جمع بندی موجود جسماني (انسان) چگونه مي تواند وابسته موجود غيرجسماني (خداوند) شود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
موجود جسماني (انسان) چگونه مي تواند وابسته موجود غيرجسماني (خداوند) شود؟

سلام

يك موجود جسماني و برآمده از كثرت(انسان) چگونه مي تواند وابسته يك موجود غيرجسماني و وحداني(خداوند) شود؟
من اين سوالو در نقد اينكه ميگويند« انسان نبايد وابسته مال و زن و فرزند شود» ميگويم چرا كه به نظر من عدم وابستگي به اين امور ممكن نيست
اگر اين امر ممكن بود چرا خود خداوند در قرآن به امور جسماني(مال و زن و فرزند) بعد از مرگ وعده داده؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

سوال:
يك موجود جسماني و برآمده از كثرت(انسان) چگونه مي تواند وابسته يك موجود غيرجسماني و وحداني(خداوند) شود؟
من اين سوالو در نقد اينكه ميگويند« انسان نبايد وابسته مال و زن و فرزند شود» ميگويم چرا كه به نظر من عدم وابستگي به اين امور ممكن نيست
اگر اين امر ممكن بود چرا خود خداوند در قرآن به امور جسماني(مال و زن و فرزند) بعد از مرگ وعده داده؟

جواب:
انسان دارای دو جنبه جسمانی و روحانی است همانگونه که دو سوی ملکی و ملکوتی دارد .(مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏۱۳، ص۳۲- ۴۵)
انسان به خاطر این دو جنبه دارای فعالیت های جسمی و روحی متفاوتی است او می خورد می آشامد می خوابد ازدواج می کند و این رفتارها مقتضای این وجود خاکی و جسمانی اوست. در این فعالیت ها شهوت و غضب میدان دار اصلی و توهم و خیال مدیران این جریان اند و طبیعت انسانی او را در این جهات پیش می برد.

در مقابل جهت روحانی دارای یک سری فعالیت هایی است که متکفل آن عقل و فطرت انسانی است.
هر دو این جهات لازمه زندگانی انسان هستند و باید هر دو جهت در مسیر خود و قرار بگیرد و رشد کنند .
این دو جهت اگر در مسیر تعالی و کمال قرار بگیرند می توانند در این راه مکمل هم بوده و با هم انسان را به کمال برسانند(احمد بهشتى؛ کیفیت ارتباط ساحت هاى وجود انسان)

به قول مثل معروف که عقل سالم در بدن سالم است این دو با هم رابطه تنگاتنگی دارند
اسلام به عنوان دینی که برنامه برای هر دو جنبه انسان دارد به هر دو جهت روحی و جسمی او توجه کامل کرده است
و زیبایی این دین اینجاست که برای هر کدام از جنبه های مادی یک نوع علقه و رابطه ای با جنبه معنوی آن ایجاد کرده است و به شرط ایجاد اعتدال در آن جنبه مادی آن را موجب تکامل جنبه معنوی و روحی انسان بر شمرده است.

مثلا در مورد ازدواج که یک امر کاملا جسمی و به ظاهر حیوانی است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: « من تزوّج فقد استکمل نصف الإیمان فلیتّق اللَّه فی النّصف الباقی‏» (نهج الفصاحه، ص754)(کسی که ازدواج می کند نصف دینش کامل شده پس در باقی آن تقوا داشته باشد.)
مثلا در مورد مسایل زناشویی و تولید نسل فرمایشات بلندی دارد رسول اکرم(ص) می فرمایند : وقتی بنده مؤمن دست همسرش را برای آمیزش می‌گیرد، خداوند ده حسنه برایش می‌نویسد و ده خطا را از او محو می‌کند و اگر همسرش را ببوسد یک صد حسنه برایش می‌نویسد و یک صد بدی را از او بر طرف می‌کند! آنگاه اگر با همسرش آمیزش نماید هزار حسنه برایش می‌نویسد و هزار خطا را از پرونده‌اش محو می‌کند و هنگامی که غسل می‌کند به تعداد موهای بدنشان حسنه برای آن‌ها ثبت و به همان تعداد زشتی را از آن‌ها بر طرف می‌کند.(مستدرک الوسائل، ج14، ص151)

آن چه که مهم است این است که جهت گیری انسان و ارزش گذاری او در زندگی دنیا درست باشد روشش و راهش و گرایشش به امور معنوی باشد نه این که از مادیات و ظواهر دنیا استفاده نکند نه! اصلا اسلام این را نمی گوید بلکه می فرماید"عن رسول الله ص أنه نهى عن الترهب قال لا رهبانیة فی الإسلام تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم و نهى عن التبتل و نهى النساء أن یتبتلن و یقطعن أنفسهن من الأزواج ((دعائم‏ الإسلام ج 2، ص193ح701 )
"لا رهبانیه فی الاسلام" انسان خوب در نظر اسلام آن انسانی است که دنیا را مزرعه آخرت خود قرار دهد از دنیا بهترین استفاده ها را ببرد اما نه برای دنیا بلکه برای آخرتش . نگاهش به تمامی امور مادی وسیله ای باشد نا نتیجه ای و مقصدی. در یک کلام دلبسته نباشد.

این به این معنا نیست که از زن و فرزند خود دست بشوید و به نماز و عبادت بپردازد بلکه در دین اسلام همراهی با همین زن و فرزند برای مومن می شود عبادت تا جایی که برای فرد مومن کنار عیال خود بودن از اعتکاف در مسجد ثوابش افزون می گردد.
بوسیدن فرزند ، مهربانی به خانواده ، سعی و تلاش برای برآوردن حوایج مادی آنها
«اَلکادُّ لِعِیالِهِ کَالْمُجاهدِ فی سَبیلِ الله؛(بحارالانوار، ج103، ص12.) کسی که برای اداره زندگی خانواده اش تلاش می کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند».... همه و همه اش می شود عبادت تا جایی که اگر کسی در راه تلاش برای روزی آوری خانواده اش بمیرد شهید در راه خدا حساب می شود.

آری مهم جهت گیری است اگر انسان مومن به خدا شد تمام شئونات زندگی اش می شود عبادت . وآنوقت دیگر نه تنها وابسته بودن به زن و فرزندش و تلاش برای آنها می شود یک ارزش گریه در فراقشان می شود سنت (بحارالانوار، ج22، ص156)و تلاش برای رفاهشان می شود عبادت.

انسان در این دنیا که آمیخته با جسمانیت است نمی تواند بدون این دلبستگی ها و لذایذ دنیوی باشد برای همین دین می آید و این دلبستگی ها را جهت داده و هدفمند می سازد چرا که خدایی که انسان را متعالی خلق کرده و ظرفیت های کمال طلبی وی را می شناسد تمامی امور وی از مادی و روحی او را در طی این مسیر طراحی و جهت دهی می کند.

از آن طرف چون اکثر انسان ها در این دنیا که با این لذایذ مادی سرگرم اند و لذتی جز همین لذایذ را نمی فهمند برای تشویق به عمل به شریعت و رفتن به سوی کمال الهی وعده هایی از همین سنخ لذایذ به او می دهند تا لذت آن را بفهمد و برای آن تلاش کند البته این وعده ا از باب تشبیه معقول به محسوس است تا انسان حد اقل آن را که در دنیا درک کرده است را بفهمد .

و الا برای انسان در آخرت لذت هایی فرای این لذتهای دنیوی فراهم شده بارها و بارها بیشتر و شیرین تر و لذت بخش تر از این لذت های دنیوی است چرا که لذت های این دنیا آمیخته با سختی است ولی لذت های آخرت و بهشت بدون سختی و رنج و مشقت های دنیوی است.

موضوع قفل شده است