من یک زن 26ساله هستم مینویسم تادرس عبرتی باشد

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من یک زن 26ساله هستم مینویسم تادرس عبرتی باشد

ای کاش اینقدر که این سایتها و وبلاگهای دعانویسی ورمالگری زیاد شده یه همچین سایتهایی مثل سایت شما هم زیاد می شد تا مردم آگاه بشوند وطرف همچین آدمای کثیف و شیادی نرن.خواهش میکنم ازاتفاقاتی که میگم رو منتشر کنید که برام اتفاق افتاده شاید درس عبرتی باشد برای آدم های ساده لوحی مثل من .باتشکر

من یک زن 26ساله هستم مینویسم تادرس عبرتی باشد برای آدم هایی امثال خودم برای شفای فرزندم به دعانویسای بسیارزیادی مراجعه میکردم چه تلفنی چه حضوری ولی هیچکدام از دعاهاشون هیچ نتیجه ای نداد وفرزندم بهتر نشد هرچند دکترها گفتند مشکل بچه ی من به مرور زمان خوب میشه حتی بدون نیاز به دارو ولی من تحمل دیدن ناراحتی بچه ام رونداشتم دیگه داشتم دیوانه میشدم از اینکه نمیتوانست با بچه ها بدود وبازی کند شب وروزم شده بود گریه وناراحتی .

با شوهرم هم مشکل داشتم اون به من خیانت کرده بود و توبدترین شرایط بودم ولی برای خوب شدن فرزندم شب وروز به این در و اون درمیزدم شب وروزم شده بود اینترنت و وبلاگهای دعانویسی ورمالگری تااینکه با یه وبلاگ اشنا شدم شمارشو گرفتم واون آقا هم یه سوالاتی ازمن پرسید از فرزندم وحتی خودم وشوهرم اسامی مادرمان هم پرسید .

وقتی اسم مادرمان روهم پرسید گفت چون من درفلان شهر هستم وشما شهر....پس تلفنی براتون دعا میخونم یه سری کارها هم بهم گفت که خودم انجام بدم برای شفای فرزندم ومن انجام دادم هرچند خودم مفاتیح زیاد میخوندم ومیدونستم تمام اون چیزایی که گفته ناقص وناتمام میگه ولی انجام دادم بعد از دوهفته این دعاها هیچ تاثیر مثبتی روی بچه ام نداشت خودم هم عصبی تر شده بودم وارتباط من واون دعانویس قطع بود .

تواین دوهفته اون آقا دائم شبها پیامک میزد وحرف از خدا وپیغمبر میزد جوری که من فکر میکردم این آقا نعوذ بالله امام هست دوباره زنگ زدم وگفتم بچه که خوب نشد هیچ بدتر هم شد واوگفت خودم درستش میکنم با دعا فقط شما ارتباطت رو قطع نکن بعد هم گلایه که چراجواب پیامک هایم رو ندادی ومن تعجب کردم ازحرفش راستش دیگه به یقین رسیدم که سحروجادوگری حقیقت داره واین جور افراد با سحرهرکاری از جمله اینکه بتونند یه آدمی راعاشق یه آدم دیگه ای بکنند ، با توسل به شیطان انجام میدهند .

یقین دارم چون در خود قرآن هم آمده وهم اینکه روحانیون خیلی زیادی این روتأیید کردند . بگذریم باورتان نمیشود اون روز بعد از پایان مکالمه احساس خیلی عجیبی نسبت به اون آقا داشتم شرم میکنم ولی به طورعجیبی ندیده ونشناخته چنان شیفته اش شده بودم که دیگر قادر به انجام کارهای منزل نبودم غذا نمیخوردم وهیچ تمایلی به انجام اعمال مذهبی ام نداشتم جالب تر اینجاست که حتی بچه خودم را هم دوست نداشتم این اواخر کتکش میزدم چون دیگه کنترل خودم دست خودم نبود من چون باشوهرم به شدت مشکل داشتم ناخواسته جذب اون دعانویس شده بودم وندیده برایش گریه میکردم وتاحد جنون دیوانه وار دوسش داشتم .

چه بلاهایی که برسرمن نیاورد چه تهمت هایی که به شوهرم نسبت نداد و دست آخر بیچاره مان کرد من وشوهرمو با سحر وجادوگری تا مرز طلاق پیش برد بچه وشوهرم را از چشمم انداخته بود . میگفت بچه مال باباشه میگفت تو مراقبه بهم گفتند که بچه ات باید بدی به باباش تو مراقبه شنیدم که شوهرت امروز با فلان زن رابطه ی جنسی داشته و صد تا حرف زشت دیگه خیلی رک و راحت از رابطه ی جنسی حرف میزد وسعی داشت منو وسوسه کنه به طرفش برم به پیغمبرما حضرت محمد و حضرت فاطمه صلوات الله علیهما و آلهما ننگ می بست و میگفت بابا اونا هم غلام داشتند کنیز داشتند شوخی میکردند ، راحت بودن دائم از من تقاضای پول میکرد 800 هزار تومان به بالا از مدل گوشی موبایل سؤال میکرد از مدل ماشینمون و چون شوهرم کارمند بود وخیلی خیلی از خودش سرتر بود سعی میکرد اون رو مردی کثیف و خودش رو پاک ومعصوم نشون ده میگفت سه برابر شوهرت حقوق میگیرم شوهرت لایق بدترین فحش هاست وهزار تا حرف زشت دیگه هر روز پول میخواست واین اول ماجرابود.

راستش دیگه خسته شده بودم از کتک خوردن از دعوا و سر وصدا از اینکه با یک مرد نامحرم و کثیف ارتباط داشتم هرچند تلفنی ولی احساس بدی داشتم جهنم واقعی بود و بیشتر از همه کودک خردسالم زندانی این جهنم بود و ذرّه ذرّه آب میشد . اون دعانویس منو دوست نداشت فقط وفقط به خاطر دل کثیفش حاضر بود هر بلایی رو سرمن بیاره دیگه داشتم دیوانه میشدم عصبانیتهای شدید ریزش موی شدید پیدا کرده بودم ظرفهای خانه رو می شکاندم تا آرام بشوم . داشتم دیوانه می شدم کنترل اعصابم دست خودم نبود اون دعانویس از تمام نیات ودل من اگاه بود و من فکر میکردم اون امام هست که از دلها اگاه است زنگ زدم گفتم ازتو متنفرم گفت باشه بزار عشقمون یک طرفه باشه و باز همون آش و همون کاسه .

یک شب که دعوای سختی با شوهرم داشتم خیلی کتک خوردم خیلی گریه کردم دعای گنج العرش خوندم توبه کردم واز خدا خواستم وبه پاکترین بنده هایش قسمش دادم که کمکم کنه امام زمان رو به آبروی مادرش قسم دادم که هرآنچه که به صلاحم هست پیش بیاد وکمکم کنه با حالت گریه وزاری به خواب رفتم صبح با صدای پیامک اون مردک کثیف از خواب بلند شدم یه حس عجیبی داشتم انگار خدا جوابم را داده بود چنان از اون دعانویس متنفر شده بودم که زنگ زدم بهش گفتم دیگه حق نداری پیامک بفرستی یا زنگ بزنی اول بازبون چربی و حرفای کثیف سعی داشت آرومم کنه ولی گوشی رو قطع کردم دوباره زنگ زد گفت اگر ارتباط رو با من قطع کنی جن ها رو میفرستم سراغت و زندگی ات به آتش میکشم البته تاحدودی هم توانست خیلی بیشتر بین منو شوهرمو خراب کنه واین فقط تازمانی بود که ازمشکلم هیچکس خبر نداشت شمارمو قطع کردم تا دیگه نتونه زنگ بزنه .

[=&quot]این شماره مربوط میشه به مرکز پاسخگویی به سوالات دینی [/][=&quot](09640) [/][=&quot]بخش مشاوره هم داره امیدوارم هرکسی مشکل داره مشکلش حل بشه واز راه درستش برای حل مشکلاتش وارد بشه شما میتونید با این شماره تماس بگیرید واز راهنماییهای ارزشمندشان بهره مند بشید.یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم. از سایتهای قرانی ومفید دیدن کنید و تا میتوانید این وبلاگهای دعانویسی و رمالگری رو فیلتر کنید.
باتشکر فاطمه از بوشهر[/]

با سلام و احترام و تشکر

چند وقت پیش برنامه مستند "شوک" به همین موضوع عواقب سوء مراجعه به رمال ها و دعانویس ها پرداخته بود.

خیلی برنامه ی عالی و هوشیارکننده ای بود.

واقعا جای تعجب داره که مردم چجور حاضر میشن به این رمال ها و دعانویس های خائن و بی سواد و پست رو رجوع کنند!!

خدا دست همه مون رو بگیره

سلاممم

گفتيم مطلبي بزنيم تاپيك بياد بالا دوستان ديگه هم استفاده ببرن.

حق نگهدارتون .:hamdel:

با سلام
مشکل جامعه ما نداشتن تعقله
یکی از بزرگترین نعمتهای الهی که خود خدا هم بهش فخر و مباهات کرده عقله ولی افسوس که خیلی از ماها چوب جهالتهامون رو میخوریم
ما اگه در گرفتاریهامون به سراغ معصومین علیهم السلام میریم به خاطر اینه که عقل ما رو به این سمت رهنمون میکنه
توسل به معصومین (ع)، در گرفتاریها اوج عقلانیته...

سلیم;128966 نوشت:
این شماره مربوط میشه به مرکز پاسخگویی به سوالات دینی (09640) بخش مشاوره هم داره امیدوارم هرکسی مشکل داره مشکلش حل بشه واز راه درستش برای حل مشکلاتش وارد بشه شما میتونید با این شماره تماس بگیرید واز راهنماییهای ارزشمندشان بهره مند بشید.یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم. از سایتهای قرانی ومفید دیدن کنید و تا میتوانید این وبلاگهای دعانویسی و رمالگری رو فیلتر کنید. باتشکر فاطمه از بوشهر

مطلبی رو که این بنده خدا مطرح کرد بزرگترین معضل برای یک جامعه دینی است.

در قرون وسطی که کشیشهایش بخاطر ظلمها و دادگاههای تفتیش عقاید ( کشیشهائی که به خیال ما صرفامرتد بودند ) خیلی بد معرفی شده اند تا صرفا مسیحیت از بین برود میدانید با این جماعت چه میکردند ؟
یک کار پر فایده
زنده در آتش میسوزاندند .

دلیلش این است که این جماعت شیاطین من الانس هستند.

دیانت را از دلها جارو میکنند. خانواده ها را از بین میبرند و اموالشان و نوامیسشان را مورد تعرض قرار میدهند.

همگی اینها بدون استثناء خودشان را درویش یا سید معرفی میکنند و برای خود محامد و مناقب میتراشند و مرید میسازند.

چطور ؟ اوراد شیطانی برای فریب انسان های جاهل و عالم کافی هستند.

دیانت را به بد نامی میکشند جانها مال و نوامیس مردم را مورد تعرض قرار میدهند و هرکسی که صید و مدتی اسیر آنها بشود بهتر است بمیرد تا ادامه حیات یابد.

به همین دلیل کلیساهای قرون وسطی آنها را میکشتند .

چون مفسد فی الارضند.

ولی علمای ما ! نمیدانم چه میکنند .

شاید یک روز این وبسایت را فیلتر کردند خانم بوشهری.

یاحق

با سلام و تشکر ازمطرح کردن این موضوع عبرت آمیز
متاسفانه مردان بنده شهوت و زنان بنده محبت هستند و همین باعث بروز چنین مشکلات خانمان سوزی شده است.
همین دو روز پیش خانمی مشاوره می کردند که 27سال بیشتر نداشت و مجرد هم بود با مرد 55ساله در ارتباط بود و منشاء ارتباط هم مشابه همین خانمی که قضیه خود را گفتند بود.
این رابطه در ابتدا از طریق کامنت گذاشتن در وبلاگ یا سایت بوده و بعد تبدیل به چت کردن و شماره دادن و ارتباط تلفنی.طوری که محبت این مرد در قلب دختر زیاد شد و جالب اینکه دختر خانم این مرد رو بابا خطاب می کرده.
اما این مرد چی؟
او جزء سوء استفاده هیچ قصدی نداشته است و با هزار دوز و کلک همین کار کرده بود و دختر رو فریب داده بود و با گفتن احکام جعلی ارتباطشان رو حلال جلوه داده بود و دختر هم به خیال ارتباط شرعی یک سال به خواسته های ... او تن میداده است و حال فهمیده است که کارشان حرام و زنا بوده است.وقصد ترک داشته است که مرد او رو تهدید کرده و الان دانسته است که تمام اظهار محبت ها و عشق و دوستی ها برای استفاده جنسی بود و همه تظاهر بوده است.
اما ناراحتی من این است که چرا دختر خانم ها و حتی خانم های متاهل این محبت های کذایی رو نمی فهمند و ما هر روز شاهد چنین اتفاقاتی هستیم؟
همین دختر خانم در ابتدا زیر بار حرف بنده نمی رفت و می گفت او من رو دوست داره و رابطه ما هم طبق گفته او حلال است و به هیچ وجه نمی خواست بپذیرد که فریب خورده است و همچنان به او علاقه مند بود و ما متاسفانه زیاد شاهد چنین افرادی هستیم.
حال به نظر شما دوستان عزیز چگونه باید دختران و زنان رو در مقابل چنین محبت های کذایی که از سوی مردها می شود بیدار کنیم؟

عمار;149283 نوشت:

حال به نظر شما دوستان عزیز چگونه باید دختران و زنان رو در مقابل چنین محبت های کذایی که از سوی مردها می شود بیدار کنیم؟
با سلام خانم ها وقتی در برابر افراد سودجو میتوانند مقاومت کنند که اطلاعات مذهبی و حقوقی خودشونو بالا ببرند
موضوع قفل شده است