[="Navy"]علم غیب تنها مخصوص خداست و پیامبر این علم را ندارد(قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ)مگر اینکه خداوند [="red"]بخشی[/] از غیب را به پیامبر وحی کند(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) که البته این وحی به قراین آیاتی که بیان خواهد شد تمام غیب را شامل نمی شود...گفتم تمام غیب را شامل نمی شود چون مثلا خداوند ممکن است بعضی از خبر های منافین را به پیامبر وحی کند مثل:قُلْ لاتَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ (دقت شود که میفرماید[="red"] من اخبارکم [/]در حالی که میشد بگوید نَبَّأَنَا اللهُ أَخْبارکم) اما خداوند بعضی از غیب را به پیامبرش وحی نمی کند و پیامبر بعضی از منافقین را نمی شناسد مثل (وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ [="red"]لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ[/] سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظيمٍ ) و یا اینکه علم به زمان قیامت که فقط مخصوص خداوند است(يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلّا بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ )
و در مورد سایرین هم قطعا از پیامبر بیشتر نخواهد بود.
چه شد پیامبری که در زمان حیات همه سخنان را نمی شنید،بعد از مرگش در زمان واحد سخن هزاران نفر از تمام نقاط را می شنود؟؟؟؟
نکند معاذ الله خدا شد؟؟؟؟[/]
هر چند که علمای اهل سنت دیوبند معتقدند که آنحضرت به حیات مادی در قبر خویش زنده اند و نماز می گزارند.
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ
اولا چطور می گویی همه علما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثانیا بهتر است از افرادی از شیعه که می گویند احادیث تحریف قرآن متواترند و من نمی دانم اصلا علم دارند یا خیر؟[/]
پیروان ابن تیمیه میگویند در ایات قران امده که از من دون الله درخواست نداشته باشید؟
در بخاری امده که عمر به عباس عموی پیامبر توسل می جست؟
ایا عباس را عمر بعنوان من دون الله میدانست یا دون الله؟
من دون الله نباید در خواست کرد
اما خداوند در خواندن سه شرط گذاشته که با استفاده از قرآن ثابت می شود و این سه شرط واقع شد!
در همین تاپیک یک بار توضیح دادم،وقت توضیخ اضافه ندارم![/]
ظاهرا به همین زودی فراموش کرده اید عالم بزرگ شما جناب یوسف القرضاوی چطور برده آمریکا و اسرائیل شده و همین دو هفته پیش از اسرائیل به خاطر کمک به شورشیان سوریه رسما تشکر کرد؟
اگر یادتان رفته یکبار دیگر ببینید:
همانطور که اساتید اشاره کردند من دون الله اعتقاد به تاثیر گذاری مستقل برای غیر خدا است و ما جنین عقیده ای برای ائمه معصومین نداریم و حرف و عمل ایشان بیانگر و نمود سخن الله است
اما اگر نگاهی به فتواهای مفتیان وهابی داشته باشید پی میبرید که من دون الله و مشرکان زمانه چه کسانی هستند
برای مثال فتوای جناب بنباز که میگوید خداوند پنج انگشت دارد!!!
(مسائل الامام بن باز - کتاب العقیده والتوحید - س 37)
استدلال;350951 نوشت:
بحث سر خواندن بود که سه شرط داشت
خداوند میگوید إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوييم
پس تنها باید خدا را صدا زد و از ایشان یاری خواست نه از من دون الله
اما عمر به عموی پیامبر متوسل شده. مگر او من دون الله نبود؟؟؟
ربطش اینه که شما گفتی یه روایت یا آیه از قرآن بیار که فضیلت امیرالمومنین،علی علیه السلام را در صحاح شما گفته باشه.
منم یه آیه اوردم که در صحاح شما گفته این ایه درباره علی ابن ابیطالب علیه السلام است و به فضیلت علی علیه السلام در این ایه اشاره شده(البته یکی از فضیلتهاشون).
مگر من منکر فضایل هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه ربطی به تاپیک داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک بحثی راجع به آیه ولایت بود و تمام شد!!!!
بحث ما من دون الله است؟؟؟
سوال:چرا شیعیان وقتی از آن ها سوال کنیم بیش از یک مورد نمی شود و سوال های اضافه توسط کارشناس حذف می شود،اما خودشان در یک تاپیک از سقیفه تا فدک تا مهدی سوال می پرسند و کاری هم به موضوع ندارند؟
antiuwamism;350832 نوشت:
بازم امتی که منافق باشن دچار تفرقه میشدند
antiuwamism;350832 نوشت:
امتی که بخواد کج بره کج میره...
منظورت از این امت این امته:كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ ...
نکند قرآن اشتباه می گوید و به قول آقا حامد:
حامد;350836 نوشت:
یا اینکه گفته و شما آنرا نمی فهمی یا می فهمی و حجاب سنگین تعصب نور عقلت را خاموش فرموده است
کمی شک چطور است ؟
والله الهادی
علم غیب تنها مخصوص خداست و پیامبر این علم را ندارد(قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ)مگر اینکه خداوند بخشی از غیب را به پیامبر وحی کند(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) که البته این وحی به قراین آیاتی که بیان خواهد شد تمام غیب را شامل نمی شود...گفتم تمام غیب را شامل نمی شود چون مثلا خداوند ممکن است بعضی از خبر های منافین را به پیامبر وحی کند مثل:قُلْ لاتَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ (دقت شود که میفرماید من اخبارکم در حالی که میشد بگوید نَبَّأَنَا اللهُ أَخْبارکم) اما خداوند بعضی از غیب را به پیامبرش وحی نمی کند و پیامبر بعضی از منافقین را نمی شناسد مثل (وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظيمٍ ) و یا اینکه علم به زمان قیامت که فقط مخصوص خداوند است(يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلّا بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ )
و در مورد سایرین هم قطعا از پیامبر بیشتر نخواهد بود.
چه شد پیامبری که در زمان حیات همه سخنان را نمی شنید،بعد از مرگش در زمان واحد سخن هزاران نفر از تمام نقاط را می شنود؟؟؟؟
نکند معاذ الله خدا شد؟؟؟؟
خودتان آیه را ذکر کردید و زحمت ما را کم کردید
کسی نگفته است پیامبر(ص) تمام اتفاقات غیب را میداند بلکه همانطور که خداوند در قرآن فرموده بخشی از غیب که الله اراده کند پیامبر میداند
و اینکه میگویید چطور پیامبر در زمان واحد سخن هزاران نفر را میشنود شما باید پاسخ دهید که چگونه هزاران نفر با هم به پیامبر سلام میکنید و ایشان را مخاطب قرار میدهید و پیامبر میشنود؟؟
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
علی مع الحق;350985 نوشت:
همانطور که اساتید اشاره کردند من دون الله اعتقاد به تاثیر گذاری مستقل برای غیر خدا است و ما جنین عقیده ای برای ائمه معصومین نداریم و حرف و عمل ایشان بیانگر و نمود سخن الله است
بت پرست هم می گوید ما بت را مستقل نمی بینیم!
علی مع الحق;350985 نوشت:
اما اگر نگاهی به فتواهای مفتیان وهابی داشته باشید پی میبرید که من دون الله
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
از عقیده خودت دفاع کن
علی مع الحق;350985 نوشت:
اما عمر به عموی پیامبر متوسل شده. مگر او من دون الله نبود؟؟؟
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
اما توسل دستور الهی است يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
اما این وسیله به حکم قرآن اموات و بت ها را شامل نمی شود و سه شرط دارد که گفتم[/]
کسی نگفته است پیامبر(ص) تمام اتفاقات غیب را میداند بلکه همانطور که خداوند در قرآن فرموده بخشی از غیب که الله اراده کند پیامبر میداند
این بخشی از غیب شامل اعمال نمی شود:توضیح دادم
پس سخن تو را اگر زنده بود و تو از جایی دیگر توسل می کردی نمی شنید و بعد از مرگ هم مثل سایر اموات=انک میت وانهم لمیتون[/]
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
احسنت عمر هم در این مواقع که به نفعتان نباشد میشود این و آن و مشرک
سوال؟
شما بهتر معنای توحید و شرک را میفهمید یا عمر خلیفه دوم اهل سنت؟؟
احتمالا شما و خدایتان ابن تیمیه؟
استدلال;350993 نوشت:
بت پرست هم می گوید ما بت را مستقل نمی بینیم!
اتفاقا عمر نیز عموی پیامبر را مستقل ندید . آیا عموی پیامبر من دون الله است؟؟ یا عمر مشرک است؟؟
استدلال;350993 نوشت:
اما توسل دستور الهی است يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
داری پیشرفت میکنی
در کجای این آیه آمده به مردگان را نمیشود واسطه قرار داد ؟؟؟
استدلال;350993 نوشت:
اما این وسیله به حکم قرآن اموات و بت ها را شامل نمی شود و سه شرط دارد که گفتم
جوابتان هم دریافت کردید:
صدرا;350945 نوشت:
قرآن کریم در این آیۀ شریفه در مقام بیان منزلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و این آیه چنین مفهومی ندارد که اگر آن حضرت حیات دنیوی نداشتند توسل به آن حضرت جایز نبوده باشد.
آیا شما در روایات مرویۀ از طریق اهل سنت ولو ضعیف روایتی دارید مبنی بر عدم جواز توسل به رسول صلی الله علیه وآله بعد از حیات مبارکشان؟!
اما در باره سه قید شما عرض می شود:
حضرت عیسی علیه السلام هم زنده بود و هم حاضر بود و هم توانایی زنده نمودن مردگان را داشت اما چرا گروهی از امت او کافر شدند؟
آنها كه گفتند: «خداوند همان مسيح بن مريم است»، بيقين كافر شدند، (با اينكه خود) مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! خداوند يگانه را، كه پروردگار من و شماست، پرستش كنيد! زيرا هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران، يار و ياورى ندارند.
آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) بيقين كافر شدند معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مىگويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها (كه روى اين عقيده ايستادگى كنند،) خواهد رسيد.
بنابراین آنچه ملاک شرک است؛ اعتقاد به شرکت برای غیر خدا در هر امری است و لو اینکه آن امر کاری ساده ودر توان همه بوده باشد. نه زنده بودن و حاضر بودن؟!!!!!!و توانایی داشتن
اما اینکه حیات در این امر مدخلیت دارد باز امر صحیحی نمی باشد؛ زیرا اساسا حیات مدخلیتی در شرک ندارد و نهایت توسل به شخصی که در قید حیات دنیوی نبوده باشد این است که امر لغوی صورت پذیرفته است نه شرک، فافهم!
دلیلی ندارد که اگر کسی را خطاب کردیم بشنود!!
من می گویم سلام بر تو
اما تو نمی شنوی!!
پس اعتراف کردیدکه کار عبثی انجام میدهید که پیامبر را مخاطب قرار میدهید؟ :Sham:
استدلال;351011 نوشت:
عمر از هدا خواست عین جمله او یادم نیست اما اگر اشتباه نکنم اولش دارد اللهم انا کما نتوسل بنبیک...
که خطاب آن به خداست
احسنت
گفتم که در حال پیشرفت هستید
ما نیز میگوییم اللهم به حق امام مان از گناه ما در گذر
چطور کار عمر شرک نیست اما مار ما شرک است؟؟؟ مگر ما از خدا نمیخواهیم؟؟؟
بقیه سند هایش باید بررسی شود اما بخاری اکثرا صحیح است (البته اکثرا نه تقریبا همه آن)
همانطور که شما باید احادیث تحریف قرآنتان را به زباله دانی بیاندازید
علی مع الحق;351022 نوشت:
یا اینکه شما وهابی هستید
من مذهب خاصی را قبول ندارم
علی مع الحق;351022 نوشت:
و نظرات شافعی و احمد و .. را قبول ندارید و فقط نظر ابن تیمیه را قبول دارید؟؟
کاری به مالکی و شافعی و ابن تیمیه ندارم:فقط
1-قرآن
2-سنت=بخاری[/]
یا حدیثی دارید که گفته باشد سنت فقط مطالب بخاری است؟؟
الذهبي - تاريخ الإسلام - الجزء : ( 26 ) - رقم الصفحة : ( 503 )
[ النص طويل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ]
- محمد بن أحمد بن عبد الله .... أبو زيد المروزي الشافعي .... وقرأت على أبي علي الأمين .... سمعت أبا زيد المروزي يقول : كنت نائماً بين الركن والمقام فرأيت النبي .... فقال : يا أبا ( زيد ) إلى متى تدرس كتاب الشافعي ولاتدرس كتابي ؟ ، [="red"]فقلت : يا رسول الله وما كتابك ؟ ، فقال : جامع محمد بن إسماعيل البخاري.[/][/]
- محمد بن أحمد بن عبد الله .... أبو زيد المروزي الشافعي .... وقرأت على أبي علي الأمين .... سمعت أبا زيد المروزي يقول : كنت نائماً بين الركن والمقام فرأيت النبي .... فقال : يا أبا ( زيد ) إلى متى تدرس كتاب الشافعي ولاتدرس كتابي ؟ ، فقلت : يا رسول الله وما كتابك ؟ ، فقال : جامع محمد بن إسماعيل البخاري.
سوال؟؟
شما که میگویید پیامبر بعد از مرگ از احوال امت بی اطلاع است؟؟
چطور از احوال امتش اطلاع داشت که کتاب شافی را درس مسدادند و کتاب بخاری را نه؟!!!
سوال؟؟
شما که میگویید پیامبر بعد از مرگ از احوال امت بی اطلاع است؟؟
چطور از احوال امتش اطلاع داشت که کتاب شافی را درس مسدادند و کتاب بخاری را نه؟!!!
این حدیث در کتاب بخاری نیامده که آن را قبول کنم
اما برای اینکه ثابت شود بخاری از تمام کتب دیگر برتر است،به احادیث آن کتاب پایین تر (با اینکه آن را قبول ندارم) استناد می کنیم تا معلوم شود از منظر همه ی کتب بخاری بهترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن است.[/]
بله
اگر نباشد زمینه گمراهی فراهم می شود واین ممکن نیست چون دین،دین کاملی است
یک دلیل از بخاری بیاور اگر چیزی ندیدی از مسلم بیاور
قرآن که امام است از همه دانا تر است و اموات را ناشنوا می داند
سلام
ما با اهل سنت در این موضوع بحث کرده ایم
با کمال تعجب بعضی وقتها متوجه شدیم منظور ایشان از مردگان همان جسم توی قبر است
هرگز فکر نمیکردیم آنها کلمه مرده را به جسم توی قبر تاویل کنند
اول میخواستم بدانم شما هم همیطور فکر می کنید یا خیر؟
والله الموفق
الذهبي - تاريخ الإسلام - الجزء : ( 26 ) - رقم الصفحة : ( 503 )
[ النص طويل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ]
- محمد بن أحمد بن عبد الله .... أبو زيد المروزي الشافعي .... وقرأت على أبي علي الأمين .... سمعت أبا زيد المروزي يقول : كنت نائماً بين الركن والمقام فرأيت النبي .... فقال : يا أبا ( زيد ) إلى متى تدرس كتاب الشافعي ولاتدرس كتابي ؟ ، فقلت : يا رسول الله وما كتابك ؟ ، فقال : جامع محمد بن إسماعيل البخاري.
جناب استدلال ! شما با این استدلالتان کل ادعاهایتان مبنی بر عدم قدرت مردگان بر حال زندگان را زیر سوال بردید
چطور پیامبر بعد از فوتش از حال امت با خبر بوده و گفته است به بخاری رجوع کنید؟؟!!
چرا همه چیز را با هم خلط می کنید؟
بحث سر خواندن بود که سه شرط داشت اما مسیحیت کافر اند چون معتقدند خدا پسر دارد!
اولا مرده قطعا نمی شنود( إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ) که پیامبر فطعا مرده!!!!!!!!!!!!
1) ظاهرا جنابعالی فراموش کار هستید؟!بیان فرمودید هر خواندنی شرک است مگر سه شرط فوق را داشته باشد.
خوب حضرت عیسی هم حیات ظاهری داشت، هم حاضر در نزد بنی اسرائیل بود، هم مرده را زنده می کرد، چرا گروهی از بنی اسرائیل کافر شدند؟
2) از شما که تفاوتی بین پیامبر صلی الله علیه وآله و اولیای الهی در حیات برزخی با دیگر انسانها نمی گذارید بیش از این نیز توقع نیست که اینگونه آیات را تفسیر نمائید که خداوند به پیامبرش بفرماید:« تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان (ظاهری) برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند».
ظاهرا در مسلک شما مردگان و کران مخاطب دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده اند، که خداوند می فرماید ای رسول ما این افراد نمی شنوند؟!و این در حالی بوده که پیامبر صلی الله علیه وآله نمی دانسته اند که مردگان و کران نمی شنوند؟!!!
دوست گرامی که عقاید وهابیت و نه اهل سنت را مطرح می نمائید؟ یک نگاهی به تفاسیر سلفیون بیندازید ببینید افرادی همچون ابن تیمیه، ابن کثیر، ابن رجب این آیه را چگونه تفسیر نموده اند تا اینگونه از خود نظر ندهید.
3) بحث من دون الله به حاشیه کشیده نشود، برای ما از قرآن و سنت و کلمات علمایتان ملاک شرک را بیان بفرمائید که چگونه خواندن در زمان حیات دنیوی شرک نمی باشد و خواندن در زمان حیات برزخی شرک می شود؟
4) در بحث توسل عمر به عباس که در صحیح بخاری آمده و در شروح تفصیلات نیامده ی آن در صحیح بخاری ذکر شده است، بخاری فعل عمر را بیان می نماید و مستحضر هستید که فعل جناب خلیفه برای شما حجت است نه برای ما که بگوئید این امر عدم جواز توسل در زمان حیات برزخی را ثابت می نماید. البته اینکه جناب عمر امام علی علیه السلام و حسنین که سیدا شباب اهل الجنة هستند را رها نموده و به سراغ عباس رفته است خود حکایت از کینه ی جناب خلیفه نسبت به اهل بیت علیهم السلام است.
5) در بحث حدیث دوست گرامی آنچه قابل توجه است این است که:
روایات صحیحین تلقی به قبول شده و نیازی به بررسی سندی ندارند؛ بجز 210 روایت که محدثین اهل سنت نسبت به آنهاتاملاتی دارند.
چهار کتاب ترمذی و ابو داود و نسایی و ابن ماجه به واسطه اینکه روایات مورد قبولشان بیش از روایات مخدوش هستند مقدم بر سایر کتب می باشند.
هیچ عالم سنی ای چنین اعتقادی ندارد که روایات غیر صحیحین اعتباری ندارند مگر کسی که بویی از علم حدیث نبرده باشد. بزرگان اهل سنت که جوامع و مجامع و مسانید و مستدرکات و مستخرجات و مصنفات وزوائد را ...گردآوری نمودند در صدد جمع آوری سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و آثار صحابه بودند، آثاری که توسط بخاری و مسلم در کتبشان نیامده بود. که روال بحث در روایات این کتب بر حول بررسی سند روایت آنان می باشد.
لذا حدیث صحیح صرف نظر از حدیث حسن به هفت درجه تقسیم می گردد که عبارتند از : ما اتفق به الشیخان، ما انفرد به البخاری، ما انفرد به المسلم، ما کان علی شرط الشیخین، ما کان علی شرط البخاری، ما کان علی شرط المسلم، حدیث صحیحی که غیر از این شش قسم باشد.که تفصیلات آنرا ابن حجر ذکر نموده.
بنابراین اینکه تنها صحیحین ملاک بحث علمی باشند؛ هیچ مبنای صحیحی نخواهد داشت و کسی نیز بدان ملتزم نگشته و چنین سخنی به زبان نرانده مگر غیر اهل علم.
ولی در اینجا به قرینه آیات قبل و بعد که دوستی با اهل کتاب را مطرح می کند و سخن مفسرین از جمله گفته ی امام فخر رازی معنای دوست است
همینه دیگه....ولی چندین معنا دارد!
فخر رازي كيه ؟! ما از قرآن دليل آورديم كه وليي من دون الله نداريم اما در آيه 55 مائده رسولش وامير المومنين هم ولي ما شدند ! شما از قرآن ثابت كن كه من دون الله هستند ! حال به هر معني باشد در اصل مقصود ما فرقي ندارد چون با انحصار است .
بله
اگر نباشد زمینه گمراهی فراهم می شود واین ممکن نیست چون دین،دین کاملی است
اگه قرآن به تنهایی برای هدایت کافی بود که پیامبر در خطبه غدیر نمیفرمود 2 چیز در میان شما میگذارم ،مادامیکه به این دو چنگ زنید گمراه نمیشوید!!!
این یه دلیل برای اینکه قرآن به تنهایی برای هدایت کافی نیست.
دلیل دوم آیه 101 آل عمران:"و کیف تکفرون و انتم تتلی علیکم ایات الله و فیکم رسوله و من یعتصم باالله فقد هدی الی صراط مستقیم.
دقت کن تو این آیه خدا فرموده هرکی به این دو (قرآن و رسول (وبه دلالت التزامی اهل بیت)) چنگ زند براستی به راه راست هدایت شده است.
امیدوارم از خواب غفلت بیدار شی.
برادران مسلمان و موحدم
باهم نگاهی به این حدیث شریف بیندازیم:
«قال رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ انی تارك فیكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدی؛ احدهما اعظم من الاخر ما كتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و من یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض، فانظروا
تخلفونی فیهما (همان، ترمذی 3788)
و این حدیث در منابع شیعی هم امده:
قال رسول الله ص : إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ
وسائل الشیعه ج 27 ص 33
پیامبر عزیزمان در این حدیث شریف به ما امر میکنند که بعد از ایشان اولا به کتاب
خدا و ثانیا به عترت یعنی اهل بیت پیامبر تمسک بجوییم
حال سوالی که از روافض دارم این است که:
شما که این حدیث را قبول دارید تا جائی که حتی ان را متواتر لفظی میدانید
پس چرا به این حدیث شریف عمل نمیکنید؟
چرا به حضرت عایشه ام المومنین که از اهل بیت پیامبر است تمسک نمیکنید؟
تمسک بخور تو سرتون چرا به ایشان توهین میکنید؟
و همه میدانیم که حضرت عایشه بدون شک و تردید جزء اهل بیت پیامبر
محسوب میشوند
ولی ممکن است روافض بگویند که ما حضرت عایشه را جزء اهل بیت پیامبر
نمیدانیم، ولی ما در جواب انها میگوییم:
شما نه تنها به اهل بیت پیامبر تمسک نمیکنید بلکه از ثقل اکبر یعنی قران هم
پیروی نمیکنید، چرا که قران کلمه اهل بیت را صراحتا برای زن حضرت
ابراهیم به کار میبرد انجا که میفرماید:
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
فرشتگان خدا در این ایه خطاب به زن حضرت ابراهیم(ساره) میگویند:
ایا از امر خدا تعجب میکنی؟ بی گمان رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت پیامبر
باد که به راستی او حمید و مجید است
اگر قرار باشد که در حدیث ثقلین و یا ایه تطهیر همسر پیامبر جزء اهل بیت پیامبر
نباشد پس در این ایه نیز نباید زن حضرت ابراهیم جزء اهل بیت حضرت ابراهیم باشد
فکیف یحکمون؟؟
و مهمتر از حدیث ثقلین ایه 23 سوره شوری میباشد انجا که میفرماید:
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی
در این ایه پیامبر اکرم در مقابل اجر رسالتش از ما در خواستی میکند که
نسبت به نزدیکان ایشان محبت و مودت داشته باشیم.
باز هم از روافض سوال میکنیم که ایا حضرت ام المومنین عایشه جزء
نزدیکان پیامبر هستند یا خیر؟
اگر ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند پس چرا به در خواست پیامبر لبیک
نمیگویید و به ایشان ابراز محبت و مودت نمیکنید؟
ابراز محبت بخور تو سرتون چرا به ایشان در مجالس و محافل شیطانی خود
لعن و توهین میکنید؟(أعوذ بالله من هذا)
و اگر قبوا ندارید که ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند، میگوییم چطور ممکن
است داماد و نوادگان پیامبر جزء نزدیکان پیامبر هستند ولی ام المومنین عایشه
همسر پیامبر جزء نزدیکان پیامبر نمیباشد؟
فکیف یحکمون؟؟
خدا را هزاران مرتبه شکر که ما اهل سنت به هیچکدام از نزدیکان پیامبر عزیزمان
نه تنها توهین نمیکنیم بلکه حاضریم جانمان را نیز برای انها فدا کنیم.
ولی اعمال شما روافض کاملا مخالف قران و تنها درخواست پیامبر در قبال اجر
رسالتش و همینطور حدیث ثقلین میباشد و کسی که با قران و پیامبر مخالفت کند
حتما میدانید که حکمش چیست؟
و الله لا یهدی القوم الکافرین
اولا از مسئولان سایت مصرانه تقاضا دارم که اسم آیدی این شخص رو عوض کنن معنی ندارد که کسی که مصداق آیه ی "فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ" است را فاروق نامید. و بدانند همه، که فاروق اعظم و صدیق اکبر جز علی بن ابی طالب علیه السلام نیست و لعنت بر دشمنان زنازاده اش. شنیدم کسی گفت که زن مطلقه ی نبی ص یعنی عائشه(...) جزو اهل بیت است و حرفی بس گزاف زد: در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع)
و الله و ملائکه گواهی داده اند که کفری بالاتر از پیروی از گوساله و سامری نیست...
جناب فاروق ام المومنین باید پاک باشد نه گنهکار: مسلم نيشابورى به نقل از عمر بن الخطاب مى‌نويسد كه عائشه و حفصه با همپيمانى خود بر ضدّ رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت را اذيت كرده بودند:
فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ أَبِي بَكْر أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ مَا لِي وَمَا لَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ عَلَيْكَ بِعَيْبَتِكَ. قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى حَفْصَةَ بِنْتِ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهَا يَا حَفْصَةُ أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ يُحِبُّكِ. وَلَوْلاَ أَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم. نزد عائشه رفتم، گفتم: اى دختر ابوبكر كارت به آن‌جا رسيده است كه رسول خدا را اذيت مى‌كنى؟! گفت: اى پسر خطاب! تو با من چه كار داري؟ به فكر مشكلات دختر خودت باش! سپس نزد حفصه رفتم و گفتم: چرا پيامبر خدا را اذيت مى‌كنى؟ به خدا سوگند خودت مى‌دانى كه رسول خدا (ص) تو را دوست ندارد و اگر من نبودم تو را طلاق مى‌داد. النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 2، ص 1105، ح1479، كتاب الطلاق، باب فِي الإِيلاَءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى ( وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ )، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. با توجه به حرمت قطعى آزار و اذيت رسول خدا، حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه جواب شما از اين روايات چيست؟
آيا اين اذيت و آزارى كه توسط عائشه و حفصه انجام شد مصداق اين آيه از قرآن كريم نيست كه خداوند مى‌فرمايد: إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا. الأحزاب/57.
آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است.
اميدواريم كه علماى اهل سنت جواب صريح و قانع كننده‌اى از اين روايات داشته باشند.
آیا کسی که باعث آزار رسول خدا شده را میتوان گفت که پیغمبر در شانش فرموده به او توسل کنیم تا گمراه نشویم؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی کسی خودش گمراه است چطور میتواند باعث گمراهی دیگران نشود؟
اعوذ بک من همزات الشیاطین
عالمی مشهور بشاهرودی برای تکمیل حوزه در ماه مبارک رمضان به نجف میره. برخورد میکنه روزی به یک عالم سنی میبینه داره روزه خواری میکنه، ازش میپرسه مریض هستی یا مسافری؟ میگی هیچ کدوم. آقای شاهرودی میپرسه پس چرا روزه خواری؟ در جواب میگه میدونم از روایاتی که در کتابامون خوندم که هر کس بی ولایت علی ع هیچ از اعمالش پذیرفته نیست، پس چرا روزه بگیرم؟ به اون عالم سنی میگه توکه راه حقه رو یافتی پس را شیعه نمیشی؟ میگی مکل همینجاست که هروخت خواستم شیعه بشم یه چیزی تو وجودم منو منع کرده، نمیذاره شیعه بشم. ازش ماجرارو پرسیدم. عالم سنی گفت آره، دامان مادرم ناپاک بوده...
بهرحال هرجا میرم میگم که حدیث بخاری میگه کسی فاطمه س رو اذیت کنه رسول الله ص رو اذیت کرده و تو همون کتاب چن صفحه بعدش میگه ابوبکر، فاطمه س رو اذیت کرده و قرآن هم کسی که رسول الله ص رو اذیت کند هم کافر میداند و هم لعن میکند.
حالا هی به یه سنی هزار بار این جمله رو بگو... چی میگه؟ جز اینکه شما قصد توهین به صحابه رو دارید!! خوب بابا خود بخاری و قرآن دارن میگن. چیه؟ جواب ندارن...
پیامبر عزیزمان در این حدیث شریف به ما امر میکنند که بعد از ایشان اولا به کتاب
خدا و ثانیا به عترت یعنی اهل بیت پیامبر تمسک بجوییم
حال سوالی که از روافض دارم این است که:
شما که این حدیث را قبول دارید تا جائی که حتی ان را متواتر لفظی میدانید
پس چرا به این حدیث شریف عمل نمیکنید؟
چرا به حضرت عایشه ام المومنین که از اهل بیت پیامبر است تمسک نمیکنید؟
تمسک بخور تو سرتون چرا به ایشان توهین میکنید؟
برادر سلام
زیاد جوش نیار اخوی
ما از اصل و ریشه ایشان را از اهل بیت و عترت پیامبر ص نمی دانیم اهل بیت همان است که در آیه مباهله معرفی شد و همه می دانند کیانند
ما عقلمان را حفظ کردیم
و می دانیم خدای متعال و رسولش ص از دو چیز متضاد طلب تبعیت نمی کند چطور ممکن است خدای حکیم و نبی مکرمش ما را به تبعیت از چیزی بکند که یکی مخالف دیگری است
البته در مذهب شما که عقل جایی ندارد این ممکن است
چون نبی هم خطاکار است
و از این حرفهای بی منطق می تواند بزند
اما در مذهب عقلانی ما این ممکن نیست
که هم علی از عترت باشد و هم عایشه که با او جنگیده است
حال شما بفرمایید
اگر ما از اهل بیت که به زعم شما عایشه هم در آن است باید اطاعت کنیم چرا باید از ابوبکر و عمر و عثمان اطاعت کنیم؟
مگر اینها هم از عترت اند
فکر می کنم اصلا فکر نمی کنی چه می گویی اخوی
مشکل اینه که کتب خودتون هم قبول ندارید!!! شایدم تفسیر به رای میکنید؟
خدا میداند.
اینو چی میگی؟ آيه مودت در شان چه كساني نازل شده است:
ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى. (شوري/23)
اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان
ابن عبّاس قال: لَمّا نَزَلَت : «قُل لَا أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن قَرابَتُكَ هؤُلاءِ الَّذينَ وَجَبَت عَلَينا مَوَدَّتُهُم ؟ قالَ : عَلِيٌّ وفاطِمَةُ وَابناها عليهم السلام .
از ابن عباس نقل شده است که گفت: هنگامی که آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربی» نازل شد گفتند یا رسول اللّه آن نزدیکان تو که دوستی آنان بر ما واجب شده است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندانشان
المعجم الكبير: ج 3 ص 47 ح 2641
زمخشري، الكشّاف : ج 3 ص 402
تفسير الثعلبي : ج 8 ص 37
مجمع البيان : ج 9 ص 43 نحوه
فضایل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 2، ص 669، ح 1141
التفسير كبير فخر رازي تفسير سوره شوري آيه 23
ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي محي الدين طبري ص 25
هيثمي مجمع الزوائد ج 9 ص 168
ابن الصباغ المالكي، النبوي قرطبي الجامع الاحكام القرآن ص 21،22 ج 16
تفسیر برهان، ج 4، ص 823 ، ح 23.
العمده، ص 47، ح 35
الدرّ المنثور في التفسـير بالمأثور ـ لعبـد الرحمن السيوطي ـ ج 7 ص 348
از کتب شما نقل کردم.اول کتابهاتون رو خوب بخون بعد بیا مناظره و بحث کن.
ما مسلمانان كه با توجه به آيه 7 سوره حشر كه در ذيل مي آوريم پيروم كلام و سنت رسول الله هستيم
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد
ما پيرو سنت رسول الله هستيم و به اهل بيت تمسك مي جوييم و با توجه به روايت ذيل آلباني كه از استوانه هاي وهابيت هست كه نقل مي كند:
إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .
من می روم و در میان شما دو چیز می گذارم که خلیفه و جانشین بعد از من و کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی
همان طور كه الباني نيز مي گويد ما اهل بيت را خليفه رسول خدا مي دانيم حال شما چرا اهل بيت را خليفه رسول خدا نمي دانيد؟
آيا ابوبكر، عمر، عثمان از اهل بيت پيغمبر هستند ؟
سلام بر همگی
ببخشید دوستان که میان بحث وارد میشم. به نظر من بهترین دلیل برای اثبات خلافت ائمه اطهار بعد از پیامبر همین روایتی است که جناب باغ بهشت به آن اشاره کردند.
واقعا می توان چندین جلد کتاب را فقط به تفسیر این حدیث اختصاص داد. یک نسخه کلی است برای امت اسلامی تا بدانند تکلیفشان بعد از پیامبر چه می باشد.[=courier new]لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
الكتاب: مسند الإمام أحمد بن حنبل, المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ), المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون, الناشر: مؤسسة الرسالة, الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
هیچکدام از شما نتوانستید استدلالهای قرانی بنده را رد کنید و جواب قانع کننده ای بدهید
هرچند توی پست قبلی جواب همتون هست اگر با دقت میخوندید ولی بنده باز یکی یکی جواب همتون رو میدهم إن شاء الله.
در جواب اقای antiuwamism باید عرض کنم که :
اولا شما که به حضرت عمر الفاروق رضی الله عنه توهین میکنید بدانید که ایمانی که الان به خدا و قران
و رسول دارید مدیون حضرت عمر هستید و اگر نه هنوزم مشغول پرستیدن اتش بودید پس نمک نشناس نباشید
ثانیا شما گفتید که حضرت عایشه مطلقه بودند من نمیدانم شما جواب خدا و پیغمبر را چطور میخواهید
بدهید چطور جرأت میکنید که این اراجیف و اکاذیب را میگویید
ثالثا شما روایتی از صحیح مسلم اوردید مبنی بر اینکه همسر یک مرد جزء اهل بیت ان مرد محسوب
نمیشود و من در جواب شما میگویم که :
اولا در این روایت نظر حضرت رسول مطرح نمیشود بلکه نظر جناب زید ابن ارقم است که ایشان نیز شاید نظر و اجتهاد شخص خود را در این زمینه گفته باشند و برای ما حجت نخواهد بود( لا اجتهاد فی مقابل نص
ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید
اگر همسر یک مرد جزء اهل بیت او محسوب نمیشود پس چرا خداوند واژه اهل بیت را در ایه 73
سوره هود در مورد همسر حضرت ابراهیم به کار میبرد:
قالُواأَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيد
حال برای اینکه حجت برای شما تمام شود من چند ایه دیگر از قران می اورم تا ببنیم چه خبر است:
پس ( ابراهیم) اهسته به سوی زنش برگشت و گوساله ای فربه اورد
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ (یوسف25)
ان دو به سوی در از هم سبقت گرفتند و پیراهنش را از پشت پاره کرد و در استانه در، اقای ان زن را یافتند زن (زلیخاه) گفت: کیفر کسی که قصد بد به همسر تو دارد چیست؟ [=arial black] فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ( نمل 57) [=arial]
پس نجات دادیم او (لوط) را و خانواده او را بجز همسرش مقدر کردیم او از بازماندگان باشد
ملاحظه میکنید که در این ایه إمرأته به وسیله استثنای متصل از أهله جدا شده است یعنی امراته نیز جزء اهله بوده است
هیچکدام از شما نتوانستید استدلالهای قرانی بنده را رد کنید و جواب قانع کننده ای بدهید
هرچند توی پست قبلی جواب همتون هست اگر با دقت میخوندید ولی بنده باز یکی یکی جواب همتون رو میدهم إن شاء الله.
در جواب اقای antiuwamism باید عرض کنم که :
اولا شما که به حضرت عمر الفاروق رضی الله عنه توهین میکنید بدانید که ایمانی که الان به خدا و قران
و رسول دارید مدیون حضرت عمر هستید و اگر نه هنوزم مشغول پرستیدن اتش بودید پس نمک نشناس نباشید
ثانیا شما گفتید که حضرت عایشه مطلقه بودند من نمیدانم شما جواب خدا و پیغمبر را چطور میخواهید
بدهید چطور جرأت میکنید که این اراجیف و اکاذیب را میگویید
ثالثا شما روایتی از صحیح مسلم اوردید مبنی بر اینکه همسر یک مرد جزء اهل بیت ان مرد محسوب
نمیشود و من در جواب شما میگویم که :
اولا در این روایت نظر حضرت رسول مطرح نمیشود بلکه نظر جناب زید ابن ارقم است که ایشان نیز شاید نظر و اجتهاد شخص خود را در این زمینه گفته باشند و برای ما حجت نخواهد بود( لا اجتهاد فی مقابل نص
ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید
اگر همسر یک مرد جزء اهل بیت او محسوب نمیشود پس چرا خداوند واژه اهل بیت را در ایه 73
سوره هود در مورد همسر حضرت ابراهیم به کار میبرد:
قالُواأَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيد
حال برای اینکه حجت برای شما تمام شود من چند ایه دیگر از قران می اورم تا ببنیم چه خبر است:
ان دو به سوی در از هم سبقت گرفتند و پیراهنش را از پشت پاره کرد و در استانه در، اقای ان زن را یافتند
زن (زلیخاه) گفت: کیفر کسی که قصد بد به همسر تو دارد چیست؟
[=arial black]
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ( نمل 57)
[=arial]
پس نجات دادیم او (لوط) را و خانواده او را بجز همسرش مقدر کردیم او از بازماندگان باشد
ملاحظه میکنید که در این ایه إمرأته به وسیله استثنای متصل از أهله جدا شده است یعنی امراته نیز جزء اهله بوده است
فعلا این رو داشته باشید تا جواب بقیه را هم بدهم
[=arial]
با سلام
جناب عمر ماروق
قرأن كريم بصراحت پسر نوح را که از اهل بیت نوح است را از اهل نوح نمیداند چرا ؟ چون : انه عمل غیر صالح ! بزبان ساده تر یک گربه از اهل بیت است اما پسر نوح از اهل بیت نیست چرا ؟ چون عمل غیر صالح ، اما جناب سلمان فارسی رضی الله عنه با اینکه ایرانی است اما از اهل بیت است ! چرا ؟ چون او انسان صالحی است .
اما گفتی که سخن صحابی جلیل زیدبن ارقم را قبول نداری پس همه عقایدت بر باد است چون عامه عقایدشان را از صحابه میگیرند !
ضمنا ایرانیان اسلامشان را مدیون امیر المومنین (ع) هستند چون اسلام حقیقی آنست نه اسلامیکه خالدبن ولید با کشتن همسر یک مسلمان به زنش تجاوز کند و نه اسلام هند جگرخوار واولاد منافقش که نسلشان که الان هم قلب مسلمانان را میخورند !
ونه اسلامیکه به گفته جناب عائشه ام المومنین برای محرمیت پستانش را بخوری !!!!!!!!! وبعد هم مدعی شوی که قران تحریف شده و آیه رضاع کبیر در قران بوده اما گوسفندی آنرا خورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در اینکه در آیاتی که آوردید کلمه اهل برای همسر آمده شکی نیست اما باید توجه داشت که این اهل آیا افرادی صالح بودند یا خیر؟ و اگر صالح بودند ملاک نیست چرا الله پسر نوح را از اهل بیت ایشان خارج کرده است ؟؟
اما اینکه بگوییم پس در همه جا این کلمه چنین معنایی میدهد اشتباست که اگر چنین باشد سوالات زیر مطرح میشود:
1-در آيات مربوط به همسر پیامبر وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . اگر منظور زنان پیامبر است چرا از ضمیر جمع مذکر استفاده شده است؟؟؟
2- زنان پيامبر گرامي (ص) متعدد بودند و در خانه هاي مختلف زندگي مي کردند و لذا در آيه 32 جمله (وقرن في بيوتکن) آمده است و اگر چنان که آيه تطهير نيز شامل آن ها مي شد بايد جمله (اهل البيوت) مي آمدپس چرا (اهل البيت) آمده است؟؟؟
3-طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهير نازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيه شريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414. چرا نامی از جناب عایشه و دیگر زنان پیامبر در حدیث نیامده؟؟؟
4-اين آيه با كلمه «انما» كه از قوى‌ترين ادات حصر به شمار مى‌رود، اذهاب رجس و پليدى را در اهل بيت عليهم السلام منحصر كرده است و از آن جائى كه الف و لام «الرجس» الف و لام جنس به حساب مى‌آيد، شامل هر نوع پليدى؛ چه ظاهرى و چه باطنى خواهد شد. به تعبير ديگر خداوند در اين آيه اراده كرده است كه هر نوع پليدى؛ چه باطنى و چه ظاهرى را تنها از اهل بيت عليهم السلام، بزدايد و تنها آنها را پاك و منزه سازد. پس اهل بیت باید از خطا به دور باشند و اعمال ناصالح انجام ندهند . حالا کسانیکه معتقدند زنان پیامبر از جمله ام المومنین قتیله جز این آیه اند ایا معتقدند اینان هیچ خطایی نکرده و کاملا پاکند؟
پس ام المومنین قتیله مرتد شده نیز باید جزو اهل بیت باشد؟؟ چطور ممکن است الله در حق انسانی مرتد بگوید از تو رجس و پلیدی را دور کردم و اراده کردم پاکشوی؟؟
حتما میدانید قتیله جزو زنان پیامبر بود و بعد از فوت پیامبر مرتد شد
رسول اله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ تَزَوَّجَ قُتَيْلَةَ، فَارْتَدَّتْ مَعَ قَوْمِهَا فَلَمْ يُخَيِّرْهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ، وَلَمْ يَحْجِبْهَا، فَبَرَّأَهُ الله منها.
تاریخ ابی زرعه ج1 ص492[/SPOILER]
5-چرا هیچ کدام از زنان پیامبر ادعا نکرده اند که آیه تطهیر در حق آنان نازل شده است؟؟؟
و پیامبر نیز جایی به زنان خود به عنوان اهل بیت نام نبرده است ؟؟، اما حتی حضرت مهدی خلیفه دوازدهم اهل سنت و اهل تشیع را به عنوان اهل بیت خویش نام برده؟؟
«المهدىّ منّا أهل البيت» . سنن ابنماجه ، ج2 ص1367 - كتاب الفتن ، باب خروج المهدى (34) ح 4085
هیچکدام از شما نتوانستید استدلالهای قرانی بنده را رد کنید و جواب قانع کننده ای بدهید
هرچند توی پست قبلی جواب همتون هست اگر با دقت میخوندید ولی بنده باز یکی یکی جواب همتون رو میدهم إن شاء الله.
در جواب اقای antiuwamism باید عرض کنم که :
اولا شما که به حضرت عمر الفاروق رضی الله عنه توهین میکنید بدانید که ایمانی که الان به خدا و قران
و رسول دارید مدیون حضرت عمر هستید و اگر نه هنوزم مشغول پرستیدن اتش بودید پس نمک نشناس نباشید
ثانیا شما گفتید که حضرت عایشه مطلقه بودند من نمیدانم شما جواب خدا و پیغمبر را چطور میخواهید
بدهید چطور جرأت میکنید که این اراجیف و اکاذیب را میگویید
ثالثا شما روایتی از صحیح مسلم اوردید مبنی بر اینکه همسر یک مرد جزء اهل بیت ان مرد محسوب
نمیشود و من در جواب شما میگویم که :
اولا در این روایت نظر حضرت رسول مطرح نمیشود بلکه نظر جناب زید ابن ارقم است که ایشان نیز شاید نظر و اجتهاد شخص خود را در این زمینه گفته باشند و برای ما حجت نخواهد بود( لا اجتهاد فی مقابل نص
ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید
اگر همسر یک مرد جزء اهل بیت او محسوب نمیشود پس چرا خداوند واژه اهل بیت را در ایه 73
سوره هود در مورد همسر حضرت ابراهیم به کار میبرد:
قالُواأَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيد
حال برای اینکه حجت برای شما تمام شود من چند ایه دیگر از قران می اورم تا ببنیم چه خبر است:
پس ( ابراهیم) اهسته به سوی زنش برگشت و گوساله ای فربه اورد
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ (یوسف25)
ان دو به سوی در از هم سبقت گرفتند و پیراهنش را از پشت پاره کرد و در استانه در، اقای ان زن را یافتند زن (زلیخاه) گفت: کیفر کسی که قصد بد به همسر تو دارد چیست؟ [=arial black] فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ( نمل 57) [=arial]
پس نجات دادیم او (لوط) را و خانواده او را بجز همسرش مقدر کردیم او از بازماندگان باشد
ملاحظه میکنید که در این ایه إمرأته به وسیله استثنای متصل از أهله جدا شده است یعنی امراته نیز جزء اهله بوده است
فعلا این رو داشته باشید تا جواب بقیه را هم بدهم
[=arial]
سلام اخوی
ظاهرا این را زیر سبیلی رد کردی رفت
یا اینکه عقلیات را بیخیال ؟
برادر سلام
زیاد جوش نیار اخوی
ما از اصل و ریشه ایشان را از اهل بیت و عترت پیامبر ص نمی دانیم اهل بیت همان است که در آیه مباهله معرفی شد و همه می دانند کیانند
ما عقلمان را حفظ کردیم
و می دانیم خدای متعال و رسولش ص از دو چیز متضاد طلب تبعیت نمی کند چطور ممکن است خدای حکیم و نبی مکرمش ما را به تبعیت از چیزی بکند که یکی مخالف دیگری است
البته در مذهب شما که عقل جایی ندارد این ممکن است
چون نبی هم خطاکار است
و از این حرفهای بی منطق می تواند بزند
اما در مذهب عقلانی ما این ممکن نیست
که هم علی از عترت باشد و هم عایشه که با او جنگیده است
حال شما بفرمایید
اگر ما از اهل بیت که به زعم شما عایشه هم در آن است باید اطاعت کنیم چرا باید از ابوبکر و عمر و عثمان اطاعت کنیم؟
مگر اینها هم از عترت اند
فکر می کنم اصلا فکر نمی کنی چه می گویی اخوی
عائشه به نبی ص خیانت کرد و امامی الحسین وی را طلاق داد الحمد لله.
ضمنا ناصبی، شما عمر پرستان اعتقادی ندارین به قرآنی که میفرماید خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند، وما بدست خدا هدایت شدیم، نه عمر رضی الشیطان عنه.
این جمله رو نگاه کنین:
"ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید"
جمله بالا دقیقا کار اصحاب گوساله و سامری هست که شما عمری ها برآن اعتقاد دارید حالا میزنید تو سر ما؟
اصلا یه چیزی: مگه خدا نفرموده که قرآن و سنت؟ خب پس بیایم مصداق اهل البیت نبی ص رو که توقرآن اومده رو تو سنت پیدا کنیم:
دو حدیث از صحیح مسلم بر اثبات کسانی که اهل البیت قلمداد میشوند:
Bk 31, Number 5955:
'A'isha reported that Allah's Apostle (may peace be upon him)
went out one norning wearing a striped cloak of the black
camel's hair that there came Hasan b. 'Ali. He wrapped hitn
under it, then came Husain and he wrapped him under it along
with the other one (Hasan). Then came Fatima and he took her
under it, then came 'Ali and he also took him under it and
then said: Allah only desires to take away any uncleanliness
from you, O people of the household, and purify you (thorough
purifying)
Bk 31, Number 5915:
This hadith has been narrated. on the authority of Shu'ba with
the same chain of transmitters. Amir b. Sa'd b. Abi Waqqas
reported on the authority of his father that Muawiya b. Abi
Sufyin appointed Sa'd as the Governor and said: What prevents
you from abusing Abu Turab (Hadrat 'Ali), whereupon be said:
It is because of three things which I remember Allah's
Messenger (may peace be upon him) having said about him that I
would not abuse him and even if I find one of those three
things for me, it would be more dear to me than the red
camelg. I heard Allah's Messenger (may peace be upon him) say
about 'Ali as he left behind hrin in one of his campaigns
(that was Tabuk). 'All said to him: Allah's Messenger, you
leave me behind along with women and children. Thereupon
Allah's Messenger (may peace be upon him) said to him: Aren't
you satisfied with being unto me what Aaron was unto Moses but
with this exception that there is no prophethood after me. And
I (also) heard him say on the Day of Khaibar: I would
certainly give this standard to a person who loves Allah and
his Messenger and Allah and his Messenger love him too. He
(the narrator) said: We have been anxiously waiting for it,
when he (the Holy Prophet) said: Call 'Ali. He was called and
his eyes were inflamed. He applied saliva to his eyes and
handed over the standard to him, and Allah gave him victory.
(The third occasion is this) when the (following) verse was
revealed:" Let us summon our children and your children."
Allah's Messenger (may peace be upon him) called 'Ali, Fitima, Hasan and Husain and said: O Allah, they are my family.
با توجه به صحیحین شما اینا اهل بیت هستن نه یک بار بلکه بیشتر فقط و فقط و فقط این چهار نفر را پیامبر ص اهل بیت خود میخواند.
در کجای ایات و روایات امده که حضرت عایشه از اهل بیت پیامبر خارج شده است چرا ایات قران را به نفع خودتان تأویل میبریید هرچند ما اهل سنت حضرت عایشه را معصوم نمیدانیم و قطعا از ایشان خطایی سر زده است اما نه خطایی که ان را با
پسر حضرت نوح مقایسه کنیم پسر حضرت نوح به واسطه کفرش به خداوند رانده شد، ایا چنین نص صریحی در مورد حضرت
عایشه وجود دارد
ممکن است که شما بگویید وجود دارد ولی ما دوباره از قران جواب شما را میدهیم
الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ
أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم(نور26) زنان خبیث برای مردان خبیث و زنان پاک برای مردان پاک هستند و ان زنان از تهمتهایی که میگویند مبرا هستند و برای انها مغفرة و روزی کریم است قطعا
و همه میدانیم که شان نزول این ایه در مورد افک و تهمتی است که بعضی ها به ام المومنین عایشه زدند و خدای متعال در این ایه جواب همه کسانی
را که به وجود مقدس حضرت عایشه تهمت میزنند را صراحتا میدهد
و دهن انها را میبندد و ملاحظه میکنید که خداوند در این ایه خبیثات را
در مقابل خبیثون و طیبات را در مقابل طیبین قرار داده است و این نشان
دهنده ان است که حتما حضرت عایشه طیبه بوده اند که خداوند ایشان
را برای پیامبر که طیب بودند قرار داده است
و از طرفی در همین ایه خداوند و عده قطعی یهشت را به ایشان میدهد(لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم)
اما جناب خیر البریه گفت :
اما گفتی که سخن صحابی جلیل زیدبن ارقم را قبول نداری پس همه عقایدت بر باد است چون عامه عقایدشان را از صحابه میگیرند !
دوست عزیز ما اهل سنت قول صحابه را وقتی حجت میدانیم که در یک موضوع مشخص نصی از ایات و روایات و همچنین اجماع دیگر صحابه وجود
نداشته باشد و اگر نظر یکی از صحابه با نص ایات و روایات و
اجماع دیگر اصحاب مخالفت داشته باشد به هیچ عنوان ان نظر
برای ما حجت نخواهد بود
اما در مورد رضاعه کبیر حضرت عایشه بحث بسیار مفصل است
اگر خواستید در تایپیک دیگری با شما در این زمینه بحث میکنم
اما در مورد سوالت جناب علی مع الحق
گفتید که:
1-در آيات مربوط به همسر پیامبر وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . اگر منظور زنان پیامبر است چرا از ضمیر جمع مذکر استفاده شده است؟؟؟
در جواب باید عرض کنم که در اینکه چرا در ایه تطهیر به جای عنکن، عنکم امده دو احتمال وجود دارد
احتمال اول: اینکه ضمیر کم به لفظ کلمه اهل بیت برمیگردد و همه میدانیم که کلمه اهل مذکر است
و دقیقا همین اتفاق در ایه 73 سوره هود افتاده است انجا که میفرماید:
ملاحظه میکنید که در این ایه نیز برای کلمه اهل بیت نیز ضمیر کم امده در حالی که خطاب اهل بیت به زن حضرت ابراهیم است اگر استدلال شما درست
بود باید در این ایه به جای ضمیر مذکر، ضمیر مونثمی امد احتمال دوم : اینکه ضمیر جمع مذکر برای تغلیب مذکر بر مونث امده و شاهد مثالهای زیادی در قران وجود دارد مثل خطاب فعل های امنوا,اتقوا یا تفلحوا که زنان
و مردان را در بر میگیرد
و اما گفتید:
2- زنان پيامبر گرامي (ص) متعدد بودند و در خانه هاي مختلف زندگي مي کردند و لذا در آيه 32 جمله (وقرن في بيوتکن) آمده است و اگر چنان که آيه تطهير نيز شامل آن ها مي شد بايد جمله (اهل البيوت) مي آمدپس چرا (اهل البيت) آمده است؟؟ [=arial narrow] [=arial narrow]
دوست عزیز در لغت عرب و حتی در زبان خودمان، به همسران و فرزندان شخص، اهل بیت میگن. حال اگر مرد هزار همسر هم داشته باشه وقتی میخواهید مثلا حال همسرانش رو بپرسید میگید اهل بیت چطور هستند. حال ممکن هست این اهل بیت در هزار خانه هم ساکن باشند ولی بازهم لفظ اهل بیت به کار میره نه اهل بیوت...
[=arial narrow]
اما گفتید:
3-طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهير نازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيه شريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414. چرا نامی از جناب عایشه و دیگر زنان پیامبر در حدیث نیامده؟؟؟
[=arial narrow]اولین چیزی که از این روایت به دست می اید ان است که سبب نزول ایه تطهیر حدیث کساء نبوده است [=arial narrow][=arial narrow]چون در روایت هم امده که پس از نزول ایه پیامبر این
کار را انجام داد و همه میدانیم که سبب نزول قبل از نزول واقع میشود
نه بعد از نزول...
ثانیا در این روایت پیامبر برای حضرت علی فاطمه و حسنین دعا میکنند که انها نیز شامل این ایه شوند و اگر نه اگر منظور از اهل بیت در ایه تطهیر فقط این
حضرات بودند دیگر چه احتیاجی بود که پیامبر در حدیث
کساء برای انها دعا کند معنی نخواهد داشت
و در روایت دیگری ام سلمه نیز میخواهد در زیز کساء پیامبر قرار گیرد ولی پیامبر مانع میشود و میفرماید:
انک علی خیر..
چرا پیامبر باید به ام سلمه بفرمایند انک علی خیر؟ دلیلش غیر از این است که پیامبر ام سلمه را جزء مصادیق ایه تطهیر میدانست و دیگر نیازی نمیدیدند
که برا ی او نیز دعا کنند
اما گفتید:
[=arial narrow]
[=arial narrow]
4-اين آيه با كلمه «انما» كه از قوى‌ترين ادات حصر به شمار مى‌رود، اذهاب رجس و پليدى را در اهل بيت عليهم السلام منحصر كرده است و از آن جائى كه الف و لام
«الرجس» الف و لام جنس به حساب مى‌آيد، شامل هر نوع پليدى؛
چه ظاهرى و چه باطنى خواهد شد. به تعبير ديگر خداوند در اين آيه
اراده كرده است كه هر نوع پليدى؛ چه باطنى و چه ظاهرى را تنها از
اهل بيت عليهم السلام، بزدايد و تنها آنها را پاك و منزه سازد.
پس اهل بیت باید از خطا به دور باشند و اعمال ناصالح انجام ندهند .
حالا کسانیکه معتقدند زنان پیامبر از جمله ام المومنین
قتیله جز این آیه اند ایا معتقدند اینان هیچ خطایی نکرده و کاملا پاکند؟
[=arial narrow]
[=arial narrow]
دوست عزیز مختصر جواب میدهم
اولا این اشکال به خدا شما نیز وارد است چرا که اگر إنما را به معنای حصر در محصور فیه بگیریم در این صورت تکلیف دیگر ائمه شما چه میشود شما که میگویید که شان نزول این
ایه در مورد خمسه طیبه است!!!
ثانیا منظور از اراده در این ایه اراده تشریعی میباشد نه تکوینی
یعنی خداوند اراده کرده است که اهل بیت پیامبر را به واسطه احکام شرعی از قبیل نماز روزه زکات و حجاب تطهیر کند نه به صورت دفعی و تکوینی
دقیقا همین تعبیر در ایه 6 سوره مائده امده است:
ملاحظه میکنید که در این ایه منظور از تطهیر ، تطهیر تشریعی است نه تکوینی
نتیجه اینکه اگر کسانی از اهل بیت به احکام شرعی عمل نکردن در این صورت تطهیر نخواهند شد
در مورد جناب قتیله بنده از صحت و صقم ان چندان اطلاعی ندارم
برادر حامد جواب شما را در پست جداگانه ای مفصل خواهم داد ان شاء الله
قطعا از ایشان خطایی سر زده است اما نه خطایی که ان را با
پسر حضرت نوح مقایسه کنیم پسر حضرت نوح به واسطه کفرش به خداوند رانده شد، ایا چنین نص صریحی در مورد حضرت
عایشه وجود دارد
خطا؟؟؟؟؟؟؟؟کارش از خطا گذشته!!!
منظور شما اینه که عایشه کافر نبوده؟؟؟؟؟؟؟
عمر فاروق;351643 نوشت:
یدانیم که شان نزول این ایه در مورد افک و تهمتی است که بعضی ها به ام المومنین عایشه زدند
حاكم نيشابورى در مستدرك از عايشه روايتى نقل مىكند كه به خوبى مىرساند اهل افك تهمت را بر چه كسى وارد كردند. البته او اسامى كسانى راكه عنوان «عصبة» بر آنان صادق باشد نمىآورد ولى معلوم است كه آنان بايد كسانى باشند كه اهل سنت نخواستند با معرفى آنها آبروى كسانى كه بايد حفظ شود ريخته گردد. «عن عايشة قالت: اهديت مارية إلى رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم ومعها ابن عم لها. قالت: فوقع عليها وقعة فاستمرت حاملا. قالت: فعز لها عند ابن عمها. قالت: فقال اهل الافك والزور: «من حاجته إلى الولد ادعى ولد غيره» وكانت امّه قليلة اللبن فابتاعت له ضائنة لبون فكان يغذى بلبنها فحسن عليه لحمه. قالت عايشة: فدخل به علىّ النبى صلىاللهعليهوسلم ذات يوم فقال: «كيف ترين»؟ فقلت: من غذى بلحم الضأن يحسن لحمه. قال: «ولا الشبه» قالت: فحملنى ما يحمل النساء من الغيرة أن قلت: ما أرى شبها. قالت: وبلغ رسول اللّه ما يقول الناس فقال لعلى...»(2). عايشه مىگويد: «مارية» به رسول خدا صلىاللهعليهوآله اهداء گرديد و همراه او پسر عموى او نيز بود. او به رسول خدا صلىاللهعليهوآله حامله شد. حضرت او را نزد پسر عموى او (و در مشربه أمّ ابراهيم) نهاد. اهل افك گفتند كه چون او (يعنى پيامبر صلىاللهعليهوآله ) به فرزند نياز داشت، فرزند غير را به خود نسبت داد. چون شير مادرش (يعنى ماريه) كم بود با شير گوسفند پرورش يافت ولذا فربه شد. روزى پيامبر صلىاللهعليهوآله او را نزد من آورد و گفت: او را چگونه مىبينى؟ گفتم: البته وقتى از شير گوسفند استفاده كند فربه مىشود. گفت: شباهت او را (با من) چى؟ من از روى حسادت گفتم: شباهتى ندارد. گفتار مردم به گوش پيامبر صلىاللهعليهوآله رسيد، على را فرستاد... (دنباله آن را از حديث مسلم نقل مىكنيم). عايشه در اينجا به چند نكته اشاره مىنمايد: 1 - اهل افك تهمت زنا به ماريه زدند. 2 - عايشه از روى حسادت حاضر نشد بگويد كه او (يعنى ابراهيم) شبيه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىباشد. 3 - به على عليهالسلام مأموريت تحقيق داده شد... . مسلم كه در ضمن 10 صفحه حديث افك را از عايشه نقل كرده است در آخر آن حديثى در ضمن سه سطر از انس اينگونه مىآورد: «عن انس أنّ رجلا كان يتهم بأم ولد رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم فقال رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم لعلى: اذهب فاضرب عنقه فأتاه على فاذا هو في ركىّ يتبرد فيها فقال له على أخرج فناوله يده فأخرجه فاذا هو مجبوب ليس له ذكر فكف علىّ عنه ثمّ أتى النبى صلىاللهعليهوسلم فقال يا رسول اللّه انّه لمجبوب ما له ذكر»(3).
خلاصه آنكه وقتى تهمت مذكور به گوش پيامبر رسيد على را فرستاد كه گردن زانى را بزند. حضرتش رفت و چون او را مجبوب(4) يافت دست از او برداشت. آرى، اگر قرار باشد آياتى در تبرئه كسى نازل شود حق اين است كه درباره ماريه نازل گردد كه برگشت آن به رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىباشد كه ابراهيم را پسر غير و در حقيقت زنا زاده دانستهاند. عايشه حق داشت كه از روى حسادت منكر شباهت فرزند به پدر باشد چه آنكه خود عقيم بود و بى فرزند(5) و حسادت هوو نيز امرى رايج است مگر آنكه تقواى او مانع بروز صفات رذيله گشته بلكه با دارا بودن ملكه تقوى بتواند بر رذائل اخلاقى غلبه كرده فضائل اخلاقى را جايگزين آن كند. چنانچه از امثال ام سلمة چنين حسادتهايى نقل نشده است. در تفسير برهان و غير آن مشابه آنچه كه از مستدرك آورديم با توضيح بيشتر نقل شده و نزول آيات سوره نور را هم در همين رابطه گفتهاند. در هر حال با توجه به اشكالات مهمى كه در حديث عايشه وجود دارد بايد آن را طرد نمود اگر چه در صحيحترين كتابهاى روائى اهل سنت آمده باشد.
(1) صحيح بخارى ج 5 ص 99، باب قصة غزوة بدر، باب فضل من شهد بدرا.
(2) ج 4 ص 41، كتاب معرفة الصحابة، ح 2419.
(3) ج 4 صحيح، ص 2139، آخر كتاب التوبة، باب 11، ح 59.
(4) كسى كه آلت مردان نداشته باشد.
(5) در اينجا بد نيست جملهاى را كه ابو داود در ج 4 سنن ص 19، كتاب الطب، باب في الطيرة، ح 3922 از عمر نقل كرده بياوريم. او گفت: «حصير في البيت خير من امرأة لا تلد». يعنى حصيرى كه در منزل است بهتر است از زنى كه نازا باشد.
آیه ولایت عام برای مونین است و "ولی" در آن به قرینه آیات قبل و بعد معنای دوست است و ولی در آن آیه به معنای سرپرست و یاور و موضوع دو آیه متفاوت است.
چون من دون الله اهل بیت نیستند و خدا گفت من دون الله را نپرستید،پس شما اهل بیت را بپرستید!!!!
سلام
چه جالب
تفاصیل معنا را نادیده می گیرد و بعد از خودشان معنای واضح خلاف در می آورند
گفتیم اهل بیت مانند سایر اسباب وسیله تقرب و عبودیتند و نه معبود
و هیچ شیعه ای قائل به چیزی که شما به ایشان افترا می بندید نیست
ظاهرا دوست دارید با تشیع خیالی بجنگید تا شیعه واقعی
والله الهادی الموفق
کاربر مهمان خوش آمدید
[="Navy"]علم غیب تنها مخصوص خداست و پیامبر این علم را ندارد(قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ)مگر اینکه خداوند [="red"]بخشی[/] از غیب را به پیامبر وحی کند(عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) که البته این وحی به قراین آیاتی که بیان خواهد شد تمام غیب را شامل نمی شود...گفتم تمام غیب را شامل نمی شود چون مثلا خداوند ممکن است بعضی از خبر های منافین را به پیامبر وحی کند مثل:قُلْ لاتَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ (دقت شود که میفرماید[="red"] من اخبارکم [/]در حالی که میشد بگوید نَبَّأَنَا اللهُ أَخْبارکم) اما خداوند بعضی از غیب را به پیامبرش وحی نمی کند و پیامبر بعضی از منافقین را نمی شناسد مثل (وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ [="red"]لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ[/] سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظيمٍ ) و یا اینکه علم به زمان قیامت که فقط مخصوص خداوند است(يَسْئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلّا بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ )
و در مورد سایرین هم قطعا از پیامبر بیشتر نخواهد بود.
چه شد پیامبری که در زمان حیات همه سخنان را نمی شنید،بعد از مرگش در زمان واحد سخن هزاران نفر از تمام نقاط را می شنود؟؟؟؟
نکند معاذ الله خدا شد؟؟؟؟[/]
[="Navy"] صدرا;350945 نوشت:
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ
اولا چطور می گویی همه علما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثانیا بهتر است از افرادی از شیعه که می گویند احادیث تحریف قرآن متواترند و من نمی دانم اصلا علم دارند یا خیر؟[/]
[="Navy"] علی مع الحق;350862 نوشت:
من دون الله نباید در خواست کرد
اما خداوند در خواندن سه شرط گذاشته که با استفاده از قرآن ثابت می شود و این سه شرط واقع شد!
در همین تاپیک یک بار توضیح دادم،وقت توضیخ اضافه ندارم![/]
[="Navy"] antiuwamism;350828 نوشت:
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ
جمع این درصد هایتان شد 99.99 که بیانگر آیه فوق است[/]
جناب استدلال
ظاهرا به همین زودی فراموش کرده اید عالم بزرگ شما جناب یوسف القرضاوی چطور برده آمریکا و اسرائیل شده و همین دو هفته پیش از اسرائیل به خاطر کمک به شورشیان سوریه رسما تشکر کرد؟
اگر یادتان رفته یکبار دیگر ببینید:
http://www.youtube.com/watch?v=SdwcL3CLA-k
همانطور که اساتید اشاره کردند من دون الله اعتقاد به تاثیر گذاری مستقل برای غیر خدا است و ما جنین عقیده ای برای ائمه معصومین نداریم و حرف و عمل ایشان بیانگر و نمود سخن الله است
اما اگر نگاهی به فتواهای مفتیان وهابی داشته باشید پی میبرید که من دون الله و مشرکان زمانه چه کسانی هستند
برای مثال فتوای جناب بنباز که میگوید خداوند پنج انگشت دارد!!!
(مسائل الامام بن باز - کتاب العقیده والتوحید - س 37)
خداوند میگوید إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوييم
پس تنها باید خدا را صدا زد و از ایشان یاری خواست نه از من دون الله
اما عمر به عموی پیامبر متوسل شده. مگر او من دون الله نبود؟؟؟
[="Navy"] باغ بهشت;350929 نوشت:
مگر من منکر فضایل هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه ربطی به تاپیک داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک بحثی راجع به آیه ولایت بود و تمام شد!!!!
بحث ما من دون الله است؟؟؟
سوال:چرا شیعیان وقتی از آن ها سوال کنیم بیش از یک مورد نمی شود و سوال های اضافه توسط کارشناس حذف می شود،اما خودشان در یک تاپیک از سقیفه تا فدک تا مهدی سوال می پرسند و کاری هم به موضوع ندارند؟
منظورت از این امت این امته:كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ ...
نکند قرآن اشتباه می گوید و به قول آقا حامد:
خودتان آیه را ذکر کردید و زحمت ما را کم کردید
کسی نگفته است پیامبر(ص) تمام اتفاقات غیب را میداند بلکه همانطور که خداوند در قرآن فرموده بخشی از غیب که الله اراده کند پیامبر میداند
و اینکه میگویید چطور پیامبر در زمان واحد سخن هزاران نفر را میشنود شما باید پاسخ دهید که چگونه هزاران نفر با هم به پیامبر سلام میکنید و ایشان را مخاطب قرار میدهید و پیامبر میشنود؟؟
[="Navy"] علی مع الحق;350985 نوشت: علی مع الحق;350985 نوشت:
علی مع الحق;350985 نوشت:
علی مع الحق;350985 نوشت:
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
بت پرست هم می گوید ما بت را مستقل نمی بینیم!
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
از عقیده خودت دفاع کن
من کاری به این و آن ندارم وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
اما توسل دستور الهی است يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
اما این وسیله به حکم قرآن اموات و بت ها را شامل نمی شود و سه شرط دارد که گفتم[/]
[="Navy"] علی مع الحق;350990 نوشت:
این بخشی از غیب شامل اعمال نمی شود:توضیح دادم
پس سخن تو را اگر زنده بود و تو از جایی دیگر توسل می کردی نمی شنید و بعد از مرگ هم مثل سایر اموات=انک میت وانهم لمیتون[/]
[="navy"] علی مع الحق;350990 نوشت:
این را هم نمی شنود!!!!!
شما ثابت کن این را هم میشنود[/]
احسنت عمر هم در این مواقع که به نفعتان نباشد میشود این و آن و مشرک
سوال؟
شما بهتر معنای توحید و شرک را میفهمید یا عمر خلیفه دوم اهل سنت؟؟
احتمالا شما و خدایتان ابن تیمیه؟
اتفاقا عمر نیز عموی پیامبر را مستقل ندید . آیا عموی پیامبر من دون الله است؟؟ یا عمر مشرک است؟؟
داری پیشرفت میکنی
در کجای این آیه آمده به مردگان را نمیشود واسطه قرار داد ؟؟؟
جوابتان هم دریافت کردید:
[="navy"] علی مع الحق;351000 نوشت:
علی مع الحق;351000 نوشت:
علی مع الحق;351000 نوشت:
علی مع الحق;351000 نوشت:
از کتاب بخاری ثابت کن عمر به اموات توسل کردند!!!
همین!!!!!!
سلاما
فرق مرده و زنده را متوجه می شوی؟؟؟؟
جوابش را هم دادم[/]
[="navy"] علی مع الحق;351000 نوشت:
مردگان صدا را نمی شنوند و هیچ فرقی با بت ندارند!!!
شما ثابت کن می شنوند[/]
[="Navy"]سوال ساده: با قرآن ثابت کنید اموات می شنوند!!!![/]
یعنی سر نماز کار عبثی انجام میدهید که پیامبر را مخاطب قرار میدهید؟؟ چرا نمیگویید السلام علی و میگویید السلام علیک؟؟
عمر این آیه را متوجه نمیشد؟؟؟
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
جواب ساده: آیا مگر همه چیز در قرآن است؟؟ یا در سنت هم هست؟؟
وقتی بزرگان شما به اموات توسل کرده اند حتما میشده. نکند شما از علمایتان عالم ترید؟؟
[="navy"] علی مع الحق;351007 نوشت:
علی مع الحق;351007 نوشت:
دلیلی ندارد که اگر کسی را خطاب کردیم بشنود!!
من می گویم سلام بر تو
اما تو نمی شنوی!!
عمر از خدا خواست عین جمله او یادم نیست اما اگر اشتباه نکنم اولش دارد اللهم انا کنا نتوسل بنبیک...
که خطاب آن به خداست[/]
پس اعتراف کردیدکه کار عبثی انجام میدهید که پیامبر را مخاطب قرار میدهید؟ :Sham:
احسنت
گفتم که در حال پیشرفت هستید
ما نیز میگوییم اللهم به حق امام مان از گناه ما در گذر
چطور کار عمر شرک نیست اما مار ما شرک است؟؟؟ مگر ما از خدا نمیخواهیم؟؟؟
[="Navy"] علی مع الحق;351008 نوشت:
علی مع الحق;351008 نوشت:
علی مع الحق;351008 نوشت:
بله
اگر نباشد زمینه گمراهی فراهم می شود واین ممکن نیست چون دین،دین کاملی است
یک دلیل از بخاری بیاور اگر چیزی ندیدی از مسلم بیاور
قرآن که امام است از همه دانا تر است و اموات را ناشنوا می داند[/]
[="navy"] علی مع الحق;351014 نوشت:
فرقش در زنده و مرده بودن است!!!
او به مرده توسل نکرد
اگر بگویی خدایا به حق بت ها شر است!!!!![/]
[="Navy"] علی مع الحق;351014 نوشت:
شما ثابت کن پیامبر می شنود و شما هم کار عبث انجام نمی دهید!!![/]
یعنی بقیه کتبتان را باید ریخت در زباله دانی یا اینکه شما وهابی هستید و نظرات شافعی و احمد و .. را قبول ندارید و فقط نظر ابن تیمیه را قبول دارید؟؟
[="Navy"] علی مع الحق;351022 نوشت:
بقیه سند هایش باید بررسی شود اما بخاری اکثرا صحیح است (البته اکثرا نه تقریبا همه آن)
همانطور که شما باید احادیث تحریف قرآنتان را به زباله دانی بیاندازید
من مذهب خاصی را قبول ندارم
کاری به مالکی و شافعی و ابن تیمیه ندارم:فقط
1-قرآن
2-سنت=بخاری[/]
یعنی وقتی پیامبر در صحیح مسلم گفته است من دو چیز برای شما میگذارم 1- قرپان 2-عترت
منظورش از عترت ، منظورش از عترت بخاری بوده
یا حدیثی دارید که گفته باشد سنت فقط مطالب بخاری است؟؟
سوال؟؟
آیا امام حنبل مشرک بود که به قبر پیامبر متوسل میشد؟؟
http://s1.picofile.com/file/7661655806/tavasol_ahmad_hanbal.jpg
[="Navy"] علی مع الحق;351026 نوشت:
الذهبي - تاريخ الإسلام - الجزء : ( 26 ) - رقم الصفحة : ( 503 )
[ النص طويل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ]
- محمد بن أحمد بن عبد الله .... أبو زيد المروزي الشافعي .... وقرأت على أبي علي الأمين .... سمعت أبا زيد المروزي يقول : كنت نائماً بين الركن والمقام فرأيت النبي .... فقال : يا أبا ( زيد ) إلى متى تدرس كتاب الشافعي ولاتدرس كتابي ؟ ، [="red"]فقلت : يا رسول الله وما كتابك ؟ ، فقال : جامع محمد بن إسماعيل البخاري.[/][/]
[="navy"] علی مع الحق;351027 نوشت:
بر فرض صحت که بسیار بعید است:
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لاتُسْئَلُونَ عَمّا كانُوا يَعْمَلُونَ
آنها امّتى بودند كه درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست; و شما مسؤول اعمال آنها نخواهيد بود.[/]
سوال؟؟
شما که میگویید پیامبر بعد از مرگ از احوال امت بی اطلاع است؟؟
چطور از احوال امتش اطلاع داشت که کتاب شافی را درس مسدادند و کتاب بخاری را نه؟!!!
[="Navy"] علی مع الحق;351034 نوشت:
این حدیث در کتاب بخاری نیامده که آن را قبول کنم
اما برای اینکه ثابت شود بخاری از تمام کتب دیگر برتر است،به احادیث آن کتاب پایین تر (با اینکه آن را قبول ندارم) استناد می کنیم تا معلوم شود از منظر همه ی کتب بخاری بهترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن است.[/]
سلام
ما با اهل سنت در این موضوع بحث کرده ایم
با کمال تعجب بعضی وقتها متوجه شدیم منظور ایشان از مردگان همان جسم توی قبر است
هرگز فکر نمیکردیم آنها کلمه مرده را به جسم توی قبر تاویل کنند
اول میخواستم بدانم شما هم همیطور فکر می کنید یا خیر؟
والله الموفق
جناب استدلال ! شما با این استدلالتان کل ادعاهایتان مبنی بر عدم قدرت مردگان بر حال زندگان را زیر سوال بردید
چطور پیامبر بعد از فوتش از حال امت با خبر بوده و گفته است به بخاری رجوع کنید؟؟!!
الحمد الله
با سلام و عرض ادب
1) ظاهرا جنابعالی فراموش کار هستید؟!بیان فرمودید هر خواندنی شرک است مگر سه شرط فوق را داشته باشد.
خوب حضرت عیسی هم حیات ظاهری داشت، هم حاضر در نزد بنی اسرائیل بود، هم مرده را زنده می کرد، چرا گروهی از بنی اسرائیل کافر شدند؟
2) از شما که تفاوتی بین پیامبر صلی الله علیه وآله و اولیای الهی در حیات برزخی با دیگر انسانها نمی گذارید بیش از این نیز توقع نیست که اینگونه آیات را تفسیر نمائید که خداوند به پیامبرش بفرماید:« تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان (ظاهری) برسانى، و نه سخنت را به گوش كران هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند».
ظاهرا در مسلک شما مردگان و کران مخاطب دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده اند، که خداوند می فرماید ای رسول ما این افراد نمی شنوند؟!و این در حالی بوده که پیامبر صلی الله علیه وآله نمی دانسته اند که مردگان و کران نمی شنوند؟!!!
دوست گرامی که عقاید وهابیت و نه اهل سنت را مطرح می نمائید؟ یک نگاهی به تفاسیر سلفیون بیندازید ببینید افرادی همچون ابن تیمیه، ابن کثیر، ابن رجب این آیه را چگونه تفسیر نموده اند تا اینگونه از خود نظر ندهید.
3) بحث من دون الله به حاشیه کشیده نشود، برای ما از قرآن و سنت و کلمات علمایتان ملاک شرک را بیان بفرمائید که چگونه خواندن در زمان حیات دنیوی شرک نمی باشد و خواندن در زمان حیات برزخی شرک می شود؟
4) در بحث توسل عمر به عباس که در صحیح بخاری آمده و در شروح تفصیلات نیامده ی آن در صحیح بخاری ذکر شده است، بخاری فعل عمر را بیان می نماید و مستحضر هستید که فعل جناب خلیفه برای شما حجت است نه برای ما که بگوئید این امر عدم جواز توسل در زمان حیات برزخی را ثابت می نماید. البته اینکه جناب عمر امام علی علیه السلام و حسنین که سیدا شباب اهل الجنة هستند را رها نموده و به سراغ عباس رفته است خود حکایت از کینه ی جناب خلیفه نسبت به اهل بیت علیهم السلام است.
5) در بحث حدیث دوست گرامی آنچه قابل توجه است این است که:
روایات صحیحین تلقی به قبول شده و نیازی به بررسی سندی ندارند؛ بجز 210 روایت که محدثین اهل سنت نسبت به آنهاتاملاتی دارند.
چهار کتاب ترمذی و ابو داود و نسایی و ابن ماجه به واسطه اینکه روایات مورد قبولشان بیش از روایات مخدوش هستند مقدم بر سایر کتب می باشند.
هیچ عالم سنی ای چنین اعتقادی ندارد که روایات غیر صحیحین اعتباری ندارند مگر کسی که بویی از علم حدیث نبرده باشد. بزرگان اهل سنت که جوامع و مجامع و مسانید و مستدرکات و مستخرجات و مصنفات وزوائد را ...گردآوری نمودند در صدد جمع آوری سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و آثار صحابه بودند، آثاری که توسط بخاری و مسلم در کتبشان نیامده بود. که روال بحث در روایات این کتب بر حول بررسی سند روایت آنان می باشد.
لذا حدیث صحیح صرف نظر از حدیث حسن به هفت درجه تقسیم می گردد که عبارتند از : ما اتفق به الشیخان، ما انفرد به البخاری، ما انفرد به المسلم، ما کان علی شرط الشیخین، ما کان علی شرط البخاری، ما کان علی شرط المسلم، حدیث صحیحی که غیر از این شش قسم باشد.که تفصیلات آنرا ابن حجر ذکر نموده.
بنابراین اینکه تنها صحیحین ملاک بحث علمی باشند؛ هیچ مبنای صحیحی نخواهد داشت و کسی نیز بدان ملتزم نگشته و چنین سخنی به زبان نرانده مگر غیر اهل علم.
موفق باشید.
با سلام
در صحيح بخاري و مسلم و ..... بابي آورده تحت عنوان شنيدن مردگان صداي كفش زائرين ! :
44815- إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا وُضِعَ فِى قَبْرِهِ وَتَوَلَّى عَنْهُ أَصْحَابُهُ حَتَّى إِنَّهُ لَيَسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ أَتَاهُ مَلَكَانِ فَيُقْعِدَانِهِ فَيَقُولاَنِ لَهُ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ لِمُحَمَّدٍ - صلى الله عليه وسلم - فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَقُولُ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ فَيُقَالُ انْظُرْ إِلَى مَقْعَدِكَ مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَبْدَلَكَ اللَّهُ بِهِ مَقْعَداً فِى الْجَنَّةِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - فَيَرَاهُمَا جَمِيعاً قَالَ رَوْحٌ فِى حَدِيثِهِ قَالَ قَتَادَةُ فَذَكَرَ لَنَا أَنَّهُ يُفْسَحُ لَهُ فِى قَبْرِهِ سَبْعُونَ ذِرَاعاً وَيُمْلأُ عَلَيْهِ خُضْراً إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى حَدِيثِ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ وَأَمَّا الْكَافِرُ والْمُنَافِقُ فَيُقَالُ لَهُ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ فَيَقُولُ لاَ أَدْرِى كُنْتُأَقُولُ مَا يَقُولُ النَّاسُ فَيُقَالُ لَهُ لاَ دَرَيْتَ وَلاَ تَلَيْتَ ثُمَّ يُضْرَبُ بِمِطْرَاقٍ مِنْ حَدِيدٍ ضَرْبَةً بَيْنَ أُذُنَيْهِ فَيَصِيحُ صَيْحَةً فَيَسْمَعُهَا مَنْ يَلِيهِ غَيْرُ الثَّقَلَيْنِ وَقَالَ بَعْضُهُمْ يَضِيقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ حَتَّى تَخْتَلِفَ أَضْلاَعُهُ (بخاري ومسلم أحمد ، والبيهقى ، وأبو داود ، والنسائى عن أنس)
فخر رازي كيه ؟! ما از قرآن دليل آورديم كه وليي من دون الله نداريم اما در آيه 55 مائده رسولش وامير المومنين هم ولي ما شدند ! شما از قرآن ثابت كن كه من دون الله هستند ! حال به هر معني باشد در اصل مقصود ما فرقي ندارد چون با انحصار است .
اگه قرآن به تنهایی برای هدایت کافی بود که پیامبر در خطبه غدیر نمیفرمود 2 چیز در میان شما میگذارم ،مادامیکه به این دو چنگ زنید گمراه نمیشوید!!!
این یه دلیل برای اینکه قرآن به تنهایی برای هدایت کافی نیست.
دلیل دوم آیه 101 آل عمران:"و کیف تکفرون و انتم تتلی علیکم ایات الله و فیکم رسوله و من یعتصم باالله فقد هدی الی صراط مستقیم.
دقت کن تو این آیه خدا فرموده هرکی به این دو (قرآن و رسول (وبه دلالت التزامی اهل بیت)) چنگ زند براستی به راه راست هدایت شده است.
امیدوارم از خواب غفلت بیدار شی.
باهم نگاهی به این حدیث شریف بیندازیم:
«قال رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ انی تارك فیكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدی؛ احدهما اعظم من الاخر ما كتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و من یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض، فانظروا
تخلفونی فیهما (همان، ترمذی 3788)
و این حدیث در منابع شیعی هم امده:
قال رسول الله ص : إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ
وسائل الشیعه ج 27 ص 33
پیامبر عزیزمان در این حدیث شریف به ما امر میکنند که بعد از ایشان اولا به کتاب
خدا و ثانیا به عترت یعنی اهل بیت پیامبر تمسک بجوییم
حال سوالی که از روافض دارم این است که:
شما که این حدیث را قبول دارید تا جائی که حتی ان را متواتر لفظی میدانید
پس چرا به این حدیث شریف عمل نمیکنید؟
چرا به حضرت عایشه ام المومنین که از اهل بیت پیامبر است تمسک نمیکنید؟
تمسک بخور تو سرتون چرا به ایشان توهین میکنید؟
و همه میدانیم که حضرت عایشه بدون شک و تردید جزء اهل بیت پیامبر
محسوب میشوند
ولی ممکن است روافض بگویند که ما حضرت عایشه را جزء اهل بیت پیامبر
نمیدانیم، ولی ما در جواب انها میگوییم:
شما نه تنها به اهل بیت پیامبر تمسک نمیکنید بلکه از ثقل اکبر یعنی قران هم
پیروی نمیکنید، چرا که قران کلمه اهل بیت را صراحتا برای زن حضرت
ابراهیم به کار میبرد انجا که میفرماید:
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
فرشتگان خدا در این ایه خطاب به زن حضرت ابراهیم(ساره) میگویند:
ایا از امر خدا تعجب میکنی؟ بی گمان رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت پیامبر
باد که به راستی او حمید و مجید است
اگر قرار باشد که در حدیث ثقلین و یا ایه تطهیر همسر پیامبر جزء اهل بیت پیامبر
نباشد پس در این ایه نیز نباید زن حضرت ابراهیم جزء اهل بیت حضرت ابراهیم باشد
فکیف یحکمون؟؟
و مهمتر از حدیث ثقلین ایه 23 سوره شوری میباشد انجا که میفرماید:
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی
در این ایه پیامبر اکرم در مقابل اجر رسالتش از ما در خواستی میکند که
نسبت به نزدیکان ایشان محبت و مودت داشته باشیم.
باز هم از روافض سوال میکنیم که ایا حضرت ام المومنین عایشه جزء
نزدیکان پیامبر هستند یا خیر؟
اگر ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند پس چرا به در خواست پیامبر لبیک
نمیگویید و به ایشان ابراز محبت و مودت نمیکنید؟
ابراز محبت بخور تو سرتون چرا به ایشان در مجالس و محافل شیطانی خود
لعن و توهین میکنید؟(أعوذ بالله من هذا)
و اگر قبوا ندارید که ایشان جزء نزدیکان پیامبر هستند، میگوییم چطور ممکن
است داماد و نوادگان پیامبر جزء نزدیکان پیامبر هستند ولی ام المومنین عایشه
همسر پیامبر جزء نزدیکان پیامبر نمیباشد؟
فکیف یحکمون؟؟
خدا را هزاران مرتبه شکر که ما اهل سنت به هیچکدام از نزدیکان پیامبر عزیزمان
نه تنها توهین نمیکنیم بلکه حاضریم جانمان را نیز برای انها فدا کنیم.
ولی اعمال شما روافض کاملا مخالف قران و تنها درخواست پیامبر در قبال اجر
رسالتش و همینطور حدیث ثقلین میباشد و کسی که با قران و پیامبر مخالفت کند
حتما میدانید که حکمش چیست؟
و الله لا یهدی القوم الکافرین
اولا از مسئولان سایت مصرانه تقاضا دارم که اسم آیدی این شخص رو عوض کنن معنی ندارد که کسی که مصداق آیه ی "فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ" است را فاروق نامید. و بدانند همه، که فاروق اعظم و صدیق اکبر جز علی بن ابی طالب علیه السلام نیست و لعنت بر دشمنان زنازاده اش. شنیدم کسی گفت که زن مطلقه ی نبی ص یعنی عائشه(...) جزو اهل بیت است و حرفی بس گزاف زد: در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع)
و الله و ملائکه گواهی داده اند که کفری بالاتر از پیروی از گوساله و سامری نیست...
جناب فاروق ام المومنین باید پاک باشد نه گنهکار:
مسلم نيشابورى به نقل از عمر بن الخطاب مى‌نويسد كه عائشه و حفصه با همپيمانى خود بر ضدّ رسول خدا صلى الله عليه وآله آن حضرت را اذيت كرده بودند:
فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ أَبِي بَكْر أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ مَا لِي وَمَا لَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ عَلَيْكَ بِعَيْبَتِكَ. قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى حَفْصَةَ بِنْتِ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهَا يَا حَفْصَةُ أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ يُحِبُّكِ. وَلَوْلاَ أَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم.
نزد عائشه رفتم، گفتم: اى دختر ابوبكر كارت به آن‌جا رسيده است كه رسول خدا را اذيت مى‌كنى؟! گفت: اى پسر خطاب! تو با من چه كار داري؟ به فكر مشكلات دختر خودت باش! سپس نزد حفصه رفتم و گفتم: چرا پيامبر خدا را اذيت مى‌كنى؟ به خدا سوگند خودت مى‌دانى كه رسول خدا (ص) تو را دوست ندارد و اگر من نبودم تو را طلاق مى‌داد.
النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 2، ص 1105، ح1479، كتاب الطلاق، باب فِي الإِيلاَءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى ( وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ )، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
با توجه به حرمت قطعى آزار و اذيت رسول خدا، حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه جواب شما از اين روايات چيست؟
آيا اين اذيت و آزارى كه توسط عائشه و حفصه انجام شد مصداق اين آيه از قرآن كريم نيست كه خداوند مى‌فرمايد:
إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا. الأحزاب/57.
آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است.
اميدواريم كه علماى اهل سنت جواب صريح و قانع كننده‌اى از اين روايات داشته باشند.
آیا کسی که باعث آزار رسول خدا شده را میتوان گفت که پیغمبر در شانش فرموده به او توسل کنیم تا گمراه نشویم؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی کسی خودش گمراه است چطور میتواند باعث گمراهی دیگران نشود؟
اعوذ بک من همزات الشیاطین
نمیخوان بفهمن... میدونی چرا؟ یه داستان نقل کنم:
عالمی مشهور بشاهرودی برای تکمیل حوزه در ماه مبارک رمضان به نجف میره. برخورد میکنه روزی به یک عالم سنی میبینه داره روزه خواری میکنه، ازش میپرسه مریض هستی یا مسافری؟ میگی هیچ کدوم. آقای شاهرودی میپرسه پس چرا روزه خواری؟ در جواب میگه میدونم از روایاتی که در کتابامون خوندم که هر کس بی ولایت علی ع هیچ از اعمالش پذیرفته نیست، پس چرا روزه بگیرم؟ به اون عالم سنی میگه توکه راه حقه رو یافتی پس را شیعه نمیشی؟ میگی مکل همینجاست که هروخت خواستم شیعه بشم یه چیزی تو وجودم منو منع کرده، نمیذاره شیعه بشم. ازش ماجرارو پرسیدم. عالم سنی گفت آره، دامان مادرم ناپاک بوده...
بهرحال هرجا میرم میگم که حدیث بخاری میگه کسی فاطمه س رو اذیت کنه رسول الله ص رو اذیت کرده و تو همون کتاب چن صفحه بعدش میگه ابوبکر، فاطمه س رو اذیت کرده و قرآن هم کسی که رسول الله ص رو اذیت کند هم کافر میداند و هم لعن میکند.
حالا هی به یه سنی هزار بار این جمله رو بگو... چی میگه؟ جز اینکه شما قصد توهین به صحابه رو دارید!! خوب بابا خود بخاری و قرآن دارن میگن. چیه؟ جواب ندارن...
کسی رو که خدا نخواد هدایت کنه هدایت نمیشه برادرا.
برادر سلام
زیاد جوش نیار اخوی
ما از اصل و ریشه ایشان را از اهل بیت و عترت پیامبر ص نمی دانیم
اهل بیت همان است که در آیه مباهله معرفی شد و همه می دانند کیانند
ما عقلمان را حفظ کردیم
و می دانیم خدای متعال و رسولش ص از دو چیز متضاد طلب تبعیت نمی کند
چطور ممکن است خدای حکیم و نبی مکرمش ما را به تبعیت از چیزی بکند که یکی مخالف دیگری است
البته در مذهب شما که عقل جایی ندارد این ممکن است
چون نبی هم خطاکار است
و از این حرفهای بی منطق می تواند بزند
اما در مذهب عقلانی ما این ممکن نیست
که هم علی از عترت باشد و هم عایشه که با او جنگیده است
حال شما بفرمایید
اگر ما از اهل بیت که به زعم شما عایشه هم در آن است باید اطاعت کنیم
چرا باید از ابوبکر و عمر و عثمان اطاعت کنیم؟
مگر اینها هم از عترت اند
فکر می کنم اصلا فکر نمی کنی چه می گویی اخوی
مشکل اینه که کتب خودتون هم قبول ندارید!!! شایدم تفسیر به رای میکنید؟
خدا میداند.
اینو چی میگی؟
آيه مودت در شان چه كساني نازل شده است:
ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى. (شوري/23)
اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان
ابن عبّاس قال: لَمّا نَزَلَت : «قُل لَا أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن قَرابَتُكَ هؤُلاءِ الَّذينَ وَجَبَت عَلَينا مَوَدَّتُهُم ؟ قالَ : عَلِيٌّ وفاطِمَةُ وَابناها عليهم السلام .
از ابن عباس نقل شده است که گفت: هنگامی که آیه «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربی» نازل شد گفتند یا رسول اللّه آن نزدیکان تو که دوستی آنان بر ما واجب شده است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندانشان
المعجم الكبير: ج 3 ص 47 ح 2641
زمخشري، الكشّاف : ج 3 ص 402
تفسير الثعلبي : ج 8 ص 37
مجمع البيان : ج 9 ص 43 نحوه
فضایل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 2، ص 669، ح 1141
التفسير كبير فخر رازي تفسير سوره شوري آيه 23
ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي محي الدين طبري ص 25
هيثمي مجمع الزوائد ج 9 ص 168
ابن الصباغ المالكي، النبوي قرطبي الجامع الاحكام القرآن ص 21،22 ج 16
تفسیر برهان، ج 4، ص 823 ، ح 23.
العمده، ص 47، ح 35
الدرّ المنثور في التفسـير بالمأثور ـ لعبـد الرحمن السيوطي ـ ج 7 ص 348
از کتب شما نقل کردم.اول کتابهاتون رو خوب بخون بعد بیا مناظره و بحث کن.
ما مسلمانان كه با توجه به آيه 7 سوره حشر كه در ذيل مي آوريم پيروم كلام و سنت رسول الله هستيم
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد
ما پيرو سنت رسول الله هستيم و به اهل بيت تمسك مي جوييم و با توجه به روايت ذيل آلباني كه از استوانه هاي وهابيت هست كه نقل مي كند:
إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت .
من می روم و در میان شما دو چیز می گذارم که خلیفه و جانشین بعد از من و کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی
همان طور كه الباني نيز مي گويد ما اهل بيت را خليفه رسول خدا مي دانيم حال شما چرا اهل بيت را خليفه رسول خدا نمي دانيد؟
آيا ابوبكر، عمر، عثمان از اهل بيت پيغمبر هستند ؟
سلام بر همگی
ببخشید دوستان که میان بحث وارد میشم. به نظر من بهترین دلیل برای اثبات خلافت ائمه اطهار بعد از پیامبر همین روایتی است که جناب باغ بهشت به آن اشاره کردند.
واقعا می توان چندین جلد کتاب را فقط به تفسیر این حدیث اختصاص داد. یک نسخه کلی است برای امت اسلامی تا بدانند تکلیفشان بعد از پیامبر چه می باشد. [=courier new]لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
آقایانی که دنبال حدیث صریح و صحیح میگردند بیایند و به این حدیث پاسخ دهند. [=courier new]هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
[=courier new]حَدَّثَنَا الْأَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ، حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنِ الرُّكَيْنِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ: كِتَابُ اللهِ، حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ، أَوْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ "
الكتاب: مسند الإمام أحمد بن حنبل, المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ), المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون, الناشر: مؤسسة الرسالة, الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.
حکم الألباني : صحیح
حکم شعيب الأرنؤوط : صحیح
با تشکر فروان : موفق باشید
[=courier new]آخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
سلام علیکم و رحمة الله
هیچکدام از شما نتوانستید استدلالهای قرانی بنده را رد کنید و جواب قانع کننده ای بدهید
هرچند توی پست قبلی جواب همتون هست اگر با دقت میخوندید ولی بنده باز یکی یکی جواب همتون رو میدهم إن شاء الله.
در جواب اقای
antiuwamism باید عرض کنم که :
اولا شما که به حضرت عمر الفاروق رضی الله عنه توهین میکنید بدانید که ایمانی که الان به خدا و قران
و رسول دارید مدیون حضرت عمر هستید و اگر نه هنوزم مشغول پرستیدن اتش بودید پس نمک نشناس نباشید
ثانیا شما گفتید که حضرت عایشه مطلقه بودند من نمیدانم شما جواب خدا و پیغمبر را چطور میخواهید
بدهید چطور جرأت میکنید که این اراجیف و اکاذیب را میگویید
ثالثا شما روایتی از صحیح مسلم اوردید مبنی بر اینکه همسر یک مرد جزء اهل بیت ان مرد محسوب
نمیشود و من در جواب شما میگویم که :
اولا در این روایت نظر حضرت رسول مطرح نمیشود بلکه نظر جناب زید ابن ارقم است که ایشان نیز شاید نظر و اجتهاد شخص خود را در این زمینه گفته باشند و برای ما حجت نخواهد بود( لا اجتهاد فی مقابل نص
ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید
اگر همسر یک مرد جزء اهل بیت او محسوب نمیشود پس چرا خداوند واژه اهل بیت را در ایه 73
سوره هود در مورد همسر حضرت ابراهیم به کار میبرد:
قالُواأَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيد
حال برای اینکه حجت برای شما تمام شود من چند ایه دیگر از قران می اورم تا ببنیم چه خبر است:
[=arial]
فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ذاریات26
پس ( ابراهیم) اهسته به سوی زنش برگشت و گوساله ای فربه اورد
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ (یوسف25)
ان دو به سوی در از هم سبقت گرفتند و پیراهنش را از پشت پاره کرد و در استانه در، اقای ان زن را یافتند
زن (زلیخاه) گفت: کیفر کسی که قصد بد به همسر تو دارد چیست؟
[=arial black]
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِينَ( نمل 57)
[=arial]
پس نجات دادیم او (لوط) را و خانواده او را بجز همسرش مقدر کردیم او از بازماندگان باشد
ملاحظه میکنید که در این ایه إمرأته به وسیله استثنای متصل از أهله جدا شده است یعنی امراته نیز جزء اهله بوده است
فعلا این رو داشته باشید تا جواب بقیه را هم بدهم
[=arial]
با سلام
جناب عمر ماروق
قرأن كريم بصراحت پسر نوح را که از اهل بیت نوح است را از اهل نوح نمیداند چرا ؟ چون : انه عمل غیر صالح ! بزبان ساده تر یک گربه از اهل بیت است اما پسر نوح از اهل بیت نیست چرا ؟ چون عمل غیر صالح ، اما جناب سلمان فارسی رضی الله عنه با اینکه ایرانی است اما از اهل بیت است ! چرا ؟ چون او انسان صالحی است .
اما گفتی که سخن صحابی جلیل زیدبن ارقم را قبول نداری پس همه عقایدت بر باد است چون عامه عقایدشان را از صحابه میگیرند !
ضمنا ایرانیان اسلامشان را مدیون امیر المومنین (ع) هستند چون اسلام حقیقی آنست نه اسلامیکه خالدبن ولید با کشتن همسر یک مسلمان به زنش تجاوز کند و نه اسلام هند جگرخوار واولاد منافقش که نسلشان که الان هم قلب مسلمانان را میخورند !
ونه اسلامیکه به گفته جناب عائشه ام المومنین برای محرمیت پستانش را بخوری !!!!!!!!! وبعد هم مدعی شوی که قران تحریف شده و آیه رضاع کبیر در قران بوده اما گوسفندی آنرا خورد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و .....
جناب عمر فاروق
در اینکه در آیاتی که آوردید کلمه اهل برای همسر آمده شکی نیست اما باید توجه داشت که این اهل آیا افرادی صالح بودند یا خیر؟ و اگر صالح بودند ملاک نیست چرا الله پسر نوح را از اهل بیت ایشان خارج کرده است ؟؟
اما اینکه بگوییم پس در همه جا این کلمه چنین معنایی میدهد اشتباست که اگر چنین باشد سوالات زیر مطرح میشود:
1-در آيات مربوط به همسر پیامبر وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . اگر منظور زنان پیامبر است چرا از ضمیر جمع مذکر استفاده شده است؟؟؟
2- زنان پيامبر گرامي (ص) متعدد بودند و در خانه هاي مختلف زندگي مي کردند و لذا در آيه 32 جمله (وقرن في بيوتکن) آمده است و اگر چنان که آيه تطهير نيز شامل آن ها مي شد بايد جمله (اهل البيوت) مي آمدپس چرا (اهل البيت) آمده است؟؟؟
3-طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهير نازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيه شريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414. چرا نامی از جناب عایشه و دیگر زنان پیامبر در حدیث نیامده؟؟؟
4-اين آيه با كلمه «انما» كه از قوى‌ترين ادات حصر به شمار مى‌رود، اذهاب رجس و پليدى را در اهل بيت عليهم السلام منحصر كرده است و از آن جائى كه الف و لام «الرجس» الف و لام جنس به حساب مى‌آيد، شامل هر نوع پليدى؛ چه ظاهرى و چه باطنى خواهد شد. به تعبير ديگر خداوند در اين آيه اراده كرده است كه هر نوع پليدى؛ چه باطنى و چه ظاهرى را تنها از اهل بيت عليهم السلام، بزدايد و تنها آنها را پاك و منزه سازد. پس اهل بیت باید از خطا به دور باشند و اعمال ناصالح انجام ندهند . حالا کسانیکه معتقدند زنان پیامبر از جمله ام المومنین قتیله جز این آیه اند ایا معتقدند اینان هیچ خطایی نکرده و کاملا پاکند؟
پس ام المومنین قتیله مرتد شده نیز باید جزو اهل بیت باشد؟؟ چطور ممکن است الله در حق انسانی مرتد بگوید از تو رجس و پلیدی را دور کردم و اراده کردم پاکشوی؟؟
حتما میدانید قتیله جزو زنان پیامبر بود و بعد از فوت پیامبر مرتد شد
[SPOILER]ان النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَلَكَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ قُتَيْلَةَ، وَتَزَوَّجَهَا عِكْرِمَةُ بْنُ أَبِي جَهْلٍ بَعْدَ ذَلِكَ، فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى أَبِي بَكْرٍ مَشَقَّةً شَدِيدَةً، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ اللهِ، إِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ نِسَائِهِ، وَلَمْ يُخَيِّرْهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَلَمْ يَحْجُبْهَا، وَقَدْ بَرَّأَهَا اللهُ مِنْهُ بِالرِّدَّةِ الَّتِي ارْتَدَّتْ مَعَ قَوْمِهَا، فَاطْمَأَنَّ أَبُو بَكْرٍ وَسَكَنَ "
معرفت الصحابه ابی نعیم ج6 ص3246
رسول اله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ تَزَوَّجَ قُتَيْلَةَ، فَارْتَدَّتْ مَعَ قَوْمِهَا فَلَمْ يُخَيِّرْهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ، وَلَمْ يَحْجِبْهَا، فَبَرَّأَهُ الله منها.
تاریخ ابی زرعه ج1 ص492[/SPOILER]
5-چرا هیچ کدام از زنان پیامبر ادعا نکرده اند که آیه تطهیر در حق آنان نازل شده است؟؟؟
و پیامبر نیز جایی به زنان خود به عنوان اهل بیت نام نبرده است ؟؟، اما حتی حضرت مهدی خلیفه دوازدهم اهل سنت و اهل تشیع را به عنوان اهل بیت خویش نام برده؟؟
سلام اخوی
ظاهرا این را زیر سبیلی رد کردی رفت
یا اینکه عقلیات را بیخیال ؟
برادر سلام
زیاد جوش نیار اخوی
ما از اصل و ریشه ایشان را از اهل بیت و عترت پیامبر ص نمی دانیم
اهل بیت همان است که در آیه مباهله معرفی شد و همه می دانند کیانند
ما عقلمان را حفظ کردیم
و می دانیم خدای متعال و رسولش ص از دو چیز متضاد طلب تبعیت نمی کند
چطور ممکن است خدای حکیم و نبی مکرمش ما را به تبعیت از چیزی بکند که یکی مخالف دیگری است
البته در مذهب شما که عقل جایی ندارد این ممکن است
چون نبی هم خطاکار است
و از این حرفهای بی منطق می تواند بزند
اما در مذهب عقلانی ما این ممکن نیست
که هم علی از عترت باشد و هم عایشه که با او جنگیده است
حال شما بفرمایید
اگر ما از اهل بیت که به زعم شما عایشه هم در آن است باید اطاعت کنیم
چرا باید از ابوبکر و عمر و عثمان اطاعت کنیم؟
مگر اینها هم از عترت اند
فکر می کنم اصلا فکر نمی کنی چه می گویی اخوی
والله الموفق
عائشه به نبی ص خیانت کرد و امامی الحسین وی را طلاق داد الحمد لله.
ضمنا ناصبی، شما عمر پرستان اعتقادی ندارین به قرآنی که میفرماید خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند، وما بدست خدا هدایت شدیم، نه عمر رضی الشیطان عنه.
این جمله رو نگاه کنین:
"ثانیا من واقعا تعجب میکنم که شما نص صریح قران را رها میکنید و نظر یک صحابی را ترجیح میدهید"
جمله بالا دقیقا کار اصحاب گوساله و سامری هست که شما عمری ها برآن اعتقاد دارید حالا میزنید تو سر ما؟
اصلا یه چیزی: مگه خدا نفرموده که قرآن و سنت؟ خب پس بیایم مصداق اهل البیت نبی ص رو که توقرآن اومده رو تو سنت پیدا کنیم:
دو حدیث از صحیح مسلم بر اثبات کسانی که اهل البیت قلمداد میشوند:
'A'isha reported that Allah's Apostle (may peace be upon him)
went out one norning wearing a striped cloak of the black
camel's hair that there came Hasan b. 'Ali. He wrapped hitn
under it, then came Husain and he wrapped him under it along
with the other one (Hasan). Then came Fatima and he took her
under it, then came 'Ali and he also took him under it and
then said: Allah only desires to take away any uncleanliness
from you, O people of the household, and purify you (thorough
purifying)
Bk 31, Number 5915:
This hadith has been narrated. on the authority of Shu'ba with
the same chain of transmitters. Amir b. Sa'd b. Abi Waqqas
reported on the authority of his father that Muawiya b. Abi
Sufyin appointed Sa'd as the Governor and said: What prevents
you from abusing Abu Turab (Hadrat 'Ali), whereupon be said:
It is because of three things which I remember Allah's
Messenger (may peace be upon him) having said about him that I
would not abuse him and even if I find one of those three
things for me, it would be more dear to me than the red
camelg. I heard Allah's Messenger (may peace be upon him) say
about 'Ali as he left behind hrin in one of his campaigns
(that was Tabuk). 'All said to him: Allah's Messenger, you
leave me behind along with women and children. Thereupon
Allah's Messenger (may peace be upon him) said to him: Aren't
you satisfied with being unto me what Aaron was unto Moses but
with this exception that there is no prophethood after me. And
I (also) heard him say on the Day of Khaibar: I would
certainly give this standard to a person who loves Allah and
his Messenger and Allah and his Messenger love him too. He
(the narrator) said: We have been anxiously waiting for it,
when he (the Holy Prophet) said: Call 'Ali. He was called and
his eyes were inflamed. He applied saliva to his eyes and
handed over the standard to him, and Allah gave him victory.
(The third occasion is this) when the (following) verse was
revealed:" Let us summon our children and your children."
Allah's Messenger (may peace be upon him) called 'Ali, Fitima,
Hasan and Husain and said: O Allah, they are my family.
با توجه به صحیحین شما اینا اهل بیت هستن نه یک بار بلکه بیشتر فقط و فقط و فقط این چهار نفر را پیامبر ص اهل بیت خود میخواند.
سلام علیکم و رحمة الله
در جواب برادران خیر البریه و علی مع الحق
در کجای ایات و روایات امده که حضرت عایشه از اهل بیت پیامبر خارج شده است چرا ایات قران را به نفع خودتان تأویل میبریید
هرچند ما اهل سنت حضرت عایشه را معصوم نمیدانیم و قطعا از ایشان خطایی سر زده است اما نه خطایی که ان را با
پسر حضرت نوح مقایسه کنیم پسر حضرت نوح به واسطه کفرش به خداوند رانده شد، ایا چنین نص صریحی در مورد حضرت
عایشه وجود دارد
ممکن است که شما بگویید وجود دارد ولی ما دوباره از قران جواب شما را میدهیم
الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ
أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم(نور26)
زنان خبیث برای مردان خبیث و زنان پاک برای مردان پاک هستند و ان زنان از تهمتهایی که میگویند مبرا هستند و برای انها مغفرة و روزی کریم است قطعا
و همه میدانیم که شان نزول این ایه در مورد افک و تهمتی است که بعضی ها به ام المومنین عایشه زدند و خدای متعال در این ایه جواب همه کسانی
را که به وجود مقدس حضرت عایشه تهمت میزنند را صراحتا میدهد
و دهن انها را میبندد و ملاحظه میکنید که خداوند در این ایه خبیثات را
در مقابل خبیثون و طیبات را در مقابل طیبین قرار داده است و این نشان
دهنده ان است که حتما حضرت عایشه طیبه بوده اند که خداوند ایشان
را برای پیامبر که طیب بودند قرار داده است
و از طرفی در همین ایه خداوند و عده قطعی یهشت را به ایشان میدهد(لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيم)
اما جناب خیر البریه گفت :
دوست عزیز ما اهل سنت قول صحابه را وقتی حجت میدانیم که در یک موضوع مشخص نصی از ایات و روایات و همچنین اجماع دیگر صحابه وجود
نداشته باشد و اگر نظر یکی از صحابه با نص ایات و روایات و
اجماع دیگر اصحاب مخالفت داشته باشد به هیچ عنوان ان نظر
برای ما حجت نخواهد بود
اما در مورد رضاعه کبیر حضرت عایشه بحث بسیار مفصل است
اگر خواستید در تایپیک دیگری با شما در این زمینه بحث میکنم
اما در مورد سوالت جناب علی مع الحق
گفتید که:
1-در آيات مربوط به همسر پیامبر وقتي سخن از زنان پيامبر اکرم (ص) به ميان آمده ، ضمير جمع مؤنث به کار رفته مانند: من يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن و .... ولي وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . اگر منظور زنان پیامبر است چرا از ضمیر جمع مذکر استفاده شده است؟؟؟
در جواب باید عرض کنم که در اینکه چرا در ایه تطهیر به جای عنکن، عنکم امده دو احتمال وجود دارد
احتمال اول: اینکه ضمیر کم به لفظ کلمه اهل بیت برمیگردد و همه میدانیم که کلمه اهل مذکر است
و دقیقا همین اتفاق در ایه 73 سوره هود افتاده است انجا که میفرماید:
[=arial narrow] قالُوا
[=arial narrow]
ملاحظه میکنید که در این ایه نیز برای کلمه اهل بیت نیز ضمیر کم امده در حالی که خطاب اهل بیت به زن حضرت ابراهیم است اگر استدلال شما درست
بود باید در این ایه به جای ضمیر مذکر، ضمیر مونثمی امد
احتمال دوم : اینکه ضمیر جمع مذکر برای تغلیب مذکر بر مونث امده و شاهد مثالهای زیادی در قران وجود دارد مثل خطاب فعل های امنوا,اتقوا یا تفلحوا که زنان
و مردان را در بر میگیرد
و اما گفتید:
2- زنان پيامبر گرامي (ص) متعدد بودند و در خانه هاي مختلف زندگي مي کردند و لذا در آيه 32 جمله (وقرن في بيوتکن) آمده است و اگر چنان که آيه تطهير نيز شامل آن ها مي شد بايد جمله (اهل البيوت) مي آمدپس چرا (اهل البيت) آمده است؟؟
[=arial narrow]
[=arial narrow]
[=arial narrow]
اما گفتید:
3-طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهير نازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيه شريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414. چرا نامی از جناب عایشه و دیگر زنان پیامبر در حدیث نیامده؟؟؟
[=arial narrow]اولین چیزی که از این روایت به دست می اید ان است که سبب نزول ایه تطهیر حدیث کساء نبوده است [=arial narrow][=arial narrow]چون در روایت هم امده که پس از نزول ایه پیامبر این
کار را انجام داد و همه میدانیم که سبب نزول قبل از نزول واقع میشود
نه بعد از نزول...
ثانیا در این روایت پیامبر برای حضرت علی فاطمه و حسنین دعا میکنند که انها نیز شامل این ایه شوند و اگر نه اگر منظور از اهل بیت در ایه تطهیر فقط این
حضرات بودند دیگر چه احتیاجی بود که پیامبر در حدیث
کساء برای انها دعا کند معنی نخواهد داشت
و در روایت دیگری ام سلمه نیز میخواهد در زیز کساء پیامبر قرار گیرد ولی پیامبر مانع میشود و میفرماید:
انک علی خیر..
چرا پیامبر باید به ام سلمه بفرمایند انک علی خیر؟ دلیلش غیر از این است که پیامبر ام سلمه را جزء مصادیق ایه تطهیر میدانست و دیگر نیازی نمیدیدند
که برا ی او نیز دعا کنند
اما گفتید:
[=arial narrow][=arial narrow]
4-اين آيه با كلمه «انما» كه از قوى‌ترين ادات حصر به شمار مى‌رود، اذهاب رجس و پليدى را در اهل بيت عليهم السلام منحصر كرده است و از آن جائى كه الف و لام
«الرجس» الف و لام جنس به حساب مى‌آيد، شامل هر نوع پليدى؛
چه ظاهرى و چه باطنى خواهد شد. به تعبير ديگر خداوند در اين آيه
اراده كرده است كه هر نوع پليدى؛ چه باطنى و چه ظاهرى را تنها از
اهل بيت عليهم السلام، بزدايد و تنها آنها را پاك و منزه سازد.
پس اهل بیت باید از خطا به دور باشند و اعمال ناصالح انجام ندهند .
حالا کسانیکه معتقدند زنان پیامبر از جمله ام المومنین
قتیله جز این آیه اند ایا معتقدند اینان هیچ خطایی نکرده و کاملا پاکند؟
[=arial narrow][=arial narrow]
دوست عزیز مختصر جواب میدهم
اولا این اشکال به خدا شما نیز وارد است چرا که اگر إنما را به معنای حصر در محصور فیه بگیریم در این صورت تکلیف دیگر ائمه شما چه میشود شما که میگویید که شان نزول این
ایه در مورد خمسه طیبه است!!!
ثانیا منظور از اراده در این ایه اراده تشریعی میباشد نه تکوینی
یعنی خداوند اراده کرده است که اهل بیت پیامبر را به واسطه احکام شرعی از قبیل نماز روزه زکات و حجاب تطهیر کند نه به صورت دفعی و تکوینی
دقیقا همین تعبیر در ایه 6 سوره مائده امده است:
َ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ملاحظه میکنید که در این ایه منظور از تطهیر ، تطهیر تشریعی است نه تکوینی
نتیجه اینکه اگر کسانی از اهل بیت به احکام شرعی عمل نکردن در این صورت تطهیر نخواهند شد
در مورد جناب قتیله بنده از صحت و صقم ان چندان اطلاعی ندارم
برادر حامد جواب شما را در پست جداگانه ای مفصل خواهم داد ان شاء الله
خطا؟؟؟؟؟؟؟؟کارش از خطا گذشته!!!
منظور شما اینه که عایشه کافر نبوده؟؟؟؟؟؟؟
حاكم نيشابورى در مستدرك از عايشه روايتى نقل مىكند كه به خوبى مىرساند اهل افك تهمت را بر چه كسى وارد كردند. البته او اسامى كسانى راكه عنوان «عصبة» بر آنان صادق باشد نمىآورد ولى معلوم است كه آنان بايد كسانى باشند كه اهل سنت نخواستند با معرفى آنها آبروى كسانى كه بايد حفظ شود ريخته گردد. «عن عايشة قالت: اهديت مارية إلى رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم ومعها ابن عم لها. قالت: فوقع عليها وقعة فاستمرت حاملا. قالت: فعز لها عند ابن عمها. قالت: فقال اهل الافك والزور: «من حاجته إلى الولد ادعى ولد غيره» وكانت امّه قليلة اللبن فابتاعت له ضائنة لبون فكان يغذى بلبنها فحسن عليه لحمه. قالت عايشة: فدخل به علىّ النبى صلىاللهعليهوسلم ذات يوم فقال: «كيف ترين»؟ فقلت: من غذى بلحم الضأن يحسن لحمه. قال: «ولا الشبه» قالت: فحملنى ما يحمل النساء من الغيرة أن قلت: ما أرى شبها. قالت: وبلغ رسول اللّه ما يقول الناس فقال لعلى...»(2).
عايشه مىگويد: «مارية» به رسول خدا صلىاللهعليهوآله اهداء گرديد و همراه او پسر عموى او نيز بود. او به رسول خدا صلىاللهعليهوآله حامله شد. حضرت او را نزد پسر عموى او (و در مشربه أمّ ابراهيم) نهاد. اهل افك گفتند كه چون او (يعنى پيامبر صلىاللهعليهوآله ) به فرزند نياز داشت، فرزند غير را به خود نسبت داد. چون شير مادرش (يعنى ماريه) كم بود با شير گوسفند پرورش يافت ولذا فربه شد. روزى پيامبر صلىاللهعليهوآله او را نزد من آورد و گفت: او را چگونه مىبينى؟ گفتم: البته وقتى از شير گوسفند استفاده كند فربه مىشود. گفت: شباهت او را (با من) چى؟ من از روى حسادت گفتم: شباهتى ندارد. گفتار مردم به گوش پيامبر صلىاللهعليهوآله رسيد، على را فرستاد... (دنباله آن را از حديث مسلم نقل مىكنيم). عايشه در اينجا به چند نكته اشاره مىنمايد:
1 - اهل افك تهمت زنا به ماريه زدند.
2 - عايشه از روى حسادت حاضر نشد بگويد كه او (يعنى ابراهيم) شبيه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىباشد.
3 - به على عليهالسلام مأموريت تحقيق داده شد... .
مسلم كه در ضمن 10 صفحه حديث افك را از عايشه نقل كرده است در آخر آن حديثى در ضمن سه سطر از انس اينگونه مىآورد:
«عن انس أنّ رجلا كان يتهم بأم ولد رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم فقال رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم لعلى: اذهب فاضرب عنقه فأتاه على فاذا هو في ركىّ يتبرد فيها فقال له على أخرج فناوله يده فأخرجه فاذا هو مجبوب ليس له ذكر فكف علىّ عنه ثمّ أتى النبى صلىاللهعليهوسلم فقال يا رسول اللّه انّه لمجبوب ما له ذكر»(3).
خلاصه آنكه وقتى تهمت مذكور به گوش پيامبر رسيد على را فرستاد كه گردن زانى را بزند. حضرتش رفت و چون او را مجبوب(4) يافت دست از او برداشت. آرى، اگر قرار باشد آياتى در تبرئه كسى نازل شود حق اين است كه درباره ماريه نازل گردد كه برگشت آن به رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىباشد كه ابراهيم را پسر غير و در حقيقت زنا زاده دانستهاند. عايشه حق داشت كه از روى حسادت منكر شباهت فرزند به پدر باشد چه آنكه خود عقيم بود و بى فرزند(5) و حسادت هوو نيز امرى رايج است مگر آنكه تقواى او مانع بروز صفات رذيله گشته بلكه با دارا بودن ملكه تقوى بتواند بر رذائل اخلاقى غلبه كرده فضائل اخلاقى را جايگزين آن كند. چنانچه از امثال ام سلمة چنين حسادتهايى نقل نشده است. در تفسير برهان و غير آن مشابه آنچه كه از مستدرك آورديم با توضيح بيشتر نقل شده و نزول آيات سوره نور را هم در همين رابطه گفتهاند.
در هر حال با توجه به اشكالات مهمى كه در حديث عايشه وجود دارد بايد آن را طرد نمود اگر چه در صحيحترين كتابهاى روائى اهل سنت آمده باشد.
(1) صحيح بخارى ج 5 ص 99، باب قصة غزوة بدر، باب فضل من شهد بدرا.
(2) ج 4 ص 41، كتاب معرفة الصحابة، ح 2419.
(3) ج 4 صحيح، ص 2139، آخر كتاب التوبة، باب 11، ح 59.
(4) كسى كه آلت مردان نداشته باشد.
(5) در اينجا بد نيست جملهاى را كه ابو داود در ج 4 سنن ص 19، كتاب الطب، باب في الطيرة، ح 3922 از عمر نقل كرده بياوريم. او گفت: «حصير في البيت خير من امرأة لا تلد». يعنى حصيرى كه در منزل است بهتر است از زنى كه نازا باشد.
سلام
چه جالب
تفاصیل معنا را نادیده می گیرد و بعد از خودشان معنای واضح خلاف در می آورند
گفتیم اهل بیت مانند سایر اسباب وسیله تقرب و عبودیتند و نه معبود
و هیچ شیعه ای قائل به چیزی که شما به ایشان افترا می بندید نیست
ظاهرا دوست دارید با تشیع خیالی بجنگید تا شیعه واقعی
والله الهادی الموفق