جمع بندی مهمترین مشکل و مانع ازدواج چیست؟

تب‌های اولیه

120 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شماره 4) مادی شدن زندگیها

لطفا از شماره ی 1 تو صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقاد و پیشنهادی داشتید حتما بفرمایید.

یکی از علتهای سختگیری بعضی پدر و مادر ها و گیردادنشون به ازدواج بچه هاشون و اینکه سن ازدواج رو بالا میارن وابستگی پدر و مادرها و حتی خود جوونها به دنیاست. یعنی اونقدر به دنیا و مادیات وابسته اند که فی الواقع از خودشون و خدا و پیغمبر و ... غافلند. و همین مسأله باعث شده که توقعاتشون زیاد تر بشه در حالی که اگه به ابتدای زندگی خودشون نگاه کنن زندگی اون وقتشون از جهت مالی با امروزشون قابل قیاس نیست و پیشرفتهای زیادی از جهت مالی کردن. و اگه بهشون این مطلب رو گوشزد کنی میگن زمانه عوض شده و زمان ما خونه و ماشین ارزون بود و آدم به راحتی می تونست این ها رو تامین کنه ولی تو جوابشون میگیم بله زمانه عوض شده و اون زمان مثل این زمان ابزار گناه زیاد نبود و به راحتیِ این زمان نمیشد گناه کرد و از طرفی مگه شما خودتون مستقلا از جهت مالی تو این مدت پیشرفت کردید؟ و یا اینکه خدا بهتون کمک کرد؟ اگه جوابتون اینه که خدا کمک کرد پس همون خدای دیروز خدای امروز هم هست و با گرون شدن خونه و ماشین و... که قدرت خدا نزول پیدا نکرده؟ و خدای دیروز که نعوذبالله کهنه نشده بلکه همون خداست و از دستش برمیاد که به زندگیه ما هم تو این زمونه کمک کنه و رونق بده.[=arial black] و حرف خدا تو آیه 32 سوره ی نور عامه و جوون های این زمان رو هم دربرمیگیره و بعد از ازدواج شما منسوخ نشده بلکه تا قیامت پا برجاست.

ادامه دارد...

شماره 5) بهونه های برای ازدواج

لطفا از شماره 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقاد یا پیشنهادی داشتید حتما بفرمایید.

وقتی با بعضی ها از ازدواج صحبت میکنی شروع میکنن از جامعه و مسءولین انتقاد میکنن و اونقدر میگن بعد بحث تموم میشه و به جایی هم نمیرسه. کار بیشتر ماها همینه. فقط بلدیم انتقاد کنیم هیچ وقت راهکاری برای حرکت کردن نمیدیم و به همین دلیل حرکت کردنمون این همه کنده.
قبوله که بیشتر انتقادها به جاست و بعضی از مسءولین خودشون رو به خواب زدن ولی حالا ما باید چیکار کنیم؟ ما هم باید بشینیم و منتظر بیدار شدن مسءولین باشیم به احتمال زیاد مسءولین بیدار نمیشن چون همشون وضعیت رو میدونن و انتقادها و خواسته های جوون ها رو شنیدن و چون خودشون رو به خواب زدن به همین دلیل هم بیدار شدنشون خیلی سخته. حتی اگه معجزه ایی رخ داد و مسءولین هم خودشون رو از خواب علکی بیدار کردن و جلساتی گرفتن و میوه هایی خوردن و برنامه هایی ریختن و اونها رو اجرایی کردن فکر کنم تا زمان اجرای این برنامه ها بیشتر دهه هفتادی ها تلف شدن. به همین دلایل می گم بیایید خودمون یه فکری برای خودمون بکنیم.
راهکاری که اینجا به نظرم میرسه خیلی سخت نیست فقط یه کمی ایمان می خواد که اونم اعتماد به خداست. بیشترین انتظاری که ما از مسءولین نسبت به ازدواج جوون ها داریم اینه که برامون شغل و خونه و ... درست کنن ولی خدا خودش گفته ( ان یکونوا فقرا یغنهم الله من فضله) (نور 32) به نظرتون چطور درست میکنه؟ منظور آیه این نیست که بعد از ازدواج میشینی خونه بعد خدا خودش از آسمان بی نیازت میکنه بلکه اگه بعد از ازدواج دنبال روزی بری خدا از طریق طبیعیش گره ها رو باز میکنه. ضمنا باید ما جوونها کار رو برای خودمون عار ندونیم خیلی از کارخونه دارها و سرمایه دارهای بزرگ از صفر شروع کردن مثل دست فروشی و زیرپله و ... بعد خدا بهشون رونق داده.

ادامه دارد...

شماره 6) انتقاد از خودمون

لطفا از شماره ی 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقاد یا پیشنهادی داشتید حتما بفرمایید.

اگه تا اینجا از پدر و مادر ها انتقاد کردم از اینجا به بعد می خوام از خودمون انتقاد کنم باید قبول کنیم که بعضی از مشکلات ازدواج از ناحیه خودمونه.
بعضی هامون از حیامون نمیتونیم بگیم که این مورد رو تو شماره 3 توضیح دادم و بعضی هامون نحوه ی صحبت کردن با خانواده رو نمیدونیم و بعضی هامون به خاطر توقعات بالا و بعضی هامون هم به خاطر بلند پروازی هامون و بعضی هم به خاطر نداشتن کار از ازدواج عقب میمونیم و سنمون میگذره بعد از مدتی تصمیم میگیریم که از خیلی خواسته هامون بگذریم تا هرجور شده فقط خودمون رو از مجردی نجات بدیم.
ولی باید واقعیت رو قبول کنیم و نسبت به شرایط واقعیه خودمون برای خودمون معیار بذاریم و باید قبول کنیم که با بالا بودن توقعاتمون باید از خیلی چیزهای اساسی زندگی دست بکشیم.
مطمین باشیم که اساس زندگی رو خونه و ماشین و ... تشکیل نمیده خیلی ها هستن که خونه و ماشین و حقوق آنچنانی دارن ولی اصلا حوصله ی زندگی و تربیت بچه و ... رو ندارن و در مقابل خیلی ها هم هستن که تو خونه ی اجاره ایی با حقوق کم زندگی میکنن ولی از زندگیشون راضین و خیلی هم لذت میبرن. اگه اساس زندگی برپایه ی ایمان باشه خیلی چیزها حل میشه.
من نمی گم که پول و ... نیاز نیست و اصلا تو زندگی موثر نیست و به هیچ عنوان از فقر حمایت نمی کنم اتفاقا ما خیلی احادیث تو مذمت فقر داریم و به خاطر همین این همه سفارش به کار و... شده. بلکه منظورم اینه که میشه آدم از صفر زندگیش رو شروع کنه و نیازی نیست که از همون ابتدای زندگی توقع پول و خونه و... داشت چه بسا افرادی که خیلی بالا بالاها بودن ولی بعد از مدتی به زیر کشیده شدن و چه بسا افرادی که خیلی پایین پایین ها بودن ولی به بالا کشیده شدن. فقط نیاز به چند تا چیز داره:مثل اعتماد به خدا و توکل به خدا و جَنَم برای زندگی و کار.

ادامه دارد...

سلام
ب نظر من مشکل اصلی مادی شدنمونه!
هممون مادی شدیم... پسره ک میاد خواستگاری! نگاه میکنه ببینه بابای دختر چیکارست؟ چقد میتونه جهیزیه بده؟ ازونور خونواده دختر میبینن پسره ماشین داره؟ خونه داره؟ ماهی چقد درآمدشه؟؟ چقد قراره مهریه دخترمون کنه؟!
من نمیگم پول اصلا مهم نیس! اتفاقا مهمه اما ب اندازه! همینکه آقا پسر ی شغلی داشته باشه ک بتونه ی زندگی دونفره رو بچرخونه کافیه! همینقد ک دوتاییشون بتونن با کمک بزرگترا ی کم وسیله واسه شروع زندگی بگیرن کافیه! چه اشکالی داره آدم اول زندگی تو خونه پدر عروس یا داماد زندگی کنه؟ اتفاقا باعث میشه اول زندگی ی کم بیشتر قناعت کنن... توروخدا انقد سخت نگیرین....
مهریه ها ک بیداد میکنه... چی میشه اگه مهرمون 5تا سکه باشه و 1300 و خورده ای نباشه؟ تازه 5تا هم بعضی پسرای ما ندارن... باید ب وسع مالی آقا نگاه کنیم! ایشون میخوان هدیه بدن...
نباید سخت بگیریم... خدا خودش وعده داده ک از فقر نجات میده! خدا دروغگو نیست و خلف وعده نمیکنه...
بهش اعتماد کنیم :ok:

شماره ی 7) ازدواج تو سنین بالا

لطفا از شماره ی 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقاد و پیشنهادی داشتید بفرمایید.

وقتی با بعضی ها در مورد ازدواج صحبت میکنیم، سنین بالایی رو برای ازدواج پیشنهاد میکنن که واقعیتش اینه که اینها انگاری از خیلی چیزها خبر ندارن و وضعیت جامعه رو نمیبینن و انگاری اصلا وارد پارکها و خیابونها و مجامعی که مختلطه نشدن، و انگاری اصلا با جوونها نبودن، و اصلا از این همه عاشق و معشوق شدن دخترها و پسرها به هم خبر ندارن و...
هر استعداد طبیعی مبنای یک حق طبیعی است و یک سند طبیعی برای آن به شمار میرود یعنی وقتی انسان استعداد شهوانیش فعال شد این حق طبیعی اوست که به دنبال ارضای این استعدادش باشه و خدا هم خودش راهی رو برای اینکار قرار داده و از راههای دیگه نهی کرده به خاطر مفسده ایی که برای خود انسان و جامعه ایی که توش زندگی میکنه داره. ولی این افراد مدتها انسان رو از حق طبیعیش محروم میکنن.
ولی بعضی وقت ها خود جوونها سن بالایی رو در نظر میگیرن که چند تا دلیل میتونه داسته باشه:
1) فرار از مسئولیت پذیری 2)ضعف ایمان 3) عدم نیاز
با دلیل های اول و دوم کار ندارم ولی دلیل سوم رو از جهاتی عرض میکنم. بعضی ها هستن واقعا نیازی به ازدواج ندارن چون بهره گیری جنسی اونقدر تو جامعه آسون و بی دردسر شده که شخص هیچ نیازی نمیبینه که خودش رو با ازدواج به سختی بندازه و مسئولیت ازدواج رو قبول کنه و ازدواج رو برای خودش اولِ محدودیت و محرومیت میدونه چون قبل از ازدواج میتونه بهره های متنوعی از افراد متنوع ببره ولی با ازدواج دیگه خبری از این مسائل نیست و مجبوره که محدود باشه. به همین خاطر افراد زمان گذشته ازدواج رومثل شب تاج گذاری و شاهنشاهی بزرگ میدونستن ولی بعضی از افراد این زمان شب زفاف رو اولین شب محرومیت و محدودیت می دونن. و اینها زمانی به فکر ازدواج میفتن که احساس میکنن زمان تولید نسلشون عقب میفته و اگه ازدواج نکنن نسلشون منقطع میشه به همین خاطر این محرومیت رو برای خودشون تو سنین بالا قبول میکنن. ولی غالبا این افراد تو زندگی بعد از ازدواجشون هم نمیتونن زندگی درستی داشته باشن چون به شدت افرادی تنوع طلب شدن.

ادامه دارد...

دوستان چرا کسی از این هفت تا نوشته ی بالا استقبال نمی کنه.:Ghamgin: آخه براش خیلی وقت گذاشتم و نوشتم.:nevisandeh:

م.ح.;711591 نوشت:
دوستان چرا کسی از این هفت تا نوشته ی بالا استقبال نمی کنه.:Ghamgin: آخه براش خیلی وقت گذاشتم و نوشتم.:nevisandeh:

مطلبتون خیلی عالی بود....
من که واقعا استفاده کردم....همشو خوندم.ممنون
مهم همون توکل و ایمان واقعی هست که به قول شما متاسفانه برخی از ما به قسمتی از دین و قرآن ایمان آوردیم که به نفعمونه و طبق خواسته و تمایلات خودمونه و نسبت به اونجاهایی که به ضرر و یا طبق خواسته و افکار خودمون نیست کافریم ولی برای اینکه نسبت به کفرمون سرپوش بذاریم اون قسمت مخالف رو یه جوری تحریف و توجیه میکنیم.:ok:

دوست دارم خدااا;711609 نوشت:
مطلبتون خیلی عالی بود....
من که واقعا استفاده کردم....همشو خوندم.ممنون
مهم همون توکل و ایمان واقعی هست که به قول شمامتاسفانه برخی از ما به قسمتی از دین و قرآن ایمان آوردیم که به نفعمونه و طبق خواسته و تمایلات خودمونه و نسبت به اونجاهایی که به ضرر و یا طبق خواسته و افکار خودمون نیست کافریم ولی برای اینکه نسبت به کفرمون سرپوش بذاریم اون قسمت مخالف رو یه جوری تحریف و توجیه میکنیم.:ok:

ممنون. امیدوارم کردید. :ok:
خواستم ادامه بدم ولی دیدم کسی نگاه نمی کنه رهاش کردم.

م.ح.;711614 نوشت:
ممنون. امیدوارم کردید. :ok:
خواستم ادامه بدم ولی دیدم کسی نگاه نمی کنه رهاش کردم.

ان شالله ادامه بدید...
امیدوارم عمل کننده خوبی هم باشیم.

[="Navy"]

م.ح.;710700 نوشت:
شماره 6) انتقاد از خودمون

لطفا از شماره ی 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقاد یا پیشنهادی داشتید حتما بفرمایید.

اگه تا اینجا از پدر و مادر ها انتقاد کردم از اینجا به بعد می خوام از خودمون انتقاد کنم باید قبول کنیم که بعضی از مشکلات ازدواج از ناحیه خودمونه.
بعضی هامون از حیامون نمیتونیم بگیم که این مورد رو تو شماره 3 توضیح دادم و بعضی هامون نحوه ی صحبت کردن با خانواده رو نمیدونیم و بعضی هامون به خاطر توقعات بالا و بعضی هامون هم به خاطر بلند پروازی هامون و بعضی هم به خاطر نداشتن کار از ازدواج عقب میمونیم و سنمون میگذره بعد از مدتی تصمیم میگیریم که از خیلی خواسته هامون بگذریم تا هرجور شده فقط خودمون رو از مجردی نجات بدیم.
ولی باید واقعیت رو قبول کنیم و نسبت به شرایط واقعیه خودمون برای خودمون معیار بذاریم و باید قبول کنیم که با بالا بودن توقعاتمون باید از خیلی چیزهای اساسی زندگی دست بکشیم.
مطمین باشیم که اساس زندگی رو خونه و ماشین و ... تشکیل نمیده خیلی ها هستن که خونه و ماشین و حقوق آنچنانی دارن ولی اصلا حوصله ی زندگی و تربیت بچه و ... رو ندارن و در مقابل خیلی ها هم هستن که تو خونه ی اجاره ایی با حقوق کم زندگی میکنن ولی از زندگیشون راضین و خیلی هم لذت میبرن. اگه اساس زندگی برپایه ی ایمان باشه خیلی چیزها حل میشه.
من نمی گم که پول و ... نیاز نیست و اصلا تو زندگی موثر نیست و به هیچ عنوان از فقر حمایت نمی کنم اتفاقا ما خیلی احادیث تو مذمت فقر داریم و به خاطر همین این همه سفارش به کار و... شده. بلکه منظورم اینه که میشه آدم از صفر زندگیش رو شروع کنه و نیازی نیست که از همون ابتدای زندگی توقع پول و خونه و... داشت چه بسا افرادی که خیلی بالا بالاها بودن ولی بعد از مدتی به زیر کشیده شدن و چه بسا افرادی که خیلی پایین پایین ها بودن ولی به بالا کشیده شدن. فقط نیاز به چند تا چیز داره:مثل اعتماد به خدا و توکل به خدا و جَنَم برای زندگی و کار.

ادامه دارد...

مطالبی که فرمودید بسیار خوب و جامع بودند،ولی بنده از بین همه ی موارد،بیشترین امتیاز را به مورد فوق می دهم!
بنده مهم ترین علت تاخیر در ازدواج را خود جوانان می دانم!
آیا عملکرد دختران و پسران ما در منزلشان طوری هست که خانواده به خود این اطمینان را بدهد که این فرد میتواند مسئولیت شخص دیگری را هم در زندگی بپذیرد!
متاسفانه،جوانان از زندگی مشترک،فقط به بعد خاصی از آن توجه می کنند،بدون اینکه برنامه ی خاصی برای مدیریت زندگی مشترک داشته باشند،بدون اینکه در دوران تجرد،مهارت ها و اطلاعات خود را دراین زمینه بالا ببرند
پسران اینطور تصور می کنند،که اگر به خواستگاری دختری می روند و پاسخ منفی میگیرند،به علت این هست که پولدار نیستند!و یا خانه و ماشین ندارند!
خیر،همیشه هم اینطور نیست،وقتی دختر خانم با آقا پسری سر جلسه ی خواستاری صحبت می کند،و خانم متوجه می شود این آقا اصلا برنامه ای برای زندگی آینده اش ندارد!اصلا مطالعه ی خاصی در زمینه زن داری و مدیریت خانواده و بحران های پیش رو ندارد،وقتی از تجارب او در زندگی سوال می کنیم،فقط خاطرات سفرش را میگوید!که با پول پدرش رفته!وقتی برنامه اش را برای زندگی آینده میپرسیم،چیز خاصی برای گفتن ندارد!هر چه پیش آمد خوش آمد! خب مشخص است چنین مردهایی زیاد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد نخواهند بود
و یا آقا پسری که سر جلسه خواستگاری متوجه میشود،تمام دغدغه ی دختر خانم این است،که هر روز بتواند به مادرش سر بزند!نه از تربیت فرزند چیزی می داند ونه از همسر داری
خب معلوم است که این دختر و پسر به بلوغ فکری نرسیده اند!
به نظر بنده اگر فرزندان،مطالعات ومهارت های خود را در زمینه های مختلف بالا ببرند،همچنین قابلیت ها و شایستگی های خود را بروز دهند،مشکلاتشان تا حد زیادی حل خواهد شد.
[/]

saharandishe;711676 نوشت:

مطالبی که فرمودید بسیار خوب و جامع بودند،ولی بنده از بین همه ی موارد،بیشترین امتیاز را به مورد فوق می دهم!
بنده مهم ترین علت تاخیر در ازدواج را خود جوانان می دانم!
آیا عملکرد دختران و پسران ما در منزلشان طوری هست که خانواده به خود این اطمینان را بدهد که این فرد میتواند مسئولیت شخص دیگری را هم در زندگی بپذیرد!
متاسفانه،جوانان از زندگی مشترک،فقط به بعد خاصی از آن توجه می کنند،بدون اینکه برنامه ی خاصی برای مدیریت زندگی مشترک داشته باشند،بدون اینکه در دوران تجرد،مهارت ها و اطلاعات خود را دراین زمینه بالا ببرند
پسران اینطور تصور می کنند،که اگر به خواستگاری دختری می روند و پاسخ منفی میگیرند،به علت این هست که پولدار نیستند!و یا خانه و ماشین ندارند!
خیر،همیشه هم اینطور نیست،وقتی دختر خانم با آقا پسری سر جلسه ی خواستاری صحبت می کند،و خانم متوجه می شود این آقا اصلا برنامه ای برای زندگی آینده اش ندارد!اصلا مطالعه ی خاصی در زمینه زن داری و مدیریت خانواده و بحران های پیش رو ندارد،وقتی از تجارب او در زندگی سوال می کنیم،فقط خاطرات سفرش را میگوید!که با پول پدرش رفته!وقتی برنامه اش را برای زندگی آینده میپرسیم،چیز خاصی برای گفتن ندارد!هر چه پیش آمد خوش آمد! خب مشخص است چنین مردهایی زیاد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد نخواهند بود
و یا آقا پسری که سر جلسه خواستگاری متوجه میشود،تمام دغدغه ی دختر خانم این است،که هر روز بتواند به مادرش سر بزند!نه از تربیت فرزند چیزی می داند ونه از همسر داری
خب معلوم است که این دختر و پسر به بلوغ فکری نرسیده اند!
به نظر بنده اگر فرزندان،مطالعات ومهارت های خود را در زمینه های مختلف بالا ببرند،همچنین قابلیت ها و شایستگی های خود را بروز دهند،مشکلاتشان تا حد زیادی حل خواهد شد.

حرف شما کاملا صحیحه.
برخی از ریشه های این مشکل هم به نحوه ی تربیت پدر و مادر برمیگرده و اگر پدر و مادر از اول درست تربیت کنن این خلأ رو نمیبینیم. بچه ها رو خیلی سوسول و نُنُر بار میارن که هیچی از زندگی نمیدونن در حالی که این خلأ تو زمانهای قدیم زیاد نبود.
هر چند الآن نسبت به قدیم خیلی فرق کرده و مزاج دخترها و پسرها عوض شده ولی بازم مشکل اساسی به تربیت خانواده ها برمیگیرده. بنده یه رفیقی دارم که 19 سال داشت ازدواج کرد و برادرش تو 17 سالگی ازدواج کرده بود و وقتی یکی از اساتیدمون از این کارش انتقاد کرد پا شد یه توضیحی از تربیت خانوادگیش داد و نتیجه گرفت که ما از اول جوری تربیت شدیم که بتونیم همیشه کارهای خودمون رو خودمون انجام بدیم و...(طرف بچه روحانی بود)

به نظر من بزرگ ترین مشکل مشکل اقتصادی هستش از جمله نبودن کار و ... که همین مشکل بانی مشکلات دیگه ای مث فرهنگی و عدم اجازه ی خانواده و جوونا میشه

م.ح.;711591 نوشت:
دوستان چرا کسی از این هفت تا نوشته ی بالا استقبال نمی کنه.:Ghamgin: آخه براش خیلی وقت گذاشتم و نوشتم.:nevisandeh:

داداش انگشتام پینه بست از بس صلوات فرستادم برات!:Kaf:دیگه چکارکنم:Khandidan!: الان پامیشم یه هلکوپتریم به افتخارت میزنم.یه بندریم روش...اشکالی نداره فردا بقیه نظراتو صلوات بفرستم.خابم میاد دیگه.

دوستان من نظراتو میخونماااا... اما میشه ی کم کوتاهتر بنویسین؟
خیلی زیاد زیاد مینویسین! ماشالا همه صاحب نظرید اما ی کم خلاصه تر بگین لدفن!
من دقیقا کامنتاتونو میبینم یاد برگه ی شاگرد زرنگ کلاسمون میفتم ک تا سر امتحان برگشو میدیدم ک پره! استرس میگرفتم :khandeh!:
باتچکر :khandeh!:

شماره Dirol جهل بسیط به جهل مرکب شَرَف داره.

لطفا از شماره ی 1 از صفحه 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقادی داشتید بفرمایید.

یکی از مشکلات اصلی دیر ازدواج کردن تو جوونها مسئله ی دانشگاهه. بیشتر دانشگاهها ی ما دانشگاه هایی وقت گیر و کم بازدهَن.
اما دلیل: اومدن تو هر کجا و نا کجا آبادی یه ساختمونی زدن و اسمش رو گذاشتن دانشگاه و یا موسسه عالی بعد دانشجو می پذیرن. در حالی که برای دانشگاه استاد دانشگاه و هزاران امکانات دیگه نیازه و هر یک از این ساختمون ها فاقد این حداقل هان و اگه به خروجیش نگاه کنیم میبینیم یه عده دانشجوهایی هستن که بارِعلمیه چندان جالبی ندارن و 4،5 سال از عمرشون رو از دست دادن و فقط یه مدرکی گرفتن و با این مدرک فکر میکنن که خیلی با سوادن در حالی که چیزی بارشون نیست. به همین خاطر می گم جهل بسیط به جهل مرکب شَرَف داره. اگه می خواهید نمونه هاش رو ببینید یه سَری به ادارات بزنید و بی سوادهایِ با مدرکِ با سوادی رو ببینید که حتی نمی تونن یه کلمه رو از جهت املایی درست بنویسن.
البته منطورم با دانشگاه های سراسری و دولتی نیست چون غالب این دانشگاهها حداقل ها رو دارن بلکه منطورم بیشتر دانشگاههای آ--- و پ--- --- و علمی ک-- ---- و غیرانتفایی هاست.
اما چند تا سوال:
چه لزومی داره که همه جوون های ما مدرک دانشگاهی داشته باشن؟ آیا با این کار ارزش واقعیِ مدرک ها رو پایین نیاوردیم؟
چه لزومی داره که فقط افرادی استخدام بشن که مدرک دانشگاهی دارن ؟ چرا به سواد واقعی طرف اونقدر دقت نمیشه که به مدرک باسوادی دقت میشه؟
چرا بهترین سالهایِ از عمرِ جوونها رو میگیریم؟
چرا همه چی شده مدرک؟ چرا ملاک ارزشها عوض شده؟
آیا واقعا دانشجویی که تو این دانشگاهها 4 سال تو کلاسها شرکت میکنه بهره ی کافی رو میبره؟

اما راه حلی که به نظرم میرسه اینه که بیایید به جای اینکه همه رو وارد دانشگاه کنید بیایید فقط اونهایی که واقعا درسخون هستن و می دونید اگه 4 سال عمرشون رو تو دانشگاه بذارن به انداره ی 4 سال بهره میدن رو قبول کنید و به جای اینکه سرمایه هاتون رو تو دانشگاهها ی کم بازده تلف کنید وضعیت مالی این دانشجوها رو تأمین کنید. و به بقیه به جای تلف کردن عمرشون تو مدت بسیار کمی کار یاد بدید و شرایط کاری فراهم کنید. در اینصورت چند تا فایده می برید اولا اینکه ارزش باسواد ها ی واقعی معلوم میشه و کسی که سواد کافی رو نداره میدونه که سواد نداره و تو جهل مرکب نمی مونه. اعتیاد و دزدی کمتر میشه. جوونها زودتر ازدواج میکنن تولید نسل زیاد میشه و مشکلات جنسی جامعه هم حل میشه.
ادامه دارد...

م.ح.;712075 نوشت:

لطفا از شماره ی 1 از صفحه 5 به ترتیب بخونید و اگه انتقادی داشتید بفرمایید.

...


میشه فرمایشاتونو به صورت فایل صوتی در بیارین.جدی میگم.خیلی طولانین.من درسا خودمم بزور میخوندم.:Cheshmak:

دوستان اگه مورد دیگه ایی غیر از این 8 مورد بالا در نظر دارن بفرماین.
ان شاالله شماره ی 9 رو با موضوع انتقاد از پولدارها و ثروتمندان تا چند ساعت دیگه مینویسم.

دوستان سلام

mehrant;706349 نوشت:
سلام.
من این سوال رو در تاپیکی مطرح کردم:
استاد شما که مشاور هستید بیشترین مشکل و مانع ازدواج چیه؟
بر طبق این تاپیک← انتظارات یا ایرادها و سخت گیری های والدین؟ ؟؟
طبق نظر یه عده← مشکل از خود دخترها و پسرهاست که جلوی حرف والدین نمی ایستن و مقاومت نمیکنن؟
توقعات بالای دخترها و پسرها است؟
افراد مذهبی کم هستن و نمیتونن همدیگه رو برای ازدواج به راحتی پیدا کنن؟

و طبق نظر استاد حامی:

اندیشه


علی علی

[="Arial"][="Blue"]من فکر می کنم چشم وهم چشمی ریشه خیلی از مشکلات ازدواجه
خیلی وقتها مادر پدرا میگن عروس من یا داماد من باید از فلانی سر تر باشه
عروس خواهرم لیسانس باشه عروس من دیپلم استغفرلله

دختر خانوما میگن فلانی این طلا رو بخره اون وقت من باکسی ازدواج کنم که خیلی پولدار نیست نتونه یه سرویس 5میلیونی برام بخره....

آقا پسرا میگن دوستم از فلان محله زن گرفته اون وقت من برم با کسی ازدواج کنم که باباش کارگره؟
چطوری پیش بقیه بگم این پدرزنمه

خلاصه در ازدواج چقدر به خودمون وعلایقمون فکر می کنیم
چقدر به اخلاق طرف مقابل فکر می کنیم؟

با این انتظارات که از داماد بیچاره دارند یا باید بهش ارث رسیده باشه یا حداقل 10سال کار کرده وپس انداز کرده باشه[/]

شماره 9) آهای پولدارها و ثروتمندها

لطفا از شماره ی 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و از اگه انتقادی داشتید بفرمایید.

این قسمت ربطی به ماها نداره و این رو به ما نشون نمیده که ما چشمی به حرکت پولدارها داشته باشیم، وظیفه ی ما همونی بود که تو تایپکهای قبلی بهش اشاره کردم، ولی اینجا این رو می نویسم تا اگه یه پولداری راهش از اینجا گذر کرد یه نگاهی به خودش بندازه.
حرفم با شماست که درآمد هر ماهتون کمتر از یک میلیارد نیست(دکترها) و حرفم با شماهاست که فقط سود بانکیه ماهانه ی حسابتون از همه ی درآمد و سرمایه ی کل عمره بعضی خانواده ها بیشتره و حرفم با شماهاییست که اینهمه برجها و ویلاهایی ساختید که فقط ساعاتی و ایامی رو تو این دنیا خوش باشید ولی یه سوال، تا به حال فکر کردید که چند سال دیگه از عمرتون مونده؟ و چند سالِ دیگه میتونید ازش استفاده کنید؟ تا به حال شده به خودتون بگید که من اینهمه سرمایه رو چی کار می خوام بکنم؟ اگه فکر میکنید که بعد از 80،90 سال عمرتون تو این دنیا، وقتی که روی سرتون سنگ لَحَد رو گذاشتن همه ی حساب بانکی هاتون و صفرهای بی شمار بانکی تون به حساب بانک اون دنیا واریز میشه، باور کنید سخت تو اشتباهید. اگه با این همه بازی با دنیا و مشغولیت با دنیا فکر میکنید سفیدی ایی تو نفستون باقی مونده و نور امیدی تو وجودتون از روزنه هایی می تابه، لطفا به این دو آیه ی قرآن توجه کنید:
(والذین لم یَستَجیبوا لهُ لَو أنَّ لَهُم ما فی الأرض جمیعاََ و مِثلَهُ مَعَهُ لَافتَدَوا بِه اولئک لَهُم سوءُ الحِساب و مَأوَئهم جَهَنم و بِئس المرصاد) (رعد 18)
(آنها که اجابت دعوت او را نکردند (آنچنان در وحشت عذاب الهی فرو میروند که) آگر تمام آنچه روی زمین است و همانندش، از آنها باشد همگی را برای رهائی از عذاب می دهند (ولی از آنها پپذیرفته نخواهد شد) ، برای آنها حساب بدی است و جایگاهشان جهنم و چه بد جایگاهی است)

(والذین یکنِزون الذهبَ و الفضةَ و لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِِِ الله فبَشِّرهُم بِعَذابِِ ألیم) (التوبه 34)
(و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناک بشارت ده)

اگه شیعه ی امیرالمومنین هستید و محبت امیرالمومنین رو تو دل دارید، به یاد بیارید روزی رو که تو حوض کوثر قرارِ امیرالمومنین رو ملاقات کنید، به نظر خودتون می تونید سرتون رو جلوی مولا بالا بگیرید در حالی که تو این دنیای چند روزه بعضی از شیعه های مولا حتی نون شبشون رو به زور تأمین می کردند ولی شما به فکر زیاد کردن صفرهای بانکی و آپارتمان ها و ویلاهاتون بودید؟
فکر نکنید ماها چشم به پول شماها بستیم و منتظر کمک کردن شماها هستیم، ما کسی رو داریم که می تونه ما رو از زیرزمین ها به اوج آسمونها بکشه و از طرفی هم می تونه اونهایی که تو برجهای چندین طبقه زندگی میکنن رو به زیرِ زمین بکشه. ولی اینها رو گفتم که کمی چشهاتون رو باز کنید و دل به این چند روز دنیا نبندید، باور کنید همونطوری که پدرا و مادرامون مردند ما هم میمیریم و بعد از مدت اندکی به اونها ملحق میشیم، این چند روز زندگی دنیا ارزش این رو نداره که شما با شکم پر بخوابید و برخی از شیعیان مولی با شکم خالی.باور کنید این چند روز زندگی دنیا ارزش این رو نداره که شما بچه هاتون رو غرق ناز و نعمت کنید و پدر و مادری هم برای ازدواج بچشون مجبور به فروش کلیه هاشون بشن و...
اگه این قسمتش خیلی با لحن ِتندی بود ازتون عذر می خوام ولی دلیلم این بود که زلزله های با ریشتر بالا مدتهای زیادی تو خاطره ها میمونن از زلزله های خفیف و کم ریشتر که زودی فراموش میشن.
التماس دعا
ادامه دارد...

م.ح.;712149 نوشت:
شماره 9) آهای پولدارها و ثروتمندها

لطفا از شماره ی 1 از صفحه ی 5 به ترتیب بخونید و از اگه انتقادی داشتید بفرمایید.

این قسمت ربطی به ماها نداره و این رو به ما نشون نمیده که ما چشمی به حرکت پولدارها داشته باشیم، وظیفه ی ما همونی بود که تو تایپکهای قبلی بهش اشاره کردم، ولی اینجا این رو می نویسم تا اگه یه پولداری راهش از اینجا گذر کرد یه نگاهی به خودش بندازه.
حرفم با شماست که درآمد هر ماهتون کمتر از یک میلیارد نیست(دکترها) و حرفم با شماهاست که فقط سود بانکیه ماهانه ی حسابتون از همه ی درآمد و سرمایه ی کل عمره بعضی خانواده ها بیشتره و حرفم با شماهاییست که اینهمه برجها و ویلاهایی ساختید که فقط ساعاتی و ایامی رو تو این دنیا خوش باشید ولی یه سوال، تا به حال فکر کردید که چند سال دیگه از عمرتون مونده؟ و چند سالِ دیگه میتونید ازش استفاده کنید؟ تا به حال شده به خودتون بگید که من اینهمه سرمایه رو چی کار می خوام بکنم؟ اگه فکر میکنید که بعد از 80،90 سال عمرتون تو این دنیا، وقتی که روی سرتون سنگ لَحَد رو گذاشتن همه ی حساب بانکی هاتون و صفرهای بی شمار بانکی تون به حساب بانک اون دنیا واریز میشه، باور کنید سخت تو اشتباهید. اگه با این همه بازی با دنیا و مشغولیت با دنیا فکر میکنید سفیدی ایی تو نفستون باقی مونده و نور امیدی تو وجودتون از روزنه هایی می تابه، لطفا به این دو آیه ی قرآن توجه کنید:
(والذین لم یَستَجیبوا لهُ لَو أنَّ لَهُم ما فی الأرض جمیعاََ و مِثلَهُ مَعَهُ لَافتَدَوا بِه اولئک لَهُم سوءُ الحِساب و مَأوَئهم جَهَنم و بِئس المرصاد) (رعد 18)
(آنها که اجابت دعوت او را نکردند (آنچنان در وحشت عذاب الهی فرو میروند که) آگر تمام آنچه روی زمین است و همانندش، از آنها باشد همگی را برای رهائی از عذاب می دهند (ولی از آنها پپذیرفته نخواهد شد) ، برای آنها حساب بدی است و جایگاهشان جهنم و چه بد جایگاهی است)

(والذین یکنِزون الذهبَ و الفضةَ و لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِِِ الله فبَشِّرهُم بِعَذابِِ ألیم) (التوبه 34)
(و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناک بشارت ده)

اگه شیعه ی امیرالمومنین هستید و محبت امیرالمومنین رو تو دل دارید، به یاد بیارید روزی رو که تو حوض کوثر قرارِ امیرالمومنین رو ملاقات کنید، به نظر خودتون می تونید سرتون رو جلوی مولا بالا بگیرید در حالی که تو این دنیای چند روزه بعضی از شیعه های مولا حتی نون شبشون رو به زور تأمین می کردند ولی شما به فکر زیاد کردن صفرهای بانکی و آپارتمان ها و ویلاهاتون بودید؟
فکر نکنید ماها چشم به پول شماها بستیم و منتظر کمک کردن شماها هستیم، ما کسی رو داریم که می تونه ما رو از زیرزمین ها به اوج آسمونها بکشه و از طرفی هم می تونه اونهایی که تو برجهای چندین طبقه زندگی میکنن رو به زیرِ زمین بکشه. ولی اینها رو گفتم که کمی چشهاتون رو باز کنید و دل به این چند روز دنیا نبندید، باور کنید همونطوری که پدرا و مادرامون مردند ما هم میمیریم و بعد از مدت اندکی به اونها ملحق میشیم، این چند روز زندگی ارزش این رو نداره که شما با شکم پر بخوابید و برخی از شیعیان مولی با شکم خالی.
اگه این قسمتش خیلی با لحن ِتندی بود ازتون عذر می خوام ولی دلیلم این بود که زلزله های با ریشتر بالا مدتهای زیادی تو خاطره ها میمونن از زلزله های خفیف و کم ریشتر که زودی فراموش میشن.
التماس دعا
ادامه دارد...


بیشتر مباحث شما از دیدگاه من ریشه دولتی داره عزیز
از نگاه ناقص ملت به دین و دستورات دینی
تا اجبار برای گرفتن مدرک ........
برداشتن این مشکلات نهادی دولتی با پشتوانه درست میخواد

سید محمد جواد;712226 نوشت:
بیشتر مباحث شما از دیدگاه من ریشه دولتی داره عزیز
از نگاه ناقص ملت به دین و دستورات دینی
تا اجبار برای گرفتن مدرک ........
برداشتن این مشکلات نهادی دولتی با پشتوانه درست میخواد

بنده هم نگفتم مشکل از دولت و مسئولین نیست و مسئولین کوتاهی نکردن به این مطلب تو شماره ی 6 اشاره ایی کردم. بلکه منظورم اینه که ما به وظیفه های خودمون توجه کنیم. در مورد دانشگاهها هم انتقادم در درجه ی اول از مسئولینه سپس از خودمون و در مورد این اختلاف طبقات هم مسئولین تقصیر دارن.

م.ح.;712235 نوشت:
بنده هم نگفتم مشکل از دولت و مسئولین نیست و مسئولین کوتاهی نکردن به این مطلب تو شماره ی 6 اشاره ایی کردم. بلکه منظورم اینه که ما به وظیفه های خودمون توجه کنیم. در مورد دانشگاهها هم انتقادم در درجه ی اول از مسئولینه سپس از خودمون و در مورد این اختلاف طبقات هم مسئولین تقصیر دارن.

عموم جامعه اهل مطالعه و... نیستند باید بهشون خط داد اونها هم به پیروی از اون راه ادامه بدهند
اینقدر موارد ارمانی و عجیب غریب مطرح شده
مثلا ازدواج ساده یه چیز ارمانی هست و شرایطش اصلا محیا نیست ولی مدام روش تاکید میشه
این کار متولی قوی میخواد
ازدواج هم فقط خطبه خوندن نیست
مهم بعد از خطبه هست که تو ایران ولش کردن برای خودش دور بزنه !!!!

سید محمد جواد;712267 نوشت:
مثلا ازدواج ساده یه چیز ارمانی هست و شرایطش اصلا محیا نیست ولی مدام روش تاکید میشه

چرا یه چیز آرمانیه؟ حالا اگه شما بخواهی ازدواج ساده ایی انجام بدی آرمانیه؟ کی دست و پاتون رو گرفته؟
خیلی از رفقا و دوستان هستن که ازدواج خیلی ساده ایی گرفتن و ما چیز آرمانی ایی توش ندیدیم.
مشکل اینجاست که خیلی به حرف مردم بها میدیم.

سید محمد جواد;712267 نوشت:
مهم بعد از خطبه هست که تو ایران ولش کردن برای خودش دور بزنه !!!!

این رو هم تو شماره های قبلی مفصل توضیح دادم. وظیفه ما جوونها تو ازدواج توکل و اعتماد به خدا و جَنَم کاری و دنبال کار رفتنه.
هر چند قبول دارم مسئولین وظیفه دارن و نسبت به وظیفه شون کوتاهی هایی کردن.
ولی یه سوال: حالا که وضعیت اینطوریه و این مشکلها هست، آیا ازدواج باید تعطیل بشه؟ حالا جوونهایی که تو محرومترین نقطه ی دنیا زندگی میکنن آیا نباید ازدواج کنن؟
وظیفه ها رو با هم خَلط نکنیم.
ما حوون ها یه وظیفه ایی داریم، مسئولین هم یه وظیفه ایی؟

به نظر من سربازی رفتن یکی از عوامل بالا رفتن سن ازدواجه . من باید برم سربازی توی سربازی هم نمیتونم برم خواستگاری چون هنوز دانشگاه قبول نشدم که کار پیدا کنم و اولین چیزی که توی خواستگاری میپرسن اینه که کارت چیه . خوب سربازیم تموم بشه دو سال سن ازدواجم رفته بالا دختری هم که به خواستگاریش میرم دو سال سنش رفته بالا . سوالی که من دارم اینه که چرا تو اکثر کشورها سربازی برداشته میشه یا مدت سربازی خیلی کمتر از ایرانه تازه اونها شرایط های سخت ازدواج مثل ما رو تو جامعه شون ندارند .

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

saharandishe;711676 نوشت:
پسران اینطور تصور می کنند،که اگر به خواستگاری دختری می روند و پاسخ منفی میگیرند،به علت این هست که پولدار نیستند!و یا خانه و ماشین ندارند!
خیر،همیشه هم اینطور نیست،وقتی دختر خانم با آقا پسری سر جلسه ی خواستاری صحبت می کند،و خانم متوجه می شود این آقا اصلا برنامه ای برای زندگی آینده اش ندارد!اصلا مطالعه ی خاصی در زمینه زن داری و مدیریت خانواده و بحران های پیش رو ندارد،وقتی از تجارب او در زندگی سوال می کنیم،فقط خاطرات سفرش را میگوید!که با پول پدرش رفته!وقتی برنامه اش را برای زندگی آینده میپرسیم،چیز خاصی برای گفتن ندارد!هر چه پیش آمد خوش آمد! خب مشخص است چنین مردهایی زیاد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد نخواهند بود

سلام علیکم

این مطلب برای من کلی سوال ایجاد می کنه؟؟

خب.. بنده، آخرین جایی که با جواب منفی روبرو شدم... با توجه به سوالات دختر خانم احساس می کنم که دلیلش از جواب رد دادن این موارد بالا بود!

اما سوال؟؟

برنامه برای زندگی آینده شامل چه مواردی می شود؟؟ ( چند مورد آن بدون حضور پول عملی است؟)

تجارب زندگی؟...(یعنی یک دور زندگی کنند برای کسب تجربه... بعدش تصمیم به ازدواج بگیرند؟؟)

قابلیت ها و شایستگی های خود را بروز دهند؟...(اینم عمدش تو پول خلاصه میشه...من تا الان ندیدم بگن چون فلانی صفات اخلاقی و تربیتی خوبی داره زنش دادن... معمولا وقتی درامد داره براش آستین بالا می زنن؟)

البته ظاهرا بعضی مسائل را مناسب احوالات دختر خانم ها نوشته اید!!... و از توجه به آیه شریفه نون رو بچسب که خربزه آبه غافل گشته اید!

خدا پدر اونو رو بیامرزه که یه هزارتومنی نشون داد گفت مشکل ما اینه که ارزش این یک سوم شده!( خیلی هم بیراه حرف نمی زد بنده خدا)

حکایت پول در ازدواج هم شده حکایت کفش تنتاک در مشکلات زندگی!

فقط سوال امروز از اسلام این است؟؟ پول مقدم است بر ازدواج یا ازدواج مقدم است بر پول؟ ( به عبارت دیگر باید خدا روزی بدهد تا ازدواجی سر بگیرد یا اگر ازدواجی صورت پذیرد خدا به وعده رزاقیتش عمل می کند؟؟)

نتیجش اینکه؟؟

می خواستم این نکته رو متذکر بشم که این هزار و یک دلیل غیر از پول بیشتر برای کسانی هست که پول ندارن، بلاخره تو یکی از این دست انداز ها گیر می کنن (یا هدف ندارن... یا مسئولیت پذیر نیستن... یا مطالعه نداشتن... یا.... و....)

اما امان از روزی که آدم خوبی باشید و یخورده پول هم داشته باشید ... بعد آن تمام صفات خوب برجسته می شود و کسی به نقص ها توجه نمی کند... اگر دختر هم بخواهد توجه کند... ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم می دهند که اثبات کنند فلانی آدم مناسبی است...
[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

[SPOILER]اینها برای شوخی ساخته شده...[/SPOILER]

[SPOILER]اما کدوم شوخیه که یک سرش جدی نباشه...؟؟:bastan:..[/SPOILER]

[/]

saharandishe;711676 نوشت:

مطالبی که فرمودید بسیار خوب و جامع بودند،ولی بنده از بین همه ی موارد،بیشترین امتیاز را به مورد فوق می دهم!
بنده مهم ترین علت تاخیر در ازدواج را خود جوانان می دانم!
آیا عملکرد دختران و پسران ما در منزلشان طوری هست که خانواده به خود این اطمینان را بدهد که این فرد میتواند مسئولیت شخص دیگری را هم در زندگی بپذیرد!
متاسفانه،جوانان از زندگی مشترک،فقط به بعد خاصی از آن توجه می کنند،بدون اینکه برنامه ی خاصی برای مدیریت زندگی مشترک داشته باشند،بدون اینکه در دوران تجرد،مهارت ها و اطلاعات خود را دراین زمینه بالا ببرند
پسران اینطور تصور می کنند،که اگر به خواستگاری دختری می روند و پاسخ منفی میگیرند،به علت این هست که پولدار نیستند!و یا خانه و ماشین ندارند!
خیر،همیشه هم اینطور نیست،وقتی دختر خانم با آقا پسری سر جلسه ی خواستاری صحبت می کند،و خانم متوجه می شود این آقا اصلا برنامه ای برای زندگی آینده اش ندارد!اصلا مطالعه ی خاصی در زمینه زن داری و مدیریت خانواده و بحران های پیش رو ندارد،وقتی از تجارب او در زندگی سوال می کنیم،فقط خاطرات سفرش را میگوید!که با پول پدرش رفته!وقتی برنامه اش را برای زندگی آینده میپرسیم،چیز خاصی برای گفتن ندارد!هر چه پیش آمد خوش آمد! خب مشخص است چنین مردهایی زیاد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد نخواهند بود
و یا آقا پسری که سر جلسه خواستگاری متوجه میشود،تمام دغدغه ی دختر خانم این است،که هر روز بتواند به مادرش سر بزند!نه از تربیت فرزند چیزی می داند ونه از همسر داری
خب معلوم است که این دختر و پسر به بلوغ فکری نرسیده اند!
به نظر بنده اگر فرزندان،مطالعات ومهارت های خود را در زمینه های مختلف بالا ببرند،همچنین قابلیت ها و شایستگی های خود را بروز دهند،مشکلاتشان تا حد زیادی حل خواهد شد.

لازم نیست پسر اینطوری که شما گفتید پولدار باشه . فقط پسر باید انقدر پول داشته باشه که یه خونه بگیره خرج عروسی و زندگی رو بده و کار هم داشته باشه

م.ح.;712149 نوشت:
شماره 9) آهای پولدارها و ثروتمندها

فکر نکنید ماها چشم به پول شماها بستیم و منتظر کمک کردن شماها هستیم، ما کسی رو داریم که می تونه ما رو از زیرزمین ها به اوج آسمونها بکشه و از طرفی هم می تونه اونهایی که تو برجهای چندین طبقه زندگی میکنن رو به زیرِ زمین بکشه. ولی اینها رو گفتم که کمی چشهاتون رو باز کنید و دل به این چند روز دنیا نبندید، باور کنید همونطوری که پدرا و مادرامون مردند ما هم میمیریم و بعد از مدت اندکی به اونها ملحق میشیم، این چند روز زندگی دنیا ارزش این رو نداره که شما با شکم پر بخوابید و برخی از شیعیان مولی با شکم خالی.باور کنید این چند روز زندگی دنیا ارزش این رو نداره که شما بچه هاتون رو غرق ناز و نعمت کنید و پدر و مادری هم برای ازدواج بچشون مجبور به فروش کلیه هاشون بشن و...
اگه این قسمتش خیلی با لحن ِتندی بود ازتون عذر می خوام ولی دلیلم این بود که زلزله های با ریشتر بالا مدتهای زیادی تو خاطره ها میمونن از زلزله های خفیف و کم ریشتر که زودی فراموش میشن.
التماس دعا
ادامه دارد...

توی کشورهای خارجی که مثل ما نفت هم ندارند خونواده ها به ازای هر بچه آوردن از دولت حقوق ماهیانه میگیرن و اونا مجبور نمیشن برای امرار معاش برن کلیه شونو بفروشن. شما میگید دولت بره این پول های نجومی رو خرج یه سری چیزهای الکی کنه(مثلا یک میلیون نفر عازم راهیان نور شدند که خرج خیلی زیادی میخاد) و بعد برای حل کردن مشکلات اساسی مردم بیان از جیب خودشون پول بدن

یا‌رقیه;712797 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]





اما امان از روزی که آدم خوبی باشید و یخورده پول هم داشته باشید ... بعد آن تمام صفات خوب برجسته می شود و کسی به نقص ها توجه نمی کند... اگر دختر هم بخواهد توجه کند... ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم می دهند که اثبات کنند فلانی آدم مناسبی است...

با سلام
با چه اطمینانی این سخن را می گویید؟
بنده دخترانی میشناسم که خواستگارانی داشتند از نظر مالی فوق العاده بودند(خانه+ماشین+در آمد بالا) ,ولی خانم ها جواب منفی دادند!چرا!
چون وقتی با آقا پسر صحبت می کردند,محتوای فکری اش را نپسندیدند!با اینکه محتوای جیبش غنی بود!
منظور از تجارب در زندگی هم که بنده عرض کردم خدمتتان,این بود که این آقا پسر در این بیست وخورده ای سال,به چه فعالیت هایی مشغول بوده!آیا در طول عمر خود یک کار مفید ,برای خود,خانواده و جامعه انجام داده؟حضور یا عدم حضور این آقا,آیا اصلا تاثیری در جامعه ومحیط اطرافش دارد؟
در ارتباط با اهداف:
بنده از یکی از خواستگارانم,اهدافشان رو سوال می کردم ,ولی متاسفانه اهداف متعالی برای زندگی نداشتند,اهدافشان در گردش و سفر خلاصه می شد!در صورتی که از نظر بنده,گردش و سفر جزئی از زندگی هستند نه همه ی آن,و باید در زندگی اهداف قشنگ تری داشته باشیم
یا اینکه هرچند دقیقه یک بار به این موضوع اشاره می کردند که قرار است به زودی مدل ماشینشان را ارتقا بدهند
و اینقدر با غرور خاصی از مسائل مالی و در آمد بالایشان صحبت کردند,که متوجه شدم در زندگی هیچ چیز برای ایشان به اندزه ی پول در آوردن مهم نیست! نه خانواده نه زندگی نه جامعه! و همین باعث پاسخ منفی شنیدنشان شد!

ومنظورم از بروز استعداد ها و شایستگی ها این بود:
از نظر بنده کسی که تمام تلاشش را می کند,در راه رضای خدا,عمرش را صرف خیر رسانی به خانواده و جامعه و صرف مفید بودن می کند وته جیبش هم چیزی نیست!بسیار ارزشمند تر از شخصی هست که با خود خواهی ,تمام دارایی اش را صرف آرامش و آسایش خودش می کند و نه تنها دست نیازمندی را نمیگیرد,بلکه آنها را به واسطه ی فقیر بودنشان تحقیر نیز می کند,و تمام دلخوشی اش این است که وقتی با ماشین آخرین سیستم در خیابان ها دور دور می کند!چند نفر با حسرت به او نگاه می کنند!

در کل,تمام صحبت بنده این است,اخلاق و انسانیت مهم تر از پول است

[HL][=Microsoft Sans Serif]خدا پدر اونو رو بیامرزه که یه هزارتومنی نشون داد گفت مشکل ما اینه[/HL]

بله دقیقا مشکل ما همینه!
اگر پول حلال باشه با یک هزار تومان هم می شد دنیارا زیرو رو کرد
اما امان از روزی که این یک هزارتومان ها,حلال وخالص نباشند,آنگاه با میلیون ها دلار هم نمیتوان کاری انجام داد
پول حلال برکت دارد,حتی اگر یک هزارتومان باشد

راستی چند در صد از پول ها(در باطن ونه ظاهر)واقعا حلال است
چند درصد از پول کارمندی که از 8ساعت کاری 4 ساعتش را صرف بحث و گفت وگو و خنده با همکارانش می کند را باید حلال حساب کنیم؟

خوب حالا بعد از این تاپیک یکی جواب بده مهمترین مشکل و مانع ازدواج خود من چیه؟:Ghamgin:

وقتی اجازه دختر برای شوهر کردن دست پدرش باشه حالا دختره براش خواستگار میاد دختره موافقه ولی پدرش مخالفت میکنه و دختر نمیتونه ازدواج کنه بعد دختر باید منتظر بشه پسری همسطح خواستگار اولیش بیاد مثلا اگه 4 سال منتظر بمونه 4 سال سن ازدواجش رفته بالاتر . دختر هایی هم که پسرهای خوب و ایده آل به خواستگاریشون نیماد یا خواستگار ندارند هم انقدر منتظر میمونند که دیگه سن ازدواج براشون معنی نداره و به اصطلاح میترشند در صورتی که اگه دختر میتونست به خواستگاری پسر بره اینطور نمیشد . البته من این رو تو یه تاپیک دیگه با عنوان خواستگاری دختر از پسر مطرح کردم که کارشناسها جواب قانع کننده ای نداشتند

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

saharandishe;712843 نوشت:
با چه اطمینانی این سخن را می گویید؟

سلام علیکم

فرمایشات شما را مطالعه کردم... برداشتتان از عرایض بنده صفر و صدی است!... یقینا مثالی که می زنید از نظر هر آدم عاقلی رد می شود

اینکه دختران در این بلوغ فکری باشند که همه چیز را در پول نبینند، خوب است اما شاخ فیل را نشکسته اند، این نگرش به نفع خودشان است!

عرض بنده بیشتر سر آن روی سکه است...

[HL]امان از روزی که آدم خوبی باشید و یخورده پول هم داشته باشید
[/HL]

یعنی صرفا خوب بودن از نظر اخلاق و تقوا برای کسی الزام آور نیست!... پس باید در کنار خوب بودن(با همان تعاریف خودش)... باید با کمی پول جمع شود!... وگرنه به قول یکی از هم صنف های خودتان که فرمودند: "نمی خوایم که تقوا کوفت کنیم!"

یا‌رقیه;712797 نوشت:
فقط سوال امروز از اسلام این است؟؟ پول مقدم است بر ازدواج یا ازدواج مقدم است بر پول؟ ( به عبارت دیگر باید خدا روزی بدهد تا ازدواجی سر بگیرد یا اگر ازدواجی صورت پذیرد خدا به وعده رزاقیتش عمل می کند؟؟)

[HL]"نمی خوایم که تقوا کوفت کنیم!"[/HL]
اما نظر چنین شخصی برایم اهمیت ندارد!... می خواهم به پاسخ سوال خودم برسم!

وعده رزاقیت خدا در مورد ازدواج، مربوط به قبل ازدواج است، مربوط به نزدیکای ازدواج است، مربوط به بعد از ازدواج است!...

یا‌رقیه;712797 نوشت:
می خواستم این نکته رو متذکر بشم که این هزار و یک دلیل غیر از پول بیشتر برای کسانی هست که پول ندارن، بلاخره تو یکی از این دست انداز ها گیر می کنن (یا هدف ندارن... یا مسئولیت پذیر نیستن... یا مطالعه نداشتن... یا.... و....)

[HL]به عبارت دیگر باید خدا روزی بدهد تا ازدواجی سر بگیرد یا اگر ازدواجی صورت پذیرد خدا به وعده رزاقیتش عمل می کند؟؟[/HL]

وقتی کسی به این سوال جواب نمی دهد... احساس می کنم همیشه یک دست انداز برای رد کردن پیدا می شود!...

چند نمونه از تجارب خودم!:

1-بعد پنج جلسه: ببخشید که الافتون کردیم... می خام ادامه تحصیل بدم!
2-من خیلی اهل خرج هستم پسر شما نمی تونه منو تامین کنه...(این یکی که خیلی جالب بود... بنده خدا سر جلسه عنوان کرد که اولین خواستگارشونم و برای کسب تجربه گفتن بذار خواستگار بیاد ببینیم چی می شه)
3-این پسره خیلی انقلابیه ، من نمی تونم..( چطور با یه جلسه به این نتیجه رسید که آدم تند روی هستم... نه ... شرایطم خیلی خوب نبود... بنده خدا خودشو خیلی خسته نکرد که بخواد یه جلسه دیگه برگزار بشه)
4- تجربه قبلی باعث شد این دفعه خیلی غلیظ صحبت نکنم... بنده خدا مهمترین دغدغش ترانه گوش دادن بود... فرمودن تفکراتمون به هم نمی خوره)

نقل قول:
تمام صحبت بنده این است,اخلاق و انسانیت مهم تر از پول است

تمام عرض بنده هم این است که هیچ کس به صرف اخلاق و انسانیت اعتماد نمی کند و کفویت در این مسائل باعث نمی شود کسی کوتاه بیاید و صبوری کند!

نتیجه اش این می شود که ، با هزلر و یک مکافات یک نفرهم فکر پیدا می شود... اما وقتی پول نداشته باشی، زبانت کوتاه است... به راحتی یک بهانه پیدا می کنند که جواب رد بدهند...

آنچه می گویم قصه نیست... حقیقت محض است، فقط ترسم از آن است که از ملت(1،2،3،4،...) توقع بیجا داشته باشم و چند سال بعد به خاطر تفکرات امروزم ، برای خودم متاسف باشم

یا علی[/]

بپاخیزیم;710057 نوشت:
چرا مسئولین برای سریازی متاهلین تخفیف قائل نمیشن ؟ چی بگم ؟ عمق مشکل را ببینید . (این همه دارن جلز و ولز میکنن برای ازدواج جوانها یکی نیست بگه تخفیف سربازی بدین . از این جا به عمق مشکل ما فکر کنین )
راه به این سادگی برای تشویق ازدواج جوانها : تخفیف قابل توجه سربازی
لابد جواب میدن سرباز کم داریم
پاسخ میدم : دهنم رو باز نکن دیگه . مثلا شما از سربازها چه استفاده ای میکنین و ...

راستی یکی پیدا بشه یه تاپیک درباره مشکلات سربازها بزنه .
اینکه جوون مردم رو از اینور کشور میبرن اونور کشور سیگاریش میکنن
و هزار تا مشکل دیگه . به اسک دین ربطی نداره ! نه !

اصلا چرا باید جوونی بره سربازی دولت سرباز میخاد بره پول بده و سرباز بخره همون طور که تو خیلی کشورهای پیشرفته و غیر پیشرفته سربازی برداشته شده

یا‌رقیه;712871 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
سلام علیکم

فرمایشات شما را مطالعه کردم... برداشتتان از عرایض بنده صفر و صدی است!... یقینا مثالی که می زنید از نظر هر آدم عاقلی رد می شود

اینکه دختران در این بلوغ فکری باشند که همه چیز را در پول نبینند، خوب است اما شاخ فیل را نشکسته اند، این نگرش به نفع خودشان است!

عرض بنده بیشتر سر آن روی سکه است...

[HL]امان از روزی که آدم خوبی باشید و یخورده پول هم داشته باشید
[/HL]

یعنی صرفا خوب بودن از نظر اخلاق و تقوا برای کسی الزام آور نیست!... پس باید در کنار خوب بودن(با همان تعاریف خودش)... باید با کمی پول جمع شود!... وگرنه به قول یکی از هم صنف های خودتان که فرمودند: "نمی خوایم که تقوا کوفت کنیم!"

[HL]"نمی خوایم که تقوا کوفت کنیم!"[/HL]
اما نظر چنین شخصی برایم اهمیت ندارد!... می خواهم به پاسخ سوال خودم برسم!

وعده رزاقیت خدا در مورد ازدواج، مربوط به قبل ازدواج است، مربوط به نزدیکای ازدواج است، مربوط به بعد از ازدواج است!...

[HL]به عبارت دیگر باید خدا روزی بدهد تا ازدواجی سر بگیرد یا اگر ازدواجی صورت پذیرد خدا به وعده رزاقیتش عمل می کند؟؟[/HL]

وقتی کسی به این سوال جواب نمی دهد... احساس می کنم همیشه یک دست انداز برای رد کردن پیدا می شود!...

چند نمونه از تجارب خودم!:

1-بعد پنج جلسه: ببخشید که الافتون کردیم... می خام ادامه تحصیل بدم!
2-من خیلی اهل خرج هستم پسر شما نمی تونه منو تامین کنه...(این یکی که خیلی جالب بود... بنده خدا سر جلسه عنوان کرد که اولین خواستگارشونم و برای کسب تجربه گفتن بذار خواستگار بیاد ببینیم چی می شه)
3-این پسره خیلی انقلابیه ، من نمی تونم..( چطور با یه جلسه به این نتیجه رسید که آدم تند روی هستم... نه ... شرایطم خیلی خوب نبود... بنده خدا خودشو خیلی خسته نکرد که بخواد یه جلسه دیگه برگزار بشه)
4- تجربه قبلی باعث شد این دفعه خیلی غلیظ صحبت نکنم... بنده خدا مهمترین دغدغش ترانه گوش دادن بود... فرمودن تفکراتمون به هم نمی خوره)

تمام عرض بنده هم این است که هیچ کس به صرف اخلاق و انسانیت اعتماد نمی کند و کفویت در این مسائل باعث نمی شود کسی کوتاه بیاید و صبوری کند!

نتیجه اش این می شود که ، با هزلر و یک مکافات یک نفرهم فکر پیدا می شود... اما وقتی پول نداشته باشی، زبانت کوتاه است... به راحتی یک بهانه پیدا می کنند که جواب رد بدهند...

آنچه می گویم قصه نیست... حقیقت محض است، فقط ترسم از آن است که از ملت(1،2،3،4،...) توقع بیجا داشته باشم و چند سال بعد به خاطر تفکرات امروزم ، برای خودم متاسف باشم

یا علی

با تمام صحبتهات موافقم ..
شاید تو عمل بگیم من برام ایمان مهمه اما اینا همش حرفه اما تو واقعیت تمام حرفات درسته ..
نمیگم تمام دخترا .. ولی با جرئت میگم اکثر دخترا همینطورین .. بقیه تعداد کمی استثنا هستن.
:Gol:

من یه جا رفتم 5 جلسه صحبت کردیم ... جالبه جلسه اول از دختره پرسیدم خصوصیات همسر آیندتون میخواین چی باشه؟
بهم گفت فقط اخلاق ... و ایمان ... هیچی برام مهم نیستش دیگه .. میدونی برای چی جواب رد دادن؟
بخاطر ماشین لباسشویی ... بخاطر ماشین لباسشویی جلسه گفتگو تشکیل نشد ..
باورت میشه؟؟؟؟
اونا خیلی سخت گرفتن .. پنج تیکه گفتن و خلاصه کلی وسایل .. ما یکم کمش کردیم از جمله ماشین لباسشویی هم کم کردیم ...
بعد شنیدم دختره گفته بود من حاضرم مهریمو 14 تا هم بکنم اما از ماشین لباسشویی نمیتونم بگذرم ... (مهریش 114 تا بود)
:Gol:
:hamdel:والسلام علی من اتبع الهدی:hamdel:

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

mehrant;712855 نوشت:
خوب حالا بعد از این تاپیک یکی جواب بده مهمترین مشکل و مانع ازدواج خود من چیه؟

سلام دکتر

یه هم اتاقی داشتم خیلی دنبال می گشت... خودش دنبال می گشت... ولی خانوادش با ازدواجش موافق نبودن !

اینکه نمی تونست کسی رو پیدا کنه که بماند... چون مثل من کاری نداشت!...

از اون بالا تر اینکه خانوادشم کاری براش نمی کردن!... یعنی از کنار که بهش نگاه می کردم، می دیدم تلاشش جهت دار نیست...

ادامش رو توصیه نمی کنم

آخرشم اینقد نتیجه نگرفت که رفت به یکی گفت تو نیمه گمشده من هستی:Gig:...الان خیلی پیشرفت کرده ولی من نگران هر دو تاشون هستم... اگه ازدواجی سر نگیره... ضربه سختی میخورن

اما بهت بگم... :Nishkhand:...فقط تلاشتو بکن البته از راهش...:Gig:.. الان نپرسی راهش چیه... منظورم اینکه اول باید حاج خانم بخواد که شازده پسرو داماد کنه..

اگه تلاشتو کردی دیگه غصه نشدنش رو نخور.. البته یکی نیست اینو به خودم بگه...:khaneh:...

آدم وقتی تلاششو می کنه... خیالش راحته که مش غلام ذنبه دلش نشده ...( مش غلام ذنبه=مشغول الذمه . :Nishkhand:)[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

اناالعبد;712875 نوشت:
با تمام صحبتهات موافقم ..
شاید تو عمل بگیم من برام ایمان مهمه اما اینا همش حرفه اما تو واقعیت تمام حرفات درسته ..
نمیگم تمام دخترا .. ولی با جرئت میگم اکثر دخترا همینطورین .. بقیه تعداد کمی استثنا هستن.

من یه جا رفتم 5 جلسه صحبت کردیم ... جالبه جلسه اول از دختره پرسیدم خصوصیات همسر آیندتون میخواین چی باشه؟
بهم گفت فقط اخلاق ... و ایمان ... هیچی برام مهم نیستش دیگه .. میدونی برای چی جواب رد دادن؟
بخواطر ماشین لباسشویی ... بخواطر ماشین لباسشویی جلسه گفتگو تشکیل نشد ..
باورت میشه؟؟؟؟
اونا خیلی سخت گرفتن .. پنج تیکه گفتن و خلاصه کلی وسایل .. ما یکم کمش کردیم از جمله ماشین لباسشویی هم کم کردیم ...
بعد شنیدم دختره گفته بود من حاضرم مهریمو 14 تا هم بکنم اما از ماشین لباسشویی نمیتونم بگذرم ... (مهریش 114 تا بود)والسلام علی من اتبع الهدی

بابا خوش به سعادت شما...

ما که تا الان قسمت نشده به این مراحل برسیم....:khandeh!:

وا .... مصیبتا... من اصلا دلم نمی خواد تو خواستگاریم سر کمک کردن به عروس و دوماد چک چونه زده بشه... البته دلیل دارم...

اگه خانواده ها می خوان حمایتی کنن...بی منت و در حد وسعشون کمک کنن... اما اگه قراره خانواده ها تحت فشار قرار بگیرن... از خدا می خوام یا خودش یجوری برام برسونه که یه خاک انداز هم از کسی قبول نکنم...:Nishkhand:

اگرم صلاح نمی دونه که تحرکات داعشو یخورده زیاد کنه....بعدش ایران نیرو اعزام کنه... شاید ما هم شهید شدیم، حالی به حولی...:Nishkhand:

نقل قول:
:hamdel:والسلام علی من اتبع الهدی:hamdel:

اینو خوب اومدی... آدم یاد عرفا میوفته:Nishkhand:

یا علی[/]

سلام......به نظرم نوشته هاتون خیلی عالیه.......کسی که با خدا باشه نگرانه پول و غذاش نیست.....عین یه بچه باید باشیم که نگرانه غذاش نیست چون میدونه مامانش سرموقع به داده شکمش میرسه...ماهم باید به مهربونی خدا کاملا امیدوار باشیم وحرکت کنیم حرکت و کاری حلال بقیش با خدا....

یا‌رقیه;712879 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

بابا خوش به سعادت شما...

ما که تا الان قسمت نشده به این مراحل برسیم....:khandeh!:

وا .... مصیبتا... من اصلا دلم نمی خواد تو خواستگاریم سر کمک کردن به عروس و دوماد چک چونه زده بشه... البته دلیل دارم...

اگه خانواده ها می خوان حمایتی کنن...بی منت و در حد وسعشون کمک کنن... اما اگه قراره خانواده ها تحت فشار قرار بگیرن... از خدا می خوام یا خودش یجوری برام برسونه که یه خاک انداز هم از کسی قبول نکنم...:Nishkhand:

اگرم صلاح نمی دونه که تحرکات داعشو یخورده زیاد کنه....بعدش ایران نیرو اعزام کنه... شاید ما هم شهید شدیم، حالی به حولی...:Nishkhand:

اینو خوب اومدی... آدم یاد عرفا میوفته:Nishkhand:

یا علی

بالاخره میرسی به این قسمت مهیجش :khandeh!:

ما هم خدا رو شکر اول گفتیم شما خواسته هاتونو تو کاغذ بنویسین بدین به ما ..:Narahat az:
بعد ما هم خواسته ها مونو مینویسیم میدیم به شما ... بعدش فکرامونو میکنیم جلسه گفتگو رو میزاریم...
:ok:
تو مشهد بعضیا اینکارا رو میکنن ... نخ سوزن (مخصوصا) من تصمیم گرفته بودم اگر قرار شد چک و چونه بزنن بگم پس ما به حرفاتون
فک میکنیم جواب میدیم بعد که اومدیم خونه زنگ میزنیم میگیم منفیه نظرمون ..
:read:
بنظرم جالب نیست دو تا خونواده بحث کنن یکی بگه مهریه 114 تا باز یکی بگه 113 تا بکن مشتری شیم ...
:Nishkhand:
دو تا از دوستام تو جلسه گفتگو خونواده ها کارشون به دعوا داشته میکشیده .. جالب اینه که جفتشونم مذهبی بودن ... :Moteajeb!:

خداکنه قسمت من و تو و جوونای خوب و مومن این نشه که تو جلسه گفتگو این اتفاقا پیش بیاد:ok::hamdel:

چون این ودوس داری به افتخارت میگمش دوباره::Nishkhand:
والسلام علی من اتبع الهدی
:khandeh!:

[=Microsoft Sans Serif]

saharandishe;712843 نوشت:
راستی چند در صد از پول ها(در باطن ونه ظاهر)واقعا حلال است
چند درصد از پول کارمندی که از 8ساعت کاری 4 ساعتش را صرف بحث و گفت وگو و خنده با همکارانش می کند را باید حلال حساب کنیم؟

پول شبهه ناک در خیلی از اصناف دیده می شود...

آدم وقتی می سوزد که یک مرکزی.. یک نهادی به نام امام زمان کار کند و برانامه اش اینجوری باشد!

8-10 صبح... زیارت عاشورا و قران و ورزش و صبحانه

10-12 کار

12-14 نماز و نهار و استراحت

14-16 کار

بقیش.... اضافه کار....

واسه شمای نوعی شاید 4 ساعت خنده به چشم میاد!

بنده می گم واسه چی یه نفر تو امتحان ورزش ترم اول دانشگاش تقلب کنه به جای اینکه بگه 30 تا دراز نشست رفتم... بگه 56 تا رفتم.... مگه قرار نیست فردا روز با این مدرک بره سر کار پول در بیاره...

منظورم اینه که در آخر الزمان بسیاری از اموال شبهه دارند... اگر اشتباه نکنم در این باره یک حدیثی شنیده بودم

اما به قول یک بنده خدایی: می فرمودند: عدالت مرد و کسی بر قبرش نگریست....

به عقیده بنده نبود عدالت باعث بخش عظیمی از درآمد های حرام می شه...چه مستقیم... چه غیر مستقیم...توضیحش هم مفصل است... ربطی به این تاپیک ندارد!

[SPOILER]در عصر حاضر ارزش های اخلاقی عدول کرده اند... هر چی بیشتر بخوای درست باشی... کمتر خریدار داری

به عبارتی... مهجور واقع شدن![/SPOILER]

taha20;712787 نوشت:
چرا تو اکثر کشورها سربازی برداشته میشه یا مدت سربازی خیلی کمتر از ایرانه تازه اونها شرایط های سخت ازدواج مثل ما رو تو جامعه شون ندارند

چون اولویتشون نظر مردمه ، اما اینجا هر چی داد ، فغان ، ... کسی گوشش بدهکار نیست و اصولا این صداها شنیده نمیشه و نشده .
کسی دلش به حال کسی نسوخته ، ازدواج و مشکلاتش در قبال مسایل مهمتر ، حکایت کله پاچه ی مورچه رو داره .

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

Zaker;712899 نوشت:
ازدواج و مشکلاتش در قبال مسایل مهمتر ، حکایت کله پاچه ی مورچه رو داره .

سلاااااااااام

مرررررد حسابی... الان بحران از ازدواج بالاتر نداریم...:khandeh!:

حالا ببین کی گفتم...

30 سال دیگه بحران ازدواج برای همه محرز می شه... البته اگه قبلش از بحران آب منقرض نشده باشیم....:Nishkhand:[/]

یا‌رقیه;712871 نوشت:
[=microsoft sans serif]
یقینا مثالی که می زنید از نظر هر آدم عاقلی رد می شود

پس طبق گفته ی شما, قطعا عقل بنده مشکل دارد که چنین مثالی زدم؟

یعنی صرفا خوب بودن از نظر اخلاق و تقوا برای

کسی الزام آور نیست!
این کسیکه فرمودید,یعنی دقیقا چه کسی؟بنده در مثال هایم معمولا شخص مومن را مثال می زنم,نه افراد عادی و دختر های کوچه بازار!
دردین ما توصیه شده,اگر پسر خوش اخلاق و با ایمانی به خواستگاری دختر شما آمد ,ردش نکنید,پس برای شخص باایمان,که به رزاقیت خداوند ایمان دارد,پاسخ مثبت دادن به آقایی که اخلاق و تقوا دارد,ولی جیبش خالیست
, کار سختی نیست
رزاقیت خداوند مربوط به قبل وحین وبعد از ازدواج است!تنها تفاوتش بعد از ازدواج این است:وقتی مردی با خانمی ازدواج می کند,چون خداوند نفقه ی زن را بر مرد واجب کرده,در نتیجه ی روزی آن زن را به دست همسرش می رساند!واز این طریق همه ی کسانی که ازدواج کرده اند اگر تنها کمی چشم بصیرت داشته باشند,خودشان متوجه می شوند بعد از ازدواج ,چقدر گشایش در کارهایشان ایجاد شده

[hl]به عبارت دیگر باید خدا روزی بدهد تا ازدواجی سر بگیرد یا اگر ازدواجی صورت پذیرد خدا به وعده رزاقیتش عمل می کند؟؟[/hl]

به نظر شخصی من,خدا به انسانهای ترسو روزی نمی دهد!
روزی آماده است,وقتی کسی نمی رود طرفش تا آن را بردارد,تقصیر خدا چیست؟

اما وقتی پول نداشته باشی، زبانت کوتاه است...

مشکل ما انسان ها این است,خودمان را بیش از حد تحویل گرفته ایم!
میدانید چرا زبانتان کوتاه است؟چون میترسید شما قدم پیش بگذارید,خدا همراهیتان نکند!مگر به غیر از این است,هر آنچه که تا کنون دارید را هم خدا برایتان فراهم کرده؟آیا تا کنون خودمان در هر آنچه که از خیرو خوبی به مارسیده,دست داشته ایم,که برای ادامه ی آن نگرانیم؟
همین درسی که خوانده اید,خیلی ها نتوانستند ادامه تحصیل بدهند,,ولی خداوند برای شما چنین شرایطی را فراهم کرد,قطعا هوش واستعداد کافی هم نیز به شما داده که توانستید تا این مرحله پیش بیایید,
[=microsoft sans serif]چرا فقط همیشه,کاستی ها وضعف هارا میبینیم؟یعنی ما هیچ نقطه ی قوتی نداریم که روی آن حساب کنیم!یعنی اینقدر ناتوان و بیچاره هستیم؟[=microsoft sans serif]
بنده بسیار ناراحت می شوم وقتی اینقدر جوان را میبینم,که فقط نالان هستند,یعنی تمام مشکلات شما به خاطر وضعیت مملکت و مسئولین است؟(نمی گویم بی تاثیراست)ولی در این حد هم نیست که بعضی ها,می گویند
[=microsoft sans serif]حالا ازشما سوالی دارم:یعنی شخص شما,هیچ مشکلی ندارید وهمیشه,کوتاهی مسئولین وخانواده ودخترانی که به خواستگاری اونها رفتید عامل مشکلات شما هستند؟نیازی نیست پاسخ بدید فقط خواستم شما رو به تفکر دعوت کنم(واقعا عامل مشکلات شما بی پول بودنتان است؟با خود صادق باشید)[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]البته,ادعای بی پولی ومشکلات ناشی از آن به هیچ عنوان برای بنده قابل پذیرش نیست![=microsoft sans serif]
چون در اطرافم هستند انسانهایی که,واقعا بدون هیچ پشتوانه ای,و بدون هیچ سرمایه ی اولیه,از صفر و یا حتی زیر صفر!کاری را شروع کردند و لی با زحمت,فراوان وشبانه روزی,کارشان را ارتقا دادند,والحمدالله الان وضعشان خوب است
اینها تنها سرمایه اشان,اعتمادی بود که به خدا داشتند,.نه پول....

یا‌رقیه;712871 نوشت:

,نقل به مضمون :
چند وقت پیش در یکی از برنامه های تلوزیونی میشنیدم,در ارتباط با روزی
می گفتند:خداوند روزی را تعین کرده و حتما به دستتان می رساند,ولی اینطور پسندیده تر است که ما هم برای کسب روزی تلاش کنیم,نه از کم بودنش بنالیم و نه برای زیاد تر شدنش حریص باشیم
ولی همیشه دعا کنیم خداوند روزی مادی ومعنوی مارا زیاد کند...

البته مقصودم از این سخنان(که فقط نظر شخصی بود نه کارشناسی),صرفا شخص شما نبود جناب یا رقیه,بلکه همه ی افرادی که سخنانشان مشابه سخنان شماست,جامعه ی هدف من بودند.

[=Microsoft Sans Serif]

saharandishe;712907 نوشت:
پس طبق گفته ی شما, قطعا عقل بنده مشکل دارد که چنین مثالی زدم؟

بنده قصد جسارت نداشتم.. دچار سو تفاهم شده اید...

saharandishe;712907 نوشت:
این کسیکه فرمودید,یعنی دقیقا چه کسی؟

خیلی ها

saharandishe;712907 نوشت:
به نظر شخصی من,خدا به انسانهای ترسو روزی نمی دهد!
روزی آماده است,وقتی کسی نمی رود طرفش تا آن را بردارد,تقصیر خدا چیست؟

این هم جای تامل دارد ... قطعا عده ای مثل بنده ترسو و محافظه کار هستند و عده ای جسور و اهل ریسک، همه آدمها که مثل هم نیستند... هر کسی یک تیپ شخصیتی دارد... همه هم بنده خدا هستند...

saharandishe;712907 نوشت:
مشکل ما انسان ها این است,خودمان را بیش از حد تحویل گرفته ایم!
میدانید چرا زبانتان کوتاه است؟چون میترسید شما قدم پیش بگذارید,خدا همراهیتان نکند!مگر به غیر از این است,هر آنچه که تا کنون دارید را هم خدا برایتان فراهم کرده؟آیا تا کنون خودمان در هر آنچه که از خیرو خوبی به مارسیده,دست داشته ایم,که برای ادامه ی آن نگرانیم؟

حق با شماست... ولی این همه مشکلات را در زندگی ها شاهد هستیم... خدا برای آن ها هم روزی رسان است دیگر... خدا که ضامن توقعات جورواجور بعضی ها نیست... !
فرض کنید یک جایی اصرار می کردم... مگر پای مبارکشان را از روی خرخره ما بر می داشتند!.... وقتی خود شخص مقابل به رزاقیت خدا اعتقادی نداشته باشد... چه لزومی دارد که بنده او را قانع کنم؟!

بعضی ها ندارند... ساده زندگی می کنند... بعضی ها دارند... اعیانی زندگی می کنند...
اما... خیلی ها ندارند به زور می خواهند اشرافی زندگی کنند... تا گوشکوب برقی فراهم نشود که آبگوشت نمی خورند!...

saharandishe;712907 نوشت:
بنده بسیار ناراحت می شوم وقتی اینقدر جوان را میبینم,که فقط نالان هستند,یعنی تمام مشکلات شما به خاطر وضعیت مملکت و مسئولین است؟

نظر بقیه را نمی دانم...از خودم می دانم که تقصیر عالم را دارم...از ترسو بودن و نداشتن عزت نفس گرفته... تا توکل ضعیف... ایمان نصفه و نیمه...

اما با این اوصاف بر خلاف جریان شنا می کنم... پس نیاز به همراه دارم... سرکوفت زدن تغییر مثبتی در وضعیتم ایجاد نمی کند.

saharandishe;712907 نوشت:
حالا سوالی ازشما سوالی دارم:یعنی شخص شما,هیچ مشکلی ندارید وهمیشه,کوتاهی مسئولین وخانواده ودخترانی که به خواستگاری اونها رفتید عامل مشکلات شما هستند؟

تنها چیزی که برای امثال بنده اهمیت ندارد... پیدا کردن مقصر است....

عمر و جوانی می گذرد... فقط حسرت خوردن باقی می ماند...

خوش به سعادت کسانی که فقط خدا در حریم دلشان راه دارد... در عالم رفاقتشان هیچ وقت گله نمی کنند... راضی هستند...

به این دلیل است که می گویم... امثال من خسره الدنیا و الاخره هستیم.... از دنیا گذشتیم که برای خدا باشیم... اما لنگش داشتیم.. به خدا نرسیدیم... وسط راه زمین خوردیم و عقب افتادیم... الان هم حیران و سرگردان

نقل قول:
[=microsoft sans serif]چرا فقط همیشه,کاستی ها وضعف هارا میبینیم؟یعنی ما هیچ نقطه ی قوتی نداریم که روی آن حساب کنیم!یعنی اینقدر ناتوان و بیچاره هستیم؟

شاید به قول شما واقعا سر و پا اشکال هستم.... اگر نقاط قوت پر رنگ می بود که الان ....

[="Navy"]

یا‌رقیه;712936 نوشت:

بنده قصد جسارت نداشتم.. دچار سو تفاهم شده اید...

خیلی ها

این هم جای تامل دارد ... قطعا عده ای مثل بنده ترسو و محافظه کار هستند و عده ای جسور و اهل ریسک، همه آدمها که مثل هم نیستند... هر کسی یک تیپ شخصیتی دارد... همه هم بنده خدا هستند...

حق با شماست... ولی این همه مشکلات را در زندگی ها شاهد هستیم... خدا برای آن ها هم روزی رسان است دیگر... خدا که ضامن توقعات جورواجور بعضی ها نیست... !
فرض کنید یک جایی اصرار می کردم... مگر پای مبارکشان را از روی خرخره ما بر می داشتند!.... وقتی خود شخص مقابل به رزاقیت خدا اعتقادی نداشته باشد... چه لزومی دارد که بنده او را قانع کنم؟!

بعضی ها ندارند... ساده زندگی می کنند... بعضی ها دارند... اعیانی زندگی می کنند...
اما... خیلی ها ندارند به زور می خواهند اشرافی زندگی کنند... تا گوشکوب برقی فراهم نشود که آبگوشت نمی خورند!...

نظر بقیه را نمی دانم...از خودم می دانم که تقصیر عالم را دارم...از ترسو بودن و نداشتن عزت نفس گرفته... تا توکل ضعیف... ایمان نصفه و نیمه...

اما با این اوصاف بر خلاف جریان شنا می کنم... پس نیاز به همراه دارم... سرکوفت زدن تغییر مثبتی در وضعیتم ایجاد نمی کند.

تنها چیزی که برای امثال بنده اهمیت ندارد... پیدا کردن مقصر است....

عمر و جوانی می گذرد... فقط حسرت خوردن باقی می ماند...

خوش به سعادت کسانی که فقط خدا در حریم دلشان راه دارد... در عالم رفاقتشان هیچ وقت گله نمی کنند... راضی هستند...

به این دلیل است که می گویم... امثال من خسره الدنیا و الاخره هستیم.... از دنیا گذشتیم که برای خدا باشیم... اما لنگش داشتیم.. به خدا نرسیدیم... وسط راه زمین خوردیم و عقب افتادیم... الان هم حیران و سرگردان

شاید به قول شما واقعا سر و پا اشکال هستم.... اگر نقاط قوت پر رنگ می بود که الان ....

با سلام
بنده هم قصد جسارت به شما را نداشته و ندارم
و هدفم این نبوده که خدایی نکرده سطح ایمان شما را زیر سوال ببرم,اصلا چنین قصدی نداشتم...

ببینید,بنده هر وقت تا پیک هایی که در ارتباط با ازدواج هستند رو مطالعه می کنم,از آن جاییی که اوج نا امیدی در جوانان را مشاهده می کنم واقعا ناراحت می شوم,و معمولا هم به نتایج تکراری در این تاپیک ها میرسیم,مشکلات ازدواج را ربط می دهیم,به پول و سربازی و توقعات بالای دختران!( به هیچ عنوان نمی خواهم انکار کنم که این عوامل مانع ازدواج نیستند)
,اما یک علامت سوال بزرگ در ذهنم دارم!:پس این همه جوانی که نه کار خاصی دارند,نه پول خاصی,نه پدر پولدار,نه سربازی رفته اند!ولی هر روز شاهد ازدواج اونها هستیم,آیا اینها از کره ی مریخ آمده اند؟)

معمولا همکاران واسطه ازدواج, افرادی که توسط ایشان معرفی شده و ازدواج کرده اند را,به سایر همکاران معرفی می کنند,تقریبا هرچندروز یک بار,خبر ازدواج یکی از آنهارا که میشنویم و شرایط و امکاناتشان را از واسطه هایشان سوال می کنیم,باور کنید شرایطی که آنها دارند, ,خیلی با شرایط افرادی که اینجا میبینم,فرقی ندارد!

اشکال کار کجاست؟الله اعلم........

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

saharandishe;712974 نوشت:
یک علامت سوال بزرگ در ذهنم دارم!:پس این همه جوانی که نه کار خاصی دارند,نه پول خاصی,نه پدر پولدار,نه سربازی رفته اند!ولی هر روز شاهد ازدواج اونها هستیم,آیا اینها از کره ی مریخ آمده اند؟)

نه... از مریخ نیامده اند..... خدا یه آدم بساز و قانع قسمتشون کرده....

نقل قول:
الله اعلم

خودش بهتر می داند... قدرت هم که دارد... کلا همه امکانات را دارد... ان شا الله خودش یه کاری بکند

با تشکر

یا علی[/]

یا‌رقیه;712876 نوشت:
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

سلام دکتر

یه هم اتاقی داشتم خیلی دنبال می گشت... خودش دنبال می گشت... ولی خانوادش با ازدواجش موافق نبودن !

اینکه نمی تونست کسی رو پیدا کنه که بماند... چون مثل من کاری نداشت!...

از اون بالا تر اینکه خانوادشم کاری براش نمی کردن!... یعنی از کنار که بهش نگاه می کردم، می دیدم تلاشش جهت دار نیست...

ادامش رو توصیه نمی کنم

آخرشم اینقد نتیجه نگرفت که رفت به یکی گفت تو نیمه گمشده من هستی:Gig:...الان خیلی پیشرفت کرده ولی من نگران هر دو تاشون هستم... اگه ازدواجی سر نگیره... ضربه سختی میخورن

اما بهت بگم... :Nishkhand:...فقط تلاشتو بکن البته از راهش...:Gig:.. الان نپرسی راهش چیه... منظورم اینکه اول باید حاج خانم بخواد که شازده پسرو داماد کنه..

اگه تلاشتو کردی دیگه غصه نشدنش رو نخور.. البته یکی نیست اینو به خودم بگه...:khaneh:...

آدم وقتی تلاششو می کنه... خیالش راحته که مش غلام ذنبه دلش نشده ...( مش غلام ذنبه=مشغول الذمه . :Nishkhand:)

[/]

من نگفتم مشکل و مانع ازدواج دوستت چیه:Narahat:
گفتم به نظرتون مانع ازدواج من چیه؟ :Ghamgin:

mehrant;713000 نوشت:
من نگفتم مشکل و مانع ازدواج دوستت چیه:Narahat:
گفتم به نظرتون مانع ازدواج من چیه؟ :Ghamgin:

مهرانت جان، دکتر
این بنده خدا از کجا بدونه مشکله ازدواج شما چیه!!
یا رقیه عزیز اگه شما میتونی غیب بگی لطف کن علت این همه مشکل منم با کل دنیا و خدا و زندگی رم بگو ممنون میشم!!

م.ح.;712089 نوشت:
دوستان اگه مورد دیگه ایی غیر از این 8 مورد بالا در نظر دارن بفرماین.
ان شاالله شماره ی 9 رو با موضوع انتقاد از پولدارها و ثروتمندان تا چند ساعت دیگه مینویسم.

خیلی ببخشید وقتی ادم هیچ تصوری نداره چه توقعی دارید اخه!!!!! آها فهمیدم قبل ازدواج باید دوست باشیم تا طرف مقابل رو بشناسیم ؟؟؟ استغفرالله
مثلا برنامه برای آینده چجوریه وقتی هیچ شتاختی نداریم ؟؟ حرفتون واقعا اشتباهه ب نظر من باید حداقل چند ماهی محرمیت برقرار باشه و نه مسئولیت تا ملت همدیگه رو بشناسن اصن بفهمن زندگی یعنی چی بعدش شما توقع برنامه ریزی و ... داشته باشین اینایی که شما نوشتین رو کدوم جوونی داره آخه!
همین طوریش باید کلی بگردی یه دختر یا پسر خوب پیدا کنی بعد حالا مدرک مدیریت بازرگانی هم میخواین[emoji3]
saharandishe;711676 نوشت:
[="Navy"]

مطالبی که فرمودید بسیار خوب و جامع بودند،ولی بنده از بین همه ی موارد،بیشترین امتیاز را به مورد فوق می دهم!
بنده مهم ترین علت تاخیر در ازدواج را خود جوانان می دانم!
آیا عملکرد دختران و پسران ما در منزلشان طوری هست که خانواده به خود این اطمینان را بدهد که این فرد میتواند مسئولیت شخص دیگری را هم در زندگی بپذیرد!
متاسفانه،جوانان از زندگی مشترک،فقط به بعد خاصی از آن توجه می کنند،بدون اینکه برنامه ی خاصی برای مدیریت زندگی مشترک داشته باشند،بدون اینکه در دوران تجرد،مهارت ها و اطلاعات خود را دراین زمینه بالا ببرند
پسران اینطور تصور می کنند،که اگر به خواستگاری دختری می روند و پاسخ منفی میگیرند،به علت این هست که پولدار نیستند!و یا خانه و ماشین ندارند!
خیر،همیشه هم اینطور نیست،وقتی دختر خانم با آقا پسری سر جلسه ی خواستاری صحبت می کند،و خانم متوجه می شود این آقا اصلا برنامه ای برای زندگی آینده اش ندارد!اصلا مطالعه ی خاصی در زمینه زن داری و مدیریت خانواده و بحران های پیش رو ندارد،وقتی از تجارب او در زندگی سوال می کنیم،فقط خاطرات سفرش را میگوید!که با پول پدرش رفته!وقتی برنامه اش را برای زندگی آینده میپرسیم،چیز خاصی برای گفتن ندارد!هر چه پیش آمد خوش آمد! خب مشخص است چنین مردهایی زیاد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد نخواهند بود
و یا آقا پسری که سر جلسه خواستگاری متوجه میشود،تمام دغدغه ی دختر خانم این است،که هر روز بتواند به مادرش سر بزند!نه از تربیت فرزند چیزی می داند ونه از همسر داری
خب معلوم است که این دختر و پسر به بلوغ فکری نرسیده اند!
به نظر بنده اگر فرزندان،مطالعات ومهارت های خود را در زمینه های مختلف بالا ببرند،همچنین قابلیت ها و شایستگی های خود را بروز دهند،مشکلاتشان تا حد زیادی حل خواهد شد.

[/]

taha20;712840 نوشت:
توی کشورهای خارجی که مثل ما نفت هم ندارند خونواده ها به ازای هر بچه آوردن از دولت حقوق ماهیانه میگیرن و اونا مجبور نمیشن برای امرار معاش برن کلیه شونو بفروشن. شما میگید دولت بره این پول های نجومی رو خرج یه سری چیزهای الکی کنه(مثلا یک میلیون نفر عازم راهیان نور شدند که خرج خیلی زیادی میخاد) و بعد برای حل کردن مشکلات اساسی مردم بیان از جیب خودشون پول بدن

بابا اون کشورا که شما میگی انگشت شمارن ربطی نداره حرفتون
موضوع قفل شده است