جمع بندی من و مشکل ادراکات تک بعدی

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من و مشکل ادراکات تک بعدی

سلام
ذهن و حواس من تک بعدی هست. مثلا وقتی کسی صحبت میکنه ذهنم روی کلماتش یا فقط یه کلمش درگیر میشه و دیگه تا بیام به خودم بیام اون طرف چند جمله گفته که من متوجه نشدم. به خاطر اینه که شنوایی ضعیفی دارم و مثلا اگه بخوام حرف طرف رو بفهمم باید چند بار تکرار کنه و من روی حرفش فکر کنم. یه جورایی خیلی خنگم!
نمیدونید چه قدر سخته وقتی دوستم برام درباره بیمه و مسائل شغلی صحبت میکرد ولی من متوجه نمیشدم و اونم توضیح میداد! و من تلاش میکردم وانمود کنم متوجه میشم. در حالی که اون نمرات ضعیفی داشته و تحصیلات کم ولی من جزو شاگردهای رتبه اول کلاس بودم.در واقع این مسائل رو فقط از روی کتاب آموزشی میفهمم ولی اگه کسی به صورت عرفی توضیح بده متوجه نمیشم!
مثال دیگه بزنم بهتون. دوستم یه چیزی امانتی به من داد تا چند ساعتی نگهش دارم. تو این مدت یه هویی به خودم اومدم و دیدم امانتیش نیست. خلاصه دستپاچه شدم و این طرف و اون طرف گشتم و آخر سر متوجه شدم اون اومده توی اتاق و امانتی رو برداشته ولی من متوجه نشدم. چرا؟ چون باکسی صحبت میکردم. یعنی اون قدر حواسم به صحبت کردن رفته متوجه نشدم اون وارد اتاق شده و امانتیش رو برداشته.
حتی این وضع اون قدر بده که قدرت تحلیل و تفکر رو ازم میگیره. مثلا یه خانم میاد با من احوالپرسی کنه ولی چون حول و دستپاچه بودم و اونم دستش رو کمی جلو گرفته، منم ناخودآگاه دستم رو بردم باهاش دست بدم. خیلی شرمنده شدم خیلی!
مثلا تو نماز وقتی حواسم به جایگاه سجده هست نمیفهمم چی میگم وقتی میخوام توجه کنم چی میگم حالت بدنم رو غافل میشم که الان در حس سجدم یا رکوع. وقتی روی الفاظ توجه میکنم معنا رو از دست میدم. خلاصه بدبختی ای دارم با این ذهن ذره بینی!
حتی گاهی اوقات میترسم مبتلا به وسواس بشم چون گاهی اوقات به چیزی فکر میکنم انگار داره برام اتفاق میافته. مثلا فکر کنید به جراحی فکر کنم انگار داره روم اتفاق میافته و درد میکشم یا مثلا به چیز بد یا چندشی فکر کنم اون حس بد برام تداعی میشه و خیلی زجر آوره... مثلا از عنکبوت بدم میاد و خیلی بدم میاد وقتی میخوام برم انباری، انگار هر لحظه میخواد یه عنکبوت بیاد جلوم رژه بره! این حس باعث میشه بترسم که مبادا به کثیفی و نجاست هم حساس بشم. حتی محل کارم برای اینکه زیادی روی نظافت دستشویی حساس نشم میرم دستشویی کثیف تر که زیاد حساس نشم. همیشه سعی میکنم به این چیزا فکر نکنم و ذهنم رو منحرف میکنم.
یا مثلا تو یه کلیپ میگه بعضی ها مژه هاشون میریزه انگار میخواد برای منم اتفاق بیافته و این خیلی آزار دهنده هست.
نمیدونم تونستم این حس رو به شما منتقل کنم؟!
حس بدی هست وقتی چیز بدی میشنوی انگار تو داری در معرضش قرار میگیری و هر لحظه داری بهش نزدیک میشی!
حس بدی هست وقتی شناخت تک بعدی از خودت داشته باشی
انگار شناخت من از خودم فقط اون چیزی هست که روش تمرکز میکنم و از باقی چیزها غافل میشم.
این نگاه ذره بینی باعث شده که تو ارتباطات اجتماعی خوب عمل نکنم. فکر کنید تا بیام تو احوالپرسی حرف طرف رو بفهمم اون رفته جمله سوم و چهارم ولی من میخوام جواب جمله اولش رو بدم!
شما فکر میکنید مشکل من چیه؟
و آیا راه حلی سراغ دارید که مثل بقیه حرف دیگران رو متوجه بشم؟ گاهی اوقات فکر میکنم شبیه اوتیسمی ها هستم که غافلم از پیرامونم و تک بعدی هستم مثل اونا...
خیلی اوقات الکی سرمو تکون میدم و سعی میکنم بگم فهمیدم چون اگه بخوام حرف طرف رو بفهمم مجبور میشم چندتا سوال بپرسم و اونم چند بار احتمالا تکرار کنه تا برام جا بیافته!
یه مشکل دیگه هم ارتباطات نسبی هست. مثلا میگن دخترخاله مادرت. من مثل لاک پشت فکر میکنم! مثلا فکر کنید طرف میگه دختر خاله مادرت منم تو ذهنم میگم خوب مادر من یک خاله داره و اونم یه دختر داره که اون میشه دختر خاله مادرم و بعد میبینم طرف داره چند جمله گفته ولی من هنور تو درک همین یه کلمه موندم! خلاصه تو فهم این ارتباطات فامیلی مشکل دارم! شاید براتون عجیب باشه ولی اینا مشکلات من بودن حتی وقتی کوچک یا کودک بودم این مشکل رو داشتم فکر میکردم هم سن و سالای من درک خیلی راحت تر و بهتری از فامیل و نسب دارن.
وقتی دادم به حرف دیگران گوش میدم مدام فکر میکنم. مثلا تو ذهنم روی حرفاش فکر میکنم و تو ذهنم سوال میپرسم و اشکال میکنم. مثلا فرض کنید طرف داره صحبت میکنه و من تو ذهنم دارم میگم : این حرفت چند پهلو هست منظورت کدوم یکی بود؟ اصلا ربطش با اون حرف من چی بود؟ این حرفت درسته ولی منظورم که این نبود! اینکه مغالطه هست من آخه چی بگم من که نباید با شما جر وبحث کنم ؟!
خلاصه ذهن مشغولی دارم!
حالا بدتر اینکه حواسم به چیزای نامربوط پرت بشه!
مثلا طرف داره صحبت میکنه اما من به جای اینکه حواسم به حرفاش باشه تمرکزم یه لحظه میره روی چهره و چگونگی حرکت لب و فک و حالات چهرش!! بعد اصلا غافل میشم داشت چی میگفت؟! یا مثلا با خودم میگم حالت ظاهری و چهره من طوری هست که اون فکر کنه من متوجه صحبتش شدم؟! یعنی نگرانم که اون چه حسی و برداشتی از حالات چهره من داره؟!
امیدوارم توضیحاتم کافی بوده باشه! شاید چیزای دیگه هم یادم بیاد و در ادامه بگم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیـن

خباء;970787 نوشت:
امیدوارم توضیحاتم کافی بوده باشه! شاید چیزای دیگه هم یادم بیاد و در ادامه بگم.

با سلام و تشکر از ارسال سؤالتان در انجمن.
به نظر می رسد شما دچار بیماری ADHD(بیش فعالی و نقص توجه) هستید و البته مشکل وسواس فکری هم دارید.جهت تشخیص دقیق تر باید حتما به روان پزشک(اعصاب و روان)مراجعه کنید.
جهت آشنایی با ADHD به این لینک مراجعه کنید.

موفق باشید.

من فکر میکنم برخی موارد با من جور نیست
مثلا در خصوصیات بیش فعالها انگار اونها سر نترس دارن و گاهی بی محابا کاری انجام میدن
ولی من اینطور نیستم بیشتر با احتیاط یا ترس یا عدم اعتماد به نفس پیش میرم
مثلا ممکنه اونا تند رانندگی کنن و رفتار پرخطر داشته باشن ولی من اینطور نیستم... حالا شایدم گاهی اوقات شیطنت کنم و کمی تند برم و هیجانم بزنه بالا! ولی بیشتر محتاط هستم تا جنگجو! اینو تو رانندگی از مادرم شنیدم که من خیلی با احتیاط بیشتر رانندگی میکنم

مثلا یه جا نوشته بود بیش فعالا تو تحصیلات ضعیفن و ممکنه مردود بشن
ولی من تقریبا همیشه جزو شاگرد درس خونا یا ممتازا بودم

خباء;970787 نوشت:
سلام
ذهن و حواس من تک بعدی هست. مثلا وقتی کسی صحبت میکنه ذهنم روی کلماتش یا فقط یه کلمش درگیر میشه و دیگه تا بیام به خودم بیام اون طرف چند جمله گفته که من متوجه نشدم. به خاطر اینه که شنوایی ضعیفی دارم و مثلا اگه بخوام حرف طرف رو بفهمم باید چند بار تکرار کنه و من روی حرفش فکر کنم. یه جورایی خیلی خنگم!

با سلام

انسان ها در ادراک چند نوع هستن

ادراک شما کمتر شنیداری و بیشتر دیداری هست

این دلیل بر خنگ بودن شما نیست

برای درک میزان هوش خودتون می تونید از ابزار های تست هوش کمک بگیرید

در پناه حق

خباء;971312 نوشت:
این درسته که من تصمیمم خیلی دیر به عمل میرسه
مثلا میگم فردا شونه میخرم بعد میبینی دو هفته گذشته و هنوز نخریدم
یا مسئله تنبلی و اراده نیست بلکه تفکر بیش از حد و اینکه نمیتونم بفهمم چه کار کنم؟ و انتخابم درسته ؟
شاید میترسم اشتباه کنم و پشیمون بشم یا سرزنش بشم یا پولم هدر بشه و بعد خود خودری کنم !
البته نه به خاطر پول به خاطر اشتباه کردن و اینکه مشکلات غیر منتظره کارم رو خراب میکنه!!

با سلام

برای حل این مشکل یک کاغذ بردارید

هدفتون رو بالای صفحه بنویسید

سمت راست نکات مثبت و سمت چپ نکات منفی رو یاد داشت کنید

پایین صفحه جمع بندی کنید و تصمیمتون رو بگیرید

خباء;971307 نوشت:
مثلا یه جا نوشته بود بیش فعالا تو تحصیلات ضعیفن و ممکنه مردود بشن
ولی من تقریبا همیشه جزو شاگرد درس خونا یا ممتازا بودم

اطلاعات انسان از طرق مختلف دریافت می گردد.

اعصاب دریافتی اطلاعات انسان اکثراً شنیداری و دیداری است...

ابزار تحلیل و تصمیم گیر مغز است...

ابزار خروجی نیز بدن (همه اعضای بدن) است...

شما در دریافت توسط ابزار دیداری قوی هستید...

از نقطه قوت خود برای پوشش ضعف های خود استفاده کنید....

شروحیل;971314 نوشت:
با سلام

انسان ها در ادراک چند نوع هستن

ادراک شما کمتر شنیداری و بیشتر دیداری هست

این دلیل بر خنگ بودن شما نیست

برای درک میزان هوش خودتون می تونید از ابزار های تست هوش کمک بگیرید

در پناه حق

سلام شروحیل
ممنون ازت
منم قبول دارم ادراکم کمتر شنیداری هست
اما ادراکم طبیعی نیست...
ولی من فکر میکنم این غیر طبیعی بودن شنوایی به خاطر دقت زیاد و وقت صرف کردن روی تک تک کلمات است
مثلا فرض کنید هر کلمه یک چاه باشه و شما باید یه نگاهی توش بندازید و برید سراغ چاه بعدی
اما من مثلا میرسم به چاه سومی و میرم داخل چاه و وقتی میام بیرون میبینم طرف نیست و رفته!!!

علاوه بر این گاهی اوقات ذهنم درگیر چیزی میشه و حواسم پرت میشه
مثلا همون چاه کلمات رو فرض کنید که من چشمم میخوره به یه گل و به جای اینکه کنار چاه باشم میرم سراغ اون گل و محو تماشای گل میشم و وقتی به خودم میام نیبینم دوستم نیست چون رد چاه ها رو گرفته و به مقصد رسیده!

شروحیل;971316 نوشت:
با سلام

برای حل این مشکل یک کاغذ بردارید

هدفتون رو بالای صفحه بنویسید

سمت راست نکات مثبت و سمت چپ نکات منفی رو یاد داشت کنید

پایین صفحه جمع بندی کنید و تصمیمتون رو بگیرید

سلام شروحیل
تست هوشم معمولی هست متوسط به بالا
ولی میدونی وقتی متن جلوم باشه و هر لحظه میتونم اول و آخرش رو نگاه و بررسی کنم خوب چیزی رو از دست نمیدم و راحت و قشنگ نوش جان میکنم و درکش میکنم
ولی توی حرف زدن اینطور نیست اگه گوش ندی از دستت رفته!
منم درسم خوب بود اگر چه هوس بالایی نداشتم ولی خوب فکر میکردم و خوب درس میخوندم و همه چیز جلوی چشمم بود
اما مسکل فقط کاغذ نیست که بخوام منطقی حلش کنم
مشکل اینه اصلا خود هدف رو نمیدونم توی یه سردرگمی فکری هستم و این باعث میشه نتونم تصمیم درست بگیرم
یا مثلا موانعی هست که جلوی کار رو میگیره
مثلا فرض کن تو از چیزی میترسی ! این ترس روی منطق تو تاثیر میذاره و نمیذاره عمل کنی و دایم تو رو اذیت میکنه
با سپاس

خباء;971295 نوشت:
یه خواهش دیگه دارم که بگید وسواس فکری یعنی چی؟
آیا انواع خاصی داره؟ آیا من نوع خاصی از وسواس فکری دارم؟
لطفا بیشتر توضیح بدید

لطفا به این لینک مراجعه کنید.
همینکه به یه فکری گیر می دهید و ذهنتان را به خودش مشغول می کند، این وسواس فکری است.
شما وسواس ترس هم دارید.(اینکه می ترسید وسواس نجاست بگیرید).
البته وقتی علائم ذکر می شود، لازم نیست همه علائم در شما باشد، بلکه باید چند تا از این علائم باشد تا برچسب اختلال زده شود.
آیا شما در کودکی بیش فعالی داشته اید؟
علائم بیش فعالی کودکان را در این لینک ببینید.

خباء;971330 نوشت:
لطفا بگید تفاوت دکترهای روان پزشک چیه
مثلا میگن روان درمانگر یا بالینی یا مشاور یا مثل اینا
این دکتر چه مدل دکتری هست؟! و منظور از اعصاب و روان توی پرانتز چیه؟ تخصص خاصی تو روان پزشکی هست؟
یه کم بیشتر توضیح بدید

روانپزشک همان متخصص اعصاب و روان است، بعضیها با متخصص مغز و اعصاب اشتباه می گیرند.
کار روانپزشک تشخیص و تجویز داروست ولی روان شناس و مشاور، روان درمانی انجام می دهند و دارو تجویز نمی کنند.گاهی لازم است برای درمان، روان شناس و روانپزشک باهم همکاری داشته باشند.

امین;971338 نوشت:

لطفا به

این لینک مراجعه کنید.
همینکه به یه فکری گیر می دهید و ذهنتان را به خودش مشغول می کند، این وسواس فکری است.
شما وسواس ترس هم دارید.(اینکه می ترسید وسواس نجاست بگیرید).
البته وقتی علائم ذکر می شود، لازم نیست همه علائم در شما باشد، بلکه باید چند تا از این علائم باشد تا برچسب اختلال زده شود.
آیا شما در کودکی بیش فعالی داشته اید؟
علائم بیش فعالی کودکان را در این لینک ببینید.

مطمئن هستم بیش فعالی در کودکی نداشتم
هیچ کدوم از علایم رو ندارم حتی مخالفش بوده
یه مثال بزنم به من میگن شما خیلی مس مس میکنی
و اصلا پرتحرک و پرجنب و جوش نبودم
پدر و مادرم هم میگن نداشتی

خباء;971459 نوشت:
ولی هنوز ابهامی دارم
همونطور که گفتم من ادراک تک بعدی دارم اینم آیا از وسواسه؟!
مثلا امروز داشتم تلویزیون نگاه میکردم برادرزادم اومد جلوم و چند بار سلام کرد و من تازه متوجه شدم و سلام کردم و تو بغل گرفتم...
خوب فکر نمیکنم تلویزیون ارتباطی به تفکر وسواسی داشته باشه!
یا همونطور که گفتم وقت رانندگی یا باید حرف دیگران رو گوش بدم یا رانندگی کنم و مثلا مادرم یه دقیقه حرف میزنه و اصلا متوجه نمیشم !

آیا شما افسردگی هم دارید؟
برای آشنایی با افسردگی به این لینک مراجعه کنید.به نظر می رسه که این بیماری با مشکل توجه شما بیشتر مربوط باشه.

خباء;971459 نوشت:
سلام
من بیشتر همون وسواس فکری و ترس رو دارم
و کمتر وسواس عملی دارم.
ترسم و فکرم بیشتر روی امور مذهبی هست.
یا مثلا ترسم از سیگاری شدن هست که حتی دست نمیزنم بهش...

ولی هنوز ابهامی دارم
همونطور که گفتم من ادراک تک بعدی دارم اینم آیا از وسواسه؟!
مثلا امروز داشتم تلویزیون نگاه میکردم برادرزادم اومد جلوم و چند بار سلام کرد و من تازه متوجه شدم و سلام کردم و تو بغل گرفتم...
خوب فکر نمیکنم تلویزیون ارتباطی به تفکر وسواسی داشته باشه!
یا همونطور که گفتم وقت رانندگی یا باید حرف دیگران رو گوش بدم یا رانندگی کنم و مثلا مادرم یه دقیقه حرف میزنه و اصلا متوجه نمیشم !
گاهی اوقاتم خوب وقتی فکر میکنم یا سرم تو گوشی هست و مادرم شروع به صحبت میکنه و مثلا یه دقیقه میگذره و من تازه متوجه میشم ایشون داره با من صحبت میکنه و میگم عذر میخوام چی میگفتید؟!
خوب میشه همه این موارد رو وسواس فکری دونست؟!

سلام.جسارتا منم نظرمو بگم با اجازه کارشناس.همونطور که کارشناس گفتن باید برید پیش دکتر اعصاب و روان چون نیاز به دارو حس میشه!پس بهتره این کار هرچه زودتر انجام بدید...نمیدونم تهرانید یا نه، بهتون دو تا دکتر خوب معرفی میکردم.البته خدا شکر مشکلتون زیادم حاد نیست ولی بازم بهتره در انتخاب دکتر اعصاب و روان دقت و حوصله بکنید.

با توجه به صحبتی که با کارشناس داشتم
متوجه شدم گفتگو در اینجا بی فایده است و باید حضورا بررسی شود

[="Arial"][=arial]

خباء;970787 نوشت:
من و مشکل ادراکات تک بعدی

سلام
دوست عزیز در ابعاد خفیف تر، این مشکل مشابه شما با عنوان سندروم دانشجوی پزشکی تعریف میشود
البته کارشناس محترم با دقت نظر نقاط افتراقی همچون بیش فعالی،وسواس فکری و افسردگی را نام بردند که مسلما با مراجعه حضوری به شما بهتر کمک میشود
البته خواستم این نوید را بدهم مشکل شما مسلما با مراجعه حضوری و گرفتن مشاوره برطرف میشود. جای نگرانی نیست
علاوه بر مطمئن شدن از نبود مشکل جدی شنیداری که با معاینه پزشک متخصص گوش و حلق وبینی و همینطور مشاوره با متخصص اعصاب و روان
راهکارهایی که بنده پیشنهاد میکنم
داشتن برنامه هفتگی و روزانه به طور کلی و همینطور داشتن برنامه جزئی برای گذراندن ساعات روز تان
تمرکز بر روی هدف و برنامه
بالا بردن سطح آگاهی تان بر روی مسائلی که فکر شما را درگیر میکند و از آنها هراس دارید آنهم با مراجعه به منابع علمی معتبر و نه هر منبع خبری

[SPOILER][SPOILER][SPOILER]
انسانها ذاتا پرسه گرد و خوراک جو هستند
مطلب ذیل هیچ ربط مستقیمی به موضوع ندارد
و شاید هم با چندین واسطه و غیر مستقیم بسیار مرتبط باشد در متن پنهان می آورم
در گذشته که امنیت غذایی نداشتیم این ولگردی و خوراکجویی ما را به منابع غذایی متنوع و بهتر رهنمون میکرده سلامت جسمی انسانهای اولیه را حفظ میکرده
هنوز این خوراکجویی و پرسه زنی و دلگی انسانهای اولیه در ما به ارث گذاشته شده و نهادینه هست
اکنون که نگران غذا نیستیم ولی این عادت به خوراکجویی را با حرفهای خاله زنکی وغیبت و توجه به شایعات مطالب زرد جایگزین کرد ه ایم.
و آن جستجو و پرسه زدن های به دنبال خوراک را با بازار گردی خیابان گردی وبگردی جایگزین کردیم
این عادت دلگی و پرسه زنی از سر نیاز بایستی کنترل و تعدیل شود تا هم نیازهای روحی مان تأمین شود و هم با مطالعه فکر و اندیشه مان فربه تر شود
[/SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]

عنوان:نقص توجه در ارتباط با دیگران

سؤال:
ذهن و حواس من تک بعدی هست. مثلا وقتی کسی صحبت میکنه ذهنم روی کلماتش درگیر میشه و دیگه تا بیام به خودم بیام اون طرف چند جمله گفته که من متوجه نشدم. مثلا طرف داره صحبت میکنه اما من به جای اینکه حواسم به حرفاش باشه تمرکزم یه لحظه میره روی چهره و چگونگی حرکت لب و فک و حالات چهرش!!مثال دیگه ،دوستم یه چیزی امانتی به من داد تا چند ساعتی نگهش دارم. تو این مدت یه هویی به خودم اومدم و دیدم امانتیش نیست. متوجه شدم اون اومده توی اتاق و امانتی رو برداشته ولی من متوجه نشدم. چرا؟ چون باکسی صحبت میکردم،یا مثلا یه خانم میاد با من احوالپرسی کنه ولی چون حول و دستپاچه بودم و اونم دستش رو کمی جلو گرفته، منم ناخودآگاه دستم رو بردم باهاش دست بدم. میترسم مبتلا به وسواس بشم .مثلا فکر کنید به جراحی فکر کنم انگار داره روم اتفاق میافته و درد میکشم.

پاسخ:
به نظر می رسد شما دچار بیماری adhd(بیش فعالی و نقص توجه) هستید وافسردگی هم محتمل است ؛ البته مشکل وسواس فکری هم دارید.جهت تشخیص دقیق تر باید حتما به روان پزشک(اعصاب و روان)مراجعه کنید.

موضوع قفل شده است