَ وَحُرِمَ الرِّضا فَافْتَقَدَ الْيَقينَ؛(۳۶)
حريص از دو خصلت محروم و با دو خصلت همراه است: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست مى‏دهد، از راضى بودن محروم است، در نتيجه يقين را از دست مى‏دهد.


[/HR]۳۷
امام صادق عليه‏السلام :
مَنْ وَجَدَ هَمّا وَ لا يَدرى ما هُوَ فَلْيَغْسِلْ رَأْسَهُ؛(۳۷)
هر كس غمگين شد و علت آن را ندانست، سر خود را بشويد.


[/HR]۳۸
امام على عليه‏السلام :
مَنْ وَثِقَ بِاَنَّ ما قَدَّرَ اللّه‏ُ لَهُ لَنْ يَفوتَهُ اسْتَراحَ قَلْبُهُ؛(۳۸)
هر كس اطمينان داشته باشد كه آنچه خداوند برايش تقدير كرده است به او مى‏رسد، دلش آرام مى‏گيرد.


[/HR]۳۹
امام على عليه‏السلام :
تَوَقُّعُ الْفَرَجِ اِحدَى الرّاحَتَيْنِ؛(۳۹)
انتظار گشايش، يكى از دو آسايش است.


[/HR]۴۰
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :
تُفْتيكَ نَـفْسُكَ، ضَعْ يَدَكَ عَلى صَدْرِكَ، فَإنَّهُ يَسْكُنُ لِلْحَلالِ وَ يَضْطَرِبُ مِنَ الْحَرامِ دَعْ ما يُريبُكَ اِلَى ما لا يُريبُكَ، وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفْتُونُ، اِنَّ الْمُؤمِنَ يَذَرُ الصَّغيرَ مَخافَةَ اَنْ يَقَعَ فِى الْكَبيرِ؛(۴۰)
قلبت (وجدانت)، حقيقت را براى تو مى‏گويد. دستت را بر روى سينه‏ات بگذار، زيرا قلبت از حلال، آرامش و از حرام تشويش پيدا مى‏كند. آنچه تو را به ترديد مى‏اندازد ـ هر چند كه صاحبان فتوا، فتوا دهند ـ رها كن و به سراغ چيزى برو كه تو را به ترديد نمى‏اندازد. مؤمن از ترس گناه بزرگ، گناه كوچك را هم رها مى‏كند.
[=arial]

[=arial]در حدیث آمده است که بهشت در لفافه ای از ناراحتیها و ناگواریها پیچیده شده و جهنم در لفافه ای از شهوات و خواستنیها. و با توجه به این روایات میتوان گفت :

در عمل نکردن به دستورات دینی برای مومن و کافر دو حالت متفاوت است:

یعنی مومن با کوتاهی در امور دینی در همین دنیا به ورطه بلا و ناراحتی گرفتار میشود تا کفاره گناهانش باشد اما در مورد سرپیچی کفار که همین باعث مهلت دادن بیشتر به آنهاست تا اینکه یا به راه بیایند یا هر چه بیشتر در لهو و حرامها فرو روند و با خداوند بی حساب شوند و این گناهان شاید ظاهرا آسودگی و لذت است اما در پی عذاب را بدنبال دارد.

آيه 123 از سوره طه كه مى فرمايد:

و من اعرض ‍ عن ذكرى فان له معيشة ضنكا، و نحشره يوم القيمة اعمى -

و هر كس كه روى برتابد از ذكر پروردگار و اعراض كند از قرآن و نظر كردن در دلائل و بينات آن ؛ پس عرصه زندگى بر او تنگ خواهد شد؛ و اگر روزى هم بر او فراخ گردانيده شود او خود بر آن تنگ گيرى ميكند و به فراغت خاطر آن را صرف نمى كند و به معيشت ضنك مى گذراند و معرض از ذكر خداى تعالى در قيامت نابينا محشور شود يعنى حجتى نتواند آورد.


قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا

می گوید: پروردگارا! برای چه مرا نابینا محشور کردی در حالی که بینا بودم؟


قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی

می فرماید: بدین گونه [و برای این ]که آیات ما برای تو آمد، پس آنها را به فراموشی سپردی و این چنین امروز به فراموشی سپرده می شوی.

[="Navy"]

.امین.;443428 نوشت:
در حدیث آمده است که بهشت در لفافه ای از ناراحتیها و ناگواریها پیچیده شده و....

خیلی عالی بود.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]مومن نه در شادیست نه در غم . مومن در آرامش است..:Gol::Gol:[/]

[="Navy"]

Im_Masoud.Freeman;443886 نوشت:
مومن نه در شادیست نه در غم . مومن در آرامش است..:Gol::Gol:

دمت گرم رفیق خیلی گل گفتی
دوستانی مثل شما مایه افتخار جامعه دینی هستید

مشتی خاک;444567 نوشت:
یا رب

ببخشید جناب سینا سوالی دیگر دارم که نمیدونم تا به حال کاربران به آن مبتلا بوده اند یا خیر:

چرا برای برخی های حصول علم یا کسب مقامات و معنویات و کلا بدست آوردن فضائل و خیرات خیلی زود انجام می گیرد و برخی دیگر با سختی و مشقت بسیار آنرا کسب می کنند؟

مثلا عرض میکنم شخصی میخواد بره اردو جهادی،انقدر باید این طرف و اون طرف بره و به هزار در بزنه تا جایی قبولش کنن اما شخصی دیگر حتی از او تقاضا می کنن تا مثلا بیاید و به اردو جهادی برود؟ البته دو فرد که در توانمندی مثله هم هستن

این تفاوت ها ناشی از چیست؟ این که کسی چیزی را به راحتی بدست می آورد و دیگری با زحمت؟

وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ«المائدة/27»
و داستان دو پسر آدم را به درستی بر ایشان بخوان هنگامی که [هر یک از آن دو] قربانیی پیش داشتند پس از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد [قابیل] گفت‏حتما تو را خواهم کشت [هابیل] گفت‏خدا فقط از تقواپیشگان می‏پذیرد

سلام

اگر گفتی چرا پیش کش هابیل پذیرفته شد و پیشکش قابیل پذیرفته نشد ؟

یا رب

نقل قول:
اگر گفتی چرا پیش کش هابیل پذیرفته شد و پیشکش قابیل پذیرفته نشد ؟

نمیدونم اما شاید این باشه:اخلاص در عمل.درسته؟

مشتی خاک;444717 نوشت:
نمیدونم اما شاید این باشه:اخلاص در عمل.درسته؟

سلام

خوب بلی والبته بهتر است همانگونه که هابیل گفت بگوئیم باید تقوا داشته باشیم و وقتی تقوا داشتیم هر عملی را برای رضای خدا میکنیم و انتظار پاداش نداریم خود را با دیگران مقایسه نمیکنیم و از دیگران دل چرکین نمیشویم و .....

یا رب

نقل قول:
انتظار پاداش نداریم خود را با دیگران مقایسه نمیکنیم و از دیگران دل چرکین نمیشویم و .....

اما من منظورم پاداش یا دل چرکین شدن اصلا نیست

منظورم اینه که چرا شخصی یه راحتی یکسری چیزها رو کسب میکنه و دیگری خیلی سخت؟منشا اون چیست؟در آیه ی که اشار کردید در مورد حسادت گفته شده اما در این مورد که عرض کردم والسابقون السابقون هست؟

مشتی خاک;445444 نوشت:
اما من منظورم پاداش یا دل چرکین شدن اصلا نیست

منظورم اینه که چرا شخصی یه راحتی یکسری چیزها رو کسب میکنه و دیگری خیلی سخت؟منشا اون چیست؟در آیه ی که اشار کردید در مورد حسادت گفته شده اما در این مورد که عرض کردم والسابقون السابقون هست؟

مَنْ كَانَ یرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لَا یبْخَسُونَ«15»
کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند [جزای] کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان می‏دهیم و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد

أُولَئِكَ الَّذِینَ لَیسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا یعْمَلُونَ«16»
اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش برایشان نخواهد بود و آنچه در آنجا کرده‏اند به هدر رفته و آنچه انجام می‏داده‏اند باطل گردیده است

سلام

دلیلی ندارد که انها از شما برتر باشند شاید به مراتب از شما پست تر باشند زیور دنیا دلیل برتری نیست .

اما در مورد السابقون به معنی سبقت گیرندگان است یعنی کسانی که برای تقرب به خدا از هیچ فداکاری دریغ نمیکنند و البته هرکس ظرفیت این کار را ندارد .

سوال:
آیا مومن در این دنیا در سختی و شدت است یا در آسایش و شادی؟من فکر می کنم برای مومنان گرفتاری و مصائب بسیار است و خوشی ها برای غیر مومنان است یعنی در زندگی اطرافیانم این طور بوده است.

پاسخ:
البته در ابتدا باید گفت آنچه که مطرح فرمودید کلیت ندارد اما در عین حال سختی ومشکلات وفراوانی نعمت هر دو از مصادیق آزمایش الهی است. آزمایش يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتيجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى‏ آزمايد.
قرآن مجيد مى‏فرمايد:
"أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لايُفْتَنُون"
«آيا مردم گمان مى‏كنند بدون امتحان رها مى‏شوند، نه، هرگز بلكه همگى بايد امتحان دهند(1).

امير مؤمنان على (عليه السلام) تعريف بسيار پر معنى در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد مى‏ فرمايد:
وَ إِنْ كانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِي بِها يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب:
«گر چه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاه‏تر است ولى آنها را امتحان مى‏كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد(2)».

امتحانات الهى هميشه به وسيله حوادث سخت و ناگوار نيست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كاميابى‏ها آزمايش مى‏ كند،
قرآن مى ‏فرمايد:
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة: «ما شما را به وسيله بدى‏ها و خوبى‏ها امتحان مى‏كنيم(3)».


در مقام ادعا، هر كس، مى‏تواند خود را برترين مؤمن، معرفى كند، ولی در حقیقت بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود.گروهى، در فشار محروميتها قرار مى‏گيرندومورد آزمایش قرار می گیرند .در این حالت آیا شکایت می کندد؟گروهى ديگر، بر عكس غرق در نعمت مى‏شوند، و امكانات مادى از هر نظر در اختيارشان قرار مى‏گيرد، آيا در چنين شرائطى، قيام به وظيفه شكر نعمت مى‏كنند؟ يا غرق در غفلت و غرور و خودخواهى و خودبينى، غرق در لذات و

شهوات مى‏ شوند؟!نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، اينها مواد مختلف امتحانى است كه خداوند طبق حكمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مى‏كند، اين انسان‏هاى كم‏ ظرفيت‏ اند كه گاه مغرور، و گاه مأيوس مى‏ شوند.در روایات به فلسفه های گوناگونی برای آزمایش وابتلاء مومن اشاره شده است به عنوان مثال گاهی امتحان برای مومن دست يابي دوستان خدا به درجات و پاداش هاي عظيم الهي است و هرچه اين امتحان ها بيشتر باشد مراتب دوستان خدا بالاتر رفته و پاداش بيشتري دريافت مي نمايند

از همين رو در روايات آمده كه براي مومنين درجاتى است كه به آنها نايل نشوند مگر با بليات و امراض و آلام به همين دليل نيز خداوند دوستان خود را به امتحانات بيشتري دچار مي نمايد تا آنها به درجات عاليه نائل گرديده و اجر بيشتري دريافت کنند .جهان بينى دينى، دنيا و رنج هايش را بد نمى داند، بلكه به عكس رنج ها را عاملى براى تحّرك بشمار مى آورد; زيرا رنج ها وابستگى انسان را به دنيا كم مى كنند و او را به راه مى اندازند.خداوند گاهى مؤمنان را در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى كند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود وباعث ریزش گناهان آنان می شود.
و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد،علاوه براین بلاى وارد بر مؤمن هم موجب بيدارى او است.وهم باعث ارتقاى ايمان است بلا براي مؤمنين واقعي، نعمت است. چرا كه آنها را نسبت به دنيايي كه فاني و زودگذر است، بي ميل مي كند. و آنها را متوجه خداوند و آخرت مي نمايد. به اين خاطر بيشتر مواظب اعمال خود هستند و براي آخرت خود كار مي كنند. و در نتيجه اهل بهشت مي شوند. همچنين چون بر اين مصائب صبر مي كنند و در هر صورت شكرگذارند اين صبر بر بلايا، موجب ارتقاء درجه ي آنان مي شود. با اين ديد، اين مصائب و بلايا؛ خير محض و نعمت بزرگ خداوند بر بندگانش مي باشد.

حضرت على (عليه السّلام) فرمودند:
« إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة ؛
بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت مي باشد(4).»

ضمنا اينگونه نيست كه غير مومنين گرفتاري نداشته باشند، بلكه سختي هاي آنان بسيار فراتر و دردناكتر از سختي هايي است كه مومن در راه ايمان و عشق به خداوند تحمل مي كند.

منابع:
1 . سوره عنکبوت آیه 2
2. نهج البلاغه کلمات قصارجمله ی 93
3 .سوره انبیا آیه 35
4. بحار الأنوار ، ج‏64 ،ص235

موضوع قفل شده است