مولانا و علی (ع)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
مولانا و علی (ع)

[=&quot]مولانا در گفتمان آخر دفتر اول مثنوی، عاشقانه به ارائۀ تصویر رادمردانه وبا مروت علی (ع) با دشمنان مسلح و محارب می پردازد. رفتار علی (ع) با دشمنانش بر اساس منطق قدرت و اسلوب حکومت های دنیوی نیست. منطق او الهی و برگرفته از ارزشهای خدائی است. او در دوستی و دشمنی هیچ گونه منافع فردی ندارد و خدا در تمامی عملکردهایش حضور دارد، چرا که "علی (ع) با خداست و خدا با علی(ع[/])".
[=&quot]از ابیات مذکور به نحو ایجاز محورهای ذیل قابل استنتاج است[/]:
[=&quot]الف- علی(ع) در صف اول مصاف با دشمن مسلح است[/].
[=&quot]ب- علی (ع) جهاد در طریق الهی را بر تامین امیال نفسانی برگزیده است[/].
[=&quot]د- علی (ع) با دشمنان مسلح نیز با رحمت، مروت و لطف برخورد می کند[/].
[=&quot]ه- علی(ع) قصاص قبل از جنایت نمی کند[/].
[=&quot]و- از دیدگاه علی (ع)، دشمن نیز مخلوق خداست، لذا معدوم کردن مخلوق خدا بایستی بر اساس معیارهای استوار و متین و روش های سنجیده وحکیمانه باشد، نه بر اساس هوی و هوس و تصمیمات خام، نسنخیده و عجولانه[/].

5- [=&quot]علی(ع) و مرگ[/]:

[=&quot]بـاز رو ســـوی عـلـــــــــی و خـونیش[/]
[=&quot]وان کـــــرم با خـونـــــی و افـزونـیـش[/]
[=&quot]گفت دشمـن را همــی بینـــم به چشـــم[/]
[=&quot]روز و شب بر وی ندارم هـیچ خشـــم[/]
[=&quot]زان که مرگم همجو من خوش آمدست[/]
[=&quot]مرگ مـن در بعث چنگ انـدر زدست[/]
[=&quot]مـرگ بـی مـرگـــی بـود مـا را حـلال[/]
[=&quot]بـرگ بــی بـرگـــی بــود مـا را نــوال[/]
[=&quot]ظاهــرش مـرگ و به باطــن زنـدگــی[/]
[=&quot]ظاهـــــرش ابـتــــر نهـــان پایـنــــدگی[/]
[=&quot]در رحــم زادن جنیــن را رفتــن است[/]
[=&quot]در جهـــان او را ز نـو بشکفتــن است[/]
[=&quot]چون مـرا سـوی اجـل عشق و هواست[/]
[=&quot]نـهـــی لا تـلـقـــــوا بایدیکــــم مـراست[/]
[=&quot]زان کـه نـهــــی از دانـه شیــریـن بـود[/]
[=&quot]تلــخ را خـود نـهــی کـــِی حاجت شـود[/]
[=&quot]دانـه یــی کش تلـخ باشد مغـز و پوست[/]
[=&quot]تلخــی و مکــروهیش خـود نهـی اوست[/]
[=&quot]دانـه مـــردن مـــرا شـیــــریـن شــدست[/]
[=&quot]بـل هـــم احـیـــــاء پــــی مــن آمــدست[/]
[=&quot]اقـتـلــــونــــــی یـا ثـقــانــــــی لایـمـــــا[/]
[=&quot]ان فــــی قــتــلــــــی حیاتــــی دایـمـــــا[/]
[=&quot]ان فــــی مـوتــــی حـیـاتــــی یـا فـتــــی[/]
[=&quot]کـــم افـارق مـوطـنـــــی حـتــــی متــــی[/]
[=&quot]فرقـتــی لـو لــم تکـن فــــی ذاالسـکـــون[/]
[=&quot]لـــم یـقــــــل انـا الـیـــــه راجـعــــــــــون[/]
[=&quot]راجـــع آن باشـد کـه بـاز آیـد بـه شـهــــر[/]
[=&quot]ســــوی وحــدت آیـد از تـفـــریـق دهـــــر[/]
(
[=&quot]دفتر اول، ابیات 3924 – 3937[/])

[=&quot]این ابیات مثنوی در زمرۀ بهترین سروده ها در وصف مرگ در ادبیات فارسی و یادآور "رسالۀ فایدون" افلاطون است که از قول سقراط حکیم پس از محکومیت به اعدام، در مدح مرگ بیان کرده است: "مردی که زندگی را در حکمت به سرآورده، بایستی مرگ را با گشاده رویی پذیرا شده، امیدوار باشد که در جهان دیگر جز نیکی و نیک بختی نخواهد دید. من نه تنها از مرگ نمی هراسم، که شادمانم پس از مرگ، زندگی دیگری هست و نیکان، سرانجامی بهتر از بـَدان دارند. من چون به مقام مرگ برسم، آن چه را در زندگی با کوشش بسیار می جُستم، در آنجا به سهولت خواهم یافت، از این رو نه تنها باید سفری را که در پیش دارم با دلی شاد و آکنده از امید آغاز کنم؛ بلکه هر آن کس که گمان دارد توانسته روح خویش را پاک نگه دارد، بایستی با نهایت اشتیاق بار این سفر ببندد. روح که خود، نادیدنی و نامحسوس است، پس از آزادی از بند تن به جایی نادیدنی، پاک و آسمانی رهسپار شده، در عالم ارواح به خدای بزرگ و دانا پیوسته، با او هم نشین می گردد. (بن افلاطون، ج اول، رساله فایدون[/]Plato, Phaedo, pp: 50-10.).
[=&quot]مولانا با الهام از کلام حضرت علی (ع) ، تصویر ذهنی آن حضرت پیرامون مرگ را هنرمندانه و با زیبایی هر چه تمام تراز طریق شعر خویش نقاشی کرده است[/].
[=&quot][/]
6- [=&quot]ولایت علی(ع[/]):

[=&quot]مولانا در دفتر ششم مثنوی معنوی که در باب توحید است، به صراحت بر ولایت الهی مولی الموحدین امیرالمومنین علی (ع) تاکید می کند[/]:

[=&quot]ویـن سبب پیغـمـبــر بـا اجـتـهـــاد[/]
[=&quot]نـام خـود و ان عـلـــی مولا نهــاد[/]
[=&quot]گفت هر کو را منم مولا و دوست[/]
[=&quot]ابـن عـم من عـلـی مــولای اوست[/]
[=&quot]کـیست مـــولا آن که آزادت کـنـــد[/]
[=&quot]بـنــــد رقـیت ز پـایت بـــر کـنـــــد[/]
[=&quot]چــون بـه آزادی نبـوت هادی است[/]
[=&quot]مـومنــان را ز انـبـیـــا آزادی است[/]
[=&quot]ای گـــروه مومنــان شــادی کنـیـــد[/]
[=&quot]همچـو سـرو و سوسن آزادی کـنیـد[/]
(
[=&quot]دفتر ششم،ابیات 4538 -4541[/])

[=&quot]بر اساس روش هرمنیوتیکی، با توجه به سیاق دفتر ششم که "توحید" است (صفوی، 1386)، مراد مولانا در بیان ابیات مذکور این است که انسان کامل با ولایت الهی و اراده ای که در ارادۀ حق مستهلک گردیده، و صفاتی که در صفات الهی زایل گشته و هیچ چیز نمی بیند الا: "وحده وحده وحده لا شریک له" (فنای توحید فعلی، فنای توحید صفاتی و فنای توحید ذاتی)؛ می تواند با مهر و محبت و دوستی، آدمیان را به جانب حق مطلق فرا خواند و بند اسارت نفس از وجود آنان بردارد. نمونۀ اعلای چنین مولائی که انسان کامل و دارای ولایت الهی است اسدالله الغالب، حیدر کرار حضرت مولی الموحدین علی (ع)، اسطورۀ جوانمردی و مروت است. "لا فتی الا علی[/]".
[=&quot]مولوی در بیان مقام انکارناپذیر ولایت علی (ع)، به حدیث غدیر خم استناد می کند. حدیث غدیر خم براساس خاطر ربانی محبان الهی، حدیث "سلسلة الذهب" است که در کتب حدیثی سنی و شیعه، معروفیت کامل دارد. بنا بر استناد علامه امینی در کتاب علمی "الغدیر"، این حدیث را صد و ده تن از صحابه و هشتاد و چهار تن از تابعین نقل کرده اند. (الغدیر، ج اول، ص67 - 72[/]).
[=&quot]حضرت محمد(ص) روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت در حجة الوداع در سرزمین خم در برابر جمعیتی بالغ بر صدوبیست هزار نفر می فرماید[/]:
"
[=&quot]من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من واله و عاد من عاداه[/]".
"
[=&quot]هرکه را من مولای اویم علی هم مولای اوست. خداوندا دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار[/]".

[=&quot]علی (ع) در خطبۀ شقشقیه می فرماید: " و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز". "بدانید که این دنیای شما نزد من بی مقدارتر از عطسۀ بزی است". (نهج البلاغه، خطبه شقشقیه (خطبه سوم)، بند 18[/]).

[=&quot]اهداف اصلی امام علی (ع) در حکومت از منظر مولانا[/]:

[=&quot]الف- علی (ع) بالذات هیچ حرص و ولعی به حکومت نداشت و تنها به عنوان وسیله ای جهت احیای حق و انعدام باطل و ظلم به حکومت می نگریست[/].
[=&quot]ب- قصد اصلی علی(ع)، تاسیس آئین حکومت داری بر اساس موازین عدالت، آزادی و معنویت بود[/].
[=&quot]ج- هدف علی(ع)، به کمال رسانیدن مرتبۀ حکمرانی راستین بود، نه اعمال حاکمیت بر اساس امیال شخصی[/].
[=&quot]در ادامه مولوی به بیان حکایت فتح مکه توسط پیغمبر می پردازد تا نشان دهد همان گونه که فتح مکه برای محمد (ص) به خاطر قدرت طلبی و ریاست نبود، حکومت علی (ع) نیز جهت اِعمال سلایق فردی و امیال نفسانی نبود، چرا که علی (ع)، شیر حق بود که از عالم صورت رسته و به عالم معنا پیوسته بود[/].